​انتصاب ریما بنت سلطان به عنوان سفیر سعودی در واشنگتن

پرداخت پاداش نظامیان شرکت کننده در عملیات‌های نظامی مرزهای جنوبی

​انتصاب ریما بنت سلطان به عنوان سفیر سعودی در واشنگتن
TT

​انتصاب ریما بنت سلطان به عنوان سفیر سعودی در واشنگتن

​انتصاب ریما بنت سلطان به عنوان سفیر سعودی در واشنگتن

شاهزاده محمد بن سلمان نایب خادم حرمین شریفین روز گذشته سه فرمان ملوکانه صادر کرد.
به گزارش الشرق الاوسط، به موجب این فرمان‌ها شاهدخت ریما بنت بندر بن سلطان بن عبدالعزیز آل سعود با رتبه وزیر به عنوان سفیر خادم حرمین شریفین در ایالات متحده آمریکا منصوب شد.
طی این فرمان‌های ملوکانه، شاهزاده خالد بن سلمان بن عبدالعزیز آل سعود نیز با رتبه وزیر به عنوان معاون وزیر دفاع سعودی تعیین شد.
از سوی دیگر بنا بر این فرمان‌ها به دستور پادشاه یک ماه اضافه حقوق به نظامیان شرکت کننده در عملیات‌های نظامی در خطوط مقدم جبهه‌های مرزهای جنوبی پادشاهی عربی سعودی، پاداش تعلق گرفت.
گفتنی است «ریما بنت بندر بن سلطان» متولد سال ۱۹۷۵ میلادی در ریاض و فرزند «بندر بن سلطان بن عبدالعزیز» سفیر سابق سعودی در واشنگتن است.
 وی دارای مدرک لیسانس از دانشگاه جورج واشنگتن در رشته مطالعات موزه و حفظ آثار باستانی است.
وی تاکنون مناصب زیادی داشته‌است که از جملهٔ آنها مدیر بخش اجرایی شرکت جهانی مُد «آلفا»، معاون رئیس سازمان کل ورزش برای بخش زنان در رتبه ۱۵ و عضو شورای مشورتی اقدام ابتکار ملی سعودی است.
وی از سوی مجمع جهانی اقتصاد داووس برای مشارکت در برنامهٔ «رهبران جوان جهان» انتخاب شد.
 نام او همچنین در سال ۲۰۱۴ در فهرست خلاق‌ترین افراد مجلهٔ آمریکایی «فست کمپانی» قرار گرفت.
 در سال ۲۰۱۴ نیز مجلهٔ آمریکایی «فارین پالیسی» او را در فهرست بزرگ‌ترین متفکران جهان قرار داد.
شاهزاده «خالد بن سلمان بن عبدالعزیز آل سعود» در سال ۲۰۱۷ به عنوان سفیر خادم حرمین شریفین در ایالات متحده آمریکا منصوب شده بود.
وی از جملهٔ اولین خلبانانی بود که در عملیات‌های هوایی ائتلاف بین‌المللی ضد داعش به رهبری آمریکا شرکت کرد.
وی دارای مدرک لیسانس پرواز از دانشگاه هوایی ملک فیصل است. 
او تحصیلات خود را در آمریکا ادامه داد و مدرک «مدیران اجرایی ارشد امنیت ملی و بین‌المللی» را از دانشگاه هاروارد گرفت. 
وی همچنین در پاریس در رشتهٔ جنگ پیشرفتهٔ الکترونیک تحصیل کرد.



چگونه عراق از «تهدیدی وجودی خطرناک‌تر از داعش» نجات یافت؟

مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)
مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)
TT

چگونه عراق از «تهدیدی وجودی خطرناک‌تر از داعش» نجات یافت؟

مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)
مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)

منابع دیپلماتیک در بغداد به روزنامه «الشرق الاوسط» گفتند مقام‌های عراقی نگران کشیده شدن کشور به جنگ میان ایران و اسرائیل بودند و آن را «تهدیدی وجودی برای عراق» توصیف کردند که خطرناک‌تر از تهدید داعش بود؛ همان گروهی که زمانی یک‌سوم خاک کشور را اشغال کرده بود.

این منابع توضیح دادند:
«داعش یک پدیده بیگانه بود که در نهایت باید از بدن عراق به‌ویژه با توجه به حمایت منطقه‌ای و بین‌المللی از بغداد برای مقابله با آن طرد می‌شد. اما جنگ ایران و اسرائیل، وحدت عراق را تهدید می‌کرد.»

شرح تهدید وجودی از نگاه منابع دیپلماتیک:

همزمان با آغاز جنگ، بغداد پیام‌هایی از اسرائیل از طریق جمهوری آذربایجان و کانال‌های دیگر دریافت کرد. در این پیام‌ها آمده بود که اسرائیل در صورت حمله‌ای از خاک عراق، پاسخ‌هایی «سخت و دردناک» خواهد داد. اسرائیل مسئولیت هرگونه حمله از خاک عراق را متوجه دولت عراق دانسته بود.

آمریکا نیز از زبان توصیه‌آمیز قبلی عبور کرد و مستقیماً نسبت به عواقب وخیم حملات احتمالی گروه‌های وابسته به ایران هشدار داد.

مقام‌های عراقی نگران «سناریوی فاجعه» بودند. سناریویی که در آن، گروه‌های عراقی به اسرائیل حمله می‌کردند و اسرائیل نیز با موجی از ترورهای هدفمند مشابه آنچه علیه فرماندهان حزب‌الله لبنان و ژنرال‌ها و دانشمندان ایرانی در آغاز جنگ انجام داد، پاسخ می‌داد.

به گفته این منابع، اگر اسرائیل حملات دردناکی علیه این گروه‌ها انجام می‌داد، خشم در میان شیعیان عراق شعله‌ور می‌شد. این وضعیت ممکن بود مرجعیت شیعه را وادار به اتخاذ موضعی جدی کند و در نتیجه، بحران به شکل تقابل مستقیم شیعیان با اسرائیل درمی‌آمد.

این سناریو باعث شد نگرانی‌هایی شکل گیرد مبنی بر اینکه سایر گروه‌های عراقی، شیعیان را مسئول کشاندن کشور به جنگی بدانند که می‌شد از آن دوری کرد. در چنین شرایطی، احتمال بروز شکاف دوباره میان شیعیان و سنی‌ها و تهدید دوباره برای وحدت عراق وجود داشت.

خطر دیگر، موضع احتمالی کردها بود. این احتمال وجود داشت که کردها اعلام کنند دولت مرکزی فقط نماینده یک گروه است، کشور از جنگ‌ها خسته شده و اقلیم دیگر نمی‌خواهد خود را با بغداد درگیر کند؛ چراکه نزدیکی به بغداد، اقلیم را وارد جنگ‌هایی می‌کند که نمی‌خواهد در آن‌ها شرکت داشته باشد.

نقش دولت السودانی

دولت محمد شیاع السودانی با ترکیبی از قاطعیت و تدبیر عمل کرد. به گروه‌ها هشدار داد که تحمل هیچ تلاشی برای کشاندن کشور به جنگی که وحدتش را تهدید می‌کند، ندارد. همزمان، کانال‌های ارتباطی با قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، به‌ویژه آمریکا، را باز نگه داشت.

موضع ایران و موازنه داخلی
دولت عراق از موضع تهران هم بهره برد. ایران نه‌تنها از گروه‌ها نخواست وارد جنگ شوند، بلکه آن‌ها را به خویشتنداری تشویق کرد. برخی معتقدند تهران نمی‌خواست پس از از دست دادن سوریه، روابطش با عراق را نیز قربانی کند.

عامل مهم دیگر، درک گروه‌ها از بزرگی جنگ بود. آن‌ها می‌دانستند این نبرد از توانشان فراتر است؛ به‌ویژه با توجه به شرایط حزب‌الله در لبنان و نفوذ اطلاعاتی اسرائیل درون ایران. اسرائیل نشان داده بود که اطلاعات دقیقی از گروه‌های دشمن دارد و با برتری تکنولوژیک خود، می‌تواند به اهدافش برسد.

سه حمله ناکام

با وجود فشارها، به گفته منابع دیپلماتیک، گروه‌های بی‌انضباط تلاش کردند سه حمله را طراحی و اجرا کنند؛ اما نیروهای امنیتی عراق توانستند پیش از اجرا آن‌ها را خنثی کنند.

منابع همچنین گفتند که ایران زخمی عمیق برداشت؛ چراکه اسرائیل جنگ را به خاک ایران کشاند و آمریکا را به هدف گرفتن تأسیسات هسته‌ای آن ترغیب کرد. به‌گفته این منابع، اگر ایران در پرونده هسته‌ای امتیاز ندهد، احتمال دور تازه‌ای از درگیری وجود دارد.