​کنفرانس برلین درباره لیبی؛ ارتش ماموران و خبرنگاران و گردشگران

​کنفرانس برلین درباره لیبی؛ ارتش ماموران و خبرنگاران و گردشگران
TT

​کنفرانس برلین درباره لیبی؛ ارتش ماموران و خبرنگاران و گردشگران

​کنفرانس برلین درباره لیبی؛ ارتش ماموران و خبرنگاران و گردشگران

گویی حال و هوای جنگ روز یکشنبه (۱۹ ژانویه) بر برلین سایه افکنده است. تنها چند گردشگر در خیابان های خالی روز یکشنبه (تعطیلات آخر هفته)‌ پرسه می زدند و جلوی بناهای تاریخی عکس می گرفتند. 
نظامیان و ماموران به جای ساکنان شهر به خیابان ها آمده اند و با خودروهای زرهی و سگ های پلیس خیابان های اصلی را بسته اند. 
روزنامه نگاران و خبرنگاران نیز اسلحه به دست همانند چکمه پوشان روانه خیابان های شهر شده اند. سلاح آنان همان دوربین و دستگاه ضبط صوت و کاغذ و قلم است.
گروه اول وظیفه حمایت از سران کشورهای خارجی که برای شرکت در کنفرانس برلین آمده اند را به عهده دارند. کنفرانس درباره لیبی برگزار می شود. گروه دوم به دنبال تهیه و ارسال گزارش و مطلب درباره نتایج این اجلاس است. آنها می دانند که شرکت کنندگان در کنفرانس در موارد متعددی با یکدیگر اختلاف نظر دارند اما امیدوارند که (معجزه) شود و طرف های گوناگون به توافق برسند و بن بست بحران لیبی شکسته شود.
رویترز روز یکشنبه گزارش داد که در پیش نویس بیانیه پایانی کنفرانس برلین از همه طرف های درگیر خواسته شده تا از اقدامات جنگی و حمله به تاسیسات نفتی خودداری کنند. 
رویترز افزود «در پیش نویس بیانیه پایانی از شرکت ملی نفت لیبی واقع در طرابلس به عنوان تنها نهاد قانونی و رسمی دارای صلاحیت فروش نفت این کشور یاد شده است. این مساله انتقاد عده فراوانی از طرفداران ارتش ملی لیبی را به دنبال داشت. این افراد می گویند (مزدوران سوری)‌ که از سوی ترکیه به لیبی اعزام شده اند از سوی دولت (وفاق) تامین مالی می شوند. دولت (وفاق) این مبالغ را از درآمدهای نفتی کشور تامین می کند. عده ای از معترضان به همین دلیل اقدام به بستن برخی بنادر صادراتی لیبی در دو روز گذشته کردند».

سران و هیات های شرکت کننده در کنفرانس لیبی پیش از آغاز به کار این نشست دیدارهای دو جانبه انجام دادند.
آنها در این دیدارها و نشست ها درباره ایجاد راهکار برای آخرین نقطه اختلاف و آخرین مانع بر سر رسیدن به توافق گفتگو کردند.
در این راستا، مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا با هر کدام از عبد الفتاح السیسی رییس جمهور مصر و عبد الله بن زاید وزیر امور خارجه امارات و مولود چاووش اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه دیدار و گفتگو کرد.
دولت ترکیه از دولت (وفاق) در طرابلس حمایت نظامی می کند. نفرات ارتش ترکیه و نیز چند هزار نیروی سوریه که از آنها با عنوان (مزدور) یاد می شود برای پیکار در کنار نیروهای دولت (وفاق) ارسال شده اند. 
در مقابل، مصر و امارات علنا از ارتش ملی لیبی حمایت می کنند. ارتش ملی لیبی با گروه های تندرو از جمله نیروهای وابسته به دولت (وفاق) می جنگد. 
بنابراین دیدگاه این کشورها درباره تحولات لیبی حائز اهمیت است.
به گزارش رسانه های ترکیه روز شنبه (۱۸ ژانویه) پرزیدنت رجب طیب اردوغان پیش از سفر به برلین گفت ترکیه «نقش مهمی در مهار» خلیفه حفتر فرمانده ارتش لیبی ایفا کرد. عملیات نظامی به فرماندهی حفتر برای تسلط بر طرابلس -پایتخت لیبی- چند ماه پیش آغاز شد. ترکیه برای جلوگیری از تسلط نیروهای حفتر بر طرابلس از آغاز عملیات نظامی در لیبی خبر داد.
اردوغان همچنین پیش از آغاز به کار کنفرانس برلین ضمن انتقاد شدید از حفتر از او با عنوان «کودتاچی» یاد کرد.
فائز السراج رییس دولت (وفاق) در گفتگو با روزنامه آلمانی دی ولت خواستار (دخالت) بین المللی برای دفاع از (شهروندان غیر نظامی) در طرابلس در صورت عدم توقف عملیات نظامی خلیفه حفتر شد.
گفتنی است دولت ترکیه می گوید که با استناد به توافق با دولت (الوفاق) نیروی نظامی به طرابلس فرستاده است.
گاردین چند روز پیش در گزارشی گفت «دولت (الوفاق) حقوق مزدوران سوری که توسط ترکیه به لیبی اعزام شده اند را پرداخت می کند. این مساله موجب نارضایتی مردم لیبی از دولت شد چرا که درآمد دولت لیبی از صادرات نفت تامین می شود».
در مقابل، اظهارات شیخ محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی نیز قابل توجه بود. آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان و ولیعهد ابو ظبی روز شنبه (۱۸ ژانویه) گفتگو کردند. شیخ عبد الله بن زاید وزیر امور خارجه امارات رییس هیات امارات در نشست برلین است.
به گزارش خبرگزاری امارات شیخ محمد بن زاید گفت (دولت امارات از تلاش ها و اقداماتی که به مردم لیبی کمک می کند حمایت می کند. اقداماتی که منجر به خروج لیبی از این بحران و توقف دخالت در امور داخلی و تقویت ارکان حاکمیت ملی و موسسات کشور در مقابله با گروه های شبه نظامی تروریستی مسلح و توقف ارسال نیروهای تروریست به لیبی شود).



چرا روشنگری اروپایی موفق شد و روشنگری عربی شکست خورد؟

محمد أركون
محمد أركون
TT

چرا روشنگری اروپایی موفق شد و روشنگری عربی شکست خورد؟

محمد أركون
محمد أركون

من زمان زیادی را صرف توضیح و تبیین اصطلاحات بیگانه و معادل‌سازی آن‌ها به زبان عربی در جریان ترجمه‌ آثار محمد اَرکون به زبان عربی کرده‌ام. این کار، مرا ناچار به ابداع و اشتقاق بسیاری از اصطلاحات و ترکیبات زبانی جدید کرد. این، یکی از فواید مهم ترجمه‌ آثار اَرکون است که نمی‌توان آن را دست‌کم گرفت. بله، من ناچار شدم ده‌ها بلکه صدها اصطلاح جدید بسازم.
و شخصاً معتقدم اگر پروژه‌ ترجمه، به معنای گسترده‌اش (نه فقط ترجمه‌ آثار اَرکون) موفق شود، ما به زبانی عربیِ مدرن، پویاتر، منعطف‌تر و تواناتر برای بیان پیچیده‌ترین نظریه‌های علمی و فلسفی خواهیم رسید. از این‌رو، «زبان عربی پس از ترجمه» هرگز همان زبان عربی پیش از آن نخواهد بود. وقتی تمامی دستاوردهای علمی و فلسفیِ روشنگری را به زبان عربی منتقل کنیم، بی‌شک به زبانی مدرن و امروزی دست خواهیم یافت و در نتیجه زبان عربی را نیز نجات خواهیم داد.
تمام جنبش‌های بزرگ در تاریخ، بر دوش ترجمه‌های بزرگ بنا شده‌اند. نگاه کنید به ژاپن، کشوری که بیشترین میزان ترجمه را در جهان دارد و بیشترین میزان گشودگی را نسبت به مدرنیته‌ غربی نشان داده است، با این حال، نه اصالت خود را از دست داده و نه شخصیت تاریخیِ عمیق‌اش را. گشودگی به جهان و دیگران، به معنای حل شدن در آن‌ها نیست، بلکه یعنی بهره‌گیری از بهترین چیزهایی که به بشریت عرضه کرده‌، و به کارگیری آن در خدمت فرهنگ محلی یا ملی. یعنی پذیرش جنبه‌های مثبت مدرنیته‌ غربی و رد کردن جنبه‌های منفی‌اش.
اکنون اجازه دهید این پرسش را مطرح کنیم:
چرا ما اَرکون را به روشنگری پیوند می‌دهیم؟
زیرا او نوین‌ترین روش‌هایی را که پیش از این بر میراث مسیحی در اروپا اعمال شده و آن را نوسازی و روشن کرده بودند، بر میراث عربی–اسلامی ما نیز اعمال کرد. این روش‌ها آن میراث را تا حد ممکن تازه، مدرن و حتی از انباشت‌ها، اضافات و تاریکی‌های قرون وسطایی‌اش رهایی بخشیدند. نتیجه این شد که روشنایی‌هایی بی‌سابقه بر متن دینیِ میراثی ما تابیده شد.
تمام روشنفکران عرب، در انجام این مأموریت شکست خوردند، به‌جز اَرکون. او فهم ما از میراث اسلامی عظیم‌مان را به شیوه‌ای بی‌سابقه دگرگون کرد. این همان جایی‌ست که اهمیت و عظمت او در آن نهفته است، و این چیزی‌ست که از او برای نسل‌های آینده به جا خواهد ماند. اندیشه‌ اسلامی پس از اَرکون، دیگر هرگز همان اندیشه‌ اسلامی پیش از او نخواهد بود.
اَرکون با اعمال این همه روش‌های نوین تاریخی و فلسفی بر میراث بزرگ‌مان، با نگاهی کاملاً نو و شفاف به میراث بزرگ اسلام، از دل آن بیرون می‌آید. اما چون ما از کودکی در درون نگاه سنتی–قرون‌وسطاییِ رایج در نزد شیوخ و علمای دین شکل گرفته‌ایم، در درک این دیدگاه تازه‌ای که نویسنده‌ کتاب «نقد عقل اسلامی اصول‌گرا» ارائه می‌دهد، دچار دشواری فراوان می‌شویم.
او نگاهی مدرن، روشنگرانه و رهایی‌بخش به میراث‌مان ارائه می‌دهد؛ نه این‌که صرفاً به تکرار و بازتولید نگاه سنتیِ ایستا، فسیل‌شده و نشخوارشده در طول قرون گذشته بپردازد. این نگاه سنتیِ قرون‌وسطایی، ما را نهایتاً به دیواری بن‌بست کشانده است. بلکه حتی ما را وارد برخوردی ویرانگر با تمام جهان کرده است.
نتیجه‌ای که از همه‌ این‌ها می‌گیریم این است:
هیچ رهایی و نجاتی ممکن نیست، مگر با پیروزیِ تفسیر روشنگرانه‌ نوین از دین، بر تفسیر تاریک‌اندیشانه‌ کهن که دیگر به هیچ وجه با این عصر سازگار نیست.

طه حسين

طه حسین

 

وقتی «اركون» می‌نویسد، همیشه به شیوه‌ای مقایسه‌ای فکر می‌کند. بیشتر موضوعات، اگر نگوییم همه، را از زاویه‌ عربی-اسلامی و زاویه‌ اروپایی-مسیحی بررسی می‌کند. و همیشه همان سؤال را مطرح می‌کند: چرا رنسانس اروپا موفق شد و رنسانس عربی یا اسلامی شکست خورد؟ چرا روشن‌گری اروپایی موفق شد و روشن‌گری عربی که شش قرن زودتر ظهور کرد، ناکام ماند؟ سپس به طور خاص‌تر: چرا فقهای ما فلسفه را تکفیر کردند در حالی که فلسفه در اروپا به شکوفایی کامل رسید؟ بی‌تردید، آنها در طول قرون وسطی مانند ما یا حتی بیشتر فلسفه را تکفیر می‌کردند، اما از زمان دکارت و حتی پیش از آن، دست از این کار کشیدند. آیا فکر می‌کنید اگر فلسفه و فلاسفه تکفیر نمی‌شدند، جریان‌های اصول‌گرایانه‌ای مانند اخوان المسلمین و خمینی‌ها از زمان پیروزی خمینی در سال ۱۹۷۹ یا حتی از زمان تأسیس اخوان المسلمین در سال ۱۹۲۸ بر صحنه مسلط می‌شدند؟ چرا حسن البنا، سید قطب و قُرطبی بر طه حسین، العقاد، نجیب محفوظ و دیگر ستارگان درخشان فرهنگ عربی پیروز شدند؟ منظورم این است که چرا آنها در خیابان‌ها پیروز شدند، اما در سطح فرهنگ واقعی و نخبگان فرهنگی حضور ندارند؟ سپس چرا خمینی بر داریوش شایگان، عبد الکریم سروش و دیگر روشنفکران بزرگ ایران پیروز شد؟ منظورم این است که چرا خمینی این‌قدر آسان صحنه ایران را در دست گرفت؟ اما تا زمانی که تاریخ حرف آخرش را نزده است...

داريوس شايگان

باید دانست که ارکون، به عنوان استاد برجسته‌ای در سوربن، از درون می‌داند چگونه مدرنیته اروپایی شکل گرفته است. او به طور عمیق بر روند تفکر اروپایی در طول تاریخ طولانی‌اش و همچنین روند تفکر عربی-اسلامی در تاریخ بلند آن آگاه بود. بنابراین، او می‌داند چگونه دقیقاً بین این دو مسیر مقایسه کند، چرا یکی متوقف شد و دیگری پرواز کرد... و چگونه گلوگاه‌ها و بن‌بست‌های تاریخی و مشکلات کنونی که عرب‌ها و مسلمانان عموماً با آن روبرو هستند را تشخیص می‌دهد. از همین روست که کتاب مشهورش عنوان دارد: «لأجل الخروج من السياجات الدوغمائية المغلقة: برای خروج از حصارهای دوگماتیک بسته»: یعنی برای خروج از انحصارهای فرقه‌ای و مذهبی که اکنون در برابر ما منفجر می‌شود و تقریباً وحدت ملی ما را با فجایعی هولناک که توسط گروه‌های تعصب و افراط مرتکب می‌شوند، از هم می‌پاشد. سپس از سخنان او می‌فهمیم که غرب با پیروزی الهیات روشن‌گری بر الهیات مسیحی قدیمی و تکفیرگرایانه، بر اصول‌گرایی تاریک و تقسیمات فرقه‌ای و جنگ‌های داخلی‌اش غلبه کرده است. اما ما هنوز در گیر و دار این نبرد گرفتاریم و در آتش آن می‌سوزیم. اینجا تفاوت تاریخی میان عرب‌ها و غرب نهفته است.

 

محمد ارکون

 

ارکون بر این باور است که نمی‌توانیم میراث اسلامی را به درستی بفهمیم مگر اینکه آن را با دیگر میراث‌های دینی که پیش از آن بوده‌اند، به‌خصوص میراث یهودی و مسیحی، مقایسه کنیم. اگرچه اختلافات زیادی بین آنها وجود دارد، اما همه آنها به ریشه‌ای مشترک تعلق دارند که دانشمندان آن را «میراث ابراهیمی توحیدی» می‌نامند. ارکون همواره کشورهای عربی را به ایجاد بخش‌هایی برای تدریس تاریخ ادیان تطبیقی در دانشگاه‌هایشان دعوت کرده است تا جنبه‌های تشابه و اختلاف بین سه دین بزرگ ابراهیمی را درک کنند. برای اینکه خودمان را خوب بفهمیم، باید دیگران را بشناسیم. به عبارت دیگر، اگر دین و میراث خود را با دیگر ادیان ابراهیمی مقایسه کنیم و بر تجربه تاریخی آنها آگاه شویم، بهتر می‌توانیم دین و میراث خود را بفهمیم. این به ویژه مهم است چون یهودیان و مسیحیان اروپایی از قرن هجدهم وارد دوره غربالگری روشن‌گری شده‌اند، اما ما هنوز از این مرحله عبور نکرده‌ایم. این دقیقاً مشکل است. اما مصیبت این است که اخوان المسلمین، خمینی‌ها و دیگر تاریک‌اندیشان این گشودگی را سد می‌کنند و به شدت در برابر آن می‌ایستند زیرا مشروعیت آنها را تهدید می‌کند و عیب‌ها و نواقص آنها را آشکار می‌سازد. این تهدیدی است برای مفهوم قدیمی و قرون وسطایی آنها از دین. برای روشن‌تر کردن این موضوع مثالی می‌زنم: زمانی که امارات متحده عربی «خانه خانواده ابراهیمی» را در جزیره سعدیات در ابوظبی تأسیس کرد، شایعه کردند که قصد دارد اسلام را در دینی عجیب و غریب که خداوند آن را نازل نکرده، حل کند. این حماقتی بی‌نهایت است. اگر این سخن از روی ناآگاهی نباشد، قطعاً نشان‌دهنده سوءنیت و تلاش عمدی برای آشفتگی است. اسلام همچنان اسلام باقی می‌ماند، مسیحیت همچنان مسیحیت، و همین‌طور یهودیت. ادیان بزرگ تا ابد همان خواهند ماند اما مفهوم آنها متفاوت است. مفهوم متسامح و روشن‌گر دوران مدرن از دین متفاوت است از مفهوم تعصب‌آمیز یا تاریک و تکفیرگرای دوران قرون وسطی. وقتی امارات کلیسایی مسیحی، کنیسه‌ای یهودی و مسجدی اسلامی را در کنار هم ساخت، قصد داشت گفت‌وگو و برادری میان این سه دین را برقرار کند نه اینکه آنها را با هم مخلوط کند. و روشن است که «صلح در جهان بدون صلح میان ادیان ممکن نیست»، همان‌طور که اندیشمند معروف هانس کونگ گفته است. امارات می‌خواست تصویر درخشانی از ما ارائه دهد و آن تصویر تاریک و ترسناک را که پس از حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر و فجایع پس از آن در سراسر جهان به ما نسبت داده شد، پاک کند. با این کار بزرگ‌ترین خدمت را به عرب‌ها و مسلمانان کرد. اما به جای اینکه از او تشکر کنند، او را مورد حمله قرار دادند. ای ملت که از جهل خود باعث خنده ملل دیگر شده‌ای!
مشکل اخوانی‌ها و خمینی‌ها این است که فکر می‌کنند مفهوم واپسگرایانه و متحجرانه آنها از اسلام تا ابد ادامه خواهد داشت. اما آنها در اشتباهند. حتی اگر هنوز به دلیل جهل، فقر و بی‌سوادی برخی مردم در خیابان‌های عربی، ایرانی یا ترکیه‌ای از محبوبیت نسبی برخوردارند، اما آنها در نهایت شکست‌خورده‌اند، به دو دلیل اصلی: اول اینکه آنها برخلاف جریان تاریخ و روح زمانه و ذات دوران مدرن حرکت می‌کنند، حتی برخلاف ذات اسلام راستین اگر آن را به درستی بفهمیم. دوم اینکه مردم خواهند فهمید، روشن خواهند شد، پیشرفت خواهند کرد و هرگز برای همیشه نادان باقی نخواهند ماند. همچنین آنها از لطف و رحمت میراث بزرگ اسلامی و گرایش انسانی و فلسفی عمیقی که در دوران طلایی اسلام وجود داشت، غافل‌اند یا آن را نادیده می‌گیرند، نه دوران انحطاط. و مشخص است که این جریان‌های اخوانی، خمینی و مشابه آنها وارث مستقیم دوران‌های طولانی انحطاط‌اند که ما هنوز نتوانسته‌ایم خود را از بند آنها رها کنیم.


ابهام درباره زمان صدور احکام سنگین ایران علیه دو تبعه فرانسوی

نومی کوهلر (در میانه)، خواهر سسیل کوهلر، زندانی در ایران، در یک نشست خبری در پاریس سخن می‌گوید. در کنار او وکلای پرونده، مارتن برادل و شیرین اردکانی، حضور دارند (AFP)
نومی کوهلر (در میانه)، خواهر سسیل کوهلر، زندانی در ایران، در یک نشست خبری در پاریس سخن می‌گوید. در کنار او وکلای پرونده، مارتن برادل و شیرین اردکانی، حضور دارند (AFP)
TT

ابهام درباره زمان صدور احکام سنگین ایران علیه دو تبعه فرانسوی

نومی کوهلر (در میانه)، خواهر سسیل کوهلر، زندانی در ایران، در یک نشست خبری در پاریس سخن می‌گوید. در کنار او وکلای پرونده، مارتن برادل و شیرین اردکانی، حضور دارند (AFP)
نومی کوهلر (در میانه)، خواهر سسیل کوهلر، زندانی در ایران، در یک نشست خبری در پاریس سخن می‌گوید. در کنار او وکلای پرونده، مارتن برادل و شیرین اردکانی، حضور دارند (AFP)

وزارت خارجه فرانسه سرانجام روز پنج‌شنبه تأیید کرد که «دو تبعه اروپایی» که اخیراً به اتهام جاسوسی برای فرانسه و اسرائیل به احکام سنگین زندان محکوم شده‌اند، همان دو شهروند فرانسوی سیسیل کولر و ژاک پاریس هستند که از ماه مه ۲۰۲۲ در ایران بازداشت‌اند.

از روز سه شنبه تا پنج‌شنبه، محافل رسمی فرانسه سکوت اختیار کردند و رسانه‌های فرانسوی نیز – برخلاف رویه معمول خود – خبر صدور حکم را نادیده گرفتند، گویی توصیه‌ای از جایی برای سانسور موضوع صادر شده باشد.

سپس «پاسکال کونفاور»، سخنگوی وزارت خارجه فرانسه، در نشست خبری هفتگی خود گفت:
«می‌خواهم به‌ویژه یادآور شوم که هم‌میهنان ما سیسیل کولر و ژاک پاریس بیش از سه سال است که در ایران زندانی‌اند. دو روز پیش، به شکل خودسرانه، به احکام بسیار طولانی محکوم شدند. اتهامات مطرح‌شده علیه آنان هیچ پایه‌ای ندارد و ما خواهان آزادی فوری‌شان هستیم. فرانسه از هیچ تلاشی برای حمایت از آنان دریغ نخواهد کرد و این هفته نیز دیداری کنسولی برای ارائه حمایت انجام شد.»

«گروگان‌های دولتی» در ایران

بیانیه وزارت خارجه فرانسه هم‌زمان شد با نشست خبری خانواده‌های این دو زندانی که پاریس آنان را «گروگان‌های دولتی» می‌خواند. هدف از نشست، هشدار نسبت به وخامت وضعیت جسمی و روانی آنان و تأکید بر این بود که «زندگی‌شان در خطر است».
«نومی»، خواهر سیسیل کولر، گفت که این دو ابتدا در زندان اوین و سپس در زندانی با مکان نامعلوم نگهداری شده‌اند.

با این حال، این گفته با اطلاعیه وزارت خارجه تناقض داشت، زیرا وزارتخانه تأیید کرد که مقام‌های فرانسوی اخیراً ملاقات کنسولی داشته‌اند، به‌این معنا که از مکان نگهداری آنان اطلاع دارند. همچنین تماس تصویری میان زندانیان و خانواده‌هایشان برقرار شده است.
به گفته «نومی»، این تماس که «تحت نظارت شدید» انجام شد، تنها هشت دقیقه طول کشید و به گفته او، «ندای استغاثه» دو زندانی بود. دختر ژاک پاریس گفت: «پدرم به من گفت، دارم مستقیماً به مرگ نگاه می‌کنم.»

تصویر ترکیبی از دو گروگان فرانسوی، سسیل کوهلر و ژاک پاریس (AFP)

به‌دلیل چنین شرایطی، خانواده‌ها خواستار مداخله فوری دولت فرانسه برای آزادی آنان شدند. «نومی» گفت: «هر روز اضافیِ زندان، دولت فرانسه را در برابر سرنوشت آنان مسئول‌تر می‌کند.»

مقام‌های فرانسوی تأکید دارند که آزادی «دو گروگان» از اولویت‌های اصلی پاریس است، اما خانواده‌ها از تصمیم دولت در پس‌گرفتن شکایت از ایران در دیوان بین‌المللی دادگستری انتقاد کردند و آن را «گسست اعتماد» با دولت دانستند.
دیوان بین‌المللی در ۲۵ سپتامبر اعلام کرده بود که فرانسه شکایت خود را پس گرفته و تحقیقات متوقف شده است.

این تصمیم تنها یک روز پس از دیدار امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه، با مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، در نیویورک و در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل اتخاذ شد؛ دیداری که پرونده گروگان‌ها و برنامه هسته‌ای ایران در دستور کار آن بود.
مکرون، علی‌رغم تنش‌های هسته‌ای، تنها رهبر غربی بود که با پزشکیان دیدار کرد و سپس در پیامی در پلتفرم «ایکس» نوشت که از وی خواسته است دو شهروند فرانسوی را آزاد کند.

زمان صدور احکام

عوامل متعددی باعث طرح پرسش‌هایی درباره زمان صدور احکام سنگین (۳۱ و ۳۲ سال زندان) علیه دو فرانسوی متهم به جاسوسی شده است؛ زیرا این تصمیم در حالی اعلام شد که نشانه‌هایی از پیشرفت در مذاکرات برای آزادی آنان وجود داشت.

عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، در ۱۱ سپتامبر گفته بود که «تبادل زندانیان ایران و فرانسه در مراحل پایانی است» و این تبادل شامل آزادی مهدیه اسفندیاری، تبعه ایرانی زندانی در فرانسه، در برابر زندانیان فرانسوی در ایران خواهد بود.
در آن زمان، فرانسه سه زندانی در ایران داشت: کولر، پاریس و لینارت مونترلوس، شهروند فرانسوی-آلمانی که در ۱۶ ژوئن بازداشت و در ۸ اکتبر آزاد شد.

ایران در ۶ اکتبر نیز ابراز امیدواری کرده بود که تبادل به‌زودی انجام شود، در حالی که پاریس هم از «پیشرفت در مذاکرات» خبر داده بود؛ اما تنها یک هفته بعد احکام سنگین صادر شد.

کولر و پاریس در برابر اسفندیاری

مهدیه اسفندیاری، دانشجوی ایرانی مقیم لیون، در ۲۸ فوریه به اتهام «تبلیغ تروریسم در فضای مجازی» و انتشار مطالب توهین‌آمیز بازداشت شد.
سخنگوی قوه قضائیه ایران، اصغر جهانگیری، ۱۴ مهر گفت اتهامات بی‌اساس است و ایران خواستار آزادی او بدون قید و شرط است.

دادستانی پاریس اعلام کرد محاکمه اسفندیاری ژانویه ۲۰۲۶ برگزار خواهد شد. در مقابل، احکام سنگین علیه کولر و پاریس در دادگاه بدوی تهران صادر شده و قابل تجدیدنظر است.

منبعی حقوقی به «الشرق الأوسط» گفت: ایران معمولاً هیچ تبادلی را پیش از محاکمه انجام نمی‌دهد، و همین احکام سنگین شاید نشانه نزدیک‌بودن پایان پرونده یا ورود آن به مرحله تعیین‌کننده‌ای باشد.

دیپلماسی گروگان‌ها

به‌گفته منابع غربی، ایران از «دیپلماسی گروگان‌ها» به‌عنوان ابزار فشار سیاسی استفاده می‌کند. در حال حاضر، دست‌کم ۲۰ تبعه غربی در زندان‌های ایران به‌سر می‌برند.
ژان نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه، بارها هشدار داده بود که نحوه رفتار ایران با گروگان‌های فرانسوی بر مواضع پاریس در پرونده‌های دیگر، از جمله پرونده هسته‌ای، تأثیر خواهد گذاشت.

تهران آشکارا خواهان مبادله‌ای تازه با پاریس است و لحن اظهارات عراقچی و جهانگیری نیز این را تأیید می‌کند. به گفته منابع، این اقدام ایران ادامه همان الگویی است که در تبادل زندانیان با بلژیک، سوئد و دیگر کشورها نیز به کار برده شده بود.

فرانسه نیز از دهه ۱۹۹۰ تاکنون بارها با چنین رفتارهایی از سوی ایران مواجه شده است؛ جایی که گروگان‌گیری عملاً به ابزاری برای چانه‌زنی و کسب امتیازات سیاسی بدل می‌شود.


سعودی رئیس شبکه جهانی نهادهای نظارتی بر هوش مصنوعی شد

شبکه جهانی در پی تقویت همکاری میان نهادهای نظارتی در سراسر جهان است (سدايا)
شبکه جهانی در پی تقویت همکاری میان نهادهای نظارتی در سراسر جهان است (سدايا)
TT

سعودی رئیس شبکه جهانی نهادهای نظارتی بر هوش مصنوعی شد

شبکه جهانی در پی تقویت همکاری میان نهادهای نظارتی در سراسر جهان است (سدايا)
شبکه جهانی در پی تقویت همکاری میان نهادهای نظارتی در سراسر جهان است (سدايا)

«هیئت داده و هوش مصنوعی پادشاهی عربی سعودی» (سدایا)، به عنوان رئیس شبکه جهانی سطح‌بالای نهادهای نظارتی بر هوش مصنوعی (GNAIS) وابسته به سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) برگزیده شد.

این انتخاب در جریان نشستی که در مقر یونسکو در پاریس با مشارکت نمایندگان ۲۵ نهاد نظارتی بین‌المللی از کشورهای عضو و سازمان‌های مرتبط با اخلاقیات هوش مصنوعی برگزار شد، انجام گرفت.

ریاست سعودی بر این شبکه، با هماهنگی کمیسیون ملی آموزش، فرهنگ و علوم، به‌عنوان قدردانی از تلاش‌های بین‌المللی این کشور در زمینه توسعه چارچوب‌ها و اصول اخلاقی هوش مصنوعی در سطوح ملی، منطقه‌ای و جهانی صورت گرفته است؛ همچنین در راستای حمایت از اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد ۲۰۳۰ که به ترویج اخلاقیات هوش مصنوعی در جهان مربوط می‌شود.

این دستاورد با اهداف «چشم‌انداز سعودی ۲۰۳۰» نیز همسو است؛ چشم‌اندازی که ارتقای جایگاه کشور را در میان اقتصادهای مبتنی بر داده و هوش مصنوعی هدف قرار داده است.

شبکه جهانی نهادهای نظارتی بر هوش مصنوعی، با هدف تقویت همکاری میان نهادهای نظارتی در سراسر جهان، تبادل دانش و تجربه میان آن‌ها، و ارتقای ظرفیت‌ها در حوزه‌های اخلاقیات و نظارت بر فناوری هوش مصنوعی تأسیس شده است.

همچنین این شبکه در پی آن است تا ابزارها و معیارهای واحدی برای افزایش کارآمدی نظارت بر کاربردهای هوش مصنوعی در بخش‌های مختلف ایجاد کند.

افزون بر این، شبکه منابع آموزشی تخصصی و یک پایگاه جامع شامل مطالعات موردی و بهترین تجربه‌های جهانی را در اختیار کشورهای عضو قرار می‌دهد تا توان آن‌ها را در مواجهه با تحولات سریع فناوری تقویت کند.