تابلوی «جاده اهرام» ادوارد لیر؛ شاهکاری که چوب حراج خورد

تصویری از زندگی روزمره در قاهره زیر درختان اقاقیا

 جاده اهرام ادوارد لیر (۱۸۷۵) (ساتبیز)
عکس یکی از جاده های قاهره از ۱۸۸۰ تا ۱۸۸۹ (کتابخانه عمومی نیویورک-ساتبیز)
نوازندگان اثر رودلف ارنست (ساتبیز)
ساقی اثر لودویگ دویچ (ساتبیز)
جاده اهرام ادوارد لیر (۱۸۷۵) (ساتبیز) عکس یکی از جاده های قاهره از ۱۸۸۰ تا ۱۸۸۹ (کتابخانه عمومی نیویورک-ساتبیز) نوازندگان اثر رودلف ارنست (ساتبیز) ساقی اثر لودویگ دویچ (ساتبیز)
TT

تابلوی «جاده اهرام» ادوارد لیر؛ شاهکاری که چوب حراج خورد

 جاده اهرام ادوارد لیر (۱۸۷۵) (ساتبیز)
عکس یکی از جاده های قاهره از ۱۸۸۰ تا ۱۸۸۹ (کتابخانه عمومی نیویورک-ساتبیز)
نوازندگان اثر رودلف ارنست (ساتبیز)
ساقی اثر لودویگ دویچ (ساتبیز)
جاده اهرام ادوارد لیر (۱۸۷۵) (ساتبیز) عکس یکی از جاده های قاهره از ۱۸۸۰ تا ۱۸۸۹ (کتابخانه عمومی نیویورک-ساتبیز) نوازندگان اثر رودلف ارنست (ساتبیز) ساقی اثر لودویگ دویچ (ساتبیز)

اهرام مصر همواره گردشگران را مات و مبهوت خود می کند. این بنای شکوهمند و عظمیم الهام بخش هنرمندان و معماران و طراحان فراوانی بوده که تلاش کردند این آثار شگفت انگیز معماری را در تابلوهای نقاشی و طرح های خود به تصویر بکشند. ادوارد لیر نقاش و تصویرگر انگلیسی در قرن نوزدهم چهار بار به قاهره سفر کرد و آثار متنوعی از اهرام مصر کشید. او در یکی از این سفرها به منطقه اهرام به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و دست آخر یکی از شاهکارهای نقاشی شرق شناسی را خلق کرد. اثر «جاده اهرام- الجیزه» در حراجی آنلاین آثار شرق شناسی ساتبیز چوب حراج خورده است. آخرین روز حراجی ساتبیز ۳۰ مارس است. تابلوی یاد شده یک اثر هنری تمام عیار و بیانگر قدرت تخیل و مهارت فنی ادوارد لیر است.
تابلوی اهرام ادوارد لیر را در حراجی مجازی دیدم که البته مثل دیدن آن از نزدیک نیست. به هر حال چاره ای نیست اما باید گفت که این اثر حتی از راه دور هم جذاب و از زیبایی جادویی برخوردار است و مخاطب را برای مشاهده دقیق تمام جزئیات وسوسه می کند. خالق این شاهکار ما را با خود به یک روز پائیزی اکتبر در ۱۸۷۲ می برد؛ همان روزی که این تصویر را دید و در ذهنش نقش بست.
در این تابلو یک جاده خاکی بی انتها زیر سایبان برگ های سبز چتری شکل اقاقیا دو طرف آن به چشم می خورد. طبق گفته مورخان این جاده نوساز بوده و توسط مهندسان فرانسوی در ۱۸۶۸ به مناسبت جشن افتتاح کانال سوئز ساخته شد. امپراتور اوژنی همسر سوم ناپلئون بناپارت در این مراسم شرکت کرده است.
لیر در خاطراتش درباره اینکه چقدر برای اولین بار با دیدن این جاده شگفت زده شده می نویسد و می گوید «هیچ چیز در زندگی خلاقانه تر و توجه برانگیز تر از این جاده جدید منتهی به اهرام نیست.. این جاده همچون پلی بر یک آبراه بزرگ است و تاثیر شگرف و بی همتایی دارد.. این منظره خیلی شاعرانه است».
با کلود پنینگ مدیر بخش آثار شرق شناسان در ساتبیز درباره این تابلو و حراجی گپ زدم. کلود پنینگ گفت «ادوارد لیر استعدادهای متعدد در زمینه نقاشی و نویسندگی و شعر داشت و جهانگرد و به معماری مدرن علاقمند بود. یک آمریکایی تابلو را در ۱۹۹۳ از ساتبیز خرید اما حالا دوباره در اختیار این موسسه قرار گرفته و باز به دنبال خریدار است.
حکایت تابلوی اهرام به دوستی بین ادوارد لیر و لرد نورث بروک بازمی گردد. آقای لرد از ادوارد لیر خواسته تا اثر اهرام را بکشد».
پنینگ افزود «این اثر هنری نشان می دهد که نقاش آن چقدر تیزبین است. لیر در سال ۱۸۷۲ بنا به دعوت دوست خود لرد نورث بروک در جریان سفر به هند از این جاده عبور کرده است».
طبق اطلاعات مورخان، لرد نورث بروک، حاکم وقت هند ادوارد لیر را به این کشور دعوت کرد اما لیر نتوانست همان سال به هند برود چون او در کشتی زمین خورد و زخمی شد. ادوارد لیر به اسکندریه رفت و از آنجا به قاهره بازگشت و آن هنگام از این جاده نسبتا نوساز عبور کرد. طرح اولیه منظره جاده را بر اساس مشاهدات خود کشید. پنینگ یادآور شد «گویا لیر در ۱۸۷۳ که در هند بوده تابلو را کشیده است».
از پنینگ پرسیدم «عکس های دیگری هم از همین جاده در سال های ۱۸۸۰-۱۸۸۹ هست. درختان جاده در این عکس ها خیلی کوچکند و بر خلاف تابلوی لیر پوشش سایبانی ندارند». او گفت «لیر از معماری شکوهمند و معجزه آسا در آن زمان یعنی ساخت پل بر روی رود نیل شگفت زده شده بود و با ربط دادن بین اهرام و جاده نشان داد که چقدر این معماری را تحسین می کند. در پاسخ به سوال شما باید گفت که لیر اندکی مبالغه کرده اما خب از لحاظ هنری قابل قبول است».
حالا برگردیم به تابلو و جزئیات این اثر. آب روان نیل در دو طرف جاده نشان می دهد که نقاش چقدر از دیدن معجزه احداث سد شگفت زده شده.
افراد از گروه های مختلف جامعه در کنار جاده به تصویر کشیده شده؛ جوانی که افسار الاغش را گرفته و کنار جاده با مردی که یک طرف جاده خاکی نشسته صحبت می کند. پیرمرد خمیده پشت که با عصا راه می رود و «جلابیه» و عمامه قرمز و شال پوشیده است و شال روی شانه هایش افتاده. در وسط جاده هم چند نفری ایستاده اند و با هم صحبت می کنند. در سمت چپ تابلو دو زن با لباس سنتی (عبایه و برقع)  سوار الاغ هستند. نقاش پویایی و تردد در جاده نسبت به آرامش آب نیل در دو طرف و اهرام سر به فلک کشیده در زمینه را به تصویر کشیده است.
حرکت در جاده متوقف نمی شود. شترها به آرامی سرنشینان خود را می برند. برخی سوار الاغند و برخی پیاده راه می روند یا جایی نشسته و استراحت می کنند. افراد در این جاده با هم گپ می زنند.
این درختان اقاقیای چتری از عابران در برابر نور خورشید محافظت می کنند. نور خورشید که بر گیاهان سبز کنار جاده می تابد باعث می شود مخاطب انتهای این جاده منتهی به یک نقطه روشن را ببیند.
حالا درست است که با دیدن این تابلو دلتنگ گذشته و روزهایی که رفتند می شویم اما نقاش تحت تاثیر دستاوردهای معماری و ساخت و ساز آن زمان تابلو را کشیده است. تابلوی جاده اهرام حدود ۷۰۰ هزار تا یک میلیون پوند به فروش می رسد.

گروه نجد و آثار دیگر
ادوارد لیر تابلوی دیگری هم در این حراجی دارد که درباره کوه سینا و بیابان اطراف آن است. ادوارد لیر شکوه و عظمت این کوه را نسبت به کلیسای سنت کاترین به تصویر کشیده. ساختمان کلیسا مثل یک خط سفید در سمت راست تابلو است. نقاش افرادی که جلوی تابلو نشسته اند را کوتوله کشیده و آنها را با کوه عظیم مقایسه کرده است. پنینگ می گوید «این تابلو بار تاریخ و ابدیت را به دوش می کشد».
یکی از تابلوهای فردریک لوئیس نیز در این حراجی به فروش می رود. فردیک لوئیس در این تابلو خودش را که لباس عربی پوشیده به تصویر کشیده است. او مرتب در دوره اقامتش در شرق لباس عربی می پوشید.
آخرین تابلوهای «گروه شرق شناسی نجد» در حراجی چکش می خورد که در میان آنها آثار شرق شناسان بزرگ نقاش مثل «نوازنده عود» اثر ژان لئون ژروم و «ساقی» اثر لودویگ دویچ و «یدک کشیدن روی نیل» اثر آرتور بریگمن و «نوازندگان» رودلف ارنست دیده می شود.



حدود «استثمار سیاسی» گذشته در سریال‌های تاریخی تا کجاست؟

خالد النبوی در صحنه ای از «ممالیک آتش»
خالد النبوی در صحنه ای از «ممالیک آتش»
TT

حدود «استثمار سیاسی» گذشته در سریال‌های تاریخی تا کجاست؟

خالد النبوی در صحنه ای از «ممالیک آتش»
خالد النبوی در صحنه ای از «ممالیک آتش»

با هر سریال تاریخی، سؤالاتی مطرح می‌شود که کماکان بر سر زبان هاست، نه تنها به میزان اعتبار این آثار و دستیابی آنها به هماهنگی بین آزادی خلاقیت و تخیل و احترام به حقیقت تاریخی، بلکه موضوع به ماهیت معنای سیاسی استناد به تاریخ از طریق این آثار مرتبط شده‌است که - به گفته بسیاری از ناظران و متخصصان - خالی از «رمزگذاری عمدی واقعیت» نیست.
اگرچه این مناقشه جدید نیست و به همراهی برای اکثر آثار نمایشی عربی الهام گرفته از تاریخ تبدیل شده‌است، سال‌های اخیر ابعاد قابل توجهی به جنجال همراه با درام تاریخی اضافه کرده‌است که به استفاده سیاسی و ایدئولوژیک این آثار مرتبط است.
اگر استناد به تاریخ در این مطالب نمایشی، اهدافی فراتر از پرداختن به زندگی‌نامه شخصیت‌های پیچیده‌ای را که اغلب جنجال‌های سیاسی و فکری به راه می‌اندازند، دربردارد، پس
علاوه بر این، برجسته کردن دوره‌ها و رویدادهای تاریخی که با دقت انتخاب شده‌اند، پیامدهای معناداری برای واقعیت کنونی دارد.
شاید جنجال بزرگی که سریال حشاشین که در ماه رمضان در تعدادی از شبکه‌های مصری و عربی در حال پخش است، بسیاری از این سوالات را در مورد محدودیت‌های استفاده سیاسی و ایدئولوژیک از تاریخ دوباره مطرح کند که هنوز پاسخ قاطعی ندارند.

کریم عبدالعزیز در کلیپی از «الحشاشین» (شرکت سازنده)

به گفته منتقدان هنری و اساتید دانشگاهی تاریخ که با «الشرق الاوسط» صحبت کردند، اغلب درام‌های تاریخی دارای «دیدگاه سیاسی یا ایدئولوژیکی هستند که توسط تولیدکنندگان یا سازندگان اثر بیان می‌شود»، اما کنترل‌هایی وجود دارد که باید هنگام ارائه این آثار در نظر گرفته شوند؛ اول از همه، احترام به حقایق عمده تاریخ بدون جعل، علاوه بر ضرورت کمک گرفتن از متخصصان برای پرکردن شکاف‌ها و دستیابی به هماهنگی بین داستانی و تاریخی است تا از بسیاری شکاف‌ها جلوگیری شود که ممکن است اعتبار برخی درام‌هایی که از تاریخ الهام گرفته‌اند را کاهش دهد.

انتخاب‌های عمدی

شاید درام تاریخی عرب یکی از قدیمی‌ترین اشکال نمایشی بود که از نظر سیاسی یا ایدئولوژیک به کار گرفته شد. شاید این آثار مسیری را پیش از خود یافتند که آثار ادبی نویسندگانی چون جرجی زیدان، امین معلوف، نجیب محفوظ، علی احمد باکثیر، توفیق الحکیم، محمد فرید ابو حدید و بسیاری دیگر پیش از خود رفته بودند.
اما ارائه درام‌های تاریخی در سینما و تلویزیون و استفاده سیاسی از آنها به دهه شصت قرن گذشته بازمی‌گردد. در اینجا طارق الشناوی، منتقد هنری، یکی از معروف‌ترین آثار سینمای عرب را به یاد می‌آورد که فیلم «الناصر صلاح الدین» است که در سال ۱۹۶۳ به کارگردانی یوسف شاهین ساخته شد. گروهی از مشهورترین نام‌های ادبی مصر در آن زمان، مانند یوسف السباعی، نجیب محفوظ و عبدالرحمن الشرقاوی در نگارش آن مشارکت داشتند. بنیاد عمومی سینمای مصر، یک نهاد دولتی، به تأمین مالی تولید آن کمک کرد.
الشناوی به «الشرق الاوسط» می‌گوید: هدف از تولید آن اثر عظیم در آن زمان، همان‌طور که در آن زمان گفته شد، یک فرافکنی سیاسی با الهام گرفتن از قهرمانی‌های سلطان صلاح الدین ایوبی، آزادکننده بیت‌المقدس در دوران جمال عبدالناصر، رئیس‌جمهور فقید مصر بود. این امر به وضوح از انتخاب نام فیلم آشکار می‌شود.
الشناوی معتقد است که «نویسنده درام تاریخی هر دوره زمانی یا شخصیتی را که بخواهد ارائه کند، صرف نظر از ماهیت آن، باید شامل دیدگاهی باشد، اعم از سیاسی، فکری یا اجتماعی که او بخواهد با پرداختن آن شخصیت ارائه دهد».
وی افزود: هیچ درام تاریخی برای روایت تاریخ وجود ندارد، بلکه طبیعی است که هدف روشن و دلیلی داشته باشد که این انتخاب را توجیه کند.
به عقیده او، موضوع بدون «انتخاب عمدی برای هدفی خاص که توسط سازندگان اثر دیده می‌شود» نیست، که او آن را نقص نمی‌داند، بلکه «بخشی از ماهیت صنعت نمایش» است.

رمزگذاری واقعیت

در سال‌های اخیر، بسیاری از نمایش‌های تاریخی عربی، چه برای شخصیت‌های مذهبی و چه برای دوره‌های تاریخی مملو از درگیری، همچنان مفاهیمی مرتبط با واقعیت کنونی را به همراه دارند، نمادگرایی ارائه شده توسط سریال‌های تاریخی را نمی‌توان نادیده گرفت؛ زیرا بیننده اغلب به‌طور خودکار رویدادهای تاریخی را با واقعیت پیوند می‌دهد و گاهی اوقات از یک لحظه تاریخی کهن خواسته می‌شود تا نماد واقعیت فعلی باشد تا این باور را ایجاد کند که واقعیت با گذشته تفاوتی ندارد.
اما این بدان معنا نیست که درام تاریخی به سمت «جعل و تحریف» گرایش دارد، بلکه نویسنده آن «باید از یک سو با مطالب تاریخی ثبت شده مطابق با الزامات هنر نمایشی عمل کند و مطابق با بینش فکری و پرسش‌های بشری، بدون تعصب به حقایق تاریخی یا تعمیم خودسرانه مطالب تاریخی به شیوه‌ای خام در خدمت دیدگاه ایدئولوژیک قبلی تولید کند». ولید سیف نویسنده فلسطینی که یکی از برجسته‌ترین سازندگان درام تاریخی عرب به‌شمار می‌رود، در زندگی‌نامه خود با عنوان «شاهد و شاهد» نسبت به این موضوع هشدار می‌دهد.
حقیقت این است که نمایشنامه تاریخی عرب در طول چند دهه آثار بسیاری ارائه کرد که این همه بحث و جدل در مورد اشتغال سیاسی ایجاد نکرد و بر ارائه بیوگرافی شخصیت‌های کمتر بحث‌برانگیز که موضوع مناقشات سیاسی یا ایدئولوژیکی عمده نیستند تمرکز داشت؛ مانند «خالد بن الولید»، «عمر بن عبدالعزیز»، «صلاح الدین ایوبی»، «امام ترمذی» و «امام شافعی».
حتی زمانی که در مصر زندگی‌نامه شخصیت‌های بحث‌برانگیزی مانند عمرو بن العاص یا خلیفه عباسی هارون الرشید ارائه شد، این آثار در چارچوب دفاع از آن شخصیت‌ها بر بعد انسانی تمرکز داشتند، نه بعد سیاسی.

سکانسی از سریال رستاخیز ارطغرل

با این حال، سال‌های اخیر به موازات وقوع بسیاری از درگیری‌های سیاسی، ایدئولوژیک و فرقه‌ای در منطقه بوده‌است که منجر به جذابیت‌های چشمگیری شده‌است که بدون استفاده از تاریخ نیست. برای مثال، تلاش‌هایی برای همگام شدن با ظهور ایده «نوعثمانی‌گرایی» و هموار کردن راه برای نقش‌های تأثیرگذارتر ترکیه در منطقه پس از رویدادهایی که به «بهار عربی» معروف شد، سریال‌های ترکی با استفاده از ابزارهای نمایشی در پرده‌های عربی به محبوبیت دست یافت. از جمله این آثار ترکی می‌توان به سریال «حرمسرای سلطان» اشاره کرد که یکی از برجسته‌ترین سلاطین عثمانی، سلطان سلیمان قانونی (سلیمان یکم) و سریال «قیام اَرطغرل» را مطرح کرد. اثری است که با ارائه زندگینامه ارطغرل پسر سلیمان شاه، رهبر قبیله کایی از ترکان مسلمان اوغوز و پدر عثمان اول، بنیانگذار امپراتوری عثمانی، مقدمات و انگیزه‌های تأسیس امپراتوری عثمانی را ارائه می‌کند. نمایش آن در سه سری متوالی از اواخر سال ۲۰۱۴ آغاز شد.
از سوی دیگر، سریال «ممالیک آتش» نشان دهنده واکنش دراماتیک عربی به آثار تاریخی ترکیه است که توسط شرکت اماراتی «جنو مدیا» در سال ۲۰۱۹ به نویسندگی محمد سلیمان عبدالملک و کارگردانی کارگردان بریتانیایی پیتر وبر تولید شد. این سریال آخرین دوره دولت ممالیک و سقوط آن به دست عثمانی‌ها در اوایل قرن شانزدهم را روایت می‌کند. عثمانی‌ها از طریق یک سری خیانت‌ها توانستند برای چند قرن پس از آن، پایگاهی برای حکومت خود در منطقه عرب بیابند.

تفسیر مذهبی از صنعت سریال

موضوع تنها به این دوئل تاریخی بر سر واقعیت حضور عثمانی در منطقه محدود نشد، بلکه باعث ایجاد یک رقابت فرقه‌ای شد که دو سال پیش خبر ساخت سریال «معاویه بن ابی سفیان» جنجال آفرید؛ سریالی برای انعکاس زندگی‌نامه بنیانگذار دولت اموی و یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های بحث‌برانگیز تاریخ اسلام از طریق نقش او در آنچه به عنوان «فتنه بزرگ» شناخته می‌شود، مورد مناقشه بزرگی در مورد هدف از تولید اثر شد.
در چارچوب «تفسیر فرقه‌ای» از آثار نمایشی، یکی از شبکه‌های عراقی در آن زمان اعلام کرد که بودجه هنگفتی را برای تولید سریال تاریخی «شجاعت ابولؤلؤه» اختصاص داده‌است. ظاهراً در واکنش به روند ساخت سریال «معاویه بن ابی سفیان» است؛ ابولؤلؤه فیروز معروف به ابولؤلؤه مجوسی، مردی است که خلیفه دوم عمر بن خطاب را ترور کرد. حتی در هنگام ارائه زندگینامه الفاروق عمر بن الخطاب که توسط بنیاد رسانه ای قطر تهیه شده بود، موضوع بدون مناقشه نبود، نه تنها در مورد مشروعیت به تصویرکشیدن یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های تاریخ اسلام روی صفحه نمایش که با بسیاری از فتواهای قبلی در این زمینه مغایرت دارد، بله بر سر پیش‌بینی ایدئولوژیک سریالی که بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ فیلمبرداری شده بود، اختلاف نظر وجود داشت. این دوره ای است که با ظهور گروه‌های «اسلام سیاسی» در بسیاری از کشورهای عربی مصادف شد و بر شدت این مناقشه با مشارکت چهره‌های حامی سازمان «اخوان المسلمین» در بررسی بافت تاریخی سریال افزوده شد.

بی سوادی تاریخی

دکتر محمد عفیفی، استاد تاریخ دانشگاه قاهره و دبیرکل سابق شورای عالی فرهنگ در مصر معتقد است: هر مؤسسه ای که سریال‌های تاریخی را تولید می‌کند «به‌طور طبیعی هدفی پشت تولید اثر دارد، به ویژه با توجه به هزینه تولید هنگفتی که این نمونه از آثار نیاز دارد»، معمولاً درام تاریخی «تاریخ را بیشتر از خدمت به آگاهی تاریخی یا تعریف گذشته فرا می‌خواند تا در خدمت حال باشد».
عفیفی به «الشرق الاوسط» توضیح می‌دهد که هنگام الهام گرفتن از تاریخ در آثار نمایشی باید کنترل‌هایی وجود داشته باشد؛ برجسته‌ترین این کنترل‌ها تغییر نکردن حقایق تاریخی تثبیت‌شده‌است، مانند سال‌های رویداد، یا شخصیت‌های اصلی که رویداد را ایجاد کرده‌اند. اما در عین حال بر ضرورت عدم لغزش در تلقی نمایش تاریخی به عنوان مرجع یا منبع تاریخی تأکید می‌کند، زیرا سریال یک اثر خلاقانه است که بینش سازندگانش، از جمله نویسندگان و کارگردانان، و احتمالاً فضایی از تخیل را به همراه دارد.
این استاد تاریخ که مطالعات پیشرفته بسیاری را در مورد تکیه بر منابع غیررسمی در تاریخ برخی از رویدادهای مهم تاریخ مصر انجام داده‌است، وضعیت مناقشه برانگیز سریال تاریخی را به آنچه او به عنوان «بی سوادی تاریخی در میان اکثر دریافت کنندگان محتوای نمایشی» توصیف می‌کند، نسبت می‌دهد.
او این موضوع را با بیان اینکه فقدان آگاهی تاریخی نتیجه کمبود برنامه‌های درسی مدرسه است، توضیح می‌دهد ارائه خوانش تاریخی به صورت انتقادی و چند نگرشی باعث می‌شود بسیاری از مخاطبان به آثار نمایشی به عنوان یک مرجع تاریخی نگاه کنند نه اثری خلاقانه که قابل تفسیر باشد و از اینجا مشکلات و بحران‌های بسیاری پدید می‌آید.
دبیرکل سابق شورای عالی فرهنگ در مصر اما خوشحالی خود را از جنجال برانگیخته شده ناشی از سریال عربی الهام گرفته از تاریخ پنهان نمی‌کند و آن را خوب ارزیابی می‌کند.
عفیفی معتقد است ادامه تولید سریال‌های تاریخی عربی، حتی در صورت وجود خطا یا ایجاد حالت جنجال، «بسیار بهتر از عدم وجود این نوع تولیدات نمایشی است».
او نظر خود را این گونه توجیه کرد که نبود این آثار راه را برای «هجوم» آثار تاریخی کشورهایی مانند ترکیه و ایران باز می‌کند و این آثار وارده اغلب دارای بینشی سیاسی و ایدئولوژیک هستند که لزوماً منعکس کننده واقعیات تاریخ یا بینش عرب نیست، بلکه اهداف بسیار عمیق‌تری نسبت به کارهای نمایشی یا سرگرمی دارند.