جعجع به «الشرق الاوسط»: ما خواهان مواجهه نیستیم… ایران پیروز نشد

جعجع به «الشرق الاوسط»: ما خواهان مواجهه نیستیم… ایران پیروز نشد
TT

جعجع به «الشرق الاوسط»: ما خواهان مواجهه نیستیم… ایران پیروز نشد

جعجع به «الشرق الاوسط»: ما خواهان مواجهه نیستیم… ایران پیروز نشد

رابطه‌ای با «حزب‌الله» نداریم بلکه وزرا و نمایندگان با همدیگر تماس برقرار می‌کنند چون ما نمی‌خواهیم کار مجلس نمایندگان و وزرا را تعطیل کنیم در نتیجه در مسائل فنی با هم داد و ستد دارند

رئیس حزب «القوات اللبنانیه/نیروهای لبنانی» دکتر سمیر جعجع زیر بار پذیرش «پیروزی ایران و حزب‌الله در لبنان» نرفت و اعتقاد دارد که «در حال حاضر رویارویی وجود ندارد چون هیچ‌کسی خواستار مواجهه نیست، اما این بدین معنی نیست که ایران پیروز شد». 
جعجع در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط» از اینکه برخی متحدان با «نیروها» در مسئله سلاح «حزب‌الله» در بیانیه وزارتی همراهی نکردند، ابراز تأسف و تأکید کرد که «نخست‌وزیر سعد الحریری از موضع ما در دولت تقدیرکرد… اما طرف مقابل باید صداهای دیگری را بشنود تا بداند آن کار درست نیست. چیزی نمانده که گروه دیگر باور کند اکثریت با طرح‌های همراه است».
جعجع گفت، جریان‌های وسیعی به نام ۱۴ و ۸ آذار هنوز وجود دارند هرچند تخلفاتی در طریقه نزدیک کردن کارها میان این بخش‌ها وجود دارد.
 به نظر او رابطه با جریان آزاد میهنی و رئیس‌جمهوری میشل عون «در حال حاضر خوب نیست» اما او امیدوار است «پس از پایان انتخابات و تشکیل دولت همکاری بهتر خواهد بود» او همچنین گفت: «برای ما خود شخص رئیس‌جمهوری و رابطه او با جبران باسیل دو چیز جداگانه‌اند. به هیچ‌کدام ما ارتباطی ندارد که در آخر شب بین چه کسانی چه چیزی رد و بدل می‌شود».

متن گفت‌وگو:

* نقشه راه نیروها برای مرحله پس از تشکیل دولت چیست؟
-در حقیقت وضع اقتصادی بسیار ظریف است و تحمل خطابه‌هایی دربارهٔ ضرورت مبارزه با فساد و این قبیل مسائل را ندارد… باید به سمت گام‌های عملی رفت و اولین گامی که پیش روی ما در دولت وجود دارد بودجه است که به نظرم شاه‌بیت است. زیرا بودجه و در نتیجه مخارج دولت طی ۳۰ سال عبارت است از یک ظرف سوراخ. خیلی‌ها بر کنفرانس‌ها «سیدر» و دست‌آوردهایش حساب بازکرده‌اند و پیش از سیدر «پاریس۱» و ۲ و ۳ و شاید «پاریس۱۵». تا وقتی که ظرف سوراخ باشد، هرچه در آن بگذاری هدر می‌رود. پیش از آن باید ظرف را درمان کرد و به صراحت بگویم ما در مسئله بودجه خیلی شفاف و جدی خواهیم بود. بحث‌ها در «سیدر» در جریان بود، فرض می‌شد که کسری بودجه ۸درصد است، اما در واقعیت پس از محاسباتی مشخص شد کسری در سال ۲۰۱۸ به ۱۱درصد رسید. باید کسری را از ۱۱ درصد به ۷درصد کاهش داد وگرنه لبنان در مسیر فروپاشی اقتصادی و مالی خواهد رفت و این به هیچ وجه ساده نیست. برخی می‌گویند در کنفرانس سیدر درخواست شد تا پنج سال آینده هر سال یک عدد ازرقم کسری کم شود و درست‌تر اینکه این طرح براساس این فرض است که کسری ۸درصد است، اما آنچه الآن معلوم شده کسری ۱۱درصد است و پیش‌بینی می‌شود در سال ۲۰۱۹ به ۱۲ درصد برسد چون دست‌کم به دلیل افزایش سود وام‌ها حداقل سالی یک درصد بیشتر می‌شود. پس این گام درست نبود و هرچه بعد از آن بیاید نادرست است. باید برای کاهش این کسری به ۷یا ۷ و نیم درصد باید تلاش‌های زیادی بکنیم. آن وقت می‌توانیم بگوییم که در مسیر درست قرار گرفتیم.
می‌خواهم به نکته دیگری اشاره کنم. تا امروز دولت بسیاری از بودجه‌ها را تا حدودی مقبول می‌بندد اما مشکل اصلی این است که وزرا به این بودجه‌ها مقید باقی نمی‌مانند و علاوه برآن مسئله استخدام‌هاست. سال گذشته حدود ۴تا ۵ هزار استخدام جدید در دولت صورت گرفته. حاکمیت سیاسی نمی‌تواند خود بودجه‌ای بنویسد و بعد خود زیرپا بگذارد.

* از دیدگاه نیروها این مرحله را چگونه می‌توان ترسیم کرد بعد از صحبت شما دربارهٔ عدم سکوت در برابر فساد؟
-همان‌طور که به مسئله برق در دولت سابق پرداختیم. هرچیزی که از آن بوی فساد به مشام برسد و نادرست باشد، حرکت می‌کنیم و به تماس‌های لازم برای کسب اکثریت وزارتی می‌پردازیم تا موضوع متوقف بشود. هیچ چیز را هم درنظر نمی‌گیریم حتی ائتلاف‌های سیاسی را، چون در دولت گذشته ائتلاف‌ها نقض شد. ما در دولت نیستیم تا موقعیت خودمان را به هرقیمتی و هرچه برسر لبنان پیش آید در قدرت تقویت کنیم.

* رابطه شما با «حزب‌الله» چگونه است؟
-رابطه‌ای با «حزب‌الله» وجود ندارد، ارتباطی میان خود وزرا وجود دارد تا مسائل روزانه مردم رفع و رجوع شود و همین‌طور میان نمایندگان با همدیگر. ما نمی‌خواهیم کار مجلس نمایندگان یا وزارتی تعطیل بشود. در نتیجه در حد مسائل فنی با هم تماس دارند.

* اوضاع مرزها چطور است… آیا نگرانی‌هایی از لرزه در موقعیت نظامی وجود دارد؟
-به صراحت بگویم وضع در سراسر منطقه مناسب نیست. مسائل منفی زیادی برهم تلنبار شد و این انباشت به مرحله اخیر به سطح بی‌سابقه‌ای رسید. وضع در منطقه بدون شک نگران کننده و ناآرام است.

* اشاره‌هایی وجود دارد مبنی براینکه تلاش‌هایی برای عادی سازی روابط با «حزب‌الله» در درون دولت وجود دارد در چارچوب دولت موقت. آیا ممکن است برای معضلی به نام سلاح «حزب‌الله» درآینده نه چندان دور راه حلی وجود داشته باشد؟
-به نظر من آنچه ازمخالفان در حال حاضر انتظار می‌رود، کور کردن چشمه نیست بلکه باید برای خود اصل و موضع واضحی دربارهٔ مسائل داشته باشند. مثلاً در بیانیه وزارتی امیدوار بودم که چند گروهی در نهایت بگویند باید اسلحه در اختیار دولت قانونی باشد. این هدف همه ماست. من مسئله تنش‌زایی را می‌فهمم اما محو کردن خود را نمی‌فهمم.

* جو عمومی حاکی است که ایران در منطقه پیروز شده و تلاش می‌کند پیروزی را در لبنان سرمایه‌گذاری کند… به نظرت این درست است؟
-من به‌طور کامل با این دیدگاه مخالفم. اول اینکه مواجهه در منطقه در آستانه وقوع است؛ برخی پیروزی‌های تاکتیکی در اینجا و برخی شکست‌های تاکتیکی در جای دیگر این چیزی است که اتفاق افتاده. کسانی که می‌گویند ایران بر لبنان چیره شده، طرح‌های سید نصرالله را که وزیر خارجه ایران آن رابه شکل دیگر تکرار کرد، عنوان می‌کنم؛ آنها آمادگی دارند ارتش لبنان را مسلح کنند و البته آنها در این سخن‌شان جدی هستند و قصد دارند داروها یا تولیدات دیگرشان را به بازار لبنان وارد کنند، اما همه این طرح‌ها به کجا رسید؟ به هیچ جا نرسید و هرگز نخواهد رسید. در نتیجه این درست نیست که ایران بر لبنان تسلط یافته. در حال حاضر هیچ‌کسی قصد مقابله ندارد اما این بدین معنی نیست که ایران پیروز شده‌است.
[٥:٣٨ م، ٢٠١٩/٢/١٦] حازم: 



جورج کلونی در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط»: از آینده ناامید نمی‌شود، اما مسئولیت‌های دربرابر آن داریم

جورج کلونی در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط»:  از آینده ناامید نمی‌شود، اما مسئولیت‌های دربرابر آن داریم
TT

جورج کلونی در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط»: از آینده ناامید نمی‌شود، اما مسئولیت‌های دربرابر آن داریم

جورج کلونی در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط»:  از آینده ناامید نمی‌شود، اما مسئولیت‌های دربرابر آن داریم

در کنار استعداد ایفای نقش و توان کارگردانی و حرفه‌های مرتبط با سینما به طور کلی(تهیه کننده و نویسنده در برخی وقت‌ها) جورج کلونی استعداد حضور طبیعی در مقابل کسانی را دارد که با او مصاحبه می‌کنند. و این پنجمین گفت‌وگوی ماست و اولین آنها از طریق «زوم». اما با وجود اینکه از راه این شبکه اینترنتی که جایگزین ارتباط طبیعی و حیاتی شده گفت‌وگو کردیم، احساس صداقت و گشاده رویی و صمیمیت طبیعی هنرپیشه به طور کامل از پشت آن ابزار جاری بود، درست همان طور که در گفت‌وگوهای سابق دیده‌ام.

جورج کلونی دیگر چندان بازیگری نمی‌کند. نه به آن اندازه که ده سال پیش یا بیشتر از او سراغ داشتیم. دلیل آن هم اینکه او حالا اصرار دارد نقشی را بازی کند یا فیلمی را کارگردانی که چیزی برای گفتن داشته باشد یا پیامی در ذهن بیننده برجای بگذارد به جای آنکه بگذرد و تمام بشود. این قاعده شامل فیلم‌هایی نیز می‌شود که تهیه یا کارگردانی می‌کند و فیلم « د مید نایت اسکای/آسمان نیمه شب» آخرین آنهاست.

همان طور که پیش از این و با تحسین ازآن نوشتم، از صرفاً یک فیلم علمی-تخیلی پیرامون آینده زمین فراتر است. فیلم پیام‌هاست. یکی از آنها پیرامون تیره و تار بودن آینده‌ای است که پیش چشم ما می‌آید( و ویروس کنونی فقط یکی از آن نشانه‌هاست). درباره پشیمانی و میل به رهایی از گذشته برای تصحیح مسیر آینده. همین طور درباره رابطه انسانی میان دو شخصی است که روی زمین مانده‌اند و افرادی که بی جهت در فضا می‌چرخند.

در حالی که فیلم‌های سلسله‌وار فضایی(«استار وارز»، «استار ترک» و ...) فضا را به عنوان صحنه ماجراجویی انتخاب می‌کنند و این ایده را از فیلم‌های ماجراجویانه‌ زمینی الهام گرفته‌اند. هدف جورج کلونی در این فیلم و همه فیلم‌هایش به عنوان کارگردان، بازگشت انسان به خویشتن است. برای صعود و فرود و سرزندگی و حرکت‌هایش. اما این بار جنگ بزرگ‌تر است و شامل زندگی کنونی و آنی می‌شود که انتظار می‌رود؛ در ترکیبی خوش‌ساخت و تدوین خوب. تولید فیلم نشان دهنده دشواری ساخت آن است به خصوص که کلونی(کارگردان بازیگر) در یک زمان سخت آن را ساخت.

طوفان احساس

*به نظرتو مهم‌ترین مسئله زندگی چیست؟ می‌پرسم چون تو در آخرین فیلمت « آسمان نیمه شب» نگهداری از دختر کوچکی را به عهده می‌گیری که خانواده‌اش را از دست داده است. او برای تو دختر است و تو برای او پدر هستی.

-به طور کلی در زندگی، عشق، خانواده و خانه مهم‌ترین‌اند. به نظرمن این اصل با انسان اولیه متولد شد و ما اکنون همچنان همان قانون انسانی را انجام می‌دهیم و فکرنمی‌کنم از بین برود. رابطه بین شخصیتی که نقشش را ایفا می‌کنم، شخصیت اگوستین و میان شخصیت دختر کوچک دقیقا همانی است که گفتم. یک دیدار بدون برنامه میان مردی که تنها روی این سیاره رها شده و دختری که به آخرین سفینه که برای فرار از آنچه بر سرزمین خواهد آمد گریخت، نرسید. هر دو تنها و چنین هم می‌مانند.

*می‌دانم که تنها گذاشتن او بر روی کره زمین در این داستان ناگزیر بود. این طبیعی است. اگر پسر بود مسئله فرق می‌کرد؟

-بله، اما به میزان مشخصی. دختر به نظر من قدرت دیده شدن بیشتری دارد و مشکلاتی را که احتمالاً گرایش پسر به گوشه گیری به وجود می‌آورد را برنمی‌آنگیزد. همین طور تضاد بین مرد و دخترک درام بهتری خلق می‌کند. اما از جهت حوادث در هر دوحالت همه چیز همان طور باقی می‌ماند.

*درست است، اما به نظر من تو از برانگیختن احساساتی که تماشاگران فکرمی‌کنند در داستان می‌بینند، دور شدی. تنها یک صحنه‌ دردناک وجود دارد که آگوستین دچارش می‌شود وقتی که فکرمی‌کند دختر را براثر طوفان برف گم کرد. به جز آن در پیش بردن رابطه بین آن دو همه چیز محکم و موزون است.

-کاملاً درست است. در صحنه‌ای که گفتی یک لحظه شور و هیجان اولیه است. آگوستین به دنبال هرکسی که با او بود می‌گشت وقتی که طوفان می‌شد بدون در نظر گرفتن جنس یا سن و یا هرچیز دیگر. اما فهمیدن اینکه همسفر دختر کوچکی است به ما به عنوان تماشاگر احساس ضربه احتمالی بزرگ‌تری را می‌بخشد. این تحلیل خوب صحنه است.

*از همین زاویه هم موسیقی از آن ریتم مناسب فیلم‌های خانوادگی یا دراما فاصله می‌گیرد که در فیلم‌هایی حضور دارد که قصد دارند براحساسات عاطفی تمرکز کنند. درست است؟

-در ابتدا الکساندر دسپلا موسیقی الکترونیکی در این مایه‌ها نوشت که آنها را مناسب ندیدم. از او خواستم روی لحن اساسی دیگری کار کند چون به نظرم فیلم مشخصاً آن صحنه‌ای که درباره‌اش صحبت می‌کنیم یا صحنه‌های دیگر نیست، بلکه درباره مسئله‌ای بزرگ‌تر است که آینده زندگی برکره زمین می‌باشد. به نظرم موسیقی را که دسپلا ساخت که از اورکستر زنده و الکترونیک ترکیب می‌شود، بسیار با فکر کلی فیلم تناسب دارد.

* دسپلا در یک مصاحبه گفته، این فیلم «در باره مرگ و موسیقی و امید در دل مصیبت است».

-واقعاً همینطوره...

*درباره آینده زندگی روی زمین گفتی... این آینده نگرانت می‌کند؟ آن را چطور می‌بینی؟

-البته مانند هر انسانی که با آگاهی به اطراف خود و اشتباهاتی که بشر در باره همدیگر و طبیعتی که درآن زندگی می‌کنند مرتکب می‌شوند و مخاطرات بسیاری که پیامد جنگ‌ها و بیماری‌ها و درگیری‌ها هستند نگاه می‌کند. اگر جز این بگویم دروغ گفته‌ام. اما امید به آینده را از دست نمی‌دهم، اما مسئولیت‌های بزرگ در برابر آن داریم. به نظرم هریک از ما وظیفه دارد برای محافظت از آینده و بشریت و محیط زیست در زمینه خود کاری بکند هرچند به نظر کوچک بیاید.

ویرانی احتمالی

*فکر می‌کنی وظیفه تو در زندگی تو را مجبور می‌کند چنین تلاشی بکنی؟

-البته. نه تنها وظیفه من بلکه وظیفه تو و همه است. موفقیت تو در این زمینه. برای بسیاری والاترین هدف غذا رساندن به خانواده‌شان است. این نهایت کاری است که می‌توانند بکنند. اما برای کسانی که می‌توانند باید توقعی بیشتر از این داشته باشیم. در زندگی‌ام خوش شانس بودم به همین دلیل این فرصت را به خودم دادم تا بر مسائلی که در این جهان برایم اهمیت دارند تمرکز کنم. امیدوارم این مسائل، مسائلی باشند که برای جهان نیز مهم‌اند. پس، بله. فکرمی‌کنم من مسئولیت دارم. وظیفه‌ای که باید انجام بدهم.

* این پیام مثبت در زندگی را از کجا الهام گرفتی؟

-با همین بزرگ شدم. از پدر و مادرم آموختم. یادگرفتم که همه ما روی زمین در پیامدها و مسئولیت‌ها و نتایج شریک هستیم. این ویروس آشکارا به ما نشان داد که هیچ مانع و مرزی وجود ندارد. ویروس اهمیتی به این نمی‌دهد چه کسی و کجا را آلوده می‌کند.

*آیا به این مسئولیت از این زاویه نگاه می‌کنی که تو پدرهستی؟

-لابد این مسئله درست است، اما همان طور که گفتم من در محیطی بزرگ شدم که این را به من یاد داد. اکنون زندگی راحتی دارم و این به من این توان را می‌دهد که کارهایی بیش از دیگران انجام دهم.

*آیا این احساس مسئولیت در انتخاب‌ نقش‌هایی که بازی می‌کنی یا کارگردانی دخالت می‌کند؟

- وقتی سناریو را می‌خوانم به این اهمیت می‌دهم که داستان جالبی باشد. محتوایی داشته باشد که نظرم را جلب کند و به عنوان پیام فیلم به بیننده‌ها باشد. همه سناریوهایی که می‌خوانم این چنینی نیستند، به همین دلیل هرسال من را در یک فیلم جدید نمی‌بینی(می‌خندد).

* رمان « آسمان نیمه شب» چه ویژگی‌هایی داشت که برایت جالب بود و تصمیم گرفتی براساس آن فیلم بسازی؟

-کتاب را نخواندم، اما فیلمنامه را خواندم و دیدم ایده جالبی دراین باره دارد که اگر هوشیار نباشیم بلایی که ممکن است سر همدیگر بیاوریم. اگر توجه نکنیم و به سخنان دانشمندان گوش ندهیم. اگر در کینه و تفرقه و بدخواهی فرو برویم آنچه که ممکن است برای همدیگر به وجود می‌آوریم. اگر همین روش زندگی کنونی را ادامه بدهیم به احتمال زیاد در طول 40 سال همدیگر را به طور کامل نابود می‌کنیم. به همین دلیل از این سناریو و مواضعی که درپیش می‌گیرد خوشم آمد.

* می‌دانستی فیلمبرداری فیلم کار طاقت فرسایی است...

-البته، اما اگر به انجام کارعلاقه و اشتیاق داشته باشی به این اهمیت نمی‌دهی.

بهترین خاطره

*تعداد زیادی دستیار و نیروی فنی در این فیلم حضور دارند... به نظرم بیشتر از هرفیلمی که درآن کار کردی.

-بله. بیش از 300نفر روی فیلم کارکردند. در حقیقت دو فیلم متفاوت را فیلمبرداری می‌کردیم. یکی را در قطب و دیگر را کاملاً در استودیو. مدیر طراحی هنری جیم بیسل که آدم چیره دستی است و چندین سال است که با او و گروهش کارمی‌کنیم. همین طور گروهی از افراد فعال در زمینه تکنیک و جلوه‌های ویژه. بلکه بزرگ‌ترین طرحی است که تاکنون روی آن کارکرده‌ام.

*فکر کنم درماه سوم فیلمبرداری بودید که ویروس شایع شد.

-بله ویروس در اواخر کار رسید. البته مشکلات پیش از آن شروع شده بود. چهار روز قبل از فیلمبرداری دچار التهاب پانکراس شدم. دو روز در مراقبت‌های ویژه بودم و بعد فیلمبرداری را شروع کردم. این کار دیوانگی و خطرناک بود چون تو به قدرت بدنی و سلامتی نیاز داری تا درکار به تو کمک کند.

*شخصیت تو در فیلم مردی است که از بیماری رنج می‌برد و نزار و خسته است... این نقش‌بازی بود یا واقعی؟

-(می‌خندیم) بدون شک بیماری‌ام برای فیلم مفید بود. در ایفای نقش شخصیت کمک کرد. واقعاً خسته بودم، اما خستگی و ضعف هر دو از ویژگی‌های این شخصیت بودند.

*دومین فیلمت طی هفت سال گذشته درباره فضاست، البته بعد از «گرافیتی». چه چیزی در فیلم‌هایی که فضا و آینده جهان را دست‌مایه خود می‌سازند را هیجان انگیز می‌بینی؟

-سال 1961 در دوره مسابقه رفتن به فضا متولد شدم و به عنوان کودک چیزهایی را خوردم و نوشیدم که می‌گفتند خوراک و نوشیدنی فضانوردهاست. بچه که بودم صاحب کلاه فضانورد شدم و خیلی به فضا علاقه داشتم. شاید چون فضا بی انتهاست درحالی که زندگی روی زمین واقعاً محدود است... حالا این توجه مانند قبل با شور و شوق نیست. همراه با این حقیقت است که ما روی دوراهی ایستاده‌ایم. دوست دارم روی کره زمین زندگی کنم تا اینکه دنبال کره دیگری باشم که برای ما به عنوان بشر چندان مناسب نباشد.

*صحنه فضانورد کایل یادآوری خاطرات اوست وقتی که با بچه‌هایش غذا می‌خورد. آیا این بازتاب دهنده نگرانی تو برای آینده است؟

-بله، اما بیشتر از این یادآوری لحظه‌های گرم و صمیمی است که انسان وقتی از کارهای روزانه دور باشد آنها را به یاد می‌آورد. به نظر من هیچ چیز زیباتر از زمانی نیست که من و همسر و فرزندانم هر روز صبح صبحانه می‌خوریم و به ایتالیایی آواز می‌خوانیم. به همین دلیل این صحنه را به تأخیر انداختم و به عنوان قطعه‌ای از زندگی فیلمبرداری کردم که برای ما ارزشمند است و پیش از آنکه دیر شود از آن محافظت می‌کنیم.

*چه خاطرات خیلی غیر صمیمی داری که دوست داری اینجا فاش کنی؟

-همه ما مشکلات و مراحل دشواری را تجربه می‌کنیم. وقتی جوان بودم مفلس بودم و پس از آن برای مدتی طولانی مجرد ماندم. خودم با دست خودم لباس‌ها و ظرف‌ها را می‌شستم و کف آپارتمانم را تمیز می‌کردم. وقتی مجبور بودم دیوارها را رنگ کنم خودم این کار را می‌کردم. این بیهوده نگذشت. وقتی به ایتالیا برمی‌گردم تا کنار خانواده‌ام باشم همه این کارها را انجام می‌دهم با این تفاوت که این کارها را با رغبت انجام می‌دهم و نه ازسر اجبار.