جفری: ما خواهان تغییر رفتار حکومت سوریه هستیم نه تغییر اسد

فرستاده ویژه رییس جمهور آمریکا در ائتلاف جهانی ضد «داعش» به «الشرق الاوسط»: ایران باید کاملا خاک سوریه را ترک کند

جفری: ما خواهان تغییر رفتار حکومت سوریه هستیم نه تغییر اسد
TT

جفری: ما خواهان تغییر رفتار حکومت سوریه هستیم نه تغییر اسد

جفری: ما خواهان تغییر رفتار حکومت سوریه هستیم نه تغییر اسد

جیمز جفری فرستاده ویژه رییس جمهور آمریکا در امور سوریه و در ائتلاف جهانی ضد «داعش» روز پنجشنبه (۹ مه) به «الشرق الاوسط» گفت «مسکو به واشنگتن گفت که چنانچه روسیه عملیات نظامی «محدود» در ادلب برای جلوگیری از حملات گروه «هیات تحریر الشام» به پایگاه روسی حمیمیم انجام دهد فشار واشنگتن افزایش می یابد. این پایگاه در نزدیکی لاذقیه قرار دارد.
او افزود «چنانچه عملیات نظامی در شمال غرب سوریه ادامه پیدا کند فشار دولت آمریکا نیز افزایش می یابد».
جفری خاطر نشان کرد «واشنگتن برنامه ای برای تغییر رژیم و آقای بشار اسد ندارد. آمریکا به رویکرد فشار و تحریم اقتصادی حکومت دمشق و متحدانش و حضور نظامی در شمال شرق سوریه و جلوگیری از عادی سازی روابط کشورهای عربی و غربی از یک سو و حکومت بشار اسد از سوی دیگر ادامه می دهد تا در نهایت «حکومت جدید با سیاست های جدید درباره مردم و کشورهای همسایه ایجاد شود». او به پیشرفت فراوان در م‍ذاکرات ترکیه درباره ایجاد «منطقه امنیتی» در بخش شرقی فرات در مرز بین سوریه و ترکیه اشاره کرد.
جفری یادآور شد «آمریکا خواهان خروج نیروهای ایرانی از سوریه پس از فرآیند سیاسی است. این یک خواسته عملی است. وضعیت نیروهای خارجی در سوریه باید مثل شرایط پیش از ۲۰۱۱ شود».
جفری گفت «باید آمار دقیقی درباره نیروهای دریایی مستقر در منطقه تنظیم شود چرا که ما متوجه سیگنال های خطرناک و جدی در خصوص تهدیدهای ایران شدیم. واشنگتن به ایران اجازه نمی دهد تا خلا در شمال شرق سوریه را پر کند».
متن گفتگوی تلفنی «الشرق الاوسط» با جیمز جفری در زیر می آید:
نظر دولت آمریکا درباره تنش کنونی در ادلب چیست؟ من و همکارانم در حال تماس و رایزنی با روس ها و ترک ها و اپوزیسیون درباره این موضوع هستیم. ما آشکارا به همه گروه ها ابلاغ کردیم که خواهان توقف عملیات نظامی هستیم. چنانچه پرزیدنت ترامپ در سپتامبر گفت عملیات نظامی گسترده در ادلب یک ماجراجویی خواهد بود و ما از آن حمایت نمی کنیم. دغدغه ما تنها به خاطر حمله شیمیایی نیست بلکه عملیات نظامی منجر به افزایش شمار پناهندگان و آوارگان می شود. عملیات نظامی منجر به انتقال عوامل تروریستی از ادلب به جاهای دیگر می شود. همه این عوامل درست هستند. حکومت و روسیه از لحاظ ژئواستراتژیکی هنوز راهکار نظامی و نه سیاسی را در پیش گرفته اند. این دست یابی به راهکار سیاسی با توجه به قطعنامه ۲۲۵۴ را پیچیده تر می کند. حکومت سوریه و هوادارانش مقصر اصلی اجرا نشدن این قطعنامه هستند. این به نظر ما یک فاجعه تمام عیار است. شما گزینه دیگری به جز تماس و رایزنی برای جلوگیری از افزایش تنش و عملیات نظامی در پیش گرفته اید؟ من به رویدادها تنها به دید نظامی نگاه نمی کنم. ما ابزارهای سیاسی و اقتصادی و نظامی درباره سوریه دراختیار داریم: تداوم حضور نظامی ما برای مبارزه با «داعش» در شمال شرق سوریه و جلوگیری از پر کردن خلا در شمال شرق سوریه توسط کشورها و گروه های دیگر و حمایت از حملات اسرائیل علیه تاسیسات و نیروهای ایرانی در سوریه و جلوگیری از دسترسی رژیم به پول های جمع آوری شده برای بازسازی کشور و جلوگیری از تلاش های حکومت و روسیه برای بازگشت پناهجویان و جلوگیری از به رسمیت شناختن حکومت سوریه در اتحادیه عرب یا کشورهای دیگر و اعمال تحریم با همکاری اروپایی ها علیه رژیم سوریه.
پس اینها ابزارهای اقتصادی و دیپلماتیک هستند؟
این ابزارهای در اختیار ما هستند. شاید ما با بهره گیری از این ابزارها موفق به توقف عملیات نظامی نشویم اما دیدگاه پرزیدنت ترامپ در موارد خاص مثل حمله شیمیایی کاملا روشن است. ما در موارد دیگر از ابزارهای غیر نظامی برای افزایش فشار به رژیم و متحدانش استفاده می کنم تا این پیام را برسانیم که عملیات نظامی غیر قابل قبول است. آیا زمان عملیات نظامی در ادلب با احتمال دست یابی واشنگتن و آنکارا به توافق بر سر ایجاد «منطقه امنیتی» در شمال شرق سوریه ارتباط دارد؟ نمی خواهم وارد جزئیات شوم. روسیه به صراحت به ما گفت که حمله به ادلب یک عملیات نظامی محدود خواهد بود و در واقع واکنش به حمله های پیاپی گروه «هیات تحریر الشام» به پایگاه حمیمیم است. روس ها می گویند پایگاه روسیه مورد چندین حمله قرار گرفته که البته ما نمی توانیم این خبر را تایید کنیم. عملیات نظامی تا الان که محدود بوده اما همین حملات منجر به کشته شدن صد نفر و آواره شدن ده ها هزار نفر شده است. این عملیات باید متوقف شود. ما در شرایط کنونی هیچ تصوری از خواسته روسیه یا حکومت سوریه نداریم.
اما بی گمان رژیم سوریه به وضوح اعلام کرد که با توافق سوچی و آتش بس مخالف است و ادلب را به عنوان منطقه تحت کنترل خود می خواهد. در مورد منطقه امنیتی، آیا این خبر که آمریکا و ترکیه بر سر کلیات به توافق رسیده اما هنوز درباره مرزهای این منطقه اختلاف نظر دارند درست است؟ 
نمی خواهم وارد جزئیات شوم. اما باید گفت: این منطقه در همه مناطق مرزی ترکیه و سوریه در شرق فرات ایجاد می شود. اختلاف نظر درباره عمق این منطقه هنوز وجود دارد. آمریکا و ترکیه درباره نحوه تامین امنیت نیروهای دو کشور در منطقه در حال رایزنی هستند که پیشرفت زیادی درباره این مسائل داشتیم. اما ما خواهان این هستیم که هر چه زودتر به توافق نهایی برسیم. 
 عبد الله اوجالان رهبر حزب کارگران کردستان درباره حمایت از گفتگو میان «نیروهای دموکراتیک سوریه»‌و رژیم دمشق و عدم سخت گیری به حکومت آنکارا بیانیه داده است. آیا بخشی از گفتگوهای آمریکا و ترکیه درباره منطقه امنیتی همین بیانیه نبوده است؟ باید این سوال را از کسانی که از دیدگاه ترکیه و اوجالان اطلاع بیشتری دارند پرسید. اما من تاکید می کنم که ما با آقای اوجالان یا حلقه نزدیک به او هماهنگی نکردیم.
شما به ترکیه و اسراییل و ژنو سفر کردید. گر پدرسون فرستاده ویژه سازمان ملل در امور سوریه طرحی درباره گردهمایی بین گروه آستانه و گروه کوچک مطرح کرد. نظر واشنگتن دراین باره چیست؟
البته بنده طرح معینی تا حالا از زبان آقای پدرسون نشنیده ام. پدرسون گفت که باید به شیوه بهتر از «گروه کوچک» و «گروه کشورهای ضامن در آستانه» برای فعالیت و رایزنی دست یافت. او در این باره چندین ایده دارد که بر قطعنامه ۲۲۵۴ مبتنی هستند.  این قطعنامه «گروه بین المللی حمایت از سوریه» را به عنوان مسئول رایزنی و مشورت با فرستاده سازمان ملل معرفی کرده است. فعالیت گروه بین المللی حمایت از سوریه متوقف شده است. پدرسون به دنبال ایجاد یک فرمول است. این فکر بدی نیست اما ما خواهان اطلاع از جزئیات و اعلام تصمیم نهایی هستیم.
آمریکا بارها به ایران هشدار داده است. ناوگروه «آبراهام لینکلن» به منطقه اعزام شده است. آیا افزایش تنش نظامی به مرحله جدی رسیده است؟
اولا: اظهارات کاخ سفید و وزارت دفاع و مایک پمپئو وزیر امور خارجه درباره ایران و استقرار نیروهای دریایی آمریکایی در منطقه روشن و واضح است. این اظهارات به دلیل وجود سیگنال های جدی درباره تهدیدهای ایران مطرح شده اند. بنابراین ما باید دیدگاه آمریکا دراین باره را جدی بگیریم.
حضور آمریکا هدف های متعددی دارد: مبارزه با «داعش» و مهار ایران و عملیات نظامی دیگری که توسط پرزیدنت ترامپ اعلام می شوند. ایران در منطقه فعالیت می کند. ما رویکرد مهار ایران را در پیش گرفته ایم و در برابر فعالیت های ایران در سوریه و عراق و لبنان و «حزب الله» و یمن واکنش نشان می دهیم. این بر کسی پوشیده نیست. همه این کشورها عرصه فعالیت ایران هستند. هدف اصلی ما به عنوان مثال در شمال شرق سوریه شکست «داعش» و اطمینان از عدم وجود خلا و ایجاد منطقه امنیتی است که نگرانی ترکیه برای عدم ثبات را برطرف کند. ما در خصوص فعالیت های ایران در منطقه از ابزارهای تحریم اقتصادی و نظامی استفاده می کنیم.
آمریکا و متحدان اروپایی اش درباره حضور نظامی در آینده در شمال شرق سوریه به توافق رسیده اند؟ ما با همکاری متحدان محلی برنامه ای برای برقراری ثبات در شمال شرق سوریه و شکست «داعش» داریم. اما در خصوص نیروهای مستقر در سوریه باید گفت که پرزیدنت ترامپ رویکرد خروج تدریجی و مسئولانه را در پیش گرفته است. این سیاست ما است و پرزیدنت ترامپ خواهان ماندن شماری از نیروها برای یک مدت معین است. تعداد نیروهایی که می مانند توسط ما تعیین می شوند که با دیدگاه متحدانمان در ائتلاف ضد «داعش» نیز همسویی خواهد داشت. ما در حال رایزنی درباره حضور نیروهای غیر آمریکایی هستیم و دیدگاه های مثبتی تا حالا دریافت کردیم. حومه دیرالزور شاهد اعتراضاتی به «نیروهای دموکراتیک سوریه» بود. آمریکا و ائتلاف ضد «داعش» چه اقداماتی برای تامین خواسته های مردم انجام داده اند؟ گفتنی است ائتلاف ضد «داعش» با توجه به خواست ساکنان شمال شرق سوریه برای مبارزه با «داعش» حضور دارد. ما در آنجا حکمرانی نمی کنیم و تنها کمک هایی در اختیار مردم قرار می دهیم. بی گمان ما نگرانیم چرا که برخی متحدانمان که با «داعش» مبارزه می کنند شرایط مناسبی ندارند. ما خواهان همکاری همه گروه ها با یکدیگر هستیم. اما ما تنها به نیروهای خود دستور می دهیم و وظیفه دستور دادن به گروه های دیگر را نداریم. نظر واشنگتن درباره حمله های مکرر اسرائیل در سوریه چیست؟ آیا آمریکا خواهان خروج کامل ایران از سوریه است؟‌آیا چنین چیزی عملی است؟ ما خواهان این هستیم که آرایش حضور نیروهای خارجی در سوریه در پایان فرآیند سیاسی به پیش از ۲۰۱۱ برگردد. این خواسته با قطعنامه ۲۲۵۴ انطباق دارد و در نهایت حکومتی در سوریه سرکار بیاید که رفتار متفاوتی در پیش بگیرد. این هدف اصلی آمریکا است. نیروهای ایرانی از جمله گروه هایی هستند که باید خاک سوریه را ترک کنند. نیروهای ایرانی امنیت اسرائیل را در معرض خطر قرار داده و باعث افزایش ناامنی و بی ثباتی در سوریه شده اند. ما خواهان خروج همه نیروهای خارجی هستیم. این خواسته غیر واقعی نیست. موارد بسیاری از تحولات سیاسی بوده که خروج نیروهای خارجی کشورهای دیگر را به دنبال داشته است. اسراییل به عنوان مثال با توافق صلح خاک سینا را ترک کرد. نظر آمریکا درباره بشار اسد رییس جمهور سوریه چیست؟ ما سیاست خاصی درباره تغییر نظام و آقای اسد نداریم. ما تابع قطعنامه ۲۲۵۴ هستیم که در شورای امنیت و با موافقت روسیه تصویب شد. در این قطعنامه به تغییر قانون اساسی و برگزاری انتخابات زیر نظر سازمان ملل و تغییر حکومت اشاره شده است. واژه حکومت چند بار در این قطعنامه به کار رفته چرا که حکومت کنونی غیر قابل قبول و جنایتکار و وحشی است. ما خواهان تغییر بوده و بر آن پافشاری می کنیم. سیاست فشار در سوریه تغییر نمی کند مگر اینکه حکومت سوریه رفتار متفاوتی با مردم و همسایگانش در پیش بگیرد. این سیاست ما است. ما به دنبال تغییر یک فرد معین نیستیم. آیا فکر می کنید کمیته تدوین قانون اساسی به زودی تشکیل می شود؟
ما قویا از پدرسون فرستاده سازمان ملل در امور سوریه و آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل حمایت می کنیم. پدرسون فرد شجاعی است و با برخورداری از حمایت دبیر کل سازمان ملل می تواند قطعنامه ۲۲۵۴ را اجرا کند. دی میستورا نتوانست این کار را انجام دهد چرا که رژیم سوریه از همکاری با جامعه بین الملل و شورای امنیت سرباز می زند. این غیر قابل قبول است. بنابراین ما به تلاش برای ایجاد ابزارهای فشار به حکومت سوریه و متحدانش ادامه می دهیم تا اینکه رژیم سوریه وادار به همکاری در فرآیند سیاسی شود.
راهکار در سوریه سیاسی است نه نظامی. راهکار سیاسی مبتنی بر تغییر رفتار رژیم است. ما برای رسیدن به این هدف از همه شیوه های فشار برای تغییر شرایط استفاده می کنیم.
درباره بازسازی چطور؟
ما می گوییم که نباید قبل از تغییر رفتار رژیم پولی برای بازسازی خرج شود. اروپایی ها و سازمان ملل و کشورهای عربی دیدگاه واحدی در این باره دارند.
نظر شما درباره عادی سازی روابط چیست؟
نه. ما با ایجاد مشروعیت دوباره به رژیم مخالفیم. ما سیاست خود را در عمل نشان می دهیم. اگر عملیات نظامی در ادلب ادامه پیدا کنید فشار آمریکا افزایش می یابد. چگونه؟ این تصمیم توسط پرزیدنت ترامپ گرفته می شود.



«فرزند دجله و فرات»... از ستم «بعث» تا کرسی نخست وزیری

«فرزند دجله و فرات»... از ستم «بعث» تا کرسی نخست وزیری
TT

«فرزند دجله و فرات»... از ستم «بعث» تا کرسی نخست وزیری

«فرزند دجله و فرات»... از ستم «بعث» تا کرسی نخست وزیری

محمد شیاع السودانی، نخست وزیر عراق، زخمی عمیق و اندوهی بزرگ برای پدر و چهار تن از اعضای خانواده‌اش که در سایه رژیم صدام حسین کشته شدند را در دل دارد، اما او حاضر نیست راه‌های انتقام و خونخواهی را در پیش بگیرد.
سودانی که تقدیر خواست بر کرسی صدام حسین و در همان مکان بنشیند، هنوز آن عکس دردناک پدرش را که با پای گچ گرفته به سمت اعدام برده می‌شود را دارد. و بعد از او سه عمو و دایی‌اش در آن دوره که حزب «بعث» قدرت را در عراق در دست داشت به همان سرنوشت دچار شدند.
در دهه هشتاد قرن پیش، السودانی پسربچه‌ای ده ساله بود که پدرش، کارمند دولت، دچار حادثه رانندگی شد و دولت مجبور شد او را با هزینه خود برای عمل جراحی به فرانسه منتقل کند. به محض آماده شدن پدر برای عمل جراحی، دستگاه امنیتی بغداد اطلاعاتی دریافت کرد که وی به «حزب الدعوه اسلامی» وابسته است، حزبی که گفته می‌شود حمایت خود را از «انقلاب اسلامی» در ایران، پس از برقراری آن در سال (1979) اعلام کرده است و رژیم عراق در 31 مارس 1980 با صدور حکمی مبنی بر اعدام همه افراد وابسته به این حزب پاسخ داد.
به زودی خبر به سفارت عراق در پاریس ارسال شد و نگهبانان آمدند و پدر السودانی را به بهانه تعویق عمل جراحی از بیمارستان بیرون کشیدند و سوار هواپیما کردند و به بغداد بازگرداندند. نخست وزیر هنوز زمانی را به یاد دارد که پدرش را با آمبولانس با پای گچ گرفته به خانه آوردند، شب را خوابید و فردای آن روز ماموران امنیتی آمدند و او را بردند و حکم اعدام اجرا شد.
زمانی که السودانی در سال 1996 به عنوان مهندس از دانشکده کشاورزی دانشگاه بغداد فارغ التحصیل شد، جنگ عراق و ایران به پایان رسیده بود. فارغ التحصیلان دانشگاه با درجه افسری وارد خدمت نظام می‌شدند. با این حال، بسیاری از آنها ترجیح دادند به عنوان سرباز جذب شوند تا پس از یک سال و نیم از خدمت معاف شوند، در حالی که یک افسر 6 سال خدمت می‌کند. اما رژیم در آن زمان برخلاف میلش او را به عنوان افسر استخدام کرد و به همین دلیل به دانشکده افسری رفت و دو هفته تمرینات سختی را پشت سر گذاشت. در آن زمان اطلاعات امنیتی به دانشکده رسید مبنی بر اینکه پدرش از «حزب الدعوه» است و « این اطلاعات امنیتی به من خدمت کرد». و می‌افزاید: « به من گفتند: چه کسی تو را به اینجا آورده است؟ گفتم: شما مرا به زور آوردید. گفتند: برو بیرون. گفتم: من می‌خواهم بیرون بروم. بنابراین رفتم و یک سال و نیم به عنوان سرباز در منطقه تل‌کیف در موصل خدمت کردم، سپس مرخص شدم. من در لشکر 1 زرهی، گردان تانک قرطبه بودم».
السودانی آن تصویر دردناک را روایت می‌کند و می‌گوید:« این مسئله برای من در ساختن شخصیتم مهم است؛ زیرا تصور می‌شود کسی که احساس می‌کند به او ستم شده، ستم نمی‌کند. و من همیشه تکرار می‌کنم: نظام سیاسی بعد از سال 2003 باید با قبل از 2003 متفاوت باشد وگرنه ما در هیچ چیز با آن تفاوت نخواهیم داشت».
بر این اساس وی انتقام‌جویی و ظلم‌های صورت گرفته علیه چهره‌های سابق نظام را رد می‌کند و می‌گوید:« روش‌های نادرستی رخ داده است. اما نه از سوی همه».
او اتفاقاتی را که برایش افتاده شخصاً بازگو می‌کند، کسی که هرگز عراق را ترک نکرد و از میان مردم آمد و با تربیت خود به عنوان یک یتیم در دهه هشتاد و با کارش به عنوان کارگر ساختمانی شبانه در بازار حماده در صدامیه الکرخ در دوران تحصیل در دانشگاه در اوایل دهه نود و سپس به عنوان کارمند در اواخر دهه نود. و بعد از سال    2003«فرماندار» سپس عضو شورا بعد استاندار بعد وزیر و بعد چندین وزارتخانه را بر عهده گرفت و اکنون نخست وزیر است.
السودانی علاوه بر وظایفش، رئیس « کمیسیون پاسخگویی و عدالت» بود که پرونده بعثی‌های ارشد و « دستگاه‌های سرکوبگر» را در اختیار گرفت و می‌گوید:« من با آنها با روح انتقامجویی برخورد نکردم. چون 5 نفر از اعضای خانواده‌ام را از دست دادم: پدرم، عموهاو دایی‌ایم».
او ادعا می‌کند که «اصلا» تمایلی به انتقام نداشت؛ برعکس، « با آنها عادی برخورد کردم». او از ذکر نام بعثی‌هایی که با آنها برخورد کرده خودداری می‌کند، اما به طور خلاصه از رفتار خود با دو تن از «گزارش نویسان درباره پدرم» صحبت می‌کند. او می‌گوید که یکی از آن‌ها هنوز در منطقه‌اش حضور دارد و او « اولین کسی است که در عید پیشش می‌روم»، در بازدیدی از مردم که همیشه در روزهای عید انجام می‌دهد.
او به شخص دیگری اشاره می‌کند که « لباس زیتونی می‌پوشید» یعنی از دستگاه امنیتی بود. او می‌گوید: «من ده ساله بودم و این مرد هفته‌ای یک‌بار نزد ما می‌آمد و درباره همه چیز از ما سؤال می‌کرد. و روزها گذشت و من استاندار میسان شدم و آن مرد آمد که پیر شده بود. باورکن، در نهایت احترام او را پذیرفتم و نمی‌خواستم چیزی را متوجه شود، با اینکه می‌دانستم او مرا می‌شناسد. کنارم نشست و از من خواست که دخترش را استخدام کنم و من او را منصوب کردم».
السودانی در جوانی به الجواهری علاقه داشت و اشعار او را می‌خواند. مخصوصاً وقتی درباره دجله می‌خواند. و هنگامی که یک نهاد سیاسی تشکیل داد، آن را به یاد الجواهری «الفراتین» نامید و به عشق شعرش که عراقی را در آن به « یا ابن الفراتین/فرزند دجله و فرات» ندا می‌دهد.