الحجيلان: ملک خالد از من خواست بیانیه برکناری ملک سعود را بخوانم

روزنامه «الشرق الأوسط» به طور اختصاصی خاطرات یکی از دولت‌مردان سعودی که تمامی پادشاهان را دیده است منتشر می‌کند (۲-۴)

TT

الحجيلان: ملک خالد از من خواست بیانیه برکناری ملک سعود را بخوانم

ملک سعود در طول اقامتش در آتن (گتی)
ملک سعود در طول اقامتش در آتن (گتی)

در دومین قسمت از خاطرات دولت‌مرد سعودی، شیخ جمیل الحجيلان، که تمام دوره‌های پادشاهان کشور را تجربه کرده، اولین وزیراطلاع‌رسانی سعودی درباره جزئیات پخش بیانیه تاریخی برکناری پادشاه سعود و بیعت با ولیعهد، شاهزاده فیصل به عنوان پادشاه جدید کشور سخن می‌گوید. در این ماجرا شاهزاده خالد بن عبدالعزیز،که بعدها ولیعهد شد، شاهزاده فهد بن عبدالعزیز، وزیر کشور، و شاهزاده مساعد بن عبدالرحمن، وزیر دارایی و اقتصاد ملی، او را احضار کرده و از او خواستند که مسئولیت خواندن بیانیه را بر عهده بگیرد.
الحجيلان سال‌ها بعد، به یاد می‌آورد که ملک فیصل چه واکنشی نشان داد هنگامی که خبر درگذشت برادرش، شاه سعود، را در آتن، پایتخت یونان، به او رساندند (۱۹۶۹). روزنامه «الشرق الأوسط» بخش‌هایی از این خاطرات را منتشر می‌کند که در غرفه «شرکت رف للنشر» در نمایشگاه بین‌المللی کتاب ریاض تحت عنوان «جمیل الحجيلان: مسیری در دوران هفت شاه» در دسترس خواهد بود.

 

اولین وزیر اطلاع‌رسانی سعودی

ملک فیصل جمیل الحجيلان را از کویت احضار کرد تا فرمان ملکی برای منصوب کردن او به عنوان وزیر اطلاع‌رسانی و عضو شورای وزیران (مارس ۱۹۶۳) صادر کند و او اولین کسی شد که عنوان وزیراطلاع‌رسانی را در سعودی دریافت کرد. این تنها تغییر در افراد یا عنوان‌ها نبود؛ بلکه معرفی یک سیاست رسانه‌ای جدید نیز بود.
انقلاب یمن و اختلاف میان مصر و سعودی که به دنبال آن پیش آمد، چالشی برای رسانه‌های سعودی ایجاد کرد و باعث شد که دولت به طور مجدد به وضعیت مطبوعات و رسانه‌های خود نگاه کند. با گذشت زمان، این باور که رسانه‌ها دیگر در سطح چالش‌های کشور نیستند و نیاز به رسانه‌ای جدید و توانمند در همه سطوح وجود دارد، تقویت شد.

الحجیلان با «الشرق الأوسط» از خاطراتش می گوید (عکس: محمد عثمان).

جمیل این سمت را در شرایط بسیار پیچیده داخلی و منطقه‌ای بر عهده گرفت و با چالش‌ها و مشکلات فراوانی روبه‌رو شد و بحران‌های متعددی را مدیریت کرد. وزارت اطلاع‌رسانی در زمانی ایجاد شد که مسئولیت‌های داخلی دولت بسیار افزایش یافته بود و سعودی خود را در یک اختلاف بزرگ سیاسی با رئیس‌جمهوری مصر، جمال عبدالناصر، بر سر یمن می‌دید. همچنین، این کشور در یک نبرد ایدئولوژیک و سیاسی خاموش با چپ عربی قرار داشت که از حمایت علنی شوروی برخوردار بود، شوروی که دشمن همه نظام‌های سیاسی محافظه‌کار در منطقه بود.
رویدادهای بزرگی منطقه عربی را تحت تأثیر قرار داد که توازن قدرت را در آن مختل کرد و معادلات سیاسی که پایه‌ روابط عربی - عربی بودند را دچار اختلال کرد. دشمنی سعودی، به ویژه در دوران ملک فیصل، با اندیشه کمونیستی، به طور علنی از طریق رسانه‌های آن کشور ابراز می‌شد و این موضع مورد تعجب ناظران قرار می‌گرفت.
شوروی هرگز فراموش نکرد که سعودی تنها کشور جهان است که از برقراری روابط دیپلماتیک با آن خودداری کرده است، با وجود تمام تلاش‌هایی که مسکو برای رسیدن به این هدف انجام داده بود. این موضع سعودی، احزاب چپ عربی حامی مسکو را خشمگین کرد و آن‌ها به صف شوروی پیوستند و در دشمنی پنهان و جنگ خاموش علیه سعودی شرکت کردند.
مسکو و احزاب چپ عربی حامی آن تلاش می‌کردند تا سیاست‌های سعودی را تضعیف کنند و آن را به «وابستگی مطلق به سیاست‌هایآمریکا و خیانت به اهداف ملی عربی» متهم کنند. اما سعودی همچنان به عنوان «دژ مقاومت» در برابر نفوذ شوروی در منطقه شناخته می‌شد.

داستان پخش بیانیه برکناری ملک سعود

یکی از «پرچالش‌ترین لحظات» زندگی الحجيلان، به گفته خودش، زمانی بود که از او خواستند بیانیه برکناری ملک سعود و بیعت با ولیعهد، شاهزاده فیصل، به عنوان شاه جدید کشور را بخواند. جالب این‌جاست که جلسه مشترک بین هیئت وزرا و مجلس شورا در همان سالن غذاخوری برگزار شد که ۱۲ سال قبل از آن، الحجيلان در دیداربین ملک سعود و وزیر خارجه اسپانیا در آنجا ترجمه کرده بود.
الحجيلان به یاد می‌آورد:« صبح روز دوشنبه ۲۷ جمادی‌الآخر ۱۳۸۴ هجری قمری، برابر با ۲ نوامبر ۱۹۶۴، جلسه مشترکی برای اعضای شورای وزرا و مجلس شورا در کاخ الحمرا در ریاض، به ریاست شاهزاده خالد بن عبدالعزیز، نایب رئیس هیئت وزرا و با حضور اعضای دو مجلس برگزار شد. در این جلسه، خطاب خاندان آل سعود و بیانیه علما که تصمیم به برکناری شاه سعود و بیعت با ولیعهد شاهزاده فیصل بن عبدالعزیز به عنوان پادشاه کشور گرفته بودند، مطرح شد و حاضرین به اتفاق آرا با این تصمیم موافقت کردند و تصمیم به بیعت با شاهزاده فیصل به جای برادرش شاه سعود گرفتند.»

خبر بیعت با ملک فیصل و عزل ملک سعود در صفحه اول روزنامه رسمی پادشاهی «ام القری»

بیانیه «برکناری» و «بیعت» برای پخش و اطلاع‌رسانی به جهان آماده شد، اما در آن زمان هنوز رادیو در ریاض وجود نداشت و رادی ویپادشاهی در جده بود.

الحجيلان می‌گوید:« من در حال صحبت با شاهزاده خالد، که قرار بود ولیعهد شود، شاهزاده فهد بن عبدالعزیز، وزیر کشور، و شاهزاده مساعد بن عبدالرحمن، وزیر دارایی و اقتصاد ملی بودم. از من خواسته شد که آن را پخش کنم. گفتم: فوراً آن را به رادیو در جده می‌فرستم تا به طور استثنایی قبل از خبرها پخش شود.»
شاهزاده خالد موضوع را متوجه شد و به من گفت: خودت آن را پخش کن.»

ملک خالد و ملک فهد در فرودگاه ریاض در سال 1978 (گتی)

در این نظر، شاهزاده مساعد و شاهزاده فهد نیز با او هم‌نظر بودند. به آن‌ها گفتم: معمول نیست که وزیر اطلاع‌رسانی خبری در مورد سعودی را پخش کند؛ مهم این است که بیانیه پخش شود، نه اینکه چه کسی آن را می‌خواند. اما هر سه شاهزاده متقاعد بودند و به اتفاق نظر رسیدند که من باید این بیانیه را بخوانم. من از این کار بیزار بودم؛ زیرا برکناری و بیعت امری مربوط به خانواده سلطنتی است و نمی‌خواستم که با پخش آن، تصور شود من هم در این موضوع دخیل هستم، به‌ویژه که ملک سعود در قصر خود نشسته بود و هر لحظه منتظر شنیدن این بیانیه سرنوشت‌ساز بود. او هرگز نخواهد بخشید که من این خبر را بخوانم، در حالی که همیشه مورد لطف و حمایت او بودم.
تصمیم گرفته شد که فوراً به جده سفر کنم و بیانیه را برای پخش با خود ببرم. حوالی ساعت یازده صبح به وقت ریاض، هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ که تنها هواپیمای فعال و جدید در خطوط هوایی سعودی بود، مرا منتقل کرد. در هواپیما، مواجهه با خودم آغاز شد و دچار تردید شدم درباره آنچه که قصد انجامش را داشتم. تمامی تغییرات سرنوشت‌ساز زندگی‌ام را به یاد آوردم، در حالی که خود را برای خواندن بیانیه برکناری از سلطنت آماده می‌کردم. چه آزمونی بود که من در پی آن نبودم، بلکه برایم نوشته شده بود. احساس شرمندگی می‌کردم، که هیچ توجیهی برای آن کارگر نبود.
برکناری ملک سعود را مسئله‌ای خانوادگی برای خاندان آل سعود می‌دیدم و اعلام آن را نیز امری مربوط به آن‌ها می‌دانستم. اما این رویداد بزرگ وجه دیگری نیز داشت. من به خوبی از اهمیت این واقعه آگاه بودم و همچنین می‌دانستم که جهان از آن شگفت‌زده خواهد شد و بسیاری از پرسش‌ها و تحلیل‌های سیاسی نادرست را برانگیزد. از این رو، اهمیت داشت که وزیر اطلاع‌رسانی این بیانیه را برای جهانیان بخواند.

ملک فیصل در ریاض پس از بیعتش (گتی)

برکناری ملک سعود مانند کودتاهای نظامی فصلی عربی (یکی در تابستان و دیگری در زمستان) که جهان به آن‌ها عادت کرده و آن‌ها را رویدادهایی برای تفریح و سرگرمی می‌دانست، نبود. برکناری ملک سعود یک واقعه سیاسی عظیم بود که از کشوری می‌آمد که به عنوان الگوی ثبات سیاسی شناخته می‌شد و از خانواده‌ای سلطنتی که از زمان تأسیسش توسط ملک عبدالعزیز، به فضیلت انسجام خانوادگی و احساس مسئولیت در قبال حکومت معروف بود، و می‌دانست که این مسئولیت نیازمند حفظ ثبات کشور و دور نگه داشتن آن از خطرات اختلاف است. این خبر، خبر مرگ یک شاهزاده، برکناری یک وزیر یا اجرای حکم قصاص یک قاتل نبود. این برکناری یک پادشاه حاکم و بیعت برای سلطنت با یک پادشاه جدید بود؛ پس به دلیل اهمیتش، باید توسط وزیر اطلاع‌رسانی به جهانیان اعلام می‌شد.
الحجيلان بیانیه تاریخی را از استودیوهای رادیو در جده در ظهر روز دوشنبه، ۲ نوامبر ۱۹۶۴، خواند.

ملک سعود در طول اقامتش در آتن (گتی)

خبر درگذشت ملک سعود به ملک فیصل

یکی از نکات جالبی که الحجيلان در خاطراتش به آن اشاره می‌کند، این است که بیش از چهار سال پس از خواندن بیانیه برکناری ملک سعود، مجبور شد که خبر درگذشت ملک سعود را به ملک فیصل در پایتخت یونان، آتن، در سال ۱۹۶۹ منتقل کند. الحجيلان واکنش ملک فیصل را در حضور شیخ صباح الأحمد الصباح، وزیر امور خارجه کویت در آن زمان و امیر بعدی کویت، این‌گونه توصیف می‌کند:« پاسخ او یک کلمه بود که با صدایی بلند و لحنی سرشار از اندوه به من گفت: "چه؟!" این کلمه را با نگاهی سرشار از نفرت و انکار آنچه می‌گفتم به من گفت! و دیدم که چشمان درشتش بی‌صدا از اشک پر شده بود، بدون آنکه حتی یک کلمه دیگر بگوید. گوشه‌های دستار خود را بالا برد و شروع به خشک کردن اشک‌هایش کرد. سپس به شیخ صباح الأحمد الصباح نگاه کرد و در حضور من گفت:« به خدا قسم، ای صباح، من و برادرانم آرزو داشتیم که ملک سعود در وطن خود بماند تا همگی در خدمت او باشیم، همان‌طور که به خدمت پدرمان بودیم. اما اراده خدا در بندگانش جاری است.»

اعتراض به برنامه‌های تفریحی

الحجيلان به یاد می‌آورد که در طول هشت سالی که وزارت اطلاع‌رسانی را بر عهده داشت، کار رسانه‌ای را توسعه داد و تا جایی که ممکن بود با توجه به شرایط و امکانات موجود، پیشرفت‌هایی ایجاد کرد. اما همان‌طور که او به یاد می‌آورد، با چالش‌ها و مخالفت‌هایی از سوی نیروهای محافظه‌کار مواجه شد. او می‌گوید:« از ما می‌خواستند بخش تفریحی برنامه‌هایمان را حذف کنیم.

درخواست داشتند که از پخش آهنگ‌ها، نمایش‌ها و هر چیزی که مردم دوست دارند و آن‌ها را خوشحال می‌کند، خودداری کنیم؛ برنامه‌هایی که شادی می‌آورند و فساد نمی‌آورند، دل‌خوشی ایجاد می‌کنند و کسی را نمی‌رنجانند. ما به ارزش‌های اجتماعی یک ملت مذهبی و محافظه‌کار پایبند بودیم، اما این ملت عاشق زندگی است، نه از آن بیزار، و در دیدگاه‌های متعصبانه و بسته نسبت به خود و دیگران محصور نیست.»

الحجیلان (نخستین نفر از چپ) در حال امضای قراردادی در زمان تصدی وزارت اطلاع‌رسانی

الحجيلان همیشه منتظر عرایضی بود که به ملک فیصل علیه او و وزارتش ارائه می‌شد و از دربار به او ارجاع می‌شد، بدون اینکه نظر پادشاه را بداند. او سکوت ملک فیصل را به عنوان نشانه‌ای از رضایت تفسیرمی‌کرد. همچنین، ملک فیصل همراه با تعدادی از شاهزادگان، اولین فیلم سینمایی تولید شده توسط وزارت اطلاع‌رسانی را در سینمای تابستانی جده متعلق به شرکت «آرامکو» تماشا کرده بود.

واقعه «رموز روی تابلو»

در سال ۱۹۶۸، عبدالله السعد، وزیر پیشین ارتباطات، به دیدار الحجيلان در دفتر کارش در وزارت اطلاع‌رسانی رفت و خواستار صدور مجوز برای کتابش با عنوان «رموز روی تابلو» شد. الحجيلان این واقعه را این‌گونه روایت می‌کند: «السعد گفت که کتاب درباره تحلیل و نقد عیوب رفتاری انسان است و بحثی از سیاست در آن وجود ندارد. به او گفتم: جنابعالی یکی از برجسته‌ترین نویسندگان در مسائل اجتماعی هستید، اما با این حال باید روند معمول نظارت تکمیل شود و سپس مجوز چاپ و توزیع کتاب صادر گردد.»
باور من این بود که کتابی که عبدالله السعد نوشته و در آن به بررسی و تحلیل مسائل اجتماعی پرداخته، به عنوان یکی از مطبوعاتی که ما به دنبال افزایش آن‌ها هستیم، به شمار می‌آید. این کتاب از مردی فرهنگ‌دوست و آگاه به کشور و مردم خود نشأت گرفته و بررسی نظارتی بر کتاب او صرفاً یک مسئله تشریفاتی بود که بر اساس قانون باید انجام می‌شد. من وظیفه بررسی کتاب را به آقای نبیه الأنصاری که معاون مدیرکل مطبوعات بود و تجربه زیادی در کار خود داشت، سپردم تا کتاب را مطالعه کند و گزارشی از آن برایم ارسال کند.»

پس از چند روز گزارش رسید. الحجيلان مقدمه را خواند و به جزئیات نپرداخت. او می‌گوید:« اتفاق ناگواری رخ داد. کتاب را با عجله برداشتم و آن نیز با عجله مرا گرفت... به یاد دارم که دیدارم با عبدالله السعد در دفترم و گفتگوی ما، در حالی انجام شد که ذهنم بسیار مشغول بود. باید درک می‌کردم که السعد نسخه‌ای چاپ‌شده از کتاب خود (رموز روی تابلو) را به من ارائه کرده بود، نه پروژه‌ای برای کتابی که قرار است پس از تأیید به چاپ برسد. نسخه‌ای که به من داده بود، شاید تنها نسخه موجود نبود و ممکن است نسخه‌های دیگری نیز وجود داشته باشد که پیش از موافقت وزارت اطلاع‌رسانی، به دست مردم برسد و توزیع شود.»
الحجيلان ادامه می‌دهد:« ما می‌توانستیم اثرات این اشتباه را با توقیف نسخه‌های چاپ‌شده کنترل کنیم، اگر وزیر السعد به من اطلاع داده بود که نسخه‌های دیگری از کتاب چاپ شده است. چند روزی نگذشته بود که شایعات درباره اینکه السعد کتابی نوشته که مراجع بالاتر در خانواده سلطنتی را ناراحت کرده است، بیشتر شد؛ زیرا او به طور غیرمستقیم به برخی از شاهزادگان بلندپایه اشاره کرده بود. کتاب را از اداره مطبوعات پس گرفتم و خواندم. حیرتم تا جایی بود که نفس‌ام بند آمده بود.»
السعد در بررسی شخصیت‌های مورد نظر خود، اشارات روشنی نکرده بود که « نیاز به پرسش مستقیم داشته باشد»، به گفته الحجيلان. اما او ادامه می‌دهد:« پرهیز او از اشاره مستقیم به نام‌ها، مناصب، وضعیت خانوادگی یا ویژگی‌های شخصیتی آن‌قدر واضح بود که نمی‌شد رمزهای کتاب را پنهان کرد، به‌ویژه برای کسانی که به خانواده سلطنتی نزدیک بودند و اعضای آن را می‌شناختند.»
او توضیح می‌دهد:« عناوین مقالاتی که السعد در کتابش آورده بود، اصطلاحاتی بودند که نزدیکان به خانواده سلطنتی در محافل خصوصی استفاده می‌کردند، به همراه عباراتی که خشم‌برانگیز بود و حاوی انتقادات شدید بود. او، با وجود اینکه مردی محتاط و متین بود، متوجه نشد که چگونه این عبارات ممکن است زبان‌های بدگو را به کار اندازد. قلمش او را به کاری کشاند که دیگر نویسندگان از نزدیک شدن به آن پرهیز می‌کردند! آنچه بر موج رنجش و خشم افزود، این بود که وزارت اطلاع‌رسانی این کتاب را شایسته انتشار و توزیع دانست، گویی که همدستی با نویسنده کتاب داشت.»
این واقعه به سادگی نگذشت. الحجيلان به یاد می‌آورد که « نوعی خشم و انتقاد به من رسید، و برای وزارت اطلاع‌رسانی هیچ توجیهی نداشت که کتاب بدون اطلاع و موافقتش چاپ شده بود. برخی از اعضای بلندپایه خانواده سلطنتی متقاعد شده بودند که آن‌ها هدف این اشارات پنهانی در نوشته‌های السعد بودند. من قادر به توضیح در این باره نبودم تا بتوانم از شدت این واکنش‌ها بکاهیم. وزارت اطلاع‌رسانی متهم و حتی مقصر شناخته شد که کتاب را تایید کرده است.

به این ترتیب، نسخه‌هایی از کتاب قبل از اینکه نظر ناظر اعلام شود، به بیرون درز کرده بود و تحسین وزارت اطلاع‌رسانی از کتاب و تلقی آن به عنوان اثری شایسته انتشار، موجبات افزایش خشم و نارضایتی از وزارت، نویسنده و کتاب را فراهم کرد.»
با این حال، مداخله ملک فیصل اوضاع را سامان داد، همان‌طور که الحجيلان روایت می‌کند. « ملک فیصل از من پرسید: آیا وزارت اطلاع‌رسانی این کتاب را تایید کرده است؟ گفتم بله، ما آن را تایید کردیم. او گفت: پس باید فردی که آن را تایید کرده است محاکمه شود. سپس از دیوان ریاست شورای وزیران حکمی اداری و تنبیهی سختی علیه استاد نبیه عبد القدوس الأنصاری، که از کتاب تعریف کرده و پیشنهاد تایید آن را با اعمال برخی تغییرات در برخی عبارات داده بود، صادر شد. و من نیز به خاطر نخواندن کتاب قبل از تایید آن، مورد انتقاد ضمنی قرار گرفتم. اما عبدالله السعد تحت پیگردی سخت قرار گرفت که نزدیک بود او را از پا درآورد.»



الحجيلان نقش فرانسه در آزادسازی مسجدالحرام را فاش می‌کند (قسمت 4-4)

ستون دود متصاعد از مسجد الحرام در خلال تلاش تروریستی سال ۱۹۷۹
ستون دود متصاعد از مسجد الحرام در خلال تلاش تروریستی سال ۱۹۷۹
TT

الحجيلان نقش فرانسه در آزادسازی مسجدالحرام را فاش می‌کند (قسمت 4-4)

ستون دود متصاعد از مسجد الحرام در خلال تلاش تروریستی سال ۱۹۷۹
ستون دود متصاعد از مسجد الحرام در خلال تلاش تروریستی سال ۱۹۷۹

روزنامه «الشرق الأوسط» به‌صورت اختصاصی، قسمت چهارم و پایانی خاطرات یکی از چهره‌های دولتی سعودی که تمام پادشاهان سعودی را همراهی کرده است، منتشر می‌کند.
در این قسمت، شیخ جمیل الحجيلان، چهره دولتی سعودی، نقش واقعی فرانسه در عملیات آزادسازی مسجدالحرام از دست جهیمان العتیبی، رهبر گروه تروریستی که در سال 1979 قصد تسخیر مسجدالحرام را داشت، روشن می‌کند.
همچنین الحجيلان به حمله عراق به کویت اشاره می‌کند، زیرا این واقعه نه تنها لحظه‌ای سرنوشت‌ساز در تاریخ منطقه و روابط میان کشورها بود، بلکه او را در «مقابله با خودش و دیگران» قرار داد. در کنار این موارد، الحجيلان چندین خاطره از خادم حرمین شریفین، ملک سلمان بن عبدالعزیز، نیز نقل می‌کند. روزنامه «الشرق الأوسط» به‌طور اختصاصی بخش‌هایی از این خاطرات را که با عنوان «جمیل الحجيلان: سیری در دوران هفت پادشاه» در نمایشگاه بین‌المللی کتاب ریاض عرضه می‌شود، منتشر می‌کند.

 

آزادسازی مسجدالحرام از جهیمان و نقش فرانسه

در ژانویه 1976، ملک خالد حکمی صادر کرد که طی آن الحجيلان به عنوان سفیر سعودی در فرانسه منصوب شد. او به مدت 20 سال در این کشور ماند و در طول این دوران، سه رئیس‌جمهوری فرانسه را همراهی کرد؛ رویدادی که در بین سفرای عرب بسیار نادر است. در این مدت، او شاهد وقایع زیادی بود، از جمله آزادسازی مسجدالحرام از گروهی تروریستی که قصد تصرف آن را داشتند و در خاطراتش به وضوح به نقش فرانسه در این عملیات، به‌عنوان یک شاهد عینی، اشاره می‌کند.

صفحه اول «الشرق الأوسط» و خبر آزادی مسجد الحرام

الحجيلان در این باره می‌گوید:« در سال 1980 به ما اطلاع دادند که یک تیم امنیتی فرانسوی قرار است به سعودی سفر کند. در این حین، ویکتور شابو، مشاور ویژه رئیس‌جمهوری فرانسه، والری ژیسکاردستن، با من تماس گرفت و اطلاع داد که گذرنامه‌های پنج نفر از افسران بخش مقابله با شورش فرانسه به سفارت ارسال خواهد شد تا فوراً به سعودی سفر کنند. سرپرست این گروه، یک افسر جوان فرانسوی به نام کاپیتان پل باریل بود.»
او اضافه می‌کند:« دو روز از سفر افسران فرانسوی به سعودی نگذشته بود که رسانه‌های فرانسوی این خبر را منتشر کردند. ما نمی‌دانیم این خبر که بسیار محرمانه بود، چگونه فاش شد. بعد از آزادسازی مسجدالحرام و بازگشت گروه فرانسوی به پاریس، برخی از روزنامه‌های جنجالی فرانسه شروع به نوشتن داستان‌هایی درباره (دستاورد معجزه‌آمیز) نیروهای ویژه فرانسوی کردند و ادعاهایی بی‌پایه و اساس مطرح نمودند.»
الحجيلان توضیح می‌دهد:« ماموریت واقعی افسران فرانسوی آموزش استفاده از گاز برای سعودی‌ها بود. طبق تمام منابع معتبر، این افسران هرگز وارد مکه نشدند و در یک هتل راحت در طائف اقامت داشتند، بعد از اینکه به افسران سعودی نحوه کنترل اثرات گاز خفه‌کننده را نیز توضیح دادند. یکی از این سه افسر بعداً ادعا کرد که او پیش از یورش نیروهای چترباز سعودی به زیرزمین‌هایی که جهیمان و پیروانش در آن پنهان شده بودند، وارد مسجدالحرام شده بود، اما این ادعا از سوی رئیس و دو همکار دیگرش تکذیب شد.»
او در ادامه درباره این شایعات می‌گوید: «طبق تمام اطلاعاتی که در دست داشتم، آزادسازی مسجدالحرام تنها توسط نیروهای سعودی انجام شد. شاید برخی از سفارتخانه‌های خارجی در فرانسه، به ویژه سفارتخانه‌های عربی، این شایعات را جدی گرفته و آن‌ها را به دولت‌هایشان منتقل کرده‌اند، و این اطلاعات به اسناد رسمی آن‌ها درباره سعودی تبدیل شده است؛ امری که، حتی پس از گذشت زمان، نیاز به روشن‌سازی این واقعیت مهم دارد، به خصوص که من در حال نوشتن درباره یکی از رویدادهای مهم تاریخ کشورم هستم.»

نقض پروتکل توسط میتران برای ملک خالد

الحجيلان همچنین خاطره‌ای از زمان حضورش به عنوان سفیر در فرانسه نقل می‌کند که مربوط به بازدید ملک خالد بن عبدالعزیز بود؛ زمانی که رئیس‌جمهوری فرانسوا میتران پروتکل‌های رسمی را نقض کرد.
الحجيلان می‌گوید: «در ژوئن 1981، دبیر کل ریاست جمهوری فرانسه به من اطلاع داد که رئیس‌جمهوری فرانسوا میتران، که به تازگی انتخاب شده بود، تمایل دارد تا ملک خالد را به پاریس دعوت کند تا اولین رهبر دولتی باشد که رئیس‌جمهوری جدید فرانسه او را می‌پذیرد. به ژنو رفتم و این موضوع را به اطلاع ملک خالد رساندم و بعد از مشورت با مشاوران او، با این دعوت موافقت شد. به پاریس بازگشتم و فرانسوی‌ها را از این موافقت مطلع کردم. طبق پروتکل فرانسه، این دیدار تحت عنوان «نهار کاری» و فقط برای یک روز برگزار می‌شد، و رئیس‌جمهوری به‌طور معمول مهمان خود را در فرودگاه ملاقات نمی‌کند.»

الحجیلان پشت میتران در انتظار ورود ملک فهد در فرودگاه پاریس

او ادامه می‌دهد:« از دبیرکل ریاست جمهوری پرسیدم که چه کسی در فرودگاه از ملک خالد استقبال خواهد کرد؟ او گفت: یکی از شخصیت‌های رسمی برجسته.

گفتم: تا زمانی که دعوت از سوی رئیس‌جمهوری صورت گرفته، ما انتظار داریم که رئیس‌جمهوری شخصاً در فرودگاه حضور داشته باشد. غیرقابل قبول است که کسی غیر از ایشان از ملک خالد استقبال کند. دبیرکل گفت: جناب سفیر، درخواست شما به‌نوعی نقض پروتکل‌های فرانسه است و نمی‌توانم به شما اطمینان بدهم که این امر پذیرفته شود.»
بعد از سه روز، دبیرکل با من تماس گرفت و گفت: «رئیس‌جمهوری، برخلاف رویه‌های پروتکلی، در فرودگاه از ملک خالد استقبال خواهد کرد و او را در یک کاروان رسمی همراهی خواهد کرد.»

احساس راحتی کردم و خاموش خودم را سرزنش کردم، به خاطر شتاب‌زدگی‌ام در موضوعی که تصمیم‌گیری در آن فراتر از صلاحیت‌های من به عنوان سفیر بود. اما دیپلماسی کار ترکیبی از حکمت، ماجراجویی و گاهی فریب است و فرد باهوش کسی است که توانایی جمع کردن این تناقضات را دارد.

انتصاب در سازمان ملل... و سلمان مسیر را تغییر می‌دهد

در سال 1979، ملک خالد فرمانی صادر کرد مبنی بر انتقال الحجیلان به نیویورک به عنوان نماینده دائمی پادشاهی در سازمان ملل. ملک سلمان بن عبدالعزیز، که در آن زمان ولیعهد ریاض بود، با او تماس گرفت و از او پرسید:« آیا از این انتصاب راضی هستی؟» الحجیلان پاسخ داد:« اعتماد جلالت پادشاه افتخار بزرگی است که به آن ارادت دارم». ملک سلمان گفت:« من این را می‌دانم، اما نظرت را به صراحت بگو! آیا دوست داری در پاریس بمانی؟» الحجیلان گفت:« من نمی‌خواهم به خاطر عشق به پاریس در آنجا بمانم، اما فکر می‌کنم مصلحت کار در این است که پس از روابطی که بنا کرده‌ام، در پاریس بمانم». ملک سلمان با مهربانی گفت: «ان‌شاءالله جز آنچه که رضایتت را جلب کند، نخواهد بود، و ما به همراه شاهزاده فهد (ولیعهد در آن زمان) پس فردا به پاریس می‌آییم».
الحجیلان درباره آن انتصاب و چگونگی تغییر مسیر آن می‌گوید:« من با امیر فهد در اتومبیلی بودم که او را صبح روز مشخصی برای ملاقات با رئیس‌جمهوری فرانسه می‌برد. او به من گفت: تو می‌دانی، برادر جمیل، که فرمان ملک خالد درباره انتصاب شما در نیویورک صادر شده است و او به‌خصوص تو را برای این مقام به عنوان اولین سعودی که نماینده ما در سازمان ملل است، انتخاب کرده است. من نظر خود را در این باره داشتم، اما ترجیح دادم تا بعد از ارسال اوراق اعطای اعتبارت صبر کنم تا با ملک خالد صحبت کنم، زیرا او به انتخاب تو بسیار توجه داشت. و قبل از خروج از ریاض به مقصد پاریس، فرصت را غنیمت شمردم و با او درباره ماندن در پاریس صحبت کردم و گفتم:« یا سروم، ما چندین کانال ارتباطی با آمریکایی‌ها داریم؛ سفارت ما در واشنگتن، و سفارت آمریکا در ریاض و امیر ترکی الفیصل رئیس اطلاعات عمومی. ما در پاریس هیچ کانال ارتباطی با فرانسوی‌ها جز برادر جمیل نداریم و او روابط خوبی با فرانسوی‌ها دارد و در میان آنها شناخته شده است. اگر شما فرمان دهید که به ماندن او در پاریس رضایت دهید، ما ان‌شاءالله فرد دیگری را برای نیویورک پیدا می‌کنیم و ملک با این موضوع موافقت کرد».

بختيار و کمک‌های ملک فهد

در ژوئیه (تیر) 1980، یک حمله تروریستی به منزل نخست‌وزیرسابق ایران، شاپور بختيار، در حومه پاریس انجام شد به قصد ترور او، که یک پناهنده سیاسی مقیم فرانسه بود. نیروهای امنیتی فرانسه به الحجیلان اطلاع دادند که «ما از سوی عاملان مورد هدف قرار گرفته‌ایم». خانه‌ای مستقل برای بختيار انتخاب کردند و آن را با محافظان شدید در حومه‌ای دیگر از پاریس احاطه کردند، اما احتیاط نتوانست سرنوشت را دور کند؛ زیرا او پس از 11 سال از این حمله در خانه جدیدش ترور شد.
الحجیلان به یاد می‌آورد که در طول سال‌هایی که بختيار در خانه‌اش زندگی می‌کرد،« دو بار به او مراجعه کردم تا کمک مالی که از ملک فهد درخواست کرده بود را به او برسانم». بختيار تنها شخصیت سیاسی نبود که شرایط او را از وطنش دور کرده و در نیاز دائمی قرار داده بود؛ زیرا «شخصیت‌های سیاسی عربی دیگری نیز در شرایط مشابه بودند و جز ملک فهد بن عبدالعزیز، کسی نبود که به آنها کمک کند. او به من سفارش می‌کرد که از آنها مراقبت کنم و من پیام‌های آنها را به او منتقل می‌کردم تا او - رحمه الله - با کمال بزرگواری به آنها پاسخ دهد».

حمله عراق به کویت

الحجیلان حمله عراق به کویت را « حادثه‌ای توصیف می‌کند که من را در مقابل خودم و در مقابل دیگران قرار داد». او می‌گوید:« از آنجا که سعودی کشور عربی بود که از هرگونه حضور نظامی شدید در اراضی خود در امان مانده بود، چه برای حفاظت و چه برای استعمار، برخلاف برخی دیگر از کشورهای عربی، تصمیم ملک فهد به عنوان استثنایی شگفت‌آور در سیاست سعودی پایدار و واضح تلقی شد.

این تصمیم از سوی ملی‌گرایان عرب مورد انتقاد قرار گرفت و آنها این تصمیم را (مربوط کردن حاکمیت سعودی به تصمیمات واشنگتن) می‌دانستند، و اسلام‌گرایان نیز آن را (وارد کردن نیروهای خارجی به سرزمین حرمین شریفین) می‌پنداشتند، و ملی‌گرایان و اسلام‌گرایان به طور همزمان در آن (تجمع نظامی غربی در خاک یک کشور عربی برای حمله به یک کشور عربی دیگر) را می‌دیدند».

صدام بین نیروهایش در کویت پس از حمله در سال ۱۹۹۰ (ا.ف.ب)

خلاصه اینکه، ملی‌گرایان عرب و اسلام‌گرایان تصمیم ملک فهد برای درخواست کمک از نیروهای آمریکایی و دیگر نیروهای ائتلاف بین‌المللی را «جنایتی نابخشودنی» دانستند، همان‌طور که الحجیلان روایت می‌کند،« بدون توجه به خطراتی که کشور ما را تهدید می‌کرد، و هیچ‌کس جز خدا نمی‌توانست حجم آن را بداند. این تصمیم سعودی تمام محاسبات موجود بر پایه سیاست تحمیل وضعیت را که رئیس‌جمهوری عراق (صدام حسین) در تهاجم به کویت به آن تکیه کرده بود، برهم زد. او فکر نمی‌کرد، و بسیاری از حامیانش هم با او هم‌نظر بودند، که ملک فهد به چنین اقدامی دست بزند.»
اما به گفته الحجیلان،« ارزیابی صدام اشتباهی بزرگ در شناخت اندیشه ملک فهد و شخصیت آرام، مؤدب و با نزاکت او بود، همان‌طور که ارزیابی اشتباهی در خصوص انسجام و اتحاد مستحکم اعضای خانواده سلطنتی سعودی و اعتماد مردم سعودی به رهبری‌شان و وابستگی خالصانه آن‌ها به پادشاه خود بود.» او نتیجه می‌گیرد که« جهان به‌سرعت متوجه شد که موافقت پادشاهی عربی سعودی با حضور نیروهای آمریکایی و دیگر نیروهای ائتلاف در مرزهای شمالی خود با کویت، دلالت‌های سیاسی عمیقی دارد که هیچ‌کس نمی‌تواند معنای آن را اشتباه بخواند.»

دیدار با ماندلا در لباس خواب

در سال ۱۹۹۲، ملک فهد از الحجیلان خواست که با رهبر آفریقای جنوبی، نلسون ماندلا، هنگام رسیدنش به پاریس در مسیر سفر به ریاض، دیدار کند تا « مجدداً خوشامدگویی پادشاهی سعودی به این رهبر بزرگ آفریقایی را به او ابلاغ کند.» الحجیلان به محل اقامت ماندلا در پاریس رفت و او را دید که از طبقه بالا در لباس راحتی، یعنی پیژامه و روبدوشامبر، پایین می‌آید. ماندلا وقتی به او خوشامد گفت، اظهار داشت:« عذر می‌خواهم به‌خاطر ظاهر نامرتبم. همراه من در تعیین زمان ملاقات اشتباه کرده و دوست نداشتم شما را منتظر نگه دارم.»

 

استقبال گرم فرانسه از شاهزاده سلمان

در سال ۱۹۸۶، ژاک شیراک نخست‌وزیر فرانسه شد. الحجیلان از طرف دولت سعودی به او تبریک گفت و در صحبت‌هایش اشاره‌ای کرد به قصد پادشاهی عربی برای برپایی نمایشگاهی در خصوص گذشته و حال کشور در پاریس. شیراک پیامی را از طریق سفیر به مقامات سعودی فرستاد و گفت:« لطفاً به دوستانم در ریاض اطلاع دهید که من به این موضوع اهمیت زیادی می‌دهم و خوشحال خواهم شد که در افتتاح این نمایشگاه همراه با شاهزاده سلمان بن عبدالعزیز حضور داشته باشم.»

ملک سلمان در افتتاحیه نمایشگاه درباره سعودی در پاریس(ا.ف.ب)

الحجیلان در روز افتتاحیه، ۱۱ دسامبر ۱۹۸۶، زودتر به محل نمایشگاه رفت تا همراه شاهزاده سلمان از شیراک استقبال کند. اما او متوجه شد که شیراک زودتر از موعد در محل حضور دارد و منتظر شاهزاده است. الحجیلان می‌گوید:« از اینکه شیراک بدون استقبال من به آنجا رسیده بود، حیرت کردم. به او گفتم: عذرخواهی من برای این اتفاق کافی نیست. او پاسخ داد: من از زمان ملاقات مطلع بودم و زودتر آمدم تا به‌عنوان شهردار پاریس، از مهمان خود، شاهزاده ریاض، استقبال کنم.» شاهزاده سلمان نیز پس از اطلاع از این موضوع بلافاصله به محل رفت و شیراک تقریباً دو ساعت را همراه او در بخش‌های مختلف نمایشگاه گذراند.
روز بعد، رئیس‌جمهوری فرانسوا میتران نیز از شاهزاده سلمان دعوت کرد تا با او دیدار کند و در حین این ملاقات از او برای برپایی نمایشگاه تشکر کرد و دعوت کرد تا از نمایشگاه بازدید کند. دو روز بعد، میتران از نمایشگاه دیدار کرد و همراه شاهزاده سلمان حدود یکساعت از نمایشگاه بازدید کرد و پرسش‌هایی را مطرح نمود.
شیراک به این استقبال گرم بسنده نکرد و یک ضیافت بزرگ نهار برای شاهزاده سلمان در دفتر شهرداری برگزار کرد و در آن مقامات سیاسی، سفیران عرب و خبرنگاران برجسته حضور داشتند. همچنین، وزیرخارجه ژان برنارد ریمون، وزیر کشور شارل پاسکوا و وزیر فرهنگ فرانسوا لیوتارد نیز ضیافت‌های مشابهی را ترتیب دادند.

 

الحجیلان در رسانه‌های فرانسوی و رهبری دیپلمات‌های سعودی

حضور الحجیلان در رسانه‌های فرانسوی، به‌ویژه در زمان بحران کویت، بسیار چشمگیر بود. مقامات سعودی متوجه شدند که سفارت‌های دیگر سعودی در شهرهای اروپایی حضور رسانه‌ای قابل‌توجهی ندارند. در نتیجه، ملک فهد از وزیر خارجه، شاهزاده سعود الفیصل، خواست که سفرای سعودی در اروپا را برای گفت‌وگو با الحجیلان در خصوص تجربیات او در تعامل با رسانه‌های فرانسوی گرد هم آورد.

شیرک و الحجیلان در عکسی از آرشیو شخصی‌اش

الحجیلان می‌گوید:« این درخواست برای من خجالت‌آور بود؛ زیرا من بیش از همکاران دیگرم پرانرژی نبودم و شاید دلایلی وجود داشت که باعث شده بود ضعف عملکرد آن‌ها در رسانه‌ها به چشم بیاید.»

اعتراض قطر... و سپس حمایت غیرمنتظره

در سال ۱۹۹۵، شاهزاده سعود الفیصل، وزیر خارجه سعودی، به الحجیلان اطلاع داد که ملک فهد او را به‌عنوان دبیرکل شورای همکاری خلیج انتخاب کرده است. پیش از این انتصاب، در اجلاس سران خلیج در مسقط در دسامبر ۱۹۹۴، امارات، بحرین، کویت و عمان موافقت کرده بودند، اما قطر با انتصاب الحجیلان به‌عنوان دبیرکل مخالفت کرده بود.

الحجیلان در خلال نشست خلیجی در کویت در دوران تصدی سمت دبیرکل شورای همکاری (ا.ف.ب)

سه سال بعد، در نشست وزرای شورای همکاری خلیج در سپتامبر ۱۹۹۸، قطر به‌طور غیرمنتظره پیشنهاد تمدید دوره دبیرکلی ارحجیلان را برای سه سال دیگر مطرح کرد و بدین ترتیب، حمایت خود را اعلام نمود.