رفیق الحریری پس از اولین ديدار با بشار... دیگر نگران سوریه بودم، نه لبنان

نماینده و وزیر سابق، باسم السبع، داستان رابطه پیچیده بین نخست‌وزیر پیشین لبنان و ارکان قدرت در دمشق را روایت می‌کند

باسم سبع با رفیق حریری (فرانس پرس)
باسم سبع با رفیق حریری (فرانس پرس)
TT

رفیق الحریری پس از اولین ديدار با بشار... دیگر نگران سوریه بودم، نه لبنان

باسم سبع با رفیق حریری (فرانس پرس)
باسم سبع با رفیق حریری (فرانس پرس)

«الشرق الأوسط» از امروز انتشار بخش‌هایی از کتاب جدید سیاستمدار لبنانی، باسم السبع، را آغاز می‌کند که در آن فصولی از رابطه پیچیده بین نخست‌وزیر فقید لبنان، رفیق الحریری، و ارکان قدرت در سوریه روایت شده است. این کتاب با عنوان «لبنان في ظلال جهنم - من اتفاق الطائف إلى اغتيال الحريري: لبنان در سایه‌های جهنم - از توافق طائف تا ترور الحریری» (از انتشارات شرکت مطبوعات توزیع و نشر) منتشر شده است.
باسم السبع تا زمان ترور رفیق الحریری در سال ۲۰۰۵ سال‌ها مشاورش بود. وی از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۹ عضو پارلمان لبنان همچنین از ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۸ وزیر اطلاعات در دولت رفیق الحریری بود. او به جریان «المستقبل» و از رهبران جریان ۱۴ مارس تعلق دارد.

جلد کتاب

الحریری: «قرار است با بشار ملاقات کنم. این چیزی است که الختیار (مرد سالخورده) می‌خواهد... حال پدرش رو به وخامت می‌رود و پسرش به زودی به قدرت خواهد رسید، و از من خواسته شده که به او کمک کنم»

بین رفیق الحریری و باسل اسد رابطه دوستانه‌ای وجود نداشت، اما او در مراسم خاکسپاری باسل گريست: «به یاد پسرم حسام افتادم (که در یک تصادف رانندگی جان باخت). هیچ لحظه‌ای سخت‌تر از این برای یک پدر وجود ندارد. خداوند به رئیس‌جمهورى اسد کمک کند»

الحریری مرا برای اطلاع‌رسانی به خدام درباره محتوای ملاقاتش با بشار در کوه قاسیون فرستاد، و خدام به من گفت: «این جوان برای دفن پدرش عجله دارد... من خوش‌بین نیستم، و افرادی در سوریه و لبنان برایش توطئه می‌کنند»

پنجه‌های اسد

رابطه رفیق الحریری با قدرت در سوریه تقریباً یک ربع قرن طول کشید. این رابطه در اوایل دهه ۱۹۸۰ آغاز شد، زمانی که او به عنوان فرستاده پادشاه سعودی، فهد بن عبدالعزیز، همراه با مأموریت‌های دیپلماتیک شاهزاده بندر بن سلطان، به ویژه آن‌هایی که مربوط به تلاش‌های عربی برای توقف جنگ داخلی لبنان بود، فعالیت می‌کرد.
در شکل‌گیری این رابطه، برای موفقیت‌ها و ناکامی‌های آن، نقش‌ها و منافع و محاسبات سیاسی و شخصی مسئولان در رژیم سوریه تأثیرگذار بودند. این افراد از حافظ اسد اجازه دخالت در مسئله لبنان و برخورد با عناصر طایفه‌ای و حزبی آن را دریافت کردند.
در رابطه مستقیم با الحریری، افرادی مانند معاون رئیس‌جمهورى عبدالحلیم خدام، رئیس ستاد ارتش، عماد حکمیت الشهابی، و سرلشکر غازی کنیعان و سرلشکر رستم غزاله نقش داشتند. بشار اسد نیز در سال‌های پایانی عمر پدرش به این فهرست اضافه شد.
از طرف دیگر، باسل اسد پیش از کشته شدنش، و پس از او، بشار و ماهر اسد، سرلشکر محمد ناصیف (ابو وائل)، سرلشکر آصف شوکت و سرلشکر علی مملوک به رابطه با مخالفان لبنانی و نمادهای مقابله با الحریری توجه داشتند. شخصیت‌های دیگری نیز به دلیل شرایط رسمی و اضطراری به این فهرست اضافه شدند، از جمله نخست‌وزیران سوریه و وزرایی مانند وزیر دفاع، مصطفی طلاس، وزیر خارجه، ولید المعلم، و سلف او فاروق الشرع، و افسران ارشدی که فرماندهی نیروهای سوریه در لبنان را بر عهده داشتند.
آنچه ما از آن آگاه هستیم، خوانده‌ایم و دنبال کرده‌ایم این است که رابطه بین رفیق الحریری و حافظ اسد تحت سایه روابط سعودی - سوریه شکل گرفت، توسعه یافت و محك خورد. این رابطه تحت شرایطی قرار داشت که اعتماد و احترام متقابل بین این دو مرد را تقویت کرد، تا جایی که به یکی از اعضای حزب بعث از خاندان احمد اجازه داده شد تا در روزنامه «السفیر» مقاله‌ای بنویسد و در آن خواستار نخست‌وزیری در سوریه از جنس رفیق الحریری شود، در حالی که نام او در رسانه‌ها به عنوان وزیر امور خارجه دو کشور و از مهم‌ترین سازندگان توافق طائف و وفاق ملی در لبنان مطرح بود.

استقبال حافظ الاسد از رفیق الحریری (گتی)

رابطه الحریری با حافظ اسد به رابطه او با فرزندانش، باسل، بشار و ماهر، تسری نیافت، بلکه برعکس، این رابطه پر از پیام‌های مسموم و بى اعتمادى بود و با ناکامی‌های سیاسی مواجه شد که خسارات زیادی به روابط لبنان - سوریه وارد کرد و در نهایت به قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنیت سازمان ملل و فروپاشی لبنان و سوریه در گرداب نفرت‌های متقابل منجر شد.
پیش از بشار، حافظ اسد نقش جانشینی سیاسی را برای پسر ارشدش، باسل، در نظر گرفته بود که در یک تصادف رانندگی در مسیر فرودگاه دمشق کشته شد. باسل شخصیتی بود که از دهه ۱۹۸۰ جایگاه برجسته‌ای در مراکز قدرت در رژیم سوریه داشت، به عنوان وارثی بلامنازع در این موقعیت كه كسى با او رقابت نمى‌کرد، پس از برکناری عمویش، رفعت، و تبعید او به فرانسه و اسپانیا، و به عنوان یکی از ارکان تصمیم‌گیری در مربع طلایی رژیم، یعنی خانواده، طایفه، ارتش و حزب.

او فرزند ارشد رئیس کشور، رهبر طایفه علوی، فرمانده کل نیروهای مسلح و دبیر کل حزب بعث حاکم بود، و همه این‌ها ویژگی‌هایی هستند که دروازه ورود به بهشت مربع طلایی را تشکیل می‌دهند.
من همراه با الحريري در مراسم تشییع باسل که در روستای القرداحة در شمال سوریه برگزار شد، شرکت کردم و شاهد تجمعی بودم که در حیاط مسجد تشکیل شده بود. در پیشاپیش این جمعیت، رئیس‌جمهورى حافظ اسد، رئیس‌جمهورى حسنی مبارک، خدام و دیگر مقامات ارشد حضور داشتند. من متوجه شدم که الحريري برخلاف بقیه‌ شرکت‌کنندگان برجسته، به شدت گریه می‌کرد. بعد از مراسم، از او پرسیدم که چرا گریه می‌کرد، در حالی که او با باسل آشنایی نداشت و بینشان روابط دوستی‌ای نبود که مستلزم گریه باشد. او پاسخ داد: «مسئله این است که من به یاد پسرم حسام افتادم (پسرش که در اواخر دهه هشتاد در حادثه‌ای رانندگی در ایالات متحده جان خود را از دست داد). هیچ چیز سخت‌تر از این لحظات برای یک پدر نیست. خداوند به حافظ اسد کمک کند.»

باسل الأسد... رفیق الحریری در مراسم خاکسپاری‌اش گریه کرد

(...) باسل قهرمان همیشگی سوریه در سوارکاری بود و در دوره‌ چتربازی خود، نفر اول شد. او افسری بود که استادانش را تحت تأثیر قرار داد و در سال ۱۹۹۱، یک ماه پیش از آغاز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، با درجه ممتاز دکترای علوم نظامی از آکادمی نظامی شوروی دریافت کرد. بشار نیز در سن جوانی، یعنی ۲۳ سالگی، مدرک پزشکی خود را از دانشکده پزشکی دانشگاه سوریه کسب کرد. قبل از اینکه صحبت از تحصیل در تخصص چشم‌پزشکی در بریتانیا به میان آید، او در سال ۱۹۹۴ پیش از پایان تخصص خود به دمشق فراخوانده شد تا عنوان وارث حافظ اسد را پس از کشته شدن برادرش باسل به دست آورد و یک اصلاحیه‌ قانون اساسی به او امکان داد که در سن سی و سه سالگی ریاست جمهوری را به عهده گیرد.
بشار در راه پدر خود حرکت کرد. او از پزشکی به ارتش و از آنجا به رهبری حزب و ریاست جمهوری منتقل شد. پسر سوم، ماهر، در رشته مدیریت بازرگانی تحصیل کرد و آن را در بالاترین سطوح انجام داد. طبیعت تندش به او اجازه نداد که جایگاه برادرش باسل را به ارث ببرد، اما او در معادله‌ علوی موقعیت عمویش رفعت را به دست آورد و پس از تصدی فرماندهی گارد جمهوری و لشکر چهارم، دومین موقعیت را در نظام کسب کرد. لشکر چهارم همانند تیپ دفاعی رفعت در دوران گذشته، وظیفه حفاظت از رئیس‌جمهورى در برابر سقوط را بر عهده دارد.
سه پسر در تأثیرگذاری بر نقش سیاسی رفیق الحريري نقش‌های متفاوتی ایفا کردند. علاوه بر آن‌ها از خانواده علوی، عماد علی دوبا و سرلشكر کنعان به دلیل موقعیتش به عنوان رئیس دستگاه امنیتی و اطلاعاتی نیروهای سوری در لبنان و همچنین سرلشكر محمد ناصیف که به وفاداری به خانواده اسد معروف بود، و سرلشكر آصف شوکت، داماد رئیس‌جمهورى، که پس از مرگ باسل نفوذش افزایش یافت و مسئولیت‌های امنیتی مهمی با بشار به عهده گرفت.

لحود وحريري... رابطه‌ای متلاتم بین رئیس‌جمهور لبنان و نخست‌وزیرش (آ.ف.ب)

رفیق الحريري سعی کرد در اوایل دهه نود به باسل اسد نزدیک شود، به دلیل نقش اساسی او در پرونده لبنان و شبکه روابطی که او با بسیاری از شخصیت‌های لبنانی که در دسته مخالفان طبقه‌بندی شده بودند، برقرار کرده بود، اما رئیس‌جمهورى حافظ اسد به او کمک نکرد که این خواسته را محقق کند و زمان مناسب برای این کار را در اواخر دهه نود یافت، از طریق باز کردن در ملاقات با بشار.
روابط با بشار در آن مرحله با درجه‌ای بالا از نفرت مشخص می‌شد، پس از اینکه رئیس‌جمهورى امیل لحود به عنوان مرد اول سوریه در لبنان معرفی شد و کار تیم قضایی و امنیتی او را در ایجاد پرونده‌های کینه‌توزانه و تعقیب مردانش در دولت و راه‌اندازی کمپین‌های بدنامی علیه سیاست‌هایش پس از دور شدن از ریاست دولت، تسهیل کرد. الحريري این وضعیت را به عنوان نشانه‌ای برای اقدام به حل محاصره‌ای که از سوی لحود و گروهش با همکاری رئیس اطلاعات سوریه در لبنان، سرلشكر غازی کنعان و معاونش رستم غزاله به او تحمیل شده بود، ديد و تصمیم گرفت به ریشه‌ مشکل برود تا راه‌های ممکن برای تصحیح رابطه را بررسی کند.

او در سال ۱۹۹۹ به دمشق رفت، سفری غیرعلنی برای دیدار با رئیس‌جمهور سوریه، حافظ اسد، که آخرین سال از دوره‌ای که تقریباً سی سال طول کشیده بود و در ژوئن ۲۰۰۰ با مرگ او به پایان رسید. این ممکن بود آخرین دیدار بین آن‌ها باشد، و در آن دیدار الحريري متوجه شد که اسد پدر راه را برای پسرش بشار به کاخ المهاجرین هموار کرده است و روزهای باقی‌مانده را برای تحویل روح و سپردن زمام امور به پسرش می‌شمارد.

حافظ اسد

اسد به الحريري توصیه کرد که با بشار ارتباط برقرار کند و مستقیماً با او درباره پرونده لبنان و روابط دوجانبه صحبت کند. «بشار رابطه خوبی با لحود دارد و می‌تواند امور را مدیریت کند.» الحريري بدون تردید موافقت کرد و اسد بزرگ‌تر متعهد شد که ملاقاتی با اسد کوچک‌تر ترتیب دهد. رهبر لبنانی فهمید که توانایی دوستش، معاون رئیس‌جمهور سوریه، عبدالحلیم خدام در تأثیرگذاری کاهش یافته است و تجدید ویزای ورود به کاخ المهاجرین نیاز به ارائه درخواست نزد بشار دارد.
الحريري مرا در اواخر سپتامبر 1999 به قریطم (محل اقامتش در بیروت) فراخواند و به من اطلاع داد که باید آماده باشم تا همراه او به دمشق بروم، با این شرط که «نمی‌خواهم هیچ‌کس از این موضوع خبردار شود. ابو طارق (یحيی العرب، همراه امنیتی او) منتظر تماسی است که بلافاصله بعد از آن حرکت خواهیم کرد.» ابو طارق آمد و در گوش رئیس زمزمه‌ای کرد و سپس گفت: «بفرمایید، دوستان.» من، ابو طارق، وسام الحسن (یکی از مقامات ارشد امنیتی لبنان) و الحريري همراه شدیم. الحريري سوار خودروی مرسدس زره‌پوش خود شد و خود رانندگی می‌کرد. من کنار او نشسته بودم و الحسن در صندلی عقب بود. کاروان از قریطم حرکت کرد و خودرویی مجهز به جدیدترین فناوری‌های نظارتی در جلو و دو خودروی استتار با شماره‌های مشابه، و پشت سر ما یک آمبولانس و یک ردیف از خودروهای شاسی‌بلند همراه با همراهان مسلح، ما را دنبال می‌کردند.
کمتر از یک دقیقه بعد، الحريري به الحسن گفت: «باسم (من) نمی‌داند که قرار است در دمشق با چه کسی ملاقات کنیم.» پرسیدم: «آیا قرار است با رئیس‌جمهور ملاقات کنید؟» پاسخ داد: «مهم‌تر... قرار است با بشار ملاقات کنم. این خواسته‌ی پیرمرد (حافظ اسد) است و نیاز به گشایش صفحه‌ای جدید داریم. پدر از نظر سلامتی در وضع خوبی نیست و پسر به قدرت خواهد رسید، و من باید به او کمک کنم... این اولین باری است که به دمشق می‌روم و با ابو جمال (خدام) ملاقات نمی‌کنم. به هر حال نمی‌خواهم او چیزی بداند... بعداً به او اطلاع خواهم داد.»

عبدالحليم خدام (رويترز)

کاروان بدون توقف ادامه داد. وقتی به تقاطع عنجر رسیدیم، جایی که مقر فرماندهی سوریه و دفتر سرلشکر غازی کنعان قرار دارد، الحريري به سمت مرز لبنان و سوریه رانندگی کرد. گفت: «نمی‌خواهیم کسی را ببینیم. بعد از جدیده یابوس کسی منتظر ماست تا ما را همراهی کند.» در جدیده، خودروی مرسدس 190 که سه نفر داخل آن بودند ما را همراهی کرد. پشت سر آن به ورودی‌های دمشق رسیدیم و کاروان به یک خودروی دیگر، یک پژوی قهوه‌ای‌رنگ، تحویل داده شد. راننده پژو از ابو طارق خواست که فقط خودروی نخست وزیر الحريري او را دنبال کند. بقیه خودروها کنار جاده پارک کردند و پژو ما را به مدت دو کیلومتر در جاده‌ای خاکی هدایت کرد که به کوه قاسیون منتهی می‌شد.
روی تپه‌ای منزوی از سایر محلات کوه، باسل اسد یک ویلای کوچک ساخته بود که آن را به‌عنوان دفتر جلسات خصوصی‌اش انتخاب کرده بود. بشار جایگاه پدرش را از برادرش به ارث برده بود و بخشی از این ارثیه ویلای سنگی بود که دور تا دور آن را زمینی بایر احاطه کرده بود، به جز چند درختی که تازه کاشته شده بودند. این ویلا کوچک بود و مناسب برای یک محل اقامت جوان پسند با دیدی به دمشق از بالا.
بشار در ورودی دفترش از الحريري استقبال کرد و ما، یعنی وسام الحسن، ابو طارق و من، در سالن مجاور منتظر ماندیم. سعی کردم مکالماتی که در حال انجام بود را بشنوم، اما موفق نشدم، جز صدای خنده‌ای که با کلماتی نامفهوم درآمیخته بود. با این حال به دوستانم اشاره کردم که کاملاً ساکت باشند، شاید بتوانیم جمله‌ای را بشنویم که جو این دیدار را دلپذیرتر کند و از تنشی که ما را احاطه کرده بود، بکاهد؛ درست مثل اینکه در یک بازدید از زندان بودیم.

این جلسه حدود یک ساعت و نیم به طول انجامید. بشار میهمان خود را همان‌گونه که استقبال کرده بود، بدرقه کرد و از فاصله چند متری به ما سلام کرد، بدون هیچ دست‌دادن یا کلامی، جز خداحافظی سنتی و جمله‌ای که از آن صدای بشار به گوشمان رسید: «به امید دیدار نزدیک، ان‌شاءالله، جناب رئیس».

بشار اسد در حال ملاقات با رفیق حریری (گتی)

در راه بازگشت، در کنار نخست وزیر سوار ماشین شدم. وقتی به محلی رسیدیم که کاروان توقف کرده بود، از وسام خواست که به خودروی ابو طارق بپیوندد. الحريري هیچ واکنشی نشان نداد. او سکوت کرده بود و من هم از هرگونه پرسشی خودداری کردم تا به جدیده یابوس رسیدیم. از او پرسیدم: «خیر باشد ان‌شاءالله برخلاف معمول، ساکتی. جلسه چطور بود؟» به من نگاهی انداخت و لبخند زد: «خیر... خیر. بعداً صحبت می‌کنیم.» دکمه ضبط را فشرد و صدای خواننده وردة الجزائری پخش شد و او با او زمزمه کرد: «قال إيه بيسألوني... عنّك يا نور عيوني.» از مرز گذشتیم و به طرف لبنانی رسیدیم. خودرو را کنار زد. کاروان متوقف شد. گفت: «بیا، رانندگی کن»... و همین‌طور هم شد. جاهایمان را عوض کردیم و به محض اینکه حرکت کردیم، گفت: «جلسه ضروری بود و قطعاً خوب بود... اما راستش را بخواهی؟ بعد از این جلسه من نگران لبنان نیستم. ما می‌توانیم مشکلات خود را حل کنیم. عادت کرده‌ایم که بیفتیم و دوباره بلند شویم. من الان نگران سوریه‌ هستم».
پرسیدم: «چرا، خیر باشد؟»
پاسخ داد: «بعد از حافظ اسد، سوریه را یک بچه اداره خواهد کرد... خدا به داد سوریه برسد.» صندلی خود را به عقب برد... و خوابید.
برداشتی که الحريري از این جلسه داشت، او را از ادامه مقابله با حملاتی که به او می‌شد باز نداشت. روز بعد به من گفت که دغدغه‌ی بشار در حال حاضر محدود به «سازماندهی وضعیت داخلی حزب، نظام و خانواده است تا با هر موقعیتی که به وضعیت سلامتی پدرش مربوط می‌شود، مقابله کند. به نظر می‌رسد که او دوستی من را کلیدی برای روابط خارجی که در مرحله بعد به آن نیاز خواهد داشت، می‌داند... از من درباره‌ی رابطه‌ام با رئیس‌جمهور شیراک، ولیعهد سعودی شاهزاده عبدالله بن عبدالعزیز و دولت آمریکا پرسید، و خواست که با لحود همکاری کنم و تغییراتی را که سوریه شاهد خواهد بود، دنبال کنم. این جوان منتظر رفتن پدرش است، بدون اینکه این موضوع را آشکار کند و مرتباً تکرار می‌کند که وضعیت سلامت پدرش او را نگران می‌کند، و دیابت بیماری خطرناکی است که به مشکلات قلب و عروق منجر می‌شود».

باسم سبع با رفیق حریری (فرانس پرس)

الحريري به دلیل مشغول بودن بشار به مسائل داخلی سوریه، احساس اطمینان می‌کرد و در عین حال، از پیگیری این مشغولیت از طریق ارتباط با خدام، عماد حکمیت شهابی و لواء کِنْعان، برای مهار هرگونه پیامد ناشی از گشایش به بشار، غافل نماند. او فراتر از این نیز رفت و از من درباره‌ی سودمندی ارتباط با لواء محمد ناصیف (ابو وائل)، که یکی از نزدیکان باسل اسد و بعدها بشار بود و در پرونده‌ی لبنان و همچنین در امور شیعی و ایرانی نقش کلیدی داشت، و به دلیل ارتباط نزدیکی که با علامه سید محمد حسین فضل‌الله داشت، پرسید. من او را به این کار تشویق کردم و به او اشاره کردم که فردی نزدیک به ناصیف به نام فضل شلق (که بعدها وزیر ارتباطات شد) می‌تواند این ارتباط را برقرار کند. ناصیف به برخی شخصیت‌های لبنانی از جمله خود الحريري، رئیس نبیه بری و میشل المر، اعتماد نداشت، اما با رئیس حسین الحسینی دوستی ویژه‌ای داشت و او را شایسته‌ترین فرد برای ریاست مجلس نمایندگان می‌دانست. همچنین او نسبت به سیاستمدارانی در لبنان که با خدام دوست بودند، به شدت نظر منفی داشت، ولی این افراد شامل ولید جنبلاط نمی‌شدند.

چند روز پس از جلسه در قاسیون، الحريري به من اطلاع داد که خدام منتظر من در خانه‌اش در شهر ساحلی بانیاس است و «می‌توانی او را از اوضاع جدید مطلع کنی و جزئیات دیدار با بشار را توضیح دهی. مهم است که واکنش او را که تلفنی بیان نمی‌کند، به من برسانی.» من به بانیاس رفتم و از مردم درباره‌ی خانه عبدالحلیم خدام پرسیدم. صاحب یک مغازه آدرس خانه برادرش را به من داد، و در نزدیکی آن ویلا‌ای کنار ساحل بود که متعلق به خدام بود. من به مدت یک ساعت با نایب رئیس‌جمهور سوریه به تنهایی صحبت کردم، و در نهایت پیامی به الحريري فرستادم: «به نظر می‌رسد که این پسر عجله دارد پدرش را به خاک بسپارد. به هر حال، ابو بهاء (لقب الحريري) کارش را به‌درستی انجام می‌دهد و باید به همین مسیر ادامه دهد. فشار زیادی بر او در بیروت و دمشق وارد است، بهتر است که دشمنان و فشارها را کاهش دهد تا بتواند لحود را تحت فشار قرار دهد. اما صادقانه بگویم، من خوشبین نیستم. در سوریه و لبنان افرادی هستند که برای او چاله می‌کنند. به هر حال، به او بگو که من تا آخر با او هستم».

رفیق الحریری... رابطه‌ای پیچیده با مقامات امنیتی سوریه (فرانس پرس)

در همین زمان، الحريري به سمت سرلشکر محمد ناصیف حرکت کرد که در منطقه‌ای جدید در سمت ورودی غربی دمشق، در منطقه الصبوره ساکن بود. ناصیف در ورودی ویلا، که به گفته خودش توسط مرحوم باسل برای او ساخته شده بود، با ما به گرمی استقبال کرد. ویلا نسبتاً ساده بود و چیزی نشان‌دهنده‌ی ثروت غیرعادی در آن نبود، به جز یک باغ که در آن درختان مثمر و غیرمثمر کاشته شده بودند.
من قبلاً ابو وائل را می‌شناختم و چندین بار همراه با همکارم، ولید الحسینی، صاحب مجله «الکفاح العربی»، در دفترش با او ملاقات کرده بودم. او یکی از فرماندهانی بود که به طور مستقیم با بشار در ارتباط بود و دستورالعمل‌ها را از او دریافت می‌کرد و درباره‌ی مسائل مربوط به وضعیت لبنان و نقشه‌ی اتحادهای انتخاباتی، پرسش‌هایی مطرح می‌کرد، همان‌طور که در یکی از مکالمات شاهد آن بودم.
سرلشکر ناصیف با خوشحالی از میهمانش استقبال کرد و گفت: «من سال‌ها منتظر این دیدار بودم. شما، جناب رئیس، عزیز سوریه و شخصاً عزیز من هستید. خوشحالی من از حضور شما در این خانه بسیار است. این خانه، خانه شماست، همان‌طور که همه خانه‌های سوریه خانه شماست. تقصیر از برادرمان ابو یعرب (منظور سرلشکر غازی کِنْعان است) بود که می‌خواست دوستی شما را به انحصار خود درآورد... ما نیز دوستان و برادران شما هستیم. امروز روز خاصی است و هیچ شریکی با من در این ملاقات نیست. ناهار را با هم می‌خوریم، در باغ استراحت می‌کنیم و به راحتی با هم وقت می‌گذرانیم».
گفتگوهای شخصی و میز بزرگی که با انواع غذاهای خوشمزه‌ی شامی پر شده بود و اصرار مداوم میزبان بر چشیدن همه‌ی غذاها، به اندازه‌ای برجسته بود که بحث‌های سیاسی در مقابل آن به جزئیات تبدیل شد. مهم‌ترین بخش این مهمانی، شکستن یخ‌ها با مردی بود که سال‌ها در زمره‌ی مخالفان دسته‌بندی شده بود و دشمنانی برای الحريري در لبنان ساخته بود. ما الصبوره را همان‌طور که استقبال شده بودیم، و پس از صرف یک وعده انار که به هضم سایر غذاها کمک کرد، ترک کردیم و خداحافظی موقتاً مین‌های ابو وائل را خنثی کرد.

رفیق الحریری و رئیس‌جمهور فرانسه ژاک شیراک (أ.ف.ب)

حافظ اسد به خوبی فهمیده بود که پسرش بدون حمایت کشورهای عربی و بین‌المللی نمی‌تواند با اطمینان در رأس قدرت قرار بگیرد. شاید او با حس سیاسی بیدارش دریافته بود که الحريري می‌تواند نقش اساسی در این حمایت داشته باشد، و مراسم تشییع جنازه‌اش باید فرصتی باشد برای آغاز حکومت بشار اسد، که در آن رئیس‌جمهور فرانسه ژاک شیراک، ولیعهد سعودی شاهزاده عبدالله، رئیس‌جمهور مصر حسنی مبارک، و دولت آمریکا با نمایندگی وزیر خارجه‌اش مادلین آلبرایت حضور داشته باشند. و چه کسی بهتر از رفیق الحريري برای تحقق این هدف؟
لبنان به شکلی مشابه به مراسم تشییع جنازه حافظ اسد روی آورد، همان‌طور که شخصیت‌های عربی و بین‌المللی و رهبران لبنانی و پیروانشان به مراسم نصب بشار اسد به عنوان رئیس‌جمهور شتافتند. بشار ماه‌ها منتظر این لحظه بود، و دیدارش با الحريري در کوه قاسیون در چارچوب همین لحظه بود.
فردا: یک بند در دستور کار... اهانت به رفیق الحريري.



فشار آمریکا، سردرگمی «چارچوب هماهنگی» عراق را افزایش داد

رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، و نخست‌وزیر عراق، محمد شیاع السودانی، در عکس یادگاری حاشیه اجلاس شرم‌الشیخ، ۱۳ اکتبر ۲۰۲۵ (رسانه دولتی)
رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، و نخست‌وزیر عراق، محمد شیاع السودانی، در عکس یادگاری حاشیه اجلاس شرم‌الشیخ، ۱۳ اکتبر ۲۰۲۵ (رسانه دولتی)
TT

فشار آمریکا، سردرگمی «چارچوب هماهنگی» عراق را افزایش داد

رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، و نخست‌وزیر عراق، محمد شیاع السودانی، در عکس یادگاری حاشیه اجلاس شرم‌الشیخ، ۱۳ اکتبر ۲۰۲۵ (رسانه دولتی)
رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، و نخست‌وزیر عراق، محمد شیاع السودانی، در عکس یادگاری حاشیه اجلاس شرم‌الشیخ، ۱۳ اکتبر ۲۰۲۵ (رسانه دولتی)

منابع عراقی می‌گویند مرجعیت دینی در نجف در هیچ اقدامی برای تعیین نهایی نامزد نخست‌وزیری نقش ندارد، در حالی که «چارچوب هماهنگی» به دلیل آنچه فشارهای مستمر آمریکا خوانده شده، در برنامه‌های خود درباره آینده روابط بغداد و واشنگتن دچار سردرگمی شده است.

پس از برگزاری چند جلسه برای انتخاب نامزد پست اجرایی، آخرین جلسه روز دوشنبه برگزار شد. در این نشست، «چارچوب هماهنگی» نتایج دو کمیته خود را بررسی کرد: یکی برای دیدار با نامزدها و دیگری برای بررسی مکانیزم انتخاب نامزد نهایی توسط رهبران چارچوب، اما میان طرف‌های این چارچوب توافقی حاصل نشد.

رسانه‌های نزدیک به «چارچوب هماهنگی» گزارش دادند که دلیل مراجعه به مرجعیت علی‌ سیستانی در نجف، ناتوانی رهبران این چارچوب در انتخاب نامزد مشخص به دلیل اختلافات عمیق سیاسی میان آنها بوده است.

رهبران «چارچوب هماهنگی» پس از اعلام خود به‌عنوان بزرگ‌ترین فراکسیون پارلمان عراق (واع)

موضع نجف

گزارش‌ها حاکی است مرجعیت دینی نجف از دخالت در انتخاب نامزد خودداری کرده است، اما تحلیلگران می‌گویند درخواست نظر از مرجعیت، بازتاب ناتوانی نیروهای برنده انتخابات در تصمیم‌گیری میان نامزدهای غیررسمی است.

رسانه‌های محلی ده‌ها نامزد را فاش کرده‌اند و از نوسانات شدید در فهرست نامزدهای پیشنهادی خبر می‌دهند؛ گاهی فهرست کوتاه شامل پنج نفر و گاهی شامل ده‌ها شخصیت شیعی است.

عباس راضی، دبیرکل چارچوب هماهنگی، پیش‌تر گفته بود که «نامزدها محدود به شخصیت‌های رهبری هستند» و ائتلاف از افراد مشخصی خواسته تا برای این پست اعلام آمادگی کنند.

طالب محمد کریم، پژوهشگر مسائل سیاسی، به «الشرق الأوسط» گفت: «وضعیت پیچیده و بی‌سابقه است و نیازمند رویکرد جدیدی برای تسریع در تشکیل دولت آینده است؛ معیار اصلی حفظ منافع مالی و سیاسی عراق است، نه منافع جناحی».

او افزود: «لازم است تفاهم‌های آرام با آمریکا و پایتخت‌های منطقه‌ای برقرار شود تا دولت آینده متعهد شود از خاک عراق برای مناقشات دیگران استفاده نکند و با طرحی عملی، سلاح‌ها کنترل و منافع مشترک حفظ شود».

ائتلاف «عمران و توسعه» بیشترین کرسی‌ها را در مقایسه با احزاب «چارچوب هماهنگی» کسب کرده است (ایکس)

ترامپ و السودانی

اختلاف درباره نامزد مورد نظر «چارچوب هماهنگی» پس از اظهارات جنجالی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، افزایش یافت. او گفته بود: «عراق پس از حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران، کشور دوست آمریکا شد» و فاش کرد که نخست‌وزیر عراق، محمد شیاع السودانی، برای دریافت جایزه صلح نوبل به او رأی داده است.

این اظهارات در محافل شیعی بغداد بحث‌برانگیز شد، به ویژه که بسیاری ترامپ را رئیس آمریکایی می‌دانند که دستور ترور قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، را در ژانویه ۲۰۲۲ صادر کرد.

السودانی در پلتفرم «ایکس» چهارشنبه نوشت: «همیشه سعی کرده‌ام روابطی بسازم که به کشور خدمت کند. از همان ابتدا دریافتم که دوستی، نه خصومت، ثبات و پیشرفت کشور را تضمین می‌کند».

انتظار سافایا

در این وضعیت پیچیده، رهبران چارچوب هماهنگی منتظر رسیدن نماینده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا، ماراک سافایا، به عراق هستند. او پیام‌های هشداردهنده‌ای به برخی نیروهای چارچوب هماهنگی داده است، به ویژه کسانی که هنوز جناح‌های مسلح دارند و تحت تحریم‌های آمریکا هستند.

پیش‌تر، تام باراک، نماینده آمریکا در لبنان و سوریه، به طور کوتاه به بغداد سفر کرده بود و طبق منابع مطلع، پیام‌های مهمی درباره مسائل داخلی و منطقه‌ای منتقل کرد.

منابع به «الشرق الأوسط» گفتند که سه موضوع اصلی توسط باراک با السودانی مطرح شده است: اقدامات آمریکا برای خلع سلاح حزب‌الله، اهمیت کنترل مرزهای عراق و سوریه و جلوگیری از ورود شخصیت‌های وابسته به گروه‌های مسلح به دولت آینده عراق.

در همین راستا، مذاکراتی نیز میان فؤاد حسین، معاون نخست‌وزیر و وزیر خارجه عراق، با مایکل ریگاس، معاون وزیر خارجه آمریکا، انجام شد. سفارت آمریکا در بغداد با انتشار دوباره بیانیه مشترک وزارت خارجه عراق، تأکید کرد که «آمریکا به صراحت بر خلع سلاح میلیشیاهای تحت حمایت ایران که به حاکمیت عراق ضربه می‌زنند، تهدیدی برای آمریکایی‌ها و عراقی‌ها هستند و منابع عراق را به نفع ایران می‌برند، ادامه خواهد داد».


چگونه سفر کاری یک اردنی به مسکو با مرگ در جبهه‌های نبرد پایان یافت؟



سربازان جذب‌شده جدید در حال شرکت در تمرین نظامی در منطقه نظامی جنوبی روسیه، ۱۴ نوامبر ۲۰۲۵ (خبرگزاری آلمان)
سربازان جذب‌شده جدید در حال شرکت در تمرین نظامی در منطقه نظامی جنوبی روسیه، ۱۴ نوامبر ۲۰۲۵ (خبرگزاری آلمان)
TT

چگونه سفر کاری یک اردنی به مسکو با مرگ در جبهه‌های نبرد پایان یافت؟



سربازان جذب‌شده جدید در حال شرکت در تمرین نظامی در منطقه نظامی جنوبی روسیه، ۱۴ نوامبر ۲۰۲۵ (خبرگزاری آلمان)
سربازان جذب‌شده جدید در حال شرکت در تمرین نظامی در منطقه نظامی جنوبی روسیه، ۱۴ نوامبر ۲۰۲۵ (خبرگزاری آلمان)

پسر بزرگ رائد رمزی صبری حماد، یکی از دو اردنی که پس از جذب نظامی توسط ارتش روسیه کشته شدند، جزئیات تکان‌دهنده‌ای از سفر پدرش به مسکو بیان کرد؛ سفری که در نهایت به مرگ او به‌عنوان «سرباز در ارتش روسیه» انجامید.

روزنامه «الشرق الأوسط» با أُواب حماد درباره سفر پدرش گفتگو کرد؛ این گفتگو چند ساعت پس از آن انجام شد که وزارت امور خارجه اردن از شهروندان خواست «هرگونه تلاش برای جذب نظامی در ارتش روسیه» را گزارش دهند و همچنین از مقامات روسیه درخواست کرد «به جذب نظامی اردنی‌ها پایان دهند».

أُواب حماد گفت پدرش در ماه اوت گذشته برای کار اداری در وزارت دفاع روسیه به مسکو رفته بود. به گفته او، پدرش تنها چند روز پس از رسیدن خبر داد که به جبهه منتقل شده تا در صفوف ارتش روسیه بجنگد؛ سپس ارتباط او با پایان همان ماه قطع شد.

او تأکید کرد پدرش که ۵۴ سال داشت، هرگز در «نیروهای مسلح اردن (ارتش عربی)» خدمت میدانی نداشته و سابقه کاری‌اش بیشتر در امور مهندسی بوده است. او افزود پدرش پس از بیکاری اخیر تصمیم گرفته بود شغلی متناسب با مهارتش در خارج از کشور پیدا کند.

پیشنهادهای کاری در «تلگرام»

أُواب حماد توضیح داد که پدرش برای یک شغل اداری که در گروه‌های «تلگرام» منتشر شده بود و مربوط به پیشنهادهای کاری وزارت دفاع روسیه بود، درخواست داده بود. او پس از پذیرش، از عَمّان راهی مسکو شد، اما بعداً مشخص شد که تبدیل به یک سرباز جذب‌شده در ارتش روسیه شده و در جبهه مقابل ارتش اوکراین قرار گرفته است.

او می‌گوید پدرش که به خانواده اطلاع داده بود از مسکو به یک واحد رزمی منتقل شده، توضیح نداد چگونه از وظیفه غیرنظامی به مأموریت نظامی تبدیل شده است. تماس‌های او به‌تدریج کمتر شد و دیگر نمی‌توانست زیاد صحبت کند. طبق گفته او، ارتباطات در ۲۵ اوت کاملاً قطع شد.

خانواده با وزارت خارجه اردن برای پیدا کردن محل حضور او تماس گرفتند تا اینکه خبر مرگ او در ۲۵ سپتامبر به آنان رسید و پس‌ازآن جست‌وجوی جزئیات کشته‌شدن و محل جسد آغاز شد.

در نبود جزئیات، خانواده از طریق سفارت اردن در مسکو درخواست کردند جسد او به عَمّان منتقل شود تا «دفن و مراسم سوگواری در میان خانواده» انجام شود.

حماد همچنین گفت چند تن از بستگان او نیز از طریق پیشنهادهای کاری منتشرشده در «تلگرام» به مسکو رفته‌اند و احتمال داد شمار اردنی‌هایی که قربانی «عملیات فریب» مشابه شده‌اند، شاید «حدود ۴۰۰ نفر» باشد.

تلاش‌ها برای «فریب»

مدیریت عملیات و امور کنسولی وزارت خارجه اردن روز پنجشنبه اعلام کرد دو شهروند اردنی پس از جذب نظامی برای جنگ در کنار ارتش روسیه کشته شده‌اند.

خودروهای زرهی و سربازان روس در حال عبور به سمت ماریوپل در جنوب شرقی اوکراین (رویترز)

در بیانیه وزارتخانه آمده بود که این نهاد، اقدامات «فریب شهروندان اردنی توسط طرف‌های خارجی با هدف جذب نظامی غیرقانونی» را به‌طور نزدیک پیگیری می‌کند؛ اقدامی که «نقض قانون اردن و قانون بین‌المللی» است و «جان شهروندان را به خطر می‌اندازد».

وزارتخانه از شهروندان خواست «هرگونه تلاش برای جذب نظامی آنان در ارتش روسیه» را گزارش کنند و هشدار داد که تعامل با آن «خطرناک و خلاف قانون» است. همچنین گفت از مقامات روسیه خواسته «به جذب نظامی اردنی‌ها پایان دهند و جذب هر اردنی که قبلاً جذب شده است را متوقف کنند» و اعلام کرد «تمام اقدامات لازم برای توقف این روند» را اتخاذ خواهد کرد.

وزارتخانه هشدار داد که طرف‌هایی در اینترنت در حال جذب نظامی اردنی‌ها هستند و گفت این طرف‌ها با هماهنگی نهادهای ملی پیگیری می‌شوند تا «اقدامات قانونی و دیپلماتیک برای متوقف کردن آنها و اجرای قانون» انجام شود؛ زیرا «فریب شهروندان و جذب آنها در یک ارتش خارجی، نقض شدید قانون بین‌المللی، تعهدات بین‌المللی و قانون اردن» است که پیوستن به ارتش خارجی را جرم می‌داند.

روش‌های جذب نظامی

صدها اردنی در روسیه زندگی می‌کنند و بنا بر داده‌های غیررسمی «خبرگزاری فرانسه»، بیش از ۲۰ هزار اردنی در دانشگاه‌ها و مؤسسات روسیه و اتحاد جماهیر شوروی سابق تحصیل کرده‌اند. با آغاز جنگ روسیه و اوکراین، وزیر دفاع روسیه در آن زمان، سرگئی شویگو، گفته بود ۱۶ هزار داوطلب از خاورمیانه آماده جنگ در کنار نیروهای مسکو هستند. همچنین گزارش‌ها حاکی از اعزام حدود دو هزار سرباز سوری در آن زمان به روسیه بود.

«خبرگزاری فرانسه» در گزارشی که اوایل ماه جاری منتشر کرد، از جذب جوانان عراقی از طریق گروه‌های «تلگرام» خبر داد. طبق این گزارش، پیشنهادهای جذب شامل حقوق ماهانه ۲۸۰۰ دلار، مسیر دریافت گذرنامه روسی، تأمین درمان، حقوق بازنشستگی و غرامت در صورت جراحت بود.

تلاش برای جذب جنگجویان خارجی به خاورمیانه محدود نمی‌شود؛ روش‌های مشابه در آسیای مرکزی، هند، بنگلادش، نپال و حتی کوبا استفاده می‌شود. بنا بر گزارش مرکز «آتلانتیک کانسل» آمریکا، شمار کوبایی‌های حضور یافته در خطوط جبهه اوکراین بین ۵ هزار تا ۲۰ هزار سرباز جذب‌شده برآورد می‌شود.


وزارت خارجه مصر به «الشرق الأوسط»: در حال آماده‌سازی شرایط برای کنفرانس «بازسازی غزه» هستیم

یک آواره از ساختمان آسیب‌دیده در محله تل الهوى شهر غزه به خرابی‌ها نگاه می‌کند (AFP)
یک آواره از ساختمان آسیب‌دیده در محله تل الهوى شهر غزه به خرابی‌ها نگاه می‌کند (AFP)
TT

وزارت خارجه مصر به «الشرق الأوسط»: در حال آماده‌سازی شرایط برای کنفرانس «بازسازی غزه» هستیم

یک آواره از ساختمان آسیب‌دیده در محله تل الهوى شهر غزه به خرابی‌ها نگاه می‌کند (AFP)
یک آواره از ساختمان آسیب‌دیده در محله تل الهوى شهر غزه به خرابی‌ها نگاه می‌کند (AFP)

سخنگوی وزارت خارجه مصر، سفیر تمیم خلاف، روز یکشنبه به «الشرق الأوسط» اظهار کرد که قاهره همراه با شرکای منطقه‌ای و بین‌المللی در حال فراهم کردن محیط مناسب برای موفقیت کنفرانس «بهبودی سریع و بازسازی در نوار غزه» است و مصر به دنبال برگزاری کنفرانسی است که بیشترین اثربخشی و بهره‌وری را داشته باشد.

خلاف افزود: «مصر تلاش‌های خود را بدون وقفه در حمایت از برادران فلسطینی و حفظ مسیر تثبیت آتش‌بس ادامه می‌دهد، و در حال پیشبرد مرحله دوم طرح صلح رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، هستیم که با تصویب شورای امنیت در قطعنامه ۲۸۰۳ مرتبط است، و این اقدامات از طریق مشورت‌های دقیق با شرکای منطقه‌ای و بین‌المللی انجام می‌شود.»

او ادامه داد: «جزئیات بسیاری هنوز در حال مشورت است تا اطمینان حاصل شود که اجرای آن در چارچوبی انجام شود که ثبات را تضمین کرده و منافع مردم فلسطین را حفظ کند.»

شورای امنیت در ۱۷ نوامبر ۲۰۲۵ طرح ترامپ برای صلح منطقه را تصویب کرده بود.

تأخیر در کنفرانس بازسازی

در خصوص دلیل تأخیر کنفرانس بازسازی از موعد مقرر پایان نوامبر ۲۰۲۵، سفیر خلاف بدون اعلام تاریخ جدید گفت: «مصر در تلاش برای برگزاری کنفرانس بهبودی سریع و بازسازی و توسعه غزه است، به گونه‌ای که بیشترین اثرگذاری و بهره‌وری از آن حاصل شود».

فلسطینی‌ها در اردوگاه النصیرات در وسط غزه در حال جستجو در میان زباله‌ها برای یافتن هر چیزی که قابل استفاده باشد (AFP)

خلاف تأکید کرد که مصر همراه با شرکای منطقه‌ای و بین‌المللی «در حال فراهم کردن محیط مناسب برای موفقیت هر اقدام بین‌المللی در این زمینه است و مصر به ادامه نقش حمایتی خود از برادران فلسطینی بر اساس تحولات و نیازهای واقعی در زمین پایبند است.»

کنفرانس «بازسازی»

بر اساس بیانیه وزارت خارجه مصر، وزیر امور خارجه مصر، بدر عبد العاطی، روز جمعه در دیدار با وزیر امور خارجه فلسطین، فارسین آغابکیان شاهین، در بارسلونا، بر این نکته تأکید کرد که کشورش «در حمایت از مسئله فلسطین و تلاش‌ها برای بازسازی غزه و بهبودی سریع کوتاهی نخواهد کرد، به ویژه در چارچوب آماده‌سازی برای کنفرانس بین‌المللی که مصر میزبان آن خواهد بود».

قاهره میزبان برنامه بازسازی ۵ ساله

در «نشست اضطراری عربی» که چهارم مارس گذشته در قاهره برگزار شد، «طرح بازسازی و توسعه نوار غزه» تصویب شد. هدف این طرح، اقدام برای بهبودی سریع و بازسازی غزه بدون جابجایی فلسطینی‌ها در بازه زمانی مشخص تا ۵ سال و با بودجه تقریبی ۵۳ میلیارد دلار است. قاهره برای حمایت از بازسازی غزه کنفرانس بین‌المللی را با هماهنگی سازمان ملل پیشنهاد کرده است.

فلسطینی‌ها در مدرسه‌ای که شدیداً آسیب دیده و اطراف آن خرابی است، اردو زده‌اند (AFP)

در «نشست شرم‌الشیخ برای صلح» که به توافق آتش‌بس در غزه در اکتبر گذشته انجامید، رئیس‌جمهور مصر، عبدالفتاح السیسی، بر اهمیت برگزاری کنفرانس قاهره برای بازسازی و بهبودی سریع غزه در نوامبر تأکید کرد.

پیش‌تر مقامات مصری اعلام کرده بودند که امکان برگزاری کنفرانس در نوامبر وجود دارد. طبق بیانیه پیشین وزارت خارجه، در ۱۷ اکتبر، وزیر عبد العاطی با نخست‌وزیر فلسطین، محمد مصطفی، تلفنی گفتگو کرده و درباره آمادگی‌ها و جزئیات کنفرانس بازسازی، به ویژه تأمین مالی و ارزیابی میزان خسارت، بحث شد.

در ۵ نوامبر ۲۰۲۵، السیسی پس از دیدار با رئیس جمهور قرقیزستان، صادیر جباروف، در قاهره اعلام کرد، مصر قصد دارد کنفرانس بین‌المللی بازسازی و بهبودی سریع در غزه را تا پایان ماه برگزار کند.

از زمان اعلام السیسی، اکثر گفتگوهای رئیسان و همچنین مذاکرات وزیر خارجه درباره کنفرانس و آمادگی‌های آن با کشورهای مختلف، از جمله بریتانیا، ترکیه، فرانسه، پادشاهی عربی سعودی، عراق، قطر و غیره بوده است.

نخست‌وزیر مصر، مصطفی مدبولي، در سخنرانی خود در «نشست جی۲۰» در ژوهانسبورگ در ۲۲ و ۲۳ نوامبر، بدون اعلام تاریخ مشخص گفت: «مصر کنفرانس جهانی ویژه بهبودی سریع و بازسازی غزه را برگزار خواهد کرد و از کشورهای شما دعوت می‌کنم در این کنفرانس شرکت کنند».

دلایل تأخیر

در ۲۵ نوامبر، منبعی مطلع مصری اعلام کرد که کنفرانس قاهره برای بهبودی سریع و بازسازی غزه که قرار بود پایان نوامبر برگزار شود، «در موعد مقرر برگزار نخواهد شد و به تعویق می‌افتد». دلیل آن تشدید وضعیت در غزه و تلاش قاهره برای فراهم کردن شرایط بهتر روی زمین برای تحقق اهداف کنفرانس عنوان شد.

این منبع به «الشرق الأوسط» گفت: «کنفرانس در موعد مقرر برگزار نخواهد شد و احتمالاً کمی به تأخیر می‌افتد، به ویژه که تلاش موازی دیگری نیز در حال انجام است؛ واضح است که ایالات متحده قصد دارد اقدام خاص خود را در رفح انجام دهد»، اشاره به «منطقه سبز» در مناطقی که اسرائیل در غزه کنترل دارد.

لباس‌ها روی توده‌های آوار در غزه آویزان شده است (AP)

منبع افزود: «مصر کشور بزرگی است و توان انجام این مأموریت‌ها را دارد، اما زمان‌بندی مناسب برای آن فراهم می‌کند تا تأثیر واقعی و مثبت بر واقعیت زندگی برادران فلسطینی حاصل شود.»

وی درباره علت تأخیر توضیح داد: «بسیاری از کشورها ضمانت می‌خواهند که تخریب دوباره در غزه تکرار نشود، این ضمانت‌ها هنوز فراهم نشده و در حال حاضر نیز با ادامه تشدید اسرائیلی و نقض مکرر توافق، فراهم نخواهد شد.»

توافق آتش‌بس در غزه اواخر نوامبر دچار اختلال شد و حداقل ۲۱ کشته بر اثر حملات اسرائیل ثبت شد، بر اساس گزارش «مدیریت دفاع مدنی» غزه. همچنین دستیابی به مرحله دوم توافق، که از ۱۰ اکتبر با میانجیگری مصر، قطر، آمریکا و ترکیه اجرایی شده بود، به تأخیر افتاد.