خوشآمدگویی خادم حرمین به هیئت‌های عربی و اسلامی اعزامی به نشست سران

امیدواری ملک سلمان برای به ثمر نشستن دو نشست فوق‌العاده سران در مکه

خوشآمدگویی خادم حرمین به هیئت‌های عربی و اسلامی اعزامی به نشست سران
TT

خوشآمدگویی خادم حرمین به هیئت‌های عربی و اسلامی اعزامی به نشست سران

خوشآمدگویی خادم حرمین به هیئت‌های عربی و اسلامی اعزامی به نشست سران

مکه مکرمه امروز پنج شنبه میزبان دو نشست سران کشورهای خلیجی و عربی است، این دو نشست به دعوت خادم حرمین شریفین ملک سلمان بن عبدالعزیز آل سعود برگزار می‌شوند.
به گزارش الشرق الاوسط، فردا جمعه نیز قرار است کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی اجلاس خود را تحت عنوان «نشست مکه، دست در دست هم به سوی آینده» برگزار خواهند کرد.
در همین راستا وزرای امور خارجه کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی شب گذشته در جده سعودی و در آستانه نشست مکه موضوعات مورد بحث این نشست را بررسی کردند.
دو نشست امروز قرار است مجموعه ای از مسائل منطقه ای از جمله دخالت ایران در امور داخلی کشورهای عربی و هدف قرار دادن منافع اقتصادی و امنیتی آنها از طریق جناح‌های نظامی مورد حمایت تهران را بررسی کنند.
نشست سران اسلامی نیز مسئله فلسطین، مبارزه با تروریسم، تندروی خشن، اسلام هراسی، وضعیت انسانی در جهان اسلام، تقویت همکاری علمی، فرهنگی و رسانه ای، از بین بردن فقر و تحقق توسعه پایدار در کشورهای عضو را در محوریت قرار می‌دهد.
در این خصوص، خادم حرمین شریفین، در نشست شب گذشته هیئت وزیران سعودی به رهبران کشورهای شورای همکاری خلیج، رهبران کشورهای عربی و اسلامی، نمایندگان آنها و همه شرکت کنندگان خوشآمد گفت.
ملک سلمان همچنین برای به ثمر نشستن دو نشست فوق‌العاده سران در مکه ابراز امیدواری کرد.



دیدار ترامپ و بن سلمان؛ وقتی اولویت‌ها تبدیل به دستاورد می‌شوند

ولی‌عهد سعودی، در حال استقبال از رئیس‌جمهور آمریکا در ریاض در ماه مه ۲۰۲۵ (رویترز)
ولی‌عهد سعودی، در حال استقبال از رئیس‌جمهور آمریکا در ریاض در ماه مه ۲۰۲۵ (رویترز)
TT

دیدار ترامپ و بن سلمان؛ وقتی اولویت‌ها تبدیل به دستاورد می‌شوند

ولی‌عهد سعودی، در حال استقبال از رئیس‌جمهور آمریکا در ریاض در ماه مه ۲۰۲۵ (رویترز)
ولی‌عهد سعودی، در حال استقبال از رئیس‌جمهور آمریکا در ریاض در ماه مه ۲۰۲۵ (رویترز)

در میانه تحولات منطقه و چشم‌اندازهای پادشاهی عربی سعودی و ایالات متحده، دو تحلیلگر سعودی پیش‌بینی کردند که نتایج سفر شاهزاده محمد بن سلمان، ولی‌عهد و رئیس شورای وزیران، به واشنگتن ـ که در زمانی حساس در تاریخ نودساله روابط دو کشور برگزار می‌شود ـ «افزایشی و مهم» خواهد بود.

عناوین اصلی این سفر شامل تقویت روابط دوجانبه و گسترش آن به افق‌های وسیع‌تر، و پیگیری پرونده‌های بلندپروازانه‌ای است که دو طرف پس از سلسله گفت‌وگوها در دوره گذشته برای پیشبرد آن تلاش می‌کنند. همچنین بحران‌های منطقه‌ای که اهمیت حل مسالمت‌آمیز آن‌ها برای ریاض و واشنگتن مشترک است، در محور توجه قرار دارد.

در هفته‌های اخیر، پنج تن از مقامات ارشد سعودی به واشنگتن سفر کردند و در دیدار با مقامات آمریکایی به بررسی پرونده‌هایی پرداختند که چارچوب قله سعودی ـ آمریکایی در کاخ سفید را شکل می‌دهد.

پرچم‌های سعودی و آمریکا در پایتخت ریاض (آسوشیتدپرس)

این دیدارها شامل ملاقات‌های: خالد بن سلمان، وزیر دفاع، دکتر مساعد العیبان، وزیر دولت و مشاور امنیت ملی، فیصل الابراهیم، وزیر اقتصاد و برنامه‌ریزی، عبدالله السواحه، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات و یاسر الرمیان، مدیر صندوق سرمایه‌گذاری عمومی با مقامات آمریکایی بود. مهم‌ترین محورهای این دیدارها عبارت بود از:
شراکت استراتژیک دوجانبه، تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی، موضوعات مورد علاقه مشترک، شراکت در حوزه هوش مصنوعی و فناوری‌های پیشرفته، گسترش سرمایه‌گذاری‌های مشترک، بررسی فرصت‌های صندوق سرمایه‌گذاری عمومی، رشد اقتصادی دو کشور، تحولات اقتصادی منطقه‌ای و جهانی، و تلاش‌ها در حوزه توسعه پایدار.

ولی‌عهد سعودی و رئیس‌جمهور آمریکا در جریان امضای توافق‌نامه‌های رسمی در آخرین سفر ترامپ به پادشاهی عربی سعودی (گتی ایمیجز)

منیب الحربی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی، به «الشرق الأوسط» گفت که این سفر چندین بُعد خواهد داشت و انتظار می‌رود «بعد سیاسی» در صدر آن باشد؛ به‌ویژه با توجه به گفت‌وگوهای مرتبط با حل پرونده‌های متعدد خاورمیانه؛ از مناقشه فلسطین و اسرائیل و آتش‌بس غزه، تا حمایت از ثبات در سوریه، سودان و دیگر پرونده‌ها.

بحران‌های منطقه

الحربی تأکید کرد که نقش سیاسی در تعمیق شراکت استراتژیک ریاض و واشنگتن عنصر اصلی در مذاکرات خواهد بود. وی پیش‌بینی کرد که پرونده فلسطین، با تأکید بر «راه‌حل دو دولت» و تأسیس دولت فلسطین، به‌طور برجسته مطرح شود. همچنین انتظار دارد همه پرونده‌های دارای اهمیت راهبردی برای دو کشور بر سر میز مذاکرات حاضر باشد: پرونده سوریه، جنگ سودان، پرونده یمن و مسئله لبنان.
در گستره‌ای وسیع‌تر، جنگ روسیه و اوکراین نیز با توجه به اهمیت نقش میانجی‌گری پادشاهی عربی سعودی در دوره گذشته، از جمله میزبانی نشست‌های روسی ـ آمریکایی و اوکراینی ـ آمریکایی در آغاز سال جاری میلادی در گفت‌وگوها حضور خواهد داشت.

جنگنده F-35 (آسوشیتدپرس)

الحربی گفت که زمان‌بندی سفر اهمیت ویژه‌ای دارد، زیرا ریاض اکنون توانسته روابط منطقه‌ای و بین‌المللی خود را تعمیق کند و سیاست «بی‌طرفی فعال» را در پیش گیرد. این سیاست به پادشاهی عربی سعودی امکان می‌دهد در سایه تحولات جهانی و منطقه‌ای نقشی فراتر از مسائل منطقه ایفا کند و به عنوان میانجی قابل اعتماد در فضای قطبی‌شده بین‌المللی شناخته شود.

شراکت دفاعی

احمد الابراهیم، تحلیلگر امور آمریکایی، نیز بر اهمیت دستیابی سعودی به جدیدترین تسلیحات آمریکایی ـ در حوزه‌های هوایی، زمینی، دریایی و سامانه‌های دفاع هوایی ـ تأکید کرد. او گفت این موضوع در کنار تلاش دوجانبه برای تقویت روابط اقتصادی و گسترش سرمایه‌گذاری‌های مستقیم دو طرف، به‌ویژه در حوزه هوش مصنوعی، قرار دارد.

این همکاری‌ها در چارچوب رهبری جهانی آمریکا و رهبری منطقه‌ای پادشاهی عربی سعودی، و تلاش مشترک برای افزایش سطح تبادل تجاری و تثبیت پایه‌های «چشم‌انداز سعودی» بر مبنای دستاوردهای سفر دونالد ترمپ به ریاض در مه ۲۰۲۵ میلادی ارزیابی می‌شود.

ترامپ در جریان امضای توافق‌نامه‌ها با خادم الحرمین شریفین در نخستین سفرش به پادشاهی عربی سعودی در سال ۲۰۱۷ (خبرگزاری فرانسه)

الابراهیم به «الشرق الأوسط» اظهار کرد که انتظار می‌رود مذاکرات شامل دورهای سیاسی باشد تا واشنگتن به دیدگاه پادشاهی عربی سعودی در زمینه تشکیل دولت فلسطینی و «راه‌حل دو دولت» متقاعد شود؛ دیدگاهی که بسیاری از کشورهای عربی، اسلامی و دیگر کشورها نیز با آن موافق‌اند. او افزود این سفر ممکن است «سنگ بنای» این پرونده باشد که اکنون حمایت گسترده بین‌المللی دارد.

تفاهماتی با اثرگذاری منطقه‌ای

الابراهیم اشاره کرد که نتایج قله «ترمپ – محمد بن سلمان» احتمالاً استثنایی خواهد بود و شامل تفاهمات مهمی می‌شود که در سال‌های پیش‌رو بر ساختار منطقه، چه در حوزه امنیتی، چه سرمایه‌گذاری و چه ائتلاف‌های فناوری، تأثیر می‌گذارد.

او گفت برخی محافل آمریکایی این سفر را صرفاً گامی معمول در روابط دوجانبه نمی‌دانند، بلکه «بازتنظیم کامل» روابط تلقی می‌کنند؛ بازتنظیمی که نشان می‌دهد پادشاهی عربی سعودی امروز قدرتی است که نمی‌توان از آن چشم پوشید و محمد بن سلمان به عنوان «مرد آینده خاورمیانه» وارد واشنگتن می‌شود، نه یک بازدیدکننده در چارچوب دیپلماسی سنتی.


رمان‌نویس عراقی، انعام کجه‌جی: قهرمانان رمان‌هایم را می‌کشم… مخصوصاً اگر مرد باشند!

رمان‌نویس عراقی، انعام کجه‌جی، در یک نشست که مؤسسهٔ «سلطان بن علی العويس الثقافية» در نمایشگاه بین‌المللی کتاب شارجه برگزار کرد و رمان‌نویس اماراتی، صالحه عبید، آن را اداره کرد، سخن می‌گوید (الشرق الأوسط)
رمان‌نویس عراقی، انعام کجه‌جی، در یک نشست که مؤسسهٔ «سلطان بن علی العويس الثقافية» در نمایشگاه بین‌المللی کتاب شارجه برگزار کرد و رمان‌نویس اماراتی، صالحه عبید، آن را اداره کرد، سخن می‌گوید (الشرق الأوسط)
TT

رمان‌نویس عراقی، انعام کجه‌جی: قهرمانان رمان‌هایم را می‌کشم… مخصوصاً اگر مرد باشند!

رمان‌نویس عراقی، انعام کجه‌جی، در یک نشست که مؤسسهٔ «سلطان بن علی العويس الثقافية» در نمایشگاه بین‌المللی کتاب شارجه برگزار کرد و رمان‌نویس اماراتی، صالحه عبید، آن را اداره کرد، سخن می‌گوید (الشرق الأوسط)
رمان‌نویس عراقی، انعام کجه‌جی، در یک نشست که مؤسسهٔ «سلطان بن علی العويس الثقافية» در نمایشگاه بین‌المللی کتاب شارجه برگزار کرد و رمان‌نویس اماراتی، صالحه عبید، آن را اداره کرد، سخن می‌گوید (الشرق الأوسط)

رمان‌نویس عراقی، انعام کجه‌جی، دغدغه‌های عراقش، غربتش، هویت و تبعید را، و همراه با آن شکست‌های قهرمانان رمان‌هایش را، با خود به خلیجی آورد که فقط چند مایل با عراقش فاصله دارد؛ فاصله‌ای با وطنی که هرگز از یاد نمی‌رود و با حافظه‌ای که در برابر فراموشی مقاومت می‌کند.
در چارچوب نوزدهمین دورهٔ «جایزهٔ سلطان بن علی العويس الثقافية»، برای رمان‌نویس عراقی که در این دوره برندهٔ جایزه شده بود، نشستی برای بیان شهادت ادبی او، و نیز نشست گفت‌وگویی ویژه‌ای در «سالن اندیشه» در نمایشگاه بین‌المللی کتاب شارجه برگزار شد؛ نشستی با حضور فرهنگی ادیبان و روشنفکران و بازدیدکنندگان نمایشگاه شارجه. ادارهٔ نشست را رمان‌نویس اماراتی، صالحه عبید، بر عهده داشت.
در این نشست، انعام کجه‌جی از تجربهٔ خود در دنیای نویسندگی ــ روزنامه‌نگاری و رمان ــ و از غربتش و دلتنگی برای عراق سخن گفت؛ عراقِ زخمی و دردآلودی که هر روز در برابر چشمانش ظاهر می‌شود.
رمان‌نویس عراقی گفت که عراق را در سینه به پاریس برده است و غربت به او گذرنامه‌ای داده که با آن جابه‌جا می‌شود... «اما چند نفر فرصت دارند که عراقی باشند؟» با این حال افزود که در غربت، نبود «زندگی اجتماعی واقعی» را احساس می‌کند؛ زیرا در پاریس «با وجود همهٔ تلاشی که برای شناخت آن به‌کار بردم، نمی‌توانی چیزی جز یک غریب باشی.»
انعام کجه‌جی برندهٔ جایزهٔ فرهنگی سلطان بن علی العويس در نوزدهمین دورهٔ آن در شاخهٔ «داستان، رمان و نمایشنامه» شد؛ «به‌خاطر آنچه نوشته‌های ادبی‌اش از توانایی در آمیختن دو جنبهٔ مستندنگارانه و ادبی برخوردار است.» در آثار او موضوعاتی چون هویت، تبعید، غربت، گسستگی روانی و دلتنگی برجسته است؛ دلتنگی‌ای که گذشته را دوباره کشف کرده و آن را با نگاهی انتقادی تازه عرضه می‌کند. این همان چیزی است که شخصیت‌هایی بیانش می‌کنند که در حاشیهٔ تاریخ زیسته‌اند و کسی نبود که داستانشان را روایت کند؛ از جمله زنانی که در متن زندگی قرار دارند و در دستاورد ادبی او با تمامی قدرت و ضعف‌ها، کامیابی‌ها و شکست‌ها و همهٔ تناقض‌ها و چالش‌هایی که با آن روبه‌رو می‌شوند، حضور می‌یابند.

رمان‌نویس عراقی، انعام کجه‌جی: زندگی در غربت ویژگیِ بیشتر شخصیت‌های داستان‌ها و رمان‌هایم است (الشرق الأوسط)

نگرانی هویت

او درحالی‌که نیم قرن در فرهنگ پاریسی غوطه‌ور بوده، هیچ نگرانی‌ای نسبت به هویت نشان نداد و از مفهوم «ازخودبیگانگی فرهنگی» ابراز شگفتی کرد... و گفت: «معنای ازخودبیگانگی فرهنگی را نمی‌فهمم، معنای تهاجم فرهنگی را هم نمی‌فهمم... کسی که ریشه‌هایش استوار باشد نباید بترسد؛ من احساس می‌کنم قوی هستم، و این دیگری است که باید از توانایی من برای تأثیر گذاشتن بر او بترسد.»
اما نگرانی هویت، انعام را رها نمی‌کند؛ او هویت را «واژه‌ای که از بس تکرار شده نزدیک است که نخ‌نما شود» توصیف می‌کند و می‌گوید: «هر بار که با روزنامه‌نگاری ملاقات می‌کنم، می‌بینم که پرسش هویت را از من می‌پرسد. و من از این سؤال می‌ترسم. نه به معنای طفره‌رفتن یا گریز، بلکه چون به پاسخی روشن دست نیافته‌ام. پس از چهل‌وچند سال اقامت در کشوری بیگانه هنوز به پاسخی قانع‌کننده نرسیده‌ام. آیا هویتم گم شده یا از من فرو افتاده؟ آیا رنگ باخته و من هویتی دیگر را به تن کرده‌ام؟ پیش از آن‌که وارد میدان نگارش ادبی شوم، این مسئله برایم اهمیتی نداشت. می‌دانستم که من فلانی هستم، زادهٔ محله‌ای در بغداد، با دین خانواده‌ام، زبان عربی‌ام و لهجهٔ محلّی‌ام. با دغدغه‌های ملی و امیدهایی برای آینده‌ای بهتر برای ملتم.»
و دربارهٔ روایت، غربت و هویت در عراق می‌گوید: «نیمی از رمان‌های عراقی که امروز منتشر می‌شود به قلم مهاجران نوشته شده است. روایت‌هایی که جداکردنی از هویت‌هایشان نیستند. زندگی در غربت ویژگی اغلب شخصیت‌های داستان‌ها و رمان‌هایم است. در تبعیدگاه خود، سرنوشت‌هایی را پیرامونم دیدم که از مدار طبیعی‌شان جدا افتاده بودند. و من همیشه ترجیح می‌دهم خودم را مهاجر بدانم، چرا که نه پناهنده بودم و نه تبعیدی. و به این ترتیب، بی‌آن‌که برنامه‌ریزی قبلی داشته باشم، شخصیت‌های ناآرام و هویت‌لرزان بر رمان‌هایم سیطره یافتند؛ شخصیت‌هایی که به وطنی پیشین دل بسته‌اند، وطنی که در آن رنج برده‌اند، و در کشوری ساکن شده‌اند که به آنان امکان زیستن می‌دهد اما هرگز به آن کشور اعتماد کامل ندارند. و چون از نسل گذشته‌ام، احساس کردم که وظیفهٔ من ثبت این سرنوشت‌هاست.»
انعام در لحظه‌ای اعتراف‌آمیز و قابل توجه، گفت: «اعتراف می‌کنم که در درونم نوعی سادیسم پنهان وجود دارد... من در پایان، قهرمانان رمان‌هایم را می‌کشم... به‌خصوص اگر مرد باشند.»
انعام در برابر مخاطبان نمایشگاه شارجه، تصویری سوررئال از جهان نویسندگی‌اش ارائه کرد. او که از آپارتمانی در یک برج مسکونی می‌نویسد که از پنجره‌اش زمستان و برف پاریس دیده می‌شود، صفحات رمان‌هایش از رویدادهای تکان‌دهنده و دردناک گُر می‌گیرند... و می‌گوید: «تضاد میان برفی که بیرون پنجرهٔ خانه‌ام است و من در برابر سوز گرمای داستان‌هایم می‌نویسم، مرا دچار تزلزل می‌کند.»

رمان‌نویس عراقی، انعام کجه‌جی: غربت به من گذرنامه داد... اما چند نفر فرصت دارند که عراقی باشند؟ (الشرق الأوسط)

انعام خوشحال به نظر می‌رسد؛ ادبیات به او امکان ارتباط با پیرامون و شکستن حصار غربت را بخشیده است، به‌ویژه پس از آن‌که برخی از آثارش به زبان فرانسوی ترجمه شد. «خوشحالی‌ام بزرگ بود آن روزی که کتاب‌هایم به فرانسوی ترجمه شد تا همسایگانم و فرزندانم که عربی نمی‌دانستند و همهٔ عمرشان گمان می‌کردند مادرشان طلسم و معما می‌نویسد، آن‌ها را بخوانند... همچنین نگاه فرانسوی‌ها تغییر می‌کند وقتی بفهمند تو به عالم نویسندگی یا کار دانشگاهی تعلق داری.»
انعام کجه‌جی، که خود را «روزنامه‌نگاری پیر و رمان‌نویسی جوان» توصیف کرده، گفت که «بیشتر روزنامه‌نگارم تا رمان‌نویس» و نسبت به حرفه‌اش ابراز وفاداری کرد و گفت: «این همان حرفه‌ای است که از آن گذران زندگی کردم و شخصیت‌های رمان‌هایم را از آن گرفتم.» و از رابطه‌اش با مطبوعات سخن گفت و این‌که تجربهٔ روزنامه‌نگاری چگونه بر نوشتن رمان تأثیر گذاشته است. او گفت: «روزنامه‌نگاری به من آموخت که چگونه خلاصه‌نویسی کنم و شلختگی‌ها را از نوشتار روایی بردارم.»
و دربارهٔ دریافت «جایزهٔ سلطان العويس الثقافية» گفت: «احساس کردم انگار پاداش پایان خدمت است.» شایان یادآوری است که انعام کجه‌جی سابقه‌ای درخور توجه در جوایز ادبی دارد و رمان‌هایش سه بار به فهرست کوتاه جایزهٔ بوکر عربی راه یافته است.


کوانتومی‌کردن تاریخ به چه کار می‌آید؟

ژیژک
ژیژک
TT

کوانتومی‌کردن تاریخ به چه کار می‌آید؟

ژیژک
ژیژک

من همچنان بر این باورم که کتاب «مد، ایمان و فانتزی در فیزیک کیهانی نوین» (Fashion, Faith, and Fantasy in the New Physics of the Universe) یکی از بزرگ‌ترین کتاب‌هایی است که طی پنج سال گذشته خوانده‌ام؛ افزون بر آن، یکی از سرگرم‌کننده‌ترین‌شان نیز هست. نکتهٔ جذاب دربارهٔ این کتاب، نوشتهٔ فیزیک‌دان نامدار راجر پنروز – دارندهٔ «نوبل» – آن است که به موضوعاتی فکری و پُرمغز می‌پردازد که از محدودهٔ معمول فیزیک، با آن سخت‌گیری علمی‌اش، فراتر می‌رود.
تز اصلی پنروز در این کتاب آن است که برخی از ایده‌ها و نظریه‌هایی که در جامعهٔ فیزیک امروز محبوبیت و تأیید گسترده یافته و تا آن حد پیش رفته‌اند که ممکن است به‌طور گسترده پذیرفته شوند، پیش از آن‌که شواهد تجربی کافی برایشان فراهم باشد یا حتی صحّت‌شان به‌طور قطعی ثابت شده باشد. پنروز در کتاب خود نقدی سخت بر این رویکرد وارد می‌کند و آن را نوعی فاصله گرفتن از روش علمی سخت‌گیرانه و بی‌طرفی فکری می‌داند.
در مسیر فهم معنای واژه‌های به‌کاررفته در عنوان کتاب پنروز، من تنها به واژهٔ «مد/فَشِن» می‌پردازم. نظریهٔ ریسمان (String Theory) برجسته‌ترین مثال برای «مد» در فیزیک معاصر است. پنروز به زیبایی و ظرافت ریاضیاتی این نظریه اذعان می‌کند؛ اما تأکید دارد که این نظریه به‌شکلی ناموجه به‌طرزی مسلط درآمده است؛ تا جایی که بسیاری از فیزیک‌دانان آن را محتمل‌ترین رویکرد برای رسیدن به «نظریهٔ همه‌چیز» دانسته‌اند، با وجود نبود هیچ شاهد تجربی مستقیم که آن را تأیید کند.
از نگاه پنروز، این کشش افراطی به‌سوی «مد علمی» می‌تواند میدان پژوهش را محدود سازد و اندیشه‌ها و نظریه‌های جایگزین – که شاید در توصیف واقعیت دقیق‌تر باشند – را به حاشیه براند.
به باور او، هرچند زیبایی ریاضی باید خود محرّکی برای پژوهش باشد، اما این زیبایی باید با شواهد مادی و آزمون‌پذیری تجربی تکمیل شود. پنروز هشدار می‌دهد که شیفتگی بیش از اندازه نسبت به ایده‌های «باب روز» آزادی فکری را تهدید می‌کند و پژوهش‌گران را به پیروی از جریان غالب (همان «مد» غالب – تفاوتی ندارد!) وامی‌دارد، به‌جای آن‌که در پی حقیقت عینی باشند.
علم در نهایت بازی صرفاً ذهنی نیست. علم مجموعه‌ای از ایده‌ها، سیاست‌ها، پول، اقتصاد، فناوری‌ها، راهبردها و اعتبار بین‌المللی است. شاید مثال فناورانهٔ امروزی‌تر رایانش کوانتومی (Quantum Computing) باشد؛ جایی که مفاهیم نظریهٔ کوانتوم در مقیاس وسیع در رایانه‌ها به کار می‌روند، و محصول مورد انتظار – رایانهٔ کوانتومی – نویدبخش انقلابی در علم و فناوری است؛ همچنین زیست‌فیزیک کوانتومی که هنوز در آغاز راه است اما آینده‌ای نویدبخش دارد.
هیچ دولت مسئولی در جهان نمی‌پذیرد که پول‌های هنگفت را صرف بازی‌های فانتزی کند که به کاربردهای قابل مشاهده و تأثیرگذار در شکل‌دهی به صحنهٔ جهانی نینجامد.
در ادامهٔ بحث «مدّ فکری» که در بالا شرح دادم، می‌توان به تازه‌ترین کتاب فیلسوف اسلوونیایی اسلاوی ژیژک (Slavoj Žižek) با عنوان: «کوانتومی کردن تاریخ: فلسفه‌ای ماده‌گرایانهٔ نو» (Quantum History: A New Materialist Philosophy) – که به‌تازگی منتشر شده – نگریست.
این کتاب تلاشی است (که ژیژک آن را بدیع و بی‌سابقه می‌داند) برای پیوند دادن مفاهیم فیزیک پیشرفته – به‌ویژه مکانیک کوانتومی – با اندیشهٔ سیاسی و تاریخی. ژیژک در این اثر حجیم می‌کوشد ماتریالیسم دیالکتیکی مارکسیستی را روزآمد کند، آن‌هم از طریق وام‌گیری مفاهیم مکانیک کوانتوم، و سرانجام به این نتیجه می‌رسد که واقعیت خود «نا‌تمام» است و تاریخ سرشار از امکان‌های بنیادینی است که تحقق نیافته‌اند؛ امکان‌هایی که او آن‌ها را به حالاتِ برهم‌نهیِ کوانتومی (Quantum Superposition) تشبیه می‌کند.
کتاب، دیدگاه‌هایی (که ژیژک آن‌ها را انقلابی می‌شمارد!!) دربارهٔ بی‌تعیّنی (Indeterminacy) در واقعیت انسانی و سیاسی عرضه می‌کند؛ و در این رویکرد، به‌درستی نیازی به تفکّر زیاد نیست تا نقدی ضروری بر کاربرد دلبخواه و بی‌قاعدهٔ مفاهیم پیچیدهٔ کوانتومی در بستری فلسفی و غیرعلمی مطرح شود.
ژیژک کتاب خود را با چالشی فکری که لنین پیش نهاده بود آغاز می‌کند: ضرورت «بازنگری ریشه‌ای در ماتریالیسم» در پرتو هر کشف علمی بزرگ. او سپس به بنیادهای مفهومی مکانیک کوانتومی رو می‌آورد:
مرکب بودن حالت‌ها؛ ایده‌ای که می‌گوید یک سامانه می‌تواند در آنِ واحد در چندین حالت باشد تا زمانی که مشاهده (یا به زبان فیزیک: اندازه‌گیری) شود. ژیژک از این مفهوم بهره می‌گیرد تا استدلال کند که تاریخ، در لحظات حساس و سیاسی خود، در مسیر حتمی واحدی حرکت نمی‌کند، بلکه به طیفی از امکان‌های متناقض گشوده می‌ماند که تنها یکی از آن‌ها در نهایت تحقق می‌یابد.
همچنین اصلِ (Non-Commutativity) وجود دارد؛ خاصیتی در مکانیک کوانتوم که مطابق آن، تغییر ترتیب انجام دو عملِ اندازه‌گیری لزوماً به نتیجهٔ واحد نمی‌انجامد. ژیژک این اصل را به کار می‌گیرد تا تأکید کند که موقعیت ما به‌مثابهٔ سوژه‌های کنشگر در تاریخ بی‌طرف نیست، و لحظه‌ای که ما «واقعیت را اندازه می‌گیریم» – یعنی در سطح سیاسی یا فکری در آن دخالت می‌کنیم – صرفاً مشاهده‌ای منفعل نیست، بلکه کنشی مداخله‌گر است که به خلق واقعیت یاری می‌رساند؛ همان‌طور که اندازه‌گیری یک ویژگی ذرهٔ کوانتومی به فروپاشی تابع موج آن در لحظهٔ اندازه‌گیری می‌انجامد!!
اما جذاب‌ترین مفهوم در مکانیک کوانتومی فروپاشی تابع موج (Collapse of the Wave Function) است. ژیژک این فروپاشی را برابر می‌گیرد با «کنشِ» سیاسی بنیادین (برای برخی: انقلابی) که حالت برهم‌نهی (حالت‌های متعدّد) را به یک واقعیت سیاسی واحد و معین تبدیل می‌کند.
بررسی فهرست مطالب کتاب، دامنهٔ بلندپروازانهٔ کار ژیژک را آشکار می‌سازد؛ امّا آیا این بلندپروازی ثمربخش یا تأثیرگذار است و به نتیجه‌ای کارآمد می‌انجامد؟ ژیژک کتاب خود را با مقدمه‌ای با عنوانی حماسی و فراگیر می‌گشاید: ماتریالیسم و نقدِ کوانتومی.

پس از مقدمه، سه بخش می‌آید با فصل‌هایی که عنوان‌هایشان بیشتر شبیه بازی‌های فانتزی‌اند. برخی از آن‌ها چنین‌اند: چرا هگلی به مکانیک کوانتوم نیاز دارد؟ و چرا مکانیک کوانتوم به هگل نیاز دارد؟
(می‌پرسم: چرا این هم‌زمانی میان هگلی و کوانتوم؟ این بازی‌ای است که در آن هر چیز و همه‌چیز ممکن است!).
سپس با عنوان‌هایی دیگر رو‌به‌رو می‌شویم:
از هگل تا هایدگر و بازگشت،
شیء فی‌نفسه: لاکان،
لاتبادلی: حقیقت و نماد،
شبِ جهان،
سیاستِ هایدگر برای محدودیت،
هولوگرامِ کلیت‌های متضاد.
ژیژک فراموش نکرده که چندین «پیوست» نیز بگنجاند تحت عنوان (Variations / متغیرها)، که مقاله‌هایی بلندتر و متمرکز بر موضوعات خاص‌اند؛ و معمولاً در آن‌ها ژیژک میان فلسفه و فرهنگ عامه پیوند برقرار می‌کند. در آن صفحات با عنوان‌هایی کلاژگونه رو‌به‌رو می‌شویم که سینما، آشپزی، جنسیت، بتهوون و رواقیون را کنار هم می‌نشانند.
بر پایهٔ تجربه‌های پیشین، گمان می‌کنم بسیاری از مردم برای دستاورد تازهٔ ژیژک هلهله خواهند کرد و آن را گشایشی فکریِ هیجان‌انگیز با تازگی بی‌سابقه خواهند شمرد. من از این گروه نیستم. من این کتاب را آکنده از آمیختگی ناهمگنِ استعاره‌های دلبخواهی و تشبیه‌های بی‌قاعده می‌بینم.
نمی‌خواهم وارد بحثی دراز دربارهٔ «نقد تز ژیژک در کوانتومی کردن تاریخ» شوم؛ اما به این بسنده می‌کنم که بگویم، ژیژک مفاهیم مکانیک کوانتومی را صرفاً به‌صورت استعاری و آن هم با فانتزی سنگین به کار می‌گیرد. مفهوم «تراکب حالت‌ها» در مکانیک کوانتوم، سامانه‌ای ریاضی – فیزیکی را در سطح زیراتمی توصیف می‌کند؛ اما ژیژک آن را برای وصف لحظات بزرگ سیاسی-تاریخی در جهان کلانی که ما در آن زندگی می‌کنیم به کار می‌برد. این انتقالِ دلبخواهی از جهان میکروسکوپی به جهان عینیِ تاریخ انسانی، فاقد هرگونه سازوکار عقلانی یا سنجش‌پذیری است.
افزون بر این، بسیاری از دانشمندان و فیلسوفان، کاربرد اصطلاحات کوانتومی – همچون «لاحتمیت» – را به‌عنوان مترادف «نااطمینانی» فلسفی یا سیاسی نکوهش می‌کنند؛ زیرا این کار میان ابهام وجودی و لاحتمیت ریاضیاتی (که قوانینی آماری سخت‌گیرانه بر آن حکم می‌کنند) خلط ایجاد می‌کند.
به‌اختصار: به‌گمان من، ژیژک زبان علمی دقیق را با زبانی فلسفی، مبهم و فانتزی جایگزین می‌کند تا پروژهٔ ایدئولوژیکی خود را پیش ببرد؛ پروژه‌ای با عنوان «ماده‌گرایی نوین» (New Materialism).
ژیژک در رویکرد خود به ساده‌سازی افراطی دچار می‌شود؛ و با تلاش برای پیوند دادن فلسفهٔ سیاسی (یا حتی وجود انسانی) با نظریه‌ای فیزیکی، این خطر را می‌پذیرد که اندیشه را به مفاهیم فیزیکی تقلیل دهد. مفاهیم تاریخی و سیاسی – همچون مبارزهٔ طبقاتی، ایدئولوژی و کنش انقلابی – پدیده‌هایی پیچیده‌اند که از درهم‌تنیدگی زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پدید می‌آیند.