نیکول کیدمن در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط»: من زنی گرم و احساساتی هستم و کار گروهی را دوست دارم

در «جشن» می‌رقصد و در «شمالی» نقش ملکه‌ را بازی می‌کند

 نیکول کیدمن در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط»: من زنی گرم و احساساتی هستم و کار گروهی را دوست دارم
TT

نیکول کیدمن در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط»: من زنی گرم و احساساتی هستم و کار گروهی را دوست دارم

 نیکول کیدمن در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط»: من زنی گرم و احساساتی هستم و کار گروهی را دوست دارم

منتقد «نیویرکر» آنتونی لین در مقدمه نقدش بر فیلم «جشن فارغ التحصیلی»(The Prom) به فیلم جدید وینتربرگ «یک دور دیگر» (Another Round) پل می‌زند؛ فیلمی که به شخصیت‌هایی می‌پردازد که دردیداری به نوشیدن الکل می‌پردازند تا درون متلاشی شده چهارنفره آنها را نشان دهد و می‌نویسد:« چقدر باید پیش از دیدن این فیلم الکل به رگ‌هایت تزریق کنی؟ به این آسانی نمی‌توان حدس زد». بعد با همان طعم طنز ادامه می‌دهد« یقین مرتکب اشتباه وحشتناک شدم، چرا که هوشیار به تماشایش نشستم».

لین در میان منتقدانی که فیلم را از هرجهت نگاه بکنی در سطح پایین می‌بینند تنها نیست: کمدی بدون طنز کافی و ماجرایش کم مایه است که برای دو ساعت کش داده شده و روایت‌اش ساده پیرامون سه نفر است( نیکول کیدمن، میریل استریپ و جیمز گوردون» که از نیویورک به ایالت اندیانا می‌روند تا به تصمیم یکی از مدارس اعتراض کنند که مانع از حضور دانشجوی همجنسگرا در جشن فارغ‌التحصیلی شده است.

البته هستند کسانی که به شدت شیفته فیلم شدند از جمله اوون گلایبرمن، منتقد مجله «واریتی » و پیتر برادشو منتقد «گاردین».

همچنین ازمیان کسانی که شیفته‌اند تعداد زیادی از اعضای« جمعیت روزنامه‌نگاران خارجی هالیوود» که آن را به فهرست نامزدهای بهترین فیلم‌های کمدی خود افزوده‌اند. اما نکته عجیب در این افزودن نیست بلکه در این است که دو قهرمان فیلم، کیدمن و میریل استریپ از جشن نامزدی با دست خالی بیرون آمدند هرچند نام کیدمن در گستره بهترین بازیگر زن در مینی سریال یا فیلم تلویزیونی می‌درخشد.

این اتفاق با نقش خوبش در «انجام نداده»(The Undoing) رقم خورد، یک سریال کارآگاهی که درآن نقش روان‌پزشک را دارد و درگیرو دار درمان قاتل بی آنکه حقیقت او را بشناسد خود و خانواده‌اش را در خطرمی‌بیند.

پس این دو، فیلم و سریال هرکدام‌شان برای تماشاگران تصویری متفاوت از نیکول کیدمن ارائه می‌دهند، و اگر به فهرست کارهایش دو فیلم جدید یعنی «شمالی» (The Northman) را اضافه کنیم، بانوی پنجاه و سه ساله همچنان دراوج فعالیت و زیبایی می‌بینیم.

 

برای بازی بهتر

*درحدود 60 فیلم و بیش از 15 کار تلویزیونی داری و برخی فیلم‌ها و کارهایت تولید خودت هستند. با چه چالش‌هایی در راه پیشرفت درحرفه‌ات به عنوان بازیگر یا تهیه کننده مواجه هستی؟

-به نظرمن مسئله در انتخاب‌های خاص هر هنرپیشه نهفته است. برای من انتخاب‌ام این است که حرفه‌ای را که دوست دارم یعنی بازیگری ادامه بدهم و برای آنکه ازآن با کارهایی که انتخاب می‌کنم محافظت کنم و نه اینکه آنها انتخابم کنند، به سمت تهیه‌کنندگی رفتم. چالش به نظرمن همان طور که گفتم، انتخاب آن نقشی است که می‌خواهم بازی کنم یا آنچه که می‌خواهم تهیه کنم. از اینجا ناشی می‌شود(انگشت روی شقیقه‌ راست‌اش می‌گذارد).

*آیا کارگردانی که زیر نظر او ایفای نقش می‌کنی، جزء انتخاب‌های توست؟

-بدون شک و حالا بیشتر از گذشته و در سینما بیشتر از تلویزیون. در سینما می‌خواهی با کارگردانی تعامل کنی که می‌داند چگونه متنی را که به تو می‌رساند به انجام برساند. این سناریو زیباست، اما این یا آن کارگردان چطور به نتیجه می‌رساند. سعی می‌کنم به کارگردان‌هایی اتکا کنم که می‌دانم روی نتیجه‌ای که فیلم درآن آشکار می‌شود تأثیرمی‌گذارند. در «جشن فارغ‌التحصیلی» در پس زمینه (کارگردان) رایان مورفیما به من اطمینان داد که می‌توانم به تجربه‌اش تکیه کنم.

* این اولین همکاری بین شماست. آیا در تصمیم‌های هنری‌اش دخالت می‌کنی؟

-نه. نه او و نه هیچ کارگردان دیگری.

*برخی ستاره‌های سینما این کار را می‌کنند برای همین پرسیدم.

*فرق است بین اینکه نظری بدهم یا دخالت بکنم. معمولاً کارگردان به طور کلی با هریک از هنرپیشه‌ها درباره نقشی که ایفا می‌کنند مشورت می‌کند و این فرصتی برای هنرپیشه است که نظرش را بگوید.

* چه ویژیگی‌های هنری در رایان مورفی دیدی؟

-نمایش‌هایی را که کارگردانی کرده دیده بودم و یک بار به او گفتم دوست دارم با او کارکنم و با هم طرح فیلمی به اسم Need داشتیم اما به جایی نرسید. او واقعا فردی است که به هنرپیشه اهمیت می‌دهد. به نظرمن این شرط هرکسی است که با موفقیت در تئاتر کارمی‌کند. او را همچون خانواده دیدم که می‌توانم در ایفای بهتر نقش به او تکیه کنم.

*رقص زیبایی در «فارغ التحصیلی» نشان دادی... آموزش این رقص چطور بود؟

-وقت زیادی گرفت. چیزی از «باب فاسی استایل» نشنیده بودم(باب فاسی کارگردان چندین فیلم بود از جمله فیلم موزیکال و موفق «کاباره») تا اینکه مربی انتخاب شد و روی سن‌های برادوی کارکرد تا به من کمک کند. هر روز چند ساعتی برای رقص وقت می‌گذاشتیم و این خیلی سخت اما ضروری بود.

*این آموزش را سخت‌تر ازآنچه اول تصور می‌کردی دیدی؟

-البته. به جایی رسیدم که خیلی جدی فکرکردم کار آموزش را ادامه ندهم. عذرخواهی کنم که نمی‌توانم اجرا کنم. به این خیلی فکرکردم. می‌توانم باله برقصم اما رقص به روش باب فاسی خیلی بیشتر از سخت بود. اما من آدمی نیستم که تسلیم دشواری‎ها بشوم.

* این سبک چه ویژگی‌هایی دارد؟... «کاباره»، «همه آن جاز» و «لنی» را دیدم، اما برای من سخت است سبک فاسی را پشت شیشه بگذارم.

-می‌دانم. باید بخش‌هایی از فیلم‌هایش را که اسم بردی تماشا می‌کردم. به روش استفاده‌اش از کمر دقت کردم. مثلاً وقتی می‌ایستی سر و شانه‌‌هایت به کمرت ارتباط دارند به خصوص چطور به سرت جهت بدهی و صاف بایستی. همه چیز با جزیئات باید باشد؛ چرا که تو این «تکنیک» را به کارمی‌برد تا براساس آن حرکت رقصانی را انجام ‌دهی. البته نمی‌دانم که باز هم می‌خواهم چنین تجربه‌ای را تکرار کنم، اما تجربه مفیدی بود.

ملکه ایرلندی

*تو اینجا نقش زنی را بازی کردی که اعتماد به نفس بالایی دارد شاید درحد خودشیفتگی... قبلا چندین بار با هم دیدار داشته‌ایم و من می‌دانم تو چنین خصلت‌هایی نداری. به همین دلیل درآن فیلم تقریباً شبه توجیهی برای آن کشش وجود دارد.

-من به شخصه از افرادی نیستم که گرایش به خوشیفتگی یا تفاخر به خود را تأیید کنم. به نظرمن این می‌تواند شخص همچنین روابط مختلف‌اش را در کار یا روابط خصوصی نابود کند. این کشش به تو اجازه نمی‌دهد که بتوانی با دیگری خوب تماس برقرار کنی و از داشتن یک کار اجتماعی و انسانی مفید دور می‌کند.

* به همین دلیل بود که یک بار به من گفتی تو به کار گروهی ایمان داری؟

-دقیقاً. خودشیفتگی ویران کننده است. به خصوص اگر هنرپیشه تجربه کند؛ به همین دلیل همیشه دوست دارم خودم را وسط جمعی ببینم که با آنها کارمی‌کنم و با فاصله نزدیک یکی از جمع باشم. می‌فهمی زندگی تو نیستی. کاری که انجام می‌دهی تو نیستی، بلکه تو در زندگی و درکار هستی و همه در یک راه و روش مشترک‌اند. هنرپیشه بیش از همه باید بداند چطور در جامعه ادغام شود. من زنی گرم و احساساتی‌ام و خیلی کارگروهی را دوست دارم.

* تجربه فیلم «شمالی» چطور بود؟ به نظرم تصویربرداری درشمال ایرلند انجام شده.

-بله. من خودم از طرف اجدادم ریشه‌های ایرلندی دارم. آنها سال 1839 به استرالیا مهاجرت کردند، اما من همچنان رنگ مناسب ایرلندی را دارم(می‌خندد).

*پس تجربه از جهتی که فیلم درباره وایکینگ‌ها می‌چرخد و از جهت اینکه سفر در میان اقدامات «کرونا» بود چطور بود؟

-به این فکرکردم از شرکت در این فیلم عذرخواهی کنم. همه این مقدمات و در طول سفر و فیلمبرداری و دمای سرد و آفتابی که در این وقت سال تنها چند ساعت می‌تابد... اما فکر عذرخواهی را کنار انداختم. به خودم گفتم تو هنرمندی و این کار و وظیفه توست. حتی بعد از رسیدنم این پرسش ادامه یافت که آیا کار درستی کردم که با این فیلم موافقت کردم(می‌خندد).

*این پرسش‌ها تا کجا ادامه داشت؟

-تا اینکه در برخی روزهای اول فیلمبرداری سوار اسب شدم. پشت اسب نشستم و همه چیز عوض شد. احساس رضایت کردم. همه قطعات فلزی را که جنگجویان درآن زمان می‌پوشیدند به تن کردم. به کوه‌های اطراف و دوربینی که منتظر دستورات و پایان مقدمه چینی‌ها بود نگاه کردم و با خودم گفتم بله... می‌توانم این کار را بکنم.

*پس روح وایکینگ پیدا کردی...

-البته. من ملکه گودران فیلم و جنگجوی طراز اولم، شمشیر به دست می‌گیرم و در حمله به دشمنان شرکت می‌کنم... حواستان باشد(می‌خندد).

*با گذر سال‌ها بازیگری سخت‌تر می‌شود؟ منظورم این است که هنرپیشه به تمرکز بیشتر نیاز دارد یا برای اوج دادن به احساسات نیاز به تلاش بیشتری داشته باشد؟

-مادرم به من می‌گوید، من همیشه از کودکی احساساتم تند و تیز نبود. چیزی که به من آرامش می‌بخشد صمیمیت است. صمیمیت مکان‌ها و خاطرات و افراد. وقتی که با افراد عادی و دور از حرفه‌ام دیدار می‌کنم که زندگی آرام و آرمانی خود را دارند که معمولاً هنرپیشه ندارد احساس راحتی می‌کنم. هنرپیشه همیشه باید مسئولیت‌های بسیاری به دوش بگیرد به خصوص آنهایی که به کارش مربوط باشند.



حدود «استثمار سیاسی» گذشته در سریال‌های تاریخی تا کجاست؟

خالد النبوی در صحنه ای از «ممالیک آتش»
خالد النبوی در صحنه ای از «ممالیک آتش»
TT

حدود «استثمار سیاسی» گذشته در سریال‌های تاریخی تا کجاست؟

خالد النبوی در صحنه ای از «ممالیک آتش»
خالد النبوی در صحنه ای از «ممالیک آتش»

با هر سریال تاریخی، سؤالاتی مطرح می‌شود که کماکان بر سر زبان هاست، نه تنها به میزان اعتبار این آثار و دستیابی آنها به هماهنگی بین آزادی خلاقیت و تخیل و احترام به حقیقت تاریخی، بلکه موضوع به ماهیت معنای سیاسی استناد به تاریخ از طریق این آثار مرتبط شده‌است که - به گفته بسیاری از ناظران و متخصصان - خالی از «رمزگذاری عمدی واقعیت» نیست.
اگرچه این مناقشه جدید نیست و به همراهی برای اکثر آثار نمایشی عربی الهام گرفته از تاریخ تبدیل شده‌است، سال‌های اخیر ابعاد قابل توجهی به جنجال همراه با درام تاریخی اضافه کرده‌است که به استفاده سیاسی و ایدئولوژیک این آثار مرتبط است.
اگر استناد به تاریخ در این مطالب نمایشی، اهدافی فراتر از پرداختن به زندگی‌نامه شخصیت‌های پیچیده‌ای را که اغلب جنجال‌های سیاسی و فکری به راه می‌اندازند، دربردارد، پس
علاوه بر این، برجسته کردن دوره‌ها و رویدادهای تاریخی که با دقت انتخاب شده‌اند، پیامدهای معناداری برای واقعیت کنونی دارد.
شاید جنجال بزرگی که سریال حشاشین که در ماه رمضان در تعدادی از شبکه‌های مصری و عربی در حال پخش است، بسیاری از این سوالات را در مورد محدودیت‌های استفاده سیاسی و ایدئولوژیک از تاریخ دوباره مطرح کند که هنوز پاسخ قاطعی ندارند.

کریم عبدالعزیز در کلیپی از «الحشاشین» (شرکت سازنده)

به گفته منتقدان هنری و اساتید دانشگاهی تاریخ که با «الشرق الاوسط» صحبت کردند، اغلب درام‌های تاریخی دارای «دیدگاه سیاسی یا ایدئولوژیکی هستند که توسط تولیدکنندگان یا سازندگان اثر بیان می‌شود»، اما کنترل‌هایی وجود دارد که باید هنگام ارائه این آثار در نظر گرفته شوند؛ اول از همه، احترام به حقایق عمده تاریخ بدون جعل، علاوه بر ضرورت کمک گرفتن از متخصصان برای پرکردن شکاف‌ها و دستیابی به هماهنگی بین داستانی و تاریخی است تا از بسیاری شکاف‌ها جلوگیری شود که ممکن است اعتبار برخی درام‌هایی که از تاریخ الهام گرفته‌اند را کاهش دهد.

انتخاب‌های عمدی

شاید درام تاریخی عرب یکی از قدیمی‌ترین اشکال نمایشی بود که از نظر سیاسی یا ایدئولوژیک به کار گرفته شد. شاید این آثار مسیری را پیش از خود یافتند که آثار ادبی نویسندگانی چون جرجی زیدان، امین معلوف، نجیب محفوظ، علی احمد باکثیر، توفیق الحکیم، محمد فرید ابو حدید و بسیاری دیگر پیش از خود رفته بودند.
اما ارائه درام‌های تاریخی در سینما و تلویزیون و استفاده سیاسی از آنها به دهه شصت قرن گذشته بازمی‌گردد. در اینجا طارق الشناوی، منتقد هنری، یکی از معروف‌ترین آثار سینمای عرب را به یاد می‌آورد که فیلم «الناصر صلاح الدین» است که در سال ۱۹۶۳ به کارگردانی یوسف شاهین ساخته شد. گروهی از مشهورترین نام‌های ادبی مصر در آن زمان، مانند یوسف السباعی، نجیب محفوظ و عبدالرحمن الشرقاوی در نگارش آن مشارکت داشتند. بنیاد عمومی سینمای مصر، یک نهاد دولتی، به تأمین مالی تولید آن کمک کرد.
الشناوی به «الشرق الاوسط» می‌گوید: هدف از تولید آن اثر عظیم در آن زمان، همان‌طور که در آن زمان گفته شد، یک فرافکنی سیاسی با الهام گرفتن از قهرمانی‌های سلطان صلاح الدین ایوبی، آزادکننده بیت‌المقدس در دوران جمال عبدالناصر، رئیس‌جمهور فقید مصر بود. این امر به وضوح از انتخاب نام فیلم آشکار می‌شود.
الشناوی معتقد است که «نویسنده درام تاریخی هر دوره زمانی یا شخصیتی را که بخواهد ارائه کند، صرف نظر از ماهیت آن، باید شامل دیدگاهی باشد، اعم از سیاسی، فکری یا اجتماعی که او بخواهد با پرداختن آن شخصیت ارائه دهد».
وی افزود: هیچ درام تاریخی برای روایت تاریخ وجود ندارد، بلکه طبیعی است که هدف روشن و دلیلی داشته باشد که این انتخاب را توجیه کند.
به عقیده او، موضوع بدون «انتخاب عمدی برای هدفی خاص که توسط سازندگان اثر دیده می‌شود» نیست، که او آن را نقص نمی‌داند، بلکه «بخشی از ماهیت صنعت نمایش» است.

رمزگذاری واقعیت

در سال‌های اخیر، بسیاری از نمایش‌های تاریخی عربی، چه برای شخصیت‌های مذهبی و چه برای دوره‌های تاریخی مملو از درگیری، همچنان مفاهیمی مرتبط با واقعیت کنونی را به همراه دارند، نمادگرایی ارائه شده توسط سریال‌های تاریخی را نمی‌توان نادیده گرفت؛ زیرا بیننده اغلب به‌طور خودکار رویدادهای تاریخی را با واقعیت پیوند می‌دهد و گاهی اوقات از یک لحظه تاریخی کهن خواسته می‌شود تا نماد واقعیت فعلی باشد تا این باور را ایجاد کند که واقعیت با گذشته تفاوتی ندارد.
اما این بدان معنا نیست که درام تاریخی به سمت «جعل و تحریف» گرایش دارد، بلکه نویسنده آن «باید از یک سو با مطالب تاریخی ثبت شده مطابق با الزامات هنر نمایشی عمل کند و مطابق با بینش فکری و پرسش‌های بشری، بدون تعصب به حقایق تاریخی یا تعمیم خودسرانه مطالب تاریخی به شیوه‌ای خام در خدمت دیدگاه ایدئولوژیک قبلی تولید کند». ولید سیف نویسنده فلسطینی که یکی از برجسته‌ترین سازندگان درام تاریخی عرب به‌شمار می‌رود، در زندگی‌نامه خود با عنوان «شاهد و شاهد» نسبت به این موضوع هشدار می‌دهد.
حقیقت این است که نمایشنامه تاریخی عرب در طول چند دهه آثار بسیاری ارائه کرد که این همه بحث و جدل در مورد اشتغال سیاسی ایجاد نکرد و بر ارائه بیوگرافی شخصیت‌های کمتر بحث‌برانگیز که موضوع مناقشات سیاسی یا ایدئولوژیکی عمده نیستند تمرکز داشت؛ مانند «خالد بن الولید»، «عمر بن عبدالعزیز»، «صلاح الدین ایوبی»، «امام ترمذی» و «امام شافعی».
حتی زمانی که در مصر زندگی‌نامه شخصیت‌های بحث‌برانگیزی مانند عمرو بن العاص یا خلیفه عباسی هارون الرشید ارائه شد، این آثار در چارچوب دفاع از آن شخصیت‌ها بر بعد انسانی تمرکز داشتند، نه بعد سیاسی.

سکانسی از سریال رستاخیز ارطغرل

با این حال، سال‌های اخیر به موازات وقوع بسیاری از درگیری‌های سیاسی، ایدئولوژیک و فرقه‌ای در منطقه بوده‌است که منجر به جذابیت‌های چشمگیری شده‌است که بدون استفاده از تاریخ نیست. برای مثال، تلاش‌هایی برای همگام شدن با ظهور ایده «نوعثمانی‌گرایی» و هموار کردن راه برای نقش‌های تأثیرگذارتر ترکیه در منطقه پس از رویدادهایی که به «بهار عربی» معروف شد، سریال‌های ترکی با استفاده از ابزارهای نمایشی در پرده‌های عربی به محبوبیت دست یافت. از جمله این آثار ترکی می‌توان به سریال «حرمسرای سلطان» اشاره کرد که یکی از برجسته‌ترین سلاطین عثمانی، سلطان سلیمان قانونی (سلیمان یکم) و سریال «قیام اَرطغرل» را مطرح کرد. اثری است که با ارائه زندگینامه ارطغرل پسر سلیمان شاه، رهبر قبیله کایی از ترکان مسلمان اوغوز و پدر عثمان اول، بنیانگذار امپراتوری عثمانی، مقدمات و انگیزه‌های تأسیس امپراتوری عثمانی را ارائه می‌کند. نمایش آن در سه سری متوالی از اواخر سال ۲۰۱۴ آغاز شد.
از سوی دیگر، سریال «ممالیک آتش» نشان دهنده واکنش دراماتیک عربی به آثار تاریخی ترکیه است که توسط شرکت اماراتی «جنو مدیا» در سال ۲۰۱۹ به نویسندگی محمد سلیمان عبدالملک و کارگردانی کارگردان بریتانیایی پیتر وبر تولید شد. این سریال آخرین دوره دولت ممالیک و سقوط آن به دست عثمانی‌ها در اوایل قرن شانزدهم را روایت می‌کند. عثمانی‌ها از طریق یک سری خیانت‌ها توانستند برای چند قرن پس از آن، پایگاهی برای حکومت خود در منطقه عرب بیابند.

تفسیر مذهبی از صنعت سریال

موضوع تنها به این دوئل تاریخی بر سر واقعیت حضور عثمانی در منطقه محدود نشد، بلکه باعث ایجاد یک رقابت فرقه‌ای شد که دو سال پیش خبر ساخت سریال «معاویه بن ابی سفیان» جنجال آفرید؛ سریالی برای انعکاس زندگی‌نامه بنیانگذار دولت اموی و یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های بحث‌برانگیز تاریخ اسلام از طریق نقش او در آنچه به عنوان «فتنه بزرگ» شناخته می‌شود، مورد مناقشه بزرگی در مورد هدف از تولید اثر شد.
در چارچوب «تفسیر فرقه‌ای» از آثار نمایشی، یکی از شبکه‌های عراقی در آن زمان اعلام کرد که بودجه هنگفتی را برای تولید سریال تاریخی «شجاعت ابولؤلؤه» اختصاص داده‌است. ظاهراً در واکنش به روند ساخت سریال «معاویه بن ابی سفیان» است؛ ابولؤلؤه فیروز معروف به ابولؤلؤه مجوسی، مردی است که خلیفه دوم عمر بن خطاب را ترور کرد. حتی در هنگام ارائه زندگینامه الفاروق عمر بن الخطاب که توسط بنیاد رسانه ای قطر تهیه شده بود، موضوع بدون مناقشه نبود، نه تنها در مورد مشروعیت به تصویرکشیدن یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های تاریخ اسلام روی صفحه نمایش که با بسیاری از فتواهای قبلی در این زمینه مغایرت دارد، بله بر سر پیش‌بینی ایدئولوژیک سریالی که بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ فیلمبرداری شده بود، اختلاف نظر وجود داشت. این دوره ای است که با ظهور گروه‌های «اسلام سیاسی» در بسیاری از کشورهای عربی مصادف شد و بر شدت این مناقشه با مشارکت چهره‌های حامی سازمان «اخوان المسلمین» در بررسی بافت تاریخی سریال افزوده شد.

بی سوادی تاریخی

دکتر محمد عفیفی، استاد تاریخ دانشگاه قاهره و دبیرکل سابق شورای عالی فرهنگ در مصر معتقد است: هر مؤسسه ای که سریال‌های تاریخی را تولید می‌کند «به‌طور طبیعی هدفی پشت تولید اثر دارد، به ویژه با توجه به هزینه تولید هنگفتی که این نمونه از آثار نیاز دارد»، معمولاً درام تاریخی «تاریخ را بیشتر از خدمت به آگاهی تاریخی یا تعریف گذشته فرا می‌خواند تا در خدمت حال باشد».
عفیفی به «الشرق الاوسط» توضیح می‌دهد که هنگام الهام گرفتن از تاریخ در آثار نمایشی باید کنترل‌هایی وجود داشته باشد؛ برجسته‌ترین این کنترل‌ها تغییر نکردن حقایق تاریخی تثبیت‌شده‌است، مانند سال‌های رویداد، یا شخصیت‌های اصلی که رویداد را ایجاد کرده‌اند. اما در عین حال بر ضرورت عدم لغزش در تلقی نمایش تاریخی به عنوان مرجع یا منبع تاریخی تأکید می‌کند، زیرا سریال یک اثر خلاقانه است که بینش سازندگانش، از جمله نویسندگان و کارگردانان، و احتمالاً فضایی از تخیل را به همراه دارد.
این استاد تاریخ که مطالعات پیشرفته بسیاری را در مورد تکیه بر منابع غیررسمی در تاریخ برخی از رویدادهای مهم تاریخ مصر انجام داده‌است، وضعیت مناقشه برانگیز سریال تاریخی را به آنچه او به عنوان «بی سوادی تاریخی در میان اکثر دریافت کنندگان محتوای نمایشی» توصیف می‌کند، نسبت می‌دهد.
او این موضوع را با بیان اینکه فقدان آگاهی تاریخی نتیجه کمبود برنامه‌های درسی مدرسه است، توضیح می‌دهد ارائه خوانش تاریخی به صورت انتقادی و چند نگرشی باعث می‌شود بسیاری از مخاطبان به آثار نمایشی به عنوان یک مرجع تاریخی نگاه کنند نه اثری خلاقانه که قابل تفسیر باشد و از اینجا مشکلات و بحران‌های بسیاری پدید می‌آید.
دبیرکل سابق شورای عالی فرهنگ در مصر اما خوشحالی خود را از جنجال برانگیخته شده ناشی از سریال عربی الهام گرفته از تاریخ پنهان نمی‌کند و آن را خوب ارزیابی می‌کند.
عفیفی معتقد است ادامه تولید سریال‌های تاریخی عربی، حتی در صورت وجود خطا یا ایجاد حالت جنجال، «بسیار بهتر از عدم وجود این نوع تولیدات نمایشی است».
او نظر خود را این گونه توجیه کرد که نبود این آثار راه را برای «هجوم» آثار تاریخی کشورهایی مانند ترکیه و ایران باز می‌کند و این آثار وارده اغلب دارای بینشی سیاسی و ایدئولوژیک هستند که لزوماً منعکس کننده واقعیات تاریخ یا بینش عرب نیست، بلکه اهداف بسیار عمیق‌تری نسبت به کارهای نمایشی یا سرگرمی دارند.