لطیفه: سرگرم کار روی سریالی درام برای ۲۰۲۰ هستم… از جهش فرهنگی در سعودی خوشحالم

​هنرمند تونسی به «الشرق الاوسط» گفت: دیدار با «حکیم» محبوب‌ترین قسمت برنامه «حکایت‌های لطیفه» بود

 لطیفه: سرگرم کار روی سریالی درام برای ۲۰۲۰ هستم… از جهش فرهنگی در سعودی خوشحالم
TT

لطیفه: سرگرم کار روی سریالی درام برای ۲۰۲۰ هستم… از جهش فرهنگی در سعودی خوشحالم

 لطیفه: سرگرم کار روی سریالی درام برای ۲۰۲۰ هستم… از جهش فرهنگی در سعودی خوشحالم

هنرمند تونسی لطیفه با برنامه جدید تلویزیونی «حکایت‌های لطیفه» به دیدار تماشاگران می‌آید. برنامه‌ای که در ماه فوریه از شبکه «دی ام سی» مصری پخش می‌شود. لطیفه در این برنامه میزبان ۱۳ ستاره موسیقی عربی خواهد بود. لطیفه در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط» گفت، از سفر اخیرش به پادشاهی عربی سعودی بسیار خوشحال شده. او اشاره کرد، هماکنون سرگرم کار روی دو آلبوم ترانه است. او تأکید کرد، سال آینده به دنیای دراما بازخواهد گشت. این هم متن گفت‌وگو:

* آخرین دیدارت از پادشاهی عربی سعودی را چگونه ارزیابی می‌کنی؟
-از هرجهت سفر فوق‌العاده‌ای بود. سفر به دعوت وزارت اطلاع‌رسانی سعودی بود برای حضور در برنامه‌های «ریاض پایتخت رسانه‌های عربی». رویداد فوق‌العاده بزرگی بود. از دیدن آن شهر عالی خوشوقت شدم، اما آنچه بیشتر مایه خوشحالی‌ام شد اینکه این برنامه را گروهی از دختران سعودی برنامه‌ریزی کرده بودند. چقدر زیباست دیدن دختری سعودی که «بی‌سیم» به دست مرا را کمک می‌کند و راهنمایی!

* ممکن است شما را به زودی در کنسرتی در این کشور ببینیم؟
-افتخار بزرگی است؛ و آرزو می‌کنم به زودی این اتفاق بیفتد. من خوشبختم و مایه مباهات من است این تغییرات بزرگی که پادشاهی در این مدت گذشته شاهدش بوده. هیچ عربی وجود ندارد که به عرب بودنش افتخار کند و از این جهش فرهنگی که پادشاهی شاهدش بوده خوشحال نباشد. من در اوج خوشبختی بودم وقتی دیدم ام کلثوم روی صحنه تلویزیون سعودی آواز می‌خواند. یا سریالم از شبکه‌های سعودی پخش می‌شود. وقتی سالن‌های بزرگ سینما و تئاتر را می‌دیدم. ملت‌ها از طریق هنر و فرهنگ روبه هم دروازه‌هایشان را باز می‌کنند.

* لطیفه چه کار جدید آوازی برای هوادارانش آماده می‌کند؟
-در حال حاضر دوطرح آوازی را در دست دارم؛ پس از موفقیتی که آلبوم اخیرم «فرش» کسب کرد، کار روی آلبوم جدیدی را شروع کردم که در پایان سال منتشر می‌شود. در این آلبوم با همان گروه قبلی کار می‌کنم. اضافه برآن با چند شاعر و آهنگ ساز با استعداد جدید. به‌طور جدی هم به ساخت سه ویدیو کلیپ از ترانه‌های آلبوم «فرش» در آینده فکرمی‌کنم. تصویربرداری این کلیپ‌ها در قاهره خواهد بود. همچنین یک ترانه مصری به لهجه صعیدی می‌خوانم که چندی پیش کار ضبطش به پایان رسید. طبق برنامه قرار است به زودی پخش بشود. از این ترانه خیلی نگران بودم، اما بعد از اینکه مادرم و نزدیکانم شنیدند خیلی هیجان زده شدند و از من خواستند با صدای خودم ضبطش کنم.

* از ترانه خلیجی‌ات «اخباری» چه خبر؟
-کار ضبطش عملاً تمام شد، اما من هنوز تکلیفم را با آن روشن نکرده‌ام. هنوز مرددم که به صورت «تک‌ترانه» در روزهای آینده منتشرش کنم یا آن را با آلبوم خلیجی بگذارم، مثل همان کاری که قبلاً کردم.

* روزی می‌رسد که رؤیای «دوخوانی» لطیفه و محمد منیر محقق شود؟
-امیدوارم. منیر همچنین آرزو می‌کند، اما شرایط کاری ما و دوری ما از همدیگر یکی از علل متولد نشدن این دوخوانی است. بارها و برای مدتی طولانی نشستیم تا طرحی برای این کار تهیه کنیم، اما همیشه به آینده نامعلوم عقب افتاده. اما منیر برای من آن شخصیتی است که به هنر روح می‌دهد همان‌طور که رود نیل به مصر.

* از آواز خواندن با خواننده کوچه بازاری احمد شیبه در ترانه «یاللی» پشیمان نیستی؟
-ابدا. احمد شیبه یکی از بهترین صداهای مصری است. خیلی دوستش داشتم. ترانه هم خیلی موفق بود. همین‌طور خواننده محمود اللیثی را خیلی دوست دارم و با هم خیلی دربارهٔ آواز مشترک صحبت کردیم، اما این طرح هنوز نهایی نشده‌است.

* لطیفه چه زمان دوباره به دنیای درامای عربی و سینما برمی‌گردد؟
-قصد داشتم همین امسال برگردم اما پس از بررسی موضوع تصمیم گرفتم ایده را به سال آینده عقب بیاندازم. به این دلیل که ایده خوبی دارم که نوشتنش رو به پایان می‌رود و در اواخر امسال کارش را شروع می‌کنیم. دربارهٔ سینما، چند طرح متنوع وجود دارد، اما من با هیچ کار ضعیفی بر پرده سینما ظاهر نمی‌شوم. من زیر دست کارگردان جهانی یوسف شاهین کار کردم.

* چطور شد با اجرای «حکایات لطیفه» به تلویزیون برگشتید؟
- ایده برنامه وقتی توسط شرکت تهیه‌کننده و شبکه «دی ام سی» به من پیشنهاد شد، خیلی جذبم کرد. دیدم بعد از ۴ سال غیبت وقت مناسب برای برگشتن به تلویزیون مهیا شده به خصوص که ایده با برنامه‌های موسیقی و آوازی که تاکنون پخش شده تفاوت دارد. در این برنامه در خاطرات مهمانان برنامه غوطه ور می‌شویم. تعداد خوانندگان عرب به ۱۳ نفر رسید. همه از هنرمندان درجه یک. برجسته‌ترین آنها راغب علامه، ولید توفیق، محمد فؤاد، وائل جسار، فارس کرم، حکیم و ایهاب توفیق و…

* کدام قسمت این برنامه را بیشتر دوست داری؟
-همه برنامه‌ها عالی‌اند و مقدار زیادی خنده و شوخی درشان هست، اما قسمتی که خیلی دوست دارم قسمتی است که حکیم مهمانم بود. این مرد پر از لحظه‌های طنز و زیباست.



ناهید راچلین «بیگانه»… پیشگام رمان ایرانی در مهاجرت

ناهید راچلین «بیگانه»… پیشگام رمان ایرانی در مهاجرت
TT

ناهید راچلین «بیگانه»… پیشگام رمان ایرانی در مهاجرت

ناهید راچلین «بیگانه»… پیشگام رمان ایرانی در مهاجرت

با درگذشت ناهید راچلین، رمان‌نویس ایرانی-آمریکایی و یکی از برجسته‌ترین نویسندگان ایرانی که به زبان انگلیسی درباره گسست‌های هویتی، رنج‌های تبعید و برخورد فرهنگ‌ها می‌نوشت، در ۳۰ آوریل ۲۰۲۵، در سن ۸۵ سالگی، زندگی خلاقانه‌ای به پایان رسید. به گفته منتقدان، راچلین «پراکند‌ه‌ترین رمان‌نویس ایرانی در آمریکا» بود و نخستین کسی بود که تصویری دقیق از درون جامعه ایران پیش از سقوط حکومت شاه ارائه داد.
ناهید راچلین– که نام خانوادگی او پس از ازدواج چنین شد و نام خانوادگی ایرانی‌اش «بُزرگمهر» بود – در ۶ ژوئن ۱۹۳۹ در شهر اهواز به دنیا آمد. او در خانواده‌ای با ده فرزند رشد یافت؛ خانواده‌ای که در آن سنت‌های ایرانی با تأثیرات غربی درآمیخته بودند. پدرش ابتدا قاضی بود و سپس پس از استعفا، وکیل شد. به‌نظر می‌رسد دوران کودکی‌اش پرآشوب بوده، چرا که در ماه‌های نخست زندگی به عمه‌اش مریم سپرده شد تا او را بزرگ کند. وقتی به سن ۹ سالگی رسید، پدرش برای جلوگیری از ازدواج زودهنگام او – همان‌گونه که مادرش در همین سن ازدواج کرده بود – دختر را از عمه باز پس گرفت.
این واقعه تأثیر عمیقی بر شخصیت راچلین گذاشت. او بعدها نوشت که حس می‌کرد از مادر واقعی‌اش ربوده شده است، و هرگز او را «مادر» خطاب نکرد. در تمام عمر، همیشه در رؤیای بازگشت به آغوش امن عمه مریم بود.
راچلین در این فضای خانوادگی پرتنش و با وجود مخالفت پدر، برای فرار از فشارهای خانواده و جامعه، با کمک برادرش پرویز، بر رفتن به آمریکا برای ادامه تحصیل پافشاری کرد. سرانجام در کالج زنانه «لیندوود» در ایالت میزوری پذیرفته شد و بورسیه کامل گرفت، اما تنها پس از وعده بازگشت به ایران برای ازدواج، پدرش به او اجازه سفر داد.
ناهید در دنیای جدید آمریکایی، با نوعی دیگر از انزوا روبه‌رو شد. او بعدها در خاطراتش «دختران پارسی» (۲۰۰۶) نوشت: «گمان می‌کردم از زندانی گریخته‌ام، اما خود را در زندانی دیگر از تنهایی یافتم.»
در این زندان تازه، نوشتن برایش پناهگاه شد و زبان انگلیسی فضایی از آزادی برای او گشود؛ فضایی که هنگام نوشتن به فارسی احساس نمی‌کرد. او در مصاحبه‌ای گفته بود: «نوشتن به زبان انگلیسی آزادی‌ای به من داد که هنگام نوشتن به فارسی هرگز حس نمی‌کردم.»
راچلین در سال ۱۹۶۱ مدرک کارشناسی روان‌شناسی گرفت. پس از فارغ‌التحصیلی، نامه‌ای کوتاه برای پدرش نوشت و او را از تصمیمش برای عدم بازگشت به ایران آگاه کرد. در پی آن، پدرش تا دوازده سال با او قطع رابطه کرد. در این مدت، راچلین تابعیت آمریکایی گرفت (۱۹۶۹)، با روان‌شناس آمریکایی هاوارد راچلین ازدواج کرد و صاحب دختری به نام لیلا شد. او بورسیه «والاس استگنر» در نویسندگی خلاق را دریافت کرد و در همین دوران شروع به نوشتن نخستین رمانش «بیگانه» (Foreigner) کرد که در سال ۱۹۷۸ – تنها یک سال پیش از انقلاب ایران – منتشر شد.

رمان «بیگانه» با احساسی لطیف، دگرگونی تدریجی شخصیتی به نام «فری» را روایت می‌کند؛ زیست‌شناسی ایرانی در اوایل دهه سوم زندگی‌اش که پس از ۱۴ سال زندگی آرام و یکنواخت در حومه سرد بوستون، به هویتی سنتی و محافظه‌کار در ایران بازمی‌گردد. رمان نشان می‌دهد چگونه دیدگاه‌های غربی فری به‌تدریج در بستر جامعه ایرانی محو می‌شوند. او شوهر آمریکایی‌اش را ترک می‌کند، کارش را کنار می‌گذارد، حجاب را می‌پذیرد و از خود می‌پرسد که آیا آمریکا واقعاً کشوری منظم و آرام است و ایران آشفته و غیرمنطقی یا برعکس، آمریکا جامعه‌ای سرد و عقیم است و ایران سرزمینی پرشور و با قلبی گشوده؟ منتقد آمریکایی «آن تایلر» در نقدی در نیویورک تایمز چنین پرسشی را مطرح کرد. از سوی دیگر، نویسنده ترینیدادی «وی. اس. نایپول» در توصیف این رمان گفت: «بیگانه»، به‌گونه‌ای پنهان و غیرسیاسی، هیستری قیام‌هایی را پیش‌بینی کرد که منجر به سقوط نظام شاه شد و به استقرار جمهوری دینی تحت رهبری خمینی انجامید.
آثار ناهید پیش از انقلاب در ایران منتشر نشدند. سانسور حکومتی آنها را به‌خاطر تصویر منفی از جامعه ایران، به‌ویژه توصیف محله‌های فقیر و هتل‌های ویران، ممنوع کرده بود؛ تصویری که در تضاد با روایت مدرن‌سازی دوران شاه بود. پس از انقلاب نیز دولت خمینی، که نسبت به هرگونه تصویر منفی از ایران حساس بود، به ممنوعیت آثار راچلین ادامه داد. در نتیجه، هیچ‌یک از آثارش تاکنون به فارسی ترجمه نشده‌اند و کتاب‌هایش در ایران ممنوع بوده‌اند.
راچلین همچنین رمان «ازدواج با بیگانه» (۱۹۸۳) را نوشت که با نگاهی تند، چگونگی تحمیل قدرت نظام دینی خمینی بر جامعه ایران را به تصویر کشید. پس از آن آثار دیگری نیز منتشر کرد، از جمله: «آرزوی دل» (۱۹۹۵)، «پریدن از روی آتش» (۲۰۰۶)، «سراب» (۲۰۲۴) و دو مجموعه داستان کوتاه: «حجاب» (۱۹۹۲) و «راه بازگشت» (۲۰۱۸). همچنین خاطراتش با عنوان «دختران پارسی» (۲۰۰۶) منتشر شد. آخرین رمانش «دورافتاده» قرار است در سال ۲۰۲۶ منتشر شود؛ داستان دختری نوجوان که زودهنگام به ازدواج واداشته شده است، الهام‌گرفته از سرگذشت مادر خودش.
راچلین در تمامی آثارش، به کندوکاو زخم‌های ایران در نیمه دوم قرن بیستم می‌پرداخت: سرکوب سیاسی، سلطه سنت، ناپدید شدن معلمان و نویسندگان منتقد، سلطه ساواک، و نیز آن حسرت سوزان برای کودکی‌ای که ناتمام ماند و دردهای هویت دوپاره. مضمون مادری نیز در نوشته‌هایش پررنگ است؛ از رابطه پیچیده با مادر زیستی، تا عشق عمیقش به عمه‌اش، و در نهایت رابطه‌اش با دخترش لیلا که از او به عنوان «بهترین دوست زندگی‌ام» یاد کرده است. راچلین با زبان، احساسات متلاطم خود میان دو جهان را به‌دقت بیان می‌کرد، اما ژرف‌ترین لحظه فقدان برایش در سال ۱۹۸۱ رخ داد، زمانی که از مرگ خواهر عزیزش باری – پس از سقوط از پله – باخبر شد. غم چنان بر او چیره شد که تا ۲۵ سال نتوانست درباره باری بنویسد، اما در پایان خاطراتش فصلی صمیمی به او اختصاص داد و نوشت: «آری، باری عزیز، این کتاب را می‌نویسم تا تو را به زندگی بازگردانم.»
ناهید راچلین در نیویورک بر اثر سکته مغزی درگذشت – به گفته دخترش – و با مرگ او، ادبیات مهاجرت ایرانی یکی از ژرف‌ترین نویسندگان خود را از دست داد؛ صدایی نادر که شجاعت رویارویی و شفافیتِ حسرت را در کنار هم داشت، و توانست با دقت، تصویر شکاف‌های روانی و فرهنگی نسلی از ایرانیان را ثبت کند که سرنوشت‌شان گسست میان شرق و غرب بود.