سود و زیان حملات آمریکا و بریتانیا علیه حوثی ها؛ چه خواهد شد؟

 جنگنده بریتانیا از پایگاه آکراتاری بریتانیا در قبرس پرواز کرد و به ائتلاف آمریکا و بریتانیا در دریای سرخ پیوست (وزارت دفاع بریتانیا)
 جنگنده بریتانیا از پایگاه آکراتاری بریتانیا در قبرس پرواز کرد و به ائتلاف آمریکا و بریتانیا در دریای سرخ پیوست (وزارت دفاع بریتانیا)
TT

سود و زیان حملات آمریکا و بریتانیا علیه حوثی ها؛ چه خواهد شد؟

 جنگنده بریتانیا از پایگاه آکراتاری بریتانیا در قبرس پرواز کرد و به ائتلاف آمریکا و بریتانیا در دریای سرخ پیوست (وزارت دفاع بریتانیا)
 جنگنده بریتانیا از پایگاه آکراتاری بریتانیا در قبرس پرواز کرد و به ائتلاف آمریکا و بریتانیا در دریای سرخ پیوست (وزارت دفاع بریتانیا)

حملات هوایی آمریکا و بریتانیا به انبارهای اسلحه و پایگاه های نظامی حوثی ها در یمن جنبه غافلگیرکننده نداشت. دو روز پیش تلویحا به امکان انجام چنین حملاتی اشاره شده بود و گفته شد که در پاسخ به اقدامات خصمانه حوثی ها در دریای سرخ خواهد بود. اما با این حال این حملات پرسش های متعددی درباره اثر آنها بر بحران یمن به خصوص تبعات آنها بر توان و نفوذ حوثی ها مطرح می کند.
حملات پنجشنبه شب (۱۱ ژانویه) در یمن رویداد تاریخی در جنگ یمن است که ممکن است این جنگ را به روندهای دیگر و تحولات کلیدی سوق دهد. شواهد بسیاری پیش از این حملات نشان می داد که روند سیاسی بلند مدتی آغاز شده تا شاید بتوان خط پایانی برای این جنگ متصور شد چون سازمان ملل نقشه راه صلح یمن را اعلام کرد و قرار بود که توافق درباره آن ماه جاری انجام شود.

حملات آمریکا و بریتانیا به مواضع گروه حوثی در یمن غافلگیرکننده نبود چون پیش از آن علنا تهدیدهایی در این باره مطرح شده بود (اکس)

مارک کیمیت دستیار پیشین وزیر خارجه آمریکا در گفتگو با «الشرق الاوسط» اظهار کرد «به نظر من حملات موفق بوده و به اهدافشان اصابت کردند. البته این حملات با تاخیر انجام شدند اما با این حال باید منتظر ماند و دید که پاسخ حوثی ها چه خواهد بود. اگر حوثی ها به عواقب ادامه تجاوزات خود پی برده باشند باید قبل از هر گونه پاسخ به اقداماتشان خوب فکر کنند. اما طرف ما حوثی ها هستند که برآوردم این است که پاسخ خواهند داد».
کیمیت با ارزیابی اینکه حملات بیشتری در راه است افزود «آژانس های اطلاعاتی آمریکا به قول معروف زیان و خسارات ناشی از این حملات هوایی را ارزیابی خواهند کرد و پس از آن اطلاعات بیشتری خواهیم داشت. شاید این حملات به طور جزئی به اهدافشان اصابت کرده و شاید حملات دیگری در راه است. این امر در چنین عملیاتی طبیعی است».
این مقام سابق آمریکا معتقد است «تصمیم افزایش تنش با ایران است چون این گروه ها توسط ایران آموزش دیده و مجهز شده اند. تهران می گوید که این گروه ها تحت کنترل ایران نیستند و مراکز تصمیم گیری مستقل دارند اما ارزیابی آمریکا خلاف این ادعا را می گوید».
کیمیت گفت «گنجاندن دوباره حوثی ها در فهرست تروریسم ضروری است. دولت بایدن به هدف خود نرسید چون دولت بایدن انتظار داشت حوثی ها پس از حذف از فهرست تروریسم رویکرد میانه رو در پیش می گیرند و اقدامات ستیزه جویانه آنها کاهش پیدا می کند و حملات تروریستی کمتری انجام خواهند داد اما حملات حوثی ها در دریای سرخ افزایش پیدا کرده است. حوثی ها امروز بسیار بدتر از زمانی هستند که در فهرست تروریسم بودند. بنابراین تصور می کنم دولت آمریکا دوباره حوثی ها را به لیست تروریسم خواهد برد».
از سوی دیگر علی الصراری مشاور نخست وزیر یمن و از اعضای ارشد حزب سوسیالیست یمن معتقد است «گروه حوثی پس از این حملات به چند دستاورد سیاسی دست پیدا کردند و هوادارانشان در داخل و خارج یمن افزایش پیدا خواهد کرد چون حالا حوثی ها را با جنبش «حماس» مقایسه می کنند که به دلیل تجاوز اسرائیل علیه فلسطینیان در غزه و کرانه باختری با اسرائیل و آمریکا می جنگند. شعارهای حوثی در این باره قبلا مورد تردید بود چون اقدامات خصمانه حوثی ها علیه مردم یمن بود».
الصراری در ادامه گفتگو با «الشرق الاوسط» افزود «اگر تلاش های سعودی و عمان برای افزایش سرعت در آغاز روند صلح در یمن و توافق درباره نقشه راه ادامه پیدا کند موضع حوثی ها پس از حملات اخیر آمریکا و بریتانیا در مذاکرات تقویت می شود چون حوثی ها بر این باورند که در یمن و کشورهای عربی محبوبیت پیدا کرده اند اما به نظر من تلاش ها برای برقراری صلح پس از حملات اخیر ادامه پیدا نخواهد کرد».
او معتقد است که این حملات به توان نظامی حوثی ها ضربه نزدند به خصوص اینکه مدتی پیش از انجام این حملات تهدیدهایی در این باره مطرح شده بود و حوثی ها فرصت کافی برای پنهان کردن تسلیحات و دستگاه ها و تجهیزات نظامی خود در غارها و مخفیگاه ها داشتند. بنا به آمار تعداد کشته ها و زخمی های حوثی ها ۶ نفر در ۷۳ حمله هوایی است که همین نشان دهنده بی فایده بودن این حملات است.
الصراری خاطر نشان کرد «این حملات متمرکز نبودند و مواضع بسیاری را مورد هدف قرار دادند و این نشان می دهد که صرفا برای رساندن پیام و هشدار به حوثی ها بود چون حوثی ها پا را از گلیم خود درازتر و جرات تهدید منافع غربی ها را پیدا کردند. آنها می خواستند که حوثی ها صرفا نفوذ خود را افزایش دهند اما تهدید نکنند».

 

فرار از مسئولیت

به نظر می رسد که آمریکا و متحدان غربی اش دچار سردرگمی شدید شده اند و میان رسیدن به حل سیاسی در یمن و نگهداشتن حوثی ها و تمایل زیاد به برقراری امنیت در مسیر کشتیرانی و حفاظت از منافع اقتصادی خود گیر افتاده اند.

به احتمال زیاد حوثی ها پس از حملات آمریکا و بریتانیا فرصتی برای فرار از مسئولیت خود در برقراری صلح خواهند یافت (فرانس پرس)

 

عبد الجلیل الحقب پژوهشگر سیاسی یمنی با الصراری هم نظر است که این حملات به مثابه تایید ادعای حوثی ها در رویارویی با اسرائیل و غرب است. الحقب افزود «آنچه در یمن روی می دهد در عمل به نفع اسرائیل و حوثی ها و ایران است. مردم یمن هر سه طرف را قبول ندارند. این حملات خسارات و زیان فراوانی به مردم و کشور یمن و آینده سیاسی و اقتصاد و معیشت مردم وارد خواهد کرد».
الحقب در ادامه گفتگو با «الشرق الاوسط» گفت «این حملات خدشه ای به توان نظامی حوثی ها وارد نمی کنند مگر در صورتی که تحولات دیگری روی دهد و حملات طولانی تری انجام شود و یا اینکه این حملات به یک جنگ تمام عیار تبدیل شود. اگر این رویارویی برنده قطعی نداشته باشد و جنگ روی زمین آغاز نشود و جامعه و حکومت یمن برای مقابله با این گروه مورد حمایت قرار نگیرند حوثی ها توان و قابلیت های نظامی برای توسعه و افزایش توانمندی های خود و جبران خسارات و جذب پیکارجویان بیشتر را دارند».
یک مقام دولتی یمن گفت برآوردم این است که حوثی ها با لجبازی به سمت گسترش درگیری می روند و کار به جاهای باریک خواهد کشید و جامعه یمن و منطقه فجایع و مصیبت های بیشتری خواهند دید و گروه حوثی در این شرایط از مسئولیت خود در برقراری صلح و تامین مطالبات معیشتی مردم شانه خالی خواهند کرد.
این مقام یمنی که نخواست نامش منتشر شود در گفتگو با «الشرق الاوسط» از مواضع جامعه بین الملل درباره تنش ها در دریای سرخ انتقاد کرد و گفت «جامعه جهانی به دولت قانونی و به رسمیت شناخته شده یمن مراجعه نمی کند. فشارهای بین المللی در همه این سالها به افزایش نفوذ حوثی ها در چند سال گذشته ختم شد اما حالا زمان آن فرا رسیده که قدرت های بین المللی عبرت بگیرند و درک کنند که پایان این کودتا و پایان دادن به حضور حوثی ها در سواحل و بنادر یمن تنها راه تامین منافع قدرت های بزرگ است».

 

کاسبی یا سرنوشت «داعش»

حوثی ها تهدید کردند که در پاسخ به حملات هوایی آمریکا و بریتانیا منافع و شناورهای آمریکا و بریتانیا در دریای سرخ را مورد هدف قرار می دهند. برخی از سران حوثی به آمریکا و بریتانیا هشدار دادند که نحوه پایان این تقابل دست این دو کشور نخواهد بود.
صلاح علی صلاح پژوهشگر سیاسی گفت «حملات آمریکا و بریتانیا تاثیر بسیار محدودی بر حوثی ها خواهد داشت. حوثی ها حالا با لحن تندتر حرف می زنند و می گویند که ادعاهایشان درباره رویارویی با دشمنان خارجی درست بوده است اما حوثی ها در حقیقت به دنبال جلب حمایت مردم و جذب پیکارجو هستند. این حملات از نظر نظامی محدود بودند و در یک محدوده جغرافیایی گسترده انجام شدند».
صلاح گفت «این حملات هوایی ناگهانی نبود و بنابراین حوثی ها پیش از حملات همه اقدامات احتیاطی خود را در نظر گرفته بودند. ضمنا اکثر اهداف حملات بریتانیا و آمریکا همان هایی بودند که در سال های گذشته توسط جنگنده های ائتلاف حمایت از دولت یمن شناسایی شده و مورد هدف قرار گرفته بودند. پس حوثی ها از نظر منطقی مخفیگاه و پادگان های مخفی دارند. احتمالا هدف این حملات کاهش یا از بین بردن توان نظامی حوثی ها نبوده بلکه صرفا پیام معینی بوده است».

حوثی ها مناطق ساحلی دریای سرخ را به سکوی حملات خود در دریای سرخ تبدیل کرده اند (رویترز)

 

صلاح گفت «تضعیف توانمندی های نظامی حوثی ها به افزایش تنش و سیر تحول رویدادها بستگی دارد که منجر به عملیات نظامی زمینی خواهد شد یا نه. البته این هزینه نظامی کلان و هزینه اقتصادی دارد چون در چنین شرایطی هر گونه فعالیت و کشتیرانی در دریای سرخ متوقف و مسیر دریای سرخ بسته می شود و مسیر کشتی ها در دوره جنگ تغییر خواهد کرد».
از سوی دیگر یک پژوهشگر سیاسی یمنی مقیم در صنعا که نخواست نامش منتشر شود در گفتگو با «الشرق الاوسط» گفت «مساله این است که حوثی ها با سوءاستفاده از تحولات جاری به دنبال کسب محبوبیت و مقبولیت میان مردم کشورهای عربی هستند و نیز به دنبال جمع آوری کمک های مالی و جذب نیرو. این مساله باعث افزایش نفوذ ایران در منطقه در پی افزایش دو دستگی در جوامع عربی می شود که همه این شرایط به نفع اسرائیل خواهد بود».
این پژوهشگر یمنی افرود «حوثی ها روی این مساله حساب می کنند که آمریکا و متحدانش نمی خواهند وارد یک جنگ تمام عیار با آنها شوند و صرفا به دنبال تقویت موضع و توان چانه زنی در مذاکرات هستند. اگر جنگ تمام عیار آغاز شود وضعیت به کلی فرق خواهد کرد چون حوثی ها در صورت ادامه لجبازی و تجاوزگری شاید به سرنوشت «داعش» در عراق دچار شوند».



الحجيلان: ملک خالد از من خواست بیانیه برکناری ملک سعود را بخوانم

TT

الحجيلان: ملک خالد از من خواست بیانیه برکناری ملک سعود را بخوانم

ملک سعود در طول اقامتش در آتن (گتی)
ملک سعود در طول اقامتش در آتن (گتی)

در دومین قسمت از خاطرات دولت‌مرد سعودی، شیخ جمیل الحجيلان، که تمام دوره‌های پادشاهان کشور را تجربه کرده، اولین وزیراطلاع‌رسانی سعودی درباره جزئیات پخش بیانیه تاریخی برکناری پادشاه سعود و بیعت با ولیعهد، شاهزاده فیصل به عنوان پادشاه جدید کشور سخن می‌گوید. در این ماجرا شاهزاده خالد بن عبدالعزیز،که بعدها ولیعهد شد، شاهزاده فهد بن عبدالعزیز، وزیر کشور، و شاهزاده مساعد بن عبدالرحمن، وزیر دارایی و اقتصاد ملی، او را احضار کرده و از او خواستند که مسئولیت خواندن بیانیه را بر عهده بگیرد.
الحجيلان سال‌ها بعد، به یاد می‌آورد که ملک فیصل چه واکنشی نشان داد هنگامی که خبر درگذشت برادرش، شاه سعود، را در آتن، پایتخت یونان، به او رساندند (۱۹۶۹). روزنامه «الشرق الأوسط» بخش‌هایی از این خاطرات را منتشر می‌کند که در غرفه «شرکت رف للنشر» در نمایشگاه بین‌المللی کتاب ریاض تحت عنوان «جمیل الحجيلان: مسیری در دوران هفت شاه» در دسترس خواهد بود.

 

اولین وزیر اطلاع‌رسانی سعودی

ملک فیصل جمیل الحجيلان را از کویت احضار کرد تا فرمان ملکی برای منصوب کردن او به عنوان وزیر اطلاع‌رسانی و عضو شورای وزیران (مارس ۱۹۶۳) صادر کند و او اولین کسی شد که عنوان وزیراطلاع‌رسانی را در سعودی دریافت کرد. این تنها تغییر در افراد یا عنوان‌ها نبود؛ بلکه معرفی یک سیاست رسانه‌ای جدید نیز بود.
انقلاب یمن و اختلاف میان مصر و سعودی که به دنبال آن پیش آمد، چالشی برای رسانه‌های سعودی ایجاد کرد و باعث شد که دولت به طور مجدد به وضعیت مطبوعات و رسانه‌های خود نگاه کند. با گذشت زمان، این باور که رسانه‌ها دیگر در سطح چالش‌های کشور نیستند و نیاز به رسانه‌ای جدید و توانمند در همه سطوح وجود دارد، تقویت شد.

الحجیلان با «الشرق الأوسط» از خاطراتش می گوید (عکس: محمد عثمان).

جمیل این سمت را در شرایط بسیار پیچیده داخلی و منطقه‌ای بر عهده گرفت و با چالش‌ها و مشکلات فراوانی روبه‌رو شد و بحران‌های متعددی را مدیریت کرد. وزارت اطلاع‌رسانی در زمانی ایجاد شد که مسئولیت‌های داخلی دولت بسیار افزایش یافته بود و سعودی خود را در یک اختلاف بزرگ سیاسی با رئیس‌جمهوری مصر، جمال عبدالناصر، بر سر یمن می‌دید. همچنین، این کشور در یک نبرد ایدئولوژیک و سیاسی خاموش با چپ عربی قرار داشت که از حمایت علنی شوروی برخوردار بود، شوروی که دشمن همه نظام‌های سیاسی محافظه‌کار در منطقه بود.
رویدادهای بزرگی منطقه عربی را تحت تأثیر قرار داد که توازن قدرت را در آن مختل کرد و معادلات سیاسی که پایه‌ روابط عربی - عربی بودند را دچار اختلال کرد. دشمنی سعودی، به ویژه در دوران ملک فیصل، با اندیشه کمونیستی، به طور علنی از طریق رسانه‌های آن کشور ابراز می‌شد و این موضع مورد تعجب ناظران قرار می‌گرفت.
شوروی هرگز فراموش نکرد که سعودی تنها کشور جهان است که از برقراری روابط دیپلماتیک با آن خودداری کرده است، با وجود تمام تلاش‌هایی که مسکو برای رسیدن به این هدف انجام داده بود. این موضع سعودی، احزاب چپ عربی حامی مسکو را خشمگین کرد و آن‌ها به صف شوروی پیوستند و در دشمنی پنهان و جنگ خاموش علیه سعودی شرکت کردند.
مسکو و احزاب چپ عربی حامی آن تلاش می‌کردند تا سیاست‌های سعودی را تضعیف کنند و آن را به «وابستگی مطلق به سیاست‌هایآمریکا و خیانت به اهداف ملی عربی» متهم کنند. اما سعودی همچنان به عنوان «دژ مقاومت» در برابر نفوذ شوروی در منطقه شناخته می‌شد.

داستان پخش بیانیه برکناری ملک سعود

یکی از «پرچالش‌ترین لحظات» زندگی الحجيلان، به گفته خودش، زمانی بود که از او خواستند بیانیه برکناری ملک سعود و بیعت با ولیعهد، شاهزاده فیصل، به عنوان شاه جدید کشور را بخواند. جالب این‌جاست که جلسه مشترک بین هیئت وزرا و مجلس شورا در همان سالن غذاخوری برگزار شد که ۱۲ سال قبل از آن، الحجيلان در دیداربین ملک سعود و وزیر خارجه اسپانیا در آنجا ترجمه کرده بود.
الحجيلان به یاد می‌آورد:« صبح روز دوشنبه ۲۷ جمادی‌الآخر ۱۳۸۴ هجری قمری، برابر با ۲ نوامبر ۱۹۶۴، جلسه مشترکی برای اعضای شورای وزرا و مجلس شورا در کاخ الحمرا در ریاض، به ریاست شاهزاده خالد بن عبدالعزیز، نایب رئیس هیئت وزرا و با حضور اعضای دو مجلس برگزار شد. در این جلسه، خطاب خاندان آل سعود و بیانیه علما که تصمیم به برکناری شاه سعود و بیعت با ولیعهد شاهزاده فیصل بن عبدالعزیز به عنوان پادشاه کشور گرفته بودند، مطرح شد و حاضرین به اتفاق آرا با این تصمیم موافقت کردند و تصمیم به بیعت با شاهزاده فیصل به جای برادرش شاه سعود گرفتند.»

خبر بیعت با ملک فیصل و عزل ملک سعود در صفحه اول روزنامه رسمی پادشاهی «ام القری»

بیانیه «برکناری» و «بیعت» برای پخش و اطلاع‌رسانی به جهان آماده شد، اما در آن زمان هنوز رادیو در ریاض وجود نداشت و رادی ویپادشاهی در جده بود.

الحجيلان می‌گوید:« من در حال صحبت با شاهزاده خالد، که قرار بود ولیعهد شود، شاهزاده فهد بن عبدالعزیز، وزیر کشور، و شاهزاده مساعد بن عبدالرحمن، وزیر دارایی و اقتصاد ملی بودم. از من خواسته شد که آن را پخش کنم. گفتم: فوراً آن را به رادیو در جده می‌فرستم تا به طور استثنایی قبل از خبرها پخش شود.»
شاهزاده خالد موضوع را متوجه شد و به من گفت: خودت آن را پخش کن.»

ملک خالد و ملک فهد در فرودگاه ریاض در سال 1978 (گتی)

در این نظر، شاهزاده مساعد و شاهزاده فهد نیز با او هم‌نظر بودند. به آن‌ها گفتم: معمول نیست که وزیر اطلاع‌رسانی خبری در مورد سعودی را پخش کند؛ مهم این است که بیانیه پخش شود، نه اینکه چه کسی آن را می‌خواند. اما هر سه شاهزاده متقاعد بودند و به اتفاق نظر رسیدند که من باید این بیانیه را بخوانم. من از این کار بیزار بودم؛ زیرا برکناری و بیعت امری مربوط به خانواده سلطنتی است و نمی‌خواستم که با پخش آن، تصور شود من هم در این موضوع دخیل هستم، به‌ویژه که ملک سعود در قصر خود نشسته بود و هر لحظه منتظر شنیدن این بیانیه سرنوشت‌ساز بود. او هرگز نخواهد بخشید که من این خبر را بخوانم، در حالی که همیشه مورد لطف و حمایت او بودم.
تصمیم گرفته شد که فوراً به جده سفر کنم و بیانیه را برای پخش با خود ببرم. حوالی ساعت یازده صبح به وقت ریاض، هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ که تنها هواپیمای فعال و جدید در خطوط هوایی سعودی بود، مرا منتقل کرد. در هواپیما، مواجهه با خودم آغاز شد و دچار تردید شدم درباره آنچه که قصد انجامش را داشتم. تمامی تغییرات سرنوشت‌ساز زندگی‌ام را به یاد آوردم، در حالی که خود را برای خواندن بیانیه برکناری از سلطنت آماده می‌کردم. چه آزمونی بود که من در پی آن نبودم، بلکه برایم نوشته شده بود. احساس شرمندگی می‌کردم، که هیچ توجیهی برای آن کارگر نبود.
برکناری ملک سعود را مسئله‌ای خانوادگی برای خاندان آل سعود می‌دیدم و اعلام آن را نیز امری مربوط به آن‌ها می‌دانستم. اما این رویداد بزرگ وجه دیگری نیز داشت. من به خوبی از اهمیت این واقعه آگاه بودم و همچنین می‌دانستم که جهان از آن شگفت‌زده خواهد شد و بسیاری از پرسش‌ها و تحلیل‌های سیاسی نادرست را برانگیزد. از این رو، اهمیت داشت که وزیر اطلاع‌رسانی این بیانیه را برای جهانیان بخواند.

ملک فیصل در ریاض پس از بیعتش (گتی)

برکناری ملک سعود مانند کودتاهای نظامی فصلی عربی (یکی در تابستان و دیگری در زمستان) که جهان به آن‌ها عادت کرده و آن‌ها را رویدادهایی برای تفریح و سرگرمی می‌دانست، نبود. برکناری ملک سعود یک واقعه سیاسی عظیم بود که از کشوری می‌آمد که به عنوان الگوی ثبات سیاسی شناخته می‌شد و از خانواده‌ای سلطنتی که از زمان تأسیسش توسط ملک عبدالعزیز، به فضیلت انسجام خانوادگی و احساس مسئولیت در قبال حکومت معروف بود، و می‌دانست که این مسئولیت نیازمند حفظ ثبات کشور و دور نگه داشتن آن از خطرات اختلاف است. این خبر، خبر مرگ یک شاهزاده، برکناری یک وزیر یا اجرای حکم قصاص یک قاتل نبود. این برکناری یک پادشاه حاکم و بیعت برای سلطنت با یک پادشاه جدید بود؛ پس به دلیل اهمیتش، باید توسط وزیر اطلاع‌رسانی به جهانیان اعلام می‌شد.
الحجيلان بیانیه تاریخی را از استودیوهای رادیو در جده در ظهر روز دوشنبه، ۲ نوامبر ۱۹۶۴، خواند.

ملک سعود در طول اقامتش در آتن (گتی)

خبر درگذشت ملک سعود به ملک فیصل

یکی از نکات جالبی که الحجيلان در خاطراتش به آن اشاره می‌کند، این است که بیش از چهار سال پس از خواندن بیانیه برکناری ملک سعود، مجبور شد که خبر درگذشت ملک سعود را به ملک فیصل در پایتخت یونان، آتن، در سال ۱۹۶۹ منتقل کند. الحجيلان واکنش ملک فیصل را در حضور شیخ صباح الأحمد الصباح، وزیر امور خارجه کویت در آن زمان و امیر بعدی کویت، این‌گونه توصیف می‌کند:« پاسخ او یک کلمه بود که با صدایی بلند و لحنی سرشار از اندوه به من گفت: "چه؟!" این کلمه را با نگاهی سرشار از نفرت و انکار آنچه می‌گفتم به من گفت! و دیدم که چشمان درشتش بی‌صدا از اشک پر شده بود، بدون آنکه حتی یک کلمه دیگر بگوید. گوشه‌های دستار خود را بالا برد و شروع به خشک کردن اشک‌هایش کرد. سپس به شیخ صباح الأحمد الصباح نگاه کرد و در حضور من گفت:« به خدا قسم، ای صباح، من و برادرانم آرزو داشتیم که ملک سعود در وطن خود بماند تا همگی در خدمت او باشیم، همان‌طور که به خدمت پدرمان بودیم. اما اراده خدا در بندگانش جاری است.»

اعتراض به برنامه‌های تفریحی

الحجيلان به یاد می‌آورد که در طول هشت سالی که وزارت اطلاع‌رسانی را بر عهده داشت، کار رسانه‌ای را توسعه داد و تا جایی که ممکن بود با توجه به شرایط و امکانات موجود، پیشرفت‌هایی ایجاد کرد. اما همان‌طور که او به یاد می‌آورد، با چالش‌ها و مخالفت‌هایی از سوی نیروهای محافظه‌کار مواجه شد. او می‌گوید:« از ما می‌خواستند بخش تفریحی برنامه‌هایمان را حذف کنیم.

درخواست داشتند که از پخش آهنگ‌ها، نمایش‌ها و هر چیزی که مردم دوست دارند و آن‌ها را خوشحال می‌کند، خودداری کنیم؛ برنامه‌هایی که شادی می‌آورند و فساد نمی‌آورند، دل‌خوشی ایجاد می‌کنند و کسی را نمی‌رنجانند. ما به ارزش‌های اجتماعی یک ملت مذهبی و محافظه‌کار پایبند بودیم، اما این ملت عاشق زندگی است، نه از آن بیزار، و در دیدگاه‌های متعصبانه و بسته نسبت به خود و دیگران محصور نیست.»

الحجیلان (نخستین نفر از چپ) در حال امضای قراردادی در زمان تصدی وزارت اطلاع‌رسانی

الحجيلان همیشه منتظر عرایضی بود که به ملک فیصل علیه او و وزارتش ارائه می‌شد و از دربار به او ارجاع می‌شد، بدون اینکه نظر پادشاه را بداند. او سکوت ملک فیصل را به عنوان نشانه‌ای از رضایت تفسیرمی‌کرد. همچنین، ملک فیصل همراه با تعدادی از شاهزادگان، اولین فیلم سینمایی تولید شده توسط وزارت اطلاع‌رسانی را در سینمای تابستانی جده متعلق به شرکت «آرامکو» تماشا کرده بود.

واقعه «رموز روی تابلو»

در سال ۱۹۶۸، عبدالله السعد، وزیر پیشین ارتباطات، به دیدار الحجيلان در دفتر کارش در وزارت اطلاع‌رسانی رفت و خواستار صدور مجوز برای کتابش با عنوان «رموز روی تابلو» شد. الحجيلان این واقعه را این‌گونه روایت می‌کند: «السعد گفت که کتاب درباره تحلیل و نقد عیوب رفتاری انسان است و بحثی از سیاست در آن وجود ندارد. به او گفتم: جنابعالی یکی از برجسته‌ترین نویسندگان در مسائل اجتماعی هستید، اما با این حال باید روند معمول نظارت تکمیل شود و سپس مجوز چاپ و توزیع کتاب صادر گردد.»
باور من این بود که کتابی که عبدالله السعد نوشته و در آن به بررسی و تحلیل مسائل اجتماعی پرداخته، به عنوان یکی از مطبوعاتی که ما به دنبال افزایش آن‌ها هستیم، به شمار می‌آید. این کتاب از مردی فرهنگ‌دوست و آگاه به کشور و مردم خود نشأت گرفته و بررسی نظارتی بر کتاب او صرفاً یک مسئله تشریفاتی بود که بر اساس قانون باید انجام می‌شد. من وظیفه بررسی کتاب را به آقای نبیه الأنصاری که معاون مدیرکل مطبوعات بود و تجربه زیادی در کار خود داشت، سپردم تا کتاب را مطالعه کند و گزارشی از آن برایم ارسال کند.»

پس از چند روز گزارش رسید. الحجيلان مقدمه را خواند و به جزئیات نپرداخت. او می‌گوید:« اتفاق ناگواری رخ داد. کتاب را با عجله برداشتم و آن نیز با عجله مرا گرفت... به یاد دارم که دیدارم با عبدالله السعد در دفترم و گفتگوی ما، در حالی انجام شد که ذهنم بسیار مشغول بود. باید درک می‌کردم که السعد نسخه‌ای چاپ‌شده از کتاب خود (رموز روی تابلو) را به من ارائه کرده بود، نه پروژه‌ای برای کتابی که قرار است پس از تأیید به چاپ برسد. نسخه‌ای که به من داده بود، شاید تنها نسخه موجود نبود و ممکن است نسخه‌های دیگری نیز وجود داشته باشد که پیش از موافقت وزارت اطلاع‌رسانی، به دست مردم برسد و توزیع شود.»
الحجيلان ادامه می‌دهد:« ما می‌توانستیم اثرات این اشتباه را با توقیف نسخه‌های چاپ‌شده کنترل کنیم، اگر وزیر السعد به من اطلاع داده بود که نسخه‌های دیگری از کتاب چاپ شده است. چند روزی نگذشته بود که شایعات درباره اینکه السعد کتابی نوشته که مراجع بالاتر در خانواده سلطنتی را ناراحت کرده است، بیشتر شد؛ زیرا او به طور غیرمستقیم به برخی از شاهزادگان بلندپایه اشاره کرده بود. کتاب را از اداره مطبوعات پس گرفتم و خواندم. حیرتم تا جایی بود که نفس‌ام بند آمده بود.»
السعد در بررسی شخصیت‌های مورد نظر خود، اشارات روشنی نکرده بود که « نیاز به پرسش مستقیم داشته باشد»، به گفته الحجيلان. اما او ادامه می‌دهد:« پرهیز او از اشاره مستقیم به نام‌ها، مناصب، وضعیت خانوادگی یا ویژگی‌های شخصیتی آن‌قدر واضح بود که نمی‌شد رمزهای کتاب را پنهان کرد، به‌ویژه برای کسانی که به خانواده سلطنتی نزدیک بودند و اعضای آن را می‌شناختند.»
او توضیح می‌دهد:« عناوین مقالاتی که السعد در کتابش آورده بود، اصطلاحاتی بودند که نزدیکان به خانواده سلطنتی در محافل خصوصی استفاده می‌کردند، به همراه عباراتی که خشم‌برانگیز بود و حاوی انتقادات شدید بود. او، با وجود اینکه مردی محتاط و متین بود، متوجه نشد که چگونه این عبارات ممکن است زبان‌های بدگو را به کار اندازد. قلمش او را به کاری کشاند که دیگر نویسندگان از نزدیک شدن به آن پرهیز می‌کردند! آنچه بر موج رنجش و خشم افزود، این بود که وزارت اطلاع‌رسانی این کتاب را شایسته انتشار و توزیع دانست، گویی که همدستی با نویسنده کتاب داشت.»
این واقعه به سادگی نگذشت. الحجيلان به یاد می‌آورد که « نوعی خشم و انتقاد به من رسید، و برای وزارت اطلاع‌رسانی هیچ توجیهی نداشت که کتاب بدون اطلاع و موافقتش چاپ شده بود. برخی از اعضای بلندپایه خانواده سلطنتی متقاعد شده بودند که آن‌ها هدف این اشارات پنهانی در نوشته‌های السعد بودند. من قادر به توضیح در این باره نبودم تا بتوانم از شدت این واکنش‌ها بکاهیم. وزارت اطلاع‌رسانی متهم و حتی مقصر شناخته شد که کتاب را تایید کرده است.

به این ترتیب، نسخه‌هایی از کتاب قبل از اینکه نظر ناظر اعلام شود، به بیرون درز کرده بود و تحسین وزارت اطلاع‌رسانی از کتاب و تلقی آن به عنوان اثری شایسته انتشار، موجبات افزایش خشم و نارضایتی از وزارت، نویسنده و کتاب را فراهم کرد.»
با این حال، مداخله ملک فیصل اوضاع را سامان داد، همان‌طور که الحجيلان روایت می‌کند. « ملک فیصل از من پرسید: آیا وزارت اطلاع‌رسانی این کتاب را تایید کرده است؟ گفتم بله، ما آن را تایید کردیم. او گفت: پس باید فردی که آن را تایید کرده است محاکمه شود. سپس از دیوان ریاست شورای وزیران حکمی اداری و تنبیهی سختی علیه استاد نبیه عبد القدوس الأنصاری، که از کتاب تعریف کرده و پیشنهاد تایید آن را با اعمال برخی تغییرات در برخی عبارات داده بود، صادر شد. و من نیز به خاطر نخواندن کتاب قبل از تایید آن، مورد انتقاد ضمنی قرار گرفتم. اما عبدالله السعد تحت پیگردی سخت قرار گرفت که نزدیک بود او را از پا درآورد.»