استولتنبرگ در مصاحبه با «الشرق الاوسط»: «پیامی قدرتمند» برای چین فرستادیم… حمایت آمریکا از اوکراین ادامه می‌یابد

او از کاهش محدودیت‌ها در حمله کی‌یف به اهداف نظامی در داخل روسیه استقبال کرد

TT

استولتنبرگ در مصاحبه با «الشرق الاوسط»: «پیامی قدرتمند» برای چین فرستادیم… حمایت آمریکا از اوکراین ادامه می‌یابد

زمانی که ینس استولتنبرگ در سال ۲۰۱۴ فرماندهی ناتو را بر عهده گرفت، احتمالاً انتظار نداشت اروپا شاهد بزرگ‌ترین جنگ در خاک خود از زمان جنگ جهانی دوم باشد. ماه‌ها قبل از واگذاری رهبری ناتو به مارک روته در اکتبر آینده، نخست‌وزیر سابق نروژ موفق شد صفوف متحدان غربی را متحد کند و ائتلاف را به ۳۲ کشور گسترش دهد. همچنین کشورهای عضو را ملزم کرد که به حمایت مالی و نظامی اوکراین در جنگ با روسیه ادامه دهند.
در حالی که بازگشت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق ایالات متحده به کاخ سفید، کار این ائتلاف را تحت الشعاع قرار می‌دهد، استولتنبرگ خوش‌بینی خود را نسبت به «پایداری» حمایت آمریکا از کی یف و تعهد آن به تقویت ناتو ابراز کرد.
وی در مصاحبه اختصاصی با روزنامه «الشرق الاوسط» در پایان نشست سران ناتو در واشنگتن گفت: «تعهد آمریکا به این حمایت به نفع امنیت ایالات متحده است»، به ویژه اینکه «آنچه امروز در اوکراین اتفاق می‌افتد ممکن است فردا در آسیا نیز رخ دهد».
استولتنبرگ با تأکید بر لزوم ادامه حمایت غرب از اوکراین، از کاهش محدودیت‌های اعمال شده بر کی یف برای حمله به اهداف نظامی قانونی در داخل روسیه استقبال کرد.
دبیرکل ناتو اتهام پکن مبنی بر اینکه این ائتلاف در حال بی‌ثبات کردن منطقه اقیانوس هند و اقیانوس آرام است را رد کرد و افزود: این چین است که از طریق مانورهای نظامی خود با بلاروس به مرزهای کشورهای عضو ناتو نزدیک می‌شود.
او همچنین از ارسال یک «پیام قدرتمند» به چین برای حمایت از جنگ روسیه علیه اوکراین برای اولین بار در واشینگتن استقبال کرد.
دبیرکل ناتو در مورد اوضاع خاورمیانه گفت که از تلاش‌های آتش‌بس در غزه حمایت می‌کند، اما «ائتلاف نقش مستقیمی» در این درگیری ندارد.
استولتنبرگ در عین حال بر مشارکت ناتو در خاورمیانه تأکید کرد و از همکاری با پادشاهی عربی سعودی در مبارزه با تروریسم، فعالیت‌های بی‌ثبات کننده ایران و افزایش امنیت دریایی قدردانی کرد.

در زیر مشروح این گفت و گو را می‌خوانید.

پایداری اوکراین و مسئولیت ناتو

رهبران کشورهای عضو ناتو که این هفته به مناسبت هفتاد و پنجمین سالگرد تأسیس ائتلاف در واشنگتن گرد هم آمدند، بر سر یکی از بزرگ‌ترین بسته‌های کمک‌های کیفی و مادی به اوکراین به توافق رسیدند.
برای اولین بار از زمان تهاجم روسیه در فوریه ۲۰۲۲، ایالات متحده و متحدانش با ارسال جنگنده‌های F-16 به کی یف موافقت کردند و همچنین متعهد شدند در سال آینده حداقل مبلغ کمک به ارزش ۴۰ میلیارد یورو را تأمین کنند.
این رهبران امیدوارند که این کمک‌ها توانایی ارتش اوکراین را برای مقاومت در برابر نبردهای شدید در جبهه‌های شرقی و جنوبی تقویت کند. یک مقام ارشد ناتو پیشتر این نبردها را یادآور جنگ سنگرها در جنگ‌های جهانی اول و دوم دانسته بود.
استولتنبرگ به چالش‌های اوکراین اذعان کرد و با اشاره به «حمله به بیمارستان کودکان» که مسکو در آستانه «اجلاس ناتو» انجام داد، گفت: «وضعیت در میدان جنگ سخت است. ما می‌بینیم که روس‌ها در تلاش هستند تا حملات جدیدی انجام دهند، شهرهای اوکراین را مورد حمله قرار دهند و غیرنظامیان بی گناه را بکشند».
همزمان، استولتنبرگ اظهار کرد: «زمانی که این جنگ در فوریه ۲۰۲۲ آغاز شد، اکثر کارشناسان و رئیس‌جمهور (ولادیمیر) پوتین معتقد بودند که او ظرف چند روز کی یف و بقیه اوکراین را ظرف چند هفته کنترل خواهد کرد. این اتفاق نیفتاد».
وی ادامه داد: اوکراینی‌ها توانستند ۵۰ درصد از اراضی تحت اشغال روسیه را در ابتدای جنگ آزاد کنند. آنها همچنین توانستند کریدوری را در دریای سیاه برای صادرات غلات و سایر محصولات به بازار جهانی باز کنند. آنها همچنین قادر به ضربه زدن و وارد کردن خسارات سنگین به مهاجمان روس هستند؛ بنابراین جنگ‌ها ذاتاً غیرقابل پیش‌بینی هستند، اما اوکراینی‌ها توانایی خود را در مقاومت و دفع نیروهای دفاعی روسیه ثابت کرده‌اند؛ لذا «مسئولیت ما این است که به ارائه حمایت‌های بزرگ ادامه دهیم».
در همین راستا، دبیرکل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی از توافق متحدان در نشست ناتو در واشنگتن برای تشدید حمایت نظامی قابل توجه از اوکراین و حفظ سطح آن قدردانی کرد.

عکس آرشیویی: ترامپ و استولتنبرگ در جریان نشست ناتو در واتفورد، بریتانیا، دسامبر 2019 (AP)

حمله به اهداف در داخل روسیه

بزرگ‌ترین مانع برخی از کشورهای غربی، به ویژه ایالات متحده، برای موافقت با تحویل تسلیحات تهاجمی به اوکراین، مخالفت آنها با حمله به اهداف در داخل روسیه بود. این همان چیزی است که استولتنبرگ آن را در چارچوب «دفاع از خود» یک حق مشروع می‌داند.
وی گفت: «به یاد داشته باشیم که این یک جنگ تهاجمی است که روسیه علیه یک کشور صلح‌آمیز، مستقل و دارای حاکمیت در اروپا، یعنی اوکراین، آغاز کرده است. این نقض آشکار قوانین بین‌المللی است. بر اساس قوانین بین‌المللی، اوکراین حق دفاع از خود را دارد».
دبیرکل ناتو تأکید کرد که «حق دفاع از خود شامل حق حمله یا حمله به اهداف نظامی قانونی در قلمرو متجاوز، یعنی روسیه است؛ بنابراین، اوکراین حملات عمیقی (در داخل روسیه) انجام داد».
استولتنبرگ در مورد اختلاف بین متحدان از نظر محدودیت‌های اعمال شده بر سلاح‌هایی که آنها به کی یف تحویل می‌دهند صحبت کرد. با این حال، او تأکید کرد که کشورهایی که این محدودیت‌ها را اعمال کرده‌اند، آن‌ها را کاهش داده‌اند، «به ویژه به این دلیل که بیشتر نبردها در اعماق اوکراین در حال وقوع است».
استولتنبرگ برای توضیح اهمیت اجازه دادن به اوکراین برای حمله به خاک روسیه از جبهه خارکف استناد کرد و گفت: روسیه اکنون جبهه جدیدی را در منطقه خارکف باز کرده است، جایی که خط مقدم و خط مرزی کم و بیش یکسان است. البته تنها راه دفاع اوکراین حمله یا حمله به خارج از خط مقدم است که به معنای در خاک روسیه نیز هست؛ بنابراین آنچه مهم است این است که ما بتوانیم امکانات مورد نیاز اوکراین را فراهم کنیم و من از کاهش محدودیت‌های استفاده از این سلاح‌ها توسط متحدان استقبال می‌کنم.

نشست سران ناتو در واشنگتن (DPA)

نقش ایران و کره شمالی

رهبران ناتو در نشست سران خود در واشنگتن دربارهٔ تأثیر حمایت روسیه از ایران، کره شمالی و چین در جنگی که علیه اوکراین به راه انداخته است، بحث کردند.
استولتنبرگ در این رابطه گفت: «آنچه می‌بینیم این است که قدرت‌های اقتدارگرا در حمایت از روسیه همسو شده‌اند، که آنها را قادر می‌سازد این جنگ تجاوزکارانه وحشیانه را به راه بیندازند. این حکومت‌ها شامل کشورهایی مانند کره شمالی، چین و ایران نیز می‌شود. ایران مقدار زیادی پهپاد شاهد را ارسال کرده که باعث رنج و خسارات زیادی به اوکراین شد که به روسیه در مدیریت این جنگ غیرقانونی کمک کرد».
وی هشدار داد که هرگونه تحویل احتمالی موشک‌های بالستیک ایران از نظر تشدید جنگ در اوکراین بسیار خطرناک خواهد بود. وی ادامه داد: «سال‌هاست که متحدان ناتو به دلیل فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده ایران در سراسر منطقه و فراتر از آن، تحریم‌های شدیدی را علیه ایران وضع کرده‌اند. البته این تحریم‌ها برنامه هسته ای ایران و همچنین برنامه موشکی آن را هدف قرار می‌دهد. حمایت ایران از روسیه بر اهمیت این تحریم‌ها برای محدود کردن توانایی ایران برای حمایت از یک جنگ تجاوزکارانه غیرقانونی، مانند زمانی که از روسیه حمایت می‌کند، نشان می‌دهد».



«دره‌ پروانه‌ها»… نسخه‌ی داستان‌های متناقض

«دره‌ پروانه‌ها»… نسخه‌ی داستان‌های متناقض
TT

«دره‌ پروانه‌ها»… نسخه‌ی داستان‌های متناقض

«دره‌ پروانه‌ها»… نسخه‌ی داستان‌های متناقض

در رمان «وادی الفراشات/ دره‌ پروانه‌ها» از ازهَر جرجیس (انتشارات مسکیلیانی - تونس / الرافدین - بغداد 2024) یک نظم روایی موضوعی خاص وجود دارد که به دنبال ردپاهای تقریباً ثابت در دو رمان قبلی از ازهَر جرجیس می‌گردد: «خواب در باغ گیلاس» 2019 و سپس «سنگ سعادت» 2022. این دو رمان یک مجموعه روایی با جهان‌ها و موضوعات تقریبا تکراری شکل داده‌اند. می‌توان گفت که تکرار ویژگی‌ای است که بیشتر چندگانه‌ها بر پایه‌ آن بنا می‌شوند، و حتی بدون ویژگی تکرار نمی‌توان یک سیستم روایی را به عنوان چندگانه توصیف کرد. این امر از آن جهت که به هیچ وجه ایرادی در اصول اساسی ندارد، بلکه نوشته‌های مختلف جهت‌گیری‌ها و موضوعات مختلفی در چارچوب کلی مجموعه خواهند داشت. اما تکرار فشار می‌آورد که اغلب منجر به تحولی یا ناپایداری در جهان روایی می‌شود. در دو رمان قبلی، دو موضوع عمده وجود داشت. رمان «خواب در باغ گیلاس» به بازگشت خیالی به کشور پس از تبعیدی طولانی پرداخته بود. و رمان «سنگ سعادت» به روایت اعتراض و دنیاهای بی‌خانمانی توجه داشت. آیا در رمان «دره‌ پروانه‌ها» موضوع جدیدی مطرح می‌شود؟

دفتر ارواح

آسان‌ترین روش برای نوشتن یک رمان موفق این است که از سیستم نسخه‌نویسی استفاده کنید. این باور در «دره‌ پروانه‌ها» به روش‌های مختلفی نمایان می‌شود. بیایید به یاد بیاوریم که این همان روشی است که در دو رمان قبلی هم استفاده شد و آن‌ها موفقیت چشم‌گیری را به دست آوردند، چه از نظر انتشار و خوانده‌شدن، یا از نظر رسیدن به جایگاه بالایی در جوایز رمان عربی. آیا این توجیه برای تکرار تلاش برای بار سوم کافی است؟ دلیل قانع‌کننده این است که سیستم نسخه‌نویسی نظم روایی لازم را برای دو رمان فراهم کرده است. بنابراین، راوی‌ای وجود دارد که ابتدا به ما می‌گوید، یک پایان از پیش نوشته‌شده در آغاز رمان برایمان آورده شده. آیا پیش‌بینی یا اطلاع‌رسانی از پیش در مورد پایان، کارکرد ساختاری اساسی در رمان دارد؟ احتمالاً پاسخ به این سؤال مرتبط است با یک مشکل اساسی که به خود سیستم نسخه‌نویسی ارتباط دارد. بیایید پاسخ را خلاصه کنیم و بپرسیم: چرا سیستم نسخه‌نویسی در نوشتن یک رمان موفق مؤثر است؟ به نظر من نسخه‌نویسی به رمان این امکان را می‌دهد که بسیاری از مسائل را انجام دهد که مهم‌ترین آن شاید این باشد که امکان بازنویسی داستان همانند یک منطق دیگر را فراهم می‌کند. این امکان، راهی مناسب برای پیشنهاد تاریخ جدیدی است که با تاریخ روایی پذیرفته‌شده کاملاً متفاوت یا حتی متناقض است. بنابراین، «دره‌ پروانه‌ها» چه تاریخی پیشنهاد می‌دهد؟تاریخ «ارواح» یا تاریخ «مرده‌ها»، وظیفه بزرگی است که «مرده‌ها» به «زنده‌ها» واگذار می‌کنند؛ زیرا نوشتن تاریخ خاص مرگ، کاری است که باید «زنده‌ها» انجام دهند، اما «مرده‌ها» هر آنچه که از دستشان بر می‌آمد انجام داده و مرده‌اند، و این مسئولیت را به زنده‌ها می‌سپارند که تاریخشان را بنویسند. اما چه نوع «ارواحی» را «عزیز جواد»، قهرمان داستان و راوی آن، می‌خواهد بنویسد؟ رمان برای خود نوع جدیدی از ارواح را پیشنهاد می‌کند، ارواح «پروانه‌های بی‌نام»، یا کسانی که حتی فرصتی برای داشتن نام خاصی نداشته‌اند. بخشی از وظیفه مورخ این است که اجساد ناشناسی که در پیاده‌روها یا در سطل‌های زباله افتاده‌اند را نامگذاری کند، قبل از اینکه آن‌ها را در یک حفره یا دامنه تپه‌ای خارج از پایتخت دفن کند، و قبرستان پیشنهادی را «دره‌ پروانه‌ها» می‌نامد. و به طور مفروض، یا همانطور که خود رمان از ابتدا با عنوانش پیشنهاد می‌دهد، جمع‌آوری پروانه‌های مرده از خیابان‌ها موضوع جایگزین برای موضوعات بزرگ است، مانند روایت زندگی در سرزمین دیکتاتور یا اینکه رمان به موضوع اعتراض مربوط باشد. پس آیا «دره‌ پروانه‌ها» می‌خواهد روایت را در مقابل شلوغی روایت‌های بزرگ تا حدودی به ریتم آرام‌تر خود بازگرداند؟

جمهوری وحشت

شاید تصادف کور، «عزیز جواد» را به کشف روایت «دره پروانه‌ها» هدایت کند؛ زمانی که او با تاکسی قدیمی جسدهای تازه را جمع‌آوری کرده و آنها را در دره کم‌عمق نزدیک شهر «دیالی» دفن می‌کند. این تصادف شباهت زیادی به تصادف ورود پلیس به کتابخانه دایی «جبران» و یافتن کتاب «جمهوری وحشت» دارد که باعث زندانی شدن او به اتهام کتاب ممنوع مخالف با روایت دیکتاتور می‌شود. اما کتاب به «جواد» از طریق دوست دیروز او، که اکنون «متدین» شده و تاریخ بی‌خانمانی و گم‌شدگی خود را کنار گذاشته، می‌رسد؛ پس چگونه یک فرد تغییر کرده می‌تواند به روایت‌های لیبرال مخالف اعتماد کند؛ در حالی که او به روایت‌های دینی خود با اصل شناخته‌شده «فلسفه‌مان مثلاً» نزدیک‌تر است؟ اما نظم فرضی در «دره پروانه‌ها» تفسیری جدید از فقدان مستندات کافی برای روایت همان تصادف ارائه می‌دهد؛ چرا که زندگی «جواد» مجموعه‌ای از تصادف‌هاست؛ تصادف زندگی در کنار پدری که قادر به صحبت و ابراز خود نیست و این تصادف تبدیل به سرنوشتی می‌شود که راه فراری از آن نیست و زندگی ناقصی را تحت قدرت برادر بزرگ ادامه می‌دهد. آیا تصادف‌ها به پایان رسیده‌اند؟ زندگی «عزیز جواد» مجموعه‌ای از تصادف‌هاست که آخرین آن تصادفی است که او را به طور اتفاقی به روایت «دره پروانه‌ها» می‌رساند؛ بنابراین تصادف، به طنز، دلیل عشق میان او و «تمارا»، دختری از خانواده‌ای ثروتمند است و سپس ازدواج با او. و این تصادف است که دلیل اخراج او از شغل دولتی‌اش می‌شود. هیچ داستان منسجمی جز خود تصادف وجود ندارد. حتی لحظه‌ای که به داستان اصلی می‌رسد، داستان پروانه‌ها، که ربوده شدن «سامر» از سوی افراد ناشناس از درب خانه‌شان است، هیچ تفسیر منسجمی ندارد مگر اینکه این اتفاق پیش‌زمینه‌ای برای داستان پروانه‌ها و دره آن باشد. گویی رمان به‌طور ضمنی به ما می‌گوید که زندگی در سرزمین دیکتاتور و سپس زندگی قربانیانش فاقد صلاحیت برای توجیه است. و هیچ اشکالی ندارد، چرا که این خود ماهیت روایت پسامدرن است؛ روایت بدون توجیه‌ها و تفسیرهای اساسی، روایتی از نسخه‌نویسی که رمان جدید آن را با نگرش و منطقی متفاوت بازنویسی می‌کند.

دره پروانه‌ها... جدل پنهان

بگذارید به اصل داستان بازگردیم، دقیقاً به سؤال اصلی: موضوع رمان چیست؟ بلکه موضوع دست‌نوشته پیشنهادی چیست؟ دو مسیر مختلف، به ظاهر، بر دنیای رمان «دره پروانه‌ها» حاکم‌اند. مسیر اول نمایانگر داستان «عزیز جواد» است، که زندگی او را می‌بینیم؛ زندگی‌ای به تعویق افتاده و از اتفاقات مختلف تغذیه می‌شود. این مسیر بخش عمده‌ای از فضای نوشتاری متن را اشغال می‌کند؛ به طوری که سه فصل از پنج فصل که اندازه کل متن رمان است را تشکیل می‌دهد. به زبان اعداد، داستان عزیز جواد ۱۵۱ صفحه را در اختیار گرفته، به علاوه آنچه که در دو فصل دیگر فرامی‌گیرد. دست‌نوشته «دفتر ارواح»، که نسخه‌ای از دست‌نوشته ناتمام یا ناقص است، مشابه وبلاگ شب‌های مشهور است؛ همان‌طور که هزار و یک شب را داریم، دست‌نوشته ارواح تمام نمی‌شود و «دیگران» آن را می‌نویسند یا فصول جدیدی به آن اضافه می‌کنند. ما این موضوع را بدون کاوش بیشتر رها نمی‌کنیم تا به دست‌نوشته ارزش افزوده‌ای بدهیم؛ پیرمرد دست‌نوشته را در خودروی «جواد» رها می‌کند و به حال خود می‌رود، پس از آنکه پروانه‌ای جدید را در «دره پروانه‌ها» دفن کرده و ما را گمراه می‌کند که او «قرآن» را جاگذاشته. با «جواد» درمی‌یابیم که قرآن تنها نسخه‌ای از دست‌نوشته «دفتر ارواح» است. این گمراهی دارای کارکرد مفیدی است که به دست‌نوشته ارزش جدیدی می‌بخشد؛ تسویه اولیه‌ای که به طور غیرمستقیم بین «قرآن»، که در اینجا به معنی کتاب «قرآن» است، و «دفتر ارواح» صورت می‌گیرد، به سرعت معنای ضمنی پنهانی از توصیف «قرآن» را آشکار می‌کند؛ اصل لغوی قرآن همان‌طور که ابن منظور می‌گوید این است که قرآن: «وَإِنَّمَا سُمِّيَ الْمُصْحَفُ مُصْحَفًا؛ لِأَنَّهُ أُصْحِفَ، أَيْ جُعِلَ جَامِعًا لِلصُّحُفِ الْمَكْتُوبَةِ بَيْنَ الدَّفَّتَيْنِ/ مصحف( قرآن) به این دلیل مصحف خوانده شد چون میان جلد خود همه صحف نوشته شده را شامل می‌شود». این معنی فراتر از دلالت اصطلاحی کتاب است و همچنان در معنای صحیفه‌های جمع‌شده در میان جلد کتاب اثرگذار است، چیزی که در اینجا با فرمول کتابی ناتمام یا ناقص هم‌راستا است و با دلالت «دست‌نوشته» ناقص هم‌خوانی دارد. اما این ارتباطات واقعی یا خیالی نمی‌توانند تناقض اساسی را که رمان آن را پنهان نمی‌کند، نادیده بگیرند؛ داستان اصلی داستان «عزیز جواد» است و نه حکایت یا دست‌نوشته «دفتر ارواح». این چیزی است که ارقام ادعا می‌کنند و حجم واقعی نوشتاری هر دو مسیر در رمان آن را تقویت می‌کند. آیا دلالت‌های اولیه عنوان رمان «دره پروانه‌ها» فرضیه پیشین را تأیید می‌کنند؟رمان با آخرین ملاقات دايی «جبران» با پسر خواهرش «عزیز جواد» در زندان آغاز می‌شود. در این دیدار اولین اشاره به داستان «دفتر ارواح» می‌آید؛ زیرا دایی «دست‌نوشته» را تحویل می‌دهد و به سوی قبر خود می‌رود. سپس دست‌نوشته و اثر آن به فراموشی سپرده می‌شود تا آنکه «عزیز جواد» با پیرمردی روبرو می‌شود که جنازه‌های کودکان را در دره پروانه‌ها دفن می‌کند. آیا این موضوع نشان می‌دهد که روایت به دلیل تقابل دو موضوع یا دو داستان که یکی از آنها به دیگری مرتبط نمی‌شود، به ترک خوردگی می‌رسد؟ آیا ما، خوانندگان، با ظاهر متن با حجم‌ها و تمایلاتش همراه می‌شویم یا فرض می‌کنیم که دره پروانه‌ها همان دلالت کلی تمام داستان‌هاست؟ شاید؛ زیرا ترک خوردگی و تقابل داستان‌ها و موضوعات، ویژگی داستان‌های پس از فروپاشی دیکتاتوری‌هاست و نیز نتیجه دست‌نوشته‌های ناتمام است. هرچه که تفسیر تقابل مورد نظر در «دره پروانه‌ها» باشد، رمان می‌کوشد تا جان سالم به در ببرد و به هیچ‌یک از تصادفات سازنده دنیای خود تمایل نداشته باشد. آنچه می‌تواند انجام دهد این است که تا حد ممکن از هرگونه تفسیر با تمایل آشکار پرهیز کند، اما حیف است؛ زیرا این همان «دره پروانه‌ها» است، داستان «عزیز جواد» و همین‌طور «دفتر ارواح»!

*منتقد عراقی