اخبار ضد و نقیض درباره ممنوع‌الفعالیت شدن مهدی یراحی

اخبار ضد و نقیض درباره ممنوع‌الفعالیت شدن مهدی یراحی
TT

اخبار ضد و نقیض درباره ممنوع‌الفعالیت شدن مهدی یراحی

اخبار ضد و نقیض درباره ممنوع‌الفعالیت شدن مهدی یراحی

اخبار ضد و نقیض درباره ممنوع‌الفعالیت شدن مهدی یراحی
یک ترانه انتقادی به جنگ در ایران حاشیه ساز شد
از ماسکی برای کارون تا لباسی برای کارگران
 
مهدی یراحی خواننده پاپ ایران که به پیش از این ترانه‌هایی با مایه‌های انتقادی و اجتماعی خوانده بود، اخیراً با موزیک ویدیوی «پاره سنگ» حاشیه ساز شد. یراحی از جمله خواننده‌هایی است که همیشه نسبت به اتفاقات جامعه ایرانی با هنر موسیقی خود واکنش نشان داده‌است.
به گزارش الشرق الاوسط، سایت «اعتماد آنلاین» شب گذشته در این باره نوشت که مهدی یراحی بعد از انتشار موزیک ویدیوی پاره سنگ ممنوع الکار شد. روابط عمومی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد همچنین از احضار مدیران مؤسسه «جام سبز» خبر داد.
این اثر انتقادی خبرساز مضمونی در نقد جنگ داشت و در آن اشاره‌هایی هم به معضلات پس از جنگ شده بود. همچنین در ویدئوی این کار برخی مشکلات مردم زادگاه مهدی یراحی یعنی اهواز که هنوز پس از گذشت سال‌ها با آن درگیر هستند به تصویر کشیده بود.
مجید فروغی مدیر روابط عمومی معاونت هنری در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان، در واکنش به این کلیپ منتشر شده، گفته‌است: کلیپ منتشر شده «پاره سنگ» در فضای مجازی با کلیپی که دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز داده، مغایرت دارد و تحریف شده‌است.
وی ادامه داد: همچنین بخشی از شعر منتشر شده در این کلیپ، متفاوت با شعری است که برای درخواست مجوز ارائه شده‌است؛ بنابراین کلیپ «پاره سنگ» آن چیزی نیست که دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به آن مجوز داده و غیرمجاز است.
به گفته او، دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با آن موسسه‌ای که این کلیپ را منتشر کرده برخورد خواهد کرد و آن‌ها را به دفتر موسیقی احضار می‌کنیم تا توضیحات لازم را به ما بدهند و بعد از آن برای ادامه فعالیت آن‌ها تصمیم‌گیری خواهد شد. چون درخواست کننده کلیپ «پاره سنگ» مؤسسه است، دفتر موسیقی با مؤسسه وارد گفتگو می‌شود و تذکرات لازم را به آن‌ها می‌دهد و پس از آن، برای ادامه روند فعالیت آن‌ها تصمیم می‌گیرد.
از سوی دیگر «فرهاد گوی‌آبادی» مدیر مؤسسه «جام سبز» دربارهٔ این اتفاق گفته‌است: «در حال حاضر در این زمینه اظهار نظری انجام نمی‌دهیم و روز شنبه با مسئولین محترم دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جلسه خواهیم داشت. اما فکر نمی‌کنیم کاری که اکنون منتشر شده‌است از لحاظ کلام و محتوا مشکل خاصی داشته باشد و حتماً درباره جزئیات این اتفاقات با مسئولین محترم وزارت ارشاد گفتگو می‌کنیم.»
پس از این، روابط عمومی معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، خبر ممنوع‌الفعالیت شدن مهدی یراحی، خواننده موسیقی پاپ را تکذیب کرد.
تک آهنگ «پاره سنگ» که از آلبوم «سه‌گانه اجتماعی اول» یراحی منتشر شده‌است، جنگ ایران و عراق و سرنوشت مردم ایران پس از این جنگ را به شدت مورد انتقاد قرار داده‌است. در بخش‌هایی از این ترانه آمده‌است: «من آخرین شهید این قبیله ام قبیله ای که آب و نون ندارن».. یا در جایی دیگر می‌گوید: «مرگ برد و دوباره عقل مُرد و تمومه خاطراتمون گره به جنگ خورد و»... «به من یک نفر بگه کجای کاریم تقاص جنگو پای چی باید بذاریم چرا هنوز زندگی نداریم..»
 
انتقاد رسانه‌های تندرو: ابتذال مضاعف
تندروها در ایران این کلیپ را عین ابتذال و هجمه به باورها و ارزش‌های دفاع مقدس عنوان کرده‌اند. روزنامه تندروی «صبح نو» نزدیک به جریان اصولگرایان و مورد حمایت محمدباقر قالیباف به نظر می‌رسد بیشتر از همه عصبی شده‌است. در واکنش به این ترانه در مقاله ای با عنوان «پاره سنگ» مهدی یراحی به سمت چه کسی پرتاب شده‌است؟ نوشته‌است: «تنها خاصیت این آثار دست‌وپا کردن چهره‌ای متفاوت برای خوانندگان و ایجاد بازاری تازه در فضای یک نواخت‌شده موسیقی امروز بود. یراحی تنها در ژستی اعتراضی با متلک گفتن به دفاع ملی خوزستانی‌ها در برابر دشمنان، آن را غلبه بی‌عقلی خطاب می‌کند. این یعنی اعتراضی از طرف جبهه سرمایه‌داری به‌نفع سیاست‌های بازارآزادی با حمایت سرمایه‌گذاران بساز و بفروش
این روزنامه همچنین می‌نویسد: «مهدی یراحی که خود فرزند جنوب است و محدودیت‌های این خاک عزیز را از نزدیک لمس کرده، بهتر از هر کسی می‌داند که آنچه امروز از خوزستان، از اهواز و آبادان و دزفول باقی مانده‌است، حاصل همان دوران طولانی مقاومت است. اگر هنوز زندگی در این خطه جریان دارد و آدم‌ها نفس می‌کشند، اگر خرمشهر و اروند، محمره و شط‌العرب نشدند به‌خاطر ایستادن بر سر اصولی عقلانی بوده‌است؛ اصولی که می‌گوید دربرابر دشمنی که به خانه حمله می‌کند باید دفاع کرد. اصولی که می‌گوید وطن هتل نیست که اگر خدماتش ضعیف شد آن را ترک کنیم. اصولی که زندگی را در مقاومت می‌بیند نه در ترک مبارزه و خوش‌خیالی. موسیقی اعتراضی اصیل، مقاومت در برابر حمله دشمن را به نازیسم و نژادپرستی هیتلری پیوند نمی‌دهد.»
«خبرگزاری دانشجو» وابسته به بسیج دانشجویی از جمله منتقدان اقدامات اجتماعی مهدی یراحی است. این خبرگزاری پیش از این از اینکه او در پیامی در صفحه شخصی خود مایکل جکسون را "بزرگترین پدیده هنری تاریخ " دانسته و او را "اسطوره بزرگی" قلمداد می‌کند به شدت به انتقاد گرفته بود. این خبرگزاری نوشته بود: «یراحی پیش از این نیز در ترانه‌های خود از مضامینی ناشایست و نا متعارف استفاده کرده بود که اعتراضات زیادی را برانگیخته بود. آخرین شاهکار آقای خواننده جوان هم مصاحبه ای بود که در سیمای ملی پخش می‌شد، که در آن یراحی در رسانه ملی جمهوری اسلامی، خواننده مورد علاقه خود را «ام کلثوم» خواننده زن عرب عنوان کرده بود!»
مهدی یراحی که پیش از این هم با حضور در زنجیره‌های انسانی نجات کارون نشان داده بود که دوستدار محیط زیست است و با آهنگ‌هایی مثل «خاک» و «چه چیزا شنیدم» از دغدغه‌مندی‌اش نسبت به اتفاقات روز اجتماعی سخن گفته‌است و حتی در قولی که در برنامه «خندوانه» داد، بدعت‌گذار اولین کنسرت خیابانی رایگان برای خانواده‌های ساکن درکوره‌پزخانه‌های جنوب شهر تهران در تابستان ۹۵ بود.
 
تعهد اجتماعی یک هنرمند
برخی از کارشناسان موسیقی در ایران معتقدند که «یراحی در این سال‌ها نشان داده برقراری توازن بین سلیقه عام و خاص را خوب بلد است و در عین رعایت استانداردهای خاص موسیقایی‌اش، می‌تواند هر بار مخاطبان بیشتری را همراه آثارش کند، نمونه‌اش ترانه «حیک بابا حیک» است که در عین برخورداری از ریتمی قدیمی و شاد، با تصویری از بشکه‌های خالی نفت در حال و هوای غبارآلود این روزهای جنوب ایران، سخت نفس کشیدن این روزهای مردم آن خطّه را فریاد می‌زند. مهدی یراحی خواننده‌ای‌ست که در هنگامه آشفته بازار این روزهای موسیقی ایران، همچنان متعهد مانده تا هر چند وقت یکبار از دردهای اجتماعی مردمش در ترانه‌هایش بگوید تا نشان بدهد تعهد اصل اول هنرمندی است.»
کارشناسانی مثل «امید جهانداری» این اقدام مهدی یراحی را اینگونه توصیف کردند: «در موسیقی پاپ ما نیز هنوز هستند کسانی که درد اجتماع دارند و به تعبیر زیبای روزبه بمانی –در این روزگار بی‌عاری موسیقی– فقط از یار و دلدار نمی‌خوانند. مهدی یراحی اخیراً مسیر خوبی را در پیش گرفته‌است و آلبوم سه‌گانه اجتماعی را تولید کرده‌است. از این آلبوم تا به حال دو اثر به نام سرسام و پاره سنگ منتشر شده‌است. از هر دو اثر هم از نظر محتوا و هم اجرا لذت بردم.»
 
ادامه اعتراضات مردمی یراحی
یراحی در آخرین کنسرت خود در زادگاهش اهواز، برای همدلی و همصدایی با کارگران شرکت گروه ملی فولاد اهواز لباس کارگران را به تن کرد و در ادامه این حرکت نمادین از مسئولین خواستار رسیدگی به وضع أسف‌بار معیشتی این قشر زحمتکش و آزادی کارگرانی شد که به دلیل اعتراض به عدم پرداخت حقوقشان، طی هفته‌های گذشته راهی زندان شدند. او در طول اجرای کنسرتش، در این باره اظهار کرد: «به امید این که صدای تشویق‌های شما برسد به مسئولینی که باید مترصد باشند تا حال این کارگران خوب شود و صدای دادخواهی آن‌ها با تدبیر و تعقل و منطق پاسخ داده شود.»
موضوعی که با استقبال کاربران فضای مجازی روبه‌رو شد. کاربری نوشت: «تو زمانه‌ای که خواننده‌های جدید دنبال پول درآوردن از هنرشون هستند، مهدی یراحی در موسیقی‌اش حرف‌های مردم را می‌زند و مشکلات مردم را به گوش کل ایران می‌رساند تا همه شاهد موضوعاتی که #صدا_سیما نادیده می‌گیرد، باشند
کاربر دیگری هم در حمایت از او نوشته‌است: «کاش آدم هنرمندم باشه، هنرمند مردمی واقعی باشه نه فقط تو اینستاگرام. کسی که حداقل با مردم شهرش یک‌صدا باشه واسه احقاق حقشون. دیشب #مهدی_یراحی کنسرت اهوازشو با لباس کارگران #فولاد_اهواز اجرا کرد. دوسال پیش هم توی تهران برای افراد بی‌بضاعت کنسرت رایگان برگزار کرد و شام هم داد بهشون! همین‌قدر این آدم مردمیه! برخلاف سایر سلبریتی‌ها، بی‌سروصداهای شوآف‌گونه حمایت می‌کنه. دمت گرم مرد!»
همین موضوع واکنش روزنامه شهروند نزدیک به اصلاح طلبان را به همراه داشت. این روزنامه در مطلبی با عنوان «چقدر مهدی یراحی کم داریم»، حرکت مهدی یراحی در کنسرت اهواز را جزو معدود اتفاقات حال خوب‌کن این روزهای ایران دانست و نوشت: «خدا خیرش بدهد. خیرشان بدهد و کاش مهدی یراحی‌های بیشتری داشتیم. کاش رویش داشتند و تکثیر می‌شدند. فقط هم برای اعتراض نه، برای اینکه به مردم امید هم بدهند و از همدلی در کنار هم بودن بگویند و از نقاط مثبت و حرکت‌های هدفمند حمایت کنند. ستاره‌هایی که فقط غر نمی‌زنند و کمی هم آینده را می‌بینند و امید می‌دهند و از مردم می‌خواهند تا کنار هم باشند و مقابل خشونت‌و چند دستگی و بی‌نظمی بایستند.»
مهدی یراحی پیش از این هم در یکی از کنسرت‌هایش و در اعتراض به بی‌توجهی‌ها نسبت به آلودگی شدید هوای اهواز، با ماسک روی صحنه رفت، یکی از اجراهایش در تهران هم با پرفورمنس ویژه‌ای برای قطعه «خاک» همراه شد. او در یکی از کنسرتهایش در اهواز با لوگوی «نخل» بر روی تی شرتش حاضر شده بود. همچنین مهدی یراحی همیشه در تجمع‌های اعتراضی حمایت از کارون در اهواز حاضر بوده‌است. او به دلیل دغدغه‌های محیط زیستس به فرزند کارون مشهور شده‌است.
مهدی یراحی در گفت و گو با روزنامه «جام جم» در ارتباط با فعالیت‌های اجتماعی اش این چنین توضیح داده‌است: «همیشه به ندای قلبم گوش داده‌ام و تحت تأثیر حال و هوای درونم که ناگزیر بعضی اوقات تحت تأثیر پیرامونم است، به موضوعات و مسائل مختلف می‌پردازم. البته طبیعتاً برای پرداخت و البته عمق بیشتر در موضوعات مختلف با حداکثر تحقیق و تفکر وارد موضوعات مختلف می‌شوم.»
 
به چالش کشیدن صاحبان قدرت
به نظر می‌رسد، «پاره سنگ» اثری ضد جنگ و ضد جامعه ستیزی است و به دور از شوآف و هیاهو سعی در به چالش کشیدن صاحبان قدرت دارد.
 یراحی حالا یک قهرمان است برای مردم زادگاهش چون صدای‌شان را شنیده و نترسیده خطی بیفتد بر چهره شفاف شهرتش، نگران مجوزهای قطعاتش نشده و بیم به دلش راه نداده مبادا امضا نکنند پای برگه‌هایش را. او حالا سلبریتی‌تر از هر سلبریتی دیگری است در میان مردم سرزمینش.
اخبار ضد و نقیض درباره ممنوع‌الفعالیت شدن مهدی یراحی
یک ترانه انتقادی به جنگ در ایران حاشیه ساز شد
از ماسکی برای کارون تا لباسی برای کارگران
 
مهدی یراحی خواننده پاپ ایران که به پیش از این ترانه‌هایی با مایه‌های انتقادی و اجتماعی خوانده بود، اخیراً با موزیک ویدیوی «پاره سنگ» حاشیه ساز شد. یراحی از جمله خواننده‌هایی است که همیشه نسبت به اتفاقات جامعه ایرانی با هنر موسیقی خود واکنش نشان داده‌است.
به گزارش الشرق الاوسط، سایت «اعتماد آنلاین» شب گذشته در این باره نوشت که مهدی یراحی بعد از انتشار موزیک ویدیوی پاره سنگ ممنوع الکار شد. روابط عمومی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد همچنین از احضار مدیران مؤسسه «جام سبز» خبر داد.
این اثر انتقادی خبرساز مضمونی در نقد جنگ داشت و در آن اشاره‌هایی هم به معضلات پس از جنگ شده بود. همچنین در ویدئوی این کار برخی مشکلات مردم زادگاه مهدی یراحی یعنی اهواز که هنوز پس از گذشت سال‌ها با آن درگیر هستند به تصویر کشیده بود.
مجید فروغی مدیر روابط عمومی معاونت هنری در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان، در واکنش به این کلیپ منتشر شده، گفته‌است: کلیپ منتشر شده «پاره سنگ» در فضای مجازی با کلیپی که دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز داده، مغایرت دارد و تحریف شده‌است.
وی ادامه داد: همچنین بخشی از شعر منتشر شده در این کلیپ، متفاوت با شعری است که برای درخواست مجوز ارائه شده‌است؛ بنابراین کلیپ «پاره سنگ» آن چیزی نیست که دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به آن مجوز داده و غیرمجاز است.
به گفته او، دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با آن موسسه‌ای که این کلیپ را منتشر کرده برخورد خواهد کرد و آن‌ها را به دفتر موسیقی احضار می‌کنیم تا توضیحات لازم را به ما بدهند و بعد از آن برای ادامه فعالیت آن‌ها تصمیم‌گیری خواهد شد. چون درخواست کننده کلیپ «پاره سنگ» مؤسسه است، دفتر موسیقی با مؤسسه وارد گفتگو می‌شود و تذکرات لازم را به آن‌ها می‌دهد و پس از آن، برای ادامه روند فعالیت آن‌ها تصمیم می‌گیرد.
از سوی دیگر «فرهاد گوی‌آبادی» مدیر مؤسسه «جام سبز» دربارهٔ این اتفاق گفته‌است: «در حال حاضر در این زمینه اظهار نظری انجام نمی‌دهیم و روز شنبه با مسئولین محترم دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جلسه خواهیم داشت. اما فکر نمی‌کنیم کاری که اکنون منتشر شده‌است از لحاظ کلام و محتوا مشکل خاصی داشته باشد و حتماً درباره جزئیات این اتفاقات با مسئولین محترم وزارت ارشاد گفتگو می‌کنیم.»
پس از این، روابط عمومی معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، خبر ممنوع‌الفعالیت شدن مهدی یراحی، خواننده موسیقی پاپ را تکذیب کرد.
تک آهنگ «پاره سنگ» که از آلبوم «سه‌گانه اجتماعی اول» یراحی منتشر شده‌است، جنگ ایران و عراق و سرنوشت مردم ایران پس از این جنگ را به شدت مورد انتقاد قرار داده‌است. در بخش‌هایی از این ترانه آمده‌است: «من آخرین شهید این قبیله ام قبیله ای که آب و نون ندارن».. یا در جایی دیگر می‌گوید: «مرگ برد و دوباره عقل مُرد و تمومه خاطراتمون گره به جنگ خورد و»... «به من یک نفر بگه کجای کاریم تقاص جنگو پای چی باید بذاریم چرا هنوز زندگی نداریم..»
 
انتقاد رسانه‌های تندرو: ابتذال مضاعف
تندروها در ایران این کلیپ را عین ابتذال و هجمه به باورها و ارزش‌های دفاع مقدس عنوان کرده‌اند. روزنامه تندروی «صبح نو» نزدیک به جریان اصولگرایان و مورد حمایت محمدباقر قالیباف به نظر می‌رسد بیشتر از همه عصبی شده‌است. در واکنش به این ترانه در مقاله ای با عنوان «پاره سنگ» مهدی یراحی به سمت چه کسی پرتاب شده‌است؟ نوشته‌است: «تنها خاصیت این آثار دست‌وپا کردن چهره‌ای متفاوت برای خوانندگان و ایجاد بازاری تازه در فضای یک نواخت‌شده موسیقی امروز بود. یراحی تنها در ژستی اعتراضی با متلک گفتن به دفاع ملی خوزستانی‌ها در برابر دشمنان، آن را غلبه بی‌عقلی خطاب می‌کند. این یعنی اعتراضی از طرف جبهه سرمایه‌داری به‌نفع سیاست‌های بازارآزادی با حمایت سرمایه‌گذاران بساز و بفروش
این روزنامه همچنین می‌نویسد: «مهدی یراحی که خود فرزند جنوب است و محدودیت‌های این خاک عزیز را از نزدیک لمس کرده، بهتر از هر کسی می‌داند که آنچه امروز از خوزستان، از اهواز و آبادان و دزفول باقی مانده‌است، حاصل همان دوران طولانی مقاومت است. اگر هنوز زندگی در این خطه جریان دارد و آدم‌ها نفس می‌کشند، اگر خرمشهر و اروند، محمره و شط‌العرب نشدند به‌خاطر ایستادن بر سر اصولی عقلانی بوده‌است؛ اصولی که می‌گوید دربرابر دشمنی که به خانه حمله می‌کند باید دفاع کرد. اصولی که می‌گوید وطن هتل نیست که اگر خدماتش ضعیف شد آن را ترک کنیم. اصولی که زندگی را در مقاومت می‌بیند نه در ترک مبارزه و خوش‌خیالی. موسیقی اعتراضی اصیل، مقاومت در برابر حمله دشمن را به نازیسم و نژادپرستی هیتلری پیوند نمی‌دهد.»
«خبرگزاری دانشجو» وابسته به بسیج دانشجویی از جمله منتقدان اقدامات اجتماعی مهدی یراحی است. این خبرگزاری پیش از این از اینکه او در پیامی در صفحه شخصی خود مایکل جکسون را "بزرگترین پدیده هنری تاریخ " دانسته و او را "اسطوره بزرگی" قلمداد می‌کند به شدت به انتقاد گرفته بود. این خبرگزاری نوشته بود: «یراحی پیش از این نیز در ترانه‌های خود از مضامینی ناشایست و نا متعارف استفاده کرده بود که اعتراضات زیادی را برانگیخته بود. آخرین شاهکار آقای خواننده جوان هم مصاحبه ای بود که در سیمای ملی پخش می‌شد، که در آن یراحی در رسانه ملی جمهوری اسلامی، خواننده مورد علاقه خود را «ام کلثوم» خواننده زن عرب عنوان کرده بود!»
مهدی یراحی که پیش از این هم با حضور در زنجیره‌های انسانی نجات کارون نشان داده بود که دوستدار محیط زیست است و با آهنگ‌هایی مثل «خاک» و «چه چیزا شنیدم» از دغدغه‌مندی‌اش نسبت به اتفاقات روز اجتماعی سخن گفته‌است و حتی در قولی که در برنامه «خندوانه» داد، بدعت‌گذار اولین کنسرت خیابانی رایگان برای خانواده‌های ساکن درکوره‌پزخانه‌های جنوب شهر تهران در تابستان ۹۵ بود.
 
تعهد اجتماعی یک هنرمند
برخی از کارشناسان موسیقی در ایران معتقدند که «یراحی در این سال‌ها نشان داده برقراری توازن بین سلیقه عام و خاص را خوب بلد است و در عین رعایت استانداردهای خاص موسیقایی‌اش، می‌تواند هر بار مخاطبان بیشتری را همراه آثارش کند، نمونه‌اش ترانه «حیک بابا حیک» است که در عین برخورداری از ریتمی قدیمی و شاد، با تصویری از بشکه‌های خالی نفت در حال و هوای غبارآلود این روزهای جنوب ایران، سخت نفس کشیدن این روزهای مردم آن خطّه را فریاد می‌زند. مهدی یراحی خواننده‌ای‌ست که در هنگامه آشفته بازار این روزهای موسیقی ایران، همچنان متعهد مانده تا هر چند وقت یکبار از دردهای اجتماعی مردمش در ترانه‌هایش بگوید تا نشان بدهد تعهد اصل اول هنرمندی است.»
کارشناسانی مثل «امید جهانداری» این اقدام مهدی یراحی را اینگونه توصیف کردند: «در موسیقی پاپ ما نیز هنوز هستند کسانی که درد اجتماع دارند و به تعبیر زیبای روزبه بمانی –در این روزگار بی‌عاری موسیقی– فقط از یار و دلدار نمی‌خوانند. مهدی یراحی اخیراً مسیر خوبی را در پیش گرفته‌است و آلبوم سه‌گانه اجتماعی را تولید کرده‌است. از این آلبوم تا به حال دو اثر به نام سرسام و پاره سنگ منتشر شده‌است. از هر دو اثر هم از نظر محتوا و هم اجرا لذت بردم.»
 
ادامه اعتراضات مردمی یراحی
یراحی در آخرین کنسرت خود در زادگاهش اهواز، برای همدلی و همصدایی با کارگران شرکت گروه ملی فولاد اهواز لباس کارگران را به تن کرد و در ادامه این حرکت نمادین از مسئولین خواستار رسیدگی به وضع أسف‌بار معیشتی این قشر زحمتکش و آزادی کارگرانی شد که به دلیل اعتراض به عدم پرداخت حقوقشان، طی هفته‌های گذشته راهی زندان شدند. او در طول اجرای کنسرتش، در این باره اظهار کرد: «به امید این که صدای تشویق‌های شما برسد به مسئولینی که باید مترصد باشند تا حال این کارگران خوب شود و صدای دادخواهی آن‌ها با تدبیر و تعقل و منطق پاسخ داده شود.»
موضوعی که با استقبال کاربران فضای مجازی روبه‌رو شد. کاربری نوشت: «تو زمانه‌ای که خواننده‌های جدید دنبال پول درآوردن از هنرشون هستند، مهدی یراحی در موسیقی‌اش حرف‌های مردم را می‌زند و مشکلات مردم را به گوش کل ایران می‌رساند تا همه شاهد موضوعاتی که #صدا_سیما نادیده می‌گیرد، باشند
کاربر دیگری هم در حمایت از او نوشته‌است: «کاش آدم هنرمندم باشه، هنرمند مردمی واقعی باشه نه فقط تو اینستاگرام. کسی که حداقل با مردم شهرش یک‌صدا باشه واسه احقاق حقشون. دیشب #مهدی_یراحی کنسرت اهوازشو با لباس کارگران #فولاد_اهواز اجرا کرد. دوسال پیش هم توی تهران برای افراد بی‌بضاعت کنسرت رایگان برگزار کرد و شام هم داد بهشون! همین‌قدر این آدم مردمیه! برخلاف سایر سلبریتی‌ها، بی‌سروصداهای شوآف‌گونه حمایت می‌کنه. دمت گرم مرد!»
همین موضوع واکنش روزنامه شهروند نزدیک به اصلاح طلبان را به همراه داشت. این روزنامه در مطلبی با عنوان «چقدر مهدی یراحی کم داریم»، حرکت مهدی یراحی در کنسرت اهواز را جزو معدود اتفاقات حال خوب‌کن این روزهای ایران دانست و نوشت: «خدا خیرش بدهد. خیرشان بدهد و کاش مهدی یراحی‌های بیشتری داشتیم. کاش رویش داشتند و تکثیر می‌شدند. فقط هم برای اعتراض نه، برای اینکه به مردم امید هم بدهند و از همدلی در کنار هم بودن بگویند و از نقاط مثبت و حرکت‌های هدفمند حمایت کنند. ستاره‌هایی که فقط غر نمی‌زنند و کمی هم آینده را می‌بینند و امید می‌دهند و از مردم می‌خواهند تا کنار هم باشند و مقابل خشونت‌و چند دستگی و بی‌نظمی بایستند.»
مهدی یراحی پیش از این هم در یکی از کنسرت‌هایش و در اعتراض به بی‌توجهی‌ها نسبت به آلودگی شدید هوای اهواز، با ماسک روی صحنه رفت، یکی از اجراهایش در تهران هم با پرفورمنس ویژه‌ای برای قطعه «خاک» همراه شد. او در یکی از کنسرتهایش در اهواز با لوگوی «نخل» بر روی تی شرتش حاضر شده بود. همچنین مهدی یراحی همیشه در تجمع‌های اعتراضی حمایت از کارون در اهواز حاضر بوده‌است. او به دلیل دغدغه‌های محیط زیستس به فرزند کارون مشهور شده‌است.
مهدی یراحی در گفت و گو با روزنامه «جام جم» در ارتباط با فعالیت‌های اجتماعی اش این چنین توضیح داده‌است: «همیشه به ندای قلبم گوش داده‌ام و تحت تأثیر حال و هوای درونم که ناگزیر بعضی اوقات تحت تأثیر پیرامونم است، به موضوعات و مسائل مختلف می‌پردازم. البته طبیعتاً برای پرداخت و البته عمق بیشتر در موضوعات مختلف با حداکثر تحقیق و تفکر وارد موضوعات مختلف می‌شوم.»
 
به چالش کشیدن صاحبان قدرت
به نظر می‌رسد، «پاره سنگ» اثری ضد جنگ و ضد جامعه ستیزی است و به دور از شوآف و هیاهو سعی در به چالش کشیدن صاحبان قدرت دارد.
 یراحی حالا یک قهرمان است برای مردم زادگاهش چون صدای‌شان را شنیده و نترسیده خطی بیفتد بر چهره شفاف شهرتش، نگران مجوزهای قطعاتش نشده و بیم به دلش راه نداده مبادا امضا نکنند پای برگه‌هایش را. او حالا سلبریتی‌تر از هر سلبریتی دیگری است در میان مردم سرزمینش.



فیروز که صدایش جهان را دوباره می‌آفریند


فیروز در یک اجرای موسیقی در بیروت، سال ۲۰۱۰ (AFP)
فیروز در یک اجرای موسیقی در بیروت، سال ۲۰۱۰ (AFP)
TT

فیروز که صدایش جهان را دوباره می‌آفریند


فیروز در یک اجرای موسیقی در بیروت، سال ۲۰۱۰ (AFP)
فیروز در یک اجرای موسیقی در بیروت، سال ۲۰۱۰ (AFP)

«فیروز در نودسالگی». این را شناسنامه می‌گوید، اما این جمله با معیار خلاقیت هیچ معنایی ندارد. از کی تا به حال نابغه‌های بزرگ را می‌توان در سند تولد یا شناسنامه خلاصه کرد، در حالی‌ که هویت آنان همیشه در حال شکل‌گیری است و هر روز و با هر اثر تازه‌ای خود را از نو می‌آفرینند؟ چگونه اجزای این جمله می‌تواند درست از کار درآید، وقتی خبر هیچ شباهتی به مبتدای آن ندارد، و زنی که این جمله درباره‌اش است، جز «جهیدن بر فراز زمان» و «پیمانِ ناگسستنی با جاودانگی» حرفه و نقشی دیگر نمی‌شناسد؟
«فیروز در نودسالگی». اما همه چیز دربارهٔ او خلاف این را می‌گوید: پیشانی روشن و بلندبالایش که پیوسته رفیع‌تر می‌شود؛ چشمانش که از گل‌ولای زمین و تباهی‌های ساکنانش روی گردان است؛ صدایش که طنینش را از سپیده‌دم‌های یاس‌گون، از دنباله‌های صحراها و آه‌ها، از نغمه‌های بلبلانی که در بندند، و از چترهای شادیِ فراموش‌شده‌ای می‌گیرد که بی‌وقفه در انتظار عاشقان غایب‌اند.
آیا حلیم الرومی می‌دانست هنگامی که راه آشنایی عاصی الرحبانی، موسیقیدان نابغه، و نهاد حداد، خوانندهٔ طلایی، را در استودیوهای رادیوی لبنان هموار می‌کرد، و آن آشنایی به عشق و ازدواج رسید، در چشم‌اندازی وسیع‌تر در واقع زمینهٔ تحقق «مثلث طلاییِ» صدا و آهنگ و کلمه را در بهترین شکل و نمونه‌اش فراهم می‌ساخت؟ او چنان می‌نمود که گویی دست تاریخ را گرفت تا بهانه‌ای در اختیارش بگذارد و یک تصادف محض را به نقطهٔ عطفی دراماتیک تبدیل کند؛ نقطه‌ای که تصویر هنر لبنانی را از مرحله‌ای به مرحلهٔ دیگر ببرد و به میدانش پاکیِ روستا، زیبایی‌شناسی فولکلور و سایه‌روشن‌های دوران‌های گذشته را فراخوانَد، و میان سنت مردمی و نسیم‌های مدرنیتهٔ نوآمده پیوند برقرار کند.

و هنگامی که لبنان در دورهٔ پس از استقلال توانست از اندکی رفاه، آزادی و امنیت بهره‌مند شود، صدای فیروز ــ صدایی که هرچه چشمه‌ساران از آن نیاز دارند در خود جمع دارد ــ توانست تصویری رمانتیک و آرمان‌شهری برای سرزمینی که به آن تعلق داشت ترسیم کند؛ تصویری که از زیباترین مناظر روستایی لبنان و آداب و رسوم آن الهام گرفته بود. این امر در کارهای اولیه‌ای چون «حكاية الإسوارة/ حکایت دستبند»، «الليل والقنديل/ شب و فانوس» و «جسر القمر/ پل ماه» نمود یافت؛ آثاری که جشنواره‌های بعلبک سکوی نمونه‌وارشان بود. خالده سعید در توصیف این تجربه می‌گوید: «رمانتیسم در آواز فیروز و موسیقی و شعر الرحبانی‌ها در آن تصورِ جهانی رویان جلوه‌گر شد؛ جهانی که با اندوهی پاک، بی‌هیچ گریه و زاری، می‌درخشد و با شخصیت‌هایی سر و کار دارد که به بهشتی رو به زوال ــ به‌سبب دگرگونی‌های اجتماعی ــ تعلق دارند.»
و چون این تصویر درخشان از میهن کوچک به‌تدریج پس رفت و جا را به طوفان‌ها و زلزله‌هایی از هر نوع سپرد، فیروز توانست در «ناطوره المفاتیح/ نگهبان کلیدها»، «ایام فخرالدین/ روزگار فخرالدین»، «جبال الصوان/ کوه‌های محافظت» و تا «پترا»، حنجرهٔ بی‌مانندش را در طنین‌افکندنِ ندای شورش بر ظلم، مقابله با استبداد، بشارت آزادی و برپاداشتن عدالتِ فرودستان به کار گیرد.
با این همه، تجربهٔ الرحبانی–فیروز به این حد از موفقیت نمی‌رسید اگر الرحبانی‌ها جسارتِ آزمودن و نوآوری را تا دوردست دنبال نمی‌کردند، و اگر فیروز توان همراهی با آن ماجراجویی هنری–انسانی را نمی‌داشت؛ خواه از رهگذر آگاهی عمیقش از سرنوشت واقعیت و تاریخ، خواه به‌سبب غنای روحی و اشراقی‌اش، یا تواناییِ صدایش در سازگار شدن با هر مأموریت سپرده‌شده. این صدا توانست آوازهای عاشقانه، میهنی، بَدَوی، ترانه‌های لالایی کودکان، موشح‌ها، سرودهای حماسی و مناجات‌های صوفیانه را اجرا کند، بی‌آنکه دچار لغزش یا ضعف شود.
و گرچه برج‌های نجومی همیشه در خوانش بخت‌ها و نوشتن نقشهٔ عمرها درست نمی‌گویند، اما تولد فیروز در چنین روزهایی از سال ۱۹۳۵، گویی پاسخی بود به نیاز لبنان به پشتیبانی اسطوره‌ای که پهنهٔ میهن کوچک را گسترده‌تر کند و همزمان نقش پیشتازانهٔ آن را در آغاز نهضت دومش تقویت نماید؛ پس از دهه‌ها از نهضت نخست که با مارون النقاش، الشدیاق، یازجی‌ها و بستانی‌ها آغاز شد و با ادبیات مهاجرت و پیشگامانی چون جبران خلیل جبران، ابو شبكة، نعیمه و ریحانی ادامه یافت.
و اینکه فیروز در ماهی پاییزی به دنیا آمد، به صدایش ــ با وجود آنکه زندگی را می‌ستاید ــ نغمه‌ای از اندوه و حسرت مریم‌گون بخشید؛ نغمه‌ای زوال‌ ناپذیر. در صدای او چیزی هست که قشرِ ظاهری اشیا را کنار می‌زند، شادی را از پرده‌اش عریان می‌کند و در پیِ ماهیت اندوهبار جهان می‌گردد و بر نیمهٔ گمشدهٔ آن انگشت می‌گذارد، چنان‌که سراب بر غیابِ آب دلالت می‌کند. اندوهِ فیروزی به اندوهی نجیب و زیبا نزدیک‌تر است؛ اندوهی که معنای بودن انسان بر زمین را پاس می‌دارد.
با این همه، صدای او تنها به فصلی یا اقلیمی منحصر نبود، بلکه خود را به هر چهار فصل می‌بخشید و زمام هر یک و بازتابشان در ژرفای انسان را در دست می‌گرفت. همان‌گونه که پاییز با شاعرانگی اندوهبار و بازتاب‌های آغشته به دلتنگی‌اش در ترانهٔ «ورقو الأصفر شهر أیلول/ برگ‌های زرد ماه سپتامبر» که جوزف حرب نوشت، نمود یافت؛ فیروز به زمستان نیز چهره‌ها و حالات گوناگون بخشید: چه در روایت عشق و جداییِ «بلیـل و شتی/ در شب و باران»، چه در پیوند جشن‌وار میان باران و عشق در «رجعت الشتویة/ باز زمستان»، چه در جست‌وجوی عاشقانی زمستانی در گسترهٔ پرهیب جهان در «وحدن بیبقوا/ تنها می‌مانند» اثر طلال حیدر، چه در ستایش بذری از باروری «ادونی» که زمستان آن را از دل زمین بیدار می‌کند در «شِتی یا دُنیا/ باران بباران»، و چه در گفتن از عشاقی که «تحت الشتی حبّوا بعضن/ زیر باران به هم دل دادند»؛ آنانی که عشقشان در زمستانی زاده شد و در زمستانی دیگر برای همیشه از هم جدا شد.
و اگر بهار، همان ارج و منزلتی را نیافته که همتایانش یافته‌اند، علتش آن است که بهار «زیبایی در حالت تحقق‌یافته» را تجسم می‌کند؛ حال آنکه هنر در جوهر خود همزادِ نقصان و وعده‌های به‌تعویق‌افتاده است. با این همه، جلوه‌هایی از زندگی با شادابی گُشودگی و سایه‌های بهاری، در ترانه‌های کمتر شناخته‌شده‌ای چون «الربیع زار هذه الدیار/ بهار آمد به این دیار» که فیروز در سال ۱۹۵۵ خواند، یا ترانه‌هایی مشهورتر همچون «طلّ وسألنی إذا نیسان دق الباب/ سرک کشید و‌ پرسید بهار رسید» نمودار شده است. و اگر تابستان سهمی پُرمایه از صدای فیروز دارد، بدان سبب است که تابستان فصلی است که در آن روح همبستگی روستایی در لبنان، در زیباترین جلوه‌ها و نمادهایش پدیدار می‌شود؛ چه در قالب رسوم فولکلور، عروسی‌ها و شب‌نشینی‌ها، و چه در آیین‌های «العونه» و فصل‌های چیدن و درو کردن.
و سخن گفتن از فیروز نمی‌تواند درست از کار درآید اگر درنگی طولانی در جشن‌گرفتن او از عشق، در چهره‌ها و حالات گوناگونش، نکنیم. بلکه باید گفت این صدایی که از ژرف‌ترین جای روح و از لطافت آن می‌جوشد، خودِ عشق است؛ عشقی که از ریسمان‌های اشتیاق، مناجات، و شور جسمانی و روحانی نسبت به معشوق بالا می‌رود. عشق در ترانهٔ فیروزی زمان را در سه بُعدش ــ گذشته، حال و آینده ــ همچنان اشغال می‌کند که فصل‌ها و طبیعت و عناصر را. او در «حبیّتک بالصّیف/ دل به تو دادم در تابستان» عشقش را با قوت و صراحت و از راه خطاب و ندا آشکار می‌کند؛ یا در روایت پرشور «قالوا غمرنی مرتین وشدّ/ گفتند دوبار در آغوشم کشید و محکم گرفت»، اعترافی شهوانی را بر زبان می‌آورد. در عین حال می‌داند چگونه زیر سایهٔ متون کهن و دینی پناه گیرد، چنان‌که در «أنا لحبیبی وحبیبی إلی/ من برای معشوقم و معشوقم برای من» که الهام‌گرفته از «نشید الأنشاد/ غزل غزل‌ها» است.
و شاید گفت‌وگو دربارهٔ صدای فیروز بدون توقفی در رابطهٔ آن با کودکی و زمان ممکن نباشد. آنچه جهانِ فیروزی را این‌چنین رنگِ افسون داده، همان چسبندگی دائمی آن به لحظهٔ پیدایش و شکفتن نخستینِ موجودات و عناصر است. نمودهای نمونه‌وار این ویژگی را می‌توان در ترانه‌هایی همچون «شادی» دید؛ کودکی که همیشه بر برف‌های زمان میخکوب است؛ یا در «یا داره دوري فینا/ ای گردون ما را بگردان»، جایی که از شنونده دعوت می‌شود از جادهٔ عمرها پنهان شود و از بزرگ شدن ــ به نام فراموشی ــ دوری گزیند. بلکه پا را از این نیز فراتر می‌گذارد و از زمان می‌خواهد عقب بنشیند؛ به سالیان رفته نهیب می‌زند: «یا سنین اللّي رح ترجعیلي، ارجعیلي شی مرّه ارجعیلي/ ای سال‌هایی که به سویم بازمی‌گردید، یک باره برگردید»، و به‌گونه‌ای پنهان، نظریهٔ «بازگشت جاودانه» نیچه را بازتاب می‌دهد.
و شاید همین آمیزش کودکانهٔ فیروز با هستی، در کنار طنین چشمه‌سار مانند و پایان‌ناپذیر حنجرهٔ کم‌نظیرش و شور اشراقی‌اش به زیبایی جهان، سبب شده صدای او پناه و حرزی برای میلیون‌ها انسان شود؛ انسان‌هایی که به ریسمان صدای او از چاه پیری، فشار محرومیت و ستم، و هراس مرگ پناه می‌برند. و آنگاه که در نودمین سال زندگی‌اش او را گرامی می‌داریم و برایش سال‌هایی افزون‌تر آرزو می‌کنیم، نمی‌یابم جمله‌ای شایسته‌تر برای پایان‌دادن به این نوشته جز گفتهٔ أنسی الحاج:
«صدای او را که می‌شنوم، چنان است که گویی اوست که مرا می‌شنود، بلکه گویی اوست که بهتر از هر کس به من گوش می‌سپارد، همان‌گونه که من به او گوش می‌سپارم. صدای او که در ما می‌ریزد همچون شهیدی، و در پیرامونمان فرونشانده چون طوفان‌ها، صدایی که غرایز معصومیت و توحش را در ما شعله‌ور می‌کند؛ صدایی چون چراغ‌هایی در محراب، و همچون گلی نو و سرخ در باغی کهنسال.»


چه چیزی پشت دستور ترامپ برای ممنوعیت شاخه‌های «اخوان‌المسلمین» است؟

مقرّ «اخوان‌المسلمین» در قاهره، در تابستان سال ۲۰۱۳ در حال سوختن (گتی)
مقرّ «اخوان‌المسلمین» در قاهره، در تابستان سال ۲۰۱۳ در حال سوختن (گتی)
TT

چه چیزی پشت دستور ترامپ برای ممنوعیت شاخه‌های «اخوان‌المسلمین» است؟

مقرّ «اخوان‌المسلمین» در قاهره، در تابستان سال ۲۰۱۳ در حال سوختن (گتی)
مقرّ «اخوان‌المسلمین» در قاهره، در تابستان سال ۲۰۱۳ در حال سوختن (گتی)

تحرک آمریکایی جدیدی درخصوص «جماعت اخوان‌المسلمین» که از سال ۲۰۱۳ در کشور بنیان‌گذار، یعنی مصر، ممنوع شده و شاخه‌های آن در کشورهای عربی گسترش یافته است، در نخستین گام از نوع خود در دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، و دومین بار در دوران ریاست او، پس از آن‌که قصد ممنوعیت این جماعت در سال ۲۰۱۹ در دوره نخست ریاست‌جمهوری‌اش مطرح شد اما به واقعیت نرسید.

این‌بار واشنگتن بر مصر (محلّ تأسیس)، و دو شاخه ممنوع این سازمان در عَمّان، و شاخه سومی که در لبنان با نام «الجماعة الإسلامیة» فعالیت می‌کند، تمرکز کرد. به‌گفته کارشناسانی که با «الشرق الأوسط» گفت‌وگو کردند، این اقدام با توجه به چالش‌های بزرگ و گسترش وسیع آن در پوشش عنوان‌های غیرمستقیم در کشورهای عربی و غربی نوعی رسیدگی جزئی به تهدیدات جماعت است. آنان پیش‌بینی کردند که با توجه به ممنوعیت جماعت در مصر و عَمّان، همان اقدام ممکن است شامل «الجماعة الإسلامیة» در لبنان که وابسته به این سازمان است نیز شود، اگر واشنگتن آن را «تروریستی» بداند؛ هرچند این امر تأثیر زیادی بر پیکره کلی جماعت ندارد، زیرا به‌صورت غیرمتمرکز و تحت نام‌های متفاوت فعالیت می‌کند.

تحرک جدید

بر اساس بیانیه‌ای از سوی کاخ سفید، ترامپ یک دستور اجرایی امضا کرد که به وزیر امور خارجه، مارکو روبیو، و وزیر خزانه‌داری، اسکات بیسِنت، مأموریت می‌دهد گزارشی درباره این‌که آیا باید هر یک از شاخه‌های «جماعت اخوان‌المسلمین» (تأسیس ۱۹۲۸) ـ مانند آن‌هایی که در لبنان و مصر و عَمّان هستند ـ در فهرست قرار گیرند، ارائه کنند؛ آن‌هم ظرف ۴۵ روز، بنابر آنچه سه‌شنبه «رویترز» گزارش کرد.

دولت ترامپ برخی شاخه‌های «اخوان‌المسلمین» در این کشورها را متهم کرد که از حملات خشونت‌آمیز علیه اسرائیل و شرکای ایالات متحده حمایت یا آن را تشویق کردند، یا کمک مالی به «حماس» ارائه دادند.

ترامپ در گفت‌وگو با وب‌سایت راست‌گرای آمریکایی «جَست ذَ نیوْز»، روز یکشنبه، تأکید کرد که طرح او برای طبقه‌بندی «جماعت اخوان‌المسلمین» به‌عنوان «سازمان تروریستی خارجی» به مراحل پایانی رسیده است؛ پس از اقدام فرماندار جمهوری‌خواه ایالت تگزاس، گرِگ اَبوت، که هفته گذشته «اخوان» و شورای روابط آمریکایی ـ اسلامی (کِیْر) را «دو سازمان تروریستی خارجی و دو سازمان مجرمانه فراملی» اعلام کرد. شورا به این طبقه‌بندی اعتراض کرده است.

در توضیح پس‌زمینه این تصمیم، ماهر فرغلی ـ کارشناس مصری در امور جنبش‌های اسلامی ـ گفت: «واشنطن بر این باور است که ‹الجماعة الإسلامیة› در لبنان، که وابسته به جماعت است، دست به حملاتی علیه اسرائیل زده و پس از هفتم اکتبر (اکتبر ۲۰۲۳) با ‹حزب‌الله› متحد شده است. همچنین این سازمان در عَمّان (در آوریل ۲۰۲۵) ممنوع شد، پس از آن‌که شبکه‌ای که برای انجام عملیات علیه اسرائیل آماده می‌شد، بازداشت شد؛ به‌ویژه آن‌که ۶۰ درصد عناصر این شاخه طرفدار ‹حماس› هستند، و عناصر مصریِ گریخته به خارج نیز از این عملیات حمایت می‌کنند.»

فرغلی معتقد است انتخاب این شاخه‌ها باعث شده واشنگتن بتواند آسان‌تر آن‌ها را با دستور اجرایی رصد و طبقه‌بندی کند؛ بدون آن‌که این تصمیم‌ها تأثیر مهمی بر پیکره اصلی جماعت بگذارد، زیرا جماعت به‌صورت غیرمتمرکز در جهان حرکت می‌کند، زیر چتر نهادها و سازمان‌های قانونی؛ و ارتباط خود با جماعت را انکار خواهد کرد و هر اقدام قضایی علیه خود را خواهد برد.

به‌باور او، اگر واشنگتن موضع خود را درباره این سه شاخه مشخص کند و آن‌ها را «تروریستی» اعلام کند، وضع برای مصر و عَمّان تغییر نخواهد کرد، زیرا این دو کشور در هر صورت جماعت را «تروریستی» می‌دانند؛ اما در لبنان، ممکن است مقام‌ها به سوی ممنوعیت پیش بروند و «الجماعة الإسلامیة» بتواند با نام یک حزب یا مؤسسه تازه حرکت کند.

اِرینا تسوکِرمن ـ کارشناس آمریکایی در امور راهبردی ـ بر این باور است که دستور ترامپ برای بررسی ممنوعیت شاخه‌های وابسته به «اخوان‌المسلمین» در غرب بحث‌های گسترده‌تری ایجاد می‌کند. برخی بر این باورند که می‌توان شاخه‌هایی را که خشونت آشکار دارند، مورد طبقه‌بندی قرار داد و بقیه شبکه را نهادهای سیاسی و اجتماعی مشروع دانست. او از منظر امنیتی سخت‌گیرانه، این رویکرد را «خطای ساختاری» می‌داند و تأکید می‌کند باید «پاکسازی کامل» انجام شود.

تسوکرمن اعتقاد دارد اقدامات جزئی بخشی از مشکل‌اند، زیرا نشان می‌دهند نظام‌های غربی در مقابله با یک بازیگر فراملی مانند جماعت هنوز مردد هستند و این امر زمان و آزادی بیشتری به آن‌ها می‌دهد تا تاکتیک‌های خود را صیقل دهند و حضورشان را در بافت مدنی و سیاسی جوامعی که هدف قرار می‌دهند، عمیق‌تر کنند.

این اقدام آمریکا بخشی از موج گسترده‌تری از تدابیری است که چندین کشور عربی و خارجی طی سال‌های اخیر علیه این جماعت اتخاذ کرده‌اند؛ شامل ممنوعیت قانونی، پیگرد قضایی و خشکاندن منابع مالی، زیرا کشورهای متعددی از جمله مصر و عَمّان و پادشاهی عربی سعودی و امارات و بحرین آن را با اتهامات مرتبط با شعله‌ور کردن تنش‌های منطقه‌ای و حمایت از گروه‌های مسلح ممنوع یا در فهرست تروریسم قرار داده‌اند.

مصر از سال ۲۰۱۳ در ادامه‌ دهه‌ها تقابل «اخوان‌المسلمین» را «جماعت تروریستی» طبقه‌بندی کرده است. بیشتر رهبران «اخوان»، از جمله مرشد عام محمد بدیع، در زندان‌های مصر به‌سر می‌برند، در پرونده‌های خشونت و قتل که پس از برکناری «اخوان» از قدرت در همان سال رخ داد. برخی دیگر در خارج هستند و دستگاه قضایی مصر آن‌ها را تحت پیگرد دارد.

در ۱۷ دسامبر ۲۰۱۵، «اخوان‌المسلمین» در بیانیه‌ای گزارشی رسمی از بریتانیا را که نتیجه گرفته بود عضویت یا ارتباط با این جماعت «نشانه‌ای بالقوه از افراط‌گرایی» است، مورد انتقاد قرار داد. دولت مصر در آن زمان از گزارش استقبال کرد و آن را «گامی مهم و جدی در مسیر مقابله و محاصره اندیشه افراطی و تروریسم» خواند؛ در حالی‌که رسانه‌های نزدیک به دولت از دستور جدید ترامپ استقبال کردند.

در ژانویه ۲۰۲۱، وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد که تحریم‌ها علیه گروه «سواعد مصر» معروف به «حَسم» را که قاهره آن را وابسته به «اخوان» می‌داند، تشدید کرده و آن را به‌عنوان «سازمان تروریستی خارجی» فهرست کرده است.

در ژوئیه ۲۰۲۵، شورای دفاع و امنیت ملی فرانسه به ریاست امانوئل مکرون اعلام کرد که قصد دارد مجموعه جدیدی از اقدامات برای تشدید محدودیت‌ها علیه «اخوان‌المسلمین» در فرانسه اتخاذ کند.

به‌گفته نشریه آمریکایی «نشنال اینترست»، باید پس از بررسی ترامپ، گام‌های متعددی؛ از جمله ایجاد فهم مشترک با کشوری که جماعت در آن «تروریستی» طبقه‌بندی شده برای گسترش این فهرست، و هدف قرار دادن شبکه‌های مالی، جذب نیرو و پشتیبانی عملیاتی گروه‌های خشونت‌طلب برداشته شود.

فرغلی بر این باور است که این تصمیم‌ها ـ که همراه با تلاش‌های اروپایی در فرانسه هستند ـ تأثیر محدودی دارند، زیرا تعیین وابستگی‌ها کار دشواری است و شبکه‌های ریشه‌دار عربی و غربی وجود دارند که ارتباطاتی بدون نام مستقیم دارند. او افزود: واشنگتن سازمان «حَسم» در مصر را که طرفدار «اخوان» است «تروریستی» دانسته است، اما آیا این امر بر وجود آن یا جلوگیری از فعالیت‌های آینده‌اش تأثیر گذاشته است؟ پاسخ می‌دهد: «نه، موضوع گسترده‌تر از این است. اما این تصمیم‌ها از نظر معنوی مهم‌اند و تنها بر محدود کردن تحرک یا منابع مالیِ رسیده از این شاخه‌ها تأثیر می‌گذارند.»

او هشدار داد که تنگ‌کردن حلقه فعالیت‌ در اروپا در چارچوب قانونی انجام می‌شود، و نهادهای «اخوان» در آنجا «براساس قانون بازی می‌کنند و می‌گویند به ‹اخوان› وابسته نیستند. در نهایت، حاصل آن است که این نهادها باقی می‌مانند و تصمیم قاطعی که بتواند آن‌ها را به‌طور کامل برچیند وجود ندارد.»

در حالی‌که هنوز «اخوان» درباره دستور ترامپ موضعی اعلام نکرده است، تسوکرمن پیش‌بینی می‌کند سخنگویان «اخوان» و متحدانشان استدلال خواهند کرد که عدم طبقه‌بندی کلّ جماعت نشان می‌دهد دستگاه‌های امنیتی غربی آن را تهدیدی واحد نمی‌دانند. او افزود: آن‌ها طبقه‌بندی برخی شاخه‌های مشخص را اقدامی استثنایی یا سیاسی یا نتیجه فشار رقبا می‌دانند و برای انجام اصلاحات ساختاری در شاخه‌ها و نهادهای غربی حرکت خواهند کرد تا تصویری از «جدایی» ایجاد کنند.


اقلیم کردستان خواستار حمایت دفاعی پس از حمله به «کورمور» شد

اقلیم کردستان خواستار حمایت دفاعی پس از حمله به «کورمور» شد
TT

اقلیم کردستان خواستار حمایت دفاعی پس از حمله به «کورمور» شد

اقلیم کردستان خواستار حمایت دفاعی پس از حمله به «کورمور» شد

اقلیم کردستان پس از حمله یک پهپاد به میدان گاز «کورمور» در استان سلیمانیه که چهارشنبه شب رخ داد و باعث آتش‌سوزی گسترده در داخل تاسیسات شد، با اختلال قابل‌توجه در تأمین انرژی روبه‌رو شد. این حمله روند انتقال گاز از میدان را متوقف کرد و موجب کاهش شدید تولید برق در اقلیم شد.

مارک سافایا، فرستاده رئیس‌جمهور ایالات متحده به عراق، پنجشنبه گفت دولت عراق باید عاملان حمله به حقل گازی «کورمور» را شناسایی و به عدالت بسپارد. او اظهار کرد: «برای روشن‌بودن موضوع: جایی برای این گروه‌های مسلح در عراقِ دارای حاکمیت کامل وجود ندارد.»

توقف گاز پس از حمله، تولید برق در اقلیم را حدود ۸۰ درصد کاهش داد؛ موضوعی که در ساعات شب و صبح بر شهرها، بیمارستان‌ها و مراکز حیاتی تأثیر گذاشت.

وزارتخانه‌های «منابع طبیعی» و «برق» اقلیم کردستان اعلام کردند انتقال گاز به نیروگاه‌ها بلافاصله پس از حمله متوقف شد. به گزارش «شبکه ۹۶۴»، گزارش‌های میدانی از قطع تدریجی جریان برق در سلیمانیه، گرمیان و اربیل خبر دادند.

سخنگوی وزارت برق اقلیم، اومید احمد، گفت میزان باقیمانده انرژی به‌صورت متوازن میان بخش‌های اساسی توزیع می‌شود. او هشدار داد شبکه برق تا ازسرگیری تولید گاز در میدان به وضعیت عادی بازنخواهد گشت.

شرکت اماراتی «دانه گاز»، بهره‌بردار میدان «کورمور»، تأیید کرد یک موشک به مخزن گاز مایع در داخل تأسیسات اصابت کرده و باعث آتش‌سوزی شده است. تیم‌های اضطراری آتش را مهار کردند. این شرکت اعلام کرد توقف تولید موقتی است و تا پایان ارزیابی خسارت و تعمیرات ادامه دارد. این شرکت همچنین گفت تیم‌های فنی با هماهنگی مقام‌های محلی برای حفظ ثبات عملیات و «جلوگیری از هرگونه خطر بیشتر» فعالیت می‌کنند.

در بغداد، «هسته رسانه امنیتی» این حمله را «اقدامی تروریستی خطرناک» توصیف کرد که منافع مردم عراق را هدف گرفته و ثبات اقتصادی و امنیتی کشور را تضعیف می‌کند. این نهاد اعلام کرد عاملان حمله با «اقدامات قانونی سختگیرانه» روبه‌رو خواهند شد.

احمد موسی، سخنگوی وزارت برق دولت فدرال عراق، گفت به دلیل توقف نیروگاه‌هایی که گاز خود را از اقلیم تأمین می‌کنند، حدود ۱۲۰۰ مگاوات از شبکه سراسری کاسته شده است؛ موضوعی که بر برنامه تأمین برق در چند استان تأثیر می‌گذارد.

این حمله در زمانی صورت گرفت که عراق تلاش می‌کند ظرفیت تولید گاز خود را افزایش دهد و اتکای خود به واردات را کاهش دهد. میدان «کورمور» نیز یکی از اصلی‌ترین منابع گاز مورد استفاده در نیروگاه‌های اقلیم کردستان است.

واکنش‌های سیاسی

این حمله موجی از واکنش‌ها را در بغداد و اربیل برانگیخت.

محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر عراق، در تماس تلفنی با مسرور بارزانی، نخست‌وزیر اقلیم کردستان، این حمله را «اقدامی علیه تمام عراق» توصیف کرد. او اعلام کرد کمیته‌ای مشترک میان دولت فدرال و دولت اقلیم برای تحقیق درباره حادثه، بازداشت عاملان و تحویل آنان به دستگاه قضایی تشکیل شده است.

بارزانی بار دیگر از ایالات متحده و شرکای بین‌المللی خواست سامانه‌های دفاعی برای حفاظت از زیرساخت‌های انرژی به اقلیم ارائه کنند. او اشاره کرد حملات تکرارشونده تهدیدی مستقیم برای ثبات اقلیم و تأسیسات غیرنظامی هستند. رسانه‌های کردستان گزارش دادند او بر لزوم «اقدامات جدی واشنگتن برای متوقف‌کردن این حملات» تأکید کرده است.

نیچروان بارزانی، رئیس اقلیم کردستان، نیز حمله را محکوم کرد و گفت این اقدام زیرساخت‌های اقتصادی و خدمات عمومی در عراق و اقلیم را هدف می‌گیرد و «تهدیدی مستقیم برای امنیت کشور» است. او خواستار اقدام سریع دولت فدرال برای جلوگیری از تکرار حملات و تقویت حفاظت از تأسیسات انرژی شد.

بافل طالبانی، رئیس اتحادیه میهنی کردستان، این حمله را «تلاشی برای آسیب‌زدن به معیشت مردم و برهم‌زدن ثبات» دانست و وعده داد پاسخی «قاطع» داده خواهد شد. او تأکید کرد «سلاح باید تنها در اختیار دولت باشد» و گروه‌های مسلح خارج از چارچوب قانون باید «منحل یا برچیده شوند.»

وزیر برق اقلیم، کمال محمد صالح، گفت میدان «کورمور» تاکنون یازده بار مورد حمله قرار گرفته است. او خواستار نصب سامانه‌های پدافند هوایی در اطراف میدان‌های نفتی و گازی برای مقابله با حملات شد.

حمله اخیر ادامه سلسله‌ای از حملات به این میدان طی سال‌های گذشته است؛ از جمله حمله پهپادی در فوریه گذشته که خسارتی برجای نگذاشت و حمله موشکی در آوریل ۲۰۲۴ که به کشته‌شدن چهار کارگر انجامید.

تحلیل‌ها و احتمالات

برخی نویسندگان و تحلیلگران عراقی گفتند این حمله فراتر از اختلافات داخلی کردستان یا مذاکرات تشکیل دولت است. به گفته آنان، «این حمله ارتباطی با نزاع‌های داخلی، تحرکات ترکیه یا پروژه‌های توسعه ندارد.»

این تحلیلگران با اشاره به سابقه حملات مشابه به این میدان ـ که به گروه‌های مسلح در داخل عراق نسبت داده شده بود ـ گفتند حمله جدید را باید در چارچوب پرونده گاز عراق و تلاش اقلیم کردستان برای کاهش وابستگی به گاز ایران بررسی کرد؛ به‌ویژه پس از آن‌که این پروژه در برخی مناطق اقلیم ساعات تأمین برق را به ۲۴ ساعت رسانده است.

آنان این حمله را همچنین در ارتباط با فضای سیاسی کنونی، مذاکرات دشوار برای تشکیل دولت جدید، و سفر اخیر نوری المالکی به اربیل و دیدار با مسعود بارزانی ارزیابی کردند. برخی نیز گفتند بهره‌برداری از میدان توسط یک شرکت اماراتی و موفقیت آن در تقویت تأمین برق، ممکن است انگیزه‌هایی برای فشار بر سرمایه‌گذاری‌های خلیجی یا کندکردن روند کاهش وابستگی عراق به گاز ایران ایجاد کرده باشد.

مخلد حازم، کارشناس امنیتی، به «الشرق الأوسط» گفت این حمله دهمین حمله به این میدان در سال جاری است و تهدیدی مستقیم برای امنیت انرژی عراق محسوب می‌شود. او افزود چند روز پیش از حمله، پهپادهای شناسایی بر فراز میدان دیده شده بودند.

او گفت این حملات «با ابزارهای محلی اجرا می‌شوند» اما «شبهه صدور دستور از سوی یک طرف خارجی» وجود دارد که به‌دنبال ارسال پیام‌های سیاسی به داخل عراق است.

به‌گفته حازم، تحقیقات با دشواری‌های زیادی روبه‌روست؛ از جمله شناسایی محل شلیک پهپادها و نوع آن‌ها، زیرا مسیرهای پرتاب متفاوت است و برخی از مناطق جنوب کرکوک انجام می‌شود. او تأکید کرد اقلیم نیاز فوری به سامانه‌ها و تجهیزات نوین برای حفاظت از تأسیسات انرژی دارد.