«با رگ و ریشه‌ سوری ـ یمنی»... از ایال زامیر، رئیس جدید ستاد کل ارتش اسرائیل چه می‌دانیم؟

بازسازی ارتش از نظر مردمی و رزمی، در صدر مأموریت‌های او

زامير
زامير
TT

«با رگ و ریشه‌ سوری ـ یمنی»... از ایال زامیر، رئیس جدید ستاد کل ارتش اسرائیل چه می‌دانیم؟

زامير
زامير

ژنرال ایال زامیر، روز چهارشنبه، رسماً به عنوان بیست‌وچهارمین رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل منصوب شد و جایگزین سلف خود، هرتسی هالوی، شد. این انتصاب در پی حمله جنبش «حماس» و گروه‌های فلسطینی دیگر به مواضع اسرائیلی در اطراف غزه در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ صورت گرفت.

زامیر (۵۹ ساله) در ایلات بزرگ شده است، اما ریشه‌های مادری او که در قدس متولد شده، به خانواده مذهبی، یک خانواده یهودی شناخته‌شده از حلب سوریه بازمی‌گردد. همچنین پدربزرگ پدری او مهاجری از یمن بود که در سال ۱۹۲۰ به فلسطین آمد و در صفوف سازمان راست‌گرای «ایتسل» جنگید و دو بار مجروح شد.

وقتی بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، تصمیم به انتصاب زامیر برای این سمت گرفت، این کار را در آخرین لحظات قبل از ترک کشور برای دیدار با رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، در فوریه گذشته انجام داد. این اقدام نه تنها برای جلوگیری از خلأ رهبری در ارتش پس از استعفای رئیس ستاد کل فعلی، ژنرال هرتسی هالوی، بود، بلکه برای نشان دادن خود به عنوان رهبری قوی که می‌تواند با ژنرال‌های قدرتمند تحت فرمانش نیز بجنگد، انجام شد.

انتخاب زامیر برای این سمت، با وجود اینکه او سه سال بود از ارتش خارج شده بود، بخشی از پیام بود. زامیر برای نتانیاهو نشان‌دهنده پایان یک دوره و آغاز دوره‌ای جدید در روابط بین رهبری سیاسی و نظامی است.

این روابط تیره که از سال ۲۰۱۱ به ابتکار نتانیاهو آغاز شد، به هر دو طرف آسیب رسانده است. امید می‌رود که زامیر وظیفه پاکسازی این روابط را بر عهده بگیرد. در محافل نظامی شایع است که فرماندهان ارتش اسرائیل دیگر به هیچ‌وجه رهبری سیاسی را محترم نمی‌شمارند و زامیر تنها ژنرالی است که در این نهاد هنوز احترامی برای نتانیاهو قائل است.

این موضوع به این دلیل است که زامیر پیش‌تر به عنوان منشی نظامی نخست‌وزیر و سپس به عنوان مدیرکل وزارت امنیت خدمت کرده است. او در طول جنگ وظیفه خرید مقادیر عظیمی از مهمات و سلاح‌ها را بر عهده داشت و به طور روزانه با نتانیاهو هماهنگ می‌کرد. در نهایت، او در اختلافات اخیر نتانیاهو با وزیر امنیت سابق، یوآو گالانت، در کنار نخست‌وزیر ایستاد.

مأموریت‌های دشوار پیش رو

با این حال، ترمیم روابط بین دولت و ارتش در مقایسه با سایر مأموریت‌ها و چالش‌ها، وظیفه‌ای ثانویه برای رئیس جدید ستاد کل خواهد بود. مهم‌ترین این مأموریت‌ها، آماده‌سازی ارتش برای جنگ‌های آینده است.

ارتش در دهه گذشته به گونه‌ای ساخته شده است که «کوچک (از نظر تعداد) و هوشمند» باشد، اما امروز این باور کامل وجود دارد که باید به شکل کلاسیک و بزرگ بازگردد و در تهاجمات زمینی به تانک‌ها و زره‌پوش‌ها متکی باشد.

زامیر اولین رئیس ستاد کل در بیش از ۵۰ سال گذشته است که از نیروی زرهی می‌آید (آخرین رئیس ستاد کل از نیروی زرهی، داوید الیعازر بود که ارتش را در «جنگ اکتبر ۱۹۷۳» رهبری کرد).

واقعیت این است که جنگ اخیر در غزه و همچنین در لبنان، نقاط ضعف شدیدی در جنگ میدانی نشان داد. در طول جنگ، نظامیان درباره این موضوع صحبت کردند و حتی اشاره کردند که جنگ اوکراین به عنوان درسی برای ارتش‌های غرب عمل کرده است که نشان می‌دهد جنگ میدانی همچنان ضروری است.

برخی در اسرائیل حتی از خطر گشایش «جبهه هفتم» علیه ترکیه به دلیل تحولات در سوریه صحبت می‌کنند. حضور نظامی ترکیه در سوریه ممکن است به رویارویی با اسرائیل تبدیل شود و این واقعیت شناخته‌شده است که ارتش ترکیه به عنوان یک ارتش زمینی ساخته شده است. اگرچه این فرضیه تاکنون بعید به نظر می‌رسد، اما تحلیلگران و نظامیان اسرائیلی آن را جدی گرفته‌اند و به طور علنی مطرح می‌کنند.

درخواست اسمورتیرچ

علاوه بر این، این باور وجود دارد که جنگ با غزه هنوز به پایان نرسیده است و ممکن است در هر زمان از سر گرفته شود. حتی وزیر دارایی، بتسلائل اسمورتیرچ، که خواستار این انتصاب بود و به آن دست یافت، در انتخاب زامیر نقش داشت.

اسمورتیرچ پس از انتخاب زامیر گفت: «امیدوارم زامیر شایستگی خود را در تغییر دکترین ارتش به یک دکترین رزمی سخت‌گیرانه نشان دهد که با جسارت و درگیری همراه باشد و تروریسم فلسطینی را از ریشه برکند.» نتانیاهو نیز همین سخنان را تکرار کرد و در جلسه دولت در روز یکشنبه ۱۶ ماه جاری، هنگام تصویب رسمی انتصاب زامیر، گفت: «زامیر یک مرد جنگ‌طلب است و این همان چیزی است که ارتش امروز به آن نیاز دارد.»

اما مهم‌ترین جمله زمانی بود که نتانیاهو درباره اهمیت وفاداری مقامات ارشد دولت - از جمله رئیس ستاد کل - به دولت و رهبر آن صحبت کرد، چرا که آن‌ها توسط مردم انتخاب شده‌اند. برای متقاعد کردن حاضرین، که شامل وزیران، رؤسای سازمان‌های امنیتی و مشاور حقوقی بودند، نتانیاهو به آن‌ها گفت که دونالد ترامپ در ایالات متحده چه می‌کند، با این آگاهی که ترامپ امروز ستاره درخشان نزد اکثر اسرائیلی‌ها است.

او توضیح داد: «به ترامپ نگاه کنید، او در آمریکا سه کار انجام می‌دهد؛ اول: خود را با افراد وفادار احاطه کرده است، دوم: همه افراد غیروفادار را برکنار کرده است، و سوم: او به طور سیستماتیک و پیوسته در حال نابودی دولت عمیق است.» گفته می‌شود که در آن لحظه شگفتی در اتاق حاکم شد و حاضرین ناراحت‌کننده در صندلی‌های خود حرکت کردند.

زامیر، از سوی دیگر، پیام را به خوبی قبل از انتصاب خود فهمیده بود. بر اساس منابع در رهبری ارتش، زامیر به خوبی می‌داند که در نهایت از او چه انتظاری می‌رود، چه از سوی سیاستمداران و چه از سوی نظامیان.

اما کسانی که او را از نزدیک می‌شناسند، می‌گویند: «این مرد در مانورها توانمند است و در حل اختلافات مهارت دارد، اما دارای تفکری مستقل است و ستون فقراتی فولادین دارد. در طول خدمت به عنوان منشی نظامی دولت، او از اختلاف با نتانیاهو هراسی نداشت، اما اجازه نداد که هیچ اختلافی بر اعتماد بین آن‌ها تأثیر بگذارد.»

زندگینامه

ایال زامیر (۵۹ ساله) در سال ۱۹۶۶ متولد شد و در ایلات بزرگ شد، سپس به مدرسه شبانه‌روزی نظامی در تل‌آویو رفت. در طول خدمت نظامی خود، دو مدرک دانشگاهی دریافت کرد و دوره‌های آموزشی در ایالات متحده و فرانسه در کالج امنیت ملی را گذراند.

او خدمت نظامی خود را در نیروی زرهی در سال ۱۹۸۴ آغاز کرد و سپس دوره آموزش فرماندهی تانک را به پایان رساند. او از یک پست فرماندهی جنگی به پست دیگر منتقل شد تا اینکه در سال ۲۰۱۲ به عنوان منشی نظامی دولت منصوب شد.

پس از سه سال، زامیر به ارتش بازگشت و به عنوان فرمانده لواء جنوبی منصوب شد و دیوار محکم اطراف نوار غزه را به نام خود ثبت کرد، دیواری که حماس در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ به راحتی آن را شکست.

در سال ۲۰۱۸، او به عنوان معاون رئیس ستاد کل منصوب شد و برای ریاست ستاد کل رقابت کرد، اما نخست‌وزیر وقت، یائیر لاپید، ترجیح داد هرتسی هالوی را انتخاب کند. زامیر ارتش را ترک کرد، اما پس از بازگشت نتانیاهو به قدرت، به عنوان مدیرکل وزارت دفاع منصوب شد.

بر اساس گفته‌های نزدیکان به او، اولین مأموریت او بازسازی تصویر ارتش اسرائیل در نظر عموم خواهد بود، پس از کاهش اعتماد به آن، به ویژه در طول جنگ اخیر. امروز از سستی در انضباط صحبت می‌شود و نیاز به راه‌حلی خردمندانه برای غلبه بر آن بدون تحمیل دستورات وجود دارد.

رضایت راست‌گرایان

در پشت پرده، رهبران راست‌گرای افراطی اسرائیل برای انتخاب زامیر تلاش کردند، اما نه به این دلیل که او از نظر فکری یا سیاسی با راست‌گرایان همخوانی دارد، بلکه به این دلیل که او در کرانه باختری تجربه‌ای نداشت. معمولاً فرمانده منطقه مرکزی ارتش مسئولیت رهبری ارتش در کرانه باختری را بر عهده دارد و از این رو با شهرک‌نشینان درگیر می‌شود.

زامیر این مسئولیت را بر عهده نداشت و در هفتم اکتبر ۲۰۲۳، خارج از هیئت رئیسه ستاد کل ارتش بود. بنابراین، راست‌گرایان او را به عنوان یک استثنا از میان فرماندهان نظامی که از آن‌ها بیزار بودند، دیدند.

با این حال، در روزهای اخیر قبل از انتصاب زامیر، تلاش‌هایی از سوی راست‌گرایان برای تغییر این روند مشاهده شد.

بر اساس گزارش روزنامه «معاریو»، همسر و پسر نتانیاهو که در میامی آمریکا حضور دارند، تلاش کردند تا در آخرین لحظه انتصاب زامیر را متوقف کنند. اما این مداخله دیر انجام شد. دلیل «تلاش برای تغییر» این بود که آن‌ها مطمئن شدند زامیر بیش از حد مستقل است.

این روزنامه اضافه می‌کند: «کسانی که زامیر را از نزدیک از طریق خدمت نظامی‌اش می‌شناسند، می‌گویند او یک افسر پاک از هرگونه دخالت و بی‌گناه از سیاست است. افسری که به ارتش نه به عنوان یک «واحد ویژه» یا یک سیستم ویژه، بلکه به عنوان یک نهاد بزرگ نگاه می‌کند که بیش از هر چیز به یک دست قوی و دقیق بر سکان نیاز دارد. او باید ارتش را به حرفه نظامی بازگرداند و آن را به مردم نزدیک کند. او باید به حرفه نظامی افتخارش را بازگرداند و مراقب باشد که فرهنگ نظامی به فرهنگ اردوگاه‌ها، دخالت‌ها یا دستکاری‌ها سقوط نکند. او باید افتخار ارتش را بازگرداند و اعتماد عمومی را به آن بازگرداند. او باید تلاش کند تا دیواری شبیه به دیوار چین بین ارتش و سیاستمداران بسازد. ایال زامیر بیست‌وچهارمین رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل خواهد بود و نقش او کمتر از تاریخی نخواهد بود.»



نشانه‌های یک نهضت سینمایی سعودی که در «جشنوارهٔ دریای سرخ» شتاب می‌گیرد

فیلم «هِجرة» اثر شهد أمین
فیلم «هِجرة» اثر شهد أمین
TT

نشانه‌های یک نهضت سینمایی سعودی که در «جشنوارهٔ دریای سرخ» شتاب می‌گیرد

فیلم «هِجرة» اثر شهد أمین
فیلم «هِجرة» اثر شهد أمین

آنچه نهادهای سعودی، چه دولتی و چه خصوصی، در راه فراهم آوردن یک نهضت فرهنگی و هنری همه‌جانبه انجام می‌دهند، مخاطبِ پیگیر را وامی‌دارد که به چیزی فراتر از صرفِ تقدیر از دستاوردها بنگرد؛ زیرا این دستاوردها بدون آن باورِ بزرگ به فایده‌مندی و اهمیت این جهش تاریخی در هر دو عرصه، تحقق نمی‌یافتند.
جشنوارهٔ سینمایی دریای سرخ و آنچه امسال در حوزهٔ فعالیت و سازمان‌دهی به انجام رسانده است (هرچند هنوز بخش‌هایی وجود دارد که در آن‌ها امکان بهبود هست)، این دوره را به بهترین دورهٔ این رویداد بزرگ تبدیل می‌کند. اما این دستاورد تنها نیست؛ تمام آن مناسبت‌ها و نهادهای پشتیبان سینمای سعودی، و نیز نهادهای خارجی که سعودی را شریک خود برمی‌گزینند، در کنار آن قرار می‌گیرند.
برای نمونه، «هیئت فیلم سعودی» به مدیریت عبد‌الله آل‌عیّاف، که تلاش چشمگیری در تمامی زمینه‌های محوّل‌شده به او—از هدایت و برگزاری همایش‌ها گرفته تا انتشارات و فعالیت‌های گوناگون—انجام می‌دهد. همچنین «جمعیت فیلم» به مدیریت احمد الملا، که اکنون دایرهٔ فعالیت‌های خود را برای پوشش دادن به همهٔ جنبه‌های کار سینمایی گسترش می‌دهد؛ در حالی که در سال‌های گذشته فقط مسئولیت ادارهٔ «جشنوارهٔ فیلم سعودی» را بر عهده داشت (رویدادی سالانه که در ماه چهارم هر سال برگزار می‌شود).

آینده‌ای فراتر از امیدبخش

می‌توان این موارد را به شمار روزافزون تولیدات سعودی—در دو شاخهٔ اصلی—افزود: نخست، آثاری که در پی رساندن موفق فیلم به جشنواره‌های بین‌المللی‌اند؛
و دوم، آثاری که هدفشان موفقیت در بازار داخلی است.
در اینجا هر شاخه تقریباً دیگری را نقض می‌کند و هم‌زمان آن را کامل می‌سازد: اولی هنری است و دومی تجاری. یکی در پی اثبات شایستگی فیلم‌سازانی است که فرصت حضور در نمایش‌های جهانیِ جشنواره‌ها و رویدادهای سالانه را پیدا می‌کنند، و دیگری می‌خواهد به بیشترین شمار ممکن از تماشاگران برسد، جایی که موضوع و شیوهٔ عرضهٔ آن به مخاطب عام، در کانون توجه قرار دارد.
اما با تداوم نمایش‌ها از روزی به روز دیگر، و ازدحامی که بازار فیلم با صدها شرکت‌کنندهٔ تازه به خود می‌بیند—رشد چشمگیری که هیچ جشنوارهٔ عربی دیگری پیش از این تجربه نکرده است—معلوم می‌شود که آیندهٔ سینمای سعودی در همین دو مسیر نهفته است؛ و شرکت‌هایی مانند «العُلا»، «إثراء»، «إنجاز» و «شاف» با اراده‌ای استوار این نهضت موردنظر را همراهی می‌کنند. بدین ترتیب، جشنواره اساساً این فرصت بزرگ را برای سینمای سعودی فراهم می‌آورد تا آثار تازه را عرضه کند و برای مراحل بعدی برنامه‌ریزی نماید.
طبیعی است که همواره تفاوت‌هایی در نتایج وجود خواهد داشت. برخی فیلم‌ها فاصلهٔ میان هدف و اجرای خود را با موفقیت طی می‌کنند؛ و فیلم‌های دیگری هستند که آغاز امیدوارکننده‌ای دارند، اما از مسیر درستِ پردازش پروژهٔ موردنظر خود منحرف می‌شوند.

مقایسه

کارگردان شهد أمین در سال جاری فیلم بلند دوم خود «هِجرة» را پس از ۶ سال از فیلم اولش «سیدة البحر/ بانوی دریا» ارائه داد. هر کس این دو اثر را ببیند، به‌وضوح جهش هنری بزرگی را درمی‌یابد که کارگردان در این مدت بدان رسیده است.
فیلم، داستان سفری جست‌وجوگرانه در مسیر برای یافتن دختر گمشده‌ای را روایت می‌کند؛ دخترِ نوهٔ زنی که راهیِ انجام مناسک حج در مکه است، و خواهرِ دخترِ همراهِ مادربزرگ در این مسیر. توجه به شخصیت‌ها و تعامل میان آن‌ها، درامی خوش‌بیان را شکل می‌دهد که میان روانیِ روایت و عمق اجتماعی و فردی جمع می‌کند.
در همین سال، هَیفاء المنصور نیز فیلم سعودی تازه‌ای با عنوان «مجهولة/ زن ناشناس» ساخت؛ فیلمی که داستان جنایتی با قربانیِ زنی ناشناس را بازگو می‌کند و زنی دیگر که در آرشیو یک مرکز پلیس در ریاض کار می‌کند، تلاش دارد پرده از چهرهٔ عامل آن بردارد.
در حالی که «هِجرة» برای نمایش جهانی نخست خود راهی جشنوارهٔ «ونیز» شد (و هم‌اکنون نیز نمایندهٔ سعودی در مرحلهٔ اول نامزدی جایزهٔ اسکار است) و با استقبال گستردهٔ منتقدان روبه‌رو شد، «مجهولة» راهی «تورنتو» شد و استقبال کمتری نسبت به دو فیلم پیشین المنصور، «وَجدة» و «المرشّحة المثالیة/ نامزد نمونه» دریافت کرد.

لحن تلویزیونی

هر کارگردانی حق دارد موضوعی را که می‌خواهد، انتخاب کند. «وَجدة» و «المرشّحة المثالیة» بیش از این دو فیلمِ جدید، به نمایش دیدگاهی سعودی دربارهٔ دو وضعیت اجتماعی محلی پایبند بودند. در «مجهولة»، کارگردان به‌سوی ساخت یک فیلم پلیسی می‌رود که داستانی را روایت می‌کند که در اصل می‌تواند در هر جای دیگری اتفاق بیفتد. «مجهولة» در پرداخت موضوع زن، به فیلم‌های قبلی او نزدیک می‌شود، اما در حالی که آن دو فیلم پیشین مسألهٔ زن را در چارچوبی کاملاً بومی طرح می‌کردند، فیلم تازه‌اش همچون نسخه‌برداری از یک فیلم تحریّات (کارآگاهی) عمومی به‌نظر می‌رسد—هرچند همچنان زن را در نقش اصلی قرار می‌دهد.

«مجهولة» اثر هیفاء المنصور

ایراد در انتخاب ژانر نیست، بلکه در این واقعیت است که اجرای فیلم باعث می‌شود آن شبیه همان فیلم‌های تلویزیونی آمریکایی (از نظر تولید و شیوهٔ پردازش) جلوه کند که از دههٔ هفتاد میلادی توسط کارگردانانی چون کریگ باکسلی، ویلیام گراهام و بز کُلّیک و دیگران رواج یافت. برخی از فیلم‌های اخیر هَیفاء المنصور نیز برای شبکه‌های تلویزیونی آمریکایی ساخته شده‌اند، از جمله A City on Fire که آن هم پلیسی بود.

فیلم «هِجرة» اثر شهد أمین

در واقع، «مجهولة» ویژگی‌های فیلم‌های کارآگاهیِ پلیسیِ تلویزیونی را دارد. آثار خوبِ این دسته، هیجان‌انگیز هستند، اما همهٔ آن‌ها از نظر روایت و اجرا ساده‌اند، چون برای تماشاگران در خانه ساخته می‌شوند.
«مجهولة» حول محور شخصیت نوال می‌گردد (با بازی خوب «میلا الزهرانی»)، دختری که خیلی زود ازدواج کرده و طلاق گرفته است. او همراه نیروهای پلیس ریاض به جاده‌ای صحرایی می‌رود، پس از آنکه جسد زنی ناشناس پیدا می‌شود. نوال در بخش اسناد و آرشیو کار می‌کند و پلیس نیست. این موضوع مانع او نمی‌شود تا خود وارد تحقیق شود و بفهمد این زن چه کسی بوده، چرا کشته شده و چه کسی مرتکب این جنایت شده است. پاسخ به این پرسش‌ها به غافلگیری‌ای وابسته است که نمی‌توان درباره‌اش سخن گفت بدون آنکه فیلم «لو» برود. بیشتر فیلم به سماجت نوال در تحقیق و مخالفت افسران پلیس با او می‌پردازد، زیرا بارها به او گفته می‌شود: «این کار تو نیست».

عنصر شوک

جنبهٔ انتقادیِ فیلم پنهان نیست، اما هدف اصلی هم به‌حساب نمی‌آید. این جنبه میان پس‌زمینهٔ شخصیِ دختر (اینکه مجبور به ازدواج زودهنگام شده و سپس طلاق گرفته)، و موضع مأموران پلیس که حاضر به پذیرش دلالت‌های یافته‌های او نیستند، و نیز میان نکاتی کلی دربارهٔ وضعیت زن به‌طور عام، تقسیم شده است.
اما فیلم با روشی ساخته شده که مدام صحنه‌ها را در خدمت روایتی بی‌برآمدگی قرار می‌دهد. برای مثال، صحنه‌ای هست که نوال با درِ یک مدرسهٔ دخترانه روبه‌رو می‌شود و از او خواسته می‌شود برود. هنوز چند قدم دور نشده که معلمی از درِ دیگری ظاهر می‌شود و برایش آرزوی موفقیت می‌کند. بهتر آن بود که معلم در شات قبلی، به‌تنهایی، در حال نگاه کردن یا گوش دادن به آنچه رخ می‌دهد، دیده شود؛ کاری که می‌توانست ترتیب مؤثرتری برای نماها ایجاد کند تا ایده‌ای را برجسته کند یا حضوری را مؤکد سازد.
این ما را به تدوینی می‌رساند که بر اصل «سهولت» در اجرا بنا شده است. صحنه‌هایی هست که در آن‌ها از عنصر غافلگیری بصری استفاده می‌شود—مثلاً بیدار شدن ناگهانی نوال از کابوسی. چنین لحظاتی شوک موردنظر را ایجاد می‌کنند. جز آن، همه چیز مطابق همان فیلمنامه‌ای پیش می‌رود که المنصور آن را همراه «براد نایمان» نوشته است (همکاری مشترکشان در «المرشّحة المثالیة» هم بود، که در مجموع گزیده‌تر و متمرکزتر بود).
پایان فیلم نیز شوک دیگری دارد، اما از آن نوع غافلگیری‌هاست که تمام نتایج پیشین را با عنوان «و این هم غافلگیری بزرگ» از میان می‌برد. بی‌شک غافلگیرکننده هست، ولی به خدمت فیلم نمی‌آید؛ بلکه بیگانه با آن به‌نظر می‌رسد.
شخصیت دیگری جز نوال وجود ندارد که با هدف آشکارسازی ساختار روانی یا درامی‌اش نوشته شده باشد. شخصیت‌ها دو دسته‌اند: زنانی که با نوال همکاری می‌کنند، و زنانی که همکاری را رد می‌کنند یا به او می‌گویند بعداً برای ادامهٔ کار بازگردد. اما مردان همگی منفی‌اند؛ هیچ‌یک به اطلاعاتی که می‌تواند به حلّ پرونده کمک کند، توجهی نشان نمی‌دهد. ظاهراً المنصور خواسته قهرمانش را جنگجویی تنها نشان دهد و مردان را در سوی مقابل قرار دهد. اگر مرد مثبتی وجود می‌داشت، چیزی از پیام فیلم کاسته می‌شد. با این‌همه، این وضعیت بهتر از آن است که همهٔ شخصیت‌ها—زن و مرد—سطحی باشند. و هیچ نگرانی‌ای از کم شدن بُعد مربوط به وضعیت زن در جامعه‌ای هم‌زمان محتاط و مخالف، وجود نداشته است.
بی‌میلیِ کارگردان به «پیچیدگی» موقعیت‌ها، در پرداخت فیلم بازتاب یافته، گویی فیلم از اتوی خشک‌تمیزی بیرون آمده باشد: ظاهری پاکیزه، تصمیماتی در نوشتن که بر پایهٔ میل شخصی اتخاذ شده‌اند نه آنچه ممکن است در واقعیت رخ دهد، و فیلم‌برداری‌ای ساده که حضور دوربین و قاب‌بندی با زوایا و اندازه‌های مختلف را تضمین می‌کند، اما بدون هرگونه نوآوری مؤثر یا کارایی چشمگیر.


«جشنواره دریای سرخ»… سه فیلم که در تاریخ نه چندان دور غوطه‌ورند

امیر مصری و پیرس برازنان در «غول» (جشنواره دریای سرخ)
امیر مصری و پیرس برازنان در «غول» (جشنواره دریای سرخ)
TT

«جشنواره دریای سرخ»… سه فیلم که در تاریخ نه چندان دور غوطه‌ورند

امیر مصری و پیرس برازنان در «غول» (جشنواره دریای سرخ)
امیر مصری و پیرس برازنان در «غول» (جشنواره دریای سرخ)

در روز اول جشنواره دریای سرخ (جمعه)، دو فیلم عربی که نمایش داده شدند، با استقبال خوب و تحسین‌آمیز تماشاگران روبه‌رو شدند. این دو فیلم عبارتند از:«نجوم الأمل والألم/ ستارگان امید و درد» ساختهٔ سیرل عریس و «اللي باقي منك/ چيزی که از تو باقی مانده» ساختهٔ شیرین دعیبس.
هر دو در مسابقهٔ رسمی جشنواره در میان ۱۸ فیلمی هستند که برای جوایز اصلی رقابت می‌کنند.

ثباتی دائم

فیلم «آنچه از تو باقی مانده» همراه با «صوت هند رجب/ صدای هند رجب» و «فلسطین ۳۶»، سه‌گانه‌ای را شکل می‌دهند که به‌موقع توجه خود را به موضوع فلسطین معطوف کرده‌اند.
این فیلم در سه نسل متوالی، از سال ۱۹۴۸ تا ۲۰۲۲ روایت می‌شود.

مُنیة عقل و حسن عقیل در «ستارگان امید و درد»

شروع فیلم، کلیدی برای حافظه است: حنان (شیرین دعیبس) در سال ۱۹۸۸ داستان را بازگو می‌کند و سپس با فلاش‌بک به سال النكبة بازمی‌گردیم، زمانی که همزیستی فلسطینی‌ها و یهودیان از دو فرهنگ زندگی‌کننده بر یک خاک، به اشغال رسمی پس از جنگی تبدیل شد که فلسطینیان فرصت پیروزی در آن نداشتند.
همانند فیلم قبلی دعیبس، «آمریکا»، او کار خود را بر ترکیبی از روابط خانوادگی صمیمانه و عناصر سیاسی بنا می‌کند. بسیاری از صحنه‌ها در «چیزی که از تو باقی مانده» به اشغالگری طی این سال‌ها می‌پردازد:ایست بازرسی نظامی که پدر را جلوی فرزندش متوقف و تحقیر می‌کند، خانواده‌ای که در زیر بمباران خانهٔ خود را ترک می‌کند و دیگر لحظاتی که تاریخ تجاوزات علیه فلسطینیان را منعکس می‌کنند، بی توجه به اینکه زمین مال آنان است.
اثرگذاری فیلم با زبان هنری درست، به‌خوبی منتقل می‌شود، نه تنها از طریق صحنه‌ها بلکه با واقعیت‌های جاری در غزه نیز همسانی دارد.
پیام فیلم روشن و بدون ابهام است و پردازش هنری آن مناسب است، اگرچه برخی بخش‌ها ممکن است انسجام بیشتری در روایت داشته باشند؛ مسئله‌ای رایج در فیلم‌هایی که وقایع آن‌ها در زمان‌های متعدد رخ می‌دهد.

نگاهی به زندگی سخت

فیلم «چیزی از تو باقی مانده» و «ستارگان امید و درد» هر دو شامل سه بازهٔ زمانی هستند.
در فیلم لبنانی سیرل عریس، داستانی عاشقانه و رمانتیک روایت می‌شود که در پس‌زمینهٔ جنگ داخلی لبنان و پیامدهای آن و سرنوشت مردم بیروت شکل گرفته است.

محمد بکری و صالح بکری در «آنچه از تو باقی مانده»

با این حال، این دو فیلم تفاوت‌های زیادی دارند، به ویژه در سبک روایت و پردازش بین دعیبس و عریس: در فیلم دعیبس، حرکت دوربین دقیق و قاب‌بندی متناسب با موقعیت است، در فیلم عریس، حتی در لحظاتی که نیاز به تأمل است، دوربین پویا و متحرک است تا داستان بتواند از سطح به عمق منتقل شود.
سناریوی عریس در توجیه برخی تصادفات با دشواری روبه رو است، مانند این فرض که نینو (حسن عقیل) و یاسمینه (مُنیة عقل)، که از همان ابتدا عاشق یکدیگر بوده‌اند، در یک روز و در همان بیمارستان به دنیا آمده‌اند. این تصادف غیرضروری است، اگرچه به نظر می‌رسد خود کارگردان ضمنی به آن اذعان دارد.
عریس این موضوع را با تمرکز بر پیشرفت و تقاطع روابط، و گذشتهٔ خانوادگی غم‌انگیز قهرمانان (مرگ والدین حسن و طلاق والدین یاسمینه) جبران می‌کند. این امر تأثیر عمیقی بر احساسات شخصیت‌ها به صورت فردی و سپس مشترک دارد.
از نظر بصری، فیلم با تصاویر مناسب احساسات را منتقل می‌کند. این عنصر نقش مهمی در پیشبرد داستان دارد، از جمله در برخورد اول حسن با «کیوسک» متعلق به مادر یاسمینه که منجر به آشنایی واقعی آن‌ها می‌شود.
عریس از تصاویر چشمان، صورت‌ها و فاصله بین عاشقان به جای دیالوگ استفاده می‌کند؛ جایگزینی برای کلماتی که نمی‌توانستند به‌خوبی احساسات را منتقل کنند.

پیامدهای سیاسی و اجتماعی

یک عنصر مشترک در هر دو فیلم: در «چیزی که از تو باقی مانده»، محمد بکری نقش پدر را بازی می‌کند و به پسرش (صالح بکری) پاسخ می‌دهد: «زمین و پولت را گرفتند... این را زندگی می‌نامی؟ احمق نباش، پسرم.» در «ستارگان امید و درد»، شخصیت زن به دوستش که قصد ازدواج دارد می‌گوید: «می‌خوای بچه بیاری تو این دنیا؟»
هر دو جمله نشان‌دهندهٔ یأس در زندگی شخصیت‌ها و محیط سیاسی آن‌ها است؛ تصویری تاریک از زندگی که قربانی وقایعی خارج از کنترل افراد است.

فیلم افتتاحیه: «غول»

این فیلم کاملاً متفاوت است و برخلاف انتظار، داستان عنوان‌شده نیست.
فیلم زندگی نسیم، مشت‌زن یمنی، از کودکی تا قهرمانی جهان در بوکس را روایت می‌کند، اما تمرکز اصلی روی مربی او، برندون (با بازی پیرس برازنان) است، که استعداد نسیم را کشف کرده و او را پرورش می‌دهد.
بنابراین، محور داستان از ورزشکار به مربی منتقل می‌شود؛ زندگی نسیم صرفاً زمینه‌ای برای موفقیت داستان است. این انتخاب به فیلم امکان می‌دهد به تجربهٔ تبعیض نژادی نسیم در کودکی نیز بپردازد.


«جشنواره دریای سرخ» پنجاهمین سالگرد درگذشت ام‌کلثوم را گرامی داشت

ام‌کلثوم در نمایی از فیلم «عایده» (جشنواره دریای سرخ)
ام‌کلثوم در نمایی از فیلم «عایده» (جشنواره دریای سرخ)
TT

«جشنواره دریای سرخ» پنجاهمین سالگرد درگذشت ام‌کلثوم را گرامی داشت

ام‌کلثوم در نمایی از فیلم «عایده» (جشنواره دریای سرخ)
ام‌کلثوم در نمایی از فیلم «عایده» (جشنواره دریای سرخ)

جشنواره «دریای سرخ سینمایی» در دوره پنجم خود روند مرمت فیلم‌های قدیمی مصر و بازگرداندن آن‌ها به زندگی با نسخه‌های تازه قابل‌نمایش بر پایه جدیدترین فناوری‌ها را ادامه می‌دهد. در چارچوب گرامی‌داشت پنجاه‌سالگی درگذشت بانوی آواز عرب، ام‌کلثوم، جشنواره دو فیلم از آثار او را برای مرمت انتخاب کرد؛ یعنی «سرود امید» (۱۹۳۷) و «عایده» (۱۹۴۲) که هر دو به کارگردانی احمد بدرخان هستند.

جشنواره روز جمعه فیلم «سرود امید» را در «موزه طارق عبدالحکیم» در باغ فرهنگی منطقه تاریخی جدّه نمایش داد، در حالی که فیلم «عایده» نیز در شهر فرهنگ ارائه شد؛ پس از آنکه این دو فیلم در چارچوب توافق میان جشنواره و شهرک تولید رسانه‌ای مصر و با مشارکت شبکه «ای.آر.تی» ــ مالک حقوق دو فیلم ــ مرمت شدند.

مریم عبدالله، عضو کمیته انتخاب فیلم‌های عربی در جشنواره، هنگام ارائه فیلم «عایده» اظهار کرد که «جشنواره دریای سرخ در هر دوره چندین فیلم مصری را مرمت می‌کند تا برای نخستین بار با نسخه‌های مرمت‌شده با کیفیت بالای 4K بر پرده بزرگ به نمایش درآید. هم‌زمان با پنجاهمین سال درگذشت ام‌کلثوم که در شش فیلم نقش‌آفرینی کرد، کمیته فنی دو فیلم یادشده را برای این مناسبت برگزید».

از سوی دیگر، اسماء السراج، مدیر تجاری شبکه‌های «ای.آر.تی»، ضمن خوشامدگویی به حاضران، از جشنواره برای توجهش به مرمت فیلم‌های مصری قدردانی کرد. مهندسه ندى حسام‌الدین، مسئول مرمت در شهرک تولید رسانه‌ای، بیان کرد که فیلم «عایده» «یک حالت ویژه» بود؛ او توضیح داد که روند مرمت آن «یک حماسه واقعی» به شمار می‌رفت، زیرا «فقط مرمت فیلم نبود؛ بلکه لازم بود نسخه نگاتیو نیز از پوسیدگی نجات یابد. بخش‌هایی وجود دارد که متفاوت به نظر می‌رسند، زیرا درست پیش از آنکه کاملاً فاسد شوند، نجات داده شدند. همچنین تلاش زیادی برای ترمیم صدا صورت گرفت، چون فیلم یک اثر غنایی است و ترمیم دیجیتال دقیقی برای حفظ ارزش تاریخی آن انجام شد». او از نقش جشنواره در حفاظت از میراث سینمایی تقدیر کرد.

پوستر فیلم «سرود امید» (جشنواره دریای سرخ)

نمایش امسال «عایده» همچنین با هشتادوسومین سالگرد نخستین اکران آن در ۲۸ دسامبر ۱۹۴۲ در سینمای «استودیو مصر» در قاهره هم‌زمان شد؛ فیلمی که تولید همان استودیو است. در کنار ام‌کلثوم، بازیگرانی چون ابراهیم حموده، سلیمان نجیب، عباس فارس، مری منیب و عبدالواثق عسر ــ که فیلمنامه را با مشارکت فتحی نشاطی و عباس یونس نگاشت ــ در آن نقش‌آفرینی می‌کنند.

فیلم آمیزه‌ای دل‌نشین از رمانس، مسائل اجتماعی و درخشش موسیقایی ارائه می‌دهد و داستان آن درباره «عایده» دختر دانش‌آموز دوره «بکلوریا» (ام‌کلثوم) است که از کودکی استعداد آواز دارد. پس از درگذشت پدرش ــ کشاورزی ساده ــ خانواده باشا که پدرش نزد آنان کار می‌کرد، او را به اقامت در قصر دعوت می‌کنند تا تنها نماند. عایده به هنرستان شبانه‌روزی موسیقی دختران می‌پیوندد و سامی، پسر باشا ــ که او نیز دلباخته موسیقی است ــ به او دل می‌بندد، با وجود مخالفت پدرش که ازدواج با عایده را به‌دلیل تفاوت‌های طبقاتی رد می‌کند. اما پس از آنکه سامی اجرای موسیقایی عایده را می‌بیند، نظرش تغییر می‌کند و عشق در نهایت بر این فاصله‌های طبقاتی پیروز می‌شود.

همانند فیلم‌هایی که روح زمانه خود را بازتاب می‌دهند، فیلم خیابان‌های آرام قاهره در دهه چهل قرن گذشته، الگوهای خودروها، سنت‌های اجتماعی و پوشش‌های کلاسیک را به نمایش می‌گذارد؛ افزون بر ترانه‌های عاشقانه‌ای که ام‌کلثوم و ابراهیم حموده را در کنار هم قرار می‌دهد و تحول شخصیت ام‌کلثوم و عملکرد غنایی او را برجسته می‌سازد.

این فیلم با وجود فشردگی جدول نمایش فیلم‌های جهانی و عربی تازه‌تولید، با استقبال چشمگیر تماشاگران جشنواره و مخاطبان سعودی روبه‌رو گردید. آنتوان خلیفه، مدیر برنامه‌های عربی و کلاسیک جشنواره، این استقبال را چنین تفسیر می‌کند: «این فیلم‌ها پیش‌تر در سالن‌های بزرگ نمایش داده نشده‌اند و بیشتر مخاطبان سعودی آن‌ها را ندیده‌اند؛ علاوه بر این، با فناوری‌های نو ارائه می‌گردند». او در گفت‌وگو با «الشرق الأوسط» افزود که نمایش دو فیلم «صرفاً به جشنواره محدود نمی‌شود، بلکه در قالب چندین آیین که در طول سال در شهرهای مختلف پادشاهی عربی سعودی برگزار می‌شود، ادامه خواهد یافت»، و توضیح داد که «جشنواره حقوق پخش این فیلم‌ها را خریداری نمی‌کند، بلکه از صاحبان حقوق اجازه نمایش در جشنواره و آیین‌ها را دریافت می‌کند».

خلیفه تأکید می‌کند که جشنواره از دوره نخست بر مرمت فیلم‌های مصری اهتمام ویژه دارد و تاکنون تعداد ۲۲ فیلم طی پنج سال مرمت شده است.

پوستر نمایش دو فیلم مرمت‌شده ام‌کلثوم در جشنواره (جشنواره دریای سرخ)

او اشاره می‌کند که انتخاب فیلم‌های مرمت‌شده معمولاً با مناسبت‌های مشخص پیوند دارد و توضیح می‌دهد: «همه فیلم‌های یوسف شاهین در فرانسه مرمت شدند، اما دریافتیم که فیلم ‹الاختیار› مرمت نشده، بنابراین آن را مرمت نمودیم. همچنین مرمت فیلم‌ها با تجلیل از شخصیت‌هایی چون منی زکی در دوره گذشته ارتباط یافت؛ جایی که او درخواست نمایش فیلم ‹شفیقه و متولی› را داشت و ما آن را مرمت کردیم، همین‌طور فیلم ‹اضحک الصورة تطلع حلوة› در چارچوب تکریم او مرمت کردیم. اما فیلم ‹خلی بالک من زوزو› به مناسبت پنجاهمین سال تولیدش مرمت شد. و امسال دو فیلم ‹سرود امید› و ‹عایده› را به مناسبت پنجاه‌سالگی درگذشت ام‌کلثوم برگزیدیم».

برنامه «گنجینه‌های دریای سرخ» در دوره پنجم نمایش‌های ویژه‌ای از شماری از کلاسیک‌های سینمای جهان ارائه می‌دهد؛ از جمله سه فیلم کوتاه صامت: «مهاجر» اثر چارلی چاپلین، «لیبرتی» از لورل و هاردی، و «یک هفته» اثر باستر کیتون با اجرای موسیقی زنده از سوی آهنگ‌ساز بریتانیایی نیل براند، متخصص موسیقی متن. همچنین برنامه شامل نمایش فیلم هیجان‌انگیز «مسحور» از آلفرد هیچکاک و فیلم حماسی «آبی بزرگ» به کارگردانی لوک بسون است.