پای «مقاومت عراق» به «جنگ گسترده‌تر» در لبنان کشیده می‌شود

باقری‌کنی بغداد را با سوالاتی دربارهٔ حزب‌الله غافلگیر کرد… درگیری تهران با ۳ بحران پیچیده

پای «مقاومت عراق» به «جنگ گسترده‌تر» در لبنان کشیده می‌شود
TT

پای «مقاومت عراق» به «جنگ گسترده‌تر» در لبنان کشیده می‌شود

پای «مقاومت عراق» به «جنگ گسترده‌تر» در لبنان کشیده می‌شود

هشدار فؤاد حسین، وزیر خارجه عراق نسبت به وقوع جنگ در لبنان می‌بایست به واکنش‌هایی می‌انجامید؛ سخنان نگران‌کننده او احتمالاً با واکنش طوفانی از سوی جناح‌های عراقی وفادار به ایران مواجه می‌شود که کمترین آن آمادگی برای حمایت از متحد لبنانی حزب‌الله بود، اما این اتفاق در میان متحدان «محور مقاومت» رخ نداد.

وزیر خارجه عراق در ۱۳ ژوئن، در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با همتای ایرانی خود، علی باقری کنی، بدون زمینه قبلی و در اقدامی بی‌سابقه، «تیر هشدار» را دربارهٔ جنوب لبنان شلیک کرد. این در حالی است که بغداد در سایه دولتی است که روز به روز مورد تحسین آمریکایی‌ها و متعهد به آتش‌بس است.

حسین گفت: «اگر جنگی در آنجا رخ دهد، کل منطقه تحت تأثیر قرار خواهد گرفت، نه فقط لبنان». برای بسیاری، سخنان رئیس دستگاه دیپلماسی عراق بر اساس و بر پایه اطلاعات ارائه شده توسط مهمان ایرانی، یعنی باقری کنی بوده و به نوعی حامل «پیام» بوده است. کنی دو هفته قبل از ورودش به بغداد، جلسات «عادی» در بیروت و دمشق دربارهٔ «شراکت نزدیک و پایدار» برگزار کرده بود.

دو شخصیت در «چارچوب هماهنگی» به «الشرق الاوسط» گفتند که باقری کنی در هنگام ورود به بغداد، در پشت صحنه با مقامات عراقی در مورد «جنگ احتمالی که اسرائیل در حال برنامه‌ریزی در جنوب لبنان است، صحبت کرده و به دنبال شناخت موضع عراقی‌ها بود».

به گزارش داده‌های منابع گوناگون، باقری صراحتاً درخواست کرده بود «لبنان، محور نشست خبری مشترک باشد».

یکی از آنها به «الشرق الاوسط» گفت: البته جنگ در لبنان همه را نگران می‌کند و پژواک آن ابتدا در بغداد شنیده می‌شود. به همین دلیل است که مقام عراقی داوطلبانه این هشدار را اعلام کرد، زیرا دولت او و ائتلاف شیعی حاکم باید با صدای ایران در مورد لبنان همراهی می‌کردند.

«الشرق الأوسط» در تلاش برای استنباط موضع «نظامیان»، با یکی از فرماندهان جناح‌های عراقی صحبت کرده. او گفت: از ما سؤالاتی دربارهٔ موضع ما مبنی بر این که اگر جبهه لبنان بیشتر شعله‌ور شود، پرسیده شد که گفتیم: آماده ایم (...) به آنجا می‌رویم».

اما محافل دیپلماتیک و سیاسی دربارهٔ موضوع تردید دارند، یک مقام دیپلماتیک تأکید کرد که موضوع (درخواست باقری) این گونه نبوده است.

یک کارشناس عراقی نیز سخنان فؤاد حسین را به عنوان «گامی برای ایجاد تعادل سیاسی بین دولت و مقاومت» تفسیر کرد که احتمال یک جنگ «گسترده‌تر» را کاهش می‌دهد.

فؤاد حسین وزیر امور خارجه عراق با حضور باقری کنی همتای ایرانی خود نسبت به وقوع جنگ در لبنان هشدار داد (رویترز)

چه کسی می‌خواهد جنگ را گسترش دهد... ایران یا اسرائیل؟

ماه‌هاست که مناطق جنوب لبنان و شمال اسرائیل شاهد خشونت‌آمیزترین تبادل حملات از زمان جنگ ۲۰۰۶ بوده‌اند، اما این حملات را نمی‌توان جنگ علنی نامید. قوانین غیر متعارف درگیری وجود دارد که آن را به یک جنگ جرعه ای، با هزینه‌های بالا، به ویژه برای حزب‌الله و انکوباتور آن در جنوب تبدیل کرده است.

منابع لبنانی به «الشرق الأوسط» گفتند که تلفات ماه‌های گذشته معادل خسارات یک جنگ همه‌جانبه است، اما در موازنه قوا این‌طور نیست.

شدت آتش اسرائیل در عمق ۴ کیلومتری مرز با میانگین بمباران روزانه افزایش می‌یابد و پس از عمق ۱۰ کیلومتری به تدریج کاهش می‌یابد تا اینکه به رودخانه لیتانی می‌رسد.

منابعی که این توضیحات میدانی را ارائه کردند، گفتند که مناطق بمباران تقریباً خالی بوده و به طرز بی‌سابقه ای ویران شده است.

صحبت از «جنگ شدید» در غیاب یک مرکز رشد اجتماعی و با تغییر مکان‌های مدیریت عملیات حزب‌الله به صورت اضطراری غیرممکن است.

عکس زنان لبنانی در کنار خانه ای که در حمله اسرائیل در شهر عیتا الشعب در جنوب ویران شده است (AFP)

پس جنگ شدیدتری که فؤاد حسین دربارهٔ آن هشدار داد چیست؟ چه کسی می‌خواهد آن را روشن کند؟ تهران یا دولت بنیامین نتانیاهو؟ دست کم، آموس هوخشتاین، مشاور جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، که روز دوشنبه به اسرائیل و از آنجا به بیروت وارد شد، پیامی برای منصرف کردن نتانیاهو از هرگونه تشدید تنش احتمالی دارد. ممکن است ایران را بترساند و آن را وادار به مداخله مستقیم در لبنان کند و مداخله از طریق بازوهای آن در عراق خواهد بود.

عقیل عباس، استاد علوم سیاسی از واشنگتن، معتقد است که نتانیاهو «این جنگ را بیشتر از حزب‌الله و لزوماً ایران می‌خواهد». زیرا حزب‌الله می‌خواهد الگوی حملات مکرر حزب‌الله را برای کاهش فشار بر حماس در غزه حفظ کند. بیش از این برای او مضر است.

خود حزب‌الله می‌خواهد «دینامیک بازدارندگی» را در سطح فعلی‌اش حفظ کند، هرگونه عملیات نظامی آشکار توسط اسرائیلی‌ها، زیرساخت‌های لبنان را بیش از آنچه اکنون وجود دارد، ویران خواهد کرد. عباس می‌گوید: «این امر، حسن نصرالله را با شرکای لبنانی به دردسر می‌اندازد».

روایتی دیگر... ایران کارت حزب‌الله را نشان می‌دهد

پیش از ورود باقری کنی به بغداد، ایران پیام‌هایی را به عراقی‌ها مخابره می‌کرد که نشان می‌داد با سه مشکل لاینحل مواجه است: خلاء رئیسی و عبداللهیان، فشار عظیم آمریکایی‌ها و غرب در مورد برنامه هسته ای و موضع تهران در توافق آتش‌بس غزه. در هر یک از آنها، مجبور خواهد شد یکی از محورهای خود را در منطقه رها کند، اما آن‌طور که یک سیاستمدار عراقی آشنا با این پیام‌ها می‌گوید، سهم ناچیز است.

این سیاستمدار عراقی می‌گوید: «تهدید جنگی که از قبل ادامه دارد، فشار سیاسی است تا ایرانی‌ها سهم خود را از توافق آتش‌بس در غزه به‌ویژه مرحله دوم آن بدانند».

در این فضا، ایران است که می‌خواهد برای بهبود شرایط خود در مذاکرات، کارت جنوب لبنان را روی میز بگذارد. مشخص نیست این فرضیه چگونه با مورد حزب‌الله که بسیاری از فرسودگی و محدودیت در حرکتش صحبت می‌کنند، تناسب دارد. این سیاستمدار عراقی در پاسخ گفت: «هیچ‌کس هنوز این واقعیت را تجربه نکرده است که حزب‌الله خسته شده است، در حالی که هر لحظه می‌تواند باعث ایجاد نفوذ اذیت کننده برای اسرائیلی‌ها شود».

عقیل عباس تا حد زیادی با این موضوع موافق است، او نگرانی اسرائیل را تأیید می‌کند که تل آویو با واشنگتن در رابطه با «توانایی‌های نظامی و فناوری حزب‌الله»، حتی پس از ماه‌ها فرسایش، هم نظر است.

اعضای جنبش النجباء فعال در شرق سوریه در جریان رژه نظامی در بغداد (آرشیویی)

«دست روی ماشه، ای لبنان»

زمانی که وزیر عراقی دربارهٔ لبنان هشدار داد، بغداد در فاصله ایمن از شعله‌های جنگ غزه در منطقه قرار داشت. دولت توانست برای ماه‌ها آتش‌بس را با نیروهای آمریکایی حفظ کند و نخست‌وزیر آن، محمد شیاع السودانی، به سختی توانسته بین الزامات ایران و جاه‌طلبی‌های جناح‌ها ایجاد تعادل کند.

از زمان درگذشت ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران، رهبران احزاب و جناح‌های شیعه چیزهای مهمی از ایرانی‌ها نشنیده‌اند.

یکی از فرماندهان جناح‌های شیعی در بغداد که خواست نام و عنوانش منتشر نشود، می‌گوید که سفرهای اعلام نشده نیروهای نظامی ایران به عراق پس از مرگ رئیسی بسیار کم شده است. با این حال، «ارتباطات معمولی وجود دارد که از آن می‌توان فهمید که تهران درگیر مشکلات خود است (...) و بعداً صحبت خواهد کرد.»

قبل از سفر باقری کنی به بغداد و اربیل، «سوالات مستقیم ایرانی‌ها از گردان‌های حزب‌الله و جنبش نُجَباء مطرح شد: «اگر اسرائیل به جنوب لبنان حمله کند، آیا در جنگ شرکت خواهید کرد؟» یکی از فرماندهان این جناح به «الشرق الأوسط» گفت: «ما به آنها گفتیم بله، البته. دست روی ماشه است، ما مشارکت و حمایت می‌کنیم.»

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، اسماعیل قاآنی، در مرکز ارتباطاتی بود که سکوت تهران پس از مرگ رئیسی را با متحدان عراقی شکست.

زمانی که باقری کنی وارد شد، دولت عراق فشار را احساس می‌کرد، همان‌طور که یک فرمانده در چارچوب هماهنگی می‌گوید: مجبور شد هشدار دهد تا این تصور ایجاد شود که عراق در «منطقه آسایش» پشت تنش‌های غزه، به‌ویژه در لبنان، ادامه نخواهد داد.

اما عقیل عباس معتقد است: سخنان وزیر عراقی «یک اقدام برای موازنه سیاسی و رسانه ای و نشان دادن این است که عراق به‌طور کلی در کنار ایران و مقاومت است و نه محور مقاومت به‌طور خاص».

عباس این معادله را اینگونه توضیح می‌دهد که آنچه دولت پشت همه این تحرکات از جمله هشدار جنگ در جنوب لبنان انجام می‌دهد، یک موازنه است، نه چیزی بیشتر؛ زیرا دولت السودانی از دست جناح‌ها عصبانی است، در چارچوب هماهنگی علیه آنها استدلال می‌کند و خواستار مواضع جدی علیه آنها است، از جمله وارد کردن خود ایران به عنوان بازیگر فشاری که جناح‌ها را بازدارد.

اما جناح‌ها خوشحال نیستند، به ویژه جنبش النجباء و گردان‌های حزب‌الله که از آتش‌بس خشمگین هستند و سعی می‌کنند از هر فرصتی برای شورش علیه آن سوء استفاده کنند.

منابع عراقی به «الشرق الأوسط» گفتند که حملات به رستوران‌های آمریکایی در بغداد و برخی استان‌ها «نیت آنها را برای شورش علیه آتش‌بس و رساندن پیامی به ایرانی‌ها مبنی بر عصبانیت آنها از تصمیم آتش‌بس تحت حمایت تهران در عراق» در درون خود داشت.

این منابع تأکید کردند که السودانی «با رهبران و دوستان متحد خود در مورد لزوم مهار این جنبش‌ها صحبت کرد که معنایی جز اعتراض به وضعیت سیاسی که مناسب برخی از رهبران شیعه نیست، ندارد».

به این معنا، یک سیاستمدار عراقی نزدیک به نخست‌وزیر می‌گوید: «السودانی همه راه‌هایی را رصد می‌کند که ممکن است از طریق آن جناح‌ها بتوانند وارد جنگ شوند و (همه را با خود بکشانند).

هوخشتاین به بری اطلاع داد، تهدید اسرائیل «بسیار جدی» است (ریاست پارلمان لبنان)

حزب‌الله عراقی‌ها را نمی‌خواهد

«در واقع، ما برای هر وضعیت اضطراری در لبنان آماده می‌شویم (...) می‌دانیم که نگین تاج مقاومت در منطقه (حزب‌الله) با چه چیزی مواجه است.» این را یکی از فرماندهان میدانی یک جناح شیعی با نفوذ فعال در استان نینوا (شمال عراق) می‌گوید. او مدعی است که «سپاه پاسداران را از آمادگی خود برای مبارزه در کنار مقاومت در لبنان مطلع کرده است».

به نظر می‌رسد که تهران می‌خواهد «طرف‌های ذینفع» این موضع را علنی نشان دهند، در حالی که حزب‌الله تحت فشار شدید اسرائیلی‌ها است. اسرائیلی‌ها قصد دارند جنگی راه اندازی کنند که منجر به از هم پاشیدن «مقاومت در جنوب لبنان» شود، آنها می‌خواستند این تصور را ایجاد کنند که حمله گسترده‌تر به جنوب، تمام مقاومت را به یک جنگ فراگیر می‌کشاند.

با این حال، مشارکت عراقی‌های «مقاومت» در جنگ در کنار «حزب‌الله» تضمینی نیست، حتی اگر عراقی‌ها «تجهیزات انسانی» را ارائه دهند. حزب‌الله لبنان به هیچ‌یک از «رفقای مقاومت» خود اطلاع نداد که اجازه خواهند داشت در میدان، در خاک لبنان مستقر شوند.

فرماندهان دو جناح شیعی در بغداد و نینوا متفقند که «حزب‌الله، از عراقی‌ها استقبال نخواهد کرد، زیرا آنها را فاقد صلاحیت و فاقد یک نهاد منسجم می‌داند. آنها در بهترین حالت، متحدان بدی هستند و مشکلات بی‌شماری در تصمیم‌گیری دارند.»

آنچه این باور را افزایش می‌دهد که جناح‌های عراقی در جنگ جنوب لبنان شرکت نخواهند کرد، توافق بی‌سابقه بین ایرانی‌ها و دولت بغداد برای حفاظت از فرمول موجود ثبات است.

یکی از مقامات ارشد دولت عادل عبدالمهدی می‌گوید: «عراق نگین تاج برای ایرانی‌هاست و اهمیت بیشتری از حزب‌الله دارد و در جنگ جنوب لبنان آن را به خطر نمی‌اندازند». وی می‌افزاید: کاری که فؤاد حسین انجام داد فشاری برای جلوگیری از جنگ بود نه برعکس.

عقیل عباس می‌گوید: ژنرال قاآنی با آمریکایی‌ها به توافقی رسید که با حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه فقید ایران نهایی شد، مبنی بر این که تا زمانی که کارزار انتخاباتی جو بایدن به پایان نرسد، نیروهای آمریکایی را هدف قرار ندهند.

این امر، عباس را به این باور می‌رساند که تهران نمی‌خواهد با ضربه زدن به آمریکایی‌ها تحت فرمان رقیب خود بایدن، پیروزی ترامپ را تسهیل کند.

در این زمینه، این مقام سابق عراقی فاش می‌کند که ایران «بیش از این» می‌خواهد جنگ را از مرزهای عراق دور نگه دارد، زیرا «آن‌ها اکنون بیشتر به آرامش در عراق نیاز دارند».

مدل سوریه در لبنان

این مقام سابق عراقی بر اساس ارتباطاتی که از واشنگتن با رهبران عراقی و لبنانی در خصوص تنش اخیر انجام می‌دهد، می‌گوید جنگ فراگیر جز در تصورات لبنانی‌ها وجود ندارد. با این حال، اگر این اتفاق بیفتد، «حزب‌الله احتمالاً به تیپ‌های عراقی نیاز نخواهد داشت.» زیرا «وضعیت میدانی برای اعضای مقاومت محلی که به سختی در مناطق خود حرکت می‌کنند دشوار است، پس چطور می‌شود که یک مرد مسلح از عراق بیاید.» اما اگر جنگ شروع شود، «ایران حزب‌الله را تنها نخواهد گذاشت. این اتفاق نخواهد افتاد (...)قطعاً کاری انجام خواهد داد.»

این مقام مسئول که ورود سفیر جدید آمریکا به عراق با مواضع افراطی علیه ایرانی‌ها را مرتبط با این موضوع می‌داند، گفت: به نظر می‌رسد واشنگتن فردای جنگ غزه را برای دفع واکنش ایران به مرحله دوم توقف جنگ در نوار غزه (...) در صورت تکمیل مرحله اول» با اقدامات سیاسی جدید بغداد محاسبه می‌کند.

اما سناریوی بدبینانه نشان می‌دهد که جنگ «گسترده‌تر» در جنوب لبنان آغاز می‌شود و سپس ایران تحت فشار توافق غزه و مذاکرات هسته‌ای به الگوی سوریه در لبنان متوسل خواهد شد.

این مقام عراقی می‌گوید: این به معنای تقسیم نقشه لبنان بر اساس داده‌ها و محاسبات مشخص بین گروه‌هایی از عراق، یمن و افغانستان است و پیشروی به سمت آن از سوریه آغاز می‌شود.

در پایان، هیچ تلاقی اطلاعاتی قاطعی در مورد جنگ گسترده‌تر در جنوب لبنان و مشارکت گروه‌های عراقی در آن وجود ندارد. به احتمال زیاد، طرف عراقی مربوط به «محور مقاومت» پیام‌ها را دارد، اما واقعیت‌ها را ندارد و اینکه ایران پشت سر او تلاش می‌کند از همه کارت‌ها با دقت استفاده کند تا اصلاحاتی را به نفع خود در معامله «روز بعد» برای غزه انجام دهد. ایران می‌ترسد «عرصه‌هایی» که مدیریت می‌کند به جنگی تبدیل شود که در آن توانایی مانور را از دست بدهد.



مراسم تجدید بیعت با ولیعهد برای سعودی‌ها چه معنایی دارد؟

شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود
شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود
TT

مراسم تجدید بیعت با ولیعهد برای سعودی‌ها چه معنایی دارد؟

شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود
شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود

ولیعهد رؤیاهای پادشاه را به واقعیت تبدیل کرد و به شکلی آن را محقق ساخت که عربستان امروز را به چیزی متفاوت بدل کرده است

با فرا رسیدن هشتمین سالگرد بیعت شاهزاده محمد بن سلمان به‌عنوان ولیعهد، زمان اندکی درنگ می‌کند تا بر مرحله‌ای بی‌سابقه در تاریخ سعودی گواهی دهد. در روز ۲۱ ژوئن ۲۰۱۷ (۲۶ رمضان ۱۴۳۸ هـ)، فرمان پادشاه سلمان برای انتخاب شاهزاده محمد به این منصب صادر شد و در آن شب مبارک، سعودی‌ها با ولیعهد بیعت کردند.
این لحظه‌ای سرنوشت‌ساز در تاریخ سعودی بود که در آن، این رهبر استثنایی آشکار شد؛ شخصیتی که آرزوهای ملت خود را همراه با میراث و تاریخ پرافتخار، جایگاه جهانی و وزن تمدنی آن بر دوش گرفت.
سعودی‌ها از طریق بیعت، به ویژگی منحصربه‌فرد نظام سیاسی خود و اصالت اسلامی آن می‌نگرند و مشروعیت قانون اساسی کشور را که بر پذیرش و رضایت مردمی استوار است، تأیید می‌کنند؛ مشروعیتی که در عمق وجدان ملت و حاکمان سعودی ریشه دارد. این رابطه، بنیان مستحکم قرارداد اجتماعی سعودی را تثبیت می‌کند و درعین‌حال، دستاوردهای دولت مدرن خود و گام‌های استوار آن به‌سوی آینده را به یاد می‌آورند.
انتخاب شاهزاده محمد بن سلمان به‌عنوان ولیعهد، سرآغاز مرحله‌ای جدید بود که در آن، نوسازی با بلندپروازی و برنامه‌ریزی جسورانه با تلاش خستگی‌ناپذیر درهم‌آمیخت. این تصمیم، صرفاً یک انتقال سیاسی نبود، بلکه پاسخی ضروری به نیاز رهبری‌ای بود که دیدگاهی متفاوت دارد، بر اراده استوار است و معتقد است که آینده ساخته می‌شود، نه اینکه صرفاً منتظر آن ماند.
شاهزاده محمد بن سلمان توانایی‌های استثنایی و مهارت‌های رهبری برجسته‌ای از خود نشان داد که او را به بهترین گزینه برای ولایت‌عهدی، دومین منصب مهم پس از پادشاه، تبدیل کرد؛ منصبی که نماد ثبات، استحکام پایه‌های سلطنت و تداوم سلسله حاکم است. او همچنین ریاست هیئت وزیران و شورای امور سیاسی و امنیتی را بر عهده دارد؛ شورایی که مسئول سیاست‌ها و راهبردهای امنیت ملی و سیاست داخلی و خارجی کشور است. علاوه بر این، او ریاست شورای امور اقتصادی و توسعه را نیز به عهده دارد که مسئول پرونده‌های اقتصادی، مالی، سرمایه‌گذاری و توسعه‌ای، ازجمله بخش‌های آموزش، بهداشت و خدمات است. بنابراین، او بر تدوین سیاست‌ها و راهبردهای تمام بخش‌های دولتی نظارت دارد و اجرای آن‌ها را پیگیری می‌کند.
فراموش نشدنی است که او معمار «چشم‌انداز ۲۰۳۰ سعودی» است؛ کسی که اهداف آن را تعیین کرد و بر حسن اجرای برنامه‌ها و پروژه‌های آن نظارت دارد.
تمامی این مسئولیت‌های اجرایی که پادشاه به ولیعهد سپرده بود، در سپتامبر ۲۰۲۲ (ربیع‌الأول ۱۴۴۴ هـ) با انتصاب او به ریاست هیئت وزیران، به اوج خود رسید. این نخستین باری در ۶۰ سال گذشته بود که پادشاه، رئیس هیئت وزیران نبود. بررسی جزئیات حقوقی و تاریخی این فرمان سلطنتی ممکن است طولانی باشد، اما نکته مهم، اعتماد کامل و تفویض مطلق اختیارات از سوی پادشاه به ولیعهد برای اداره تمامی این مسئولیت‌ها و رسیدگی به حجم گسترده‌ای از پرونده‌ها است؛ موضوعی که در اندازه دستاوردهای محقق‌شده منعکس می‌شود.
ولیعهد، دیدگاه‌های پادشاه را به واقعیتی ملموس تبدیل کرده و به شیوه‌ای شگفت‌انگیز، سعودی امروز را به کشوری متفاوت بدل کرده است. بااین‌حال، این تغییر به‌عنوان انقطاع از مراحل پیشین نیست، بلکه تداوم آن‌ها محسوب می‌شود و ثبات در اصول و مبانی تأسیس دولت، اتکا بر میراث تاریخی و عمق تمدنی آن را نشان می‌دهد.

شاهزاده محمد بن سلمان در کمپ زمستانی خود در شهر العلا عکس: بندر الجلعود

جامعیت چشم‌انداز

هنگامی که به اعلام چشم‌انداز ۲۰۳۰ سعودی در آوریل ۲۰۱۶ (رجب ۱۴۳۷ هـ) نگاه می‌کنیم، این پرسش مطرح می‌شود: آیا سعودی‌ها انتظار این همه دستاورد را داشتند؟ پاسخ مستقیم: خیر. بسیاری از ناظران و تحلیلگران در زمان اعلام این چشم‌انداز، تنها بر ابعاد اقتصادی آن تمرکز کردند و از این نکته غافل شدند که این چشم‌انداز، یک پروژه‌ نوسازی جامع و برنامه‌ای اصلاحی فراگیر در تمامی ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سایر حوزه‌هاست.
با گذشت زمان، ویژگی‌های این چشم‌انداز بیش از پیش آشکار شد و دستاوردهای امروز در تمامی سطوح، گواه این امر است. اگر تنها به بخشی از آنچه در یک سال اخیر تحقق یافته، نگاه کنیم، بزرگی این موفقیت‌ها را درک خواهیم کرد.
- سعودی رتبه اول جهانی را در شاخص اعتماد ادلمن ۲۰۲۴ (گزارش اعتماد) از نظر میزان اعتماد شهروندان به دولت خود کسب کرد.
- رتبه دوم جهانی در شاخص تحول فناوری شرکت‌ها.
- رتبه چهارم جهانی در شاخص توسعه دولت الکترونیک و خدمات دیجیتال سازمان ملل.
- نرخ بیکاری در میان سعودی‌ها در سال ۲۰۲۴ به ۷.۱ درصد کاهش یافت، که به سطح هدف‌گذاری‌شده در چشم‌انداز ۲۰۳۰ (۷ درصد) بسیار نزدیک است.
- درصد مالکیت مسکن در میان خانواده‌های سعودی به ۶۳.۷ درصد افزایش یافت، که در حال نزدیک شدن به هدف ۷۰ درصدی تا سال ۲۰۳۰ است. این دو حوزه (اشتغال و مسکن) از جمله مهم‌ترین چالش‌های گذشته بودند.
- سعودی رتبه نخست رشد تعداد گردشگران بین‌المللی در میان کشورهای سازمان ملل را کسب کرد.
- سعودی در میان کشورهای گروه ۲۰ بالاترین نرخ رشد درآمدهای گردشگری را به ثبت رساند.
- برای اولین بار، میزبانی دو رویداد بین‌المللی بزرگ را به دست آورد: اکسپو ۲۰۳۰ و جام جهانی ۲۰۳۴.
سعودی در کنار همه این‌ها، همچنان بهترین خدمات را به میلیون‌ها حاجی و زائر ارائه می‌دهد و با بیشترین تلاش ممکن از حرمین شریفین و زائران آن‌ها مراقبت می‌کند.
افزون بر این، دستاوردهای عظیم در زمینه‌های آموزش، بهداشت، حمل‌ونقل، زیرساخت‌ها و خدمات شهری در سطح ملی، و رهبری در کمک‌های بشردوستانه و امدادرسانی جهانی را نیز نباید نادیده گرفت. همچنین، در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سرگرمی و ورزش تحولات چشمگیری رخ داده که شمارش آن‌ها دشوار است.

چشم‌انداز سیاسی

اما اگر بخواهیم ابعاد سیاسی چشم‌انداز را که از آغاز حکومت ملک سلمان در سال ۲۰۱۵ (۱۴۳۶ هـ) پایه‌گذاری شد، درک کنیم، می‌توان گفت که هدف این سیاست، قرار دادن سعودی در جایگاهی شایسته در صحنه بین‌المللی و تثبیت موقعیت آن به عنوان قدرتی دیپلماتیک با نفوذ جهانی است. این سیاست همچنین بر استفاده حداکثری از منابع و ظرفیت‌های کشور از طریق ایجاد شراکت‌های راهبردی با قدرت‌های جهانی و متنوع‌سازی روابط بین‌المللی تأکید دارد.
شاهدی بر این موضوع، سفر ملک سلمان به آمریکا در سپتامبر ۲۰۱۵ (ذی‌القعده ۱۴۳۶ هـ) است، جایی که شاهزاده محمد بن سلمان در دیدار ملک سلمان با باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، طرح شراکت راهبردی قرن بیست‌ویکم را ارائه کرد. این طرح به عنوان تکمیل‌کننده روابط موجود توصیف شد و ملک سلمان و اوباما از دستیاران خود خواستند که سازوکار اجرای این شراکت را طراحی کنند. توسعه این شراکت در دوره نخست ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ نیز ادامه یافت.
از سوی دیگر، در دسامبر ۲۰۲۲ (جمادی‌الاول ۱۴۴۴ هـ)، ملک سلمان و شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهوری چین، توافقنامه شراکت راهبردی جامع میان سعودی و چین را امضا کردند.
علاوه بر این، سعودی روابط راهبردی خود با روسیه را نیز تقویت کرد و با همکاری نزدیک در حوزه انرژی، نقشی کلیدی در ائتلاف اوپک پلاس ایفا نمود که به ثبات قیمت‌های جهانی نفت کمک شایانی کرد.
تمامی این اقدامات نشان می‌دهد که چشم‌انداز ۲۰۳۰ فراتر از یک برنامه اقتصادی است؛ این یک نقشه راه جامع برای نوسازی کشور و تثبیت جایگاه سعودی به عنوان یک قدرت جهانی در همه ابعاد است.

شراکت‌ها و میانجی‌گری‌ها

سعودی در سال‌های اخیر موفق شده است روابط خود را با قدرت‌های جهانی به شکل چشمگیری تقویت کند. این امر نتیجه رهبری هوشمندانه‌ای است که مسیر شراکت‌های استراتژیک قرن بیست‌ویکم را ترسیم و اجرا کرده است. این شراکت‌ها بر تقویت منافع مشترک با کشورهای تأثیرگذار استوار است و بر اساس درکی عمیق از نیازهای جهان امروز، تعادلی را برقرار کرده که به نفع همه طرف‌هااست.
در دنیای امروز، حفظ روابط استراتژیک مؤثر همزمان با آمریکا، روسیه و چین کار آسانی نیست. با این حال، سعودی موفق شده اصول و مسیر خود را حفظ کند و در عین حال، احترام و قدردانی نه‌تنها از سوی رهبران جهان، بلکه حتی از سوی ملت‌ها را نیز به دست آورد.
این شراکت‌های بزرگ و تفاهمات در زمینه‌های گوناگون، در حالی شکل گرفته که سعودی همواره بر استقلال تصمیم‌گیری و برابری در تعاملات تأکید داشته است. این امر از سوی تمامی کشورهایی که با سعودی تعامل دارند، کاملاً درک و پذیرفته شده است.
ملک سلمان بن عبدالعزیز این اصل را در سفر خود به ایالات متحده به‌روشنی بیان کرد. او در دیدار با باراک اوباما، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا در کاخ سفید گفت:
«ما رابطه خود را با ایالات متحده، رابطه‌ای مفید برای جهان و منطقه خود می‌دانیم... امیدواریم که این رابطه همچنان ادامه یابد و به صلح جهانی کمک کند... کشور ما، به لطف خدا، نیازی به چیزی ندارد، اما برای ما مهم است که ثباتی برقرار باشد که به نفع مردم منطقه باشد.»
اگر به دستاوردهای سیاسی سعودی در چند سال گذشته نگاه کنیم، درمی‌یابیم که این کشور دارای یک چشم‌انداز سیاسی مستقل و پویااست. میانجی‌گری سعودی بین آمریکا و روسیه نمونه‌ای از این سیاست است.
در طول دهه‌های گذشته، سعودی همواره نقش یک میانجی صلح در جهان عرب و اسلام را ایفا کرده است. اما در سال‌های اخیر، این کشور تلاش‌های گسترده‌ای برای حل چالش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در تعامل با آمریکا، چین، کشورهای اروپایی، روسیه، اوکراین، ایران، هند و پاکستان انجام داده است. شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد و رئیس شورای وزیران، شخصاً این تلاش‌ها را هدایت کرده است.
امروز، نقش میانجی‌گری سعودی بیش از هر زمان دیگری پررنگ شده و این کشور به بزرگ‌ترین «میانجی خیر» در جهان تبدیل شده است. سعودی نه‌تنها در پی پایان دادن به جنگ‌ها و بحران‌های سیاسی است، بلکه الگویی الهام‌بخش از یک کشور پیشرو را ارائه می‌دهد که هدفش استفاده از قرن بیست‌ویکم برای شکوفایی بشریت است، نه تکرار جنگ‌ها و رقابت‌های ویرانگر قرن بیستم.

شایستگی رهبری

دستاوردهای اقتصادی چشم‌انداز ۲۰۳۰، از جمله افزایش تأثیر صندوق سرمایه‌گذاری عمومی و افزایش بهره‌وری مالی کشور، به یک الگوی جهانی تبدیل شده است.
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، در هنگام امضای فرمان تأسیس صندوق سرمایه‌گذاری ملی آمریکا، به موفقیت‌های صندوق سرمایه‌گذاری عمومی سعودی اشاره کرد و آن را یک نمونه موفق جهانی دانست.
امروز، جهان به‌خوبی درک کرده است که قدرت سعودی دیگر فقط در نفت و سرمایه‌گذاری‌هایش خلاصه نمی‌شود. بلکه این کشور توانسته است با رهبری کارآمد و مدیریت هوشمندانه، اقتصاد خود را متحول کند و در بازه‌ای کوتاه، به دستاوردهایی برسد که بسیاری از کشورها طی دهه‌ها قادر به دستیابی به آن‌ها نیستند.
نمونه‌ای از این موفقیت، میانجی‌گری سعودی بین دو قدرت بزرگ جهانی، آمریکا و روسیه، در «قصر الدرعیه» ریاض است؛ اتفاقی که هیچ‌کس تصور آن را نمی‌کرد.
یکی از دلایل اعتماد قدرت‌های جهانی به رهبری سعودی، درک عمیق این کشور از منافع، اولویت‌ها و تعاملات جهانی است. بی‌طرفی مسئولانه در مذاکرات صلح و سرمایه‌گذاری در روابط استراتژیک با قدرت‌های جهانی، باعث شده که سعودی به عنوان کشوری که صرفاً به دنبال منافع خود در خارج از مرزهایش نیست، بلکه به دنبال ایجاد ثبات و پیشرفت جهانی است، مورد احترام قرار گیرد.
امروز، سعودی‌ها در سالگرد بیعت با ولیعهد خود، محمد بن سلمان، نه‌تنها آرزوها و رویاهای خود را محقق‌شده می‌بینند، بلکه شاهد هستند که او با تلاش شبانه‌روزی، کشور را به جایگاه پیشرو جهانی رسانده است.
این آغاز مسیری جدید است، مسیری که در آن دستاوردهای بیشتری رقم خواهد خورد و سعودی را در صدر کشورهای پیشرو جهان قرار خواهد داد.