هشدار فؤاد حسین، وزیر خارجه عراق نسبت به وقوع جنگ در لبنان میبایست به واکنشهایی میانجامید؛ سخنان نگرانکننده او احتمالاً با واکنش طوفانی از سوی جناحهای عراقی وفادار به ایران مواجه میشود که کمترین آن آمادگی برای حمایت از متحد لبنانی حزبالله بود، اما این اتفاق در میان متحدان «محور مقاومت» رخ نداد.
وزیر خارجه عراق در ۱۳ ژوئن، در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با همتای ایرانی خود، علی باقری کنی، بدون زمینه قبلی و در اقدامی بیسابقه، «تیر هشدار» را دربارهٔ جنوب لبنان شلیک کرد. این در حالی است که بغداد در سایه دولتی است که روز به روز مورد تحسین آمریکاییها و متعهد به آتشبس است.
حسین گفت: «اگر جنگی در آنجا رخ دهد، کل منطقه تحت تأثیر قرار خواهد گرفت، نه فقط لبنان». برای بسیاری، سخنان رئیس دستگاه دیپلماسی عراق بر اساس و بر پایه اطلاعات ارائه شده توسط مهمان ایرانی، یعنی باقری کنی بوده و به نوعی حامل «پیام» بوده است. کنی دو هفته قبل از ورودش به بغداد، جلسات «عادی» در بیروت و دمشق دربارهٔ «شراکت نزدیک و پایدار» برگزار کرده بود.
دو شخصیت در «چارچوب هماهنگی» به «الشرق الاوسط» گفتند که باقری کنی در هنگام ورود به بغداد، در پشت صحنه با مقامات عراقی در مورد «جنگ احتمالی که اسرائیل در حال برنامهریزی در جنوب لبنان است، صحبت کرده و به دنبال شناخت موضع عراقیها بود».
به گزارش دادههای منابع گوناگون، باقری صراحتاً درخواست کرده بود «لبنان، محور نشست خبری مشترک باشد».
یکی از آنها به «الشرق الاوسط» گفت: البته جنگ در لبنان همه را نگران میکند و پژواک آن ابتدا در بغداد شنیده میشود. به همین دلیل است که مقام عراقی داوطلبانه این هشدار را اعلام کرد، زیرا دولت او و ائتلاف شیعی حاکم باید با صدای ایران در مورد لبنان همراهی میکردند.
«الشرق الأوسط» در تلاش برای استنباط موضع «نظامیان»، با یکی از فرماندهان جناحهای عراقی صحبت کرده. او گفت: از ما سؤالاتی دربارهٔ موضع ما مبنی بر این که اگر جبهه لبنان بیشتر شعلهور شود، پرسیده شد که گفتیم: آماده ایم (...) به آنجا میرویم».
اما محافل دیپلماتیک و سیاسی دربارهٔ موضوع تردید دارند، یک مقام دیپلماتیک تأکید کرد که موضوع (درخواست باقری) این گونه نبوده است.
یک کارشناس عراقی نیز سخنان فؤاد حسین را به عنوان «گامی برای ایجاد تعادل سیاسی بین دولت و مقاومت» تفسیر کرد که احتمال یک جنگ «گستردهتر» را کاهش میدهد.
فؤاد حسین وزیر امور خارجه عراق با حضور باقری کنی همتای ایرانی خود نسبت به وقوع جنگ در لبنان هشدار داد (رویترز)
چه کسی میخواهد جنگ را گسترش دهد... ایران یا اسرائیل؟
ماههاست که مناطق جنوب لبنان و شمال اسرائیل شاهد خشونتآمیزترین تبادل حملات از زمان جنگ ۲۰۰۶ بودهاند، اما این حملات را نمیتوان جنگ علنی نامید. قوانین غیر متعارف درگیری وجود دارد که آن را به یک جنگ جرعه ای، با هزینههای بالا، به ویژه برای حزبالله و انکوباتور آن در جنوب تبدیل کرده است.
منابع لبنانی به «الشرق الأوسط» گفتند که تلفات ماههای گذشته معادل خسارات یک جنگ همهجانبه است، اما در موازنه قوا اینطور نیست.
شدت آتش اسرائیل در عمق ۴ کیلومتری مرز با میانگین بمباران روزانه افزایش مییابد و پس از عمق ۱۰ کیلومتری به تدریج کاهش مییابد تا اینکه به رودخانه لیتانی میرسد.
منابعی که این توضیحات میدانی را ارائه کردند، گفتند که مناطق بمباران تقریباً خالی بوده و به طرز بیسابقه ای ویران شده است.
صحبت از «جنگ شدید» در غیاب یک مرکز رشد اجتماعی و با تغییر مکانهای مدیریت عملیات حزبالله به صورت اضطراری غیرممکن است.
عکس زنان لبنانی در کنار خانه ای که در حمله اسرائیل در شهر عیتا الشعب در جنوب ویران شده است (AFP)
پس جنگ شدیدتری که فؤاد حسین دربارهٔ آن هشدار داد چیست؟ چه کسی میخواهد آن را روشن کند؟ تهران یا دولت بنیامین نتانیاهو؟ دست کم، آموس هوخشتاین، مشاور جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، که روز دوشنبه به اسرائیل و از آنجا به بیروت وارد شد، پیامی برای منصرف کردن نتانیاهو از هرگونه تشدید تنش احتمالی دارد. ممکن است ایران را بترساند و آن را وادار به مداخله مستقیم در لبنان کند و مداخله از طریق بازوهای آن در عراق خواهد بود.
عقیل عباس، استاد علوم سیاسی از واشنگتن، معتقد است که نتانیاهو «این جنگ را بیشتر از حزبالله و لزوماً ایران میخواهد». زیرا حزبالله میخواهد الگوی حملات مکرر حزبالله را برای کاهش فشار بر حماس در غزه حفظ کند. بیش از این برای او مضر است.
خود حزبالله میخواهد «دینامیک بازدارندگی» را در سطح فعلیاش حفظ کند، هرگونه عملیات نظامی آشکار توسط اسرائیلیها، زیرساختهای لبنان را بیش از آنچه اکنون وجود دارد، ویران خواهد کرد. عباس میگوید: «این امر، حسن نصرالله را با شرکای لبنانی به دردسر میاندازد».
روایتی دیگر... ایران کارت حزبالله را نشان میدهد
پیش از ورود باقری کنی به بغداد، ایران پیامهایی را به عراقیها مخابره میکرد که نشان میداد با سه مشکل لاینحل مواجه است: خلاء رئیسی و عبداللهیان، فشار عظیم آمریکاییها و غرب در مورد برنامه هسته ای و موضع تهران در توافق آتشبس غزه. در هر یک از آنها، مجبور خواهد شد یکی از محورهای خود را در منطقه رها کند، اما آنطور که یک سیاستمدار عراقی آشنا با این پیامها میگوید، سهم ناچیز است.
این سیاستمدار عراقی میگوید: «تهدید جنگی که از قبل ادامه دارد، فشار سیاسی است تا ایرانیها سهم خود را از توافق آتشبس در غزه بهویژه مرحله دوم آن بدانند».
در این فضا، ایران است که میخواهد برای بهبود شرایط خود در مذاکرات، کارت جنوب لبنان را روی میز بگذارد. مشخص نیست این فرضیه چگونه با مورد حزبالله که بسیاری از فرسودگی و محدودیت در حرکتش صحبت میکنند، تناسب دارد. این سیاستمدار عراقی در پاسخ گفت: «هیچکس هنوز این واقعیت را تجربه نکرده است که حزبالله خسته شده است، در حالی که هر لحظه میتواند باعث ایجاد نفوذ اذیت کننده برای اسرائیلیها شود».
عقیل عباس تا حد زیادی با این موضوع موافق است، او نگرانی اسرائیل را تأیید میکند که تل آویو با واشنگتن در رابطه با «تواناییهای نظامی و فناوری حزبالله»، حتی پس از ماهها فرسایش، هم نظر است.
اعضای جنبش النجباء فعال در شرق سوریه در جریان رژه نظامی در بغداد (آرشیویی)
«دست روی ماشه، ای لبنان»
زمانی که وزیر عراقی دربارهٔ لبنان هشدار داد، بغداد در فاصله ایمن از شعلههای جنگ غزه در منطقه قرار داشت. دولت توانست برای ماهها آتشبس را با نیروهای آمریکایی حفظ کند و نخستوزیر آن، محمد شیاع السودانی، به سختی توانسته بین الزامات ایران و جاهطلبیهای جناحها ایجاد تعادل کند.
از زمان درگذشت ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران، رهبران احزاب و جناحهای شیعه چیزهای مهمی از ایرانیها نشنیدهاند.
یکی از فرماندهان جناحهای شیعی در بغداد که خواست نام و عنوانش منتشر نشود، میگوید که سفرهای اعلام نشده نیروهای نظامی ایران به عراق پس از مرگ رئیسی بسیار کم شده است. با این حال، «ارتباطات معمولی وجود دارد که از آن میتوان فهمید که تهران درگیر مشکلات خود است (...) و بعداً صحبت خواهد کرد.»
قبل از سفر باقری کنی به بغداد و اربیل، «سوالات مستقیم ایرانیها از گردانهای حزبالله و جنبش نُجَباء مطرح شد: «اگر اسرائیل به جنوب لبنان حمله کند، آیا در جنگ شرکت خواهید کرد؟» یکی از فرماندهان این جناح به «الشرق الأوسط» گفت: «ما به آنها گفتیم بله، البته. دست روی ماشه است، ما مشارکت و حمایت میکنیم.»
فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، اسماعیل قاآنی، در مرکز ارتباطاتی بود که سکوت تهران پس از مرگ رئیسی را با متحدان عراقی شکست.
زمانی که باقری کنی وارد شد، دولت عراق فشار را احساس میکرد، همانطور که یک فرمانده در چارچوب هماهنگی میگوید: مجبور شد هشدار دهد تا این تصور ایجاد شود که عراق در «منطقه آسایش» پشت تنشهای غزه، بهویژه در لبنان، ادامه نخواهد داد.
اما عقیل عباس معتقد است: سخنان وزیر عراقی «یک اقدام برای موازنه سیاسی و رسانه ای و نشان دادن این است که عراق بهطور کلی در کنار ایران و مقاومت است و نه محور مقاومت بهطور خاص».
عباس این معادله را اینگونه توضیح میدهد که آنچه دولت پشت همه این تحرکات از جمله هشدار جنگ در جنوب لبنان انجام میدهد، یک موازنه است، نه چیزی بیشتر؛ زیرا دولت السودانی از دست جناحها عصبانی است، در چارچوب هماهنگی علیه آنها استدلال میکند و خواستار مواضع جدی علیه آنها است، از جمله وارد کردن خود ایران به عنوان بازیگر فشاری که جناحها را بازدارد.
اما جناحها خوشحال نیستند، به ویژه جنبش النجباء و گردانهای حزبالله که از آتشبس خشمگین هستند و سعی میکنند از هر فرصتی برای شورش علیه آن سوء استفاده کنند.
منابع عراقی به «الشرق الأوسط» گفتند که حملات به رستورانهای آمریکایی در بغداد و برخی استانها «نیت آنها را برای شورش علیه آتشبس و رساندن پیامی به ایرانیها مبنی بر عصبانیت آنها از تصمیم آتشبس تحت حمایت تهران در عراق» در درون خود داشت.
این منابع تأکید کردند که السودانی «با رهبران و دوستان متحد خود در مورد لزوم مهار این جنبشها صحبت کرد که معنایی جز اعتراض به وضعیت سیاسی که مناسب برخی از رهبران شیعه نیست، ندارد».
به این معنا، یک سیاستمدار عراقی نزدیک به نخستوزیر میگوید: «السودانی همه راههایی را رصد میکند که ممکن است از طریق آن جناحها بتوانند وارد جنگ شوند و (همه را با خود بکشانند).
هوخشتاین به بری اطلاع داد، تهدید اسرائیل «بسیار جدی» است (ریاست پارلمان لبنان)
حزبالله عراقیها را نمیخواهد
«در واقع، ما برای هر وضعیت اضطراری در لبنان آماده میشویم (...) میدانیم که نگین تاج مقاومت در منطقه (حزبالله) با چه چیزی مواجه است.» این را یکی از فرماندهان میدانی یک جناح شیعی با نفوذ فعال در استان نینوا (شمال عراق) میگوید. او مدعی است که «سپاه پاسداران را از آمادگی خود برای مبارزه در کنار مقاومت در لبنان مطلع کرده است».
به نظر میرسد که تهران میخواهد «طرفهای ذینفع» این موضع را علنی نشان دهند، در حالی که حزبالله تحت فشار شدید اسرائیلیها است. اسرائیلیها قصد دارند جنگی راه اندازی کنند که منجر به از هم پاشیدن «مقاومت در جنوب لبنان» شود، آنها میخواستند این تصور را ایجاد کنند که حمله گستردهتر به جنوب، تمام مقاومت را به یک جنگ فراگیر میکشاند.
با این حال، مشارکت عراقیهای «مقاومت» در جنگ در کنار «حزبالله» تضمینی نیست، حتی اگر عراقیها «تجهیزات انسانی» را ارائه دهند. حزبالله لبنان به هیچیک از «رفقای مقاومت» خود اطلاع نداد که اجازه خواهند داشت در میدان، در خاک لبنان مستقر شوند.
فرماندهان دو جناح شیعی در بغداد و نینوا متفقند که «حزبالله، از عراقیها استقبال نخواهد کرد، زیرا آنها را فاقد صلاحیت و فاقد یک نهاد منسجم میداند. آنها در بهترین حالت، متحدان بدی هستند و مشکلات بیشماری در تصمیمگیری دارند.»
آنچه این باور را افزایش میدهد که جناحهای عراقی در جنگ جنوب لبنان شرکت نخواهند کرد، توافق بیسابقه بین ایرانیها و دولت بغداد برای حفاظت از فرمول موجود ثبات است.
یکی از مقامات ارشد دولت عادل عبدالمهدی میگوید: «عراق نگین تاج برای ایرانیهاست و اهمیت بیشتری از حزبالله دارد و در جنگ جنوب لبنان آن را به خطر نمیاندازند». وی میافزاید: کاری که فؤاد حسین انجام داد فشاری برای جلوگیری از جنگ بود نه برعکس.
عقیل عباس میگوید: ژنرال قاآنی با آمریکاییها به توافقی رسید که با حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه فقید ایران نهایی شد، مبنی بر این که تا زمانی که کارزار انتخاباتی جو بایدن به پایان نرسد، نیروهای آمریکایی را هدف قرار ندهند.
این امر، عباس را به این باور میرساند که تهران نمیخواهد با ضربه زدن به آمریکاییها تحت فرمان رقیب خود بایدن، پیروزی ترامپ را تسهیل کند.
در این زمینه، این مقام سابق عراقی فاش میکند که ایران «بیش از این» میخواهد جنگ را از مرزهای عراق دور نگه دارد، زیرا «آنها اکنون بیشتر به آرامش در عراق نیاز دارند».
مدل سوریه در لبنان
این مقام سابق عراقی بر اساس ارتباطاتی که از واشنگتن با رهبران عراقی و لبنانی در خصوص تنش اخیر انجام میدهد، میگوید جنگ فراگیر جز در تصورات لبنانیها وجود ندارد. با این حال، اگر این اتفاق بیفتد، «حزبالله احتمالاً به تیپهای عراقی نیاز نخواهد داشت.» زیرا «وضعیت میدانی برای اعضای مقاومت محلی که به سختی در مناطق خود حرکت میکنند دشوار است، پس چطور میشود که یک مرد مسلح از عراق بیاید.» اما اگر جنگ شروع شود، «ایران حزبالله را تنها نخواهد گذاشت. این اتفاق نخواهد افتاد (...)قطعاً کاری انجام خواهد داد.»
این مقام مسئول که ورود سفیر جدید آمریکا به عراق با مواضع افراطی علیه ایرانیها را مرتبط با این موضوع میداند، گفت: به نظر میرسد واشنگتن فردای جنگ غزه را برای دفع واکنش ایران به مرحله دوم توقف جنگ در نوار غزه (...) در صورت تکمیل مرحله اول» با اقدامات سیاسی جدید بغداد محاسبه میکند.
اما سناریوی بدبینانه نشان میدهد که جنگ «گستردهتر» در جنوب لبنان آغاز میشود و سپس ایران تحت فشار توافق غزه و مذاکرات هستهای به الگوی سوریه در لبنان متوسل خواهد شد.
این مقام عراقی میگوید: این به معنای تقسیم نقشه لبنان بر اساس دادهها و محاسبات مشخص بین گروههایی از عراق، یمن و افغانستان است و پیشروی به سمت آن از سوریه آغاز میشود.
در پایان، هیچ تلاقی اطلاعاتی قاطعی در مورد جنگ گستردهتر در جنوب لبنان و مشارکت گروههای عراقی در آن وجود ندارد. به احتمال زیاد، طرف عراقی مربوط به «محور مقاومت» پیامها را دارد، اما واقعیتها را ندارد و اینکه ایران پشت سر او تلاش میکند از همه کارتها با دقت استفاده کند تا اصلاحاتی را به نفع خود در معامله «روز بعد» برای غزه انجام دهد. ایران میترسد «عرصههایی» که مدیریت میکند به جنگی تبدیل شود که در آن توانایی مانور را از دست بدهد.