ملا ذبیح‌الله: بخش عظیمی از خاک افغانستان در دست ماست

«طالبان» در گفت و گو با «الشرق الاوسط»: خواسته اصلی ما خروج نیروهای خارجی از کشور ماست

نیروهای طالبان در خوست  عکس اختصاصی  «الشرق الأوسط»
نیروهای طالبان در خوست عکس اختصاصی «الشرق الأوسط»
TT

ملا ذبیح‌الله: بخش عظیمی از خاک افغانستان در دست ماست

نیروهای طالبان در خوست  عکس اختصاصی  «الشرق الأوسط»
نیروهای طالبان در خوست عکس اختصاصی «الشرق الأوسط»
*شعله ور شدن جنگ میان امریکا و ایران در آینده نزدیک و حتی میان مدت بعید است و تلاش حقیقی امریکا سرنگونی نظام از داخل است
*رابطه ما با کشورهای همسایه‌ ضمن یک پیشرفت بی سابقه درروابط خارجی‌مان بهبود پیدا کرد
*اختلافات به طور خودکار از بین می‌روند و احکام شرع همان چیزی خواهند بود که همه در برابرش تسلیم می‌شویم
 
ملا ذبیح سخنگوی رسمی «طالبان» یکی از رهبران بلندپایه جنبش بنیادگرایی و مرد شماره دوم آنهاست. او یکی از برجسته‌ترین رهبران جنبش است که نگاهی باز به رسانه‌ها دارد. به زبان پشتون(زبان مادری) و فارسی سخن می‌گوید. با برخی زبان‌های دیگر مانند عربی، انگلیسی و اردو آشنایی دارد. او خود در فضای رسانه فعال است و بی وقفه در رسانه‌های کوچک و بزرگ از طریق «واتساپ» و «ایمیل» حضور دارد. به سئوال‌های «الشرق الاوسط» درباره فرصت‌های صلح آینده در افغانستان پس از عقب نشینی نیروهای امریکایی بعد از 17 سال جنگ بی وقفه که ترو خشک را سوزاند، در مدت یک هفته پاسخ داد. این اولین بار نیست که ذبیح الله با روزنامه بین‌المللی عرب گفت‌وگو می‌کند. «الشرق الاوسط» پس از انتخابات ریاست جمهوری که «طالبان» وعده داده بود با خشونت و خونریزی بیشتر آن را دچار مشکل می‌کند، از طریق ایمیل گفت‌وگو کرد. علیرغم آزادی در ترددی که این فرمانده بنیادگرا از آن برخورداراست، او به الفبای جنبش در تطبیق شریعت پایبند است.
با فرارسیدن سال جدید، جنگ بی وقفه در سال‌های طولانی میان نیروهای دولتی افغانستان و جنبش «طالبان» به جنگ شبه روانی تبدیل شد. آن هم در سایه تلاش‌های دو طرف برای رفتن به سمت برنامه صلح که در مدت اخیر شاهد تلاش‌های فشرده زیادی هستیم. او به تلاش‌های «طالبان» برای برقراری روابط خوب با کشورهای همسایه اشاره کرد و گفت‌وگو به این شکل پیش رفت:
*نظرتان درباره دعوت رئیس جمهوری افغانستان از «طالبان» برای شروع «گفت‌وگوهای جدی» با کابل چیست؟ آیا امیدی به نشستن پشت میز مذاکرات با رئیس جمهوری اشرف غنی در آینده وجود دارد؟
-بارها تأکید کرده‌ایم ما دولت کابل را به عنوان نماینده اراده مردم افغانستان به رسمیت نمی‌شناسیم. نمی‌خواهیم با آن در باره مسئله‌ای که صلاحیتش را ندارد مذاکره کنیم. به همین منظور با امریکایی‌ها در باره پایان دادن به حضور نیروهای خارجی مذاکره کردیم.
همچنین نکته عبرت آموز وابستگی حقیقی به دین اسلام است و نه به مذهبی خاص یا نژاد معین. وابستگی حقیقی به دین ایجاب می‌کند که اشغالگران کشورهای اسلامی به ریختن خون آنها، سرقت ثروت آنها، گسترش رذیلت‌ها میان مردم و باز کردن فضا برای استثمار فقرا با ادعای کمک با آنها، تظاهر نکنند. اسلام اقراری است به زبان که رفتار با جوارح آن را تأیید می‌کنند.
اما درباره نشست نمایندگان «طالبان» با نماینده امریکا زلمای خلیل زاد، نشستن با نماینده امریکاست ولی اشرف غنی حامی محلی آنهاست. او و حکومتش مشکل فرعی افغانستان است که با حل مشکل اصلی که اشغال باشد، حل خواهد شد. برای حل سریع آن به وسیله ابزاری که وجود دارد و افغان‌ها بر آن اتفاق نظر دارند، تلاش خواهیم کرد.
*عکس‌هایی دیدیم از سربازان«طالبان» در عید قربان که خیلی منسجم و خوشحال کنار سربازان دولتی و مردم ایستاده‌اند... ممکن است روزی این مسئله میان مقامات«طالبان» و دولت اتفاق بیفتد؟
-سربازان فرزندان مردم تهی‌دست هستند. فقر و نادانی آنها را به پیوستن به ارتش مجبور کرده تا لقمه نانی به دست بیاورند. استعمارگران و سرسپردگانشان ذهن این افراد را با انواع دروغ‌ها و تبلیغات غلط درباره «طالبان» پرکردند. آتش بس عید، فرصتی بود برای این سربازان تا به طور مستقیم با برادران مسلح‌ «طالبان»‌شان آشنا بشوند. تجربه بسیار مفیدی بود. همدلی بسیاری از آنها را به دست آوردیم. بسیاری از آنها بعدا همکاری کردند.
اما مسئولان دولتی افغانستان از فرهنگیانی هستند که از اندیشه‌های غربی تأثیر پذیرفته‌اند. به استعمارگر پیوستند و به طمع مال و مناصب بلندپایه، خودشان را به خدمتش درآوردند. این با آگاهی کامل از مسائل اتفاق افتاد و به همین دلیل بهانه نادانی شامل آنها نمی‌شود. اما اگر از گمراهی‌شان برگشتند و توبه کردند، طبیعی است که رفتار ما با آنها تغییر می‌کند. اختلافات به طور خودکار از بین می‌روند و همه ما سرتسلیم در برابر احکام شریعت فرود می‌آوریم.
*نظرتان درباره گفته نماینده امریکا خلیل زاد چیست که در گفت‌وگو با «نیویورک تایمز» گفته: ما پیش‌نویس چارچوب کار داریم که باید روی جزئیات آن کار کنیم تا به توافق نامه منتهی بشود؟
-مذاکرات ما با امریکایی‌ها ادامه دارد. طرف امریکایی آمادگی‌اش را برای پایان دادن به اشغال اعلام کرده و از طرف ما به آنها اطمینان دادیم کشور ما تهدیدی برای امنیت کسی نبوده است.
*نقاط مبهمی میان دو طرف در باره آتش بس و برنامه زمان‌بندی عقب‌نشینی نیروهای خارجی از افغانستان وجود دارد؟
- ما یک خواسته اصلی داریم و آن هم خروج نیروهای خارجی از کشور ماست. همچنین خواستار آزادی اسرایی هستیم که نیروهای خارجی ظالمانه و از سرکینه زندانی کرده‌اند. افغانستان برای هیچ کسی تهدید نیست و افغان‌ها اجازه نمی‌دهند که کسی کشورشان را مایه تهدید دیگران قرار دهد. از طرف ما چیزی لاینجل باقی نماند، اما امریکایی‌ها باید به اشغال پایان بدهند و از حمایت «داعش» که به امنیت کشور ما و منطقه آسیب می‌زند، پایان دهد.
*ناظران غربی درباره علت افزایش حجم عملیات جنبش «طالبان» و حملاتش علیه نیروهای دولتی در ماه‌های اخیر می‌پرسند!
-علت گسترش عملیات «طالبان» افزایش فشار بر اشغالگران است تا بروند. نیروهای عملیاتی محلی نیروی ضربتی اساسی در دست اشغالگران است. نوک پیکان در همه عملیات تهاجمی بر شهروندان در روستاها و شهرهاست. به همین دلیل سهم بزرگ‌تری از حملات جنگجویان نصیب‌شان می‌شود. با این حال، خسارات مادی و جانی اشغالگران، در مقایسه با تعداد نیروهای کم‌ و دور شدن از مواجهه روباز با نیروهای ما، زیاد محسوب می‌شوند.
همچنین ملیشیای عملیاتی و مجموعه «داعش» وجود دارند و ارتشی کامل از مزدوران خارجی که تعدادشان چند برابر نیروهای امریکایی. همه اینها دایما در معرض حملات نیروهای مسلح قرار دارند.
*روی زمین تقریبا چه مساحتی از خاک افغانستان و ولایت‌ها در اختیار شماست؟
-ما بر بخش عظیمی از خاک افغانستان مسلط هستیم. جنگجویان ما در همه جا از جمله در پایتخت و درون نهادهای دولتی و سازمان‌های مختلف حکومتی حضور دارند. از جهت آمار و ارقام، دشمن آماری می‌دهد و بعد طبق نیازش در جنگ روانی علیه مردم ما و منافع وابستگانش در داخل و سربازان در میدان عقب نشینی می‌کند. ما جنگ آمار و ارقام نداریم. ما یک حقیقت واحد را اعلام می‌کنیم که عملیات نظامی ما آن را ثابت می‌کند و هیچ نقطه‌ای ازخاک افغانستان در آن استثناء نمی‌شود.
*چرا قطر را برای برگزاری جلسات و دیدارها با طرف امریکایی انتخاب کردید و نه سعودی یا امارات را؟
-یک نشست در امارات برگزار کردیم. اما دفتر سیاسی ما در قطر قرار دارد. برای همین بیشترین جلسات ما آنجا صورت می‌گیرد.
*آیا گفت‌وگوهای بیشتری درباره مسئله برنامه زمانبدی آتش بس لازم است که به نظرمی‌رسد مشکلی در راه مذاکرات آینده در 25 فوریه ایجاده کرده است؟
-تا زمانی که یک سرباز اشغالگر در خاک افغانستان وجود دارد، جنگ ما ادامه می‌یابد. اما در باره آتش بس مسئله مشکل زمان بندی نیست بلکه درباره زمان شروع آن است. اگرآتش بس شروع شود، دشمن هرگز از افغانستان بیرون نمی‌رود و مذاکرات به برنامه‌ای بی انتها بدل می‌شوند تا اوج شعله‌های جنگ خاموش شوند.... برای همین هم اصرار داریم که نیروهای خارجی قبل از هرچیز خارج شوند.
*به نزدیک شدن پایان جنگی خوشبین هستید که مدت17 سال در افغانستان ادامه دارد؟
-بله. احساس خوشبینی می‌کنیم و اعتماد داریم به وعده خداوند به بندگانش...
* میانجی‌گری ایران با دولت افغانستان را قبول می‌کنید؟
-پس از خروج اشغالگران مشکلات داخلی حل می‌شوند از جمله مشکل ما با دولت کنونی افغانستان مسئله‌ای داخلی خواهد بود و به میانجیگری کسی نیاز نیست. مردم افغانستان ابزار سنتی خودشان را برای مشکلات داخلی دارند و همیشه مؤثرند به شرط آنکه دخالت خارجی متوقف بشود.
*اگر ایران تصمیم گرفت «ملیشیای فاطمیون» را به افغانستان منتقل کند، موضع شما چیست؟
-اولا تاکنون چنین چیزی حس نکردیم، دوم  اینکه«امارت» زیر بار وجود تشکیلات مسلح داخلی نمی‌رود که بیرون از منظومه قانونی دفاع تابع«طالبان» باشد. اجازه حضور آن در افغانستان را نمی‌دهد.
*برخی منابع نزدیک به دولت افغانستان می‌گویند: ایران مخالفتی با حضور شما در مناطق غرب افغانستان به منظور رسیدن به سهمیه‌اش ازآبهای نهر هلمند ندارد... نظرشما چیست؟
-دولت دست از شایعه سازی برنمی‌دارد، این تنها کاری است که می‌تواند انجام بدهد. همه همسایگان افغانستان از حضور نیروهای «طالبان» بر مرزها یا نزدیک آنها استقبال می‌کنند. ما برروی خاک خودمان فعالیت می‌کنیم و امنیت کشورهای همسایه را تهدید  نمی‌کنیم.
*رئیس جمهوری سابق ایران گفت: تهران کمک‌های پشتیبانی به نیروهای ائتلاف کرد تا دولت «طالبان» سرنگون شود، شما نقش ایران را طی سال‌های گذشته چطور می‌بینید؟
-بسیاری از کشورها زمین و بنادر و فرودگاه‌های خودشان را در اختیار نیروهای اشغالگر قرار دادند، بلکه کشورهایی هم بودند که روی زمین در کنار نیروهای اشغالگر ایستادند تا مبارزه مردم افغانستان را سرکوب کنند و برادران مسلمان افغانی‌شان را کشتند.
اما ما امیدواریم، صفحه جدیدی با دیگران بازکنیم و رفتارها ثابت کنند و نه گفته‌ها. صفحه گذشته تاریک بسته شد و صفحه‌ای جدید و درخشان میان افغانستان و همه کشورهای همسایه و جهان باز شد.
*تهران اعلام کرد که وزارت خارجه‌اش گفت‌وگوهایی با هیئت«طالبان» اجرا کرده است، ماهیت آن گفت‌وگوها چه بود؟
-«امارت» واقعیت افغانستان است و محال است بتوان نادیده‌اش گرفت، همچنانکه هیچکس نمی‌تواند همسایگانش را انتخاب یا تغییر دهد. همه کشورهای منطقه منافع مشترکی دارند که باید برای رعایت و توسعه آنها تلاش کرد... این ماهیت مذاکرات با تهران و دیگران بود.
*در ایران کسانی اعتقاد دارند که خروج نیروهای امریکایی ممکن است خطر جنگ با ایران را از طرف امریکایی‌ها افزایش دهد که درنظر دارد نیروهایش را در خلیج مستقر کند. نظرتان در باره شبح جنگ میان ایران و ایالات متحده چیست؟
-وجود اشغالگران امریکایی در افغانستان همان‌طور که برای افغانستان خطرناک است، برای دیگر کشورهای منطقه نیز خطرناک است. درنتیجه، خروج اشغالگران خطر را رفع می‌کند و سمت افغانستان را برای همه امن می‌سازد. به نظر ما میان امریکا و ایران بعید است در آینده نزدیک یا حتی در آینده متوسط جنگی دربگیرد. تلاش‌ واقعی امریکا سرنگونی نظام از داخل است به کمک فشارهای خارجی و نه با جنگ مستقیم که اگر شعله ور بشود، هیچ کسی نمی‌تواند آن را مدیریت کند.
*چند در صد به جدی بودن پیشنهادهای امریکایی برای عقب نشینی از افغانستان اعتماد دارید؟
-ما هزار درصد اطمینان داریم که خداوند ما را پیروز می‌کند.


جورج کلونی در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط»: از آینده ناامید نمی‌شود، اما مسئولیت‌های دربرابر آن داریم

جورج کلونی در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط»:  از آینده ناامید نمی‌شود، اما مسئولیت‌های دربرابر آن داریم
TT

جورج کلونی در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط»: از آینده ناامید نمی‌شود، اما مسئولیت‌های دربرابر آن داریم

جورج کلونی در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط»:  از آینده ناامید نمی‌شود، اما مسئولیت‌های دربرابر آن داریم

در کنار استعداد ایفای نقش و توان کارگردانی و حرفه‌های مرتبط با سینما به طور کلی(تهیه کننده و نویسنده در برخی وقت‌ها) جورج کلونی استعداد حضور طبیعی در مقابل کسانی را دارد که با او مصاحبه می‌کنند. و این پنجمین گفت‌وگوی ماست و اولین آنها از طریق «زوم». اما با وجود اینکه از راه این شبکه اینترنتی که جایگزین ارتباط طبیعی و حیاتی شده گفت‌وگو کردیم، احساس صداقت و گشاده رویی و صمیمیت طبیعی هنرپیشه به طور کامل از پشت آن ابزار جاری بود، درست همان طور که در گفت‌وگوهای سابق دیده‌ام.

جورج کلونی دیگر چندان بازیگری نمی‌کند. نه به آن اندازه که ده سال پیش یا بیشتر از او سراغ داشتیم. دلیل آن هم اینکه او حالا اصرار دارد نقشی را بازی کند یا فیلمی را کارگردانی که چیزی برای گفتن داشته باشد یا پیامی در ذهن بیننده برجای بگذارد به جای آنکه بگذرد و تمام بشود. این قاعده شامل فیلم‌هایی نیز می‌شود که تهیه یا کارگردانی می‌کند و فیلم « د مید نایت اسکای/آسمان نیمه شب» آخرین آنهاست.

همان طور که پیش از این و با تحسین ازآن نوشتم، از صرفاً یک فیلم علمی-تخیلی پیرامون آینده زمین فراتر است. فیلم پیام‌هاست. یکی از آنها پیرامون تیره و تار بودن آینده‌ای است که پیش چشم ما می‌آید( و ویروس کنونی فقط یکی از آن نشانه‌هاست). درباره پشیمانی و میل به رهایی از گذشته برای تصحیح مسیر آینده. همین طور درباره رابطه انسانی میان دو شخصی است که روی زمین مانده‌اند و افرادی که بی جهت در فضا می‌چرخند.

در حالی که فیلم‌های سلسله‌وار فضایی(«استار وارز»، «استار ترک» و ...) فضا را به عنوان صحنه ماجراجویی انتخاب می‌کنند و این ایده را از فیلم‌های ماجراجویانه‌ زمینی الهام گرفته‌اند. هدف جورج کلونی در این فیلم و همه فیلم‌هایش به عنوان کارگردان، بازگشت انسان به خویشتن است. برای صعود و فرود و سرزندگی و حرکت‌هایش. اما این بار جنگ بزرگ‌تر است و شامل زندگی کنونی و آنی می‌شود که انتظار می‌رود؛ در ترکیبی خوش‌ساخت و تدوین خوب. تولید فیلم نشان دهنده دشواری ساخت آن است به خصوص که کلونی(کارگردان بازیگر) در یک زمان سخت آن را ساخت.

طوفان احساس

*به نظرتو مهم‌ترین مسئله زندگی چیست؟ می‌پرسم چون تو در آخرین فیلمت « آسمان نیمه شب» نگهداری از دختر کوچکی را به عهده می‌گیری که خانواده‌اش را از دست داده است. او برای تو دختر است و تو برای او پدر هستی.

-به طور کلی در زندگی، عشق، خانواده و خانه مهم‌ترین‌اند. به نظرمن این اصل با انسان اولیه متولد شد و ما اکنون همچنان همان قانون انسانی را انجام می‌دهیم و فکرنمی‌کنم از بین برود. رابطه بین شخصیتی که نقشش را ایفا می‌کنم، شخصیت اگوستین و میان شخصیت دختر کوچک دقیقا همانی است که گفتم. یک دیدار بدون برنامه میان مردی که تنها روی این سیاره رها شده و دختری که به آخرین سفینه که برای فرار از آنچه بر سرزمین خواهد آمد گریخت، نرسید. هر دو تنها و چنین هم می‌مانند.

*می‌دانم که تنها گذاشتن او بر روی کره زمین در این داستان ناگزیر بود. این طبیعی است. اگر پسر بود مسئله فرق می‌کرد؟

-بله، اما به میزان مشخصی. دختر به نظر من قدرت دیده شدن بیشتری دارد و مشکلاتی را که احتمالاً گرایش پسر به گوشه گیری به وجود می‌آورد را برنمی‌آنگیزد. همین طور تضاد بین مرد و دخترک درام بهتری خلق می‌کند. اما از جهت حوادث در هر دوحالت همه چیز همان طور باقی می‌ماند.

*درست است، اما به نظر من تو از برانگیختن احساساتی که تماشاگران فکرمی‌کنند در داستان می‌بینند، دور شدی. تنها یک صحنه‌ دردناک وجود دارد که آگوستین دچارش می‌شود وقتی که فکرمی‌کند دختر را براثر طوفان برف گم کرد. به جز آن در پیش بردن رابطه بین آن دو همه چیز محکم و موزون است.

-کاملاً درست است. در صحنه‌ای که گفتی یک لحظه شور و هیجان اولیه است. آگوستین به دنبال هرکسی که با او بود می‌گشت وقتی که طوفان می‌شد بدون در نظر گرفتن جنس یا سن و یا هرچیز دیگر. اما فهمیدن اینکه همسفر دختر کوچکی است به ما به عنوان تماشاگر احساس ضربه احتمالی بزرگ‌تری را می‌بخشد. این تحلیل خوب صحنه است.

*از همین زاویه هم موسیقی از آن ریتم مناسب فیلم‌های خانوادگی یا دراما فاصله می‌گیرد که در فیلم‌هایی حضور دارد که قصد دارند براحساسات عاطفی تمرکز کنند. درست است؟

-در ابتدا الکساندر دسپلا موسیقی الکترونیکی در این مایه‌ها نوشت که آنها را مناسب ندیدم. از او خواستم روی لحن اساسی دیگری کار کند چون به نظرم فیلم مشخصاً آن صحنه‌ای که درباره‌اش صحبت می‌کنیم یا صحنه‌های دیگر نیست، بلکه درباره مسئله‌ای بزرگ‌تر است که آینده زندگی برکره زمین می‌باشد. به نظرم موسیقی را که دسپلا ساخت که از اورکستر زنده و الکترونیک ترکیب می‌شود، بسیار با فکر کلی فیلم تناسب دارد.

* دسپلا در یک مصاحبه گفته، این فیلم «در باره مرگ و موسیقی و امید در دل مصیبت است».

-واقعاً همینطوره...

*درباره آینده زندگی روی زمین گفتی... این آینده نگرانت می‌کند؟ آن را چطور می‌بینی؟

-البته مانند هر انسانی که با آگاهی به اطراف خود و اشتباهاتی که بشر در باره همدیگر و طبیعتی که درآن زندگی می‌کنند مرتکب می‌شوند و مخاطرات بسیاری که پیامد جنگ‌ها و بیماری‌ها و درگیری‌ها هستند نگاه می‌کند. اگر جز این بگویم دروغ گفته‌ام. اما امید به آینده را از دست نمی‌دهم، اما مسئولیت‌های بزرگ در برابر آن داریم. به نظرم هریک از ما وظیفه دارد برای محافظت از آینده و بشریت و محیط زیست در زمینه خود کاری بکند هرچند به نظر کوچک بیاید.

ویرانی احتمالی

*فکر می‌کنی وظیفه تو در زندگی تو را مجبور می‌کند چنین تلاشی بکنی؟

-البته. نه تنها وظیفه من بلکه وظیفه تو و همه است. موفقیت تو در این زمینه. برای بسیاری والاترین هدف غذا رساندن به خانواده‌شان است. این نهایت کاری است که می‌توانند بکنند. اما برای کسانی که می‌توانند باید توقعی بیشتر از این داشته باشیم. در زندگی‌ام خوش شانس بودم به همین دلیل این فرصت را به خودم دادم تا بر مسائلی که در این جهان برایم اهمیت دارند تمرکز کنم. امیدوارم این مسائل، مسائلی باشند که برای جهان نیز مهم‌اند. پس، بله. فکرمی‌کنم من مسئولیت دارم. وظیفه‌ای که باید انجام بدهم.

* این پیام مثبت در زندگی را از کجا الهام گرفتی؟

-با همین بزرگ شدم. از پدر و مادرم آموختم. یادگرفتم که همه ما روی زمین در پیامدها و مسئولیت‌ها و نتایج شریک هستیم. این ویروس آشکارا به ما نشان داد که هیچ مانع و مرزی وجود ندارد. ویروس اهمیتی به این نمی‌دهد چه کسی و کجا را آلوده می‌کند.

*آیا به این مسئولیت از این زاویه نگاه می‌کنی که تو پدرهستی؟

-لابد این مسئله درست است، اما همان طور که گفتم من در محیطی بزرگ شدم که این را به من یاد داد. اکنون زندگی راحتی دارم و این به من این توان را می‌دهد که کارهایی بیش از دیگران انجام دهم.

*آیا این احساس مسئولیت در انتخاب‌ نقش‌هایی که بازی می‌کنی یا کارگردانی دخالت می‌کند؟

- وقتی سناریو را می‌خوانم به این اهمیت می‌دهم که داستان جالبی باشد. محتوایی داشته باشد که نظرم را جلب کند و به عنوان پیام فیلم به بیننده‌ها باشد. همه سناریوهایی که می‌خوانم این چنینی نیستند، به همین دلیل هرسال من را در یک فیلم جدید نمی‌بینی(می‌خندد).

* رمان « آسمان نیمه شب» چه ویژگی‌هایی داشت که برایت جالب بود و تصمیم گرفتی براساس آن فیلم بسازی؟

-کتاب را نخواندم، اما فیلمنامه را خواندم و دیدم ایده جالبی دراین باره دارد که اگر هوشیار نباشیم بلایی که ممکن است سر همدیگر بیاوریم. اگر توجه نکنیم و به سخنان دانشمندان گوش ندهیم. اگر در کینه و تفرقه و بدخواهی فرو برویم آنچه که ممکن است برای همدیگر به وجود می‌آوریم. اگر همین روش زندگی کنونی را ادامه بدهیم به احتمال زیاد در طول 40 سال همدیگر را به طور کامل نابود می‌کنیم. به همین دلیل از این سناریو و مواضعی که درپیش می‌گیرد خوشم آمد.

* می‌دانستی فیلمبرداری فیلم کار طاقت فرسایی است...

-البته، اما اگر به انجام کارعلاقه و اشتیاق داشته باشی به این اهمیت نمی‌دهی.

بهترین خاطره

*تعداد زیادی دستیار و نیروی فنی در این فیلم حضور دارند... به نظرم بیشتر از هرفیلمی که درآن کار کردی.

-بله. بیش از 300نفر روی فیلم کارکردند. در حقیقت دو فیلم متفاوت را فیلمبرداری می‌کردیم. یکی را در قطب و دیگر را کاملاً در استودیو. مدیر طراحی هنری جیم بیسل که آدم چیره دستی است و چندین سال است که با او و گروهش کارمی‌کنیم. همین طور گروهی از افراد فعال در زمینه تکنیک و جلوه‌های ویژه. بلکه بزرگ‌ترین طرحی است که تاکنون روی آن کارکرده‌ام.

*فکر کنم درماه سوم فیلمبرداری بودید که ویروس شایع شد.

-بله ویروس در اواخر کار رسید. البته مشکلات پیش از آن شروع شده بود. چهار روز قبل از فیلمبرداری دچار التهاب پانکراس شدم. دو روز در مراقبت‌های ویژه بودم و بعد فیلمبرداری را شروع کردم. این کار دیوانگی و خطرناک بود چون تو به قدرت بدنی و سلامتی نیاز داری تا درکار به تو کمک کند.

*شخصیت تو در فیلم مردی است که از بیماری رنج می‌برد و نزار و خسته است... این نقش‌بازی بود یا واقعی؟

-(می‌خندیم) بدون شک بیماری‌ام برای فیلم مفید بود. در ایفای نقش شخصیت کمک کرد. واقعاً خسته بودم، اما خستگی و ضعف هر دو از ویژگی‌های این شخصیت بودند.

*دومین فیلمت طی هفت سال گذشته درباره فضاست، البته بعد از «گرافیتی». چه چیزی در فیلم‌هایی که فضا و آینده جهان را دست‌مایه خود می‌سازند را هیجان انگیز می‌بینی؟

-سال 1961 در دوره مسابقه رفتن به فضا متولد شدم و به عنوان کودک چیزهایی را خوردم و نوشیدم که می‌گفتند خوراک و نوشیدنی فضانوردهاست. بچه که بودم صاحب کلاه فضانورد شدم و خیلی به فضا علاقه داشتم. شاید چون فضا بی انتهاست درحالی که زندگی روی زمین واقعاً محدود است... حالا این توجه مانند قبل با شور و شوق نیست. همراه با این حقیقت است که ما روی دوراهی ایستاده‌ایم. دوست دارم روی کره زمین زندگی کنم تا اینکه دنبال کره دیگری باشم که برای ما به عنوان بشر چندان مناسب نباشد.

*صحنه فضانورد کایل یادآوری خاطرات اوست وقتی که با بچه‌هایش غذا می‌خورد. آیا این بازتاب دهنده نگرانی تو برای آینده است؟

-بله، اما بیشتر از این یادآوری لحظه‌های گرم و صمیمی است که انسان وقتی از کارهای روزانه دور باشد آنها را به یاد می‌آورد. به نظر من هیچ چیز زیباتر از زمانی نیست که من و همسر و فرزندانم هر روز صبح صبحانه می‌خوریم و به ایتالیایی آواز می‌خوانیم. به همین دلیل این صحنه را به تأخیر انداختم و به عنوان قطعه‌ای از زندگی فیلمبرداری کردم که برای ما ارزشمند است و پیش از آنکه دیر شود از آن محافظت می‌کنیم.

*چه خاطرات خیلی غیر صمیمی داری که دوست داری اینجا فاش کنی؟

-همه ما مشکلات و مراحل دشواری را تجربه می‌کنیم. وقتی جوان بودم مفلس بودم و پس از آن برای مدتی طولانی مجرد ماندم. خودم با دست خودم لباس‌ها و ظرف‌ها را می‌شستم و کف آپارتمانم را تمیز می‌کردم. وقتی مجبور بودم دیوارها را رنگ کنم خودم این کار را می‌کردم. این بیهوده نگذشت. وقتی به ایتالیا برمی‌گردم تا کنار خانواده‌ام باشم همه این کارها را انجام می‌دهم با این تفاوت که این کارها را با رغبت انجام می‌دهم و نه ازسر اجبار.