دیدار صدر با خامنه‌ای و سلیمانی حاشیه‌ساز شد

دیدار صدر با خامنه‌ای و سلیمانی حاشیه‌ساز شد
TT

دیدار صدر با خامنه‌ای و سلیمانی حاشیه‌ساز شد

دیدار صدر با خامنه‌ای و سلیمانی حاشیه‌ساز شد

حضور ناگهانی مقتدی صدر رهبر جریان صدر در شب شام غریبان امام حسین (ع) در مراسم عزاداری بیت علی خامنه ای پس از چند سال تیرگی روابط و انتقاد صدر از دخالت تهران و شبه نظامیان وابسته به ایران موجی از بحث و جدل در عراق را به همراه داشته‌است.
به گزارش الشرق الاوسط، مقتدی صدر از ۲۵ ژوئن سال جاری در ایران به سر می‌برد و پیش از این پایگاه رسمی مقتدی صدر با انتشار تصاویری از حضور وی در شهر قم ایران در مراسم عزاداری محرم خبر داده بود. صدر در تیرماه گذشته هم به ایران سفر کرده بود، اما گفته شد که آن سفر غیررسمی و خانوادگی است.
واکنش‌ها در داخل جریان صدر و دیگر کنشگران سیاسی در عراق به صورت موافق و مخالف مطرح شده‌است؛ موافقان عنوان می‌کنند که صدر از خود شخصیت رهبری را نشان می‌دهد که منافع عراق را بر هرگونه منفعت دیگری ترجیح می‌دهد، منتقدان اما معتقدند صدر همچون دیگر سیاستمداران و فرماندهان گروه‌های مسلح عراقی همراه ایران و نفوذ آن شده‌است.
صدر تاکنون واکنشی نسبت به این مواضع نداشته‌است اما حاکم الزاملی یکی از رهبران این جریان می‌گوید «صدر در یک مراسم عزاداری شرکت کرده و به صورت تصادفی خامنه ای و سلیمانی در آن شرکت کرده‌اند و این مسئله کاملاً طبیعی و عادی است». او در اظهارات رسانه ای می‌افزاید «صدر با همه کشورهای همسایه روابط خوبی دارد و همگان برای مواضع ملی میهنی نسبت به عراق و بحران‌های منطقه ای خود احترام قائلند».
ریاض المسعودی نماینده پارلمان عراق و عضو ائتلاف سائرون نسبت به قرار گرفتن مقتدی صدر در کنار خامنه‌ای رهبر ایران و قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران این کشور در مجلس عزاداری حسینی در تهران واکنش نشان داد و افزود: «حرف و حدیث‌ها از تلاش‌های صدر برای تغییر قواعد بازی، غیر منطقی است.»
المسعودی در گفت‌وگویی اضافه کرد: «مناسبات عراق با کشورهای پیرامون خود از زمان سقوط رژیم صدام تا به امروز بر اساس حسن همجواری و احترام به حاکمیت کشورها استوار بوده‌است.»
وی افزود: «سفرهای صدر به کشورهای همسایه بر اساس سه اصل حسن همجواری، احترام به حاکمیت کشورها و تمایل به تحکیم مناسبات میان ملت‌ها صورت می‌گیرد.»
این عضو ائتلاف سائرون افزود: «سفر اخیر مقتدی صدر به تهران به هیچ عنوان سیاسی نیست و مناسبات و روابط با تصاویری منتشر شده یا نشده تحکیم نمی‌شود.»
از سوی دیگر، غیث التمیمی عضو سابق جریان صدر که به انتقادات علنی در قبال ایران شهره است، از اقدام اخیر صدر ابراز تاسف می‌کند و می‌گوید: «کسی که زیر پای رهبر ایران می‌نشیند نمی‌تواند تاج سر عراقی‌ها باشد». او خطاب به صدر می‌گوید: «همان‌طور که در تصاویر می‌بینیم به نظر می‌رسد که راحت نبودی اما ارزش و جایگاه خود را نزد عراقی‌ها کم کرده‌ای».
در همین رابطه، احسان الشمری رئیس مرکز اندیشه سیاسی به الشرق الاوسط می‌گوید: «حضور صدر در مجلس خامنه ای برای طرفداران او و نخبگان غافلگیرکننده بود و با رویکرد ضد ایرانی او متفاوت بود». وی می‌افزاید: «حضور صدر در کنار خامنه ای پیام‌هایی را به همراه دارد از جمله این که صدر به دنبال ایجاد توازن و تعادل است به ویژه اینکه او قبلاً به نزدیکی به کشورهای عربی و خلیجی متهم شده بود».
او ادامه می‌دهد: «از آنجائی که صدر حامی دولت عادل عبدالمهدی است شاید تلاش می‌کند تا با ایرانی‌ها دربارهٔ آینده این دولت مذاکره کند به ویژه اینکه او پیش از این تأکید کرده بود که این دولت در صورت ناکامی در تحقق شرایط لازم پابرجا نخواهد ماند بنابراین ممکن است که صدر در حال برنامه‌ریزی برای سناریویی جدید است».



«تابستان سوئیسی»: درمان توهمات حافظه عراقی... با اعتراف

«تابستان سوئیسی»: درمان توهمات حافظه عراقی... با اعتراف
TT

«تابستان سوئیسی»: درمان توهمات حافظه عراقی... با اعتراف

«تابستان سوئیسی»: درمان توهمات حافظه عراقی... با اعتراف

زمان داستان اصلی از لحظه قدرت گرفتن «قاتل» و کنترل او بر «حزب» و زندگی آغاز می‌شود

چهار عنصر اساسی پشت صحنه متفاوت دنیای رمان «صیف سویسری/ تابستان سوئیسی» نوشته إنعام کجه‌جی- انتشارات تکوین/ الرافدین ۲۰۲۴ - قرار دارد:
اول، حافظه روایی‌ای که پروژه نویسنده را به طور کلی شکل داده است.
دوم، منطق تمثیلی متضاد و حتی برخوردی که در این رمان به اوج خود می‌رسد.
سوم، نحوه به تصویر کشیدن جایگاه مکان غریب در روایت.
چهارم، حضور آشکار سبک اعتراف که در سراسر متن غالب است.
اما ساختارهای اصیل شکست در این رمان چیست؟ شاید بتوان گفت که این شکست‌ها، بخشی از استعاره‌های کلی این اثر هستند. چرا این را نمی‌توان حافظه روایی دانست؟ شاید، اما عنوان «تابستان سوئیسی» از همان ابتدا ما را آماده می‌کند که انتظار داستان‌های بزرگ و امیدهای عظیم را نداشته باشیم؛ ما فقط به یک تابستان سوئیسی می‌رویم! حداقل این چیزی است که از عنوان ساده و بی‌ادعای کتاب درک می‌شود.

حافظه روایی پیشنهادی

چهار شخصیت عراقی با دقت از سوی نمایندگان شرکت‌های دارویی سوئیس انتخاب می‌شوند تا به یک اقامتگاه دانشگاهی – که می‌توان آن را سرپناه یا آسایشگاه نامید – در حاشیه شهر بازل، سوئیس بروند. این سفر درمانی رایگان در اواخر هزاره انجام می‌شود و هدف آن معالجه بیماری‌ای صعب‌العلاج است که حافظه عراقی و توهمات ناشی از آن، به‌ویژه اعتیاد ایدئولوژیک نام دارد.
تعیین زمان این رویداد بسیار مهم است، زیرا این سفر چند سال پیش از اشغال عراق انجام می‌شود. این چهار شخصیت که در رمان بر اساس اهمیت‌شان معرفی می‌شوند عبارتند از: حاتم الحاتمی، یک بعثی ملی‌گرا که از کشورش فرار کرده است. بشیره حسون صاج آل محمود، یک زندانی کمونیست که در بازداشتگاه مورد تجاوز قرار گرفته و دخترش سندس نتیجه این زندان و فریب بوده است. غزوان البابلی، یک شیعه متدین که سابقاً در زندان‌های رژیم بعث بوده است. دلاله شمعون، یک مسیحی آشوری که به عنوان مبلغ دینی یَهُوَه، خدایی متفاوت از مذهب خود، فعالیت می‌کند.
در این اقامتگاه درمانی، دکتر بلاسم مسئول درمان این افراد است. در اینجا، تعادل نسبی بین شخصیت‌ها دیده می‌شود: دو مرد و دو زن. این چهار نفر، چهار نوع حافظه روایی متفاوت و شاید متضاد را در این رمان ارائه می‌دهند. اما سرنوشت آن‌ها در داستان متفاوت است؛ چراکه روایت حاتم الحاتمی، که یک مأمور امنیتی بعثی با ریشه‌های روستایی از جنوب عراق است، بخش عمده‌ای از رمان را به خود اختصاص می‌دهد. او تنها شخصیتی است که روایت از دیدگاه او و با ضمیر اول شخص بیان می‌شود، که این انتخاب، معنای خاصی در درک کل متن دارد.

زمان در رمان

از آنجایی که زمان منطق اصلی روایت است، دو اشاره زمانی در رمان وجود دارد که زمینه حافظه روایی را مشخص می‌کند: لحظه‌ای که «قاتل» قدرت را در حزب و زندگی به دست می‌گیرد – که همان لحظه‌ای است که پاکسازی‌های گسترده‌ای علیه مخالفان آغاز می‌شود. آیا می‌توان گفت که این لحظه، همان کشتار قاعة الخلد در سال ۱۹۷۹ است؟ زمان سفر درمانی در اواخر هزاره، که این سفر را به یک حافظه روایی از پیش تعیین‌شده تبدیل می‌کند.
در این روایت، قربانیان مختلفی را می‌بینیم: بشیره، غزوان، و دلاله، که هرکدام نوعی از قربانی‌شدن را تجربه کرده‌اند. اما این قربانیان، اسیر توهم ایدئولوژیک خود هستند، و داستان‌هایشان یک افسانه دروغین از مظلومیت را می‌سازد که از فرد شروع می‌شود و به ادعای گروهی تبدیل می‌شود. برای مثال: بشیره‌ نماینده سرکوب کمونیست‌ها و تجاوز در رژیم بعث است. غزوان البابلی نماینده روایت‌های مظلومیت شیعیان در دوران صدام است. دلاله، به‌عنوان یک آشوری مسیحی که به دینی جدید گرویده، تصویری از قربانی‌بودن را بازتعریف می‌کند.

روایت قاتل

اما در نهایت، «تابستان سوئیسی» بیشتر از آنکه داستان قربانیان باشد، داستان قاتلی است که به اعتراف می‌رسد. این قاتل کسی نیست جز حاتم الحاتمی، که بخش اعظم روایت را در اختیار دارد.
آیا توصیف او به عنوان قاتل اغراق‌آمیز است؟ نه چندان. شخصیت او بر دو اصل متضاد استوار است: کشتار مخالفان حزب و نظام. رسیدن به عشق واقعی و طلب بخشش، زمانی که سعی می‌کند بشیره را از دست همکاران سابق خود نجات دهد. رمان به‌جای پرداختن به جزئیات قتل‌ها، از نمادها و اشاره‌ها استفاده می‌کند. مثلاً: همسر الحاتمی از او فاصله می‌گیرد و از برقراری رابطه با او امتناع می‌کند. فصل‌هایی با عناوین کنایی مانند «جشن اعدام» نام‌گذاری شده‌اند. در مقابل این روایت فشرده، توصیف زندگی الحاتمی – رابطه او با قدرت و عشقش به بشیره – با جزئیات بیشتری بیان می‌شود.

نقش اعتراف در رمان

در این آسایشگاه در بازل، همه افراد – از قاتل تا قربانی – برای درمان حافظه خود مجبور به اعتراف می‌شوند. اعتراف، هسته مرکزی رمان است و چیزی مهم‌تر از آن در داستان وجود ندارد. اما این اعتراف تنها در صورتی معنا پیدا می‌کند که شرایط آن وجود داشته باشد. مکان: محیطی بیگانه، منضبط، و خالی از هیجانات حافظه ملتهب عراقی. صدای اعتراف‌کننده: تنها کسی که از زاویه دید اول‌شخص روایت می‌کند، حاتم الحاتمی است.
از ۱۵ فصلی که به داستان او اختصاص دارد، ۹ فصل با صدای خودش روایت می‌شود، در حالی که دیگر شخصیت‌ها چنین امتیازی ندارند. تنها سندس در فصل آخر، با صدای خود درباره سرنوشت شخصیت‌ها صحبت می‌کند.
«تابستان سوئیسی» یک رمان اعتراف است که به‌ندرت در فضای فرهنگی ما دیده می‌شود. این اثر موفق شده است از دام تقیه – که در فرهنگ و روایت‌های ما رایج است – عبور کند و به سطحی از صداقت برسد که کمتر در ادبیات عربی و عراقی تجربه شده است. این، ویژگی منحصربه‌فردی است که اثر إنعام کجه‌جی را برجسته می‌کند.