«با رگ و ریشه‌ سوری ـ یمنی»... از ایال زامیر، رئیس جدید ستاد کل ارتش اسرائیل چه می‌دانیم؟

بازسازی ارتش از نظر مردمی و رزمی، در صدر مأموریت‌های او

زامير
زامير
TT

«با رگ و ریشه‌ سوری ـ یمنی»... از ایال زامیر، رئیس جدید ستاد کل ارتش اسرائیل چه می‌دانیم؟

زامير
زامير

ژنرال ایال زامیر، روز چهارشنبه، رسماً به عنوان بیست‌وچهارمین رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل منصوب شد و جایگزین سلف خود، هرتسی هالوی، شد. این انتصاب در پی حمله جنبش «حماس» و گروه‌های فلسطینی دیگر به مواضع اسرائیلی در اطراف غزه در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ صورت گرفت.

زامیر (۵۹ ساله) در ایلات بزرگ شده است، اما ریشه‌های مادری او که در قدس متولد شده، به خانواده مذهبی، یک خانواده یهودی شناخته‌شده از حلب سوریه بازمی‌گردد. همچنین پدربزرگ پدری او مهاجری از یمن بود که در سال ۱۹۲۰ به فلسطین آمد و در صفوف سازمان راست‌گرای «ایتسل» جنگید و دو بار مجروح شد.

وقتی بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، تصمیم به انتصاب زامیر برای این سمت گرفت، این کار را در آخرین لحظات قبل از ترک کشور برای دیدار با رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، در فوریه گذشته انجام داد. این اقدام نه تنها برای جلوگیری از خلأ رهبری در ارتش پس از استعفای رئیس ستاد کل فعلی، ژنرال هرتسی هالوی، بود، بلکه برای نشان دادن خود به عنوان رهبری قوی که می‌تواند با ژنرال‌های قدرتمند تحت فرمانش نیز بجنگد، انجام شد.

انتخاب زامیر برای این سمت، با وجود اینکه او سه سال بود از ارتش خارج شده بود، بخشی از پیام بود. زامیر برای نتانیاهو نشان‌دهنده پایان یک دوره و آغاز دوره‌ای جدید در روابط بین رهبری سیاسی و نظامی است.

این روابط تیره که از سال ۲۰۱۱ به ابتکار نتانیاهو آغاز شد، به هر دو طرف آسیب رسانده است. امید می‌رود که زامیر وظیفه پاکسازی این روابط را بر عهده بگیرد. در محافل نظامی شایع است که فرماندهان ارتش اسرائیل دیگر به هیچ‌وجه رهبری سیاسی را محترم نمی‌شمارند و زامیر تنها ژنرالی است که در این نهاد هنوز احترامی برای نتانیاهو قائل است.

این موضوع به این دلیل است که زامیر پیش‌تر به عنوان منشی نظامی نخست‌وزیر و سپس به عنوان مدیرکل وزارت امنیت خدمت کرده است. او در طول جنگ وظیفه خرید مقادیر عظیمی از مهمات و سلاح‌ها را بر عهده داشت و به طور روزانه با نتانیاهو هماهنگ می‌کرد. در نهایت، او در اختلافات اخیر نتانیاهو با وزیر امنیت سابق، یوآو گالانت، در کنار نخست‌وزیر ایستاد.

مأموریت‌های دشوار پیش رو

با این حال، ترمیم روابط بین دولت و ارتش در مقایسه با سایر مأموریت‌ها و چالش‌ها، وظیفه‌ای ثانویه برای رئیس جدید ستاد کل خواهد بود. مهم‌ترین این مأموریت‌ها، آماده‌سازی ارتش برای جنگ‌های آینده است.

ارتش در دهه گذشته به گونه‌ای ساخته شده است که «کوچک (از نظر تعداد) و هوشمند» باشد، اما امروز این باور کامل وجود دارد که باید به شکل کلاسیک و بزرگ بازگردد و در تهاجمات زمینی به تانک‌ها و زره‌پوش‌ها متکی باشد.

زامیر اولین رئیس ستاد کل در بیش از ۵۰ سال گذشته است که از نیروی زرهی می‌آید (آخرین رئیس ستاد کل از نیروی زرهی، داوید الیعازر بود که ارتش را در «جنگ اکتبر ۱۹۷۳» رهبری کرد).

واقعیت این است که جنگ اخیر در غزه و همچنین در لبنان، نقاط ضعف شدیدی در جنگ میدانی نشان داد. در طول جنگ، نظامیان درباره این موضوع صحبت کردند و حتی اشاره کردند که جنگ اوکراین به عنوان درسی برای ارتش‌های غرب عمل کرده است که نشان می‌دهد جنگ میدانی همچنان ضروری است.

برخی در اسرائیل حتی از خطر گشایش «جبهه هفتم» علیه ترکیه به دلیل تحولات در سوریه صحبت می‌کنند. حضور نظامی ترکیه در سوریه ممکن است به رویارویی با اسرائیل تبدیل شود و این واقعیت شناخته‌شده است که ارتش ترکیه به عنوان یک ارتش زمینی ساخته شده است. اگرچه این فرضیه تاکنون بعید به نظر می‌رسد، اما تحلیلگران و نظامیان اسرائیلی آن را جدی گرفته‌اند و به طور علنی مطرح می‌کنند.

درخواست اسمورتیرچ

علاوه بر این، این باور وجود دارد که جنگ با غزه هنوز به پایان نرسیده است و ممکن است در هر زمان از سر گرفته شود. حتی وزیر دارایی، بتسلائل اسمورتیرچ، که خواستار این انتصاب بود و به آن دست یافت، در انتخاب زامیر نقش داشت.

اسمورتیرچ پس از انتخاب زامیر گفت: «امیدوارم زامیر شایستگی خود را در تغییر دکترین ارتش به یک دکترین رزمی سخت‌گیرانه نشان دهد که با جسارت و درگیری همراه باشد و تروریسم فلسطینی را از ریشه برکند.» نتانیاهو نیز همین سخنان را تکرار کرد و در جلسه دولت در روز یکشنبه ۱۶ ماه جاری، هنگام تصویب رسمی انتصاب زامیر، گفت: «زامیر یک مرد جنگ‌طلب است و این همان چیزی است که ارتش امروز به آن نیاز دارد.»

اما مهم‌ترین جمله زمانی بود که نتانیاهو درباره اهمیت وفاداری مقامات ارشد دولت - از جمله رئیس ستاد کل - به دولت و رهبر آن صحبت کرد، چرا که آن‌ها توسط مردم انتخاب شده‌اند. برای متقاعد کردن حاضرین، که شامل وزیران، رؤسای سازمان‌های امنیتی و مشاور حقوقی بودند، نتانیاهو به آن‌ها گفت که دونالد ترامپ در ایالات متحده چه می‌کند، با این آگاهی که ترامپ امروز ستاره درخشان نزد اکثر اسرائیلی‌ها است.

او توضیح داد: «به ترامپ نگاه کنید، او در آمریکا سه کار انجام می‌دهد؛ اول: خود را با افراد وفادار احاطه کرده است، دوم: همه افراد غیروفادار را برکنار کرده است، و سوم: او به طور سیستماتیک و پیوسته در حال نابودی دولت عمیق است.» گفته می‌شود که در آن لحظه شگفتی در اتاق حاکم شد و حاضرین ناراحت‌کننده در صندلی‌های خود حرکت کردند.

زامیر، از سوی دیگر، پیام را به خوبی قبل از انتصاب خود فهمیده بود. بر اساس منابع در رهبری ارتش، زامیر به خوبی می‌داند که در نهایت از او چه انتظاری می‌رود، چه از سوی سیاستمداران و چه از سوی نظامیان.

اما کسانی که او را از نزدیک می‌شناسند، می‌گویند: «این مرد در مانورها توانمند است و در حل اختلافات مهارت دارد، اما دارای تفکری مستقل است و ستون فقراتی فولادین دارد. در طول خدمت به عنوان منشی نظامی دولت، او از اختلاف با نتانیاهو هراسی نداشت، اما اجازه نداد که هیچ اختلافی بر اعتماد بین آن‌ها تأثیر بگذارد.»

زندگینامه

ایال زامیر (۵۹ ساله) در سال ۱۹۶۶ متولد شد و در ایلات بزرگ شد، سپس به مدرسه شبانه‌روزی نظامی در تل‌آویو رفت. در طول خدمت نظامی خود، دو مدرک دانشگاهی دریافت کرد و دوره‌های آموزشی در ایالات متحده و فرانسه در کالج امنیت ملی را گذراند.

او خدمت نظامی خود را در نیروی زرهی در سال ۱۹۸۴ آغاز کرد و سپس دوره آموزش فرماندهی تانک را به پایان رساند. او از یک پست فرماندهی جنگی به پست دیگر منتقل شد تا اینکه در سال ۲۰۱۲ به عنوان منشی نظامی دولت منصوب شد.

پس از سه سال، زامیر به ارتش بازگشت و به عنوان فرمانده لواء جنوبی منصوب شد و دیوار محکم اطراف نوار غزه را به نام خود ثبت کرد، دیواری که حماس در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ به راحتی آن را شکست.

در سال ۲۰۱۸، او به عنوان معاون رئیس ستاد کل منصوب شد و برای ریاست ستاد کل رقابت کرد، اما نخست‌وزیر وقت، یائیر لاپید، ترجیح داد هرتسی هالوی را انتخاب کند. زامیر ارتش را ترک کرد، اما پس از بازگشت نتانیاهو به قدرت، به عنوان مدیرکل وزارت دفاع منصوب شد.

بر اساس گفته‌های نزدیکان به او، اولین مأموریت او بازسازی تصویر ارتش اسرائیل در نظر عموم خواهد بود، پس از کاهش اعتماد به آن، به ویژه در طول جنگ اخیر. امروز از سستی در انضباط صحبت می‌شود و نیاز به راه‌حلی خردمندانه برای غلبه بر آن بدون تحمیل دستورات وجود دارد.

رضایت راست‌گرایان

در پشت پرده، رهبران راست‌گرای افراطی اسرائیل برای انتخاب زامیر تلاش کردند، اما نه به این دلیل که او از نظر فکری یا سیاسی با راست‌گرایان همخوانی دارد، بلکه به این دلیل که او در کرانه باختری تجربه‌ای نداشت. معمولاً فرمانده منطقه مرکزی ارتش مسئولیت رهبری ارتش در کرانه باختری را بر عهده دارد و از این رو با شهرک‌نشینان درگیر می‌شود.

زامیر این مسئولیت را بر عهده نداشت و در هفتم اکتبر ۲۰۲۳، خارج از هیئت رئیسه ستاد کل ارتش بود. بنابراین، راست‌گرایان او را به عنوان یک استثنا از میان فرماندهان نظامی که از آن‌ها بیزار بودند، دیدند.

با این حال، در روزهای اخیر قبل از انتصاب زامیر، تلاش‌هایی از سوی راست‌گرایان برای تغییر این روند مشاهده شد.

بر اساس گزارش روزنامه «معاریو»، همسر و پسر نتانیاهو که در میامی آمریکا حضور دارند، تلاش کردند تا در آخرین لحظه انتصاب زامیر را متوقف کنند. اما این مداخله دیر انجام شد. دلیل «تلاش برای تغییر» این بود که آن‌ها مطمئن شدند زامیر بیش از حد مستقل است.

این روزنامه اضافه می‌کند: «کسانی که زامیر را از نزدیک از طریق خدمت نظامی‌اش می‌شناسند، می‌گویند او یک افسر پاک از هرگونه دخالت و بی‌گناه از سیاست است. افسری که به ارتش نه به عنوان یک «واحد ویژه» یا یک سیستم ویژه، بلکه به عنوان یک نهاد بزرگ نگاه می‌کند که بیش از هر چیز به یک دست قوی و دقیق بر سکان نیاز دارد. او باید ارتش را به حرفه نظامی بازگرداند و آن را به مردم نزدیک کند. او باید به حرفه نظامی افتخارش را بازگرداند و مراقب باشد که فرهنگ نظامی به فرهنگ اردوگاه‌ها، دخالت‌ها یا دستکاری‌ها سقوط نکند. او باید افتخار ارتش را بازگرداند و اعتماد عمومی را به آن بازگرداند. او باید تلاش کند تا دیواری شبیه به دیوار چین بین ارتش و سیاستمداران بسازد. ایال زامیر بیست‌وچهارمین رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل خواهد بود و نقش او کمتر از تاریخی نخواهد بود.»



محمد بن سلمان و آمریکا… از ایجاز تا انجام

محمد بن سلمان همراه با دونالد ترامپ طی سفر ترامپ به عربستان در مه 2025 (واس)
محمد بن سلمان همراه با دونالد ترامپ طی سفر ترامپ به عربستان در مه 2025 (واس)
TT

محمد بن سلمان و آمریکا… از ایجاز تا انجام

محمد بن سلمان همراه با دونالد ترامپ طی سفر ترامپ به عربستان در مه 2025 (واس)
محمد بن سلمان همراه با دونالد ترامپ طی سفر ترامپ به عربستان در مه 2025 (واس)

در جریان نشست سران سعودی و آمریکا که سپتامبر ۲۰۱۵ در کاخ سفید میان خادم حرمین شریفین، ملک سلمان بن عبدالعزیز، و رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا باراک اوباما برگزار شد، شاهزاده محمد بن سلمان «ایجازی» درباره دیدگاه‌های سعودی نسبت به رابطه استراتژیک دو کشور برای قرن بیست‌ویکم ارائه داد.
در آن زمان، به‌روشنی پیداست که شاهزاده جوان دارای تصور و رویکردی تازه نسبت به روابط سعودی ـ آمریکا است؛ روابطی که طی بیش از هشتاد سال مراحل و تحولاتی را پشت سر گذاشته، و او مصمم بود مسیرهای آینده آن را بازتعریف کند.

ملک سلمان بن عبدالعزیز در دیدار با باراک اوباما در کاخ سفید – سپتامبر 2015 (واس)

ریاست‌جمهوری آمریکا طی ده سال بعد میان جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها در نوسان بود؛ اما نقطه عطف زمانی رقم خورد که شاهزاده محمد بن سلمان برای نخستین بار در مارس ۲۰۱۷ در کاخ سفید با دونالد ترامپ دیدار کرد؛ دیداری که ترامپ را به انتخاب ریاض به‌عنوان نخستین مقصد خارجی‌اش در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش سوق داد.
در جریان سفر تاریخی او به ریاض در ماه مه ۲۰۱۷، ترامپ سخنرانی‌ای در برابر رهبران جهان عرب و اسلام ایراد کرد که بر نگرانی‌های مربوط به تروریسم و درگیری‌های خاورمیانه متمرکز بود. و در همان سفر، ملک سلمان بن عبدالعزیز و ترامپ «اعلامیه چشم‌انداز استراتژیک مشترک» میان دو کشور را امضا کردند.
در ژانویه ۲۰۲۰، جو بایدن به‌عنوان رئیس‌جمهوری سوگند یاد کرد و وعده داد روابط با نزدیک‌ترین شریک آمریکا را محدود خواهد کرد. اما وعده‌اش در برابر واقعیت‌ها و درک اهمیت شراکت سعودی ـ آمریکایی در شرایط تحول‌یافته ناشی از جنگ روسیه ـ اوکراین و دیگر دگرگونی‌های صحنه جهانی تاب نیاورد؛ و بدین‌ترتیب بایدن در ژوئیه ۲۰۲۲ به جده آمد تا با ملک سلمان بن عبدالعزیز و ولیعهد، شاهزاده محمد بن سلمان، دیدار کند.

شاهزاده محمد بن سلمان در دیدار با جو بایدن در ریاض – ژوئیه 2022 (رویترز)

مسئولان سعودی همواره تأکید می‌کنند که روابط با آمریکا استراتژیک و باثبات است و آمدن پیاپی دولت‌ها در کاخ سفید تأثیری بر آن نمی‌گذارد.
در همین ده سال، سعودی‌ها به مسیر توسعه توانمندی‌ها، گسترش قابلیت‌ها، تحقق اهداف چشم‌انداز خود و افزایش جایگاهشان در سطح جهان ادامه دادند.
تحولات روابط سعودی ـ آمریکایی جدا از دگرگونی‌های ژرفی که جهان تجربه کرد نبود؛ از جمله: صعود چین به‌عنوان رقیب راهبردی واشینگتن، انتقال مراکز ثقل اقتصادی به‌سوی آسیا، و جنگ اوکراین که اهمیت امنیت انرژی و نقش کشورهایی را که قادر به ثبات‌بخشی به بازارهای انرژی‌اند، تقویت کرد.
در همین حال، از میزان درگیری آمریکا در خاورمیانه کاسته شد و اولویت‌ها به سمت موضوعات دیگر چرخید؛ امری که برای ریاض فضایی گشود تا ابتکارهای منطقه‌ای مؤثری را رهبری کند؛ از تنش‌زدایی سیاسی گرفته تا شراکت‌های اقتصادی و ارائهٔ رویکردهای جدید برای امنیت منطقه‌ای.
هم‌زمان، فناوری‌ها و هوش مصنوعی به موتورهای اصلی اقتصاد جهانی بدل شدند؛ مسئله‌ای که باعث شد شراکت‌های سرمایه‌گذاری و فناورانه در محاسبات واشنگتن اهمیتی مرکزی‌تر پیدا کنند.
این تحولات مجموعاً بنیان‌های رابطهٔ میان ریاض و واشنگتن را از رابطه‌ای مبتنی بر نیازهای مقطعی به رابطه‌ای ساخته بر برابری، تلاقی منافع و مشارکت در ساخت آینده تبدیل کرده است.
پس از برعهده گرفتن دومین دورهٔ ریاست‌جمهوری، دونالد ترامپ بار دیگر در مه ۲۰۲۵ به ریاض سفر کرد و سخنرانی مفصلی ایراد نمود که در آن نه از تروریسم و جنگ‌ها، بلکه از «آینده‌ای روشن و تحولی بزرگ و شگفت‌انگیز در منطقه» به رهبری ملک سلمان و ولیعهد سخن گفت. در ریاض، سوریه حضور داشت و به درخواست عربستان، پروندهٔ تحریم‌ها بسته شد و رئیس‌جمهوری ترامپ با رئیس‌جمهوری احمد الشرع دیدار کرد.
ترامپ در خلال سخنرانی‌اش، از شاهزاده محمد پرسید: «آیا شب‌ها می‌خوابی؟» سپس افزود که شاهزاده «تمام شب را در اندیشهٔ بهتر کردن امور می‌گذراند». او پیامی به جهان داد مبنی بر این‌که دستاوردهای پادشاهی از بیرون نیامده، بلکه حاصل عزم رهبران و ملت آن برای ساختن کشورشان و پیش بردن چشم‌اندازهای منحصربه‌فردشان و ترسیم آینده به شیوهٔ خودشان بوده است. ترامپ این روند را «معجزهٔ معاصر به شیوهٔ عربی» توصیف کرد.

صحنه‌ای از دیدار سه‌جانبهٔ سعودی ـ آمریکایی ـ سوری در ریاض، مه 2025 (واس)

این روایت ما را به مصاحبهٔ مجلهٔ آمریکایی «لایف» با ملک عبدالعزیز در مارس ۱۹۴۳ بازمی‌گرداند؛ جایی که او را «مردی که با چشمی بیدار زمام پادشاهی‌اش را در دست دارد» توصیف کرده بود. چه شباهتی میان سخن دیروز دربارهٔ جدِ بنیان‌گذار و سخن امروز دربارهٔ نوادهٔ راه‌یافته!
در میان تمام این زمینه‌ها و در سایهٔ تحولات گستردهٔ منطقه، سفر شاهزاده محمد بن سلمان به واشنگتن و دیدارش با رئیس‌جمهوری ترامپ انجام می‌شود؛ دیداری که انتظار می‌رود به توافقات و قراردادهایی منجر شود. هرچند عنوان‌های سیاسی و امنیتی بر اخبار سفر غالب است، اما پرونده‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری نیز حضوری پررنگ خواهند داشت. شاید بهترین توصیف، سخن ترامپ باشد که گفت این دیدار نه یک جلسه، بلکه «تجلیل از سعودی و از شاهزادهٔ جوان» است.
همچنین گزارش‌های رسانه‌ای، همراه با گمانه‌زنی‌ها و اظهاراتی منسوب به سیاستمداران آمریکایی، همچنان بر احتمال «عادی‌سازی روابط سعودی با میانجیگری آمریکا» حساب می‌کنند؛ اما با وجود فشارها و تلاش‌ها، موضع سعودی در کنار حق ملت فلسطین پابرجا خواهد ماند.
منافع پادشاهی عربی سعودی با شریک مهم خود ایالات متحده ـ که حمایت از اسرائیل را بخشی از عقیدهٔ سیاسی خود می‌داند ـ هرگز بر عقیدهٔ سیاسیِ ریشه‌دار سعودی در حمایت از حق فلسطینیان مقدم نبوده است. سیاست خارجی سعودی نیز همچنان بر عدم‌ عادی‌سازی روابط بدون یک راه‌حل جامع برای مسئلهٔ فلسطین، شامل تشکیل کشور مستقل فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷، استوار است.
و اگرچه ماشین کشتار اسرائیل آنچه را که کرد در غزه و علیه مردم مقاوم آن و کوشید مسئلهٔ فلسطین را از میان بردارد، تلاش‌های سعودی به رهبری ملک سلمان و ولیعهد تنها به مشارکت فعال در توقف جنگ محدود نشد؛ بلکه سعودی شکافی تاریخی در مسیر راه‌حل دو کشوری ایجاد کرد: با اعلام «تحمیل راه‌حل» و کسب به رسمیت شناختن کشور فلسطین از کشورهای اثرگذار، در رأس آن کشور صادرکنندهٔ «وعده بلفور» و از تریبون سازمان ملل؛ همان جایی که شاهد تصویب تصمیم شومِ تقسیم بود و دهه‌ها صحنهٔ پیکار دیپلماتیک سعودی برای دفاع از حق فلسطین بوده است.
و با وجود تلاش‌های سعودی برای تحمیل تشکیل کشور فلسطینی با وجود مخالفت آمریکا، و امضای پیمان دفاع مشترک با پاکستانِ دارای زرادخانهٔ هسته‌ای، ترامپ بارها از قدردانی خود نسبت به سعودی، رهبری آن، و شخص شاهزاده محمد سخن گفت؛ زیرا «دوست قدرتمندِ صاحب‌اصل، احترامِ دوستش را برمی‌انگیزد»، حتی اگر در برخی مسائل اختلاف دیدگاه وجود داشته باشد. تجربهٔ سیاسی آمریکا نیز تنها به قدرتمندان بها می‌دهد: قدرتمندانی که قدرتشان از دستاورد است، نه از میراث و شعارها.
و فارغ از نوع توافقات و حجم دستاوردهای حاصل از این دیدار استثنایی میان دو کشور، قطعاً نتایج آن شراکت استراتژیک را ـ بر پایهٔ نگاه ولیعهد سعودی به این رابطه ـ تحکیم خواهد کرد. ناظران همچنین بر این باورند که نشست‌های واشنگتن بنیانی برای امنیت و شکوفایی منطقه و چشم‌اندازی برای آیندهٔ روابط استراتژیکی خواهند بود که نبوغ شاهزاده محمد بن سلمان آنها را از ایجاز به انجام رسانده است.


ترامپ با فروش جنگنده‌های «اف-۳۵» به سعودی موافقت کرد

جنگنده‌های پیشرفته آمریکایی «اف-۳۵» (آرشیویی)
جنگنده‌های پیشرفته آمریکایی «اف-۳۵» (آرشیویی)
TT

ترامپ با فروش جنگنده‌های «اف-۳۵» به سعودی موافقت کرد

جنگنده‌های پیشرفته آمریکایی «اف-۳۵» (آرشیویی)
جنگنده‌های پیشرفته آمریکایی «اف-۳۵» (آرشیویی)

رئیس‌جمهوری آمریکا، دونالد ترامپ، امروز (دوشنبه) اعلام کرد که ایالات متحده با فروش جنگنده‌های پیشرفتهٔ آمریکایی از نوع «اف-۳۵» به پادشاهی عربی سعودی موافقت کرده است.

ترامپ در گفت‌وگو با خبرنگاران در دفتر بیضی کاخ سفید گفت: «این کار را انجام خواهیم داد.»

قرار است رئیس‌جمهوری آمریکا فردا (سه‌شنبه) در کاخ سفید با ولیعهد سعودی، شاهزاده محمد بن‌سلمان، دیدار کند.


«جونز هاپکینز آرامکو» سرمایه‌گذاری‌های آمریکایی و نظام سلامت سعودی را تقویت می‌کند

مرکز جونز هاپکینز آرامکو پزشکی – الشرق الأوسط
مرکز جونز هاپکینز آرامکو پزشکی – الشرق الأوسط
TT

«جونز هاپکینز آرامکو» سرمایه‌گذاری‌های آمریکایی و نظام سلامت سعودی را تقویت می‌کند

مرکز جونز هاپکینز آرامکو پزشکی – الشرق الأوسط
مرکز جونز هاپکینز آرامکو پزشکی – الشرق الأوسط

در قلب شهر ظهران در شرق پادشاهی عربی سعودی، جایی که سرمایه‌گذاری‌های خارجی و به‌ویژه تجربهٔ پیشرفتهٔ آمریکایی با «چشم‌انداز ۲۰۳۰» تلاقی می‌کند، مرکز «جونز هاپکینز آرامکو پزشکی» به‌عنوان الگویی پیشرفته از رعاية صحی یکپارچه برجسته می‌شود.

این مرکز میان میراث طولانی پزشکی «آرامکو سعودی» و تجربهٔ جهانی در نوآوری بالینی و آموزش پزشکی ترکیب ایجاد می‌کند؛ تا معیارهای تانين بيمه سلامت (رعاية صحی) را از نو تعریف کند و منطقهٔ شرقی پادشاهی عربی سعودی را بر نقشهٔ مقصدهای منطقه‌ای و جهانی تامین پزشکی پیشرفته قرار دهد.

این مرکز از برجسته‌ترین ارائه‌دهندگان خدمات تأمین پزشکی در کشور است و در سال ۲۰۱۴، با مشارکت میان «آرامکو سعودی» و «جونز هاپکینز پزشکی» تأسیس شد.

این مرکز بر پیوند توانمندی‌های محلی و تجربهٔ «جونز هاپکینز پزشکی» تکیه دارد؛ با الگوهای نوآورانهٔ شامل پزشکی از راه دور، خدمات پزشکی در منزل و تشخیص مبتنی بر هوش مصنوعی، تا خدمات سلامت جامعی ارائه کند که نیازهای هر بیمار را به‌صورت جداگانه پاسخ دهد.

همچنین بر توسعهٔ پزشکی دقیق، تقویت نوآوری در رعاية دیجیتال و توانمندسازی کادرهای ملی متمرکز است، تا پایداری تحول سلامت در پادشاهی تضمین شود.

انتقال فناوری‌های پزشکی

در مرکز این رویکرد، دکتر نفیسه الفارس، مدیر مرکز طب سرطان در «مرکز جونز هاپکینز آرامکو پزشکی»، تأکید کرد که این مرکز سطح رقابت در بخش سلامت را بالا می‌برد و منطقهٔ شرقی را به مقصدی برای رعاية پزشکی تبدیل می‌کند؛ نه فقط برای بیماران محلی، بلکه برای بازدیدکنندگان از کشورهای نزدیک خلیج، که این موضوع به سود بازار کار محلی است.

وی به «الشرق الأوسط» گفت که مرکز اکنون مجموعه‌ای نخبه از پزشکان، پرستاران و مدیران سعودی را در سطوح مختلف در خود جای داده است؛ و تمرکز بر جذب شمار بیشتری از کادرهای ملی و آموزش آن‌هاست. این امر بومی‌سازی را تقویت می‌کند و انتقال بهترین دانش‌ها، تجربه‌ها و فناوری‌های پزشکی جهانی به سعودی را ممکن می‌سازد و سطح بازار کار در بخش پزشکی را ارتقا می‌دهد.

بخش طب شغلی در مرکز، همکاری نزدیکی با «شورای ملی ایمنی و سلامت شغلی» وابسته به وزارت منابع انسانی و توسعه اجتماعی سعودی دارد. دکتر نفیسه الفارس دلیل این همکاری را «اجرای تصمیم الزام شرکت‌ها به انجام معاینهٔ ایمنی شغلی» عنوان کرد.

با توجه به تجربهٔ بیش از پنجاه‌سالهٔ مرکز در طب شغلی، این مرکز در توسعهٔ پایه‌های سلامت و ایمنی شغلی در سطح محلی نقش دارد؛ که خسارت‌های ناشی از آسیب‌ها و بیماری‌های شغلی را کاهش می‌دهد، بازده سرمایه‌گذاری شرکت‌ها در تأمین اجتماعی را افزایش می‌دهد و به شکل‌گیری نیروی کاری سالم‌تر و پایدارتر کمک می‌کند؛ امری که در خدمت اهداف توسعهٔ بلندمدت پادشاهی است. این موضوع بخشی از چارچوب نوآوری پزشکی و پژوهش علمی است.

حمایت از گردشگری درمانی

نقش مرکز تنها به ارائهٔ بیمه سلامت محدود نمی‌شود؛ بلکه تلاش می‌کند پژوهش عملی، انتقال دانش و تجربه‌های پزشکی را به سعودی تقویت کند، در همکاری با بخش‌های دولتی و خصوصی، با الهام از مدل بیمارستان «جونز هاپکینز» در ایالات متحده که از دل دانشگاه ریشه‌دار جونز هاپکینز پدید آمده است.

دکتر نفیسه الفارس تأکید می‌کند که سعودی محیطی مناسب برای برتری در حوزه‌های پژوهش علمی و نوآوری پزشکی دارد؛ امری که آن را به مقصدی مهم برای پژوهشگران و سرمایه‌گذاران حوزهٔ سلامت تبدیل می‌کند و نیز برای افرادی که دربارهٔ نقش مرکز در حمایت از گردشگری درمانی پرسش دارند، اهمیت دارد.

او بیان می‌کند که افتتاح مجموعهٔ «مراکز تمایز» در تخصص‌های پزشکی گوناگون، که از مرکز طب سرطان آغاز شده، به منطقهٔ شرقی مزیت رقابتی می‌دهد؛ ازطریق ارائهٔ بیمه سلامت در سطح جهانی که بیماران را از داخل سعودی، کشورهای خلیج و جهان ، بدون نیاز به سفر به خارج بشناسند.

او افزود که ارزیابی بازده اقتصادی مستقیم این گام هنوز زود است، اما این اقدام آغاز مرحله‌های بزرگ‌تری است که هدفشان تقویت جایگاه سعودی به‌عنوان مقصدی ممتاز برای گردشگری درمانی با استاندارد بالا است.

دکتر نفیسه الفارس تأکید می‌کند که افتتاح این مرکز به تحقق اهداف «چشم‌انداز ۲۰۳۰»؛ ازطریق بومی‌سازی بیمه سلامت، توانمندسازی بیماران و شکل‌دادن به نظامی پایدار برای نسل‌های آینده کمک می‌کند.

مدیر مرکز طب سرطان همچنین بر نقش این مرکز در حمایت از برنامهٔ تحول بخش سلامت تأکید کرد؛ ازطریق افزایش ظرفیت پذیرش بیماران، توسعهٔ کادرهای محلی و ارائهٔ پلتفرمی پیشرفته برای آموزش و تربیت نسل آیندهٔ متخصصان سعودی؛ به‌گونه‌ای که از نیروی کار محافظت شود، بهره‌وری افزایش یابد و رشد اقتصادی پایدار تقویت شود.