حوثی ها به یمنی ها: ناهار نخورید، مصداق تهاجم فرهنگی است
موجه کردن گرسنگی دادن و فقیر پروری
یک کارگر در صنعا کیسه آرد گندم حمل می کند که توسط یک سازمان خیریه محلی توزیع شده است (رویترز)
عدن: وضاح الجلیل
TT
TT
حوثی ها به یمنی ها: ناهار نخورید، مصداق تهاجم فرهنگی است
یک کارگر در صنعا کیسه آرد گندم حمل می کند که توسط یک سازمان خیریه محلی توزیع شده است (رویترز)
یکی از رهبران حوثی اعلام کرد ناهار اصالت یمنی ندارد و وارداتی و یکی از مصادیق تهاجم فرهنگی است. پس از این اظهارات بود که موج گسترده ای از واکنش های طنز و خشمناک به راه افتاد. این رهبر حوثی با تفسیر سلیقه ای چند آیه قرآن ادعایش را مطرح و به مردم یمن توصیه کرد که وعده های غذایی کمتر بخورند. از سوی دیگر یکی دیگر از مقامات ارشد حوثی ها به مردم یمن گفته که از مصرف دارو خودداری کنند چون یهودیان داروها را از فرآورده های نفتی تولید می کنند.
یکی از کاربران یوتیوب که از این اظهارات عصبانی است می گوید «غذا خوردن را تهاجم غربی می خوانید پس ما باید کوفت بخوریم. اگر می توانستید کوفت را بسته بندی کنید و بفروشید حتما این کار را انجام می دادید». او در این ویدیو در یوتیوب با نشان دادن چند کودک یمنی لخت که فقط پوست و استخوان هستند و از بیماری و سوء تغذیه رنج می برند افزود «هر کجا پای ایران برسد غذا خوردن و ثبات و امنیت مصداق تهاجم غربی خواهد شد. مردم سوریه و یمن و لبنان گرسنه و آواره و بی خانمان شده اند».
عده بسیاری از کاربران شبکه های اجتماعی بر این باورند که رهبران و فعالان حوثی با طرح ادعاهای غذا نخوردن و مصرف نکردن دارو می خواهند مردم یمن را وادار کنند صبوری کرده و گرسنگی و نداری را تحمل کنند و از حقوق معیشتی خود کوتاه بیایند. برخی از دانشگاهیان می گویند که این ادعاها بخشی از رفتار سرکوبگرانه گروه شبه نظامی حوثی است تا جامعه را وادار کنند با بحران های معیشتی و مشکلات اقتصادی خود کرده حوثی ها کنار بیایند.
یکی از رهبران حوثی که بخش سلامت در صنعا، پایتخت اشغالی یمن زیر دست اوست گفت ناهار در اسلام اصالت ندارد و مردم در جامعه اسلامی فقط دو وعده صبحانه و شام داشتند. او این اظهارات را در مراسمی با حضور رسانه ها و فعالان حوثی بیان کرد.
مردم یمن واکنش های طنز و خشمناک و انتقادی به ویدیوی این رهبر حوثی داشتند که در ادامه اظهاراتش گفته بود وعده ناهار با دخالت های خارجی رواج پیدا کرد تا جامعه را به سمت بریز و بپاش و اسراف ببرند. او به مردم یمن توصیه کرد ناهار نخورند و صرفا دو وعده صبحانه و شام داشته باشند و قبل از غروب آفتاب شام بخورند. یکی دیگر از اعضای ارشد حوثی ها هم با این رهبر حوثی همصدا شد و گفت که مردم باید فقط یک وعده در روز غذا بخورند.
ویدیوی دیگری از سلیم السیانی که خود را به عنوان معاون اداره مبارزه با فساد جا زده منتشر شده که در حال سخنرانی برای کارکنان این نهاد است و می گوید که باید روزه بگیرند و حتی افطاری هم نخورید چون فواید زیادی برای سلامتی مثل مبتلا نشدن به بیماری های زمینه ای مثل قند خون و فشار خون بالا دارد.
السیانی با چندین ضرب المثل رایج سعی کرد نظریه اش را جا بیندازد. او گفت «مادربزرگم همیشه می گفتند پرهیز مایه تندرستی است». السیانی مدعی شد «کودکی که با گرسنگی تنبیه می شود باهوش تر و دارای تمرکز بیشتر خواهند بود».
یکی از اعضای ارشد دیگر حوثی ها ادعا کرده که «داروها فرآورده های نفتی دارند و باید از مصرف آنها خودداری شود چون «تولیدات نفتی یهودیان» هستند و در آنها سم استفاده شده تا نه فقط یمنی ها بلکه مردم جهان را مسموم کنند و این داروها باعث افزایش تعداد بیماران در جهان شده است».
این اظهارات گوناگون موج گسترده ای از واکنش های طنز و انتقادی را به دنبال داشت. برخی کاربران در شبکه های اجتماعی به طنز گفتند «مراقب باشید زیادی گرسنه نشوید چون شبه نظامیان با افزایش گرسنگی در میان مردم ادعاهای خود را درباره ناهار مطرح کردند».
یکی از خبرنگاران در توییتر نوشت «چون فقط بلندند غارت کنند و به زور مالیات بگیرند از مردم می خواهند به گرسنگی و فقر و بیماری عادت کنند. همه چیز در دوران حوثی ها تهاجم غربی است: دستمزد و غذا خوردن و کار کردن و گاز و سوخت. حتی زندگی هم مصداق تهاجم فرهنگی شده است».
یکی از زنان خانه دار با گذاشتن یک پست طنز در فیس بوک نوشت «ما یک عمر سه وعده در روز غذا تهیه می کردیم تا حالا که واقعیت را دریافتیم. وای که چقدر به ما ظلم شده بود و خودمان خبر نداشتیم اما حالا دیگر زمان استراحت است و صرفا یکی دو تا وعده کافی است». دوست این کاربر در کامنت این پست نوشت «از عبد الملک حوثی می خواهیم حق ما را از خانواده هایمان بگیرد تا دیگر از ما ناهار نخواهند».
یکی دیگر از کاربران توییتر با انتشار عکس محمد علی حوثی یکی از رهبران حوثی ها که به چاقی معروف است در کنار یک شهروند لاغر نوشت «پس گفتید ناهار مصداق تهاجم فرهنگی است.. به این می گویند فرق بین کسی که غذا می خورد و کسی که چند روز چیزی برای خوردن نمی یابد».
قاسم المحبشی استاد فلسفه سیاسی در دانشگاه عدن با ابراز تعجب از اینکه شبه نظامیان حوثی برای بی توجهی به نیازمندی های اولیه مردم یمن به این ترفندها متوسل شده اند گفت «این شیوه های نخ نما شده نشان می دهد که آنها همه رویکردهایشان را امتحان کرده اند. اگر قرار بود که سیاست با این ترفندهای عجیب و غریب اداره شود یمن برمی گشت به عصر حجر».
المحبشی در ادامه گفتگو با «الشرق الاوسط» اضافه کرد «شبه نظامیان نمی توانند با این شیوه ها در دنیای بهم پیوسته که همه چیز در آن زود رو می شود دوام بیاورند چون دنیای امروز دنیای اقدامات پنهانی و دور از چشم بقیه نیست. این شبه نظامیان مهارت عجیبی در توهین و کسر شأن یمن دارند و با خرافه پراکنی روی کوتاهی خود سرپوش می گذارند و گویی در سرزمین جن زندگی می کنند نه در قلمرو تمدن های اصیل و خاستگاه فرهنگ باستان و معماری های منحصر به فرد».
یکی از استادان دانشگاه صنعا که نخواست نامش منتشر شود در گفتگو با «الشرق الاوسط» گفت «شبه نظامیان با تکرار ادعاهای این چنینی می خواهند مردم یمن را وادار کنند تا با شرایط فعلی کنار بیایند اما این شرایط نتیجه کودتا و جنگ و غارت منابع کشور و توقف در پرداخت حقوق ها و گسترش بیکاری و فقر است تا فرهنگ مقاومت و مخالفت با حوثی ها را از جا بکنند و مردم را وادار به پذیرش سیاست هایشان بکنند».
این استاد دانشگاه ساکن یکی از مناطق تحت کنترل شبه نظامیان حوثی افزود «این خط مشی پدیده جدیدی نیست که حوثی ها خلق کرده باشند بلکه یکی از روش ها و ابزارهایی است که در حکومت های سرکوبگر دست به دست می چرخد و مبادله می شود و نیروهای ارتجاعی از دیرباز چنین روش هایی به کار می گرفتند. حوثی ها میراث داران چنین روش های قرون وسطایی هستند که اجدادشان که صدها سال پیش با سرکوب و نادانی بر یمن حکومت کردند به کار گرفتند و مردم یمن را منزوی کرده بودند».
اردوگاههای افغانستانی نگرانیهایی را درباره «بازگشت القاعده» برانگیختهاند https://persian.aawsat.com/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8/5059704-%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%88%DA%AF%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%86%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DA%AF%D8%B4%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%AE%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D9%86%D8%AF-%C2%A0
اردوگاههای افغانستانی نگرانیهایی را درباره «بازگشت القاعده» برانگیختهاند
مبارزان گروه «طالبان» در ولایت بدخشان شمال کشور، ۱ سپتامبر ۲۰۲۴ (فرانس پرس)
در سالهای اخیر، به نظر میرسد که بدن نحیف و فرسودهی «القاعده» زنگ زده است. آمریکاییها با کمک ائتلافی بینالمللی موفق به کشتن رهبران برجسته این گروه، از جمله اسامه بن لادن و جانشین او، ایمن الظواهری شدند. صدها نفر دیگر از رهبران و اعضای آنها دستگیرشدند و هستههای مخفی آن در سراسر جهان نابود گردید. و اگر اینها کافی نباشد، رقیبی سرسخت به نام «داعش» از میان خودشان ظهور کرد که با انجام عملیاتهای گسترده در سراسر جهان، «درخشش تروریسم» را از القاعده ربود.
اما این تصویر ممکن است گمراهکننده باشد. درست است که «القاعده» به نظر از انجام حملات بزرگ مانند حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ علیه ایالات متحده ناتوان است و همچنین نمیتواند حتی پس از گذشت بیش از دو سال از مرگ الظواهری نام رهبر جدید خود را اعلام کند. با این حال، گزارشهای جدید سازمان ملل نشان میدهد که این گروه در حال حاضر در حال بازسازی صفوف خود است و در افغانستان اردوگاههای آموزشی و مدارس دینی ایجاد کرده است.
اگر این گزارشها صحت داشته باشند، ممکن است این نگرانی را ایجاد کنند که تاریخ تکرار شود؛ زیرا حملات القاعده در ۱۱ سپتامبر از اردوگاههای افغانستانی این گروه آغاز شد. آیا این ممکن است بار دیگر تحت حکومت طالبان در نسخه دوم خود تکرار شود؟
این روزها سالگرد حملات «القاعده» به نیویورک و واشنگتن در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ فرا رسیده است. آن حملات با هواپیماهای ربودهشده غیرنظامی، بزرگترین حمله تروریستی روی خاک آمریکا از زمان حمله ژاپنیها به پرل هاربر در هاوایی در سال ۱۹۴۱ بود که منجر به ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوم شد. اگرچه حملات ۱۱ سپتامبر به جنگ جهانی سوم منجر نشد، اما جنگی طولانی علیه تروریسم را آغاز کرد که در سراسر قارههای جهان گسترش یافت.
این جنگ با حمله به افغانستان در اواخر سال ۲۰۰۱ آغاز شد، زمانی که آمریکاییها توانستند حکومت طالبان را که به عوامل حملات «القاعده» پناه داده بود، سرنگون کنند. در تابستان ۲۰۲۱، آمریکاییها چمدانهای خود را بستند و از افغانستان خارج شدند، و این کشور دوباره تحت حاکمیت طالبان قرار گرفت، این بار در نسخه دوم آن. خروج آنها شکستی برای طرح آمریکا در ایجاد یک دولت متحد در کابل بود؛ زیرا دولت اشرف غنی و ارتش آن که میلیاردها دلار برای تجهیز آنها هزینه شده بود، به سرعت در برابر نیروهای طالبان فروپاشید.
طالبان به تازگی سومین سالگرد بازگشت خود به قدرت را جشن گرفت و ارتشی مجهز به تجهیزات و تسلیحات مختلف از جمله وسایل نقلیه و هواپیماهایی که آمریکاییهای در حال خروج بر جا گذاشتند یا از پادگانهای ارتش فروپاشیده افغانستان به دست آوردند، به نمایش گذاشت.
بازگشت طالبان به قدرت در واقع برای بسیاری از کشورهای غربی مشکلی ایجاد نکرد. باوجود انتقادات مرتبط با اجرای سختگیرانه شریعت اسلامی، از جمله منع آموزش دختران پس از رسیدن به سنی مشخص، این گروه در ایجاد سطح بالایی از امنیت در کشور موفق بوده است. طالبان زمینهای کشت خشخاش، ماده مخدری که بازارهای غربی را پر کرده بود، را به طور قابل توجهی کاهش داده و همچنین با هستههای مخفی «داعش - خراسان» که در شرق افغانستان رشد کرده و تهدید خارجی نیز محسوب میشد، مبارزه کرده است.
اما مزایای طالبان با نگرانی فزاینده غربی همراه است؛ نگرانی از اینکه افغانستان تحت حکومت جدید آنها همانند گذشته به پناهگاهی برای گروههای تروریستی و تندرو تبدیل شود.
افشای حضور ایمن الظواهری در کابل در تابستان ۲۰۲۲ یکی از نشانههای علنی نگرانی غربیها از بازگشت «القاعده» به افغانستان بود. جانشین اسامه بن لادن در رأس «القاعده» در منطقه شیرپور، یکی از مناطق اعیان نشین کابل، تحت حفاظت عناصر طالبان زندگی میکرد. منطقی بود که این سئوال مطرح شود که چگونه فردی به اندازه الظواهری میتواند به دون اطلاع رهبر طالبان، ملا هبتالله آخوندزاده، در کابل زندگی کند، درست مانند زمانی که اسامه بن لادن و رهبران «القاعده» تحت حکومت ملا عمر، رهبر سابق طالبان، زندگی میکردند. با این حال، هیچ چیزی تأیید نمیکند که آخوندزاده از میزبانی الظواهری آگاه بوده باشد.
به هر حال، موضوع الظواهری به سرعت حل شد. یک حمله توسط پهپاد آمریکایی در ۳۱ ژوئیه ۲۰۲۲ او را در بالکن آپارتمانش در کابل به قتل رساند. طالبان که در این ماجرا خجالتزده شده بود، هرگز مرگ الظواهری را تأیید نکرد و تحقیقی را آغاز کرد که نتایج آن هنوز بهطور رسمی اعلام نشده است.
«القاعده» اما سکوت اختیار کرد، برای اجتنااب از به درد سرانداختن میزبان افغانستانیاش و شاید هم به توصیه آنها.
الظواهری تنها نیست
الظواهری به طور قطع تنها رهبر «القاعده» نیست که تحت حاکمیت جدید «طالبان» زندگی میکند. گزارشهای متعدد از کارشناسان سازمان ملل که متخصص در امور افغانستان هستند، نشان میدهد که این کشور به مرکز جذب گروههای افراطی از جمله «القاعده» تبدیل شده است، هرچند که «طالبان» تلاش میکند مهمانان خود را از دید عموم دور نگه دارد، اقدامی که به وضوح به هدف اجتناب از خجالت در برابر طرفهای خارجی که قادر به مختل کردن تلاشهای آنها برای کسب شناسایی بینالمللی از حکومتشان هستند، انجام میشود.
گزارش اخیر تیم نظارت بر تحریمهای افغانستان سازمان ملل، که در ژوئیه 2024 منتشر شد، فاش میکند که «طالبان» به تحمیل «محدودیتهایی بر حرکت اعضای (القاعده) و گروههای وابسته به آن و مجبور کردن آنها به کاهش حضورشان در افغانستان» پرداخته است، اگرچه «رابطه بین طرفین همچنان نزدیک است». این گزارش به اطلاعاتی اشاره میکند که نشان میدهد «(القاعده) تلاشهای مداوم برای سازماندهی مجدد، جذب (عناصر) و آموزش در افغانستان انجام میدهد» و به «حرکت انتقالی خفیف به سوی افغانستان» برای افرادی با ارتباط با «القاعده» اشاره دارد.
گزارش میافزاید که «هدف این فعالیتها نامشخص است و پیامدهای آن بر تواناییهای (تشکیلات) نیز مشخص نیست. اما این فعالیتها باعث نگرانی بزرگی شده است. تعداد گروههای تروریستی که در افغانستان فعال هستند کاهش نیافته است» و اشاره میکند که «القاعده و گروههای وابسته به آن افغانستان را به عنوان سرزمین دوست میشمارند».
شکیبایی استراتژیک
گزارش 26 صفحهای کارشناسان سازمان ملل اطلاعاتی درباره تعاملات «القاعده» با میزبانان افغانش ارائه میدهد. گزارش میگوید: «القاعده به طور استراتژیک صبور است و با گروههایت روریستی دیگر در افغانستان همکاری میکند و به رابطه مداوم خود با (طالبان) اولویت میدهد. این گروه به طور مخفیانه فعالیت میکند تا تصویری از اینکه (طالبان) به توافقنامه دوحه در مورد عدم استفاده از سرزمینهای افغانستان برای اهداف تروریستی پایبند است، ارائه دهد». اما گزارش اضافه میکند: «علیرغم کم بودن نمایش عمومی،(القاعده) تبلیغاتی منتشر میکند که هدف آن افزایش جذب (در صفوفش) است، در حالی که تلاش میکند تواناییهای عملیاتی خود را بازسازی کند. توانایی (القاعده) برای انجام حملات بزرگ محدود است، اما قصد آن قوی باقی مانده و تواناییهای گروههای وابسته به آن برای اجرای عملیاتهای خارجی را تقویت میکند. تغییراتی از زمان گزارش قبلی تیم سازمان ملل در وضعیت یا مکان حضور امیر(القاعده) وجود ندارد، و همچنین تغییراتی در تواناییهای گروه در افغانستان مشاهده نشده است». معلوم است که گزارش قبلی به اطلاعاتی اشاره کرد که نشان میدهد «امیر واقعی (القاعده)، سيف العدل (مصری محمد صلاحالدین عبد الحلیم زیدان)، در ایران حضور دارد، در حالی که دیگر رهبران، از جمله عبد الرحمن الغامدی، در افغانستان هستند».
گزارش جدید، که در ژوئیه گذشته منتشر شد، اطلاعاتی درباره نقشهایی که رهبران «القاعده» در افغانستان ایفا میکنند، ارائه میدهد. گزارش میگوید که «شخصیات (القاعده) در افغانستان با امیران جنگ، تبلیغکنندگان، جذبکنندگان و تأمینکنندگان ارتباط برقرار میکنند»، و اضافه میکند که «مدرسان با تجربه به افغانستان سفر کردهاند تا امنیت هستههای مخفی پراکنده در آنجا را تقویت کنند. (القاعده) به ارتباطات و عملیاتهای جذب، به ویژه در میان کسانی که قبلاً در کنار آن فعالیت میکردند یا اعضای عملیاتی بودند، قبل از آگوست 2021»، که تاریخ بازگشت «طالبان» به قدرت در کابل است، اولویت میدهد. گزارش همچنین اطلاعاتی درباره تلاش «القاعده» برای«ایجاد همکاری با جنبش اسلامی ترکستان شرقی که به نام حزب اسلامی ترکستانی نیز شناخته میشود، و با گروه انصار الله، به منظور تقویت فعالیتها و تقویت موقعیت آن در ساختار نظامی (طالبان) در شمال، (برای) اجرای عملیاتهای مشترک و انتقال مرکز فعالیتهای تروریستی به آسیای میانه» ارائه میدهد. «گروه انصار الله» در اینجا گروهی تاجیکی است که به نام «طالبان تاجیکی» نیز شناخته میشود و مقر آن در ولایت بدخشان در شمال افغانستان است.
گزارش سازمان ملل همچنین اطلاعاتی نشان میدهد که «هستههای مخفی(القاعده) در چندین ولایت افغان، به ویژه در جنوب شرق کشور، فعال هستند»، و اشاره میکند که دفاتر وابسته به این تشکیلات به ویژه«آموزش مبارزان محلی در کنار فعالان گروه (طالبان) پاکستانی» را بر عهده دارند، و به «رصد مکانهای جدید برای پایگاههای آموزشی و خانههای امن در ولایتهای مختلف افغانستان، از جمله اردوگاههای پیشین در جلالآباد، قندهار و در کنر، نورستان و تخار» اشاره میکند.
هرم «القاعده»
و در مورد هرم «القاعده» در افغانستان، گزارش میگوید: «گردان عمر الفاروق تحت فرماندهی ابو إخلاص مصری، با ورود یک گروه جدید از برخی مبارزان عرب، پیشرفت کرده است».
ابو إخلاص مصری به دلیل نگرانی «طالبان» از اینکه دستگاههای اطلاعاتی خارجی به دنبال او بودند، در اواخر نوامبر 2023 توسط مدیریت کل اطلاعات بازداشت حفاظتی (برای حفاظت) شد. همچنین گزارش میدهد که «دیگر اعضای (القاعده)، از جمله مهندسان تسلیحات، نیز به دلیل حفاظت بازداشت یا از سوی مقامات واقعی کابل پنهان شدهاند».
بر اساس گزارش، «رسیدگی به ورود تعدادی از اعضای عرب (القاعده) به کنر و نورستان به منظور آموزش و تسهیل ارتباط میان محمد صلاحالدین عبدالحلیم زیدان (لقب سيف العدل) و شخصیتهای اصلی (القاعده)، همچنین با شاخه (القاعده) در شبهجزیره هند و عناصر خاصی از (طالبان)» مورد توجه قرار گرفته است. همچنین«عبدالعظیم بن علی»، عضو لیبیایی (القاعده) که به شورای ابوسلیم در درنه تعلق دارد، در وزارت داخله (افغانستان) خدمت میکند بدون اینکه نقش مشخصی داشته باشد و برای او گذرنامهای افغان به نامهای (عبدالعظیم) و (علی موسى بن علی الدرسی) صادر شده است». گزارش قبلی تیم سازمان ملل، در ژانویه 2024، اشاره کرده بود که شش فعال جدید از اعضای «القاعده» به شرق افغانستان آمدهاند تا به «گردان عمر الفاروق» تحت رهبری ابو إخلاص مصری بپیوندند و فاش کرده بود که این گروه هشت اردوگاه آموزشی جدید در افغانستان، از جمله در غزنی، لغمان، پروان و اوروزگان، به همراه یک پایگاه برای ذخیره سلاح در دره پنجشیر، تأسیس کرده است. همچنین گزارش میافزاید که حکیم مصری، مستقر در ولایت کنر، مسئول اردوگاههای آموزشی از جمله «آموزش انتحاریها» برای گروه «طالبان» پاکستانی است. همچنین گزارش میدهد که «القاعده» پنج مدرسه (دینی) در لغمان، کنر، ننگرهار، نورستان و پروان دارد.
به نظر میرسد که افشای وجود این همه رهبران خارجی در افغانستان، نگرانیهایی برای مقامات «طالبان» ایجاد کرده است که اقدام به ساماندهی حضور آنها کردهاند. گزارش سازمان ملل، برای ماه ژوئیه گذشته، فاش میکند که مدیریت 31 در اطلاعات افغانستان، که مسئول هماهنگی با مبارزان خارجی است، «به تمام مبارزان عرب اطلاع داده است که از کابل دوری کنند وگرنه با بازداشت مواجه خواهند شد». همچنین اضافه میکند که «طالبان» علیرغم این دستور، از اعضای«القاعده» خواسته است که به پایتخت بیایند تا ثبتنام شده و اطلاعات آنها با استفاده از تکنولوژی (بیومتریک) گرفته شود، اما «شخصیتهای بلندپایه (القاعده)» نیامدهاند.
به نظر میرسد که مسئله انتقال اعضای «القاعده» به افغانستان، با وجود تلاشهای «طالبان» برای حفظ آن از دید رسانهها دیگر پنهان نیست. جالب توجه است که سيف العدل، که به عنوان «امیر واقعی»این گروه از زمان کشته شدن الظواهری توصیف میشود، مقالهای منتشر کرد که در آن از طرفداران گروهش خواسته بود تا به افغانستان بپیوندند. در مقالهای که عنوان آن «این غزه است: جنگ وجود و نه جنگ مرزها» بود، سيف العدل مسلمانان خواهان «تغییر» را تشویق کرد که به افغانستان بروند «تا از شرایط آن یاد بگیرند و از تجربه (طالبان) بهرهمند شوند».
این دعوت به طور قطع دعوتی ساده نیست. سيف العدل، که سالها در ایران اقامت داشته، بیتردید در فکر راهی است که به گروهش امکان دهد تا خود را بازسازی کرده و مبارزان بیشتری جذب کند، مشابه به آنچه که «القاعده» در دهه 1990 انجام داد، زمانی که افغانستان را به عنوان پایگاه پشتیبان برای جذب، آموزش و پنهانسازی استفاده کرد. و اگرچه گزارش کارشناسان سازمان ملل به این نکته اشاره میکند که «قصد (القاعده)» تغییر نکرده و آنها در حال آمادهسازی برای حملات تروریستی بیشتر از افغانستان هستند، اما «طالبان» تاکنون متعهد به وعده خود برای عدم اجازه استفاده از افغانستان به عنوان پایگاه برای توطئههای تروریستی در خارج باقی مانده است. شایان ذکر است که آمادگی برای حملات «القاعده» در 11 سپتامبر 2001 درون خود گروه بحثهایی را در مورد جواز شرعی آن بدون اجازه «طالبان» برانگیخت. آیا تاریخ دوباره تکرار خواهد شد؟
تهدید «القاعده» در پایینترین سطح از 1996 است
با وجود نگرانی از خطرات بازگشت «القاعده» به افغانستان، به نظر میرسد که ایالات متحده مطمئن است که این گروه در حال حاضر در ضعیفترین مرحله خود از زمان انتقال از سودان به افغانستان در سال 1996 است.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به سئوالات «الشرق الأوسط» گفت: «ما ارزیابی میکنیم که توانایی (القاعده) برای تهدید ایالات متحده از افغانستان یا پاکستان ممکن است در پایینترین سطح از زمانی که گروه به افغانستان از سودان در سال 1996 منتقل شد، باشد».
او افزود که «نگرانی دائمی و مهمتر ایالات متحده در افغانستان مربوط به این است که این کشور دوباره نمیتواند به عنوان پایگاه برای حملات تروریستی علیه ایالات متحده عمل کند».
در مورد نشانههای بازگشت «القاعده» به افغانستان، گفت: «ما با استفاده از رویکردی که شامل تمامی دولت آمریکا میشود و با همکاری با شرکا و متحدان، در تلاش برای جلوگیری از ظهور مجدد تهدیدات خارجی از افغانستان هستیم»، و افزود: «ما به طور مداوم بر روی(حرکت) طالبان فشار میآوریم تا به تعهدات خود در زمینه مقابله با تروریسم پایبند باشد».
«الشرق الأوسط» سئوالاتی درباره ادعاهای بازگشت «القاعده» به افغانستان به وزارت خارجه دولت «طالبان» ارسال کرد، اما تا زمان انتشار این گزارش، پاسخی دریافت نکرد.