مراسم تجدید بیعت با ولیعهد برای سعودی‌ها چه معنایی دارد؟

در میان دستاوردها و موفقیت‌هایی که به سوی آینده‌ای شکوفا پیش می‌روند

شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود
شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود
TT

مراسم تجدید بیعت با ولیعهد برای سعودی‌ها چه معنایی دارد؟

شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود
شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود

ولیعهد رؤیاهای پادشاه را به واقعیت تبدیل کرد و به شکلی آن را محقق ساخت که عربستان امروز را به چیزی متفاوت بدل کرده است

با فرا رسیدن هشتمین سالگرد بیعت شاهزاده محمد بن سلمان به‌عنوان ولیعهد، زمان اندکی درنگ می‌کند تا بر مرحله‌ای بی‌سابقه در تاریخ سعودی گواهی دهد. در روز ۲۱ ژوئن ۲۰۱۷ (۲۶ رمضان ۱۴۳۸ هـ)، فرمان پادشاه سلمان برای انتخاب شاهزاده محمد به این منصب صادر شد و در آن شب مبارک، سعودی‌ها با ولیعهد بیعت کردند.
این لحظه‌ای سرنوشت‌ساز در تاریخ سعودی بود که در آن، این رهبر استثنایی آشکار شد؛ شخصیتی که آرزوهای ملت خود را همراه با میراث و تاریخ پرافتخار، جایگاه جهانی و وزن تمدنی آن بر دوش گرفت.
سعودی‌ها از طریق بیعت، به ویژگی منحصربه‌فرد نظام سیاسی خود و اصالت اسلامی آن می‌نگرند و مشروعیت قانون اساسی کشور را که بر پذیرش و رضایت مردمی استوار است، تأیید می‌کنند؛ مشروعیتی که در عمق وجدان ملت و حاکمان سعودی ریشه دارد. این رابطه، بنیان مستحکم قرارداد اجتماعی سعودی را تثبیت می‌کند و درعین‌حال، دستاوردهای دولت مدرن خود و گام‌های استوار آن به‌سوی آینده را به یاد می‌آورند.
انتخاب شاهزاده محمد بن سلمان به‌عنوان ولیعهد، سرآغاز مرحله‌ای جدید بود که در آن، نوسازی با بلندپروازی و برنامه‌ریزی جسورانه با تلاش خستگی‌ناپذیر درهم‌آمیخت. این تصمیم، صرفاً یک انتقال سیاسی نبود، بلکه پاسخی ضروری به نیاز رهبری‌ای بود که دیدگاهی متفاوت دارد، بر اراده استوار است و معتقد است که آینده ساخته می‌شود، نه اینکه صرفاً منتظر آن ماند.
شاهزاده محمد بن سلمان توانایی‌های استثنایی و مهارت‌های رهبری برجسته‌ای از خود نشان داد که او را به بهترین گزینه برای ولایت‌عهدی، دومین منصب مهم پس از پادشاه، تبدیل کرد؛ منصبی که نماد ثبات، استحکام پایه‌های سلطنت و تداوم سلسله حاکم است. او همچنین ریاست هیئت وزیران و شورای امور سیاسی و امنیتی را بر عهده دارد؛ شورایی که مسئول سیاست‌ها و راهبردهای امنیت ملی و سیاست داخلی و خارجی کشور است. علاوه بر این، او ریاست شورای امور اقتصادی و توسعه را نیز به عهده دارد که مسئول پرونده‌های اقتصادی، مالی، سرمایه‌گذاری و توسعه‌ای، ازجمله بخش‌های آموزش، بهداشت و خدمات است. بنابراین، او بر تدوین سیاست‌ها و راهبردهای تمام بخش‌های دولتی نظارت دارد و اجرای آن‌ها را پیگیری می‌کند.
فراموش نشدنی است که او معمار «چشم‌انداز ۲۰۳۰ سعودی» است؛ کسی که اهداف آن را تعیین کرد و بر حسن اجرای برنامه‌ها و پروژه‌های آن نظارت دارد.
تمامی این مسئولیت‌های اجرایی که پادشاه به ولیعهد سپرده بود، در سپتامبر ۲۰۲۲ (ربیع‌الأول ۱۴۴۴ هـ) با انتصاب او به ریاست هیئت وزیران، به اوج خود رسید. این نخستین باری در ۶۰ سال گذشته بود که پادشاه، رئیس هیئت وزیران نبود. بررسی جزئیات حقوقی و تاریخی این فرمان سلطنتی ممکن است طولانی باشد، اما نکته مهم، اعتماد کامل و تفویض مطلق اختیارات از سوی پادشاه به ولیعهد برای اداره تمامی این مسئولیت‌ها و رسیدگی به حجم گسترده‌ای از پرونده‌ها است؛ موضوعی که در اندازه دستاوردهای محقق‌شده منعکس می‌شود.
ولیعهد، دیدگاه‌های پادشاه را به واقعیتی ملموس تبدیل کرده و به شیوه‌ای شگفت‌انگیز، سعودی امروز را به کشوری متفاوت بدل کرده است. بااین‌حال، این تغییر به‌عنوان انقطاع از مراحل پیشین نیست، بلکه تداوم آن‌ها محسوب می‌شود و ثبات در اصول و مبانی تأسیس دولت، اتکا بر میراث تاریخی و عمق تمدنی آن را نشان می‌دهد.

شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود

جامعیت چشم‌انداز

هنگامی که به اعلام چشم‌انداز ۲۰۳۰ سعودی در آوریل ۲۰۱۶ (رجب ۱۴۳۷ هـ) نگاه می‌کنیم، این پرسش مطرح می‌شود: آیا سعودی‌ها انتظار این همه دستاورد را داشتند؟ پاسخ مستقیم: خیر. بسیاری از ناظران و تحلیلگران در زمان اعلام این چشم‌انداز، تنها بر ابعاد اقتصادی آن تمرکز کردند و از این نکته غافل شدند که این چشم‌انداز، یک پروژه‌ نوسازی جامع و برنامه‌ای اصلاحی فراگیر در تمامی ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سایر حوزه‌هاست.
با گذشت زمان، ویژگی‌های این چشم‌انداز بیش از پیش آشکار شد و دستاوردهای امروز در تمامی سطوح، گواه این امر است. اگر تنها به بخشی از آنچه در یک سال اخیر تحقق یافته، نگاه کنیم، بزرگی این موفقیت‌ها را درک خواهیم کرد.
- سعودی رتبه اول جهانی را در شاخص اعتماد ادلمن ۲۰۲۴ (گزارش اعتماد) از نظر میزان اعتماد شهروندان به دولت خود کسب کرد.
- رتبه دوم جهانی در شاخص تحول فناوری شرکت‌ها.
- رتبه چهارم جهانی در شاخص توسعه دولت الکترونیک و خدمات دیجیتال سازمان ملل.
- نرخ بیکاری در میان سعودی‌ها در سال ۲۰۲۴ به ۷.۱ درصد کاهش یافت، که به سطح هدف‌گذاری‌شده در چشم‌انداز ۲۰۳۰ (۷ درصد) بسیار نزدیک است.
- درصد مالکیت مسکن در میان خانواده‌های سعودی به ۶۳.۷ درصد افزایش یافت، که در حال نزدیک شدن به هدف ۷۰ درصدی تا سال ۲۰۳۰ است. این دو حوزه (اشتغال و مسکن) از جمله مهم‌ترین چالش‌های گذشته بودند.
- سعودی رتبه نخست رشد تعداد گردشگران بین‌المللی در میان کشورهای سازمان ملل را کسب کرد.
- سعودی در میان کشورهای گروه ۲۰ بالاترین نرخ رشد درآمدهای گردشگری را به ثبت رساند.
- برای اولین بار، میزبانی دو رویداد بین‌المللی بزرگ را به دست آورد: اکسپو ۲۰۳۰ و جام جهانی ۲۰۳۴.
سعودی در کنار همه این‌ها، همچنان بهترین خدمات را به میلیون‌ها حاجی و زائر ارائه می‌دهد و با بیشترین تلاش ممکن از حرمین شریفین و زائران آن‌ها مراقبت می‌کند.
افزون بر این، دستاوردهای عظیم در زمینه‌های آموزش، بهداشت، حمل‌ونقل، زیرساخت‌ها و خدمات شهری در سطح ملی، و رهبری در کمک‌های بشردوستانه و امدادرسانی جهانی را نیز نباید نادیده گرفت. همچنین، در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سرگرمی و ورزش تحولات چشمگیری رخ داده که شمارش آن‌ها دشوار است.

چشم‌انداز سیاسی

اما اگر بخواهیم ابعاد سیاسی چشم‌انداز را که از آغاز حکومت ملک سلمان در سال ۲۰۱۵ (۱۴۳۶ هـ) پایه‌گذاری شد، درک کنیم، می‌توان گفت که هدف این سیاست، قرار دادن سعودی در جایگاهی شایسته در صحنه بین‌المللی و تثبیت موقعیت آن به عنوان قدرتی دیپلماتیک با نفوذ جهانی است. این سیاست همچنین بر استفاده حداکثری از منابع و ظرفیت‌های کشور از طریق ایجاد شراکت‌های راهبردی با قدرت‌های جهانی و متنوع‌سازی روابط بین‌المللی تأکید دارد.
شاهدی بر این موضوع، سفر ملک سلمان به آمریکا در سپتامبر ۲۰۱۵ (ذی‌القعده ۱۴۳۶ هـ) است، جایی که شاهزاده محمد بن سلمان در دیدار ملک سلمان با باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، طرح شراکت راهبردی قرن بیست‌ویکم را ارائه کرد. این طرح به عنوان تکمیل‌کننده روابط موجود توصیف شد و ملک سلمان و اوباما از دستیاران خود خواستند که سازوکار اجرای این شراکت را طراحی کنند. توسعه این شراکت در دوره نخست ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ نیز ادامه یافت.
از سوی دیگر، در دسامبر ۲۰۲۲ (جمادی‌الاول ۱۴۴۴ هـ)، ملک سلمان و شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهوری چین، توافقنامه شراکت راهبردی جامع میان سعودی و چین را امضا کردند.
علاوه بر این، سعودی روابط راهبردی خود با روسیه را نیز تقویت کرد و با همکاری نزدیک در حوزه انرژی، نقشی کلیدی در ائتلاف اوپک پلاس ایفا نمود که به ثبات قیمت‌های جهانی نفت کمک شایانی کرد.
تمامی این اقدامات نشان می‌دهد که چشم‌انداز ۲۰۳۰ فراتر از یک برنامه اقتصادی است؛ این یک نقشه راه جامع برای نوسازی کشور و تثبیت جایگاه سعودی به عنوان یک قدرت جهانی در همه ابعاد است.

شراکت‌ها و میانجی‌گری‌ها

سعودی در سال‌های اخیر موفق شده است روابط خود را با قدرت‌های جهانی به شکل چشمگیری تقویت کند. این امر نتیجه رهبری هوشمندانه‌ای است که مسیر شراکت‌های استراتژیک قرن بیست‌ویکم را ترسیم و اجرا کرده است. این شراکت‌ها بر تقویت منافع مشترک با کشورهای تأثیرگذار استوار است و بر اساس درکی عمیق از نیازهای جهان امروز، تعادلی را برقرار کرده که به نفع همه طرف‌هااست.
در دنیای امروز، حفظ روابط استراتژیک مؤثر همزمان با آمریکا، روسیه و چین کار آسانی نیست. با این حال، سعودی موفق شده اصول و مسیر خود را حفظ کند و در عین حال، احترام و قدردانی نه‌تنها از سوی رهبران جهان، بلکه حتی از سوی ملت‌ها را نیز به دست آورد.
این شراکت‌های بزرگ و تفاهمات در زمینه‌های گوناگون، در حالی شکل گرفته که سعودی همواره بر استقلال تصمیم‌گیری و برابری در تعاملات تأکید داشته است. این امر از سوی تمامی کشورهایی که با سعودی تعامل دارند، کاملاً درک و پذیرفته شده است.
ملک سلمان بن عبدالعزیز این اصل را در سفر خود به ایالات متحده به‌روشنی بیان کرد. او در دیدار با باراک اوباما، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا در کاخ سفید گفت:
«ما رابطه خود را با ایالات متحده، رابطه‌ای مفید برای جهان و منطقه خود می‌دانیم... امیدواریم که این رابطه همچنان ادامه یابد و به صلح جهانی کمک کند... کشور ما، به لطف خدا، نیازی به چیزی ندارد، اما برای ما مهم است که ثباتی برقرار باشد که به نفع مردم منطقه باشد.»
اگر به دستاوردهای سیاسی سعودی در چند سال گذشته نگاه کنیم، درمی‌یابیم که این کشور دارای یک چشم‌انداز سیاسی مستقل و پویااست. میانجی‌گری سعودی بین آمریکا و روسیه نمونه‌ای از این سیاست است.
در طول دهه‌های گذشته، سعودی همواره نقش یک میانجی صلح در جهان عرب و اسلام را ایفا کرده است. اما در سال‌های اخیر، این کشور تلاش‌های گسترده‌ای برای حل چالش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در تعامل با آمریکا، چین، کشورهای اروپایی، روسیه، اوکراین، ایران، هند و پاکستان انجام داده است. شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد و رئیس شورای وزیران، شخصاً این تلاش‌ها را هدایت کرده است.
امروز، نقش میانجی‌گری سعودی بیش از هر زمان دیگری پررنگ شده و این کشور به بزرگ‌ترین «میانجی خیر» در جهان تبدیل شده است. سعودی نه‌تنها در پی پایان دادن به جنگ‌ها و بحران‌های سیاسی است، بلکه الگویی الهام‌بخش از یک کشور پیشرو را ارائه می‌دهد که هدفش استفاده از قرن بیست‌ویکم برای شکوفایی بشریت است، نه تکرار جنگ‌ها و رقابت‌های ویرانگر قرن بیستم.

شایستگی رهبری

دستاوردهای اقتصادی چشم‌انداز ۲۰۳۰، از جمله افزایش تأثیر صندوق سرمایه‌گذاری عمومی و افزایش بهره‌وری مالی کشور، به یک الگوی جهانی تبدیل شده است.
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، در هنگام امضای فرمان تأسیس صندوق سرمایه‌گذاری ملی آمریکا، به موفقیت‌های صندوق سرمایه‌گذاری عمومی سعودی اشاره کرد و آن را یک نمونه موفق جهانی دانست.
امروز، جهان به‌خوبی درک کرده است که قدرت سعودی دیگر فقط در نفت و سرمایه‌گذاری‌هایش خلاصه نمی‌شود. بلکه این کشور توانسته است با رهبری کارآمد و مدیریت هوشمندانه، اقتصاد خود را متحول کند و در بازه‌ای کوتاه، به دستاوردهایی برسد که بسیاری از کشورها طی دهه‌ها قادر به دستیابی به آن‌ها نیستند.
نمونه‌ای از این موفقیت، میانجی‌گری سعودی بین دو قدرت بزرگ جهانی، آمریکا و روسیه، در «قصر الدرعیه» ریاض است؛ اتفاقی که هیچ‌کس تصور آن را نمی‌کرد.
یکی از دلایل اعتماد قدرت‌های جهانی به رهبری سعودی، درک عمیق این کشور از منافع، اولویت‌ها و تعاملات جهانی است. بی‌طرفی مسئولانه در مذاکرات صلح و سرمایه‌گذاری در روابط استراتژیک با قدرت‌های جهانی، باعث شده که سعودی به عنوان کشوری که صرفاً به دنبال منافع خود در خارج از مرزهایش نیست، بلکه به دنبال ایجاد ثبات و پیشرفت جهانی است، مورد احترام قرار گیرد.
امروز، سعودی‌ها در سالگرد بیعت با ولیعهد خود، محمد بن سلمان، نه‌تنها آرزوها و رویاهای خود را محقق‌شده می‌بینند، بلکه شاهد هستند که او با تلاش شبانه‌روزی، کشور را به جایگاه پیشرو جهانی رسانده است.
این آغاز مسیری جدید است، مسیری که در آن دستاوردهای بیشتری رقم خواهد خورد و سعودی را در صدر کشورهای پیشرو جهان قرار خواهد داد.



احزاب شیعه عراق به جمع‌بندی درباره الحشد الشعبی نزدیک شدند

یک نیروی «الحشد الشعبی» در حال نگهبانی از دروازه‌ای در بغداد است که تصویر ابومهدی المهندس بر آن نصب شده است  (AFP)
یک نیروی «الحشد الشعبی» در حال نگهبانی از دروازه‌ای در بغداد است که تصویر ابومهدی المهندس بر آن نصب شده است (AFP)
TT

احزاب شیعه عراق به جمع‌بندی درباره الحشد الشعبی نزدیک شدند

یک نیروی «الحشد الشعبی» در حال نگهبانی از دروازه‌ای در بغداد است که تصویر ابومهدی المهندس بر آن نصب شده است  (AFP)
یک نیروی «الحشد الشعبی» در حال نگهبانی از دروازه‌ای در بغداد است که تصویر ابومهدی المهندس بر آن نصب شده است (AFP)

احزاب شیعه‌ای که در انتخابات اخیر عراق پیروز شده‌اند، به مرحلهٔ اتخاذ تصمیمی درباره سرنوشت «الحشد الشعبی» و گروه‌های مسلح همسو با تهران نزدیک می‌شوند. این فرایند در انتظار اجماع شیعی در داخل «چارچوب هماهنگی» است و نیازمند موافقت ایران و، در نهایت، مذاکراتی غیرسنتی با واشنگتن است.

«الشرق الاوسط» از منابعی در احزاب، گروه‌ها و نهادهای امنیتی اطلاع یافته است که طرف‌های شیعه اکنون پروندهٔ «الحشد الشعبی» و سلاح گروه‌ها را جدی گرفته‌اند. به گفتهٔ منابع، این اتفاق در لحظه‌ای رخ می‌دهد که عوامل متعددی بر پرونده فشار وارد می‌کنند؛ از جمله احساس این‌که نیروهای شیعه درگیر نزاع‌های ویرانگری شده‌اند که به نفوذشان در داخل الحشد مرتبط است.

اگر تصمیم سیاسی اتخاذ شود، توافق بر سر مسیر فنی برای حل، ادغام یا بازساختاردهی «الحشد الشعبی» زمان زیادی نخواهد برد. با این حال، این مسیر در معرض ملاحظات آمریکا قرار می‌گیرد.

منابع مختلف می‌گویند که پروندهٔ «الحشد الشعبی» پیچیده و چندلایه است. دلایل آن عبارتند از: درهم‌تنیدگی منافع میان بازیگران محلی، انتظار برای «تصمیم نهایی ضروری» از سوی ایران و نیاز به انطباق با خواسته‌های آمریکا درباره وضعیت جدید خاورمیانه که شرط آن «پایان‌دادن به همهٔ منابع تهدید» است.

عراق پیش‌تر نیروهای «سازمان بدر» را با سلاح‌هایشان در وزارت کشور ادغام کرد. رهبر این سازمان، هادی العامری، وارد فعالیت سیاسی شد و از سال ۲۰۰۳ تاکنون در پنج انتخابات عمومی شرکت کرده است.

با وجود اتهام برخی به وزارت کشور مبنی بر پیروی از رویکرد گروه‌های مسلح شیعی، مسئولان امنیتی می‌گویند فرایند ادغام، نیروهای مسلح را تحت تصمیم مرکزی وزیر کشور قرار داده است.

امروز وضعیت متفاوت است. تعدد گروه‌ها و تقاطع منافع رهبران آن‌ها و اختلاف دیدگاه‌ها درباره ادغام، خلع سلاح یا ورود به عرصهٔ سیاسی، شرایط را پیچیده کرده است.

«مرحلهٔ جدید»

یک رهبر برجستهٔ شیعه به «الشرق الاوسط» گفت: «عراق در مرحلهٔ آینده نیازی به استفاده از سلاح نخواهد داشت.» او افزود: «وضع کشور باثبات است و نیازمند تغییراتی در سطح امنیت است.»

تا چند سال پیش، این رهبر از سرسخت‌ترین مدافعان «محور مقاومت» و مخالفان خلع سلاح آن بود. با این حال، بسیاری از اعضای ائتلاف حاکم شیعی چند ماه پیش از انتخابات ۱۱ نوامبر ۲۰۲۵، تغییراتی در مواضع سیاسی خود ایجاد کردند.

دربارهٔ تفسیر این تغییر اختلاف نظر وجود دارد. برخی آن را نتیجهٔ حاشیهٔ آزادی سیاسی بیشتر برای گروه‌های شیعه به‌سبب عقب‌نشینی نفوذ ایران می‌دانند. برخی دیگر معتقدند تهران با هدف حفظ نفوذ خود در عراق، زمان می‌خرد و شرایط مذاکراتی خود را بهبود می‌بخشد.

منابع گفتند که بحث‌ها دربارهٔ «الحشد الشعبی» در مرکز مذاکرات تشکیل دولت جدید و انتخاب نامزد نخست‌وزیری قرار دارد. برخی نیروهای شیعه پیشنهاد می‌کنند برنامهٔ دولت جدید شامل بندهای روشن برای رسیدگی به این پرونده باشد.

نوری المالکی، رئیس ائتلاف «دولت قانون»، که درباره تشکیل ائتلاف حکومتی جدید مذاکره می‌کند، در ابتدای هفته اظهار داشت: «گروه‌ها می‌خواهند سلاح سنگین خود را تحویل دهند و در ساختار دولت ادغام شوند.»

هر نخست‌وزیر در عراق موظف است برنامهٔ دولت را برای رأی‌گیری هنگام کسب رأی اعتماد ارائه کند.

نیروهای شیعه در دو مسیر دشوار مذاکره می‌کنند: تقسیم سهمیه‌ها در دولت و انتخاب نامزد توافقی برای ریاست آن و تدوین برنامهٔ اصلاحی که با تغییرات ژئوپلیتیک منطقه هماهنگ باشد.

یک مسئول در «چارچوب هماهنگی» گفت که نشست‌های اخیر ائتلاف که قرار بود به تشکیل دولت اختصاص یابد، به بحث درباره آینده گروه‌ها و سیاست خارجی نیز پرداخت.

نزاع، نفوذ و خطرات

منابع گفتند که احزاب شیعه دارای شاخه‌های مسلح، به‌ویژه آن‌هایی که بیش از دیگران در نهادهای دولتی ادغام شده‌اند، به این نتیجه رسیده‌اند که ادامهٔ وضعیت کنونی «هیئت الحشد الشعبی» به‌عنوان ابزاری در نزاع داخلی، اکنون به خطری برای خود آن‌ها تبدیل شده است.

منابع افزودند: «رهبران احزاب شروع به نارضایتی از استفاده از الحشد در موازنه‌های محلی میان متحدان و رقبا کرده‌اند. همچنین برخی گروه‌ها در دوره‌های مختلف وارد تنش‌های منطقه‌ای شده‌اند.»

نخست‌وزیران پیشین، نوری المالکی و حیدر العبادی، علناً مواضعی انتقادی علیه «الحشد الشعبی» اتخاذ کرده بودند. این هیئت همواره هدف انتقاد سیاسی رهبران پرنفوذ شیعه بوده است.

اختلاف بر سر منصب رئیس «الحشد الشعبی» از برجسته‌ترین نشانه‌های نزاع در ماه‌های گذشته بوده است. گروه‌های شیعه برای کنترل این جایگاه رقابت می‌کنند. منابع افزودند که احزاب شیعه نگران رهاشدگی تصمیم امنیتی در داخل هیئت هستند؛ نهادی که کنترل آن بین طرف‌های مختلف دست‌به‌دست می‌شود.

یک منبع آگاه گفت: «افزایش نگرانی شیعه با عوامل فشار منطقه‌ای هم‌زمان شده است. در هر حال، بدون موافقت تهران هیچ اقدامی انجام نخواهد شد.» او افزود: «پروندهٔ الحشد الشعبی موضوعی داخلی نیست. شرایط داخلی نیازمند تغییراتی است، اما ورود به مرحلهٔ اجرا نیازمند کلمه‌ای روشن و قطعی از سوی تهران است.»

در ژانویه (دی) ۲۰۲۵، آیت‌الله علی خامنه‌ای به محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر عراق، «ضرورت تقویت و گسترش نقش الحشد الشعبی» را ابلاغ کرد. در آوریل (فروردین) گذشته، مجتبی حسینی، نماینده رهبر ایران در عراق، گفت تلاش‌های آمریکا برای حل گروه‌های مقاومت «آرزوهایی است که تحقق نخواهند یافت.»

رهبر شیعه معتقد است ایران ــ که «فصل الخطاب و تعیین‌کننده در این پرونده است» ــ دیگر مانند دو سال پیش نیست و انتظار نمی‌رود موضع سخت‌گیرانه اتخاذ کند. او افزود: «ایران در صورت موافقت، از شیوه‌های ادغام یا حل استفاده خواهد کرد که پیش‌تر در عراق امتحان شده و موفق بوده است.»

منابع موثق گفتند که در صورت صدور تصمیم سیاسی و دریافت «تأیید ایران»، مستشارانی مرتبط با «سپاه پاسداران» نقش مهمی در تعیین جزئیات فنی خواهند داشت.

مسیرهای فنی

هر طرف شیعه در «چارچوب هماهنگی» دیدگاه متفاوتی درباره وضعیت «الحشد الشعبی» دارد، اما ایده‌های اصلی در چند مسیر اساسی خلاصه می‌شود.

منابع گفتند که سازوکارهای فنی جدید نیستند؛ برخی از آن‌ها از ۸ سال پیش مطرح شده‌اند و بارها اصلاح یا افزودنی شده‌اند، اما به‌سبب نبود توافق کنار گذاشته می‌شدند.

مسیر اول: ادغام الحشد در ساختار دولت تا از تبدیل آن به نیروی موازی جلوگیری شود. اختلاف بر سر این است که ادغام باید فردی باشد یا واحدهای کامل.

مسیر دوم: کاهش تعداد نیروهای الحشد تا فرمانده کل نیروهای مسلح تحرکات آن‌ها را کنترل کند و بار مالی کاهش یابد.

مسیر سوم: حفظ ساختار فعلی الحشد، اما قطع ارتباط واحدها با گروه‌های سیاسی و شبه نظامیان و قرار گرفتن آن‌ها تحت فرماندهی نظامی تابع فرمانده کل نیروهای مسلح.
هر واحد در الحشد به یک گروه مسلح وابسته است و دستورهای متفاوتی از رهبران دریافت می‌کند که اغلب هماهنگ نیستند و در بسیاری شرایط به رئیس هیئت مراجعه نمی‌کنند.

حامیان مسیر «قطع ارتباط» معتقدند این مسیر میان حفظ وجود الحشد و قرار دادن آن تحت نظارت نظامی نهادی، بدون انحلال کامل، توازن ایجاد می‌کند.

یک رهبر شیعه گفت: «مسیر نهایی ممکن است ترکیبی از سه مسیر باشد.» او احتمال داد برخی شخصیت‌های وابسته به گروه‌ها به کار سیاسی روی آورند.

انتخابات اخیر شاهد پیشتازی فهرست‌هایی بود که نماینده شاخه‌های مسلح هستند؛ مانند ائتلاف «حقوق» ــ بازوی سیاسی «کتائب حزب‌الله» ــ با حدود ۶ کرسی و افزایش دوبرابری کرسی‌های «صادقون» ــ نماینده «عصائب اهل الحق» ــ به حدود ۲۶ کرسی در پارلمان جدید.

«مذاکرات غیرسنتی»

به گفته یک منبع غربی، پروندهٔ «الحشد الشعبی» در مذاکرات با طرف‌های آمریکایی مطرح خواهد شد. شکل نهایی مسیر فنی به نتایج این گفت‌وگوها بستگی دارد.

ایالات متحده خواهان خلع سلاح گروه‌هایی است که به گفته مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، «منابع عراق را به نفع ایران می‌دزدند.» او این موضوع را در تماس با نخست‌وزیر عراق در ۲۱ اکتبر ۲۰۲۵ بیان کرد.

منبع عراقی که خواست نامش فاش نشود گفت: «چارچوب هماهنگی پس از نتایج مثبت انتخابات اخیر، باید مستقیماً با این پرونده برخورد کند و نخست‌وزیر را از موضع گفت‌وگوکننده درباره سلاح دور نگه دارد.»

او احتمال داد که فضای مذاکراتی غیرسنتی با دامنهٔ وسیع میان نمایندگان چارچوب هماهنگی و مارک ساوایا، فرستاده آمریکا در عراق، شکل گیرد. ساوایا نقشی غیررسمی ایفا می‌کند، اما نارضایتی واشنگتن از تأخیر در حل پروندهٔ سلاح را منتقل خواهد کرد.


سخنرانی رئیس‌جمهوری لبنان؛ انتظار برای موضع «حزب‌الله» و دشواری‌های مخالفت با آن


جوزف عون ابتکار حل بحران با اسرائیل را از پادگان ارتش در جنوب اعلام می‌کند (ریاست‌جمهوری لبنان)
جوزف عون ابتکار حل بحران با اسرائیل را از پادگان ارتش در جنوب اعلام می‌کند (ریاست‌جمهوری لبنان)
TT

سخنرانی رئیس‌جمهوری لبنان؛ انتظار برای موضع «حزب‌الله» و دشواری‌های مخالفت با آن


جوزف عون ابتکار حل بحران با اسرائیل را از پادگان ارتش در جنوب اعلام می‌کند (ریاست‌جمهوری لبنان)
جوزف عون ابتکار حل بحران با اسرائیل را از پادگان ارتش در جنوب اعلام می‌کند (ریاست‌جمهوری لبنان)

محافل سیاسی لبنان در انتظار واکنش نیروهای سیاسی به ابتکاری هستند که رئیس‌جمهوری، عماد جوزف عون، برای پایان‌دادن به اشغال اسرائیل در جنوب، در سخنرانی خود به مناسبت هشتاد و دومین سالگرد استقلال لبنان از شهر صور مطرح کرد؛ ابتکاری با بار نمادین ملی که همه لبنانی‌ها را شامل می‌شود.

نخستین واکنش از سوی رئیس مجلس نمایندگان، نبیه بری، بود. او در گفت‌وگو با «الشرق الأوسط» اظهار کرد: «این سخنرانی، سخنانی استقلالی در روز استقلال بود؛ از نظر شکل، مکان، موضوع و محتوا.»

بری درباره سفر معاون سیاسی خود، علی حسن خلیل، به تهران و دیدارهای او با برخی مسئولان ایرانی پیگیر پرونده لبنان گفت این دیدارها «خوب و مثبت» بوده است. او تأکید کرد که «انتخابات پارلمانی در موعد مقرر (مه ۲۰۲۵) برگزار می‌شود و هیچ دلیلی برای تأخیر وجود ندارد و بر پایه قانون جاری و پس از پایان مهلت ثبت‌نام لبنانی‌های مقیم خارج انجام خواهد شد.»

ابتکار «تمام‌عیار»

اما واکنش بری به سخنان عون، پرسش درباره موضع هم‌پیمانش، حزب‌الله، را پیش می‌کشد؛ هرچند منابع نزدیک به «دوگانه شیعی» (حزب‌الله و جنبش امل) و محافل وابسته به آن، سخنرانی رئیس‌جمهوری را ابتکاری جامع و «تمام‌عیار» برای پایان‌دادن به اشغال جنوب توصیف می‌کنند؛ ابتکاری که جایی برای امتیازدهی در آن نیست و مخالفت با آن دشوار است. این منابع می‌گویند حزب‌الله احتمالاً نکاتی را برای روشن‌تر شدن برخی مفاد مطرح می‌کند، بدون آنکه اصل ابتکار را رد کند.

رؤسای جمهوری جوزف عون و پارلمان نبیه بری (ریاست‌جمهوری لبنان)

منابع یادشده به «الشرق الأوسط» گفتند حزب‌الله همچنان با بری در تماس است و در حال بررسی داخلی این ابتکار است. انتظار می‌رود این حزب موضع رسمی خود را در سخنرانی دبیرکل، شیخ نعیم قاسم، در سالگرد توافق توقف عملیات خصمانه اعلام کند؛ توافقی که با ضمانت آمریکا و فرانسه صادر شد و لبنان و حزب‌الله از ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ تاکنون به آن پایبند بوده‌اند، برخلاف اسرائیل که از اجرای آن خودداری کرده است.

سقف قطعنامه ۱۷۰۱

منابع «دوگانه شیعی» تأکید کردند که عون با دعوت به مذاکره مسالمت‌آمیز با اسرائیل تحت نظارت طرف آمریکایی، اروپایی یا سازمان ملل، قصد داشت پیامی روشن منتقل کند؛ نه فقط در مخالفت با مذاکره مستقیم، بلکه در تأکید بر این‌که هر مذاکره‌ای باید بر پایه عقب‌نشینی اسرائیل تا مرزهای بین‌المللی و اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ باشد.

به گفته این منابع، ابتکار عون نقشه راهی برای آزادسازی جنوب است و او در آن، احساسات عمومی در مناطق شیعی را نیز در نظر داشته؛ احساساتی که در انتظار بازسازی شهرهای ویران‌شده و بازگشت ساکنان به خانه‌هایشان است. از این‌رو حزب‌الله ناگزیر است با واقع‌بینی واکنش نشان دهد، زیرا یافتن نقطه‌ضعفی برای توجیه رد یا دور زدن این ابتکار دشوار است.

بررسی موضع ایران

این منابع احتمال دادند که رهبری حزب‌الله برای بررسی دو موضوع با تهران در تماس باشد:

۱. دعوت عون از اسرائیل برای مذاکره مسالمت‌آمیز و درخواست از جامعه بین‌المللی برای فشار بر تل‌آویو تا بپذیرد تنها راه دستیابی به توافق نهایی برای توقف تجاوزات مرزی، گزینه دیپلماتیک است.
۲. درستی اخبار مربوط به ازسرگیری مذاکرات ایران و آمریکا؛ موضوعی که طبق نقل‌قول‌ها، در صدر گفت‌وگوهای نماینده خلیل با علی لاریجانی، دبیرکل شورای امنیت ملی ایران، و عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، قرار داشته است.

عون یگان‌های نظامی را در بازدید از پادگان بنوا برکات در صور، جنوب لبنان بررسی می‌کند (ریاست‌جمهوری لبنان)

منابع افزودند که فضای تهران نگرانی‌ای نسبت به احتمال تکرار حمله مشترک اسرائیل و آمریکا، همانند حمله قبلی، ندارد و حتی احتمال جنگ جدید را با وجود ادامه تهدیدهای بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل بعید می‌داند. این امر نشان‌دهنده ازسرگیری مذاکرات در فضایی به‌دور از رسانه‌هاست.

تحکیم موضع لبنان

منابع تأکید کردند که اجرای ابتکار و ترغیب آمریکا به فشار بر اسرائیل، اهمیت اساسی دارد تا امکان برخورد مثبت با طرح رئیس‌جمهوری فراهم شود؛ طرحی که از حمایت عربی و اروپایی نیز برخوردار است. آنان افزودند که حزب‌الله نباید موضع خود را مشروط به موافقت واشنگتن یا تل‌آویو کند، زیرا موافقت بی‌قید و شرط حزب، موضع لبنان را تقویت می‌کند و پشتیبانی ملی لازم برای ابتکار ریاست‌جمهوری را فراهم می‌آورد؛ موضوعی که می‌تواند فشارهای بین‌المللی و منطقه‌ای بر آمریکا و اسرائیل ایجاد کند.

درس حمایت از غزه

منابع سیاسی گفتند رهبری حزب‌الله باید موضع خود را با دقت و دور از شتاب‌زدگی تعیین کند؛ زیرا مخالفت آشکار با ابتکار ریاست‌جمهوری به معنای نادیده گرفتن درس تجربه حمایت از غزه است؛ تجربه‌ای که به سوء‌تقدیر از واکنش اسرائیل منجر شد و حزب را در داخل کشور در موقعیت انزوا قرار داد؛ به‌جز جنبش امل که همچنان تلاش می‌کند حزب را در مسیر پیوستن به «پروژه دولت» حفظ کند.

این منابع پرسیدند: «چرا چنین مزایده‌جویی شدیدی علیه عون؟» اشاره‌ای به موضع حزب «القوات اللبنانیة» که دولت را به‌خاطر تأخیر در اجرای انحصار سلاح در دست دولت نقد می‌کند، هرچند نام عون را مستقیم نمی‌برد.

آنان افزودند: «حزب‌الله تا چه زمانی می‌تواند واقعیت جنوب را نادیده بگیرد؟ آیا برای تنظیم روند عقب‌نشینی، به بهای سیاسی نیاز دارد تا پایگاه مردمی خود را راضی نگه دارد و در عین حال مسیر ورود ایران به مذاکرات با آمریکا را هموار کند؟» به‌ویژه که این «بها» در اساس به بازسازی مناطق ویران‌شده مربوط است و این امر بدون پذیرش انحصار سلاح ممکن نیست.

پروژه دولت

منابع ادامه دادند که پرسش اصلی این است: آیا حزب‌الله به این نتیجه رسیده که زمان کنار گذاشتن لباس نظامی و پیوستن مسالمت‌آمیز به پروژه دولت فرا رسیده یا همچنان بر سیاست انکار پافشاری خواهد کرد، درحالی‌که کشور در مرحله حساس و تعیین‌کننده‌ای قرار دارد و گزینه‌ای جز راه‌حل دیپلماتیک برای بحران جنوب باقی نمانده است؟

به گفته این منابع، حمایت از عون برای ایجاد اجماع ملی پشت ابتکار او ضروری است؛ ابتکاری که می‌تواند زمینه‌ساز فشار خارجی برای واداشتن اسرائیل به مذاکره مسالمت‌آمیز و بازگرداندن آرامش و ثبات به جنوب شود، به‌جای آنکه اسرائیل با فشار نظامی، لبنان را به سمت مذاکره مستقیم سوق دهد—گزینه‌ای که ناممکن است، هرچند برخی نیروهای داخلی شروع به ترویج آن کرده‌اند.


یوسی کوهن: «طرح جابه‌جایی موقت» مردم غزّه‌ را من آغاز کردم… و السیسی آن را ناکام گذاشت

غزّه‌ای‌هایی که به اردوگاه‌های آوارگی در جنوب نوار غزه پناه برده بودند، در ۱۱ اکتبر ۲۰۲۵ به خانه‌های خود در شمال بازمی‌گردند (رویترز)
غزّه‌ای‌هایی که به اردوگاه‌های آوارگی در جنوب نوار غزه پناه برده بودند، در ۱۱ اکتبر ۲۰۲۵ به خانه‌های خود در شمال بازمی‌گردند (رویترز)
TT

یوسی کوهن: «طرح جابه‌جایی موقت» مردم غزّه‌ را من آغاز کردم… و السیسی آن را ناکام گذاشت

غزّه‌ای‌هایی که به اردوگاه‌های آوارگی در جنوب نوار غزه پناه برده بودند، در ۱۱ اکتبر ۲۰۲۵ به خانه‌های خود در شمال بازمی‌گردند (رویترز)
غزّه‌ای‌هایی که به اردوگاه‌های آوارگی در جنوب نوار غزه پناه برده بودند، در ۱۱ اکتبر ۲۰۲۵ به خانه‌های خود در شمال بازمی‌گردند (رویترز)

مدیر پیشین دستگاه اطلاعات اسرائیل (موساد)، یوسی کوهن، در کتاب تازه منتشرشده‌اش با عنوان «با نیرنگ جنگی می‌سازی» فاش می‌کند که او صاحب طرحِ انتقال فلسطینی‌ها به خارج از نوار غزه در جریان جنگ کنونی بوده است؛ اما مدعی می‌شود که این ایده نه دربارهٔ انتقال دائم، بلکه «موقت» بوده است. کوهن در بخش پایانی این خوانش مفصل که «الشرق الاوسط» از کتاب او انجام داده، از شیوه‌های کار موساد و روش‌های جذب نیرو سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که در چارچوب مأموریت‌های اطلاعاتی‌اش، در لبنان نقش «کارشناس باستان‌شناسی» و در سودان نقش «تاجر چای» را ایفا کرده است.
نسخهٔ عبری کتاب کوهن با عنوان «با نیرنگ جنگی می‌سازی» منتشر شده، در حالی که نسخهٔ انگلیسی عنوان متفاوت: «شمشیر آزادی: اسرائیل، موساد و جنگ پنهان» را دارد .

اخراج مردم غزه... «جابجایی موقت»

کاروان‌های آوارگی از شمال غزه در ۲۳ سپتامبر گذشته (AP)

یوسی کوهن فاش می‌کند که او صاحب طرح انتقال حدود یک‌ونیم میلیون فلسطینی از غزه به صحرای سینا در مصر بوده؛ طرحی که به‌گفتهٔ او پاسخی به حملهٔ جنبش «حماس» در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بود. او می‌گوید طرحش بر این اساس بود که «این مهاجرت موقت باشد» و توضیح می‌دهد که کابینهٔ امنیتی اسرائیل با این طرح موافقت کرده و او مأمور شده بوده است تا کشورهای عربی را برای پذیرش آن قانع کند؛ با این استدلال که هدف آن، کاهش شمار تلفات غیرنظامیان است.
به گفتهٔ کوهن، او واقعاً به پایتخت‌های عربی سفر کرده اما دریافت که دولت‌های عربی نگران‌اند که این انتقال «موقت» به انتقالی دائمی تبدیل شود. او به آنها گفته که آماده است ضمانت‌های بین‌المللی بیاورد تا موقتی بودن مهاجرت تثبیت شود. در همین زمینه با آمریکا، بریتانیا، ژاپن، چین و هند نیز تماس‌هایی برقرار کرده است. اما رئیس‌جمهوری مصر، عبدالفتاح السیسی، موضوع را یکسره کرده و این طرح را به‌طور قاطع رد کرده است.
پس از آن، پیشنهادی مطرح شد که خود کوهن مسئولیت ریاست تیم مذاکره دربارهٔ تبادل اسرا را بر عهده بگیرد، اما همتایان او در دستگاه‌های امنیتی اسرائیل این پیشنهاد را ناکام گذاشتند.

تلاش‌های مصر برای توقف جنگ در غزه در نشست شرم‌الشیخ، برخلاف جهت‌گیری‌های اسرائیل بود(عکس از صفحهٔ سخنگوی ریاست‌جمهوری در فیسبوک)

غرور... و ناکامی تبلیغات اسرائیل

یوسی کوهن در کتاب خود بارها بر ضرورت تواضع رهبران اسرائیلی تأکید می‌کند، اما در همان حال، به‌نظر می‌رسد خود او نیز گرفتار تکرار اشتباهات برخاسته از غرور است. برای مثال، او تعجب می‌کند از این‌که چرا بسیاری در جهان در برابر اسرائیل می‌ایستند و چگونه حجم عظیمی از فیلم‌های ویدئویی از داخل غزه منتشر می‌شود.
کوهن به‌جای آن‌که اعمال وحشیانه‌ای را که علیه مردم غزه انجام شده و به کشته شدن ده‌ها هزار نفر از آنها به‌نام مبارزه با «حماس» منجر شده نقد کند، معتقد است مشکل در «ناکامی تبلیغات اسرائیل» است. او می‌گوید دولت اسرائیل تلاش کافی برای نشان دادن «حقایق» و تبلیغ مواضع خود نمی‌کند. در مقابل، او نادیده می‌گیرد که لابی اسرائیل در جهان نفوذ رسانه‌ای عظیمی دارد و نیز نادیده می‌گیرد که شمار زیادی از یهودیان خود در اعتراض‌ها علیه رفتارهای اسرائیل شرکت کردند.
کوهن از این هم فراتر می‌رود و می‌گوید رهبران اسرائیل از مردم فاصله گرفته‌اند، احساس انسانی و رحم نسبت به شهروندان اسرائیلی ندارند و به‌همین دلیل درد و رنج آنها را به‌خوبی درک نمی‌کنند و قادر نیستند بازتابی واقعی از این رنج برای افکار عمومی جهانی و حتی داخلی ارائه دهند. به‌نظر او، این موضوع جهان را در برابر تأثیر «حماس» و تبلیغات آن آسیب‌پذیر می‌کند.
او می‌گوید باوجود عملیات وحشیانه‌ای که ساکنان شهرک‌های غلاف غزه—که به‌عنوان طرفداران صلح شناخته می‌شدند—در معرض آن قرار گرفتند، از جمله «تجاوزهای گروهی، بریدن سرها، مُثله کردن اجساد و سوزاندن کودکان»، جهان از اسرائیل می‌خواهد جنگ را متوقف کند. روشن است که اسرائیل تأکید می‌کند نیروهای «حماس» این کارها را در عملیات «طوفان الاقصی» انجام داده‌اند، در حالی‌که خود جنبش این موارد را رد می‌کند.

کودکانی که در چادری در یک مدرسهٔ پناه‌دهندهٔ آوارگان در محلهٔ الرمال در شهر غزه غذا می‌خورند – ۵ نوامبر ۲۰۲۵ (AFP)

در این چارچوب، کوهن نوع تبلیغاتی را که اسرائیل باید در پیش بگیرد توضیح می‌دهد. او سخنان خالد مشعل، یکی از رهبران «حماس»، را نمونه‌ای برای این تبلیغات می‌داند؛ از جمله این‌که او گفته است راه‌حل دو کشور را نمی‌پذیرد و می‌خواهد با اشغال اسرائیلی در سراسر فلسطین «از نهر تا بحر» مقابله کند. کوهن در این‌جا تأکید می‌کند که نمی‌توان با کسی که حق تو برای وجود داشتن را به رسمیت نمی‌شناسد، صلح برقرار کرد. اما او طبعاً نادیده می‌گیرد که رهبری قانونی و رسمی ملت فلسطین، یعنی سازمان آزادی‌بخش فلسطین، که در توافقات اسلو اسرائیل را به رسمیت شناخته و خواستار تشکیل کشور فلسطینی در کنار اسرائیل بر ۲۲ درصد از خاک فلسطین است، خود هدف رفتارهای سرکوبگرانهٔ اسرائیل است؛ رفتاری که اسرائیل با تمام توان انجام می‌دهد تا این رهبری را تضعیف و حذف کند.

محمد علی کلی

کوهن می‌گوید که شیفتهٔ مشت‌زن فقید، محمد علی کلی، است؛ کسی که می‌گفت پیروزی و شکست دور از چشم تماشاگران رقم می‌خورَد، یعنی پیش از آن‌که وارد رینگ شود: «وقتی در مرحلهٔ تمرین هستم، یا در حال رانندگی‌ام، بسیار پیش‌تر از آن‌که روی رینگ شروع به رقص کنم، نتیجه رقم خورده است.»
کوهن می‌گوید: «من پسری بودم که خود را مأموری تجسم می‌کرد که با چشمان عقاب، با مکرِ روباه، و با توان ببر برای جهش جاسوسی می‌کند. و وقتی مأموریت را انجام می‌دهد، با صبر تک‌تیرانداز، و با بی‌ریایی جادوگر عمل می‌کند و این شانس را دارد که مأموریت‌هایی در بیروت، غزه، خارطوم و جاهای دیگر انجام دهد.»

جلد نسخهٔ عبری کتاب

او دربارهٔ ضرورت برتری یافتن مأمور موساد در برابر طرف مقابلش سخن می‌گوید. کوهن روایت می‌کند که چگونه در بعلبک لبنان در قالب شخصیت «کارشناس باستان‌شناسی» ظاهر شد، و در سودان نقش «علاقه‌مند به جمع‌آوری کیسه‌های چای» را در برابر یک تاجر چای لبنانی بازی کرد.
او شیوه‌های کار دستگاه اطلاعاتی اسرائیل در جذب و به‌کارگیری مأموران را افشا می‌کند؛ شیوه‌هایی که در واقع همان روش‌های بسیار قدیمی‌اند که از آغاز جاسوسی—هزاران سال پیش—به کار رفته‌اند: یافتن نقاط ضعف انسانی، بهره‌برداری از رفتارهای نابهنجار، جست‌وجوی منافع و تضاد منافع، و انگیزه‌ها (مالی، ایدئولوژیک، جنسی، روابط عاشقانه، نفرت، حسادت و غیره).
او با توجیه این روش‌ها می‌گوید: «هدف باید بداند که اگر همکاری نکند، چیزهای زیادی برای از دست دادن دارد، و این‌گونه است که در دام نیرنگ‌های اطلاعات اسرائیلی می‌افتد. و در بسیاری از مواقع، وقتی هدف یک افسر بلندپایهٔ ارتش سوریه یا یک دانشمند هسته‌ای ایرانی باشد، تو او را چنان در دام می‌اندازی که دست به کاری بزند که می‌توان آن را خیانت نامید. و هنگامی که در دام افتاد، تا آخرین لحظه از او بهره‌برداری می‌کنی، زیرا او را با افشای خیانتش تهدید می‌کنی.»

دختربچه‌ای فلسطینی که در خان‌یونس منتظر دریافت کمک غذایی است، در حالی که قحطی و موج‌های آوارگی در غزه طی ماه سپتامبر گذشته ادامه داشت (AFP)

«أحابیل»؛ شعار اصلی موساد

«أحابیل» (نیرنگ‌ها، دام‌ها) مهم‌ترین شعاری است که موساد از آن استفاده می‌کند: «با دام‌سازی برایت جنگی می‌سازی»؛ عبارتی که کوهن آن را عنوان نسخهٔ عبری کتاب خود قرار داده است (عنوان نسخهٔ انگلیسی کتاب متفاوت است: «شمشیر آزادی: اسرائیل، موساد و جنگ پنهان»).
او می‌گوید الگویش شخصیت کالان، قهرمان سریال بریتانیایی «کالان» است. و اضافه می‌کند که «کالان» یکی از نام‌های پوششی بوده که او در عملیاتش به کار برده است.

اسرائیل در جهان

کوهن می‌گوید «موساد» همهٔ تحولاتی را که مستقیماً یا غیرمستقیم بر اسرائیل اثر می‌گذارد، زیر نظر دارد. او توضیح می‌دهد که موساد با عمق و دقت به تحولات ایران، لبنان، سوریه، عراق، یمن و سازمان‌های مسلح وابسته به آنها توجه می‌کند. اما به باور او خطری وجود دارد که سراسر بشریت را تهدید می‌کند و باید در دستگاه‌های اطلاعاتی جایگاهی ویژه داشته باشد: بحران اقلیمی. او اشاره می‌کند که خودش—حتی پس از ترک منصب—به این موضوع علاقه‌مند بوده و همچنان هست.
اما مهم‌ترین پروژهٔ موساد، همکاری بین‌المللی در عرصهٔ اطلاعات است. کوهن روایت می‌کند که چگونه روابط موساد با دستگاه‌های اطلاعاتی سراسر جهان را توسعه داده است. او می‌گوید این روند از زمانی آغاز شد که سازمان «داعش» در سال ۲۰۱۶ اقدام به عملیات تروریستی در بلژیک کرد. در همان روز وقوع حمله، کوهن هشدار داغی دربارهٔ عملیات دریافت کرد؛ اما این هشدار دیر رسیده بود. با وجود این، او بلافاصله با همتای بلژیکی خود تماس گرفت، جزئیات را اطلاع داد و اطلاعات بیشتری در اختیار او گذاشت که به روند تحقیقات کمک کرد.
در همان سال، او به استرالیا دربارهٔ طرحی برای انفجار یک هواپیمای مسافربری که در خط ابوظبی–سیدنی فعالیت می‌کرد، خبر داد. به‌گفتهٔ کوهن، به لطف موساد آن عملیات خنثی شد و شبکهٔ تروریستی همراه با سلاح‌ها و مواد انفجاری آمادهٔ استفاده کشف و بازداشت شد.
کوهن فهرست بلندی از کشورهایی ارائه می‌دهد که به گفتهٔ او «مدیون» موساد هستند. او نقل‌قول‌هایی از همتایانش در دستگاه‌های اطلاعاتی آلمان، بریتانیا و فرانسه می‌آورد که به او گفته‌اند مردمشان مدیون اسرائیل‌اند، چرا که موساد سلول‌های تروریستی خطرناکی را کشف کرده بود. کوهن در عین حال تأکید می‌کند که اسرائیل نیز از همکاری با این سرویس‌ها منفعت برده است.
ترکیه نیز از این قاعده مستثنا نیست. کوهن می‌گوید با وجود روابط تیره‌وتار میان دو کشور، موساد تردید نکرد که اطلاعات مربوط به شبکه‌های تروریستی فعال در خاک ترکیه را در اختیار این کشور بگذارد. او می‌گوید:
«در تابستان ۲۰۱۸، اسرائیل به ترکیه کمک کرد تا اطلاعات مربوط به هسته‌های تروریستی که ۱۶ حمله انجام داده بودند، کشف شود؛ با وجود روابط بد میان دو کشور.»
او همچنین تأکید می‌کند که رئیس دستگاه اطلاعاتی ترکیه در آن زمان هاکان فیدان بود—که امروز وزیر خارجهٔ ترکیه است.

«رهبر قدرتمند کسی است که امتیاز می‌دهد»

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل (چپ)، در کنار یوسی کوهن که در ۷ دسامبر ۲۰۱۵ از سوی نتانیاهو به ریاست «موساد» منصوب شد (گتی)

کاملاً روشن است که کوهن در این کتاب تلاش دارد تصویری مثبت از موساد ارائه کند؛ اما در طول فصل‌های کتاب، خود او بیش از هر شخص دیگری برجسته شده —که البته قابل درک است، چون کتاب دربارهٔ مسیر کاری اوست. منتقدان خواهند گفت هدف کوهن آشکار است: رسیدن به سمت نخست‌وزیری اسرائیل.
او به‌گونه‌ای می‌نویسد که گویی می‌خواهد به همهٔ پرسش‌هایی که ممکن است در ذهن اسرائیلی‌ها و غیر اسرائیلی‌ها شکل بگیرد پاسخ دهد، تا آنها را قانع کند که در این شرایط دشوار، او بهترین گزینه برای رهبری کشور است.
کوهن میان دریایی از موضوعات می‌گذرد تا همهٔ طرف‌ها را راضی کند. اما مهم‌تر از همه این است که او نقل‌قول‌هایی از طرفداران خود در کتاب آورده—از میان یهودیان، عرب‌ها، راست‌گرایان، چپ‌گرایان، مذهبی‌ها، سکولارها، اسرائیلی‌ها و خارجی‌ها—تا نشان دهد دامنهٔ تحسین و حمایت از او بسیار گسترده است.
و برای کسانی که می‌خواهند اسرائیل در جنگی ابدی زندگی کند، کوهن می‌گوید: «پس از جنگ اکتبر ۱۹۷۳ هیچ‌کس باور نمی‌کرد که تنها پنج سال بعد توافق صلحی تاریخی با مصر امضا شود.»
او تأکید می‌کند: «رهبر قدرتمند کسی است که امتیاز می‌دهد.»
کوهن اشاره می‌کند که هنگام امضای «توافق ابراهیم» میان اسرائیل و چند کشور عربی گریه کرده است. او رهبران عربی را که با آنان دیدار کرده و نشانه‌هایی از تمایل واقعی به صلح در رفتارشان دیده، ستایش می‌کند.
با این حال، از نگاه او صلح تنها پس از نمایش قدرت امکان‌پذیر است.