فرصت‌هایی برای اصلاح حکومت خودگردان و ‌«حماس»

دفترهای سفر فلسطین را با مذاکرات پیچیده و روابط دشوار خود می‌گشاید (2)

TT

فرصت‌هایی برای اصلاح حکومت خودگردان و ‌«حماس»

 مصاحبه یاسر عبد ربه با  غسان شربل سردبیر الشرق الاوسط. «الشرق الأوسط»
مصاحبه یاسر عبد ربه با غسان شربل سردبیر الشرق الاوسط. «الشرق الأوسط»

عملیات «طوفان الاقصی» مردم فلسطین را در چهارراهی بین نکبه جدید و گشودن افق برای تشکیل کشور فلسطین قرار داد. سئوالات زیادی در افکار عمومی فلسطین و خارج از آن مطرح می‌شود: عملیات «حماس» چه بود؟ واکنش اسرائیل چطور؟ شرایط پیوستن «حماس» به روند صلح چگونه است؟ درباره حکومت خودگردان و «روز بعد» چطور؟ از آنجا که زمان حال فرزند تجربیات گذشته است، من به دنبال کسانی بودم که در دهه‌های گذشته شریک و شاهد بودند.
از زمان «نبرد کرامه» در سال 1968، یاسر عبدربه در اقدامات فلسطینی‌ها شرکت داشته است. او از جنبش ناسیونالیست عرب آمد و شاهد تولد «جبهه مردمی برای آزادی فلسطین» و سپس «جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین» بود که به حزب «فدا» منتهی شد. عبدربه علاوه بر این سمت‌های رهبری جزبی، دبیر کمیته اجرایی «ساف» و نزدیک به یاسر عرفات، رئیس‌جمهوری فقید فلسطین و در کنار او در مذاکرات با اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها و همچنین در روابط با بغداد، دمشق و طرابلس بود. هدف از گفت‌وگو شروع از زمان حال و یادآوری برخی از نقاط عطف و درس‌های گذشته بود. دیروز یخش اول این‌گفت‌وگو منتشر شد و اکنون بخش دوم:

آیا حکومت خودگردان اصلاح پذیر است؟ آیا «ساف» قابل اصلاح است؟ آیا «حماس» در معرض تغییر است؟ عبدربه معتقد است که همه اینها ممکن است. «یعنی (حماس) قادر به تغییر است و باید تغییر کند و خود را نیز به سرنوشت غم انگیز محکوم نکند. (حماس) اکنون با استقبال گسترده فلسطینی‌ها در همه جا و از سوی طرفداران بسیار در منطقه عربی و حتی در سطح جهانی مواجه شده است. کسانی هستند که آنچه را که اتفاق افتاده توجیه می‌کنند و می‌گویند که درگیری در 7 اکتبر آغاز نشده است و مسئول درگیری جهانی است که در ابتدا از (اسلو) استقبال کرد و سپس به تدریج اهدافی را که برای آن توافق‌نامه «اسلو» ایجاد یا امضا شد، کنار گذاشت. از جمله پذیرفتن عمل انجام شده‌ای که اشغالگری اسرائیل را بازتولید کرد.در اشکال سخت گیرانه‌تر و افراطی‌تر از نظر شهرک‌سازی، نقشه کرانه باختری را از نو ترسیم کرد تا امکان تشکیل کشور فلسطین ناممکن شود. (حماس) می‌تواند، و (فتح) می‌تواند، اما این مستلزم یک تصمیم واقعی از سوی هر دو طرف برای بازنگری مجدد همه رفتارهای سیاسی است که انجام داده‌اند. ما به دولتی نیاز داریم که نوعی اجماع ملی تشکیل دهد، نه دولت این جناح یا آن جناح. نه دولت غزه (حماس) و نه دولت کرانه باختری (فتح)، بلکه یک دولت اجماع ملی مورد قبول همه طرف‌ها و پذیرفته شده در درجه اول توسط افکار عمومی ملی فلسطین است. مدیریت وضعیت فلسطین در جهت دستیابی به راه حل مطلوب که همان کشور فلسطینی مستقل است.

اختیارات رئیس جمهوری و «تصمیم صحیح»

رئیس جمهوری یاسر عرفات تلاش برای محدود کردن اختیارات خود را نپذیرفت و من در میانه این تجربه بودم. آیا رئیس جمهوری محمود عباس محدودیت اختیارات خود را می‌پذیرد؟ وی پاسخ داد:« محدود کردن اختیارات کسی از جمله رئیس جمهوری محمود عباس لازم نیست. محمود عباس برای اعمال اختیارات واقعی خود می‌تواند تشکیل دولت اجماع ملی را آغاز کند یا خواستار تشکیل دولت اجماع ملی شود (این نشست قبل از استعفای دولت فلسطین انجام شد) و گفت‌و گو را سریع و بدون عوارض آغاز کند. که در انواع دیالوگ‌های قبلی که به بن بست می‌رسید شاهد بودیم. ما دولتی می‌خواهیم که بتواند به نمایندگی از فلسطینی‌ها، با حمایت همه فلسطینی‌ها، از جمله نیروهای سازمان یافته آنها، «فتح»، «حماس»... و غیره صحبت کند.
او می‌تواند از محاسبات محدود خارج شود و جایگاه و نقش خود را حفظ کند. اما او باید اول تصمیم بگیرد. زیرا یاسر عرفات در لحظه‌ای که باید آن تصمیم را می‌گرفت، تصمیم مناسبی نگرفت. در بحبوحه انتفاضه دوم فلسطین، یاسر عرفات باید با جسارت صدای خود را در برابر عملیات مسلحانه‌ای که غیرنظامیان را هدف قرار می‌داد و اشغالگران اسرائیل از آن حداکثر بهره برداری را می‌کردند تا نابودسازی همه توان و اقتدار حکومت فلسطین از جمله نابودی خود پیمان «اسلو» را توجیه کنند، بلند می‌کرد.

راه حل مشکل «اسلو» است

یاسر عرفات در «اسلو» به تدریج گرایی، یعنی سیاست اجرای مرحله‌ای توافق با اسرائیلی‌ها متقاعد نشده بود. او یک ترس واقعی داشت و ثابت شد که این ترس مشروع است که اسرائیلی‌ها می‌توانند در اولین مرحله مندرج در «توافق اسلو» توقف کنند و سپس از تکمیل این مرحله به سمت مراحل واقعی که به قدس و همه اراضی فلسطین، خروج از آنها و رسیدگی به آوارگان و رسیدگی به شهرک سازی‌ها در سرزمین‌های فلسطینی مربوط می‌شود دست بکشند. او از این می‌ترسید، اما او آزمایش کرد.

می‌دانید، در مذاکرات «اسلو»، حتی زمانی که تقریباً به توافق می‌رسیدیم، اسرائیلی‌ها فقط به ما پیشنهاد می‌کردند که از غزه عقب نشینی کنیم و کرانه باختری را برای مرحله دوم، یعنی بعد از 5 سال، در اشغال اسرائیلی‌ها نگه داریم. یاسر عرفات کسی بود که به زور مداخله کرد و گفت: من عقب نشینی از غزه را قبول دارم، اما می‌خواهم در کرانه باختری هم جای پایی داشته باشم. بنابراین، ما به «توافق غزه و اریحا» رسیدیم. این به لطف یاسر عرفات و مداخلات او بود و نه به لطف مذاکره‌کنندگان فلسطینی و اسرائیلی که به نسخه اول «توافق اسلو» رسیدند.
بعد از اینکه اسرائیل فرمول «غزه و اریحا» را پذیرفت و شاید قبل از آن، به این فکر می‌کردند که مثلاً بخشی از منطقه جنین را به حکومت منتقل کنند تا مسئولیت آن یا مناطق دیگر را بر عهده بگیرد و سپس موضوع به پیشنهاد اسرائیل منطقه اریحا تعیین تکلیف شد. شاید به این دلیل که فکر می‌کردند این منطقه همان منطقه‌ای است که در آن زمان تراکم سکونتگاهی نسبی نداشت و در مقایسه با مناطق دیگر از نظر جمعیتی و جغرافیایی در بقیه کرانه باختری حاشیه بود، اما مشکل یاسر عرفات مانند کسانی که در «فرایند اسلو» شرکت کردند، از جمله من، و بدون اینکه بخواهم نقش خود را تا حدی زیبا جلوه دهم، این است که به خطر شهرک‌سازی اسرائیل با چشم اندازی که در آن زمان سزاوار و لازم بود نگاه نمی‌کردند.
کسانی بودند که معتقد بودند وقتی تشکیلات خودگردان فلسطین در غزه و اریحا تأسیس شد، خود شهرک نشینان متوجه خواهند شد که این آغاز راه است و باید خود را برای رفتن و بازگشت به جایی که از آنجا آمده‌اند آماده کنند. این اتفاق در واقعیت رخ نداد، اما عکس آن اتفاق افتاد. با گذشت سالها، شهرک‌سازی بیشتر و بیشتر گسترش یافت. هیچ ارزیابی واقعی ناشی از آگاهی واقع بینانه از وسعت شهرک‌سازی، گسترش آن در سرزمین‌های فلسطینی و حتی دانش فرهنگی از تفکر صهیونیستی وجود نداشت.

آشپز فلسطینی «اسلو»

اعضای آشپزخانه «اسلو» چه کسانی بودند و آیا محسن ابراهیم، دبیر کل «سازمان کار کمونیستی» با آن ارتباطی داشت؟ وی گفت:« یاسر عرفات، محمود عباس، احمد قریع، شخص حقیر من و حسن عصفور که با قریع در مذاکرات مستقیم «اسلو» شرکت کردند. تصمیم در آنجا گرفته شد، اما یاسر عرفات حرف آخر را در این تصمیم زد. محسن ابراهیم با همه رابطه داشت و او را از روند مذاکرات در جریان می‌گذاشتند، اما البته محسن آن‌قدر باهوش بود که از ورود به بطن گفتگوهای داخلی فلسطین یعنی وارد شدن به بحث نهایی و تصمیم نهایی فلسطین فاصله گرفت. محسن نظر می‌داد و پیشنهاد و سئوال می‌کرد که همه با ارزش بود، اما نمی‌گفت این موردی را که به آن رسیدید قبول کنید یا نپذیرید. او داشت فاصله می‌گرفت و متوجه می‌شد که به عنوان یک فرد بسیار باهوش، مهم نیست که چقدر از جزئیات و پیچیدگی‌های اوضاع فلسطین اطلاع دارد، نه از منظر سیاسی، حتی از نظر جغرافیایی و جمعیتی، و از وضعیت موجود در فلسطین، در کرانه باختری، نوار غزه و قدس، او به اندازه کافی دانش نداشت و بنابراین هیچ‌کس در این وضعیت تأثیری بر پذیرش یا عدم پذیرش این شرط اسرائیل ندارد.
آیا محمود درویش شاعر بزرگ از «اسلو» آگاه بود؟ پاسخ می‌دهد: «من شخصاً به او اطلاع دادم و محمود از ابتدا محتاط بود. هشدارهای او هشدارهای کلی بود. ابتدا باید سعی کنید در دام اسرائیل نیفتید و تعهدات مشخص و دقیقی در مورد مسائل اصلی بگیرید: بیت المقدس، عقب نشینی کامل، شهرک‌سازی و البته مسئله پناهندگان. محمود دقیق‌تر و واقع‌بینانه‌تر از دیگران معنی شهرک را می‌دانست.
بر اساس تجربه مستقیم می‌توانم بگویم که دانش کافی برای هشدار نسبت به خطر، نگاه حاشیه‌ای به شهرک‌سازی داشتم و عواقب حضور و پا گذاشتن دوباره ما بر روی تنها بخشی از سرزمین میهنمان باعث می‌شود سکونتگاه به عقب برگردد و به تدریج خود به خود ناپدید می‌شود. من اهل آن حرکت نبودم، هشدار می‌دادم، اما اخطار من نه با شدت لازم، نه پرصدا، بلکه به شدت شرایط بود. از سوی دیگر، یاسر عرفات از واقعیت واقعی شهرک‌سازی و وجود شهرک‌ها اطلاعی نداشت و دیگران نمی‌دانستند و من مطمئن هستم که حتی ابومازن (رئیس جمهوری عباس) هم نمی‌دانست. آنها بیشتر از معرفت واقعی، تأثیراتی داشتند، تصوراتی از این قبیل که این یک وجود موقت است و نه وجود ثابت با ویژگی ماندگاری در زمین.
بارها، بسیاری از مردم منطقه عرب، حتی رهبران، معتقد بودند که این شهرک‌ها کاروان‌های متحرکی هستند که می‌توان آن‌ها را در یک لحظه بیرون آورد و آن‌ها را بکسل کرد.»

شوک عرفات از شهرک‌ها

پس از سال 1996، زمانی که حکومت در «غزه و اریحا»، استقرار یافت در اختیار گرفتن اقتدار مدنی و امنیتی در شهرهای اصلی کرانه باختری رخ داد.

شهرها، خارج از «منطقه A»، و تقسیم کرانه باختری به سه نوع مناطق: «منطقه A»، که در آن حکومت کنترل کامل دارد، «منطقه B»، که در آن حکومت کنترل غیرنظامی دارد، و «منطقه C»، که در آن اسرائیل کنترل مدنی و امنیتی بر منطقه‌ای معادل 60 درصد از کرانه باختری را در دست دارد. مهم این است که بعد از این اتفاق سرانجام به عقب‌نشینی اسرائیل از «رام الله» رسیدیم.
عرفات به «رام الله» آمد و باید به اردن می‌رفت. هوا مه آلود بود و از انتقالش از «رام الله» به عمان با هلیکوپتر جلوگیری شد، بنابراین ما می‌خواستیم مسیر زمینی را که از «رام الله» به تقریباً حومه بیت‌المقدس منتهی می‌شود، از دره اردن، اریحا عبور کرده و سپس به اردن حرکت کنیم. من با عرفات در ماشین تنها بودم. ما از «رام الله» از طریق حومه بیت المقدس سرازیر شدیم. قبل از آن، حتی قبل از عقب‌نشینی اسرائیلی‌ها، منطقه به منطقه کل کرانه باختری را گشته بودم تا با کشورم، توپوگرافی آن و واقعیت سکونت در آن کشور آشنا شوم، شاید از همان لحظه اول ابتکار عمل را به دست گرفتم تا یک کنفرانس ملی برای مقاومت در برابر اسکان تشکیل دهیم، و ما هنوز در اریحا هستیم و به بقیه شهرها نرسیده‌ایم.
در راه، یاسر عرفات از من پرسید: «اینها چیه؟» به او گفتم: اینها شهرک‌اند. تعجب کرد.«آیا اینها شهرک‌‌ هستند؟». شهرک‌ها، یعنی شهرها، با زیرساخت‌هایی حتی پیشرفته‌تر از روستاهای فلسطینی، و شهرک‌هایی که گسترده‌تر و گسترده‌اند و همه عناصر زندگی مدنی را در زمین در خود دارند. هر کیلومتر که می‌پرسید، به او می‌گفتم: اینجا شهرک است. یاسر عرفات سکوت کرد و متحمل شوکی شد، نه احساسی، بلکه سیاسی، زیرا او با واقعیت شهرک‌سازی بهتر از آنکه در غزه بشناسد، آشنا شد. در غزه شهرک‌های کوچک با پاسگاه‌هایی وجود داشت که توسط حضور انسانی و جغرافیایی فلسطینی‌ها احاطه شده و توسعه یافته بودند، این حضور بر خلاف واقعیتی که در کرانه باختری وجود داشت، شکننده بود و دوام زیادی نداشت.

«کوچک‌پنداری» عباس از شهرک‌سازی

یک بار من و ابومازن راهی اسرائیل بودیم تا در سفارت مصر با تعدادی از اسرائیلی‌ها با حضور و شرکت سفیر وقت مصر جلسه‌ای برگزار کنیم، در هرزلیا، محل اقامت سفیر و نه در سفارت در تل آویو. این در اواخر دهه نود بود. در راه، هیچ سرزمینی بین کرانه باختری و اسرائیل وجود نداشت. سرزمین حرام بود، یعنی سرزمین حائل. اسرائیلی‌ها وارد این منطقه شده و شروع به ساخت شهرک‌های جدید کرده بودند. به ابومازن اشاره کردم و به او گفتم: آنهایی که از شهرک‌سازی صحبت می‌کنند، این سرزمین حائل بی‌کسی که باید به ما بازگردد یا حداقل بین ما تقسیم شود، شروع به ساختن شهرک کرده‌اند. ابومازن نگاهی به من کرد و گفت:« اشکالی ندارد. همه اینها به ما برمی‌گردد. ما همه چیز را پس خواهیم گرفت.» دیدگاه او نسبت به شهرک‌ها از درجه تحقیر بالایی برخوردار بود، و من فکر می‌کنم حتی پس از اینکه رئیس‌جمهوری شد، دیدگاه او نسبت به شهرک‌ها یکسان بود: اینکه همه این‌ها از بین می‌رود، می‌توان آن را بازسازی کرد. و این یک خطر بزرگ مطرح نشد همانطور که برخی دیگر تصور می‌کردند، چه سازمان‌های غیر دولتی فلسطینی، چه شخصیت‌های فلسطینی، و یا رهبران... و غیره.

عرفات و شخصی‌سازی رویای کشور

از عبد ربه پرسیدم: آیا به نظر تو یاسر عرفات می‌خواست به عنوان کسی که بخشی از سرزمین‌های فلسطینی را پس گرفته و پس از خسته شدن از جنگ پایتخت‌ها و اوضاع عربی و بین‌المللی، وارد تاریخ شود و می‌خواست در سرزمین‌های فلسطینی قبری داشته باشد؟ او پاسخ داد: «البته یاسر عرفات می‌خواست اولین فلسطینی باشد که برای فلسطینی‌ها خلق می‌کند یا فلسطینی‌ها را به سمت ایجاد یک کشور مستقل هدایت می‌کند. این رؤیا او را رها نکرد. بسیاری از اوقات، برخی از رهبران نسبت به یک ایده خاص وسواس پیدا می‌کنند و خود را با آن ایده می‌شناسند. بین شخص آنها و حقوق ملی یا سیاسی کل یک قوم. او رؤیایی شبیه به آنچه نلسون ماندلا و شاید گاندی و دیگران در خواب می‌دیدند داشت. یاسر عرفات می‌خواست قهرمانی باشد که نسل‌ها در وجدان مردم فلسطین تثبیت شود. یاد و خاطره و دستاوردهای او برای نسل‌های آینده ماندگار است.
مشکل یاسر عرفات این بود که او اولویت را به کنترل حکومت بر مکان‌هایی می‌داد که در آن تجمعات عمده مردم فلسطین وجود داشت. تسلط حاکمیت بر مردم، بر مردم، نه به معنای بد کنترل، بلکه به معنای حاکمیتی، یعنی او نماینده این مردم است و موضوع زمین را تا حد زیادی دست کم می‌گیرد، گویی زمانی که با نهادهایی که دارای ارگان‌های مختلف هستند، قدرتی به وجود بیاید، زمین خود به خود باز خواهد گشت. دولت و نمایندگی دارد و همه مردم فلسطین تابع آن هستند. این مردم از طریق انتخابات نمایندگان خود را برای این مرجع انتخاب می‌کنند.
من می‌خواهم در اینجا مثالی از این موضوع بزنم.

در مرحله‌ای که پس از بازگشت حکومت به میهن و شروع مذاکره برای توافقی به نام استقرار مجدد و کنترل کامل فلسطینی‌ها بر شهرهای اصلی کرانه باختری در حال مذاکره بودیم، جلسات مستمری چه در طابای مصر و چه برخی مواقع در برخی جاها مانند نوار غزه، اطراف غزه و بارها در رام الله و برخی مناطق فلسطینی، یاسر عرفات و شیمون پرز که مسئول اصلی آن بود جلسه می‌گرفتند و قبل از آن در زمان حیات اسحاق رابین، با رابین.
زمانی که بر سر گسترش حضور حکومت در همه شهرها به توافق رسیدیم، جلسه‌ای با پرز برگزار شد. در این جلسه من در کنار عرفات نشسته بودم و پرز با صراحت و وقاحت تمام به او گفت: ما نمی‌توانیم استقرار مجدد در کرانه باختری را تکمیل کنیم زیرا برخی شهرک‌های پرت هستند که سرنوشت آنها قطعی نشده زیرا این موضوع به مذاکرات نهایی مربوط می‌شود. وضعیت شهرک‌های منزوی وجود دارد که باید راه خود را برای ارتباط با اسرائیل بدون عبور از مناطق پرجمعیت فلسطینی بیابند. گفت: همه آنها فقط پنج راه است. من کنار یاسر عرفات نشسته بودم که یکی از این دو را انتخاب می‌کرد که از بقیه شهرها عقب نشینی کند یا موافقت کند. در گوشش گفتم و برایش نوشتم: قبول نکن ابوعمار. قبول نکن. زیرا نه به یک احساس بلکه به تجربه و‌دانش تبدیل شده است که پنج راه می‌توانند پنجاه راه شوند. شیوه مذاکره اسرائیلی‌ها این است: آنچه را که از شما می‌خواهد ساده می‌کند و آنچه را که شما از او می‌خواهید پیچیده، حتی اگر هزار امضا و هزار تعهد باشد و با جزئیات و دقت مشخص شود. و این چیزی است که اتفاق افتاد. یاسر عرفات کمی فکر کرد، حداقل انتظار داشتم جلسه را به تعویق بیندازد، سپس به انگلیسی به او گفت: «ببرش». شیمون پرز این درس را فهمید. شما می‌توانید با یاسر عرفات چانه بزنید تا قدرت و نفوذش را در کرانه باختری در ازای دستاوردهایی در مورد شهرک‌سازی‌ها گسترش دهید و بدون اینکه سر و صدایی در مورد آنها ایجاد کنید، آنها را بپذیرید.



نصرالله در صحنه آخر: این‌گونه ارتباط با تهران قطع شد

أنصار «حزب الله» يشاهدون حسن نصر الله وهو يُلقي خطاباً عبر شاشة عملاقة داخل مسجد في الضاحية الجنوبية بيروت في نوفمبر 2019 (أ.ف.ب)
أنصار «حزب الله» يشاهدون حسن نصر الله وهو يُلقي خطاباً عبر شاشة عملاقة داخل مسجد في الضاحية الجنوبية بيروت في نوفمبر 2019 (أ.ف.ب)
TT

نصرالله در صحنه آخر: این‌گونه ارتباط با تهران قطع شد

أنصار «حزب الله» يشاهدون حسن نصر الله وهو يُلقي خطاباً عبر شاشة عملاقة داخل مسجد في الضاحية الجنوبية بيروت في نوفمبر 2019 (أ.ف.ب)
أنصار «حزب الله» يشاهدون حسن نصر الله وهو يُلقي خطاباً عبر شاشة عملاقة داخل مسجد في الضاحية الجنوبية بيروت في نوفمبر 2019 (أ.ف.ب)

دبیرکل سابق «حزب‌الله»، حسن نصرالله، در ماه‌های آخر پیش از ترور خود بر این باور بود که «جنگ پشتیبانی» تا پایان تحت چارچوب «قواعد درگیری» باقی خواهد ماند و ایران هیچ‌گاه ۴ دهه «مقاومت اسلامی» در لبنان را به راحتی از دست نخواهد داد. اما محاسبات نادرست، حزب‌الله را از گرفتن تصمیمات قاطع درباره جنگی که از سپتامبر ۲۰۲۴ به جنگی خونین و همه‌جانبه تبدیل شده، باز داشت.
این تحقیق نشان می‌دهد که «اسرار میدانی» با افرادی از حزب‌الله که توسط اسرائیل ترور شدند دفن گردید. با از دست دادن این افراد، نصرالله کارآمدی خود را در کنار جانشینانشان که از آگاهی‌های میدانی محروم بودند، از دست داد. با این حال، روایت مخالفی نیز وجود دارد که بیان می‌کند مشکل حزب‌الله نه در رهبری، بلکه در از دست دادن «نیروی ناظر بر موشک‌ها»، که به نوعی «واحد نادر» در حزب و جنگ بودند، نهفته است.
این تحقیق بر مبنای مصاحبه‌هایی با شخصیت‌های لبنانی و عراقی است که در سال ۲۰۲۴ با رهبری حزب‌الله در تماس بودند. این مصاحبه‌ها بین ماه‌های اوت و اکتبر ۲۰۲۵ انجام شد و شامل افرادی از رهبران سابق، روحانیون و اعضای امنیتی بود که هویت برخی از آن‌ها به دلایل امنیتی پنهان می‌ماند.
با وجود اینکه جنگ پشتیبانی در لبنان به صحنه‌ای برای روایت‌های متناقض تبدیل شده است، شهادات در بخش‌هایی از شکاف‌های صحنه آخر پیش از ترور نصرالله، بین ژانویه و سپتامبر ۲۰۲۴، پر کرده است. طبق آمار مقامات لبنانی در این مدت حدود ۳۷۶۸ نفر کشته و بیش از ۱۵ هزار نفر زخمی شدند، در حالی که گزارش دانشگاه تل‌آویو حاکی از آن است که «حزب‌الله» حدود ۲۵۰۰ نفر از نیروهای خود را در حملات هوایی که بیش از ۱۲ هزار نقطه را هدف قرار داد، از دست داده است. مهم‌ترین این اهداف حسن نصرالله و رهبران نظامی از نخبه‌های «جهادی» حزب‌الله بودند.

گروه وسیعی از لبنانی‌ها به سخنرانی تلویزیونی حسن نصرالله، دبیرکل سابق «حزب‌الله»، چشم دوخته بودند (آسوشیتدپرس)

جنگ در چارچوب قواعد درگیری

به گفته یکی از شخصیت‌های لبنانی که رابطه نزدیکی با فرماندهان نظامی حزب‌الله داشت، در هفته‌های نخست جنگ، اعتقاد غالب در حزب‌الله این بود که «قواعد درگیری» برقرار خواهد ماند و «جنگ به جنگی باز» تبدیل نخواهد شد.
این فرد که حاضر شد با «الشرق الأوسط» صحبت کند به شرطی که هویتش فاش نشود، گفت که در یکی از جلسات خصوصی افراد تاثیرگذار حزب‌الله در مراحل اولیه جنگ، «محاسبات نصرالله تنها به درگیری‌های محدود در محدوده مزارع شبعا می‌پرداخت.»
استفاده از مزارع شبعا به طور مجازی، اشاره به درگیری‌های کلاسیک میان «حزب‌الله» و ارتش اسرائیل با استفاده از پهپادهای بمب‌گذاری‌شده یا موشک‌های محلی ساخت خود بود.
وضعیت ذهنی حزب‌الله تا حدودی در چارچوب «معادله بازدارندگی» از زمان توافق برای توقف عملیات گسترده پس از جنگ ۲۰۰۶ باقی مانده بود. اگرچه نصرالله در سخنرانی معروف خود در آن زمان گفته بود که «به جنگی باز می‌رود»، اما او بیشتر از آنچه که واقعاً رخ داد، پیش نرفت.
این شخصیت لبنانی به نقل از یکی از فرماندهان حزب‌الله که بعدها گفته شد به شدت زخمی شده و از دید عموم پنهان گشته، بیان کرد که «بخشی از برنامه‌های حزب‌الله بعد از (طوفان الاقصی) این بود که ایران روزی در مذاکرات قادر به برقراری بازدارندگی و توقف آتش شود.»
وی به «الشرق الأوسط» گفت: «حزب‌الله انتظار داشت که ایران تعادل را به درگیری مختل بازگرداند، مادامی که «رابطه مستحکم» بین تهران و ضاحیه جنوبی برقرار باشد، و به لحظه‌ای برسیم که آتش‌بس بدون تلفات عظیم برقرار شود.»
مسئولان ایرانی، به ویژه علی خامنه‌ای، رهبر انقلاب اسلامی، بارها اظهار کرده‌اند که تهران از متحدان خود دست نخواهد کشید، و نصرالله خود نیز همواره به ایران به عنوان عامل حفظ انسجام و حمایت مالی و تسلیحاتی حزب‌الله ارجاع داده است.

سه چشم

یک روحانی شیعه در حومه نزدیک به ضاحیه بیروت به «الشرق الأوسط» گفت که نقطه عطفی وجود داشت که نقشی تعیین‌کننده در تأخیر «حزب‌الله» در درک مسیر سریع جنگ همه‌جانبه ایفا کرد.
این روحانی که تابعیت لبنانی دارد و علوم دینی را در نجف آموخته، چهار جوان از خانواده‌اش را در طول جنگ از دست داده بود که دو نفر از آن‌ها در حمله هوایی اسرائیل در «العدیسه»، یکی از شهرهای «مرجعیون» در جنوب لبنان کشته شدند. او می‌گوید که نصرالله نیز چندین فرمانده را از دست داده که معادلات را در میدان جنگ تغییر دادند.
این روحانی که به نظر کمتر از شصت سال دارد، می‌گوید: «در نهایت مشخص شد که هر زمان یک فرمانده میدانی کشته می‌شود، نصرالله یکی از چشم‌هایی که به او کمک می‌کرد تا دید واضحی داشته باشد، از دست می‌دهد. دبیرکل سابق حزب‌الله به شدت به پیگیری‌های میدانی علاقه‌مند بود، اما شروع به از دست دادن ابزارهای مؤثر خود کرد.»
براساس این شهادت، بیشترین تأثیر بر نصرالله از دست دادن سه فرمانده بود: طالب عبدالله، که به «ابو طالب» معروف بود، ابراهیم عقیل، معروف به ابراهیم تحسین، و وسام الطويل که ارتباطاتی با دبیرکل سابق حزب‌الله داشت، اما این ارتباطات به سختی قابل تأیید است.
از بررسی زمان‌بندی کشته شدن این سه فرمانده مشخص می‌شود که نصرالله شروع به از دست دادن آنچه در طول مراحل پر تغییر «جنگ پشتیبانی»، «سه چشم» نام گرفتند، می‌کند.

تصویر ترکیبی از فرماندهان نظامی حزب‌الله از چپ: ابراهیم عقیل، وسام الطويل، طالب عبدالله

طویل، که یکی از فرماندهان برجسته در نیروهای «الرضوان» حزب‌الله بود، در تاریخ ۸ ژانویه ۲۰۲۴ کشته شد. در تاریخ ۱۱ ژوئن ۲۰۲۴، حمله هوایی اسرائیل به خانه‌ای در روستای جویه در جنوب لبنان منجر به کشته شدن طالب عبدالله، معروف به «ابو طالب»، شد که مسئول عملیات حزب‌الله در منطقه مرکزی خط مرزی جنوب لبنان تا رودخانه لیطانی بود. گفته شد که این ترور یکی از سخت‌ترین ضربات برای نصرالله بود.
در ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۴، نصرالله همچنین ابراهیم عقیل، فرمانده شورای نظامی، که جانشین فؤاد شکر بود، که در ۳۰ ژوئیه ۲۰۲۴ ترور شده بود، از دست داد.
در نهایت، به گفته روحانی مذکور «نصرالله در محاصره اطلاعات میدانی گمراه‌کننده قرار گرفت و فرماندهان حزب‌الله در میدان نمی‌توانستند وضعیت را در لحظات حیاتی توضیح دهند».
در برخی از دوره‌ها، نوعی از هرج و مرج در اتاق‌های عملیات حاکم بود. فرماندهان در میدان از «بی‌نظمی» شکایت داشتند، چرا که به گفته منابع لبنانی. نیروها بیشتر تحت تأثیر اضطراب و شک قرار می‌گرفتند تا انضباط لازم.
علاوه بر این سه فرمانده، نصرالله همچنین فرمانده واحد «عزیز»، محمد نعمه ناصر، را در ۳ ژوئیه از دست داد. تنها علی کرکی باقی مانده بود که در حمله‌ای به منطقه «ماضی» در ضاحیه در ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴ به همراه نصرالله کشته شد.
با وجود از دست دادن این سه فرمانده، نصرالله و اطرافیانش در طول هشت ماه همچنان در چارچوب «قواعد درگیری» فکر می‌کردند و مواضعش «جنگ همه‌جانبه» را رد می‌کرد.
نصرالله پس از ترور طویل گفت که «عملکردهای مقاومت با دقت مدیریت می‌شود و نه از روی واکنش‌های احساسی». پس از ترور ابو طالب، رسانه‌های لبنانی به نقل از منابع حزب‌الله گزارش دادند که «پاسخ در چارچوب مرزها خواهد بود، و نه جنگی همه‌جانبه به طور فوری». در مراسم تشییع ابراهیم عقیل، نعیم قاسم سخنرانی مفصلی داشت که خلاصه آن این بود که حزب‌الله «وارد مرحله جدیدی شده که در آن جنگ حساب باز است». چند روز بعد، نصرالله ترور شد.
علی امین، ناشر و نویسنده لبنانی، می‌گوید که نصرالله «معتقد بود حزب‌الله از نظر نظامی قادر به بازدارندگی اسرائیل است و از وقوع جنگ همه‌جانبه جلوگیری می‌کند، اما این ارزیابی بعدها اشتباه از آب درآمد».

یک زن لبنانی در مقابل دفتر «حماس» که در اثر حمله اسرائیلی تخریب شده است، پس از اینکه صالح العاروری در ضاحیه جنوبی بیروت در ۲ ژانویه ۲۰۲۴ کشته شد (د.ب.ا)

«پهپاد» حزب‌الله را به خوبی می‌شناسد

مشکل اصلی «حزب‌الله» در خود این حزب نهفته است؛ در نحوه سازماندهی فرماندهان و جایگزینی آن‌ها.
بر اساس منابع لبنانی، فرماندهان میدانی که از ژانویه تا نوامبر (نوامبر) ۲۰۲۴ ترور شده‌اند، اعضای یک زنجیره قطع‌شده از رهبری بوده‌اند. آن‌ها بخشی از یک ساختار مؤسسه‌ای یا سلسله‌مراتب نبودند که تجربه و اطلاعات را به راحتی منتقل کند.
منابع می‌گویند که «فرمانده جایگزین نتوانسته بود تمامی اسرار فرمانده‌ای که ترور شده را درک کند؛ برخی جزئیات عملیاتی همچنان در خفا ماند. این یکی از مشکلات نصرالله در مدیریت جنگ و ادامه فعالیت حزب بود.»
براساس مصاحبه‌هایی که «الشرق الأوسط» انجام داده است، هر فرمانده در «حزب‌الله» سیستم خاص خود را از روابط، اطلاعات و روش‌ها بر اساس تجربه شخصی خود می‌سازد و زمانی که کشته می‌شود، تجربه‌اش با او دفن می‌شود. این شامل نقشه‌های حزبی نیز می‌شود که در نهایت به دارایی‌های شخصی تبدیل می‌شود، حتی اگر مربوط به انبارهای سلاح یا برنامه‌های استقرار باشد، این اطلاعات با صاحبش دفن می‌شود.
یک روحانی لبنانی می‌گوید: «در یک مرحله از جنگ، در حالی که «درون» (پهپاد) اسرائیلی در حال پرواز بر فراز یک واحد از «حزب‌الله» بود، بیشتر از فرمانده میدانی جدید که مسئولیت خود را به تازگی گرفته بود، در مورد حزب‌الله اطلاعات داشت»،.

اسرائیل از «سوراخ سوزن»

شک و تردید برای اولین بار پس از ترور صالح العاروری، معاون سابق رئیس دفتر سیاسی «حماس»، در ۲ ژانویه ۲۰۲۴ به دایره حسن نصرالله رخنه کرد.
روحانی لبنانی می‌گوید که هفته اول آن سال بسیار سخت بود، زیرا با ترور وسام الطویل نیز به پایان رسید. در داخل حزب به طور محدود شنیده شد که «نصرالله آنچه که اتفاق افتاد را پیش‌بینی نکرد (...) او پس از این دو ترور مدتی سکوت کرد.»
نصرالله تصمیم گرفت که دفاع کند نه حمله. علی امین می‌گوید که پس از ترور العاروری، گزارش‌هایی از درون حزب به رهبری رسید که چندین فرمانده نظامی و میدانی با نصرالله به طور فوری دیدار کردند و «خواستند که جنگ به نهایت خود برسد، به دلیل اینکه اسرائیل در حال شکار کردن کادرها و نیروهای حزب است»، اما پاسخ نصرالله به آن‌ها این بود: «هیچ‌گاه اجازه ندهید که به آن سمت برویم.»
واکنش حزب‌الله انقباض و غرق شدن در تردید عمیق بود. روحانی لبنانی می‌گوید که این معمولاً در «جنبش‌های اسلامی، به ویژه شیعه، است که به علت نیاز به بازنگری در خود، به انزوا می‌روند». با این حال، منابع امنیتی گزارش دادند که حزب‌الله شبکه‌های ارتباطی خود را بازبینی کرده تا شاید راهی برای یافتن «سوراخ سوزن» پیدا کند که اطلاعات به «دشمن» منتقل می‌شود.
در شهادتی از یک فرمانده شیعه عراقی که از سال ۲۰۱۵ با «حزب‌الله» لبنان در ارتباط بود، گفته شده که «کانال‌های ارتباطی با حزب‌الله بارها و بارها تغییر کرده بود، به ویژه با افزایش ترور‌ها در بیروت». او ادامه داد: «ما در هر بار که به چیزی از ضاحیه نیاز داشتیم، با افراد جدیدی آشنا می‌شدیم.»
گروه‌های عراقی «هشدارهایی که رفتار برخی افراد در حزب ایجاد کرده بود را درک کرده بودند، کسانی که معمولاً برای گروه‌های عراقی ارزیابی‌های سیاسی و میدانی ارائه می‌دادند». فرمانده عراقی گفت: «حزب‌الله نه تنها مرجع تحرکات میدانی ما بود، بلکه برای تعاملات سیاسی داخلی خود نیز به آن مراجعه می‌کردیم، بنابراین بسیاری در بغداد مشتاق بودند که کمک کنند.»
در آگوست ۲۰۲۴، ایرانی‌ها از گروه‌های عراقی خواستند که از «حزب‌الله» حمایت کنند. فرمانده عراقی گفت: «ما از آن‌ها پرسیدیم که چگونه این اتفاق می‌افتد. آن‌ها گفتند: در این مرحله باید در رسانه‌ها فشار بیاورید که آماده جنگ هستید.»
بعد از مدتی، پیام‌هایی از گروه‌های مسلح عراقی به ایرانی‌ها رسید که نشان می‌داد آمادگی برای جنگ در دفاع از «حزب‌الله» دارند، اما آن‌ها پاسخ دادند: «نه، حتی نصرالله هم این را نمی‌خواهد.»
در ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۴، گروه «کتائب سیدالشهداء» عراقی تعهد کرد که ۱۰۰ هزار نیروی نظامی به مرز لبنان بفرستد، اما هیچ‌کسی نرفت.

اسرائیل با هدف قرار دادن تعدادی از فرماندهان عالی‌رتبه حزب‌الله، ضربات سنگینی به ساختار نظامی این گروه وارد کرد که به طرز چشمگیری توان آن را تضعیف کرد ( ا.ف.پ)

جستجو برای درز اطلاعات

بوی خیانت از جایی به مشام رسید. این را فرمانده عراقی می‌گوید که تا سپتامبر 2024 به‌طور مکرر به بیروت رفت و آمد داشت. او می‌گوید: «در مناسبت‌های مختلف از واسطه‌ها خواسته شد که ماموریت‌هایشان برای انتقال پیام‌ها را متوقف کنند. در واقع حزب‌الله در حال آزمایش روش‌های دیگری بود.»
یک روحانی لبنانی توضیحی برای این وضعیت دارد. او می‌گوید: «حزب‌الله روش‌های مختلفی برای برقراری ارتباط امتحان کرد تا کشف کند که نفوذ از کجا رخ داده است. اسرائیل از کدام درز پنهانیبه دیوار امنیتی اطراف رهبری حزب نفوذ کرده است.»
اما انفجار دستگاه‌های ارتباطی بی‌سیم معروف به «پیجر»، ضربه شدیدی به حزب‌الله وارد کرد و رهبران را از یکدیگر و از شبکه‌های میدانی خود جدا ساخت. این واقعه باعث شد که سیستم به حالتی مشابه خاموشی کامل فرو برود. در یک مقطع، تلاش‌های باقی‌مانده در رهبری حزب برای ترمیم شکاف‌های اطلاعاتی که از اکتبر 2023 آغاز شده بود، شکست خورد.
روحانی لبنانی می‌گوید، در روزهای بعد از انفجار «پیجر» واحدهای میدانی حزب‌الله هیچ‌چیزی نشنیدند. رهبری وقت زیادی صرف کرد تا دوباره دستورات روتین را به «افسران واحدها» بدهد، اما این اقدامات به نتیجه نرسید.
طبق شهادتی که «الشرق الأوسط» به دست آورده، در آن زمان، یک فرمانده نظامی در حزب‌الله از نصرالله پرسید که آیا «قواعد درگیری» هنوز هم برقرار است؟ «غیرعادی بود که پاسخی مشخص دریافت نشد».
نصرالله به این نتیجه رسید که در مرکز یک جنگ تمام‌عیار قرار دارد که هیچ‌گاه نمی‌خواست وارد آن شود، اما دیگر خیلی دیر شده بود، همانطور که منابع از رهبران حزب‌الله در جلسات حیاتی نقل کرده‌اند.
علی محمد احمد، استاد رسانه‌های سیاسی، تحلیلی به نسبت نزدیک به روایت‌هایی که جریان مقاومت به‌طور گسترده قبول دارد ارائه می‌دهد. او می‌گوید که ادامه یافتن «قواعد درگیری» قدیمی می‌توانست به نفع حزب‌الله تمام شود، اما آنچه معادله را تغییر داد، برتری فنی و اطلاعاتی اسرائیل بود که حزب‌الله هرگز به آن فکر نکرده بود. این دقیقاً همان متغیری بود که از دست رفته بود.

تصویر نهایی

بسیاری گفته‌اند که نصرالله در 27 سپتامبر در تشییع محمد سرور، فرمانده واحد پهپادهای حزب‌الله، حاضر شد، پیش از آنکه به حاره حریک در ضاحیه جنوبی بیروت برود و در کنار عباس نیلفوروشان، معاون فرمانده «سپاه قدس» در لبنان، قرار گیرد.
آنچه بین آن‌ها گذشت، همچنان در پرده‌ای از سکوت باقی مانده است. هیچ‌کس نمی‌داند که آیا آن‌ها آخرین بار به بررسی وضعیت «جنگ پشتیبانی» پرداخته‌اند یا خیر. در نهایت، آن‌ها به پناهگاه زیرزمینی رسیدند که مقر مرکزی حزب‌الله بود و در آنجا سفرشان به پایان رسید. در حمله‌ای که اسرائیل اعلام کرده از مقادیر زیادی مواد منفجره فوق‌العاده برای تخریب استحکامات استفاده کرده است، نصرالله و نیلفروشان کشته شدند. روز بعد، سؤالات زیادی در ضاحیه و در همه‌جا برانگیخته شد.
روحانی لبنانی در حالی که به تصاویر کشته‌شدگان از خانواده خود نگاه می‌کرد، گفت: «بسیاری از افراد از محیط مقاومت مدت‌ها تحت تأثیر این شوک قرار گرفتند، اما در نهایت سؤال می‌کردند: چه کسی دیگری را فریب داد؟ حزب‌الله یا ایران؟ مقاومت یا ولی‌فقیه؟»

لحظه حمله به مقر «حزب‌الله» در حومه جنوبی بیروت و کشتن حسن نصرالله در تاریخ ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴ (د.پ.أ)

علی محمد احمد معتقد است که «ذهنیت حاکم در حزب‌الله یک روش اساسی داشت: اینکه آن‌ها نمی‌توانستند از جنگی که بر آن‌ها تحمیل شده بود، خارج شوند. به همین دلیل جنگ را ادامه دادند.»
علی امین نمی‌تواند تصور کند که نصرالله «وحدت جبهه‌ها» را اعلام کرده باشد مگر اینکه به حمایت ایران تکیه می‌کرد و به این باور رسیده بود که اسرائیل «به قدرت بازوهای حزب‌الله در لبنان، عراق و یمن حساب می‌کند». اما دریافت ضربات امنیتی و نظامی باعث سردرگمی نصرالله و تهران شد، تا جایی که «رابطه‌ای که میان آن‌ها بود قطع شد». به دلیل «بی‌اطلاعی آن‌ها از برنامه‌های جنگ اسرائیل در جنگ پشتیبانی»، نصرالله و ایران متوجه شدند که در تله افتاده‌اند.
علی محمد احمد می‌گوید که «حزب‌الله یک سیستم رهبری جمعی است. اما اسرائیل در مراحل اولیه جنگ با از کار انداختن اپراتورهای موشک‌های استراتژیک، به برتری رسید.» او معتقد است که «اپراتورها» «کالای نادری» بودند که جایگزینی برای آن‌ها سخت است. مشکل حزب‌الله نه در از دست دادن رهبران میدانی، بلکه در از دست دادن اپراتورها بود.
محمد علی احمد می‌گوید:«وقتی حزب‌الله صدها موشک را در روز آخر قبل از توقف آتش شلیک کرد، فهمیدیم که آن‌ها توانسته‌اند با اپراتورهای جدید موشک خون جدیدی به سیستم وارد کنند».
«هیچ‌کسی دیگری را فریب نداد.» مشکل اصلی این بود که هر دو طرف، ایران و حزب‌الله، در لحظه‌ای زندگی می‌کردند که قبل از هفتم اکتبر 2023 بود و هیچ‌کدام از آن‌ها نتوانستند ساعت را حرکت دهند.
عقیل عباس، پژوهشگر عراقی در حوزه مسائل آمریکا، می‌گوید که حزب‌الله و ایران نتواسته بودند به‌طور دقیق تغییرات بزرگی را که رخ داده بود درک کنند، علی‌رغم اینکه اسرائیل و بنیامین نتانیاهو بارها اعلام کرده بودند که آنچه اتفاق افتاده شبیه به حملات 11 سپتامبر در ایالات متحده است. «همه فهمیدند که قواعد قدیمی دیگر کار نمی‌کند و قوانین جدیدی با زور اعمال می‌شود.»
آنچه بحران را برای ایران و حزب‌الله عمیق‌تر کرد، این بود که واسطه‌های بین‌المللی از صحنه ناپدید شدند. به گفته عباس«در جنگ‌های قبلی، اروپایی‌ها، برای مثال، در تلاش برای متوقف کردن جنگ بودند، اما در این جنگ این‌گونه نبود»،.
هرچند سرعت اسرائیل نقش حیاتی در تفاوت ایجاد کرد. «ایران نمی‌توانست در برابر این سرعت واکنشی نشان دهد. این رویدادها از توان آن برای پاسخگویی فراتر بود، زیرا زمان برای آماده‌سازی به این حجم از مقابله نیاز داشت.»
با این حال، ایران تلاش کرد که در زمان دیرهنگام با نصرالله ارتباط برقرار کند و او را به کاهش تنش و شاید عقب‌نشینی ترغیب کند، پس از آنکه متوجه شد روش‌های فکری قدیمی دیگر کارساز نیست، اما نتواست او را مجبور به انجام کاری کند. پژوهشگر عراقی می‌گوید که ایران نصرالله را «مالک میدان» می‌دانست.
بعد از تقریباً یک سال از توقف آتش در لبنان، پایان جنگ در لبنان بستگی به اخگری دارد که هنوز در زیر آوار می‌درخشد، همانطور که روحانی لبنانی توصیف می‌کند. او می‌گوید: «لبنانی که قرار است به صلح برسد، در همان صفحه، جبهه‌ها و خطوط تماس جدیدی خواهد داشت.»

 

 


سلام به "الشرق الاوسط": انتخابات لبنان در موعد مقرر برگزار می‌شود

آرشیوی پارلمان لبنان
آرشیوی پارلمان لبنان
TT

سلام به "الشرق الاوسط": انتخابات لبنان در موعد مقرر برگزار می‌شود

آرشیوی پارلمان لبنان
آرشیوی پارلمان لبنان

در صحنه سیاسی لبنان دو موضوع اصلی در صدر تحولات قرار دارد؛ نخست، بیرون کشیدن قانون انتخابات از میدان منازعات سیاسی به‌گونه‌ای که برگزاری انتخابات پارلمانی در موعد مقرر، یعنی بهار ۲۰۲۶، تضمین شود.

نواف سلام، نخست‌وزیر لبنان، در گفت‌وگو با روزنامه الشرق الأوسط اظهار کرد: «دولت به الزامات قانون اساسی برای تکمیل روند شکل‌گیری نهادهای قدرت احترام می‌گذارد و هیچ زمینه‌ای برای به‌تعویق‌انداختن انتخابات پارلمانی وجود ندارد. ما قصد ارائه پیش‌نویس قانونی برای تمدید دوره پارلمان را نداریم، زیرا آنچه در این باره نوشته شد، نوشته شد و بازگشتی در کار نیست. وزارت کشور نیز در حال انجام تدارکات لجستیکی و اداری برای اجرای انتخابات است و گمان نمی‌کنم مانعی بر سر برگزاری آن در زمان مقرر وجود داشته باشد.»

اظهارات سلام در پاسخ به پرسشی درباره پیش‌نویس قانون فوری ارائه‌شده از سوی وزیر امور خارجه و مهاجران، یوسف رجّی، مطرح شد. او این پیش‌نویس را برای بررسی به دبیرخانه هیئت دولت ارسال کرده و خواستار گنجاندن آن در دستورکار نخستین نشست کابینه شده بود. این طرح شامل لغو دو ماده ۱۱۲ و ۱۲۲ قانون انتخابات است که به رأی‌گیری لبنانی‌های مقیم خارج مربوط می‌شود و به آن‌ها اجازه می‌دهد از محل اقامت خود در کشورهای مهاجرت، به نمایندگان ۱۲۸ حوزه انتخابیه رأی دهند. سلام گفت که هنوز این متن را ندیده است و بنابراین آنچه گفته شده مبنی بر اینکه این طرح با هماهنگی او ارائه شده، نادرست است.

موضوع دوم به موضع لبنان نسبت به پایان جنگ غزه بازمی‌گردد؛ تحولی که منطقه را وارد مرحله‌ای سیاسی جدید کرده و زمینه‌ساز پیشنهاد رئیس‌جمهوری، میشل عون، برای انجام مذاکرات غیرمستقیم با اسرائیل شده است ــ مشابه گفت‌وگوهایی که پیش‌تر با میانجی‌گری مشترک آمریکا و سازمان ملل انجام شد و به توافق تعیین مرزهای دریایی دو کشور انجامید.

پیش‌بینی می‌شود این دو موضوع در دستورکار دیدار روز جمعه میان عون و سلام قرار گیرد. گفته می‌شود هدف عون از طرح گفت‌وگوهای غیرمستقیم با اسرائیل، مشارکت دادن لبنان در روندهای سیاسی منطقه و حفظ جایگاه آن در اولویت توجهات بین‌المللی است، به‌ویژه آنکه نشست‌های کمیسیون نظارت بین‌المللی بر اجرای توافق آتش‌بس میان لبنان و اسرائیل تاکنون بدون پیشرفت ملموس مانده و صرفاً به ثبت موارد نقض و تجاوزهای اسرائیل محدود شده است، در حالی‌که لبنان از نخستین روز صدور این توافق به آن پایبند مانده است.

منابع دولتی می‌گویند پیشنهاد عون با اجماع لبنانی روبه‌رو شده و «دوگانه شیعی» (جنبش امل و حزب‌الله) نیز مخالفتی با آن ندارد. این منابع می‌افزایند: نبیه بری، رئیس پارلمان، همان کسی بود که در گفت‌وگوهای پیشین با میانجی آمریکایی آموس هوکشتاین، چارچوب توافق تعیین مرزهای دریایی را تدوین کرد و مسیر مذاکرات لبنان را مشخص ساخت.

به گفته منابع یادشده، حزب‌الله نیز در آن زمان با مذاکرات غیرمستقیم میان لبنان و اسرائیل مخالفت نکرد. تفاوت امروز در این است که توافق آتش‌بس موجود که با حمایت آمریکا و فرانسه شکل گرفته، همچنان برقرار است و نیازی به توافق جدید وجود ندارد. پیمان آتش‌بس امضاشده میان دو کشور، چارچوب کلی آغاز گفت‌وگوهای غیرمستقیم با میانجی‌گری واشنگتن را فراهم می‌کند.

این منابع تأکید می‌کنند که «پیشنهاد عون کاملاً به‌جا و هدف آن حفظ اولویت لبنان در دستورکارهای بین‌المللی پس از جنگ غزه است، تا از کاهش توجه جهانی به این کشور جلوگیری شود؛ موضوعی که ایالات متحده را در برابر تعهدش برای واداشتن اسرائیل به خروج از جنوب لبنان طبق قطعنامه ۱۷۰۱ قرار می‌دهد».

در مورد بحث‌های جاری درباره قانون انتخاباتی، همین منابع می‌گویند درخواست وزیر رجّی برای طرح پیش‌نویس قانونش در جلسه نخست دولت، بخشی از فشاری است که حزب «نیروهای لبنانی» ــ به نمایندگی از وزیر مذکور ــ برای رساندن پیامی به لبنانی‌های مقیم خارج وارد می‌کند تا نشان دهد این حزب تمام تلاش خود را برای لغو ماده ۱۱۲ به‌کار گرفته است؛ ماده‌ای که مانع از رأی‌دادن مهاجران به همه ۱۲۸ نماینده از محل اقامتشان می‌شود.

به گفته منابع، هدف حزب «نیروهای لبنانی» این است که در صورت ناکامی در جلب حمایت دولت از این طرح، مسئولیت را از خود سلب کند و آن را متوجه دولت نماید. در عین حال انتظار می‌رود راه‌حلی مبتنی بر «تعلیق مواد مورد اختلاف» در قانون انتخابات به دست آید تا دولت یا پارلمان درگیر شکاف تازه‌ای نشوند.

بر اساس این سناریو، از نمایندگی شش‌کرسی ویژه مهاجران صرف‌نظر می‌شود، اما آنان همچنان می‌توانند با حضور در لبنان در انتخابات شرکت کنند.

این منابع تأکید می‌کنند که «اختلاف باید هرچه زودتر حل شود تا لبنانی‌های مقیم خارج تکلیف خود را بدانند، زیرا بسیاری از آنان در ثبت‌نام برای رأی‌دادن به شش نماینده تردید دارند و ترجیح می‌دهند برای انتخاب ۱۲۸ نماینده رأی دهند».

به گفته منابع نزدیک به «دوگانه شیعی»، انتخابات قطعاً برگزار خواهد شد و فضای مثبت میان سلام و بری نشانه‌ای از ثبات سیاسی است. آنان همچنین از رابطه بسیار خوب میان عون و بری سخن گفتند.

قرار است جلسه پارلمان در روز سه‌شنبه آینده به‌طور کامل به انتخاب اعضای هیئت‌رئیسه و کمیسیون‌های پارلمانی اختصاص یابد. منابع مذکور می‌گویند موضع عون و درک متقابل سلام از دیدگاه «دوگانه شیعی»، به جلوگیری از تنش میان دولت و پارلمان کمک کرده و انتظار می‌رود نمایندگان مستقل نیز با این رویکرد همراهی کنند.


پیام هشدارآمیز سیستانی به حزب‌الله: «جنگ بی‌قاعده جان غیرنظامیان را تهدید می‌کند»

عکسی آرشیوی از وب‌سایت آیت‌الله سیستانی در زمان دیدار او با نبیه بری، رئیس مجلس لبنان، در آوریل ۲۰۱۹
عکسی آرشیوی از وب‌سایت آیت‌الله سیستانی در زمان دیدار او با نبیه بری، رئیس مجلس لبنان، در آوریل ۲۰۱۹
TT

پیام هشدارآمیز سیستانی به حزب‌الله: «جنگ بی‌قاعده جان غیرنظامیان را تهدید می‌کند»

عکسی آرشیوی از وب‌سایت آیت‌الله سیستانی در زمان دیدار او با نبیه بری، رئیس مجلس لبنان، در آوریل ۲۰۱۹
عکسی آرشیوی از وب‌سایت آیت‌الله سیستانی در زمان دیدار او با نبیه بری، رئیس مجلس لبنان، در آوریل ۲۰۱۹

برای نخستین بار، روحانیون عراقی و لبنانی فاش کردند که دفتر مرجع شیعی، آیت‌الله علی سیستانی، پیامی به «حزب‌الله» در لبنان، چند هفته پیش از ترور دبیرکل پیشین حزب، حسن نصرالله ارسال کرده است. این پیام، هشدار داد که «جنگ بی‌قاعده می‌تواند پیامدهای خطرناکی در منطقه داشته باشد» و بر «حفاظت از جان تمامی غیرنظامیان در لبنان» تأکید کرد.

به گزارش اختصاصی «الشرق الأوسط» به نقل از شخصیت‌های دینی شیعه در بیروت و نجف، پیام به‌صورت «نصیحت» و پس از انفجار تجهیزات «پیجر» در لبنان به رهبری حزب‌الله ارسال شد.

یک روحانی لبنانی که در جلسه خصوصی یک هفته پس از انفجارهای «پیجر» به مضمون پیام گوش داده بود، گفت: «نصیحت مرجع دینی (علی سیستانی) تشویق به اتخاذ تصمیماتی کرد که اولویت اصلی را نه تنها به زندگی شیعیان، بلکه به تمامی غیرنظامیان ساکن لبنان بدهد.»

در ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۴، بسیاری از دستگاه‌های ارتباطی «پیجر» که توسط اعضای حزب‌الله استفاده می‌شد، منفجر شدند و باعث کشته شدن ۹ نفر و زخمی شدن بیش از ۲۷۰۰ نفر در بیروت و جنوب لبنان شد.

در آن روز، شوک و حیرت گسترده‌ای در لبنان حاکم شد، و یک روحانی لبنانی به «الشرق الأوسط» گفت: «انفجار دستگاه‌های پیجر آغاز پایان بود.» در هفته‌های بعد، اسرائیل حملات خود را شدت داد و این روند تا ترور نصرالله ادامه یافت.

جنگ بی‌قاعده

پیام دفتر سیستانی، طبق گفته این روحانی شیعه لبنانی، هشدار می‌دهد که «تهاجم به لبنان هیچ مرزی ندارد و آتش جنگ با قواعد محدود نمی‌شود؛ بنابراین مسئولیت حفاظت از جان لبنانی‌ها بر عهده همه است.»

این روحانی که حدودا در میانه شصت سالگی است، با عمامه سفید صحبت می‌کرد و کنار او تصاویری از جوانان خانواده‌اش که در حمله اسرائیل سال گذشته کشته شدند، قرار داشت.

طبق اعلام مقامات لبنانی، تا نوامبر ۲۰۲۴، حدود ۳۷۰۰ نفر در لبنان کشته و بیش از ۱۵ هزار نفر زخمی شدند، در جنگی که از ۸ اکتبر آغاز شد.

دو تن از روحانیون شیعه به «الشرق الأوسط» گفتند که پیام دفتر سیستانی تأکید داشت که تصمیمات در شرایط حساس «باید با مصلحت مؤمنان هماهنگ باشد و لبنان نباید به جنگ‌هایی کشیده شود که به دستور برنامه‌های خارجی، رنج مردم آن را افزایش دهد.»

یک روحانی عراقی گفت: «پیام مرجع شیعیان در عراق و جهان باید صرفاً در چارچوب نصیحت و راهنمایی در نظر گرفته شود... این‌ها سنت‌های مرجعیت نجف است که تغییر نمی‌کند.» او افزود: «نصیحت سیستانی اجباری نیست، اما به خوبی شنیده می‌شود.»

پیروان حزب‌الله در مراسم سالگرد ترور نصرالله (AFP)

«الشرق الأوسط» مطلع شد که این پیام پس از پرسش‌های پیروان مرجعیت در لبنان ارسال شد، بسیاری از آن‌ها در طول دوره‌های جنگ به نجف پناه برده بودند.

طبق گفته روحانی عراقی، «ده‌ها نفر از مقلدان سیستانی در لبنان درباره اقداماتی که باید با گسترش دامنه جنگ انجام دهند، سوال کردند.» سیستانی مرجعی روحانی برای میلیون‌ها مسلمان شیعه در جهان است و پیروان زیادی در کشورهای خاورمیانه و ایران دارد.

مؤسسات دینی در نجف و کربلا که تحت نظارت دفتر سیستانی هستند، با توافق دولت عراق، به اسکان هزاران لبنانی که از جنگ فرار کرده بودند، کمک کردند.

تا اواسط اکتبر ۲۰۲۴، داده‌های دولت لبنان نشان می‌داد که حدود ۲۰ هزار لبنانی تصمیم گرفتند تا پایان جنگ در عراق بمانند که بیشتر آن‌ها از روستاهای جنوب لبنان بودند.

دفتر سیستانی در نجف در بیانیه‌ای در ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۴ خواستار «بهره‌گیری از تمام تلاش ممکن برای حفاظت از مردم لبنان در برابر تجاوز اسرائیل» شد و همچنین خواستار «کاهش رنج لبنانی‌ها و تأمین نیازهای انسانی آن‌ها» شد.

روز بعد، نصرالله در بیانیه‌ای گفت: «نبرد میان حق و باطل است... ما به تعداد زیاد اسرائیلی‌ها و خیانت حامیان اهمیتی نمی‌دهیم.»

جایگاه لبنان در نجف

کارشناسان بر این باورند که پیام دفتر سیستانی بازتاب نگرانی از سقوط منطقه به پرتگاه هرج‌ومرج بود.

هشام داود، پژوهشگر مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه، گفت: «لبنان برای مرجعیت نجف کشوری مهم است، نه فقط به دلیل جمعیت زیاد شیعیان، و نه تنها برای تأثیرگذاری مرجعیت در آن، بلکه به دلیل درک اهمیت لبنان در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی با وجود شرایط دشوار آن.»

او افزود: «لبنان برای مرجعیت نجف نقطه‌ای کلیدی برای ارتباط با جهان، به‌ویژه اروپا و غرب است.»

به گفته داود، «زندگی با دیگری که مذهبی متفاوت دارد از لبنان آغاز می‌شود و این مستلزم پذیرش تنوع است، نه به خشونت کشیدن توازن‌های موجود.»

داود تأکید کرد که این به معنای عدم علاقه مرجعیت سیستانی به جایگاه سیاسی شیعیان لبنان نیست، اما باید این موضوع به‌صورت مسالمت‌آمیز و از طریق دولت و نهادهای آن و با احترام به توازنات داخلی دقیق انجام شود.

طبق گفته رهبران حزب، پس از بیش از یک سال از پایان جنگ در لبنان، حزب‌الله تحت فشار شدیدی برای تحویل سلاح خود و ادغام در زندگی سیاسی به‌صورت مسالمت‌آمیز قرار دارد، اما این گروه وابسته به ایران همچنان از اجرای طرح «انحصار سلاح» خودداری می‌کند و بهانه آن را «خدمت به اسرائیل» اعلام کرده است.

«الشرق الأوسط» در ۱۲ اکتبر جاری فاش کرد که واشنگتن پیشنهادی را که توسط واسطه‌ها ارائه شده بود و شامل انتقال سلاح‌های استراتژیک حزب‌الله به «سپرده‌ای» در عراق بود، رد کرده است.