کسی در این شک ندارد که استیون هاوکینگ، فیزیکدان فقید یکی از درخشانترین دانشمندان دوران ما بود. این شخص بسیاری ازجوایزی را که بزرگان فیزیک پیش از او گرفته بودند، گرفت. فاصلهای تا جایزه نوبل نداشت اگر اصول جایزه الزام نمیکرد که به کسی تعلق میگیرد که نتایج نظری فیزیکیاش با مقیاسهای عملی قطعی قابل اثبات باشند. فراموش نکنیم این شخص وارث مرد سرآمد انگلیسی «اسحاق نیوتن» بود، وقتی به مرتبه استادی رسید که نیوتن سه قرن و نیم پیش در کمبریج آن را در اختیار داشت. همه اینها واقعیتهای معروفاند و شکی در درستیشان نیست.
اما من دوست دارم در این مقاله به یکی از ویژگیهای مشخص هاوکینگ بپردازم؛ نویسنده بودن و نام مشهوری که ناشران و خوانندگان را در سراسر جهان به خود مشغول کرد.
استیون هاوکینگ پیش از انتشار کتاب پرشهرتش«تاریخچه مختصر زمان» در سال1987 در میان لایههای عادی جامعه جهانی شناخته شده نبود( در دهه نود قرن پیش انتشارات المأمون در عراق این کتاب را به عربی منتشر کرد و پس از آن ترجمههای دیگری از آن کتاب روانه بازار شد). این اولین کتابی نبود که هاوکینگ نوشت، آثار دیگرش رنگی دانشگاهی سخت و زبان خشک ریاضی داشتند. اولین کتابش که سال 1973 با عنوان «بنیاد زمان/مکان در مقیاس بزرگ» با همکاری فیزیکدان «جورج ایلس» نوشت و انتشارات دانشگاه کمبریج چاپ و توزیعش را به عهده گرفت. اما آنچه کتاب «تاریخچه مختصر زمان» را متمایز میکند این است که اولین کتابی بود که هاوکینگ برای خوانندگان عادی نوشت براساس دستورات محکم و خطوط راهنمایی ناشر که چاپ کتاب را به عهده داشت. هاوکینگ در کتابی با عنوان «تاریخچه مختصر زندگی من» که در سال 2013 منتشر شد، فصل کاملی به این کتاب اختصاص داده است؛ به نظرمن شفافترین نوشته است که به جزئیات دقیق حاکم بررابطه نویسنده و ناشر پرداخته است. مسائلی که معمولا از چشم عامه مردم پنهان میمانند. در مقدمه آن فصل این جملهها را میخوانیم:
برای اولین بار ایده نوشتن کتابی علمی درباه هستی برای عامه مردم سال 1982 به ذهنم رسید. قصدم از نوشتن آن کتاب به دست آوردن مقداری پول برای تأمین هزینههای تحصیل دخترم بود(واقعیت اینکه کتاب زمانی منتشر شد که دخترم به سال آخر تحصیلیاش رسیده بود)، اما انگیزه مهمتر در نوشتن آن کتابم، علاقهای وافر به این بود که کاری کنم مردم بفهمند شناخت ما نسبت به هستی به کجا رسیده و ما چقدر تا رسیدن به نظریهای نزدیک هستیم که میتواند هستی و هرآنچه درآن است را توضیح دهد. آن زمان به این فکرمیکردم که من هر اندازه برای نوشتن کتابی وقت بگذارم، خوانندگان بیشتری خواهد داشت. معمولا کتابهای تخصصی من توسط انتشارات خوش نام دانشگاه کمبریج منتشر میشدند، آن هم با صرف تلاشهای بی پیرایه و ارزشمند. اما احساسم نسبت به آن کتاب پیش رو این بود که با مزاج دانشگاه کمبریج نمیخواند، کتابی که میخواستم به دست عامه مردم برسانم. با آژانس ادبی به نام آل زاکرمن تماس گرفتم، از قبل او را میشنتختم چون داماد یکی از همکارانم بود. دست نوشته فصل اول کتاب را به او سپردم و به او گفتم من میخواهم این کتاب از آن نوع کتابهایی باشد که میبینیم در کیوسکهای فرودگاهها به فروش میرسند. زاکرمن بعدا به من گفت، این کتاب آنچه را در ذهن دارم محقق نمیکند. بین دانشگاهیان و دانشجویان فروش خوبی میکند اما به هیچ وجه به مرزهای پادشاهی «جفری آرتر» نمیرسد.
هاوکینگ پس از این درآمد جزئیات سفرش به جهان نشر مخصوص عامه مردم را شرح میدهد. جزئیاتی زیبا و جذاب که به نظرم هرکسی که قصد نوشتن در زمینهای که به «فرهنگ سوم» معروف شده را دارد، باید بداند؛ فرهنگی که سعی میکند از دو فرهنگ کلاسیک ادبی و علمی بگذرد و به سمت فرهنگ جدیدی برود که همه چیز را به پرسش بکشد: اساس هستی، آگاهی و زندگی. هاوکینگ نمیتوانست ملاحظات زاکرمن را نادیده بگیرد. در دست نوشته اولیه تجدید نظر کرد، برید و پیراست و دوباره نویسی کرد. دستنوشته بارها و بارها میان ویراستار و هاوکینگ دست به دست شد تا به شکل نهایی که به دل ناشر بود، رسید.
کتاب «تاریخچه مختصر زمان» موفقیت پرسروصدا و شایسته هاوکینگ به دست آورد. و الحق این کتاب یکی از بهترین کتابهایی است که درباره موضوع تاریخ هستی و آیندهاش نوشته شده و نیازی نیست بگویم این کتاب هاوکینگ را میلیونر ساخت. به نظر میرسید حقوق دانشگاهی که او دریافت میکرد در برابر آن پشیزی نبود.
هاوکینگ پس از انتشار کتاب «تاریخچه مختصر زمان» تعدادی کتاب نوشت که تا حدودی بینشان فاصله کوتاهی وجود داشت. برگردیم سراغ پایان فصل آخر کتاب «تاریخچه مختصر زندگی من» تا این جملهها را بخوانیم:
از زمان انتشار کتاب «تاریخچه مختصر زمان» تعداد دیگری کتاب منتشر کردم تا برخی جزئیات علمی را برای تعداد بیشتری از مردم توضیح دهم. از میان این کتابها : سیاه چالهها و هستیهای نوزاده، هستی و پوست گردو و طرح بزرگ. به نظرم یکی از مهمترین چیزها این است که مردم فهمی اساسی درباره علم داشته باشند تا قدرتی بیابند و تصمیمهای مبتنی بر دادههای جوهری در جهان ما بگیرند که با دستآوردهای علمی و تکنولوژیک بیش از پیش پیچیده شده است. اینجا نباید فراموش کرد که اشاره کنم من و دخترم لوسی مجموعه کتابی با عنوان اصلی «جورج» نوشتیم. کتابهایی که بر اساس داستانهایی در قالب ماجراجوییهای علمی ریخته شدهاند و مخاطب آنها کودکان هستند که جوانان آیندهاند.
این باور میان دانشمندان و کارشناسان نشر وجود دارد که کتاب «تاریخچه مختصر زمان» باشکوهترین اثری است که هاوکینگ نوشت و کتابهای بعدی کپی شتابزده بودند و درازنویسی و تکرار افکار و چرخیدن دور ساختهای معین وجود دارد. به گونهای که برای خواننده تیز بین روشن میشود انگار هاوکینگ به شخصیتی فرمانبر تبدیل شده که جز برای خشنودی و خواستههای ناشر و مال اندوزی کاری نمیکند. من اینجا به حقیقتی اشاره میکنم که اتفاق افتاده را و نمیخواهم مسئله را خبطی به حساب هاوکینگ بنویسم.
واقعیت حاکم به ما میگوید بسیاری از کسانی یکی از کتابهایشان پرفروش میشود(خواه رمان نویس باشند یا دانشمند یا نویسندگانی در زمینههای دیگر معرفت) معمولا میان آنها و ناشران رابطه عرفی نانوشتهای شکل میگیرد با این مضمون: به هر شکل ممکن به نوشتن ادامه بده تا از اسمت استفاده کنی و پول بگیری!
همه این پرسشها پیش رویم آمدند بعد از اینکه خواندن آخرین کتابی که به نام هاوکینگ منتشر شده را به پایان رساندم. کتابی که پس از درگذشتش به نام او منتشر شده با عنوان «پاسخهایی کوتاه به پرسشهایی بزرگ». این را از خودم پرسیدم که آیا این کتاب چیز مؤثری به خواننده تشنه جوینده میافزاید که کتابهای علمی جدی میخواند؟ اگر کتاب را تورقی سریع کنیم خواهیم دید مجموعهای که به « سئوالات بزرگ» نامیده شده، یعنی سئوالاتی که بنیاد اشیاء را نشانه میگیرند، هاوکینگ درباره آنها در مقالات و گفتوگوهای سابق بسیار گفته و نوشته است، پس چرا فرزندانش شتابزده مجموعهای مقاله را کنار هم گذاشته و در کتابی منتشر کردهاند؟ آیا میخواستند آخرین قطره نام پدرشان را بدوشند و با آن ثروت اندوزی کنند؟
این بخشی از پدیده سیطره پول برجهانی است که گمان میکردیم فرزندان هاوکینگ(و پشت سرشان البته ناشر) یاد این مرد را به روشی والاتر از سوء استفاده و بهره برداری از نامش برای دوشیدن پولهای بیشتر ارج میگذارند.
*نویسنده و مترجم عراقی مقیم اردن
یورش ثروت... و لستیون هاوکینگ

یورش ثروت... و لستیون هاوکینگ

لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة