وزیر خارجه عراق: ایران نمی‌تواند به اسرائیل حمله کند و در مقابل به کشور دوست و متحد حمله کرد

فؤاد حسین به الشرق الاوسط: موساد  جايی در عراق وجود ندارد.. خروج آمریکایی‌ها منوط به مذاکره است


صورة نشرها موقع «منتدى دافوس» من مشاركة سابقة لوزير الخارجية العراقي فؤاد حسين
صورة نشرها موقع «منتدى دافوس» من مشاركة سابقة لوزير الخارجية العراقي فؤاد حسين
TT

وزیر خارجه عراق: ایران نمی‌تواند به اسرائیل حمله کند و در مقابل به کشور دوست و متحد حمله کرد


صورة نشرها موقع «منتدى دافوس» من مشاركة سابقة لوزير الخارجية العراقي فؤاد حسين
صورة نشرها موقع «منتدى دافوس» من مشاركة سابقة لوزير الخارجية العراقي فؤاد حسين

ساعاتی قبل از طرح شکایت عراق علیه ایران در شورای امنیت، فؤاد حسین، وزیر امور خارجه این کشور، در مصاحبه با الشرق الاوسط، حمله ایران به اربیل را محکوم کرد و تشدید تنش‌ها را «تلاش ایران برای صدور مشکلات داخلی» توصیف کرد.
حسین که در حاشیه مجمع جهانی اقتصاد در داووس صحبت می‌کرد، گفت که کشورش اقدامات سیاسی و دیپلماتیک برای پاسخ به بمباران ایران که شامگاه دوشنبه در اربیل منجر به کشته شدن ۴ غیرنظامی شد، اتخاذ کرده‌است.
وی ادعای تهران مبنی بر وجود موساد اسرائیل در خاک عراق را رد کرد.
این دیپلمات ارشد عراقی حمله به اقلیم کردستان عراق را به تشدید تنش بین تهران و تل آویو در پس‌زمینه جنگ غزه مرتبط دانست و بر وجود «قواعد درگیری بین ایرانی‌ها و اسرائیلی‌ها» تأکید کرد.
حسین دربارهٔ تمایل بغداد برای خروج نیروهای آمریکایی حاضر در پایگاه‌های نظامی عراق، گفت که دولت او به دنبال رسیدن به یک «فرایند مذاکره» با واشنگتن است.
وی تاکید کرد که آمریکایی‌ها آماده نشستن پشت میز مذاکره هستند اما در شرایط عادی قابل تحقق است.
هفته‌های گذشته شاهد تشدید تنش علیه منافع آمریکا در عراق بود که واشنگتن با هدف قرار دادن مقر گروه‌های عراقی نزدیک به ایران به این اقدامات پاسخ داد.
حسین در خصوص روابط عراق و پادشاهی عربی سعودی با بیان اینکه این روابط در شرایط عالی قرار دارد، ابراز امیدواری کرد که کشورش همکاری‌های اقتصادی را تقویت کند و سرمایه‌گذاری سعودی در عراق را پیش ببرد.

متن این مصاحبه به شرح زیر است:

* اجازه بدهید ابتدا به حمله به اقلیم کردستان عراق توسط سپاه پاسداران در شامگاه دوشنبه و محکومیت رسمی عراق و احضار کاردار سفارت ایران شروع کنم. عراق چه اقدامات دیگری را برای پاسخ به این تشدید در نظر گرفته‌است؟

- اقدامات عراق دیپلماتیک است؛ هم سیاسی و هم حقوقی. درباره رویه‌های دیپلماتیک، نفر دوم در سفارت را احضار کردیم (به دلیل اینکه سفیر ایران در تهران است) و یادداشت اعتراضی در مورد تجاوز ایران به خاک عراق در اربیل و کشتار شهروندان عراقی به او تحویل دادیم.
ما درخواست بازگشت سفیر عراق در تهران به بغداد را داشتیم و به دستور نخست‌وزیر، کمیته تحقیق از دولت فدرال و منطقه تشکیل شد.
رئیس کمیته تحقیق و تفحص که مشاور امنیت ملی عراق است گزارش خود را (چهارشنبه) به نخست‌وزیر ارائه خواهد کرد و طبق شنیده‌های من از مشاور امنیت ملی، کشته‌شدن صاحب خانه بمباران شده که تاجر معروف کرد عراقی به همراه دخترش تائید شده‌است و دختر دیگرش و همسرش مجروح شدند. میهمان او که یک عراقی اهل موصل بود نیز کشته شد. یک کارگر فیلیپینی که در خانه بود نیز کشته شد و ۳ کارگر دیگر فیلیپینی نیز زخمی شدند و اکنون در بیمارستان تحت مداوا هستند. خانه به‌طور کامل ویران شد.
علاوه بر اقداماتی که ذکر کردم، شکایت نامه ای به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارائه کرده‌ایم.

ایران می‌گوید که مقر موساد اسرائیل در اربیل را هدف قرار داده‌است. آیا واقعاً دستگاه اطلاعات اسرائیل در خاک عراق وجود دارد؟

عجیب است ایرانی‌ها دیگران را مقصر می‌دانند. مشکلاتی مانند ترور و حملات تروریستی در داخل کشورشان در نتیجه شکست مقامات ذیربط در آنجا رخ می‌دهد، اما آنها سعی می‌کنند آنها را به خارج از مرزها صادر کنند.
حدود یک سال پیش ایران منزل مسکونی یک تاجر کرد عراقی دیگر را با ۱۲ موشک بمباران کرد. هیاتی از دولت در آن زمان با کمیته تحقیق و تفحص به تهران رفتند تا ثابت کنند خانه مورد نظر یک خانه معمولی است که خانواده یک تاجر در آن زندگی می‌کردند.
ایرانی‌ها مدعی بودند که این خانه مقر موساد است، اما البته به خوبی می‌دانستند که ادعای آنها دروغ است. آنها این کمپین رسانه ای جعلی را در داخل تبلیغ می‌کردند (برای مقابله با) کمپینی در داخل ایران در پس زمینه عملیات تروریستی در نزدیکی کرمانشاه بوده است.
در واقع آنها نمی‌توانند با اسرائیل مقابله کنند، بنابراین به اربیل حمله می‌کنند. هیچ حقیقتی در مورد (ادعاهای ایران مبنی بر وجود یک مقر موساد) وجود ندارد. این مشکل داخلی ایران است که به خارج صادر می‌کنند. آنها نمی‌توانند با اسرائیل مقابله کنند، با اینکه در سوریه و در مرز با اسرائیل هستند.
اگر بخواهند به اسرائیل حمله کنند، می‌توانند این کار را انجام دهند، آنها در سوریه و جنوب لبنان هستند و می‌گویند موشک‌هایی دارند که می‌توانند از سرزمینشان به اسرائیل برسند.

چرا به اربیل حمله می‌کنند؟ اربیل بخشی از عراق است و عراق همسایه و دوست ایران است و از روابط تاریخی، جغرافیایی، مذهبی، فرهنگی و اقتصادی گسترده‌ای برخوردار است.
ما از ایران دفاع می‌کردیم، ما بودیم که روابط بد ایران و کشورهای عربی و گاهی ایران با کشورهای اروپایی و آمریکا را بهبود بخشیدیم.
ایران به یک دولت متحد حمله می‌کند. این یک اشتباه راهبردی است و من معتقدم هرکس این عملیات را در تهران انجام داد بعد از مدتی متوجه می‌شود که با عراق خطای استراتژیک کرده‌است.

* آیا جنگ اسرائیل با غزه، عراق را به صحنه‌ای برای تبادل پیام‌های ایرانی-آمریکایی تبدیل کرد؟ آیا این دلیلی بود که دولت عراق تمایل خود را برای خروج نیروهای آمریکایی اعلام کرد؟

- وقتی روابط ایران و سایر کشورها متشنج می‌شود، در واقع تنش بین ایران و واشنگتن است و این روابط متشنج در عرصه عراق منعکس می‌شود، بنابراین درگیری وجود دارد اما در صحنه عراق.
امروز روابط بین اسرائیل و ایران متشنج یا خطرناک است، اما ایرانی‌ها نبرد را به اسرائیل نمی‌برند، بلکه محاسباتی دارند. به خاطر مصرف داخلی نبرد را به کردستان یا میدان عراق منتقل می‌کنند و این اشتباه بزرگی است.
من از این موضوع متوجه می‌شوم که قواعد درگیری بین اسرائیلی‌ها و ایرانی‌ها وجود دارد. من معتقدم حمله به اربیل ممکن است در ذهنیت برخی از مردم ایران، واکنشی به آنچه در کرمان رخ داد، یعنی عملیات تروریستی داعش خراسان.
اگر این سازمان که درگیری‌های فکری، عقیدتی و امنیتی با ایران دارد، مسئول حمله تروریستی است که در کرمان شهدای زیادی بر جای گذاشت، پس چرا ایران این مشکل را به کردستان عراق صادر می‌کند؟ اما اگر این عملیات همان‌طور که ایران ادعا می‌کند علیه اسرائیلی‌ها باشد، بنابراین اسرائیلی‌ها در کشورشان حضور دارند.
ایرانی‌ها ادعا می‌کنند که با اسرائیلی‌ها می‌جنگند؛ بنابراین احساس می‌کنم قواعد درگیری بین دو طرف وجود دارد، اما به دلایل مصرف داخلی، ایرانی‌ها حلقه ضعیف را بمباران نظامی کردند و این منطقه ضعیف است زیرا عراق دوست ایران است. دوست را می‌زنند و در برابر دشمن خود نمی‌ایستند.

* آیا برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق جدول زمانی تعیین کرده‌اید؟

- دولت عراق تأکید می‌کند که این موضوع از طریق مذاکره و نه از طریق سلاح حل خواهد شد. این یک نکته کلیدی است. ما به مذاکراتی نیاز داریم که با توافق دو طرف ما را به این هدف برساند. امروز همچنان در حال مذاکره با طرف آمریکایی برای شروع این مذاکرات هستیم.
در شرایط خشونت و ضدخشونت (که اخیراً عراق شاهد آن بوده‌است) آمریکایی‌ها می‌گویند که به میز مذاکره به زور آتش نخواهند رفت و حاضرند دربارهٔ حضور آمریکا در خاک عراق مذاکره کنند، اما در شرایط عادی امکان تحقق وجود دارد.
در اینجا باید به تاریخ بازگردیم؛ آمریکایی‌ها به دعوت دولت عراق به عراق آمدند و از این رو ما به راحتی می‌توانیم طرف آمریکایی را به خروج اما بر اساس توافق مشترک دعوت کنیم.
ما نیاز به یک فرایند مذاکره داریم و با طرف آمریکایی در حال گفت و گو هستیم تا به توافقی برای شروع روند مذاکره برسیم و سپس آن را اعلام کنیم. امیدواریم به سرعت به این توافق برسیم.

* به نظر می‌رسد برخی از اطراف کرد و سنی در حال حاضر از خروج آمریکا حمایت نمی‌کنند. آیا بین گروه‌های عراقی در این گام اتفاق نظر وجود دارد؟

- برخی مسائل، مسائل ملی هستند و این یک واقعیت است. دولت عراق یک دولت ائتلافی است. ما رهبری سیاسی داریم. با نمایندگی «ائتلاف اداره دولتی» که این دولت را تشکیل داد و نمایندگان همه گروه‌ها از طریق احزاب خود را در بر می‌گیرد؛ بنابراین زمانی که مذاکرات را آغاز می‌کنیم باید محتوای آنها را به جلسه رهبری سیاسی ارائه کنیم و زمانی که بر سر نتایج توافق صورت گرفت، تصمیم‌گیری در چارچوب‌های قانونی یک تصمیم ملی خواهد بود؛ یعنی از طریق تأیید دولت عراق.
ما نیاز به موافقت داریم، اما چارچوب سیاسی برای بحث در مورد این موضوعات داریم.



الحجيلان: ملک خالد از من خواست بیانیه برکناری ملک سعود را بخوانم

TT

الحجيلان: ملک خالد از من خواست بیانیه برکناری ملک سعود را بخوانم

ملک سعود در طول اقامتش در آتن (گتی)
ملک سعود در طول اقامتش در آتن (گتی)

در دومین قسمت از خاطرات دولت‌مرد سعودی، شیخ جمیل الحجيلان، که تمام دوره‌های پادشاهان کشور را تجربه کرده، اولین وزیراطلاع‌رسانی سعودی درباره جزئیات پخش بیانیه تاریخی برکناری پادشاه سعود و بیعت با ولیعهد، شاهزاده فیصل به عنوان پادشاه جدید کشور سخن می‌گوید. در این ماجرا شاهزاده خالد بن عبدالعزیز،که بعدها ولیعهد شد، شاهزاده فهد بن عبدالعزیز، وزیر کشور، و شاهزاده مساعد بن عبدالرحمن، وزیر دارایی و اقتصاد ملی، او را احضار کرده و از او خواستند که مسئولیت خواندن بیانیه را بر عهده بگیرد.
الحجيلان سال‌ها بعد، به یاد می‌آورد که ملک فیصل چه واکنشی نشان داد هنگامی که خبر درگذشت برادرش، شاه سعود، را در آتن، پایتخت یونان، به او رساندند (۱۹۶۹). روزنامه «الشرق الأوسط» بخش‌هایی از این خاطرات را منتشر می‌کند که در غرفه «شرکت رف للنشر» در نمایشگاه بین‌المللی کتاب ریاض تحت عنوان «جمیل الحجيلان: مسیری در دوران هفت شاه» در دسترس خواهد بود.

 

اولین وزیر اطلاع‌رسانی سعودی

ملک فیصل جمیل الحجيلان را از کویت احضار کرد تا فرمان ملکی برای منصوب کردن او به عنوان وزیر اطلاع‌رسانی و عضو شورای وزیران (مارس ۱۹۶۳) صادر کند و او اولین کسی شد که عنوان وزیراطلاع‌رسانی را در سعودی دریافت کرد. این تنها تغییر در افراد یا عنوان‌ها نبود؛ بلکه معرفی یک سیاست رسانه‌ای جدید نیز بود.
انقلاب یمن و اختلاف میان مصر و سعودی که به دنبال آن پیش آمد، چالشی برای رسانه‌های سعودی ایجاد کرد و باعث شد که دولت به طور مجدد به وضعیت مطبوعات و رسانه‌های خود نگاه کند. با گذشت زمان، این باور که رسانه‌ها دیگر در سطح چالش‌های کشور نیستند و نیاز به رسانه‌ای جدید و توانمند در همه سطوح وجود دارد، تقویت شد.

الحجیلان با «الشرق الأوسط» از خاطراتش می گوید (عکس: محمد عثمان).

جمیل این سمت را در شرایط بسیار پیچیده داخلی و منطقه‌ای بر عهده گرفت و با چالش‌ها و مشکلات فراوانی روبه‌رو شد و بحران‌های متعددی را مدیریت کرد. وزارت اطلاع‌رسانی در زمانی ایجاد شد که مسئولیت‌های داخلی دولت بسیار افزایش یافته بود و سعودی خود را در یک اختلاف بزرگ سیاسی با رئیس‌جمهوری مصر، جمال عبدالناصر، بر سر یمن می‌دید. همچنین، این کشور در یک نبرد ایدئولوژیک و سیاسی خاموش با چپ عربی قرار داشت که از حمایت علنی شوروی برخوردار بود، شوروی که دشمن همه نظام‌های سیاسی محافظه‌کار در منطقه بود.
رویدادهای بزرگی منطقه عربی را تحت تأثیر قرار داد که توازن قدرت را در آن مختل کرد و معادلات سیاسی که پایه‌ روابط عربی - عربی بودند را دچار اختلال کرد. دشمنی سعودی، به ویژه در دوران ملک فیصل، با اندیشه کمونیستی، به طور علنی از طریق رسانه‌های آن کشور ابراز می‌شد و این موضع مورد تعجب ناظران قرار می‌گرفت.
شوروی هرگز فراموش نکرد که سعودی تنها کشور جهان است که از برقراری روابط دیپلماتیک با آن خودداری کرده است، با وجود تمام تلاش‌هایی که مسکو برای رسیدن به این هدف انجام داده بود. این موضع سعودی، احزاب چپ عربی حامی مسکو را خشمگین کرد و آن‌ها به صف شوروی پیوستند و در دشمنی پنهان و جنگ خاموش علیه سعودی شرکت کردند.
مسکو و احزاب چپ عربی حامی آن تلاش می‌کردند تا سیاست‌های سعودی را تضعیف کنند و آن را به «وابستگی مطلق به سیاست‌هایآمریکا و خیانت به اهداف ملی عربی» متهم کنند. اما سعودی همچنان به عنوان «دژ مقاومت» در برابر نفوذ شوروی در منطقه شناخته می‌شد.

داستان پخش بیانیه برکناری ملک سعود

یکی از «پرچالش‌ترین لحظات» زندگی الحجيلان، به گفته خودش، زمانی بود که از او خواستند بیانیه برکناری ملک سعود و بیعت با ولیعهد، شاهزاده فیصل، به عنوان شاه جدید کشور را بخواند. جالب این‌جاست که جلسه مشترک بین هیئت وزرا و مجلس شورا در همان سالن غذاخوری برگزار شد که ۱۲ سال قبل از آن، الحجيلان در دیداربین ملک سعود و وزیر خارجه اسپانیا در آنجا ترجمه کرده بود.
الحجيلان به یاد می‌آورد:« صبح روز دوشنبه ۲۷ جمادی‌الآخر ۱۳۸۴ هجری قمری، برابر با ۲ نوامبر ۱۹۶۴، جلسه مشترکی برای اعضای شورای وزرا و مجلس شورا در کاخ الحمرا در ریاض، به ریاست شاهزاده خالد بن عبدالعزیز، نایب رئیس هیئت وزرا و با حضور اعضای دو مجلس برگزار شد. در این جلسه، خطاب خاندان آل سعود و بیانیه علما که تصمیم به برکناری شاه سعود و بیعت با ولیعهد شاهزاده فیصل بن عبدالعزیز به عنوان پادشاه کشور گرفته بودند، مطرح شد و حاضرین به اتفاق آرا با این تصمیم موافقت کردند و تصمیم به بیعت با شاهزاده فیصل به جای برادرش شاه سعود گرفتند.»

خبر بیعت با ملک فیصل و عزل ملک سعود در صفحه اول روزنامه رسمی پادشاهی «ام القری»

بیانیه «برکناری» و «بیعت» برای پخش و اطلاع‌رسانی به جهان آماده شد، اما در آن زمان هنوز رادیو در ریاض وجود نداشت و رادی ویپادشاهی در جده بود.

الحجيلان می‌گوید:« من در حال صحبت با شاهزاده خالد، که قرار بود ولیعهد شود، شاهزاده فهد بن عبدالعزیز، وزیر کشور، و شاهزاده مساعد بن عبدالرحمن، وزیر دارایی و اقتصاد ملی بودم. از من خواسته شد که آن را پخش کنم. گفتم: فوراً آن را به رادیو در جده می‌فرستم تا به طور استثنایی قبل از خبرها پخش شود.»
شاهزاده خالد موضوع را متوجه شد و به من گفت: خودت آن را پخش کن.»

ملک خالد و ملک فهد در فرودگاه ریاض در سال 1978 (گتی)

در این نظر، شاهزاده مساعد و شاهزاده فهد نیز با او هم‌نظر بودند. به آن‌ها گفتم: معمول نیست که وزیر اطلاع‌رسانی خبری در مورد سعودی را پخش کند؛ مهم این است که بیانیه پخش شود، نه اینکه چه کسی آن را می‌خواند. اما هر سه شاهزاده متقاعد بودند و به اتفاق نظر رسیدند که من باید این بیانیه را بخوانم. من از این کار بیزار بودم؛ زیرا برکناری و بیعت امری مربوط به خانواده سلطنتی است و نمی‌خواستم که با پخش آن، تصور شود من هم در این موضوع دخیل هستم، به‌ویژه که ملک سعود در قصر خود نشسته بود و هر لحظه منتظر شنیدن این بیانیه سرنوشت‌ساز بود. او هرگز نخواهد بخشید که من این خبر را بخوانم، در حالی که همیشه مورد لطف و حمایت او بودم.
تصمیم گرفته شد که فوراً به جده سفر کنم و بیانیه را برای پخش با خود ببرم. حوالی ساعت یازده صبح به وقت ریاض، هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ که تنها هواپیمای فعال و جدید در خطوط هوایی سعودی بود، مرا منتقل کرد. در هواپیما، مواجهه با خودم آغاز شد و دچار تردید شدم درباره آنچه که قصد انجامش را داشتم. تمامی تغییرات سرنوشت‌ساز زندگی‌ام را به یاد آوردم، در حالی که خود را برای خواندن بیانیه برکناری از سلطنت آماده می‌کردم. چه آزمونی بود که من در پی آن نبودم، بلکه برایم نوشته شده بود. احساس شرمندگی می‌کردم، که هیچ توجیهی برای آن کارگر نبود.
برکناری ملک سعود را مسئله‌ای خانوادگی برای خاندان آل سعود می‌دیدم و اعلام آن را نیز امری مربوط به آن‌ها می‌دانستم. اما این رویداد بزرگ وجه دیگری نیز داشت. من به خوبی از اهمیت این واقعه آگاه بودم و همچنین می‌دانستم که جهان از آن شگفت‌زده خواهد شد و بسیاری از پرسش‌ها و تحلیل‌های سیاسی نادرست را برانگیزد. از این رو، اهمیت داشت که وزیر اطلاع‌رسانی این بیانیه را برای جهانیان بخواند.

ملک فیصل در ریاض پس از بیعتش (گتی)

برکناری ملک سعود مانند کودتاهای نظامی فصلی عربی (یکی در تابستان و دیگری در زمستان) که جهان به آن‌ها عادت کرده و آن‌ها را رویدادهایی برای تفریح و سرگرمی می‌دانست، نبود. برکناری ملک سعود یک واقعه سیاسی عظیم بود که از کشوری می‌آمد که به عنوان الگوی ثبات سیاسی شناخته می‌شد و از خانواده‌ای سلطنتی که از زمان تأسیسش توسط ملک عبدالعزیز، به فضیلت انسجام خانوادگی و احساس مسئولیت در قبال حکومت معروف بود، و می‌دانست که این مسئولیت نیازمند حفظ ثبات کشور و دور نگه داشتن آن از خطرات اختلاف است. این خبر، خبر مرگ یک شاهزاده، برکناری یک وزیر یا اجرای حکم قصاص یک قاتل نبود. این برکناری یک پادشاه حاکم و بیعت برای سلطنت با یک پادشاه جدید بود؛ پس به دلیل اهمیتش، باید توسط وزیر اطلاع‌رسانی به جهانیان اعلام می‌شد.
الحجيلان بیانیه تاریخی را از استودیوهای رادیو در جده در ظهر روز دوشنبه، ۲ نوامبر ۱۹۶۴، خواند.

ملک سعود در طول اقامتش در آتن (گتی)

خبر درگذشت ملک سعود به ملک فیصل

یکی از نکات جالبی که الحجيلان در خاطراتش به آن اشاره می‌کند، این است که بیش از چهار سال پس از خواندن بیانیه برکناری ملک سعود، مجبور شد که خبر درگذشت ملک سعود را به ملک فیصل در پایتخت یونان، آتن، در سال ۱۹۶۹ منتقل کند. الحجيلان واکنش ملک فیصل را در حضور شیخ صباح الأحمد الصباح، وزیر امور خارجه کویت در آن زمان و امیر بعدی کویت، این‌گونه توصیف می‌کند:« پاسخ او یک کلمه بود که با صدایی بلند و لحنی سرشار از اندوه به من گفت: "چه؟!" این کلمه را با نگاهی سرشار از نفرت و انکار آنچه می‌گفتم به من گفت! و دیدم که چشمان درشتش بی‌صدا از اشک پر شده بود، بدون آنکه حتی یک کلمه دیگر بگوید. گوشه‌های دستار خود را بالا برد و شروع به خشک کردن اشک‌هایش کرد. سپس به شیخ صباح الأحمد الصباح نگاه کرد و در حضور من گفت:« به خدا قسم، ای صباح، من و برادرانم آرزو داشتیم که ملک سعود در وطن خود بماند تا همگی در خدمت او باشیم، همان‌طور که به خدمت پدرمان بودیم. اما اراده خدا در بندگانش جاری است.»

اعتراض به برنامه‌های تفریحی

الحجيلان به یاد می‌آورد که در طول هشت سالی که وزارت اطلاع‌رسانی را بر عهده داشت، کار رسانه‌ای را توسعه داد و تا جایی که ممکن بود با توجه به شرایط و امکانات موجود، پیشرفت‌هایی ایجاد کرد. اما همان‌طور که او به یاد می‌آورد، با چالش‌ها و مخالفت‌هایی از سوی نیروهای محافظه‌کار مواجه شد. او می‌گوید:« از ما می‌خواستند بخش تفریحی برنامه‌هایمان را حذف کنیم.

درخواست داشتند که از پخش آهنگ‌ها، نمایش‌ها و هر چیزی که مردم دوست دارند و آن‌ها را خوشحال می‌کند، خودداری کنیم؛ برنامه‌هایی که شادی می‌آورند و فساد نمی‌آورند، دل‌خوشی ایجاد می‌کنند و کسی را نمی‌رنجانند. ما به ارزش‌های اجتماعی یک ملت مذهبی و محافظه‌کار پایبند بودیم، اما این ملت عاشق زندگی است، نه از آن بیزار، و در دیدگاه‌های متعصبانه و بسته نسبت به خود و دیگران محصور نیست.»

الحجیلان (نخستین نفر از چپ) در حال امضای قراردادی در زمان تصدی وزارت اطلاع‌رسانی

الحجيلان همیشه منتظر عرایضی بود که به ملک فیصل علیه او و وزارتش ارائه می‌شد و از دربار به او ارجاع می‌شد، بدون اینکه نظر پادشاه را بداند. او سکوت ملک فیصل را به عنوان نشانه‌ای از رضایت تفسیرمی‌کرد. همچنین، ملک فیصل همراه با تعدادی از شاهزادگان، اولین فیلم سینمایی تولید شده توسط وزارت اطلاع‌رسانی را در سینمای تابستانی جده متعلق به شرکت «آرامکو» تماشا کرده بود.

واقعه «رموز روی تابلو»

در سال ۱۹۶۸، عبدالله السعد، وزیر پیشین ارتباطات، به دیدار الحجيلان در دفتر کارش در وزارت اطلاع‌رسانی رفت و خواستار صدور مجوز برای کتابش با عنوان «رموز روی تابلو» شد. الحجيلان این واقعه را این‌گونه روایت می‌کند: «السعد گفت که کتاب درباره تحلیل و نقد عیوب رفتاری انسان است و بحثی از سیاست در آن وجود ندارد. به او گفتم: جنابعالی یکی از برجسته‌ترین نویسندگان در مسائل اجتماعی هستید، اما با این حال باید روند معمول نظارت تکمیل شود و سپس مجوز چاپ و توزیع کتاب صادر گردد.»
باور من این بود که کتابی که عبدالله السعد نوشته و در آن به بررسی و تحلیل مسائل اجتماعی پرداخته، به عنوان یکی از مطبوعاتی که ما به دنبال افزایش آن‌ها هستیم، به شمار می‌آید. این کتاب از مردی فرهنگ‌دوست و آگاه به کشور و مردم خود نشأت گرفته و بررسی نظارتی بر کتاب او صرفاً یک مسئله تشریفاتی بود که بر اساس قانون باید انجام می‌شد. من وظیفه بررسی کتاب را به آقای نبیه الأنصاری که معاون مدیرکل مطبوعات بود و تجربه زیادی در کار خود داشت، سپردم تا کتاب را مطالعه کند و گزارشی از آن برایم ارسال کند.»

پس از چند روز گزارش رسید. الحجيلان مقدمه را خواند و به جزئیات نپرداخت. او می‌گوید:« اتفاق ناگواری رخ داد. کتاب را با عجله برداشتم و آن نیز با عجله مرا گرفت... به یاد دارم که دیدارم با عبدالله السعد در دفترم و گفتگوی ما، در حالی انجام شد که ذهنم بسیار مشغول بود. باید درک می‌کردم که السعد نسخه‌ای چاپ‌شده از کتاب خود (رموز روی تابلو) را به من ارائه کرده بود، نه پروژه‌ای برای کتابی که قرار است پس از تأیید به چاپ برسد. نسخه‌ای که به من داده بود، شاید تنها نسخه موجود نبود و ممکن است نسخه‌های دیگری نیز وجود داشته باشد که پیش از موافقت وزارت اطلاع‌رسانی، به دست مردم برسد و توزیع شود.»
الحجيلان ادامه می‌دهد:« ما می‌توانستیم اثرات این اشتباه را با توقیف نسخه‌های چاپ‌شده کنترل کنیم، اگر وزیر السعد به من اطلاع داده بود که نسخه‌های دیگری از کتاب چاپ شده است. چند روزی نگذشته بود که شایعات درباره اینکه السعد کتابی نوشته که مراجع بالاتر در خانواده سلطنتی را ناراحت کرده است، بیشتر شد؛ زیرا او به طور غیرمستقیم به برخی از شاهزادگان بلندپایه اشاره کرده بود. کتاب را از اداره مطبوعات پس گرفتم و خواندم. حیرتم تا جایی بود که نفس‌ام بند آمده بود.»
السعد در بررسی شخصیت‌های مورد نظر خود، اشارات روشنی نکرده بود که « نیاز به پرسش مستقیم داشته باشد»، به گفته الحجيلان. اما او ادامه می‌دهد:« پرهیز او از اشاره مستقیم به نام‌ها، مناصب، وضعیت خانوادگی یا ویژگی‌های شخصیتی آن‌قدر واضح بود که نمی‌شد رمزهای کتاب را پنهان کرد، به‌ویژه برای کسانی که به خانواده سلطنتی نزدیک بودند و اعضای آن را می‌شناختند.»
او توضیح می‌دهد:« عناوین مقالاتی که السعد در کتابش آورده بود، اصطلاحاتی بودند که نزدیکان به خانواده سلطنتی در محافل خصوصی استفاده می‌کردند، به همراه عباراتی که خشم‌برانگیز بود و حاوی انتقادات شدید بود. او، با وجود اینکه مردی محتاط و متین بود، متوجه نشد که چگونه این عبارات ممکن است زبان‌های بدگو را به کار اندازد. قلمش او را به کاری کشاند که دیگر نویسندگان از نزدیک شدن به آن پرهیز می‌کردند! آنچه بر موج رنجش و خشم افزود، این بود که وزارت اطلاع‌رسانی این کتاب را شایسته انتشار و توزیع دانست، گویی که همدستی با نویسنده کتاب داشت.»
این واقعه به سادگی نگذشت. الحجيلان به یاد می‌آورد که « نوعی خشم و انتقاد به من رسید، و برای وزارت اطلاع‌رسانی هیچ توجیهی نداشت که کتاب بدون اطلاع و موافقتش چاپ شده بود. برخی از اعضای بلندپایه خانواده سلطنتی متقاعد شده بودند که آن‌ها هدف این اشارات پنهانی در نوشته‌های السعد بودند. من قادر به توضیح در این باره نبودم تا بتوانم از شدت این واکنش‌ها بکاهیم. وزارت اطلاع‌رسانی متهم و حتی مقصر شناخته شد که کتاب را تایید کرده است.

به این ترتیب، نسخه‌هایی از کتاب قبل از اینکه نظر ناظر اعلام شود، به بیرون درز کرده بود و تحسین وزارت اطلاع‌رسانی از کتاب و تلقی آن به عنوان اثری شایسته انتشار، موجبات افزایش خشم و نارضایتی از وزارت، نویسنده و کتاب را فراهم کرد.»
با این حال، مداخله ملک فیصل اوضاع را سامان داد، همان‌طور که الحجيلان روایت می‌کند. « ملک فیصل از من پرسید: آیا وزارت اطلاع‌رسانی این کتاب را تایید کرده است؟ گفتم بله، ما آن را تایید کردیم. او گفت: پس باید فردی که آن را تایید کرده است محاکمه شود. سپس از دیوان ریاست شورای وزیران حکمی اداری و تنبیهی سختی علیه استاد نبیه عبد القدوس الأنصاری، که از کتاب تعریف کرده و پیشنهاد تایید آن را با اعمال برخی تغییرات در برخی عبارات داده بود، صادر شد. و من نیز به خاطر نخواندن کتاب قبل از تایید آن، مورد انتقاد ضمنی قرار گرفتم. اما عبدالله السعد تحت پیگردی سخت قرار گرفت که نزدیک بود او را از پا درآورد.»