وزیر امور خارجه بحرین به «الشرق الاوسط»: ایران اجازه ندارد حتی یک روز هم تنگه هرمز را ببندد

مقام بحرینی: دولت عراق جلوی اظهارات تحریک آمیز و بر خلاف منافع ملی کشور را بگیرد

وزیر امور خارجه بحرین به «الشرق الاوسط»: ایران اجازه ندارد حتی یک روز هم تنگه هرمز را ببندد
TT

وزیر امور خارجه بحرین به «الشرق الاوسط»: ایران اجازه ندارد حتی یک روز هم تنگه هرمز را ببندد

وزیر امور خارجه بحرین به «الشرق الاوسط»: ایران اجازه ندارد حتی یک روز هم تنگه هرمز را ببندد

شیخ خالد بن احمد آل خلیفه وزیر امور خارجه بحرین گفت «ایران باید از سیاست در لبه پرتگاه راه رفتن دست بردارد. ایران اجازه ندارد حتی یک روز هم تنگه هرمز را ببندد». ایران به دنبال آغاز دور جدید تحریم های آمریکا تهدید کرد تنگه هرمز را می بندد.
وزیر امور خارجه بحرین در گفتگو با «الشرق الاوسط» در پاریس گفت «دولت عراق اظهارات ضد بحرینی مقتدی صدر رهبر جریان صدری را تایید کرده است» . وزیر بحرینی افزود «دولت عراق باید جلوی اظهارات تحریک آمیز و بر خلاف منافع عراق را بگیرد. کسانی که توهین کردند باید معذرت خواهی کنند». وزیر امور خارجه بحرین به عنواه هیات همراه شیخ حمد بن عیسی آل خلیفه پادشاه بحرین به فرانسه سفر کرده است.
او گفت «بحرین به دنبال عادی سازی روابط با حکومت سوریه نیست بلکه همانند چهار کشور مصر و اردن و سعودی و امارات خواهان فعال سازی نقش آفرینی کشورهای عربی است. کشورهای عربی به مدت طولانی در صحنه حاضر نبودند. بحرین خواستار این است که کشورهای عربی به طور مستقیم به مساله سوریه بپردازند نه از طریق کشورهای منطقه ای مثل ایران و ترکیه.  
او افزود «مردم سوریه باید درباره راهکار سیاسی تصمیم بگیرند. مساله توقف تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب باید در زمان مناسب مطرح شود».
او درباره حوثی ها گفت که باید «همانند شهروندان یمنی رفتار کنند نه اینکه به نیابت از تهران در یمن بجنگند. دخالت ایران در یمن «منافع حیاتی» کشورهای خلیج را در معرض خطر قرار داده است. 
وزیر امور خارجه بحرین درباره اختلاف نظر با قطر خاطر نشان کرد «توپ در زمین دوحه است. قطر از فرصت های پیش آمده چه در نشست سران ریاض و یا اجلاس سران تونس استفاده نکرد».
متن این گفتگو به شرح زیر است:
مقام های بحرینی و فرانسوی به دنبال گفتگو و رایزنی در فرانسه با انتشار دو بیانیه بر دیدگاه های «مشترک» درباره مسائل و کشمکش های جاری در منطقه تاکید کردند. آیا این توافق مثلا درباره سوریه و ایران واقعا وجود دارد؟ البته ما می دانیم که دو کشور درباره این دو پرونده تا حدودی اختلاف نظر دارند.
 بله. ما در مسائل متعددی دیدگاه های مشترک با فرانسوی ها داریم. البته خیلی کم پیش می آید که دو کشور دیدگاه های مشترک داشته باشند. به عنوان مثال، بحرین و فرانسه خواهان ایجاد راهکار سیاسی در سوریه برای توقف کشتار مردم و دست یابی مردم به اهدافشان هستند. این راهکار باید با توجه به بیانیه «ژنو ۱» و قطعنامه های بین المللی ایجاد شود.
بحرین و فرانسه بر این باورند که راهکار اصلی همین است. ما درباره مسئولیت قدرت های غربی از جمله فرانسه در خصوص بازگشت ثبات در سوریه گفتگو کردیم. ما بر لزوم خروج قدرت های منطقه ای از جمله ایران و غیره از سوریه تاکید کردیم. مسئولیت برقراری ثبات در سوریه باید به کشورهایی واگذار شود که توانایی چنین کاری دارند.
 همچنین، نقش کشورهای عربی را نباید نادیده گرفت. پنج کشور عربی مصر و سعودی و امارات و بحرین و اردن چند ماه پیش طرحی در نیویورک پایان دادن به جنگ در سوریه مطرح کردند. این طرح بر مبنای نقش آفرینی مشترک کشورهای عربی که برای مدت زمان طولانی نقش خاصی نداشتند شکل گرفته است. قدرت های منطقه ای با توجه به نبود نقش عربی در سوریه دخالت کردند. این طرح درباره پایان تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب نیستند چرا که بررسی این موضوع هنوز زود است و کشورهای عربی تمایلی به عادی سازی روابط با رژیم سوریه ندارند. دیدگاه مشترک دیگر مقام های بحرین و فرانسه این است که فرانسه و متحدان بین المللی و حتی روسیه باید در خصوص دست یابی به راهکار در سوریه نقش آفرینی کنند. این راهکار بستر مهمی برای مقابله با محافل تروریستی در سوریه مثل «داعش» و غیره فراهم می کند. حکومت ضعیف منجر به قدرت گیری «داعش» در سوریه شد. البته گروه های تروریستی دیگری مثل «حزب الله» هم در سوریه نقش آفرینی می کنند که از حمایت برخی کشورها برخوردارند. اینها هم باید از سوریه خارج شوند. ما و فرانسوی ها دیدگاه مشترکی درباره همه این مسائل داشتیم.

  فرانسوی ها می گویند عادی سازی روابط با رژیم سوریه و مشارکت در بازسازی لازمه دست یابی به راهکار سیاسی است. البته آمریکایی ها و چند کشور دیگر همین نظر را دارند. اما گروهی می گویند بحرین با از سرگیری روابط با دمشق عجله کرده است.
عجله ای در کار نبوده است. روابط دیپلماتیک بین بحرین و سوریه متوقف نشد. سفارت سوریه در منامه بسته نشد و سفارت ما در دمشق به کار خود ادامه می دهند. کارمندان در آنجا هستند اما دیپلمات ها یعنی سفیر و کاردار خاک سوریه را ترک کردند. حالا کاردار بحرین به سوریه رفته است. خیلی از شهروندان سوریه در کشورهای خلیج هستند. ارتباط و عادی سازی روابط دو مقوله متفاوت هستند. برخورداری از ارتباط برای حل مشکل ضروری است و این لزوما به این معنی نیست که ما عجله کردیم و مناسبات عادی با رژیم سوریه داریم. اما هنوز وقت توقف تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب نشده است. اتحادیه عرب باید در این زمینه تصمیم گیری کند. اقدامات بشردوستانه مثل بازگشت آوارگان به کشور می تواند فضایی برای راهکار سیاسی سازنده ایجاد کند. اما ما اقدامات بشردوستانه را به عنوان پیش شرط راهکار سیاسی مطرح نمی کنیم . این نظر قدرت های بزرگ است. 
بحرین خواهان توقف دخالت ایران در امور کشورهای عربی از جمله سوریه است. اما خود ایران با حمایت از رژیم سوریه آن را سرپا نگه داشته است. آیا بحرین دیدگاه متناقضی درباره سوریه و ایران ندارد؟ 
ما خواهان برقراری روابط با سوریه به عنوان یک کشور عربی هستیم. ما سوریه را تنها به دلیل روابطش با ایران حذف نمی کنیم. سوریه یکی از کشورهای بنیانگذار اتحادیه عرب است. سوریه یکی از جوامع عربی مهم در حوزه علم و فرهنگ و صنایع و غیره است.
اما ما اینجا درباره حکومت سوریه صحبت می کنیم نه مردم.
خب ما هم پیشتر با ایران رابطه داشتم. من روابطم را با کشور برادر عربی خراب نمی کنم تنها به این دلیل که دارای مناسبات خوبی با ایران است. بلکه ما به دنبال برقراری روابط و مناسبات با سوریه هستیم تا به سوریه حضور خود را به عنوان یک کشور برادر ثابت کنیم و اینکه به سوریه یادآوری کنیم که کشورهای عربی پیرامونی مهم تر از کشورهای دیگر منطقه هستند. 
آیا به نظر شما توقف تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب زمان زیادی می برد؟ دبیر کل اتحادیه عرب چندین بار «شرط هایی» مطرح کرد که هنوز اجرا نشده اند؟ پس حل این مساله کجاست؟
حل این مساله در توافق بین کشورهای عربی و نیز با سوریه در این باره است. هنوز هیچ کدام از طرف های یاد شده به توافق نرسیده اند.

کشورهای عربی در معرض فشارهای آمریکایی قرار دارند تا به اصطلاح «ترمز» از سرگیری یا عادی سازی روابط با سوریه را بکشند. آیا این پیام به کشورهای عربی رسیده است؟ 
آمریکا یکی از متحدان عمده بسیاری از کشورهای منطقه از جمله بحرین است. آمریکا تحرکات کشورهای عربی را زیر نظر دارند و در این باره از ما پرس و جو کرده است. ما به آمریکایی ها که متحدان ما هستند گفتیم که به مساله توجه کشورهای عربی به سوریه از این زاویه نگاه کنند که به نفعشان تمام می شود. شاید آمریکایی ها تصور می کنند ما عجله کردیم اما ما به آنها گفتیم که عجله ای در کار نبوده و عادی سازی روابط اقدام کارشناسی شده است و توقف تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عربی چندین شرط دارد. ما خواهان تقویت نقش موثر کشورهای عربی در سوریه هستند. ما خواهان نقش آفرینی مستقیم کشورهای عربی در سوریه هستیم نه از طریق گروه های نیابتی. ما نمی خواهیم نقشی مثل ایران یا ترکیه در سوریه داشته باشیم.
آیا این دیدگاه یاد شده شامل حال پنج کشور یاد شده است؟
پنج کشور عربی به دنبال همکاری با دیگر کشورهای جهان درباره سوریه هستند.
تنش بین آمریکا و ایران 
 دامنه تنش و گفتمان جنگ طلب و تهدید به جنگ به تازگی بین ایران و آمریکا در خلیج افزایش یافته است. آیا ما در آستانه یک رویارویی جدید و مستقیم در منطقه هستیم؟
کسی به دنبال جنگ نیست؛ نه آمریکا و نه کشورهای خلیج و نه کشورهای منطقه. ایران با دخالت در امور کشورهای منطقه و دادن پول و اسلحه و اعزام شبه نظامیان اشتباه فاحشی مرتکب شد. اما شرایط کنونی به دنبال خروج واشنگتن از برجام ایجاد شد. برجام به برنامه هسته ای ایران اشاره می کند نه برنامه موشک بالستیک ایران. برنامه موشکی ایران کشورهایمان را در معرض خطر قرار داده است. برجام به سیاست گسترش نفوذ ایران اشاره نکرده است. خب این مسائل در برجام مد نظر قرار نگرفت و به همین دلیل دست ایران برای تهدید روزمره بازتر شد. ایران اکنون می گوید تنگه هرمز را می بندد. اما ایران می داند که اگر چنین اقدامی انجام دهد خود را خفه کرده است. ما این تهدید را جدی می گیریم و با متحدانمان برای مقابله با آن همکاری می کنیم. این تهدیدها باعث شده تا متحدانمان دیدگاهی در راستای دفاع از منافع خود مطرح کنند. ایران در شرایط کنونی مسئولیت خطیری به عهده دارند. ایران باید اقداماتش را در این شرایط حساس مورد بازنگری قرار دهد. الان وقت آن رسیده که ایران رویکرد خود را مورد بازنگری قرار دهد. ایران به دلیل همین رویکرد در لبه پرتگاه قرار گرفته و باید مواظب باشد.
معافیت خرید نفت ایران توسط هشت کشور به زودی متوقف می شود. مقام های ایرانی می گویند یا ایران باید نقت صادر کند و یا نفت از خلیج صادر نخواهد شد. شما چه اقداماتی برای رویارویی با این تحول تازه در نظر گرفته اید؟
این تهدید آشکار برای همه کشورهای خلیج به شمار می رود. اما من بر این باورم که ایران قبل از عملی کردن این تهدید به خوبی فکر خواهد کرد چرا که این تنش بی سابقه و خطرناکی خواهد بود و اجازه نخواهیم داد حتی به مدت یک روز هم اجرا شود. ایران در گذشته در مورد پایان جنگ با عراق تصمیم گیری کرد. مقام های ایران در آن زمان گفتند ایران جام زهر را نوشید. شاید آنها فقط می خواهند پیام های شدید اللحنی به جهان و در درجه اول به کشورهای همسایه بدهند چرا که این کشورها از اهمیت بسیاری برای ایران برخوردارند. ایرانی ها رویکرد ساده لوحانه در پیش نمی گیرند. ما امیدواریم که در این شرایط حساس به درستی فکر کنند.
رویارویی با ایران لزوما به معنای جنگ تمام عیار با ایران نیست. ایران می تواند با جنگ نیابتی گروه های شبه نظامی و تابع خود را بسیج کند.
مگر اینها از مداخله جویی دست برداشته اند؟ اینها در عراق دخالت می کنند و کنترل اوضاع در سوریه و لبنان را در اختیار گرفته اند. این کشورها دارای هویت عربی هستند. ما به هویت خود افتخار می کنیم. این هویت نماد فرهنگ و تمدن ماست. اما هویت این کشورها به ویژه لبنان در حال محو شدن است. بنابراین باید ثبات و امنیت و جلوه های تمدنی منطقه عربی را حفظ کرد. سرنوشت مردم کشورهای عربی که برای اینها اهمیت ندارد. 
تنش با قطر 
آیا مناسبات با قطر اصلاح شدنی است؟
همه چیز به خود قطری ها بستگی دارد. قطر تحت محاصره قرار ندارد. ما درهایمان را به روی حکومت قطر بستیم تا جلوی ضرر را بگیریم. قطر توافقات و تفاهم نامه ها را رعایت نکرد. خادم حرمین شریفین در طرحی اقدام به دعوت امیر قطر برای شرکت در اجلاس سران در ریاض کردند اما خب قطر از حضور در نشست خودداری کرد. خادم حرمین شریفین در نشست سران تونس شرکت کرد. امیر قطر هم آنجا بود و از کنار خادم حرمین شریفین رد شد اما سلام نکرد. بنابراین قطر تمایلی به خاتمه دادن به تنش ندارد. اگر آنها می خواهند تنش باقی بماند ما چیزی برای ازدست دادن نداریم.
آیا تلاش های میانجی گری آمریکایی ها و کویتی ها متوقف شد؟
آمریکایی ها میانجی گری نکردند. کویتی ها میانجی گری کردند. این مساله باید توسط کشورهای عضو شورای همکاری حل شود. اگر کشورهای جهان خواهان حل این تنش هستند باید اجازه دهند که کشورهای عضو شورای همکاری این کار را انجام دهند که شاید طول بکشد. اما اگر متحدان و کشورهای دیگر بیایند و خواهان حل تنش شوند شرایط پیچیده تر خواهد شد. قطر به خوبی می داند که سیاست هایش مثل استقرار نیروهای خارجی و درست نیروهای ترکیه و دخالت در امور کشورهای همسایه و حمایت از گروه های اسلامگرای مخالف حکومت های منطقه تا چه اندازه به کشورهای همسایه ضربه می زند. قطر باید هوشیار باشد. حالا توپ در زمین قطری است و آنها باید بدانند که منافعشان کجا تامین می شود.
زمزمه هایی درباره اعلام راهکار واشنگتن بین فلسطین و اسراییل بعد از ماه رمضان و تشکیل کابینه جدید در اسراییل شنیده می شود. اما فلسطینی ها ابراز نگرانی می کنند. آیا کشورهای عربی فلسطینی ها را به عنوان گروه ضعیف تر در این شرایط پیچیده تنها رها می کنند؟‌ 
ما به مفاد طرح صلح عربی پایبند هستیم. این طرح به خواسته های مشروع فلسطینیان اشاره دارد و از این مطالبات حمایت می کند. ما به دنبال برقراری صلح هستیم اما نادیده گرفتن حقوق قانونی مردم فلسطین منجر به برقراری صلح نمی شود. حالا که طرحی اعلام می شود باید دید که ماهیتش چیست.  اگر رویکرد جدیدی معرفی می شود باید دید که چیست و آیا در راستای دست یابی صلح است یا خیر. بنابراین باید منتظر ماند. طرح های دولت آمریکا همواره برای دست یابی به راهکار موثر بودند. اما ما به اصول طرح صلح عربی پایبند هستیم و در نشست سران تونس به آن اشاره شده است.
اما بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل اینگونه القا می کند که احتمال عادی سازی روابط با کشورهای عربی بدون دست یابی به راهکار سیاسی با فلسطینیان وجود دارد. او می گوید که در این راستا مقام های اسراییلی چندین بار به برخی کشورهای عربی سفر کرده اند.
سفر نتانیاهو به پادشاهی عمان در راستای مناسبات دو جانبه است. هدف و دستاوردهای این سفر اعلام نشد. ما اطلاع خاصی در این باره نداریم. اما سفر هیات های اسراییلی به برخی کشورهای عربی از جمله مسئولیت های ما هست. ما اگر بخواهیم میزبان نشست های بین المللی باشیم اسرائیل عضو جامعه بین الملل است و نمی توانیم مانع حضور اسرائیل در این نشست ها شویم. ما میزبان نشست بازرگانان و کمیته میراث و فیفا بودیم و اسرائیل در این سه نهاد عضویت دارد. ما و اسرائیل در سازمان های مثل سازمان ملل عضو هستیم. اگر خواهان میزبانی نشست های جهانی هستیم نمی توانیم مانع حضور اسراییل شویم. نتانیاهو و برخی وزیران عرب در نشست ورشو بودند. البته ما اصولی داریم که از آنها کوتاه نمی آییم.
راهکار جنگ چهار ساله یمن چیست؟
حوثی ها تعلل می کنند و قطعنامه ها و توافقات را نادیده می گیرند.  شما ببینید آنها در حدیده چه می کنند. عبور یک خودروی «نظامی» از نقطه ای به نقطه دیگر نیازمند هزار و یک تماس و تلفن است. شما می توانید از مارتین گریفیتس (فرستاده سازمان ملل به یمن) بپرسید. نباید یکی از طرف های درگیر از جمله حوثی ها از معادله راهکار سیاسی اخراج شود. این راهکار نیست. آنها باید در درجه اول به عنوان شهروندان یمنی رفتار کنند. اینها یمنی هستند و باید از حمایت از حکومت ایران دست بکشند. حوثی ها در یمن در حال پیکار به نیابت از ایران هستند. اگر حوثی ها خواهان پایان این جنگند باید از ایران فاصله بگیرند. یمن در مرکز منطقه شبه جزیره عرب قرار دارد و دخالت ایران منافع حیاتی ما را در معرض خطر قرار داده است. این غیر قابل قبول است. راهکار روشن است. حوثی ها با اسلحه به جایی نمی رسند و ایران نیز با تسلیحات نمی تواند بر یمن مسلط شود. اگر حوثی ها خواهان دست یابی به راهکارند باید دوباره به عنوان یک حزب سیاسی وارد عرصه سیاست شوند. اما تا زمانی که از تهران دستور می گیرند نمی توان آنها را قبول کرد.
 آیا اختلافات بین شما و عراقی ها بعد از اظهارات مقتدی صدر پایان یافت؟
خب . چهره هایی در عراق مثل مقتدی صدر از خارج دستور می گیرند. آنها همانگونه که ایرانی ها می خواهند به بحرین توهین می کنند. همینکه مقتدی صدر دید که سعودی و عراق در حال ایجاد مناسبات نزدیک و عراق در حال گسترش روابط با بحرین است و سفارت ها و کنسولگری در نجف افتتاح شدند ساز مخالف زد. مقتدی صدر خواهان گسترش روابط عراق با این دو کشور نیست و بیانیه توهین آمیزش را منتشر کرد. ما در آغاز دو ساعت و نیم منتظر ماندیم تا ببنیم دولت عراق چه واکنشی نشان می دهد اما دیدیم که چیزی نشد. برای همین هم کاردار را فراخواندیم و یادداشت اعتراض آمیزی درباره اظهارات غیر قابل صدر تقدیم او کردیم. عراقی ها مقصر تنش در مناسبات هستند. دولت عراق هم بعدا در بیانیه ای با اعلام حمایت از صدر گفت که سفیر بحرین را فراخوانده است.
راهکار توسط عراقی ها تعیین می شود. اما سوال اینجاست که دولت عراق خواهان همکاری با کشورهای عربی است یا اینکه به دنبال حفظ رویکرد کنونی اش است؟ اما این اظهارات غیر قابل قبول نیست. ما دخالت در امور داخلی خود را رد می کند و خواستار به دوش کشیدن مشکلات دیگران هم نیستیم. از دولت عراق می خواهم که در راستای اصلاح مناسبات عراق با کشورهای عربی تلاش کند و روابط دو جانبه را حفظ کند و اجازه ندهد تا این مناسبات با اظهارات و دیدگاه های یاد شده لطمه بخورد. امروز اظهارات ضد بحرینی عنوان شد فردا علیه سعودی حرف می زنند. این در حالیست که سعودی به دنبال گسترش روابط با عراق است. اینها از خارج دستور می گیرند. بنابراین از حکومت عراق می خواهیم تا جلوی اظهارات خلاف منافع ملی عراق را بگیرد. عراقی ها می گویند من باید معذرت خواهی کنم چرا که جواب فردی را دادم که به بحرین توهین کرد. خب آنها باید از این فرد بخواهند معذرت خواهی کند چرا که قبل از هر چیز دیگر به کشور بحرین توهین کرد.



نصرالله در صحنه آخر: این‌گونه ارتباط با تهران قطع شد

أنصار «حزب الله» يشاهدون حسن نصر الله وهو يُلقي خطاباً عبر شاشة عملاقة داخل مسجد في الضاحية الجنوبية بيروت في نوفمبر 2019 (أ.ف.ب)
أنصار «حزب الله» يشاهدون حسن نصر الله وهو يُلقي خطاباً عبر شاشة عملاقة داخل مسجد في الضاحية الجنوبية بيروت في نوفمبر 2019 (أ.ف.ب)
TT

نصرالله در صحنه آخر: این‌گونه ارتباط با تهران قطع شد

أنصار «حزب الله» يشاهدون حسن نصر الله وهو يُلقي خطاباً عبر شاشة عملاقة داخل مسجد في الضاحية الجنوبية بيروت في نوفمبر 2019 (أ.ف.ب)
أنصار «حزب الله» يشاهدون حسن نصر الله وهو يُلقي خطاباً عبر شاشة عملاقة داخل مسجد في الضاحية الجنوبية بيروت في نوفمبر 2019 (أ.ف.ب)

دبیرکل سابق «حزب‌الله»، حسن نصرالله، در ماه‌های آخر پیش از ترور خود بر این باور بود که «جنگ پشتیبانی» تا پایان تحت چارچوب «قواعد درگیری» باقی خواهد ماند و ایران هیچ‌گاه ۴ دهه «مقاومت اسلامی» در لبنان را به راحتی از دست نخواهد داد. اما محاسبات نادرست، حزب‌الله را از گرفتن تصمیمات قاطع درباره جنگی که از سپتامبر ۲۰۲۴ به جنگی خونین و همه‌جانبه تبدیل شده، باز داشت.
این تحقیق نشان می‌دهد که «اسرار میدانی» با افرادی از حزب‌الله که توسط اسرائیل ترور شدند دفن گردید. با از دست دادن این افراد، نصرالله کارآمدی خود را در کنار جانشینانشان که از آگاهی‌های میدانی محروم بودند، از دست داد. با این حال، روایت مخالفی نیز وجود دارد که بیان می‌کند مشکل حزب‌الله نه در رهبری، بلکه در از دست دادن «نیروی ناظر بر موشک‌ها»، که به نوعی «واحد نادر» در حزب و جنگ بودند، نهفته است.
این تحقیق بر مبنای مصاحبه‌هایی با شخصیت‌های لبنانی و عراقی است که در سال ۲۰۲۴ با رهبری حزب‌الله در تماس بودند. این مصاحبه‌ها بین ماه‌های اوت و اکتبر ۲۰۲۵ انجام شد و شامل افرادی از رهبران سابق، روحانیون و اعضای امنیتی بود که هویت برخی از آن‌ها به دلایل امنیتی پنهان می‌ماند.
با وجود اینکه جنگ پشتیبانی در لبنان به صحنه‌ای برای روایت‌های متناقض تبدیل شده است، شهادات در بخش‌هایی از شکاف‌های صحنه آخر پیش از ترور نصرالله، بین ژانویه و سپتامبر ۲۰۲۴، پر کرده است. طبق آمار مقامات لبنانی در این مدت حدود ۳۷۶۸ نفر کشته و بیش از ۱۵ هزار نفر زخمی شدند، در حالی که گزارش دانشگاه تل‌آویو حاکی از آن است که «حزب‌الله» حدود ۲۵۰۰ نفر از نیروهای خود را در حملات هوایی که بیش از ۱۲ هزار نقطه را هدف قرار داد، از دست داده است. مهم‌ترین این اهداف حسن نصرالله و رهبران نظامی از نخبه‌های «جهادی» حزب‌الله بودند.

گروه وسیعی از لبنانی‌ها به سخنرانی تلویزیونی حسن نصرالله، دبیرکل سابق «حزب‌الله»، چشم دوخته بودند (آسوشیتدپرس)

جنگ در چارچوب قواعد درگیری

به گفته یکی از شخصیت‌های لبنانی که رابطه نزدیکی با فرماندهان نظامی حزب‌الله داشت، در هفته‌های نخست جنگ، اعتقاد غالب در حزب‌الله این بود که «قواعد درگیری» برقرار خواهد ماند و «جنگ به جنگی باز» تبدیل نخواهد شد.
این فرد که حاضر شد با «الشرق الأوسط» صحبت کند به شرطی که هویتش فاش نشود، گفت که در یکی از جلسات خصوصی افراد تاثیرگذار حزب‌الله در مراحل اولیه جنگ، «محاسبات نصرالله تنها به درگیری‌های محدود در محدوده مزارع شبعا می‌پرداخت.»
استفاده از مزارع شبعا به طور مجازی، اشاره به درگیری‌های کلاسیک میان «حزب‌الله» و ارتش اسرائیل با استفاده از پهپادهای بمب‌گذاری‌شده یا موشک‌های محلی ساخت خود بود.
وضعیت ذهنی حزب‌الله تا حدودی در چارچوب «معادله بازدارندگی» از زمان توافق برای توقف عملیات گسترده پس از جنگ ۲۰۰۶ باقی مانده بود. اگرچه نصرالله در سخنرانی معروف خود در آن زمان گفته بود که «به جنگی باز می‌رود»، اما او بیشتر از آنچه که واقعاً رخ داد، پیش نرفت.
این شخصیت لبنانی به نقل از یکی از فرماندهان حزب‌الله که بعدها گفته شد به شدت زخمی شده و از دید عموم پنهان گشته، بیان کرد که «بخشی از برنامه‌های حزب‌الله بعد از (طوفان الاقصی) این بود که ایران روزی در مذاکرات قادر به برقراری بازدارندگی و توقف آتش شود.»
وی به «الشرق الأوسط» گفت: «حزب‌الله انتظار داشت که ایران تعادل را به درگیری مختل بازگرداند، مادامی که «رابطه مستحکم» بین تهران و ضاحیه جنوبی برقرار باشد، و به لحظه‌ای برسیم که آتش‌بس بدون تلفات عظیم برقرار شود.»
مسئولان ایرانی، به ویژه علی خامنه‌ای، رهبر انقلاب اسلامی، بارها اظهار کرده‌اند که تهران از متحدان خود دست نخواهد کشید، و نصرالله خود نیز همواره به ایران به عنوان عامل حفظ انسجام و حمایت مالی و تسلیحاتی حزب‌الله ارجاع داده است.

سه چشم

یک روحانی شیعه در حومه نزدیک به ضاحیه بیروت به «الشرق الأوسط» گفت که نقطه عطفی وجود داشت که نقشی تعیین‌کننده در تأخیر «حزب‌الله» در درک مسیر سریع جنگ همه‌جانبه ایفا کرد.
این روحانی که تابعیت لبنانی دارد و علوم دینی را در نجف آموخته، چهار جوان از خانواده‌اش را در طول جنگ از دست داده بود که دو نفر از آن‌ها در حمله هوایی اسرائیل در «العدیسه»، یکی از شهرهای «مرجعیون» در جنوب لبنان کشته شدند. او می‌گوید که نصرالله نیز چندین فرمانده را از دست داده که معادلات را در میدان جنگ تغییر دادند.
این روحانی که به نظر کمتر از شصت سال دارد، می‌گوید: «در نهایت مشخص شد که هر زمان یک فرمانده میدانی کشته می‌شود، نصرالله یکی از چشم‌هایی که به او کمک می‌کرد تا دید واضحی داشته باشد، از دست می‌دهد. دبیرکل سابق حزب‌الله به شدت به پیگیری‌های میدانی علاقه‌مند بود، اما شروع به از دست دادن ابزارهای مؤثر خود کرد.»
براساس این شهادت، بیشترین تأثیر بر نصرالله از دست دادن سه فرمانده بود: طالب عبدالله، که به «ابو طالب» معروف بود، ابراهیم عقیل، معروف به ابراهیم تحسین، و وسام الطويل که ارتباطاتی با دبیرکل سابق حزب‌الله داشت، اما این ارتباطات به سختی قابل تأیید است.
از بررسی زمان‌بندی کشته شدن این سه فرمانده مشخص می‌شود که نصرالله شروع به از دست دادن آنچه در طول مراحل پر تغییر «جنگ پشتیبانی»، «سه چشم» نام گرفتند، می‌کند.

تصویر ترکیبی از فرماندهان نظامی حزب‌الله از چپ: ابراهیم عقیل، وسام الطويل، طالب عبدالله

طویل، که یکی از فرماندهان برجسته در نیروهای «الرضوان» حزب‌الله بود، در تاریخ ۸ ژانویه ۲۰۲۴ کشته شد. در تاریخ ۱۱ ژوئن ۲۰۲۴، حمله هوایی اسرائیل به خانه‌ای در روستای جویه در جنوب لبنان منجر به کشته شدن طالب عبدالله، معروف به «ابو طالب»، شد که مسئول عملیات حزب‌الله در منطقه مرکزی خط مرزی جنوب لبنان تا رودخانه لیطانی بود. گفته شد که این ترور یکی از سخت‌ترین ضربات برای نصرالله بود.
در ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۴، نصرالله همچنین ابراهیم عقیل، فرمانده شورای نظامی، که جانشین فؤاد شکر بود، که در ۳۰ ژوئیه ۲۰۲۴ ترور شده بود، از دست داد.
در نهایت، به گفته روحانی مذکور «نصرالله در محاصره اطلاعات میدانی گمراه‌کننده قرار گرفت و فرماندهان حزب‌الله در میدان نمی‌توانستند وضعیت را در لحظات حیاتی توضیح دهند».
در برخی از دوره‌ها، نوعی از هرج و مرج در اتاق‌های عملیات حاکم بود. فرماندهان در میدان از «بی‌نظمی» شکایت داشتند، چرا که به گفته منابع لبنانی. نیروها بیشتر تحت تأثیر اضطراب و شک قرار می‌گرفتند تا انضباط لازم.
علاوه بر این سه فرمانده، نصرالله همچنین فرمانده واحد «عزیز»، محمد نعمه ناصر، را در ۳ ژوئیه از دست داد. تنها علی کرکی باقی مانده بود که در حمله‌ای به منطقه «ماضی» در ضاحیه در ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴ به همراه نصرالله کشته شد.
با وجود از دست دادن این سه فرمانده، نصرالله و اطرافیانش در طول هشت ماه همچنان در چارچوب «قواعد درگیری» فکر می‌کردند و مواضعش «جنگ همه‌جانبه» را رد می‌کرد.
نصرالله پس از ترور طویل گفت که «عملکردهای مقاومت با دقت مدیریت می‌شود و نه از روی واکنش‌های احساسی». پس از ترور ابو طالب، رسانه‌های لبنانی به نقل از منابع حزب‌الله گزارش دادند که «پاسخ در چارچوب مرزها خواهد بود، و نه جنگی همه‌جانبه به طور فوری». در مراسم تشییع ابراهیم عقیل، نعیم قاسم سخنرانی مفصلی داشت که خلاصه آن این بود که حزب‌الله «وارد مرحله جدیدی شده که در آن جنگ حساب باز است». چند روز بعد، نصرالله ترور شد.
علی امین، ناشر و نویسنده لبنانی، می‌گوید که نصرالله «معتقد بود حزب‌الله از نظر نظامی قادر به بازدارندگی اسرائیل است و از وقوع جنگ همه‌جانبه جلوگیری می‌کند، اما این ارزیابی بعدها اشتباه از آب درآمد».

یک زن لبنانی در مقابل دفتر «حماس» که در اثر حمله اسرائیلی تخریب شده است، پس از اینکه صالح العاروری در ضاحیه جنوبی بیروت در ۲ ژانویه ۲۰۲۴ کشته شد (د.ب.ا)

«پهپاد» حزب‌الله را به خوبی می‌شناسد

مشکل اصلی «حزب‌الله» در خود این حزب نهفته است؛ در نحوه سازماندهی فرماندهان و جایگزینی آن‌ها.
بر اساس منابع لبنانی، فرماندهان میدانی که از ژانویه تا نوامبر (نوامبر) ۲۰۲۴ ترور شده‌اند، اعضای یک زنجیره قطع‌شده از رهبری بوده‌اند. آن‌ها بخشی از یک ساختار مؤسسه‌ای یا سلسله‌مراتب نبودند که تجربه و اطلاعات را به راحتی منتقل کند.
منابع می‌گویند که «فرمانده جایگزین نتوانسته بود تمامی اسرار فرمانده‌ای که ترور شده را درک کند؛ برخی جزئیات عملیاتی همچنان در خفا ماند. این یکی از مشکلات نصرالله در مدیریت جنگ و ادامه فعالیت حزب بود.»
براساس مصاحبه‌هایی که «الشرق الأوسط» انجام داده است، هر فرمانده در «حزب‌الله» سیستم خاص خود را از روابط، اطلاعات و روش‌ها بر اساس تجربه شخصی خود می‌سازد و زمانی که کشته می‌شود، تجربه‌اش با او دفن می‌شود. این شامل نقشه‌های حزبی نیز می‌شود که در نهایت به دارایی‌های شخصی تبدیل می‌شود، حتی اگر مربوط به انبارهای سلاح یا برنامه‌های استقرار باشد، این اطلاعات با صاحبش دفن می‌شود.
یک روحانی لبنانی می‌گوید: «در یک مرحله از جنگ، در حالی که «درون» (پهپاد) اسرائیلی در حال پرواز بر فراز یک واحد از «حزب‌الله» بود، بیشتر از فرمانده میدانی جدید که مسئولیت خود را به تازگی گرفته بود، در مورد حزب‌الله اطلاعات داشت»،.

اسرائیل از «سوراخ سوزن»

شک و تردید برای اولین بار پس از ترور صالح العاروری، معاون سابق رئیس دفتر سیاسی «حماس»، در ۲ ژانویه ۲۰۲۴ به دایره حسن نصرالله رخنه کرد.
روحانی لبنانی می‌گوید که هفته اول آن سال بسیار سخت بود، زیرا با ترور وسام الطویل نیز به پایان رسید. در داخل حزب به طور محدود شنیده شد که «نصرالله آنچه که اتفاق افتاد را پیش‌بینی نکرد (...) او پس از این دو ترور مدتی سکوت کرد.»
نصرالله تصمیم گرفت که دفاع کند نه حمله. علی امین می‌گوید که پس از ترور العاروری، گزارش‌هایی از درون حزب به رهبری رسید که چندین فرمانده نظامی و میدانی با نصرالله به طور فوری دیدار کردند و «خواستند که جنگ به نهایت خود برسد، به دلیل اینکه اسرائیل در حال شکار کردن کادرها و نیروهای حزب است»، اما پاسخ نصرالله به آن‌ها این بود: «هیچ‌گاه اجازه ندهید که به آن سمت برویم.»
واکنش حزب‌الله انقباض و غرق شدن در تردید عمیق بود. روحانی لبنانی می‌گوید که این معمولاً در «جنبش‌های اسلامی، به ویژه شیعه، است که به علت نیاز به بازنگری در خود، به انزوا می‌روند». با این حال، منابع امنیتی گزارش دادند که حزب‌الله شبکه‌های ارتباطی خود را بازبینی کرده تا شاید راهی برای یافتن «سوراخ سوزن» پیدا کند که اطلاعات به «دشمن» منتقل می‌شود.
در شهادتی از یک فرمانده شیعه عراقی که از سال ۲۰۱۵ با «حزب‌الله» لبنان در ارتباط بود، گفته شده که «کانال‌های ارتباطی با حزب‌الله بارها و بارها تغییر کرده بود، به ویژه با افزایش ترور‌ها در بیروت». او ادامه داد: «ما در هر بار که به چیزی از ضاحیه نیاز داشتیم، با افراد جدیدی آشنا می‌شدیم.»
گروه‌های عراقی «هشدارهایی که رفتار برخی افراد در حزب ایجاد کرده بود را درک کرده بودند، کسانی که معمولاً برای گروه‌های عراقی ارزیابی‌های سیاسی و میدانی ارائه می‌دادند». فرمانده عراقی گفت: «حزب‌الله نه تنها مرجع تحرکات میدانی ما بود، بلکه برای تعاملات سیاسی داخلی خود نیز به آن مراجعه می‌کردیم، بنابراین بسیاری در بغداد مشتاق بودند که کمک کنند.»
در آگوست ۲۰۲۴، ایرانی‌ها از گروه‌های عراقی خواستند که از «حزب‌الله» حمایت کنند. فرمانده عراقی گفت: «ما از آن‌ها پرسیدیم که چگونه این اتفاق می‌افتد. آن‌ها گفتند: در این مرحله باید در رسانه‌ها فشار بیاورید که آماده جنگ هستید.»
بعد از مدتی، پیام‌هایی از گروه‌های مسلح عراقی به ایرانی‌ها رسید که نشان می‌داد آمادگی برای جنگ در دفاع از «حزب‌الله» دارند، اما آن‌ها پاسخ دادند: «نه، حتی نصرالله هم این را نمی‌خواهد.»
در ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۴، گروه «کتائب سیدالشهداء» عراقی تعهد کرد که ۱۰۰ هزار نیروی نظامی به مرز لبنان بفرستد، اما هیچ‌کسی نرفت.

اسرائیل با هدف قرار دادن تعدادی از فرماندهان عالی‌رتبه حزب‌الله، ضربات سنگینی به ساختار نظامی این گروه وارد کرد که به طرز چشمگیری توان آن را تضعیف کرد ( ا.ف.پ)

جستجو برای درز اطلاعات

بوی خیانت از جایی به مشام رسید. این را فرمانده عراقی می‌گوید که تا سپتامبر 2024 به‌طور مکرر به بیروت رفت و آمد داشت. او می‌گوید: «در مناسبت‌های مختلف از واسطه‌ها خواسته شد که ماموریت‌هایشان برای انتقال پیام‌ها را متوقف کنند. در واقع حزب‌الله در حال آزمایش روش‌های دیگری بود.»
یک روحانی لبنانی توضیحی برای این وضعیت دارد. او می‌گوید: «حزب‌الله روش‌های مختلفی برای برقراری ارتباط امتحان کرد تا کشف کند که نفوذ از کجا رخ داده است. اسرائیل از کدام درز پنهانیبه دیوار امنیتی اطراف رهبری حزب نفوذ کرده است.»
اما انفجار دستگاه‌های ارتباطی بی‌سیم معروف به «پیجر»، ضربه شدیدی به حزب‌الله وارد کرد و رهبران را از یکدیگر و از شبکه‌های میدانی خود جدا ساخت. این واقعه باعث شد که سیستم به حالتی مشابه خاموشی کامل فرو برود. در یک مقطع، تلاش‌های باقی‌مانده در رهبری حزب برای ترمیم شکاف‌های اطلاعاتی که از اکتبر 2023 آغاز شده بود، شکست خورد.
روحانی لبنانی می‌گوید، در روزهای بعد از انفجار «پیجر» واحدهای میدانی حزب‌الله هیچ‌چیزی نشنیدند. رهبری وقت زیادی صرف کرد تا دوباره دستورات روتین را به «افسران واحدها» بدهد، اما این اقدامات به نتیجه نرسید.
طبق شهادتی که «الشرق الأوسط» به دست آورده، در آن زمان، یک فرمانده نظامی در حزب‌الله از نصرالله پرسید که آیا «قواعد درگیری» هنوز هم برقرار است؟ «غیرعادی بود که پاسخی مشخص دریافت نشد».
نصرالله به این نتیجه رسید که در مرکز یک جنگ تمام‌عیار قرار دارد که هیچ‌گاه نمی‌خواست وارد آن شود، اما دیگر خیلی دیر شده بود، همانطور که منابع از رهبران حزب‌الله در جلسات حیاتی نقل کرده‌اند.
علی محمد احمد، استاد رسانه‌های سیاسی، تحلیلی به نسبت نزدیک به روایت‌هایی که جریان مقاومت به‌طور گسترده قبول دارد ارائه می‌دهد. او می‌گوید که ادامه یافتن «قواعد درگیری» قدیمی می‌توانست به نفع حزب‌الله تمام شود، اما آنچه معادله را تغییر داد، برتری فنی و اطلاعاتی اسرائیل بود که حزب‌الله هرگز به آن فکر نکرده بود. این دقیقاً همان متغیری بود که از دست رفته بود.

تصویر نهایی

بسیاری گفته‌اند که نصرالله در 27 سپتامبر در تشییع محمد سرور، فرمانده واحد پهپادهای حزب‌الله، حاضر شد، پیش از آنکه به حاره حریک در ضاحیه جنوبی بیروت برود و در کنار عباس نیلفوروشان، معاون فرمانده «سپاه قدس» در لبنان، قرار گیرد.
آنچه بین آن‌ها گذشت، همچنان در پرده‌ای از سکوت باقی مانده است. هیچ‌کس نمی‌داند که آیا آن‌ها آخرین بار به بررسی وضعیت «جنگ پشتیبانی» پرداخته‌اند یا خیر. در نهایت، آن‌ها به پناهگاه زیرزمینی رسیدند که مقر مرکزی حزب‌الله بود و در آنجا سفرشان به پایان رسید. در حمله‌ای که اسرائیل اعلام کرده از مقادیر زیادی مواد منفجره فوق‌العاده برای تخریب استحکامات استفاده کرده است، نصرالله و نیلفروشان کشته شدند. روز بعد، سؤالات زیادی در ضاحیه و در همه‌جا برانگیخته شد.
روحانی لبنانی در حالی که به تصاویر کشته‌شدگان از خانواده خود نگاه می‌کرد، گفت: «بسیاری از افراد از محیط مقاومت مدت‌ها تحت تأثیر این شوک قرار گرفتند، اما در نهایت سؤال می‌کردند: چه کسی دیگری را فریب داد؟ حزب‌الله یا ایران؟ مقاومت یا ولی‌فقیه؟»

لحظه حمله به مقر «حزب‌الله» در حومه جنوبی بیروت و کشتن حسن نصرالله در تاریخ ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴ (د.پ.أ)

علی محمد احمد معتقد است که «ذهنیت حاکم در حزب‌الله یک روش اساسی داشت: اینکه آن‌ها نمی‌توانستند از جنگی که بر آن‌ها تحمیل شده بود، خارج شوند. به همین دلیل جنگ را ادامه دادند.»
علی امین نمی‌تواند تصور کند که نصرالله «وحدت جبهه‌ها» را اعلام کرده باشد مگر اینکه به حمایت ایران تکیه می‌کرد و به این باور رسیده بود که اسرائیل «به قدرت بازوهای حزب‌الله در لبنان، عراق و یمن حساب می‌کند». اما دریافت ضربات امنیتی و نظامی باعث سردرگمی نصرالله و تهران شد، تا جایی که «رابطه‌ای که میان آن‌ها بود قطع شد». به دلیل «بی‌اطلاعی آن‌ها از برنامه‌های جنگ اسرائیل در جنگ پشتیبانی»، نصرالله و ایران متوجه شدند که در تله افتاده‌اند.
علی محمد احمد می‌گوید که «حزب‌الله یک سیستم رهبری جمعی است. اما اسرائیل در مراحل اولیه جنگ با از کار انداختن اپراتورهای موشک‌های استراتژیک، به برتری رسید.» او معتقد است که «اپراتورها» «کالای نادری» بودند که جایگزینی برای آن‌ها سخت است. مشکل حزب‌الله نه در از دست دادن رهبران میدانی، بلکه در از دست دادن اپراتورها بود.
محمد علی احمد می‌گوید:«وقتی حزب‌الله صدها موشک را در روز آخر قبل از توقف آتش شلیک کرد، فهمیدیم که آن‌ها توانسته‌اند با اپراتورهای جدید موشک خون جدیدی به سیستم وارد کنند».
«هیچ‌کسی دیگری را فریب نداد.» مشکل اصلی این بود که هر دو طرف، ایران و حزب‌الله، در لحظه‌ای زندگی می‌کردند که قبل از هفتم اکتبر 2023 بود و هیچ‌کدام از آن‌ها نتوانستند ساعت را حرکت دهند.
عقیل عباس، پژوهشگر عراقی در حوزه مسائل آمریکا، می‌گوید که حزب‌الله و ایران نتواسته بودند به‌طور دقیق تغییرات بزرگی را که رخ داده بود درک کنند، علی‌رغم اینکه اسرائیل و بنیامین نتانیاهو بارها اعلام کرده بودند که آنچه اتفاق افتاده شبیه به حملات 11 سپتامبر در ایالات متحده است. «همه فهمیدند که قواعد قدیمی دیگر کار نمی‌کند و قوانین جدیدی با زور اعمال می‌شود.»
آنچه بحران را برای ایران و حزب‌الله عمیق‌تر کرد، این بود که واسطه‌های بین‌المللی از صحنه ناپدید شدند. به گفته عباس«در جنگ‌های قبلی، اروپایی‌ها، برای مثال، در تلاش برای متوقف کردن جنگ بودند، اما در این جنگ این‌گونه نبود»،.
هرچند سرعت اسرائیل نقش حیاتی در تفاوت ایجاد کرد. «ایران نمی‌توانست در برابر این سرعت واکنشی نشان دهد. این رویدادها از توان آن برای پاسخگویی فراتر بود، زیرا زمان برای آماده‌سازی به این حجم از مقابله نیاز داشت.»
با این حال، ایران تلاش کرد که در زمان دیرهنگام با نصرالله ارتباط برقرار کند و او را به کاهش تنش و شاید عقب‌نشینی ترغیب کند، پس از آنکه متوجه شد روش‌های فکری قدیمی دیگر کارساز نیست، اما نتواست او را مجبور به انجام کاری کند. پژوهشگر عراقی می‌گوید که ایران نصرالله را «مالک میدان» می‌دانست.
بعد از تقریباً یک سال از توقف آتش در لبنان، پایان جنگ در لبنان بستگی به اخگری دارد که هنوز در زیر آوار می‌درخشد، همانطور که روحانی لبنانی توصیف می‌کند. او می‌گوید: «لبنانی که قرار است به صلح برسد، در همان صفحه، جبهه‌ها و خطوط تماس جدیدی خواهد داشت.»

 

 


مغرب قهرمان فوتبال جوانان جهان

شادی بازیکنان مغرب پس از پیروزی بر آرژانتین و کسب عنوان قهرمانی (آسوشیتدپرس)
شادی بازیکنان مغرب پس از پیروزی بر آرژانتین و کسب عنوان قهرمانی (آسوشیتدپرس)
TT

مغرب قهرمان فوتبال جوانان جهان

شادی بازیکنان مغرب پس از پیروزی بر آرژانتین و کسب عنوان قهرمانی (آسوشیتدپرس)
شادی بازیکنان مغرب پس از پیروزی بر آرژانتین و کسب عنوان قهرمانی (آسوشیتدپرس)

تیم ملی جوانان مغرب، بامداد امروز (دوشنبه)، برای نخستین بار در تاریخ خود، قهرمان جام جهانی جوانان شد؛ پس از آن‌که تیم آرژانتین، دارنده شش عنوان قهرمانی این رقابت‌ها، را با نتیجه دو بر صفر در پایتخت شیلی، سانتیاگو، شکست داد.

این شب تاریخی و فراموش‌نشدنی برای شیرهای اطلس بود؛ شبی که بازیکنان توانایی خود را در غلبه بر تیمی سرسخت از آمریکای جنوبی به رخ کشیدند.
یاسر الزعبیری، ستاره تیم مغرب، دو گل تیمش را در دقایق ۱۲ و ۲۹ این دیدار به ثمر رساند.

بازیکنان مغرب در مقابل هوادارانشان جشن گرفتند (فرانس‌پرس)

جوانان مغرب برای نخستین‌بار در تاریخ خود به فینال راه یافته بودند؛ پس از آنکه یک مسیر هیجان‌انگیز را که با حذف تیم فرانسه در مرحله نیمه‌نهایی و پیروزی ۵ بر ۴ در ضربات پنالتی پس از تساوی ۱-۱ رقم خورد، گذراندند.

تیم مغرب در طول این تورنمنت نمایشی منظم، پرشور و با روحیه‌ای جنگنده داشت و شایسته بود تا صفحه‌ای تازه در تاریخ فوتبال این کشور بنویسد؛ نتیجه سال‌ها کار زیربنایی که اکنون در رده‌های سنی مختلف در حال ثمربخشی است.

هواداران مغرب در لحظه قهرمانی (فرانس‌پرس)

تیم مغرب در مسیر قهرمانی خود موفق به شکست تیم‌های بزرگی شد. آن‌ها رقابت‌ها را با صدرنشینی در مرحله گروهی آغاز کردند؛ جایی که اسپانیا را با دو گل شکست دادند، سپس برزیل را با نتیجه ۲ بر ۱ مغلوب کردند و تنها شکستشان مقابل مکزیک با نتیجه ۱ بر ۰ بود.

در مرحله یک‌هشتم نهایی، کره جنوبی را با نتیجه ۲ بر ۱ کنار زدند، سپس در یک‌چهارم نهایی با پیروزی ۳ بر ۱ برابر آمریکا به نیمه‌نهایی رسیدند. در آنجا، پس از تساوی ۱-۱ در وقت‌های معمول و اضافه،

با ضربات پنالتی فرانسه را حذف کردند و سرانجام با شکست تیم قدرتمند آرژانتین، دارنده شش عنوان قهرمانی، مسیر دشوار خود را با قهرمانی به پایان رساندند.

یاسر گل‌های پیروزی را به ثمر رساند (فرانس‌پرس)

محمد وهبی، سرمربی تیم ملی مغرب، با تصمیمات جسورانه‌اش به یکی از چهره‌های برجسته ورزشی در کشورش تبدیل شده است؛ به‌ویژه تصمیم استثنایی‌اش در نیمه‌نهایی برای استفاده از دروازه‌بان سوم تیم، عبدالحکیم المصباحی، در ضربات پنالتی مقابل فرانسه؛ تصمیمی که بلیت صعود به فینال را برای مغرب به ارمغان آورد.

وهبی بر سیستمی منسجم تکیه دارد که ترکیبی از قدرت بدنی و انضباط تاکتیکی است و بر نسلی جوان که علی‌رغم دشواری رقابت‌ها، بلوغ ذهنی خود را ثابت کرده‌اند.


چرا روشنگری اروپایی موفق شد و روشنگری عربی شکست خورد؟

محمد أركون
محمد أركون
TT

چرا روشنگری اروپایی موفق شد و روشنگری عربی شکست خورد؟

محمد أركون
محمد أركون

من زمان زیادی را صرف توضیح و تبیین اصطلاحات بیگانه و معادل‌سازی آن‌ها به زبان عربی در جریان ترجمه‌ آثار محمد اَرکون به زبان عربی کرده‌ام. این کار، مرا ناچار به ابداع و اشتقاق بسیاری از اصطلاحات و ترکیبات زبانی جدید کرد. این، یکی از فواید مهم ترجمه‌ آثار اَرکون است که نمی‌توان آن را دست‌کم گرفت. بله، من ناچار شدم ده‌ها بلکه صدها اصطلاح جدید بسازم.
و شخصاً معتقدم اگر پروژه‌ ترجمه، به معنای گسترده‌اش (نه فقط ترجمه‌ آثار اَرکون) موفق شود، ما به زبانی عربیِ مدرن، پویاتر، منعطف‌تر و تواناتر برای بیان پیچیده‌ترین نظریه‌های علمی و فلسفی خواهیم رسید. از این‌رو، «زبان عربی پس از ترجمه» هرگز همان زبان عربی پیش از آن نخواهد بود. وقتی تمامی دستاوردهای علمی و فلسفیِ روشنگری را به زبان عربی منتقل کنیم، بی‌شک به زبانی مدرن و امروزی دست خواهیم یافت و در نتیجه زبان عربی را نیز نجات خواهیم داد.
تمام جنبش‌های بزرگ در تاریخ، بر دوش ترجمه‌های بزرگ بنا شده‌اند. نگاه کنید به ژاپن، کشوری که بیشترین میزان ترجمه را در جهان دارد و بیشترین میزان گشودگی را نسبت به مدرنیته‌ غربی نشان داده است، با این حال، نه اصالت خود را از دست داده و نه شخصیت تاریخیِ عمیق‌اش را. گشودگی به جهان و دیگران، به معنای حل شدن در آن‌ها نیست، بلکه یعنی بهره‌گیری از بهترین چیزهایی که به بشریت عرضه کرده‌، و به کارگیری آن در خدمت فرهنگ محلی یا ملی. یعنی پذیرش جنبه‌های مثبت مدرنیته‌ غربی و رد کردن جنبه‌های منفی‌اش.
اکنون اجازه دهید این پرسش را مطرح کنیم:
چرا ما اَرکون را به روشنگری پیوند می‌دهیم؟
زیرا او نوین‌ترین روش‌هایی را که پیش از این بر میراث مسیحی در اروپا اعمال شده و آن را نوسازی و روشن کرده بودند، بر میراث عربی–اسلامی ما نیز اعمال کرد. این روش‌ها آن میراث را تا حد ممکن تازه، مدرن و حتی از انباشت‌ها، اضافات و تاریکی‌های قرون وسطایی‌اش رهایی بخشیدند. نتیجه این شد که روشنایی‌هایی بی‌سابقه بر متن دینیِ میراثی ما تابیده شد.
تمام روشنفکران عرب، در انجام این مأموریت شکست خوردند، به‌جز اَرکون. او فهم ما از میراث اسلامی عظیم‌مان را به شیوه‌ای بی‌سابقه دگرگون کرد. این همان جایی‌ست که اهمیت و عظمت او در آن نهفته است، و این چیزی‌ست که از او برای نسل‌های آینده به جا خواهد ماند. اندیشه‌ اسلامی پس از اَرکون، دیگر هرگز همان اندیشه‌ اسلامی پیش از او نخواهد بود.
اَرکون با اعمال این همه روش‌های نوین تاریخی و فلسفی بر میراث بزرگ‌مان، با نگاهی کاملاً نو و شفاف به میراث بزرگ اسلام، از دل آن بیرون می‌آید. اما چون ما از کودکی در درون نگاه سنتی–قرون‌وسطاییِ رایج در نزد شیوخ و علمای دین شکل گرفته‌ایم، در درک این دیدگاه تازه‌ای که نویسنده‌ کتاب «نقد عقل اسلامی اصول‌گرا» ارائه می‌دهد، دچار دشواری فراوان می‌شویم.
او نگاهی مدرن، روشنگرانه و رهایی‌بخش به میراث‌مان ارائه می‌دهد؛ نه این‌که صرفاً به تکرار و بازتولید نگاه سنتیِ ایستا، فسیل‌شده و نشخوارشده در طول قرون گذشته بپردازد. این نگاه سنتیِ قرون‌وسطایی، ما را نهایتاً به دیواری بن‌بست کشانده است. بلکه حتی ما را وارد برخوردی ویرانگر با تمام جهان کرده است.
نتیجه‌ای که از همه‌ این‌ها می‌گیریم این است:
هیچ رهایی و نجاتی ممکن نیست، مگر با پیروزیِ تفسیر روشنگرانه‌ نوین از دین، بر تفسیر تاریک‌اندیشانه‌ کهن که دیگر به هیچ وجه با این عصر سازگار نیست.

طه حسين

طه حسین

 

وقتی «اركون» می‌نویسد، همیشه به شیوه‌ای مقایسه‌ای فکر می‌کند. بیشتر موضوعات، اگر نگوییم همه، را از زاویه‌ عربی-اسلامی و زاویه‌ اروپایی-مسیحی بررسی می‌کند. و همیشه همان سؤال را مطرح می‌کند: چرا رنسانس اروپا موفق شد و رنسانس عربی یا اسلامی شکست خورد؟ چرا روشن‌گری اروپایی موفق شد و روشن‌گری عربی که شش قرن زودتر ظهور کرد، ناکام ماند؟ سپس به طور خاص‌تر: چرا فقهای ما فلسفه را تکفیر کردند در حالی که فلسفه در اروپا به شکوفایی کامل رسید؟ بی‌تردید، آنها در طول قرون وسطی مانند ما یا حتی بیشتر فلسفه را تکفیر می‌کردند، اما از زمان دکارت و حتی پیش از آن، دست از این کار کشیدند. آیا فکر می‌کنید اگر فلسفه و فلاسفه تکفیر نمی‌شدند، جریان‌های اصول‌گرایانه‌ای مانند اخوان المسلمین و خمینی‌ها از زمان پیروزی خمینی در سال ۱۹۷۹ یا حتی از زمان تأسیس اخوان المسلمین در سال ۱۹۲۸ بر صحنه مسلط می‌شدند؟ چرا حسن البنا، سید قطب و قُرطبی بر طه حسین، العقاد، نجیب محفوظ و دیگر ستارگان درخشان فرهنگ عربی پیروز شدند؟ منظورم این است که چرا آنها در خیابان‌ها پیروز شدند، اما در سطح فرهنگ واقعی و نخبگان فرهنگی حضور ندارند؟ سپس چرا خمینی بر داریوش شایگان، عبد الکریم سروش و دیگر روشنفکران بزرگ ایران پیروز شد؟ منظورم این است که چرا خمینی این‌قدر آسان صحنه ایران را در دست گرفت؟ اما تا زمانی که تاریخ حرف آخرش را نزده است...

داريوس شايگان

باید دانست که ارکون، به عنوان استاد برجسته‌ای در سوربن، از درون می‌داند چگونه مدرنیته اروپایی شکل گرفته است. او به طور عمیق بر روند تفکر اروپایی در طول تاریخ طولانی‌اش و همچنین روند تفکر عربی-اسلامی در تاریخ بلند آن آگاه بود. بنابراین، او می‌داند چگونه دقیقاً بین این دو مسیر مقایسه کند، چرا یکی متوقف شد و دیگری پرواز کرد... و چگونه گلوگاه‌ها و بن‌بست‌های تاریخی و مشکلات کنونی که عرب‌ها و مسلمانان عموماً با آن روبرو هستند را تشخیص می‌دهد. از همین روست که کتاب مشهورش عنوان دارد: «لأجل الخروج من السياجات الدوغمائية المغلقة: برای خروج از حصارهای دوگماتیک بسته»: یعنی برای خروج از انحصارهای فرقه‌ای و مذهبی که اکنون در برابر ما منفجر می‌شود و تقریباً وحدت ملی ما را با فجایعی هولناک که توسط گروه‌های تعصب و افراط مرتکب می‌شوند، از هم می‌پاشد. سپس از سخنان او می‌فهمیم که غرب با پیروزی الهیات روشن‌گری بر الهیات مسیحی قدیمی و تکفیرگرایانه، بر اصول‌گرایی تاریک و تقسیمات فرقه‌ای و جنگ‌های داخلی‌اش غلبه کرده است. اما ما هنوز در گیر و دار این نبرد گرفتاریم و در آتش آن می‌سوزیم. اینجا تفاوت تاریخی میان عرب‌ها و غرب نهفته است.

 

محمد ارکون

 

ارکون بر این باور است که نمی‌توانیم میراث اسلامی را به درستی بفهمیم مگر اینکه آن را با دیگر میراث‌های دینی که پیش از آن بوده‌اند، به‌خصوص میراث یهودی و مسیحی، مقایسه کنیم. اگرچه اختلافات زیادی بین آنها وجود دارد، اما همه آنها به ریشه‌ای مشترک تعلق دارند که دانشمندان آن را «میراث ابراهیمی توحیدی» می‌نامند. ارکون همواره کشورهای عربی را به ایجاد بخش‌هایی برای تدریس تاریخ ادیان تطبیقی در دانشگاه‌هایشان دعوت کرده است تا جنبه‌های تشابه و اختلاف بین سه دین بزرگ ابراهیمی را درک کنند. برای اینکه خودمان را خوب بفهمیم، باید دیگران را بشناسیم. به عبارت دیگر، اگر دین و میراث خود را با دیگر ادیان ابراهیمی مقایسه کنیم و بر تجربه تاریخی آنها آگاه شویم، بهتر می‌توانیم دین و میراث خود را بفهمیم. این به ویژه مهم است چون یهودیان و مسیحیان اروپایی از قرن هجدهم وارد دوره غربالگری روشن‌گری شده‌اند، اما ما هنوز از این مرحله عبور نکرده‌ایم. این دقیقاً مشکل است. اما مصیبت این است که اخوان المسلمین، خمینی‌ها و دیگر تاریک‌اندیشان این گشودگی را سد می‌کنند و به شدت در برابر آن می‌ایستند زیرا مشروعیت آنها را تهدید می‌کند و عیب‌ها و نواقص آنها را آشکار می‌سازد. این تهدیدی است برای مفهوم قدیمی و قرون وسطایی آنها از دین. برای روشن‌تر کردن این موضوع مثالی می‌زنم: زمانی که امارات متحده عربی «خانه خانواده ابراهیمی» را در جزیره سعدیات در ابوظبی تأسیس کرد، شایعه کردند که قصد دارد اسلام را در دینی عجیب و غریب که خداوند آن را نازل نکرده، حل کند. این حماقتی بی‌نهایت است. اگر این سخن از روی ناآگاهی نباشد، قطعاً نشان‌دهنده سوءنیت و تلاش عمدی برای آشفتگی است. اسلام همچنان اسلام باقی می‌ماند، مسیحیت همچنان مسیحیت، و همین‌طور یهودیت. ادیان بزرگ تا ابد همان خواهند ماند اما مفهوم آنها متفاوت است. مفهوم متسامح و روشن‌گر دوران مدرن از دین متفاوت است از مفهوم تعصب‌آمیز یا تاریک و تکفیرگرای دوران قرون وسطی. وقتی امارات کلیسایی مسیحی، کنیسه‌ای یهودی و مسجدی اسلامی را در کنار هم ساخت، قصد داشت گفت‌وگو و برادری میان این سه دین را برقرار کند نه اینکه آنها را با هم مخلوط کند. و روشن است که «صلح در جهان بدون صلح میان ادیان ممکن نیست»، همان‌طور که اندیشمند معروف هانس کونگ گفته است. امارات می‌خواست تصویر درخشانی از ما ارائه دهد و آن تصویر تاریک و ترسناک را که پس از حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر و فجایع پس از آن در سراسر جهان به ما نسبت داده شد، پاک کند. با این کار بزرگ‌ترین خدمت را به عرب‌ها و مسلمانان کرد. اما به جای اینکه از او تشکر کنند، او را مورد حمله قرار دادند. ای ملت که از جهل خود باعث خنده ملل دیگر شده‌ای!
مشکل اخوانی‌ها و خمینی‌ها این است که فکر می‌کنند مفهوم واپسگرایانه و متحجرانه آنها از اسلام تا ابد ادامه خواهد داشت. اما آنها در اشتباهند. حتی اگر هنوز به دلیل جهل، فقر و بی‌سوادی برخی مردم در خیابان‌های عربی، ایرانی یا ترکیه‌ای از محبوبیت نسبی برخوردارند، اما آنها در نهایت شکست‌خورده‌اند، به دو دلیل اصلی: اول اینکه آنها برخلاف جریان تاریخ و روح زمانه و ذات دوران مدرن حرکت می‌کنند، حتی برخلاف ذات اسلام راستین اگر آن را به درستی بفهمیم. دوم اینکه مردم خواهند فهمید، روشن خواهند شد، پیشرفت خواهند کرد و هرگز برای همیشه نادان باقی نخواهند ماند. همچنین آنها از لطف و رحمت میراث بزرگ اسلامی و گرایش انسانی و فلسفی عمیقی که در دوران طلایی اسلام وجود داشت، غافل‌اند یا آن را نادیده می‌گیرند، نه دوران انحطاط. و مشخص است که این جریان‌های اخوانی، خمینی و مشابه آنها وارث مستقیم دوران‌های طولانی انحطاط‌اند که ما هنوز نتوانسته‌ایم خود را از بند آنها رها کنیم.