جعجع به «الشرق الأوسط»: پس از جنگ، بازگشت «شبه دولت حزب‌الله» را نخواهیم پذیرفت

ایران پس از ترور نصرالله، حزب‌الله را هدایت می‌کند و تا آخرین لبنانی به جنگ ادامه می‌دهد

سمیر جعجع، رئیس حزب «القوات اللبنانیه»
سمیر جعجع، رئیس حزب «القوات اللبنانیه»
TT

جعجع به «الشرق الأوسط»: پس از جنگ، بازگشت «شبه دولت حزب‌الله» را نخواهیم پذیرفت

سمیر جعجع، رئیس حزب «القوات اللبنانیه»
سمیر جعجع، رئیس حزب «القوات اللبنانیه»

سمیر جعجع، رئیس حزب «القوات اللبنانیه»، درباره خطرات ناشی از جنگ ایران و اسرائیل که در لبنان در حال وقوع است، هشدار داد. او بر لزوم اتخاذ یک موضع تاریخی تأکید کرد که مفهوم دولت را بازگرداند و راه را برای آتش‌بس هموار کند. جعجع معتقد است که «مفهوم شبه‌دولتی که حزب‌الله نماینده آن بود، لبنان را به وضع کنونی رسانده» و هشدار داد که «به سوی افزایش قتل، مرگ و ویرانی می‌رویم». او لبنان را مانند «کشتی‌ای بدون ناخدا و بدون دنده در دریای متلاطم» توصیف کرد.

جعجع در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط» به رفتار سیاستمداران و مسئولان لبنانی انتقاد کرد و گفت که آن‌ها واقعاً نمی‌دانند چه می‌گذرد. او اظهار کرد: «در حال حاضر جنگی بزرگ در منطقه در حال جریان است و آنچه در لبنان در حال رخ دادن است، یکی از فصول آن است. این جنگ میان ایران و اَذرع آن از یک طرف و اسرائیل و به‌دنبال آن ایالات متحده و سایر کشورهای اروپایی از طرف دیگر است. به‌جای این‌که تمام تلاش خود را برای خارج کردن لبنان از این جنگ به‌کار بگیریم، رفتار می‌کنیم که گویی هیچ چیزی در حال وقوع نیست». او افزود که «مسئولان لبنانی، به‌جای آنکه از مواضع تنگ‌نظرانه خود فاصله بگیرند، تبدیل به یک «کمیته امداد» شده‌اند. اگر بخواهیم نوع قدرت کنونی لبنان را خلاصه کنیم، می‌توانیم بگوییم که این یک «کمیته امداد» است و نه یک دولت».

نصرالله و تصمیم‌گیری لبنانی

جعجع با تأسف به تغییرات حزب‌الله پس از ترور حسن نصرالله، دبیرکل آن اشاره کرد. او بیان کرد: «زمانی که حسن نصرالله در قید حیات بود، من فکر می‌کردم که در جایی نظر لبنانی درباره آنچه می‌گذشت، به‌ویژه از طرف او ابراز می‌شد و او در تصمیم‌گیری‌های ایرانی تأثیر داشت، اما اکنون این تصمیم به‌طور کامل ایرانی شده است و گروه‌های باقی‌مانده از حزب‌الله تحت فرماندهی افسران ایرانی قرار دارند و به این ترتیب، جنگ با منافع ایران انجام می‌شود».

جعجع باور دارد که حزب‌الله از نظر تشکیلاتی متلاشی نشده است و می‌گوید: «گروه‌های نظامی حزب در جنوب با تصمیمی غیرمتمرکز می‌جنگند و بخش بزرگی از آن‌ها هنوز وجود دارند و نباید فراموش کنیم که رابطه نزدیکی با افسران ایرانی دارند و به همین دلیل، ایران تا آخرین مبارز ادامه می‌دهد».

او همچنین به آسیب‌های وارد شده به ساختار نظامی حزب‌الله اشاره کرد. براساس مطالعات انجام‌شده در مراکز اروپایی و حتی اسرائیلی، حزب‌الله باید روزانه بین ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ موشک به سمت اسرائیل شلیک می‌کرد، اما این اتفاق نمی‌افتد. او گفت: «متأسفانه توازن قوا روشن و مشخص است. ایرانی‌ها به جنگ ادامه خواهند داد و این موضوع را با افرادی که در لبنان باقی مانده‌اند و جوانان لبنانی ادامه خواهند داد». جعجع به‌عنوان شاهدی برای این مدعا، به سفر وزیر خارجه ایران و رئیس مجلس آن به لبنان در یک هفته اشاره کرد و گفت که انگار آن‌ها برای نظارت بر جنگ آمده‌اند.

فاجعه‌ای در همه سطوح

جعجع بار دیگر به عملکرد سیاسی دولت فعلی انتقاد کرد و گفت که «ما با فاجعه‌ای در همه سطوح روبرو هستیم و مسئولان به گونه‌ای رفتار می‌کنند که گویی هیچ نقشی در آنچه می‌گذرد ندارند». او اظهار کرد: «در تابستان گذشته، وقتی نماینده ویژه آمریکا، آموس هوکستین، به لبنان آمد و خواستار اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شد، مسئولان بی‌تفاوت بودند و از مسئولیت‌های خود شانه خالی کردند. من شخصاً با چندین مسئول صحبت کردم و به آن‌ها هشدار دادم که اوضاع به سمت آنچه امروز می‌بینیم پیش می‌رود، اما آن‌ها همکاری نکردند».

جعجع همچنین با نظر افرادی که می‌گویند «دولت و حکومت قادر به انجام هیچ کاری برای خارج کردن لبنان از بحران نیست»، مخالف است. او گفت: «دولت سیاسی فراموش کرده است و ما را نیز فراموش کرده است که قادر به انجام همه کارها است. دولت باید تشکیل جلسه دهد و اعلام کند که نمی‌پذیرد وضعیت کنونی ادامه یابد و باید تصمیم به استقرار ارتش و اعلام نیت خود برای اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ بگیرد، بدون توجه به موضع اسرائیل، زیرا باید از جایی آغاز کنیم. باید یک اعلام نیت جدی ارائه شود و من نمی‌گویم که دولت باید از ارتش بخواهد با حزب‌الله درگیر شود، اما باید از جایی آغاز کرد... و این باید با یک تصمیم شروع شود، زیرا تصمیم‌گیرندگان تصمیمات خود را رها کرده‌اند و ما نتیجه آن را دیدیم». او بر ضرورت «تشکیل جلسه فوری دولت و اتخاذ تصمیمات مناسب» تأکید کرد و افزود که پارلمان باید گرد هم آید و توصیه‌ای برای حمایت از دولت در بازپس‌گیری تصمیم‌گیری لبنانی صادر کند.

1559 و ادامه جنگ

جعجع به انتقادات برخی از افراد که خواستار اجرای تصمیم ۱۵۵۹ هستند که به خلع سلاح گروه‌های مسلح اشاره دارد، پاسخ داد. او گفت: «این منطق ما از ۲۰ سال پیش است و منطق جدیدی نیست. مسئولان دولت هستند که در پذیرش این خط‌مشی تعلل کرده‌اند. ما طرح خود را برای پایان جنگ ارائه کردیم، اما این طرح مورد استقبال قرار نگرفت. اکنون هیچ نماینده بین‌المللی در لبنان برای بررسی چگونگی پایان جنگ وجود ندارد، بنابراین ما باید خودمان اقدام کنیم تا این جنگ ویرانگر را متوقف کنیم».

جعجع تأکید کرد که از امنیت اجتماعی نمی‌ترسد «زیرا نمی‌بینم که هیچ طرفی از لبنان نیت بدی داشته باشد»، اما «این امر مانع بروز برخی مشکلات نمی‌شود، به‌ویژه اینکه تقریباً نیمی از جمعیت لبنان در معرض آوارگی قرار دارند، اما این امر قابل کنترل است و ارتش و نیروهای امنیتی می‌توانند آن را تحت کنترل داشته باشند». او همچنین اضافه کرد که «این آوارگی فعلی هرگز مانند سال ۲۰۰۶ نیست و این بحران ممکن است ماه‌ها طول بکشد و به تبع آن یک بحران اجتماعی شدید به وجود آورد».

جعجع از «احتمال بازگشت حزب‌الله به درون لبنان پس از پایان جنگ» نمی‌ترسد و می‌گوید: «پس از پایان جنگ، هرچه نتیجه آن باشد، امکان ندارد به وضعیتی که پیش از جنگ در لبنان بود، بازگردیم. ما دیدیم که این وضعیت ما را به کجا رسانده است و نمی‌توانیم اجازه دهیم که ادامه یابد». او به‌طور مشخص‌تر می‌گوید که «قضیه ارتش، ملت و مقاومت (که در بیانیه‌های وزارتی برای توجیه سلاح حزب‌الله استفاده می‌شود) و غیبت دولت به نفع شبه‌دولت حزب‌الله که توانایی‌های دولت را جذب می‌کند، نمی‌تواند ادامه یابد. ما نمی‌توانیم این وضعیت مبهم را بپذیریم که تصمیمات از خارج از دولت گرفته می‌شود و حزب‌الله درباره صلح و جنگ تصمیم می‌گیرد. ما دیدیم که این وضعیت ما را به کجا رسانده است».

جای خالی رئیس‌جمهوری

جعجع درباره وضعیت ریاست‌جمهوری که نزدیک به دو سال است خالی مانده، می‌گوید که احتمال حصول پیشرفتی وجود دارد، «به شرطی که رئیس مجلس، نبیه بری، اجازه برگزاری جلسات مجلس را بدهد». او افزود: «رئیس بری در ابتدا با این نظر موافق بود، اما پس از ورود ایرانی‌ها نظرش تغییر کرد و اکنون صحبت درباره این است که نباید قبل از آتش‌بس رئیس انتخاب کنیم».

جعجع شرایطی را که باید بر انتخابات حاکم باشد، مشخص کرد و تأکید کرد که «هر نامزدی باید به توافق طائف و تصمیمات بین‌المللی پایبند باشد. دیگر نمی‌توان شگرد و ترفند بازی کرد» و او بار دیگر تأکید کرد که «سریع‌ترین راه برای توقف آتش‌بس، انتخاب رئیس‌جمهور است».



مراسم تجدید بیعت با ولیعهد برای سعودی‌ها چه معنایی دارد؟

شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود
شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود
TT

مراسم تجدید بیعت با ولیعهد برای سعودی‌ها چه معنایی دارد؟

شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود
شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود

ولیعهد رؤیاهای پادشاه را به واقعیت تبدیل کرد و به شکلی آن را محقق ساخت که عربستان امروز را به چیزی متفاوت بدل کرده است

با فرا رسیدن هشتمین سالگرد بیعت شاهزاده محمد بن سلمان به‌عنوان ولیعهد، زمان اندکی درنگ می‌کند تا بر مرحله‌ای بی‌سابقه در تاریخ سعودی گواهی دهد. در روز ۲۱ ژوئن ۲۰۱۷ (۲۶ رمضان ۱۴۳۸ هـ)، فرمان پادشاه سلمان برای انتخاب شاهزاده محمد به این منصب صادر شد و در آن شب مبارک، سعودی‌ها با ولیعهد بیعت کردند.
این لحظه‌ای سرنوشت‌ساز در تاریخ سعودی بود که در آن، این رهبر استثنایی آشکار شد؛ شخصیتی که آرزوهای ملت خود را همراه با میراث و تاریخ پرافتخار، جایگاه جهانی و وزن تمدنی آن بر دوش گرفت.
سعودی‌ها از طریق بیعت، به ویژگی منحصربه‌فرد نظام سیاسی خود و اصالت اسلامی آن می‌نگرند و مشروعیت قانون اساسی کشور را که بر پذیرش و رضایت مردمی استوار است، تأیید می‌کنند؛ مشروعیتی که در عمق وجدان ملت و حاکمان سعودی ریشه دارد. این رابطه، بنیان مستحکم قرارداد اجتماعی سعودی را تثبیت می‌کند و درعین‌حال، دستاوردهای دولت مدرن خود و گام‌های استوار آن به‌سوی آینده را به یاد می‌آورند.
انتخاب شاهزاده محمد بن سلمان به‌عنوان ولیعهد، سرآغاز مرحله‌ای جدید بود که در آن، نوسازی با بلندپروازی و برنامه‌ریزی جسورانه با تلاش خستگی‌ناپذیر درهم‌آمیخت. این تصمیم، صرفاً یک انتقال سیاسی نبود، بلکه پاسخی ضروری به نیاز رهبری‌ای بود که دیدگاهی متفاوت دارد، بر اراده استوار است و معتقد است که آینده ساخته می‌شود، نه اینکه صرفاً منتظر آن ماند.
شاهزاده محمد بن سلمان توانایی‌های استثنایی و مهارت‌های رهبری برجسته‌ای از خود نشان داد که او را به بهترین گزینه برای ولایت‌عهدی، دومین منصب مهم پس از پادشاه، تبدیل کرد؛ منصبی که نماد ثبات، استحکام پایه‌های سلطنت و تداوم سلسله حاکم است. او همچنین ریاست هیئت وزیران و شورای امور سیاسی و امنیتی را بر عهده دارد؛ شورایی که مسئول سیاست‌ها و راهبردهای امنیت ملی و سیاست داخلی و خارجی کشور است. علاوه بر این، او ریاست شورای امور اقتصادی و توسعه را نیز به عهده دارد که مسئول پرونده‌های اقتصادی، مالی، سرمایه‌گذاری و توسعه‌ای، ازجمله بخش‌های آموزش، بهداشت و خدمات است. بنابراین، او بر تدوین سیاست‌ها و راهبردهای تمام بخش‌های دولتی نظارت دارد و اجرای آن‌ها را پیگیری می‌کند.
فراموش نشدنی است که او معمار «چشم‌انداز ۲۰۳۰ سعودی» است؛ کسی که اهداف آن را تعیین کرد و بر حسن اجرای برنامه‌ها و پروژه‌های آن نظارت دارد.
تمامی این مسئولیت‌های اجرایی که پادشاه به ولیعهد سپرده بود، در سپتامبر ۲۰۲۲ (ربیع‌الأول ۱۴۴۴ هـ) با انتصاب او به ریاست هیئت وزیران، به اوج خود رسید. این نخستین باری در ۶۰ سال گذشته بود که پادشاه، رئیس هیئت وزیران نبود. بررسی جزئیات حقوقی و تاریخی این فرمان سلطنتی ممکن است طولانی باشد، اما نکته مهم، اعتماد کامل و تفویض مطلق اختیارات از سوی پادشاه به ولیعهد برای اداره تمامی این مسئولیت‌ها و رسیدگی به حجم گسترده‌ای از پرونده‌ها است؛ موضوعی که در اندازه دستاوردهای محقق‌شده منعکس می‌شود.
ولیعهد، دیدگاه‌های پادشاه را به واقعیتی ملموس تبدیل کرده و به شیوه‌ای شگفت‌انگیز، سعودی امروز را به کشوری متفاوت بدل کرده است. بااین‌حال، این تغییر به‌عنوان انقطاع از مراحل پیشین نیست، بلکه تداوم آن‌ها محسوب می‌شود و ثبات در اصول و مبانی تأسیس دولت، اتکا بر میراث تاریخی و عمق تمدنی آن را نشان می‌دهد.

شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود

جامعیت چشم‌انداز

هنگامی که به اعلام چشم‌انداز ۲۰۳۰ سعودی در آوریل ۲۰۱۶ (رجب ۱۴۳۷ هـ) نگاه می‌کنیم، این پرسش مطرح می‌شود: آیا سعودی‌ها انتظار این همه دستاورد را داشتند؟ پاسخ مستقیم: خیر. بسیاری از ناظران و تحلیلگران در زمان اعلام این چشم‌انداز، تنها بر ابعاد اقتصادی آن تمرکز کردند و از این نکته غافل شدند که این چشم‌انداز، یک پروژه‌ نوسازی جامع و برنامه‌ای اصلاحی فراگیر در تمامی ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سایر حوزه‌هاست.
با گذشت زمان، ویژگی‌های این چشم‌انداز بیش از پیش آشکار شد و دستاوردهای امروز در تمامی سطوح، گواه این امر است. اگر تنها به بخشی از آنچه در یک سال اخیر تحقق یافته، نگاه کنیم، بزرگی این موفقیت‌ها را درک خواهیم کرد.
- سعودی رتبه اول جهانی را در شاخص اعتماد ادلمن ۲۰۲۴ (گزارش اعتماد) از نظر میزان اعتماد شهروندان به دولت خود کسب کرد.
- رتبه دوم جهانی در شاخص تحول فناوری شرکت‌ها.
- رتبه چهارم جهانی در شاخص توسعه دولت الکترونیک و خدمات دیجیتال سازمان ملل.
- نرخ بیکاری در میان سعودی‌ها در سال ۲۰۲۴ به ۷.۱ درصد کاهش یافت، که به سطح هدف‌گذاری‌شده در چشم‌انداز ۲۰۳۰ (۷ درصد) بسیار نزدیک است.
- درصد مالکیت مسکن در میان خانواده‌های سعودی به ۶۳.۷ درصد افزایش یافت، که در حال نزدیک شدن به هدف ۷۰ درصدی تا سال ۲۰۳۰ است. این دو حوزه (اشتغال و مسکن) از جمله مهم‌ترین چالش‌های گذشته بودند.
- سعودی رتبه نخست رشد تعداد گردشگران بین‌المللی در میان کشورهای سازمان ملل را کسب کرد.
- سعودی در میان کشورهای گروه ۲۰ بالاترین نرخ رشد درآمدهای گردشگری را به ثبت رساند.
- برای اولین بار، میزبانی دو رویداد بین‌المللی بزرگ را به دست آورد: اکسپو ۲۰۳۰ و جام جهانی ۲۰۳۴.
سعودی در کنار همه این‌ها، همچنان بهترین خدمات را به میلیون‌ها حاجی و زائر ارائه می‌دهد و با بیشترین تلاش ممکن از حرمین شریفین و زائران آن‌ها مراقبت می‌کند.
افزون بر این، دستاوردهای عظیم در زمینه‌های آموزش، بهداشت، حمل‌ونقل، زیرساخت‌ها و خدمات شهری در سطح ملی، و رهبری در کمک‌های بشردوستانه و امدادرسانی جهانی را نیز نباید نادیده گرفت. همچنین، در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سرگرمی و ورزش تحولات چشمگیری رخ داده که شمارش آن‌ها دشوار است.

چشم‌انداز سیاسی

اما اگر بخواهیم ابعاد سیاسی چشم‌انداز را که از آغاز حکومت ملک سلمان در سال ۲۰۱۵ (۱۴۳۶ هـ) پایه‌گذاری شد، درک کنیم، می‌توان گفت که هدف این سیاست، قرار دادن سعودی در جایگاهی شایسته در صحنه بین‌المللی و تثبیت موقعیت آن به عنوان قدرتی دیپلماتیک با نفوذ جهانی است. این سیاست همچنین بر استفاده حداکثری از منابع و ظرفیت‌های کشور از طریق ایجاد شراکت‌های راهبردی با قدرت‌های جهانی و متنوع‌سازی روابط بین‌المللی تأکید دارد.
شاهدی بر این موضوع، سفر ملک سلمان به آمریکا در سپتامبر ۲۰۱۵ (ذی‌القعده ۱۴۳۶ هـ) است، جایی که شاهزاده محمد بن سلمان در دیدار ملک سلمان با باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، طرح شراکت راهبردی قرن بیست‌ویکم را ارائه کرد. این طرح به عنوان تکمیل‌کننده روابط موجود توصیف شد و ملک سلمان و اوباما از دستیاران خود خواستند که سازوکار اجرای این شراکت را طراحی کنند. توسعه این شراکت در دوره نخست ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ نیز ادامه یافت.
از سوی دیگر، در دسامبر ۲۰۲۲ (جمادی‌الاول ۱۴۴۴ هـ)، ملک سلمان و شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهوری چین، توافقنامه شراکت راهبردی جامع میان سعودی و چین را امضا کردند.
علاوه بر این، سعودی روابط راهبردی خود با روسیه را نیز تقویت کرد و با همکاری نزدیک در حوزه انرژی، نقشی کلیدی در ائتلاف اوپک پلاس ایفا نمود که به ثبات قیمت‌های جهانی نفت کمک شایانی کرد.
تمامی این اقدامات نشان می‌دهد که چشم‌انداز ۲۰۳۰ فراتر از یک برنامه اقتصادی است؛ این یک نقشه راه جامع برای نوسازی کشور و تثبیت جایگاه سعودی به عنوان یک قدرت جهانی در همه ابعاد است.

شراکت‌ها و میانجی‌گری‌ها

سعودی در سال‌های اخیر موفق شده است روابط خود را با قدرت‌های جهانی به شکل چشمگیری تقویت کند. این امر نتیجه رهبری هوشمندانه‌ای است که مسیر شراکت‌های استراتژیک قرن بیست‌ویکم را ترسیم و اجرا کرده است. این شراکت‌ها بر تقویت منافع مشترک با کشورهای تأثیرگذار استوار است و بر اساس درکی عمیق از نیازهای جهان امروز، تعادلی را برقرار کرده که به نفع همه طرف‌هااست.
در دنیای امروز، حفظ روابط استراتژیک مؤثر همزمان با آمریکا، روسیه و چین کار آسانی نیست. با این حال، سعودی موفق شده اصول و مسیر خود را حفظ کند و در عین حال، احترام و قدردانی نه‌تنها از سوی رهبران جهان، بلکه حتی از سوی ملت‌ها را نیز به دست آورد.
این شراکت‌های بزرگ و تفاهمات در زمینه‌های گوناگون، در حالی شکل گرفته که سعودی همواره بر استقلال تصمیم‌گیری و برابری در تعاملات تأکید داشته است. این امر از سوی تمامی کشورهایی که با سعودی تعامل دارند، کاملاً درک و پذیرفته شده است.
ملک سلمان بن عبدالعزیز این اصل را در سفر خود به ایالات متحده به‌روشنی بیان کرد. او در دیدار با باراک اوباما، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا در کاخ سفید گفت:
«ما رابطه خود را با ایالات متحده، رابطه‌ای مفید برای جهان و منطقه خود می‌دانیم... امیدواریم که این رابطه همچنان ادامه یابد و به صلح جهانی کمک کند... کشور ما، به لطف خدا، نیازی به چیزی ندارد، اما برای ما مهم است که ثباتی برقرار باشد که به نفع مردم منطقه باشد.»
اگر به دستاوردهای سیاسی سعودی در چند سال گذشته نگاه کنیم، درمی‌یابیم که این کشور دارای یک چشم‌انداز سیاسی مستقل و پویااست. میانجی‌گری سعودی بین آمریکا و روسیه نمونه‌ای از این سیاست است.
در طول دهه‌های گذشته، سعودی همواره نقش یک میانجی صلح در جهان عرب و اسلام را ایفا کرده است. اما در سال‌های اخیر، این کشور تلاش‌های گسترده‌ای برای حل چالش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در تعامل با آمریکا، چین، کشورهای اروپایی، روسیه، اوکراین، ایران، هند و پاکستان انجام داده است. شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد و رئیس شورای وزیران، شخصاً این تلاش‌ها را هدایت کرده است.
امروز، نقش میانجی‌گری سعودی بیش از هر زمان دیگری پررنگ شده و این کشور به بزرگ‌ترین «میانجی خیر» در جهان تبدیل شده است. سعودی نه‌تنها در پی پایان دادن به جنگ‌ها و بحران‌های سیاسی است، بلکه الگویی الهام‌بخش از یک کشور پیشرو را ارائه می‌دهد که هدفش استفاده از قرن بیست‌ویکم برای شکوفایی بشریت است، نه تکرار جنگ‌ها و رقابت‌های ویرانگر قرن بیستم.

شایستگی رهبری

دستاوردهای اقتصادی چشم‌انداز ۲۰۳۰، از جمله افزایش تأثیر صندوق سرمایه‌گذاری عمومی و افزایش بهره‌وری مالی کشور، به یک الگوی جهانی تبدیل شده است.
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، در هنگام امضای فرمان تأسیس صندوق سرمایه‌گذاری ملی آمریکا، به موفقیت‌های صندوق سرمایه‌گذاری عمومی سعودی اشاره کرد و آن را یک نمونه موفق جهانی دانست.
امروز، جهان به‌خوبی درک کرده است که قدرت سعودی دیگر فقط در نفت و سرمایه‌گذاری‌هایش خلاصه نمی‌شود. بلکه این کشور توانسته است با رهبری کارآمد و مدیریت هوشمندانه، اقتصاد خود را متحول کند و در بازه‌ای کوتاه، به دستاوردهایی برسد که بسیاری از کشورها طی دهه‌ها قادر به دستیابی به آن‌ها نیستند.
نمونه‌ای از این موفقیت، میانجی‌گری سعودی بین دو قدرت بزرگ جهانی، آمریکا و روسیه، در «قصر الدرعیه» ریاض است؛ اتفاقی که هیچ‌کس تصور آن را نمی‌کرد.
یکی از دلایل اعتماد قدرت‌های جهانی به رهبری سعودی، درک عمیق این کشور از منافع، اولویت‌ها و تعاملات جهانی است. بی‌طرفی مسئولانه در مذاکرات صلح و سرمایه‌گذاری در روابط استراتژیک با قدرت‌های جهانی، باعث شده که سعودی به عنوان کشوری که صرفاً به دنبال منافع خود در خارج از مرزهایش نیست، بلکه به دنبال ایجاد ثبات و پیشرفت جهانی است، مورد احترام قرار گیرد.
امروز، سعودی‌ها در سالگرد بیعت با ولیعهد خود، محمد بن سلمان، نه‌تنها آرزوها و رویاهای خود را محقق‌شده می‌بینند، بلکه شاهد هستند که او با تلاش شبانه‌روزی، کشور را به جایگاه پیشرو جهانی رسانده است.
این آغاز مسیری جدید است، مسیری که در آن دستاوردهای بیشتری رقم خواهد خورد و سعودی را در صدر کشورهای پیشرو جهان قرار خواهد داد.