آیا سایه جنگ با اسرائیل از لبنان دور شد؟

کاهش سطح نگرانی در جنوب لبنان


 
حمله موشکی «حزب الله» به سایت های نظامی اسرائیل در مرز با لبنان (رویترز)
  حمله موشکی «حزب الله» به سایت های نظامی اسرائیل در مرز با لبنان (رویترز)
TT

آیا سایه جنگ با اسرائیل از لبنان دور شد؟


 
حمله موشکی «حزب الله» به سایت های نظامی اسرائیل در مرز با لبنان (رویترز)
  حمله موشکی «حزب الله» به سایت های نظامی اسرائیل در مرز با لبنان (رویترز)

بحث و جدل نیروهای سیاسی لبنان این روزها بر سر ژنرال جوزف عون فرمانده ارتش است که دهم ژانویه بازنشسته می شود و موسسه ارتش بدون فرمانده. این بحث داغ ظاهرا داغ تر از اوضاع سیاسی و امنیتی در پی افزایش تنش و رویارویی بین «حزب الله» و اسرائیل در مناطق گسترده مرزی لبنان از راس الناقوره تا مزارع اشغالی شبعا شده است. با اینکه چهل و اندی روز از آغاز جنگ در غزه گذشته اما گویا خطر جنگ تمام عیار که گفته می شود به تحولات نوار غزه بستگی دارد از سر لبنان دور شده است.
نقل قول هایی که از برخی وزرا و نمایندگان از قول نبیه بری رئیس پارلمان و نجیب میقاتی نخست وزیر موقت شنیده می شود حاکی از این است که لبنان تا الان در معرض خطر و جنگ تمام عیار با اسرائیل قرار ندارد و هر چند درگیری های نظامی متقابل در حال افزایش است اما طرفین قواعد درگیری را رعایت می کنند و درگیری نظامی گاه گاهی از خط قواعد درگیری خارج می شود اما تحت کنترل است.
هدف درگیری نظامی در جنوب لبنان این است که «حزب الله» اسرائیل را سرگرم کند تا قدری از فشار بر جنبش «حماس» در نوار غزه کاسته شود. «حزب الله» با توجه به معادله موازنه وحشت استراتژی می خواهد توان نظامی ارتش اسرائیل را دچار فرسایش کند. به هر حال، تا حالا که تحول سیاسی برای گسترش جنگ جاری در غزه و درگیر شدن لبنان وجود ندارد. ناگفته نماند که ایران نیز به دنبال گسترش جنگ نیست. اگر ایران واقعا می خواست جنگ جاری به تمامی منطقه کشیده شود در زمان مناسب وارد عمل می شد و آن قدر معطل نمی کرد تا اسرائیل در غزه در قالب حمله زمینی پیشروی کند.
ایران پس از حمله «حماس» به شهرک نشین های اسرائیل در غلاف غزه تلاش کرد تا به جامعه بین الملل و به خصوص آمریکا پیام بدهد. امیر عبد اللهیان وزیر خارجه ایران در سفر زودهنگام خود به بیروت درست پس از حمله «حماس» با مقامات لبنانی دیدار کرد و گفت تهران از این حمله خبر نداشته و در آن دست نداشته و رهبران «حماس» بعد از حمله به مقامات ایران گفتند که می توانند چندین ماه در برابر تجاوز اسرائیل ایستادگی کنند.
حسن نصر الله دبیر کل «حزب الله» لبنان هم این موضع ایران را تکرار کرد و گفت که این گروه با توجه به تحولات جنگ در میدان وارد عمل می شود. نصر الله جزئیات بیشتری درباره دیدگاه «حزب الله» درباره جنگ ارایه نکرد و راهبرد ابهام سازنده را در پیش گرفت و سفرای برخی از کشورهای غربی در لبنان را سردرگم کرد و آنها نمی توانند پیش بینی کنند واکنش «حزب الله» درباره تشدید جنگ در غزه چه خواهد بود و آیا پای لبنان به جنگ جاری باز می شود یا خیر.
سفیران کشورهای غربی در لبنان سوال امکان آغاز جنگ در لبنان را در دیدارهایشان با بری رئیس پارلمان و میقاتی نخست وزیر موقت و عبد الله بوحبیب وزیر خارجه مطرح می کنند اما هنوز به جواب قطعی دست پیدا نکرده اند. سفرای غربی بارها از قول مقامات کشورهایشان به لبنانی ها هشدار داده اند که وارد جنگ نشوید.
پرزیدنت میقاتی سکوت رسمی دولت لبنان را درباره پرسش امکان ورود «حزب الله» به جنگ را شکست و گفت «حزب الله» رویکرد واقع بینانه و عقلانی در این باره دارد. «حزب الله» نمی خواهد که خلاف اراده اش موضع گیری کند اما برای فشار به جامعه بین المللی تلاش می کند تا این موسسه جهانی جلوی اسرائیل را بگیرد و نگذارد اسرائیل لبنان را به یک جنگ ناخواسته بکشاند چون تل آویو درباره جنگ با «حزب الله» تصمیم می گیرد و تصمیم در این باره با لبنان نیست اما «حزب الله» و لبنان خواستار فشار بر اسرائیل برای توقف تجاوز به غزه هستند.
نگرانی درباره گسترش جنگ اسرائیل به لبنان رفته رفته کاهش پیدا می کند. برخی از وزیران و نمایندگان در گفتگو با «الشرق الاوسط» از قول نبیه بری و میقاتی گفتند که لبنان حق دفاع از خود را دارد اما «حزب الله» از شرایط سیاسی و مالی کنونی در لبنان اطلاع دارد و به همین دلیل از روی عجله دست به اقدام غیر کارشناسی شده نمی زند و همسو با حساب و کتاب هایش در منطقه و به خصوص ایران حرکت می کند.
این نمایندگان و وزیران در گفتگو با «الشرق الاوسط» افزودند «مسئولیت کشیده شدن لبنان به جنگ به عهده اسرائیل است. محافل غربی و بین المللی که با همه دم و دستگاه سیاسی خود به میدان آمدند و برای اسرائیل برای جنگ با «حزب الله» بهانه می تراشند باید اهرم فشاری بر تل آویو در راستای جلوگیری از تنش باشند چون لبنان همچنان به قطعنامه ۱۷۰۱ پایبند است و آن را اجرا می کند و به اسرائیل اجازه نخواهد داد که این قطعنامه را زیرپا بگذارد». بنابراین، پایبندی به قواعد درگیری در تقابل کنونی بین اسرائیل و «حزب الله» ویژگی اصلی این رویارویی است و چنانچه اسرائیل قواعد درگیری را نادیده بگیرد با پاسخ مستقیم «حزب الله» روبرو خواهد شد. پاسخی که پس از اقدامات جنایتکارانه اسرائیل علیه غیر نظامیان در جاده میان شهرک های مرزی بلیدا و عیناتا داده شد. حمله هوایی اسرائیل در این منطقه باعث جان باختن سه دختر بچه به همراه مادربزرگشان شد.
«حزب الله» آشکارا اعلام کرد که اسرائیل باید منتظر پاسخ ما باشد و شهرک نشین کریات شمونه و زیر ساختارهای الجلیل الاعلی زیر آتش «حزب الله» قرار گرفتند. «حزب الله» این تهدید را به فرماندهی «یونیفل» ابلاغ کرد تا آنها به اسرائیل بگویند که حملات موشکی به الجلیل الاعلی در پاسخ به کشتار غیر نظامیان بود. اسرائیل مجبور شد که پیام خود را از طریق آموس هوکستاین مشاور رئیس جمهور آمریکا در امور انرژی به لبنان بدهد که حمله موشکی به خودروی حامل شهروندان غیر نظامی (مادربزرگ و نوه هایش) اشتباهی بوده و اسرائیل تصور می کرد که این خودروی نظامی است.
«حزب الله» در پاسخ به افزایش دامنه مناطق مورد هدف اسرائیل در لبنان چندین شهرک نشین در اسرائیل را بمباران کرد و آتش حملات «حزب الله» از منطقه عملیات تحت کنترل ارتش لبنان و یونیفل در جنوب رود لیطانی فراتر رفت.
رویارویی بین «حزب الله» و اسرائیل در چند روز گذشته بالا گرفته و پس از حمله زمینی ارتش اسرائیل به غزه به اوج رسید اما با این حال بسیاری از منابع دیپلماتیک غرب بر این باورند که این تنش تحت کنترل است حتی اگر گاه گاهی از مسیر متعارف خارج شود. البته روند تقابل نظامی بین «حزب الله» و اسرائیل در هفته های اول آغازین از حد متعارف خارج شد و به همین دلیل اکثریت ساکنان جنوب به خصوص در جبهه های مقدم درگیری از ترک خانه هایشان خودداری کردند. در اوایل درگیری چندین هزار خانوار خانه های موقت در مناطق کوهستانی اجاره کرده بودند تا در صورت گسترش دامنه رویارویی به آنجا پناه ببرند اما حالا این خانواده ها منصرف شدند. خیلی از خانواده ها هم برنامه ریزی کرده بودند نزد قوم و خویش خود بروند و اقامت کنند یا به مراکز ویژه آوارگان پناه ببرند که البته این مراکز هم به بازسازی و تعمیرات نیاز دارند و هم باید از امکانات و نیازمندی های حداقلی ساکنانشان برخوردار شوند.
کاهش خطر وقوع جنگ تمام عیار و نامحدود در جنوب لبنان به این معنا نیست که خطر وقوع جنگ کلا رفع شده چون ممکن است در اسرائیل از حالا برای رویارویی با «حزب الله» پس از پایان جنگ در غزه آماده می شوند. افراطیون دو آتشه دولت اسرائیل که یکی از آنها خود بنیامین نتانیاهو نخست وزیر است تردید نخواهد کرد از ترس غافلگیری احتمالی از سوی «حزب الله» خودشان اول به سراغ «حزب الله» برود. البته این گزینه در صورتی امکان اجرا شدن دارد که بنیامین نتانیاهو به دلیل افتضاح و شکست امنیتی و اطلاعاتی در پی بردن به حمله «حماس» به شهرک نشین های غلاف غزه مجبور به استعفا نشود یا برکنار نشود و در پرونده فساد نیز مورد پیگرد قضایی قرار نگیرد.
خلاصه اینکه وضع جنوب لبنان باید در اولویت دولت باشد که البته کاری در این زمینه از دست دولت برنمی آید چه برسد به اینکه اقداماتی برای مقابله با هر گونه حمله اسرائیل به لبنان در نظر بگیرد. به همین دلیل بازیابی کارکرد نهادهای دولت و انتخاب رئیس جمهور و تشکیل دولت مسئولیت پذیر ضروری به نظر می رسد. قبل از همه اینها شاید توافق برای تعیین فرمانده ارتش و جلوگیری از خالی ماندن این کرسی ضروری است.
احیای نهادهای حاکمیت در لبنان در شرایط کنونی ضروری است چرا که نگرانی های منطقی درباره تلاش برای بازنگری در نقشه خاورمیانه وجود دارد و به همین دلیل لبنان باید قدرت چانه زنی در میز مذاکرات داشته باشد در غیر اینصورت نام لبنان در فهرست کشورهایی خواهد رفت که مرزهایش بازتعریف خواهد شد.



مراسم تجدید بیعت با ولیعهد برای سعودی‌ها چه معنایی دارد؟

شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود
شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود
TT

مراسم تجدید بیعت با ولیعهد برای سعودی‌ها چه معنایی دارد؟

شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود
شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود

ولیعهد رؤیاهای پادشاه را به واقعیت تبدیل کرد و به شکلی آن را محقق ساخت که عربستان امروز را به چیزی متفاوت بدل کرده است

با فرا رسیدن هشتمین سالگرد بیعت شاهزاده محمد بن سلمان به‌عنوان ولیعهد، زمان اندکی درنگ می‌کند تا بر مرحله‌ای بی‌سابقه در تاریخ سعودی گواهی دهد. در روز ۲۱ ژوئن ۲۰۱۷ (۲۶ رمضان ۱۴۳۸ هـ)، فرمان پادشاه سلمان برای انتخاب شاهزاده محمد به این منصب صادر شد و در آن شب مبارک، سعودی‌ها با ولیعهد بیعت کردند.
این لحظه‌ای سرنوشت‌ساز در تاریخ سعودی بود که در آن، این رهبر استثنایی آشکار شد؛ شخصیتی که آرزوهای ملت خود را همراه با میراث و تاریخ پرافتخار، جایگاه جهانی و وزن تمدنی آن بر دوش گرفت.
سعودی‌ها از طریق بیعت، به ویژگی منحصربه‌فرد نظام سیاسی خود و اصالت اسلامی آن می‌نگرند و مشروعیت قانون اساسی کشور را که بر پذیرش و رضایت مردمی استوار است، تأیید می‌کنند؛ مشروعیتی که در عمق وجدان ملت و حاکمان سعودی ریشه دارد. این رابطه، بنیان مستحکم قرارداد اجتماعی سعودی را تثبیت می‌کند و درعین‌حال، دستاوردهای دولت مدرن خود و گام‌های استوار آن به‌سوی آینده را به یاد می‌آورند.
انتخاب شاهزاده محمد بن سلمان به‌عنوان ولیعهد، سرآغاز مرحله‌ای جدید بود که در آن، نوسازی با بلندپروازی و برنامه‌ریزی جسورانه با تلاش خستگی‌ناپذیر درهم‌آمیخت. این تصمیم، صرفاً یک انتقال سیاسی نبود، بلکه پاسخی ضروری به نیاز رهبری‌ای بود که دیدگاهی متفاوت دارد، بر اراده استوار است و معتقد است که آینده ساخته می‌شود، نه اینکه صرفاً منتظر آن ماند.
شاهزاده محمد بن سلمان توانایی‌های استثنایی و مهارت‌های رهبری برجسته‌ای از خود نشان داد که او را به بهترین گزینه برای ولایت‌عهدی، دومین منصب مهم پس از پادشاه، تبدیل کرد؛ منصبی که نماد ثبات، استحکام پایه‌های سلطنت و تداوم سلسله حاکم است. او همچنین ریاست هیئت وزیران و شورای امور سیاسی و امنیتی را بر عهده دارد؛ شورایی که مسئول سیاست‌ها و راهبردهای امنیت ملی و سیاست داخلی و خارجی کشور است. علاوه بر این، او ریاست شورای امور اقتصادی و توسعه را نیز به عهده دارد که مسئول پرونده‌های اقتصادی، مالی، سرمایه‌گذاری و توسعه‌ای، ازجمله بخش‌های آموزش، بهداشت و خدمات است. بنابراین، او بر تدوین سیاست‌ها و راهبردهای تمام بخش‌های دولتی نظارت دارد و اجرای آن‌ها را پیگیری می‌کند.
فراموش نشدنی است که او معمار «چشم‌انداز ۲۰۳۰ سعودی» است؛ کسی که اهداف آن را تعیین کرد و بر حسن اجرای برنامه‌ها و پروژه‌های آن نظارت دارد.
تمامی این مسئولیت‌های اجرایی که پادشاه به ولیعهد سپرده بود، در سپتامبر ۲۰۲۲ (ربیع‌الأول ۱۴۴۴ هـ) با انتصاب او به ریاست هیئت وزیران، به اوج خود رسید. این نخستین باری در ۶۰ سال گذشته بود که پادشاه، رئیس هیئت وزیران نبود. بررسی جزئیات حقوقی و تاریخی این فرمان سلطنتی ممکن است طولانی باشد، اما نکته مهم، اعتماد کامل و تفویض مطلق اختیارات از سوی پادشاه به ولیعهد برای اداره تمامی این مسئولیت‌ها و رسیدگی به حجم گسترده‌ای از پرونده‌ها است؛ موضوعی که در اندازه دستاوردهای محقق‌شده منعکس می‌شود.
ولیعهد، دیدگاه‌های پادشاه را به واقعیتی ملموس تبدیل کرده و به شیوه‌ای شگفت‌انگیز، سعودی امروز را به کشوری متفاوت بدل کرده است. بااین‌حال، این تغییر به‌عنوان انقطاع از مراحل پیشین نیست، بلکه تداوم آن‌ها محسوب می‌شود و ثبات در اصول و مبانی تأسیس دولت، اتکا بر میراث تاریخی و عمق تمدنی آن را نشان می‌دهد.

شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود

جامعیت چشم‌انداز

هنگامی که به اعلام چشم‌انداز ۲۰۳۰ سعودی در آوریل ۲۰۱۶ (رجب ۱۴۳۷ هـ) نگاه می‌کنیم، این پرسش مطرح می‌شود: آیا سعودی‌ها انتظار این همه دستاورد را داشتند؟ پاسخ مستقیم: خیر. بسیاری از ناظران و تحلیلگران در زمان اعلام این چشم‌انداز، تنها بر ابعاد اقتصادی آن تمرکز کردند و از این نکته غافل شدند که این چشم‌انداز، یک پروژه‌ نوسازی جامع و برنامه‌ای اصلاحی فراگیر در تمامی ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سایر حوزه‌هاست.
با گذشت زمان، ویژگی‌های این چشم‌انداز بیش از پیش آشکار شد و دستاوردهای امروز در تمامی سطوح، گواه این امر است. اگر تنها به بخشی از آنچه در یک سال اخیر تحقق یافته، نگاه کنیم، بزرگی این موفقیت‌ها را درک خواهیم کرد.
- سعودی رتبه اول جهانی را در شاخص اعتماد ادلمن ۲۰۲۴ (گزارش اعتماد) از نظر میزان اعتماد شهروندان به دولت خود کسب کرد.
- رتبه دوم جهانی در شاخص تحول فناوری شرکت‌ها.
- رتبه چهارم جهانی در شاخص توسعه دولت الکترونیک و خدمات دیجیتال سازمان ملل.
- نرخ بیکاری در میان سعودی‌ها در سال ۲۰۲۴ به ۷.۱ درصد کاهش یافت، که به سطح هدف‌گذاری‌شده در چشم‌انداز ۲۰۳۰ (۷ درصد) بسیار نزدیک است.
- درصد مالکیت مسکن در میان خانواده‌های سعودی به ۶۳.۷ درصد افزایش یافت، که در حال نزدیک شدن به هدف ۷۰ درصدی تا سال ۲۰۳۰ است. این دو حوزه (اشتغال و مسکن) از جمله مهم‌ترین چالش‌های گذشته بودند.
- سعودی رتبه نخست رشد تعداد گردشگران بین‌المللی در میان کشورهای سازمان ملل را کسب کرد.
- سعودی در میان کشورهای گروه ۲۰ بالاترین نرخ رشد درآمدهای گردشگری را به ثبت رساند.
- برای اولین بار، میزبانی دو رویداد بین‌المللی بزرگ را به دست آورد: اکسپو ۲۰۳۰ و جام جهانی ۲۰۳۴.
سعودی در کنار همه این‌ها، همچنان بهترین خدمات را به میلیون‌ها حاجی و زائر ارائه می‌دهد و با بیشترین تلاش ممکن از حرمین شریفین و زائران آن‌ها مراقبت می‌کند.
افزون بر این، دستاوردهای عظیم در زمینه‌های آموزش، بهداشت، حمل‌ونقل، زیرساخت‌ها و خدمات شهری در سطح ملی، و رهبری در کمک‌های بشردوستانه و امدادرسانی جهانی را نیز نباید نادیده گرفت. همچنین، در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سرگرمی و ورزش تحولات چشمگیری رخ داده که شمارش آن‌ها دشوار است.

چشم‌انداز سیاسی

اما اگر بخواهیم ابعاد سیاسی چشم‌انداز را که از آغاز حکومت ملک سلمان در سال ۲۰۱۵ (۱۴۳۶ هـ) پایه‌گذاری شد، درک کنیم، می‌توان گفت که هدف این سیاست، قرار دادن سعودی در جایگاهی شایسته در صحنه بین‌المللی و تثبیت موقعیت آن به عنوان قدرتی دیپلماتیک با نفوذ جهانی است. این سیاست همچنین بر استفاده حداکثری از منابع و ظرفیت‌های کشور از طریق ایجاد شراکت‌های راهبردی با قدرت‌های جهانی و متنوع‌سازی روابط بین‌المللی تأکید دارد.
شاهدی بر این موضوع، سفر ملک سلمان به آمریکا در سپتامبر ۲۰۱۵ (ذی‌القعده ۱۴۳۶ هـ) است، جایی که شاهزاده محمد بن سلمان در دیدار ملک سلمان با باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، طرح شراکت راهبردی قرن بیست‌ویکم را ارائه کرد. این طرح به عنوان تکمیل‌کننده روابط موجود توصیف شد و ملک سلمان و اوباما از دستیاران خود خواستند که سازوکار اجرای این شراکت را طراحی کنند. توسعه این شراکت در دوره نخست ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ نیز ادامه یافت.
از سوی دیگر، در دسامبر ۲۰۲۲ (جمادی‌الاول ۱۴۴۴ هـ)، ملک سلمان و شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهوری چین، توافقنامه شراکت راهبردی جامع میان سعودی و چین را امضا کردند.
علاوه بر این، سعودی روابط راهبردی خود با روسیه را نیز تقویت کرد و با همکاری نزدیک در حوزه انرژی، نقشی کلیدی در ائتلاف اوپک پلاس ایفا نمود که به ثبات قیمت‌های جهانی نفت کمک شایانی کرد.
تمامی این اقدامات نشان می‌دهد که چشم‌انداز ۲۰۳۰ فراتر از یک برنامه اقتصادی است؛ این یک نقشه راه جامع برای نوسازی کشور و تثبیت جایگاه سعودی به عنوان یک قدرت جهانی در همه ابعاد است.

شراکت‌ها و میانجی‌گری‌ها

سعودی در سال‌های اخیر موفق شده است روابط خود را با قدرت‌های جهانی به شکل چشمگیری تقویت کند. این امر نتیجه رهبری هوشمندانه‌ای است که مسیر شراکت‌های استراتژیک قرن بیست‌ویکم را ترسیم و اجرا کرده است. این شراکت‌ها بر تقویت منافع مشترک با کشورهای تأثیرگذار استوار است و بر اساس درکی عمیق از نیازهای جهان امروز، تعادلی را برقرار کرده که به نفع همه طرف‌هااست.
در دنیای امروز، حفظ روابط استراتژیک مؤثر همزمان با آمریکا، روسیه و چین کار آسانی نیست. با این حال، سعودی موفق شده اصول و مسیر خود را حفظ کند و در عین حال، احترام و قدردانی نه‌تنها از سوی رهبران جهان، بلکه حتی از سوی ملت‌ها را نیز به دست آورد.
این شراکت‌های بزرگ و تفاهمات در زمینه‌های گوناگون، در حالی شکل گرفته که سعودی همواره بر استقلال تصمیم‌گیری و برابری در تعاملات تأکید داشته است. این امر از سوی تمامی کشورهایی که با سعودی تعامل دارند، کاملاً درک و پذیرفته شده است.
ملک سلمان بن عبدالعزیز این اصل را در سفر خود به ایالات متحده به‌روشنی بیان کرد. او در دیدار با باراک اوباما، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا در کاخ سفید گفت:
«ما رابطه خود را با ایالات متحده، رابطه‌ای مفید برای جهان و منطقه خود می‌دانیم... امیدواریم که این رابطه همچنان ادامه یابد و به صلح جهانی کمک کند... کشور ما، به لطف خدا، نیازی به چیزی ندارد، اما برای ما مهم است که ثباتی برقرار باشد که به نفع مردم منطقه باشد.»
اگر به دستاوردهای سیاسی سعودی در چند سال گذشته نگاه کنیم، درمی‌یابیم که این کشور دارای یک چشم‌انداز سیاسی مستقل و پویااست. میانجی‌گری سعودی بین آمریکا و روسیه نمونه‌ای از این سیاست است.
در طول دهه‌های گذشته، سعودی همواره نقش یک میانجی صلح در جهان عرب و اسلام را ایفا کرده است. اما در سال‌های اخیر، این کشور تلاش‌های گسترده‌ای برای حل چالش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در تعامل با آمریکا، چین، کشورهای اروپایی، روسیه، اوکراین، ایران، هند و پاکستان انجام داده است. شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد و رئیس شورای وزیران، شخصاً این تلاش‌ها را هدایت کرده است.
امروز، نقش میانجی‌گری سعودی بیش از هر زمان دیگری پررنگ شده و این کشور به بزرگ‌ترین «میانجی خیر» در جهان تبدیل شده است. سعودی نه‌تنها در پی پایان دادن به جنگ‌ها و بحران‌های سیاسی است، بلکه الگویی الهام‌بخش از یک کشور پیشرو را ارائه می‌دهد که هدفش استفاده از قرن بیست‌ویکم برای شکوفایی بشریت است، نه تکرار جنگ‌ها و رقابت‌های ویرانگر قرن بیستم.

شایستگی رهبری

دستاوردهای اقتصادی چشم‌انداز ۲۰۳۰، از جمله افزایش تأثیر صندوق سرمایه‌گذاری عمومی و افزایش بهره‌وری مالی کشور، به یک الگوی جهانی تبدیل شده است.
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، در هنگام امضای فرمان تأسیس صندوق سرمایه‌گذاری ملی آمریکا، به موفقیت‌های صندوق سرمایه‌گذاری عمومی سعودی اشاره کرد و آن را یک نمونه موفق جهانی دانست.
امروز، جهان به‌خوبی درک کرده است که قدرت سعودی دیگر فقط در نفت و سرمایه‌گذاری‌هایش خلاصه نمی‌شود. بلکه این کشور توانسته است با رهبری کارآمد و مدیریت هوشمندانه، اقتصاد خود را متحول کند و در بازه‌ای کوتاه، به دستاوردهایی برسد که بسیاری از کشورها طی دهه‌ها قادر به دستیابی به آن‌ها نیستند.
نمونه‌ای از این موفقیت، میانجی‌گری سعودی بین دو قدرت بزرگ جهانی، آمریکا و روسیه، در «قصر الدرعیه» ریاض است؛ اتفاقی که هیچ‌کس تصور آن را نمی‌کرد.
یکی از دلایل اعتماد قدرت‌های جهانی به رهبری سعودی، درک عمیق این کشور از منافع، اولویت‌ها و تعاملات جهانی است. بی‌طرفی مسئولانه در مذاکرات صلح و سرمایه‌گذاری در روابط استراتژیک با قدرت‌های جهانی، باعث شده که سعودی به عنوان کشوری که صرفاً به دنبال منافع خود در خارج از مرزهایش نیست، بلکه به دنبال ایجاد ثبات و پیشرفت جهانی است، مورد احترام قرار گیرد.
امروز، سعودی‌ها در سالگرد بیعت با ولیعهد خود، محمد بن سلمان، نه‌تنها آرزوها و رویاهای خود را محقق‌شده می‌بینند، بلکه شاهد هستند که او با تلاش شبانه‌روزی، کشور را به جایگاه پیشرو جهانی رسانده است.
این آغاز مسیری جدید است، مسیری که در آن دستاوردهای بیشتری رقم خواهد خورد و سعودی را در صدر کشورهای پیشرو جهان قرار خواهد داد.