از خُبر تا لندن؛ پیام عشق و صلح

طراح لباس سعودی به الشرق الاوسط: تصویر کلیشه ای زن عرب با واقعیت کنونی همخوانی ندارد

از خُبر تا لندن؛ پیام عشق و صلح
TT

از خُبر تا لندن؛ پیام عشق و صلح

از خُبر تا لندن؛ پیام عشق و صلح

زیاد البوعینین طراح جوان سعودی است که به هوای خُبر زادگاه و خاطرات دوران کودکی دلش پر می کشد. دل زیاد بین خُبر و لندن یعنی جایی که رویاهایش برای ایجاد یک خانه مد به واقعیت پیوست گرفتار و حیران است. زیاد همچون هم نسلانش با اتکا به مفهوم پایداری از پارچه های قابل بازیافت استفاده می کند و تعداد طرح های عرضه شده در کالکشن او محدود و گاهی بنا به موارد تقاضا است. او در گفتگو با الشرق الاوسط گفت «طراح لباس باید گام با گام با دوره و زمانه خود حرکت کند. به عنوان مثال مجموعه آخر لباس هایم «نیایش صادقانه» نام دارد که بیانگر شرایط کنونی در دوره شیوع کرونا و تاثیر روحی آن بر مردم است. عده ای دچار مشکلات روحی و روانی جدی شده اند و یکی از کارکردهای دنیای فشن این است که تا حد امکان در بهتر شدن شرایط جهان سهیم باشد».

در همین حال زیاد با ابراز خوش بینی درباره آینده افزود «شیوع همه گیری یک اتفاق تکان دهنده بود و تا همین حالا هم مایه نگرانی است اما کرونا هم بی تردید می رود و آینده پربار فرا خواهد رسید».

از او پرسیدم که دلیل این همه خوش بینی چیست؟ زیاد جواب داد «به تمام تحولات و تغییر سازنده و امیدوار کننده در سعودی نگاه کن. مگر همین برای خوش بینی کافی نیست»؟

 

زیاد تاکید کرد دلش به هوای خُبر پر می کشد. خانواده او آنجا هستند و او در خُبر عاشق دنیای هنر و مد شد. زیاد از کودکی بلد بود چطور نقاشی و از رنگ ها و شکل ها و خطوط درست استفاده کند. او مثل مادرش شیفته مد است. مادر زیاد یک فروشگاه پیراهن های مجلسی و شب نشینی داشت که شبیه فروشگاه های دیگر خُبر نبود. زیاد افزود مادرش خوش ذوق و خوش سلیقه بود و گاهی سلیقه جسورانه داشت و از برندهای معروف جهان مانند «پرادا» و «ویووین وست وود» و «مسکینو» و غیره دستچین می کرد و دغدغه اصلی اش این بود که استایل ها سنتی و متعارف نباشند.

زیاد تعریف کرد که او همواره در سفرهای مادرش همراهش بود و به نمایشگاه های مد می رفتند. مادرش به دقت تمام لباس ها و طرح ها را برانداز می کرد و با طراحان مد گپ می زد و سرانجام آنچه که به نظرش متفاوت و جالب بود انتخاب می کرد. زیاد با توجه به این تجارب به سمت دنیای مد کشیده شد و مد را همچون نقاشی و مجسمه سازی یک هنر می دید. در دوره جوانی در صدد تحصیل و مهارت آمیزی حرفه ای بر آمد که استعدادش را داشت و به دانشگاه انستیتوی «مارانگونی» میلان رفت.

سه سال بعد با مدرک کارشناسی ارشد به لندن برگشت و دلش می خواست رویایش را به واقعیت تبدیل کند. ایتالیا که در عرصه هنر و تاریخ و شیک پوشی حرف ندارد نتوانست زیاد را جذب و ماندگار کند و لندن، پایتخت الهام بخش نوآوران و استعدادهای جوان را بیشتر دوست داشت.

زیاد می افزاید که او با دیوانگی ها و هنر صنعت فشن بریتانیا بزرگ شده و همواره طراحان لباس بریتانیایی مثل جان گالیانو و الکساندر مک کوئین و ویوین وست وود و دیگران با جسارت و بی پروایی  او را شیفته خود کرده اند. او گفت «وقتی کالکشن این طراحان را نگاه می کنی ناخودآگاه حس نشاط عجیبی به سراغت می آید. لندن پایتخت همگرایی و واگرایی است. گاهی حس می کنم که همه چیز در لندن با شتاب پیش می رود و گاهی حس می کنم که چقدر این شهر ملال آور است». به او گفتم که تو به جای لندن در میلان درس خواندی. خب اگر تا این حد شیفته و عاشق لندن بودی و هستی چرا در لندن تحصیل نکردی چون در این شهر موسسات و مراکز و آموزشکده های فراوان و متنوع معتبر در ارتباط با فشن و مد وجود دارد. زیاد گفت «لندن همیشه خانه دوم من بوده. در این شهر احساس امنیت و آرامش می کند. تمام کوچه پس کوچه های لندن را بلدم اما به یک تکان کوچک نیاز داشتم تا محدوده امنیت و عادت هایم را به هم بزند و حس کنجکاوی ام را بيدار کند. به همین دلیل به دانشگاه انستیتوی «مارانگونی» میلان رفتم و می دانستم که میلان و شهرهای دور و بر میلان هم رنگ و بوی هنر و تاریخ می دهند اما از جنس دیگر».

وقتی زیاد از لندن بازگشت می خواست برند خودش را راه اندازی کند اما انگار یک چیزی در درونش می گفت عجله نکن. او گفت که به کسب تجربه نیاز داشت.

زیاد به صدای درونش توجه و فهرستی از طراحان مستقل جوانی که از کارشان خوشش می آمد و دوست داشت با آنها همکاری کند نوشت و نام ماری کاترانزا هم در میان این جمع به چشم می خورد. شانس با او یار بود و زیاد به دنیای پر از فرصت کاترانزا که  یک فرصت شغلی خالی داشت راه یافت. همکاری با کاترانزا «یک فرصت طلایی بود و چیزهای فراوانی از او یاد گرفتم. یاد گرفتم که چطور یک خانه مد یا شرکت کوچک را اداره می کنند». همکاری با ماری کاترانزا تنها از نظر هنری پربار نبود بلکه زیاد را با مسائل یا به عبارت دیگر ریزه کاری های مثلا اداره فشن شوی های درجه یک در پاریس آشنا کرد.

زیاد خاطر نشان کرد «واقعیت با چیزی که تصورش را می کردم از زمین تا آسمان تفاوت داشت». این دوران کارآموزی همچون پلی او را به مرحله برند سازی رساند. برندی که به گفته خود او بیانگر شخصیت و گرایش های هنری اش است. زیاد در مجموعه های خود همواره از حافظه اش برای تجسم رنگ و بوی بازارهای محلی در شهر خبر سعودی یا خاطرات نمایشگاه و سینما رفتن و سفرهای متعددش بهره می گرفت.

زیاد به طور خاص به دوره اقامتش در ژاپن اشاره می کند و می گوید «سوپرایز عالی بود. ژاپن به نظر من از طرفی مثل یک تابلوی نقاشی است اما از طرف دیگر پر از نشاط و پویایی در تمامی عرصه های هنری و فشن و انیمیشن و آگهی های تلویزیونی و آشپزی است. همیشه حس می کردم که در ژاپن در یک دنیای سورئالیستی به سر می برم». اشکال متنوع و رنگ های گوناگون در مجموعه آخر زیاد «نیایش صادقانه» به چشم می خورد. بخش اعظم این مجموعه الهام گرفته از دوران اقامت زیاد در ژاپن و بخشی هم برگرفته از شرایط کنونی است. زیاد توضیح می دهد «فیلم «خانه» ساخته نوبوهیکو اوبایاشی از فیلم های ترسناک ژاپنی است. موضوع فیلم درباره بیماری های روحی روانی است که به منظور تغییر نگاه غالب درباره بیماری های روانی تهیه شده است. برخی که بیماری روحی و روانی دارند خجالت می کشند از کسی درخواست کمک کنند و این اشتباه بزرگی است چون آنها فکر می کنند که اگر علنا بگویند که مشکل روحی دارند این نشانه ضعف است اما بر عکس آن درست است».

زیاد در ادامه گفت «ما با گفتگو و صحبت کردن درباره مشکلات و موضوعات پیچیده و تابوها می توانیم باورهای نادرست را تغییر دهیم و به همدیگر برای عبور از شرایط دشوار کمک کنیم». این ایده ها را به راحتی نمی توان روی کاغذ آورد. از این رو زیاد از چندین نماد برای بیان دیدگاه مورد نظرش استفاده و مجموعه را به سه بخش تقسیم بندی کرد. در بخش اول مثلا طرح یک چلچراغ کج را داریم که آتش گرفته. زیاد به فضای استرس و نگرانی که هر چند وقت یکبار به سراغمان می آید اشاره کرده است. در بخش دوم طرح دیگری از دستان و بازوان شناور به چشم می خورد که به کمک خواهی اشاره می کند. در بخش آخر نوبت امید و صلح درون می رسد. طرح طلوع آفتاب از پشت ابرها گویای این فضا است.

«

اولین چیزی که به ذهن ما می رسد پیچیدگی این نمادها است که مخاطب یا خریدار معمولی باید تلاش فراوانی برای دریافت معنای آن به خرج دهد. اما زیاد می گوید که «این طرح ها اهمیت دارند چون ما وظیفه داریم با طراحی های خود زمانه کنونی را با تمامی ویژگی هایش به تصویر بکشیم و برای تغییر و بهبودی حال و روزمان تلاش کنیم». او در ادامه توضیح داد «عاطفه و احساسات پایه و اساس طراحی هایم است. احساسات درونی مان را بررسی می کنم تا بتوانم از آن یک داستان تمام عیار خلق کنم. این مجموعه را در دوره قرنطینه در لندن طراحی کردم. خود من نیز در آن دوره احساسات متناقض مثل نگرانی و امید داشتم و کار روی این کالشکن باعث شد تا درونم را بهتر بشناسم و حال روحی ام بهتر شد».
کالکشن زیاد البوعینین با اندازه ها و نمادهای بکار رفته بی گمان زنان خارجی را جذب می کند چون این مجموعه هیچ شباهتی به طرح های دلخواه زنان عرب با استایل زنانه و گلدوزی های فراوان ندارد. زیاد در این باره می گوید «زن عرب همواره قربانی تصویر کلیشه ای از او بوده اما در حقیقت او استایل های متعددی دارد. زن عرب در یک استایل و چارچوب معین خلاصه نمی شود. زن عرب هم مدرن است و هم شخصیت قوی دارد و مهم تر اینکه در انتخاب استایل خود جسورتر شده است».



حدود «استثمار سیاسی» گذشته در سریال‌های تاریخی تا کجاست؟

خالد النبوی در صحنه ای از «ممالیک آتش»
خالد النبوی در صحنه ای از «ممالیک آتش»
TT

حدود «استثمار سیاسی» گذشته در سریال‌های تاریخی تا کجاست؟

خالد النبوی در صحنه ای از «ممالیک آتش»
خالد النبوی در صحنه ای از «ممالیک آتش»

با هر سریال تاریخی، سؤالاتی مطرح می‌شود که کماکان بر سر زبان هاست، نه تنها به میزان اعتبار این آثار و دستیابی آنها به هماهنگی بین آزادی خلاقیت و تخیل و احترام به حقیقت تاریخی، بلکه موضوع به ماهیت معنای سیاسی استناد به تاریخ از طریق این آثار مرتبط شده‌است که - به گفته بسیاری از ناظران و متخصصان - خالی از «رمزگذاری عمدی واقعیت» نیست.
اگرچه این مناقشه جدید نیست و به همراهی برای اکثر آثار نمایشی عربی الهام گرفته از تاریخ تبدیل شده‌است، سال‌های اخیر ابعاد قابل توجهی به جنجال همراه با درام تاریخی اضافه کرده‌است که به استفاده سیاسی و ایدئولوژیک این آثار مرتبط است.
اگر استناد به تاریخ در این مطالب نمایشی، اهدافی فراتر از پرداختن به زندگی‌نامه شخصیت‌های پیچیده‌ای را که اغلب جنجال‌های سیاسی و فکری به راه می‌اندازند، دربردارد، پس
علاوه بر این، برجسته کردن دوره‌ها و رویدادهای تاریخی که با دقت انتخاب شده‌اند، پیامدهای معناداری برای واقعیت کنونی دارد.
شاید جنجال بزرگی که سریال حشاشین که در ماه رمضان در تعدادی از شبکه‌های مصری و عربی در حال پخش است، بسیاری از این سوالات را در مورد محدودیت‌های استفاده سیاسی و ایدئولوژیک از تاریخ دوباره مطرح کند که هنوز پاسخ قاطعی ندارند.

کریم عبدالعزیز در کلیپی از «الحشاشین» (شرکت سازنده)

به گفته منتقدان هنری و اساتید دانشگاهی تاریخ که با «الشرق الاوسط» صحبت کردند، اغلب درام‌های تاریخی دارای «دیدگاه سیاسی یا ایدئولوژیکی هستند که توسط تولیدکنندگان یا سازندگان اثر بیان می‌شود»، اما کنترل‌هایی وجود دارد که باید هنگام ارائه این آثار در نظر گرفته شوند؛ اول از همه، احترام به حقایق عمده تاریخ بدون جعل، علاوه بر ضرورت کمک گرفتن از متخصصان برای پرکردن شکاف‌ها و دستیابی به هماهنگی بین داستانی و تاریخی است تا از بسیاری شکاف‌ها جلوگیری شود که ممکن است اعتبار برخی درام‌هایی که از تاریخ الهام گرفته‌اند را کاهش دهد.

انتخاب‌های عمدی

شاید درام تاریخی عرب یکی از قدیمی‌ترین اشکال نمایشی بود که از نظر سیاسی یا ایدئولوژیک به کار گرفته شد. شاید این آثار مسیری را پیش از خود یافتند که آثار ادبی نویسندگانی چون جرجی زیدان، امین معلوف، نجیب محفوظ، علی احمد باکثیر، توفیق الحکیم، محمد فرید ابو حدید و بسیاری دیگر پیش از خود رفته بودند.
اما ارائه درام‌های تاریخی در سینما و تلویزیون و استفاده سیاسی از آنها به دهه شصت قرن گذشته بازمی‌گردد. در اینجا طارق الشناوی، منتقد هنری، یکی از معروف‌ترین آثار سینمای عرب را به یاد می‌آورد که فیلم «الناصر صلاح الدین» است که در سال ۱۹۶۳ به کارگردانی یوسف شاهین ساخته شد. گروهی از مشهورترین نام‌های ادبی مصر در آن زمان، مانند یوسف السباعی، نجیب محفوظ و عبدالرحمن الشرقاوی در نگارش آن مشارکت داشتند. بنیاد عمومی سینمای مصر، یک نهاد دولتی، به تأمین مالی تولید آن کمک کرد.
الشناوی به «الشرق الاوسط» می‌گوید: هدف از تولید آن اثر عظیم در آن زمان، همان‌طور که در آن زمان گفته شد، یک فرافکنی سیاسی با الهام گرفتن از قهرمانی‌های سلطان صلاح الدین ایوبی، آزادکننده بیت‌المقدس در دوران جمال عبدالناصر، رئیس‌جمهور فقید مصر بود. این امر به وضوح از انتخاب نام فیلم آشکار می‌شود.
الشناوی معتقد است که «نویسنده درام تاریخی هر دوره زمانی یا شخصیتی را که بخواهد ارائه کند، صرف نظر از ماهیت آن، باید شامل دیدگاهی باشد، اعم از سیاسی، فکری یا اجتماعی که او بخواهد با پرداختن آن شخصیت ارائه دهد».
وی افزود: هیچ درام تاریخی برای روایت تاریخ وجود ندارد، بلکه طبیعی است که هدف روشن و دلیلی داشته باشد که این انتخاب را توجیه کند.
به عقیده او، موضوع بدون «انتخاب عمدی برای هدفی خاص که توسط سازندگان اثر دیده می‌شود» نیست، که او آن را نقص نمی‌داند، بلکه «بخشی از ماهیت صنعت نمایش» است.

رمزگذاری واقعیت

در سال‌های اخیر، بسیاری از نمایش‌های تاریخی عربی، چه برای شخصیت‌های مذهبی و چه برای دوره‌های تاریخی مملو از درگیری، همچنان مفاهیمی مرتبط با واقعیت کنونی را به همراه دارند، نمادگرایی ارائه شده توسط سریال‌های تاریخی را نمی‌توان نادیده گرفت؛ زیرا بیننده اغلب به‌طور خودکار رویدادهای تاریخی را با واقعیت پیوند می‌دهد و گاهی اوقات از یک لحظه تاریخی کهن خواسته می‌شود تا نماد واقعیت فعلی باشد تا این باور را ایجاد کند که واقعیت با گذشته تفاوتی ندارد.
اما این بدان معنا نیست که درام تاریخی به سمت «جعل و تحریف» گرایش دارد، بلکه نویسنده آن «باید از یک سو با مطالب تاریخی ثبت شده مطابق با الزامات هنر نمایشی عمل کند و مطابق با بینش فکری و پرسش‌های بشری، بدون تعصب به حقایق تاریخی یا تعمیم خودسرانه مطالب تاریخی به شیوه‌ای خام در خدمت دیدگاه ایدئولوژیک قبلی تولید کند». ولید سیف نویسنده فلسطینی که یکی از برجسته‌ترین سازندگان درام تاریخی عرب به‌شمار می‌رود، در زندگی‌نامه خود با عنوان «شاهد و شاهد» نسبت به این موضوع هشدار می‌دهد.
حقیقت این است که نمایشنامه تاریخی عرب در طول چند دهه آثار بسیاری ارائه کرد که این همه بحث و جدل در مورد اشتغال سیاسی ایجاد نکرد و بر ارائه بیوگرافی شخصیت‌های کمتر بحث‌برانگیز که موضوع مناقشات سیاسی یا ایدئولوژیکی عمده نیستند تمرکز داشت؛ مانند «خالد بن الولید»، «عمر بن عبدالعزیز»، «صلاح الدین ایوبی»، «امام ترمذی» و «امام شافعی».
حتی زمانی که در مصر زندگی‌نامه شخصیت‌های بحث‌برانگیزی مانند عمرو بن العاص یا خلیفه عباسی هارون الرشید ارائه شد، این آثار در چارچوب دفاع از آن شخصیت‌ها بر بعد انسانی تمرکز داشتند، نه بعد سیاسی.

سکانسی از سریال رستاخیز ارطغرل

با این حال، سال‌های اخیر به موازات وقوع بسیاری از درگیری‌های سیاسی، ایدئولوژیک و فرقه‌ای در منطقه بوده‌است که منجر به جذابیت‌های چشمگیری شده‌است که بدون استفاده از تاریخ نیست. برای مثال، تلاش‌هایی برای همگام شدن با ظهور ایده «نوعثمانی‌گرایی» و هموار کردن راه برای نقش‌های تأثیرگذارتر ترکیه در منطقه پس از رویدادهایی که به «بهار عربی» معروف شد، سریال‌های ترکی با استفاده از ابزارهای نمایشی در پرده‌های عربی به محبوبیت دست یافت. از جمله این آثار ترکی می‌توان به سریال «حرمسرای سلطان» اشاره کرد که یکی از برجسته‌ترین سلاطین عثمانی، سلطان سلیمان قانونی (سلیمان یکم) و سریال «قیام اَرطغرل» را مطرح کرد. اثری است که با ارائه زندگینامه ارطغرل پسر سلیمان شاه، رهبر قبیله کایی از ترکان مسلمان اوغوز و پدر عثمان اول، بنیانگذار امپراتوری عثمانی، مقدمات و انگیزه‌های تأسیس امپراتوری عثمانی را ارائه می‌کند. نمایش آن در سه سری متوالی از اواخر سال ۲۰۱۴ آغاز شد.
از سوی دیگر، سریال «ممالیک آتش» نشان دهنده واکنش دراماتیک عربی به آثار تاریخی ترکیه است که توسط شرکت اماراتی «جنو مدیا» در سال ۲۰۱۹ به نویسندگی محمد سلیمان عبدالملک و کارگردانی کارگردان بریتانیایی پیتر وبر تولید شد. این سریال آخرین دوره دولت ممالیک و سقوط آن به دست عثمانی‌ها در اوایل قرن شانزدهم را روایت می‌کند. عثمانی‌ها از طریق یک سری خیانت‌ها توانستند برای چند قرن پس از آن، پایگاهی برای حکومت خود در منطقه عرب بیابند.

تفسیر مذهبی از صنعت سریال

موضوع تنها به این دوئل تاریخی بر سر واقعیت حضور عثمانی در منطقه محدود نشد، بلکه باعث ایجاد یک رقابت فرقه‌ای شد که دو سال پیش خبر ساخت سریال «معاویه بن ابی سفیان» جنجال آفرید؛ سریالی برای انعکاس زندگی‌نامه بنیانگذار دولت اموی و یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های بحث‌برانگیز تاریخ اسلام از طریق نقش او در آنچه به عنوان «فتنه بزرگ» شناخته می‌شود، مورد مناقشه بزرگی در مورد هدف از تولید اثر شد.
در چارچوب «تفسیر فرقه‌ای» از آثار نمایشی، یکی از شبکه‌های عراقی در آن زمان اعلام کرد که بودجه هنگفتی را برای تولید سریال تاریخی «شجاعت ابولؤلؤه» اختصاص داده‌است. ظاهراً در واکنش به روند ساخت سریال «معاویه بن ابی سفیان» است؛ ابولؤلؤه فیروز معروف به ابولؤلؤه مجوسی، مردی است که خلیفه دوم عمر بن خطاب را ترور کرد. حتی در هنگام ارائه زندگینامه الفاروق عمر بن الخطاب که توسط بنیاد رسانه ای قطر تهیه شده بود، موضوع بدون مناقشه نبود، نه تنها در مورد مشروعیت به تصویرکشیدن یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های تاریخ اسلام روی صفحه نمایش که با بسیاری از فتواهای قبلی در این زمینه مغایرت دارد، بله بر سر پیش‌بینی ایدئولوژیک سریالی که بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ فیلمبرداری شده بود، اختلاف نظر وجود داشت. این دوره ای است که با ظهور گروه‌های «اسلام سیاسی» در بسیاری از کشورهای عربی مصادف شد و بر شدت این مناقشه با مشارکت چهره‌های حامی سازمان «اخوان المسلمین» در بررسی بافت تاریخی سریال افزوده شد.

بی سوادی تاریخی

دکتر محمد عفیفی، استاد تاریخ دانشگاه قاهره و دبیرکل سابق شورای عالی فرهنگ در مصر معتقد است: هر مؤسسه ای که سریال‌های تاریخی را تولید می‌کند «به‌طور طبیعی هدفی پشت تولید اثر دارد، به ویژه با توجه به هزینه تولید هنگفتی که این نمونه از آثار نیاز دارد»، معمولاً درام تاریخی «تاریخ را بیشتر از خدمت به آگاهی تاریخی یا تعریف گذشته فرا می‌خواند تا در خدمت حال باشد».
عفیفی به «الشرق الاوسط» توضیح می‌دهد که هنگام الهام گرفتن از تاریخ در آثار نمایشی باید کنترل‌هایی وجود داشته باشد؛ برجسته‌ترین این کنترل‌ها تغییر نکردن حقایق تاریخی تثبیت‌شده‌است، مانند سال‌های رویداد، یا شخصیت‌های اصلی که رویداد را ایجاد کرده‌اند. اما در عین حال بر ضرورت عدم لغزش در تلقی نمایش تاریخی به عنوان مرجع یا منبع تاریخی تأکید می‌کند، زیرا سریال یک اثر خلاقانه است که بینش سازندگانش، از جمله نویسندگان و کارگردانان، و احتمالاً فضایی از تخیل را به همراه دارد.
این استاد تاریخ که مطالعات پیشرفته بسیاری را در مورد تکیه بر منابع غیررسمی در تاریخ برخی از رویدادهای مهم تاریخ مصر انجام داده‌است، وضعیت مناقشه برانگیز سریال تاریخی را به آنچه او به عنوان «بی سوادی تاریخی در میان اکثر دریافت کنندگان محتوای نمایشی» توصیف می‌کند، نسبت می‌دهد.
او این موضوع را با بیان اینکه فقدان آگاهی تاریخی نتیجه کمبود برنامه‌های درسی مدرسه است، توضیح می‌دهد ارائه خوانش تاریخی به صورت انتقادی و چند نگرشی باعث می‌شود بسیاری از مخاطبان به آثار نمایشی به عنوان یک مرجع تاریخی نگاه کنند نه اثری خلاقانه که قابل تفسیر باشد و از اینجا مشکلات و بحران‌های بسیاری پدید می‌آید.
دبیرکل سابق شورای عالی فرهنگ در مصر اما خوشحالی خود را از جنجال برانگیخته شده ناشی از سریال عربی الهام گرفته از تاریخ پنهان نمی‌کند و آن را خوب ارزیابی می‌کند.
عفیفی معتقد است ادامه تولید سریال‌های تاریخی عربی، حتی در صورت وجود خطا یا ایجاد حالت جنجال، «بسیار بهتر از عدم وجود این نوع تولیدات نمایشی است».
او نظر خود را این گونه توجیه کرد که نبود این آثار راه را برای «هجوم» آثار تاریخی کشورهایی مانند ترکیه و ایران باز می‌کند و این آثار وارده اغلب دارای بینشی سیاسی و ایدئولوژیک هستند که لزوماً منعکس کننده واقعیات تاریخ یا بینش عرب نیست، بلکه اهداف بسیار عمیق‌تری نسبت به کارهای نمایشی یا سرگرمی دارند.