چرا سپاه پاسداران اربیل را موشک باران کرد؟

ایران «فاصله رویارویی» را کوتاه تر کرد


 
تخریب خانه یک تاجر کرد در اربیل بر اثر حمله موشکی سپاه پاسداران (فرانس پرس)
  تخریب خانه یک تاجر کرد در اربیل بر اثر حمله موشکی سپاه پاسداران (فرانس پرس)
TT

چرا سپاه پاسداران اربیل را موشک باران کرد؟


 
تخریب خانه یک تاجر کرد در اربیل بر اثر حمله موشکی سپاه پاسداران (فرانس پرس)
  تخریب خانه یک تاجر کرد در اربیل بر اثر حمله موشکی سپاه پاسداران (فرانس پرس)

حملات موشکی روز دوشنبه (۱۵ ژانویه) سپاه پاسداران به خانه یک تاجر کرد در اربیل، مرکز اقلیم کردستان معادلات «حزب دموکرات کردستان» به رهبری مسعود بارزانی را به هم زد.
سپاه پاسداران گفت «مقر جاسوسی اسرائیل در حملات موشکی منهدم شد». نیروهای متحد و رقیب ایران در عراق تحلیل و تفسیرهای متفاوتی از این حملات دارند اما به هر حال می توان گفت حملات با موشک های بالستیک «پیام های چند جانبه دارند».
نیچروان بارزانی رئیس اقلیم کردستان دو روز قبل از این حملات به بغداد سفر کرده بود اما نتوانست از «چارچوب هماهنگی» حاکم در بغداد برای توقف حملات گروه های مسلح هوادار ایران به اربیل ضمانت بگیرد. بنا به مقام های حزبی و دولتی برخی سیاستمداران به بارزانی «دوستانه» «هشدار» دادند که «تمایل کردها» برای باقی ماندن نیروهای ائتلاف بین المللی در خاک اقلیم کردستان آرامش شکننده «مورد توافق» را به هم خواهد زد.
بارزانی که از او به عنوان «چهره سیاست نرم کردها» یاد می شود سالیان سال در حقیقت «آتش نشان» شعله های سرکش بین بغداد و اربیل بود. او هفته گذشته در لحظه ای که شعله های آتش سیاست در بغداد همه جا را فرا گرفته بود بی پروا و جسورانه به این شهر سفر کرد.

آتش نشان و آتش

بارزانی و ژنرال جوئل وول فرمانده «ائتلاف بین المللی» سه شنبه (۹ ژانویه) تاکید کردند که «حضور نیروهای خارجی برای عراقی ها به منظور مبارزه با (داعش) و توسعه توانمندی نظامی بومی» اهمیت دارد.
سیاستمداران کرد پس از این دیدارها اظهاراتی از سیاستمداران در بغداد شنیدند که نشان می داد «اوضاع به سرعت به دو راهی حساس نزدیک می شود».
نیروهای شیعی خط و نشان کشیدند که پاسخ کشته شدن یکی از فرماندهان جنبش «نجبا» بر اثر حمله هوایی آمریکا را می دهند. جنبش «نجبا» یکی از گروه های مسلح است که به پایگاه های نظامی آمریکا در عراق و سوریه حمله می کند. دولت محمد شیاع السودانی نیز اعلام کرد که عراق به دنبال خروج نیروهای خارجی است. دولت عراق اندکی پس از این اظهارات شتابزده گفت که در این باره «گفتگو» می کند.
اما حالا بسیاری بر این باورند که پیام ایران با موشک های بالستیک رسید و مقامات اربیل پس از این آتشبار گسترده مجبور خواهند شد تا با خروج آمریکایی ها از نه فقط خاک عراق بلکه حتی از اربیل موافقت کنند. این به قول یکی از مشاوران سیاسی برجسته «هدف استراتژیک» ایران است.

تجهیزات سنگین برای آواربرداری از خانه ای که پس از حمله سپاه در اربیل تخریب شد (فرانس پرس)

روال معمول گروه های مسلح

اما این سوال مطرح می شود که چرا حملات موشکی این بار توسط ایران انجام شد؟ و چرا ایران می خواست خودش این پیام را ارسال کند؟ و چرا این حملات تا این اندازه ویرانگر بودند؟ چرا ایران نگذاشت گروه های مسلح عراقی به «روال معمول» حملات موشکی به پایگاه «حریر» در اربیل ادامه دهند؟
حملات هوایی گروه های مسلح به پایگاه های آمریکایی در اربیل در دو هفته گذشته افزایش یافتند اما حملات پهپادی به پایگاه «عین الاسد» در غرب عراق کاهش قابل ملاحظه داشتند.
حملات موشکی اخیر از نظر شیوه و حجم تخریب و تلفات جانی و علل حمله تا حدودی شبیه حمله موشکی سپاه به ویلای باز برزنجی سرمایه دار و تاجر نفت کرد در مارس ۲۰۲۲ است. کردها در تحلیل و تفسیر حملات اخیر و «نقشه های سپاه» برآورد می کنند که سپاه با این حملات اخیر در صدد «قطع بازوهای رهبر حزب دموکرات کردستان در حوزه تجارت و انرژی است».

فاصله رویارویی

اما سیاستمداران شیعه در بغداد بر این باورند ایران که می تواند با «اهرم های فشار» امتیاز بگیرد پس چه نیازی به این اقدامات دارد؟ چرا که ایران در دو دهه گذشته همواره سیاست اعمال فشار را با کردها در پیش گرفته بود.
فرضیه ای که برای رهبران احزاب کرد و شیعه در اربیل و بغداد متقاعد کننده تر به نظر می رسد این است که حملات موشکی اخیر سپاه در اربیل مرتبط با تحولات منطقه از غزه تا دریای سرخ هستند و ایران می ترسد حوثی های یمن را به عنوان یکی از گروه های نیابتی اش از دست بدهد و به همین دلیل تصمیم گرفت برای خرید وقت یا جلوگیری از لشکرکشی غربی ها به آب های گرم فاصله رویارویی اش با آمریکایی ها را کوتاه تر کند و تقابل نظامی را به اربیل بکشاند. سپاه پاسداران با حملات موشکی به اربیل پیام دیگری نیز به آمریکایی ها فرستاد: «حملات متوقف نخواهد شد.. به شما وعده می دهیم».



چگونه عراق از «تهدیدی وجودی خطرناک‌تر از داعش» نجات یافت؟

مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)
مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)
TT

چگونه عراق از «تهدیدی وجودی خطرناک‌تر از داعش» نجات یافت؟

مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)
مشایخ عراقی در تظاهراتی در حمایت از ایران، سه‌شنبه در مسیر منتهی به منطقه سبز که سفارت عراق در بغداد در آن واقع شده است (AP)

منابع دیپلماتیک در بغداد به روزنامه «الشرق الاوسط» گفتند مقام‌های عراقی نگران کشیده شدن کشور به جنگ میان ایران و اسرائیل بودند و آن را «تهدیدی وجودی برای عراق» توصیف کردند که خطرناک‌تر از تهدید داعش بود؛ همان گروهی که زمانی یک‌سوم خاک کشور را اشغال کرده بود.

این منابع توضیح دادند:
«داعش یک پدیده بیگانه بود که در نهایت باید از بدن عراق به‌ویژه با توجه به حمایت منطقه‌ای و بین‌المللی از بغداد برای مقابله با آن طرد می‌شد. اما جنگ ایران و اسرائیل، وحدت عراق را تهدید می‌کرد.»

شرح تهدید وجودی از نگاه منابع دیپلماتیک:

همزمان با آغاز جنگ، بغداد پیام‌هایی از اسرائیل از طریق جمهوری آذربایجان و کانال‌های دیگر دریافت کرد. در این پیام‌ها آمده بود که اسرائیل در صورت حمله‌ای از خاک عراق، پاسخ‌هایی «سخت و دردناک» خواهد داد. اسرائیل مسئولیت هرگونه حمله از خاک عراق را متوجه دولت عراق دانسته بود.

آمریکا نیز از زبان توصیه‌آمیز قبلی عبور کرد و مستقیماً نسبت به عواقب وخیم حملات احتمالی گروه‌های وابسته به ایران هشدار داد.

مقام‌های عراقی نگران «سناریوی فاجعه» بودند. سناریویی که در آن، گروه‌های عراقی به اسرائیل حمله می‌کردند و اسرائیل نیز با موجی از ترورهای هدفمند مشابه آنچه علیه فرماندهان حزب‌الله لبنان و ژنرال‌ها و دانشمندان ایرانی در آغاز جنگ انجام داد، پاسخ می‌داد.

به گفته این منابع، اگر اسرائیل حملات دردناکی علیه این گروه‌ها انجام می‌داد، خشم در میان شیعیان عراق شعله‌ور می‌شد. این وضعیت ممکن بود مرجعیت شیعه را وادار به اتخاذ موضعی جدی کند و در نتیجه، بحران به شکل تقابل مستقیم شیعیان با اسرائیل درمی‌آمد.

این سناریو باعث شد نگرانی‌هایی شکل گیرد مبنی بر اینکه سایر گروه‌های عراقی، شیعیان را مسئول کشاندن کشور به جنگی بدانند که می‌شد از آن دوری کرد. در چنین شرایطی، احتمال بروز شکاف دوباره میان شیعیان و سنی‌ها و تهدید دوباره برای وحدت عراق وجود داشت.

خطر دیگر، موضع احتمالی کردها بود. این احتمال وجود داشت که کردها اعلام کنند دولت مرکزی فقط نماینده یک گروه است، کشور از جنگ‌ها خسته شده و اقلیم دیگر نمی‌خواهد خود را با بغداد درگیر کند؛ چراکه نزدیکی به بغداد، اقلیم را وارد جنگ‌هایی می‌کند که نمی‌خواهد در آن‌ها شرکت داشته باشد.

نقش دولت السودانی

دولت محمد شیاع السودانی با ترکیبی از قاطعیت و تدبیر عمل کرد. به گروه‌ها هشدار داد که تحمل هیچ تلاشی برای کشاندن کشور به جنگی که وحدتش را تهدید می‌کند، ندارد. همزمان، کانال‌های ارتباطی با قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، به‌ویژه آمریکا، را باز نگه داشت.

موضع ایران و موازنه داخلی
دولت عراق از موضع تهران هم بهره برد. ایران نه‌تنها از گروه‌ها نخواست وارد جنگ شوند، بلکه آن‌ها را به خویشتنداری تشویق کرد. برخی معتقدند تهران نمی‌خواست پس از از دست دادن سوریه، روابطش با عراق را نیز قربانی کند.

عامل مهم دیگر، درک گروه‌ها از بزرگی جنگ بود. آن‌ها می‌دانستند این نبرد از توانشان فراتر است؛ به‌ویژه با توجه به شرایط حزب‌الله در لبنان و نفوذ اطلاعاتی اسرائیل درون ایران. اسرائیل نشان داده بود که اطلاعات دقیقی از گروه‌های دشمن دارد و با برتری تکنولوژیک خود، می‌تواند به اهدافش برسد.

سه حمله ناکام

با وجود فشارها، به گفته منابع دیپلماتیک، گروه‌های بی‌انضباط تلاش کردند سه حمله را طراحی و اجرا کنند؛ اما نیروهای امنیتی عراق توانستند پیش از اجرا آن‌ها را خنثی کنند.

منابع همچنین گفتند که ایران زخمی عمیق برداشت؛ چراکه اسرائیل جنگ را به خاک ایران کشاند و آمریکا را به هدف گرفتن تأسیسات هسته‌ای آن ترغیب کرد. به‌گفته این منابع، اگر ایران در پرونده هسته‌ای امتیاز ندهد، احتمال دور تازه‌ای از درگیری وجود دارد.