عبد ربه: «حماس» متحدان خود را غافلگیر کرد و از حجم نفوذ در 7 اکتبر شگفت‌زده شد

دفترهای سفر فلسطین را با مذاکرات پیچیده و روابط دشوار خود می‌گشاید (1)

TT

عبد ربه: «حماس» متحدان خود را غافلگیر کرد و از حجم نفوذ در 7 اکتبر شگفت‌زده شد

عرفات و در سمت چپ او، یاسر عبد ربه، در سال ۱۹۹۳ (گتی ایمجز)
عرفات و در سمت چپ او، یاسر عبد ربه، در سال ۱۹۹۳ (گتی ایمجز)

از عبد ربه پرسیدم که آیا مردم فلسطین در حال حاضر به سوی یک کشور مستقل می‌روند یا به سوی نکبه دوم، او پاسخ داد:« ما در میان یک نکبه بی‌سابقه فلسطینی هستیم و شاید این نکبه از نظر ابعاد فاجعه‌ای که در آن رخ داده، برای مردم فلسطین بسیار فراتر از نکبه اول باشد. در نکبه اول خیزش ملی فلسطین متلاشی شد و حتی با تصمیم جهان عرب و اتحاد رسمی تعدادی از کشورهای عربی با یکدیگر به نام حفظ حقوق مردم فلسطین در سرزمین و سرزمینشان جایگزین شد.

یک فاجعه جدید ... و یک شرایط متفاوت

در این نکبه خیزش ملی فلسطین با وجود همه کمبود‌ها و کاستی‌هایش که با وقایع فاجعه غزه و « طوفان الاقصی» نیز آشکار شد، بدون توجه به نتایج نظامی روی زمین، قابل حذف یا جایگزینی نیست. مقایسه بین ددمنشی و وحشیگری اشغالگری اسرائیل نیست. فناوری کشتار و تخریب در حال حاضر بسیار فراتر است از آنچه در سال 1948 در دسترس بود، اما هدف یکسان است. در سال 1948 معادل 500 روستا، شهرک و شهر فلسطینی محو و طرحی برای آوارگی دسته جمعی اجرا شد که ظلم و ستمی کمتر از ظلم امروزی نداشت.اما اکنون، فلسطینی نسبت به آن زمان حافظه تیزتری دارد. شاید در سال 1948 باور نمی‌کردیم که کاملاً از وطن خود رانده شویم. امروز فلسطینیان کوچک و بزرگ می‌ترسند که بار دیگر از سرزمین خود بیرون رانده شوند و این خطر را امری واقعی و ملموس می‌دانند و از این رو تا پای جان از خود دفاع می‌کنند و فریاد درد نه فریاد ناامیدی بلند می‌شود، با تمام ویرانی‌هایی که در نوار غزه از دورترین نقطه از شمال تا جنوب رخ داده است.فلسطینی زیر آوار امروز می‌گوید: وطنم را ترک نمی‌کنم. اینها شعار نیست، بلکه بیانگر آگاهی است که فلسطینیان در بیش از هفتاد سال انباشته کرده‌اند. من معتقدم که نقش شخصی فلسطینی‌ها در این لحظه تأثیر بسزایی در جهت‌گیری امور و رویدادها دارد.جهان امروز قطعاً نسبت به اسرائیل تعصب ندارد. در کشورهای غربی محافل سیاسی‌اند که با اسرائیل همراهی می‌کنند، اما «با تردید»، و گاهی به جرأت می‌گویم: «با شرم»، در حالی که در سال 1948 ما شاهد تظاهرات میلیون‌ها نفر در پایتخت‌های غربی به‌ویژه از نسل جوان نبودیم و امروز می‌بینیم.من فکر می‌کنم این احساس که کشور فلسطین راه حل است، حتی در میان کشورهایی که بیش از همه تملق‌گوی اسرائیل هستند در این فاجعه‌ای که ما از آن عبور می‌کنیم، فراگیراست. این کشورها تلاش می‌کنند تا از جنایات اسرائیل در نوار غزه روی داد و همچنان ادامه دارد بکاهند. تلاش می‌کنند چشم خود را بر اقدامات و سخنان اسرائیل ببندد. نسل اسرائیلی که نکبه اول را به وجود آورد، جرأت بیان آن را نداشت. امروز کسانی هستند که ما را « حیوانات بشری» خطاب می‌کنند، و کسانی هستند که ضرورت نابودی نوار غزه، تخلیه آن از ساکنانش، بیرون راندن آنها به ناشناخته‌ها و سکونت در نوار غزه و شهرک‌سازی در مقیاس دور یا گسترده در آن را اعلام می‌کنند.جهان امروز نیز برای قضاوت در مورد اسرائیل عجله دارد. اسرائیل از زمان پیدایش در سطحی که امروز شاهد آن هستیم، در تاریخ خود مورد محاکمه دیوان بین‌المللی دادگستری قرار نگرفته است و این یک رویداد گذرا و اضطراری با تأثیر محدود نیست. یک بار در تمام تاریخش تاکنون خطاب به اسرائیل نگفته است: شما متهم به نسل کشی هستید، هر چند این تاریخ پر از جنایات، پر از کشتارها و پر از تجاوزاتی است که علیه ملت فلسطین انجام شده است.«حماس» چه نقشی دارد؟آیا «حماس» می تواند بخشی از راه حل باشد؟ پاسخ به این سئوال برای من دشوار است، مگر اینکه «حماس» از این فرصت برای تجدید نظر در برخی از مواضع، افکار و روش‌های خود استفاده کند. من می‌گویم «بعضی»، نه «همه». من نباید انکار کنم که «حماس» یک نیروی ملی فلسطینی، یک نیروی مقاومت است و از زمان پیدایش و شرکت در انتفاضه اول، کارهای زیادی برای آرمان مردم فلسطین انجام داده است.برای اینکه «حماس» بتواند نقشی را که با آن آغاز کرده بود، احیا کند و آن را ادامه دهد، نیاز به بازنگری واقعی دارد. پس از این فاجعه‌ای که در نوار غزه روی داد و ادامه دارد و ما از چشم‌انداز کامل آن اطلاعی نداریم، نمی‌توان از آن اجتناب کرد، اما شاخص‌های آن مشخص است.

یاسر عبد ربه در مصاحبه با غسان شربل، سردبیر «الشرق الاوسط»

اینکه اسرائیل می‌خواهد غزه را از مردمش خالی کند، تا نوار غزه را خراب کند، تا این مردم دیگر نتوانند به جای اصلی خود بازگردند: بدون خانه، بدون جاده، بدون زیرساخت، بدون امکان تأمین ساده‌ترین نیازهای زندگی. این چیزی است که وجود دارد. اکنون «حماس» بدون توجه به اتهاماتی که به آن وارد می‌شود و صرف نظر از تحریم‌هایی که ممکن است از سوی این یا آن کشور غربی علیه آن اعمال شود و برخی از این تحریم‌ها دارای درجه بالایی از ریاکاری هستند، چگونه رفتار خواهد کرد؟تصور کنید که «حماس»، به عنوان مثال، به عنوان یک نیروی تروریستی طبقه‌بندی شده است، در حالی که حرکت شهرک‌سازی اسرائیل در سرزمین‌های فلسطین، که با اقدامات کشتار، سرقت زمین، تخریب خانه‌ها، تخریب محصولات کشاورزی، و تلاش برای سوزاندن همراه است. حتی برخی از روستاها و شهرها به عنوان الگویی برای اخراج همه جانبه فلسطینیان به ویژه در کرانه باختری ارائه می‌شوند!با وجود همه اینها، من می‌گویم که درها هنوز باز است و میدان برای «حماس» باز است. این اولین سابقه نیست. سوابق زیادی وجود داشت. و فلسطینی‌ها، یاسر عرفات و جنبش «فتح»، زمانی می‌گفتند که مثلاً بعد از نبرد بیروت تمام شده و ده‌ها هزار کیلومتر از سرزمین خود و در تبعید دور و دراز دور شده است، اما «فتح» توانست نقش خود را به همراه سازمان آزادیبخش فلسطین و بقیه نیروهای فلسطینی احیا کند و با قدرت بر درب حل و فصل سیاسی بکوبد. «حماس» به درجاتی از برخورد واقع‌بینانه با جهان امروز و تجربه فلسطین نیاز دارد. هر روز نیست که بتوان این تجربه تلخ و بی‌رحمانه را تکرار کرد.

دست دادن عرفات و اسحاق رابین در باغ کاخ سفید زیر نظر بیل کلینتون (AFP)

السنوار و مدل عرفات

از او پرسیدم که آیا یحیی السنوار، رهبر «حماس» در غزه، اکنون می‌تواند آنچه را که یاسر عرفات در پیمان «اسلو» در سال 1993 پذیرفته بود، بپذیرد، و پاسخ داد: «دقیقاً نمی‌دانم، یا نمی‌توانم با ذهن یحیی السنوار فکر کنم. اما جوابی که دارم و عجله می‌کنم تا اینکه بگویم این است: بله. از آنجا که تجربه تلخ درس می‌دهد و من می‌دانم، اگر شخص مورد نظر خود آن شخص باشد، دو چیز است: السنوار از نوادگان (اخوان المسلمین) نیست که از نظر ایدئولوژیکی به گونه‌ای تشکیل شده‌اند که برخورد عملگرایانه و واقع‌بینانه با تحولات وقایع را برای آنها دشوار می‌کند. او به عنوان یک جنبش اسلامی و یک جنبش مقاومت به «حماس» آمد، یعنی بعد از سال 1987 که «حماس» شروع به تشکیل و شرکت در انتفاضه اول کرد.دوم اینکه، من معتقدم که نتایج حاصل از نفوذ (شورمندانه) فلسطینیان به مرزهای نوار غزه در 7 اکتبر قابل انتظار نبود. شاید آنها می‌خواستند عملیات محدودی از جمله ربودن چند سرباز و درگیری محدود انجام دهند. نبرد محدود با اسرائیل که شامل کمی بمباران و تخریب نیز می‌شود، برای بهبود شرایط بین نوار غزه و اشغالگران اسرائیل که محاصره خفه کننده‌ای را بر نوار تحمیل می‌کند؛ بهبود شرایط زندگی، بهبود شرایط اقتصادی، بهبود شاید شرایط جغرافیایی، بندر یا فرودگاه و غیره، و بهبود شرایط برای پذیرش رهبری (حماس) توسط اسرائیل به عنوان یک عمل انجام شده در نوار غزه از منظر سیاسی. این انفجاری که به قول اسرائیلی‌ها بر اثر غفلت بی‌سابقه‌ای رخ داد، همان چیزی است که شاید السنوار را شگفت‌زده کرد، همانطور که دیگران را شگفت‌زده کرد.

اسماعیل هنیه و یحیی السنوار در دیدار با رهبران گروه‌های فلسطینی در غزه در سال 2017 (AFP)

«طوفان الاقصی» تصمیم نظامیان

اما آیا عبد ربه هنگام به راه افتادن «طوفان الاقصی» احساس کرد که این یک زمان‌بندی منطقه‌ای بود؟ او پاسخ می‌دهد: «به هیچ وجه.» من فکر نمی‌کنم که این اتفاق در آغاز و بازتاب‌هایی که بعد از آن به وجود آمد ناشی از برنامه‌ریزی ایران باشد، مثلاً آن‌طور که شایعه شده بود یا نیروهایی از اردوگاه مقاومت. من اینطور فکر نمی‌کنم. «حماس» با ایران و سایر قدرت‌ها رابطه دارد و آماده و امیدوار بود که از خارج از آن اردوگاه با دیگر قدرت‌های خلیج و جهان عرب ارتباط برقرار کند.رهبران «حماس» در خارج از کشور از چنین اتفاقی بی خبر بودند وگرنه این رویداد را با همان بهت، حیرت و به جرأت می‌گویم شوکی که افراد خارج از «حماس»، از جمله من، از آن استقبال کردند، روبه رو نمی‌شدند. آنها سعی کردند خود را جمع و جور کنند و طوری ظاهر نشوند که انگار با رهبری داخلی در تضاد هستند و با بیان اینکه این تصمیم رهبری نظامی در داخل است و رهبری نظامی مجاز است هر تصمیمی که می‌خواهدبگیرد بهانه و توجیه بیابند. و شما به عنوان یک رهبری سیاسی کجا هستید؟ این موضوع را تا امروز مسکوت نگه داشتند.من نمی‌خواهم از نقش خارجی‌ها یا خودی‌ها در «حماس» و مسئولیت خارجی‌ها و خودی‌ها در قبال این اقدام که مورد بهره‌برداری اسرائیل برای گسترش دامنه‌اش و انجام یک کارزار ویرانگر، خشن و نژادپرستانه انجامید، کم کنم. کمپینی که اکنون شاهد آن هستیم.

عکس هوایی از یک شهرک اسرائیلی در نزدیکی رام‌الله در سال 1991 (AFP)

فکر می‌کنم اسرائیل امیدوار بود که چنین شرایطی فراهم شود، شاید سخت‌تر از نتایج «طوفان الاقصی» در روز اول آن باشد، اما به سرعت خود را کنار هم کشید و می‌دانست که چگونه ضدحمله را هدایت کند و از آن اتفاق که افتاد استفاده کند.من مطمئن هستم که قدرت‌های خارجی از جمله «حزب الله» از آغاز عملیات غافلگیر شدند. واکنش‌ها و تلاش‌ها برای رد تلویحی آنچه اتفاق افتاده از همان روز اول در بیانیه‌های رهبران ایران، رهبران «حزب‌الله» و جنبش‌های مختلف رخ داد. اگر رهبری «حماس» خود آگاه نبود، این گروه‌های دیگر چگونه آگاه می‌شدند؟من فکر می‌کنم که این تصمیم توسط رهبری «حماس» در داخل غزه گرفته شده است. همانطور که گفتم (این رهبری) معتقد بود که می‌تواند یک اقدام نسبتاً محدود انجام دهد، نه در مقیاسی که رخ داد و واکنش اسرائیل نیز نسبتاً محدود خواهد بود، یعنی حداقل در مقیاس قبلی نبردهای سال‌های 2014، 2018 و قبل از آن، اما خود آنها نیز از این دستاورد غافلگیر شدند که این امر برای آنها محقق شد و پس از آنکه این اتفاق افتاد و با در اختیار داشتن سلاح‌ گرانبهای زندانیان که موجب شوک عمیق در اسرائیل بود، برای هجوم از آن بهره بردند.

آوارگان فلسطینی پس از سقوط روستای خود در سپتامبر ۱۹۴۸ به دست گروه‌های صهیونیستی به آن بازگشتند (AFP)

ضرورت تجدید تشکیلات خودگردان فلسطین

من می‌خواهم به یک نتیجه گیری کوتاه و واحد در مورد نبرد امروز غزه اشاره کنم. همه ما واقعیت منطقه را می‌دانیم و من نمی‌خواهم دوباره اظهار نظر کنم و خطابه‌ها و مطالبات غیرمنطقی که نه از محاسبات قدرت‌ها و موازنه‌های آنها و نه از وضعیت بین‌المللی ناشی می‌شود، بیان کنم. فرصت‌های موجود وجود دارد. جنبش ملی فلسطین اکنون موظف است صفوف خود را دوباره سازماندهی کند و اولویت‌های سیاسی خود از جمله «حماس» و البته بقیه نیروها را دوباره تعیین کند.منظور من در اینجا، و با صراحت بیشتر، این است که ما نباید این جمله را که به طور گسترده در سطح بین‌المللی منتشر شده مبنی بر اینکه نیاز به یک اقتدار مجدد فلسطینی وجود دارد، دست کم بگیریم. شاید برخی این تقاضای بین‌المللی را نوعی دستاویز برخی قدرت‌ها در سطح بین‌المللی به‌ویژه ایالات متحده برای طفره رفتن از انجام یک روند سیاسی بدانند که این فاجعه امروز در غزه را نه تنها به یک فاجعه، بلکه فرصتی برای راه‌اندازی یک روند سیاسی تبدیل می‌کند. دستیابی به یک راه حل سیاسی که نشان دهنده نتیجه‌گیری در مورد مناقشه عرب‌ها و اسرائیل است.

حرکت مبارزان فلسطینی از خان یونس به سمت اسرائیل در ۷ اکتبر (AFP)

شاید همین باشد. با این حال، اگر رهبری ملی یکپارچه فلسطینی با مشارکت همه گروه‌ها از جمله «حماس» وجود داشت، امکان بهره‌برداری از آنچه در 7 اکتبر رخ داد نبود تا تضمین بیشتری برای منافع مردم فلسطین باشد؟ آیا این امکان برای ما وجود نداشت که از همه نیروهایی که در اختیار داریم و نه فقط از نیروی غزه یا نیروها و توانایی‌های پراکنده در اینجا یا آنجا در کرانه باختری استفاده کنیم تا از نیروها و انرژی‌های کل مردم فلسطین در یک منطقه استفاده کنیم؟ روشی که منطقی‌تر یا مؤثرتر از آنچه تا به امروز رخ داده است.برخی از ما عمداً از شماری از فرصت‌ها غفلت کردیم تا نیروهای فلسطینی را در یک چارچوب ملی واحد جمع کنیم و در نتیجه تصمیم ملی فلسطین را کنترل کنیم تا هیچ طرفی به تنهایی آن را نپذیرد و طرف‌های دیگر را غافلگیر کند. چند بار دعوت به گفتگو کرده‌ایم و به نتیجه رسیده‌ایم؟ در سعودی، در مصر، و حتی اخیراً در الجزایر... و غیره. مسکو گفتگوهای بین ما را پذیرفت و پس از پایان هر جلسه به سمتی رفتیم که اختلاف و تضاد ثانویه داخلی را بین ما بازگرداند و آن را به اصلی تبدیل کرد.من معتقدم که اکنون باید تلاش جدی برای سازماندهی مجدد صفوف ملی فلسطین برای ایجاد یک رهبری ملی واحد و مسئول فلسطینی که همه را در بر می‌گیرد، صورت گیرد. علاوه بر این، باید رهبری یک اقتدار ملی را نیز بازتولید کند که بتواند با شرایط کنونی و با روزنه‌های باز، هر چقدر هم که تنگ باشند، سخنان و مواضع کنونی بین‌المللی ارائه می‌کند.»



مراسم تجدید بیعت با ولیعهد برای سعودی‌ها چه معنایی دارد؟

شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود
شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود
TT

مراسم تجدید بیعت با ولیعهد برای سعودی‌ها چه معنایی دارد؟

شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود
شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود

ولیعهد رؤیاهای پادشاه را به واقعیت تبدیل کرد و به شکلی آن را محقق ساخت که عربستان امروز را به چیزی متفاوت بدل کرده است

با فرا رسیدن هشتمین سالگرد بیعت شاهزاده محمد بن سلمان به‌عنوان ولیعهد، زمان اندکی درنگ می‌کند تا بر مرحله‌ای بی‌سابقه در تاریخ سعودی گواهی دهد. در روز ۲۱ ژوئن ۲۰۱۷ (۲۶ رمضان ۱۴۳۸ هـ)، فرمان پادشاه سلمان برای انتخاب شاهزاده محمد به این منصب صادر شد و در آن شب مبارک، سعودی‌ها با ولیعهد بیعت کردند.
این لحظه‌ای سرنوشت‌ساز در تاریخ سعودی بود که در آن، این رهبر استثنایی آشکار شد؛ شخصیتی که آرزوهای ملت خود را همراه با میراث و تاریخ پرافتخار، جایگاه جهانی و وزن تمدنی آن بر دوش گرفت.
سعودی‌ها از طریق بیعت، به ویژگی منحصربه‌فرد نظام سیاسی خود و اصالت اسلامی آن می‌نگرند و مشروعیت قانون اساسی کشور را که بر پذیرش و رضایت مردمی استوار است، تأیید می‌کنند؛ مشروعیتی که در عمق وجدان ملت و حاکمان سعودی ریشه دارد. این رابطه، بنیان مستحکم قرارداد اجتماعی سعودی را تثبیت می‌کند و درعین‌حال، دستاوردهای دولت مدرن خود و گام‌های استوار آن به‌سوی آینده را به یاد می‌آورند.
انتخاب شاهزاده محمد بن سلمان به‌عنوان ولیعهد، سرآغاز مرحله‌ای جدید بود که در آن، نوسازی با بلندپروازی و برنامه‌ریزی جسورانه با تلاش خستگی‌ناپذیر درهم‌آمیخت. این تصمیم، صرفاً یک انتقال سیاسی نبود، بلکه پاسخی ضروری به نیاز رهبری‌ای بود که دیدگاهی متفاوت دارد، بر اراده استوار است و معتقد است که آینده ساخته می‌شود، نه اینکه صرفاً منتظر آن ماند.
شاهزاده محمد بن سلمان توانایی‌های استثنایی و مهارت‌های رهبری برجسته‌ای از خود نشان داد که او را به بهترین گزینه برای ولایت‌عهدی، دومین منصب مهم پس از پادشاه، تبدیل کرد؛ منصبی که نماد ثبات، استحکام پایه‌های سلطنت و تداوم سلسله حاکم است. او همچنین ریاست هیئت وزیران و شورای امور سیاسی و امنیتی را بر عهده دارد؛ شورایی که مسئول سیاست‌ها و راهبردهای امنیت ملی و سیاست داخلی و خارجی کشور است. علاوه بر این، او ریاست شورای امور اقتصادی و توسعه را نیز به عهده دارد که مسئول پرونده‌های اقتصادی، مالی، سرمایه‌گذاری و توسعه‌ای، ازجمله بخش‌های آموزش، بهداشت و خدمات است. بنابراین، او بر تدوین سیاست‌ها و راهبردهای تمام بخش‌های دولتی نظارت دارد و اجرای آن‌ها را پیگیری می‌کند.
فراموش نشدنی است که او معمار «چشم‌انداز ۲۰۳۰ سعودی» است؛ کسی که اهداف آن را تعیین کرد و بر حسن اجرای برنامه‌ها و پروژه‌های آن نظارت دارد.
تمامی این مسئولیت‌های اجرایی که پادشاه به ولیعهد سپرده بود، در سپتامبر ۲۰۲۲ (ربیع‌الأول ۱۴۴۴ هـ) با انتصاب او به ریاست هیئت وزیران، به اوج خود رسید. این نخستین باری در ۶۰ سال گذشته بود که پادشاه، رئیس هیئت وزیران نبود. بررسی جزئیات حقوقی و تاریخی این فرمان سلطنتی ممکن است طولانی باشد، اما نکته مهم، اعتماد کامل و تفویض مطلق اختیارات از سوی پادشاه به ولیعهد برای اداره تمامی این مسئولیت‌ها و رسیدگی به حجم گسترده‌ای از پرونده‌ها است؛ موضوعی که در اندازه دستاوردهای محقق‌شده منعکس می‌شود.
ولیعهد، دیدگاه‌های پادشاه را به واقعیتی ملموس تبدیل کرده و به شیوه‌ای شگفت‌انگیز، سعودی امروز را به کشوری متفاوت بدل کرده است. بااین‌حال، این تغییر به‌عنوان انقطاع از مراحل پیشین نیست، بلکه تداوم آن‌ها محسوب می‌شود و ثبات در اصول و مبانی تأسیس دولت، اتکا بر میراث تاریخی و عمق تمدنی آن را نشان می‌دهد.

شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود

جامعیت چشم‌انداز

هنگامی که به اعلام چشم‌انداز ۲۰۳۰ سعودی در آوریل ۲۰۱۶ (رجب ۱۴۳۷ هـ) نگاه می‌کنیم، این پرسش مطرح می‌شود: آیا سعودی‌ها انتظار این همه دستاورد را داشتند؟ پاسخ مستقیم: خیر. بسیاری از ناظران و تحلیلگران در زمان اعلام این چشم‌انداز، تنها بر ابعاد اقتصادی آن تمرکز کردند و از این نکته غافل شدند که این چشم‌انداز، یک پروژه‌ نوسازی جامع و برنامه‌ای اصلاحی فراگیر در تمامی ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سایر حوزه‌هاست.
با گذشت زمان، ویژگی‌های این چشم‌انداز بیش از پیش آشکار شد و دستاوردهای امروز در تمامی سطوح، گواه این امر است. اگر تنها به بخشی از آنچه در یک سال اخیر تحقق یافته، نگاه کنیم، بزرگی این موفقیت‌ها را درک خواهیم کرد.
- سعودی رتبه اول جهانی را در شاخص اعتماد ادلمن ۲۰۲۴ (گزارش اعتماد) از نظر میزان اعتماد شهروندان به دولت خود کسب کرد.
- رتبه دوم جهانی در شاخص تحول فناوری شرکت‌ها.
- رتبه چهارم جهانی در شاخص توسعه دولت الکترونیک و خدمات دیجیتال سازمان ملل.
- نرخ بیکاری در میان سعودی‌ها در سال ۲۰۲۴ به ۷.۱ درصد کاهش یافت، که به سطح هدف‌گذاری‌شده در چشم‌انداز ۲۰۳۰ (۷ درصد) بسیار نزدیک است.
- درصد مالکیت مسکن در میان خانواده‌های سعودی به ۶۳.۷ درصد افزایش یافت، که در حال نزدیک شدن به هدف ۷۰ درصدی تا سال ۲۰۳۰ است. این دو حوزه (اشتغال و مسکن) از جمله مهم‌ترین چالش‌های گذشته بودند.
- سعودی رتبه نخست رشد تعداد گردشگران بین‌المللی در میان کشورهای سازمان ملل را کسب کرد.
- سعودی در میان کشورهای گروه ۲۰ بالاترین نرخ رشد درآمدهای گردشگری را به ثبت رساند.
- برای اولین بار، میزبانی دو رویداد بین‌المللی بزرگ را به دست آورد: اکسپو ۲۰۳۰ و جام جهانی ۲۰۳۴.
سعودی در کنار همه این‌ها، همچنان بهترین خدمات را به میلیون‌ها حاجی و زائر ارائه می‌دهد و با بیشترین تلاش ممکن از حرمین شریفین و زائران آن‌ها مراقبت می‌کند.
افزون بر این، دستاوردهای عظیم در زمینه‌های آموزش، بهداشت، حمل‌ونقل، زیرساخت‌ها و خدمات شهری در سطح ملی، و رهبری در کمک‌های بشردوستانه و امدادرسانی جهانی را نیز نباید نادیده گرفت. همچنین، در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سرگرمی و ورزش تحولات چشمگیری رخ داده که شمارش آن‌ها دشوار است.

چشم‌انداز سیاسی

اما اگر بخواهیم ابعاد سیاسی چشم‌انداز را که از آغاز حکومت ملک سلمان در سال ۲۰۱۵ (۱۴۳۶ هـ) پایه‌گذاری شد، درک کنیم، می‌توان گفت که هدف این سیاست، قرار دادن سعودی در جایگاهی شایسته در صحنه بین‌المللی و تثبیت موقعیت آن به عنوان قدرتی دیپلماتیک با نفوذ جهانی است. این سیاست همچنین بر استفاده حداکثری از منابع و ظرفیت‌های کشور از طریق ایجاد شراکت‌های راهبردی با قدرت‌های جهانی و متنوع‌سازی روابط بین‌المللی تأکید دارد.
شاهدی بر این موضوع، سفر ملک سلمان به آمریکا در سپتامبر ۲۰۱۵ (ذی‌القعده ۱۴۳۶ هـ) است، جایی که شاهزاده محمد بن سلمان در دیدار ملک سلمان با باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، طرح شراکت راهبردی قرن بیست‌ویکم را ارائه کرد. این طرح به عنوان تکمیل‌کننده روابط موجود توصیف شد و ملک سلمان و اوباما از دستیاران خود خواستند که سازوکار اجرای این شراکت را طراحی کنند. توسعه این شراکت در دوره نخست ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ نیز ادامه یافت.
از سوی دیگر، در دسامبر ۲۰۲۲ (جمادی‌الاول ۱۴۴۴ هـ)، ملک سلمان و شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهوری چین، توافقنامه شراکت راهبردی جامع میان سعودی و چین را امضا کردند.
علاوه بر این، سعودی روابط راهبردی خود با روسیه را نیز تقویت کرد و با همکاری نزدیک در حوزه انرژی، نقشی کلیدی در ائتلاف اوپک پلاس ایفا نمود که به ثبات قیمت‌های جهانی نفت کمک شایانی کرد.
تمامی این اقدامات نشان می‌دهد که چشم‌انداز ۲۰۳۰ فراتر از یک برنامه اقتصادی است؛ این یک نقشه راه جامع برای نوسازی کشور و تثبیت جایگاه سعودی به عنوان یک قدرت جهانی در همه ابعاد است.

شراکت‌ها و میانجی‌گری‌ها

سعودی در سال‌های اخیر موفق شده است روابط خود را با قدرت‌های جهانی به شکل چشمگیری تقویت کند. این امر نتیجه رهبری هوشمندانه‌ای است که مسیر شراکت‌های استراتژیک قرن بیست‌ویکم را ترسیم و اجرا کرده است. این شراکت‌ها بر تقویت منافع مشترک با کشورهای تأثیرگذار استوار است و بر اساس درکی عمیق از نیازهای جهان امروز، تعادلی را برقرار کرده که به نفع همه طرف‌هااست.
در دنیای امروز، حفظ روابط استراتژیک مؤثر همزمان با آمریکا، روسیه و چین کار آسانی نیست. با این حال، سعودی موفق شده اصول و مسیر خود را حفظ کند و در عین حال، احترام و قدردانی نه‌تنها از سوی رهبران جهان، بلکه حتی از سوی ملت‌ها را نیز به دست آورد.
این شراکت‌های بزرگ و تفاهمات در زمینه‌های گوناگون، در حالی شکل گرفته که سعودی همواره بر استقلال تصمیم‌گیری و برابری در تعاملات تأکید داشته است. این امر از سوی تمامی کشورهایی که با سعودی تعامل دارند، کاملاً درک و پذیرفته شده است.
ملک سلمان بن عبدالعزیز این اصل را در سفر خود به ایالات متحده به‌روشنی بیان کرد. او در دیدار با باراک اوباما، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا در کاخ سفید گفت:
«ما رابطه خود را با ایالات متحده، رابطه‌ای مفید برای جهان و منطقه خود می‌دانیم... امیدواریم که این رابطه همچنان ادامه یابد و به صلح جهانی کمک کند... کشور ما، به لطف خدا، نیازی به چیزی ندارد، اما برای ما مهم است که ثباتی برقرار باشد که به نفع مردم منطقه باشد.»
اگر به دستاوردهای سیاسی سعودی در چند سال گذشته نگاه کنیم، درمی‌یابیم که این کشور دارای یک چشم‌انداز سیاسی مستقل و پویااست. میانجی‌گری سعودی بین آمریکا و روسیه نمونه‌ای از این سیاست است.
در طول دهه‌های گذشته، سعودی همواره نقش یک میانجی صلح در جهان عرب و اسلام را ایفا کرده است. اما در سال‌های اخیر، این کشور تلاش‌های گسترده‌ای برای حل چالش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در تعامل با آمریکا، چین، کشورهای اروپایی، روسیه، اوکراین، ایران، هند و پاکستان انجام داده است. شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد و رئیس شورای وزیران، شخصاً این تلاش‌ها را هدایت کرده است.
امروز، نقش میانجی‌گری سعودی بیش از هر زمان دیگری پررنگ شده و این کشور به بزرگ‌ترین «میانجی خیر» در جهان تبدیل شده است. سعودی نه‌تنها در پی پایان دادن به جنگ‌ها و بحران‌های سیاسی است، بلکه الگویی الهام‌بخش از یک کشور پیشرو را ارائه می‌دهد که هدفش استفاده از قرن بیست‌ویکم برای شکوفایی بشریت است، نه تکرار جنگ‌ها و رقابت‌های ویرانگر قرن بیستم.

شایستگی رهبری

دستاوردهای اقتصادی چشم‌انداز ۲۰۳۰، از جمله افزایش تأثیر صندوق سرمایه‌گذاری عمومی و افزایش بهره‌وری مالی کشور، به یک الگوی جهانی تبدیل شده است.
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، در هنگام امضای فرمان تأسیس صندوق سرمایه‌گذاری ملی آمریکا، به موفقیت‌های صندوق سرمایه‌گذاری عمومی سعودی اشاره کرد و آن را یک نمونه موفق جهانی دانست.
امروز، جهان به‌خوبی درک کرده است که قدرت سعودی دیگر فقط در نفت و سرمایه‌گذاری‌هایش خلاصه نمی‌شود. بلکه این کشور توانسته است با رهبری کارآمد و مدیریت هوشمندانه، اقتصاد خود را متحول کند و در بازه‌ای کوتاه، به دستاوردهایی برسد که بسیاری از کشورها طی دهه‌ها قادر به دستیابی به آن‌ها نیستند.
نمونه‌ای از این موفقیت، میانجی‌گری سعودی بین دو قدرت بزرگ جهانی، آمریکا و روسیه، در «قصر الدرعیه» ریاض است؛ اتفاقی که هیچ‌کس تصور آن را نمی‌کرد.
یکی از دلایل اعتماد قدرت‌های جهانی به رهبری سعودی، درک عمیق این کشور از منافع، اولویت‌ها و تعاملات جهانی است. بی‌طرفی مسئولانه در مذاکرات صلح و سرمایه‌گذاری در روابط استراتژیک با قدرت‌های جهانی، باعث شده که سعودی به عنوان کشوری که صرفاً به دنبال منافع خود در خارج از مرزهایش نیست، بلکه به دنبال ایجاد ثبات و پیشرفت جهانی است، مورد احترام قرار گیرد.
امروز، سعودی‌ها در سالگرد بیعت با ولیعهد خود، محمد بن سلمان، نه‌تنها آرزوها و رویاهای خود را محقق‌شده می‌بینند، بلکه شاهد هستند که او با تلاش شبانه‌روزی، کشور را به جایگاه پیشرو جهانی رسانده است.
این آغاز مسیری جدید است، مسیری که در آن دستاوردهای بیشتری رقم خواهد خورد و سعودی را در صدر کشورهای پیشرو جهان قرار خواهد داد.