مطبوعات و قیام های عربی؛ تلاش برای پوشش دهی با وجود موانع

مطبوعات و قیام های عربی؛ تلاش برای پوشش دهی با وجود موانع
TT

مطبوعات و قیام های عربی؛ تلاش برای پوشش دهی با وجود موانع

مطبوعات و قیام های عربی؛ تلاش برای پوشش دهی با وجود موانع

 
مطبوعات کاغذی در عراق و لبنان و الجزایر چند سالی است که با کمبود بودجه و نبود آگهی و موانع دیگر دست به گریبانند.
انتشار برخی از روزنامه های لبنان به دلیل نبود بودجه متوقف شده است.
مطبوعات در عراق و نیز الجزایر به دلیل ناآرامی ها در حد چند نسخه محدود منتشر می شوند.
مطبوعات کاغذی با توجه به فضای اعتراضات و موانع در سه کشور یاد شده سعی می کنند تا هر کدام به سبک خاص خودشان تحولات را پوشش دهند.
 
روزنامه های عراق؛ آخرین رمق

مطبوعات کاغذی در عراق چه پیش از آغاز اعتراضات در اوایل اکتبر و چه پس از آن به دلایل متعددی عملکرد ضعیفی داشته اند. اعتراضات ضربه سهمگینی به مطبوعات کاغذی و شبکه های ماهواره ای و شبکات اجتماعی زد. اقدامات خودسرانه و بی سابقه حکومت برای محدود کردن آزادی بیان و انتقال اطلاعات رسانه ها را تا مرز فلج شدن کشاند.
قطع اینترنت و منع پوشش خبری اغلب شبکه های ماهواره ای و حمله به دفاتر برخی رسانه ها از جمله اقدامات حکومت عراق برای مقابله با اعتراضات است. افزون بر این، مطبوعات کاغذی با مشکل سختی تردد و تحرک به دلیل فضای تنش حاکم مواجه هستند و خبرنگاران و روزنامه نگاران به دلیل مسدود بودن اغلب جاده ها در بغداد برای رسیدن به محل کارشان مشکل دارند.
اما انتشار روزنامه های بغداد به رغم مشکلات یاد شده متوقف نشده و تا حد امکان تظاهرات در بخش های گوناگون عراق را پوشش می دهند. برخی نهادها و اصحاب رسانه و خبرنگاران تلاش های جانفرسایی برای پوشش خبری تظاهرات انجام می دهند. در این راستا، موسسه رسانه ای و فرهنگی و هنری المدی روزنامه ای به عنوان «الاحتجاج» (اعتراض) به شکل رایگان منتشر می کند. داستان معترضان و فعالیت ها و اعتراضات روزمره آنان در این روزنامه بازتاب پیدا می کند.
علی حسین روزنامه نگار این روزنامه به الشرق الاوسط گفت «این روزنامه سه روز پس از آغاز اعتراضات در 25 اکتبر منتشر شد. ضمیمه آن نیز در بغداد و اغلب استان های عراق توزیع می شود».
او در ادامه افزود «ارتباط با میدان های تجمع و اعتراض هدف روزنامه است. یک کتابخانه به نام «شهدای التحریر» نیز توسط روزنامه در رستوران ترکی یا کوه احد افتتاح شده است».
او گفت «موسسه و مسوولان المدی با راه اندازی کتابخانه سهم ولو اندکی در حمایت از معترضان دارند. معترضان عراق در راه دست یابی به خواسته هایشان یعنی اصلاحات و تغییر جان خود را فدا می کنند. ارائه کتاب های رایگان و توزیع روزنامه المدی و ضمیمه آن از خدمات دیگر موسسه به معترضان است».
در این راستا، روزنامه «الصباح الجدید» نیز ضمیمه ای با عکس هایی از اعتراضات و برخی کامنت های روی آنها منتشر می کند.
علاوه بر اقدامات موسسه المدی، گروهی از روزنامه نگاران میدان التحریر نیز روزنامه ای با عنوان «توک توک» (خودرو سه چرخه کوچک) را منتشر می کنند. نام روزنامه برگرفته از سه چرخه های «توک توک» است که نقش برجسته ای در انتقال معترضان مجروح به بیمارستان های نزدیک به میدان التحریر ایفا می کنند.
احمد الشیخ ماجد روزنامه نگار عراقی که یکی از مسئولان روزنامه «توک توک» است پیشتر به «الشرق الاوسط» گفت «پوشش خبری اعتراضات میدان التحریر و ثبت برنامه های اعتراضی در میدان از جمله قهرمانی ها و جانفشانی های رانندگان جوان توک توک هدف این روزنامه است».
او خاطر نشان کرد «این روزنامه تا پایان اعتراضات و تحصن های به حق مردم و دست یابی به اهداف اعتراضات میدان التحریر منتشر خواهد شد»
عبد الرزاق الساعدی روزنامه نگار عراقی نیز روزنامه «25 اکتبر» را به منظور پوشش خبری اعتراضات مردمی منتشر کرد که انتشار آن متوقف شد. اما خبرنامه ای به نام «الانتفاضه» به تازگی منتشر می شود که همان هدف را دنبال می کند.
با این حال اما برخی از این مطبوعات با توجه به عدم برخورداری از منابع مالی کافی از لحاظ چاپ و نگارش ضعیف هستند. کیفیت روزنامه های عراق نیز به دلیل قطعی اینترنت و دشواری دسترسی به اطلاعات و اخبار رسمی و نیمه رسمی پایین آمده است.
مصطفی عباده سردبیر روزنامه «العالم» می گوید مطبوعات و رسانه ها به طور عام به دلیل اوضاع پیچیده جنبش اعتراضی و قطعی اینترنت و مسدود بودن خیابان ها در اکثر اوقات با شرایط دشواری روبرو هستند.
عباده در گفتگو با الشرق الاوسط افزود «در شرایط بسیار دشواری هستیم و به سختی می توانیم مسائل مربوط به انتشار روزنامه را تامین کنیم. اما با این حال، فعالیت متوقف نشده و روزنامه به طور منظم منتشر می شود».
او افزود «روزنامه «العالم» ضمیمه ویژه اعتراضات ندارد و تنها به پوشش خبری و روزانه اعتراضات می پردازد».

پوشش خبری اعتراضات توسط روزنامه های لبنان به سبک خاص خود
رسانه های تصویری لبنان نقش عمده ای در پوشش اعتراضات مردمی در این کشور دارند. مردم لبنان از طریق شبکه های تلویزیونی همه مراحل اعتراضات از آغاز تا کنون را به طور مستقیم دنبال می کنند. خبرنگاران این شبکه ها در مناطق گوناگون اعتراضات موسوم به «خیزش لبنان» نقش اصلی در پوشش خبری آن دارند. از سوی دیگر، مردم از طریق سایت ها و کامنت ها و توییت های منتشر شده در شبکه های اجتماعی تحولات را دنبال می کنند. از این رو، تصویر انقلاب از طریق اینترنت و تلویزیون به طور کامل به مردم منتقل می شود.
مطبوعات کاغذی هر کدام به سبک خاص خود تحولات را دنبال می کنند. برخی روزنامه ها با انتشار مقاله و تحلیل و خبر و عکس بخشی از صفحاتشان را به تحولات لبنان اختصاص دادند. اما روزنامه هایی هستند که موضوع رویدادهای جاری سوژه اصلی اغلب صفحاتشان شده است. یک روزنامه لبنانی نیز با انتشار ضمیمه ویژه درباره انقلاب به نقش ویژه زنان در خیزش مردمی پرداخت.
در گیر و دار پوشش خبری جنبش مدنی لبنان توسط مطبوعات کاغذی غوغایی ولی از نوع دیگر در روزنامه «الاخبار» به پا بود. جمعی از مسئولان روزنامه به دلیل «مشکلات انباشته شده از جمله رویکرد روزنامه در پوشش خبری قیام 17 اکتبر» استعفا کردند.
با نگاهی به مطبوعات لبنان در این مقطع زمانی می توان گفت «النهار» تنها روزنامه ای بود که در 31 اکتبر ضمیمه ویژه ای درباره نقش زنان در قیام لبنان منتشر کرد.
هشت صفحه ضمیمه به انتشار عکس های زنان به پا خاسته در لبنان از کلیه رده های سنی اختصاص یافته است. سرود ملی لبنان با تغییر اندک در متن اصلی در صفحه نخست ضمیمه منتشر شد. عبارت «دشت ها و کوه های لبنان پرورشگاه مردان بزرگ» به «دشت و کوه های لبنان پرورشگاه زنان بزرگ» تغییر یافت. این اقدام مورد استقبال گسترده کاربران شبکات اجتماعی قرار گرفت.
روزنامه «نداء الوطن» نیز در چندین شماره به پوشش خبری انقلاب در مناطق گوناگون لبنان پرداخت.
بشاره شربل سردبیر روزنامه به الشرق الاوسط گفت «همه پرسنل روزنامه در حال پوشش خبری انقلاب هستند. روزنامه های دیگر به دلایل کمبود بودجه و شرایط اقتصادی دشوار یا دیدگاه سیاسی متضاد با انقلاب ضمیمه ویژه انقلاب منتشر نمی کنند».
طارق ترشیشی سردبیر روزنامه الجمهوریه می گوید اصولا ایده انتشار ضمیمه در این روزنامه مطرح نبود. ما اخبار انقلاب را به شکل روزانه در حدود 12 صفحه کامل از مجموع 32 صفحه منتشر می کنیم.
روزنامه های «اللواء» و «الشرق» و «الدیار» نیز ضمیمه ویژه انقلاب ندارند.

رسانه های الجزایر؛ از تعریف و تمجید تا بی توجهی به اعتراضات
اعتراضات مردمی الجزایر در 22 فوریه 2019 آغاز شد. کلیه رسانه های حکومتی و غیر حکومتی به پوشش خبری گسترده «رویداد تاریخی» پرداختند. تظاهرات به طور مستقیم از شبکه های ماهواری پخش می شد. رسانه ها نقش عمده و پررنگی در پوشش خبری اعتراضات داشتند. بخشی از اهل رسانه نیز در اعتراضات شرکت کردند. روزنامه نگاران تلویزیون رسمی الجزایر در مقر تلویزیون در اعتراض به محدودیت گسترده این شبکه در 20 سال از حکمرانی پرزیدنت عبد العزیز بوتفلیقه تظاهرات کردند.
اهل مطبوعات برای اولین بار فضای آزاد را تجربه می کنند. در قانون اساسی که در دوره پرزیدنت الشاذلی بن جدید در سال 1989 تصویب شد کثرت گرایی مورد تاکید قرار گرفت. آزادی مطبوعات همزمان با عملیات ترور 100 نفر از چهره های رسانه ای به شدت محدود شد. سرکوب مطبوعات تا روی کار آمدن بوتفلیقه در 1999 ادامه یافت. بوتفلیقه به صراحت اعلام کرد روزنامه نگاران یکی از دشمنانش هستند. دستگاه های امنیتی الجزایر از کلیه وسایل برای به زانو درآوردن رسانه و وادار کردن رسانه ها برای حمایت بی چون و چرا از سیاست های رییس جمهور استفاده کردند.

همزمان با آغاز اعتراضات رسانه های کشور برای پوشش تحولات با یکدیگر به رقابت پرداختند. شبکه های تلویزیونی و رادیویی دولتی نیز به گفتگو با چهره های مخالف رژیم بوتفلیقه پرداختند. این افراد پیشتر ممنوع التصویر بودند. عبد العزیز رحابی وزیر پیشین اطلاع رسانی و سفیان جیلانی رییس حزب «نسل نو» و ناصر جابی جامعه شناس معروف از جمله همین چهره ها بودند. برنامه های گفتگوی آزاد نیز از شبکه های ماهواره ای خصوصی پخش شدند. عده فراوانی گمان کردند که دوران محدودیت رسانه ای به سر آمده است.
پرونده های قضایی چهره های سرشناس دوره بوتفلیقه از جمله برادر و مشاور ارشد او نیز مورد توجه رسانه ها قرار گرفت. برخی به اتهام فساد و گروهی نیز به اتهام توطئه چینی علیه ارتش روانه زندان شدند.
نکته قابل توجه این است که اغلب رسانه ها دنبال مدارک و اسنادی که قضات در این محاکمه ها استفاده کردند نبود. رسانه ها می دانستند که ارتش مسئول پیگیری این پرونده هاست و کنکاش در آنها دردسر ساز بوده و احتمالا خبرنگاران را با اتهام هایی از قبیل «افشای اسرار تحقیق» روبرو می کند.
ارتش گمان می کرد که اعتراضات مردمی به دنبال بازداشت چهره های اصلی حکومت بوتفلیقه متوقف می شود. اما آنچه بعدها اتفاق افتاد این بود که چند ماه پس از آغاز اعتراضات، مردم شعار تغییر کل نظام و برکناری قاید صالح فرمانده ارتش و عبد القادر بن صالح رییس جمهور موقت و نور الدین بدوی نخست وزیر سردادند.
رفتار ارتش تغییر کرد و معترضان توسط فرمانده ارتش به «نمک نشناسی» متهم شدند. ارتش گفت «اگر ارتش و فرمانده او بوتفلیقه را سرنگون نمی کردند برکناری این باند حکومتی را در خواب هم نمی دیدند».
همزمان با انتقاد پی در پی قاید صالح از جنبش اعتراضی نقش رسانه ها در پوشش خبری اعتراضات کم رنگ شد. دیگر از پخش مستقیم موج
گسترده معترضان در خیابان های پایتخت و شهرهای بزرگ خبری نبود. تا جایی که رسانه ها دیگر اخبار اعتراضات را منتشر نمی کنند.
روزنامه ها و شبکه های ماهواره ای مهم مورد فشار گسترده حکومت قرار گرفتند تا «دست از تعریف و تمجید جنبش اعتراضی» بردارند.
برخی رسانه ها به دلیل شرایط مالی بد زیر بار فشارها رفتند.
ناظران می گویند اغلب روزنامه نگاران نسل کنونی تجربه مبارزه در راه آزادی مطبوعات ندارند و به همین دلیل به آسانی تسلیم شدند.
روزنامه نگاران با توجه به بی اعتنایی رسانه ها به اعتراضات مورد انتقاد معترضان قرار دارند. روزنامه نگاران حق پوشش اعتراضات هفتگی را ندارند. معترضان می گویند آنها بخشی از باند حکومتی هستند.



منابع عراقی: «چارچوب هماهنگی» اختیار تعیین رؤسای سه‌گانه را به المالکی سپرد

نوری المالکی، رهبر ائتلاف دولت قانون، هنگام انداختن رأی خود در یکی از مراکز بغداد (AFP)
نوری المالکی، رهبر ائتلاف دولت قانون، هنگام انداختن رأی خود در یکی از مراکز بغداد (AFP)
TT

منابع عراقی: «چارچوب هماهنگی» اختیار تعیین رؤسای سه‌گانه را به المالکی سپرد

نوری المالکی، رهبر ائتلاف دولت قانون، هنگام انداختن رأی خود در یکی از مراکز بغداد (AFP)
نوری المالکی، رهبر ائتلاف دولت قانون، هنگام انداختن رأی خود در یکی از مراکز بغداد (AFP)

نوری المالکی، رئیس ائتلاف «دولت قانون»، از سوی نیروهای شیعی «چارچوب هماهنگی» اختیار کامل برای مدیریت مذاکرات انتخاب رؤسای سه‌گانه و پیشبرد گزینه مورد حمایت خود برای ریاست مجلس وزرا را دریافت کرده است.

به گزارش «الشرق الأوسط»، منابع آگاه گفتند نامزدی که المالکی از او پشتیبانی می‌کند، اکنون با فاصله‌ای قابل‌توجه از دیگر گزینه‌ها برای ریاست دولت پیش افتاده و او باید مجموعه‌ای از شرط‌های از پیش تعیین‌شده را که «بلوک اکثریت» پارلمان بر سر آنها توافق کرده، اجرا کند.

«حزب الدعوه اسلامی» روز شنبه اعلام کرد که به‌طور اجماعی نوری المالکی، دبیرکل حزب، را برای نخست‌وزیری نامزد کرده است؛ اما این منابع توضیح دادند این نامزدی صرفاً ابزاری برای تقویت موقعیت مالکی در مذاکرات و حمایت از گزینه نهایی اوست، و در واقع نشان می‌دهد تفویض اختیار به مالکی پس از چشم‌پوشی او از نامزدی به نفع گزینه‌ای پذیرفتنی‌تر صورت گرفته است.

به گفته منابع، گزینه مورد حمایت المالکی که احتمال دارد خارج از حزب «الدعوه اسلامی» باشد، پس از مذاکرات فشرده و پرنوسان میان احزاب شیعی پیروز انتخابات ــ که در آن نقش هر حزب در دولت آینده تعیین شد ــ به «توافق گسترده شیعی» دست یافته است.

یکی از منابع افزود که این توافق شیعی شامل نخست‌وزیر منتهی‌به‌ولایت، محمد شیاع السودانی، نیز می‌شود؛ چهره‌ای که خواهان دوره دوم در منصب خود بود.

این منابع گفتند که المالکی صبح شنبه به اربیل رفته تا در دیدار با رهبران حزب دموکرات کردستان درباره تعیین رؤسای جمهوری، پارلمان و دولت گفت‌وگو کند، اما اعلام نامزد نخست‌وزیری تا زمان توافق نیروهای کرد و سنّی بر سر نامزدهای خود برای دو منصب دیگر به تعویق خواهد افتاد.

المالکی پیش از دیدار با مسعود بارزانی، رهبر حزب دموکرات کردستان، در یک اظهارنظر تلویزیونی گفت: «تشکیل دولت منوط به توافق است و تشکیل آن یک ماه پس از تصویب نتایج امکان‌پذیر است.» او از کردها خواست «در انتخاب رئیس‌جمهوری» و از سنّی‌ها خواست «در تعیین نامزد ریاست پارلمان سرعت عمل به خرج دهند».

منابع همچنین اظهار کردند گزینه موردنظر برای نخست‌وزیری از حمایت نیروهای کرد و سنّی برخوردار است و حساسیتی در واشنگتن یا تهران ایجاد نمی‌کند؛ موضوعی که او را به گزینه‌ای مقبول در سطح داخلی و منطقه‌ای تبدیل می‌کند.

به گفته همین منابع، هویت شخص نامزد «دیگر اهمیتی ندارد»، مادامی که او به اجرای برنامه سیاسی از پیش تدوین‌شده متعهد باشد؛ برنامه‌ای که تضمین می‌کند قدرت اجرایی در اختیار نیروهای شیعی برخوردار از اکثریت پارلمانی باقی بماند.

طبق این گزارش، چارچوب هماهنگی شرط کرده است که نامزد نباید حزب دیگری تشکیل دهد یا با احزاب شیعی بر سر قدرت رقابت کند، و باید برای حل بحران مالی و افزایش بدهی عمومی تلاش کند و در عین حال با آرام‌کردن فضا، مانع هرگونه اعتراض احتمالی از سوی جریان صدر یا نیروهای مدنی شود.

۱۲ رهبر احزاب ائتلاف «چارچوب هماهنگی» در عراق «فراکسیون اکثریت» را اعلام می‌کنند (فیس‌بوک)

«تفویض قوی»

منابع سیاسی گفتند با وجود پیشرفت چشمگیر گزینه المالکی، همه سناریوها همچنان مطرح‌اند، زیرا پیچیدگی مذاکرات درون چارچوب هماهنگی و با هم‌پیمانان سنّی و کرد ممکن است به تغییرهای لحظه آخری منجر شود. با این حال، این منابع «قدرت تفویض اعطا‌شده به المالکی» را تأیید کردند.

چارچوب هماهنگی، پس از انتخابات یازدهم نوامبر ۲۰۲۵، بزرگ‌ترین بلوک شیعی در پارلمان است. «الشرق الأوسط» پیش‌تر گزارش داده بود که «سه رهبر برجسته شیعه در چارچوب هماهنگی به توافق رسیده‌اند فردی با نقش مشابه مدیر اجرایی و دارای اختیارات گسترده تعیین شود؛ فردی که حمایت کامل را داشته باشد اما در جایگاه یک رهبر سیاسی قرار نگیرد».

یکی از رهبران شیعی به «الشرق الأوسط» گفته است: «رهبران ائتلاف اخیراً از افزایش شمار افرادی که پشت میز مذاکره می‌نشینند و با عنوان رهبر حق رأی در تصمیم‌های مهم دارند، ناخشنود شده‌اند.»

به‌دنبال اعلام چارچوب هماهنگی به‌عنوان «فراکسیون اکثریت» با حمایت ۱۲ تن از رهبرانش، اختلافات داخلی مرتبط با تلاش محمد شیاع السودانی برای کسب دوره دوم آشکار شده است؛ اقدامی که با مخالفت مالکی و برخی دیگر از چهره‌ها روبه‌روست.


یوسی کوهن: آرشیو هسته‌ای را دزدیدیم و ایرانی‌ها دچار هیستری شدند

نتانیاهو به اسناد آرشیو هسته‌ای ایران اشاره می‌کند؛ اسنادی که نقش محسن فخری‌زاده در برنامهٔ تسلیحات هسته‌ای تهران را آشکار می‌سازد (آرشیوی – رویترز)
نتانیاهو به اسناد آرشیو هسته‌ای ایران اشاره می‌کند؛ اسنادی که نقش محسن فخری‌زاده در برنامهٔ تسلیحات هسته‌ای تهران را آشکار می‌سازد (آرشیوی – رویترز)
TT

یوسی کوهن: آرشیو هسته‌ای را دزدیدیم و ایرانی‌ها دچار هیستری شدند

نتانیاهو به اسناد آرشیو هسته‌ای ایران اشاره می‌کند؛ اسنادی که نقش محسن فخری‌زاده در برنامهٔ تسلیحات هسته‌ای تهران را آشکار می‌سازد (آرشیوی – رویترز)
نتانیاهو به اسناد آرشیو هسته‌ای ایران اشاره می‌کند؛ اسنادی که نقش محسن فخری‌زاده در برنامهٔ تسلیحات هسته‌ای تهران را آشکار می‌سازد (آرشیوی – رویترز)

روزنامهٔ «الشرق الأوسط» امروز بخش دوم یک خوانش مفصل از کتاب مدیر پیشین سازمان اطلاعات اسرائیل (موساد)، یوسی کوهن، را منتشر می‌کند. این کتاب با عنوان «با نیرنگ‌ها برای خود جنگی می‌سازی» به زبان عبری منتشر شده است، اما عنوان نسخهٔ انگلیسی متفاوت است: «شمشیر آزادی: اسرائیل، موساد و جنگ پنهان».
بخش امروز به جزئیات سرقت آرشیو هسته‌ای ایران از قلب تهران و ترور دانشمند برجستهٔ هسته‌ای ایران، محسن فخری‌زاده، می‌پردازد.

در قلب ایران

موضوع سرقت آرشیو هسته‌ای مهم‌ترین دستاوردی است که کوهن در دوران ریاست خود بر موساد به آن رسیده است. او نمی‌تواند از توضیح این عملیات بگذرد؛ عملیاتی که جایگاه او را به عنوان فرمانده‌ای تثبیت می‌کند که بر عملیاتی عظیم، پیچیده، به‌شدت حساس و بسیار پرخطر نظارت کرده است. او این عملیات را الگویی برای بهترین فرمانده عملیات می‌داند. این پروژهٔ زندگی اوست؛ نردبانی که شاید در صورت ورود به کار سیاسی، او را به سمت نخست‌وزیری برساند. شیوه‌ای که کوهن داستان را روایت می‌کند، همچون نقشهٔ راهی مفصل است که با مهندسی دقیق ترسیم شده و بخش بزرگی از کتاب را به خود اختصاص می‌دهد؛ او در چند فصل به آن بازمی‌گردد و دوباره شرحش می‌دهد.
کوهن می‌گوید که از سال ۲۰۱۶ تصمیم به سرقت آرشیو هسته‌ای در تهران گرفته بود. او تأکید می‌کند که این تصمیم پس از حدود ده سال فعالیت در داخل ایران اتخاذ شد. او فاش می‌کند که یک هستهٔ موساد شامل مردان و زنان، شروع به فعالیت در خاک ایران کرد و به‌تدریج رشد کرد تا جایی که موفق شد به منظومهٔ حکومتی تهران نفوذ کند. او جزئیات زیادی ارائه نمی‌دهد، اما تصویری کلی مطرح می‌کند که بر این ایده بنا شده است: «فرض کن کارگردانی هستی که می‌خواهی برای چنین نفوذی سناریوی یک فیلم بنویسی؛ چه می‌کنی؟».
در اینجا او به ادعای ایرانی‌ها پاسخ می‌دهد که گفته بودند اسرائیل از طریق عوامل انسانی به ایران نفوذ نکرده و تنها از فناوری‌های بسیار پیشرفته استفاده کرده است. او می‌گوید که واقعاً از فناوری و هوش مصنوعی استفاده کرده‌اند، اما اضافه می‌کند: «موفقیت عملیات اسرائیل در ایران بدون استفاده از عنصر انسانی غیرممکن است». او تأکید می‌کند که «دانشمند هسته‌ای که با نهایت پنهانکاری کار می‌کرد، نمی‌دانست که دشمنش حتی در قلب تأسیسات هسته‌ای نطنز ــ که در سطح هزار دونم مربع و در عمق هشت‌متری زیر زمین ساخته شده ــ برایش مأمور کاشته است».

جلد نسخهٔ عبری کتاب

کوهن روایتش را با این سخن آغاز می‌کند که توانسته چندین ایرانی را به‌عنوان عامل جذب کند، وقتی خود را به‌عنوان یک وکیل و تاجر لبنانی با نام «اوسکار» معرفی کرده بود. یکی از کسانی که در دام او افتاد، یک دانشمند هسته‌ای بود که دستیار دانشمند مسئول پروژهٔ هسته‌ای، دکتر محسن فخری‌زاده، بود؛ همان کسی که در سال ۲۰۲۰ در قلب ایران ترور شد. او می‌گوید فخری‌زاده در غرب فردی حاشیه‌ای تلقی می‌شد، اما آرشیوی که از ایران سرقت شد نشان داد که او مرد شماره یک پروژهٔ هسته‌ای بوده است.
کوهن نام این دستیار فخری‌زاده را «فرید» می‌گذارد و می‌گوید فرید گزارشی دربارهٔ ساخت سانتریفیوژهای غنی‌سازی اورانیوم به او رسانده بود؛ گزارشی که نشان می‌داد، برخلاف تصور دستگاه‌های اطلاعاتی غرب دانش اصلی از پاکستان آمده بود، نه کرهٔ شمالی.
کوهن همچنین دربارهٔ واحد موساد که در خاک ایران فعالیت می‌کرد سخن می‌گوید؛ از بزرگی تعداد اعضای آن و نوع فعالیتشان، به‌گونه‌ای که خودش باور نمی‌کند چگونه این شبکه توانست سال‌ها فعالیت کند بدون آن‌که دستگاه اطلاعاتی ایران آن را کشف کند. او اشاره می‌کند که این شبکه شامل کارمندان ارشد، استادان دانشگاه، مهندسان و متخصصان بوده است.

ترور فخری‌زاده

او روایت می‌کند که چگونه ترور فخری‌زاده عملیاتی بود که ماه‌ها طول کشید تا آماده شود، پس از آن‌که از نقش او در مدیریت پروژهٔ هسته‌ای اطمینان حاصل شد. می‌گوید: «باید سلاح‌ها و تجهیزات به‌تدریج وارد خاک ایران می‌شد. سلاح‌هایی خودکار که با سیستم کنترل از راه دور عمل می‌کردند؛ یک تیربار که از راه دور فعال می‌شود و دارای رایانه‌ای مجهز به هوش مصنوعی است و وزن آن، همراه با تمام لوازم جانبی، کمتر از یک تُن نیست. همهٔ این تجهیزات تکه‌تکه قاچاق شد، با تغییر مسیرهای قاچاق تا کشف نشود. پس از سرهم‌بندی دوباره، لازم بود آن را به محل اجرای عملیات منتقل کنیم؛ روی پایهٔ یک کامیون، همراه با دستگاه خودتخریبی که تضمین کند آثار عملیات از بین برود.»
فخری‌زاده به سفر با کاروانی طولانی از خودروها عادت داشت. اما در روزهای جمعه، محافظانش به پنج خودرو اکتفا می‌کردند. او با لجاجت اصرار داشت خود، رانندگی کند؛ با خودرویی خانوادگی از نوع «نیسان تیانا» مشکی، که زرهی نبود و شیشه‌هایش ضدگلوله نبودند.
واحد موساد فعال در ایران گزارش می‌دهد که کاروان حرکت کرده است. عناصر این واحد ــ ایرانی و غیرایرانی ــ پراکنده می‌شوند. خودروی نخست محافظان طبق عادت با سرعت جلو می‌رود تا مسیر را بررسی کند، سپس سرعت کم می‌کند تا کاروان به آن برسد. فخری‌زاده ناچار می‌شود سرعتش را کاهش دهد تا بدون مزاحمت در خیابان، به مقصدش برسد؛ درست همان‌گونه که موساد پیش‌بینی کرده بود.
از نقطه‌ای دور، جایی که تک‌تیرانداز نشسته و همه‌چیز را با پخش زنده زیر نظر دارد ــ پخش زنده‌ای که در تل‌آویو هم دیده می‌شد ــ تیراندازی آغاز می‌شود. خودرو متوقف می‌شود و فخری‌زاده از ماشین پیاده می‌شود تا پشت درِ آن پناه بگیرد، اما تک‌تیرانداز تیراندازی را ادامه می‌دهد. پانزده گلوله او را به‌سختی مجروح می‌کند. و او می‌میرد.
همسرش که کنار او در خودرو بود و حتی خراشی برنداشته بود، به‌سویش دوید و سرش را در آغوش گرفت. اسرائیلی‌ها از تل‌آویو، به‌صورت زنده دیدند که چگونه محافظان پریشان رسیدند و سر هم فریاد کشیدند؛ تا آن‌که انفجار کامیونی که چند ده متر دورتر بود ــ بخشی از برنامهٔ خودتخریبی ــ صدایشان را خاموش کرد. با آن انفجار، جنگی داخلی میان دستگاه اطلاعاتی و سپاه پاسداران نیز آغاز شد: چه کسی مسئول این نفوذ امنیتی است؟

عکسی از فرماندهان و دانشمندان کشته‌شده

تصاویر فرماندهان نظامی و دانشمندان هسته‌ای ایرانی که در حملات اسرائیل در جنگ اخیر کشته شدند، در قبرستان بهشت زهرا، جنوب تهران، ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۵ ( رويترز)

سرقت آرشیو هسته‌ای

کوهن دوباره به موضوع آرشیو هسته‌ای بازمی‌گردد و می‌گوید واحد موساد در ایران پس از تکمیل آمادگی برای یورش و سرقت آرشیو، دریافت که مقامات ایرانی آرشیو را با سه کامیون به ساختمانی دیگر در محلهٔ «شهرباد» [کهریزک]تهران منتقل کرده‌اند. این اتفاق در ژانویه ۲۰۱۷ رخ داد. بنابراین مجبور شد دوباره نقشهٔ عملیات را بازطراحی کند و یک پایگاه مراقبت تازه بنا کند.
او توضیح می‌دهد که چنین عملیاتی به صدها نفر نیاز دارد: گروهی برای مراقبت نه تنها از مقر آرشیو، بلکه از کل محله؛ محله‌ای که باید طی چند ماه زیر نظر می‌گرفتند تا رفتار ساکنان آن شناخته شود و با نیروهای بیرونی که ممکن است عملیات را مختل کنند اشتباه گرفته نشوند. گروهی دیگر که در پناهگاه‌هایی با کامیون‌ها برای پشتیبانی موساد مستقر شوند.
تیمی حرفه‌ای متخصص در یورش به اماکن سری محافظت‌شده و باز کردن قفل ۳۲ گاوصندوق.
تیم محافظت امنیتی. تیمی برای مدیریت لجستیک و برنامه‌ریزی واکنش در صورت کشف عملیات.
ابزارهای کار، دستگاه‌های انتقال و تجهیزات اختلال سیستم‌ها.
کوهن فاش می‌کند که یکی از ابزارهای مورد استفاده موساد در عملیات، جرثقیلی با ارتفاع ۶ متر بود. او می‌گوید تیم او در ایران میدانی تمرینی تشکیل داد که در آن همهٔ جنبه‌های عملیات را تمرین کردند. بخشی از اعضا کنار گذاشته شدند، چون نتوانستند در تمرین‌ها دوام بیاورند.
بر اساس گفتهٔ کوهن، تیم عملیاتی باید این مأموریت را در مدت زمانی بسیار کوتاه، از ساعت ده شبِ ۳۱ ژانویه تا پنج صبح انجام می‌دادند و سپس سریعاً می‌گریختند؛ زیرا نگهبانان شیفت بعدی قرار بود ساعت هفت صبح برسند. در نهایت، نیروهای موساد عملیات را در ساعت ۵:۰۰ منهای یک دقیقه، یعنی ۴:۵۹ بامداد به پایان رساندند. او فاش می‌کند که عملیات در حالت عادی به زمان بیشتری نیاز داشت، اما اطلاعاتی رسیده بود که نشان می‌داد مقامات ایرانی تصمیم گرفته‌اند آرشیو را دوباره به انباری سوم منتقل کنند. بنابراین، اجرای عملیات تسریع و برای روز ۳۰ ژانویه برنامه‌ریزی شد، اما فرماندهٔ میدانی درخواست زمان بیشتری کرد. کوهن تنها یک روز اضافه به او داد، و به همین ترتیب عملیات در ۳۱ ژانویه انجام شد.
کوهن می‌گوید که از آغاز تا پایان عملیات در جریان جزئیات اجرای آن بود؛ زیرا همه‌چیز به‌صورت پخش زنده به تل‌آویو منتقل می‌شد (همان‌گونه که بعدها در ترور فخری‌زاده نیز تکرار شد).
به دلیل حجم بسیار زیاد اسناد، اعضای تیم بخشی از آن‌ها را فیلم‌برداری می‌کردند تا تیم کارشناسی در اتاق عملیات تل‌آویو بررسی کند؛ اگر تأیید می‌شد آن سند را می‌بردند و اگر تأیید نمی‌شد در محل باقی می‌گذاشتند. برای احتیاط، اسناد هم فیلم‌برداری و هم روی دیسک‌ها اسکن شدند، و نیروهای موساد نسخهٔ اصلی را با خود بردند تا در برابر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی سندیت داشته باشد.
کوهن می‌گوید ایرانی‌ها اسناد را در پوشه‌هایی با رنگ‌بندی نگه می‌داشتند، و او دستور داده بود تمام اسناد قرمز و سیاه جمع‌آوری شود؛ زیرا می‌دانستند این رنگ‌ها نشان‌دهندهٔ بالاترین درجهٔ حساسیت و خطر اسناد است.

صاروخ إيراني يعرض بجانب لافتة تحمل صورة المرشد علي خامنئي وقادة من «الحرس الثوري» بأحد شوارع طهران قُتلوا في هجمات إسرائيلية (رويترز)

حاصل «غنیمت» عملیات: ۵۵ هزار سند و ۱۸۳ دیسک که شامل ۵۲ هزار سند دیگر می‌شد. او تأکید می‌کند که بیشتر اسناد مهم به‌صورت اصلی به اسرائیل منتقل شد و دربردارندهٔ شواهدی است مبنی بر این‌که ایران برای یک پروژهٔ کامل تسلیحات هسته‌ای برنامه‌ریزی کرده بود، از جمله ساخت کلاهک‌های هسته‌ای برای موشک‌ها.
در ادامه، کوهن روایت می‌کند که ایرانی‌ها پس از عملیات چگونه رفتار کردند. او می‌گوید: «بعد از آن‌که واحد ما همراه با آرشیو محل را ترک کرد، همچنان آن محل را زیر نظر داشتیم. می‌دیدیم که چگونه شوکه شدند و دچار هیستری. ده‌ها هزار نیروی پلیس، اطلاعات و سپاه پاسداران را بسیج کردند تا نیروهای ما را پیدا کنند؛ نیروهایی که تنها ۲۵ نفر بودند و از چندین ملیت گوناگون. آنان ایست‌های بازرسی ایجاد کردند، حرکت زمینی و پروازها را متوقف کردند. بعدها فهمیدیم که رهبر عالی، علی خامنه‌ای، سرقت آرشیو را یک فاجعهٔ ملی دانسته بود.»
کوهن می‌گوید نیروهای اسرائیلی از فاصلهٔ دو ساعته (از ساعت پنج تا هفت صبح) برای ناپدید شدن استفاده کردند. او فاش می‌کند که نیروها فوراً در چند منطقهٔ مختلف تهران پراکنده شدند؛ برخی در آپارتمان‌هایی که از قبل آماده شده بود پنهان شدند، برخی بلافاصله از کشور خارج شدند، و بقیه با وجود همهٔ تدابیر امنیتی ایران، بعدها قاچاقی خارج شدند.
مدیر پیشین موساد می‌گوید که یک دقیقه پس از پایان عملیات، جریان را به نتانیاهو اطلاع داده و سپس با وزیر خارجهٔ آمریکا، مایک پومپئو ــ که پیش‌تر رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) بود ــ تماس گرفته است. پومپئو در واکنش گفت: «این یکی از جسورانه‌ترین عملیات‌های اطلاعاتی در تاریخ است.» سپس نتانیاهو با رئیس‌جمهوری دونالد ترامپ تماس گرفت و او را از سرقت آرشیو هسته‌ای ایران باخبر کرد. بعد از آن، نسخه‌ای از مواد آرشیو ایران، همراه با گزارشی ۳۶ صفحه‌ای که محتویات اسناد را به‌طور کامل توضیح می‌داد و تردید برخی دستگاه‌ها دربارهٔ واقعیت برنامهٔ هسته‌ای ایران را برطرف می‌کرد، به سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا، بریتانیا، روسیه، فرانسه، آلمان و چین و نیز آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تحویل داده شد.
در ۳۰ آوریل، نتانیاهو در یک کنفرانس مطبوعاتی رسمی، عملیات را با عنوان: «ایران دروغ می‌گوید» اعلام کرد. و هشت روز بعد از آن، ترامپ خروج از توافق هسته‌ای با ایران را اعلام نمود.


پیروزی الحلبوسی در انتخابات عراق… استراتژی «نجات» پس از «حذف»

محمد الحلبوسی (AFP)
محمد الحلبوسی (AFP)
TT

پیروزی الحلبوسی در انتخابات عراق… استراتژی «نجات» پس از «حذف»

محمد الحلبوسی (AFP)
محمد الحلبوسی (AFP)

محمد الحلبوسی، یکی از پیچیده‌ترین چهره‌های تأثیرگذار سنی در عراق، در انتخابات برگزارشده در ۱۱ نوامبر گذشته، موفق شد ۱۰ کرسی پارلمانی در بغداد و در مجموع ۳۵ کرسی از ۳۲۹ کرسی سراسر کشور به‌دست آورد.
این ارقام برای مردی که در همین روزها، دو سال پیش، از منصبش به‌عنوان رئیس پارلمان ــ که بالاترین موقعیت اختصاص‌یافته در سنت سیاسی به عرب‌های سنی پس از رئیس‌جمهوری فقید صدام حسین است ــ برکنار شده بود، ارقامی استثنایی به نظر می‌رسد.
در مسیر رئیس حزب «التقدم» چه گذشت، در دوره‌ای که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به بعد مملو از طوفان‌ها بود؟ هنگامی که فصول خشونت‌آمیز خاورمیانه در حال بسته شدن بود، عراقی‌ها به استان الانبار، زادگاه الحلبوسی در غرب عراق، سر می‌زدند و از خیابان‌های آسفالت‌شده، ورزشگاه‌ها و ساختمان‌های تازه عکس می‌گرفتند و می‌پرسیدند: «آیا این همان صحرای مردی نیست که ایران او را تنبیه کرد؟»
آمار نهایی انتخابات نشان داد الحلبوسی که برای نخستین‌بار در بغداد برای به‌دست آوردن آرای رأی‌دهندگان رقابت می‌کرد، در این شهر با حدود ۷۲ هزار رأی بر نوری المالکی، رهبر ائتلاف «دولة القانون» که حدود ۲۰ هزار رأی کمتر به‌دست آورده بود، برتری یافته است. «التقدم» در صحنهٔ حزبی به‌تنهایی با اختلاف ۸ کرسی بر حزب دموکرات کردستان ــ که در سه دههٔ اخیر در بازی انتخابات تبحر یافته ــ پیروز شد.
بازگشت الحلبوسی، الگوی منحصر‌به‌فردی از روابط قدرت میان گروه‌های فرقه‌ای در عراق و شیوهٔ نجات از سخت‌ترین نبردهای آن را نشان می‌دهد. و همان‌گونه که این بازگشت پرسش‌هایی دربارهٔ نحوهٔ تعامل یا همزیستی با نفوذ ایران در کشور برمی‌انگیزد، بر الگوی حزبی سخت‌گیرانه‌ای نیز نور می‌اندازد که در جامعهٔ اهل‌سنّت ــ که تجربه‌ای در کار سیاسی نداشت ــ رو به رشد است، اما چیزی از سنت‌های کلاسیک در انحصار نفوذ و حذف رقبا را دوباره بازیابی می‌کند.
الحلبوسی، مهندس عمرانِ در میانهٔ دههٔ چهارم زندگی‌اش، اهل شهر «الکرمة» در استان الانبار است. از دل شرکتی که پروژه‌های محدودی برای زیرساخت‌ها در فلوجه اجرا می‌کرد، راهی به‌سوی سرمایه‌گذاری بسیار دشوارتر و پیچیده‌تر در سیاست یافت؛ جایی که گروه‌های شیعه و سنی در آن تلاقی می‌کنند و زیر سایهٔ نفوذ ایران با یکدیگر رقابت دارند.
الحلبوسی در سال ۲۰۱۴ وارد پارلمان شد. او از کمیتهٔ «حقوق بشر» ــ که حیات سیاسی آن را به حاشیه رانده بود ــ یک‌باره به میدان اصلی نبرد منتقل شد؛ در سال ۲۰۱۵ عضو کمیسیون دارایی و در سال ۲۰۱۶ رئیس آن شد. در آنجا با واسطه‌گران بودجه آشنا شد؛ کسانی که شبکه‌های وفاداری در برابر منفعت را نمایندگی می‌کنند، و خطا در این حوزه می‌تواند در یک چشم بر هم زدن کشنده باشد.
بازیگران اصلی آن روزها توجهی به جوانی سنی با ریش کم‌پشت و آرایشی مدرن نکردند؛ جوانی که به نظرشان نمی‌رسید بتواند نگرانی ایجاد کند. خودِ الحلبوسی نیز هنوز نمی‌دانست رؤیاهایش او را به کجا خواهد برد، اما خیلی زود شروع به ابراز شخصیت سیاسی خود کرد. پس از سال‌ها، نیروهای شیعهٔ بدگمان و نیروهای سنیِ خشمگین، هر دو او را خطری برای خود دیدند. او به‌طور گسترده به‌عنوان فردی توصیف شد که «شیاطین رهبری» در سرش می‌چرخند ــ و او نیز با آن‌ها بازی کرد.

محمد الحلبوسی (AP)

تلاش‌های خونین

الحلبوسی پس از سال ۲۰۰۳، برای تکمیل تحصیلات عالی خود به دانشگاهش در بغداد بازگشت. عرب‌های سنی پس از حملهٔ آمریکا از آشپزخانهٔ سیاست کنار گذاشته شده بودند. روایت‌های فراوانی در طول دو دههٔ گذشته نشان می‌دهد که چگونه تلاش‌های نخبگان سنی برای ورود به زندگی عمومی، به پایان‌هایی مرگبار انجامید و خون‌های بسیاری ریخته شد.
در ژوئن ۲۰۰۵، کمیتهٔ تدوین قانون اساسی گسترش یافت تا ۱۵ نماینده از عرب‌های سنی را ــ که از مهم‌ترین مباحث مربوط به آیندهٔ کشور دور مانده بودند ــ دربرگیرد. این گسترش شامل مجبل الشیخ عیسی، ضامن حسین علوَی، و عزیز ابراهیم بود؛ کسانی که بلافاصله در مخالفت با برخی بندهای قانون اساسی وارد عمل شدند. در ژوئیه همان سال، این سه نفر در یکی از رستوران‌های مرکز بغداد مشغول خوردن ناهار بودند که افراد مسلح به سوی خودروی آنان آتش گشودند و هر سه درجا کشته شدند.
،عصام الراوی، استاد زمین‌شناسی دانشگاه بغداد در خیابانی شلوغ در محلهٔ الداودی در غرب پایتخت، در مسیر محل کارش بود که افراد مسلح در اکتبر ۲۰۰۶ او را کشتند. این مرد، پس از انفجار مرقدین عسکریین در سامرا، راه را پیاده تا مرقد «الکاظم» که نزد شیعیان مقدس است پیموده بود تا نماز بخواند، تلاشی برای خاموش‌کردن فتنه‌ای که در همه‌جا فوران می‌کرد. بسیاری می‌گویند گروهی اصولگرا او را به همین دلیل تنبیه کرد.
در همان سال، شاكر وهیب، یکی از رهبران «القاعدة»، شیخ یک قبیلهٔ بزرگ در استان الانبار را کشت؛ شیخی که خواستار مشارکت ساکنان محلی حیات سیاسی و پیوستن آنان به نهادهای امنیتی همزمان با امید به خروج نیروهای آمریکایی بود.
در ۳۰ دسامبر ۲۰۰۹، سازمان «القاعدة» حمله‌ای به ساختمان حکومت الانبار انجام داد که به کشته شدن حدود ۳۰ مقام و نیروی امنیتی و زخمی شدن ده‌ها نفر انجامید. در میان مجروحان، استاندار قاسم الفهداوی بود که یک انتحاری تنها پنج متر با او فاصله پیدا کرده بود.
ساکنان رمادی آن روز دو بالگرد را دیدند که بالای بام بیمارستان استان به‌منظور انتقال الفهداوی به مرکز درمانی تخصصی‌تر برای معالجهٔ جراحات شدید در پا و ساق او در حال پرواز بودند. الفهداوی نجات یافت، اما شهر در جریان تلاشش برای سازگاری با نظام جدید دچار عقب‌گرد شد.

راه میان الکرمه و بغداد

الحلبوسی در آن روزهای خونین، میان دو صحنهٔ مرگبار ــ بغداد و الکرمه ــ در رفت‌وآمد بود. جاده‌ای که طی آن با خودرو یک ساعت و نیم طول می‌کشد، میان دو میدان انفجارهای انتحاری، کمربندهای انفجاری، شبه‌نظامیان و صدها هزار قربانی از همهٔ طوایف امتداد دارد.
الحلبوسي در سال ۲۰۱۰ بغداد را با مدرک کارشناسی‌ارشد در مهندسی ترک کرد و راهی شهری شد که در آن سیاستمدارانی از «الإخوان المسلمین» و ملی‌گرایان عرب و بازماندگان «حزب بعث» فعالیت می‌کردند. آنان همگی ناامید بودند و دستورکاری سیاسی مبتنی بر مظلومیت ارائه می‌کردند و از کارآمدی بی‌بهره بودند. فهرست «العراقیة» به رهبری ایاد علاوی، که روی آن به‌عنوان گزینهٔ «سنی» حساب می‌کردند، با اعلام نتایجِ انتخابات ۲۰۱۰ ــ که آن را «پیروزِ بازنده» خواندند ــ ضربهٔ سختی خورد.
با این گروه‌ها، شش ماه خطرناک‌ترین دورهٔ تاریخ اهل‌سنت طی دو دههٔ گذشته رقم خورد. در ۳۰ دسامبر ۲۰۱۳، نوری المالکی، نخست‌وزیر وقت، دستور داد برای پایان دادن به تحصنی در الانبار ــ که امتداد اعتراض‌های پراکنده در شهرهای مرکز و جنوب کشور بود ــ از نیروی قهریه استفاده شود. اما المالکی اهل‌سنت را «یاغی» خواند. نیرویی دولتی پس از درگیری، سیاستمداران سنی را بازداشت کرد؛ از جمله احمد العلوانی، برجسته‌ترین مخالف المالکی. او به اتهام تروریسم به محاکمه برده شد و برادرش با خشونت به قتل رسید.
در ۳۰ آوریل ۲۰۱۴، عراقی‌ها پارلمان سوم را انتخاب کردند. در همان روز، حملات انتحاری نزدیک مراکز رأی‌گیری در الرمادی، بعقوبه، تکریت و کرکوک رخ داد و کارکنان «کمیسیون انتخابات» و افسرانی که از آنان محافظت می‌کردند کشته شدند. همچنین احزاب سنی به‌دلیل نگرانی‌ها، تبلیغات خود را پنهانی پیش می‌بردند. و الحلبوسي با آرای کسانی که به‌نوعی از مرگ گریخته بودند، کرسی‌اش را به‌دست آورد.
یک ماه بعد، در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۴، «داعش» تشکیل دولت خود را اعلام کرد. دولت، تحت فشار ائتلاف بین‌المللی، ناچار شد جوانانی از عرب‌های سنی را برای جنگ با این سازمان بسیج کند، و قبایل در استان الأنبار با روی کار آمدن حیدر العبادی در مقام نخست‌وزیری، بار دیگر تجربهٔ ائتلاف با نیروهای نظامی را آزمودند؛ تلاشی برای فراموش کردن زخم‌هایی که المالکی گشوده و باز گذاشته بود.

رئیس پارلمان پیشین، اسامه النجیفی، هنگام سفرش به تهران در سپتامبر ۲۰۱۳ (ایرنا)

«باشگاه ناتوانی» سیاسی

ائتلاف سنی «متحدون للإصلاح» به رهبری اسامه النجيفی تنها گزینهٔ سنی‌ای بود که «حزب الحل» ــ حزبی که الحلبوسیِ جوان از جانب آن در انتخابات پارلمانی ۲۰۱۴ نامزد شد ــ پیش روی خود می‌دید. با وجود این‌که این ائتلاف بیشتر شبیه باشگاهی بسته بود که ناتوانی ساختاری‌اش در تولید سیاست را پنهان می‌کرد، اما افکار عمومیِ سنی به آن رأی داد؛ کوششی برای به چالش کشیدن نیروهای شیعه‌ای که یکه‌تاز قدرت بودند، و نیز گروه‌های تروریستی که آنها را از تعامل و مشارکت بازمی‌داشتند. این مأموریتی نزدیک به ناممکن بود.
النجيفی، که تا سال ۲۰۱۴ ریاست دورهٔ دوم پارلمان را برعهده داشت، و کسان دیگری همچون طارق الهاشمی، معاون رئیس‌جمهوری تا دسامبر ۲۰۱۳، و رافع العیساوی، وزیر دارایی تا مارس ۲۰۱۳، آخرین چهره‌هایی بودند که در برابر المالکی در دهانهٔ توپ قرار گرفتند؛ آنان بدون طرح‌های جایگزین برای بازگشت، و با شکایت فراوان و انزوا، سقوط کردند.
الحلبوسی خیلی زود این رویکرد در «ادارهٔ حاشیه‌نشینی» را کنار گذاشت؛ او می‌خواست به قلب ساختار قدرت حرکت کند، نه اینکه در حاشیهٔ آن بماند، چهره‌ای معارض و منزوی.
الحلبوسی کرسی خود را در پارلمان به‌دست آورد. و «داعش» یک‌سوم عراق را اشغال کرد. خیلی زود نبردهای آزادسازی، گروه‌های نظامی مختلف را جذب کرد و نفوذ ایران را از پشت پرده به صحنهٔ آشکار آورد. مستشاران «سپاه پاسداران» ایران همراه با برخی گروه‌های «الحشد الشعبی»، زیر هر آسمانی که جنگنده‌های ارتش آمریکا بر فرازش پرواز می‌کردند، حضور یافتند.
«داعش» پس از سه سال جنگ، از مناطق وسیعی عقب نشست و بغداد سرزمین‌های خود را در موصل و رمادی بازپس گرفت؛ و نبردی تازه بر سر نفوذ آغاز شد. الحلبوسی در روزهای مرخصی‌اش از طریق ایست‌های بازرسی‌ای که گروه‌های پیروز برپا کرده بودند، به الکرمه بازمی‌گشت.

نسخه‌ای سیاسیِ تازه

او اکنون سه سال را در پارلمان گذرانده بود؛ تجربه‌ای که او را در میان «کوسه‌هایی» قرار داده بود که امپراتوری‌های پول و سلاح را گسترش می‌دادند، و بخشی از این امپراتوری‌ها به مناطق آزادشده از «داعش» نیز سرایت کرده بود. برخی گروه‌های مسلح ادعا می‌کردند که «منت گذار» در آزادسازی‌اند و حق دارند امنیت را در هر مکانی که خون مبارزانشان ترسیم کرده است، حفظ کنند. در همان زمان، الحلبوسی به مقام استانداری رسید و رؤیای یک امپراتوری را در سر می‌پروراند. این در اوت ۲۰۱۷ بود.
رشد پیوستهٔ نفوذ ایران در عراق با ظهور نسخه‌ای جدید از سیاست‌ورزی سنی هم‌زمان شد. در حالی‌که نیروهای شیعه برای تثبیت قدرت خود نیازمند واسطه‌های سنی بودند، به‌نظر می‌رسید الحلبوسی چیزی فراتر می‌خواست: شراکت در نفوذ. او اینک رئیس پارلمان شده بود، نقاب جوان جاه‌طلب را از چهره برداشت و صندلی‌ای از ردیف‌های پشتی به میز اصلی کشاند.
یکی از مقام‌های دولتی که الحلبوسی را از نزدیک می‌شناسد، می‌گوید: «پدیدهٔ این مرد از تعاملِ نیاز اجتماعی در محیط سنی، پس از فروپاشی الگوی رهبر نجات‌بخش، و نیز از زمان‌بندی و جایگیری درست او، با عملکردی واقع‌گرایانه، پدید آمد.» یکی از سیاستمداران مخالف الحلبوسی می‌گوید: «او پروژهٔ یک دیکتاتور جدید است.»

رقبای الحلبوسی به گستردگیِ ائتلاف‌های او میان گروه‌های رقیب در عراق توجه کردند (DPA)

«بیش از حد»

الحلبوسی از سال ۲۰۱۸ ریاست پارلمان را برعهده داشت... خیلی زود ساختار شیعی به‌واسطهٔ رقابت بر سر نمایندگی بزرگ‌ترین مؤلفهٔ جمعیتی دچار لرزش شد، و در برابر اعتراض مردمیِ اکتبر ۲۰۱۹، عادل عبدالمهدي نخست‌وزیر سقوط کرد، و قاسم سلیمانی، فرمانده «سپاه قدس» در «سپاه پاسداران»، از صحنهٔ مدیریت پنهانِ سیاست غایب شد.
الحلبوسی مانع خود نشد از اینکه نسخهٔ جدیدی از سیاست‌ورزی سنی را بیان کند. پویایی و تحرکش این امکان را به او داد که میان جبهه‌ها حرکت کند و ائتلاف‌های گسترده‌ای بسازد. سیاستمدارانی که شاهد ماجرا بودند می‌گویند: «الحلبوسی خود را میان محیط معترض، واسطه و میانجی معرفی کرد، در زمانی که احزاب شیعه ابتکار عمل را از دست داده بودند». نزدیکان او نیز می‌گویند: «کارآمدی او در آن روزها بیانگر حضورش در ساختار قدرت بود، به‌عنوان شریکی در نظام.»
ساختار سیاسی شیعی ناگهان متوجه الحلبوسی شد، گویی او را تا آن زمان نشناخته بود. همه تصمیم گرفتند او را از بازی بیرون بگذارند. برای رقبا، چه سنی و چه شیعه، سقف مجاز برای الحلبوسی این بود که از توازن‌ها بهره ببرد، اما به تعبیر یکی از رهبران شیعی «بیش از حد به یک کوسه تبدیل نشود».
واقعیت این است که الحلبوسی در نوامبر ۲۰۲۳ از ریاست پارلمان برکنار و عضویتش لغو شد. روز بعد، در برابر خبرنگاران ظاهر شد و با تکان دادن نسخه‌ای از قانون اساسی اعلام کرد که می‌خواهد «خطایی» را تصحیح کند که دادگاه فدرال مرتکب شده بود. این اقدامی سیاسی بود که در سطح رهبری سنی‌ها سابقه نداشت.
به‌طور گسترده گفته می‌شد که رقبای سنی الحلبوسی نزد هم‌پیمانان شیعه از قدرتِ بیش از اندازهٔ او شکایت کرده‌اند، و اینکه در نهایت ایران تصمیم گرفت توازن را بازگرداند. یک سیاستمدار عراقی می‌گوید تیم رئیس حزب «التقدم» با این تصمیم به‌عنوان «ایستگاهی سرنوشت‌ساز برای بازتولید پروژه، بدون ورود به زمینهٔ سیاسیِ بحران» برخورد کرد. این رویکردی کم‌سابقه در زندگی سیاسی عرب‌های سنی بود.
یک ماه بعد، الحلبوسی در انتخابات شوراهای استانی شرکت کرد؛ آزمونی سرنوشت‌ساز برای توانایی‌اش، در حالی که بی‌منصب و تحت فشار بود، و ۲۱ کرسی به دست آورد. یکی از رهبران «التقدم» می‌گوید لغو عضویت الحلبوسی به سوختی برای شعله‌ور کردن آتش کمپین انتخاباتی تبدیل شد، و این استراتژی موفقیت‌آمیز بود.
الحلبوسی اکنون تهاجمی‌تر شده است؛ بلکه سخت‌گیرتر نیز شده و در برابر شکاف‌ها و ضعف‌های پروژه‌اش کمتر مماشات نشان می‌دهد. او تمایل به سخت‌گیری حزبی پیدا کرده و آمادهٔ کنار زدن نزدیک‌ترین افرادش بود. در ژوئیه ۲۰۲۴، تردیدهایش دربارهٔ بازوی راستش در حزب «التقدم» در الأنبار، استاندار پیشین علی الفرحان، شدت گرفت؛ از این جهت که شاید به روی گزینه‌های سیاسی متفاوتی گشوده شده باشد. الفرحان با اتهام سوء‌استفاده از منصب محاکمه شد و مدتی را در زندان گذراند.
در آوریل ۲۰۲۵، دستگاه قضایی الحلبوسی را از اتهام جعل ــ اتهامی که براساس آن برکنار شده بود ــ تبرئه کرد. یک ماه بعد، قاضی جاسم العميري، که او را برکنار کرده بود، دورهٔ بازنشستگی را آغاز کرد و از دادگاه فدرال خارج شد.

وزن سیاسی الحلبوسی از مناطق غرب عراق آغاز شد (X)

مصونیتی تضمین‌نشده

دربارهٔ تفسیر «پدیدهٔ الحلبوسی» اختلاف نظر وجود دارد. مخالفان می‌گویند ویژگی‌های شخصی او برای رسیدن به این دستاوردها کافی نبود و اینکه او «حاصل جمع میان شبکه‌ای است که رهبران را پرورش می‌دهد و لحظه‌ای سنی که امکان ظهور را برایش فراهم کرد».
با این حال، بسیاری از سنی‌های بغداد، پس از سال‌ها خشونت و شکاف، در الحلبوسی فردی یافتند که نیاز آن‌ها به رهبری را تأمین می‌کند. آن‌ها در جریان کارزار انتخاباتی اخیر شنیدند که او شعارهای تندی می‌داد: «ما سنی‌ها خودمان تصمیم می‌گیریم که چه می‌خواهیم (...) و اجازه نخواهیم داد دیگری (شیعه و کرد) به جای ما تصمیم بگیرد.»
یک رهبر شیعی پس از اعلام نتایج اخیر گفت: «الحلبوسی با موقعیت میانه‌ای که میان جریان‌های غالب در منطقه دارد، به ویژه پس از وقایع اکتبر ۲۰۲۳، میان ایران که تلاش می‌کند نفسی تازه کند و ترکیه که در سوریه دست بالا را دارد، نقش پیشرو در تنظیم توازن‌های عراق ایفا خواهد کرد.»
این مأموریت امیدوارکننده به نظر می‌رسد، زیرا برای الحلبوسی «دیوار حفاظتی» اضافی در منطقه‌ای پرتلاطم فراهم می‌کند، اما او همچنان در جست‌وجوی «مصونیت» بیشتر است. اطرافیان نزدیک او می‌دانند که «در این بازی، تضمینی وجود ندارد و هیچ‌کس آن را ارائه نمی‌دهد. نظام شکننده است و به سرعت تغییر می‌کند. تنها چیزی که ذهن همه را مشغول کرده، آمادگی برای ضربهٔ بعدی است: از کجا خواهد آمد و چه کسی آن را وارد خواهد کرد؟» این نوع «آمادگی» اکنون به یکی از مهم‌ترین فنون بقا در روند سیاسی عراق تبدیل شده است.