وزیر خارجه عراق: ایران نمی‌تواند به اسرائیل حمله کند و در مقابل به کشور دوست و متحد حمله کرد

فؤاد حسین به الشرق الاوسط: موساد  جايی در عراق وجود ندارد.. خروج آمریکایی‌ها منوط به مذاکره است


صورة نشرها موقع «منتدى دافوس» من مشاركة سابقة لوزير الخارجية العراقي فؤاد حسين
صورة نشرها موقع «منتدى دافوس» من مشاركة سابقة لوزير الخارجية العراقي فؤاد حسين
TT

وزیر خارجه عراق: ایران نمی‌تواند به اسرائیل حمله کند و در مقابل به کشور دوست و متحد حمله کرد


صورة نشرها موقع «منتدى دافوس» من مشاركة سابقة لوزير الخارجية العراقي فؤاد حسين
صورة نشرها موقع «منتدى دافوس» من مشاركة سابقة لوزير الخارجية العراقي فؤاد حسين

ساعاتی قبل از طرح شکایت عراق علیه ایران در شورای امنیت، فؤاد حسین، وزیر امور خارجه این کشور، در مصاحبه با الشرق الاوسط، حمله ایران به اربیل را محکوم کرد و تشدید تنش‌ها را «تلاش ایران برای صدور مشکلات داخلی» توصیف کرد.
حسین که در حاشیه مجمع جهانی اقتصاد در داووس صحبت می‌کرد، گفت که کشورش اقدامات سیاسی و دیپلماتیک برای پاسخ به بمباران ایران که شامگاه دوشنبه در اربیل منجر به کشته شدن ۴ غیرنظامی شد، اتخاذ کرده‌است.
وی ادعای تهران مبنی بر وجود موساد اسرائیل در خاک عراق را رد کرد.
این دیپلمات ارشد عراقی حمله به اقلیم کردستان عراق را به تشدید تنش بین تهران و تل آویو در پس‌زمینه جنگ غزه مرتبط دانست و بر وجود «قواعد درگیری بین ایرانی‌ها و اسرائیلی‌ها» تأکید کرد.
حسین دربارهٔ تمایل بغداد برای خروج نیروهای آمریکایی حاضر در پایگاه‌های نظامی عراق، گفت که دولت او به دنبال رسیدن به یک «فرایند مذاکره» با واشنگتن است.
وی تاکید کرد که آمریکایی‌ها آماده نشستن پشت میز مذاکره هستند اما در شرایط عادی قابل تحقق است.
هفته‌های گذشته شاهد تشدید تنش علیه منافع آمریکا در عراق بود که واشنگتن با هدف قرار دادن مقر گروه‌های عراقی نزدیک به ایران به این اقدامات پاسخ داد.
حسین در خصوص روابط عراق و پادشاهی عربی سعودی با بیان اینکه این روابط در شرایط عالی قرار دارد، ابراز امیدواری کرد که کشورش همکاری‌های اقتصادی را تقویت کند و سرمایه‌گذاری سعودی در عراق را پیش ببرد.

متن این مصاحبه به شرح زیر است:

* اجازه بدهید ابتدا به حمله به اقلیم کردستان عراق توسط سپاه پاسداران در شامگاه دوشنبه و محکومیت رسمی عراق و احضار کاردار سفارت ایران شروع کنم. عراق چه اقدامات دیگری را برای پاسخ به این تشدید در نظر گرفته‌است؟

- اقدامات عراق دیپلماتیک است؛ هم سیاسی و هم حقوقی. درباره رویه‌های دیپلماتیک، نفر دوم در سفارت را احضار کردیم (به دلیل اینکه سفیر ایران در تهران است) و یادداشت اعتراضی در مورد تجاوز ایران به خاک عراق در اربیل و کشتار شهروندان عراقی به او تحویل دادیم.
ما درخواست بازگشت سفیر عراق در تهران به بغداد را داشتیم و به دستور نخست‌وزیر، کمیته تحقیق از دولت فدرال و منطقه تشکیل شد.
رئیس کمیته تحقیق و تفحص که مشاور امنیت ملی عراق است گزارش خود را (چهارشنبه) به نخست‌وزیر ارائه خواهد کرد و طبق شنیده‌های من از مشاور امنیت ملی، کشته‌شدن صاحب خانه بمباران شده که تاجر معروف کرد عراقی به همراه دخترش تائید شده‌است و دختر دیگرش و همسرش مجروح شدند. میهمان او که یک عراقی اهل موصل بود نیز کشته شد. یک کارگر فیلیپینی که در خانه بود نیز کشته شد و ۳ کارگر دیگر فیلیپینی نیز زخمی شدند و اکنون در بیمارستان تحت مداوا هستند. خانه به‌طور کامل ویران شد.
علاوه بر اقداماتی که ذکر کردم، شکایت نامه ای به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارائه کرده‌ایم.

ایران می‌گوید که مقر موساد اسرائیل در اربیل را هدف قرار داده‌است. آیا واقعاً دستگاه اطلاعات اسرائیل در خاک عراق وجود دارد؟

عجیب است ایرانی‌ها دیگران را مقصر می‌دانند. مشکلاتی مانند ترور و حملات تروریستی در داخل کشورشان در نتیجه شکست مقامات ذیربط در آنجا رخ می‌دهد، اما آنها سعی می‌کنند آنها را به خارج از مرزها صادر کنند.
حدود یک سال پیش ایران منزل مسکونی یک تاجر کرد عراقی دیگر را با ۱۲ موشک بمباران کرد. هیاتی از دولت در آن زمان با کمیته تحقیق و تفحص به تهران رفتند تا ثابت کنند خانه مورد نظر یک خانه معمولی است که خانواده یک تاجر در آن زندگی می‌کردند.
ایرانی‌ها مدعی بودند که این خانه مقر موساد است، اما البته به خوبی می‌دانستند که ادعای آنها دروغ است. آنها این کمپین رسانه ای جعلی را در داخل تبلیغ می‌کردند (برای مقابله با) کمپینی در داخل ایران در پس زمینه عملیات تروریستی در نزدیکی کرمانشاه بوده است.
در واقع آنها نمی‌توانند با اسرائیل مقابله کنند، بنابراین به اربیل حمله می‌کنند. هیچ حقیقتی در مورد (ادعاهای ایران مبنی بر وجود یک مقر موساد) وجود ندارد. این مشکل داخلی ایران است که به خارج صادر می‌کنند. آنها نمی‌توانند با اسرائیل مقابله کنند، با اینکه در سوریه و در مرز با اسرائیل هستند.
اگر بخواهند به اسرائیل حمله کنند، می‌توانند این کار را انجام دهند، آنها در سوریه و جنوب لبنان هستند و می‌گویند موشک‌هایی دارند که می‌توانند از سرزمینشان به اسرائیل برسند.

چرا به اربیل حمله می‌کنند؟ اربیل بخشی از عراق است و عراق همسایه و دوست ایران است و از روابط تاریخی، جغرافیایی، مذهبی، فرهنگی و اقتصادی گسترده‌ای برخوردار است.
ما از ایران دفاع می‌کردیم، ما بودیم که روابط بد ایران و کشورهای عربی و گاهی ایران با کشورهای اروپایی و آمریکا را بهبود بخشیدیم.
ایران به یک دولت متحد حمله می‌کند. این یک اشتباه راهبردی است و من معتقدم هرکس این عملیات را در تهران انجام داد بعد از مدتی متوجه می‌شود که با عراق خطای استراتژیک کرده‌است.

* آیا جنگ اسرائیل با غزه، عراق را به صحنه‌ای برای تبادل پیام‌های ایرانی-آمریکایی تبدیل کرد؟ آیا این دلیلی بود که دولت عراق تمایل خود را برای خروج نیروهای آمریکایی اعلام کرد؟

- وقتی روابط ایران و سایر کشورها متشنج می‌شود، در واقع تنش بین ایران و واشنگتن است و این روابط متشنج در عرصه عراق منعکس می‌شود، بنابراین درگیری وجود دارد اما در صحنه عراق.
امروز روابط بین اسرائیل و ایران متشنج یا خطرناک است، اما ایرانی‌ها نبرد را به اسرائیل نمی‌برند، بلکه محاسباتی دارند. به خاطر مصرف داخلی نبرد را به کردستان یا میدان عراق منتقل می‌کنند و این اشتباه بزرگی است.
من از این موضوع متوجه می‌شوم که قواعد درگیری بین اسرائیلی‌ها و ایرانی‌ها وجود دارد. من معتقدم حمله به اربیل ممکن است در ذهنیت برخی از مردم ایران، واکنشی به آنچه در کرمان رخ داد، یعنی عملیات تروریستی داعش خراسان.
اگر این سازمان که درگیری‌های فکری، عقیدتی و امنیتی با ایران دارد، مسئول حمله تروریستی است که در کرمان شهدای زیادی بر جای گذاشت، پس چرا ایران این مشکل را به کردستان عراق صادر می‌کند؟ اما اگر این عملیات همان‌طور که ایران ادعا می‌کند علیه اسرائیلی‌ها باشد، بنابراین اسرائیلی‌ها در کشورشان حضور دارند.
ایرانی‌ها ادعا می‌کنند که با اسرائیلی‌ها می‌جنگند؛ بنابراین احساس می‌کنم قواعد درگیری بین دو طرف وجود دارد، اما به دلایل مصرف داخلی، ایرانی‌ها حلقه ضعیف را بمباران نظامی کردند و این منطقه ضعیف است زیرا عراق دوست ایران است. دوست را می‌زنند و در برابر دشمن خود نمی‌ایستند.

* آیا برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق جدول زمانی تعیین کرده‌اید؟

- دولت عراق تأکید می‌کند که این موضوع از طریق مذاکره و نه از طریق سلاح حل خواهد شد. این یک نکته کلیدی است. ما به مذاکراتی نیاز داریم که با توافق دو طرف ما را به این هدف برساند. امروز همچنان در حال مذاکره با طرف آمریکایی برای شروع این مذاکرات هستیم.
در شرایط خشونت و ضدخشونت (که اخیراً عراق شاهد آن بوده‌است) آمریکایی‌ها می‌گویند که به میز مذاکره به زور آتش نخواهند رفت و حاضرند دربارهٔ حضور آمریکا در خاک عراق مذاکره کنند، اما در شرایط عادی امکان تحقق وجود دارد.
در اینجا باید به تاریخ بازگردیم؛ آمریکایی‌ها به دعوت دولت عراق به عراق آمدند و از این رو ما به راحتی می‌توانیم طرف آمریکایی را به خروج اما بر اساس توافق مشترک دعوت کنیم.
ما نیاز به یک فرایند مذاکره داریم و با طرف آمریکایی در حال گفت و گو هستیم تا به توافقی برای شروع روند مذاکره برسیم و سپس آن را اعلام کنیم. امیدواریم به سرعت به این توافق برسیم.

* به نظر می‌رسد برخی از اطراف کرد و سنی در حال حاضر از خروج آمریکا حمایت نمی‌کنند. آیا بین گروه‌های عراقی در این گام اتفاق نظر وجود دارد؟

- برخی مسائل، مسائل ملی هستند و این یک واقعیت است. دولت عراق یک دولت ائتلافی است. ما رهبری سیاسی داریم. با نمایندگی «ائتلاف اداره دولتی» که این دولت را تشکیل داد و نمایندگان همه گروه‌ها از طریق احزاب خود را در بر می‌گیرد؛ بنابراین زمانی که مذاکرات را آغاز می‌کنیم باید محتوای آنها را به جلسه رهبری سیاسی ارائه کنیم و زمانی که بر سر نتایج توافق صورت گرفت، تصمیم‌گیری در چارچوب‌های قانونی یک تصمیم ملی خواهد بود؛ یعنی از طریق تأیید دولت عراق.
ما نیاز به موافقت داریم، اما چارچوب سیاسی برای بحث در مورد این موضوعات داریم.



الحجيلان: به اتهام «پناه دادن به کمونیست‌ها» متهم شدم و در پاسخ، ملک فیصل مرا به یک وزارتخانه اضافی منصوب کرد

TT

الحجيلان: به اتهام «پناه دادن به کمونیست‌ها» متهم شدم و در پاسخ، ملک فیصل مرا به یک وزارتخانه اضافی منصوب کرد

ملک فیصل (گتی)





تصویر ملک فیصل در دفترش در ریاض (گتی)
ملک فیصل (گتی) تصویر ملک فیصل در دفترش در ریاض (گتی)

در قسمت سوم خاطرات شیخ جمیل الحجيلان، یکی از برجسته‌ترین چهره‌های دیپلماسی سعودی، به پشت‌پرده‌های تصدی وزارت بهداشت در کنار وزارت اطلاع‌رسانی پرداخته می‌شود. این پس از آن بود که «شخصیتی برجسته» او را به «پناه دادن به کمونیست‌ها»در وزارت اطلاع‌رسانی متهم کرد. وی داستان درخواست خود از ملک فیصل برای استعفا از سمت وزارتی را روایت می‌کند و توضیح می‌دهد که احساس «تلخی و ناامیدی در هنگام مواجهه با وزارت دارایی برای تأمین حداقل بودجه مورد نیاز وزارت بهداشت» یکی از دلایل این درخواست غیرمعمول بود. در نهایت، کمیسیونی که به دستور ملک تشکیل شد، بدون گفت‌وگوی مستقیم با او، تصمیم نهایی را گرفت.
روزنامه «الشرق الأوسط» بخش‌هایی از این خاطرات را که با عنوان «جمیل الحجيلان: سرگذشتی در دوران هفت پادشاه» در غرفه «شرکت انتشاراتی رف » در نمایشگاه بین‌المللی کتاب ریاض عرضه خواهد شد، به‌طور اختصاصی منتشر می‌کند.

الحجيلان پیام انتصاب خود به‌ عنوان وزیر بهداشت را می‌نویسد

در ماه مه 1970، ملک فیصل، الحجيلان را احضار کرد و به او اطلاع داد که او را به‌عنوان وزیر بهداشت منصوب خواهد کرد. الحجيلان به یادمی‌آورد:« روزها گذشت و هنوز حکم رسمی صادر نشده بود. در همین زمان، به همراه دکتر رشاد فرعون، مشاور مخصوص ملک فیصل، برای ادای احترام به دفتر ولیعهد، شاهزاده خالد، رفتیم و در دفترش شخصیت‌های مختلفی از جامعه و امراء حضور داشتند. گفت‌وگو درباره رسانه بود که ناگهان شخصیتی برجسته، بدون داشتن هیچ سمت رسمی، به وزارت اطلاع‌رسانی حمله کرد و او را به پناه دادن به عناصر کمونیستی از میان کارکنان بلندپایه متهم کرد. «درگیری لفظی تندی بین ما رخ داد.»

ملک فیصل (گتی) تصویر ملک فیصل در دفترش در ریاض (گتی)

دکتر رشاد فرعون ماجرا را به ملک فیصل گزارش داد، اما ملک هیچ سئوالی از الحجيلان نپرسید. چند روز بعد، رئیس دفتر نخست‌وزیری، شیخ صالح العباد، به او اطلاع داد که ملک قصد دارد حکمی برای انتصاب وی به‌عنوان وزیر بهداشت، در کنار وزارت اطلاع‌رسانی، صادر کند و از او خواست که این حکم را با دستخط خود بنویسد! الحجيلان اظهار می‌کند:« ملک می‌خواست پیامی بفرستد که فیصل اجازه نمی‌دهد به یکی از وزرایش بی‌احترامی شود و نمی‌پذیرد که در مورد وفاداری کارکنان سعودی شبهه ایجاد شود.»
حکم سلطنتی در ماه مه 1970 صادر شد و الحجيلان به‌عنوان وزیر بهداشت و وزیر موقت اطلاع‌رسانی منصوب شد. چند ماه بعد، شیخ ابراهیم العنقری به‌ عنوان وزیر اطلاع‌رسانی منصوب شد و الحجيلان به‌طور کامل به وزارت بهداشت پرداخت. درباره این دوران می‌گوید:« به وزارت بهداشت آمدم، در حالی که فردی بودم که از دیدن پزشک خوشم نمی‌آمد، از مصرف دارو متنفر بودم، تحمل دیدن بیمارستان‌ها را نداشتم و دیدار از بیماران بستری روی تخت‌هایشان برایم خوشایند نبود. به وزارت بهداشت آمدم تا خود را در دنیای پزشکی و پزشکان بیابم، در حالی که بیش از هر زمان دیگری نسبت به این حوزه انسان‌دوستانه، ناآگاه بودم. این احساسات و افکار در ذهنم بود که در روزهای نخست کارم در وزارت بهداشت در دفترم مستقر شدم و کاملاً به این وزارتخانه اختصاص یافتم.»

الحجیلان با «الشرق الأوسط» از خاطراتش می گوید (عکس: محمد عثمان)

مقابله با وبا و بازگرداندن هواپیمای زائران

چند ماه پس از تصدی مسئولیت وزارت بهداشت، بیماری وبا در منطقه شرقی شیوع پیدا کرد و بیش از 150 نفر را به کام مرگ کشاند. الحجيلان می‌گوید:« بسیار نگران بودم و شیوع این بیماری را در ماه‌های اول کاری‌ام به‌عنوان نشانه‌ای از سختی و حساسیت کاری که در پیش رو داشتم، می‌دیدم... این بیماری بخشی از کشور را درگیر کرده بود و ممکن بود به مناطق دیگر نیز گسترش یابد.»
ملک فیصل کمیسیونی به ریاست معاون دوم نخست‌ وزیر و وزیرکشور، یعنی ملک فهد، تشکیل داد و اختیارات لازم را به او اعطا کرد. وزارت بهداشت اقدامات لازم برای مبارزه با این بیماری را آغاز کرد و چندین اقدام پیشگیرانه را انجام داد که موجب نارضایتی برخی ساکنان شد. یکی از کاخ‌های سلطنتی به بیمارستان اورژانس تبدیل شد و هزاران مورد مبتلا را درمان کردند و به‌طور رسمی اعلام شد که کشور از بیماری وبا پاکسازی شده است.
الحجيلان یادآوری می‌کند که در فصل حج سال 1972، یک پرواز از شرکت «طیران الشرق الأوسط» از نیجریه و با بیش از 200 مسافر وارد کشور شد. این پرواز از منطقه‌ای مبتلا به وبا آمده و قوانین سازمان جهانی بهداشت را رعایت نکرده بود. او دستور داد که به مسافران اجازه ورود به کشور داده نشود و هواپیما پس از یک ساعت توقف، مجبور به ترک جده شد. «ماجرا را به ملک گزارش دادم.

او از این اقدام قاطعانه من متعجب شد و پرسید: آیا راه دیگری وجود نداشت؟ گفتم: نه، عالیجناب، این تنها راه بود تا هم از کشور محافظت کنیم و هم به سایر شرکت‌های هواپیمایی هشدار دهیم. او نگاهی خاموش و بدون نشانه‌ای از رضایت به من انداخت و گفت: لا حول ولا قوة إلا بالله.»

هیئتی برای مدیریت بیمارستان‌ها

تا آن زمان، بیمارستان‌ها توسط پزشکان اداره می‌شدند و این تنها گزینه در دسترس وزارت بهداشت برای مدیریت بیمارستان‌ها بود. در نگاه اول، این راهکار معقول به نظر می‌رسید، زیرا پزشک با مسائل بیمارستان و پزشکان آشناتر است، اما مدیریت بیمارستان یک مدیریت سازمانی است که فقط به جنبه درمانی محدود نمی‌شود.
این مدیریت شامل امور کارمندان، نگهداری، خرید و پاسخگویی اداری و دیگر جنبه‌های مختلف مدیریتی است. این‌ها در بیشتر مواقع از حوزه تحصیل و تخصص پزشک دور هستند. این یک علم است که در مؤسسات تخصصی تدریس می‌شود.
الحجيلان می‌گوید: «پس از انجام تحقیقات کافی متوجه شدیم که در ایالات متحده، مؤسسات دانشگاهی تخصصی برای آموزش مدیریت بیمارستان به غیر پزشکان وجود دارد. ما به این ایده علاقه‌مند شدیم و تصمیم گرفتیم آن را دنبال کنیم؛ زیرا این حوزه شایسته شناخت و بررسی است. اولین گروه متشکل از فارغ‌التحصیلان غیر پزشک را به یکی از مؤسسات دانشگاهی تخصصی مدیریت بیمارستان در آمریکا اعزام کردیم. این دانشجویان دوره خود را به پایان رساندند و به کشور بازگشتند تا وزارت، مدیریت برخی از بیمارستان‌های خود را به آنان واگذار کند.»

اولین دستگاه دیالیز کلیه

الحجيلان مانند مدیران جدید بیمارستان‌ها، در حال آشنایی با اداره وزارت بهداشت و درک دنیای آن بود. او یکی از اتفاقات آن دوره را که تلاش او برای برآوردن نیازهای موقعیت جدیدش را نشان می‌دهد، روایت می‌کند. می‌گوید:« نامه‌ای از یک شهروند سعودی که در لبنان اقامت داشت دریافت کردم. او از رنجی که به دلیل نیاز به مراجعه به بیمارستان دانشگاه آمریکایی بیروت برای دیالیز کلیه دوبار در هفته متحمل می‌شد، شکایت کرده بود؛ علاوه بر این، هزینه‌های بالایی که دیگر قادر به تأمین آن نبود نیز بر مشکلات او می‌افزود. من اصلاً نمی‌دانستم منظور نویسنده از دیالیز کلیه چیست. این اولین بار بود که چنین چیزی به گوشم می‌خورد و توجیه من برای این ناآگاهی این بود که در رشته حقوق تحصیل کرده بودم، نه پزشکی.»

الحجيلان می‌افزاید:« مدیر بیمارستان مرکزی ریاض، دکتر سعیدرباح، را احضار کردم. او مدیری قاطع و مورد اعتماد در انجام مأموریت‌ها بود. با او در این باره صحبت کردم و از او خواستم که برای تهیه این دستگاه برای بیمارستان مرکزی ریاض اقدام کند. به او دستور دادم به بیروت سفر کند و با مسئولان بیمارستان دانشگاه آمریکایی ملاقات کند تا به ما در این زمینه کمک کنند. چند ماه نگذشت که دستگاه دیالیز کلیه در بیمارستان مرکزی ریاض نصب و راه‌اندازی شد و یک متخصص فنی که بیمارستان دانشگاه آمریکایی بیروت به ما امانت داده بود، همراه آن بود. این دستگاه که به‌طور تصادفی تهیه شده بود، تحولی در خدمات بهداشتی ما ایجاد کرد و دستگاه‌های دیگری نیز به بیمارستان‌های ما اضافه شدند.»

درخواست استعفا و «عذر ضعیف»

الحجيلان پس از سه سال کار به‌عنوان وزیر بهداشت، به فکر درخواست استعفا افتاد. او می‌گوید:« احساس خستگی و فشار کاری که بر سلامتی‌ام تأثیر می‌گذاشت، شروع شد و به این نتیجه رسیدم که این کار نیاز به سال‌ها تلاش مداوم دارد که ممکن است من توان آن را نداشته باشم. دلیل دیگر، برخی مواضع وزارت دارایی نسبت به درخواست‌های وزارت بهداشت بود.»
او توضیح می‌دهد:« این طبیعی است که وزارت دارایی درخواست‌ها و پروژه‌های سایر وزارتخانه‌ها را بررسی کند تا بودجه دولت را میان وزارتخانه‌های مختلف تقسیم کند، اما من احساس می‌کردم موضع‌گیری‌های سختگیرانه وزارت دارایی در قبال ما، علی‌رغم دستور مقام سلطنتی برای حمایت از تلاش‌های وزارتخانه، گویی می‌خواست آرزوهای ما را محدود کند، در حالی که ما به دنبال خدمات بهداشتی بهتر بودیم. در همین حال، می‌دیدم که وزارت دارایی موافقت می‌کند صدها میلیون ریال به وزارت دفاع و گارد ملی اختصاص دهد تا بیمارستان‌هایی برای پرسنل نظامی و غیرنظامی خود بسازند.»
وی اضافه می‌کند:« از بودجه‌هایی که به پروژه‌های بهداشتی گارد ملی و وزارت دفاع اختصاص می‌یافت خوشحال می‌شدم، زیرا این پروژه‌ها به ارتقای خدمات بهداشتی کشور کمک می‌کردند، اما احساس تلخی و ناامیدی نیز داشتم؛ زیرا مجبور بودم برای به‌دست آوردن حداقل بودجه مورد نیاز برای طرح‌های خود، با وزارت دارایی مبارزه کنم. موضع وزارت دارایی، به‌طور طبیعی، از روی عمد برای کوچک‌ شمردن اهمیت وزارت بهداشت در قبال مردم نبود، اما آن‌ها بلندپروازی‌های ما را غیرواقعی می‌دیدند. این موضوع هر ساله مایه اختلاف میان ما و آن‌ها می‌شد.»

الحجيلان تصمیم نهایی خود را که تقدیم درخواست استعفای خود از سمت وزارتی بود، گرفت. اما « باید روشی برای مطرح کردن این درخواست انتخاب می‌کردم. ایده صحبت مستقیم با ملک فیصل را کنار گذاشتم؛ زیرا ممکن بود مرا با سئوالی غافلگیر کند که من نتوانم پاسخ مناسبی به آن بدهم. کسانی که ملک فیصل را می‌شناختند، چنین چیزی را غیر محتمل نمی‌دانستند. بسیاری از وزرا در حین صحبت با او با سئوالات غیرمنتظره‌ای روبه‌رو می‌شدند که آن‌ها را در تنگنا قرار می‌داد و از پاسخگویی عاجز می‌کرد. تصمیم گرفتم برای اجتناب از رویارویی و آنچه ممکن است با خود به همراه داشته باشد، به او نامه بنویسم.»
الحجيلان درخواست استعفای خود را به ملک ارائه کرد. ملک نه او را فراخواند و نه در این باره با او گفتگو کرد. در عوض، درخواست را به کمیته ویژه‌ای متشکل از شاهزاده خالد بن عبدالعزیز (ولیعهد)، مساعد بن عبدالرحمن (وزیر دارایی)، فهد بن عبدالعزیز (معاون دوم نخست ‌وزیر و وزیر کشور)، عبدالله بن عبدالعزیز (رئیس گارد ملی)، سلطان بن عبدالعزیز (وزیر دفاع)، نواف بن عبدالعزیز (مشاور ویژه ملک) و دبیر کمیته، دکتر رشاد فرعون (مشاور ویژه ملک)، ارجاع داد. او به یاد می‌آورد: «دلیل من ضعیف به نظر می‌رسید، چرا که بهانه من، وضعیت جسمانی‌ام بود. شاهزاده فهد قانع نشد که دلایل من موجه هستند. از آنجا که اصرار بر استعفا از سمت وزارتی امری غیر معمول بود و ممکن بود دلایل شخصی در پشت آن باشد، کمیته ویژه در نهایت با درخواست من موافقت کرد.

پادشاه بیشتر از وزرایش کار می‌کند

الحجیلان برنامه روزانه دقیق ملک فیصل را به یاد می‌آورد و روایت می‌کند:« ملک فیصل بر اساس یک روش منظم و دقیق عمل می‌کرد، چه در حضور و چه در انجام کارهای دفترش. او روزانه سه بار در دفتر خود در دیوان ریاست شوراى وزيران حضور مى‌یافت. او حدود ساعت ده و نیم صبح به دفترش می‌آمد و تا نزدیک به وقت نماز ظهر مشغول کار بود. سپس به مسجدی که به محل سکونتش در قصر المعذر متصل بود، می‌رفت. بعد از نماز، با برخی از شهروندان ناهار می‌خورد و مدتی در خانه استراحت می‌کرد و پس از نماز عصر دوباره به دفترش بازمی‌گشت و تا نزدیک وقت نماز مغرب به کار ادامه می‌داد. اگر در ریاض بود، برای نماز مغرب به یکی از ارتفاعات می‌رفت و در آنجا با همراهی شاهزاده خالد یا شاهزاده سلطان و نیز پسر عموهایش شاهزاده فیصل بن سعد و شاهزاده فهد بن سعد، نماز مغرب را ادا می‌کرد. اما اگر در جده بود، نماز مغرب را در نقطه‌ای آرام و بیابانی در مسیر جده-مدینه منوره می‌خواند. در شب، پس از نماز عشاء به دفتر خود بازمی‌گشت و تا ساعت ده شب به کار مشغول بود و سپس به خانه‌اش برمی‌گشت، جایی که با خانواده و نزدیک‌ترین مشاورانش دیدار می‌کرد... من اغلب شب‌ها به دفترش می‌رفتم و آن لحظات گرانبها از آن دوران والا در ذهنم همچنان روشن و زنده است.»

تصویر ملک فیصل در دفترش در ریاض (گتی)

شیخ محمد النویصر، رئیس دفتر مخصوص ملک فیصل، شب‌ها مسائلی را که نیاز به ارائه داشت، به اطلاع او می‌رساند:« وقتی ملک از بررسی آنچه به او عرضه شده بود فارغ می‌شد، تقویم «ام القری» را از روی میز خود برمی‌داشت و نگاهی به برخی صفحات آن می‌انداخت تا زمان پخش خبر ساعت ده شب از رادیو لندن عربی فرا برسد. روی میز او رادیویی کوچک قرار داشت و هنگامی که ساعت ده شب می‌شد، دستش به سمت رادیو می‌رفت و صدای زنگ ساعت (بیگ بن) که نشان‌دهنده ساعت ده شب بود، به گوش می‌رسید؛ گویی خود ملک فیصل از پشت میزش در ریاض این ساعت را تنظیم کرده بود. این دقت بی‌نظیر، فکر و چشم را به خود معطوف می‌کرد. او پادشاهی بود که در سه نوبت در روز در دفترش حاضر می‌شد و زمان‌بندی او چنان دقیق بود که می‌توانستی ساعت خود را بر اساس آن تنظیم کنی، بنابر این هیچ بهانه‌ای برای وزرایش وجود نداشت که به او مراجعه نکنند، در حالی که او بیشتر از آنها در دفترش حضور داشت.»

سفیر سعودی در خانه رئیس‌جمهور آلمان می‌خوابد

در مارس 1974، فرمان سلطنتی برای انتصاب الحجیلان به عنوان سفیر و نماینده فوق‌العاده در آلمان فدرال صادر شد. این انتصاب پس از نه سال از قطع روابط دیپلماتیک چندین کشور عربی (از جمله سعودی) با آلمان به دلیل حمایت این کشور از اسرائیل با سلاح‌های پیشرفته و کمک‌های نظامی صورت گرفت.

الحجیلان با وزیر خارجه آلمان، هانس دیتریش گنشر

الحجیلان وظیفه داشت روابط و ارتباطات را از سر بگیرد، سفارت را بازگشایی کند و امور مربوط به آن را تکمیل نماید. الحجیلان به یادمی‌آورد:« به طور تصادفی، ما خانه کوچکی با یک باغچه زیبا پیدا کردیم که متعلق به رئیس‌جمهوری جدید آلمان، آقای والتر شیل بود. این خانه‌ای مبله و ساده بود که در یک تپه سبز قرار داشت و چشم‌انداز طبیعی جذابی داشت. این خانه به لحاظ اندازه و اثاثیه ساده بود، حتی پارکینگی برای خودروی صاحبخانه نداشت. چیزی که این خانه را جذاب‌تر می‌کرد، موقعیت آن و باغچه کوچک و زیبایش بود. بنابراین، ما این خانه را برای شش ماه اجاره کردیم. خبر به رسانه‌های آلمانی درز کرد و روزنامه‌های جنجالی شروع به ساختن داستان‌های خیالی و مبالغه در مورد این اجاره، مبلغ آن و شرایط محرمانه پیرامون آن کردند. یکی از جالب‌ترین نظرات برخی روزنامه‌ها این بود که سفیر سعودی در تخت رئیس‌جمهوری می‌خوابد و قهوه عربی جای شراب سفید آلمانی را در خانه رئیس‌جمهوری خواهد گرفت و اینکه معامله دیپلماتیکی بین سعودی و آلمان بر سر اجاره خانه رئیس‌جمهوری انجام شده است! و داستان‌های جنجالی دیگری که مردم عادی را به خود جلب می‌کرد.»
یکی از روزنامه‌ها تا جایی پیش رفت که برای کشف آنچه به عنوان «حقیقت مطلق» می‌پنداشت، تلاش کرد و خبرنگار و عکاس خود را به خانه الحجیلان فرستاد تا هنگام بازگشت او از دفترش منتظر بمانند و این مسئله‌ای را که به شدت کنجکاوی‌ها را برانگیخته بود، روشن کنند. برخی از این روزنامه‌های جنجالی به مدت دو هفته به بررسی این موضوع اجاره پرداختند و نام سفیر جدید سعودی هر روز در آنها تکرار می‌شد.