هوشیار زیباری، وزیر امور خارجه اسبق عراق، احتمال کاهش روابط عراق و آمریکا به سمت جدایی را با توجه به پیامدهای امنیتی و اقتصادی که میتواند به دنبال داشته باشد، رد کرد. وی در عین حال از مداخلات، سیاستهای انحصاری، احساس در حاشیه بودن و تلاش برای تضعیف اقلیم کردستان که بر اساس قانون اساسی کنونی متولد شده است، ابراز نگرانی کرد. از آنجایی که زیباری در تولد رژیم پس از صدام حسین حضور داشت و 11 سال وزارت امور خارجه را برعهده داشت، «الشرق الأوسط» در مورد این پروندهها با وی مصاحبه کرد که متن بخش اول را در ادامه میخوانید:
- آیا نگران آینده عراق هستید؟
- بله، من واقعاً نگران هستم، زیرا عراق پس از سقوط رژیم صدام حسین - با کمال تأسف - با وجود همه تلاشهایی که انجام دادیم - به ثبات نرسید و از امنیت و ثبات سیاسی، امنیتی و اجتماعی برخوردار نشد تا پس از سالها جنگ و نبرد با همسایگان و در داخل دوباره سرپا بایستد. من واقعاً نگران هستم زیرا متأسفانه ما دولت خوبی تشکیل ندادهایم، یعنی حکمرانی حکیمانه در این کشور حاصل نشده است. در کشور حکمت.
- آیا آنچه در حال حاضر شاهد آن هستیم، نبردی برای اخراج سربازان آمریکایی از عراق است؟
- نبرد نفوذ یک قدرت منطقهای، مشخصاً جمهوری اسلامی و آمریکا در خاک عراق به دلیل پیامدهای جنگ غزه و آشفتگی در خاورمیانه. موضوع حضور آمریکا بهانهای برای پایان دادن به حضور آنها شده است در حالیکه هنوز برای امنیت کل منطقه و نه امنیت عراق نیاز به حضور آنها وجود دارد.من یکی از مذاکره کنندگان اصلی در توافقنامه خروج نیروهای آمریکایی و توافق چارچوب استراتژیک بودم، بنابراین پیشینه و اشراف نسبت به این موضوع دارم. این موضوع سیاسی شده است، اگرچه هنوز نیاز امنیتی عراق به آنها وجود دارد و تعداد آنها کم است، اما به یک موضوع سیاسی تبدیل شده است.10 فوریه از نظر من نقطه عطفی بود زیرا پارلمان عراق میخواست جلسهای با حد نصاب کامل برای تصویب یا گذراندن تصمیم برای اخراج فوری آنها برگزار کند. اما نه از سوی بلوکهای عربی سنی و نه بلوک کرد به طور کامل و نه حتی از سوی اکثر بلوکهای شیعه، پاسخ لازم داده نشد. یعنی از بیش از 230 نماینده فقط حدود 75 نماینده حضور داشتند که اتفاق نظر، توافق و حد نصابی حاصل نشد و موضوع به تعویق افتاد.این موضوع اجرایی است نه تقنینی. یعنی دولت خود تصمیم میگیرد. خروج یا ماندن نیروهای آمریکایی موضوعی است که مربوط به تعهدات بینالمللی عراق و تعهدات مربوط به اقتصاد ملی عراق است، بنابراین نمیتوان به این موضوع یک جانبه نگاه کرد. بسیاری از کشورهای منطقه دارای پایگاه و حضور نظامی خارجی هستند، نه تنها آمریکایی، بلکه بریتانیایی و فرانسوی نیز. اما با تایید این دولتها این اتفاق افتاد. این دولتها هنوز هم دولتهای مستقل هستند و این روابط تنظیم شده است. ما در عراق نیز سازمانی برای این رابطه داریم. اما این موضوع در درجه اول سیاسی است.
سختی جدایی از آمریکا
- آیا عراق در حال حاضر جدایی از آمریکا را تحمل میکند؟
- در واقع بسیار بسیار دشوار است زیرا رابطه آمریکا با عراق و منطقه با مسائل بینالمللی، منطقهای و اقتصادی مرتبط است، بنابراین طلاق و جدایی از این رابطه دشوار است. همه کشورها نیاز به حمایت دارند. در چارچوب توافق راهبردی که با آنها مذاکره کردیم، فرصتها و زمینههای زیادی را برای حمایت از اقتصاد، امنیت و توانمندیهای عراق در اختیار ما قرار دادند، اما متأسفانه دولتهای متوالی عراق از این فرصت موجود استفاده نکردند.
- ۱۱ سال وزیر خارجه عراق بودی. من پاسخ روشن میخواهم آیا آمریکا درخواست ایجاد پایگاههای نظامی دائمی در عراق را داشته است؟
-این بحث در دوره انتقالی بین دولت جورج دبلیو بوش و دولت باراک اوباما وجود داشت. آینده این نیروها چگونه است؟ فکر این بود که ما کار را انجام دادیم، رژیم را سرنگون کردیم و نظم نوظهور جدیدی را ایجاد کردیم. ما به کشور کمک کردیم که قرارداد اجتماعی داشته باشد که قانون اساسی است، بگذارید مشکلاتشان را بین خودشان حل کنند. اما نیاز است که ما حضور محدود داشته باشیم، زیرا این اساس مذاکره بود. ما مذاکرات را در سال 2007 آغاز کردیم و در سال 2011 با ورود دولت اوباما توافقنامه خروج آنها را تکمیل کردیم.
در همان زمان، توافقنامه چارچوب راهبردی برای دوستی، توسعه و همکاری اقتصادی با ایالات متحده را امضا کردیم. بحث داغی بین رهبران نظامی که در عراق کار میکردند درگرفت و اکثریت فرماندهان کنونی ارتش ایالات متحده در عراق خدمت میکردند.
بنابراین ترس یا نگرانی داشتند که عقب نشینی ناگهانی به این شکل و کمک نکردن برخی نیروها، منافع آمریکا را با توجه به تروریسم یا سایر نیروهای طمعکار در عراق تهدید کند. اما اوباما تصمیم گرفت آنها را بیرون بکشد و به این توصیه توجه نکرد و من حدود 45 دقیقه با او صحبت کردم.
- چه اتفاقی بین شما افتاد؟
- او در مبارزات انتخاباتی خود بود و عراق در آن زمان موضوع اصلی انتخابات بود. جان مک کین نامزد جمهوریخواهان بود. عراق کانون توجه برجسته هر دو اردوگاه بود. اوباما در حالی که در یک سفر تبلیغاتی به یکی از ایالتها بود با من تماس تلفنی گرفت. پیام من به او این بود که ما معتقدیم عراق به طور کامل بهبود نیافته است، یعنی کشوری عادی یا طبیعی نیست. تهدیدات تروریستی و تهدیدات امنیتی وجود دارد. بنابراین، ما شما را تشویق نمیکنیم که برای عقب نشینی کامل نیروها عجله کنید. ما به این کمک و مساعدت شما در آموزش و آمادهسازی نیروهای نظامی خود نیاز داریم. او موضوع را به این معنا در نظر گرفت: نه، من آمدم آمریکا را از شر جنگهای خارجی خلاص کنم. در افغانستان و عراق. ما میخواهیم روی وضعیت داخلی تمرکز کنیم. یک بحران مالی در بازار جهانی وجود داشت.همچنین در آن دوره، نخست وزیر نوری المالکی دید که عقبنشینی به واقعیت تبدیل شده است. او شروع به شکل گیری در مسیر خود به سمت هژمونی و کنترل بیشتر کرد و از روح قانون اساسی، دموکراسی و آزادیها نسبت به سنیها، کردها و حقوقها رفت و رهبران سنی را در زمان مناسب هدف قرار داد. این باعث ایجاد احساس بزرگی از به حاشیه رانده شدن از سوی جامعه اهل سنت شد. جنگ داخلی در سوریه ادامه داشت و «داعش» در داخل خاک سوریه رشد کرد و سپس به عراق رفت.بعد از اینکه دولت ادعا کرد که نیروهای کافی و آموزش دیده دارد که نیازی به کمک خارجی ندارند، دیدیم که این ارتش، این لشکرها و این تسلیحات عالی آمریکایی در عرض چند روز، زمانی که «داعش» موصل را اشغال کرد و به سمت کرکوک و صلاح الدین و دروازههای سامرا حرکت کرد و بغداد در معرض تهدید قرار گرفت از بین رفت. حقیقت این است که این ارتش در بیابانهای عراق ذوب شد.در آن مقطع زمانی که وزیر امور خارجه بودم، این وظیفه بر دوش من افتاد. من یک وزیر تصمیمگیر بودم، نه فقط ویترین. وقتی احساس کردیم که تهدیدی واقعی برای دولت و کشور وجود دارد، با آمریکاییها به توافق رسیدیم تا یادداشتهایی مبادله کنیم و درخواست کمک کنیم، زیرا این خطر قریبالوقوع و غیرمنتظره بود. هنوز هم تحقیقاتی در مورد چگونگی شکلگیری دعوتنامه در آن زمان وجود دارد که آنها در سال 2014 بازگشتند و به ما کمک کردند. آنها به اربیل، پایتخت اقلیم کردستان که توسط «داعش» در معرض تهدید بود، کمک کردند. سامرا در معرض تهدید بود.آمریکاییها حضور داشتند و سپس ائتلاف بینالمللی برای مبارزه با تروریسم از بسیاری کشورها تشکیل شد که در قطعنامهها و کنفرانسهای سازمان ملل به بیش از 60 کشور رسید و اساس حضور آنها همان چیزی است که ما بر سر آن توافق کردیم. طبیعتاً هرگونه لغو این تفاهم - تا بیت شعر بیشتری به تو اضافه کنم (صریحتر بگویم)- مستلزم تأیید طرفین است و مستلزم مهلت زمانی و اطلاع طرف مقابل است که کمتر از یک سال نباشد. امسال در آمریکا سال انتخابات است و برای هر رئیسجمهوری بسیار سخت است که چنین تصمیمی بگیرد در حالی که منطقه در آتش است و ما نمیدانیم کار به کجا میرود. به نظر من عراق نمیتواند از این رابطه خارج شود.
روایت ایران برای ساختن نمایندگان
- آیا این دقیق است که بگوییم جنگهای موازی که پس از «طوفان الاقصی» در دریای سرخ، عراق، سوریه و لبنان آغاز شد، مؤید ایرانی شدن این بخش از جهان عرب در تصمیم گیری بود؟
-ایران در منطقه ما از یمن تا غزه و لبنان و سوریه و عراق بسیار تأثیرگذار است. آنها منکر این موضوع نیستند. محور مقاومت را سالها پیش اعلام کردند. با (فرمانده فقید «سپاه قدس»)سردار سپهبد قاسم سلیمانی که در سال 2020 در فرودگاه بغداد هدف حمله نیروهای آمریکایی قرار گرفت، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی و مشاور امام خامنهای و وزیر امور خارجه اسبق علی اکبر ولایتی در سالهای 2007-2008 گفتوگوهایی داشتم.
ما با رئیس جمهوری و نخست وزیر در تهران بودیم و در حال گفتگو که یکی از خواستههایشان این بود که شما کردها و شیعیان از دیکتاتوری خلاص شدهاید، پس نباید به استکبار جهانی و آمریکاییها اعتماد کنید. قرار است شما هم بخشی از محور مقاومت شوید.»
- این سخن چه کسی بود؟
- اینها سخنان سه تن از سرانی که نام بردم با شخص خود من بود. پاسخ من این بود که ما نیازی به ورود به محور مقاومت و درگیریهای جدید و جنگهای دیگر نداریم.
ما از جنگ و ماجراجویی خسته شدایم و فرصتی برای ساختن کشورمان داریم و از شما میخواهیم در این زمینه به ما کمک کنید. شما میخواهید ما به مقاومتی در برابر کسانی تبدیل شویم که ما را آزاد کردند. این غیر منطقی است و من تصور نمیکنم کسی این روال را بپذیرد.اما این فرصت پس از گسترش «داعش» به دست آمد. دعوت امام سیستانی برای دفاع از عراق در برابر «داعش» و جهاد کفایی، فرصتی برای تشکیل «الحشد الشعبی» مهیا کرد. طبیعتاً بسیاری از نیتها و کسانی که داوطلب شدند، در این موضوع جدی و اصیل بودند. اما (ایرانیان) وارد عمل شدند و شبه نظامیان وابسته به خود را تشکیل دادند و از این پوشش مذهبی و حکومتی بهره بردند. در حال حاضر «الحشد الشعبی» به واقعیت و نیرویی موازی با ارتش و شاید از نظر تسلیحات و توانمندی قویتر تبدیل شده است.ماجرای محور مقاومت را با آنها مفصل در میان گذاشتیم (و به ما گفتند) اولاً نظام جمهوری اسلامی در معرض تهدید استکبار جهانی و صهیونیسم جهانی است، بنابراین ما باید از نظام خود محافظت کنیم و با مخالفان و دشمنان، خارج از کشورمان مبارزه کنیم و نیروهای نامنظم تشکیل دهیم. این یکی از پیشنهادات قاسم سلیمانی بود که شاید نتوانیم با تکنولوژی و توان خود وارد جنگهای متعارف با کشورهای بزرگ شویم، اما در جنگهای غیرمتعارف با تکیه بر نیروهای بومی که آموزش میدهیم و آماده میکنیم، میتوانیم آنها را شکست دهیم. این چیزی است که در منطقه در حال وقوع است.ایران وجود دارد و این نیروهای وابسته یا نزدیک به آن اثرگذارند. اکثر آنها سازمانهای خارج از حکومت هستند. طبیعتا نظرات مختلفی در مورد نحوه برخورد با این موضوع وجود دارد. بخشی میگوید: ما باید این شبه نظامیان را رها کنیم و با سر مقابله کنیم و این همان چیزی است که اسرائیلیها پیشنهاد کردند. نظریه دیگری بر این است که این گروههای محلی را که به ما آسیب میرسانند و به دولتهای ملی آنها حمله میکنند باید مهار کرد. این مناقشه وجود دارد.خوانشی دارم با این مضمون، همانطور که حملات 11 سپتامبر 2001 سیاست بینالملل را با حمله به برجهای دوقلو در آمریکا تغییر داد، من معتقدم آنچه در «طوفان الأقصى» در 7 اکتبر گذشته رخ داد ممکن است قوانین بازی و سیاست در منطقه خاورمیانه را تغییر دهد. چون آنچه اتفاق افتاد با همه رویدادها و تقابلهای قبلی اصلا متفاوت بود. بنابراین پیشبینی میکردم که این جنگ گسترش یابد و تنها به غزه یا کرانه باختری محدود نماند. در واقع، این همان چیزی است که اتفاق افتاد، از دریای سرخ و باب المندب تا غزه تا جنوب لبنان تا جولان تا القائم تا شمال شرق سوریه. تقریباً میتوان آن را در همان قاب قرار داد.
تهدید رئیس جمهوری عراق توسط سلیمانی
- آیا رژیم عراق پس از صدام حسین اثر انگشت قاسم سلیمانی را دارد؟
- واقعا تاثیرگذار بود. مؤثر بود. اتفاقی را با (نخست وزیر فقید لبنان) مرحوم رفیق الحریری به یاد دارم. او چندین بار به من اشاره کرد و توصیه میکرد که «مراقب باشید» رژیم سوریه در عراق دستور کار دارد و رژیم ایران در عراق دستور کار دارد. اما این دو دستور کار متفاوت است هرچند ممکن است در هدف نهایی که نزاع با آمریکاییها باشد به هم برسند. اما این توصیه در واقع درست به نظر میرسد. سالها بعد این را دیدیم. نفوذ ایرانیان قطعاً گسترش یافته و بیشتر شده و وارد سطوح مالی، اقتصادی، امنیتی، دولتی، پارلمانی و قضایی شده است. آنها نفوذی دارند که هیچ کس نمیتواند آن را انکار کند.وقتی با آنها سر و کار داشتم، به آنها میگفتم با ما همانطور که هستیم، به عنوان کشوری که شما به آن احترام میگذارید، برخورد کنید. از در بیایید و میدانید چگونه و ما آماده همکاری با شما هستیم. ما مرز مشترک 1400 کیلومتری، فرهنگ، مذهب و تاریخ داریم. ما همه چیز داریم. اما مهمترین چیز این است که باید به این موضوع احترام بگذارید که این مردم، متحدان و دوستان شما، میخواهند کشوری متفاوت از عراق صدام بسازند. این موضوع اولین و آخرین نکته در تماس ما با آنها بود.با این حال، اوضاع پس از سال 2014 کاملاً تغییر کرد. بنابراین عراق شاهد بیثبات سیاسی، امنیتی و اجتماعی بود. اشتباهات داخلی رهبران عراق. ما آمریکاییها، ایرانیها، ترکیه یا دیگر کشورها را مقصر نمیدانیم. این اشتباهات داخلی عراق باید توسط رهبرانی تشخیص داده شود که فرصتهایی برای فرار از این گذشته داشتند، اما موفق نشدند.
- آیا ارتش آمریکا در زمان اشغال عراق به ترور قاسم سلیمانی فکر میکرد؟
- در اینجا واقعاً رازهای زیادی وجود دارد. اما او به بغداد، منطقه و سایر استانها رفت و آمد داشت. او فردی عملیاتی بود، یعنی نظریه پرداز استراتژیست، اما عملیاتی در میدان و جسور. اواخر سفرهایش فاش شده و دفاتر و مشاورانی تقریباً تمام وقت در منطقه سبز داشت. یعنی تقریبا عمومی شد.
من تصور میکنم که به او هشدار داده شد که با هدف قرار گرفتن فاصله زیادی نداری. و شد آنچه شد. این موضوع (قتل سلیمانی) نتیجه نظارت دقیق بود و نه همان روزی که اتفاق افتاد. تصور میکنم تمام فعالیتها و حرکات او به دقت زیر نظر بود. او پیامهایی دریافت کرد که وضعیت شما ناامن است.
- آیا سبک قاسم سلیمانی حامل پیامهای تهدیدآمیز بود؟
- او ذاتاً واقعاً دیپلمات بود، اما در مورد اهدافی که میخواست به آنها دست یابد، کوتاه نمیآمد. او رئیس جمهوری اسبق مام جلال (جلال طالبانی) را تهدید کرد.
- چه زمانی؟
-زمانی که کردها، سنیها و برخی رهبران شیعه تلاش کردند از نوری المالکی، نخستوزیر سلب اعتماد کنند بعد از آنکه به سمت هژمونی و تلاش برای استبداد و تسلط و دور شدن از شرایط منافع مشترکی که برسر آنها توافق کردیم رفت، برای تهدید از یک پیام مکتوب استفاده کرد. در آن زمان دخالت او (سلیمانی) برای جلوگیری از این اتفاق بسیار تعیین کننده بود.
آینده اقلیم کردستان عراق
- آیا نگران اقلیم کردستان عراق هستید؟
- آره. نگران و بسیار نگران آینده اقلیم کردستان هستم که با رودخانههای خون، فداکاری، مقاومت و سیاست واقعگرایی و دیپلماسی ساخته شده است. متأسفانه بزرگترین تهدید برای اقلیم در حال حاضر ناشی از تصمیمات خودسرانه دادگاه فدرال عراق است. اساس اقلیم و به رسمیت شناختن آن به عنوان یک نهاد قانونی، قانون اساسی است که اختیارات انحصاری دولت فدرال و اقلیم را مشخص میکند.واقعاً از همه طرف حمله وجود دارد. از نظر امنیتی، ما شاهد هستیم کسانی اقلیم را با پهپاد و موشک تهدید میکنند و منافع اقتصادی اقلیم، پالایشگاهها، ترافیک هوایی تجاری و شرکتهای خارجی را برای تضعیف اقتصاد اقلیم تهدید میکنند. همچنین موضوع توقف صادرات نفت، عراق از توقف صادرات نفت اقلیم ۷ میلیارد دلار ضرر کرد که قرار بود به خزانه دولت برود که بخشی از آن سهم اقلیم بود.آنها همچنین در همه سطوح، از موضوع انتخابات، حقوق اساسی و سهم اقلیم از بودجه عمومی کشور دخالت میکنند. دلیلش این است که ممکن است اقلیم در تصمیمگیری و مشارکت در برخی تصمیم گیریها استقلال داشته باشد، اما استقلال داشته باشد یعنی اگر چیزی را دوست نداریم، نه میگوییم و هم جرات داریم. شاید این رویکرد دیگرانی را که عادت به «بله، آقا»گفتن در هر کاری دارند، راضی نمیکند.همچنین طبیعی است که اقلیم مشکلاتی دارد و من واقعبینانه و صریح آن را از شما پنهان نمیکنم. زمانی که نیروهای کرد متحد شده و یا یک گفتمان یا یک موضع را اتخاذ کردهاند، اقلیم همیشه قوی بوده است. در حال حاضر در مسائل راهبردی وحدت عمل و اندیشه داریم اما مسائل داخلی حل نشده وجود دارد.هدف اولیه اقلیم که ما به دنبال آن هستیم، مشروعیت بخشیدن مجدد به نهادهای اقلیم با برگزاری انتخابات پارلمانی جدید است. قرار بود در فوریه برگزار شود و اکنون به می موکول شده است. ما نمیدانیم این انتخابات تا چه زمانی مشمول تصمیمات دادگاه فدرال برای برهم زدن این مشروعیت خواهد بود. ما تلاش میکنیم تا این انتخابات در سریعترین زمان ممکن برگزار شود.
- چه کسی اقلیم را مجازات میکند؟ آیا آنها جریانهایی هستند که زمانی وجود اقلیم را پذیرفتند تا صدام را کنار بزنند و سپس با به قدرت رسیدن عقب نشینی کردند؟
- اصولاً این نیروها وجود دارند. شاید با اشاره خارجی و منطقهای. خیلی واضح است زیرا اینها همان رهبرانی هستند که ما در زمان مخالفان از آنها محافظت کردیم و آنها را در آغوش گرفتیم. در واقع، پس از رسیدن به قدرت، احساس کردند که نیازی به شریک شدن با دیگرانی که به آنها کمک کردهاند، ندارند. این دیدگاه وجود دارد و منجر به ثبات در عراق نخواهد شد. این دیدگاه که کشور مال ماست، دولت مال ماست و ما به دیگران نیاز نداریم، شکست خود را به تجربه صدام حسین و کسانی که قبل از او بودند ثابت کرده است. عراق تنها با اجماع ملی و احترام به اجزای آن میتواند موفق شود. و هر طرف باید احساس کند که بخشی از این وضعیت است.
پرچم کردستان در مراسم نظامی در اربیل (AFP)
- شما میگویید دادگاه فدرال یک سلاح است. در دست چه کسی؟
- همان گروهی که فکر میکردند نیازی به دیگران ندارد و ما میتوانیم این دادگاه را سیاسی کنیم یا به عنوان سلاحی علیه مخالفان و دشمنان خود استفاده کنیم. در وهله اول درباره قانونی بودن این دادگاه صحبت طولانی و گستردهای وجود دارد. شما از بزرگترین کارشناسان قانون اساسی میپرسید و میگویند این دادگاه برای اهداف و نیات خاصی تشکیل شده است. در حال حاضر احزاب مسلح و برخی جناحهایی که قدرت و سلاح در دست دارند و از سوی دیگر قوه قضائیه و دادگاه فدرال بر آن تسلط دارند. آنها بسیاری از مسائل و امور را کنترل میکنند.
به سئوال اول شما برگردم: بله، ما نگران آینده اقلیم و آینده عراق هستیم.
- اگر بگوییم عراق بار دیگر به سمت بحران مولفهها پیش میرود، درست است؟ دادگاه فدرال محمد الحلبوسی رئیس پارلمان را برکنار و شما را از رقابتهای انتخاباتی حذف کرد؟ آیا در روابط جناحهای شیعه با مولفههای سنی و کرد مشکلی وجود دارد؟
- مشکلات واقعی وجود دارد. من از شما پنهان نمیکنم. دیالوگهای جدی و واقعی هم وجود دارد. چه کسی پشت بمباران اربیل، فرودگاه اربیل یا منافع ما در سلیمانیه و برخی از تأسیسات حیاتی ما است؟
- گفتند «موساد» را بمباران کردند...
- این دروغ و تهمت است. حتی مقامات عراقی که هنگام حمله موشکی بالستیک به یک تاجر به همراه خانواده و فرزندانش و کشته شدن یک دختر کمتر از یک سال از سایت بازدید کردند، بر این نظر بودند که این یک دروغ وحشتناک بود. «موساد» در بسیاری از کشورها حضور دارد و مخفیانه و به شیوه خودش کار میکند و برای نشستن و برنامهریزی نیازی به علامت و نشانی ندارد. «موساد» وجود دارد و در قلب تهران به آنها حمله میکند و در بسیاری از پایتختهای دیگر حضور دارد.این برای دومین بار است که این تهمت بسیار آشکار و بی اساس را تکرار میکنند. از آنها پرسیدیم و به آنها گفتیم: شما کنسولگری بزرگی در اربیل دارید و ما با شما در ارتباط هستیم، ما دیدارهای مشترکی داریم و در یک کمیته امنیتی با دولت عراق با شما طرف هستیم. این توافقنامه امنیتی تأیید میکند که اگر یک طرف احساس میکند تهدیدی وجود دارد، باید طرف مقابل را مطلع کند. آنها همه این کارها را انجام ندادند.این یک پیام بود. بمباران اربیل پیامی برای نشان دادن قدرت آنها در زدن اهداف از راه دور بود. یک روز به سه کشور پاکستان، عراق در اربیل و سوریه در ادلب حمله کردند تا این پیام را به آمریکا و اسرائیل بدهند که «اگر به ما جسارت کنید نیروی بازدارنده داریم».
* موشکهایی که به اربیل اصابت کرد از خاک ایران پرتاب شد؟- آره. و آن را تصدیق کردند. «سپاه پاسداران ایران» آن را به رسمیت شناخت و با صدور بیانیهای رسمی مسئولیت آن را بر عهده گرفت.
- وقتی همسایگان از اقلیم میترسند یا حداقل از آن نگران هستند، چگونه زندگی میکند؟ یعنی ترکیه نمیخواهد، سوریه نمیخواهد، ایران نمیخواهد، و اگر بغداد آن را رد کند؟
- در سال 91 به عنوان رهبرانی که در این اقلیم و پیگیری آن حضور داشتند با این چالش مواجه شدیم. زمانی که در سال 1992 رهبری جبهه کردستان خواستار برگزاری انتخابات در داخل عراق در اقلیم شد، چالش بزرگی بود، کشورهای همسایه، سوریه، ترکیه و ایران گردهم آمدند تا این اقلیم را محاصره و خفه کنند. حتی آمریکا، نزدیکترین متحد و دوست ما، از ایده انتخابات حمایت نکرد. اما برای اولین بار، رهبری کردستان تصمیم درست و شجاعانهای برای حرکت به سمت انتخابات گرفت و ما بر سر نتایج انتخابات به توافق رسیدیم و نهادهای اقلیم را تأسیس کردیم.در آن زمان ما همین فکر را به ایرانیها، ترکها و سوریها رساندیم: ما تهدید نیستیم. ما میتوانیم عامل کمک و ثبات باشیم و هرگز کاری بر خلاف منافع عالی امنیت ملی شما انجام نخواهیم داد. تجربه در طول سالها کار نهادهای اقلیم ثابت کرده است که ما برای رفع نگرانیهای امنیتی کشورهای همسایه تلاش کردهایم. این اقلیم از سال 2005 که به رای همه مردم عراق تبدیل شد، قانونی است و این منطقه دارای مبنای قانونی و قانون اساسی است که در عراق به رسمیت شناخته شده است.
- برای نمونه آیا قانع کردن رئیس جمهوری بشار اسد در مورد اقلیم برای شما مشکل بود؟
- سعی کردم. من بیش از یک بار در این مورد با آقای رئیس جمهوری صحبت کردم. اما آنها (سوریها) اصلاً به این قانع نشدند. آنها ایده ایالت فدرال یا فدرال را اولین مرحله تقسیم ملتها میدانند و این را به هیچ وجه پنهان نکردند. لذا در جلسات و گفتگوها از آن حمایت نمیکردند.
- آیا احساس میکنید که این نقشهها همیشه کردهای خود را مجازات میکنند؟
- برمیگردیم به حمله موشکی اخیر ایران به اربیل. من پیام را به شما گفتم. جمهوری اسلامی شاید نتواند با کشورهای بزرگی مانند آمریکا و حتی اسرائیل مقابله کند و از آن دوری میکند و با ابزارها و روشهای دیگر با آن مبارزه میکند. اما برای نشان دادن قدرت خود به مردم و اجرای وعدههای خود مبنی بر اینکه انتقام حمله تروریستی کرمان و هدف قرار دادن فرماندهان «سپاه پاسداران» در دمشق و رهبران «حزب الله» و «حماس» در بیروت و جنوب لبنان را خواهد گرفت، برای انتقام به سراغ ما آمد، زیرا آنها از طریق تئوری توطئه جهانی تصور خطایی دارند که اقلیم اسرائیل دوم است. بر این اساس ما را مجازات میکنند.
«هیچ کس آمریکا را دست کم نمیگیرد»
- اگر این عملیاتها تشدید شود، به نظر شما آمریکا آماده دفاع از اقلیم است؟
- آمریکاییها در اقلیم و همچنین در بغداد و الانبار حضور دارند. اگر متوجه شده باشید، گروههای مسلح همیشه اربیل، حریر و پایگاه عین الاسد در الانبار را هدف قرار میدهند. چرا هیچکس به پایگاه «ویکتوری» در فرودگاه بغداد که بزرگترین پایگاه است اشاره نمیکند؟ به نظر میرسد که آنها به مسائل مربوط به جابجایی، حمل و نقل هوایی و قاچاق پول علاقه دارند. آنها دنبال دردسر نیستند.
آمریکاییها همیشه تایید میکنند که با موافقت دولت عراق در آنجا حضور دارند. این درست است و من پیشینه را برای شما توضیح دادم. برای آنها: اگر هر یک از منافع ما آسیب ببیند یا کنسولگری ما، شاید بزرگترین کنسولگری جهان، یا تاسیسات ما در فرودگاه اربیل هدف قرار گیرد، ما قاطعانه پاسخ خواهیم داد. پس از کشته شدن سه سرباز در پایگاه «برج 22» در شمال شرق اردن که امتداد پایگاه التنف است، واکنش آمریکا بسیار دقیق بود و سران مسئول این اقدام را هدف قرار دادند.
این بازدارندگی باعث کاهش حملات شد. اگر توجه کرده باشید، مدتی است که حملات فروکش کرده است، چه در شمال شرقی سوریه، چه به عین الاسد یا اربیل، زیرا دیدند آهن داغ است. آمریکا امکانات و تواناییهای عظیمی دارد، اما هیچ کس نباید دولتها و رهبری آمریکا را دست کم بگیرد. منظورم این است که اینها همان سران آمریکایی هستند که اکثر مردم از آنها ناامید بودند، آنها همان کسانی هستند که مداخله کردند و مانع از نفوذ «داعش» در اربیل یا بغداد شدند، از معاون رئیس جمهوری (آن زمان) جو بایدن تا دیگر رهبران موجود، از لوید آستین و جیک سالیوان. هیچ کس آنها را دست کم نمیگیرد. این کشور نهادها، منافع و استراتژیها است.