صدها کشته و زخمی در اولین روز اجرای مقررات منع رفت و آمد در بغداد

مرز بین ایران و عراق بسته و اعتراضات به شهرهای جنوبی کشیده شد

صدها کشته و زخمی در اولین روز اجرای مقررات منع رفت و آمد در بغداد
TT

صدها کشته و زخمی در اولین روز اجرای مقررات منع رفت و آمد در بغداد

صدها کشته و زخمی در اولین روز اجرای مقررات منع رفت و آمد در بغداد

صدها نفر در اعتراضات روز پنجشنبه (۳ اکتبر) در بغداد کشته و زخمی شدند. ماموران امنیتی برای متفرق کردن ده ها تن از کسانی که در مرکز بغداد تجمع کرده بودند تیراندازی کردند. معترضان با آتش زدن لاستیک خودروها در میدان التحریر در مرکز پایتخت قوانین منع آمد و شد را نادیده گرفتند. دولت عراق از صبح پنجشنبه تا اطلاع ثانوی مقررات منع رفت و آمد اعلام کرد.
به گزارش فرانس پرس اعتراضات مطالبه محور مردم عراق که از روز سه شنبه (۱ اکتبر) آغاز شد تا لحظه تهیه این گزارش ۲۸ کشته از جمله ۲ مامور پلیس بر جای گذاشت. ۱۷ نفر از مجموع قربانیان در استان ذی قار (جنوب عراق) بودند.
عادل عبد المهدی نخست وزیر عراق مقررات منع رفت و آمد در شامگاه چهارشنبه و روز پنجشنبه اعلام کرد. رفت و آمد کلیه افراد و وسایل نقلیه در بغداد به استثنای کارکنان بخش های خدماتی مثل بیمارستان و اداره برق و نیز مسافران به فرودگاه بغداد و آمبولانس ها و بیماران بلا مانع است. اینترنت نیز قطع شد.
به گزارش خبرگزاری عراق عبد المهدی گفت مقررات منع آمد و شد در استان ها بنا به نظر استانداری ها اعمال می شود.
شورای استانداری بغداد از تعطیلی کلیه اداره جات وابسته به این نهاد در روز پنجشنبه (۳ اکتبر) خبر داد. این تدابیر قدرت سرکوبگری اعتراضات توسط ماموران امنیتی را افزایش می دهد.
بنا به اطلاعاتی که الشرق الاوسط به آن از یک منبع دولتی دست یافته «دولت عراق با همکاری ریاست پارلمان در حال برنامه ریزی و تدوین طرح هایی هستند که در چند روز آینده اعلام خواهد شد. این برنامه ها و طرح ها در راستای فرونشاندن نارضایتی و اعتراضات در حال بررسی هستند. تلاش هایی نیز برای ایجاد راهکارهای فوری در راستای تامین حداکثری مطالبات معترضان انجام می شود».
 
این منبع دولتی در پاسخ به سوال درباره احتمال تداوم منع آمد و شد و قطع اینترنت گفت «این اقدام در شرایط اضطراری به منظور ایجاد فضای مناسب برای بازگشت آرامش و فعالیت در دو بخش است: اول بررسی مطالبات معترضان از طریق نمایندگان آنان و جلوگیری از اقدامات زیانبار نفوذی ها که به املاک عمومی حمله کردند و مقر برخی احزاب را آتش زدند. علاوه بر این برخی هم در این میان دنبال فرصتی بودند تا بر موج اعتراضات سوار شوند».
دامنه اعتراضات به اغلب شهرهای جنوب عراق نیز سرایت کرد اما هنوز به بخش غرب و شمال کشور به ویژه مناطق سنی نشین که در جریان جنگ با «داعش» ویران شدند کشیده نشده است. در اقلیم کردستان عراق نیز خبری از اعتراضات نیست. اقلیم کردستان از سیستم خودمختاری برخوردار است.
اعتراضات در واقع آزمون واقعی برای دولت عادل عبد المهدی به شمار می رود. عبد المهدی حدود یک سال پیش در مقام نخست وزیری تعیین شد.
اعتراضات عراق تا این لحظه یک جنبش خودجوش به نظر می رسد. احزاب یا رهبران سیاسی یا مذهبی مسئولیت هدایت اعتراضات را اعلام نکرده اند که این خود یک تحول بی سابقه در عراق است. با این حال اما مقتدی صدر شامگاه چهارشنبه (۲ اکتبر) در اقدامی برای سنگین کردن کفه اعتراضات به نفع خود از هوادارانش خواست تا با پرهیز از خشونت دست به «تحصن» و «اعتصاب عمومی» بزنند. اظهارات صدر به نگرانی ها درباره افزایش شمار معترضان دامن زد.
ماموران با چماق و باتوم برقی و گاز اشک آور و تیراندازی هوایی با معترضان مقابله کردند.
یکی از معترضان که شب را در میدان التحریر بغداد سپری کرده گفت «ما اینجا ماندیم تا ماموران میدان را قرق نکنند». ماموران با معترضان در خیابان های اطراف میدان التحریر درگیر شدند.
معترضان در بخش های دیگر پایتخت و نیز شهرهای دیگر مثل نجف و ناصریه در جنوب عراق خیابان ها را بستند و لاستیک خودروها را در مقابل تاسیسات رسمی آتش زدند.
یک مقام محلی در ناصریه واقع در ۳۰۰ کیلومتری جنوب بغداد گفت «۹ نفر از روز سه شنبه تا حالا کشته شده اند». این در حالیست که دو نفر در بغداد و دو تن در کوت در شرق عراق کشته و بیش از ۴۰۰ نفر در شهرهای مختلف زخمی شده اند.
از سوی دیگر، دولت عراق مدعی شد «برخی افراد خرابکار و نفوذی عمدا برخی معترضان را کشتند». اما گویا دولت برخورد قاطعانه در پیش گرفته است. دسترسی به شبکه های اجتماعی در عراق دشوار و سرعت اینترنت بسیار ضعیف شده است.
معترضان در بغداد تلاش می کنند تا به سوی میدان التحریر در مرکز شهر حرکت کنند. این میدان نقطه آغاز همیشگی اعتراضات در بغداد بوده است.
پل الجمهوریه میدان التحریر و منطقه سبز یا الخضرا را به یکدیگر وصل می کند که از روز سه شنبه تا حالا شاهد تدابیر شدید امنیتی است.
علی ۲۲ ساله که بیکار است در این اعتراضات شرکت کرده . او می گوید «تظاهرات تا سرنگونی رژیم ادامه دارد».
او افزود «من بیکارم. می خواهم ازدواج کنم اما توی جیبم ۲۵۰ دینار (کمتر از ربع دلار) بیشتر ندارم. مسئولان در حکومت پول پارو می کنند».
عراق بر اساس گزارش سازمان شفافیت بین الملل دوازدهمین کشور فاسد جهان است.
ابو جعفر شهروند بازنشسته عراقی می گوید «از جوانان حمایت می کنم. چرا باید پلیس به آنها تیراندازی کند؟ آنها هم مثل ما مظلوم هستند. باید به ما کمک کنند».
دولت عراق شامگاه چهارشنبه (۲ اکتبر) منطقه الخضرا را برای جلوگیری از ورود معترضان بست. این منطقه که ساختمان های دولتی و سفارت آمریکا را در خود جای داده به شدت از آن محافظت می شود. این منطقه در ژوئن به روی عموم باز شد.  معترضان عمدتا در جریان تظاهرات به سوی منطقه الخضرا حرکت می کنند چرا که این محل از اهمیت سیاسی ویژه ای برخوردار است.
به گزارش بلومبرگ مایلز کاگینز سخنگوی ائتلاف بین المللی ضد داعش در عراق از وقوع انفجار در منطقه به شدت محافظت شده الخضرا در شامگاه پنجشنبه خبر داد که به هیچ یک از ساختمان ها آسیب نزده است. علت انفجار مشخص نشده و تحقیق درباره آن در جریان است.
از سوی دیگر، ایران مرز خسروی را بست. قرار بود صدها هزار نفر از زائران شیعه از ایران از طریق این گذرگاه به عراق بروند.
یک مقام ارشد در امور زیارتی در ایران به تلویزیون حکومتی گفت «ایران مرز خسروی را بسته اما گذرگاه های دیگر باز هستند».
خبرگزاری ایرنا گفت «ایران مرز چذابه را شامگاه پنجشنبه باز کرد».
بحرین از شهروندان این کشور خواسته تا به دلایل امنیتی در شرایط کنونی به عراق سفر نکنند.
وزارت امور خارجه بحرین از کلیه شهروندان این کشور در عراق خواسته تا برای حفظ امنیت جانی خود خاک عراق را فورا ترک کنند.



ناهید راچلین «بیگانه»… پیشگام رمان ایرانی در مهاجرت

ناهید راچلین «بیگانه»… پیشگام رمان ایرانی در مهاجرت
TT

ناهید راچلین «بیگانه»… پیشگام رمان ایرانی در مهاجرت

ناهید راچلین «بیگانه»… پیشگام رمان ایرانی در مهاجرت

با درگذشت ناهید راچلین، رمان‌نویس ایرانی-آمریکایی و یکی از برجسته‌ترین نویسندگان ایرانی که به زبان انگلیسی درباره گسست‌های هویتی، رنج‌های تبعید و برخورد فرهنگ‌ها می‌نوشت، در ۳۰ آوریل ۲۰۲۵، در سن ۸۵ سالگی، زندگی خلاقانه‌ای به پایان رسید. به گفته منتقدان، راچلین «پراکند‌ه‌ترین رمان‌نویس ایرانی در آمریکا» بود و نخستین کسی بود که تصویری دقیق از درون جامعه ایران پیش از سقوط حکومت شاه ارائه داد.
ناهید راچلین– که نام خانوادگی او پس از ازدواج چنین شد و نام خانوادگی ایرانی‌اش «بُزرگمهر» بود – در ۶ ژوئن ۱۹۳۹ در شهر اهواز به دنیا آمد. او در خانواده‌ای با ده فرزند رشد یافت؛ خانواده‌ای که در آن سنت‌های ایرانی با تأثیرات غربی درآمیخته بودند. پدرش ابتدا قاضی بود و سپس پس از استعفا، وکیل شد. به‌نظر می‌رسد دوران کودکی‌اش پرآشوب بوده، چرا که در ماه‌های نخست زندگی به عمه‌اش مریم سپرده شد تا او را بزرگ کند. وقتی به سن ۹ سالگی رسید، پدرش برای جلوگیری از ازدواج زودهنگام او – همان‌گونه که مادرش در همین سن ازدواج کرده بود – دختر را از عمه باز پس گرفت.
این واقعه تأثیر عمیقی بر شخصیت راچلین گذاشت. او بعدها نوشت که حس می‌کرد از مادر واقعی‌اش ربوده شده است، و هرگز او را «مادر» خطاب نکرد. در تمام عمر، همیشه در رؤیای بازگشت به آغوش امن عمه مریم بود.
راچلین در این فضای خانوادگی پرتنش و با وجود مخالفت پدر، برای فرار از فشارهای خانواده و جامعه، با کمک برادرش پرویز، بر رفتن به آمریکا برای ادامه تحصیل پافشاری کرد. سرانجام در کالج زنانه «لیندوود» در ایالت میزوری پذیرفته شد و بورسیه کامل گرفت، اما تنها پس از وعده بازگشت به ایران برای ازدواج، پدرش به او اجازه سفر داد.
ناهید در دنیای جدید آمریکایی، با نوعی دیگر از انزوا روبه‌رو شد. او بعدها در خاطراتش «دختران پارسی» (۲۰۰۶) نوشت: «گمان می‌کردم از زندانی گریخته‌ام، اما خود را در زندانی دیگر از تنهایی یافتم.»
در این زندان تازه، نوشتن برایش پناهگاه شد و زبان انگلیسی فضایی از آزادی برای او گشود؛ فضایی که هنگام نوشتن به فارسی احساس نمی‌کرد. او در مصاحبه‌ای گفته بود: «نوشتن به زبان انگلیسی آزادی‌ای به من داد که هنگام نوشتن به فارسی هرگز حس نمی‌کردم.»
راچلین در سال ۱۹۶۱ مدرک کارشناسی روان‌شناسی گرفت. پس از فارغ‌التحصیلی، نامه‌ای کوتاه برای پدرش نوشت و او را از تصمیمش برای عدم بازگشت به ایران آگاه کرد. در پی آن، پدرش تا دوازده سال با او قطع رابطه کرد. در این مدت، راچلین تابعیت آمریکایی گرفت (۱۹۶۹)، با روان‌شناس آمریکایی هاوارد راچلین ازدواج کرد و صاحب دختری به نام لیلا شد. او بورسیه «والاس استگنر» در نویسندگی خلاق را دریافت کرد و در همین دوران شروع به نوشتن نخستین رمانش «بیگانه» (Foreigner) کرد که در سال ۱۹۷۸ – تنها یک سال پیش از انقلاب ایران – منتشر شد.

رمان «بیگانه» با احساسی لطیف، دگرگونی تدریجی شخصیتی به نام «فری» را روایت می‌کند؛ زیست‌شناسی ایرانی در اوایل دهه سوم زندگی‌اش که پس از ۱۴ سال زندگی آرام و یکنواخت در حومه سرد بوستون، به هویتی سنتی و محافظه‌کار در ایران بازمی‌گردد. رمان نشان می‌دهد چگونه دیدگاه‌های غربی فری به‌تدریج در بستر جامعه ایرانی محو می‌شوند. او شوهر آمریکایی‌اش را ترک می‌کند، کارش را کنار می‌گذارد، حجاب را می‌پذیرد و از خود می‌پرسد که آیا آمریکا واقعاً کشوری منظم و آرام است و ایران آشفته و غیرمنطقی یا برعکس، آمریکا جامعه‌ای سرد و عقیم است و ایران سرزمینی پرشور و با قلبی گشوده؟ منتقد آمریکایی «آن تایلر» در نقدی در نیویورک تایمز چنین پرسشی را مطرح کرد. از سوی دیگر، نویسنده ترینیدادی «وی. اس. نایپول» در توصیف این رمان گفت: «بیگانه»، به‌گونه‌ای پنهان و غیرسیاسی، هیستری قیام‌هایی را پیش‌بینی کرد که منجر به سقوط نظام شاه شد و به استقرار جمهوری دینی تحت رهبری خمینی انجامید.
آثار ناهید پیش از انقلاب در ایران منتشر نشدند. سانسور حکومتی آنها را به‌خاطر تصویر منفی از جامعه ایران، به‌ویژه توصیف محله‌های فقیر و هتل‌های ویران، ممنوع کرده بود؛ تصویری که در تضاد با روایت مدرن‌سازی دوران شاه بود. پس از انقلاب نیز دولت خمینی، که نسبت به هرگونه تصویر منفی از ایران حساس بود، به ممنوعیت آثار راچلین ادامه داد. در نتیجه، هیچ‌یک از آثارش تاکنون به فارسی ترجمه نشده‌اند و کتاب‌هایش در ایران ممنوع بوده‌اند.
راچلین همچنین رمان «ازدواج با بیگانه» (۱۹۸۳) را نوشت که با نگاهی تند، چگونگی تحمیل قدرت نظام دینی خمینی بر جامعه ایران را به تصویر کشید. پس از آن آثار دیگری نیز منتشر کرد، از جمله: «آرزوی دل» (۱۹۹۵)، «پریدن از روی آتش» (۲۰۰۶)، «سراب» (۲۰۲۴) و دو مجموعه داستان کوتاه: «حجاب» (۱۹۹۲) و «راه بازگشت» (۲۰۱۸). همچنین خاطراتش با عنوان «دختران پارسی» (۲۰۰۶) منتشر شد. آخرین رمانش «دورافتاده» قرار است در سال ۲۰۲۶ منتشر شود؛ داستان دختری نوجوان که زودهنگام به ازدواج واداشته شده است، الهام‌گرفته از سرگذشت مادر خودش.
راچلین در تمامی آثارش، به کندوکاو زخم‌های ایران در نیمه دوم قرن بیستم می‌پرداخت: سرکوب سیاسی، سلطه سنت، ناپدید شدن معلمان و نویسندگان منتقد، سلطه ساواک، و نیز آن حسرت سوزان برای کودکی‌ای که ناتمام ماند و دردهای هویت دوپاره. مضمون مادری نیز در نوشته‌هایش پررنگ است؛ از رابطه پیچیده با مادر زیستی، تا عشق عمیقش به عمه‌اش، و در نهایت رابطه‌اش با دخترش لیلا که از او به عنوان «بهترین دوست زندگی‌ام» یاد کرده است. راچلین با زبان، احساسات متلاطم خود میان دو جهان را به‌دقت بیان می‌کرد، اما ژرف‌ترین لحظه فقدان برایش در سال ۱۹۸۱ رخ داد، زمانی که از مرگ خواهر عزیزش باری – پس از سقوط از پله – باخبر شد. غم چنان بر او چیره شد که تا ۲۵ سال نتوانست درباره باری بنویسد، اما در پایان خاطراتش فصلی صمیمی به او اختصاص داد و نوشت: «آری، باری عزیز، این کتاب را می‌نویسم تا تو را به زندگی بازگردانم.»
ناهید راچلین در نیویورک بر اثر سکته مغزی درگذشت – به گفته دخترش – و با مرگ او، ادبیات مهاجرت ایرانی یکی از ژرف‌ترین نویسندگان خود را از دست داد؛ صدایی نادر که شجاعت رویارویی و شفافیتِ حسرت را در کنار هم داشت، و توانست با دقت، تصویر شکاف‌های روانی و فرهنگی نسلی از ایرانیان را ثبت کند که سرنوشت‌شان گسست میان شرق و غرب بود.