جرمی هانت: اسد می‌ماند و سرنوشتش در دست روسیه است… سفارتی در دمشق دایر نمی‌کنیم

​وزیر خارجه بریتانیا به «الشرق الاوسط» گفت، روسیه باید راه حل درستی پیش روی سوری‌ها بگذارد… او نسبت به بازگشت «داعش» هشدار داد

جرمی هانت: اسد می‌ماند و سرنوشتش در دست روسیه است… سفارتی در دمشق دایر نمی‌کنیم
TT

جرمی هانت: اسد می‌ماند و سرنوشتش در دست روسیه است… سفارتی در دمشق دایر نمی‌کنیم

جرمی هانت: اسد می‌ماند و سرنوشتش در دست روسیه است… سفارتی در دمشق دایر نمی‌کنیم

وزیر خارجه بریتانیا جرمی هانت در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط» گفت، روسیه به شکلی بی‌سابقه توجه خاصی به خاورمیانه نشان می‌دهد و رئیس بشار اسد «به دلیل دخالت روسیه در قدرت ماندگار است».
او افزود اسد «در کوتاه مدت و بلندمدت خواهد ماند» و «بر روسیه است که به ما نشان بدهد چگونه راه حل مناسبی به سوری‌ها ارائه می‌کند و چگونه صلح و ثبات را به سوریه می‌آورد». او تأکید کرد، لندن هیچ طرحی برای گشایش سفارتش در دمشق ندارد.
هانت گفت، تماس‌های بین لندن و واشینگتن دربارهٔ عقب‌نشینی از شرق سوریه ادامه دارد و تأکید کرد ضروری است عقب‌نشینی «به گونه‌ای صورت نگیرد که نسبت به داعش و متحدان ما در نیروهای سوریه دموکراتیک که سالها شجاعانه در کنار ما در ائتلاف علیه داعش جنگیدند، نتایج معکوس بدهد».
وزیر خارجه بریتانیا دربارهٔ یمن بر اهمیت تحقق «راه حل شامل» تأکید کرد که «ایران از یمن به عنوان پایگاهی برای برهم زدن ثبات کشورهای همسایه یمن استفاده نکند». او تأکید کرد تهران باید وعده‌هایش را به عمل تبدیل کند. او گفت «اکنون می‌خواهیم تعهدات تهران به این ترجمه شوند که حوثی‌ها بندر الحدیده را ترک کنند. همه ما می‌دانیم اگر این امر به زودی محقق نشود، درگیری‌ها از سرگرفته می‌شوند».
به نظرهانت مرحله کنونی شاهد تجدید ائتلاف در خاورمیانه است و سال ۲۰۱۹ برای نزاع اسرائیلی-فلسطینی سرنوشت ساز خواهد بود. او گفت بریتانیا پس از «برکسیت» و خروج از اتحادیه اروپا «به خاورمیانه پشت نخواهد کرد» به گونه‌ای که روابط با جهان عرب «بیش از همیشه» خواهد ماند.
این هم متن گفت‌وگویی است که «الشرق الاوسط» روز پنجشنبه با هانت پس از بازگشتش از نشست ورشو برای بحثی پارلمانی دربارهٔ «برکسیت» در دفتر کارش با او انجام داد:

* به تازگی از نشست ورشو برگشتی و تو و همتای ایتالیایی‌ات تنها افراد از کشورهای بزرگ اروپایی شرکت کننده در همایش بودید. نشست را چطور دیدید؟ آیا واقعاً به کنترل ایران منجر می‌شود؟
-بله با همتای ایتالیایی‌ام بودم. در نشست به مسائلی بیش از ایران پرداخته شد و در حقیقت نخست‌وزیر اسرائیل (بنیامین نتانیاهو) و وزرای عرب و جهان حضور داشتند. در این زمینه قابل توجه بود و تاکنون چنین چیزی اتفاق نیفتاده. ما امروز شاهد بازسازی ائتلاف در خاورمیانه هستیم. بسیاری از اتفاقات در این زمینه می‌افتد.
جلسه بسیارسازنده‌ای با حضور وزیر خارجه آمریکا مایک پمپئو و وزیرمشاور دولت سعودی عادل الجبیر و همتای اماراتی‌اش داشتم. وقت زیادی را صرف صحبت دربارهٔ محقق شدن صلح در یمن کردیم. دیدار بسیار مهم بود.
آنچه قابل توجه است اینکه باید امسال را به عنوان نقطه تغییر مسائل در خصوص حل وفصل قضیه اسرائیل و فلسطین ببینیم. مجموعه تماس‌هایی به وجود آمده که پیش از این اتفاق نیفتاده بود.

* همراه با وزیر پمپئو ریاست جلسه پیرامون یمن را به عهده داشتی. چطور می‌توان به تحقق صلح فراگیر در یمن رسید؟
-تشکیل دولت وحدت ملی، به گونه‌ای که به حوثی‌ها نقشی بدهیم تا در تأمین امنیت برای همه بخش‌های یمن ایفا کنند؛ و ایران از یمن به عنوان پایگاهی برای برهم زدن ثبات کشورهای همسایه یمن استفاده نکند. همچنین پایان دادن به بحران انسانی که بدترین بحران انسانی در جهان کنونی است.
مشکل راه حل نهایی نیست چرا که همه اطراف درگیر بر آن اتفاق نظر دارند، بلکه چگونه می‌توان به آن برسیم و چطور اعتماد ایجاد کنیم. به خصوص نکته بسیار مهم توافق استکهلم یعنی اجرایی ساختن آن و عقب‌نشینی از شهر و بندر الحدیده در دریای سرخ و رسیدن به آسیاب‌ها (که انبارهای وابسته به سازمان ملل در آن قرار دارند) و راه صنعا برای رساندن کمک‌های انسان‌دوستانه تحت پوشش برنامه جهانی غذا برای پایان دادن به گرسنگی که حدود ۲۵۰ هزار نفر را رنج می‌دهد.

* دولت حوثی‌ها را ملامت می‌کند و می‌گوید او به توافق پایبند است!
-نمی‌خواهم هیچ طرف را ملامت کنم. واقعیت امر اینکه دو طرف به آتش‌بس احترام گذاشتند. دو ماه پیش بسیار کم بودند مردمی که فکر می‌کردند این امکان‌پذیر است. پس، پیشرفتی به دست آوردیم، اما مسئله اساسی گشودن بندر الحدیده برای رساندن کمک‌ها به شمال کشور است. این هنوز اتفاق نیفتاده. به این نقطه رسیدیم که آخرین فرصت برای اطمینان این است، توافق استکهلم اساس موفقیت در آینده خواهد بود. دو طرف باید درک کنند که اوضاع کنونی تا نهایت ادامه نمی‌یابد. به آتش‌بس به عنوان یک اصل رسیدیم تا الحدیده تخلیه شود و بندر گشوده شود. این همان نقطه‌ای است که باید به آن رسید.

* شما تنها کشور از میان مجموعه چهارگانه‌اید که با تهران روابط دارید، آیا این موضوع را به ایران منتقل کرده‌اید؟
-با وزیر محمد جواد ظریف صحبت‌های طولانی دربارهٔ یمن داشتم. مسئله انسانی یمن را بررسی کردیم. آنچه به من گفت این بود که ایران در تحقق راه حل یمن نقش داشته‌است. ما این تعهدات را گرفتیم و اکنون می‌خواهیم عملی بشوند و حوثی‌ها بندر الحدیده را ترک کنند. همه ما می‌دانیم اگر این امر به زودی محقق نشود، درگیری‌ها از سرگرفته می‌شوند. این برای مردم یمن بد خواهد بود.
باید دست به کار زد و عمل کرد و به جهان نشان دهیم که هرکسی که در جلسات استکهلم شرکت کرده دراجرای توافق صورت گرفته جدی و پایبند است، زیرا اجرایی ساختن بسیار بیش از پیش‌بینی‌ها طول کشید و مردم شروع کردند به طرح این پرسش که آیا همه چیز در حد حرف بود یا می‌دانستند چه می‌گویند. برهمین اساس به هیچ وجه نباید با مسئله اجرایی کردن توافق استکهلم سهل انگاری کرد.

* پنجشنبه دو تصویر وجود داشت: اول نشست ورشو با حضور معاون رئیس‌جمهوری آمریکا مایک پنس و کشورهای بسیار. دوم نشست روسیه-ترکیه-ایران در سوچی. به عنوان وزیر خارجه بریتانیا این دو تصویر را چگونه می‌بینید؟
-خوب، این یعنی اینکه روسیه به شکل بی‌سابقه‌ای توجه خاصی به خاورمیانه نشان می‌دهد که تا مدت‌ها پیش نشان نمی‌داد. همچنین یعنی اینکه امکانی برای بازگشت ائتلاف‌های نظامی مختلف وجود دارد. ضرورتاً منفی نیستند. روند آستانه موفق شد مانع از راه افتادن حمام خون در ادلب بشود. این نکته مثبت است و می‌خواهیم ادامه یابد. باید هماکنون به توافقی میان کشورهای درگیر برای تضمین امنیت سوریه و مرزهایش پیدا کنیم و مطمئن بشویم جنگ در سوریه به شکلی تمام می‌شود که به فاجعه انسانی منجر نشود. اینجا دو اردوگاه متخاصم نمی‌بینم (ورشو و سوچی). می‌خواهم هر طرف نقشش را برای رسیدن به ثبات و پایان بخشیدن به جنگ‌ها بازی کند.

* لندن با مسکو دربارهٔ سوریه برای تحقق این امر گفت‌وگو می‌کند؟
-بگذار صریح باشیم. از آنجا که روس‌ها تصمیم گرفتند در سوریه دخالت کنند، رئیس بشار الاسد ماندگار شد. روسیه این را انتخاب کرده. به همین دلیل روسیه مسئولیت دارد از پایان داستانی که مسیرش را تغییر داد اطمینان حاصل کند. یعنی رسیدن به راه حلی به نفع سوری‌ها. به همین دلیل باید روسیه به ما نشان بدهد چگونه دست به آن خواهد زد، چون سال‌های طولانی براین باور بودیم که محال است سوریه زیر سلطه اسد به آینده درخشانی برسد. او مردی است که از گازعلیه مردمش استفاده کرد که با قوانین بین‌المللی تعارض دارد. روس‌ها حمایت از او را برگزیدند، پس روسیه باید به ما نشان بدهد چگونه می‌تواند صلح و ثبات را به سوریه به ارمغان بیاورد.

* چند هفته پیش گفتی که رئیس بشار اسد تا مدتی در رأس قدرت باقی می‌ماند، منظورت چه بود؟ سال‌ها یا دهه‌ها؟
-آیا براین باورم که ثبات در طولانی مدت زیر حاکمیت اسد محقق می‌شود؟ مطمئناً نه. او شخص وحشتناکی است، در کشتن مردمش برای بقا تردید به خود راه نمی‌دهد. چه آینده‌ای با چنین مردی می‌توان تصور کرد؟ اما در حقیقت او با پشتیبانی و حمایت روس‌ها برپا مانده‌است؛ و احتمال می‌رود در کوتاه مدت یا بیشتر بماند. روسیه باید راه حل داشته باشد چون آنها تصمیم گرفتند اینگونه دخالت کنند.

* برخی کشورهای عرب سفارت خودشان را در دمشق بازگشایی کردند، آیا لندن قصد دارد سفارتش را در دمشق بازگشایی کند؟
-هر کشوری می‌تواند تصمیم این چنینی بگیرد. این را درک می‌کنیم، اما ما طرح‌هایی برای بازگرداندن روابط دیپلماتیک با سوریه نداریم.

*آیا از کشورهای عربی خواسته‌اید که عادی سازی روابط با دمشق را متوقف کنند؟
-کشورها گزینه‌ها و تصمیم خودشان را در این مسئله دارند.

* آمریکا تصمیم گرفت از سوریه عقب‌نشینی کند و اعلام کرد «داعش» شکست خورد، با این موافقی؟
-خوب، اولا دربارهٔ «داعش» شکست جغرافیایی است و شکست کامل نیست. تلاش‌های ائتلاف بین‌المللی بود که وسعت خلافت را به منطقه کوچکی در حد چند کیلومتر محدود کرد و این دست‌آورد بزرگی بود، اما هنوز از عوامل به وجود آورنده گروه شیطانی و ویرانگر داعش خلاص نشدیم. هنوز کارهای بسیاری مانده که باید انجام داد. مسئله بسیار مهمی است مگر اینکه ائتلاف بین‌المللی اعلام کند که ما مأموریت را انجام دادیم. اگر این کار را کردیم فرصت بزرگی پیش می‌آید برای برگشت «داعش». دلایلی وجود دارد که «داعش» دربرخی مناطق عراق خودش را بازسازی می‌کند.
تفکر استراتژیک آمریکا در خصوص عقب‌نشینی از سوریه را درک می‌کنیم. نگاه کن چه اتفاقی در عراق، لیبی، افغانستان و سوریه افتاد. می‌توان دید که کم اتفاق می‌افتد سربازان غربی روی زمین راه حل بلند مدت مشکلات خاورمیانه بوده‌اند. نباید عقب‌نشینی آمریکا از سوریه به گونه‌ای صورت بگیرد که نتایح معکوس نسبت به «داعش» و متحدان ما در «نیروهای سوریه دموکراتیک» داشته باشد که برای سال‌ها شجاعانه در کنار ما علیه «داعش» جنگیدند.

* نقش بریتانیا پس از عقب‌نشینی آمریکا چه خواهد بود؟
-هنوز افقی وجود ندارد که نیروهای بریتانیایی بروند و جای امریکایی‌ها را پرکنند. بدون شک گفت‌وگوهای مستمری با امریکایی‌ها داریم. من چند هفته پیش در واشینگتن بودم و چگونگی تحقق ثبات درسوریه را بررسی کردیم.



الجمیلی به «الشرق الاوسط»:   دستگاه پیشنهاد ترور خمینی در نجف را داد، اما صدام خیانت به «مهمان» را نپذیرفت 

الجمیلی به «الشرق الاوسط»:  
دستگاه پیشنهاد ترور خمینی در نجف را داد، اما صدام خیانت به «مهمان» را نپذیرفت 
TT

الجمیلی به «الشرق الاوسط»:   دستگاه پیشنهاد ترور خمینی در نجف را داد، اما صدام خیانت به «مهمان» را نپذیرفت 

الجمیلی به «الشرق الاوسط»:  
دستگاه پیشنهاد ترور خمینی در نجف را داد، اما صدام خیانت به «مهمان» را نپذیرفت 

آیا درست است که صدام حسین، خمینی را در مدت اقامتش در نجف از پیشنهاد ترور نجات داد به این دلیل که «مهمان» عراق است؟ و آیا این درست است، جمله‌ای که خمینی در پاریس به فرستاده صدام گفت، صدام را متقاعد کرد که همزیستی با مردی که جانشین شاه می‌شود غیرممکن است؟ و ماجرای مواد منفجره‌ای که به بالش ولی فقیه در تهران رسید و سریال بمب گذاری‌هایی که شماری ازستون‌های نظام را درو کردند چه بود؟ ماجرای تماس‌های رژیم صدام و اسامه بن لادن پس از حمله به کویت چیست و چه کسی واسطه برنامه ریزی این دیدار بود؟ و عبدالرحمن یاسین، که در منفجر کردن مرکز تجارت جهانی در نیویورک در سال 1993 شرکت کرد و مدت‌ها در عراق زندانی بود و پس از حمله آمریکا در سال 2003 از زندان خود ناپدید شد، چطور؟ ماجرای ترور رئیس جمهوری جورج اچ دبلیو بوش چقدر جدی بود؟ ماجرای کشتی‌ بمب‌گذاری شده برای بستن کانال سوئز چیست؟ چگونه دانیل، همسر فرانسوا میتران، از بمب دستگاه اطلاعاتی عراق نجات پیدا کرد؟ ماجرای کیف‌های متروی پاریس که صدام برای دوستش ژاک شیراک فرستاد و مثل آنها را برای بی‌نظیر بوتو نخست وزیر پاکستان فرستاد، چیست؟ تصمیم صدام برای مجازات حافظ اسد با حمایت از ژنرال میشل عون... و مجازات معمر قذافی با ایجاد پل هوایی برای حمایت از مخالفان لیبی چه بود؟ آیا این درست است که دستگاه اطلاعاتی از اعدام مرجع، محمد باقر صدر، پس از اینکه به رئیس جمهوری پیشنهاد محفاظت از وی را داد، شگفت زده شد؟ و حسین کامل چطور که تدابیر امنیتی اردن مانع از نزدیک شدن به وی شد و تیم ترور ناامید به بغداد بازگشت؟ ماجرای انگشتر سمی که از بغداد به لندن رفت و سرهای بریده شده در کیسه دیپلماتیک آمدند چیست؟ الجمیلی، در جریان گفت‌وگو با سردبیر روزنامه «الشرق الاوسط» این پرسش‌ها و بسیاری سئوالات دیگر که برای چندین دهه بدون پاسخ معلق مانده‌اند. و پرسش‌های پادرهوا روزنامه نگار را آزار می‌دهند. به همین دلیل به دنبال مردی از معدن دستگاه اطلاعات عراق بودم تا به آنها پاسخ دهد. می‌توان گفت او را پیدا کردم. او افسر اطلاعات سالم الجمیلی است که مدت‌ها در راهروهای دستگاه زندگی کرد و در اینجا داستان ایستگاه‌های خطرناک و هیجان انگیز را برای «الشرق الاوسط» تعریف می‌کند. زمانی که نیروهای آمریکایی در سال 2003 به عراق حمله کردند، الجمیلی مدیر بخش آمریکا در دستگاه بود. او تا می‌توانست برای از بین بردن آرشیو شتاب به خرج داد، اما نیروهای آمریکایی در دستگیری او درنگ نکردند و 9 ماه را در زندان‌های آنها گذراند و پس از آن عازم عمّان شد و بعد دور شد. و اینک او می‌گوید.

دستگاه ضبط منفجر و دست خامنه‌ای فلج شد

در اواسط دهه شصت خمینی به عراق آمد و در آغاز فعالیت نداشت. پس از انقلاب ژوئیه 1968، عراق موضعی در مخالفت با تصمیم شاه برای الحاق جزایر سه گانه اماراتی اتخاذ کرد. محمدرضا پهلوی نیروهای خود را به عنوان برگ فشار و تهدید به سمت مرز عراق حرکت داد. خمینی از سربازان ایرانی خواست که قیام کنند و از دستورات شاه اطاعت نکنند، با توجه به اینکه جنگیدن مسلمان با مسلمان جایز نیست. شاه از اپوزیسیون کُرد در عراق حمایت کرد و ما از مخالفان ایران علیه او حمایت کردیم. اجازه دادیم خمینی گروهش را بیاورد، پاسپورت دادیم، به آنها رادیو دادیم و او فعالیت سیاسی خود را شروع کرد. یکی از رفقای قدیمی رئیس جمهوری به نام علی باوا همآهنگی با خمینی را به عهده گرفت، او در تأسیس «دفتر روابط عمومی» که سازمان اطلاعات از آنجا بیرون آمد، مشارکت داشت. باوا به اشکال مختلف از خمینی و گروهش حمایت کرد و خمینی چندین بار رساندن پیام تشکر خود از رهبری عراق را به او سپرد. پس از توافق الجزایر در سال 1975، ایران حمایت خود را از کُردها متوقف کرد و جنبش کردها فروپاشید. از جمله مفاد قرارداد این بود که فعالیت اپوزیسیون ایران در خاک عراق متوقف شود. لزوم در نظر گرفتن شرایط جدید و رعایت شرایط روابط با ایران به خمینی گوشزد شد. او نپذیرفت و به کار خود ادامه داد. به او گفتیم که اگر اصرار به ادامه فعالیت دارد باید عراق را ترک کند. او سعی کرد به کویت برود و در منطقه مرزی گیر افتاد، سپس مقامات عراقی با بازگشت او به نجف موافقت کردند. در موضوع خمینی و رابطه با ایران سردرگمی ایجاد شد، بعد از اینکه مشخص شد پاسخ دادن به او یا کنترلش مشکل است. در این فضا، رهبری دستگاه به بررسی مشکل و اینکه اصرار خمینی بر ادامه فعالیت به چه می‌تواند منجر شود، پرداخت. در یکی از جلسات، یکی از افسران پیشنهاد داد که خمینی ترور شود و روحانی شیعه ابوالقاسم خویی مسئول ترور وی معرفی شود و بدین ترتیب عملاً این دو از بین خواهند رفت. دستگاه جرأت نکرد بخش دوم پیشنهاد را به رئیس جمهوری ارائه کند و به ارائه قسمت اول یعنی ترور خمینی بسنده کرد. رئیس جمهوری با ترور یا تحویل دادن او به دستگاه اطلاعات شاه موافقت نکرد و گفت:« آیا اطلاعات نمی‌داند او مهمان عراق است؟».

صدام خیانت به «مهمان عراق» را رد کرد خمینی (گتی ایماژ)

در این حال و هوا، خمینی راهی پاریس شد. صدام می‌خواست از مقاصد خمینی برای مرحله بعدی آگاه شود، به ویژه پس از اینکه رژیم شاه به نظر می‌رسید در حال تزلزل است. رئیس جمهوری علی باوه که با خمینی رابطه داشت را مأمور کرد به پاریس برود و همین هم شد. آن جلسه تاثیرات خود را در مرحله بعد می‌گذارد. باوه از خمینی پرسید که در صورت سقوط شاه و بازگشتش به تهران چه خواهد کرد و قاطعانه پاسخ داد که اولویت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سرنگونی رژیم «بعث» عراق خواهد بود. صدام به گزارش فرستاده خود گوش داد و به این نتیجه رسید که در صورت بازگشت خمینی به تهران که بسیار محتمل به نظر می‌رسید، رویارویی اجتناب ناپذیر است. شاه رفت و خمینی برگشت. جریان‌های اسلامی شیعه در عراق برای ابراز همدلی و تعامل شتاب کردند. و خمینی مرجع عراقی محمد باقر الحکیم را تحریک کرد تا انقلاب اسلامی در عراق را اعلام کند. این فضای تنفر از رژیم عراق در پس آزار و اذیتی بود که ایران از طریق نیروهای نیابتی خود انجام داد، به ویژه ترور طارق عزیز و سعدون حمادی و کارگذاری مواد منفجره. نشانه‌های رویارویی شتاب گرفت و به همین دلیل یک خلبان ایرانی را که پیش از شروع جنگ بر فراز عراق سرنگون شده بود، نگه داشتیم تا شاهدی باشد بر اینکه عملاً ایران آغازگر جنگ بود.

برزان التکریتی (گتی ایماژ)

از سالم الجمیلی درباره صحت و سقم حرف‌هایی که در آنها ادعا می‌شد رئیس دستگاه اطلاعاتی برزان التکریتی (برادر ناتنی رئیس جمهوری) دچار اشتغال ذهنی ترور خمینی شده بود پرسیدم. روایت خود را از سر گرفت.
زمانی که «انقلاب اسلامی» در ایران به پیروزی رسید، ترکیبی از نیروها را در برگرفت و نهادهای آن شکننده بودند. خمینی علیه «مجاهدین خلق» برگشت و رهبران آنها را با اینکه نقشی که در سرنگونی شاه داشتند اعدام کرد. جنگ شروع شد و ما باید عناصر قدرت لازم را جمع می‌کردیم. رویارویی علنی و خارج از کنترل شده بود. «مجاهدین خلق» نیروهای کارآزموده، محکم و دارای تجربه در کارهای نظامی و امنیتی داشت و ریشه در جامعه داشتند. با حزب دمکرات کردستان ایران نیز روابط قبلی داشتیم. این روابط به سرویس‌های اطلاعاتی عراق این امکان را داد که ضربات دردناکی به رژیم ایران وارد کنند.

ضربات دردناک

سرویس اطلاعاتی با همه ابزار رسانه‌ای، فنی، مادی و نظامی از «حزب دمکرات کردستان» و «مجاهدین خلق» حمایت کرد و اولین هدف، مجلس شورای ایران، زیر نظر مستقیم برزان التکریتی بود. در 28 ژوئن1981 (7 خرداد 1360) طرحی برای بمب‌گذاری مقر اجلاس اندیشیده شد و به اجرا درآمد و آیت الله حسین بهشتی رئیس قوه قضائیه و 72 تن از شخصیت‌های برجسته اعم از وزرا، معاونان و مسئولان بخش‌های مختلف کشته شدند. ضربه قوی و شدید بود و به نظر می‌رسید که اطلاعات عراق می‌توانست به مکان‌هایی برسد که قرار بود مستحکم باشد.

بازدید علی خامنه‌ای از نیروهای ایرانی در جریان جنگ با عراق در سال 1981... او بر اثر انفجار بمب در ضبط صوت مجروح شد (گتی ایماژ)

رهبر کنونی ایران، علی خامنه‌ای نیز هدف حمله قرار گرفت. در حین ایراد خطبه، بمبی که در ضبط صوت کار گذاشته شده بود منفجر شد و باعث فلج شدن دست راست وی شد. قرار بود خمینی در آن جلسه شرکت کند، اما دیر کرد و جان سالم به در برد.
برزان التکریتی مشتاقانه منتظر بود تا ضربه نهایی را که ترور خود خمینی باشد، وارد سازد. در سال 1981 امکان انجام عملیاتی از این دست به وجود آمد. رسیدن به خمینی کار آسانی نبود، اما وجود روحانی نزدیک به او که احتمالاً با «مجاهدین خلق» همدل بود، مأموریت سخت را آسان کرد. تیمی از سیستم بسته کوچکی تهیه کردند که انتقال داده شد و در بالش خمینی که از پشم بود کاشتند. هنگامی که خمینی بیرون از خانه بود، این دستگاه در زمان نامناسبی منفجر شد، اما صرف رسیدن به اتاق خوابش باعث ایجاد وحشت در بین رهبران انقلاب اسلامی شد. سیستم در حال نبرد مرگ و زندگی بود و همه ضربات مجاز بود.

تصویر خمینی در مراسم معلولان سپاه پاسداران در تهران در سال 1981 (گتی ایماژ)

ضربه‌ها ادامه یافت و در 30 اوت انفجاری به کشته شدن محمدعلی رجایی، کمتر از یک ماه پس ازرسیدنش به ریاست جمهوری، منجر شد. در این انفجار محمد جواد باهنر نخست وزیر نیز همراه وی بر اثر انفجار بمبی که در جلسه شورای عالی دفاع در دفتر شورای عالی دفاع کار گذاشته شد کشته شده.

کشمکش تلخ درخاک کویت
تقابل سرویس‌های اطلاعاتی عراق و ایران به سرزمین‌های دو کشور محدود نشد، بلکه به عرصه‌های دور و نزدیک کشیده شد. الجمیلی می‌گوید که کویت صحنه مبارزه تلخی بود، به ویژه اینکه حزب «الدعوه» عراق که طرفدار ایران است از خاک کویت برای انجام عملیات علیه رژیم عراق استفاده می‌کرد. الجمیلی ایران را به تلاش در سال 1985 برای ترور شیخ جابر الاحمد الصباح امیر کویت متهم می‌کند. و وقتی که گروهی از حزب «الدعوه» عملیات دانشگاه المستنصریه را در ماه آوریل انجام و طارق عزیز را هدف قرار دادند، اطلاعات عراق با تلاش برای ترور وزیر امور خارجه ایران صادق قطب زاده که در راه دیدار با امیر کویت بود، پاسخ داد. کویت همچنین شاهد هدف قرار دادن سفارت ایران با موشک، سوءقصد به یکی از مقامات حزب «الدعوه» و حملات دیگر بود.

صادق قطب زاده (گتی ایماژ)

تلاش خمینی برای انتقال انقلاب به داخل کشور عراق باعث نگرانی شدید رژیم عراق و دستگاه‌هایش شد. روحانی شیعه، سید محمد باقر صدر، جان خود را در همین فضا از دست داد. صدر یکی از برجسته‌ترین نظریه پردازان اندیشه اسلامی شیعی بود که به او محبوبیت و نفوذی گسترده در میان شیعیان عراق داد. عقاید او برخلاف رویکرد مرجع محسن الحکیم و سید ابوالقاسم خویی که مخالف دخالت دین در سیاست بودند انقلابی بود؛ شاید این دو بیم آن را داشتند که این دخالت به پایان نقش مراجع مذهبی در نجف و انتقال مرکز رهبری شیعیان به ایران منجر شود.