جفری: ما خواهان تغییر رفتار حکومت سوریه هستیم نه تغییر اسد

فرستاده ویژه رییس جمهور آمریکا در ائتلاف جهانی ضد «داعش» به «الشرق الاوسط»: ایران باید کاملا خاک سوریه را ترک کند

جفری: ما خواهان تغییر رفتار حکومت سوریه هستیم نه تغییر اسد
TT

جفری: ما خواهان تغییر رفتار حکومت سوریه هستیم نه تغییر اسد

جفری: ما خواهان تغییر رفتار حکومت سوریه هستیم نه تغییر اسد

جیمز جفری فرستاده ویژه رییس جمهور آمریکا در امور سوریه و در ائتلاف جهانی ضد «داعش» روز پنجشنبه (۹ مه) به «الشرق الاوسط» گفت «مسکو به واشنگتن گفت که چنانچه روسیه عملیات نظامی «محدود» در ادلب برای جلوگیری از حملات گروه «هیات تحریر الشام» به پایگاه روسی حمیمیم انجام دهد فشار واشنگتن افزایش می یابد. این پایگاه در نزدیکی لاذقیه قرار دارد.
او افزود «چنانچه عملیات نظامی در شمال غرب سوریه ادامه پیدا کند فشار دولت آمریکا نیز افزایش می یابد».
جفری خاطر نشان کرد «واشنگتن برنامه ای برای تغییر رژیم و آقای بشار اسد ندارد. آمریکا به رویکرد فشار و تحریم اقتصادی حکومت دمشق و متحدانش و حضور نظامی در شمال شرق سوریه و جلوگیری از عادی سازی روابط کشورهای عربی و غربی از یک سو و حکومت بشار اسد از سوی دیگر ادامه می دهد تا در نهایت «حکومت جدید با سیاست های جدید درباره مردم و کشورهای همسایه ایجاد شود». او به پیشرفت فراوان در م‍ذاکرات ترکیه درباره ایجاد «منطقه امنیتی» در بخش شرقی فرات در مرز بین سوریه و ترکیه اشاره کرد.
جفری یادآور شد «آمریکا خواهان خروج نیروهای ایرانی از سوریه پس از فرآیند سیاسی است. این یک خواسته عملی است. وضعیت نیروهای خارجی در سوریه باید مثل شرایط پیش از ۲۰۱۱ شود».
جفری گفت «باید آمار دقیقی درباره نیروهای دریایی مستقر در منطقه تنظیم شود چرا که ما متوجه سیگنال های خطرناک و جدی در خصوص تهدیدهای ایران شدیم. واشنگتن به ایران اجازه نمی دهد تا خلا در شمال شرق سوریه را پر کند».
متن گفتگوی تلفنی «الشرق الاوسط» با جیمز جفری در زیر می آید:
نظر دولت آمریکا درباره تنش کنونی در ادلب چیست؟ من و همکارانم در حال تماس و رایزنی با روس ها و ترک ها و اپوزیسیون درباره این موضوع هستیم. ما آشکارا به همه گروه ها ابلاغ کردیم که خواهان توقف عملیات نظامی هستیم. چنانچه پرزیدنت ترامپ در سپتامبر گفت عملیات نظامی گسترده در ادلب یک ماجراجویی خواهد بود و ما از آن حمایت نمی کنیم. دغدغه ما تنها به خاطر حمله شیمیایی نیست بلکه عملیات نظامی منجر به افزایش شمار پناهندگان و آوارگان می شود. عملیات نظامی منجر به انتقال عوامل تروریستی از ادلب به جاهای دیگر می شود. همه این عوامل درست هستند. حکومت و روسیه از لحاظ ژئواستراتژیکی هنوز راهکار نظامی و نه سیاسی را در پیش گرفته اند. این دست یابی به راهکار سیاسی با توجه به قطعنامه ۲۲۵۴ را پیچیده تر می کند. حکومت سوریه و هوادارانش مقصر اصلی اجرا نشدن این قطعنامه هستند. این به نظر ما یک فاجعه تمام عیار است. شما گزینه دیگری به جز تماس و رایزنی برای جلوگیری از افزایش تنش و عملیات نظامی در پیش گرفته اید؟ من به رویدادها تنها به دید نظامی نگاه نمی کنم. ما ابزارهای سیاسی و اقتصادی و نظامی درباره سوریه دراختیار داریم: تداوم حضور نظامی ما برای مبارزه با «داعش» در شمال شرق سوریه و جلوگیری از پر کردن خلا در شمال شرق سوریه توسط کشورها و گروه های دیگر و حمایت از حملات اسرائیل علیه تاسیسات و نیروهای ایرانی در سوریه و جلوگیری از دسترسی رژیم به پول های جمع آوری شده برای بازسازی کشور و جلوگیری از تلاش های حکومت و روسیه برای بازگشت پناهجویان و جلوگیری از به رسمیت شناختن حکومت سوریه در اتحادیه عرب یا کشورهای دیگر و اعمال تحریم با همکاری اروپایی ها علیه رژیم سوریه.
پس اینها ابزارهای اقتصادی و دیپلماتیک هستند؟
این ابزارهای در اختیار ما هستند. شاید ما با بهره گیری از این ابزارها موفق به توقف عملیات نظامی نشویم اما دیدگاه پرزیدنت ترامپ در موارد خاص مثل حمله شیمیایی کاملا روشن است. ما در موارد دیگر از ابزارهای غیر نظامی برای افزایش فشار به رژیم و متحدانش استفاده می کنم تا این پیام را برسانیم که عملیات نظامی غیر قابل قبول است. آیا زمان عملیات نظامی در ادلب با احتمال دست یابی واشنگتن و آنکارا به توافق بر سر ایجاد «منطقه امنیتی» در شمال شرق سوریه ارتباط دارد؟ نمی خواهم وارد جزئیات شوم. روسیه به صراحت به ما گفت که حمله به ادلب یک عملیات نظامی محدود خواهد بود و در واقع واکنش به حمله های پیاپی گروه «هیات تحریر الشام» به پایگاه حمیمیم است. روس ها می گویند پایگاه روسیه مورد چندین حمله قرار گرفته که البته ما نمی توانیم این خبر را تایید کنیم. عملیات نظامی تا الان که محدود بوده اما همین حملات منجر به کشته شدن صد نفر و آواره شدن ده ها هزار نفر شده است. این عملیات باید متوقف شود. ما در شرایط کنونی هیچ تصوری از خواسته روسیه یا حکومت سوریه نداریم.
اما بی گمان رژیم سوریه به وضوح اعلام کرد که با توافق سوچی و آتش بس مخالف است و ادلب را به عنوان منطقه تحت کنترل خود می خواهد. در مورد منطقه امنیتی، آیا این خبر که آمریکا و ترکیه بر سر کلیات به توافق رسیده اما هنوز درباره مرزهای این منطقه اختلاف نظر دارند درست است؟ 
نمی خواهم وارد جزئیات شوم. اما باید گفت: این منطقه در همه مناطق مرزی ترکیه و سوریه در شرق فرات ایجاد می شود. اختلاف نظر درباره عمق این منطقه هنوز وجود دارد. آمریکا و ترکیه درباره نحوه تامین امنیت نیروهای دو کشور در منطقه در حال رایزنی هستند که پیشرفت زیادی درباره این مسائل داشتیم. اما ما خواهان این هستیم که هر چه زودتر به توافق نهایی برسیم. 
 عبد الله اوجالان رهبر حزب کارگران کردستان درباره حمایت از گفتگو میان «نیروهای دموکراتیک سوریه»‌و رژیم دمشق و عدم سخت گیری به حکومت آنکارا بیانیه داده است. آیا بخشی از گفتگوهای آمریکا و ترکیه درباره منطقه امنیتی همین بیانیه نبوده است؟ باید این سوال را از کسانی که از دیدگاه ترکیه و اوجالان اطلاع بیشتری دارند پرسید. اما من تاکید می کنم که ما با آقای اوجالان یا حلقه نزدیک به او هماهنگی نکردیم.
شما به ترکیه و اسراییل و ژنو سفر کردید. گر پدرسون فرستاده ویژه سازمان ملل در امور سوریه طرحی درباره گردهمایی بین گروه آستانه و گروه کوچک مطرح کرد. نظر واشنگتن دراین باره چیست؟
البته بنده طرح معینی تا حالا از زبان آقای پدرسون نشنیده ام. پدرسون گفت که باید به شیوه بهتر از «گروه کوچک» و «گروه کشورهای ضامن در آستانه» برای فعالیت و رایزنی دست یافت. او در این باره چندین ایده دارد که بر قطعنامه ۲۲۵۴ مبتنی هستند.  این قطعنامه «گروه بین المللی حمایت از سوریه» را به عنوان مسئول رایزنی و مشورت با فرستاده سازمان ملل معرفی کرده است. فعالیت گروه بین المللی حمایت از سوریه متوقف شده است. پدرسون به دنبال ایجاد یک فرمول است. این فکر بدی نیست اما ما خواهان اطلاع از جزئیات و اعلام تصمیم نهایی هستیم.
آمریکا بارها به ایران هشدار داده است. ناوگروه «آبراهام لینکلن» به منطقه اعزام شده است. آیا افزایش تنش نظامی به مرحله جدی رسیده است؟
اولا: اظهارات کاخ سفید و وزارت دفاع و مایک پمپئو وزیر امور خارجه درباره ایران و استقرار نیروهای دریایی آمریکایی در منطقه روشن و واضح است. این اظهارات به دلیل وجود سیگنال های جدی درباره تهدیدهای ایران مطرح شده اند. بنابراین ما باید دیدگاه آمریکا دراین باره را جدی بگیریم.
حضور آمریکا هدف های متعددی دارد: مبارزه با «داعش» و مهار ایران و عملیات نظامی دیگری که توسط پرزیدنت ترامپ اعلام می شوند. ایران در منطقه فعالیت می کند. ما رویکرد مهار ایران را در پیش گرفته ایم و در برابر فعالیت های ایران در سوریه و عراق و لبنان و «حزب الله» و یمن واکنش نشان می دهیم. این بر کسی پوشیده نیست. همه این کشورها عرصه فعالیت ایران هستند. هدف اصلی ما به عنوان مثال در شمال شرق سوریه شکست «داعش» و اطمینان از عدم وجود خلا و ایجاد منطقه امنیتی است که نگرانی ترکیه برای عدم ثبات را برطرف کند. ما در خصوص فعالیت های ایران در منطقه از ابزارهای تحریم اقتصادی و نظامی استفاده می کنیم.
آمریکا و متحدان اروپایی اش درباره حضور نظامی در آینده در شمال شرق سوریه به توافق رسیده اند؟ ما با همکاری متحدان محلی برنامه ای برای برقراری ثبات در شمال شرق سوریه و شکست «داعش» داریم. اما در خصوص نیروهای مستقر در سوریه باید گفت که پرزیدنت ترامپ رویکرد خروج تدریجی و مسئولانه را در پیش گرفته است. این سیاست ما است و پرزیدنت ترامپ خواهان ماندن شماری از نیروها برای یک مدت معین است. تعداد نیروهایی که می مانند توسط ما تعیین می شوند که با دیدگاه متحدانمان در ائتلاف ضد «داعش» نیز همسویی خواهد داشت. ما در حال رایزنی درباره حضور نیروهای غیر آمریکایی هستیم و دیدگاه های مثبتی تا حالا دریافت کردیم. حومه دیرالزور شاهد اعتراضاتی به «نیروهای دموکراتیک سوریه» بود. آمریکا و ائتلاف ضد «داعش» چه اقداماتی برای تامین خواسته های مردم انجام داده اند؟ گفتنی است ائتلاف ضد «داعش» با توجه به خواست ساکنان شمال شرق سوریه برای مبارزه با «داعش» حضور دارد. ما در آنجا حکمرانی نمی کنیم و تنها کمک هایی در اختیار مردم قرار می دهیم. بی گمان ما نگرانیم چرا که برخی متحدانمان که با «داعش» مبارزه می کنند شرایط مناسبی ندارند. ما خواهان همکاری همه گروه ها با یکدیگر هستیم. اما ما تنها به نیروهای خود دستور می دهیم و وظیفه دستور دادن به گروه های دیگر را نداریم. نظر واشنگتن درباره حمله های مکرر اسرائیل در سوریه چیست؟ آیا آمریکا خواهان خروج کامل ایران از سوریه است؟‌آیا چنین چیزی عملی است؟ ما خواهان این هستیم که آرایش حضور نیروهای خارجی در سوریه در پایان فرآیند سیاسی به پیش از ۲۰۱۱ برگردد. این خواسته با قطعنامه ۲۲۵۴ انطباق دارد و در نهایت حکومتی در سوریه سرکار بیاید که رفتار متفاوتی در پیش بگیرد. این هدف اصلی آمریکا است. نیروهای ایرانی از جمله گروه هایی هستند که باید خاک سوریه را ترک کنند. نیروهای ایرانی امنیت اسرائیل را در معرض خطر قرار داده و باعث افزایش ناامنی و بی ثباتی در سوریه شده اند. ما خواهان خروج همه نیروهای خارجی هستیم. این خواسته غیر واقعی نیست. موارد بسیاری از تحولات سیاسی بوده که خروج نیروهای خارجی کشورهای دیگر را به دنبال داشته است. اسراییل به عنوان مثال با توافق صلح خاک سینا را ترک کرد. نظر آمریکا درباره بشار اسد رییس جمهور سوریه چیست؟ ما سیاست خاصی درباره تغییر نظام و آقای اسد نداریم. ما تابع قطعنامه ۲۲۵۴ هستیم که در شورای امنیت و با موافقت روسیه تصویب شد. در این قطعنامه به تغییر قانون اساسی و برگزاری انتخابات زیر نظر سازمان ملل و تغییر حکومت اشاره شده است. واژه حکومت چند بار در این قطعنامه به کار رفته چرا که حکومت کنونی غیر قابل قبول و جنایتکار و وحشی است. ما خواهان تغییر بوده و بر آن پافشاری می کنیم. سیاست فشار در سوریه تغییر نمی کند مگر اینکه حکومت سوریه رفتار متفاوتی با مردم و همسایگانش در پیش بگیرد. این سیاست ما است. ما به دنبال تغییر یک فرد معین نیستیم. آیا فکر می کنید کمیته تدوین قانون اساسی به زودی تشکیل می شود؟
ما قویا از پدرسون فرستاده سازمان ملل در امور سوریه و آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل حمایت می کنیم. پدرسون فرد شجاعی است و با برخورداری از حمایت دبیر کل سازمان ملل می تواند قطعنامه ۲۲۵۴ را اجرا کند. دی میستورا نتوانست این کار را انجام دهد چرا که رژیم سوریه از همکاری با جامعه بین الملل و شورای امنیت سرباز می زند. این غیر قابل قبول است. بنابراین ما به تلاش برای ایجاد ابزارهای فشار به حکومت سوریه و متحدانش ادامه می دهیم تا اینکه رژیم سوریه وادار به همکاری در فرآیند سیاسی شود.
راهکار در سوریه سیاسی است نه نظامی. راهکار سیاسی مبتنی بر تغییر رفتار رژیم است. ما برای رسیدن به این هدف از همه شیوه های فشار برای تغییر شرایط استفاده می کنیم.
درباره بازسازی چطور؟
ما می گوییم که نباید قبل از تغییر رفتار رژیم پولی برای بازسازی خرج شود. اروپایی ها و سازمان ملل و کشورهای عربی دیدگاه واحدی در این باره دارند.
نظر شما درباره عادی سازی روابط چیست؟
نه. ما با ایجاد مشروعیت دوباره به رژیم مخالفیم. ما سیاست خود را در عمل نشان می دهیم. اگر عملیات نظامی در ادلب ادامه پیدا کنید فشار آمریکا افزایش می یابد. چگونه؟ این تصمیم توسط پرزیدنت ترامپ گرفته می شود.



الجمیلی به «الشرق الاوسط»:   دستگاه پیشنهاد ترور خمینی در نجف را داد، اما صدام خیانت به «مهمان» را نپذیرفت 

الجمیلی به «الشرق الاوسط»:  
دستگاه پیشنهاد ترور خمینی در نجف را داد، اما صدام خیانت به «مهمان» را نپذیرفت 
TT

الجمیلی به «الشرق الاوسط»:   دستگاه پیشنهاد ترور خمینی در نجف را داد، اما صدام خیانت به «مهمان» را نپذیرفت 

الجمیلی به «الشرق الاوسط»:  
دستگاه پیشنهاد ترور خمینی در نجف را داد، اما صدام خیانت به «مهمان» را نپذیرفت 

آیا درست است که صدام حسین، خمینی را در مدت اقامتش در نجف از پیشنهاد ترور نجات داد به این دلیل که «مهمان» عراق است؟ و آیا این درست است، جمله‌ای که خمینی در پاریس به فرستاده صدام گفت، صدام را متقاعد کرد که همزیستی با مردی که جانشین شاه می‌شود غیرممکن است؟ و ماجرای مواد منفجره‌ای که به بالش ولی فقیه در تهران رسید و سریال بمب گذاری‌هایی که شماری ازستون‌های نظام را درو کردند چه بود؟ ماجرای تماس‌های رژیم صدام و اسامه بن لادن پس از حمله به کویت چیست و چه کسی واسطه برنامه ریزی این دیدار بود؟ و عبدالرحمن یاسین، که در منفجر کردن مرکز تجارت جهانی در نیویورک در سال 1993 شرکت کرد و مدت‌ها در عراق زندانی بود و پس از حمله آمریکا در سال 2003 از زندان خود ناپدید شد، چطور؟ ماجرای ترور رئیس جمهوری جورج اچ دبلیو بوش چقدر جدی بود؟ ماجرای کشتی‌ بمب‌گذاری شده برای بستن کانال سوئز چیست؟ چگونه دانیل، همسر فرانسوا میتران، از بمب دستگاه اطلاعاتی عراق نجات پیدا کرد؟ ماجرای کیف‌های متروی پاریس که صدام برای دوستش ژاک شیراک فرستاد و مثل آنها را برای بی‌نظیر بوتو نخست وزیر پاکستان فرستاد، چیست؟ تصمیم صدام برای مجازات حافظ اسد با حمایت از ژنرال میشل عون... و مجازات معمر قذافی با ایجاد پل هوایی برای حمایت از مخالفان لیبی چه بود؟ آیا این درست است که دستگاه اطلاعاتی از اعدام مرجع، محمد باقر صدر، پس از اینکه به رئیس جمهوری پیشنهاد محفاظت از وی را داد، شگفت زده شد؟ و حسین کامل چطور که تدابیر امنیتی اردن مانع از نزدیک شدن به وی شد و تیم ترور ناامید به بغداد بازگشت؟ ماجرای انگشتر سمی که از بغداد به لندن رفت و سرهای بریده شده در کیسه دیپلماتیک آمدند چیست؟ الجمیلی، در جریان گفت‌وگو با سردبیر روزنامه «الشرق الاوسط» این پرسش‌ها و بسیاری سئوالات دیگر که برای چندین دهه بدون پاسخ معلق مانده‌اند. و پرسش‌های پادرهوا روزنامه نگار را آزار می‌دهند. به همین دلیل به دنبال مردی از معدن دستگاه اطلاعات عراق بودم تا به آنها پاسخ دهد. می‌توان گفت او را پیدا کردم. او افسر اطلاعات سالم الجمیلی است که مدت‌ها در راهروهای دستگاه زندگی کرد و در اینجا داستان ایستگاه‌های خطرناک و هیجان انگیز را برای «الشرق الاوسط» تعریف می‌کند. زمانی که نیروهای آمریکایی در سال 2003 به عراق حمله کردند، الجمیلی مدیر بخش آمریکا در دستگاه بود. او تا می‌توانست برای از بین بردن آرشیو شتاب به خرج داد، اما نیروهای آمریکایی در دستگیری او درنگ نکردند و 9 ماه را در زندان‌های آنها گذراند و پس از آن عازم عمّان شد و بعد دور شد. و اینک او می‌گوید.

دستگاه ضبط منفجر و دست خامنه‌ای فلج شد

در اواسط دهه شصت خمینی به عراق آمد و در آغاز فعالیت نداشت. پس از انقلاب ژوئیه 1968، عراق موضعی در مخالفت با تصمیم شاه برای الحاق جزایر سه گانه اماراتی اتخاذ کرد. محمدرضا پهلوی نیروهای خود را به عنوان برگ فشار و تهدید به سمت مرز عراق حرکت داد. خمینی از سربازان ایرانی خواست که قیام کنند و از دستورات شاه اطاعت نکنند، با توجه به اینکه جنگیدن مسلمان با مسلمان جایز نیست. شاه از اپوزیسیون کُرد در عراق حمایت کرد و ما از مخالفان ایران علیه او حمایت کردیم. اجازه دادیم خمینی گروهش را بیاورد، پاسپورت دادیم، به آنها رادیو دادیم و او فعالیت سیاسی خود را شروع کرد. یکی از رفقای قدیمی رئیس جمهوری به نام علی باوا همآهنگی با خمینی را به عهده گرفت، او در تأسیس «دفتر روابط عمومی» که سازمان اطلاعات از آنجا بیرون آمد، مشارکت داشت. باوا به اشکال مختلف از خمینی و گروهش حمایت کرد و خمینی چندین بار رساندن پیام تشکر خود از رهبری عراق را به او سپرد. پس از توافق الجزایر در سال 1975، ایران حمایت خود را از کُردها متوقف کرد و جنبش کردها فروپاشید. از جمله مفاد قرارداد این بود که فعالیت اپوزیسیون ایران در خاک عراق متوقف شود. لزوم در نظر گرفتن شرایط جدید و رعایت شرایط روابط با ایران به خمینی گوشزد شد. او نپذیرفت و به کار خود ادامه داد. به او گفتیم که اگر اصرار به ادامه فعالیت دارد باید عراق را ترک کند. او سعی کرد به کویت برود و در منطقه مرزی گیر افتاد، سپس مقامات عراقی با بازگشت او به نجف موافقت کردند. در موضوع خمینی و رابطه با ایران سردرگمی ایجاد شد، بعد از اینکه مشخص شد پاسخ دادن به او یا کنترلش مشکل است. در این فضا، رهبری دستگاه به بررسی مشکل و اینکه اصرار خمینی بر ادامه فعالیت به چه می‌تواند منجر شود، پرداخت. در یکی از جلسات، یکی از افسران پیشنهاد داد که خمینی ترور شود و روحانی شیعه ابوالقاسم خویی مسئول ترور وی معرفی شود و بدین ترتیب عملاً این دو از بین خواهند رفت. دستگاه جرأت نکرد بخش دوم پیشنهاد را به رئیس جمهوری ارائه کند و به ارائه قسمت اول یعنی ترور خمینی بسنده کرد. رئیس جمهوری با ترور یا تحویل دادن او به دستگاه اطلاعات شاه موافقت نکرد و گفت:« آیا اطلاعات نمی‌داند او مهمان عراق است؟».

صدام خیانت به «مهمان عراق» را رد کرد خمینی (گتی ایماژ)

در این حال و هوا، خمینی راهی پاریس شد. صدام می‌خواست از مقاصد خمینی برای مرحله بعدی آگاه شود، به ویژه پس از اینکه رژیم شاه به نظر می‌رسید در حال تزلزل است. رئیس جمهوری علی باوه که با خمینی رابطه داشت را مأمور کرد به پاریس برود و همین هم شد. آن جلسه تاثیرات خود را در مرحله بعد می‌گذارد. باوه از خمینی پرسید که در صورت سقوط شاه و بازگشتش به تهران چه خواهد کرد و قاطعانه پاسخ داد که اولویت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سرنگونی رژیم «بعث» عراق خواهد بود. صدام به گزارش فرستاده خود گوش داد و به این نتیجه رسید که در صورت بازگشت خمینی به تهران که بسیار محتمل به نظر می‌رسید، رویارویی اجتناب ناپذیر است. شاه رفت و خمینی برگشت. جریان‌های اسلامی شیعه در عراق برای ابراز همدلی و تعامل شتاب کردند. و خمینی مرجع عراقی محمد باقر الحکیم را تحریک کرد تا انقلاب اسلامی در عراق را اعلام کند. این فضای تنفر از رژیم عراق در پس آزار و اذیتی بود که ایران از طریق نیروهای نیابتی خود انجام داد، به ویژه ترور طارق عزیز و سعدون حمادی و کارگذاری مواد منفجره. نشانه‌های رویارویی شتاب گرفت و به همین دلیل یک خلبان ایرانی را که پیش از شروع جنگ بر فراز عراق سرنگون شده بود، نگه داشتیم تا شاهدی باشد بر اینکه عملاً ایران آغازگر جنگ بود.

برزان التکریتی (گتی ایماژ)

از سالم الجمیلی درباره صحت و سقم حرف‌هایی که در آنها ادعا می‌شد رئیس دستگاه اطلاعاتی برزان التکریتی (برادر ناتنی رئیس جمهوری) دچار اشتغال ذهنی ترور خمینی شده بود پرسیدم. روایت خود را از سر گرفت.
زمانی که «انقلاب اسلامی» در ایران به پیروزی رسید، ترکیبی از نیروها را در برگرفت و نهادهای آن شکننده بودند. خمینی علیه «مجاهدین خلق» برگشت و رهبران آنها را با اینکه نقشی که در سرنگونی شاه داشتند اعدام کرد. جنگ شروع شد و ما باید عناصر قدرت لازم را جمع می‌کردیم. رویارویی علنی و خارج از کنترل شده بود. «مجاهدین خلق» نیروهای کارآزموده، محکم و دارای تجربه در کارهای نظامی و امنیتی داشت و ریشه در جامعه داشتند. با حزب دمکرات کردستان ایران نیز روابط قبلی داشتیم. این روابط به سرویس‌های اطلاعاتی عراق این امکان را داد که ضربات دردناکی به رژیم ایران وارد کنند.

ضربات دردناک

سرویس اطلاعاتی با همه ابزار رسانه‌ای، فنی، مادی و نظامی از «حزب دمکرات کردستان» و «مجاهدین خلق» حمایت کرد و اولین هدف، مجلس شورای ایران، زیر نظر مستقیم برزان التکریتی بود. در 28 ژوئن1981 (7 خرداد 1360) طرحی برای بمب‌گذاری مقر اجلاس اندیشیده شد و به اجرا درآمد و آیت الله حسین بهشتی رئیس قوه قضائیه و 72 تن از شخصیت‌های برجسته اعم از وزرا، معاونان و مسئولان بخش‌های مختلف کشته شدند. ضربه قوی و شدید بود و به نظر می‌رسید که اطلاعات عراق می‌توانست به مکان‌هایی برسد که قرار بود مستحکم باشد.

بازدید علی خامنه‌ای از نیروهای ایرانی در جریان جنگ با عراق در سال 1981... او بر اثر انفجار بمب در ضبط صوت مجروح شد (گتی ایماژ)

رهبر کنونی ایران، علی خامنه‌ای نیز هدف حمله قرار گرفت. در حین ایراد خطبه، بمبی که در ضبط صوت کار گذاشته شده بود منفجر شد و باعث فلج شدن دست راست وی شد. قرار بود خمینی در آن جلسه شرکت کند، اما دیر کرد و جان سالم به در برد.
برزان التکریتی مشتاقانه منتظر بود تا ضربه نهایی را که ترور خود خمینی باشد، وارد سازد. در سال 1981 امکان انجام عملیاتی از این دست به وجود آمد. رسیدن به خمینی کار آسانی نبود، اما وجود روحانی نزدیک به او که احتمالاً با «مجاهدین خلق» همدل بود، مأموریت سخت را آسان کرد. تیمی از سیستم بسته کوچکی تهیه کردند که انتقال داده شد و در بالش خمینی که از پشم بود کاشتند. هنگامی که خمینی بیرون از خانه بود، این دستگاه در زمان نامناسبی منفجر شد، اما صرف رسیدن به اتاق خوابش باعث ایجاد وحشت در بین رهبران انقلاب اسلامی شد. سیستم در حال نبرد مرگ و زندگی بود و همه ضربات مجاز بود.

تصویر خمینی در مراسم معلولان سپاه پاسداران در تهران در سال 1981 (گتی ایماژ)

ضربه‌ها ادامه یافت و در 30 اوت انفجاری به کشته شدن محمدعلی رجایی، کمتر از یک ماه پس ازرسیدنش به ریاست جمهوری، منجر شد. در این انفجار محمد جواد باهنر نخست وزیر نیز همراه وی بر اثر انفجار بمبی که در جلسه شورای عالی دفاع در دفتر شورای عالی دفاع کار گذاشته شد کشته شده.

کشمکش تلخ درخاک کویت
تقابل سرویس‌های اطلاعاتی عراق و ایران به سرزمین‌های دو کشور محدود نشد، بلکه به عرصه‌های دور و نزدیک کشیده شد. الجمیلی می‌گوید که کویت صحنه مبارزه تلخی بود، به ویژه اینکه حزب «الدعوه» عراق که طرفدار ایران است از خاک کویت برای انجام عملیات علیه رژیم عراق استفاده می‌کرد. الجمیلی ایران را به تلاش در سال 1985 برای ترور شیخ جابر الاحمد الصباح امیر کویت متهم می‌کند. و وقتی که گروهی از حزب «الدعوه» عملیات دانشگاه المستنصریه را در ماه آوریل انجام و طارق عزیز را هدف قرار دادند، اطلاعات عراق با تلاش برای ترور وزیر امور خارجه ایران صادق قطب زاده که در راه دیدار با امیر کویت بود، پاسخ داد. کویت همچنین شاهد هدف قرار دادن سفارت ایران با موشک، سوءقصد به یکی از مقامات حزب «الدعوه» و حملات دیگر بود.

صادق قطب زاده (گتی ایماژ)

تلاش خمینی برای انتقال انقلاب به داخل کشور عراق باعث نگرانی شدید رژیم عراق و دستگاه‌هایش شد. روحانی شیعه، سید محمد باقر صدر، جان خود را در همین فضا از دست داد. صدر یکی از برجسته‌ترین نظریه پردازان اندیشه اسلامی شیعی بود که به او محبوبیت و نفوذی گسترده در میان شیعیان عراق داد. عقاید او برخلاف رویکرد مرجع محسن الحکیم و سید ابوالقاسم خویی که مخالف دخالت دین در سیاست بودند انقلابی بود؛ شاید این دو بیم آن را داشتند که این دخالت به پایان نقش مراجع مذهبی در نجف و انتقال مرکز رهبری شیعیان به ایران منجر شود.