غسان سلامه به «الشرق الأوسط»: جهان به سوی جنگ‌های گسترده‌تر می‌رود و کشورهایی در مسیر «هسته‌ای» شدن

هیچ نظام دوقطبی در آینده نزدیک وجود نخواهد داشت... و در سوریه «۴ عامل بی‌ثباتی» وجود دارد

 غسان سلامة
غسان سلامة
TT

غسان سلامه به «الشرق الأوسط»: جهان به سوی جنگ‌های گسترده‌تر می‌رود و کشورهایی در مسیر «هسته‌ای» شدن

 غسان سلامة
غسان سلامة

با پایان سه‌ماهه اول این قرن، پرسش‌های بسیاری درباره مسیر جهان در میان وضعیت پیشرفته‌ای از عدم قطعیت مطرح شده است. تغییرات با سرعت در حال وقوع هستند و باورهای قدیمی و ریشه‌دار یکی پس از دیگری فرو می‌ریزند. آنچه بیشتر بر ابهام اوضاع می‌افزاید، درهم‌تنیدگی عوامل مؤثر و دشواری جداسازی و اندازه‌گیری تأثیرات آن‌هاست.
برای روشن کردن بخشی از این ابهام، مجموعه‌ای از پرسش‌ها را با غسان سلامه، استاد پیشین علوم سیاسی و نماینده سابق دبیرکل سازمان ملل، در میان گذاشتیم. سلامه همچنین نویسنده آثار مرجع در روابط بین‌الملل است. جدیدترین کتاب او که بهار ۲۰۲۴ منتشر شد با عنوان «وسوسه گرایش به قدرت - جنگ و صلح در قرن بیست‌ویکم» نگاهی روشن به مسیر جهان در دهه‌های آینده دارد.
سلامه در این گفت‌وگوی مفصل، درباره پیش‌بینی‌های خود از نظام جهانی و قطب‌های آن صحبت کرد، از فرصت‌هایی که ممکن است ۲۰ کشور را به قدرت‌های هسته‌ای تبدیل کند، تا توانایی گروه «بریکس» در رقابت با ناتو، سرنوشت دلار به‌عنوان نیروی مالی جهانی، و در نهایت جنگ‌های پهپادی جدید؛ جایی که هوش مصنوعی به‌عنوان سلاحی تأثیرگذار وارد معادلات می‌شود.

غسان سلامه: ۲۰ کشور می‌توانند ظرف یک سال به قدرت هسته‌ای تبدیل شوند

بازگشت رؤیاهای امپراتوری

چه چیزی در نظام جهانی در سه‌ماهه اول قرن بیست‌ویکم تغییر کرده است؟

- آنچه در سال‌های اخیر رخ داده، پایان جنگ سرد بود. با پایان آن، تحولی مثبت در نظام جهانی اتفاق افتاد، مانند کاهش هزینه‌های نظامی، کاهش تعداد کلاهک‌های هسته‌ای، کاهش پایگاه‌های نظامی در کشورهای دیگر و خروج اتحاد جماهیر شوروی از اروپای شرقی. همچنین ایالات متحده برخی از پایگاه‌های خود در فیلیپین و آمریکای مرکزی را بست و روح تازه‌ای به سازمان ملل و نهادهای بین‌المللی دمیده شد. اما اوضاع به‌زودی کاملاً معکوس شد.
به نظر من این تغییرات با حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ آغاز شد؛ حمله‌ای که بدون پایه حقوقی و بدون تصمیم شورای امنیت انجام شد، جایی که قدرت‌های بزرگ با آن مخالف بودند.
بدتر از آن این بود که واشنگتن، که نقش اصلی در تأسیس نظام بین‌المللی پس از ۱۹۴۵ داشت، قوانین خود را نقض کرد. این امر باعث شد سایر کشورها نیز همین روش را در پیش بگیرند. روسیه ابتدا به گرجستان، سپس مولداوی و در نهایت دو بار به اوکراین حمله کرد. کشورهای دیگر نیز این الگو را دنبال کردند و تمایل به استفاده از زور افزایش یافت.

تغییرات در قدرت‌های هسته‌ای

امروز شاهد افزایش تدریجی بودجه‌های نظامی و گسترش تسلیحات هسته‌ای در قدرت‌های بزرگ، مانند روسیه، ایالات متحده، فرانسه و چین هستیم. چین، برای مثال، قصد دارد تعداد کلاهک‌های هسته‌ای خود را تا سال ۲۰۳۰ از ۱۵۰۰ به ۳۰۰۰ افزایش دهد. همچنین برخی از کشورهای غیرهسته‌ای تلاش می‌کنند به قدرت‌های هسته‌ای تبدیل شوند. ۲۰ کشور در حال حاضر توانایی این کار را دارند و پیش‌بینی می‌کنم برخی از آن‌ها این مسیر را طی کنند.

آیا این روند ادامه خواهد داشت؟
- بله. اگر روابط بین قدرت‌های بزرگ، مانند آمریکا، چین و سایر کشورها، بر بی‌اعتمادی فعلی استوار بماند، این روند ادامه خواهد داشت و احتمالاً شدت خواهد یافت. تغییرات در دکترین هسته‌ای روسیه و تأثیرات آن بر جنگ اوکراین، همچنین اظهارات برخی وزرای اسرائیلی درباره حمله هسته‌ای به غزه، نشان‌دهنده افزایش این تهدیدات است. این مسائل که در دو دهه گذشته بی‌سابقه بودند، ممکن است به مناطق دیگری از جهان سرایت کنند و بسیار خطرناک شوند.

نقش جنوب جهانی

آیا «جنوب جهانی» می‌تواند تعادلی در حاکمیت جهانی ایجاد کند؟
- قطعاً، اما این فرآیند زمان‌بر خواهد بود. در حال حاضر تنها یک ائتلاف قوی وجود دارد، و آن ناتو است. پیمان ورشو با پایان جنگ سرد منحل شد. در آن زمان برخی در غرب پیشنهاد دادند که ناتو نیز منحل شود، اما آمریکا و برخی دیگر از کشورها، مانند آلمان، بر بقای ناتو اصرار داشتند و این ائتلاف همچنان باقی مانده است.
و زمانی که روسیه شروع به حرکت در گرجستان و اوکراین کرد، ارزش ناتو به قدری افزایش یافت که حتی کشورهای بی‌طرف اروپایی که پیش از این تمایلی به عضویت در این پیمان نداشتند، درخواست عضویت کردند، مانند سوئد و فنلاند. بنابراین، ما پیمانی داریم که به‌طور کلی کشورهای غربی را در بر می‌گیرد.
این پیمان هیچ معادل یا همتایی ندارد و در نتیجه، بین غرب و سایر کشورهای جهان عدم تعادل وجود دارد، زیرا غرب در قالب یک پیمان متحد است، اما دیگر کشورها این‌گونه نیستند.

بنابراین، در میان کشورهای دیگر، مانند چین، روسیه، برزیل، آفریقای جنوبی و هند، احساسی وجود دارد که آن‌ها سهم خود را در سازمان‌های جهانی به دست نمی‌آورند و نظرات، درخواست‌ها و منافع آن‌ها توسط سایر طرف‌ها مورد توجه قرار نمی‌گیرد، زیرا آن‌ها متحد نیستند و در قالب یک اتحاد عمل نمی‌کنند.
به همین دلیل، سازمان‌هایی مانند «بریکس» و «سازمان شانگهای» شکل گرفتند تا چیزی مشابه ایجاد کنند. اما این تلاش‌ها هنوز در مراحل اولیه خود قرار دارند و همچنان قربانی تناقضات هستند: چین می‌خواهد تعداد زیادی از کشورها را وارد «بریکس» کند، در حالی که روسیه با این موضوع محتاطانه برخورد می‌کند. چین از یک جنوب یکپارچه صحبت می‌کند، اما روسیه خود را در میان کشورهای جنوب قرار نمی‌دهد. روسیه مدعی است که اکثریت جهانی به آن تعلق دارد؛ چه در جنوب، چه در شمال، چه در شرق و غرب. اما اصطلاح «جنوب یکپارچه» را نمی‌پذیرد و بسیاری از روس‌ها خود را اروپایی می‌دانند.

مشکلات دوطرفه

همچنین موضوعات دیگری مانند اختلافات دوطرفه بین کشورها وجود دارد؛ برای مثال، اختلافات مرزی بین هند و چین و رقابت‌های تجاری و موارد دیگر. «بریکس» نتوانسته است و در آینده نزدیک نیز نخواهد توانست به چیزی شبیه ناتو تبدیل شود، مگر اینکه دکترین مشخصی برای خود تعریف کند، مانند ناتو که دکترینی مشخص دارد و بر پایه شباهت در نظام‌های سیاسی اعضای خود، اقتصاد بازار آزاد و نظام‌های لیبرال قانون اساسی بنا شده است. این شباهت در میان کشورهای «بریکس» وجود ندارد. هند تقریباً دموکراتیک است، در حالی که چین تحت نظام تک‌حزبی اداره می‌شود. روسیه نشانه‌هایی از دموکراسی دارد، اما در حال پس‌رفت است. آفریقای جنوبی دموکراتیک است، اما...
نتیجه اینکه شباهتی وجود ندارد. ناتو در اصل به‌عنوان یک پیمان نظامی شکل گرفت، اما «بریکس» چنین نیست. با این حال، توافقات دوطرفه با ابعاد نظامی وجود دارد، مانند توافق چین و روسیه، ایران و روسیه، یا ایران و چین، اما این توافقات ماهیتی دوطرفه دارند و جنبه جمعی ندارند.

نظام دوقطبی

رقابت آمریکا و چین به کجا خواهد رسید؟ آیا در سال‌های آینده به یک نظام دوقطبی خواهیم رسید؟
- به نظر من، اشتباه بزرگی است که تصور کنیم امروز یک نظام دوقطبی بین چین و آمریکا وجود دارد. این تنها یک پروژه است؛ تلاشی که حدود ۱۵ سال پیش برای ساخت یک نظام جدید دوقطبی آغاز شد. ایالات متحده از نظام چندقطبی خوشش نمی‌آید و به خوبی می‌داند که اگر تنها قطب جهان باشد، نمی‌تواند تعداد زیادی از متحدانش را حفظ کند. نظامی که آمریکا ترجیح می‌دهد، نظام دوقطبی است که در آن برتری با واشنگتن باشد، اما یک رقیب قوی نیز وجود داشته باشد تا بتواند متحدانش را در کنار خود جمع کند.
در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷، در زمان جورج بوش پسر، نخبگان آمریکایی به دنبال یک رقیب جدید بودند و به این نتیجه رسیدند که چین می‌تواند این رقیب باشد. بنابراین، پروژه‌ای برای ساخت یک نظام دوقطبی و تبدیل چین به رقیب استراتژیک اصلی آغاز شد. چین نیز از این ایده استقبال کرد، زیرا باعث ارتقای جایگاه آن شد. به‌عنوان مثال، زمانی که اوباما در سال ۲۰۰۸ انتخاب شد، اولین رئیس‌جمهوری که او ملاقات کرد، رئیس‌جمهوری چین بود، نه روسیه یا فرانسه.
با این حال، این پروژه همچنان با مقاومت بسیاری از کشورها مواجه است. بسیاری از کشورها، از جمله روسیه، هند و برزیل، ترجیح می‌دهند آزادی خود را حفظ کنند. آن‌ها می‌دانند که یک نظام دوقطبی، مانند دوران جنگ سرد، آزادی سیاسی، دیپلماتیک و حتی نظامی آن‌ها را محدود خواهد کرد. برای مثال، هند همچنان به خرید تسلیحات از روسیه، فرانسه و آمریکا ادامه می‌دهد.
در نتیجه، امروز در نظام جهانی رقابت‌هایی وجود دارد و پدیده‌ای که می‌توان آن را «فرصت‌طلبی دیپلماتیک» نامید، به این معنا که هر کشوری می‌تواند با هر طرفی که می‌خواهد همکاری کند، فارغ از تلاش برای ایجاد نظام دوقطبی. به همین دلیل، به نظر من نظام دوقطبی در حال حاضر وجود ندارد و در آینده نزدیک نیز ایجاد نخواهد شد، زیرا بسیاری از کشورها، چه اروپایی و چه غیراروپایی، با آن مخالف هستند.
وقتی یک قدرت بزرگ می‌خواهد به یک قطب جذاب یا یکی از دو قطب یک نظام دو‌قطبی تبدیل شود، باید محیط منطقه‌ای آرامی داشته باشد. این وضعیت، برعکس آمریکا، در مورد چین صدق نمی‌کند، زیرا این کشور با ۸ همسایه خود، مانند هند، ویتنام، کره جنوبی و فیلیپین، درگیر اختلاف است. اما در مقابل، آمریکا نیز با مشکلاتی از نوع دیگر مواجه است. تمرکز آن بر چین به‌عنوان اولین رقیب استراتژیک لزوماً به این معنا نیست که سایر کشورها آن را درست بدانند و از آن تبعیت کنند.
سپس مشکلات خاورمیانه پدیدار شدند و توجه آمریکا را از چین منحرف کردند و پس از آن، جنگ در اوکراین.

هر بار که واشنگتن تصمیم می‌گیرد روی چین تمرکز کند، کشوری با تحمیل واقعیت جدیدی، آمریکا را مجبور می‌کند تا ابتدا به مشکل جدید رسیدگی کند و سپس به چین بازگردد.

همه‌گیری‌های فرامرزی

- چگونه همه‌گیری‌های فرامرزی بر نظم و توازن جهان در سال‌های آینده تأثیر خواهند گذاشت؟
- باید به یک نکته اساسی توجه کنیم: همه‌گیری‌ها پدیده جدیدی نیستند. آنچه امروز ترسناک است، سرعت ارتباط و انتشار آن‌هاست. در طول تاریخ، بشر بارها با همه‌گیری‌ها روبه‌رو شده است؛ برای مثال، در قرون وسطی طاعون هر دو یا سه دهه شیوع پیدا می‌کرد و یک‌چهارم یا یک‌سوم جمعیت را از بین می‌برد. همچنین باید به آنفلوآنزا در پایان جنگ جهانی اول اشاره کنیم که تعداد قربانیان آن تقریباً برابر با تعداد کشته‌شدگان جنگ بود.
آنچه امروز جدید و خطرناک است، دو موضوع است:
اول، سرعت جابه‌جایی در جهان و تعداد زیاد مسافران هوایی که هر یک می‌توانند ناقل یک بیماری باشند.
دوم، آنچه در آزمایشگاه‌ها رخ می‌دهد. هنوز هم اعتقاد بر این است که منبع همه‌گیری «کووید-۱۹» ممکن است یک آزمایشگاه باشد.
علاوه بر این، تفاوت‌های بزرگ در نحوه واکنش کشورها به این همه‌گیری و نابرابری جهانی آشکار شد. برای مثال، اتحادیه اروپا توانست دو یا سه دوز واکسن برای هر شهروند خود تهیه کند، در حالی که در بسیاری از کشورهای آفریقایی، یک دوز واکسن برای هر ۱۰ یا ۱۵ نفر در دسترس بود. اگرچه برخی کشورها به دیگران کمک کردند، اما نابرابری‌ها بسیار واضح بود.
موضوع دیگر، تفاوت در نظام‌های تأمین اجتماعی بین کشورهاست. برای مثال، در ایالات متحده، بسیاری از افراد فقیر به دلیل عدم وجود بیمه اجتماعی نتوانستند به بیمارستان‌ها دسترسی پیدا کنند که این موضوع میزان بالای مرگ‌ومیر را توضیح می‌دهد. به نظر من، همه‌گیری اخیر اهمیت وجود مقامات دوراندیش و اتخاذ تصمیمات درست را برجسته کرد. همچنین، نیاز است که فاصله عظیم میان قاره‌ها و کشورها در توانایی مقابله با همه‌گیری‌ها کاهش یابد، زیرا «کووید-۱۹» آخرین همه‌گیری نخواهد بود.

تحولات «تکتونیکی» در جهان عرب

- جهان عرب با تحولات «تکتونیکی» و تراکم بحران‌ها مواجه است. آیا این شکاف‌ها در جهان عرب ادامه خواهد یافت؟
- این مسئله شرایط ثبات سیاسی را مطرح می‌کند. چرا برخی کشورها یا مناطق از ثبات سیاسی برخوردارند، در حالی که برخی دیگر با شورش‌ها و ناامنی مواجه‌اند؟
دلایل متعددی برای این موضوع وجود دارد. رایج‌ترین توضیح این است که وجود یا عدم وجود دولت قانون و مشارکت مردم در تصمیم‌گیری سیاسی، می‌تواند عامل اصلی باشد. وجود این عناصر ثبات را تضمین می‌کند. این یک دیدگاه لیبرالی است. اما دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که معتقد است تفسیر لیبرالی تنها در کشورهای پیشرفته و کم‌جمعیت کاربرد دارد و در کشورهای فقیر و پرجمعیت، ثبات تنها با اجرای سختگیرانه قانون به‌دست می‌آید.
به نظر من، هر دو دیدگاه مشروعیت دارند، اما کافی نیستند. در منطقه عربی، ما با پدیده‌هایی روبه‌رو هستیم که اجازه ثبات را نمی‌دهند.
اول، نابرابری شدید در درآمد بین کشورهای همسایه. این موضوع کشورهای فقیرتر را به این باور می‌رساند که کشورهای ثروتمند مستحق ثروت خود نیستند و باید آن را به اشتراک بگذارند. این نابرابری یکی از عمیق‌ترین شکاف‌ها در جهان عرب است.
دوم، ترکیب انفجار جمعیتی، مهاجرت از روستا به شهر و نبود فرصت‌های شغلی جدید. برای مثال، در سوریه چهار عامل وجود دارد که به بی‌ثباتی منجر می‌شود:
۱. بیابان‌زایی و کمبود آب، که باعث کاهش شدید تولیدات کشاورزی در مناطق جزیره و بادیه شده است.
۲. کاهش دامپروری.
۳. انفجار جمعیتی؛ سوریه یکی از کشورهایی با بالاترین نرخ رشد جمعیت است.
۴. شهرنشینی سریع و از بین رفتن فرصت‌های شغلی؛ به‌گونه‌ای که سالانه به ۳۰۰ هزار شغل جدید نیاز است، اما بیشتر آن‌ها موجود نیستند.
و این‌ها جدا از سیاست، سرکوب و فرقه‌گرایی هستند که به مشکلات اضافه می‌کنند.
بنابراین، عوامل عینی بی‌ثباتی وجود دارند که نشان‌دهنده نیاز مبرم به رهبری برجسته‌ای است که به‌طور جدی به حل این عوامل اقتصادی و اجتماعی نامساعد برای ثبات بپردازد.

تحرک جمعیتی در جهان: مهاجرت‌ها به‌عنوان نمونه

- انتظار می‌رود که مهاجرت‌ها در سال‌های آینده افزایش یابد. کشورهای مقصد چگونه با این مسئله برخورد خواهند کرد؟
- دلیل اصلی این پدیده، عدم تعادل عظیم جمعیتی میان پنج قاره است. برخی کشورها، اگر با همین نرخ زاد و ولد ادامه دهند، ممکن است کاملاً از بین بروند. این امر در مورد ایتالیا، مالت، رومانی و دیگر کشورها صدق می‌کند.
این پدیده دلایل عمده‌ای دارد، از جمله تغییر هرم جمعیتی در این کشورها که آن‌ها را مجبور به رسیدگی به سالمندان می‌کند. تعداد سالمندان به‌طور پیوسته افزایش می‌یابد.

سالمندی هزینه‌بر و غیرمولد است، در حالی که تعداد جوانان شاغل هر روز کاهش می‌یابد. حتی تعداد سالمندان با تعداد کودکان برابر شده است.
این مسئله در کشورهای پیشرفته رخ داده و به چین، ژاپن و کره جنوبی نیز منتقل شده است. در مقابل، قاره‌هایی وجود دارند که هنوز نرخ زاد و ولد در آن‌ها بالا است و پروژه‌های توسعه‌ای آن‌ها موفق نبوده، بنابراین کار و شغل کافی وجود ندارد. این وضعیت به‌ویژه در آفریقا و آمریکای مرکزی دیده می‌شود.
نیمی از مهاجران غیرقانونی به ایالات متحده (حدود ۱۱ میلیون نفر) از مکزیک هستند. شما ممکن است دیوار بسازید و مانند برنامه ترامپ میلیون‌ها نفر را به کشورشان بازگردانید، اما این مسئله همچنان باقی می‌ماند، زیرا عدم تعادل همچنان وجود دارد. حتی اگر دیوار بسازید، افرادی راهی برای عبور از آن پیدا می‌کنند یا از زیر آن می‌گذرند.
همه این موارد نشان می‌دهند که این عدم تعادل یکی از بزرگ‌ترین مسائل در ربع دوم قرن بیست‌ویکم خواهد بود و مسئله جمعیت‌شناسی نقش بزرگی در آن ایفا خواهد کرد. به نظر من، کشورهای پیشرفته هنوز دیدگاه کافی برای حل این مسئله ندارند.
برخی راه‌حل‌ها برای مقابله با سالمندی ارائه شده‌اند. برای مثال، اسپانیا و ایتالیا تصمیم گرفته‌اند جوانانی را از ملیت‌ها و حرفه‌های خاص وارد کنند و همزمان با مبارزه با مهاجرت غیرقانونی ادامه دهند. به این ترتیب، دولت‌ها اذعان دارند که به این مهاجران نیاز دارند، اما مکانیسم انتخاب آن‌ها را کنترل می‌کنند. در کره جنوبی نیز وضعیتی مشابه وجود دارد، اما راه‌حل متفاوت است. این کشور به کارگران خارجی کارت کار و اقامت موقت می‌دهد، به‌طوری که مدت اقامت آن‌ها کمتر از ۵ سال باشد و نتوانند اقامت دائم دریافت کنند.
در مقابل، اروپایی‌ها در این زمینه عقب هستند، زیرا شجاعت سیاسی برای اذعان به نیاز خود به مهاجرت به‌دلایل اقتصادی و اجتماعی را ندارند. این اولین شرط برای حل مؤثر مسئله مهاجرت و دستیابی به راه‌حل‌هایی است که به‌صورت سازمان‌یافته اجرا شوند. راه‌حل امنیتی برای متوقف‌کردن مهاجرت‌ها شکست خورده است، کمک‌های توسعه‌ای برای کشورهایی که مهاجران از آنجا می‌آیند کافی نبوده و تلاش‌ها برای تشویق خانواده‌ها به افزایش زاد و ولد نیز ناکام مانده است.
بنابراین، سه راه‌حل پیشنهادی اروپا شکست خورده‌اند. من معتقدم که اروپا درک جامعی از عدم تعادل جمعیتی ندارد؛ به این معنا که مهاجرت‌ها به‌سوی این قاره ادامه خواهند یافت و افزایش خواهند داشت، فارغ از برنامه‌های احزاب، به‌ویژه احزاب راست‌گرا. همچنین دیده‌ایم که وقتی یک مسیر برای مهاجران بسته می‌شود، مسیر دیگری پیدا می‌کنند. فقر و جنگ‌ها مهاجرت‌ها را به‌سوی کشورهای ثروتمند سوق می‌دهند و این وضعیت ادامه خواهد یافت و مهاجرت‌ها افزایش خواهند یافت.
بنابراین، منافع کشور‌های اروپایی در این است که راه‌حلی برای این مسئله حیاتی امروز و فردا پیدا کنند.

انقلاب دیجیتال

- آیا انقلاب فناوری جدید نحوه اداره جهان و جامعه را تغییر می‌دهد؟
- انقلاب فناوری که شامل اینترنت، گوشی‌های هوشمند و شبکه‌های اجتماعی می‌شود، از نوعی خاص است، زیرا بسیار سریع‌تر از انقلاب صنعتی قرن هجدهم تحقق یافته و در ذات خود انقلابات داخلی دارد، که مهم‌ترین آن‌ها انقلاب الکترونیکی است که به انقلاب هوش مصنوعی منجر شده. پرسش این است: چه کسی از این انقلاب بهره‌مند می‌شود؟
در ابتدا، نظر غالب این بود که این انقلاب به‌نفع عموم مردم است؛ زیرا ارتباطات تسهیل و تقریباً رایگان یا کاملاً رایگان شده است. به‌عنوان مثال، هر نویسنده‌ای می‌تواند کتاب خود را به هرکس و هرجایی ارسال کند. این انقلاب همچنین آزادی فردی را گسترش داده و هر فردی که از تلفن هوشمند استفاده می‌کند، می‌تواند به‌عنوان خبرنگار یا تحلیل‌گر عمل کند. نمونه این موضوع را در جنگ لیبی که به پایان حکومت قذافی انجامید، مشاهده کردیم.
همچنین، این انقلاب ابزارهایی برای بسیج اجتماعی فراهم کرده است، مانند فراخوان تجمعات و تظاهرات برای صدها هزار نفر در زمان بسیار کوتاه. از این رو، بسیاری از افراد این قابلیت‌های «شگفت‌انگیز» را تحسین کردند.
اما مطالعات نشان داده‌اند که این قابلیت‌ها برای دو موضوع کافی نیستند:
اول، ایجاد ارتباط یا برنامه‌های مشترک بین افرادی که تجمع می‌کنند.
دوم، امکان ظهور رهبران جدی را فراهم نمی‌کنند.
به اختصار، شبکه‌های اجتماعی امکان ارتباط سریع و بسیج افراد را فراهم می‌کنند، اما توانایی سازماندهی آن‌ها در یک برنامه سیاسی را ندارند. نظر غالب این است که انقلاب فناوری به ضرر نظام‌های موجود و قدرت‌های مالی، سیاسی و امنیتی بوده است.
اما این دیدگاه بعداً سطحی و ناقص به نظر رسید، زیرا مشخص شد که قدرت‌ها توانایی کنترل انقلاب فناوری را به شکل‌های مختلف دارند.

به‌عنوان مثال، کشوری بزرگ مانند چین، بر شرکت‌های بزرگ فعال، مانند «گوگل» و «فیس‌بوک»، سلطه اعمال کرد و آن‌ها را مجبور ساخت که سرورهایشان در داخل چین باشد و از ابزارهای ساخت چین استفاده کنند. به عبارت دیگر، چین از طریق ابزارها بر محتوای فناوری تسلط پیدا کرد.
همچنین مشخص شد که انقلاب فناوری به قدرت‌ها امکان نظارت بر مردم را می‌دهد و هرکس تصور کند پیام‌ها یا تماس‌هایش تحت نظارت نیست، ساده‌لوح است.
اما چالش جدیدی برای قدرت‌ها پدیدار شده است: حجم عظیم اطلاعاتی که از سراسر جهان به دست می‌آید.
بسیاری از این اطلاعات مهم هستند، اما در میان حجم انبوه دیگر داده‌ها گم می‌شوند. برای مثال، در حملات نیویورک و واشنگتن در سال 2001، دستگاه‌های امنیتی اطلاعات دقیقی درباره عاملان حمله در اختیار داشتند، اما این اطلاعات در میان انبوه داده‌ها نادیده گرفته شدند.
اینجاست که نقش هوش مصنوعی مطرح می‌شود، چراکه می‌تواند قدرت‌ها را از غرق شدن در طوفان اطلاعات نجات دهد.

هوش مصنوعی و مدیریت جنگ‌ها

علاوه بر این، هوش مصنوعی تحول عظیمی در مدیریت جنگ‌ها ایجاد کرده است. برای مثال، اسرائیل از هوش مصنوعی در غزه و جنوب لبنان به‌طور گسترده استفاده کرد و در لبنان به داده‌های بزرگ (Big Data) دسترسی داشت تا از طریق شماره پلاک خودروها، هویت افراد هدف‌گیری شده را شناسایی کند.
همچنین هوش مصنوعی در جنگ پهپادها نقش قابل‌توجهی ایفا کرده است، به‌گونه‌ای که شاهد تغییرات اساسی در مدیریت جنگ‌ها و پیامدهای آن هستیم. در هر حال، کاربردهای هوش مصنوعی در تمامی سطوح متنوع است و نقش آن در آینده پررنگ‌تر خواهد شد.

دلار: پادشاه ارزها

- آیا دلار آمریکا همچنان ارز آینده خواهد بود؟
دلار مدت‌ها پیش به‌عنوان ارز بین‌المللی اول، مرگ خود را اعلام کرده بود. این موضوع طی 20 سال اخیر بارها مطرح شده است. به‌عنوان مثال، اوایل قرن بیست‌ویکم تحلیل‌هایی، حتی در مجله «فورن افیرز»، منتشر شد که پایان سلطه دلار را پیش‌بینی کردند، به‌ویژه پس از ظهور یورو. اخیراً، عاملی جدید نیز مطرح شده است: تصمیم کشورهای بریکس برای ایجاد ارز واحد.
اما من معتقدم که کشورهای بریکس هنوز به اندازه کافی منسجم نیستند که بتوانند ارز واحدی داشته باشند. همچنین، با گذشت یک‌چهارم قرن از پذیرش یورو، این ارز توانسته بخشی از ذخایر بانک‌های مرکزی و معاملات تجاری بین‌المللی را به خود اختصاص دهد، اما در حدود 17 درصد متوقف شده است و در سال‌های اخیر رشد چندانی نداشته است.
ارزهای دیگری مانند ین ژاپن و فرانک سوئیس نیز وجود دارند، اما هیچ‌کدام نتوانسته‌اند جایگاه دلار را تهدید کنند. دلار همچنان در بیش از 50 تا 60 درصد از معاملات تجاری بزرگ و ذخایر بانک‌های مرکزی، ارز اول است. این امر قدرت سیاسی بالایی به ایالات متحده می‌دهد، چراکه می‌تواند این ارز را چاپ کند و بر اقتصاد کشورهای دیگر و در نتیجه امنیت آن‌ها تأثیر بگذارد.
در آینده نزدیک، من معتقدم که دلار همچنان قوی‌ترین ارز در عرصه بین‌المللی خواهد بود. اگرچه تنها ارز مسلط نخواهد بود، اما همچنان بر بیش از نیمی از ذخایر بانک‌های مرکزی و معاملات مالی حکمرانی خواهد کرد.
علاوه بر این، ایالات متحده از دلار به‌عنوان سلاحی برای اعمال تحریم‌ها استفاده می‌کند. در مبارزه با تروریسم، آمریکا در زمینه مالی موفق‌تر از حوزه امنیتی عمل کرده است.
جهانی‌شدن اهمیت وزارتخانه‌ها را نیز تغییر داده است. به‌عنوان مثال، وزیر خزانه‌داری آمریکا اکنون بسیار مهم‌تر از وزیر خارجه یا وزیر کشور است، چراکه لیست تحریم‌ها در اختیار اوست.



«بوگونیا»… اولین نمایش آثار یورگوس لانثیموس در سینماهای سعودی

اما استون در صحنه‌ای از فیلم «بوگونیا» (حساب رسمی فیلم در اینستاگرام)
اما استون در صحنه‌ای از فیلم «بوگونیا» (حساب رسمی فیلم در اینستاگرام)
TT

«بوگونیا»… اولین نمایش آثار یورگوس لانثیموس در سینماهای سعودی

اما استون در صحنه‌ای از فیلم «بوگونیا» (حساب رسمی فیلم در اینستاگرام)
اما استون در صحنه‌ای از فیلم «بوگونیا» (حساب رسمی فیلم در اینستاگرام)

از پنجشنبه آینده، سینماهای سعودی فیلم «بوگونیا» (Bugonia) ساخته یورگوس لانثیموس کارگردان یونانی را به نمایش خواهند گذاشت. این فیلم که به عنوان یکی از برجسته‌ترین آثار لانثیموس در نسل خود شناخته می‌شود، اولین اثر اوست که به صورت تجاری در سعودی اکران می‌شود؛ در حالی که گزینه‌های مخاطبان سعودی در حال گسترش و تنوع است، از سینمای سرگرم‌کننده تا سینمای هنری و آوانگارد.
لانثیموس همچنین یکی از نمادهای اصلی «موج نو سینمای یونان» است که پس از بحران اقتصادی سال 2008 در یونان پدیدار شد. آثار او از ابتدای فعالیتش به جرأت و فاصله‌گیری از الگوهای رایج شناخته می‌شد. در فیلم «دندان‌های سگ» (Dogtooth) که در سال 2009 ساخته شد، او موفق به دریافت جایزه «نگاه ویژه» از جشنواره «کن» شد و مسیر جهانی شدن خود را آغاز کرد.

لانثیموس در پشت صحنه فیلم‌برداری «بوگونیا» (حساب رسمی فیلم در اینستاگرام)

او همچنین فیلم «گراز دریا» (The Lobster) را در سال 2015 به نمایش گذاشت که نامزد جایزه «اسکار» شد و در پی آن، خط عجیب و غریب خود را در فیلم «مورد علاقه» (The Favourite) که در سال 2018 به نمایش درآمد، ادامه داد. این فیلم 10 نامزدی «اسکار» را دریافت کرد و اولیویا کلمن در آن جایزه بهترین بازیگر زن را برد.
فیلم اخیر او، «موجودات بیچاره» (Poor Things) نیز یکی از جنجالی‌ترین آثار سال 2023 بود که با دیدگاه‌های بصری و جسمی خود، جایگاه لانثیموس را به عنوان یکی از مهم‌ترین کارگردان‌های دهه اخیر تثبیت کرد.

«بوگونیا»... علمی-تخیلی

این فیلم جهانی از 30 اکتبر 2023 به نمایش درخواهد آمد و اقتباسی است از فیلم کره‌ای «نجات سیاره سبز» (Save the Green Planet) که در سال 2003 ساخته شده بود. نسخه جدید فیلم توسط ویل تریسی نویسنده آمریکایی نوشته شده و کارگردانی آن را لانثیموس بر عهده داشته است. داستان فیلم درباره دو جوان است که به نظریه‌های توطئه علاقه‌مندند و مدیر اجرایی یک شرکت دارویی را می‌دزدند، زیرا معتقدند او موجودی فضایی است که برای نابود کردن زمین آمده است.
فیلم با بازی ستاره آمریکایی اما استون ساخته شده است که نقش قربانی ربوده‌شده را بازی می‌کند. همچنین جسی بلیمونز، بازیگر آمریکایی که جایزه بهترین بازیگر مرد را در جشنواره «کن» 2024 دریافت کرده است، در این فیلم به ایفای نقش پرداخته و یکی از دو جوان طرفدار نظریه‌های توطئه را بازی می‌کند.

جسی بلیمونز در صحنه‌ای از فیلم «بوگونیا» (حساب رسمی فیلم در اینستاگرام)

فیلم توسط استودیوی «سرچ لایت پیکچرز» که زیرمجموعه گروه «دیزنی» است، تولید شده است، که این موضوع به گسترش جهانی فیلم کمک می‌کند.
لانثیموس در «بوگونیا» عناصر درام روان‌شناختی، کمدی سیاه و علمی-تخیلی را در سبک خاص خود که ترکیبی از خشونت و شوخ‌طبعی است، به کار گرفته است. این فیلم با دوربین‌های 35 میلی‌متری و تحت نظر مدیر فیلمبرداری بریتانیایی روبی رایان که پیش‌تر با لانثیموس در فیلم «مورد علاقه» همکاری داشته، فیلمبرداری شده است و این باعث شده تا اثر یک فضای بصری شیک و کنترل‌شده با نورپردازی و زوایای عجیب‌غریب که از ویژگی‌های آثار اوست، داشته باشد.

نامزدی‌های اولیه

چند روز پیش، مجله «هالیوود ریپورتر» فیلم «بوگونیا» را در فهرست فیلم‌های نامزد «اسکار» قرار داد، پس از آنکه آکادمی سینمای اروپا این فیلم را در فهرست کوتاه جوایز سال 2026 (EFA Shortlist) قرار داد. این اشاره اولیه از سوی یکی از معتبرترین نهادهای نقد سینمایی اروپایی، نشان‌دهنده اهمیت فیلم و موقعیت آن در فصل جوایز جهانی است، که به اهمیت نمایش آن برای اولین بار در سعودی می‌افزاید.
کارگردان در این فیلم همچنان ویژگی‌های شناخته‌شده خود را حفظ کرده است: دیالوگ‌های سرد و کنترل‌شده، چهره‌های بدون احساسات، ریتم بصری کند و زوایایی که همیشه حس عدم راحتی را در بیننده ایجاد می‌کنند. اما این‌بار فیلم به نسبت آثار پیشین او، بیشتر به سینمای جریان اصلی نزدیک است و حرکت و سبکی به داستان افزوده که به مخاطبان گسترده‌تری امکان می‌دهد بدون از دست دادن عمق فلسفی، در داستان جذب شوند. بسیاری از منتقدانی که فیلم را در نمایش‌های اولیه جشنواره «ونیز» دیده‌اند، آن را «نزدیک‌ترین فیلم لانثیموس به مخاطب عام» توصیف کرده‌اند.
از طرف دیگر، نمایش این فیلم در سعودی را نمی‌توان صرفاً یک رویداد سرگرم‌کننده دانست؛ بلکه این اتفاق یک نشانه فرهنگی است از گسترش بازار سینمایی محلی در پذیرش تجربیات هنری جسورانه. در حالی که سال‌های اولیه پس از افتتاح سینماهای سعودی بیشتر به فیلم‌های تجاری بزرگ اختصاص داشت، اکنون شاهد افزایش توجه مخاطبان به فیلم‌های مستقل و آثاری که برای جوایز جهانی نامزد شده‌اند، هستیم.


وزیر بهداشت سعودی خبر داد: امضای توافق‌نامه‌ها و سرمایه‌گذاری‌هایی به ارزش بیش از ۳۳ میلیارد دلار در ریاض

فهد الجلاجل، وزیر بهداشت پادشاهی عربی سعودی، در جریان مشارکت در همایش جهانی سلامت (وزارت بهداشت سعودی)
فهد الجلاجل، وزیر بهداشت پادشاهی عربی سعودی، در جریان مشارکت در همایش جهانی سلامت (وزارت بهداشت سعودی)
TT

وزیر بهداشت سعودی خبر داد: امضای توافق‌نامه‌ها و سرمایه‌گذاری‌هایی به ارزش بیش از ۳۳ میلیارد دلار در ریاض

فهد الجلاجل، وزیر بهداشت پادشاهی عربی سعودی، در جریان مشارکت در همایش جهانی سلامت (وزارت بهداشت سعودی)
فهد الجلاجل، وزیر بهداشت پادشاهی عربی سعودی، در جریان مشارکت در همایش جهانی سلامت (وزارت بهداشت سعودی)

فهد الجلاجل، وزیر بهداشت پادشاهی عربی سعودی، اعلام کرد که این کشور با گام‌هایی شتابان در مسیر توسعه نظام مراقبت‌های بهداشتی و تقویت نوآوری در پزشکی پیش می‌رود.
او تأکید کرد که در جریان برگزاری «همایش جهانی سلامت»، مجموعه‌ای از توافق‌نامه‌ها و سرمایه‌گذاری‌هایی به ارزش بیش از ۱۲۴ میلیارد ریال سعودی (معادل ۳۳ میلیارد دلار) امضا شده است؛ این اقدام در چارچوب تلاش‌های پادشاهی برای گسترش همکاری‌های بین‌المللی در حوزه‌های سلامت دیجیتال، پژوهش‌های علمی و نوآوری پزشکی است.

وزارت بهداشت سعودی در حساب رسمی خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «به لطف خدا و در پی این تحول، میزان مرگ‌ومیر ناشی از بیماری‌های مزمن ۴۰ درصد کاهش یافته و از هدف تعیین‌شده سازمان ملل، یعنی کاهش یک‌سوم مرگ‌ومیر ناشی از بیماری‌های مزمن، فراتر رفته است. از همه شرکای خود در کمیته “سلامت در همه سیاست‌ها” سپاسگزاریم.»

وزیر بهداشت سعودی در سخنان خود طی این همایش توضیح داد که بیماری‌های مزمن حدود ۷۴ درصد از موارد مرگ‌ومیر جهانی را شامل می‌شوند، در حالی که پادشاهی توانسته است این میزان را تا ۴۰ درصد کاهش دهد و از هدف تعیین‌شده سازمان ملل پیشی گیرد.
وی افزود که میانگین امید به زندگی در پادشاهی عربی سعودی از ۷۴ سال در سال ۲۰۱۶ به ۷۹ سال در سال ۲۰۲۵ رسیده است؛ دستاوردی که در نتیجه برنامه‌های تحول سلامت، اقدامات پیشگیرانه و غربالگری زودهنگام حاصل شده است.

او یادآور شد که تاکنون بیش از ۶ میلیون زن و مرد از برنامه معاینه پیش از ازدواج بهره‌مند شده‌اند و نرخ پذیرش مشاوره ژنتیکی از ۱۵ درصد به ۸۵ درصد افزایش یافته است.
همچنین نزدیک به ۳ میلیون نوزاد تازه‌متولدشده در قالب برنامه غربالگری زودهنگام نوزادان مورد معاینه قرار گرفته‌اند تا آغاز زندگی آنان سالم و ایمن باشد.

وزیر بهداشت افزود که ۷۰ درصد موارد ابتلا به سرطان در پادشاهی در مراحل اولیه تشخیص داده می‌شود؛ آماری که نشان‌دهنده موفقیت برنامه‌های غربالگری پیشگیرانه و تحول دیجیتال نظام سلامت است.
به گفته او، تعداد پژوهش‌های بالینی در سعودی طی یک سال گذشته ۵۱ درصد افزایش یافته است؛ امری که جایگاه پادشاهی را به‌عنوان مرکز منطقه‌ای پژوهش و نوآوری پزشکی تقویت کرده است.

الجلاجل در ادامه گفت که وزارت بهداشت آزمایش بالینی پروژه «پزشک هوش مصنوعی» (AI Physician) را با همکاری شرکت‌های HUMAIN و LEAN آغاز کرده است.
او همچنین از شراکت وزارتخانه با شرکت گوگل برای راه‌اندازی طرح «مربی سلامت هوشمند» از طریق اپلیکیشن «صحّتی» خبر داد؛ طرحی که قرار است به‌عنوان راهنمای سلامت شخصی برای هر کاربر خدمات وزارتخانه عمل کند.

وزیر بهداشت در پایان تأکید کرد که این پروژه‌ها و همکاری‌ها گامی کیفی در مسیر ایجاد نظام سلامت پایدار مبتنی بر هوش مصنوعی و پزشکی شخصی به شمار می‌روند.
او افزود که پادشاهی مصمم است در چارچوب اهداف چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی جایگاه خود را به‌عنوان یکی از مراکز جهانی نوآوری و مراقبت‌های بهداشتی پیشرفته تثبیت کند.

همایش جهانی سلامت ۲۰۲۵ در ریاض

این همایش روز دوشنبه، ۲۷ اکتبر ۲۰۲۵ (۵ آبان ۱۴۰۴) در شهر ریاض آغاز شد؛ رویدادی با حضور گسترده رهبران بخش بهداشت، تصمیم‌سازان و نوآوران از کشورهای مختلف جهان.
این همایش زیر نظر وزارت بهداشت سعودی و با حمایت برنامه تحول بخش سلامت (از طرح‌های کلیدی چشم‌انداز ۲۰۳۰) و به همت شرکت تحالف ــ پروژه‌ای مشترک میان اتحادیه سعودی امنیت سایبری، برنامه‌نویسی و پهپادها، صندوق رویدادهای سرمایه‌گذاری و شرکت بین‌المللی اینفورما ــ برگزار می‌شود و تا ۳۰ اکتبر (۸ آبان) در مرکز نمایشگاه‌ها و همایش‌های ریاض ادامه خواهد داشت.

این رویداد در راستای تحول جامع پادشاهی برای ارتقای کارایی، پایداری و کیفیت زندگی شهروندان، به‌عنوان پلتفرمی جهانی و پیشرو در حوزه سلامت، هدف خود را توسعه نظام مراقبت‌های بهداشتی و گسترش فرصت‌های همکاری و سرمایه‌گذاری در بخش سلامت قرار داده است.

در این دوره از همایش، بیش از ۲۰۰۰ برند تجاری، ۲۰ غرفه بین‌المللی و ۵۰۰ سخنران برجسته از سراسر جهان حضور دارند که درباره تازه‌ترین پیشرفت‌ها در حوزه سلامت دیجیتال، هوش مصنوعی، علوم ژنوم، فناوری‌های پزشکی و نوآوری در سلامت جامع گفت‌وگو می‌کنند.

همچنین در این رویداد از پلتفرم جدید «فایب» (VIBE) رونمایی شد؛ ابتکاری در حوزه سلامت جامع و جوان‌سازی، که با حمایت برنامه «زندگی سالم» وزارت بهداشت اجرا می‌شود تا پیوند میان نوآوری، سبک زندگی و سلامت پیشگیرانه را برجسته سازد.

همایش جهانی سلامت همچنین میزبان گروهی از وزیران، کارشناسان و مسئولان بین‌المللی در قالب «اجلاس رهبران» است که در تاریخ ۲۷ اکتبر برگزار می‌شود و به آینده همکاری‌های جهانی در حوزه سلامت می‌پردازد.

در میان شرکت‌کنندگان، چندین شرکت بزرگ بین‌المللی از جمله جنرال الکتریک، زیمنس هلثینیرز، فوجی‌فیلم، جانسون‌اندجانسون و سامسونگ در کنار نهادهای ملی پیشرو همچون شرکت سلامت القابضه، کمیسیون سعودی تخصص‌های بهداشتی، شرکت نوبکو، شرکت دله خدمات درمانی، بیمارستان‌های الحیاة الوطنی، شرکت لین و شرکت ارتباطات سعودی (STC) حضور دارند.

این همایش جایگاه خود را به‌عنوان بستری برای گردهمایی کارشناسان، سرمایه‌گذاران و تصمیم‌سازان در یک منظومه واحد تثبیت کرده است؛ بستری که اندیشه‌ها را به راه‌حل‌های عملی تبدیل می‌کند و افق‌های تازه‌ای برای همکاری و هم‌افزایی میان بخش‌های مختلف می‌گشاید تا به‌عنوان یکی از ارکان اصلی تحول نظام سلامت در عربستان و جهان ایفای نقش کند.


آغاز به کار «ابتکار آینده سرمایه‌گذاری» در ریاض با شعار «کلید شکوفایی»

 یکی از دوره‌های پیشین کنفرانس ابتکار آینده سرمایه‌گذاری در ریاض (واس)
یکی از دوره‌های پیشین کنفرانس ابتکار آینده سرمایه‌گذاری در ریاض (واس)
TT

آغاز به کار «ابتکار آینده سرمایه‌گذاری» در ریاض با شعار «کلید شکوفایی»

 یکی از دوره‌های پیشین کنفرانس ابتکار آینده سرمایه‌گذاری در ریاض (واس)
یکی از دوره‌های پیشین کنفرانس ابتکار آینده سرمایه‌گذاری در ریاض (واس)

با حمایت خادم حرمین شریفین، ملک سلمان بن عبدالعزیز، نهمین دوره «کنفرانس ابتکار آینده سرمایه‌گذاری» فردا (دوشنبه) در ریاض آغاز می‌شود.
به گزارش الشرق‌ الأوسط، این رویداد با شعار «کلید شکوفایی» برگزار خواهد شد و انتظار می‌رود با مشارکتی بی‌سابقه و انعقاد قراردادهای چشمگیر همراه باشد؛ این امر نشانه‌ای دیگر از جایگاه پادشاهی عربی سعودی به‌عنوان یکی از مراکز اصلی گفت‌وگو درباره اقتصاد جهانی و آینده فناوری است.

این کنفرانس که از سال ۲۰۱۷ به ابتکار صندوق سرمایه‌گذاری عمومی سعودی برگزار می‌شود، اکنون به بزرگ‌ترین گردهمایی اقتصادی منطقه تبدیل شده است. رهبران کشورها، سیاست‌گذاران، مدیران ارشد شرکت‌ها، سرمایه‌گذاران جهانی، نوآوران و کارآفرینان در آن گرد هم می‌آیند تا مسیرهای تازه رشد اقتصادی و سرمایه‌گذاری را بررسی کنند.

در نخستین روز برگزاری، نشست‌های غیرعلنی برای تبادل دیدگاه و تجربه میان اندیشمندان و کارشناسان برگزار خواهد شد. همچنین طی روزهای ۲۸ تا ۳۰ اکتبر (۶ تا ۸ آبان)، ۲۵۰ نشست تخصصی با محورهایی چون تأثیر هوش مصنوعی و روباتیک بر بهره‌وری، تمرکز ثروت در عصر نابرابری، پیامدهای ژئواکونومیک کمبود منابع، و دگرگونی‌های جمعیتی و نیروی کار آینده برگزار می‌شود. موضوع توازن میان رشد اقتصادی و پایداری محیط‌زیست نیز از محورهای اصلی گفت‌وگوهاست.

ریچارد اَتیاس، مدیرعامل مؤسسه ابتکار آینده سرمایه‌گذاری، در نشست خبری اخیر خود گفت:
«برای نخستین‌بار در تاریخ این ابتکار، رهبران بیش از ۲۰ کشور در کنفرانس شرکت خواهند کرد. در گذشته، این رقم از سه نفر تجاوز نمی‌کرد.»
او افزود که این دوره شاهد حضور بی‌سابقه رهبران جهانی از جمله معاون رئیس‌جمهور چین و سران کشورهای اردن، عراق، پاکستان، سوریه، موریتانی، آلبانی، بنگلادش، کوبا، رواندا و چند کشور دیگر خواهد بود. به گفته او، «جنوب جهانی در ریاض حضوری پررنگ خواهد داشت».

پیش‌بینی می‌شود امسال بیش از ۸ هزار نفر و ۶۵۰ سخنران برجسته از سراسر جهان در این کنفرانس شرکت کنند. این حضور، جایگاه ریاض را به‌عنوان مرکز جهانی گفت‌وگو و همکاری اقتصادی میان رهبران و نوآوران تثبیت می‌کند؛ جایی که ایده‌ها به راهبردهای عملی برای شکل‌دهی به آینده سرمایه‌گذاری تبدیل می‌شوند.

محور اصلی کنفرانس، بررسی چالش‌هایی است که مانع پیشرفت اقتصادی می‌شوند. در نشست‌های مختلف، موضوع «تناقض‌های نوآوری» مورد بررسی قرار می‌گیرد؛ از جمله اینکه چگونه پیشرفت‌های فناورانه و سیاست‌گذاری‌های نو می‌توانند رشد اقتصادی را شتاب بخشند و چگونه جهش‌های هوش مصنوعی و فناوری‌های نوظهور فرصت‌های تازه‌ای برای سرمایه‌گذاری ایجاد می‌کنند. تأثیر تنش‌های ژئو‌سیاسی و نابرابری منابع بر تعامل جهانی نیز از دیگر محورهای بحث خواهد بود.

روز سرمایه‌گذاری

روز پایانی رویداد، با عنوان «روز سرمایه‌گذاری»، با حضور مدیران صندوق‌های مالی برگزار می‌شود که مجموع دارایی‌های تحت مدیریت آن‌ها بیش از ۱۰۰ تریلیون دلار برآورد شده است. ریچارد اتیاس در این‌باره گفت: «این حضور، نشانه اعتماد جامعه سرمایه‌گذاری به سعودی است؛ نه به‌دلیل نیاز به سرمایه این کشور، بلکه چون پادشاهی عربی سعودی امروز به بهترین مکان برای تبادل ایده‌ها و طرح‌های آینده تبدیل شده است.»

در میان سخنرانان کنفرانس، نام‌های بزرگی به چشم می‌خورد؛ از جمله لارنس فینک (مدیرعامل بلک‌راک)، جیمی دیمون (رئیس جی‌پی مورگان چیس)، دیوید سولومون (رئیس گلدمن ساکس)، بروس فلت (مدیر بروک‌فیلد)، بیل وینترز (رئیس استاندارد چارترد بانک)، جین فریزر (مدیرعامل سیتی‌بانک)، جنی جانسون (رئیس فرانکلین تمپلتون)، ری دالیو (بنیان‌گذار بریج‌واتر)، استیون شوارتزمن (رئیس بلک‌استون)، کتی وود (رئیس آرک اینوست) و الکس کلاویل (رئیس صندوق‌های ویژن سافت‌بانک). همچنین مدیران اجرایی شرکت‌های «بارکلیز»، «نَسداک»، «تمسک» و «مؤسسه سرمایه‌گذاری چین» نیز در این رویداد سخن خواهند گفت.