سود و زیان حملات آمریکا و بریتانیا علیه حوثی ها؛ چه خواهد شد؟

 جنگنده بریتانیا از پایگاه آکراتاری بریتانیا در قبرس پرواز کرد و به ائتلاف آمریکا و بریتانیا در دریای سرخ پیوست (وزارت دفاع بریتانیا)
 جنگنده بریتانیا از پایگاه آکراتاری بریتانیا در قبرس پرواز کرد و به ائتلاف آمریکا و بریتانیا در دریای سرخ پیوست (وزارت دفاع بریتانیا)
TT

سود و زیان حملات آمریکا و بریتانیا علیه حوثی ها؛ چه خواهد شد؟

 جنگنده بریتانیا از پایگاه آکراتاری بریتانیا در قبرس پرواز کرد و به ائتلاف آمریکا و بریتانیا در دریای سرخ پیوست (وزارت دفاع بریتانیا)
 جنگنده بریتانیا از پایگاه آکراتاری بریتانیا در قبرس پرواز کرد و به ائتلاف آمریکا و بریتانیا در دریای سرخ پیوست (وزارت دفاع بریتانیا)

حملات هوایی آمریکا و بریتانیا به انبارهای اسلحه و پایگاه های نظامی حوثی ها در یمن جنبه غافلگیرکننده نداشت. دو روز پیش تلویحا به امکان انجام چنین حملاتی اشاره شده بود و گفته شد که در پاسخ به اقدامات خصمانه حوثی ها در دریای سرخ خواهد بود. اما با این حال این حملات پرسش های متعددی درباره اثر آنها بر بحران یمن به خصوص تبعات آنها بر توان و نفوذ حوثی ها مطرح می کند.
حملات پنجشنبه شب (۱۱ ژانویه) در یمن رویداد تاریخی در جنگ یمن است که ممکن است این جنگ را به روندهای دیگر و تحولات کلیدی سوق دهد. شواهد بسیاری پیش از این حملات نشان می داد که روند سیاسی بلند مدتی آغاز شده تا شاید بتوان خط پایانی برای این جنگ متصور شد چون سازمان ملل نقشه راه صلح یمن را اعلام کرد و قرار بود که توافق درباره آن ماه جاری انجام شود.

حملات آمریکا و بریتانیا به مواضع گروه حوثی در یمن غافلگیرکننده نبود چون پیش از آن علنا تهدیدهایی در این باره مطرح شده بود (اکس)

مارک کیمیت دستیار پیشین وزیر خارجه آمریکا در گفتگو با «الشرق الاوسط» اظهار کرد «به نظر من حملات موفق بوده و به اهدافشان اصابت کردند. البته این حملات با تاخیر انجام شدند اما با این حال باید منتظر ماند و دید که پاسخ حوثی ها چه خواهد بود. اگر حوثی ها به عواقب ادامه تجاوزات خود پی برده باشند باید قبل از هر گونه پاسخ به اقداماتشان خوب فکر کنند. اما طرف ما حوثی ها هستند که برآوردم این است که پاسخ خواهند داد».
کیمیت با ارزیابی اینکه حملات بیشتری در راه است افزود «آژانس های اطلاعاتی آمریکا به قول معروف زیان و خسارات ناشی از این حملات هوایی را ارزیابی خواهند کرد و پس از آن اطلاعات بیشتری خواهیم داشت. شاید این حملات به طور جزئی به اهدافشان اصابت کرده و شاید حملات دیگری در راه است. این امر در چنین عملیاتی طبیعی است».
این مقام سابق آمریکا معتقد است «تصمیم افزایش تنش با ایران است چون این گروه ها توسط ایران آموزش دیده و مجهز شده اند. تهران می گوید که این گروه ها تحت کنترل ایران نیستند و مراکز تصمیم گیری مستقل دارند اما ارزیابی آمریکا خلاف این ادعا را می گوید».
کیمیت گفت «گنجاندن دوباره حوثی ها در فهرست تروریسم ضروری است. دولت بایدن به هدف خود نرسید چون دولت بایدن انتظار داشت حوثی ها پس از حذف از فهرست تروریسم رویکرد میانه رو در پیش می گیرند و اقدامات ستیزه جویانه آنها کاهش پیدا می کند و حملات تروریستی کمتری انجام خواهند داد اما حملات حوثی ها در دریای سرخ افزایش پیدا کرده است. حوثی ها امروز بسیار بدتر از زمانی هستند که در فهرست تروریسم بودند. بنابراین تصور می کنم دولت آمریکا دوباره حوثی ها را به لیست تروریسم خواهد برد».
از سوی دیگر علی الصراری مشاور نخست وزیر یمن و از اعضای ارشد حزب سوسیالیست یمن معتقد است «گروه حوثی پس از این حملات به چند دستاورد سیاسی دست پیدا کردند و هوادارانشان در داخل و خارج یمن افزایش پیدا خواهد کرد چون حالا حوثی ها را با جنبش «حماس» مقایسه می کنند که به دلیل تجاوز اسرائیل علیه فلسطینیان در غزه و کرانه باختری با اسرائیل و آمریکا می جنگند. شعارهای حوثی در این باره قبلا مورد تردید بود چون اقدامات خصمانه حوثی ها علیه مردم یمن بود».
الصراری در ادامه گفتگو با «الشرق الاوسط» افزود «اگر تلاش های سعودی و عمان برای افزایش سرعت در آغاز روند صلح در یمن و توافق درباره نقشه راه ادامه پیدا کند موضع حوثی ها پس از حملات اخیر آمریکا و بریتانیا در مذاکرات تقویت می شود چون حوثی ها بر این باورند که در یمن و کشورهای عربی محبوبیت پیدا کرده اند اما به نظر من تلاش ها برای برقراری صلح پس از حملات اخیر ادامه پیدا نخواهد کرد».
او معتقد است که این حملات به توان نظامی حوثی ها ضربه نزدند به خصوص اینکه مدتی پیش از انجام این حملات تهدیدهایی در این باره مطرح شده بود و حوثی ها فرصت کافی برای پنهان کردن تسلیحات و دستگاه ها و تجهیزات نظامی خود در غارها و مخفیگاه ها داشتند. بنا به آمار تعداد کشته ها و زخمی های حوثی ها ۶ نفر در ۷۳ حمله هوایی است که همین نشان دهنده بی فایده بودن این حملات است.
الصراری خاطر نشان کرد «این حملات متمرکز نبودند و مواضع بسیاری را مورد هدف قرار دادند و این نشان می دهد که صرفا برای رساندن پیام و هشدار به حوثی ها بود چون حوثی ها پا را از گلیم خود درازتر و جرات تهدید منافع غربی ها را پیدا کردند. آنها می خواستند که حوثی ها صرفا نفوذ خود را افزایش دهند اما تهدید نکنند».

 

فرار از مسئولیت

به نظر می رسد که آمریکا و متحدان غربی اش دچار سردرگمی شدید شده اند و میان رسیدن به حل سیاسی در یمن و نگهداشتن حوثی ها و تمایل زیاد به برقراری امنیت در مسیر کشتیرانی و حفاظت از منافع اقتصادی خود گیر افتاده اند.

به احتمال زیاد حوثی ها پس از حملات آمریکا و بریتانیا فرصتی برای فرار از مسئولیت خود در برقراری صلح خواهند یافت (فرانس پرس)

 

عبد الجلیل الحقب پژوهشگر سیاسی یمنی با الصراری هم نظر است که این حملات به مثابه تایید ادعای حوثی ها در رویارویی با اسرائیل و غرب است. الحقب افزود «آنچه در یمن روی می دهد در عمل به نفع اسرائیل و حوثی ها و ایران است. مردم یمن هر سه طرف را قبول ندارند. این حملات خسارات و زیان فراوانی به مردم و کشور یمن و آینده سیاسی و اقتصاد و معیشت مردم وارد خواهد کرد».
الحقب در ادامه گفتگو با «الشرق الاوسط» گفت «این حملات خدشه ای به توان نظامی حوثی ها وارد نمی کنند مگر در صورتی که تحولات دیگری روی دهد و حملات طولانی تری انجام شود و یا اینکه این حملات به یک جنگ تمام عیار تبدیل شود. اگر این رویارویی برنده قطعی نداشته باشد و جنگ روی زمین آغاز نشود و جامعه و حکومت یمن برای مقابله با این گروه مورد حمایت قرار نگیرند حوثی ها توان و قابلیت های نظامی برای توسعه و افزایش توانمندی های خود و جبران خسارات و جذب پیکارجویان بیشتر را دارند».
یک مقام دولتی یمن گفت برآوردم این است که حوثی ها با لجبازی به سمت گسترش درگیری می روند و کار به جاهای باریک خواهد کشید و جامعه یمن و منطقه فجایع و مصیبت های بیشتری خواهند دید و گروه حوثی در این شرایط از مسئولیت خود در برقراری صلح و تامین مطالبات معیشتی مردم شانه خالی خواهند کرد.
این مقام یمنی که نخواست نامش منتشر شود در گفتگو با «الشرق الاوسط» از مواضع جامعه بین الملل درباره تنش ها در دریای سرخ انتقاد کرد و گفت «جامعه جهانی به دولت قانونی و به رسمیت شناخته شده یمن مراجعه نمی کند. فشارهای بین المللی در همه این سالها به افزایش نفوذ حوثی ها در چند سال گذشته ختم شد اما حالا زمان آن فرا رسیده که قدرت های بین المللی عبرت بگیرند و درک کنند که پایان این کودتا و پایان دادن به حضور حوثی ها در سواحل و بنادر یمن تنها راه تامین منافع قدرت های بزرگ است».

 

کاسبی یا سرنوشت «داعش»

حوثی ها تهدید کردند که در پاسخ به حملات هوایی آمریکا و بریتانیا منافع و شناورهای آمریکا و بریتانیا در دریای سرخ را مورد هدف قرار می دهند. برخی از سران حوثی به آمریکا و بریتانیا هشدار دادند که نحوه پایان این تقابل دست این دو کشور نخواهد بود.
صلاح علی صلاح پژوهشگر سیاسی گفت «حملات آمریکا و بریتانیا تاثیر بسیار محدودی بر حوثی ها خواهد داشت. حوثی ها حالا با لحن تندتر حرف می زنند و می گویند که ادعاهایشان درباره رویارویی با دشمنان خارجی درست بوده است اما حوثی ها در حقیقت به دنبال جلب حمایت مردم و جذب پیکارجو هستند. این حملات از نظر نظامی محدود بودند و در یک محدوده جغرافیایی گسترده انجام شدند».
صلاح گفت «این حملات هوایی ناگهانی نبود و بنابراین حوثی ها پیش از حملات همه اقدامات احتیاطی خود را در نظر گرفته بودند. ضمنا اکثر اهداف حملات بریتانیا و آمریکا همان هایی بودند که در سال های گذشته توسط جنگنده های ائتلاف حمایت از دولت یمن شناسایی شده و مورد هدف قرار گرفته بودند. پس حوثی ها از نظر منطقی مخفیگاه و پادگان های مخفی دارند. احتمالا هدف این حملات کاهش یا از بین بردن توان نظامی حوثی ها نبوده بلکه صرفا پیام معینی بوده است».

حوثی ها مناطق ساحلی دریای سرخ را به سکوی حملات خود در دریای سرخ تبدیل کرده اند (رویترز)

 

صلاح گفت «تضعیف توانمندی های نظامی حوثی ها به افزایش تنش و سیر تحول رویدادها بستگی دارد که منجر به عملیات نظامی زمینی خواهد شد یا نه. البته این هزینه نظامی کلان و هزینه اقتصادی دارد چون در چنین شرایطی هر گونه فعالیت و کشتیرانی در دریای سرخ متوقف و مسیر دریای سرخ بسته می شود و مسیر کشتی ها در دوره جنگ تغییر خواهد کرد».
از سوی دیگر یک پژوهشگر سیاسی یمنی مقیم در صنعا که نخواست نامش منتشر شود در گفتگو با «الشرق الاوسط» گفت «مساله این است که حوثی ها با سوءاستفاده از تحولات جاری به دنبال کسب محبوبیت و مقبولیت میان مردم کشورهای عربی هستند و نیز به دنبال جمع آوری کمک های مالی و جذب نیرو. این مساله باعث افزایش نفوذ ایران در منطقه در پی افزایش دو دستگی در جوامع عربی می شود که همه این شرایط به نفع اسرائیل خواهد بود».
این پژوهشگر یمنی افرود «حوثی ها روی این مساله حساب می کنند که آمریکا و متحدانش نمی خواهند وارد یک جنگ تمام عیار با آنها شوند و صرفا به دنبال تقویت موضع و توان چانه زنی در مذاکرات هستند. اگر جنگ تمام عیار آغاز شود وضعیت به کلی فرق خواهد کرد چون حوثی ها در صورت ادامه لجبازی و تجاوزگری شاید به سرنوشت «داعش» در عراق دچار شوند».



الحجيلان: به اتهام «پناه دادن به کمونیست‌ها» متهم شدم و در پاسخ، ملک فیصل مرا به یک وزارتخانه اضافی منصوب کرد

TT

الحجيلان: به اتهام «پناه دادن به کمونیست‌ها» متهم شدم و در پاسخ، ملک فیصل مرا به یک وزارتخانه اضافی منصوب کرد

ملک فیصل (گتی)





تصویر ملک فیصل در دفترش در ریاض (گتی)
ملک فیصل (گتی) تصویر ملک فیصل در دفترش در ریاض (گتی)

در قسمت سوم خاطرات شیخ جمیل الحجيلان، یکی از برجسته‌ترین چهره‌های دیپلماسی سعودی، به پشت‌پرده‌های تصدی وزارت بهداشت در کنار وزارت اطلاع‌رسانی پرداخته می‌شود. این پس از آن بود که «شخصیتی برجسته» او را به «پناه دادن به کمونیست‌ها»در وزارت اطلاع‌رسانی متهم کرد. وی داستان درخواست خود از ملک فیصل برای استعفا از سمت وزارتی را روایت می‌کند و توضیح می‌دهد که احساس «تلخی و ناامیدی در هنگام مواجهه با وزارت دارایی برای تأمین حداقل بودجه مورد نیاز وزارت بهداشت» یکی از دلایل این درخواست غیرمعمول بود. در نهایت، کمیسیونی که به دستور ملک تشکیل شد، بدون گفت‌وگوی مستقیم با او، تصمیم نهایی را گرفت.
روزنامه «الشرق الأوسط» بخش‌هایی از این خاطرات را که با عنوان «جمیل الحجيلان: سرگذشتی در دوران هفت پادشاه» در غرفه «شرکت انتشاراتی رف » در نمایشگاه بین‌المللی کتاب ریاض عرضه خواهد شد، به‌طور اختصاصی منتشر می‌کند.

الحجيلان پیام انتصاب خود به‌ عنوان وزیر بهداشت را می‌نویسد

در ماه مه 1970، ملک فیصل، الحجيلان را احضار کرد و به او اطلاع داد که او را به‌عنوان وزیر بهداشت منصوب خواهد کرد. الحجيلان به یادمی‌آورد:« روزها گذشت و هنوز حکم رسمی صادر نشده بود. در همین زمان، به همراه دکتر رشاد فرعون، مشاور مخصوص ملک فیصل، برای ادای احترام به دفتر ولیعهد، شاهزاده خالد، رفتیم و در دفترش شخصیت‌های مختلفی از جامعه و امراء حضور داشتند. گفت‌وگو درباره رسانه بود که ناگهان شخصیتی برجسته، بدون داشتن هیچ سمت رسمی، به وزارت اطلاع‌رسانی حمله کرد و او را به پناه دادن به عناصر کمونیستی از میان کارکنان بلندپایه متهم کرد. «درگیری لفظی تندی بین ما رخ داد.»

ملک فیصل (گتی) تصویر ملک فیصل در دفترش در ریاض (گتی)

دکتر رشاد فرعون ماجرا را به ملک فیصل گزارش داد، اما ملک هیچ سئوالی از الحجيلان نپرسید. چند روز بعد، رئیس دفتر نخست‌وزیری، شیخ صالح العباد، به او اطلاع داد که ملک قصد دارد حکمی برای انتصاب وی به‌عنوان وزیر بهداشت، در کنار وزارت اطلاع‌رسانی، صادر کند و از او خواست که این حکم را با دستخط خود بنویسد! الحجيلان اظهار می‌کند:« ملک می‌خواست پیامی بفرستد که فیصل اجازه نمی‌دهد به یکی از وزرایش بی‌احترامی شود و نمی‌پذیرد که در مورد وفاداری کارکنان سعودی شبهه ایجاد شود.»
حکم سلطنتی در ماه مه 1970 صادر شد و الحجيلان به‌عنوان وزیر بهداشت و وزیر موقت اطلاع‌رسانی منصوب شد. چند ماه بعد، شیخ ابراهیم العنقری به‌ عنوان وزیر اطلاع‌رسانی منصوب شد و الحجيلان به‌طور کامل به وزارت بهداشت پرداخت. درباره این دوران می‌گوید:« به وزارت بهداشت آمدم، در حالی که فردی بودم که از دیدن پزشک خوشم نمی‌آمد، از مصرف دارو متنفر بودم، تحمل دیدن بیمارستان‌ها را نداشتم و دیدار از بیماران بستری روی تخت‌هایشان برایم خوشایند نبود. به وزارت بهداشت آمدم تا خود را در دنیای پزشکی و پزشکان بیابم، در حالی که بیش از هر زمان دیگری نسبت به این حوزه انسان‌دوستانه، ناآگاه بودم. این احساسات و افکار در ذهنم بود که در روزهای نخست کارم در وزارت بهداشت در دفترم مستقر شدم و کاملاً به این وزارتخانه اختصاص یافتم.»

الحجیلان با «الشرق الأوسط» از خاطراتش می گوید (عکس: محمد عثمان)

مقابله با وبا و بازگرداندن هواپیمای زائران

چند ماه پس از تصدی مسئولیت وزارت بهداشت، بیماری وبا در منطقه شرقی شیوع پیدا کرد و بیش از 150 نفر را به کام مرگ کشاند. الحجيلان می‌گوید:« بسیار نگران بودم و شیوع این بیماری را در ماه‌های اول کاری‌ام به‌عنوان نشانه‌ای از سختی و حساسیت کاری که در پیش رو داشتم، می‌دیدم... این بیماری بخشی از کشور را درگیر کرده بود و ممکن بود به مناطق دیگر نیز گسترش یابد.»
ملک فیصل کمیسیونی به ریاست معاون دوم نخست‌ وزیر و وزیرکشور، یعنی ملک فهد، تشکیل داد و اختیارات لازم را به او اعطا کرد. وزارت بهداشت اقدامات لازم برای مبارزه با این بیماری را آغاز کرد و چندین اقدام پیشگیرانه را انجام داد که موجب نارضایتی برخی ساکنان شد. یکی از کاخ‌های سلطنتی به بیمارستان اورژانس تبدیل شد و هزاران مورد مبتلا را درمان کردند و به‌طور رسمی اعلام شد که کشور از بیماری وبا پاکسازی شده است.
الحجيلان یادآوری می‌کند که در فصل حج سال 1972، یک پرواز از شرکت «طیران الشرق الأوسط» از نیجریه و با بیش از 200 مسافر وارد کشور شد. این پرواز از منطقه‌ای مبتلا به وبا آمده و قوانین سازمان جهانی بهداشت را رعایت نکرده بود. او دستور داد که به مسافران اجازه ورود به کشور داده نشود و هواپیما پس از یک ساعت توقف، مجبور به ترک جده شد. «ماجرا را به ملک گزارش دادم.

او از این اقدام قاطعانه من متعجب شد و پرسید: آیا راه دیگری وجود نداشت؟ گفتم: نه، عالیجناب، این تنها راه بود تا هم از کشور محافظت کنیم و هم به سایر شرکت‌های هواپیمایی هشدار دهیم. او نگاهی خاموش و بدون نشانه‌ای از رضایت به من انداخت و گفت: لا حول ولا قوة إلا بالله.»

هیئتی برای مدیریت بیمارستان‌ها

تا آن زمان، بیمارستان‌ها توسط پزشکان اداره می‌شدند و این تنها گزینه در دسترس وزارت بهداشت برای مدیریت بیمارستان‌ها بود. در نگاه اول، این راهکار معقول به نظر می‌رسید، زیرا پزشک با مسائل بیمارستان و پزشکان آشناتر است، اما مدیریت بیمارستان یک مدیریت سازمانی است که فقط به جنبه درمانی محدود نمی‌شود.
این مدیریت شامل امور کارمندان، نگهداری، خرید و پاسخگویی اداری و دیگر جنبه‌های مختلف مدیریتی است. این‌ها در بیشتر مواقع از حوزه تحصیل و تخصص پزشک دور هستند. این یک علم است که در مؤسسات تخصصی تدریس می‌شود.
الحجيلان می‌گوید: «پس از انجام تحقیقات کافی متوجه شدیم که در ایالات متحده، مؤسسات دانشگاهی تخصصی برای آموزش مدیریت بیمارستان به غیر پزشکان وجود دارد. ما به این ایده علاقه‌مند شدیم و تصمیم گرفتیم آن را دنبال کنیم؛ زیرا این حوزه شایسته شناخت و بررسی است. اولین گروه متشکل از فارغ‌التحصیلان غیر پزشک را به یکی از مؤسسات دانشگاهی تخصصی مدیریت بیمارستان در آمریکا اعزام کردیم. این دانشجویان دوره خود را به پایان رساندند و به کشور بازگشتند تا وزارت، مدیریت برخی از بیمارستان‌های خود را به آنان واگذار کند.»

اولین دستگاه دیالیز کلیه

الحجيلان مانند مدیران جدید بیمارستان‌ها، در حال آشنایی با اداره وزارت بهداشت و درک دنیای آن بود. او یکی از اتفاقات آن دوره را که تلاش او برای برآوردن نیازهای موقعیت جدیدش را نشان می‌دهد، روایت می‌کند. می‌گوید:« نامه‌ای از یک شهروند سعودی که در لبنان اقامت داشت دریافت کردم. او از رنجی که به دلیل نیاز به مراجعه به بیمارستان دانشگاه آمریکایی بیروت برای دیالیز کلیه دوبار در هفته متحمل می‌شد، شکایت کرده بود؛ علاوه بر این، هزینه‌های بالایی که دیگر قادر به تأمین آن نبود نیز بر مشکلات او می‌افزود. من اصلاً نمی‌دانستم منظور نویسنده از دیالیز کلیه چیست. این اولین بار بود که چنین چیزی به گوشم می‌خورد و توجیه من برای این ناآگاهی این بود که در رشته حقوق تحصیل کرده بودم، نه پزشکی.»

الحجيلان می‌افزاید:« مدیر بیمارستان مرکزی ریاض، دکتر سعیدرباح، را احضار کردم. او مدیری قاطع و مورد اعتماد در انجام مأموریت‌ها بود. با او در این باره صحبت کردم و از او خواستم که برای تهیه این دستگاه برای بیمارستان مرکزی ریاض اقدام کند. به او دستور دادم به بیروت سفر کند و با مسئولان بیمارستان دانشگاه آمریکایی ملاقات کند تا به ما در این زمینه کمک کنند. چند ماه نگذشت که دستگاه دیالیز کلیه در بیمارستان مرکزی ریاض نصب و راه‌اندازی شد و یک متخصص فنی که بیمارستان دانشگاه آمریکایی بیروت به ما امانت داده بود، همراه آن بود. این دستگاه که به‌طور تصادفی تهیه شده بود، تحولی در خدمات بهداشتی ما ایجاد کرد و دستگاه‌های دیگری نیز به بیمارستان‌های ما اضافه شدند.»

درخواست استعفا و «عذر ضعیف»

الحجيلان پس از سه سال کار به‌عنوان وزیر بهداشت، به فکر درخواست استعفا افتاد. او می‌گوید:« احساس خستگی و فشار کاری که بر سلامتی‌ام تأثیر می‌گذاشت، شروع شد و به این نتیجه رسیدم که این کار نیاز به سال‌ها تلاش مداوم دارد که ممکن است من توان آن را نداشته باشم. دلیل دیگر، برخی مواضع وزارت دارایی نسبت به درخواست‌های وزارت بهداشت بود.»
او توضیح می‌دهد:« این طبیعی است که وزارت دارایی درخواست‌ها و پروژه‌های سایر وزارتخانه‌ها را بررسی کند تا بودجه دولت را میان وزارتخانه‌های مختلف تقسیم کند، اما من احساس می‌کردم موضع‌گیری‌های سختگیرانه وزارت دارایی در قبال ما، علی‌رغم دستور مقام سلطنتی برای حمایت از تلاش‌های وزارتخانه، گویی می‌خواست آرزوهای ما را محدود کند، در حالی که ما به دنبال خدمات بهداشتی بهتر بودیم. در همین حال، می‌دیدم که وزارت دارایی موافقت می‌کند صدها میلیون ریال به وزارت دفاع و گارد ملی اختصاص دهد تا بیمارستان‌هایی برای پرسنل نظامی و غیرنظامی خود بسازند.»
وی اضافه می‌کند:« از بودجه‌هایی که به پروژه‌های بهداشتی گارد ملی و وزارت دفاع اختصاص می‌یافت خوشحال می‌شدم، زیرا این پروژه‌ها به ارتقای خدمات بهداشتی کشور کمک می‌کردند، اما احساس تلخی و ناامیدی نیز داشتم؛ زیرا مجبور بودم برای به‌دست آوردن حداقل بودجه مورد نیاز برای طرح‌های خود، با وزارت دارایی مبارزه کنم. موضع وزارت دارایی، به‌طور طبیعی، از روی عمد برای کوچک‌ شمردن اهمیت وزارت بهداشت در قبال مردم نبود، اما آن‌ها بلندپروازی‌های ما را غیرواقعی می‌دیدند. این موضوع هر ساله مایه اختلاف میان ما و آن‌ها می‌شد.»

الحجيلان تصمیم نهایی خود را که تقدیم درخواست استعفای خود از سمت وزارتی بود، گرفت. اما « باید روشی برای مطرح کردن این درخواست انتخاب می‌کردم. ایده صحبت مستقیم با ملک فیصل را کنار گذاشتم؛ زیرا ممکن بود مرا با سئوالی غافلگیر کند که من نتوانم پاسخ مناسبی به آن بدهم. کسانی که ملک فیصل را می‌شناختند، چنین چیزی را غیر محتمل نمی‌دانستند. بسیاری از وزرا در حین صحبت با او با سئوالات غیرمنتظره‌ای روبه‌رو می‌شدند که آن‌ها را در تنگنا قرار می‌داد و از پاسخگویی عاجز می‌کرد. تصمیم گرفتم برای اجتناب از رویارویی و آنچه ممکن است با خود به همراه داشته باشد، به او نامه بنویسم.»
الحجيلان درخواست استعفای خود را به ملک ارائه کرد. ملک نه او را فراخواند و نه در این باره با او گفتگو کرد. در عوض، درخواست را به کمیته ویژه‌ای متشکل از شاهزاده خالد بن عبدالعزیز (ولیعهد)، مساعد بن عبدالرحمن (وزیر دارایی)، فهد بن عبدالعزیز (معاون دوم نخست ‌وزیر و وزیر کشور)، عبدالله بن عبدالعزیز (رئیس گارد ملی)، سلطان بن عبدالعزیز (وزیر دفاع)، نواف بن عبدالعزیز (مشاور ویژه ملک) و دبیر کمیته، دکتر رشاد فرعون (مشاور ویژه ملک)، ارجاع داد. او به یاد می‌آورد: «دلیل من ضعیف به نظر می‌رسید، چرا که بهانه من، وضعیت جسمانی‌ام بود. شاهزاده فهد قانع نشد که دلایل من موجه هستند. از آنجا که اصرار بر استعفا از سمت وزارتی امری غیر معمول بود و ممکن بود دلایل شخصی در پشت آن باشد، کمیته ویژه در نهایت با درخواست من موافقت کرد.

پادشاه بیشتر از وزرایش کار می‌کند

الحجیلان برنامه روزانه دقیق ملک فیصل را به یاد می‌آورد و روایت می‌کند:« ملک فیصل بر اساس یک روش منظم و دقیق عمل می‌کرد، چه در حضور و چه در انجام کارهای دفترش. او روزانه سه بار در دفتر خود در دیوان ریاست شوراى وزيران حضور مى‌یافت. او حدود ساعت ده و نیم صبح به دفترش می‌آمد و تا نزدیک به وقت نماز ظهر مشغول کار بود. سپس به مسجدی که به محل سکونتش در قصر المعذر متصل بود، می‌رفت. بعد از نماز، با برخی از شهروندان ناهار می‌خورد و مدتی در خانه استراحت می‌کرد و پس از نماز عصر دوباره به دفترش بازمی‌گشت و تا نزدیک وقت نماز مغرب به کار ادامه می‌داد. اگر در ریاض بود، برای نماز مغرب به یکی از ارتفاعات می‌رفت و در آنجا با همراهی شاهزاده خالد یا شاهزاده سلطان و نیز پسر عموهایش شاهزاده فیصل بن سعد و شاهزاده فهد بن سعد، نماز مغرب را ادا می‌کرد. اما اگر در جده بود، نماز مغرب را در نقطه‌ای آرام و بیابانی در مسیر جده-مدینه منوره می‌خواند. در شب، پس از نماز عشاء به دفتر خود بازمی‌گشت و تا ساعت ده شب به کار مشغول بود و سپس به خانه‌اش برمی‌گشت، جایی که با خانواده و نزدیک‌ترین مشاورانش دیدار می‌کرد... من اغلب شب‌ها به دفترش می‌رفتم و آن لحظات گرانبها از آن دوران والا در ذهنم همچنان روشن و زنده است.»

تصویر ملک فیصل در دفترش در ریاض (گتی)

شیخ محمد النویصر، رئیس دفتر مخصوص ملک فیصل، شب‌ها مسائلی را که نیاز به ارائه داشت، به اطلاع او می‌رساند:« وقتی ملک از بررسی آنچه به او عرضه شده بود فارغ می‌شد، تقویم «ام القری» را از روی میز خود برمی‌داشت و نگاهی به برخی صفحات آن می‌انداخت تا زمان پخش خبر ساعت ده شب از رادیو لندن عربی فرا برسد. روی میز او رادیویی کوچک قرار داشت و هنگامی که ساعت ده شب می‌شد، دستش به سمت رادیو می‌رفت و صدای زنگ ساعت (بیگ بن) که نشان‌دهنده ساعت ده شب بود، به گوش می‌رسید؛ گویی خود ملک فیصل از پشت میزش در ریاض این ساعت را تنظیم کرده بود. این دقت بی‌نظیر، فکر و چشم را به خود معطوف می‌کرد. او پادشاهی بود که در سه نوبت در روز در دفترش حاضر می‌شد و زمان‌بندی او چنان دقیق بود که می‌توانستی ساعت خود را بر اساس آن تنظیم کنی، بنابر این هیچ بهانه‌ای برای وزرایش وجود نداشت که به او مراجعه نکنند، در حالی که او بیشتر از آنها در دفترش حضور داشت.»

سفیر سعودی در خانه رئیس‌جمهور آلمان می‌خوابد

در مارس 1974، فرمان سلطنتی برای انتصاب الحجیلان به عنوان سفیر و نماینده فوق‌العاده در آلمان فدرال صادر شد. این انتصاب پس از نه سال از قطع روابط دیپلماتیک چندین کشور عربی (از جمله سعودی) با آلمان به دلیل حمایت این کشور از اسرائیل با سلاح‌های پیشرفته و کمک‌های نظامی صورت گرفت.

الحجیلان با وزیر خارجه آلمان، هانس دیتریش گنشر

الحجیلان وظیفه داشت روابط و ارتباطات را از سر بگیرد، سفارت را بازگشایی کند و امور مربوط به آن را تکمیل نماید. الحجیلان به یادمی‌آورد:« به طور تصادفی، ما خانه کوچکی با یک باغچه زیبا پیدا کردیم که متعلق به رئیس‌جمهوری جدید آلمان، آقای والتر شیل بود. این خانه‌ای مبله و ساده بود که در یک تپه سبز قرار داشت و چشم‌انداز طبیعی جذابی داشت. این خانه به لحاظ اندازه و اثاثیه ساده بود، حتی پارکینگی برای خودروی صاحبخانه نداشت. چیزی که این خانه را جذاب‌تر می‌کرد، موقعیت آن و باغچه کوچک و زیبایش بود. بنابراین، ما این خانه را برای شش ماه اجاره کردیم. خبر به رسانه‌های آلمانی درز کرد و روزنامه‌های جنجالی شروع به ساختن داستان‌های خیالی و مبالغه در مورد این اجاره، مبلغ آن و شرایط محرمانه پیرامون آن کردند. یکی از جالب‌ترین نظرات برخی روزنامه‌ها این بود که سفیر سعودی در تخت رئیس‌جمهوری می‌خوابد و قهوه عربی جای شراب سفید آلمانی را در خانه رئیس‌جمهوری خواهد گرفت و اینکه معامله دیپلماتیکی بین سعودی و آلمان بر سر اجاره خانه رئیس‌جمهوری انجام شده است! و داستان‌های جنجالی دیگری که مردم عادی را به خود جلب می‌کرد.»
یکی از روزنامه‌ها تا جایی پیش رفت که برای کشف آنچه به عنوان «حقیقت مطلق» می‌پنداشت، تلاش کرد و خبرنگار و عکاس خود را به خانه الحجیلان فرستاد تا هنگام بازگشت او از دفترش منتظر بمانند و این مسئله‌ای را که به شدت کنجکاوی‌ها را برانگیخته بود، روشن کنند. برخی از این روزنامه‌های جنجالی به مدت دو هفته به بررسی این موضوع اجاره پرداختند و نام سفیر جدید سعودی هر روز در آنها تکرار می‌شد.