وزیر امور خارجه پاکستان به «الشرق الاوسط»: نشست سران اسلامی در راستای اجتناب از آغاز جنگ برگزار شدhttps://persian.aawsat.com/home/article/1752046/%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%D9%87-%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%C2%AB%D8%A7%D9%84%D8%B4%D8%B1%D9%82-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%88%D8%B3%D8%B7%C2%BB-%D9%86%D8%B4%D8%B3%D8%AA-%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%86%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B2
وزیر امور خارجه پاکستان به «الشرق الاوسط»: نشست سران اسلامی در راستای اجتناب از آغاز جنگ برگزار شد
وزیر امور خارجه پاکستان
شاه محمود قریشی وزیر امور خارجه پاکستان گفت اجلاس سران کشورهای اسلامی در سعودی فرصتی برای سران کشورهای خلیج و عربی و اسلامی ایجاد کرد تا تحولات داغ و تنش های منطقه و راهکارهای اجتناب از آغاز جنگ را مورد بررسی قرار دهند. جنگی که اگر شروع شود پایان آن معلوم نیست. آنهم در شرایطی که تنش به دنبال اقدامات خرابکارانه بازوهای ایران در برخی کشورهای منطقه بالا گرفته است.
او درباره حمله موشکی حوثی ها (بازوی ایران در یمن) به مکه به الشرق الاوسط گفت اقدام علیه سعودی و حرمین شریفین به مثابه تجاوز به پاکستان است. پاکستان در صورت اقدام علیه سعودی واکنش فوری نشان خواهد داد. قریشی از حمایت مستمر سعودی از پاکستان تشکر کرد.
پیام نشست سران کشورهای اسلامی
وزیر امور خارجه پاکستان با اشاره به اهمیت و نقش سازمان همکاری اسلامی گفت «دولت پاکستان این سازمان را به عنوان یک سکوی مهم برای معرفی چهره و عملکرد جهان اسلام به دیگر کشورهای جهان ارزیابی می کند. به همین خاطر پیام ها و بیانیه های این سازمان با توجه به جایگاه مهم آن در جامعه جهانی مورد توجه جهانیان قرار می گیرند».
او خاطر نشان کرد «دولت پاکستان بر این باور است که بیانیه های این سازمان بر برقراری صلح و ثبات و پیشرفت و همزیستی و توجه به اوضاع کشورهای عضو تاکید می کند. این بیانیه ها همواره به مقابله و ریشه کن کردن تروریسم از طریق اقدام گروهی و مقابله با گفتمان نفرت و درک دلایل و انگیزه های اسلام هراسی اشاره می کنند«.
قریشی افزود «این سازمان بهترین محل برای بررسی مساله بی ثباتی کنونی در منطقه است. همه کشورهای عضو برای بررسی این مسائل مهم در منطقه و نحوه برخورد با مشکلات و چالش ها گفتگو می کنند».
جنگ راهکار نیست
او درباره افزایش احتمال آغاز جنگ با توجه به تنش های ناشی از مداخله گری ایران در منطقه گفت «به نظر بنده آغاز یک جنگ سودی برای طرف های درگیر نخواهد داشت و نیز سودی برای منطقه و اقتصاد جهانی ندارد. جنگ منجر به تضعیف سرمایه گذاری در کل منطقه و افزایش فعالیت های تروریستی می شود و پیامدهای ناگواری بر نرخ نفت دارد و افزایش قیمت نفت را به دنبال دارد که بر داد و ستد و نیز بر کشورهای وارد کننده نفت تاثیر منفی می گذارد. همه این حرف ها نشان می دهد که جنگ راهکار مشکل نیست».
انزوای ایران
قریشی گفت «ایران به رغم همه چیز اما بخشی از این منطقه است. ما نمی توانیم ایران را از روی نقشه حذف کنیم. بنابراین باید ببنیم که چگونه با این کشور رفتار کنیم. سوال اینجاست که آیا قطع رابطه با ایران بهتر است یا برقراری مناسبات و همکاری منطقه ای با ایران؟ و ایران هم باید تصمیم خود را بگیرد که آیا می خواهد با امت اسلامی همکاری کند و یا اینکه به این شرایط انزوا ادامه دهد؟ به نظر من انزوای کنونی ایران سودی برایش ندارد».
او درباره حمله موشکی حوثی ها (بازوی ایران در یمن) به مکه برای سومین بار و نیز حمله به مناطق دیگر سعودی خاطر نشان کرد «ما در شرایط جنگ و صلح در کنار سعودی هستیم. هر گونه حمله به سعودی را محکوم می کنیم به ویژه اینکه حرمین شریفین از جایگاه ویژه ای برای مسلمانان جهان برخوردار است. حمله به سعودی اقدام علیه پاکستان تلقی می شود. سعودی همواره از پاکستان حمایت کرده و پاکستان در صورت لزوم اولین کشور حامی سعودی خواهد بود».
قریشی در خصوص حمله به مسیر کشتیرانی و نفتکس های سعودی و خلیجی که ایران و بازوان منطقه ای اش به عنوان عاملان آن معرفی شدند افزود «منابع انرژی سعودی و خلیج در پیشرفت اقتصادی و بازرگانی در سعودی و نیز رونق تجاری و اقتصادی منطقه و کل جهان سهیم هستند. ما بر این باوریم که این حمله ها غیر موجه بوده و حمله به منابع انرژی غیر قابل قبول است».
او خاطر نشان کرد «حمله به منابع اقتصادی باشد یا به خاک یک کشور غیر قابل قبول است. ما از خشونت و عاملان اقدامات بی ثبات کننده یا تنش آفرین در منطقه حمایت نمی کنیم و باید خیلی محتاطانه درباره حمله به منابع انرژی رفتار کرد».
قریشی در مورد کلام ضد و نقیض ایران درباره بستن و نبستن تنگه هرمز که ۳۵ درصد منابع انرژی جهان از آن عبور می کند گفت «تهدید ایران به بستن تنگه هرمز نوعی تنش آفرینی در منطقه پرتنش است. ایران از این کار سودی نخواهد برد. ما به عنوان یک کشور دوست و همسایه به مقام های ایرانی می گوییم که از تنش زایی و دامن زدن به اختلافات دست بردارند و رویکرد دیپلماتیک در پیش بگیرند چرا که تندروی در هر شرایطی سازنده نیست. فکر نمی کنم که ایرانیان علاقه ای به تندروی داشته باشند».
وزیر امور خارجه پاکستان درباره دخالت های ایران در امور داخلی کشورها از طریق حمایت از بازوی های تابع در یمن و عراق و سوریه و لبنان گفت «ایران باید به قوانین بین الملل و نیز حاکمیت کشورها احترام بگذارد. ما به عنوان کشورهای اسلامی و برادر نباید در امور داخلی یکدیگر دخالت کنیم و درباره موارد اختلافی گفتگو کنیم و به دنبال راهکار بگردیم. این رویکرد به مصلحت همگی است».
گزینه جنگ
قریشی گفت «نباید مسائل پیچیده تر از این شوند. بهتر است به دنبال راهکارهای واقعی برای بحران های کنونی در منطقه بگردیم و در مورد سوءتفاهم برخی کشورها با یکدیگر به توافق برسیم. من اطمینان دارم که هیچ کشوری در منطقه تمایلی به آغاز جنگ ندارد. بنابراین باید به هر بهایی که شده جلوی آن را گرفت و اقدامات جدی برای توقف کشمکش ها در پیش گرفت. اگر جنگی در منطقه دربگیرد غیر قابل کنترل خواهد بود و پایان و سمت و سوی آن نامعلوم خواهد بود و حتی نمی توان گفت چقدر طول خواهد کشید و کی اوضاع به روال عادی بازخواهد گشت».
وزیر امور خارجه پاکستان افزود «نشست سران خلیجی و عربی و اسلامی فرصت مناسبی برای بررسی مسائل داغ و تنش در منطقه و جلوگیری از آغاز جنگ و غلبه تدبیر در تحولات جاری بود. اگر این جنگ آغاز شود غیر قابل کنترل خواهد بود».
او گفت سفر شاهزاده محمد بن سلمان ولیعهد سعودی به پاکستان دستاوردهای بزرگی برای دو کشور به همراه داشت و دو کشور از نقش محوری در جهان اسلام برخوردارند. نقش آفرینی دو کشور منجر به تقویت ثبات و امنیت در منطقه می شود. شاهزاده محمد نقش سازنده و بزرگی در منطقه و جهان ایفا می کند.
گفتگوهای ایران و پاکستان
قریشی درباره سفر وزیر امور خارجه ایران به اسلام آباد گفت «ایران کشور همسایه و هم مرز ما است. مقام های دو کشور با یکدیگر گفتگو می کنند به ویژه در مورد درگیری های اخیر در مناطق مرزی دو کشور. ما در این باره نگران بودیم و با وزیر امور خارجه ایران درباره نحوه همکاری برای حل این مشکلات گفتگو کردیم».
وزیر امور خارجه پاکستان خاطر نشان کرد «اعتراضات علیه ارتش پاکستان تنها از سوی چند مامور ارتشی بوده و دولت پاکستان شکی در ملی گرایی مردم پاکستان ندارد اما برخی از عوامل خرابکار هم هستند که ما با حمایت گسترده مردم درصدد ریشه کن کردن آنها هستیم. شرایط کنونی پاکستان خیلی بهتر شده و بهتر از این نیز خواهد شد».
اردوگاههای افغانستانی نگرانیهایی را درباره «بازگشت القاعده» برانگیختهاند https://persian.aawsat.com/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8/5059704-%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%88%DA%AF%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%86%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DA%AF%D8%B4%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%AE%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D9%86%D8%AF-%C2%A0
اردوگاههای افغانستانی نگرانیهایی را درباره «بازگشت القاعده» برانگیختهاند
مبارزان گروه «طالبان» در ولایت بدخشان شمال کشور، ۱ سپتامبر ۲۰۲۴ (فرانس پرس)
در سالهای اخیر، به نظر میرسد که بدن نحیف و فرسودهی «القاعده» زنگ زده است. آمریکاییها با کمک ائتلافی بینالمللی موفق به کشتن رهبران برجسته این گروه، از جمله اسامه بن لادن و جانشین او، ایمن الظواهری شدند. صدها نفر دیگر از رهبران و اعضای آنها دستگیرشدند و هستههای مخفی آن در سراسر جهان نابود گردید. و اگر اینها کافی نباشد، رقیبی سرسخت به نام «داعش» از میان خودشان ظهور کرد که با انجام عملیاتهای گسترده در سراسر جهان، «درخشش تروریسم» را از القاعده ربود.
اما این تصویر ممکن است گمراهکننده باشد. درست است که «القاعده» به نظر از انجام حملات بزرگ مانند حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ علیه ایالات متحده ناتوان است و همچنین نمیتواند حتی پس از گذشت بیش از دو سال از مرگ الظواهری نام رهبر جدید خود را اعلام کند. با این حال، گزارشهای جدید سازمان ملل نشان میدهد که این گروه در حال حاضر در حال بازسازی صفوف خود است و در افغانستان اردوگاههای آموزشی و مدارس دینی ایجاد کرده است.
اگر این گزارشها صحت داشته باشند، ممکن است این نگرانی را ایجاد کنند که تاریخ تکرار شود؛ زیرا حملات القاعده در ۱۱ سپتامبر از اردوگاههای افغانستانی این گروه آغاز شد. آیا این ممکن است بار دیگر تحت حکومت طالبان در نسخه دوم خود تکرار شود؟
این روزها سالگرد حملات «القاعده» به نیویورک و واشنگتن در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ فرا رسیده است. آن حملات با هواپیماهای ربودهشده غیرنظامی، بزرگترین حمله تروریستی روی خاک آمریکا از زمان حمله ژاپنیها به پرل هاربر در هاوایی در سال ۱۹۴۱ بود که منجر به ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوم شد. اگرچه حملات ۱۱ سپتامبر به جنگ جهانی سوم منجر نشد، اما جنگی طولانی علیه تروریسم را آغاز کرد که در سراسر قارههای جهان گسترش یافت.
این جنگ با حمله به افغانستان در اواخر سال ۲۰۰۱ آغاز شد، زمانی که آمریکاییها توانستند حکومت طالبان را که به عوامل حملات «القاعده» پناه داده بود، سرنگون کنند. در تابستان ۲۰۲۱، آمریکاییها چمدانهای خود را بستند و از افغانستان خارج شدند، و این کشور دوباره تحت حاکمیت طالبان قرار گرفت، این بار در نسخه دوم آن. خروج آنها شکستی برای طرح آمریکا در ایجاد یک دولت متحد در کابل بود؛ زیرا دولت اشرف غنی و ارتش آن که میلیاردها دلار برای تجهیز آنها هزینه شده بود، به سرعت در برابر نیروهای طالبان فروپاشید.
طالبان به تازگی سومین سالگرد بازگشت خود به قدرت را جشن گرفت و ارتشی مجهز به تجهیزات و تسلیحات مختلف از جمله وسایل نقلیه و هواپیماهایی که آمریکاییهای در حال خروج بر جا گذاشتند یا از پادگانهای ارتش فروپاشیده افغانستان به دست آوردند، به نمایش گذاشت.
بازگشت طالبان به قدرت در واقع برای بسیاری از کشورهای غربی مشکلی ایجاد نکرد. باوجود انتقادات مرتبط با اجرای سختگیرانه شریعت اسلامی، از جمله منع آموزش دختران پس از رسیدن به سنی مشخص، این گروه در ایجاد سطح بالایی از امنیت در کشور موفق بوده است. طالبان زمینهای کشت خشخاش، ماده مخدری که بازارهای غربی را پر کرده بود، را به طور قابل توجهی کاهش داده و همچنین با هستههای مخفی «داعش - خراسان» که در شرق افغانستان رشد کرده و تهدید خارجی نیز محسوب میشد، مبارزه کرده است.
اما مزایای طالبان با نگرانی فزاینده غربی همراه است؛ نگرانی از اینکه افغانستان تحت حکومت جدید آنها همانند گذشته به پناهگاهی برای گروههای تروریستی و تندرو تبدیل شود.
افشای حضور ایمن الظواهری در کابل در تابستان ۲۰۲۲ یکی از نشانههای علنی نگرانی غربیها از بازگشت «القاعده» به افغانستان بود. جانشین اسامه بن لادن در رأس «القاعده» در منطقه شیرپور، یکی از مناطق اعیان نشین کابل، تحت حفاظت عناصر طالبان زندگی میکرد. منطقی بود که این سئوال مطرح شود که چگونه فردی به اندازه الظواهری میتواند به دون اطلاع رهبر طالبان، ملا هبتالله آخوندزاده، در کابل زندگی کند، درست مانند زمانی که اسامه بن لادن و رهبران «القاعده» تحت حکومت ملا عمر، رهبر سابق طالبان، زندگی میکردند. با این حال، هیچ چیزی تأیید نمیکند که آخوندزاده از میزبانی الظواهری آگاه بوده باشد.
به هر حال، موضوع الظواهری به سرعت حل شد. یک حمله توسط پهپاد آمریکایی در ۳۱ ژوئیه ۲۰۲۲ او را در بالکن آپارتمانش در کابل به قتل رساند. طالبان که در این ماجرا خجالتزده شده بود، هرگز مرگ الظواهری را تأیید نکرد و تحقیقی را آغاز کرد که نتایج آن هنوز بهطور رسمی اعلام نشده است.
«القاعده» اما سکوت اختیار کرد، برای اجتنااب از به درد سرانداختن میزبان افغانستانیاش و شاید هم به توصیه آنها.
الظواهری تنها نیست
الظواهری به طور قطع تنها رهبر «القاعده» نیست که تحت حاکمیت جدید «طالبان» زندگی میکند. گزارشهای متعدد از کارشناسان سازمان ملل که متخصص در امور افغانستان هستند، نشان میدهد که این کشور به مرکز جذب گروههای افراطی از جمله «القاعده» تبدیل شده است، هرچند که «طالبان» تلاش میکند مهمانان خود را از دید عموم دور نگه دارد، اقدامی که به وضوح به هدف اجتناب از خجالت در برابر طرفهای خارجی که قادر به مختل کردن تلاشهای آنها برای کسب شناسایی بینالمللی از حکومتشان هستند، انجام میشود.
گزارش اخیر تیم نظارت بر تحریمهای افغانستان سازمان ملل، که در ژوئیه 2024 منتشر شد، فاش میکند که «طالبان» به تحمیل «محدودیتهایی بر حرکت اعضای (القاعده) و گروههای وابسته به آن و مجبور کردن آنها به کاهش حضورشان در افغانستان» پرداخته است، اگرچه «رابطه بین طرفین همچنان نزدیک است». این گزارش به اطلاعاتی اشاره میکند که نشان میدهد «(القاعده) تلاشهای مداوم برای سازماندهی مجدد، جذب (عناصر) و آموزش در افغانستان انجام میدهد» و به «حرکت انتقالی خفیف به سوی افغانستان» برای افرادی با ارتباط با «القاعده» اشاره دارد.
گزارش میافزاید که «هدف این فعالیتها نامشخص است و پیامدهای آن بر تواناییهای (تشکیلات) نیز مشخص نیست. اما این فعالیتها باعث نگرانی بزرگی شده است. تعداد گروههای تروریستی که در افغانستان فعال هستند کاهش نیافته است» و اشاره میکند که «القاعده و گروههای وابسته به آن افغانستان را به عنوان سرزمین دوست میشمارند».
شکیبایی استراتژیک
گزارش 26 صفحهای کارشناسان سازمان ملل اطلاعاتی درباره تعاملات «القاعده» با میزبانان افغانش ارائه میدهد. گزارش میگوید: «القاعده به طور استراتژیک صبور است و با گروههایت روریستی دیگر در افغانستان همکاری میکند و به رابطه مداوم خود با (طالبان) اولویت میدهد. این گروه به طور مخفیانه فعالیت میکند تا تصویری از اینکه (طالبان) به توافقنامه دوحه در مورد عدم استفاده از سرزمینهای افغانستان برای اهداف تروریستی پایبند است، ارائه دهد». اما گزارش اضافه میکند: «علیرغم کم بودن نمایش عمومی،(القاعده) تبلیغاتی منتشر میکند که هدف آن افزایش جذب (در صفوفش) است، در حالی که تلاش میکند تواناییهای عملیاتی خود را بازسازی کند. توانایی (القاعده) برای انجام حملات بزرگ محدود است، اما قصد آن قوی باقی مانده و تواناییهای گروههای وابسته به آن برای اجرای عملیاتهای خارجی را تقویت میکند. تغییراتی از زمان گزارش قبلی تیم سازمان ملل در وضعیت یا مکان حضور امیر(القاعده) وجود ندارد، و همچنین تغییراتی در تواناییهای گروه در افغانستان مشاهده نشده است». معلوم است که گزارش قبلی به اطلاعاتی اشاره کرد که نشان میدهد «امیر واقعی (القاعده)، سيف العدل (مصری محمد صلاحالدین عبد الحلیم زیدان)، در ایران حضور دارد، در حالی که دیگر رهبران، از جمله عبد الرحمن الغامدی، در افغانستان هستند».
گزارش جدید، که در ژوئیه گذشته منتشر شد، اطلاعاتی درباره نقشهایی که رهبران «القاعده» در افغانستان ایفا میکنند، ارائه میدهد. گزارش میگوید که «شخصیات (القاعده) در افغانستان با امیران جنگ، تبلیغکنندگان، جذبکنندگان و تأمینکنندگان ارتباط برقرار میکنند»، و اضافه میکند که «مدرسان با تجربه به افغانستان سفر کردهاند تا امنیت هستههای مخفی پراکنده در آنجا را تقویت کنند. (القاعده) به ارتباطات و عملیاتهای جذب، به ویژه در میان کسانی که قبلاً در کنار آن فعالیت میکردند یا اعضای عملیاتی بودند، قبل از آگوست 2021»، که تاریخ بازگشت «طالبان» به قدرت در کابل است، اولویت میدهد. گزارش همچنین اطلاعاتی درباره تلاش «القاعده» برای«ایجاد همکاری با جنبش اسلامی ترکستان شرقی که به نام حزب اسلامی ترکستانی نیز شناخته میشود، و با گروه انصار الله، به منظور تقویت فعالیتها و تقویت موقعیت آن در ساختار نظامی (طالبان) در شمال، (برای) اجرای عملیاتهای مشترک و انتقال مرکز فعالیتهای تروریستی به آسیای میانه» ارائه میدهد. «گروه انصار الله» در اینجا گروهی تاجیکی است که به نام «طالبان تاجیکی» نیز شناخته میشود و مقر آن در ولایت بدخشان در شمال افغانستان است.
گزارش سازمان ملل همچنین اطلاعاتی نشان میدهد که «هستههای مخفی(القاعده) در چندین ولایت افغان، به ویژه در جنوب شرق کشور، فعال هستند»، و اشاره میکند که دفاتر وابسته به این تشکیلات به ویژه«آموزش مبارزان محلی در کنار فعالان گروه (طالبان) پاکستانی» را بر عهده دارند، و به «رصد مکانهای جدید برای پایگاههای آموزشی و خانههای امن در ولایتهای مختلف افغانستان، از جمله اردوگاههای پیشین در جلالآباد، قندهار و در کنر، نورستان و تخار» اشاره میکند.
هرم «القاعده»
و در مورد هرم «القاعده» در افغانستان، گزارش میگوید: «گردان عمر الفاروق تحت فرماندهی ابو إخلاص مصری، با ورود یک گروه جدید از برخی مبارزان عرب، پیشرفت کرده است».
ابو إخلاص مصری به دلیل نگرانی «طالبان» از اینکه دستگاههای اطلاعاتی خارجی به دنبال او بودند، در اواخر نوامبر 2023 توسط مدیریت کل اطلاعات بازداشت حفاظتی (برای حفاظت) شد. همچنین گزارش میدهد که «دیگر اعضای (القاعده)، از جمله مهندسان تسلیحات، نیز به دلیل حفاظت بازداشت یا از سوی مقامات واقعی کابل پنهان شدهاند».
بر اساس گزارش، «رسیدگی به ورود تعدادی از اعضای عرب (القاعده) به کنر و نورستان به منظور آموزش و تسهیل ارتباط میان محمد صلاحالدین عبدالحلیم زیدان (لقب سيف العدل) و شخصیتهای اصلی (القاعده)، همچنین با شاخه (القاعده) در شبهجزیره هند و عناصر خاصی از (طالبان)» مورد توجه قرار گرفته است. همچنین«عبدالعظیم بن علی»، عضو لیبیایی (القاعده) که به شورای ابوسلیم در درنه تعلق دارد، در وزارت داخله (افغانستان) خدمت میکند بدون اینکه نقش مشخصی داشته باشد و برای او گذرنامهای افغان به نامهای (عبدالعظیم) و (علی موسى بن علی الدرسی) صادر شده است». گزارش قبلی تیم سازمان ملل، در ژانویه 2024، اشاره کرده بود که شش فعال جدید از اعضای «القاعده» به شرق افغانستان آمدهاند تا به «گردان عمر الفاروق» تحت رهبری ابو إخلاص مصری بپیوندند و فاش کرده بود که این گروه هشت اردوگاه آموزشی جدید در افغانستان، از جمله در غزنی، لغمان، پروان و اوروزگان، به همراه یک پایگاه برای ذخیره سلاح در دره پنجشیر، تأسیس کرده است. همچنین گزارش میافزاید که حکیم مصری، مستقر در ولایت کنر، مسئول اردوگاههای آموزشی از جمله «آموزش انتحاریها» برای گروه «طالبان» پاکستانی است. همچنین گزارش میدهد که «القاعده» پنج مدرسه (دینی) در لغمان، کنر، ننگرهار، نورستان و پروان دارد.
به نظر میرسد که افشای وجود این همه رهبران خارجی در افغانستان، نگرانیهایی برای مقامات «طالبان» ایجاد کرده است که اقدام به ساماندهی حضور آنها کردهاند. گزارش سازمان ملل، برای ماه ژوئیه گذشته، فاش میکند که مدیریت 31 در اطلاعات افغانستان، که مسئول هماهنگی با مبارزان خارجی است، «به تمام مبارزان عرب اطلاع داده است که از کابل دوری کنند وگرنه با بازداشت مواجه خواهند شد». همچنین اضافه میکند که «طالبان» علیرغم این دستور، از اعضای«القاعده» خواسته است که به پایتخت بیایند تا ثبتنام شده و اطلاعات آنها با استفاده از تکنولوژی (بیومتریک) گرفته شود، اما «شخصیتهای بلندپایه (القاعده)» نیامدهاند.
به نظر میرسد که مسئله انتقال اعضای «القاعده» به افغانستان، با وجود تلاشهای «طالبان» برای حفظ آن از دید رسانهها دیگر پنهان نیست. جالب توجه است که سيف العدل، که به عنوان «امیر واقعی»این گروه از زمان کشته شدن الظواهری توصیف میشود، مقالهای منتشر کرد که در آن از طرفداران گروهش خواسته بود تا به افغانستان بپیوندند. در مقالهای که عنوان آن «این غزه است: جنگ وجود و نه جنگ مرزها» بود، سيف العدل مسلمانان خواهان «تغییر» را تشویق کرد که به افغانستان بروند «تا از شرایط آن یاد بگیرند و از تجربه (طالبان) بهرهمند شوند».
این دعوت به طور قطع دعوتی ساده نیست. سيف العدل، که سالها در ایران اقامت داشته، بیتردید در فکر راهی است که به گروهش امکان دهد تا خود را بازسازی کرده و مبارزان بیشتری جذب کند، مشابه به آنچه که «القاعده» در دهه 1990 انجام داد، زمانی که افغانستان را به عنوان پایگاه پشتیبان برای جذب، آموزش و پنهانسازی استفاده کرد. و اگرچه گزارش کارشناسان سازمان ملل به این نکته اشاره میکند که «قصد (القاعده)» تغییر نکرده و آنها در حال آمادهسازی برای حملات تروریستی بیشتر از افغانستان هستند، اما «طالبان» تاکنون متعهد به وعده خود برای عدم اجازه استفاده از افغانستان به عنوان پایگاه برای توطئههای تروریستی در خارج باقی مانده است. شایان ذکر است که آمادگی برای حملات «القاعده» در 11 سپتامبر 2001 درون خود گروه بحثهایی را در مورد جواز شرعی آن بدون اجازه «طالبان» برانگیخت. آیا تاریخ دوباره تکرار خواهد شد؟
تهدید «القاعده» در پایینترین سطح از 1996 است
با وجود نگرانی از خطرات بازگشت «القاعده» به افغانستان، به نظر میرسد که ایالات متحده مطمئن است که این گروه در حال حاضر در ضعیفترین مرحله خود از زمان انتقال از سودان به افغانستان در سال 1996 است.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به سئوالات «الشرق الأوسط» گفت: «ما ارزیابی میکنیم که توانایی (القاعده) برای تهدید ایالات متحده از افغانستان یا پاکستان ممکن است در پایینترین سطح از زمانی که گروه به افغانستان از سودان در سال 1996 منتقل شد، باشد».
او افزود که «نگرانی دائمی و مهمتر ایالات متحده در افغانستان مربوط به این است که این کشور دوباره نمیتواند به عنوان پایگاه برای حملات تروریستی علیه ایالات متحده عمل کند».
در مورد نشانههای بازگشت «القاعده» به افغانستان، گفت: «ما با استفاده از رویکردی که شامل تمامی دولت آمریکا میشود و با همکاری با شرکا و متحدان، در تلاش برای جلوگیری از ظهور مجدد تهدیدات خارجی از افغانستان هستیم»، و افزود: «ما به طور مداوم بر روی(حرکت) طالبان فشار میآوریم تا به تعهدات خود در زمینه مقابله با تروریسم پایبند باشد».
«الشرق الأوسط» سئوالاتی درباره ادعاهای بازگشت «القاعده» به افغانستان به وزارت خارجه دولت «طالبان» ارسال کرد، اما تا زمان انتشار این گزارش، پاسخی دریافت نکرد.