صد قاضی لبنانی دست از کار کشیدند

اعلام مخالفت اپوزیسیون با «گفت و گوی ۷ روزه» با بری

صد قاضی لبنانی دست از کار کشیدند
TT

صد قاضی لبنانی دست از کار کشیدند

صد قاضی لبنانی دست از کار کشیدند

قوه قضاییه لبنان دوباره به خط مقدم بازگشته است و بیش از ۱۰۰ قاضی اعلام کرده‌اند که در اعتراض به وضعیت معیشتی خود دست از کار کشیده‌اند. آنها می‌گویند از ابتدایی‌ترین مزایا به ویژه پزشکی و تحصیل فرزندان خود محروم شده‌اند.
این اقدام در آستانه آغاز سال جدید قضایی در اواسط ماه جاری صورت می‌گیرد؛ این امر دریچه ای را به روی مانع جدیدی در عملکرد قوه قضاییه می‌گشاید که از ابتدای امسال در سطح حداقلی یا چیزی شبیه به «پیشبرد امور» فعالیت می‌کند.
وزیر دادگستری در دولت موقت، هنری الخوری، بلافاصله تأکید کرد که «خواسته‌های قضات را در اولویت قرار داده و به دنبال دستیابی سریع به آنها خواهد بود».
او اطمینان داد که «نگرانی برای سال قضایی وجود ندارد و خبری از بازگشت به اعتکاف و فلج شدن دادگستری نیز نخواهد بود».
واقعیت قضایی در لبنان نمایانگرترین جنبه فروپاشی است که نهادهای دولتی از زمان شروع بحران مالی در اواخر سال ۲۰۱۹ متحمل شده‌اند؛ به طوری که قضات در نتیجه سقوط ارزش پول ملی بیش از ۹۰ درصد از ارزش حقوق خود را از دست دادند. آنها سایر مزایای ساده مانند بستری شدن، تحصیل و سایر مشوق‌هایی که قبل از بحران از آن برخوردار بودند را از دست دادند.
یک قاضی که در آماده‌سازی این فعالیت مشارکت داشت، اظهار کرد که تصمیم به توقف کار «فریاد و آغاز هشداری به مقامات است که واقعیت قضایی نمی‌تواند به همین شکل باقی بماند».
از سوی دیگر، نیروهای اپوزیسیون لبنان به رهبری نیروهای لبنانی و احزاب فالانژ دعوت نبیه بری رئیس پارلمان برای گفت و گوی ۷ روزه بین جناح‌های سیاسی که قرار است در ماه جاری برگزار شود را رد کردند.
منابع بری از عجله برخی برای دادن پاسخ منفی به طرح قبل از بررسی محتوای آن ابراز تأسف کردند.
آنها به الشرق الاوسط تأکید کردند که «رئیس بری از طریق این ابتکاری خواسته‌های احزاب را با هم ترکیب می‌کند، برخی خواهان گفت‌وگو و برخی خواستار جلسات علنی برای انتخاب رئیس‌جمهور هستند».
آنها گفتند که «تا زمانی که همه از پوچی رنج می‌برند، همراهی با طرح یک هفته گفت و گو فرصتی برای خروج از این بن‌بست خواهد بود».
این منابع گفتند: «این ابتکار اقدامی است که در چارچوب تلاش‌های خود ژان ایو لودریان انجام می‌شود، اما با او هماهنگ نیست».



چگونه عراق از «تهدیدی وجودی خطرناک‌تر از داعش» نجات یافت؟

مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)
مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)
TT

چگونه عراق از «تهدیدی وجودی خطرناک‌تر از داعش» نجات یافت؟

مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)
مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)

منابع دیپلماتیک در بغداد به روزنامه «الشرق الاوسط» گفتند مقام‌های عراقی نگران کشیده شدن کشور به جنگ میان ایران و اسرائیل بودند و آن را «تهدیدی وجودی برای عراق» توصیف کردند که خطرناک‌تر از تهدید داعش بود؛ همان گروهی که زمانی یک‌سوم خاک کشور را اشغال کرده بود.

این منابع توضیح دادند:
«داعش یک پدیده بیگانه بود که در نهایت باید از بدن عراق به‌ویژه با توجه به حمایت منطقه‌ای و بین‌المللی از بغداد برای مقابله با آن طرد می‌شد. اما جنگ ایران و اسرائیل، وحدت عراق را تهدید می‌کرد.»

شرح تهدید وجودی از نگاه منابع دیپلماتیک:

همزمان با آغاز جنگ، بغداد پیام‌هایی از اسرائیل از طریق جمهوری آذربایجان و کانال‌های دیگر دریافت کرد. در این پیام‌ها آمده بود که اسرائیل در صورت حمله‌ای از خاک عراق، پاسخ‌هایی «سخت و دردناک» خواهد داد. اسرائیل مسئولیت هرگونه حمله از خاک عراق را متوجه دولت عراق دانسته بود.

آمریکا نیز از زبان توصیه‌آمیز قبلی عبور کرد و مستقیماً نسبت به عواقب وخیم حملات احتمالی گروه‌های وابسته به ایران هشدار داد.

مقام‌های عراقی نگران «سناریوی فاجعه» بودند. سناریویی که در آن، گروه‌های عراقی به اسرائیل حمله می‌کردند و اسرائیل نیز با موجی از ترورهای هدفمند مشابه آنچه علیه فرماندهان حزب‌الله لبنان و ژنرال‌ها و دانشمندان ایرانی در آغاز جنگ انجام داد، پاسخ می‌داد.

به گفته این منابع، اگر اسرائیل حملات دردناکی علیه این گروه‌ها انجام می‌داد، خشم در میان شیعیان عراق شعله‌ور می‌شد. این وضعیت ممکن بود مرجعیت شیعه را وادار به اتخاذ موضعی جدی کند و در نتیجه، بحران به شکل تقابل مستقیم شیعیان با اسرائیل درمی‌آمد.

این سناریو باعث شد نگرانی‌هایی شکل گیرد مبنی بر اینکه سایر گروه‌های عراقی، شیعیان را مسئول کشاندن کشور به جنگی بدانند که می‌شد از آن دوری کرد. در چنین شرایطی، احتمال بروز شکاف دوباره میان شیعیان و سنی‌ها و تهدید دوباره برای وحدت عراق وجود داشت.

خطر دیگر، موضع احتمالی کردها بود. این احتمال وجود داشت که کردها اعلام کنند دولت مرکزی فقط نماینده یک گروه است، کشور از جنگ‌ها خسته شده و اقلیم دیگر نمی‌خواهد خود را با بغداد درگیر کند؛ چراکه نزدیکی به بغداد، اقلیم را وارد جنگ‌هایی می‌کند که نمی‌خواهد در آن‌ها شرکت داشته باشد.

نقش دولت السودانی

دولت محمد شیاع السودانی با ترکیبی از قاطعیت و تدبیر عمل کرد. به گروه‌ها هشدار داد که تحمل هیچ تلاشی برای کشاندن کشور به جنگی که وحدتش را تهدید می‌کند، ندارد. همزمان، کانال‌های ارتباطی با قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، به‌ویژه آمریکا، را باز نگه داشت.

موضع ایران و موازنه داخلی
دولت عراق از موضع تهران هم بهره برد. ایران نه‌تنها از گروه‌ها نخواست وارد جنگ شوند، بلکه آن‌ها را به خویشتنداری تشویق کرد. برخی معتقدند تهران نمی‌خواست پس از از دست دادن سوریه، روابطش با عراق را نیز قربانی کند.

عامل مهم دیگر، درک گروه‌ها از بزرگی جنگ بود. آن‌ها می‌دانستند این نبرد از توانشان فراتر است؛ به‌ویژه با توجه به شرایط حزب‌الله در لبنان و نفوذ اطلاعاتی اسرائیل درون ایران. اسرائیل نشان داده بود که اطلاعات دقیقی از گروه‌های دشمن دارد و با برتری تکنولوژیک خود، می‌تواند به اهدافش برسد.

سه حمله ناکام

با وجود فشارها، به گفته منابع دیپلماتیک، گروه‌های بی‌انضباط تلاش کردند سه حمله را طراحی و اجرا کنند؛ اما نیروهای امنیتی عراق توانستند پیش از اجرا آن‌ها را خنثی کنند.

منابع همچنین گفتند که ایران زخمی عمیق برداشت؛ چراکه اسرائیل جنگ را به خاک ایران کشاند و آمریکا را به هدف گرفتن تأسیسات هسته‌ای آن ترغیب کرد. به‌گفته این منابع، اگر ایران در پرونده هسته‌ای امتیاز ندهد، احتمال دور تازه‌ای از درگیری وجود دارد.