دیرالزور در درگیری ایران و آمریکا گیر افتاده‌است

دیرالزور در درگیری ایران و آمریکا گیر افتاده‌است
TT

دیرالزور در درگیری ایران و آمریکا گیر افتاده‌است

دیرالزور در درگیری ایران و آمریکا گیر افتاده‌است

سکوت حاکم بر خیابان‌های ویران شده در دیرالزور تنها با غرش هواپیماهای جاسوسی آمریکایی در حومه شمالی آن یا با بمبارانی که تصور می‌شود ایرانی است و پایگاه‌های آمریکایی در شرق فرات در نزدیکی مرز سوریه و عراق را نشانه رفته‌است، شکسته می‌شود.
طبق تحقیق «الشرق الاوسط»، بیشترین فعالیت در استان دیرالزور در نقاط مرزی انجام می‌شود و ساکنان آن بیشترین بهره را از حمل و نقل بین عراق و سوریه می‌برند. در گذرگاه القائم-البوکمال، یک روند فعالی از ورود و خروج کامیون‌های حامل بار وجود دارد. بازارها نیز مملو از کالاست و جنبش جوشی برای خرید دیده می‌شود. مردم البوکمال و المیادین، به ویژه کسانی که پس از آوارگی قبلی به آن بازگشتند به ویژه افراد مسن، بیشترین تعهد را برای ماندن دارند.
آرامش در دیرالزور گاهی با هدف قرار دادن پایگاه‌هایی از سوی آمریکا که واشنگتن می‌گوید وابسته به «نیروهای الحشد عراق» و «سپاه پاسداران ایران» هستند، برهم می‌ریزد.
یکی دیگر از عوامل برهم زننده آرامش در این مناطق، کشته شدن غیرنظامیان در نتیجه درگیری‌های متعدد بین جناح‌های طرفدار ایران و آمریکا در اطراف میدان‌های نفت و گاز در شمال شهر رخ می‌دهد.
در جنوب شهر، پست‌های نظامی مستقر هستند که تحرکات داعش هسته‌های باقی مانده آن در اعماق بیابان را تحت نظر دارند، گروه‌هایی که تا این لحظه بزرگ‌ترین خطر را برای دیرالزور در صورت هرگونه نقض امنیتی یا نظامی ایجاد می‌کنند و همه از آن واهمه دارند.
بسیاری از نقاط نظامی و ایست‌های بازرسی‌ها در منطقه مستقر شده‌اند تا از گسترش و نفوذ هسته‌های داعش از بیابان به سمت شهر که سال‌ها تحت کنترل جنگجویان این سازمان بود، استفاده کنند.
در حقیقت، بر هیچ‌کس پوشیده نیست که جاه طلبی ایران این است که مسیر زمینی خود را از تهران تا مدیترانه از طریق دیرالزور و حمص به لبنان ایمن نگه دارد که حضور آن در شرق سوریه را با استراتژی بقا مرتبط می‌کند.
یک کارشناس محلی در این باره می‌گوید: «یک پروژه ایرانی وجود دارد که خط لوله گاز است که از میدان پارس ایران تا مدیترانه و از آنجا به اروپا امتداد دارد. شاید ما درک کنیم که بازی انرژی و سرنخ‌های آن یکی از مهم‌ترین نقاط برخورد بین محورهای درگیری است».
وی افزود که «استقرار کم» روسیه در منطقه شرقی سوریه نشان دهنده حضور استراتژیک برای «حفظ منافع خود» و «ایفای نقش افسر مسیر گاز» است.



چگونه عراق از «تهدیدی وجودی خطرناک‌تر از داعش» نجات یافت؟

مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)
مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)
TT

چگونه عراق از «تهدیدی وجودی خطرناک‌تر از داعش» نجات یافت؟

مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)
مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)

منابع دیپلماتیک در بغداد به روزنامه «الشرق الاوسط» گفتند مقام‌های عراقی نگران کشیده شدن کشور به جنگ میان ایران و اسرائیل بودند و آن را «تهدیدی وجودی برای عراق» توصیف کردند که خطرناک‌تر از تهدید داعش بود؛ همان گروهی که زمانی یک‌سوم خاک کشور را اشغال کرده بود.

این منابع توضیح دادند:
«داعش یک پدیده بیگانه بود که در نهایت باید از بدن عراق به‌ویژه با توجه به حمایت منطقه‌ای و بین‌المللی از بغداد برای مقابله با آن طرد می‌شد. اما جنگ ایران و اسرائیل، وحدت عراق را تهدید می‌کرد.»

شرح تهدید وجودی از نگاه منابع دیپلماتیک:

همزمان با آغاز جنگ، بغداد پیام‌هایی از اسرائیل از طریق جمهوری آذربایجان و کانال‌های دیگر دریافت کرد. در این پیام‌ها آمده بود که اسرائیل در صورت حمله‌ای از خاک عراق، پاسخ‌هایی «سخت و دردناک» خواهد داد. اسرائیل مسئولیت هرگونه حمله از خاک عراق را متوجه دولت عراق دانسته بود.

آمریکا نیز از زبان توصیه‌آمیز قبلی عبور کرد و مستقیماً نسبت به عواقب وخیم حملات احتمالی گروه‌های وابسته به ایران هشدار داد.

مقام‌های عراقی نگران «سناریوی فاجعه» بودند. سناریویی که در آن، گروه‌های عراقی به اسرائیل حمله می‌کردند و اسرائیل نیز با موجی از ترورهای هدفمند مشابه آنچه علیه فرماندهان حزب‌الله لبنان و ژنرال‌ها و دانشمندان ایرانی در آغاز جنگ انجام داد، پاسخ می‌داد.

به گفته این منابع، اگر اسرائیل حملات دردناکی علیه این گروه‌ها انجام می‌داد، خشم در میان شیعیان عراق شعله‌ور می‌شد. این وضعیت ممکن بود مرجعیت شیعه را وادار به اتخاذ موضعی جدی کند و در نتیجه، بحران به شکل تقابل مستقیم شیعیان با اسرائیل درمی‌آمد.

این سناریو باعث شد نگرانی‌هایی شکل گیرد مبنی بر اینکه سایر گروه‌های عراقی، شیعیان را مسئول کشاندن کشور به جنگی بدانند که می‌شد از آن دوری کرد. در چنین شرایطی، احتمال بروز شکاف دوباره میان شیعیان و سنی‌ها و تهدید دوباره برای وحدت عراق وجود داشت.

خطر دیگر، موضع احتمالی کردها بود. این احتمال وجود داشت که کردها اعلام کنند دولت مرکزی فقط نماینده یک گروه است، کشور از جنگ‌ها خسته شده و اقلیم دیگر نمی‌خواهد خود را با بغداد درگیر کند؛ چراکه نزدیکی به بغداد، اقلیم را وارد جنگ‌هایی می‌کند که نمی‌خواهد در آن‌ها شرکت داشته باشد.

نقش دولت السودانی

دولت محمد شیاع السودانی با ترکیبی از قاطعیت و تدبیر عمل کرد. به گروه‌ها هشدار داد که تحمل هیچ تلاشی برای کشاندن کشور به جنگی که وحدتش را تهدید می‌کند، ندارد. همزمان، کانال‌های ارتباطی با قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، به‌ویژه آمریکا، را باز نگه داشت.

موضع ایران و موازنه داخلی
دولت عراق از موضع تهران هم بهره برد. ایران نه‌تنها از گروه‌ها نخواست وارد جنگ شوند، بلکه آن‌ها را به خویشتنداری تشویق کرد. برخی معتقدند تهران نمی‌خواست پس از از دست دادن سوریه، روابطش با عراق را نیز قربانی کند.

عامل مهم دیگر، درک گروه‌ها از بزرگی جنگ بود. آن‌ها می‌دانستند این نبرد از توانشان فراتر است؛ به‌ویژه با توجه به شرایط حزب‌الله در لبنان و نفوذ اطلاعاتی اسرائیل درون ایران. اسرائیل نشان داده بود که اطلاعات دقیقی از گروه‌های دشمن دارد و با برتری تکنولوژیک خود، می‌تواند به اهدافش برسد.

سه حمله ناکام

با وجود فشارها، به گفته منابع دیپلماتیک، گروه‌های بی‌انضباط تلاش کردند سه حمله را طراحی و اجرا کنند؛ اما نیروهای امنیتی عراق توانستند پیش از اجرا آن‌ها را خنثی کنند.

منابع همچنین گفتند که ایران زخمی عمیق برداشت؛ چراکه اسرائیل جنگ را به خاک ایران کشاند و آمریکا را به هدف گرفتن تأسیسات هسته‌ای آن ترغیب کرد. به‌گفته این منابع، اگر ایران در پرونده هسته‌ای امتیاز ندهد، احتمال دور تازه‌ای از درگیری وجود دارد.