اکنون لذت بسیار میبرم از خواندن کتابی که در باره«نیچه منتقد کانت» سخن میگوید. تو خوب میدانی وقتی دو فیلسوف بزرگ با هم شاخ به شاخ میشوند صحنه از تماشای مسابقه جام جهانی بوکس سنگین وزن جذابتر میشود: محمد علی کلی و دیگران... شاید بدانی وقتی نیچه به کسی حمله کند او را درهم میشکند و نابود میکند تا از او اثری نماند... در این حال تو میتوانی لذت ببری و قهقه بزنی. او کانت را تکه تکه میکند و آن طور که دلش میخواهد برنوک انگشتانش با او بازی میکند. دو لذت در میان است نه یکی: لذت فهم و لذت کشتی آزاد به سبک نیچه. واضح است که کانت پایهگذار فلسفه انتقادی در اندیشه اروپایی است: فلسفهای که همه چیز را نقد میکند و پیش از پذیرش یا رد، آن را حسابی تفت میدهد. اما کانت علیرغم جرأت و شجاعت انتقادی، شخصی خجالتی و حتی گاهی حقه باز و فریبکار میماند. چرا؟ چون او در نقد دین تا به انتها نمیرود و به طور کامل او را از ریشه بیرون نمیکشد آن طور که شایسته بود انجام دهد. نیچه حرفی به این مضمون دارد: چرا جرأت نکرد دین را زمین بزند؟ چرا در میانه راه ایستاد؟ من به تنهایی جرأت کردم و یورش بردم. دین را از در بیرون انداخت تا آن را از پنجره برگرداند. و این چیزی است که نیچه هرگز کانت را برای آن نمیبخشد. نیچه همه چیز را تکه تکه میکند. نیچه همان طور که میدانی در کنار فویرباخ و مارکس و فروید، یکی از فیلسوفان بزرگ الحاد در غرب است. میخواستم بگویم نیچه بر پیشینیان خود تفوق دارد. مگر این حرف او نیست: من انسان نیستم، من دینامیتم! از من نخواه مضمون کتاب را برایت شرح دهد که به چندین و چند صفحه نیاز دارد. و وای بر کسی که در چنگال نیچه بیفتد! حتی کانت غول از شرش در امان نبود...
در مقابل سخن بسیار در باره کتابی دیگر خواهم گفت با عنوان:« فرهنگ دوستدار سکولاریسم» نوشته اندیشمند محترم فرانسوی هنری بینا-رویز. میشنوم که ولوله کنان فریاد میکشند که: خدایا چرا برای سکولاریسیم تبلیغ میکنی؟ چرا برای کفر و الحاد تبلیغ میکنی؟ خیلی سریع پاسخ میدهم: مصیبت بزرگ اینجا نهفته است؛ در جهان عرب میان سکولاریسم و الحاد تفاوتی قائل نمیشوند! اینها دو مسئله متفاوتاند و از زمین تا آسمان با هم فاصله دارند. آقایان بزرگوار، الحاد نظامی مادی و تمامیتخواه است که ژوزف استالین بر اتحاد جماهیر شوروری تحمیل کرد تا جایی که ادیان و متدینین را از هر نوع و صنفی زیر منگنه گذاشت. حتی انجام مراسم و آیینها و رفتن به کلیسا در روز یکشنبه و مساجد در روز جمعه و ... را ممنوع کرد. این الحاد حقیقی است، کفر ناب. اما سکولاریزم کاملا برعکس رفتار میکند؛ از همه ادیان و مذاهب موجود بر روی کره زمین محافظت میکند و انجام آیینها و آداب و رسوم را برای همه اگر بخواهند تأمین میکند، اما اگر کسی نخواست او را مجبور به دینداری نمیکند.
اگر تمایلی به رفتن به کلیسا نداشتی، کسی تو را مجبور به این کار نمیکند و کسی هم هرگز نمیتواند ترا از اینکه نرفتی تحت فشار قرار دهد. کارت را ازدست نمیدهی چون دیندار نیستی. همسایهات نمیتواند جاسوسی ترا بکند یا ترا تهدید کند یا نگاه ملامت کننده به تو بیاندازد. این مسئلهای شخصی است میان تو و پروردگارت و او به تنهایی از عهده محاسبه تو در روز قیامت برمیآید. این آزادی دینی است به تمام معنای کلمه.
پیشرفتهترین نظامی که بشریت در طول تاریخ به آن دست یافته است. علاوه براین نظام سکولار، دینی را بر ادیان دیگر یا مذهب مشخصی را بر مذاهب موجود دیگر درجامعه ارجح نمیداند آن طور که حکومتهای بنیادگرای فرقه گرای قدیم در قرون وسطی انجام میدادند و هنوز هم در گوشه و کنار جهان عرب و جهان اسلام حاکمرانی میکنند. برای نمونه حکومت نوین در فرانسه هیچ امتیازی به دین مسیحیت یا مذهب کاتولیک نمیدهد علیرغم اینکه نود در صد مردم فرانسه تابع این مذهباند.
مذهب پروتستانت که تنها دو در صد جمعیت فرانسه از آن پیروی میکنند، همان حقوق را داراست. حتی اسلام و یهود نیز همان حقوق را دارند. حکومت سکولار فرانسه در برابر ادیان و مذاهب موجود در خاک فرانسه موضع بی طرفانهای دارد. به همه آنها احترام میگذارد بی آنکه فرزندان اقلیتها را به پذیرش دین غالب یا مذهب مسلط تشویق کند. باوری به وجود گروه نجات یافته(مذهب کاتولیک پاپی) ندارد و بقیه فرقهها و ادیان را در آتش نمیبیند. این مسئله در کشورهای نوگرایی و سکولاریسم و حقوق بشر و فلسفه روشنگری به تمامی مشمول زمان شده است.
این کاری بود که حکومت بنیادگرای تئوکراتیک لاهوتی انجام میداد که در طول قرون وسطی و پیش از پیروزی روشنگری و انقلاب سکولاری فرانسه برآن کشور حاکم بود. در نتیجه حکومت سکولار در حقیقت با دو نوع حکومت تضاد دارد: از طرفی ضد حکومت الحادی کمونیستی است و از طرف دیگر ضد حکومت فرقه گرای کهنه... امیدوارم در جهان عرب معنای کلمه سکولاریزم را فهمیده باشیم.
در پایان این پژوهشگرعمیق براین نظر است که در جهان امروز، بنیادهای متعصب دینی نگران کننده بلکه مایه خطر برای صلح جهانیاند.
برای رویاروی با آنها سلاحی بیش نداریم: سکولاریزم فلسفی و معنوی به معنای وسیع کلمه. این به تنهایی قادر است که ادیان و مذاهب را به همزیستی و زندگی مسالمت آمیز و امن در درون همان جامعه و همان حکومت فرابخواند. تنها اوست که میان شهروند و متدین تفاوت میگذارد.
ضرورتا هر متدینی شهروند است اما ضرورتی ندارد که هر شهروندی دیندار باشد. چه زمانی این را درک خواهیم کرد؟ آری نظام سکولار معنوی انسانی ما را از شر هیجانهای بنیادی خزنده یا هر بلدوزرویرانگری حفظ میکند. میتوان گفت، در مواجهه با «داعش» و برادرانش راه حلی وجود ندارد جز یک اندیشه سکولار جدید. به تنهایی این میتواند میان اسلام و مدرنیته و اصالت و امروزی بودن آشتی برقرار کند.
به نظرم این کتاب دایره المعارفی میتواند افقهای دید خواننده عرب را گسترش بدهد اگرآن را مطالعه کند. پس از خواندن بی شک از طرفداران سکولاریزم میشود که به هیچ وجه با دین دشمنی ندارد بلکه فقط با تعصب دینی و اکراه در دین مخالف است. و میان این دو تفاوت بسیار.
نیچه با کانت کشتی میگیرد... و سکولاریسم الحاد نیست
نگاهی به دو کتاب

نیچه با کانت کشتی میگیرد... و سکولاریسم الحاد نیست

لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة