خطر فاضلاب، تالابهای تاریخی بینالنهرین را تهدید میکندhttps://persian.aawsat.com/home/article/2958351/%D8%AE%D8%B7%D8%B1-%D9%81%D8%A7%D8%B6%D9%84%D8%A7%D8%A8%D8%8C-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D9%86%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%86%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D9%87%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D9%86%D8%AF
خطر فاضلاب، تالابهای تاریخی بینالنهرین را تهدید میکند
afp
اهوار الجبایش (عراق): «الشرق الاوسط»
TT
TT
خطر فاضلاب، تالابهای تاریخی بینالنهرین را تهدید میکند
afp
خبرگزاری فرانسه گزارش داد، به دلیل مدیریت ناکارآمد فاضلاب و همچنین تغییرات اقلیمی، تالابهای عراق بیش از هر زمان دیگری با تهدید روبرو هستند.
آب فاضلاب سنگین از لولههای فاضلاب مستقیماً به تالابهای منطقه اهوار الجبایش میریزد که یکی از مهمترین پهنههای آب در جنوب عراق است.
بر اساس دادههای سازمان ملل و پژوهشگران دانشگاهی، در کشوری که دولت توانایی ارائه خدمات اساسی را ندارد، ۷۰ درصد زبالههای صنعتی عراق مستقیماً به رودخانهها یا دریا ریخته میشود.
جاسم الاسدی مدیر سازمان غیردولتی «طبیعة العراق» که به حفاظت از تالابها میپردازد، میگوید: «خروجی ایستگاه فاضلاب آلوده و سنگین که برای محیط زیست مضر است، بدون هیچ گونه تصفیه ای به داخل تالابها میریزد، و این مستقیماً بر تنوع زندگی گیاهی و جانوری در آنها تأثیر میگذارد».
الاسدی که شغل خود را در وزارت منابع آب ترک کرد تا خود را به کار داوطلبانه برای حفاظت از محیط زیست اختصاص دهد، میافزاید: «آب فاضلاب بهطور غیر مستقیم بر سلامتی انسان از طریق محصولات حیوانی به خصوص غذای محبوب در عراق یعنی قیمر (سرشیر) تأثیر میگذارد».
از سوی دیگر، نادر محسن پرورش دهنده گاومیش و ماهیگیر که در منطقه الجبایش در استان ذی قار زندگی میکند، میگوید: «امروزه بیشتر گاومیشها نمیتوانند از مکانهای نزدیک به لولههای فاضلاب أب بنوشند و مجبورند چندین کیلومتر داخل تالابها را طی کنند تا آب غیر آلوده پیدا کنند».
محسن با اشاره به روی آب آمدن ماهیهای مرده، میافزاید: آب فاضلاب باعث مرگ بسیاری از ماهیان شدهاست و همه حیواناتی را که در آبهای تالاب زندگی میکنند را تهدید میکند.
آلودگی تنها یکی از خطرها و تهدیدهای موجود در پهنههای پراکنده آبی است که بزرگترین دلتاهای داخلی جهان شمرده میشوند. این زیستگاه غنی که بین دجله و فرات واقع شدهاست، محل رشد نیشکر است و انواع مختلفی از پرندگان و ماهیها در آن زندگی میکنند. در دوران صدام حسین، که دستور خشکاندن تالابها را در سال ۱۹۹۱ صادر کرد، به پناهگاه مخالفان او تبدیل شد، اما به سختی از انقراض خود را نجات داد.
عملیات خشکاندن تالابها، مساحت آنها را به نصف کاهش داد به طوری که مساحت آن پیش از سال ۱۹۹۱ حدوداً ۱۵ هزار کیلومتر مربع تخمین زده میشد.
در سال ۲۰۱۰، یک مقام رژیم سابق به اتهام آنچه سازمان ملل متحد «یکی از بدترین جرایم زیستمحیطی در تاریخ» توصیف کرد، به اعدام محکوم شد، اما وی سال گذشته در زندان به دلایل طبیعی درگذشت. چند سال پیش، محسن و سایر تالاب نشینان فکر کردند که میتوانند دوباره این باغ بهشتی را شکوفا کنند.
جمعیت ساکن این پهنههای آبی در حدود چند هزار خانواده در منطقه ای بین استانهای میسان، ذی قار و بصره تخمین زده میشود و فرهنگ روستایی و قبیله ای بر آن مسلط است.
پس از سال ۲۰۰۳، پس از برداشتن سدهای خاکی ساخته شده در دوره صدام، آب به آن مناطق بازگشت. همزمان بیش از ۲۰۰ گونه پرنده و دهها گونه حیوان وحشی به منطقه بازگشتند.
گردشگران که بیشتر آنها عراقی بودند، نیز برای گردش در قایقها و خوردن ماهیهای کبابی به منطقه روی آوردهاند، اما بوی نامطبوع ناشی از فاضلاب، مردم را وادار میکند تا فعلاً از منطقه دور شوند.
در همین حال، مقامات محلی میگویند که آنها به تنهایی مسئول تصفیه فاضلاب نیستند. مقامات میگویند که ساکنان از آنجا که به سیستم فاضلاب متصل نیستند، دست به ایجاد انشعابهای غیرقانونی برای تخلیه آب باران میزنند، این در حالی است که دولت بودجه لازم را برای ایجاد تصفیه خانه فاضلاب در اختیار شورای استان تأمین نمیکند.
حیدر رزاق مدیر فاضلاب ذی قار میگوید: «دلیل کمبود واحدهای تصفیه خانههای فاضلاب به دلیل هزینه بالای مالی آنهاست. ما به حدود ۱۰۰ میلیارد دینار عراقی (۶۹ میلیون دلار) نیاز داریم».
وی میافزاید: «ما اکنون دو پروژه تصفیه خانه داریم: یکی از آنها قرار بود از سال ۲۰۱۵ شروع به کار کند، اما به دلیل بحران مالی این اتفاق نیفتاد».
اما الاسدی، که اخیراً با متخصصان اروپایی و آمریکایی برای یافتن راه حلی برای این مشکل همکاری کردهاست، میگوید که راه حل ساده و طبیعی است، «استفاده از گیاهان برای تمیز کردن آب تالابها، از طریق تکنیکی به نام فناوری گیاه پالایی در تصفیه آبهای نامتعارف است. اما متأسفانه مقامات هیچ توجهی به این پیشنهادات نکردند».
وی میافزاید: هنگامی که یونسکو در سال ۲۰۱۶ تالابها را در فهرست میراث جهانی قرار داد، «عراق متعهد شد که اکوسیستم را حفظ کند و خدمات کاربردی به جوامع تالابی ارائه دهد».
اما امروز، در حالی که سازمان ملل عراق را به عنوان «پنجمین کشور در معرض تهدید» تغییر آب و هوا طبقهبندی میکند، احیای تالابها دیگر مسئله مهمی برای حفظ میراث نیست، بلکه مسئله بقاست.
برنامه محیط زیست سازمان ملل در سال ۲۰۱۹ هشدار داد که «پیشبینی میشود تغییرات اقلیمی باعث کاهش بارندگیهای سالانه در عراق شود که منجر به افزایش طوفانهای گرد و غبار، کاهش بهرهوری کشاورزی و افزایش کمبود آب خواهد شد» و با هر تابستان سوزانی، این کشور به این واقعیت تلخ نزدیک میشود.
برنامه محیط زیست سازمان ملل میگوید در سال ۲۰۱۵، هر عراقی سالانه ۲ هزار و ۱۰۰ متر مکعب آب در دسترس داشتهاست و تا سال ۲۰۲۵، این مقدار به هزار و ۷۵۰ مترمکعب کاهش مییابد که علاوه بر تهدید سلامت ۴۰ میلیون نفر، ثبات کشاورزی و صنعت را در طولانی مدت در این کشور تهدید میکند.
ژاك لانگ به «الشرق الأوسط»:
نمایشگاه بیبلوس نقش بندر فنیقی آن را در ارتباط با فراعنه آشکار میکندhttps://persian.aawsat.com/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1/5201436-%DA%98%D8%A7%D9%83-%D9%84%D8%A7%D9%86%DA%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B4%D8%B1%D9%82-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D9%88%D8%B3%D8%B7%C2%A0-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D8%A8%D9%84%D9%88%D8%B3-%D9%86%D9%82%D8%B4-%D8%A8%D9%86%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D9%86%DB%8C%D9%82%DB%8C-%D8%A2%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7-%D8%A8%D8%A7
ژاك لانگ به «الشرق الأوسط»:
نمایشگاه بیبلوس نقش بندر فنیقی آن را در ارتباط با فراعنه آشکار میکند
ژاك لانگ (رسانههای اجتماعی)
با وجود بحران اقتصادی که فرانسه را درگیر کرده و تأثیرات آن بر تأمین مالی مؤسسات فرهنگی پیش از هر چیز دیگر محسوس است، رئیس «مؤسسه جهانی عربی» در پاریس و وزیر فرهنگ پیشین فرانسه، جاك لانگ، معتقد است که «مؤسسه بیشتر از هر زمان دیگری ضروری است؛ زیرا فرهنگ، دانش، آموزش، دوستی و بخشش همه ابزارهایی در برابر خشونت، نژادپرستی و تندروی هستند». وی در گفتگو با «الشرق الأوسط» میافزاید: «مؤسسه یک فرصت طلایی است که تنوع و رنگهای مختلف جهان عرب را نشان میدهد و راه گفتوگو را میگشاید».
ژاك لانگ همواره بر این باور بوده که «مؤسسه جهانی عربی» فرصتی است برای فرانسه تا نقش تاریخی خود را در دنیای عرب ایفا کند. وی به تازگی به لبنان سفر کرده بود تا نمایشگاه «دیوای: از ام کلثوم تا دالیدا» را در موزه «سرسق» افتتاح کند و همچنین برای هماهنگی نمایشگاه بزرگی درباره بیبلوس و نقش تاریخی آن که در بهار آینده در «مؤسسه جهانی عربی» برگزار خواهد شد، برنامهریزی کند. این نمایشگاه که به دلیل جنگ اسرائیل علیه لبنان به تعویق افتاده بود، پیشتر به دلیل مشکلات در جابجایی آثار از شهر جبیل (بیبلوس) به تأخیر افتاده بود.
«بیبلوس... شهر ابدی»
به گفته لانگ، نمایشگاه بزرگ «بیبلوس... شهر ابدی» که در همکاری با موزه «لوور» در پاریس در حال آمادهسازی است، «جنبههایی را آشکار خواهد کرد که همچنان مبهم باقی مانده و به ندرت به آنها پرداخته شده است، به ویژه آنچه که به بندر فنیقی در جبیل مربوط میشود که نقش محوری در دریای مدیترانه ایفا کرده و رابطهای خاص با فراعنه برقرار کرده است».
لانگ از تیم کاری صحبت میکند که همان طراحان نمایشگاههای «مسیحیان شرق» و «سمرقند» هستند که قبلاً در «مؤسسه جهانی عربی» برگزار شده بودند. وی میافزاید: «ما آثار بزرگ و جذابی خواهیم دید که به لطف همکاری با اداره کل آثار لبنان، از لبنان به پاریس منتقل خواهند شد». همچنین پروژههای دیگری نیز در دست برنامهریزی است که به صیدا، صور و طرابلس مربوط میشود.
ژاك لانگ در بازدید از بیبلوس با همسرش، در حال کشف آثار باستانی این شهر (رسانههای اجتماعی)
لانگ در جریان سفر خود به لبنان از شهر بیبلوس دیدن کرد و از سایتهای باستانی آن بازدید نمود و با فعالان فرهنگی این شهر ملاقات کرد تا برای نمایشگاه پیشرو که حدود ۴۰۰ اثر از جمله گنجینههای کشف شده از مقبره سلطنتی و معابد شهر را در بر خواهد داشت، آماده شود. این آثار به دوره اوایل هزاره دوم پیش از میلاد تعلق دارند و همچنین کشفیات باستانی جدیدی وجود دارد که برای اولین بار در این نمایشگاه به نمایش گذاشته خواهند شد.
ژاك لانگ به عنوان طراح پروژههای بزرگ معماری که چهره پاریس را در دوران ریاست جمهوری فرانسوا میتران تغییر داد، شناخته میشود. این پروژهها شامل هرمهای شیشهای موزه «لوور»، کتابخانه ملی و موزه «اورسی» بود؛ پروژههایی که در زمان وزارت فرهنگ وی، به مدت نزدیک به ده سال از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۱، اجرا شدند.
دفاع از زبان عربی
ژاك لانگ که از جمله مدافعان برجسته آموزش زبان عربی در مدارس بوده است، زمانی که وزیر آموزش و پرورش فرانسه بود، آموزش زبان عربی را به «مؤسسه جهانی عربی» وارد کرد. همچنین کتابی تحت عنوان «زبان عربی... فرصتی برای فرانسه» نوشت که در مجموعه انتشارات «گالیمار» منتشر شد. این کتاب دعوتی است برای کشف دوباره زبان عربی، زبانی که لانگ آن را «گنجی فرانسوی» میداند. از نظر وی، زبان عربی کلید فهم تمدنهای مختلف است. وی همچنین یادآوری میکند که عربی پنجمین زبان جهان است و زبانی منحصر به فرد است زیرا نه تنها زبان علم و شعر بلکه زبانی است که علوم را به اروپا منتقل کرده است.
زمانی که «الشرق الأوسط» از او درباره مواضعش میپرسد، وی میگوید: «البته که از آموزش زبان عربی در مدارس فرانسه دفاع کردهام، اما من همچنین از آموزش زبانها به طور کلی حمایت میکنم. در حال حاضر نوعی تجاریسازی وجود دارد. همه چیز فروخته و خریده میشود. بسیاری از زبانها مانند زبان عربی دچار مشکل شدهاند، از جمله زبانهای فرانسوی، آلمانی و ایتالیایی. من از نجات زبانهای ملی ضعیف حمایت میکنم. زبان، قویترین، زیباترین، و تاثیرگذارترین ابزار بیان برای انسان است. اگر زبان را از دست بدهیم، قسمتی از انسانیت خود را از دست دادهایم».
لانگ معتقد است که «زبان انگلیسی که در حال حاضر به طور گسترده آموخته میشود، واقعاً زبان نیست. این زبان، نه زبان شکسپیر و نه زبان هیچ نویسنده دیگری است. زبان انگلیسی زبان سادهشدهای است، تجاری و سودگرایانه. متأسفانه فقط زبان عربی نیست که آسیب دیده است! در آلمان، جوانان گاهی بهتر از زبان آلمانی، انگلیسی صحبت میکنند». وی زبانها را «میراث گرانبهای انسانی» میداند که باید از آنها دفاع کرد.
«همیشه تحت تاثیر فیروز بودم»
ژاك لانگ بر این باور است که نمیتوان نمایشگاههای بزرگ برگزار شده توسط «مؤسسه جهانی عربی» را با علایق شخصیاش پیوند داد یا گفت نمایشگاه «دیوای» که از پاریس به لبنان منتقل شد و زندگی مهمترین هنرمندان زن عرب از جمله ام کلثوم، صباح، فیروز و وردة را ارزیابی میکند، به دلیل علاقهاش به هنر عربی برگزار شده است. وی میگوید: «نمایشگاهها نتیجه تلاشهای گروهی هستند، و این دقیقاً همان چیزی است که در مورد نمایشگاه (دیوای) و دیگر نمایشگاهها صادق است». اما او نمیتواند انکار کند که رابطه خاصی نه تنها با فیروز که در جوانی او را ملاقات کرده، بلکه با بسیاری از هنرمندان زن عرب داشته است: «همیشه تحت تأثیر فیروز بودم و از اینکه در پاریس از او تجلیل شد خوشحال شدم. همچنین شانس آن را داشتم که در کنسرت ام کلثوم در قاهره شرکت کنم، با کمک کارگردان یوسف شاهین. من شخصاً با وردة آشنا شدم و همچنین رابطه نزدیکی با دالیدا داشتم. اما ارتباط شخصی و انسانی من با این ستارگان پشت نمایشگاه نیست، بلکه هدف اصلی ما این است که این هنرمندان را به خاطر استثنایی بودن، جذابیت و استعدادهای شگفتانگیزشان معرفی کنیم. هدف بزرگتر این است که پیامی که این نمایشگاه به همراه دارد، نقش و مشارکت برجسته زن عرب در ساختن تمدن و تجدید حیات در کشورهایشان را به نمایش بگذارد».
ژاك لانگ به یاد دارد که به طور مرتب از سفر اولیه خود به لبنان در سالهای 1958 و 1959 به عنوان دانشجوی حقوق صحبت میکند. در آن زمان او علاقهمند به تئاتر بود و فستیوالی در شهر نانسی خود راهاندازی کرد که بعدها به یک فستیوال بینالمللی تبدیل شد. در آن زمان به لبنان آمده بود و با هنرمندان لبنانی در «مهرجان راشانا» که توسط مجسمهساز میشال بصبوص برگزار میشد، آشنا شد. در سال بعد، او دعوت شد و نمایشنامهای از لوسکلیوس را در این جشنواره به نمایش گذاشت که با استقبال زیادی روبرو شد. این سفر به او فرصت داد تا با برادران الرحبانی و فیروز آشنا شود، که صدای او را جادویی یافت. هنگامی که لانگ وزیر فرهنگ شد، فیروز را با یک نشان عالی فرانسوی تقدیر کرد.
رغم الأزمة الاقتصادية التي تمرّ بها فرنسا، وتمسّ تمويلات المؤسسات الثقافية قبل أي شيء آخر، يعتبر رئيس «معهد العالم العربي» في باريس ووزير الثقافة الفرنسي السابق جاك لانغ، أن «المعهد صامد، وهو حاجة أكثر من أي وقت مضى؛ لأن الثقافة والمعرفة والتربية، والصداقة والعطاء، هي كلها أسلحة ضد العنف والعنصرية والتشدد». ويضيف لانغ في حديث لـ«الشرق الأوسط»: «المعهد هو بمثابة فرصة ذهبية، تبرز تنوع العالم العربي وتلاوينه المختلفة، كما تفتح باب الحوار».
«معهد العالم العربي» في باريس (الشرق الأوسط)
اعتبر لانغ باستمرار أن «معهد العالم العربي» يعطي لفرنسا فرصة للعب دورها العربي الذي عُرفت به. وهو زار لبنان مؤخراً لافتتاح معرض «ديفا: من أم كلثوم إلى داليدا» في متحف «سرسق»، وللتنسيق بخصوص معرض كبير حول بيبلوس ودورها التاريخي، سيقام في «معهد العالم العربي» في الربيع المقبل. وهو معرض تم تأجيل موعده السابق، بسبب الحرب الإسرائيلية على لبنان؛ إذ تعذر في حينه نقل القطع الأثرية من مدينة جبيل.
«بيبلوس... المدينة الأبدية»
وبحسب لانغ، فإن معرض «بيبلوس... المدينة الأبدية» الكبير الذي يتم التحضير له بالتعاون مع متحف «اللوفر» في باريس «سيكشف جوانب لا تزال غامضة، وقليلاً ما ألقي الضوء عليها، خاصة تلك التي تتعلق بالمرفأ الفينيقي في جبيل الذي لعب دوراً محورياً في حوض المتوسط، وقيام علاقة فريدة مع الفراعنة».
ويتحدث لانغ عن فريق عمل يضم نفس مصممي معرضَي «مسيحيو الشرق» و«سمرقند»، اللذين أقيما سابقاً في «معهد العالم العربي». ويضيف: «سنرى قطعاً كبيرة وساحرة سيتم نقلها من لبنان بفضل تعاون مع المديرية العامة للآثار». كما هناك مشاريع مقبلة تخص صيدا وصور وطرابلس.
جاك لانغ مع زوجته في جولة بمدينة بيبلوس لاكتشاف آثارها (وسائل التواصل)
وزار لانغ مدينة بيبلوس، خلال وجوده في لبنان، وجال في مواقعها الأثرية، والتقى مع فعالياتها الثقافية، في إطار التحضير للمعرض المرتقب، والذي سيحوي نحو 400 قطعة بينها كنوز مُكتشفة في المقبرة الملكية ومعابد المدينة، التي تعود إلى أوائل الألفية الثانية قبل الميلاد، وكذلك مكتشفات أثرية جديدة تُعرض للمرة الأولى.
ولانغ هو عرّاب المشاريع الهندسية الكبرى التي نُفذت، وغيّرت وجه باريس، خلال ولاية الرئيس الفرنسي فرانسوا ميتران، مثل أهرامات «اللوفر» الزجاجية، والمكتبة الوطنية، ومتحف «أورسي»، وغيرها؛ إذ كان وزيراً للثقافة لما يقارب عشر سنوات بدءاً من عام 1981.
دفاع عن العربية
وكونه من بين أشد المدافعين عن تعليم اللغة العربية في المدارس منذ كان وزيراً للتربية، فقد أدخل تعليم العربية إلى «معهد العالم العربي» حين أصبح رئيساً له، كما ألف كتاباً أسماه «اللغة العربية... فرصة لفرنسا»، صدر ضمن سلسلة منشورات «غاليمار». ويُعدّ الكتاب دعوةً لإعادة اكتشاف اللغة العربية، التي يعتبرها لانغ «كنزاً فرنسياً». فهي بالنسبة لجاك لانغ لغة مفتاح لفهم حضارات مختلفة. كما يذكّر بأنها اللغة الخامسة في العالم، وفريدة لأنها لغة معرفة وشعر وعلم، وهي التي أوصلت العلوم إلى أوروبا.
وحين تسأله «الشرق الأوسط» عن مواقفه هذه يقول: «دافعت بالتأكيد عن تعليم اللغة العربية في المدارس الفرنسية، وإنما أدافع أيضاً عن تعليم اللغات بشكل عام. هناك نوع من التسليع. كل شيء يباع ويُشترى. كثيرة هي اللغات التي تعاني مثل اللغة العربية، منها الفرنسية والألمانية والإيطالية. أنا مع إنقاذ اللغات الوطنية المستضعفة. اللغة هي التعبير الأقوى والأجمل والأكثر تأثيراً وإبهاراً للمخلوق البشري. إذا ما سحبنا اللغة، نخسر جزءاً من إنسانيتنا».
يعتبر لانغ أن «اللغة الإنجليزية المنتشرة التي يتعلمها الناس بكثرة، ليست لغة بحق. هي ليست لغة شكسبير أو أي أديب آخر، هي لغة مبسطة، تجارية، نفعية. للأسف ليست وحدها اللغة العربية التي أصابها الضرّ! في ألمانيا الشبان يتحدثون الإنجليزية أحياناً أفضل من الألمانية»، معتبراً أن «اللغات هي إرث إنساني ثمين يستحق الدفاع عنه».
«كنت متأثراً دائماً بفيروز»
يرفض جاك لانغ الربط بين مواضع المعارض الكبرى التي ينظمها «معهد العالم العربي» ومزاجه الشخصي، أو القول إن معرض «ديفا» الذي انتقل من باريس إلى لبنان، والذي يؤرشف لحياة أهم الفنانات العربيات من أم كلثوم إلى صباح وفيروز ووردة، له صلة بمعرفته بالفن العربي: «المعارض تقوم على جهود فرق جماعية. وهو حال معرض (ديفا) وغيره». لكنه لا ينكر أن علاقة خاصة جمعته ليس فقط بفيروز التي التقاها شاباً صغيراً، ولكن بالعديد من الفنانات العربيات: «كنت متأثراً دائماً بفيروز، وسعدت بتكريمها في باريس. وكان لي حظ أن أحضر حفلاً لأم كلثوم في القاهرة، بفضل المخرج يوسف شاهين. وعرفت وردة شخصياً، كما عرفت بشكل وثيق داليدا، ولكن ليس وراء المعرض علاقتي الشخصية والإنسانية الكبيرة بهؤلاء النجمات، وإنما نبرزهن لأنهن استثنائيات، وساحرات، ولهن مواهب مدهشة. الهدف الكبير هو تلك الرسالة التي يحملها المعرض حول دور المرأة العربية ومشاركتها البارزة في بناء النهضة في بلادها».
جاك لانغ زار وزير الثقافة اللبناني غسان سلامة لإطلاق معرض «ديفا» والتنسيق للمعرض الكبير المكرس لمدينة بيبلوس (وسائل التواصل)
يحلو لجاك لانغ أن يتحدث باستمرار عن رحلته المبكرة إلى لبنان يوم كان طالباً في الحقوق بين عامَي 1958 و1959، وهو هاوٍ المسرح، وقد أطلق مهرجاناً له في مدينته نانسي سيتحول بعد ذلك إلى مهرجان دولي. يومها جاء إلى لبنان وتعرف إلى فنانين لبنانيين في «مهرجان راشانا» الذي كان يقيمه النحات ميشال بصبوص. وفي العام التالي دُعي وقدم مسرحية لاسخيليوس في المهرجان، ولقي ترحاباً كبيراً. الزيارة أتاحت له التعرف إلى الأخوين رحباني وفيروز التي سُحر بصوتها، وحين صار وزيراً للثقافة كرّمها بوسام فرنسي رفيع.
آغاز شمارش معکوس برای انتخابات پارلمانی در عراقhttps://persian.aawsat.com/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8/5201417-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D9%85%D8%B9%DA%A9%D9%88%D8%B3-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82
فضای تبلیغاتی بغداد در آستانهی انتخابات پارلمانی عراق – خبرگزاری فرانسه (AFP / Getty)
حادثه تروری که به کشته شدن صفاء المشهدانی، عضو شورای استان بغداد و نامزد انتخابات پیشِ رو از ائتلاف «السّیادة» انجامید، بار دیگر فضای سیاسی عراق را ملتهب کرد. این ائتلاف به رهبری خمیس الخنجر، تاجر سرشناس سنی اداره میشود؛ شخصیتی که در میان محافل شیعی همواره چهرهای بحثبرانگیز بوده است.
این حادثه، شک و تردیدهایی را در میان ناظران درباره توانایی دستگاههای امنیتی در تأمین حفاظت کافی از نامزدها ــ با وجود شمار بالای آنان (۷۶۶۸ نامزد که برای ۳۲۹ کرسی پارلمان رقابت میکنند) ــ برانگیخت؛ همچنین درباره آنچه میتوان از آن با عنوان «شرافت رقابت سیاسی» میان نیروهای رقیب یاد کرد، پرسشهایی ایجاد شده است.
منطقهای که در آن حادثهی ترور رخ داد، خود نیز منبع نگرانی است؛ چراکه از مناطق ملتهب و حساس به شمار میرود: منطقه الطارمیه در شمال بغداد که اکثریت جمعیت آن سنیمذهب هستند. نیروهای مسلح شیعی تلاش دارند پایگاههای نفوذ سیاسی خود را در آن تثبیت کنند و در پی آناند که این منطقه را به «نسخه دوم جرفالصخر» (در جنوب بغداد، استان بابل) تبدیل کنند. منطقه جرفالصخر نیز در گذشته دارای اکثریت سنی بود، اما پس از تسلط گروههای مسلح شیعی، ساکنان آن به بهانههای گوناگون از جمله «وجود گروههای مسلح» (که پیشتر القاعده و اکنون داعش نامیده میشوند) از آنجا رانده شدند. همین سناریو امروز درباره الطارمیه نیز در حال تکرار است.
«ترور سیاسی» و طمعورزی جغرافیایی
از این رو، و با توجه به اینکه حادثه منجر به کشته شدن صفاء المشهدانی در منطقهای رخ داد که صحنه رقابت و درگیری میان نیروهای سنی و شیعی است، فرضیه «ترور سیاسی» به انگیزه نزاع بر سر نفوذ و منافع، تا حد زیادی تقویت شد؛ بهویژه در شرایطی که رقابت میان ائتلافهای سنی و شیعی در مناطق مختلط و غیرمختلط گسترش یافته است.پیش از آنکه دستگاه قضایی عراق اعلام کند چند تن از ساکنان همان منطقه را به اتهام طراحی و اجرای عملیات ترور برای «اهداف انتخاباتی» بازداشت کرده، بسیاری از ناظران احتمال میدادند که این حادثه ریشهای سیاسی داشته باشد.صفاء المشهدانی یکی از چهرههای برجسته و در حال رشد در ائتلاف «السّیادة» بود؛ ائتلافی که نماینده بخش گستردهای از جامعهی سنی عراق به شمار میرود. او به ویژه به خاطر فعالیت در پرونده زمینهای کشاورزی و سرمایهگذاری در آنها شناخته میشد؛ پروندهای پیچیده در مناطق موسوم به «حزام بغداد»، جایی که نفوذ سیاسی و منافع اقتصادی گروههای مسلح شیعی بهطور مستقیم با هم تداخل پیدا کرده است.آخرین مطلبی که المشهدانی در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده بود، مربوط به پیگیری تصمیم شورای استان مبنی بر توقف تخصیص زمینهای کشاورزی در شمال بغداد بود. او نوشته بود:«زمین، حق مردم همان منطقه است و اجازه نخواهم داد کسی به آن دستدرازی کند یا از صاحبانش بگیرد.»منابع سیاسی میگویند که همین مواضع ممکن است او را به طور غیرمستقیم در برابر گروههای بانفوذی قرار داده باشد که بر پروژههای سرمایهگذاری و منافع ملکی در آن مناطق تسلط دارند.
«آغشته شدن انتخابات به خون»
تحلیلگران سیاسی بر این باورند که این جنایت، که نخستین ترور سیاسی یک نامزد در آستانه انتخابات پیشِ رو به شمار میرود، ممکن است آغازگر مرحلهای خطرناک باشد که در آن انتخابات عراق به خون آلوده شود.
صفاء المشهدانی، نامزد ترورشده – خبرگزاری رسمی عراق (INA)
به گفته ناظران، این رویداد میتواند نقطه عطفی در ماهیت رقابت سیاسی در عراق باشد؛ جایی که هرچه به زمان رأیگیری نزدیکتر میشود، تنش، خشونت و ناامنی افزایش مییابد ــ در کشوری که هنوز از پیامدهای درگیریهای فرقهای و گسترش سلاح غیرقانونی رهایی نیافته است.
حذف صداهای معتدل
از سوی دیگر، تحلیلگران بر این باورند که این جنایت ممکن است تلاشی برای حذف یک صدای معتدل باشد، یا پیامی با این مضمون که برخی مناطق هنوز ناامناند و در نتیجه، مناسب برگزاری انتخاباتی آزاد نیستند.در این زمینه، مخلد حازم، تحلیلگر امنیتی، در گفتوگو با روزنامهی الشرق الأوسط میگوید:«ترور صفاء المشهدانی ممکن است پیامی داخلی و خارجی در خود داشته باشد؛ پیامی که میگوید فضای انتخاباتی در عراق ناپایدار است و برخی نیروها هنوز صندوقهای رأی را تهدیدی برای منافع سیاسی و مالی خود میدانند.»در واقع، صحنه سیاسی عراق با نزدیک شدن به زمان انتخابات شاهد افزایش تنشها و شکافهای عمیق درون ائتلافهای سنتی است؛ همزمان با بالا گرفتن انتقادها از «سلطه سلاح بیمهار» و وجود جریانهایی که میکوشند خشونت سیاسی را ابزاری برای بازترسیم نقشهی نفوذ خود قرار دهند.
ناامیدیها
پس از گذشت ۲۳ سال از سقوط رژیم صدام حسین (۲۰۰۳)، عراق شاهد تشکیل دولتهای متعددی بوده است. نخست، دولت «شورای حکومتی» زیر نظر پاول برمر، حاکم غیرنظامی آمریکا، تشکیل شد؛ سپس دولت موقت ایاد علاوی، دولت انتقالی ابراهیم جعفری و پس از آن پنج دولت پیاپی پس از نخستین انتخابات پارلمانی در سال ۲۰۰۵ روی کار آمدند.با این حال، حاصل همه این تغییرات مایه سرخوردگی است. آنچه قرار بود گذار از نظامی تمامیتخواه به نظامی پارلمانی و لیبرال باشد، در عمل دستاوردی جز توزیع قدرت طبق قانون اساسی میان گروههای سیاسی و مذهبی نداشت.آرزوهایی که مردم عراق پس از سقوط رژیم صدام بر آن بنا کرده بودند، با آنچه طبقه سیاسی حاکم از این تغییر میخواست، بسیار متفاوت بود. هرچند تغییر از حیث ساختار حکومتی بنیادین به نظر میرسید، اما در واقع بدیلی برای پاسخ به مطالبات واقعی مردم ارائه نکرد.طبقه سیاسی سنتی که همزمان با ورود آمریکاییها به عراق به قدرت رسید، و بسیاری از چهرههایش خود را پیشگامان تغییر میپنداشتند، در نهایت به تقسیم قدرت و نفوذ از طریق نظام سهمیهبندی فرقهای و قومی (محاصصه) رضایت دادند.این نظام از تقسیم پستهای سهگانهی ریاستی آغاز میشود و تا رقابت برای پستهای پایینتر دولتی امتداد مییابد؛ چنانکه دو ماه پیش در یکی از ادارههای کشاورزی در نزدیکی منطقهی الدورة بغداد، درگیری خونینی میان شاخههای گروههای مسلح شیعی بر سر یک انتصاب رخ داد.این واقعه سبب شد که نخستوزیر عراق، محمد شیاع السودانی، برای نخستین بار، کتائب حزبالله را بهطور علنی متهم کند که پشت این حادثه بوده است.
وضعیت قطبی شدید
همزمان با رقابتهای انتخاباتی کنونی، پدیدهی غالب در فضای سیاسی عراق افزایش قطبیسازی شدید است؛ چه از نظر ترس از دیگریِ قومی یا مذهبی، و چه از نظر رقابت درونفرقهای. هدف همه یک چیز است: دستیابی به قدرت و منابع مالی و نفوذ ناشی از آن.به این ترتیب، پول و نفوذ به مهمترین ابزار در هر انتخاباتی تبدیل شدهاند، و با احیای شعارهای فرقهای و تحریک احساسات مذهبی و قبیلهای همراهند. در انتخابات ۲۰۲۵ نیز، تمرکز از «دفاع از مذهب» به «دفاع از عشیره» منتقل شده است.در این میان، دموکراسی عراق پس از ۲۳ سال از سقوط رژیم صدام حسین، به نظر میرسد چیزی شبیه به دموکراسی مصنوعی یا «دموکراسی هوش مصنوعی» باشد؛ یعنی مدلی صوری و غیرواقعی که هیچ ارتباطی با نیازهای واقعی مردم ندارد.آنچه طبقه حاکم در عراق امروز به عنوان امتیاز دموکراسی معرفی میکند، همان چیزی است که صدام حسین نیز هرگز پنهان نکرد: او آشکارا میگفت نظامش دیکتاتوری است.اما تفاوت در آن است که دیکتاتوری صدام واقعی بود و خروجیهای ملموس (از جمله سرکوب و اعدام) داشت؛ در حالی که دموکراسی پس از ۲۰۰۳، به گفته منتقدان، صرفاً دموکراسی گفتارِ یکسویه است، نه گفتوگو و مشارکت واقعی.
عبور از «خط قرمز»
منصب نخستوزیری، برای شیعیان مهمترین منصب حکومتی بهشمار میرود، زیرا آنان خود را «اکثریت جمعیتی» کشور میدانند و در نتیجه، پست اجرایی نخست کشور را حق خود تلقی میکنند.اما اکنون برای نخستین بار از زمان سقوط رژیم سابق، شماری از نمایندگان شیعه علیه یک نخستوزیر شیعه شکایت کردهاند؛ اقدامی که ناظران آن را بسیار خطرناک میدانند.در تحولی چشمگیر، تنها سه هفته مانده به انتخابات، شش نماینده شیعه علیه نخستوزیر عراق، محمد شیاع السودانی، شکایت رسمی مطرح کردند. دستگاه دادستانی عراق این شکایت را برای بررسی به دادگاه ویژه رسیدگی به پروندههای فساد و تخلفات اداری ارجاع داده است.نمایندگان شاکی عبارتاند از: یوسف الکلابی، یاسر الحسینی، فالح الخزعلی، علاء الحیدری، هيثم الفهد و محمد نوری.به گفته تحلیلگران، این واقعیت که شکایت صرفاً از سوی نمایندگان شیعه و نه از دیگر گروهها (سنی، کرد، ترکمان) مطرح شده، نشانگر شکاف داخلی عمیق در چارچوب هماهنگی شیعیان (الإطار التنسیقي) است.این شکایت، فارغ از نتیجه نهایی آن نخستین مورد از «شکایت شیعیان علیه نخستوزیر شیعی» محسوب میشود.
میان السودانی و المالکی
درباره اینکه آیا این شکایت میتواند بر ائتلاف السودانی (الإعمار و التنمية) یا شانس او برای دوره دوم نخستوزیری تأثیر بگذارد، علی التمیمی، کارشناس حقوقی، به الشرق الأوسط گفت: «هر شکایتی که به دادگاه ارائه میشود الزاماً مؤثر نیست. شکایت مؤثر باید دارای مدارک و شواهد مستند باشد.»او افزود: «این شکایت که نخستوزیر و ائتلاف او را هدف قرار داده، در واقع فاقد ادله کافی است. یکی از موارد مطرحشده در شکایت مربوط به انتصابات موقت در نهادهای دولتی است، در حالی که این شیوه در همه دولتهای پیشین نیز وجود داشته و قانون خدمات کشوری آن را مجاز دانسته است. افزون بر آن، دولت کنونی در ماههای پایانی دوره خود به سر میبرد، و این انتصابات صرفاً برای پیشبرد امور جاری کشور صورت گرفته است.»التمیمی ادامه داد: «اتهامات مطرحشده علیه برخی از چهرههای ائتلاف السودانی، مبنای حقوقی روشنی ندارند و بیشتر کلی و سیاسیاند. چنین شکایاتی معمولاً در آستانهی انتخابات مطرح میشود تا بر افکار رأیدهندگان تأثیر بگذارد؛ و این بخشی از بازی سیاسی است، نه یک اقدام قضایی واقعی.»
فضای تبلیغاتی بغداد در آستانهی انتخابات پارلمانی عراق – خبرگزاری فرانسه (AFP / Getty)
رقابت بر سر عشایر
السودانی نیز در راستای حمایت از کارزار انتخاباتی خود، هفته گذشته در گردهماییای مردمی در استان کربلا خواستار آن شد که رقابتهای انتخاباتی حرفهای و به دور از تخریب و تحریف باشد.در همان زمان، نوری المالکی، نخستوزیر پیشین و رهبر ائتلاف «دولة القانون»، در دیدار با گروهی از شیوخ عشایر کربلا هشدار داد که نباید اجازه داد «پروژههای مشکوک» از میان عبارات فریبنده عبور کنند.این رویارویی میان دو چهره برجستهی شیعی ــ یکی نخستوزیر کنونی و دیگری نخستوزیر پیشین، هر دو از حزب الدعوه ــ بازتابی از نقش پررنگ عشایر در انتخابات و درگیریهای سیاسی اخیر است.تحلیلگران بر این باورند که استفاده از نفوذ شیوخ قبایل برای انتقال پیامهای انتخاباتی (از جمله پیامهای چندپهلو) نشانه ضعف نظام سیاسی و ارزشی عراق است که طی دو دههی گذشته شکل گرفته است.با این حال، دکتر سیف السعدی، حقوقدان عراقی، در گفتوگو با الشرق الأوسط میگوید: «حضور عشایر در سیاست لزوماً منفی نیست؛ بلکه میتواند جنبههای مثبت و منفی داشته باشد، بهویژه زمانی که به حل اختلافات اجتماعی و عشیرهای کمک کند. البته گاهی نیز وابسته به منطقه و جایگاه عشیره است.»
«پیامهای رمزآلود»
در قالب همین پیامهای آشکار و پنهان، السودانی در دیدار با گروهی از شیوخ و نخبگان مناطق اللطیفیه، الیوسفیة و المحمودیة گفت: «رقابت باید بر اساس برنامهها و پروژهها باشد، نه از طریق ترساندن، تطمیع یا خرید رأی؛ چراکه این روش کشوری نمیسازد.»در مقابل، المالکی در واکنش به گمانهزنیها درباره احتمال حملات خارجی (مثلاً حمله اسرائیل به گروههای مسلح) یا انفجارها و ترورها در داخل ــ حوادثی که ممکن است به تعویق انتخابات بینجامد و به نفع السودانی تمام شود ــ گفت: «ما بهای سنگینی پرداختیم تا در صفهای طولانی برای رأی دادن بایستیم. آن زمان گفتند نمیگذاریم انتخابات برگزار شود، اما ما گفتیم: برگزار خواهیم کرد. و امروز نیز همین را میگوییم؛ به کسانی که در تاریکی حرکت میکنند تا کشور را دچار آشوب کنند میگوییم: انتخابات را برگزار خواهیم کرد، هر کاری هم بکنید؛ زیرا ما عراق را نمیفروشیم.»
عرف و قانون
دکتر السعدی در پایان میگوید: «در بسیاری موارد، عرف و سنت عشیرهای میتواند راهحلی باشد که قانون از ارائه آن ناتوان است؛ و این نشانگر قدرت اجتماعی عشیره در برابر ضعف اجرای قانون است. اما در مقابل، جنبههای منفی نیز وجود دارد؛ از جمله افراط در مبالغ مالی، تشدید تبعیض و تفاوتهای طبقاتی میان عشایر مختلف.»به گفته او، تحقیقات نشان دادهاند که در مناطق عشیرهای، آگاهی انتخاباتی بالاتر از مناطق شهری است؛ چراکه نفوذ شیخ و بزرگان عشیره بر رأیدهندگان بیشتر از شعارها و برنامههای انتخاباتی است.اما از سوی دیگر، مشکلاتی نیز وجود دارد، مانند پخش گسترده تصاویر نامزدها، رقابت درون عشیرهای و تحمیل نامزد از سوی عشیره صرفنظر از صلاحیت فرد.به تعبیر او، «در چنین حالتی شعار نانوشته عشایر این است: فرد بدی که میشناسی، بهتر از فرد خوبی است که نمیشناسی.»
عراقی دو دهه پس از سقوط صدام انتخابات را چگونه میبینند؟https://persian.aawsat.com/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8/5201399-%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82%DB%8C-%D8%AF%D9%88-%D8%AF%D9%87%D9%87-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D8%A7-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%A8%DB%8C%D9%86%D9%86%D8%AF%D8%9F
عراقی دو دهه پس از سقوط صدام انتخابات را چگونه میبینند؟
تابلوهای تبلیغاتی انتخابات عراق در بغداد (خبرگزاری فرانسه/گتی)
در حالی که میان نیروهای سیاسی درگیریها و رقابتهای شدیدی جریان دارد ــ که در قالب کارزارهای انتخاباتی پیش از موعد انتخابات ۱۱ نوامبر خود را نشان میدهد ــ بخشهایی از جامعه عراق با «بیتفاوتی» و گاه حتی «نارضایتی» به رفتارهای انتخاباتی مینگرند، بهویژه به دلیل گسترش بیش از اندازهی تصاویر و شعارهای تبلیغاتی در پیادهروها، خیابانها و میدانهای عمومی.
بسیاری از شهروندان تنها از طریق تلفنهای همراه خود، سخنرانیها و بیانیههای نامزدهای مختلف را دنبال میکنند؛ سخنانی که اغلب باعث خشم و دلزدگی آنان میشود، چرا که از نظر آنها «بیمعنا» بوده یا سرشار از مضامین فرقهای، منطقهای یا مذهبی است که برای طیف گستردهای از مردم عادی، دیگر تکراری، خستهکننده و غیرمنطقی شده است.
شعار «فرصت را از دست ندهید» که از سوی «ائتلاف نیروهای دولت» به رهبری عمار الحکیم مطرح شده، با انتقادات گستردهای روبهرو گردید؛ چرا که به باور منتقدان، این شعار بازتولید همان گفتمان فرقهای است که احزاب شیعی در دو دههی گذشته تثبیت کردهاند. از نظر بسیاری، پیام ضمنی این شعار آن است که حکیم و ائتلاف او خواهان تداوم قدرت و حفظ آن در دست جریان شیعی هستند.
همین وضعیت در مورد کارزار تبلیغاتی محمد الحلبوسی، رهبر جریان «تقدّم»، نیز صدق میکند. او در کمپین انتخاباتی خود شعار «ما یک امت هستیم» را برگزیده است که از نگاه بسیاری به عنوان اشارهای به «امت سنّی» تعبیر میشود که او نمایندگی آن را بر عهده دارد. الحلبوسی در یکی از جشنهای انتخاباتی خود گفته بود:
«جمیل، نامزدی با هویت سنّی است که از مردم و استان خود دفاع میکند.»
در روزهای اخیر، ویدئوهایی از دانشجویان دانشگاهها منتشر شده که میگویند فریب داده شدهاند تا در کنفرانسی انتخاباتی شرکت کنند که توسط نعیم العبودی، وزیر آموزش عالی و از رهبران گروه «عصائب اهل الحق»، برگزار شده بود. به گفته دانشجویان، به آنها گفته شده بود که قرار است جلسهای برای بحث درباره مسائل آموزشی برگزار شود، اما پس از حضور متوجه شدند که این نشست انتخاباتی است. این ماجرا موجب شد که وزیر آموزش عالی هرگونه اطلاع از موضوع و فریب دانشجویان را انکار کند.
تصویر زنی که از برابر تابلوی تبلیغاتی حاوی تصویر نوری المالکی، نخستوزیر پیشین عراق، در مرکز بغداد در ۱۹ اکتبر ۲۰۲۵ میگذرد (AFP)
سخنرانیها و برنامههای انتخاباتی که حدود دو هفته مانده به موعد برگزاری انتخابات فضای کشور را پر کردهاند، محور پرسشی بودند که روزنامه «الشرق الأوسط» از گروهی از شهروندان، کارمندان و روزنامهنگاران عراقی برای آگاهی از دیدگاهشان درباره ماهیت انتخابات پیشرو، نتایج احتمالی آن و ارزیابی کلی آنچه در کارزارهای تبلیغاتی نامزدها جریان دارد، مطرح کرد.
مشکل برنامههای انتخاباتی
احمد الهذال، کارمند شرکت نفت جنوب، بر این باور است که کارزارها، شعارها و رفتارهای انتخاباتی عواملی هستند که «ممکن است بسیاری را به شدت از طبقه سیاسی ناراضی کرده و در نتیجه از مشارکت در انتخابات بازدارند، بهویژه به سبب ماهیت فرقهای، نمایشی و تحریکآمیز آنها».
او میگوید: «بیش از هر چیز از این تبلیغات میترسم؛ زیرا چیزی جز جشنوارههایی از سخنرانیهای غیرواقعبینانه و برنامههای انتخاباتی مبهم نیستند، ضمن آنکه منجر به آلودگی بصری از طریق تصاویر بیپایان نامزدها در خیابانها و پیادهروها شدهاند؛ تصاویری که رأیدهندگان هیچ توجهی به آنها ندارند.»
هیچ تغییر اساسی در کار نخواهد بود
جمانه ممتاز، روزنامهنگار اهل موصل، بعید میداند که انتخابات پیشرو «تغییری اساسی به وجود آورد، چنانکه طرفداران مشارکت ادعا میکنند که این انتخابات راهی برای تغییر نقشه سیاسی است».
او اما «تا حدی» موافق است که «مشارکت گسترده میتواند تفاوتی ایجاد کند»، اما به گفتهاش، «واقعگرایی سیاسی حکم میکند که هرکس پول، سلاح و رسانه در اختیار دارد، به طور طبیعی شانس بیشتری برای تحمیل معادله قدرت دارد.»
ممتاز با یادآوری انتخابات دوره گذشته در سال ۲۰۲۱ میگوید: «در آن زمان نیروهایی که معمولاً پیروز میشدند اعتراض کردند، هوادارانشان در برابر منطقه سبز تجمع کردند و در نهایت پس از کنارهگیری جریان صدر دولت تشکیل شد. این بدان معناست که آرای مردم اساساً تغییری در معادله سیاسی ایجاد نکرد.»
او سطح انتظارات خود را از «مشارکت گسترده مردمی» پایین میداند، زیرا «نیروهای سنتی در رفع ناامیدی مردم هیچ پیشرفتی نداشتهاند و بیشتر فعالان سیاسی هنوز بر تکیه به پایگاههای تاریخی خود اصرار دارند و در فصل انتخابات، شکاف فرقهای را برای تضمین رأیها تغذیه میکنند.»
غیبت جریان صدر
به باور ممتاز، عدم حضور جریان صدر در این انتخابات «مهمترین تفاوت» نسبت به دورههای گذشته خواهد بود و «این امر باعث توزیع مجدد آرا میان سایر نیروها میشود، امری که شاید ائتلافها را بازترسیم کند، اما توازن کلی نظام سیاسی را تغییر نخواهد داد مگر آنکه جریان جدیدی پدید آید که بازتابدهنده خواست عمومیِ سرخورده باشد.»
ممتاز در مورد فضای پیش از انتخابات در موصل میگوید: «جامعه موصل چندان تغییر نکرده است؛ نوعی شور و شوق متعادل نسبت به مشارکت وجود دارد، اما این بیشتر بر مبنای مصلحتگرایی است تا تمایل واقعی به تغییر سیاسی. مردم بیشتر به امید بهبود خدمات محلی رأی میدهند تا باوری به توانایی پارلمان برای اصلاح نظام.»
بیاعتمادی گسترده
بزورک محمد، روزنامهنگار کرد مقیم سلیمانیه، میگوید:
«در کشورهای پیشرفته، انتخابات جلوهای از بلوغ سیاسی و اجتماعی است و مشارکت شهروندان در تصمیمگیریهای کلان را تضمین میکند، اما آنچه ما در دو دهه گذشته شاهدش بودهایم، ناکامی کامل انتخابات در تحقق خواستههای مردم بوده است.»
تصویر کارگرانی که از کنار تابلوی تبلیغاتی انتخابات پارلمانی در بغداد میگذرند (AP)
او به وضعیت شک و بیاعتمادی نسبت به روند انتخاباتی در میان بیشتر شهروندان اشاره میکند و میگوید: «مردم دریافتهاند که انتخابات چیزی جز تجدید بیعت با احزاب و گروههای حاکم نیست و دیگر هیچ امیدی به صندوقهای رأی به عنوان تنها ابزار تغییر در جامعهای فرسوده از شعارهای فرقهای، مذهبی و گاه قومی وجود ندارد.»
محمد میافزاید: «احزاب سیاسی از تحریم احتمالی مردم به شدت میترسند و به همین دلیل تلاش میکنند احساسات رأیدهندگان خود را با سخنرانیهای فرقهای، مذهبی و قومی برانگیزند تا آنان را به مشارکت وادارند.»
نبود جایگزین
مینا کاظم، آموزگار اهل شهر ناصریه، با تردید درباره چگونگی آغاز سخن خود درباره انتخابات میگوید:
«نمیدانم از کجا شروع کنم، اما باور من ــ و شاید اشتباه کنم ــ این است که هرکس گمان میکند در این انتخابات پیشرفتی به سوی بهتر شدن حاصل میشود، دچار توهم است.»
او میافزاید: «مشکل اصلی در این است که هیچ نظام جایگزینی برای انتخابات جهت تحقق تغییر واقعی وجود ندارد؛ تغییر به هر حال رخ میدهد، اما تنها به این معنا که برندگان سود میبرند و بازندگان کنار میروند. از نظر من، خودِ قانون انتخابات یک مشکل است، زیرا باعث میشود بلوکها و احزاب قدرتمند دوباره به قدرت برسند، آنهم در حالیکه همگی منافع شخصی خود را بر منافع کشور ترجیح میدهند.»
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة