زمان و آب و مدرنیته؛ دشمن آثار دیدنی بابل

شهر بابل زمانی با شکوه ترین شهر جهان بود (نیویورک تایمز)
شهر بابل زمانی با شکوه ترین شهر جهان بود (نیویورک تایمز)
TT

زمان و آب و مدرنیته؛ دشمن آثار دیدنی بابل

شهر بابل زمانی با شکوه ترین شهر جهان بود (نیویورک تایمز)
شهر بابل زمانی با شکوه ترین شهر جهان بود (نیویورک تایمز)

عمار الطائی باستان شناس عراقی در حال برداشتن گلسنگی است که از یکی از دیوارهای معروف و قدیمی بابل افتاد. قطعه ای از سنگ نبشته های متعلق به بیش از دو هزار سال پیش زیر نشانه های پنجه سگی رفته که در لجن خشک بازی می کرده. این آثار نشان می دهد که این ویرانه ها روزی یک شهر پر جنب و جوش بوده است.
الطائی، ۲۹ ساله، می‌گوید «این میراث عراق است و ما باید آن را حفظ کنیم».
الطائی که از جمله باستان شناسان نسل جدید است برای دولت عراق در راستای اجرای پروژه «صندوق جهانی حمایت از میراث فرهنگی» کار می کند. هدف پروژه مرمت و نگهداری یکی از مبهم ترین و معروف ترین آثار تاریخی جهان است.
دو سال پیش یونسکو پس از تلاش های چند ساله عراق بابل را میراث جهانی خواند و ارزش و اعتبار فرهنگی شهری را به رسمیت شناخت که زمانی باشکوه ترین شهر جهان بوده است. اما برای تصویرسازی آن شکوه و عظمت چاره ای جز فکر و خیال ندارید.
بخش های اصلی دروازه عظیم و باشکوه ورودی شهر بابل موسوم به «بوابه عشتار» یک قرن پیش از سوی باستان شناسان آلمان به این کشور منتقل و با آجرهای لعب دار در موزه پرموگان برلین بازسازی شد. بخش هایی از دیوارهای بابل به موسسات دیگر از جمله موزه متروپلیتن نیویورک منتقل شد.
امروز دیگر اثری از آن بابل نیست. البته حال و روز بقیه اماکن تاریخی عراق بهتر از بابل نیست. این یعنی فاجعه. هر لحظه امکان ریزش دیوارهای بابل وجود دارد. بازسازی بابل و کشیدن لوله های انتقال سوخت منجر به از بین رفتن بخش های گسترده شهری می شود که آثار باستانی در اغلب مناطق آن هنوز کشف و شناسایی نشده است.با این حال اما دل کندن از بابل برای مردم عراق با وجود تمام مشکلات و دغدغه های امنیتی و سیاسی و مالی سخت است.الطائی افزود «برای اولین بار در دهه نود میلادی به بابل رفتم. آن زمان عراق در مشت آهنین صدام حسین بود. در آن سفر با دیدن ساکنان منطقه که به نظر می رسید اوقات خوبی دارند و به دور از غم و غصه هستند چند ساعتی آسوده خاطر بودم. بازسازی «دروازه عشتار» بیشتر به معماری دیزلی لند شباهت دارد. آن زمان یک مدل کوچک از دروازه عشتار طراحی کردند که مثل کارت پستال است و می توانی آن را توی پاکت بگذاری و در صندوق پست بیندازی».
اما امروز آن صندوق پست متروکه شده و زنگ زده و محافظان بقایای دروازه عشتار که مامور پلیس هستند مغازه کوچک فروش کارت پستال و یادگاری را دفتر خود کرده اند.
پس از جنگ چندین ساله در عراق خشونت در کشور هنوز برقرار است اما با این حال این کشور به اندازه کافی امن شده و جوانانی که آثار باستانی بابل را ندیده اند روانه این شهر می شوند.
استان بابل در ۵۰ مایلی جنوب بغداد قرار دارد و مسافران نظاره گر پروژه ساخت بخش کوچکی از آن شهر تاریخی هستند که شامل دیوارهای دروازه عشتار سابق است.
ساکنان مناطق اطراف بابل در چندین قرن گذشته برای ساخت و سازهای خود آجرهای به کار رفته در دیوارهای قدیمی بابل را بردند. انتقال آجرها تا نیمه دهه نود میلادی ادامه داشت و این دیوارها شکسته و تخریب شدند.شهر بابل با قدمت ۴ هزار ساله صدها بار در کتاب مقدس ذکر شده است و به پایتخت امپراتوری بابل تبدیل و به عنوان یک شهر بزرگ و شکوهمند در جهان مطرح شد. قانون حمورابی که سمبل تمدن بین النهرین است از جمله ضوابط و مجازات های ثبت شده باستانی به شمار می رود و حمورابی شاه بابل بود. بابل در ستاره شناسی و علوم دیگر جایگاه محوری داشت.امپراتوری بابل در ۵۳۹ قبل از میلاد توسط امپراتوری ایران سرنگون شد. دو قرن بعد اسکندر بزرگ در بابل درگذشت و امپراتوری او فروپاشید و سرانجام بابل به کلی متروکه شد.
برخی کتیبه های گلی متعلق به ۲۵۰۰ سال پیش با نقش و نگار سمبل های خدایان به اشکال اژدها و گاو سالم مانده اند اما بسیاری از آجرها ترک خورده و افتاده اند. همزمان با افزایش سطح آب دیوارهای بابلی با خطر ریزش مواجه هستند. دوستداران آثار باستانی می گویند نصب سیستمی برای جلوگیری از نشت آب به بناهای تاریخی ده ها میلیون دلار خرج دارد.
جف آلن کارشناس حفظ آثار تاریخی که از ۲۰۰۹ پروژه صندوق جهانی حمایت از آثار باستانی را مدیریت می کند گفت «آجرها در این منطقه مرتب در معرض رطوبت و خشکسالی و افزایش املاح قرار می گیرند و ریزش اتفاق می افتد». برخی از این آجرها بر اثر املاح آب ترک می خورند و تا دست بزنی می شکند.
به هر حال انسان منشا اغلب آسیب ها در آثار بابل بوده و هست. برای مثال، وزارت نفت عراق یک ایستگاه اندازه گیری گاز با سه شیر در دو سه سال گذشته در بابل ساخته است. تعداد خانه ها در اطراف بابل بسیار بیشتر شده و ساخت و ساز ادامه دارد.
مقام های عراق قبل از درج بابل در فهرست میراث فرهنگی یونسکو تلاش گسترده برای ثبت این شهر انجام دادند اما بعد از آن بابل مورد بی توجهی قرار گرفت.پیمانکاران نظامی آمریکا پس از حمله ۲۰۰۳ آمریکا به عراق ضمن احداث کاروان لجستیکی در بابل خندق حفر کرده و خودروهای زرهی آمریکا در خیابان های بابل تردد کردند. آنها کیسه های شنی را با خاک و قطعات سفال و استخوان پر کردند که به گفته گزارش موزه بریتانیا آسیب شدیدی به این بناهای تاریخی وارد کرد.
البته آمریکایی ها اولین گروهی نیستند که در تخریب آثار باستانی بابل سهیم بودند.
برای مثال، بریتانیایی ها در دهه بیستم میلادی برای ساخت خط آهن بین بغداد و بصره یک بنای تاریخی را تخریب کردند. بعدها دولت وقت عراق به موازات این خط آهن اتوبان ساخت.
از سوی دیگر، صدام که خود را خلیفه نبوخذ نصر (پادشاه بابل) می دانست در دهه هشتاد میلادی کاخ مجللی کنار آثار تاریخی کشف شده ساخت. به دستور صدام بخش هایی از بابل بازسازی شد و این منشا اغلب مشکلات کنونی برای حفظ آثار باستانی بابل است.
یکی از عملیات بازسازی نصب قطعه آجری جدید و سنگین تر بالای آجر قدیمی و اصلی بود. کفپوش های سیمانی جلوی خروج آب را گرفتند و سقف سیمانی یکی از معابد قدیمی باعث شد کل معبد با خطر ریزش قرار بگیرد.
ژوزفین دلاریو کارشناس معماری خاکی از ایتالیا که در این منطقه کار می کند گفت «استفاده از سیمان در دهه هفتاد و هشتاد رواج داشت اما امروز پس از چند دهه داریم می بینیم که سیمان اشیا را خراب می کند».
تیم صندوق جهانی حمایت از آثار باستانی پس از یک وقفه یکساله به دلیل شیوع همه گیری به بابل بازگشته تا دنبال بهترین راهکار برای مرمت آسیب و ترک های اماکنی بگردد که ممکن است با بتن ریزی بدتر شوند.
از سوی دیگر، پروژه موسوم به «آینده بابل» که یک موسسه غیر انتفاعی است و بخشی از آن توسط وزارت خارجه آمریکا ساپورت مالی می شود به مرمت دیوارهایی می پردازند که با خطر ریزش روبرو است. مجسمه معروف شیر بابل با همکاری این موسسه مرمت شد. مهارت آموزی نیروهای عراقی متخصص در حوزه حفظ و مرمت آثار باستانی و مشورت دهی درباره مدیریت بهینه اماکن باستانی در دستور کار گروه «آینده بابل» قرار دارد.
 شهری که روزی باشکوه ترین شهر جهان و کانون توجه جهانیان بود حالا چیزی درباره آن نمی دانیم و آنچه می دانیم خیلی محدود و ناچیز است.

باغ های معلق بابل، از عجایب هفتگانه جهان هنوز رازهای ناگفته زیادی دارند و مکان دقیق آنها مشخص نشده است. مکان دقیق برج باستانی بابل هم مشخص نیست.
شاید علت اصلی مشکل این است که بخش اعظم این شهر ۴ مایل مربعی هنوز مورد کاوش و تحقیق باستان شناسان قرار نگرفته است.
اولاف پدرسون استاد آشورشناسی دانشگاه اوپسالا سوئد و مشاور موسسه جهانی آثار باستانی و میراث فرهنگی گفت «تحقیق و کاوش باستان شناسان تنها در برخی بناهای بزرگ و معروف انجام شده اما اطلاعاتمان از بقیه مناطق شهر ناچیز و محدود است».
به نقل از نیویورک تایمز

 



حدود «استثمار سیاسی» گذشته در سریال‌های تاریخی تا کجاست؟

خالد النبوی در صحنه ای از «ممالیک آتش»
خالد النبوی در صحنه ای از «ممالیک آتش»
TT

حدود «استثمار سیاسی» گذشته در سریال‌های تاریخی تا کجاست؟

خالد النبوی در صحنه ای از «ممالیک آتش»
خالد النبوی در صحنه ای از «ممالیک آتش»

با هر سریال تاریخی، سؤالاتی مطرح می‌شود که کماکان بر سر زبان هاست، نه تنها به میزان اعتبار این آثار و دستیابی آنها به هماهنگی بین آزادی خلاقیت و تخیل و احترام به حقیقت تاریخی، بلکه موضوع به ماهیت معنای سیاسی استناد به تاریخ از طریق این آثار مرتبط شده‌است که - به گفته بسیاری از ناظران و متخصصان - خالی از «رمزگذاری عمدی واقعیت» نیست.
اگرچه این مناقشه جدید نیست و به همراهی برای اکثر آثار نمایشی عربی الهام گرفته از تاریخ تبدیل شده‌است، سال‌های اخیر ابعاد قابل توجهی به جنجال همراه با درام تاریخی اضافه کرده‌است که به استفاده سیاسی و ایدئولوژیک این آثار مرتبط است.
اگر استناد به تاریخ در این مطالب نمایشی، اهدافی فراتر از پرداختن به زندگی‌نامه شخصیت‌های پیچیده‌ای را که اغلب جنجال‌های سیاسی و فکری به راه می‌اندازند، دربردارد، پس
علاوه بر این، برجسته کردن دوره‌ها و رویدادهای تاریخی که با دقت انتخاب شده‌اند، پیامدهای معناداری برای واقعیت کنونی دارد.
شاید جنجال بزرگی که سریال حشاشین که در ماه رمضان در تعدادی از شبکه‌های مصری و عربی در حال پخش است، بسیاری از این سوالات را در مورد محدودیت‌های استفاده سیاسی و ایدئولوژیک از تاریخ دوباره مطرح کند که هنوز پاسخ قاطعی ندارند.

کریم عبدالعزیز در کلیپی از «الحشاشین» (شرکت سازنده)

به گفته منتقدان هنری و اساتید دانشگاهی تاریخ که با «الشرق الاوسط» صحبت کردند، اغلب درام‌های تاریخی دارای «دیدگاه سیاسی یا ایدئولوژیکی هستند که توسط تولیدکنندگان یا سازندگان اثر بیان می‌شود»، اما کنترل‌هایی وجود دارد که باید هنگام ارائه این آثار در نظر گرفته شوند؛ اول از همه، احترام به حقایق عمده تاریخ بدون جعل، علاوه بر ضرورت کمک گرفتن از متخصصان برای پرکردن شکاف‌ها و دستیابی به هماهنگی بین داستانی و تاریخی است تا از بسیاری شکاف‌ها جلوگیری شود که ممکن است اعتبار برخی درام‌هایی که از تاریخ الهام گرفته‌اند را کاهش دهد.

انتخاب‌های عمدی

شاید درام تاریخی عرب یکی از قدیمی‌ترین اشکال نمایشی بود که از نظر سیاسی یا ایدئولوژیک به کار گرفته شد. شاید این آثار مسیری را پیش از خود یافتند که آثار ادبی نویسندگانی چون جرجی زیدان، امین معلوف، نجیب محفوظ، علی احمد باکثیر، توفیق الحکیم، محمد فرید ابو حدید و بسیاری دیگر پیش از خود رفته بودند.
اما ارائه درام‌های تاریخی در سینما و تلویزیون و استفاده سیاسی از آنها به دهه شصت قرن گذشته بازمی‌گردد. در اینجا طارق الشناوی، منتقد هنری، یکی از معروف‌ترین آثار سینمای عرب را به یاد می‌آورد که فیلم «الناصر صلاح الدین» است که در سال ۱۹۶۳ به کارگردانی یوسف شاهین ساخته شد. گروهی از مشهورترین نام‌های ادبی مصر در آن زمان، مانند یوسف السباعی، نجیب محفوظ و عبدالرحمن الشرقاوی در نگارش آن مشارکت داشتند. بنیاد عمومی سینمای مصر، یک نهاد دولتی، به تأمین مالی تولید آن کمک کرد.
الشناوی به «الشرق الاوسط» می‌گوید: هدف از تولید آن اثر عظیم در آن زمان، همان‌طور که در آن زمان گفته شد، یک فرافکنی سیاسی با الهام گرفتن از قهرمانی‌های سلطان صلاح الدین ایوبی، آزادکننده بیت‌المقدس در دوران جمال عبدالناصر، رئیس‌جمهور فقید مصر بود. این امر به وضوح از انتخاب نام فیلم آشکار می‌شود.
الشناوی معتقد است که «نویسنده درام تاریخی هر دوره زمانی یا شخصیتی را که بخواهد ارائه کند، صرف نظر از ماهیت آن، باید شامل دیدگاهی باشد، اعم از سیاسی، فکری یا اجتماعی که او بخواهد با پرداختن آن شخصیت ارائه دهد».
وی افزود: هیچ درام تاریخی برای روایت تاریخ وجود ندارد، بلکه طبیعی است که هدف روشن و دلیلی داشته باشد که این انتخاب را توجیه کند.
به عقیده او، موضوع بدون «انتخاب عمدی برای هدفی خاص که توسط سازندگان اثر دیده می‌شود» نیست، که او آن را نقص نمی‌داند، بلکه «بخشی از ماهیت صنعت نمایش» است.

رمزگذاری واقعیت

در سال‌های اخیر، بسیاری از نمایش‌های تاریخی عربی، چه برای شخصیت‌های مذهبی و چه برای دوره‌های تاریخی مملو از درگیری، همچنان مفاهیمی مرتبط با واقعیت کنونی را به همراه دارند، نمادگرایی ارائه شده توسط سریال‌های تاریخی را نمی‌توان نادیده گرفت؛ زیرا بیننده اغلب به‌طور خودکار رویدادهای تاریخی را با واقعیت پیوند می‌دهد و گاهی اوقات از یک لحظه تاریخی کهن خواسته می‌شود تا نماد واقعیت فعلی باشد تا این باور را ایجاد کند که واقعیت با گذشته تفاوتی ندارد.
اما این بدان معنا نیست که درام تاریخی به سمت «جعل و تحریف» گرایش دارد، بلکه نویسنده آن «باید از یک سو با مطالب تاریخی ثبت شده مطابق با الزامات هنر نمایشی عمل کند و مطابق با بینش فکری و پرسش‌های بشری، بدون تعصب به حقایق تاریخی یا تعمیم خودسرانه مطالب تاریخی به شیوه‌ای خام در خدمت دیدگاه ایدئولوژیک قبلی تولید کند». ولید سیف نویسنده فلسطینی که یکی از برجسته‌ترین سازندگان درام تاریخی عرب به‌شمار می‌رود، در زندگی‌نامه خود با عنوان «شاهد و شاهد» نسبت به این موضوع هشدار می‌دهد.
حقیقت این است که نمایشنامه تاریخی عرب در طول چند دهه آثار بسیاری ارائه کرد که این همه بحث و جدل در مورد اشتغال سیاسی ایجاد نکرد و بر ارائه بیوگرافی شخصیت‌های کمتر بحث‌برانگیز که موضوع مناقشات سیاسی یا ایدئولوژیکی عمده نیستند تمرکز داشت؛ مانند «خالد بن الولید»، «عمر بن عبدالعزیز»، «صلاح الدین ایوبی»، «امام ترمذی» و «امام شافعی».
حتی زمانی که در مصر زندگی‌نامه شخصیت‌های بحث‌برانگیزی مانند عمرو بن العاص یا خلیفه عباسی هارون الرشید ارائه شد، این آثار در چارچوب دفاع از آن شخصیت‌ها بر بعد انسانی تمرکز داشتند، نه بعد سیاسی.

سکانسی از سریال رستاخیز ارطغرل

با این حال، سال‌های اخیر به موازات وقوع بسیاری از درگیری‌های سیاسی، ایدئولوژیک و فرقه‌ای در منطقه بوده‌است که منجر به جذابیت‌های چشمگیری شده‌است که بدون استفاده از تاریخ نیست. برای مثال، تلاش‌هایی برای همگام شدن با ظهور ایده «نوعثمانی‌گرایی» و هموار کردن راه برای نقش‌های تأثیرگذارتر ترکیه در منطقه پس از رویدادهایی که به «بهار عربی» معروف شد، سریال‌های ترکی با استفاده از ابزارهای نمایشی در پرده‌های عربی به محبوبیت دست یافت. از جمله این آثار ترکی می‌توان به سریال «حرمسرای سلطان» اشاره کرد که یکی از برجسته‌ترین سلاطین عثمانی، سلطان سلیمان قانونی (سلیمان یکم) و سریال «قیام اَرطغرل» را مطرح کرد. اثری است که با ارائه زندگینامه ارطغرل پسر سلیمان شاه، رهبر قبیله کایی از ترکان مسلمان اوغوز و پدر عثمان اول، بنیانگذار امپراتوری عثمانی، مقدمات و انگیزه‌های تأسیس امپراتوری عثمانی را ارائه می‌کند. نمایش آن در سه سری متوالی از اواخر سال ۲۰۱۴ آغاز شد.
از سوی دیگر، سریال «ممالیک آتش» نشان دهنده واکنش دراماتیک عربی به آثار تاریخی ترکیه است که توسط شرکت اماراتی «جنو مدیا» در سال ۲۰۱۹ به نویسندگی محمد سلیمان عبدالملک و کارگردانی کارگردان بریتانیایی پیتر وبر تولید شد. این سریال آخرین دوره دولت ممالیک و سقوط آن به دست عثمانی‌ها در اوایل قرن شانزدهم را روایت می‌کند. عثمانی‌ها از طریق یک سری خیانت‌ها توانستند برای چند قرن پس از آن، پایگاهی برای حکومت خود در منطقه عرب بیابند.

تفسیر مذهبی از صنعت سریال

موضوع تنها به این دوئل تاریخی بر سر واقعیت حضور عثمانی در منطقه محدود نشد، بلکه باعث ایجاد یک رقابت فرقه‌ای شد که دو سال پیش خبر ساخت سریال «معاویه بن ابی سفیان» جنجال آفرید؛ سریالی برای انعکاس زندگی‌نامه بنیانگذار دولت اموی و یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های بحث‌برانگیز تاریخ اسلام از طریق نقش او در آنچه به عنوان «فتنه بزرگ» شناخته می‌شود، مورد مناقشه بزرگی در مورد هدف از تولید اثر شد.
در چارچوب «تفسیر فرقه‌ای» از آثار نمایشی، یکی از شبکه‌های عراقی در آن زمان اعلام کرد که بودجه هنگفتی را برای تولید سریال تاریخی «شجاعت ابولؤلؤه» اختصاص داده‌است. ظاهراً در واکنش به روند ساخت سریال «معاویه بن ابی سفیان» است؛ ابولؤلؤه فیروز معروف به ابولؤلؤه مجوسی، مردی است که خلیفه دوم عمر بن خطاب را ترور کرد. حتی در هنگام ارائه زندگینامه الفاروق عمر بن الخطاب که توسط بنیاد رسانه ای قطر تهیه شده بود، موضوع بدون مناقشه نبود، نه تنها در مورد مشروعیت به تصویرکشیدن یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های تاریخ اسلام روی صفحه نمایش که با بسیاری از فتواهای قبلی در این زمینه مغایرت دارد، بله بر سر پیش‌بینی ایدئولوژیک سریالی که بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ فیلمبرداری شده بود، اختلاف نظر وجود داشت. این دوره ای است که با ظهور گروه‌های «اسلام سیاسی» در بسیاری از کشورهای عربی مصادف شد و بر شدت این مناقشه با مشارکت چهره‌های حامی سازمان «اخوان المسلمین» در بررسی بافت تاریخی سریال افزوده شد.

بی سوادی تاریخی

دکتر محمد عفیفی، استاد تاریخ دانشگاه قاهره و دبیرکل سابق شورای عالی فرهنگ در مصر معتقد است: هر مؤسسه ای که سریال‌های تاریخی را تولید می‌کند «به‌طور طبیعی هدفی پشت تولید اثر دارد، به ویژه با توجه به هزینه تولید هنگفتی که این نمونه از آثار نیاز دارد»، معمولاً درام تاریخی «تاریخ را بیشتر از خدمت به آگاهی تاریخی یا تعریف گذشته فرا می‌خواند تا در خدمت حال باشد».
عفیفی به «الشرق الاوسط» توضیح می‌دهد که هنگام الهام گرفتن از تاریخ در آثار نمایشی باید کنترل‌هایی وجود داشته باشد؛ برجسته‌ترین این کنترل‌ها تغییر نکردن حقایق تاریخی تثبیت‌شده‌است، مانند سال‌های رویداد، یا شخصیت‌های اصلی که رویداد را ایجاد کرده‌اند. اما در عین حال بر ضرورت عدم لغزش در تلقی نمایش تاریخی به عنوان مرجع یا منبع تاریخی تأکید می‌کند، زیرا سریال یک اثر خلاقانه است که بینش سازندگانش، از جمله نویسندگان و کارگردانان، و احتمالاً فضایی از تخیل را به همراه دارد.
این استاد تاریخ که مطالعات پیشرفته بسیاری را در مورد تکیه بر منابع غیررسمی در تاریخ برخی از رویدادهای مهم تاریخ مصر انجام داده‌است، وضعیت مناقشه برانگیز سریال تاریخی را به آنچه او به عنوان «بی سوادی تاریخی در میان اکثر دریافت کنندگان محتوای نمایشی» توصیف می‌کند، نسبت می‌دهد.
او این موضوع را با بیان اینکه فقدان آگاهی تاریخی نتیجه کمبود برنامه‌های درسی مدرسه است، توضیح می‌دهد ارائه خوانش تاریخی به صورت انتقادی و چند نگرشی باعث می‌شود بسیاری از مخاطبان به آثار نمایشی به عنوان یک مرجع تاریخی نگاه کنند نه اثری خلاقانه که قابل تفسیر باشد و از اینجا مشکلات و بحران‌های بسیاری پدید می‌آید.
دبیرکل سابق شورای عالی فرهنگ در مصر اما خوشحالی خود را از جنجال برانگیخته شده ناشی از سریال عربی الهام گرفته از تاریخ پنهان نمی‌کند و آن را خوب ارزیابی می‌کند.
عفیفی معتقد است ادامه تولید سریال‌های تاریخی عربی، حتی در صورت وجود خطا یا ایجاد حالت جنجال، «بسیار بهتر از عدم وجود این نوع تولیدات نمایشی است».
او نظر خود را این گونه توجیه کرد که نبود این آثار راه را برای «هجوم» آثار تاریخی کشورهایی مانند ترکیه و ایران باز می‌کند و این آثار وارده اغلب دارای بینشی سیاسی و ایدئولوژیک هستند که لزوماً منعکس کننده واقعیات تاریخ یا بینش عرب نیست، بلکه اهداف بسیار عمیق‌تری نسبت به کارهای نمایشی یا سرگرمی دارند.