یحیی السنوار... داستان «مرد شماره یک» به روایت «هم‌سلولی‌ها‌»

ترسیم «تصویر لایه به لایه» از مغز متفکر «۷ اکتبر»

TT

یحیی السنوار... داستان «مرد شماره یک» به روایت «هم‌سلولی‌ها‌»

یحیی السنوار در حال صحبت با رسانه‌ها در غزه، ۲۸ اکتبر ۲۰۱۹ (رویترز)
یحیی السنوار در حال صحبت با رسانه‌ها در غزه، ۲۸ اکتبر ۲۰۱۹ (رویترز)

ماه اکتبر سهم ویژه‌ای در فصل‌های زندگی یحیی السنوار ملقب به «ابوابراهیم» دارد که پر از لحظات سخت، هیجان‌انگیز و پرپیچ‌وخم است؛ او بیش از شش دهه پیش در این ماه در اردوگاه خان‌یونس به دنیا آمد و در همان ماه پس از بیش از دو دهه اسارت از زندان‌های اسرائیل آزاد شد. در همان ماه، «طوفان» به سمت غلاف غزه سرازیر شد و پیامدهای بزرگی را پشت سر گذاشت که منطقه و جهان را تکان داد.

السنوار پس از آواره‌شدن خانواده‌اش از شهر المجدل در پی وقوع «نکبت ۱۹۴۸»، در اردوگاه‌های کانکسی در غزه و راهروهای باریک آن رشد و نمو یافت. او سهمی از سختی و ظلم شرایط زندگی برد. شرایط سخت، آثار خود را بر شخصیت کودکی که شاهد «جنگ شش‌روزه ۱۹۶۷» بود، گذاشت. سال‌های پس از آن، خشم و کینه فراوانی در سینه‌اش انباشته شد که با آوارگی روزانه‌اش در غزه و اردوگاه‌های آن تشدید شد و «میل فوری برای انتقام» باقی ماند که او را تا دهه‌های بعدی آزار می‌داد. کسانی که او را می‌شناسند می‌گویند که او در سخنان و نگرش خود به منازعه، همواره از «نکبت» و رنج گسترده‌ای که برای مردمش به جا گذاشته بود، می‌گفت.

یحیی السنوار تحصیلات خود را در مدارس اردوگاه خان‌یونس گذراند و سپس در دانشگاه اسلامی به پایان رساند و در رشته عربی فارغ‌التحصیل شد. فعالیت خود را با کار دانشجویی و تشکیلاتی در آن زمان زیر چتر «الکتلة الإسلامیة / بلوک اسلامی» آغاز کرد. از آنجا، او به نقش‌های گسترده‌تری رسید که با تأسیس دستگاه «مجد»، سرویس امنیت داخلی حماس که نقش‌های حساسی را ایفا می‌کند، به‌ویژه تعقیب عوامل و کسانی که با امنیت اسرائیل مرتبط هستند، به اوج خود رسید.

فعالیت امنیتی او باعث شد که اسرائیل در اواخر دهه ۱۹۸۰ او را دستگیر کند. مقامات اسرائیلی او را به کشتن چهار «همدست» متهم و او را به چهار حبس ابد محکوم کردند. او در زندان‌های اسرائیل در شمال و جنوب منتقل می‌شد و مدت‌های طولانی را در سلول‌های انفرادی سپری می‌کرد.

تصویری گویا از طرح حماس برای هجوم به زندان عسقلان و آزادی زندانیان بازداشت شده

او حماس را از زندان‌ها رهبری کرد و هم‌زمان «دغدغه امنیتی» خود را داشت. او به زبان عبری تسلط داشت، دستور زبان محض را به رفقای خود آموخت، اعتصابات و مذاکرات را رهبری کرد، در برخی راندها پیروز شد و در برخی دیگر ناکام. درحالی‌که چرخ درگیری بیرون از دیوارهای زندان می‌چرخید، زمان در داخل آن به‌دشواری سپری می‌شد؛ از قیام‌ها و جنگ‌ها گرفته تا سراب‌های صلح. بیش از دو دهه اسارت باعث تضعیف این باور مرد مبنی بر نزدیک بودن آزادی او نشد. برادرش یک سرباز اسرائیلی را ربود و حماس او را با ۱۰۰۰ اسیر فلسطینی معاوضه کرد. یحیی در رأس آنها بود. او بیرون رفت تا نقش‌های برجسته‌ای را بازی کند که ویژگی‌های جدیدی از درگیری را شکل داد.

پس از ۷ اکتبر، نام السنوار جهان را پر کرد و بسیاری از محافل امنیتی و سیاسی را در اسرائیل و خارج از آن به خود مشغول کرد. این مرد، طوفانی از سؤالات را در مورد شخصیت، ایده‌ها و دیدگاه‌های خود در مورد درگیری، و همچنین انگیزه‌های پشت تصمیمات خود و محاسبه هزینه‌های آنها، به‌ویژه عواقب و پیامدهای بزرگ و سنگین آنها، برانگیخت.

«الشرق الاوسط» با «هم‌بندی‌های» السنوار صحبت کرده؛ کسانی که با او زندگی کردند، او را می‌شناختند و در سال‌های اسارت در زندان‌های اسرائیل به او نزدیک بودند. زندانیان سابق با پیشینه‌های مختلف سیاسی و فکری «تصویری سی‌تی‌اسکن شده» از «مغز متفکر» ۷ اکتبر، ایده‌های او، رهبری جنبش در داخل زندان‌ها و رابطه‌اش با جناح‌های دیگر و همچنین انگیزه‌هایی که او را در صبح روز ۱۵ مهر به ساعت صفر رساند و محاسبات جنگ گسترده و پیامدهای آن را ترسیم کردند.

اولین برخوردها

عصمت منصور از زندانیان سابق جبهه دمکراتیک که سال‌های زیادی را در زندان‌های اسرائیل با او گذراند و در طی آن‌ها با السنوار آشنا شد، اولین برداشت خود را پس از ملاقات با او در زندان عسقلان در اواخر دهه ۱۹۹۰ این‌گونه روایت می‌کند: «وقتی با السنوار ملاقات می‌کنید، یک فرد عادی، ساده و مذهبی را می‌بینید» بااین‌حال، در او «صفات بی‌رحمی و تیزبینی مشهود است. او مردی مذهبی است، اما نه خطیب است و نه نظریه‌پرداز. زمینه مذهبی روابط او را شکل می‌دهد و او نمی‌تواند جدا از موقعیت قبلی خود با شما برخورد کند».

یحیی السنوار هنگام ورود به جشن «روز بیت‌المقدس» در غزه، ۱۴ آوریل ۲۰۲۳ (گتی)

تجربه السنوار در دوران کودکی، قبل از ورود زودهنگام به زندان و گذراندن مدت طولانی در آنجا، در رفتار، نگاهش به آنچه در اطرافش می‌گذرد و برخوردش با دیگران به‌وضوح مشهود است. منصور با بیان اینکه دوران طاقت‌فرسای کودکی‌اش باعث شکل‌گیری «نفرت» و شکل‌گیری جهت‌گیری‌های سیاسی او شد، می‌افزاید: «او سازش‌ناپذیر است و امکان راه‌حل یا امکان دستیابی به فرمول‌ها و توافق‌ها را جز در چارچوب تاکتیک‌ها نمی‌بیند».

عبدالفتاح دوله، زندانی سابق جنبش فتح که سال‌ها را در زندان‌های اسرائیل گذرانده بود، برای اولین‌بار در سال ۲۰۰۶ با السنوار ملاقات کرد. ذهنیت او از این مرد قبل از ملاقات با آن شکل گرفته بود، زیرا زندانیان «آوازه السنوار» را از زندانی به زندان دیگر منتقل و تصویری از مردی با «شخصیت تیزبین و تصمیم‌گیرنده» ترسیم می‌کردند.

این برداشت‌ها با اولین ملاقات آنها در زندان صحرای بئر السبع تقویت شد. دوله می‌گوید: «یحیی السنوار، از لحاظ شخصی فردی اجتماعی و بشردوستانه است و با بعد دیگر یعنی رهبری حماس متفاوت است. یحیی السنوار در زمانی که مسائل کلی و عمومی را با او در میان می‌گذارید با السنوار که مسائل جناحی را مطرح می‌کنید فرق می‌کند. در اینجا او اجتماعی است و در آنجا متعصب. احساس می‌کنید با مردی با دو شخصیت مواجه هستید».

صلاح‌الدین طالب، زندانی سابق جنبش حماس، سال‌های سال را در زندان با السنوار گذراند. او به‌عنوان بخشی از معامله مبادله‌ای با السنوار آزاد شد. او اولین ملاقات خود را با «ابو ابراهیم» به یاد می‌آورد و می‌گوید: «فروتنی‌اش و رابطه مفرحش با جوانان توجه تو را جلب می‌کند». بااین‌حال، رفیق هم‌بندی اظهار می‌کند که ماهیت امنیتی این رهبر حماس او را از دیگر رهبران جنبش متمایز کرده است، «زیرا او یک واعظ نیست، او بنیان‌گذار دستگاه امنیتی (مجد) است و این تا حد زیادی در شخصیت او منعکس شده است. علی‌رغم روابط اجتماعی قوی، از نظر امنیتی سخت‌گیر و بی‌رحم بود».

یحیی السنوار در حال صحبت با رسانه‌ها در غزه، ۲۸ اکتبر ۲۰۱۹ (رویترز)

«وسواس امنیتی» در زندان‌ها

در داخل و خارج از زندان، السنوار مرد امنیتی شماره یک باقی ماند. در اواسط دهه نود میلادی، جنبش حماس و هسته‌های آن در کرانه باختری و نوار غزه متحمل ضربات دردناک پی‌درپی شدند که از سوی سرویس‌های امنیتی اسرائیل تعدادی از رهبران آن را ترور شدند که برجسته‌ترین آنها یحیی عیاش و عماد عقل بودند. همچنین دستگیری‌های گسترده فعالان جنبش انجام شد و تعداد زیادی از هسته‌های نظامی خنثی شدند. این تحولات باعث ایجاد لرزش‌های بزرگ در جنبش و پیامدهایی شد که ترس از نقض گسترده امنیتی را عمیق‌تر کرد. این امر بر شرایط جنبش در داخل زندان‌ها سایه سنگین و تاریکی انداخت و «مرحله وسواس امنیتی» را در تاریخ آن آغاز کرد. السنوار موتور این مرحله و تنظیم‌کننده ریتم آن بود.

رهبران نظامی گردان‌های عزالدین القسام از یحیی السنوار در غزه استقبال کردند، ۳۰ آوریل ۲۰۲۲ (AFP)

طالب این «مرحله دشوار» را به یاد می‌آورد که طی آن نقش‌های امنیتی را با السنوار در داخل بازداشتگاه‌ها بر عهده گرفت. دامنه «وسواس» گسترش یافت و سازمان حماس را در همه زندان‌ها تحت‌تأثیر قرار داد: «تحقیقات و بازجویی‌هایی صورت گرفت و پرونده‌های امنیتی بین زندان‌ها و از آنجا به خارج منتقل شد. این امر یک حالت وسواس امنیتی ایجاد کرد، زیرا نفوذها، ترورها و دستگیری‌های صورت گرفت و جنبش از نظر امنیتی آمادگی نداشت یا تجربه پخته‌ای برای مقابله با این موضوع به شیوه‌ای ایده‌آل».

اتاق‌های جنبش حماس به مراکز بازجویی و تحقیق تبدیل شدند. اتهام جاسوسی، افراد زیادی را تحت‌تأثیر قرار داد. طالب می‌گوید «جاسوسی» برخی از آنها روشن و تثبیت شد، اما بسیاری قربانی «فوبیای امنیتی» شدند. وی افزود: «مرحله سختی بود که هیچ‌کس به سلامت از آن خارج نشد».

عبدالفتاح دوله تاکید می‌کند که تحقیقات با «مظنونان» انجام شد که «السنوار بر بسیاری از تحقیقات داخلی شخصا نظارت داشت. او ممکن است موفق شده باشد به برخی از جاسوسان برسد، اما برخی زیر شکنجه کشته شدند و بعداً مشخص شد که آنها از بهترین فرزندان جنبش بودند».

السنوار و القسام

در اوایل دهه ۱۹۹۰، زمانی که گردان‌های القسام، شاخه نظامی جنبش حماس، به میدان آمدند و شروع به انجام یک سری عملیات علیه اهداف ارتش اسرائیل و شهرک‌نشینان کردند، السنوار در زندان‌های اسرائیل بود. باوجود اینکه السنوار در بخش امنیتی دست داشت، اما در اوایل زمانی که عملیات نظامی در مرحله آماده‌سازی و توسعه بود، دستگیر شد. روابط السنوار با شخصیت‌های شاخه نظامی حماس در داخل زندان‌ها شروع به توسعه کرد، زیرا تعدادی از نام‌های برجسته به زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها منتقل شده بودند.

یحیی السنوار با رزمندگان گردان‌های عزالدین القسام برای بزرگداشت کشته‌شدگان در نبرد با اسرائیل، روی صحنه می‌رود، می ۲۰۲۱

منصور می‌گوید: «السنوار از ابتدا ذهن و عقلی امنیتی داشت. او یک وسواس امنیتی و یک نگاه امنیتی به محیط پیرامون خود دارد و همیشه با این وسواس زندگی می‌کند. حتی خوانش‌های او در مورد اسرائیل بیشتر مربوط به امنیت و در مورد ترکیب ارتش و اطلاعات است؛ بنابراین او این پیشینه و توانایی تعامل با جناح نظامی را دارد».

این رابطه که با جناح نظامی شکل گرفت و به بلوغ رسید، بعد از اتمام «معامله گلعاد شالیت» و آزادی «ابو ابراهیم» و یارانش از زندان در سال ۲۰۱۱ وارد فصل جدیدی شد. محمد السنوار، برادر کوچک‌تر یحیی، یکی از مقامات برجسته در جناح نظامی بود و در روند دستگیری سرباز اسرائیلی گلعاد شالیت و نگه‌داشتن او برای سال‌ها پیش از آزادی او تحت قرارداد مبادله شرکت داشت. برادر السنوار و همچنین هم‌رزمانش که از زندان‌ها آزاد شدند، در بازکردن درهای شاخه نظامی به روی تازه‌واردان سهیم بودند. منصور می‌گوید که این عوامل باعث شد السنوار «ادغام در محیط نظامی و یافتن خود را در آن آسان کند».

شالیت و معامله

روند دستگیری سرباز اسرائیلی شالیت و مذاکرات پس از آن بر سر معامله مبادله، بسیاری از حقایق را برای السنوار وارونه کرد و سرنوشت او و یارانش را تغییر داد. السنوار در صدر فهرست اسامی بود که حماس خواستار آزادی آنها شد. دگرگونی‌های حاصل از پرونده شالیت موقعیت السنوار را در داخل و خارج از زندان تقویت کرد، زیرا او شروع به ایفای نقش‌های پیشرفته در پرونده مذاکرات کرد.

منصور می‌گوید: «السنوار بعد از سال ۲۰۰۶ با السنوار قبل از آن متفاوت است. به دلیل گلعاد شالیت و به دلیل کنترل حماس بر غزه پس از آن، این مرکز به یک کلید و محلی برای جمع‌آوری قدرت بزرگ تبدیل شد. حماس به رژیمی تبدیل شده است که بر منطقه‌ای حکومت می‌کند و دارای قدرت است و یک زندانی در چنگال خود دارد و این زندانی در دست برادر السنوار است».

یک تظاهرکننده بنری را برافراشته که حاوی عکس‌هایی از گروگان‌های اسرائیلی است که توسط حماس، یحیی السنوار و بنیامین نتانیاهو نگهداری می‌شوند، با عبارت «آنها بازی نیستند... جنگ را متوقف کنید... برنده‌ای وجود نخواهد داشت» (گتی)

منصور اظهار می‌کند که پرونده گلعاد شالیت به السنوار در داخل زندان‌ها «قدرت بی‌سابقه‌ای داد که هیچ رهبر حماس به جز احمد یاسین و صلاح شحاده که از نسل اول در زندان بودند، از آن برخوردار نبود».

السنوار سپس عنوان و کلید معامله بعدی شد. او شروع به اعمال این قدرت کرد که به دست او افتاد تا موقعیت، اقتدار و توانایی تصمیم‌گیری خود را در داخل و خارج از زندان افزایش دهد. منصور می‌گوید: «او مانند کسی است که به زندانیان می‌گوید: (می‌توانم شما را از زندان بیرون بیاورم و آزادتان کنم). او این کار را نه‌تنها به دلایل شخصی انجام داد، بلکه استانداردهای متفاوتی دررابطه‌با پروژه، تفکر و اولویت‌های آنها داشت».

مذاکرات توافق بین اسرائیل و حماس زمانی طولانی شده بود که السنوار وارد خط آن شد، نتایج آن را رد و مسیر جدیدی را آغاز کرد. دوله یادآوری می‌کند که مسئول پرونده مذاکرات اسرائیل در پرونده گلعاد شالیت «به زندان آمد و مستقیماً با یحیی السنوار که به نظر می‌رسید نفوذ زیادی داشت مذاکره کرد».

تومور سر و نجات با هلیکوپتر خصوصی

درحالی‌که مذاکرات مبادله زندانیان شتاب بیشتری می‌گرفت و به نتیجه نزدیک می‌شد، السنوار به بیماری مبتلا شد که نزدیک بود جانش را بگیرد. این امر محاسبات را نقش‌برآب کرد و نشانه‌هایی از نگرانی را به‌ویژه در طرف اسرائیلی برانگیخت. السنوار بازیگر اول آن بود. وضعیت سلامتی او بدتر شد و هم‌رزمانش در سلول‌های انفرادی زندان السبع در جنوب اسرائیل از او خواستند که به درمانگاه زندان برود. دوله می‌گوید: «السنوار لجباز بود و همیشه از کمک‌گرفتن از اداره زندان خودداری می‌کرد. حال او بدتر و خطرناک‌تر شد و از هوش رفت و رفقای زندان او را به درمانگاه منتقل کردند».

ورود السنوار به درمانگاه زندان بئر السبع در آن روز باعث سردرگمی بزرگی برای اداره زندان شد و بلافاصله وضعیت اضطراری را در زندان اعلام کرد و بخشی را که السنوار در آن اقامت داشت قرق شد. دوله جزئیات آن لحظات را این‌گونه بازگو می‌کند: «یکی از نمایندگان اداره زندان السبع آمد و به ما گفت که علائم نشان می‌دهد که السنوار از وضعیت سختی رنج می‌برد».

در همین حال، به گفته دوله، یک هلیکوپتر در سکوی فرود زندان فرود آمد و به‌سرعت السنوار را به بیمارستان «سوروکا» منتقل کرد تا فوراً در اتاق عمل بستری شود. پزشکان یک تومور خوش‌خیم را در سر او پیدا و به‌سرعت آن را خارج کردند. السنوار تحت یک عملیات «بسیار پیچیده و خطرناک» قرار گرفت که در طی آن نزدیک بود جان خود را از دست دهد.

ورود هلیکوپتر به عملیات نجات نشان‌دهنده یک اتفاق استثنایی بود و داستان‌های متناقضی برای سه زندانی به جا گذاشت. دوله می‌گوید: «قضیه السنوار طبق تجربه من اولین مورد بود»، درحالی‌که منصور اشاره کرد که آن را خوب به‌خاطر نمی‌آورد، درحالی‌که طالب این موضوع را تکذیب کرد. او توضیح داد که تمام اقدامات مقامات زندان در آن زمان «در یک چارچوب بسیار عادی بود».

منصور می‌گوید که اسرائیلی‌ها تا به امروز این اقدام را به روی السنوار می آورند. وی افزود که رئیس وقت سازمان زندان‌ها و مدیر وقت اطلاعات زندان اخیراً «از نجات جان السنوار ابراز پشیمانی عمیق کرده‌اند».

واکنش اسرائیل به بیماری السنوار منعکس‌کننده یک وضعیت سردرگمی بزرگ از سوی آن بود که به دلیل ترس عمیق از این که وضعیت سلامتی السنوار سایه سنگینی بر روند معامله شالیت در مراحل پایانی آن ایجاد کند، ایجاد شد. منصور خاطرنشان می‌کند که «هیچ‌کس در دنیا باور نمی‌کرد که السنوار را ترور نکرده یا او را حذف فیزیکی نکرده‌اند که این امر پیامدهای عمده‌ای بر این معامله خواهد داشت».

السنوار، برغوثی و سعدات زیر یک سقف

زندان مرکزی هداریم در شمال اسرائیل، السنوار را با رهبران برجسته فلسطینی به رهبری مروان برغوثی و احمد سعدات گرد هم آورد. رابطه بین سه رهبر بزرگ در داخل بخش قرنطینه دسته‌جمعی آنجا شکل گرفت. احترام متقابل زیادی بین آنها وجود داشت و آنها توانستند زبان مشترکی پیدا کنند. منصور یادآوری می‌کند: «این باعث نمی‌شود که آنها از نظر دیدگاه‌ها یکسان باشند، اما تصور می‌کنم که یک حالت اعتماد و احترام بین آنها وجود داشت که آنها را قادر می‌ساخت با هم کار کنند و چشم‌اندازی برای رابطه در آینده ارائه دهند».

این سه با هم کار و در اعتصابات داخل زندان‌ها شرکت کردند و پیش‌نویس ابتکارات و پیام‌هایی را در خارج از کشور به‌ویژه «منشور زندانیان برای وفاق ملی» در بهار ۲۰۰۶ تهیه کردند که نشان‌دهنده تلاشی برای پل زدن روی شکاف گسترده بین دو متضاد صحنه سیاسی فلسطین، یعنی جنبش‌های فتح و حماس بود.

دوله نقل می‌کند پس از امضای «سند وفاق»، پیامی را از زندان «هداریم» از طریق توفیق ابونعیم که از نزدیکان السنوار است، به زندان «بئر السبع» رساندم: «او صریحاً به من گفت: عباس السید و برادرانی که در امضای (سند وفاق) شرکت کردند، خبر بده که از این کار پشیمان خواهند شد». این باعث شد که او این تصور را ایجاد کند که السنوار با این سند مخالف است. بااین‌حال، منصور معتقد است که هرگونه موافقت حماس در داخل زندان‌ها «بدون تأیید (ابو ابراهیم) اتفاق نمی‌افتاد».

منصور در خوانش سناریوهای پس از جنگ افزود: «تلاش برای آزادی اسرا و زندانیان از جمله مروان برغوثی در چارچوب جست‌وجوی شریکی در فتح و سازمان آزادی‌بخش فلسطین است که السنوار بتواند با او همکاری کند».

«القسام» بعد از ۲۰۱۱

السنوار پس از آزادی از زندان تحت قرارداد مبادله در سال ۲۰۱۱، حضور خود را در صفوف جنبش و نقش خود را در جناح‌های آن، به‌ویژه بخش نظامی، تقویت کرد. او در سال ۲۰۱۲ به عضویت دفتر سیاسی جنبش انتخاب شد و بلافاصله پرونده ارتباط با جناح نظامی را به دست گرفت. در این مرحله، السنوار با تکیه بر روابط قوی خود با نظامی‌ها، شروع به ایفای نقش‌های گسترده‌تری کرد که منجر به انتخابات ۲۰۱۷ شد و از آنجا در رأس دفتر سیاسی جنبش در غزه قرار گرفت و نام‌های برجسته، به‌ویژه اسماعیل هنیه را پشت سر گذاشت. همان‌طور که منصور معتقد است، بلافاصله پس از آزادی از زندان، قصد السنوار این بود که «امور را کنترل و حکومت کند و در شکل‌دهی به مسائل غزه مرد شماره یک باشد».

خلیل الحیه، اسماعیل هنیه و یحیی السنوار از جنبش حماس در بازدید از گذرگاه رفح در ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۷ (رویترز)

السنوار در رأس جنبش در غزه باقی ماند تا اینکه دو سال قبل از ۷ اکتبر انتخابات جدیدی برگزار شد. او بار دیگر به‌عنوان رهبر حماس در غزه تعیین شد. رقابت این بار بین السنوار و چهره‌های برجسته جنبش بسیار شدید به نظر می‌رسید. مقامات داخلی انتخابات «سه یا چهار بار» برای اطمینان از پیروزی السنوار دوباره رأی دادند. منصور با بیان اینکه این امر در تدارک «لحظه ۷ اکتبر» بود، افزود: «معلوم بود که السنوار و (القسام) برنامه‌های خود را داشتند».

رهبر حماس در این دوره نقش‌های برجسته‌ای ایفا کرد و «با سرعتی بی‌سابقه در تاریخ جنبش» در توسعه اقدامات نظامی متمرکز شد. طالب می‌گوید: «بلندترین صدا در جنبش به سود اقدام نظامی است و بدون آن، السنوار مانند دیگران یک فرد خاکستری بود».

جاه‌طلبی مرد شماره یک

ایستگاه‌های زیادی در زندگی السنوار وجود دارد که در آنها مرد جاه‌طلب به‌عنوان یک بازیگر برجسته ظاهر می‌شود و یا به‌تنهایی مسیر و جزئیات آن را مدیریت می‌کند و از مزایای نفوذ و قدرت بهره می‌برد. دوله معتقد است که السنوار «مرئوس و زیردست بودن را نمی‌پذیرد. فقط شماره یک جنبش بودن او را قانع می‌کند. او گرفتار جاه‌طلبی است، نگوییم غرور که او را در زمانی که در زندان بود وادار کرد تا همیشه مرد اول جنبش باشد».

در طول دو دهه گذشته، اسرائیل آزار و اذیت و ترور رهبران حماس را تشدید کرده و رهبران خط اول را از صحنه حذف کرده است که چهره‌های جدیدی را در جنبش به منصه ظهور رسانده است. دوله می‌گوید: «السنوار احساس نمی‌کند که هیچ یک از رهبران فعلی حق ریاست بر او را ندارند و هرگز این را نمی‌پذیرند».

نشانه‌های اولیه «طوفان»

دوله اشاره می‌کند که اطراف السنوار همیشه تحت این تصور بوده است که «کار بزرگی انجام داده است» که با سخنرانی‌های او و پیام‌هایی که بیش از چندین بار برای زندانیان فرستاد این تصور را تقویت شد.

او توضیح داد که «معامله شالیت بسیاری از اعضای جنبش حماس و اولین رهبران القسام را در زندان باقی گذاشت و بنابراین جنبش احساس کرد که کوتاهی کرده است». دوله می‌گوید که وضعیت پس از توافق تحت‌تأثیر قرار داد، موجب ناراحتی زندانیان حماس شد و آنها پیام‌های انتقادی و خشمگینانه‌ای را برای رهبری ارسال کردند و گفتند: «السنوار ممکن است احساس کرده باشد که او اخلاقاً موظف است آنچه را که توافق گلعاد شالیت قادر به اجرای آن نیست، اصلاح کند».

بیلبوردی در خیابانی در قدس، تصویری از یحیی السنوار و حسن نصرالله را نشان می‌دهد و به زبان عبری نوشته شده است: «چه کسی از تقسیم ما سود می‌برد؟... اکنون وقت اتحاد است» (AFP)

طالب اولین سخنرانی السنوار پس از آزادی در مقابل مردم در میدان الکتیبه در مرکز غزه را به یاد می‌آورد: «من روی تریبون حاضر بودم که گفت: (امروز ما به آنها حمله می‌کنیم، اما آنها به ما حمله نمی‌کنند). او معتقد است که معامله مبادله یک شکست برای اسرائیل است و می‌تواند بر روی آن شکست‌های دیگری ایجاد کند».

منصور معتقد است که عوامل متعددی تا قبل از «۷ اکتبر» در نزد السنوار به هم رسیدند و در قرائت او از درگیری «جنبه ایدئولوژیک» دست بالا را پیدا کرد. او تلاش کرد تا محاصره را از بین ببرد. منصور می‌افزاید: اگر گزینه‌های دیگری وجود داشت، «هفتم اکتبر» اتفاق نمی‌افتاد.

 

اسرائیل و «نماد جن»

از زمان آغاز جنگ علیه غزه، السنوار به سرفصل اصلی عملیات نظامی در نوار غزه و تصویری از شکل پیروزی که نهادهای نظامی و سیاسی در اسرائیل به دنبال آن هستند، تبدیل شده است. منصور معتقد است که اسرائیل او را به «نماد» این رویارویی تبدیل کرد و او را کاملاً مسئول آنچه اتفاق افتاد، می‌دانست: «اسرائیل شروع به جست‌وجوی تصویر و نامی کرد که در ذهن جهان بماند و مانند هیتلر، صدام، قذافی، چائوشسکو و دیکتاتورهای جهان شود. این تلاشی بود برای تقلیل همه چیز (حماس)، هر اتفاقی که در حال رخ‌دادن است و کل مسئله فلسطین به یک فرد و شیطان جلوه‌دادن او».

منصور معتقد است که شکل پایان جنگ در ذهن اسرائیلی‌ها با سرنوشت السنوار مرتبط است: «این سرنوشت یا با اخراج او رقم می‌خورد، بنابراین حذف السنوار به‌عنوان یک فرد یا گروهی از مردم به‌گونه‌ای می‌شود که گویی واقعاً چنین بوده است؛ یا اخراج (حماس) از غزه، یا دستگیری، یا حذف فیزیکی او، یا همچنان تحت تعقیب بماند. این توجیهی برای ادامه عملیات آزار و شکنجه خواهد بود و مانند افرادی می‌شود که از داخل یک تونل یک جنبشی را هدایت می‌کنند». وی افزود: «اما هر چه تسلط اسرائیل بر این سرزمین بیشتر شود، کار السنوار دشوارتر می‌شود و به سمت گزینه‌های دیگر نزدیک‌تر می‌شود».

رهبران حماس که حذف شدند... یحیی السنوار روی خط آتش (عکس از: شبکه‌های عربی)

السنوار «پراگماتیک»؟

کسانی که السنوار را می‌شناختند معتقدند که او در برخی از مراحل اسارت، سیاست «عمل‌گرایانه» را در پیش گرفت. منصور می‌گوید: «ممکن است برخی افراد را متعجب کند که او معامله‌گر است. او در مراحل قبلی با اسرائیلی‌ها معامله کرد و می‌تواند در مقاطع خاصی، اما در چارچوب سازوکارهای خودش، به سازش و معامله دست یابد».

بااین‌حال، امروز، درحالی‌که اسرائیل السنوار را به‌عنوان مردی «زنده - مرده» توصیف می‌کند و جست‌وجوی او را در بالا و پایین زمین در سراسر نوار که زیر آتش و ویرانی است، تشدید می‌کند، منصور معتقد است که هیچ رهبر اسرائیلی، چه در حال حاضر و چه در آینده، نمی‌تواند با السنوار در نوار غزه هم‌زیستی کند. وی افزود: «حجم نفرت، تحریک، اتهامات و مسئولیت‌هایی که به او وارد شد و بسیجی که اسرائیل در خیابان‌ها، رسانه‌ها و در سطح جهانی انجام می‌دهد، اسرائیل را قادر به عقب‌نشینی یا معامله با او نمی‌کند که او را در وضعیت عادی در غزه نگه می‌دارد». وی افزود: «اسرائیل نمی‌تواند بپذیرد که او زنده بماند».

بااین‌حال، پس از حدود ۱۰ ماه جنگ و خسارات و ویرانی‌های ناشی از آن، طالب هیچ روزنه‌ای برای انعطاف در این رهبر حماس نمی‌بیند. وی می‌گوید: «من انتظار ندارم که او پس از این بهای هنگفتی که پرداخت کرد، انعطاف‌پذیری ارائه دهد. من معتقدم که برنامه و انتظارات او برای جنگ این است که اگر نه برای ماه‌های آینده، برای سال‌ها ادامه یابد».

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

لشهر أكتوبر (تشرين الأول) في فصول حياة يحيى السنوار «أبو إبراهيم» المليئة بالمحطات الصعبة والمثيرة والشائكة، حصة خاصة. فيه وُلد في أزقة مخيم خان يونس قبل ستة عقود ونيّف، وفيه نال حريته من السجون الإسرائيلية بعد أكثر من عقدين أمضاهما فيها، وفي الشهر ذاته أطلق «الطوفان» نحو غلاف غزة مخلِّفاً وراءه ارتدادات كبرى هزت أرجاء المنطقة والعالم.

نشأ السنوار في مخيمات الصفيح بغزة وبين أزقتها الضيقة بعدما نزحت عائلته من مدينة المجدل عقب «نكبة 48». طاله نصيب من شظف العيش وقسوته. طبعت الظروف القاسية علاماتها على شخصية الطفل الذي وقف شاهداً على «نكسة 67». راكمت السنوات التي تلت رصيداً من الغضب والسخط في صدره، فاقمتها يوميات البؤس في غزة ومخيماتها مخلّفةً «رغبةً ملحّة بالانتقام» لازمته لعقود تلت. كان في حديثه ونظرته للصراع دائم الحديث عن «النكبة» وما تركته من معاناة ممتدة لأهله، كان لديه تطلع دائم لإحداث «صدمة وتغيير في موازين القوى»، كما يقول من عرفه.

تلقَّى يحيى السنوار تعليمه في مدارس مخيم خان يونس وأكمل دراسته بعدها بالجامعة الإسلامية التي تخرج فيها بشهادة في الدراسات العربية. بدأ نشاطه بالعمل الطلابي والتنظيمي حينذاك تحت مظلة «الكتلة الإسلامية» ومنها شق طريقه إلى أدوار أوسع تكللت بتأسيس جهاز «المجد»، الجهاز الأمني الداخلي لـ«حماس» المضطلع بأدوار حساسة أبرزها ملاحقة العملاء والمرتبطين بأجهزة الأمن الإسرائيلية.

قاد نشاطُه الأمني إسرائيل لاعتقاله أواخر الثمانينات. اتهمته السلطات الإسرائيلية بقتل أربعة «متعاونين» فحكمت عليه بأربعة أحكام مدى الحياة. تنقّل بين السجون الإسرائيلية شمالاً وجنوباً وقضى فترات طويلة في غرف العزل.

صورة توضيحية لمخطط «حماس» اقتحام سجن عسقلان وتحرير أسرى محتجزين

قاد «حماس» داخل السجون، وحمَل «هاجسه الأمني» معه. أتقن اللغة العبرية، ودرّس النحو الصرف لرفاقه، وقاد إضرابات ومفاوضات، وربح جولات وخسر أخرى. بدا الوقت ثقيلاً داخل السجن فيما دارت عجلة الصراع خارج أسواره؛ انتفاضات وحروباً وسرابات سلام. أكثر من عقدين في الأسر لم ينالا من قناعة الرجل بقرب نيل حريته. خطف شقيقه جندياً إسرائيلياً وبادلته «حماس» بألفِ أسير فلسطيني. كان يحيى على رأسهم. خرج ليلعب أدواراً بارزة شكّلت معالم جديدة للصراع.

في أعقاب السابع من أكتوبر، ملأ اسم السنوار الدنيا وشغل كثيراً من دوائر الأمن والسياسية في إسرائيل وخارجها. أثار الرجل عاصفةً من التساؤلات حول شخصيته وأفكاره ورؤيته للصراع وكذلك الدوافع وراء قراراته وحسابات تكاليفها، لا سيما لما أحدثته من انعكاسات وما خلَّفته من تبعات كبيرة وثقيلة.

تحدثت «الشرق الأوسط» إلى «رفاق القيد» ممن عاشوا معه وعرفوه واقتربوا منه خلال سنوات الأسر في السجون الإسرائيلية. يرسم الأسرى السابقون من مشارب سياسية وفكرية متنوعة «صورةً طبَقيّة» عن «العقل المدبر» لـ7 أكتوبر وأفكاره وقيادته لحركته داخل السجون وعلاقته مع الفصائل الأخرى وصولاً إلى الدوافع التي أوصلته إلى ساعة الصفر صبيحة السابع من أكتوبر، وحسابات الحرب الممتدة ومآلاتها.

اللقاءات الأولى

يسرد عصمت منصور، أسير سابق كان ينتمي لـ«الجبهة الديمقراطية» وأمضى سنوات في السجون الإسرائيلية التقى خلالها السنوار، جانباً عن انطباعاته الأولى بعد لقائه في سجن عسقلان أواخر تسعينات القرن الماضي: «حينما تلتقي السنوار ترى إنساناً عادياً، بسيطاً ومتديناً»، بيد أنه يحمل أيضاً «صفات القسوة والحِدّة في التعامل. هو رجل متدين لكنه ليس خطيباً ولا منظِّراً. تحضر الخلفية الدينية في تشكيل علاقاته، ولا يمكن أن يتعامل معك بمعزل عن موقفه المسبق».

يحيى السنوار لدى وصوله إلى احتفالية إحياء «يوم القدس» في غزة 14 أبريل 2023 (غيتي)

تَظهر تجربة السنوار في صغره قبل دخوله السجن مبكراً وقضائه فترة طويلة فيه، جليّة في سلوكه ونظرته لما حوله وتعامله مع الآخرين. يقول منصور إن طفولته القاسية رسمت معالم «حقده» وصاغت توجهاته السياسية، مضيفاً: «هو لا يقبل المساومة، ولا يرى إمكانية للحلول أو إمكانية للتوصل إلى صيغ واتفاقيات إلا في إطار التكتيك».

عبد الفتاح دولة، أسير سابق ينتمي لحركة «فتح» أمضى سنوات في السجون الإسرائيلية، كان قد التقى السنوار أول مرة عام 2006. سبقت انطباعاته عن الرجل اللقاء معه، إذ تناقل الأسرى «صيت السنوار» من سجن إلى آخر ورسموا صورة عن رجل «حاد الطباع وصاحب قرار».

تلك الانطباعات عززها اللقاء الأول الذي جمعهما في سجن بئر السبع الصحراوي. يقول دولة: «يحيى السنوار الشخص الاجتماعي الإنساني يختلف عن القيادي الحمساوي. يحيى السنوار الذي تتناقش معه في قضايا عامة يختلف عن الذي تخوض معه في قضايا فصائلية. هنا يكون اجتماعياً وهناك يكون متعصباً، تشعر كأن الرجل بشخصيتين».

أما صلاح الدين طالب، أسير سابق ينتمي لحركة «حماس» وكان قد قضى سنوات في السجون مع السنوار وأُفرج عنه مع السنوار ضمن صفقة التبادل، يستذكر لقاءه الأول مع «أبو إبراهيم» فيقول: «يلفتك تواضعه، وعلاقته المرحة مع الشباب». بيد أن رفيق الأسر يلفت إلى أن طبيعة القيادي الحمساوي الأمنية جعلته مختلفاً عن قيادات الحركة الآخرين، فهو «ليس داعيةً، هو مؤسس جهاز (مجد) الأمني وهذا ينعكس إلى حد كبير على شخصيته. فرغم علاقاته الاجتماعية القوية فإنه في الجانب الأمني كان شديداً وقاسياً».

يحيى السنوار متحدثاً إلى وسائل الإعلام في غزة 28 أكتوبر 2019 (رويترز)

«هوس أمني» في السجون

داخل السجون كما خارجها، ظل السنوار رجل الأمن الأول. أواسط التسعينات تلقَّت حركة «حماس» وخلاياها في الضفة والقطاع ضربات موجعة متتالية تمثلت في اغتيال أجهزة الأمن الإسرائيلية عدداً من قادتها كان أبرزهم يحيى عياش وعماد عقل، وتنفيذ عمليات اعتقال واسعة لنشطاء الحركة، وإحباط عدد كبير من الخلايا العسكرية. أحدثت هذه التطورات هزات كبيرة داخل أركان الحركة وبعثت بارتدادات عمَّقت المخاوف من اختراقات أمنية واسعة. ألقى هذا بظلال ثقيلة وقاتمة على أحوال الحركة داخل السجون ودشن «مرحلة الهوس الأمني» في تاريخها. كان السنوار محرك هذه المرحلة وضابط إيقاعها.

قادة عسكريون من كتائب «عز الدين القسام» يستقبلون يحيى السنوار في غزة 30 أبريل 2022 (أ.ف.ب)

يستذكر طالب هذه «المرحلة الصعبة» التي اضطلع خلالها بأدوار أمنية برفقة السنوار داخل المعتقلات. اتسعت رقعة «الهوس» وطالت تنظيم «حماس» في كل السجون، «كان هناك تحقيقات واستجوابات، كانت الملفات الأمنية تنتقل بين السجون ومنها إلى الخارج. خلّف ذلك حالة هوس أمني فكانت هناك اختراقات واغتيالات واعتقالات ولم تكن الحركة جاهزة أمنياً أو لديها تجربة ناضجة للتعامل مع ذلك بطريقة مثالية».

تحوّلت غرف حركة «حماس» لمراكز للاستجواب والتحقيق. طالت الاتهامات بالعمالة الكثيرين. يقول طالب إن بعضهم «ثبتت عمالته» بيد أن كثيرين وقعوا ضحية لـ«فوبيا الأمن»، مضيفاً: «كانت مرحلة صعبة لم يخرج منها أحد بسلام».

ويشير عبد الفتاح دولة إلى أن عمليات التحقيق كانت تجري مع «كل من تدور حوله أي شكوك»، ما خلّف تبعات مأساوية، «أشرف السنوار على عديد من عمليات التحقيق الداخلي. ربما كان يفلح بالوصول إلى بعض المتساقطين هنا أو هناك، لكن البعض قُتل تحت التعذيب وتبين لاحقاً أنهم من أفضل أبناء الحركة».

السنوار و«القسّام»

كان السنوار داخل السجون الإسرائيلية مطلع التسعينات حين برزت إلى الواجهة «كتائب القسام»، الجناح العسكري لحركة «حماس»، وشرعت بتنفيذ سلسلة من العمليات ضد أهداف للجيش الإسرائيلي والمستوطنين. ورغم أن السنوار كان منخرطاً في الجانب الأمني فإنه اعتُقل مبكراً بينما كان العمل العسكري في طور الإعداد والتطوير. بدأت علاقة السنوار مع شخصيات من الجناح العسكري لـ«حماس» تنشأ وتتطور أكثر داخل السجون، إذ بدأ عدد من الأسماء البارزة بالوصول إلى السجون والمعتقلات.

يحيى السنوار يعتلي المنصة مع مقاتلين من كتائب «عز الدين القسّام» لإحياء ذكرى مَن سقطوا في المعارك مع إسرائيل مايو 2021

يقول منصور: «السنوار من البداية ذهنُه وعقليته أمنية؛ عنده هوس أمني ونظرة أمنية للمحيط ويعيش هذا الهاجس كل الوقت. حتى قراءاته عن إسرائيل غالبيتها أمنية وعن تركيبة الجيش والمخابرات. لذلك هو لديه هذه الخلفية والقابلية للانخراط مع الجناح العسكري».

هذه العلاقة التي تشكلت ونضجت مع الجناح العسكري دخلت لاحقاً فصلاً جديدة بعد إتمام «صفقة شاليط» وخروج «أبو إبراهيم» ورفاقه من السجن عام 2011. كان محمد السنوار، شقيق يحيى الأصغر، مسؤولاً بارزاً في الجناح العسكري ومشاركاً في عملية أسر الجندي الإسرائيلي جلعاد شاليط والاحتفاظ به لسنوات قبل إطلاق سراحه بموجب صفقة التبادل. أسهم شقيق السنوار وكذلك رفاقه الذي خرجوا معه من السجون، ناهيك بـ«رصيده» الذي يحظى به بالحركة، في فتح أبواب الجناح العسكري أمام القادم الجديد. يقول منصور إن هذه العوامل جعلت من السهل على السنوار «الاندماج في محيط العسكريين وإيجاد نفسه فيه».

شاليط والصفقة

قلبت عملية أسر الجندي الإسرائيلي شاليط والمفاوضات التي أعقبتها حول صفقة التبادل معطيات عديدة لدى السنوار وغيَّرت مصيره ومصير رفاقه. كان السنوار على رأس قائمة الأسماء التي طالبت «حماس» بالإفراج عنها. عززت التحولات التي خلّفها ملف شاليط مكانة السنوار داخل السجون وخارجها، إذ شرع بلعب أدوار متقدمة في ملف التفاوض.

يقول منصور: «السنوار بعد 2006 غير السنوار قبلها. بات يمثل مفتاحاً ومركز تجمع قوة كبيرة بسبب شاليط وبسبب سيطرة حماس على غزة بعدها. حماس أضحت نظاماً يحكم منطقة وتمتلك قوة وفي قبضتها أسير، وهذا الأسير بيد شقيق السنوار».

متظاهر يرفع لافتة تحمل صور الرهائن الإسرائيليين لدى «حماس» ويحيى السنوار وبنيامين نتياهو وكتب عليها «ليسوا لعبة... أوقفوا الحرب... لن يكون هناك رابح» (غيتي)

يشير منصور إلى أن قضية شاليط أعطت السنوار داخل السجون «قوة غير مسبوقة لم يسبق لأي قائد من حماس أن امتلكها سوى أحمد ياسين وصلاح شحادة اللذين كانا من الجيل الأول في السجون».

أصبح السنوار حينها عنوان الصفقة القادمة ومفتاحها. بات يمارس هذه القوة التي وقعت بين يديه لتعزيز مكانته وسلطته وقدرته على صناعة القرار داخل السجون وخارجها. يقول منصور: «بات يتصرف كشخص يقول للأسرى: (أنا باقدر أروّحك من السجن وباقدر أخلّيك). وهذا مارسه ليس لأسباب شخصية فحسب بل كانت لديه معايير مختلفة لها علاقة بمشروعهم وتفكيرهم وأولوياتهم».

كانت مفاوضات الصفقة بين إسرائيل و«حماس» قد قطعت شوطاً كبيراً حين دخل السنوار على خطها ورفض مخرجاتها وبدأ مساراً جديداً. يستذكر دولة أن مسؤول ملف التفاوض الإسرائيلي في قضية شاليط «حضر إلى السجون وتفاوض بشكل مباشر مع يحيى السنوار الذي ظهر أنه سيكون صاحب تأثير كبير».

ورم في الرأس وإنقاذ بمروحية خاصة

بينما كانت المفاوضات بشأن تبادل الأسرى تزداد زخماً وتقترب من نهاياتها، تعرَّض السنوار لوعكة صحية كادت تودي بحياته. أربك ذلك الحسابات وأضاء إشارات القلق لا سيما لدى الجانب الإسرائيلي. كان السنوار اللاعب الأول فيها. تفاقم وضعه الصحي ما حدا برفاقه في زنازين العزل بسجن السبع جنوب إسرائيل لحثه على الذهاب لعيادة السجن. يقول دولة: «كان السنوار عنيداً، كان يرفض دائماً الاستعانة بإدارة السجون». ازداد وضعه سوءاً وخطورة وفقد وعيه، مما اضطر رفاقه في السجن إلى نقله إلى العيادة، «حين بات الوضع صعباً، أجبروه على الذهاب»، يقول دولة.

 

أحدث وصول السنوار إلى عيادة سجن بئر السبع ذاك النهار إرباكاً كبيراً لدى إدارة السجون التي أعلنت حالة الطوارئ في السجن على الفور وأغلقت القسم الذي يقيم فيه السنوار. يسرد دولة تفاصيل تلك اللحظات التي رافقت الانتكاسة الصحية: «جاء ممثل عن إدارة سجن السبع وأخبرنا بأن المؤشرات تشير إلى أن السنوار يعاني وضعاً صعباً».

في تلك الأثناء حطّت مروحية في مهبط السجن، حسب دولة، وأقلّت السنوار على وجه السرعة إلى مستشفى «سوروكا» ليدخل بشكل عاجل إلى غرفة العمليات. وجد الأطباء ورماً حميداً في الرأس سارعوا إلى استئصاله. خضع السنوار لعملية «معقدة جداً وخطيرة» كاد يفقد حياته خلالها.

مثّل دخول المروحية على خط عملية الإنقاذ حدثاً استثنائياً وخلّف روايات متضاربة لدى الأسرى الثلاثة. يقول دولة إن «حالة السنوار كانت الأولى حسب تجربتي» بينما أشار منصور إلى أنه لا يتذكرها جيداً، فيما نفى طالب ذلك، موضحاً أن كل الإجراءات التي اتخذتها سلطات السجون حينذاك «كانت في الإطار العادي جداً».

يقول منصور إن الإسرائيليين حتى اليوم «يعيّرون» السنوار بعلاجه، مضيفاً أن مديرة مصلحة السجون ومديرة استخبارات السجون في حينها عبّرت في أكثر من مناسبة مؤخراً عن «عمق ندمها على إنقاذ حياة السنوار».

وعكس التعاطي الإسرائيلي مع مرض السنوار حالة من الإرباك الكبير لديها خلّفتها الخشية العميقة من أن يُلقي وضع السنوار الصحي بظلال ثقيلة على مسار صفقة شاليط في مراحلها الأخيرة. يلفت منصور إلى أن «لا أحد كان سيصدق في العالم أنهم لم يغتالوا السنوار أو يصفّوه وهو ما كان سيُلقي بانعكاسات كبيرة على الصفقة».

السنوار والبرغوثي وسعدات تحت سقف واحد

جمع سجن «هداريم» المركزي شمال إسرائيل السنوار بقيادات فلسطينية بارزة على رأسهم مروان البرغوثي وأحمد سعادات. بدأت العلاقة بين الثلاثة الكبار تتشكل داخل قسم العزل الجماعي هناك. «كان بينهم احترام كبير واستطاعوا أن يجدوا لغة مشتركة». يستذكر منصور: «هذا لا يجعلهم متطابقين في وجهات النظر لكن أتصور أن بينهم حالة ثقة واحترام تُمكّنهم من العمل معاً وتعطي تصوراً للعلاقة مستقبلاً».

عمل الثلاثة معاً، فخاضوا إضرابات داخل السجون وصاغوا مبادرات ورسائل للخارج أبرزها «ميثاق الأسرى للوفاق الوطني» ربيع عام 2006 الذي مثّل محاولة لرأب الصدع الواسع بين نقيضي المشهد السياسي الفلسطيني، حركتي «فتح» و«حماس».

عقب التوقيع على «وثيقة الوفاق»، يسرد دولة أنه نقل رسالة من سجن «هداريم» على لسان توفيق أبو نعيم، المقرب من السنوار، إلى سجن «بئر السبع»: «قال لي بالحرف: أبلغ عباس السيد والإخوة الذين شاركوا في التوقيع على (وثيقة الوفاق) أنهم سيندمون على اليوم الذي وقّعوا فيه عليها»، يستذكر دولة. خلّف ذلك انطباعاً لديه أن السنوار كان معارضاً للوثيقة. بيد أن منصور يرى أن أي موافقة من «حماس» داخل السجون «ما كانت لتتم دون مصادقة (أبو إبراهيم)».

يضيف منصور في قراءة سيناريوهات ما بعد الحرب، أن «إطلاق سراح الأسرى وبينهم مروان البرغوثي يأتي في سياق البحث عن شريك في (فتح) والمنظمة يكون السنوار قادراً على العمل معه».

«القسام» بعد 2011

بعد إطلاق سراحه من السجون بموجب صفقة التبادل عام 2011، مضى السنوار إلى تعزيز حضوره داخل صفوف حركته وتدعيم دوره داخل جناحيها لا سيما العسكري. عام 2012 انتُخب عضواً في المكتب السياسي للحركة وعلى الفور تولّى ملف التواصل مع الجناح العسكري. شرع السنوار خلال هذه المرحلة بلعب أدوار أوسع متكئاً على علاقته المتينة بالعسكريين وصولاً إلى انتخابات عام 2017 التي خرج منها على رأس المكتب السياسي للحركة في غزة مطيحاً بأسماء وازنة أبرزهم إسماعيل هنية. كان توجه السنوار فور خروجه من السجون إلى «أن يسيطر ويحكم وأن يكون الرقم (1) في صياغة الأمور في غزة»، كما يرى منصور.

خليل الحية وإسماعيل هنية ويحيى السنوار من حركة «حماس» خلال زيارة لمعبر رفح في 19 سبتمبر 2017 (رويترز)

ظل السنوار على رأس الحركة في غزة، وصولاً إلى استحقاق انتخابي جديد سبق السابع من أكتوبر بعامين. خرج منه مرة أخرى زعيماً لـ«حماس» في غزة. بدت المنافسة هذه المرة شرسة للغاية بين السنوار وشخصيات وازنة في الحركة. أعاد مسؤولو الانتخابات الداخلية التصويت «ثلاث أو أربع مرات» لضمان فوز السنوار. يقول منصور إن ذلك جاء تحضيراً لـ«لحظة 7 أكتوبر»، مضيفاً: «كان واضحاً أن لدى السنوار و(القسام) مخططاتهم».

لعب زعيم «حماس» أدواراً بارزة خلال هذه الفترة واهتمّ «بوتيرة غير مسبوقة في تاريخ الحركة» بتطوير العمل العسكري. يقول طالب: «الصوت الأعلى هو للعمل العسكري ومن دونه لكان السنوار شخصاً رمادياً مثل الآخرين».

طموح الرقم (1)

كثيرة هي المحطات في حياة السنوار التي يظهر فيها الرجل الطموح لاعباً بارزاً أو منفرداً يدير مجرياتها وتفاصيلها ويجني ثمارها نفوذاً وسلطة. يرى دولة أن السنوار «لا يقبل بأن يكون مرؤوساً. هو لا يقبل إلا أن يكون الرجل رقم (1) في الحركة. هو مصاب بالطموح حتى لا نقول الغرور، الذي كان يدفعه وهو داخل السجن لأن يكون دائماً الرجل الأول في الحركة».

خلال العقدين الماضيين، كثفت إسرائيل من ملاحقاتها واغتيالاتها لقادة «حماس» فأخرجت من المشهد قادة الصف الأول مما دفع بشخصيات جديدة في الحركة إلى الواجهة. يقول دولة: «لا يشعر السنوار بأن من حق أيٍّ من القادة الحاليين أن يكون رئيساً عليه، ولا يقبل بذلك أبداً».

مؤشرات مبكرة على «الطوفان»

يشير دولة إلى أن انطباعاً لطالماً أحاط بالسنوار أنه «لفعلٍ كبير»، عززته خطاباته والرسائل التي أطلقها أكثر من مرة للأسرى في السجون، موضحاً أن «صفقة شاليط تركت العديد من عناصر حركة (حماس) وقيادات (القسام) الأوائل بالسجون، ولذلك شعرت الحركة بأنها قصّرت». يقول دولة إن حالة من الانزعاج طالت أسرى «حماس» بعد الصفقة، ووجَّهوا رسائل ناقدة وغاضبة إلى القيادة، مشيراً: «ربما شعر السنوار بأن عليه التزاماً أخلاقياً تجاه تصحيح ما لم تتمكن صفقة شاليط من تنفيذه».

لوحة إعلانية في أحد شوارع القدس تحمل صورة يحيى السنوار وحسن نصر الله وكُتب عليها بالعبرية «من يستفيد من فُرقتنا؟ الوحدة الآن» (أ.ف.ب)

يستذكر طالب خطاب السنوار الأول بعد الإفراج أمام الجماهير في ساحة الكتيبة وسط غزة: «كنت حاضراً على المنصة حين قال: (اليوم نغزوهم ولا يغزوننا). رأى أن صفقة التبادل كسرة لإسرائيل ويمكن أن يَبني عليها كسرات أخرى».

يرى منصور أن عوامل عدة التقت لدى السنوار قبل «7 أكتوبر» ورجحت كفّة «الجانب العقائدي» في قراءته الصراع، «جرًب السنوار مصالحة مع السلّطة وفشلت، جرّب التوصل إلى صفقة تبادل للجنود مع إسرائيل وفشلت. جرب رفع الحصار، جرب كل الطرق لإيجاد مخرج لوضع غزة ويحرر الأسرى وفشل، فلم يبقَ أمامه سوى هذا الخيار». يستدرك منصور: «لو كان هناك خيارات أخرى، «7 أكتوبر» ما كان ليحصل».

إسرائيل و«رمز الحرب»

منذ بداية الحرب على غزة، أضحى السنوار عنواناً رئيسياً للحملة العسكرية على القطاع وصورة لشكل الانتصار الذي تطارده المؤسستان العسكرية والسياسية في إسرائيل. يرى منصور أن إسرائيل حوّلته «رمزاً» لهذه المواجهة، وحمَّلته المسؤولية الكاملة عمّا جرى، «إسرائيل بدأت تبحث عن صورة واسم يلصق في ذهن العالم ويصبح مثل هتلر وصدام والقذافي وتشاوشيسكو والديكتاتوريين في العالم. جاء ذلك محاولة لاختزال كل (حماس) وكل الذي يحدث وكل القضية الفلسطينية في شخص وشيطنته».

يرى منصور أن شكل نهاية الحرب في ذهن الإسرائيليين مرتبط بمصير السنوار، «هذا إمَّا بإخراجه؛ فيصبح إخراج السنوار كفرد أو مجموعة أشخاص كأنه فعلاً إخراج لـ(حماس) من غزة، أو اعتقاله، أو تصفيته، أو بقائه مطلوباً ومطارداً، ليكون ذلك مسوغاً للاستمرار في عمليات الملاحقة ويتحول مثل الأشخاص الذين يديرون حركة من داخل نفق»، مضيفاً: «لكن كلما أصبحت سيطرة إسرائيل على الأرض أكبر، أصبحت مهمة السنوار أصعب، وصار الذهاب إلى الخيارات الأخرى أقرب».

قادة «حماس» الذين جرت تصفيتهم... يحيى السنوار في مرمى النيران (تصوير: الشبكات العربية)

السنوار «البراغماتي»؟

يرى من عرفوا السنوار أنه أدار في بعض مراحل الأَسْر سياسة «براغماتية». يقول منصور: «ربما يُفاجأ البعض أنه شخص يعقد صفقات. عقَد صفقات في مراحل سابقة مع الإسرائيليين، وهو قادر على التوصل لحلول وسط ومساومات في مراحل معينة لكن ضمن توجهاته».

لكن، اليوم وبينما باتت إسرائيل تصف السنوار بالرجل «الحي الميّت» وتكثّف من عمليات البحث عنه فوق الأرض وتحتها في أرجاء القطاع الممدد تحت النار والدمار، يرى منصور أن أي زعيم إسرائيلي الآن أو مستقبلاً لن يكون قادراً على التعايش مع بقاء السنوار في قطاع غزة، «حجم الحقد والتحريض والاتهامات والمسؤوليات التي أُلقيت عليه، والتعبئة التي قامت بها إسرائيل للشارع والإعلام وعلى مستوى العالم لا تُمكّن إسرائيل من الرجوع خطوة للوراء أو عقد صفقة معه تُبقيه في غزة في وضع طبيعي». مضيفاً: «لا يمكن لإسرائيل أن تسلّم ببقائه حياً».

إلا أنه وبعد نحو 10 أشهر من الحرب وما خلَّفته من خسائر ودمار، لا يرى طالب أي نافذة للمرونة لدى زعيم «حماس»، مشيراً: «لا أتوقع منه تقديم أي مرونة بعد هذا الثمن الكبير الذي دفعه. أعتقد أن خطته وتوقعاته للحرب أنها مستمرة إن لم يكن لأشهر مقبلة، فلسنوات».



اردوگاه‌های افغانستانی نگرانی‌هایی را درباره «بازگشت القاعده» برانگیخته‌اند  

مبارزان گروه «طالبان» در ولایت بدخشان شمال کشور، ۱ سپتامبر ۲۰۲۴ (فرانس پرس)
مبارزان گروه «طالبان» در ولایت بدخشان شمال کشور، ۱ سپتامبر ۲۰۲۴ (فرانس پرس)
TT

اردوگاه‌های افغانستانی نگرانی‌هایی را درباره «بازگشت القاعده» برانگیخته‌اند  

مبارزان گروه «طالبان» در ولایت بدخشان شمال کشور، ۱ سپتامبر ۲۰۲۴ (فرانس پرس)
مبارزان گروه «طالبان» در ولایت بدخشان شمال کشور، ۱ سپتامبر ۲۰۲۴ (فرانس پرس)

در سال‌های اخیر، به نظر می‌رسد که بدن نحیف و فرسوده‌ی «القاعده» زنگ زده است. آمریکایی‌ها با کمک ائتلافی بین‌المللی موفق به کشتن رهبران برجسته این گروه، از جمله اسامه بن لادن و جانشین او، ایمن الظواهری شدند. صدها نفر دیگر از رهبران و اعضای آن‌ها دستگیرشدند و هسته‌های مخفی آن در سراسر جهان نابود گردید. و اگر این‌ها کافی نباشد، رقیبی سرسخت به نام «داعش» از میان خودشان ظهور کرد که با انجام عملیات‌های گسترده در سراسر جهان، «درخشش تروریسم» را از القاعده ربود.
اما این تصویر ممکن است گمراه‌کننده باشد. درست است که «القاعده» به نظر از انجام حملات بزرگ مانند حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ علیه ایالات متحده ناتوان است و همچنین نمی‌تواند حتی پس از گذشت بیش از دو سال از مرگ الظواهری نام رهبر جدید خود را اعلام کند. با این حال، گزارش‌های جدید سازمان ملل نشان می‌دهد که این گروه در حال حاضر در حال بازسازی صفوف خود است و در افغانستان اردوگاه‌های آموزشی و مدارس دینی ایجاد کرده است.
اگر این گزارش‌ها صحت داشته باشند، ممکن است این نگرانی را ایجاد کنند که تاریخ تکرار شود؛ زیرا حملات القاعده در ۱۱ سپتامبر از اردوگاه‌های افغانستانی این گروه آغاز شد. آیا این ممکن است بار دیگر تحت حکومت طالبان در نسخه دوم خود تکرار شود؟

برج‌های مرکز تجارت جهانی در نیویورک پیش از سقوطشان (گتی)

این روزها سالگرد حملات «القاعده» به نیویورک و واشنگتن در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ فرا رسیده است. آن حملات با هواپیماهای ربوده‌شده غیرنظامی، بزرگترین حمله تروریستی روی خاک آمریکا از زمان حمله ژاپنی‌ها به پرل هاربر در هاوایی در سال ۱۹۴۱ بود که منجر به ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوم شد. اگرچه حملات ۱۱ سپتامبر به جنگ جهانی سوم منجر نشد، اما جنگی طولانی علیه تروریسم را آغاز کرد که در سراسر قاره‌های جهان گسترش یافت.
این جنگ با حمله به افغانستان در اواخر سال ۲۰۰۱ آغاز شد، زمانی که آمریکایی‌ها توانستند حکومت طالبان را که به عوامل حملات «القاعده» پناه داده بود، سرنگون کنند. در تابستان ۲۰۲۱، آمریکایی‌ها چمدان‌های خود را بستند و از افغانستان خارج شدند، و این کشور دوباره تحت حاکمیت طالبان قرار گرفت، این بار در نسخه دوم آن. خروج آن‌ها شکستی برای طرح آمریکا در ایجاد یک دولت متحد در کابل بود؛ زیرا دولت اشرف غنی و ارتش آن که میلیاردها دلار برای تجهیز آن‌ها هزینه شده بود، به سرعت در برابر نیروهای طالبان فروپاشید.
طالبان به تازگی سومین سالگرد بازگشت خود به قدرت را جشن گرفت و ارتشی مجهز به تجهیزات و تسلیحات مختلف از جمله وسایل نقلیه و هواپیماهایی که آمریکایی‌های در حال خروج بر جا گذاشتند یا از پادگان‌های ارتش فروپاشیده افغانستان به دست آوردند، به نمایش گذاشت.
بازگشت طالبان به قدرت در واقع برای بسیاری از کشورهای غربی مشکلی ایجاد نکرد. باوجود انتقادات مرتبط با اجرای سختگیرانه شریعت اسلامی، از جمله منع آموزش دختران پس از رسیدن به سنی مشخص، این گروه در ایجاد سطح بالایی از امنیت در کشور موفق بوده است. طالبان زمین‌های کشت خشخاش، ماده مخدری که بازارهای غربی را پر کرده بود، را به‌ طور قابل توجهی کاهش داده و همچنین با هسته‌های مخفی «داعش - خراسان» که در شرق افغانستان رشد کرده و تهدید خارجی نیز محسوب می‌شد، مبارزه کرده است.
اما مزایای طالبان با نگرانی فزاینده غربی همراه است؛ نگرانی از اینکه افغانستان تحت حکومت جدید آن‌ها همانند گذشته به پناهگاهی برای گروه‌های تروریستی و تندرو تبدیل شود.
افشای حضور ایمن الظواهری در کابل در تابستان ۲۰۲۲ یکی از نشانه‌های علنی نگرانی غربی‌ها از بازگشت «القاعده» به افغانستان بود. جانشین اسامه بن لادن در رأس «القاعده» در منطقه شیرپور، یکی از مناطق اعیان نشین کابل، تحت حفاظت عناصر طالبان زندگی می‌کرد. منطقی بود که این سئوال مطرح شود که چگونه فردی به اندازه الظواهری می‌تواند به دون اطلاع رهبر طالبان، ملا هبت‌الله آخوندزاده، در کابل زندگی کند، درست مانند زمانی که اسامه بن لادن و رهبران «القاعده» تحت حکومت ملا عمر، رهبر سابق طالبان، زندگی می‌کردند. با این حال، هیچ چیزی تأیید نمی‌کند که آخوندزاده از میزبانی الظواهری آگاه بوده باشد.
به هر حال، موضوع الظواهری به سرعت حل شد. یک حمله توسط پهپاد آمریکایی در ۳۱ ژوئیه ۲۰۲۲ او را در بالکن آپارتمانش در کابل به قتل رساند. طالبان که در این ماجرا خجالت‌زده شده بود، هرگز مرگ الظواهری را تأیید نکرد و تحقیقی را آغاز کرد که نتایج آن هنوز به‌طور رسمی اعلام نشده است.

«القاعده» اما سکوت اختیار کرد، برای اجتنااب از به درد سرانداختن میزبان افغانستانی‌اش و شاید هم به توصیه آنها.

دود ناشى از حمله هوایی آمریکا در كابل ۳۱ ژوئیه ۲۰۲۲... آمریکایی‌ها اعلام کردند که ایمن الظواهری را کشته‌اند (آ.ف.پ)

الظواهری تنها نیست

الظواهری به طور قطع تنها رهبر «القاعده» نیست که تحت حاکمیت جدید «طالبان» زندگی می‌کند. گزارش‌های متعدد از کارشناسان سازمان ملل که متخصص در امور افغانستان هستند، نشان می‌دهد که این کشور به مرکز جذب گروه‌های افراطی از جمله «القاعده» تبدیل شده است، هرچند که «طالبان» تلاش می‌کند مهمانان خود را از دید عموم دور نگه دارد، اقدامی که به وضوح به هدف اجتناب از خجالت در برابر طرف‌های خارجی که قادر به مختل کردن تلاش‌های آنها برای کسب شناسایی بین‌المللی از حکومتشان هستند، انجام می‌شود.
گزارش اخیر تیم نظارت بر تحریم‌های افغانستان سازمان ملل، که در ژوئیه 2024 منتشر شد، فاش می‌کند که «طالبان» به تحمیل «محدودیت‌هایی بر حرکت اعضای (القاعده) و گروه‌های وابسته به آن و مجبور کردن آنها به کاهش حضورشان در افغانستان» پرداخته است، اگرچه «رابطه بین طرفین همچنان نزدیک است». این گزارش به اطلاعاتی اشاره می‌کند که نشان می‌دهد «(القاعده) تلاش‌های مداوم برای سازماندهی مجدد، جذب (عناصر) و آموزش در افغانستان انجام می‌دهد» و به «حرکت انتقالی خفیف به سوی افغانستان» برای افرادی با ارتباط با «القاعده» اشاره دارد.
گزارش می‌افزاید که «هدف این فعالیت‌ها نامشخص است و پیامدهای آن بر توانایی‌های (تشکیلات) نیز مشخص نیست. اما این فعالیت‌ها باعث نگرانی بزرگی شده است. تعداد گروه‌های تروریستی که در افغانستان فعال هستند کاهش نیافته است» و اشاره می‌کند که «القاعده و گروه‌های وابسته به آن افغانستان را به عنوان سرزمین دوست می‌شمارند».

شکیبایی استراتژیک

گزارش 26 صفحه‌ای کارشناسان سازمان ملل اطلاعاتی درباره تعاملات «القاعده» با میزبانان افغانش ارائه می‌دهد. گزارش می‌گوید: «القاعده به طور استراتژیک صبور است و با گروه‌هایت روریستی دیگر در افغانستان همکاری می‌کند و به رابطه مداوم خود با (طالبان) اولویت می‌دهد. این گروه به طور مخفیانه فعالیت می‌کند تا تصویری از این‌که (طالبان) به توافق‌نامه دوحه در مورد عدم استفاده از سرزمین‌های افغانستان برای اهداف تروریستی پایبند است، ارائه دهد». اما گزارش اضافه می‌کند: «علیرغم کم بودن نمایش عمومی،(القاعده) تبلیغاتی منتشر می‌کند که هدف آن افزایش جذب (در صفوفش) است، در حالی که تلاش می‌کند توانایی‌های عملیاتی خود را بازسازی کند. توانایی (القاعده) برای انجام حملات بزرگ محدود است، اما قصد آن قوی باقی مانده و توانایی‌های گروه‌های وابسته به آن برای اجرای عملیات‌های خارجی را تقویت می‌کند. تغییراتی از زمان گزارش قبلی تیم سازمان ملل در وضعیت یا مکان حضور امیر(القاعده) وجود ندارد، و همچنین تغییراتی در توانایی‌های گروه در افغانستان مشاهده نشده است». معلوم است که گزارش قبلی به اطلاعاتی اشاره کرد که نشان می‌دهد «امیر واقعی (القاعده)، سيف العدل (مصری محمد صلاح‌الدین عبد الحلیم زیدان)، در ایران حضور دارد، در حالی که دیگر رهبران، از جمله عبد الرحمن الغامدی، در افغانستان هستند».
گزارش جدید، که در ژوئیه گذشته منتشر شد، اطلاعاتی درباره نقش‌هایی که رهبران «القاعده» در افغانستان ایفا می‌کنند، ارائه می‌دهد. گزارش می‌گوید که «شخصیات (القاعده) در افغانستان با امیران جنگ، تبلیغ‌کنندگان، جذب‌کنندگان و تأمین‌کنندگان ارتباط برقرار می‌کنند»، و اضافه می‌کند که «مدرسان با تجربه به افغانستان سفر کرده‌اند تا امنیت هسته‌های مخفی پراکنده در آنجا را تقویت کنند. (القاعده) به ارتباطات و عملیات‌های جذب، به ویژه در میان کسانی که قبلاً در کنار آن فعالیت می‌کردند یا اعضای عملیاتی بودند، قبل از آگوست 2021»، که تاریخ بازگشت «طالبان» به قدرت در کابل است، اولویت می‌دهد. گزارش همچنین اطلاعاتی درباره تلاش «القاعده» برای«ایجاد همکاری با جنبش اسلامی ترکستان شرقی که به نام حزب اسلامی ترکستانی نیز شناخته می‌شود، و با گروه انصار الله، به منظور تقویت فعالیت‌ها و تقویت موقعیت آن در ساختار نظامی (طالبان) در شمال، (برای) اجرای عملیات‌های مشترک و انتقال مرکز فعالیت‌های تروریستی به آسیای میانه» ارائه می‌دهد. «گروه انصار الله» در اینجا گروهی تاجیکی است که به نام «طالبان تاجیکی» نیز شناخته می‌شود و مقر آن در ولایت بدخشان در شمال افغانستان است.

گزارش سازمان ملل همچنین اطلاعاتی نشان می‌دهد که «هسته‌های مخفی(القاعده) در چندین ولایت افغان، به ویژه در جنوب شرق کشور، فعال هستند»، و اشاره می‌کند که دفاتر وابسته به این تشکیلات به ویژه«آموزش مبارزان محلی در کنار فعالان گروه (طالبان) پاکستانی» را بر عهده دارند، و به «رصد مکان‌های جدید برای پایگاه‌های آموزشی و خانه‌های امن در ولایت‌های مختلف افغانستان، از جمله اردوگاه‌های پیشین در جلال‌آباد، قندهار و در کنر، نورستان و تخار» اشاره می‌کند.

«درون» مسلح با موشک‌هایی مشابه به آن‌هایی که برای کشتن ایمن الظواهری، رهبر «القاعدة»، در کابل استفاده شد (ارتش آمریکا - آ.ب)

هرم «القاعده»

و در مورد هرم «القاعده» در افغانستان، گزارش می‌گوید: «گردان عمر الفاروق تحت فرماندهی ابو إخلاص مصری، با ورود یک گروه جدید از برخی مبارزان عرب، پیشرفت کرده است».
ابو إخلاص مصری به دلیل نگرانی «طالبان» از اینکه دستگاه‌های اطلاعاتی خارجی به دنبال او بودند، در اواخر نوامبر 2023 توسط مدیریت کل اطلاعات بازداشت حفاظتی (برای حفاظت) شد. همچنین گزارش می‌دهد که «دیگر اعضای (القاعده)، از جمله مهندسان تسلیحات، نیز به دلیل حفاظت بازداشت یا از سوی مقامات واقعی کابل پنهان شده‌اند».
بر اساس گزارش، «رسیدگی به ورود تعدادی از اعضای عرب (القاعده) به کنر و نورستان به منظور آموزش و تسهیل ارتباط میان محمد صلاح‌الدین عبدالحلیم زیدان (لقب سيف العدل) و شخصیت‌های اصلی (القاعده)، همچنین با شاخه (القاعده) در شبه‌جزیره هند و عناصر خاصی از (طالبان)» مورد توجه قرار گرفته است. همچنین«عبدالعظیم بن علی»، عضو لیبیایی (القاعده) که به شورای ابوسلیم در درنه تعلق دارد، در وزارت داخله (افغانستان) خدمت می‌کند بدون اینکه نقش مشخصی داشته باشد و برای او گذرنامه‌ای افغان به نام‌های (عبدالعظیم) و (علی موسى بن علی الدرسی) صادر شده است». گزارش قبلی تیم سازمان ملل، در ژانویه 2024، اشاره کرده بود که شش فعال جدید از اعضای «القاعده» به شرق افغانستان آمده‌اند تا به «گردان عمر الفاروق» تحت رهبری ابو إخلاص مصری بپیوندند و فاش کرده بود که این گروه هشت اردوگاه آموزشی جدید در افغانستان، از جمله در غزنی، لغمان، پروان و اوروزگان، به همراه یک پایگاه برای ذخیره سلاح در دره پنجشیر، تأسیس کرده است. همچنین گزارش می‌افزاید که حکیم مصری، مستقر در ولایت کنر، مسئول اردوگاه‌های آموزشی از جمله «آموزش انتحاری‌ها» برای گروه «طالبان» پاکستانی است. همچنین گزارش می‌دهد که «القاعده» پنج مدرسه (دینی) در لغمان، کنر، ننگرهار، نورستان و پروان دارد.
به نظر می‌رسد که افشای وجود این همه رهبران خارجی در افغانستان، نگرانی‌هایی برای مقامات «طالبان» ایجاد کرده است که اقدام به ساماندهی حضور آنها کرده‌اند. گزارش سازمان ملل، برای ماه ژوئیه گذشته، فاش می‌کند که مدیریت 31 در اطلاعات افغانستان، که مسئول هماهنگی با مبارزان خارجی است، «به تمام مبارزان عرب اطلاع داده است که از کابل دوری کنند وگرنه با بازداشت مواجه خواهند شد». همچنین اضافه می‌کند که «طالبان» علی‌رغم این دستور، از اعضای«القاعده» خواسته است که به پایتخت بیایند تا ثبت‌نام شده و اطلاعات آنها با استفاده از تکنولوژی (بیومتریک) گرفته شود، اما «شخصیت‌های بلندپایه (القاعده)» نیامده‌اند.
به نظر می‌رسد که مسئله انتقال اعضای «القاعده» به افغانستان، با وجود تلاش‌های «طالبان» برای حفظ آن از دید رسانه‌ها دیگر پنهان نیست. جالب توجه است که سيف العدل، که به عنوان «امیر واقعی»این گروه از زمان کشته شدن الظواهری توصیف می‌شود، مقاله‌ای منتشر کرد که در آن از طرفداران گروهش خواسته بود تا به افغانستان بپیوندند. در مقاله‌ای که عنوان آن «این غزه است: جنگ وجود و نه جنگ مرزها» بود، سيف العدل مسلمانان خواهان «تغییر» را تشویق کرد که به افغانستان بروند «تا از شرایط آن یاد بگیرند و از تجربه (طالبان) بهره‌مند شوند».
این دعوت به طور قطع دعوتی ساده نیست. سيف العدل، که سال‌ها در ایران اقامت داشته، بی‌تردید در فکر راهی است که به گروهش امکان دهد تا خود را بازسازی کرده و مبارزان بیشتری جذب کند، مشابه به آنچه که «القاعده» در دهه 1990 انجام داد، زمانی که افغانستان را به عنوان پایگاه پشتیبان برای جذب، آموزش و پنهان‌سازی استفاده کرد. و اگرچه گزارش کارشناسان سازمان ملل به این نکته اشاره می‌کند که «قصد (القاعده)» تغییر نکرده و آنها در حال آماده‌سازی برای حملات تروریستی بیشتر از افغانستان هستند، اما «طالبان» تاکنون متعهد به وعده خود برای عدم اجازه استفاده از افغانستان به عنوان پایگاه برای توطئه‌های تروریستی در خارج باقی مانده است. شایان ذکر است که آمادگی برای حملات «القاعده» در 11 سپتامبر 2001 درون خود گروه بحث‌هایی را در مورد جواز شرعی آن بدون اجازه «طالبان» برانگیخت. آیا تاریخ دوباره تکرار خواهد شد؟

دود ناشى از حمله هوایی آمریکا در كابل ۳۱ ژوئیه ۲۰۲۲... آمریکایی‌ها اعلام کردند که ایمن الظواهری را کشته‌اند (آ.ف.پ)

تهدید «القاعده» در پایین‌ترین سطح از 1996 است

با وجود نگرانی از خطرات بازگشت «القاعده» به افغانستان، به نظر می‌رسد که ایالات متحده مطمئن است که این گروه در حال حاضر در ضعیف‌ترین مرحله خود از زمان انتقال از سودان به افغانستان در سال 1996 است.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به سئوالات «الشرق الأوسط» گفت: «ما ارزیابی می‌کنیم که توانایی (القاعده) برای تهدید ایالات متحده از افغانستان یا پاکستان ممکن است در پایین‌ترین سطح از زمانی که گروه به افغانستان از سودان در سال 1996 منتقل شد، باشد».
او افزود که «نگرانی دائمی و مهم‌تر ایالات متحده در افغانستان مربوط به این است که این کشور دوباره نمی‌تواند به عنوان پایگاه برای حملات تروریستی علیه ایالات متحده عمل کند».
در مورد نشانه‌های بازگشت «القاعده» به افغانستان، گفت: «ما با استفاده از رویکردی که شامل تمامی دولت آمریکا می‌شود و با همکاری با شرکا و متحدان، در تلاش برای جلوگیری از ظهور مجدد تهدیدات خارجی از افغانستان هستیم»، و افزود: «ما به طور مداوم بر روی(حرکت) طالبان فشار می‌آوریم تا به تعهدات خود در زمینه مقابله با تروریسم پایبند باشد».
«الشرق الأوسط» سئوالاتی درباره ادعاهای بازگشت «القاعده» به افغانستان به وزارت خارجه دولت «طالبان» ارسال کرد، اما تا زمان انتشار این گزارش، پاسخی دریافت نکرد.