چه‌چیز در سعودی تغییر کرد؟

TT

چه‌چیز در سعودی تغییر کرد؟

 

هماهنگ با ضرباهنگ شاهانه روند اصلاح همچنان در حال پیشرفت است و سعودی با اصلاحات ساختاری اخیر یک سال از پشتیبانی سیاست اصلاحی را درپیش گرفته و اصلاحات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی را به‌پیش می‌برد. راهی از پیش برنامه‌شده که قصد دارد همگام پیشرفت‌های جهانی شود و در برابر چالش‌های متعدد جهانی و منطقه‌ای بایستد و برای تعامل با جهان جدید مسلح به بهترین و به‌روزترین وسایل گردد. همه اینها برای ساختن آینده‌ای است که به‌واسطه دخالت‌های دولت و نظارت بر شاخص‌های عمل وزارت‌خانه‌ها تلاش می‌کند. رهبری پادشاهی عربی سعودی تمام تلاش خود را در کار می‌کند که با هرگونه ضعفی مقابله نماید و جامعه‌ای استوار بنیان کند که در مقابل هرگونه تزلزل و ناآرامی خلل‌ناپذیر باشد. حجم بودجه کشوری نیز پشتیبان این تلاش‌ها است؛ بودجه‌ای که با توجه به رفاه و سعادت شهروند تدوین شده و تلاش می‌کند بهترین امور را در کشور متحقق سازد.

زن سعودی سوار بر اتومبیل شخصی خود رانندگی می‌کند و در حالی که همگان تردید داشتند که این مساله ممکن نخواهد شد دیدیم چگونه زنان در شهرهای جده و الریاض و جازان و دیگر مناطق به خود متکی شدند و اتومبیل راندند و حتی یک حالت تجاوز به زنان راننده در کشور ثبت نشد و معلوم شد که بسیاری از ترس‌ها واهمه بود. در این بین امر بسیار ستودنی این بود که این جامعه بی‌آنکه از اصول و ارزش‌های خود دست کشد می‌تواند راه تغییر مثبت را بپیماید. البته مثال رانندگی زنان تنها یک مثال دم‌دستی بود تا برای تقریب به ذهن به‌کار رود و مقدار کارآیی رویه اصلاحی ثابت شود.

از سوی دیگر من عقیده دارم که تمام مناقشات و مجادلاتی که اینک در میان قشرهای مختلف سعودی در حال برگزاری است و به‌صورت رسمی و غیررسمی شنیده می‌شود یک حالت کاملا نرمال است که نشان می‌دهد مردم به این اصلاحات اهمیت می‌دهند و از نقطه‌نظر دیگر هر کسی حق دارد نظر خود را به‌عنوان یک شهروند در اصلاحاتی که اجرا می‌شود بازگوید. این یک حق اصیل است که هیچ تردیدی در آن نیست و اوج اقرار به آزادی یبان است. البته گفتنی است که احداث تغییر در یک جامعه نمی‌تواند به یکباره مورد تائید و قبول همگان شود و برخی برای پذیرش چنین امری نیاز به زمان بیشتری دارند. البته باید این مساله را هم اذعان کرد که هیچ کسی در چنین تحولات حق آن را ندارد که نظر و عقیده خود را بر دیگران تحمیل کند و باید به این نکته هم اشاره کرد که میزان تائید مردمی نسبت به اصلاحاتی کنونی قابل ملاحظه است و بیش از اندازه حدمعمولی تائید است.

البته نکته بسیار حائز اهمیت و گوهری در هنگام سخن از اصلاحات اقتصادی و اجتماعی کنونی در سعودی این است که برخی از صاحب‌نظران این اصلاحات پیش‌گفته را با ضرورت اصلاحات سیاسی مرتبط می‌کنند؛ باید در این باره تاکید کرد که اصلاحات صرفا وسیله است و هیچ گاه به‌عنوان هدف نباید تلقی شود. از سوی دیگر تعیین اولویت‌های هر مرحله‌ای وظیفه هر جامعه است و نباید چنین پنداشت که راه اصلاحی یگانه‌ای وجود دارد که همگان باید آن‌را بپیمایند. در واقع جوامع با توجه به نیازمندیهای مرحله‌ای خود تغییر و تحول می‌یابند و چه بسا آنچه مورد نیاز جامعه فرانسه باشد به‌حال جامعه آمریکایی مضر باشد و آنچه چین انجام می‌دهد و برای اصلاح اقتصادی شامل در پیش می‌گیرد به هیچ جای جهان مشابه نباشد. به‌هر حال تلاش برای تحمیل یک راهکار از پیش موجود و تجویز آن برای تمام مناطق و در همه زمان‌ها به‌خوبی ثابت شده که ضرر زیادی بیش از منفعت دارد و از آن فراتر این که با واقعیت‌های مختلف منافات دارد و از عقلانیت اجرایی برخوردار نیست. هر جامعه به تنهایی باید نیازهای مرحله کنونی خود را تعیین و تحدید کند و در این تعیین از واقعیت و فرهنگ و جامعه و تاریخ و خصوصیات تمدنی خود سرچشمه گیرد.



چگونه عراق از «تهدیدی وجودی خطرناک‌تر از داعش» نجات یافت؟

مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)
مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)
TT

چگونه عراق از «تهدیدی وجودی خطرناک‌تر از داعش» نجات یافت؟

مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)
مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)

منابع دیپلماتیک در بغداد به روزنامه «الشرق الاوسط» گفتند مقام‌های عراقی نگران کشیده شدن کشور به جنگ میان ایران و اسرائیل بودند و آن را «تهدیدی وجودی برای عراق» توصیف کردند که خطرناک‌تر از تهدید داعش بود؛ همان گروهی که زمانی یک‌سوم خاک کشور را اشغال کرده بود.

این منابع توضیح دادند:
«داعش یک پدیده بیگانه بود که در نهایت باید از بدن عراق به‌ویژه با توجه به حمایت منطقه‌ای و بین‌المللی از بغداد برای مقابله با آن طرد می‌شد. اما جنگ ایران و اسرائیل، وحدت عراق را تهدید می‌کرد.»

شرح تهدید وجودی از نگاه منابع دیپلماتیک:

همزمان با آغاز جنگ، بغداد پیام‌هایی از اسرائیل از طریق جمهوری آذربایجان و کانال‌های دیگر دریافت کرد. در این پیام‌ها آمده بود که اسرائیل در صورت حمله‌ای از خاک عراق، پاسخ‌هایی «سخت و دردناک» خواهد داد. اسرائیل مسئولیت هرگونه حمله از خاک عراق را متوجه دولت عراق دانسته بود.

آمریکا نیز از زبان توصیه‌آمیز قبلی عبور کرد و مستقیماً نسبت به عواقب وخیم حملات احتمالی گروه‌های وابسته به ایران هشدار داد.

مقام‌های عراقی نگران «سناریوی فاجعه» بودند. سناریویی که در آن، گروه‌های عراقی به اسرائیل حمله می‌کردند و اسرائیل نیز با موجی از ترورهای هدفمند مشابه آنچه علیه فرماندهان حزب‌الله لبنان و ژنرال‌ها و دانشمندان ایرانی در آغاز جنگ انجام داد، پاسخ می‌داد.

به گفته این منابع، اگر اسرائیل حملات دردناکی علیه این گروه‌ها انجام می‌داد، خشم در میان شیعیان عراق شعله‌ور می‌شد. این وضعیت ممکن بود مرجعیت شیعه را وادار به اتخاذ موضعی جدی کند و در نتیجه، بحران به شکل تقابل مستقیم شیعیان با اسرائیل درمی‌آمد.

این سناریو باعث شد نگرانی‌هایی شکل گیرد مبنی بر اینکه سایر گروه‌های عراقی، شیعیان را مسئول کشاندن کشور به جنگی بدانند که می‌شد از آن دوری کرد. در چنین شرایطی، احتمال بروز شکاف دوباره میان شیعیان و سنی‌ها و تهدید دوباره برای وحدت عراق وجود داشت.

خطر دیگر، موضع احتمالی کردها بود. این احتمال وجود داشت که کردها اعلام کنند دولت مرکزی فقط نماینده یک گروه است، کشور از جنگ‌ها خسته شده و اقلیم دیگر نمی‌خواهد خود را با بغداد درگیر کند؛ چراکه نزدیکی به بغداد، اقلیم را وارد جنگ‌هایی می‌کند که نمی‌خواهد در آن‌ها شرکت داشته باشد.

نقش دولت السودانی

دولت محمد شیاع السودانی با ترکیبی از قاطعیت و تدبیر عمل کرد. به گروه‌ها هشدار داد که تحمل هیچ تلاشی برای کشاندن کشور به جنگی که وحدتش را تهدید می‌کند، ندارد. همزمان، کانال‌های ارتباطی با قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، به‌ویژه آمریکا، را باز نگه داشت.

موضع ایران و موازنه داخلی
دولت عراق از موضع تهران هم بهره برد. ایران نه‌تنها از گروه‌ها نخواست وارد جنگ شوند، بلکه آن‌ها را به خویشتنداری تشویق کرد. برخی معتقدند تهران نمی‌خواست پس از از دست دادن سوریه، روابطش با عراق را نیز قربانی کند.

عامل مهم دیگر، درک گروه‌ها از بزرگی جنگ بود. آن‌ها می‌دانستند این نبرد از توانشان فراتر است؛ به‌ویژه با توجه به شرایط حزب‌الله در لبنان و نفوذ اطلاعاتی اسرائیل درون ایران. اسرائیل نشان داده بود که اطلاعات دقیقی از گروه‌های دشمن دارد و با برتری تکنولوژیک خود، می‌تواند به اهدافش برسد.

سه حمله ناکام

با وجود فشارها، به گفته منابع دیپلماتیک، گروه‌های بی‌انضباط تلاش کردند سه حمله را طراحی و اجرا کنند؛ اما نیروهای امنیتی عراق توانستند پیش از اجرا آن‌ها را خنثی کنند.

منابع همچنین گفتند که ایران زخمی عمیق برداشت؛ چراکه اسرائیل جنگ را به خاک ایران کشاند و آمریکا را به هدف گرفتن تأسیسات هسته‌ای آن ترغیب کرد. به‌گفته این منابع، اگر ایران در پرونده هسته‌ای امتیاز ندهد، احتمال دور تازه‌ای از درگیری وجود دارد.