جوزف عون به«الشرق الأوسط»:  تصميم جنگ و صلح فقط در دست دولت است 

در اولین مصاحبه خود گفت که «تلاش بزرگ سعودی» خلأ ریاست‌جمهوری را پایان داد... و بر لزوم افشای حقیقت در پرونده بندر بیروت تأکید کرد

رئیس جمهور لبنان، ژوزف عون، در خلال گفت‌وگو با سردبير غسان شربل
رئیس جمهور لبنان، ژوزف عون، در خلال گفت‌وگو با سردبير غسان شربل
TT

جوزف عون به«الشرق الأوسط»:  تصميم جنگ و صلح فقط در دست دولت است 

رئیس جمهور لبنان، ژوزف عون، در خلال گفت‌وگو با سردبير غسان شربل
رئیس جمهور لبنان، ژوزف عون، در خلال گفت‌وگو با سردبير غسان شربل

پارلمان لبنان در ابتداى سال جاری، ژنرال جوزف عون را به عنوان رئیس‌جمهورى انتخاب کرد. این انتخاب، اشتیاق عمیق لبنانی‌ها را برای بازگشت به یک دولت طبیعی که مدت‌ها غایب بوده، زنده و امیدواری عربی و بین‌المللی را برای کمک به لبنان در بازسازی و بازگشت ثبات و شکوفایی تجدید کرد.
رئیس‌جمهور لبنان در اولین مصاحبه خود پس از انتخاب، با «الشرق الأوسط» درباره برنامه‌هایش برای اصلاحات، اعمال حاکمیت دولت و شکل روابط خارجی لبنان در دوره جدید صحبت می‌کند.
، رئیس‌جمهورى عون چند روز قبل از سفرش به سعودی تمایل خود را برای حضور لبنان در «چشم‌انداز ۲۰۳۰ سعودى» ابراز کرد و از نقش‌آفرینی پادشاهى عربى که به رهبری ولیعهد شاهزاده محمد بن سلمان برای پایان دادن به خلأ ریاست‌جمهوری لبنان انجام شد، تقدیر کرد.
در ادامه متن مصاحبه را می‌خوانید:

* کدام سخت‌تر است: فرماندهی ارتش یا ریاست‌جمهوری؟
-هر کدام شرایط خاص خود را دارد. در فرماندهی ارتش، حوزه کاری کاملاً نظامی و امنیتی بود و شامل روابط با ارتش‌های دیگر در خارج می‌شد. اما در کاخ ریاست‌جمهوری، دامنه مسئولیت‌ها گسترده‌تر شده است؛ باید با مسائل اقتصادی، دیپلماسی، امنیتی و روابط بین‌المللی سر و کار داشت.
در ارتش، آزادی عمل بیشتری دارید. به عنوان مثال، فرمانده ارتش می‌تواند آزادانه از پایگاه‌ها و نیروهایش بازدید کند، اما اینجا (ریاست‌جمهوری) بسیار مقید به پروتکل‌ها و برنامه‌های از پیش تعیین‌شده است. من از یک سیستم انضباطی نظامی به سیستمی آمده‌ام که نیاز به انضباط دارد اما رویکرد آن متفاوت است.
*از سیستم «فرمان روزانه» آمده‌اید... اما اداره جمهوری با این روش دشوار است، درست است؟
-طبیعی است. در ارتش، همه از یک سیستم فکری تبعیت می‌کنند؛ افسران و سربازان در یک مدرسه نظامی با انضباط یکسان آموزش می‌بینند و دادگاه نظامی بر امور نظارت دارد. اما در سیاست و دیپلماسی، رویکرد کاملاً متفاوت است.
در ارتش، «دستور» وجود دارد، اما در سیاست باید از طریق دیپلماسی کار کرد که نقش مهم‌تری دارد. در ارتش، ۱+۱=۲ است، اما در سیاست، ۱+۱ می‌تواند صفر، ده یا حتی صد باشد.
*آیا لبنانی‌ها می‌توانند پس از این سال‌های سخت، به بازگشت یک دولت طبیعی امیدوار باشند؟
-قطعاً! لبنان خسته شده است. لبنانی‌ها از جنگ‌های دیگران در سرزمینشان رنج برده‌اند. حق آنهاست که استراحت اقتصادی و سیاسی داشته باشند. مردم از کشمکش‌های سیاسی و مسئولان خود خسته شده‌اند. حتی برخی از دوستان ما نیز از ما خسته شده‌اند. هدف من از سخنرانی تحلیف، ساختن دولت بود. من به مشکلات مردم پرداختم. چهل سال در ارتش خدمت کردم، هشت سال فرمانده ارتش بودم و در تمام مناطق لبنان حضور داشتم. من از نزدیک شاهد سختی‌های نظامیان و مردم لبنان بودم. این تجربیات، پایه و اساس سخنرانی تحلیف من بود.

رئیس جمهور لبنان، ژوزف عون (رویترز)

*شما در دیدار با یک هیئت ایرانی درباره جنگ‌های دیگران و این‌که لبنان به اندازه کافی برای مسئله فلسطین هزینه داده است، صحبت کردید... آیا ما به سمت روابط دولت‌محور با ایران پیش می‌رویم؟
-ما به دنبال آن هستیم که روابطمان با همه کشورها بر اساس احترام متقابل و از موضع برابر باشد. رابطه‌ای که میان یک کشور و بخشی از سیاستمداران یا گروهی از لبنانی‌ها باشد، قابل قبول نیست. دوستی ایران باید با تمام لبنانی‌ها باشد و بالعکس.
*در سخنرانی تحلیف بر انحصار سلاح در دست دولت تأکید کردید. آیا این رؤیا قابل تحقق است؟
-اگر هدف ما ساختن دولت باشد، هیچ چیز غیرممکن نیست. حاکمیت یعنی تصمیم‌گیری درباره جنگ و صلح تنها در دست دولت باشد و انحصار سلاح فقط در اختیار دولت قرار گیرد. اگر این اصل مورد توافق همگان باشد، پس تحقق آن دشوار نیست. ما باید هدف و مسیر را مشخص کنیم و در مسیر درست گام برداریم. زمان‌بندی تحقق آن به شرایط بستگی دارد. اما مطمئناً، حضور ارتش در سراسر خاک لبنان ضروری است.
*آیا شاهد اعمال کامل حاکمیت دولت بر تمامی مناطق لبنان، بدون شراکت نظامی یا امنیتی خواهیم بود؟
-هدف از استراتژی امنیت ملی این است که تمام ابزارهای قدرت در دست دولت لبنان قرار گیرد تا بتواند از خود دفاع کند و روابط خارجی را مدیریت کند.
استراتژی امنیت ملی فقط شامل اقدامات نظامی نمی‌شود، بلکه اقتصاد، مالی، رسانه و امور نظامی را نیز در بر می‌گیرد. استراتژی دفاعی ضروری است؛ زیرا ابتدا باید وظیفه ارتش مشخص شود. آیا تنها مسئول حفظ امنیت است؟ آیا وظیفه‌اش حفاظت از مرزهاست؟ یا هر دو؟... پس از تعیین مأموریت، ارتش می‌تواند برنامه‌ریزی کند: چه تجهیزات و نیروی انسانی‌ای لازم است؟ چه آمادگی‌هایی باید ایجاد شود؟ چگونه باید برای مقابله با هرگونه تجاوز داخلی یا خارجی آماده شد؟ بنابراین، استراتژی امنیت ملی باید واقع‌بینانه باشد و هر کشوری، حتی اگر دشمن یا تهدید مستقیمی نداشته باشد، باید آن را تدوین کند. همان‌طور که اشاره کردم، این استراتژی فقط به اقدامات نظامی محدود نمی‌شود، بلکه شامل تمام منابع قدرت یک کشور است.
هدف ما این است که تنها دولت مسئول باشد. این وظیفه دولت است و دیگر به هیچ‌کس اجازه داده نمی‌شود که در انجام این مسئولیت ملی، یعنی حفاظت از سرزمین و مردم، دخالت کند. زمانی که لبنان مورد تجاوز قرار می‌گیرد، این دولت است که تصمیم می‌گیرد و از ابزارهای قدرت خود برای دفاع از کشور استفاده می‌کند.
*آیا می‌توان گفت که مقاومت در برابر هرگونه اشغالگری، در وهله اول وظیفه دولت است و تصمیم‌گیری درباره آن نیز بر عهده دولت خواهد بود؟
-قطعاً، این وظیفه دولت است و باید تصمیم‌گیرنده اصلی باشد. اگر دولت احساس کند که لازم است از مردم خود کمک بگیرد، این تصمیم را خود اتخاذ خواهد کرد.

رئیس جمهور لبنان، ژوزف عون، در خلال گفت‌وگو با سردبير الشرق الاوسط غسان شربل

*و میزان این کمک را نیز خود تعیین خواهد کرد؟
-درست است، این در چارچوب استراتژی دفاعی تعریف می‌شود.
-این هدف ماست و در سخنرانی تحلیف نیز به آن اشاره کردم. بحث بر سر این نیست که لبنان دشمنی در مرزهای خود دارد یا نه؛ هر کشوری در جهان، حتی کشورهای اروپایی، باید استراتژی امنیت ملی داشته باشد. هر چهار یا پنج سال، یا حتی در هر دوره ریاست‌جمهوری، استراتژی امنیت ملی بازنگری می‌شود تا رئیس‌جمهوری جدید بتواند برنامه‌های اقتصادی، دیپلماتیک، مالی و امنیت داخلی خود را مشخص کند و ارتش نیز مأموریت خود را به‌طور دقیق بشناسد.
نمی‌توان به ارتش گفت که مأموریت مشخصی ندارد. باید از آن خواست که خود را بر اساس مأموریتی که دولت تعیین می‌کند، آماده کند، آموزش ببیند و برنامه‌ریزی کند. در نهایت، ارتش تابع قدرت سیاسی کشور است.

قطعنامه ۱۷۰۱ «قابل مذاکره نیست»

*انتخاب شما امیدهای زیادی را برانگیخت. آیا برای تحقق اهدافی همچون اجرای قطعنامه ۱۷۰۱، انحصار سلاح در دست دولت و اصلاح نظام بانکی، جدول زمانی مشخصی در نظر دارید؟
-سیاست تابع شرایط است و شرایط خود را تحمیل می‌کنند. بدون شک این اهداف ما هستند. دولت جدید به‌تازگی رأی اعتماد گرفته است و قطعاً برای دستیابی به این اهداف تلاش خواهد کرد. اما بگذارید درباره قطعنامه ۱۷۰۱ شفاف باشم. رئیس‌جمهوری، ریاست‌جمهوری، هیئت دولت و پارلمان لبنان از سال ۲۰۰۶ متعهد به اجرای این قطعنامه بوده‌اند، بنابراین این موضوع قابل بحث نیست. ما متعهد به اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ هستیم و اجرای آن را از جنوب لبنان آغاز کرده‌ایم.
اگر به سراسر لبنان نگاه کنید، متوجه می‌شوید که اردوگاه‌هایی که خارج از چارچوب «اردوگاه‌های رسمی» بودند، همگی تخریب و سلاح‌های آنها جمع‌آوری شده‌اند. ما همچنان بر جنوب لبنان تمرکز داریم و با همکاری همه طرف‌ها، گام‌به‌گام پیش می‌رویم تا این هدف را محقق کنیم.
بار دیگر تأکید می‌کنم که تمام نهادهای دولتی متعهد به اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ هستند. اما نمی‌توانم زمان دقیقی برای آن تعیین کنم؛ شرایط هر لحظه ممکن است تغییر کند. ما خواهان سرعت هستیم، اما عجله نخواهیم کرد.

*آیا تعهد به اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شامل کل خاک لبنان می‌شود؟
-بله، در سراسر لبنان، مطابق با مفاد این قطعنامه.
*آیا انتظار دارید که همه طرف‌ها در اجرای این قطعنامه همکاری کنند؟
-در جنوب، همکاری کامل وجود دارد.
در اینجا می‌خواهم به سخنرانی معاون دبیرکل «حزب‌الله»، شیخ نعیم قاسم، اشاره کنم که بارها از دولت نام برد. او گفت: «مقاومت، اساس و انتخاب ایمانی و سیاسی ماست. ما حرکت دولت برای اخراج اشغالگران از طریق دیپلماتیک را دنبال خواهیم کرد.»
او همچنین گفت: «ما در ساختن یک دولت قوی و عادلانه مشارکت خواهیم کرد و تحت سقف توافق طائف در پیشرفت کشور سهیم خواهیم بود.» و دوباره تأکید کرد:« لبنان برای ما یک وطن نهایی برای همه شهروندانش است.»
اینها عبارات مقدمه قانون اساسی لبنان هستند. وی همچنین گفت:« ما به نقش بزرگ ارتش در دفاع از امنیت و سیاست کشور ایمان داریم. هیچ برنده و بازنده‌ای وجود ندارد. بیایید برای خیر کشور و مردم رقابت کنیم، که این به نفع همه ماست.»
علاوه بر این، رأی اعتماد فراکسیون «وفاداری به مقاومت» و مواضع رئیس آن، حاج محمد رعد، درباره تمایل به گفتگو و پذیرش مسئولیت دولت در امور دیپلماتیک، تحول مثبتی است که می‌توان بر آن حساب کرد.
*آیا نگران فشارهای آمریکا هستید؟ به این معنا که از لبنان خواسته شود کارهایی انجام دهد که فراتر از توان آن باشد؟
-طبیعتاً ممکن است با فشارهایی مواجه شویم. اما هرگونه فشاری که بر ما وارد شود، باید بر اساس توافق ملی بررسی شود. تا این لحظه، هیچ فشار جدی‌ای مشاهده نکرده‌ایم. تنها چیزی که از ما خواسته شده، اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ و انجام اصلاحات است. ما اینها را مطالبات مشروع می‌دانیم، نه فشار. اصلاحات، خواسته تمام کشورها از جمله آمریکا است؛ اصلاحات اقتصادی، مالی و مبارزه با فساد، همگی اهدافی هستند که ما نیز به دنبال آن هستیم. این فشار نیست، بلکه کمکی برای ساختن دولت است، و من آن را فشار نمی‌بینم.

رئیس جمهور ژوزف عون و نخست‌وزیر در کاخ ریاست جمهوری (رویترز)

*آیا تشکیل دولت آسان بود؟
-نه چندان دشوار، زیرا به سرعت تشکیل شد.
*به نظر می‌رسد این دولت از افراد متخصص و پاکدست تشکیل شده است. آیا در روند تشکیل دولت با فشارها و کشمکش‌هایی مواجه شدید؟
-در نهایت، این لبنان است. باید با همه طرف‌ها مشورت کرد و طبیعتاً درخواست‌هایی وجود دارد، که امری طبیعی است. اما من و نخست‌وزیر نواف سلام، و البته با همکاری رئیس پارلمان نبیه بری، هدف اصلی‌مان تشکیل دولتی در حد انتظارات مردم بود. دولت تشکیل شد و حالا باید عملکرد و دستاوردهای آن را قضاوت کنید.
*رابطه شما با نخست‌وزیر نواف سلام چگونه است؟
-رابطه‌ای بیش از عالی، و همواره در ارتباط و مشورت هستیم.
*آیا این رابطه به همین شکل ادامه خواهد داشت؟
-قطعاً، به نفع لبنان.
*یکی از آرزوهای مردم لبنان حل مشکل سپرده‌های بانکی است. آیا این مشکل که فاجعه آفرید و مردم را فقیر کرد، حل خواهد شد؟
-در سخنرانی تحلیف خود تأکید کردم که در برابر حقوق سپرده‌گذاران کوتاه نخواهم آمد. این موضوع بدون شک ضروری است و باید با همکاری نهادهای اقتصادی، سپرده‌گذاران، بانک‌ها و دولت حل شود. این مسئله بخشی از نقشه راهی است که در سخنرانی تحلیف ارائه کردم و این یک حق طبیعی است.
*آیا شاهد دولتی خواهیم بود که به‌معنای واقعی دولت باشد و نظام قضایی‌ای که از محاکمه متخلفان هراسی نداشته باشد؟
-ان‌شاءالله، این هدف من است. در تمامی جلساتم با وزرا، از آن‌ها می‌خواهم که تصمیماتی را اتخاذ کنند که منافع دولت و کشور را در اولویت قرار دهد، نه منافع احزاب و طوایف. هر اقدامی که از دستم بربیاید، انجام می‌دهم، مخصوصاً برای تقویت دستگاه قضایی. اگر قوه قضاییه‌ای قدرتمند داشته باشیم، سایر مسائل حل خواهند شد. به‌تازگی از «هیئت مبارزه با فساد» بازدید کردم و به مسئولان آن گفتم که باید با قدرت عمل کنند.
به آن‌ها گفتم: «شما شمشیر اصلاحات من هستید، به هیچ سیاستمداری توجه نکنید، تحت تأثیر رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی قرار نگیرید، وظایف خود را انجام دهید و بر اساس اسناد و مدارک تصمیم بگیرید. اگر کسی شما را تحت فشار قرار داد، مستقیماً نزد من بیایید.»
*فساد، نان مردم لبنان را بلعیده است. رسانه‌های جهانی تصاویری از مردم لبنان منتشر می‌کنند که در میان زباله‌ها به دنبال غذا هستند یا جوانانی که با قایق‌های مرگ از کشور می‌گریزند... آیا امید لبنانی‌ها به بازگشت به کشوری که شایسته این نام باشد، حفظ خواهد شد؟-درست است. من می‌خواهم دولتی بسازم که فرزندانم، نوه‌هایم و نسل‌های آینده در آن زندگی کنند، تا کسانی که مانده‌اند، نروند و کسانی که مهاجرت کرده‌اند، بازگردند.
اصلاحات از مبارزه با فسادی آغاز می‌شود که به یک فرهنگ تبدیل شده است. لبنان ورشکسته نیست، اما متأسفانه، مسئولانی وجود دارند که دارایی‌های کشور را بد مدیریت کرده‌اند. مبارزه با فساد، اولویت اصلی من است. من ناظر همه امور هستم و ان‌شاءالله، روزهای آینده حقیقت را روشن خواهد کرد.
*در مورد قطعنامه ۱۷۰۱، آیا اجرای آن لبنان را از درگیری نظامی با اسرائیل خارج خواهد کرد؟
-ما از جنگ خسته شده‌ایم، و بدون شک دیپلماسی نیز نقش خود را ایفا می‌کند، زیرا ابزارهای سیاست شامل دیپلماسی، اقتصاد و قدرت نظامی است. در حال حاضر، در مرحله دیپلماسی هستیم، اما اگر مجبور به درگیری نظامی شویم، تصمیم با دولت خواهد بود. ما امیدواریم که از درگیری‌های نظامی خلاص شویم و تمامی مشکلات خود را از طریق دیپلماتیک حل کنیم، اما همواره باید برای بدترین سناریو آماده باشیم. اگر بدترین سناریو جنگ باشد، این دولت است که تصمیم می‌گیرد و مسئولیت آن را بر عهده دارد.
*آیا از ادامه حضور ارتش اسرائیل در پنج نقطه در جنوب لبنان شگفت‌زده شدید؟ این موضوع چقدر شما را آزار می‌دهد؟
-تعجب نکردیم، زیرا همواره باید از آن‌ها انتظار بدترین را داشت. بدون شک، این موضوع آزاردهنده است، زیرا توافقی بین دو طرف با میانجی‌گری آمریکا و فرانسه امضا شد که باید محترم شمرده می‌شد. هنگامی که خواسته شد مهلت اجرای توافق تمدید شود، ما مشروط بر خروج کامل در ۱۸ فوریه (فوریه) موافقت کردیم، اما مانند همیشه، طرف اسرائیلی به توافق پایبند نماند و بخشی از نیروهایش در آن مناطق باقی مانده‌اند. اکنون ما در ارتباط دائمی با فرانسوی‌ها و آمریکایی‌ها هستیم تا بر اسرائیل فشار بیاورند که از این پنج نقطه خارج شود، زیرا هیچ ارزش نظامی‌ای ندارند.
*شما به‌عنوان یک ژنرال، آیا این پنج نقطه را بی‌ارزش نظامی می‌دانید؟
-در گذشته و قبل از پیشرفت فناوری، تپه‌ها اهمیت نظامی داشتند، زیرا به نیروهای نظامی امکان کنترل و نظارت می‌دادند. اما امروزه، با وجود پهپادها و ماهواره‌ها، ارزش این نقاط کاملاً از بین رفته است. به‌عنوان مثال، اگر بخواهیم تپه‌ای را تصرف کنیم و یک سرباز بر آن مستقر شود تا دره را زیر نظر بگیرد، فقط می‌تواند ۲۰۰ تا ۵۰۰ متر را ببیند. اما با استفاده از پهپادها و ماهواره‌ها، کل منطقه از پشت یک میز و در یک دفتر کار تحت کنترل خواهد بود. بنابراین، این نقاط هیچ ارزش استراتژیک، عملیاتی یا امنیتی‌ای برای اسرائیل ندارند.
*آیا هدف از حفظ این نقاط، کشاندن لبنان به نوعی مذاکره یا تعامل است؟
-تمامی احتمالات در مورد آن‌ها وجود دارد.

روابط با آمریکا ضروری است

*آیا نگران هستید که دولت ترامپ بیش از حد با دولت اسرائیل مدارا کند؟
-اگر دولت آمریکا تاکنون فشاری بر اسرائیل وارد نکرده تا از سرزمین‌های لبنان خارج شود، این به این معناست که یا نمی‌خواهد، یا منتظر لحظه مناسب است... نمی‌دانم.
*آیا به رابطه با آمریکا خوش‌بین هستید؟
-من همیشه خوش‌بین هستم. رابطه با آمریکا بسیار ضروری است. در خصوص کمک‌های نظامی، این کمک‌ها همچنان ادامه دارد. در آخرین دوره، زمانی که رئیس‌جمهور دونالد ترامپ تصمیم به توقف تمام کمک‌ها گرفت، ارتش لبنان را از این تصمیم مستثنی کرد.
ما ۹۰ درصد از کمک‌های مالی، آموزشی و تجهیزاتی خود را از آمریکا دریافت می‌کنیم. وقتی فرمانده ارتش بودم، مرا متهم می‌کردند که فقط از آمریکا کمک دریافت می‌کنم. اما گفتم: «هر کشوری که مایل باشد به‌صورت رایگان به ارتش لبنان کمک کند، خوش‌آمد است» زیرا ما پولی برای پرداخت نداریم. رابطه با آمریکا ضروری است، زیرا جایگاه آن در صحنه جهانی مشخص است: یک ابرقدرت، عضو دائم شورای امنیت، و کشوری تأثیرگذار در خاورمیانه. پس الزامی است که رابطه خوبی با آمریکا داشته باشیم.
*آیا نگران احتمال وقوع یک بحران بزرگ بین آمریکا و ایران هستید که لبنان را نیز تحت تأثیر قرار دهد؟
-در سیاست، باید برای هر احتمالی آماده بود. اگر رئیس‌جمهوری ترامپ به سخنانش پایبند باشد و واقعاً خواهان صلح باشد، نباید شرایط به سمت رویارویی پیش برود. اما اگر این درگیری در چارچوب دیپلماسی باقی بماند، مشکلی ندارد.
*آیا حل مسئله انحصار سلاح نیاز به برگزاری کنفرانسی برای آشتی ملی دارد؟
-استراتژی ملی، پاسخ اصلی به این مسئله است و آن را حل خواهد کرد.

«سفر به سعودی؛ نشانه‌ای از احترام و قدردانی»

*چرا سعودی را به‌عنوان مقصد اولین سفر خارجی خود انتخاب کردید؟ از این سفر چه انتظاری دارید؟
-اولاً، رابطه تاریخی میان سعودی و لبنان از زمان بنیان‌گذار این کشور، ملک عبدالعزیز آل سعود، وجود داشته است. او ارتباط نزدیکی با نویسنده بزرگ لبنانی، امین الریحانی، داشت. به‌تازگی، در سعودی مراسمی برای صدمین سالگرد الریحانی برگزار شد. علاوه بر این، رابطه ملک عبدالعزیز با کلیسای مارونی نیز نقش مهمی در این ارتباط تاریخی داشته است. سعودی امروز به یک مرکز مهم در منطقه و جهان تبدیل شده است، و یک پلتفرم برای صلح جهانی است. به همین دلیل، این کشور را به دلیل روابط تاریخی و استراتژیک انتخاب کردم. انتظار دارم که با همکاری ولیعهد، شاهزاده محمد بن سلمان، روابط بین دو کشور بهبود یابد و موانع گذشته برطرف شود، تا روابط اقتصادی و طبیعی ما بازسازی شود. لبنانی‌ها دلتنگ سعودی هستند و می‌خواهیم که سعودی‌ها نیز به لبنان، که کشور دوم آن‌هاست، بازگردند.
هدف دیگر این سفر، ادای احترام و قدردانی از ولیعهد برای تلاش‌هایش در حل بحران خلأ ریاست‌جمهوری لبنان طی دو تا سه سال گذشته است. این اقدامات تحت هدایت وی و با تلاش‌های نزار العلولا، مشاور دیوان پادشاهی، سفیر سعودی در لبنان، ولید البخاری، وزیر خارجه شاهزاده فیصل بن فرحان، و شاهزاده یزید بن فرحان انجام شد. این تلاش‌ها در نهایت به انتخاب رئیس‌جمهور لبنان منجر شد، و این دلایل اصلی انتخاب سعودی به‌عنوان نخستین مقصد سفرم هستند.

رئیس جمهور لبنان، ژوزف عون، در حال استقبال وزیر امور خارجه سعودی، شاهزاده فیصل بن فرحان، در کاخ بعبدا (رویترز).

*آیا در این سفر درخواستی مشخص برای ارتش لبنان خواهید داشت؟
-قطعاً. حدود دو هفته قبل از انتخابم، با وزیر دفاع سعودی، شاهزاده خالد بن سلمان، دیدار داشتم و نامه‌ای حاوی نیازهای ارتش لبنان را به او ارائه دادم. کاملاً مطمئن هستم که این درخواست‌ها مورد توجه قرار خواهند گرفت. در طول این سفر، اگر امکان داشته باشد، از سعودی درخواست خواهم کرد که کمک‌های نظامی خود به ارتش لبنان را از سر بگیرد.
*آیا لبنان می‌تواند از رونق اقتصادی گسترده سعودی بهره‌مند شود؟
-قطعاً. لبنان می‌تواند بخشی از چشم‌انداز ۲۰۳۰ سعودی باشد، که وسط ولیعهد طراحی شده است. باید کمیته‌های مشترکی تشکیل شوند که موضوعات مختلفی مانند همکاری‌های امنیتی، نظامی، اقتصادی، گردشگری، تجاری و مالی را پیگیری کنند.

«حفظ کرامت لبنانی‌های مقیم سعودی»

*چه توصیه‌ای برای لبنانی‌هایی که در سعودی کار می‌کنند، دارید؟
-فراموش نکنید که این کشور شما را پذیرفت، به شما کرامت بخشید، و شما نیز خانواده‌های خود را در لبنان حمایت کردید. به قوانین آن احترام بگذارید و قدردان باشید. نباید فراموش کنیم که سعودی، میانجی «توافق طائف» بود که جنگ داخلی لبنان را پایان داد. سعودی یک کشور کلیدی و خانه دوم لبنانی‌ها است که آن‌ها را با احترام و کرامت پذیرفته است. پس باید قدردان این کشور باشیم. حافظ سعودی باشید، همان‌طور که از لبنان، سرزمین مادری خود محافظت می‌کنید.
*«آیا از فروپاشی ارتش لبنان تحت فشار بحران مالی نگران بودید؟»
-هرگز. حتی یک لحظه هم به فروپاشی ارتش لبنان شک نکردم. من تمام سختی‌های آن‌ها را از نزدیک تجربه کردم، نیازهای اساسی‌شان را تأمین کردم، و همیشه کنارشان بودم. این افتخار تنها متعلق به من نیست، بلکه مدیون هر افسر و سرباز لبنانی است که به لباس نظامی خود ایمان داشت، به مقدس بودن وظیفه‌اش معتقد بود، و به کشورش وفادار ماند. فرماندهان در میدان نیز تلاش کردند و زحمت کشیدند تا انسجام و وحدت ارتش را حفظ کنند و استمرار آن را از طریق تأمین تمام نیازهای سربازان تضمین کنند. از کشت و تولید محصولات کشاورزی گرفته تا ایجاد کارگاه‌های کوچک تولیدی و حتی تأمین اقلام خانگی با کمترین قیمت و فراهم کردن حمل‌ونقل رایگان، همه این اقدامات برای حمایت از ارتش انجام شد. اما مهم‌ترین مسئله، خدمات پزشکی نظامی بود که ۴۰۰ هزار نفر از آن بهره‌مند شدند. هیچ‌کس احساس کمبود نکرد و هیچ سربازی در برابر درهای بیمارستان‌ها سرگردان نشد، زیرا درمان برای همه فراهم بود. همه این عوامل باعث شد که ارتش منسجم بماند، اما مهم‌تر از همه، باور راسخ سربازان به مأموریت مقدسشان بود. آن‌ها باور داشتند که تنها گزینه، وفاداری به نهاد نظامی است.
شهدای ارتش از تمام طوایف بودند، و وقتی یک افسر به مأموریت می‌رفت، هرگز نمی‌پرسید که این مأموریت علیه چه کسی یا کدام طایفه، منطقه یا حزب است. او بدون تردید دستورات را اجرا می‌کرد، و این را من از نزدیک لمس کردم.

عکس یادبود اولین دولت در دوره ریاست جمهوری ژوزف عون که شامل او، نخست‌وزیر نواف سلام و ۲۴ وزیر می‌شود (ریاست جمهوری لبنان)

شرکت در اجلاس قاهره

*جناب رئیس‌جمهوری، شما در روزهای آینده در اجلاس اضطراری سران عرب در قاهره شرکت خواهید کرد که اولین اجلاس شماست. چه انتظاراتی دارید؟
-این اجلاس اضطراری برای پیگیری موضوع فلسطین برگزار می‌شود. کمترین انتظار، ایجاد یک موضع واحد عربی است، اما نباید به صدور بیانیه‌ها اکتفا کرد. باید این موضع‌گیری‌ها را پیگیری کنیم تا در برابر چالش‌ها بایستیم. اگر فقط برای اعلام مواضع برویم، بدون تشکیل کمیته‌هایی که این مواضع را در سطح بین‌المللی پیگیری کنند—چه در اروپا، چه در سازمان ملل، چه در آمریکا و سایر کشورها—در نهایت این تصمیمات روی کاغذ باقی خواهند ماند. شاید از صراحت من تعجب کنید، اما من از یک پیشینه نظامی آمده‌ام و این واقعیت است. ما بسیاری از اجلاس‌ها را دیده‌ایم که تصمیمات خوبی گرفته‌اند، اما هیچ‌یک اجرا نشده است. مسئله فقط تصویب تصمیمات نیست، بلکه مهم‌تر از آن، پیگیری اجرای آن‌هاست.

دیدار با رهبران عرب

*آیا در حاشیه اجلاس، با برخی از رهبران عرب دیدار خواهید داشت؟
-بله. ما درخواست ملاقات با رئیس‌جمهوری مصر، عبدالفتاح السیسی، به‌عنوان میزبان اجلاس، دبیرکل سازمان ملل، دبیرکل اتحادیه عرب، امیر قطر، ملک عبدالله دوم پادشاه اردن، و رئیس‌جمهوری سوریه، احمد الشرع، را داده‌ایم. ما فهرستی از چندین دیدار تنظیم کرده‌ایم و امیدواریم بتوانیم آن‌ها را در زمان محدود اجلاس انجام دهیم.

اولویت‌های روابط با سوریه

*لبنان نزدیک به نیم قرن تحت سایه حکومت خاندان اسد در سوریه بوده است. آیا واقعاً امید دارید که روابط برابر با سوریه برقرار شود؟
-هدف ما این است که روابط بر اساس احترام متقابل به حاکمیت دو کشور باشد. باید گذشته را پشت سر بگذاریم و بر آینده تمرکز کنیم، به‌گونه‌ای که اشتباهات گذشته دیگر تکرار نشوند. ما از رئیس‌جمهوری سوریه سخنان مثبتی شنیده‌ایم که نشان می‌دهد او به فکر ساختن یک کشور است. باید ببینیم این وعده‌ها چگونه عملی می‌شوند. دولت لبنان رأی اعتماد گرفته و قطعاً ما گام‌هایی در جهت برقراری روابط با سوریه برخواهیم داشت. امیدوارم که سوریه نیز با احترام متقابل، اقدامات متقابلی انجام دهد.

موضوعات فوری در روابط با سوریه

*اگر فردا با رئیس‌جمهوری احمد الشرع دیدار کنید، مهم‌ترین موضوعاتی که با او مطرح خواهید کرد چیست؟
-مهم‌ترین مسئله در حال حاضر، کنترل مرزها است. مشکلاتی در مرزها به دلیل فعالیت قاچاقچیان وجود دارد. اما مهم‌تر از همه، تعیین مرزهای زمینی و دریایی بین لبنان و سوریه، از جمله موضوع مزارع شبعا، است.
موضوع دیگر، بازگشت آوارگان سوری به کشورشان است.
سوریه نمی‌تواند از دو میلیون شهروند خود که در لبنان پناه گرفته‌اند، چشم‌پوشی کند. دلیل مهاجرت آن‌ها دیگر وجود ندارد—نه جنگ و نه سرکوب سیاسی. پس هیچ دلیلی برای ادامه اقامتشان در لبنان نیست، و سوریه باید آن‌ها را بپذیرد. این دو موضوع اساسی‌ترین مسائل هستند، و البته، روابط باید بر اساس احترام متقابل تنظیم شود.

انتقال قدرت در سوریه

*آیا از نشستن احمد الشرع بر کرسی‌ای که پیش‌تر بشار اسد بر آن نشسته بود، شگفت‌زده شدید؟
-در سیاست، باید برای هر احتمالی آماده بود.

اصلاحات و بازسازی لبنان

*گفته می‌شود که کمک‌های بین‌المللی به لبنان مشروط به اجرای اصلاحات و پایبندی کامل به قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل است. آیا این شروط ممکن است روند پیشرفت را به تأخیر بیندازد؟
-همه کشورها خواهان اصلاحات هستند، اما هیچ‌کس درباره انحصار سلاح صحبت نکرده است.ما مصمم به اجرای اصلاحات هستیم، اما امیدواریم که اصلاحات و بازسازی هم‌زمان انجام شوند. متأسفانه، تجربه‌های قبلی ما در دریافت کمک‌های بین‌المللی چندان دلگرم‌کننده نبوده است. ما متعهد به اصلاحات هستیم، اما نمی‌خواهیم که بازسازی به تأخیر بیفتد تا زمانی که تمام اصلاحات کامل شوند. اگر قرار باشد صبر کنیم تا اصلاحات به پایان برسند—که امیدوارم خیلی طول نکشد—روند بازسازی بسیار کند خواهد شد.در حال حاضر، بازسازی اولویت دارد، زیرا بسیاری از آوارگان هنوز به خانه‌های خود بازنگشته‌اند.

*جناب رئیس‌جمهوری، تجربیات اسلاف شما که از میان ژنرال‌ها به ریاست‌جمهوری رسیدند، چندان آسان نبود. تنها استثناء شاید ژنرال فؤاد شهاب باشد. شما از کدام‌یک از آن‌ها تأثیر گرفته‌اید؟
-اجازه دهید صریح باشم... همان‌طور که به شما گفتم، سیاست زاده شرایط است، و هر رئیس‌جمهوری—نه‌فقط ژنرال‌ها—از دوران بشاره الخوری تا کمیل شمعون، فؤاد شهاب و در نهایت میشل عون، هرکدام در شرایط خاص خودشان بودند. بدون شک، شخصیت هر رئیس‌جمهوری بر شرایط دوران او تأثیر گذاشته است. مثلاً شخصیت فؤاد شهاب باعث شد که او نهادهایی را بنا کند که هنوز هم در لبنان پابرجا هستند. من قصد ندارم کسی را ارزیابی کنم، اما می‌توانیم از گذشته درس بگیریم. در نهایت، من در ساختن دولت، بازسازی ساختار کشور و اجرای اصلاحات دولتی، خود را به فؤاد شهاب نزدیک می‌بینم. حتی امروز هم درباره «شهابیه» و نهادهای او صحبت می‌شود، بنابراین ما نیز به دنبال ساختن دولت هستیم، و این هدف اصلی ماست. همان‌طور که گفتم، هر رئیس‌جمهور در شرایط خاصی روی کار آمده است، و شاید اگر ما جای او بودیم، به شیوه‌ای متفاوت عمل می‌کردیم. نمی‌خواهم کسی را قضاوت کنم، اما می‌توانیم از تجربیات گذشته درس بگیریم.

 

*وقتی وارد دانشکده نظامی شدید، به چه کسی علاقه داشتید؟ معمولاً جوانان از یک فرمانده نظامی یا یک رهبر سیاسی الهام می‌گیرند. شما تحت تأثیر چه کسی بودید؟
-صادقانه بگویم، انگیزه اصلی من حوادث آوارگی بود که روستایم با آن مواجه شد. یک طغیان درونی در من شکل گرفت و می‌خواستم این خشم را در چارچوب یک نهاد دولتی، یعنی ارتش، هدایت کنم. من در یک محیط نظامی رشد کردم—پدرم در نیروی امنیت داخلی بود، عمویم (خدا رحمتش کند) در ارتش خدمت می‌کرد، و پسرعمه‌ام نیز یک افسر ارتش بود. همین‌ها باعث شد که به ارتش بپیوندم. در دانشکده نظامی، درباره فرماندهان بزرگ تاریخ مطالعه می‌کنی، از آن‌ها یاد می‌گیری و تحت تأثیرشان قرار می‌گیری. هر فرمانده‌ای نقاط قوتی دارد که می‌توان از آن الهام گرفت و بر پایه آن ساخت.

 

*آیا زمانی که دیدید ارتش لبنان کنترل کامل بر سرزمین ندارد یا سیاستمداران نیازهای ارتش را تأمین نمی‌کنند، ناامید شدید؟
-نه، اما از سیاستمداران دلخور شدم، زیرا آن‌ها همیشه از ارتش انتظارات زیادی دارند، اما هیچ‌چیز به ارتش نمی‌دهند. آن‌ها همیشه ارتش را سرزنش می‌کنند: ارتش کاری نکرد، ارتش کم‌کاری کرد، ارتش مقصر است. اما واقعیت این است که خود آن‌ها مقصرند. ارتش نیاز به امکانات دارد، و من هشت سال این وضعیت را تجربه کردم. مثلاً بارها شنیدم که از ارتش انتقاد می‌کنند که چرا مرزها را کنترل نمی‌کند. از این افراد می‌پرسم: آیا شما اصلاً مرزها را دیده‌اید؟ آیا می‌دانید وضعیت آن چگونه است؟ جواب می‌دهند: نه. پس چطور بدون اطلاع، ارتش را به کم‌کاری متهم می‌کنید؟ این چیزی بود که مرا از سیاستمداران دلخور می‌کرد. اما برعکس، من به ارتش افتخار می‌کنم، زیرا باوجود مشکلات اقتصادی و چالش‌های فراوان، وظایفش را به بهترین شکل انجام داده است. مثلاً یک نظامی خارجی به من گفت: «اگر حقوقم به ۶۰ دلار برسد، استعفا می‌دهم.» اما سرباز لبنانی با همین حقوق کم، به انجام وظیفه ادامه داد.

*حقوق سرباز لبنانی چقدر بود؟
-حقوق آن‌ها بین ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ دلار بود، اما بعداً به ۶۰ یا حتی ۴۰ دلار کاهش یافت. الآن تقریباً ۲۳۰ دلار شده است، که باز هم در مقایسه با فداکاری‌های سربازان کافی نیست. من به ارتش، سربازان و افسرانی که همچنان به وظایف خود پایبند هستند و به سوگندشان وفادار مانده‌اند، افتخار می‌کنم. در طول هشت سال فرماندهی من، تلاش‌های زیادی برای کاهش بودجه دفاعی صورت گرفت و ما را متهم کردند که دولت را تضعیف می‌کنیم. اما ما فقط نیازهای اساسی ارتش را مطرح می‌کردیم—نه خرید تسلیحات پیشرفته‌ای که دولت را تحت فشار مالی قرار دهد.

نقش ارتش در بحران‌های لبنان

*پس از سال ۲۰۱۹، ارتش لبنان با بحران اقتصادی، اعتراضات و دیگر چالش‌ها روبه‌رو شد. چگونه با این شرایط کنار آمدید؟
-ارتش با تمام سختی‌ها، وظایف خود را انجام داد. در اعتراضات، بیش از ۶۰۰ سرباز زخمی شدند. ارتش هم از معترضان و هم از شهروندانی که تظاهرات نمی‌کردند، محافظت کرد. در بحران کرونا، ارتش در کنار دولت ایستاد. در انفجار بندر بیروت، ارتش اولین نهادی بود که نظم را برقرار کرد، عملیات جست‌وجو و نجات را انجام داد، و با کشورهایی که برای کمک شتافتند، هماهنگ شد. در انتخابات، حفظ امنیت با ارتش است. در کنترل مرزها، ارتش نقش دارد. در مبارزه با تروریسم، ارتش پیشگام است.

تحقیقات درباره انفجار بندر بیروت

*آیا فشار افکار عمومی برای آشکار شدن حقیقت برخی پرونده‌های بسته‌شده، مانند انفجار بندر بیروت، شما را تحت فشار قرار می‌دهد؟
-نه، اصلاً. این حق مردم لبنان است که حقیقت را بدانند.
هشت سرباز از گروه محافظت از بندر شهید شدند. من هم می‌خواهم بدانم چه کسی مسئول این فاجعه بود. هزاران زخمی، معلول و مجروح باقی مانده‌اند. گذشته از خسارات مالی و تخریب ساختمان‌ها، آسیب‌های انسانی چه؟ آیا خانواده‌های قربانیان نباید بدانند که چه اتفاقی افتاده است؟ اگر کسی مسئول باشد، باید محاکمه شود. اگر اهمالی رخ داده، باید بدانیم چه کسی مسئول آن بوده است. اگر فسادی در کار بوده، باید مقصر مشخص شود. این پرونده باید بسته شود، اما نه بدون کشف حقیقت.

موضع رئیس‌جمهورى درباره مداخلات در تحقیقات

*آیا شما در صورت احضار یکی از دوستانتان برای بازجویی، مداخله خواهید کرد؟
-ابداً. وقتی تحقیقات آغاز شد، به قاضی فادی صوان گفتم: اگر سؤالی دارید که نیاز به توضیح از سوی من دارد، من بدون درخواست رفع مصونیت، داوطلبانه برای پاسخگویی حاضر خواهم شد. همین درخواست را از قاضی بیطار هم داشتم. من در تحقیقات دخالت نمی‌کنم و هیچ‌کس را پوشش نمی‌دهم—حتی اگر برادرم باشد.

احساس یک افسر هنگام شهادت یکی از سربازانش

*چه احساسی به‌عنوان یک افسر دارید وقتی یکی از سربازان شما در کنار شما یا تحت فرمان شما شهید می‌شود؟
-ما در قلب شعار خود «فداکاری» را داریم، و شهادت یک تقدیر است، نه یک تصمیم. وقتی وارد ارتش می‌شویم، با این آگاهی قدم می‌گذاریم که ممکن است مجروح شویم یا حتی به شهادت برسیم. این به این معنا نیست که این مسئله برای ما عادی است، اما از روی اعتقاد می‌دانیم که این یک فداکاری در راه وطن است.
بااین‌حال، از سخت‌ترین لحظات زندگی است که ببینی یک سرباز در کنار تو یا در حین انجام مأموریت برای کشورش سقوط می‌کند. بزرگ‌ترین نوع فداکاری این است که کسی بدون انتظار هیچ پاداشی، جان خود را برای دیگران فدا کند. وقتی به من می‌گویند که یک سرباز در حین انجام مأموریت شهید شده است—و من شاهد شهادت بسیاری از سربازانم بوده‌ام—احساس افتخار می‌کنم، اما درعین‌حال این لحظه بسیار دردناک است. باوجوداینکه ما از قبل پذیرفته‌ایم که این بخشی از سرنوشت ماست، اما لحظه وقوع آن همچنان بسیار سخت و تلخ است.

تکمیل اجرای «توافق طائف»

*آیا دولت اجرای کامل توافق طائف را به سرانجام خواهد رساند؟
-من یک گروه حقوقی تشکیل داده‌ام که مأموریت اصلی آن بررسی توافق طائف، قانون اساسی و نقاط ضعف موجود در آن و تکمیل مواردی است که هنوز اجرا نشده‌اند. آن‌ها مطالعاتی در این زمینه به من ارائه می‌دهند و این هدف اصلی ماست. امیدوارم که سایر طرف‌ها نیز همکاری کنند تا بتوانیم این مسیر را به سرانجام برسانیم.

مطالعات و علاقه‌های شخصی

*جناب رئیس‌جمهوری، چه کتاب‌هایی می‌خوانید؟ به چه موضوعاتی علاقه دارید؟
-بیشتر از هر چیزی، علاقه دارم تاریخ لبنان را مطالعه کنم، زیرا متأسفانه ما لبنانی‌ها تاریخ کشور خود را به‌درستی نمی‌شناسیم.
*اما به نظر می‌رسد هرچه بیشتر تاریخ خود را بدانیم، نگرانی‌های ما بیشتر می‌شود...
-نه، اصلاً این‌طور نیست. باید از تاریخ درس گرفت و اشتباهات گذشته را شناخت تا آن‌ها را تکرار نکنیم. سیاست، فرزند تاریخ است، و تاریخ، زاده جغرافیاست. جغرافیا تغییر نمی‌کند، پس تاریخ هم نباید تکرار شود.

برنامه روزانه و سرگرمی‌ها

*روال روزانه شما چگونه است؟
-ساعت پنج و نیم صبح در دفترم هستم و تا هر ساعتی که لازم باشد، کار می‌کنم—حتی تا شش، هفت شب یا نیمه‌شب.
*سرگرمی‌های شما چیست؟
-در حال حاضر هیچ سرگرمی‌ای ندارم.
*آیا مسئولیت ریاست جمهوری شما را از سرگرمی‌هایتان دور کرده است؟ شنیده‌ام که علاقه زیادی به شکار دارید.
-بله، درست است. من به شکار و غواصی علاقه دارم، اما در حال حاضر ریاست جمهوری تمام وقتم را گرفته است.

نگرانی‌های امنیتی

*آیا نگران تهدیدات امنیتی علیه خودتان هستید؟
-صادقانه بگویم، من همیشه خوش‌بین هستم. هیچ ترسی ندارم و به سرنوشت اعتقاد دارم. در طول دوران خدمتم در ارتش، با حوادث زیادی روبه‌رو شده‌ام و دو بار مجروح شده‌ام. این تجربیات باعث شد که بیشتر به تقدیر باور داشته باشم. آنچه خدا برای تو مقرر کرده، اتفاق خواهد افتاد. تجربه‌های شخصی من و آنچه در کنار سربازانم دیده‌ام، به من ثابت کرده که در نهایت، تنها آنچه برای تو مقدر شده، رخ می‌دهد. اگر سرنوشت ما این باشد که با ترور از دنیا برویم، پس این تقدیر ماست. اگر قرار نباشد، پس این هم تقدیر ماست.

علاقه به موسیقی

*چه موسیقی‌ای گوش می‌دهید؟
-صبح‌ها، بهترین چیزی که می‌توانم گوش دهم، آهنگ‌های فیروز است.
*و خوانندگان دیگر؟
-اگر وقت داشته باشم، به موسیقی‌های دیگر هم گوش می‌دهم.

وحدت ملی و پیام به مردم لبنان

*رحابنه (آل الرحبانی) لبنان خاص خودشان را خلق کردند و مردم لبنان به آن باور داشتند. آیا پیامی برای مردم دارید؟
-می‌خواهم همان چیزی را که همیشه به سربازان و افسران در دانشکده نظامی می‌گفتم، تکرار کنم: اجازه ندهید که فرقه‌گرایی و تعصبات مذهبی در درون شما ریشه بدواند.
هرگز در تاریخ، طوایف، فرقه‌گرایی یا احزاب نتوانسته‌اند کشوری را بسازند.
تنها دولت است که از لبنان محافظت می‌کند، نه طوایف.
کینه‌ها را از قلب‌هایتان پاک کنید، زیرا نفرت و دشمنی نه کشوری را می‌سازد و نه لبنان را.
اگر می‌خواهیم کشوری باشیم که با عزت زندگی کنیم و لبنان را دوباره به شکوه گذشته‌اش بازگردانیم—همان "سوئیس خاورمیانه" که قبل از جنگ داخلی ۱۹۷۵ بود—باید گذشته را پشت سر بگذاریم، بالاتر از اختلافات بایستیم، متحد شویم و برای ساختن لبنان همدل باشیم.

ارتباط با سیاستمداران

*آیا تمرین کرده‌اید که در دنیای سیاست، میان تضادها و تناقضات مختلف عمل کنید؟
-این بخشی از وظیفه من است.
*رابطه شما با رئیس پارلمان نبیه بری چگونه است؟
-بسیار عالی و فراتر از حد انتظار.

 



السودانی به «الشرق الأوسط»: ایران در رسیدن به توافق با آمریکا جدی است

TT

السودانی به «الشرق الأوسط»: ایران در رسیدن به توافق با آمریکا جدی است

نخست‌وزیر عراق در جریان گفت‌وگو با سردبیر «الشرق الأوسط»
نخست‌وزیر عراق در جریان گفت‌وگو با سردبیر «الشرق الأوسط»

در ماه‌های گذشته، عراق دو آزمون دشوار را پشت سر گذاشت. نه به آتش جنگ اسرائیل ـ ایران و نه به تبعات حملات آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران کشیده شد. همچنین چند ماه پیش نیز در برابر وسوسهٔ مداخله برای نجات رژیم بشار اسد در سوریه ایستادگی کرد.

پس از عبور از این دو چالش، اکنون عراق با سومین آزمون روبه‌رو است: انتخابات مقرر در ماه نوامبر که قرار است شکل پارلمان آینده و نام نخست‌وزیر را تعیین کند. این پرسش و پرسش‌هایی دیگر را با نخست‌وزیر عراق، محمد شیاع السودانی، در میان گذاشتیم:

• آیا چنین احساسی دارید که ما اکنون در برابر توازن‌های جدیدی در منطقه قرار گرفته‌ایم، پس از آنچه در غزه، لبنان، سوریه و ایران رخ داد؟

ـ قطعاً همین‌طور است. پس از رویدادهای ۷ اکتبر (عملیات حماس) و تجاوزاتی که پس از آن به لبنان صورت گرفت، و تغییراتی که در سوریه رخ داد، و سپس حمله به ایران، این تحولات مداوم باعث شده‌اند تا گمانه‌زنی‌هایی دربارهٔ آیندهٔ منطقه مطرح شود. تجاوزات به غزه و لبنان همچنان ادامه دارد، و همچنان دربارهٔ ترتیبات مربوط به وضعیت غزه و تداوم نفوذ اسرائیل در سوریه بحث و گفت‌وگو جریان دارد. ما اکنون از آتش‌بس میان ایران و اسرائیل نیز سخن می‌گوییم؛ ازاین‌رو نمی‌توان گفت با یک روند سیاسی تثبیت‌شده دربارهٔ شکل آیندهٔ منطقه و توازن‌ها و روابط آن روبه‌رو هستیم.

این تحولات، ما را به سوی این سؤال مهم سوق می‌دهند که نیازمند چشم‌اندازی روشن است: ما برای این منطقهٔ حساس در تمام سطوح ـ اقتصادی، امنیتی و سیاسی ـ چه می‌خواهیم؟ منطقه‌ای که برای نخستین بار شاهد جنگی بود که در آستانهٔ گسترش به یک جنگ سراسری در کل منطقه قرار گرفت، و نه فقط به درگیری میان ایران و اسرائیل محدود ماند.

عراق بخشی از جغرافیای سیاسی این منطقه است. و در حالی که منافع عراق و مردم عراق را در اولویت قرار می‌دهیم، هم‌زمان بخشی فعال از منطقه نیز هست و تنها تماشاگر نیست، بلکه با استفاده از روابط و منافعش با کشورهای منطقه، تلاش می‌کند تا موضعی ایجاد کند که به تقویت امنیت و ثبات یاری رساند ـ به‌ویژه آنکه ما با جنگ‌هایی که در دهه‌های گذشته گرفتارشان شدیم، مخالفیم.

• زمانی که حملات هوایی اسرائیل به ایران آغاز شد، چه کردید؟

ـ همه انتظار داشتند که تنش بالا بگیرد و جنگی در راه باشد و حملات متقابل صورت گیرد. این تحلیل تمام کشورهای منطقه بود، و عراق نیز بخشی از همین منطقه است. پس از آغاز تجاوز اسرائیل به ایران ـ که با نقض حریم هوایی عراق همراه بود ـ این رخداد مهم می‌توانست عراق را در این جنگ درگیر کند و به مشارکت در تجاوز به کشوری همسایه بیانجامد. امری که با قانون اساسی ما و اصول سیاسی‌مان، که بر منع استفاده از خاک یا حریم هوایی عراق برای حمله به دیگران تأکید دارد، کاملاً در تضاد است.

در این شرایط، ما باید موضع خود را در سطح دیپلماتیک و بین‌المللی تثبیت می‌کردیم. بنابراین شکایتی به شورای امنیت سازمان ملل ارائه دادیم و تماس‌هایی را برای حمایت از این موضع و محکوم‌کردن تجاوز به کشور همسایه ـ تحت عنوان «جنگ پیش‌دستانه» یا «گامی پیشگیرانه» ـ برقرار کردیم، در حالی که آنچه رخ داد، تجاوزی آشکار علیه کشوری دارای حاکمیت و عضو سازمان ملل متحد بود.

بخش مهم‌تر اما، آن بود که چگونه امنیت داخلی، موضع سیاسی، و وحدت ملی را در برابر این بحران حفظ کنیم. و به فضل خداوند در این زمینه موفق شدیم.

ما توانستیم موضعی ملی و واحد را شکل دهیم که تجاوز و نقض حاکمیت و حریم هوایی عراق را محکوم می‌کرد، از مواضع دولت در حفاظت از منافع عراق و مردمش حمایت می‌نمود، و عراق را از لغزیدن به درون این جنگ دور نگه می‌داشت. این موضع در سطح داخلی، بسیار مهم و تعیین‌کننده بود.

• آیا ایالات متحده در این زمینه به شما کمک کرد؟

ـ آمریکا بسیار مصرّ بود که عراق از این درگیری دور بماند؛ از این رو تماس‌های ما با آنها ادامه داشت، به‌ویژه دربارهٔ مسئلهٔ نقض حریم هوایی و ضرورت ایفای نقش ایالات متحده در این زمینه. چراکه آمریکا بخشی از ائتلاف بین‌المللی برای مبارزه با تروریسم در کنار عراق است، و در طول ده سال گذشته، انتظار می‌رفت که از سامانهٔ پدافند هوایی ما پشتیبانی شود تا از حریم هوایی‌مان در برابر هرگونه نقض محافظت شود.

نخست‌وزیر عراق در جریان گفت‌وگو با سردبیر «الشرق الأوسط»

• ایران در طول جنگ چه درخواستی از عراق داشت؟

ـ درخواستی مطرح نشد، بلکه این عراق بود که پیش‌قدم شد و موضع خود و حساسیت شرایط را برای طرف‌ها روشن و پیام‌هایی را میان طرف‌های مختلف منتقل کرد، برای توقف این جنگ و بازگشت به مسیر مذاکره. ما با ریاست‌جمهوری ایران و همهٔ کانال‌های ارتباطی در تماس بودیم؛ روندی مداوم برقرار بود.

قرار بود مذاکراتی در روز یکشنبه آغاز شود، اما حمله در صبح جمعه اتفاق افتاد. جهت‌گیری عراق این بود که برای توقف جنگ و بازگشت به میز مذاکره تلاش کند. دیدگاه ایران این بود که چگونه می‌توان وارد مذاکره شد در حالی که تجاوز هنوز ادامه دارد. گفت‌وگوها و تماس‌های ما با کشورهای منطقه و ایالات متحده بر همین نکته متمرکز بود: اینکه ایران برای نشستن پای میز مذاکره آمادگی دارد، به‌شرط توقف تجاوز. این موضع مثبت ایران در آن ساعات آغازین حمله بود.

• آیا ادارهٔ روابط با گروه‌های عراقی هم‌پیمان با ایران در داخل کشور دشوار بود؟

ـ قطعاً، این مسئله نیازمند تلاش فراوانی بود. شما اشارهٔ مهمی کردید: در طول دو سال گذشته، منطقه برای نخستین بار در تاریخ خود، شاهد رخدادهایی داغ و پرتنش بود. در حالی که عراق، به فضل خداوند، در ثبات به‌سر می‌برد؛ حال‌آنکه در گذشته ـ و در دوران دولت پیشین ـ منطقه باثبات بود، اما عراق با بحران‌ها و تنش‌های داخلی و تجاوزات دست‌به‌گریبان بود.

اکنون ما با واقعیتی تازه، و رویکردی تازه و مسیر جدیدی روبه‌رو هستیم که توانست احساسات را مهار کرده، و آن‌ها را به سمت مواضع سیاسی متعادل و دور از واکنش‌های شتاب‌زده هدایت کند. ما اجازه ندادیم که این احساسات به اقدامات عملی‌ای تبدیل شوند که به کشور، امنیت، و ثبات آن آسیب بزنند. این دستاورد حاصل تلاش سیاسی و امنیتی هماهنگ برای حفظ این موضع بود.

• آیا احساس می‌کنید که شعار «اول عراق» را محقق کرده‌اید؟

ـ با اطمینان کامل، بله. این شعاری نبود که صرفاً در آغاز آن را مطرح کرده باشیم، بلکه روشی و باوری بود که به آن ایمان داریم: اینکه عراق اول است، و عزت عراق و عراقی‌ها، اولویت ما در سیاست داخلی و خارجی است.

• آیا نگران دور تازه‌ای از درگیری میان اسرائیل و ایران هستید؟

ـ بله؛ زیرا همه می‌دانند که نتانیاهو به هیچ آتش‌بسی پایبند نبوده؛ نه در غزه و نه در لبنان. طبیعی است که ممکن است دست به تجاوزات بیشتری علیه ایران بزند. سیاست، روش و استراتژی او بر این بنا شده که منطقه را در حالتی از جنگ نگه دارد تا موقعیت سیاسی خود را حفظ کند.

• آیا از این موضوع نگران بودید که نظام ایران دچار آشفتگی شود و جنگ طول بکشد؟ و آیا اقداماتی برای مواجهه با جنگی بلندمدت یا بی‌ثباتی در ایران انجام دادید؟

ـ ایران کشور مهمی در منطقه است. هرکس که با جنگ ۱۲ روزه به‌دنبال سرنگونی نظام ایران باشد، طبعاً پیامدهای آن سراسر منطقه را در بر خواهد گرفت. طبیعی است که دربارهٔ ثبات منطقه و ثبات هر کشور همسایه نگران باشیم. نمی‌توانی آتشی را در کشور همسایه ببینی و فقط نظاره‌گر باشی، بی‌آنکه انتظار داشته باشی که شعله‌های آن به تو هم برسد. این منطق ما دربارهٔ همه کشورهاست؛ چه ایران و چه دیگر کشورهای همسایه.

آنچه اکنون به آن باور داریم این است که باید به‌سوی ثبات، امنیت، صلح و تفاهم پیش برویم. نگرانی ما نیز از آن جهت بود که این تحولات می‌توانند بر ثبات منطقه تأثیرگذار باشند. اما در سطح داخلی، ما به توانایی‌هایمان، و به درک و آگاهی نیروهای سیاسی و مردم عراق، در اهمیت حفظ امنیت داخلی و ثبات نظام سیاسی در بحبوحهٔ این تحولات، اطمینان داشتیم.

• ارتش عراق چه نتیجه‌ای از این جنگ گرفت؟

ـ این مسئله هم‌اکنون موضوع بررسی و مطالعه است. و فکر نمی‌کنم فقط ارتش عراق، بلکه تمام ارتش‌های منطقه درگیر این موضوع باشند. ما با گونه‌ای تازه از جنگ‌ها روبه‌رو هستیم که در آن از فناوری‌های نوین استفاده می‌شود؛ بنابراین باید در سطحی باشیم که بتوانیم با این پیشرفت‌ها و تکنولوژی‌ها همراه شویم تا بتوانیم امنیت و ثبات کشورمان را حفظ کنیم.

• چه کسی رادارهای عراقی را پس از پایان جنگ ایران و اسرائیل نابود کرد؟ آیا تحقیقاتی در این‌باره انجام شده و نتایجی حاصل شده؟

ـ یک کمیتهٔ فنی تخصصی در حال انجام تحقیق است، و من شخصاً روند این تحقیقات را پیگیری می‌کنم. این یک تجاوز آشکار بود که با استفاده از پهپاد انجام شد. می‌دانید که شناسایی این نوع پهپادها آسان نیست. این فناوری امروزه برای انجام حملات و برهم زدن اوضاع امنیتی مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما قطعاً این موضوع به‌راحتی نخواهد گذشت.

پایگاه‌هایی در شهر ناصریه هدف قرار گرفتند و آسیب‌های جزئی دیدند. اما سامانهٔ راداری در پایگاه تاجی دچار خسارت شد. در سایر مناطق، سامانه‌های پدافند هوایی موفق شدند پهپادها را سرنگون کنند. ما به نتیجه خواهیم رسید و عامل این حملات ـ هر که باشد ـ مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.

• آیا این پهپادها از داخل خاک عراق پرتاب شده بودند؟

ـ تحقیقات همچنان ادامه دارد، و حتی از ائتلاف بین‌المللی نیز کمک خواسته‌ایم؛ چراکه این مسائل بسیار فنی و دقیق‌اند و برای مشخص‌کردن نقطهٔ پرتاب و فاصلهٔ طی‌شده، نیاز به جزئیات زیادی داریم. تمام این داده‌ها برای رسیدن به شناسایی عامل اصلی این تجاوز ضروری‌اند.

• چرا هنوز روابط با سوریه کاملاً عادی به نظر نمی‌رسد؟

ـ برعکس، من این روابط را طبیعی و در مسیر درست می‌دانم. از همان روز نخست، موضع عراق در احترام به انتخاب‌های ملت سوریه و تغییراتی که رخ داد، روشن بود. مدتی کوتاه پس از آن، ارتباط رسمی آغاز شد، هیئتی را اعزام کردیم و تماس‌ها و دیدارهای متقابل ـ از جمله دیدار دوحه ـ شروع شد و تا امروز این ارتباط در خصوص رویدادهای گوناگون ادامه دارد. ما نگرانی‌هایمان را نیز بیان کردیم.

السودانی در گفت‌وگو با «الشرق الأوسط»

• نگرانی‌های شما از چه چیزی بود؟

ـ نگرانی‌های ما در حقیقت توصیه‌هایی مشفقانه بود؛ زیرا تجربهٔ سوریه مشابه تجربهٔ عراق پس از سال ۲۰۰۳ است. تنوع موجود در سوریه همان تنوعی است که در عراق نیز هست.

بنابراین نخست اینکه باید روند سیاسی فراگیری وجود داشته باشد که همه را در بر گیرد، حقوقشان را تضمین کند، و باورها و اعتقاداتشان را محترم بشمارد.

همچنین باید موضعی روشن علیه افراط‌گرایی، تروریسم، و خشونت اتخاذ شود؛ و نیز موضعی قاطع در قبال داعش که خطری برای نه‌فقط سوریه، بلکه برای همهٔ کشورهای منطقه است.

همچنین باید سوریه‌ای یکپارچه را ببینیم، و اجازه داده نشود که هیچ دخالت خارجی یا حضور نیروهای بیگانه‌ای در خاک سوریه وجود داشته باشد؛ چراکه سوریه‌ای نیرومند و یکپارچه، قدرتی برای عراق و کشورهای منطقه نیز خواهد بود. تمام این موارد به نفع ملت سوریه است.

ما همچنین آمادگی خود را برای همکاری اقتصادی ابراز کرده‌ایم. میان عراق و سوریه جغرافیا و تاریخ مشترکی وجود دارد که می‌توان بر پایهٔ آن‌ها همکاری‌ها و روابط دوجانبه را توسعه داد. ما مطالعهٔ احیای خط لولهٔ نفت عراق ـ سوریه را آغاز کرده‌ایم تا نفت عراق به بندر بانیاس در دریای مدیترانه برسد.

همچنین آمادگی خود را برای مشارکت در بازسازی سوریه از طریق برگزاری کنفرانسی اعلام کرده‌ایم. امروز عراق ریاست اتحادیه عرب و نیز ریاست اجلاس توسعه‌ای عربی را برعهده دارد، و در نتیجه نسبت به همهٔ مسائل امت عربی ـ در صدر آن، مسئلهٔ سوریه ـ مسئول است. ما ابتکاری را پیشنهاد کردیم که در قالب «اعلامیه بغداد» تصویب شد و خواستار برگزاری کنفرانس گفت‌وگوی ملی با مشارکت همهٔ اجزای ملت سوریه شد.

بنابراین روابط ما در این مسیر در حال حرکت است. افزون بر آن، هماهنگی‌های امنیتی هم ادامه دارد و روز چهارشنبهٔ گذشته کمیتهٔ هماهنگی نشستی با حضور فرماندهان امنیتی عراق و سوریه برای تأمین امنیت مرزها برگزار کرد.

• آیا از همکاری امنیتی سوریه رضایت دارید؟

ـ بله. در این سطح، دو طرف از سطح تبادل اطلاعات و هماهنگی امنیتی خرسند هستند، به‌گونه‌ای که برای امنیت عراق و سوریه کافی است؛ به‌ویژه با توجه به فعالیت چشم‌گیر داعش که اخیراً فعال‌تر شده و موفق شده تعداد زیادی از سلاح‌های ارتش سوریه را تصرف کند، و در پی اجرای عملیات‌هایی است که آخرین آن، حملهٔ تروریستی به یکی از کلیساهای دمشق بود. بنابراین ما منافع مشترکی برای افزایش سطح هماهنگی امنیتی داریم.

• آیا با طرف سوری دربارهٔ مسئلهٔ جنگجویان خارجی که در سرنگونی نظام بشار اسد مشارکت داشتند هم گفت‌وگو کردید؟

ـ موضوع اعطای تابعیت به بیگانگان یکی از نکاتی بود که مطرح کردیم. به‌نظر من این مسئله‌ای است که نیاز به بازنگری دارد، و حتی در درون سوریه هم نسبت به آن ملاحظاتی وجود دارد، پیش از آنکه مخالفتی از بیرون مطرح باشد. ما این مسائل را با کمال صراحت و شفافیت بیان کردیم، با هدف حفظ ثبات سوریه؛ چراکه ما خود، پس از سال ۲۰۰۳، در حال از سر گذراندن تجربه‌هایی بوده‌ایم و با تمام جدیت خواهان آنیم که دولت جدید سوریه از تکرار اشتباهاتی که ما مرتکب شدیم، دوری کند.

• آیا ترجیح می‌دادید سوریه همچنان تحت سلطهٔ بشار اسد باقی بماند؟

ـ این نظر شخصی من نیست، بلکه نظر ملت سوریه است. این مردم سوریه‌اند که باید تصمیم بگیرند چه نوع نظامی برای کشورشان مناسب است.

• آیا ممکن است به‌زودی شاهد حضور رئیس‌جمهوری احمد الشرع در بغداد یا سفر شما به دمشق باشیم؟

ـ این موضوع به شرایط بستگی دارد.

• چه زمانی فهمیدید که نظام بشار اسد سقوط کرده است؟

ـ سوریه سال‌ها از بی‌ثباتی و آشوب رنج برد. پس از رویدادهای هفتم اکتبر و تهاجم متعاقب آن به لبنان، تحلیل ما این بود که منطقه در آستانهٔ هرج‌ومرج، آشوب، و فروپاشی امنیتی قرار گرفته است. سوریه در آن زمان، به دلیل وجود مناطقی که دیگر تحت کنترل دولت نبود، پاشنهٔ آشیل منطقه به‌شمار می‌رفت.

در چارچوب ارتباطات منطقه‌ای‌مان، تلاش ما این بود که چگونه می‌توان ثبات سوریه را حفظ کرد تا از فروپاشی امنیتی و بهره‌برداری گروه‌های تروریستی مانند «داعش» جلوگیری شود. این همان تهدید واقعی بود.

این یکی از نگرانی‌های اصلی کشورهای منطقه، به‌ویژه عراق و ترکیه بود. از همین‌رو، ما ابتکاری برای نزدیک‌کردن ترکیه و سوریه آغاز کردیم تا برخی پرونده‌ها حل‌وفصل شود، و این امر به تقویت ثبات کمک کند. این تلاش از مدت‌ها پیش آغاز شده بود و ادامه یافت. از سوی ترکیه اراده‌ای جدی و روشن برای گفت‌وگو وجود داشت، و از سوی سوریه نیز پذیرشی محتاطانه مشاهده می‌شد. تلاش‌های متعددی صورت گرفت، اما متأسفانه به گامی مثبت منتهی نشد.

• آیا به نظر شما بشار اسد با خودداری از دیدار با اردوغان مرتکب اشتباه شد؟

ـ به‌نظر من بله، این یک اشتباه بود. این تلاش تنها از سوی عراق نبود. آن‌گونه که از رهبران کشورهای برادر منطقه شنیدم، همگی در این جهت تلاش کردند تا دیداری صورت گیرد و نوعی آرامش در مناطق مرزی پرتنش ایجاد شود. به‌نظر ما، این امتناع اشتباه بود. آن دیدار می‌توانست به ایجاد فضای آشتی با تمام نیروهای موجود در داخل سوریه کمک کند، به‌جای آنکه وضعیت نابسامان و درگیری‌های داخلی ادامه یابد؛ وضعیتی که به نفع هیچ‌یک از طرف‌ها نبود.

• آیا روشن شد که کلید حل بحران‌های منطقه همچنان در دست آمریکاست؟ همان کشوری که گفته می‌شد می‌خواهد از خاورمیانه عقب‌نشینی کند تا بر خطر چین متمرکز شود؟

ـ ایالات متحده همچنان کشوری مهم در روابطش با کشورهای منطقه است، اما قطعاً نقش اصلی بر عهدهٔ خود کشورهای منطقه است که باید منافعشان و مسیر روابط بین خودشان را تعیین کنند.

نمی‌توان نسخه‌ای آماده و بیرونی برای کشورهای منطقه تجویز کرد که به صلح و ثبات پایدار برسند. مردم منطقه سزاوار آن‌اند که میان خود گفت‌وگویی بر اساس منافع مشترک و احترام متقابل داشته باشند؛ و باید گفت‌وگو و تفاهم جایگزین جنگ و حذف‌کردن دیگری باشد، زیرا جنگ و زبان تهدید نمی‌تواند ثبات را محقق کند.

• دونالد ترامپ به نظریهٔ «معامله» علاقه دارد. آیا می‌توان انتظار یک «معاملهٔ آمریکایی ـ ایرانی» در آیندهٔ نزدیک را داشت؟

ـ بله، قابل‌انتظار است. رئیس‌جمهوری آمریکا ابتکار عملی در مهار جنگ اخیر داشت. عراق از این رویکرد حمایت کرد، و این ابتکار سبب شد که آتش‌بس محقق و این جنگ ویرانگر متوقف شود.

امیدواریم این نقش ایالات متحده ادامه یابد، به‌ویژه از مسیر مذاکرات دوجانبه دربارهٔ پروندهٔ هسته‌ای، که بتواند به این «معامله» یا توافقی منجر شود که پایه‌گذار ثباتی پایدار برای منطقه‌ای حیاتی همچون خاورمیانه باشد.

• آیا برنامه‌ای برای سفر به آمریکا وجود دارد؟

ـ در حال حاضر، خیر.

• می‌خواهم دربارهٔ روابط عراق با کشورهای منطقه بپرسم. رابطه‌تان با ترکیه را چگونه توصیف می‌کنید؟

ـ رابطه‌ای است مبتنی بر درک و آگاهی از اهمیت آن، در سطح جغرافیایی، تاریخی و منافع مشترک و فرصت‌هایی که میان دو کشور همسایه و مسلمان در منطقه‌ای مهم وجود دارد.

ما از خلال چندین پرونده امنیتی، اقتصادی و نیز مسائل مورد اهتمام مشترک، به‌ویژه مسئلهٔ آب آغازگرِ بنای یک رابطهٔ واقعی بودیم.

در این دولت می‌توانم بگویم که ما پایه‌گذارِ یک شراکت راهبردی مهم با ترکیه شدیم، به‌ویژه پس از آنکه پروژهٔ «راه توسعه» را کلید زدیم؛ پروژه‌ای که یکی از مهم‌ترین دالان‌های اقتصادی منطقه است و سود و منفعت بزرگی برای هر دو کشور به همراه خواهد داشت، و بنیان‌گذارِ یک محور اقتصادی مهم در منطقه خواهد بود.

حتی در سطح برخورد با مسائل مختلف نیز، مواضع‌مان در بیشتر موارد همسو بوده است. در موضوع آب، برای نخستین‌بار در تاریخ دولت عراق، به راه‌حلی راهبردی دست یافتیم و آن «توافق‌نامهٔ چارچوب دوجانبه برای همکاری در زمینهٔ مدیریت پروندهٔ آب» است؛ که در بغداد و در جریان سفر رئیس‌جمهوری اردوغان به امضا رسید. همهٔ این‌ها نشانه‌هایی مثبت از رابطه‌ای خوب میان دو کشور است.

• از رابطه‌ای قوی با ترکیه سخن گفتید، اگر بخواهید در دو سطر رابطه‌تان با ایران را توصیف کنید، چه می‌گویید؟

ـ رابطهٔ ما با جمهوری اسلامی ایران، رابطه‌ای راهبردی و مبتنی بر اشتراکات دینی، فرهنگی، اجتماعی و منافع متقابل است. همچنین ایران در ایستگاه‌های مختلفی در کنار عراق و ملت عراق ایستاده است؛ چه در دورهٔ رژیم دیکتاتوری، و چه در دورهٔ مبارزه با تروریسم و فرآیند سیاسی.

اما قطعاً ما تصمیم داریم که این رابطه در چارچوب درست خود باقی بماند؛ چارچوبی که منافع مشترک را تأمین کند و مانع از دخالت در امور داخلی گردد.

عراق استقلال خود را دارد و تصمیم ملی‌اش برگرفته از منافع ملت و اولویت‌های خودش است.

• یعنی ادارهٔ امور عراق توسط ایران وجود ندارد؟

ـ قطعاً نه.

• حتی در بخشی از عراق هم؟

ـ حتی در هیچ بخشی. چنین لفظی اساساً پذیرفتنی نیست و در قاموس ما وجود ندارد.

امروزه رابطهٔ مثبت به‌معنای دخالت نیست. مردم عراق از حساسیت بالایی نسبت به استقلال خود و علاقه‌شان به کشورشان برخوردارند و بر استقلال تصمیم ملی‌شان پایبندند.

عراق تابع هیچ‌کس نبود و نخواهد بود. این، تاریخ عراق است.

• آیا ایران در موضوع «انحصار سلاح» به شما کمک می‌کند؟

ـ این موضوع، کاملاً یک موضوع عراقی است و بخشی از برنامهٔ ما به عنوان دولت به‌شمار می‌رود. مجلس نمایندگان هم به آن رأی داده و ما برایش یک برنامه تدوین کرده‌ایم.

اما سلاحی که از آن سخن می‌گوییم... ما نزدیک به دو دهه با تروریسم جنگیده‌ایم؛ جنگی به‌تمام‌معنا. جنگ با تروریسم و گروه‌های تروریستی مانند «القاعده» و «داعش» یک جنگ معمولی با ارتشی نظامی نبود، بلکه این جنگ، مستقیماً شهروندان را در هر روستا و شهر و استانی هدف قرار می‌داد.

در چنین شرایط بی‌ثباتی، طبیعی بود که برخی از مردم برای دفاع از خودشان در این‌جا یا آن‌جا مسلح شوند، تا اینکه رسیدیم به مرحلهٔ رویارویی با «داعش».

اما پس از پیروزی، لازم است که پروندهٔ امنیتی بازچینی شود و اصلاح ساختاری نهادهای امنیتی صورت گیرد. ما این اصلاح را از طریق کمیته‌ای به ریاست خودمان آغاز کردیم و برای همهٔ این مسائل حساس، به‌ویژه موضوع وجود سلاح خارج از چارچوب نهادهای رسمی کشور، راه‌حل‌هایی ارائه دادیم.

برنامه‌ای روشن در این زمینه وجود دارد که همه از آن باخبرند و بر پایهٔ آن، دولت مشغول اجراست.

نکته‌ای که بر آن تأکید می‌کنیم این است که ما به هیچ وجه اجازه نمی‌دهیم هیچ سلاحی خارج از چارچوب نهادهای دولتی وجود داشته باشد.

این اصل، یکی از پایه‌ها و ارکان اساسی ساخت دولت عراقی است. این موضع نه‌تنها از سوی گروه‌های مذهبی حمایت می‌شود، بلکه مرجعیت دینی نیز، چه در بیانیهٔ اخیر و چه در سال‌های گذشته، همواره بر این اصل تأکید داشته است.

این هدف، مورد حمایت رهبران دینی، رهبران سیاسی و همچنین خود مردم ماست.

این فقط یک شعار نیست، بلکه هدفی است که برای آن برنامه‌ای طراحی شده و دولت در حال اجرای آن مطابق با نقشهٔ مصوب است.

• آیا می‌توان گفت که انحصار سلاح، شرطی اساسی برای تضمین ثبات و جذب سرمایه‌گذاری است؟

ـ سرمایه‌گذاری همین حالا هم در بهترین وضعیت خود است. برای نخستین‌بار طی دو سال، میزان سرمایه‌گذاری‌ها از ۱۰۰ میلیارد دلار فراتر رفته است.

یک ماه پیش رقم ۸۸ میلیارد دلار را اعلام کرده بودم، اما چند روز پیش، رئیس هیئت سرمایه‌گذاری ملی رقم جدید را به من اعلام کرد و گفت که ما اکنون از ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری عبور کرده‌ایم؛ سرمایه‌گذاری‌هایی عربی و خارجی که هم‌اکنون در عراق در حال انجام‌اند.

این یعنی فرآیند جذب سرمایه‌گذاری‌ها بر پایهٔ یک محیط امن و باثبات در حال پیش رفتن است. اینکه این رقم عظیم در شرایط ناپایدار منطقه وارد عراق می‌شود، بیانگر این است که عراق کشوری باثبات و مستحکم است و فرصت‌های سرمایه‌گذاری واقعی ارائه می‌دهد و از شرکت‌های عربی و خارجی استقبال می‌کند.

• صحبت از سرمایه‌گذاری مرا به پرسش دربارهٔ فساد ترغیب می‌کند؛ آیا می‌توانید با قاطعیت بگویید که امروز فساد کمتر شده، یا خیلی کمتر از زمانی است که شما دولت را تحویل گرفتید؟

ـ با اطمینان کامل، بله. ما به‌عنوان دولت، جلوی فروپاشی‌ای را که در استفادهٔ بی‌رویه از اموال عمومی به وجود آمده بود، گرفتیم.

به یاد دارید «سرقت قرن» را؟ بیش از ۳ تریلیون و ۷۰۰ میلیارد دینار!

این سرقت در دوران دولت پیشین اتفاق افتاد. این حجم عظیم نقدینگی، در برابر چشم و گوش دولت عراق و نهادهای امنیتی‌اش، دزدیده شد و متأسفانه با پشتیبانی رسمی چنین سرقتی رخ داد.

• ولی مگر دولت قبلی این سرقت را افشا نکرد؟

ـ به‌مدت ۸ ماه، این اموال در برابر چشم و گوش نهادهای امنیتی به سرقت می‌رفت. اما وقتی دزدان با یکدیگر بر سر تقسیم سهم‌ها اختلاف پیدا کردند، یکی از آن‌ها این بحران را برملا کرد و در آن هنگام دیگر امکان کنترل اوضاع وجود نداشت.

این دقیقاً همان چیزی است که در جریان تحقیقاتی که وزیر دارایی وقت (به‌صورت موقت) آغاز کرد، رخ داد. این تحقیقات همچنان ادامه دارد و در آن، شماری از شخصیت‌های رسمی دولت پیشین، در کنار برخی کارمندان و تاجران تحت تعقیب، متهم هستند.

من این را یکی از نمونه‌های بارز فسادی می‌دانم که اتفاق افتاده است.

امروز ما جلوی این فروپاشی را گرفتیم؛ جلوی تاخت‌وتاز به اموال عمومی به این شکل را سد کردیم. اما البته هنوز راه طولانی‌ای در پیش داریم تا بتوانیم فساد را به‌طور کامل ریشه‌کن کنیم.

آنچه ما به‌عنوان دولت به‌دست آوردیم، اول از همه، اصلاح نهادهای نظارتی‌ای بود که وظیفهٔ مبارزه با فساد را بر عهده دارند؛ چون دیدیم که بخشی از خود این نهادها، نیازمند اصلاح بودند. این شد نخستین گام ما.

با تغییراتی که در مدیریت این نهادها اعمال کردیم، و با بازخواست‌هایی که از برخی مسئولان در «هیئت نزاهت» (سازمان مبارزه با فساد) و «دیوان نظارت مالی» صورت گرفت، توانستیم این نهادها را اصلاح کنیم.

ما همچنین یک مفهوم جدید را مطرح کردیم و آن، استرداد افراد تحت تعقیب و عاملان فساد بود؛ از جمله متهمان به «سرقت قرن» و دیگر پرونده‌ها، کسانی که اغلب آن‌ها دارای تابعیت دوم هستند که به آنان پوشش و مصونیت می‌دهد.

ما روابطمان با کشورهای جهان را بر اساس همکاری آنان در تحویل دادن این افراد تنظیم کردیم. این، به‌خودی‌خود، به یکی از معیارهای اساسی سیاست خارجی‌ ما تبدیل شد.

• آیا افراد تحت تعقیب را تحویل گرفتید؟

ـ بله، درصد قابل توجهی. و درصد زیادی از متهمان خودشان آمدند و مراجعه کردند، چون فهمیدند که تحت تعقیب هستند. حتی برخی از آن‌ها، اموال دزدی را بازگرداندند.

تقریباً بیش از ۵۰۰ میلیون دلار را بازپس گرفتیم. همچنین روندهای قانونی را آغاز کردیم.

عراق یکی از اعضای «کنوانسیون سازمان ملل برای مبارزه با فساد» است، و این مسأله، تعهد و مسئولیت‌هایی را بر دوش همهٔ کشورهای جهان می‌گذارد تا با ما در استرداد مجرمان و اموال همکاری کنند.

این‌ها موارد مهمی برای مبارزه با فساد هستند، با این نکته که باید بدانیم فساد، چالشی جهانی است. فساد، طبق شاخص‌های سازمان ملل، یکی از چالش‌های اصلی همهٔ دولت‌ها در جهان به‌شمار می‌رود، نه فقط عراق.

اما چیزی که من می‌توانم بگویم این است که ما روندی واقعی و جدی را آغاز کرده‌ایم و با قدرت در حال ادامه دادن آن هستیم تا این پدیدهٔ خطرناک را که همهٔ پروژه‌ها و برنامه‌های ما در توسعه، سرمایه‌گذاری و بازسازی را تهدید می‌کند، ریشه‌کن کنیم.

ـ آیا گروه‌های مسلح بر قوه قضائیه فشار می‌آورند؟ آیا قاضی می‌ترسد؟

ـ نه، قطعاً چنین نیست. قوه قضائیه، اولاً از استقلال برخوردار است، و ثانیاً مورد احترام قرار دارد و از سوی نهادهای دولتی در حفظ این استقلال و جلوگیری از هرگونه تهدید از سوی طرف‌ها یا گروه‌ها حمایت می‌شود. قوه قضائیه در موارد متعدد استقلال و شجاعت خود را در اتخاذ تصمیم‌های مهم که ضامن اجرای عدالت و قانون‌اند، به اثبات رسانده است.

ـ آیا از گفت‌وگوهای‌تان با مسئولان ایرانی چنین برداشت کردید که ایران واقعاً خواهان رسیدن به توافق با آمریکا است؟

ـ بله، برداشت ما از مجموعه ارتباطات و دیدارها این است که یک تمایل جدی از سوی دولت ایران برای رسیدن به توافقی وجود دارد که هم منافع ایران را تأمین کند و هم نگرانی‌های جامعه جهانی را برطرف سازد؛ زیرا در ایران هیچ تصمیم رسمی یا دینی برای دستیابی به سلاح هسته‌ای وجود ندارد، و همین مسئله که دغدغه اصلی کشورهای جهان است، مسیر رسیدن به تفاهم را هموار می‌کند؛ تفاهمی که می‌تواند این پرونده را ـ که منشأ تنش‌ها و تشدید بحران در منطقه بوده ـ ببندد.

ـ روابط کنونی با لبنان را چگونه توصیف می‌کنید؟

ـ رابطه‌ای ممتاز، با ارتباطی مستمر و حرص و علاقه به ثبات لبنان، به‌ویژه در این شرایط و پیامدهای موجود. موضع ما، حمایت از حاکمیت لبنان و حمایت از نهادهای دولتی آن است، آن‌گاه که با تجاوز مداوم و نقض مکرر از سوی رژیم اشغالگر اسرائیل روبه‌رو می‌شود.

سفر رئیس‌جمهور لبنان به بغداد انجام شد و در آن، به پرونده‌های مختلف سیاسی و اقتصادی پرداخته شد، به‌ویژه در زمینه احیای خط لوله عراق ـ سوریه ـ لبنان و راه‌اندازی پالایشگاه نفت عراق در طرابلس. همچنین بر حمایت‌مان از لبنان و بازسازی آن تأکید کردیم.

ـ اشتراکاتی میان دو دولت، مانند مطالبه برای «انحصار سلاح در دست دولت»، وجود دارد.

ـ بله، قطعاً این یکی از مهم‌ترین پرونده‌هاست. در لبنان، موضوع سلاح در اختیار دولت برای مقابله با رژیم اسرائیل، به طور قطع، تابع محاسباتی است که مردم لبنان و نیروهای مؤثر آن بر عهده دارند.

ـ روابط‌تان با پادشاهی سعودی را چگونه توصیف می‌کنید؟

ـ می‌توانم بگویم که روابط در بهترین وضعیت خود قرار دارد، از لحاظ همسویی دیدگاه‌ها درباره مسائل مختلفی که منطقه را تحت تأثیر قرار داده است.

در طول این مدت، هماهنگی در سطح بالا و به‌صورت مستمر درباره تحولات گوناگون وجود داشته است.

در سطح روابط دوجانبه و همکاری، امروز پروژه‌های اتصال برق با شرکت‌های سعودی و آمریکایی وجود دارد. همچنین پروژه‌هایی در آینده نزدیک داریم که به بازگشایی گذرگاه‌های اضافی برای تسهیل عبور عمره‌گزاران و حجاج از آسیای میانه، از مسیر ایران و عراق و سپس به سمت پادشاهی سعودی، مربوط می‌شود. همچنین همکاری روشنی در سطح نهادها و صندوق‌های دو کشور وجود دارد برای تسهیل ورود سرمایه‌گذاری‌های سعودی و فراهم‌سازی زمینه بهره‌برداری آن‌ها از فرصت‌های موجود در بخش‌های مختلف در داخل عراق.

ـ یعنی آیا هماهنگی با رهبری وجود دارد؟

ـ بله، ارتباط، مشورت و هماهنگی درباره مسائل گوناگون برقرار است. ما دیدارهایی داشته‌ایم، علاوه بر ارتباط مداوم.

ـ گفته می‌شود که بغداد متهم است به تلاش برای گرسنگی‌دادن به اقلیم کردستان... پاسخ شما چیست؟

ـ این اتهام هیچ پایه یا دلیل قانونی یا قانون اساسی ندارد. فرزندان کردستان، بخشی از مردم ما هستند. این دولت به‌ویژه، در پایبندی به تعهدات اخلاقی و قانون اساسی خود، و همچنین به توافق سیاسی‌ای که حل مشکلات موجود را دربر داشت، بسیار کوشا بوده است. ما راه‌حل‌هایی را برای این مشکلات ارائه کرده‌ایم. اما اکنون صحبت از قانون بودجه است، و از تصمیم دادگاه فدرال؛ و این‌ها دلایل قانونی الزام‌آوری هستند که نخست‌وزیر نمی‌تواند از آن‌ها عبور کند.

آنچه رخ داد این بود که از زمان تصویب قانون بودجه و سپس اصلاح آن، دولت اقلیم کردستان به تعهد خود در خصوص تحویل کامل نفت تولیدی در داخل اقلیم ـ طبق آنچه در قانون آمده و دادگاه فدرال نیز آن را تأیید کرده ـ پایبند نمانده است. همچنین، دولت اقلیم کردستان به تعهد خود مبنی بر تحویل درآمدهای غیرنفتی به خزانه عمومی کشور عمل نکرده است. بنابراین، این نقض قانون و نقض تصمیم دادگاه فدرال است. از این رو، وزارت دارایی نمی‌تواند هیچ بودجه‌ای را تأمین کند، مگر این‌که دولت اقلیم به تعهدات خود عمل کند.

در نتیجه، طی این مدت به‌دنبال یافتن راه‌حل‌هایی بودیم که ما را به پرداخت مبالغی خارج از سهمیه مشخص‌شده در قانون بودجه سوق داد؛ آن‌هم با توجه به صدور حکم دادگاه فدرال، و تفاوت در تفسیر میان پایبندی به پرداخت حقوق (کارمندان) و پایبندی به سهمیه مشخص‌شده در قانون بودجه که مبتنی است بر میزان هزینه‌کرد واقعی بودجه عمومی.

این‌ها مسائل حقوقی و فنی روشن و مشخص‌اند، و نه تصمیمی سیاسی؛ دلیلی روشن بر این امر، گفت‌وگوهای جاری درباره مقدار نفت تحویلی است.

ـ آیا می‌توان گفت که بحران کنونی ارتباطی به تمایل برخی طرف‌های سیاسی در بغداد برای ضربه‌زدن به اصل وجود اقلیم ندارد؟

ـ هرگز. اقلیم، یک نهاد قانونی و مبتنی بر قانون اساسی است که دولت عراق با همه اجزا و نهادهایش برای آن احترام قائل است. ما به ثبات اقلیم اهمیت می‌دهیم، و دلیلش این است که ما از برگزار شدن انتخابات پارلمان اقلیم کردستان، که حدود هشت یا نه ماه پیش انجام شد، پشتیبانی کرده و کمک کردیم.

متأسفانه تاکنون، نیروهای سیاسی در اقلیم نتوانسته‌اند دولت جدیدی تشکیل دهند. دولت مرکزی، در حمایت از کمیسیون انتخابات و تأمین بودجه‌ی آن، بسیار کوشا بوده است. خود من، پس از برگزاری انتخابات، سفری به اقلیم داشتم و با همه نیروهای پیروز در انتخابات دیدار کردم و آن‌ها را به تشکیل دولت جدید اقلیم و فعال‌سازی پارلمان برای انجام وظایفش در چارچوب قانون اساسی ترغیب کردم.

همه نیروهای سیاسی خواهان ثبات اقلیم هستند؛ چراکه ثبات اقلیم، بخشی از ثبات عراق است. هیچ‌گونه مداخله سیاسی در این موضوع اخیر وجود ندارد.

ـ یعنی آیا هماهنگی با رهبری وجود دارد؟

ـ بله، ارتباط، مشورت و هماهنگی دربارهٔ مسائل گوناگون برقرار است. ما دیدارهایی داشتیم، علاوه بر ارتباط مداوم.

ـ گفته می‌شود که بغداد متهم است به تلاش برای گرسنه‌نگه‌داشتن اقلیم کردستان... پاسخ شما چیست؟

ـ این اتهام هیچ پایه و اساسی ندارد؛ نه از منظر قانونی و نه از منظر قانون اساسی. مردم کردستان بخشی از مردم ما هستند. به‌ویژه این دولت، بر پایبندی به تعهدات اخلاقی و قانون اساسی خود بسیار حریص بوده است. همچنین، توافق سیاسی‌ای که شامل حل مسائل باقی‌مانده بود، ارائه شد و ما راه‌حل‌هایی برای آن‌ها یافتیم. اما اکنون صحبت از قانون بودجه و حکم دادگاه فدرال است، که هر دو دلایلی الزام‌آور از نظر قانونی‌اند و نخست‌وزیر نمی‌تواند از آن‌ها عبور کند.

واقعیت این است که از زمان تصویب و اصلاح قانون بودجه، دولت اقلیم کردستان به تحویل کامل نفت تولیدی در اقلیم طبق مفاد قانون ـ که دادگاه فدرال هم آن را تأیید کرده ـ پایبند نمانده است. همچنین، دولت اقلیم، درآمدهای غیرنفتی را نیز به خزانهٔ کل کشور تحویل نداده است. این دو مورد، نقض قانون و تصمیم دادگاه فدرال محسوب می‌شوند.

از این رو، وزارت دارایی نمی‌تواند بودجه‌ای را تأمین کند، مگر زمانی که دولت اقلیم به تعهدات خود عمل کند.

ما در طول این مدت به‌دنبال راه‌حل‌هایی بودیم که در نتیجهٔ آن، اقدام به پرداخت مبالغی کردیم که فراتر از سهمیهٔ مشخص‌شده در قانون بودجه بود؛ این پرداخت‌ها بر پایهٔ حکم دادگاه فدرال و اختلاف تفسیری میان پایبندی به پرداخت حقوق کارمندان و پایبندی به سهمیهٔ قانونیِ تعیین‌شده بر اساس هزینه‌کرد واقعی در بودجهٔ عمومی صورت گرفت.

این مسائل، موضوعاتی فنی و حقوقی روشن هستند، نه تصمیمات سیاسی؛ دلیلش نیز این است که اکنون بحث بر سر میزان نفت تحویلی است.

ـ آیا می‌توان گفت که بحران کنونی ربطی به تمایل برخی نیروهای سیاسی در بغداد برای تضعیف اصل وجود اقلیم ندارد؟

ـ هرگز. اقلیم، نهادی مبتنی بر قانون اساسی است که از سوی دولت عراق، با همهٔ اجزا و نهادهایش، مورد احترام است. ما به ثبات اقلیم اهمیت می‌دهیم؛ و دلیل آن این است که ما در برگزاری انتخابات پارلمان اقلیم کردستان که حدود هشت یا نه ماه پیش برگزار شد، کمک و حمایت کردیم و مشارکت داشتیم.

متأسفانه، تاکنون نیروهای سیاسی در اقلیم موفق به تشکیل دولت نشده‌اند. دولت فدرال، در حمایت از کمیسیون انتخابات و اختصاص بودجه برای آن کوشا بوده است. خود من، پس از برگزاری انتخابات، سفری به اقلیم داشتم و با همهٔ نیروهای پیروز دیدار کردم و آن‌ها را به تشکیل دولت جدید اقلیم و فعال‌سازی پارلمان برای انجام وظایفش در چارچوب قانون اساسی، ترغیب کردم.

همهٔ نیروهای سیاسی بر اهمیت ثبات اقلیم تأکید دارند؛ زیرا ثبات اقلیم بخشی از ثبات کل عراق است. هیچ‌گونه دخالت سیاسی در موضوع اخیر وجود ندارد.

ـ آیا راه‌حل نزدیکی برای مسئلهٔ حقوق کارمندان در اقلیم وجود دارد؟

ـ در جلسهٔ هیئت دولت در سه‌شنبهٔ گذشته، موضوع به‌طور مفصل مورد بحث قرار گرفت. گزارشی که وزارتخانه‌های فدرال ارائه دادند و نیز گزارشی که دولت اقلیم ارائه کرده بود، بررسی شد. ما کمیته‌ای به ریاست معاون نخست‌وزیر و وزیر برنامه‌ریزی تشکیل دادیم، با عضویت پنج وزیر دیگر، تا بتوانند فرمولی توافقی میان دو گزارش پیدا کنند که با قانون اساسی، قانون عادی و حکم دادگاه فدرال سازگار باشد و توصیه‌های خود را به هیئت دولت ارائه دهند تا در صورت تأیید پایبندی رسمی اقلیم به محتوای گزارش، آن را تصویب کنیم.

ـ آیا رابطه‌ات با رئیس مسعود بارزانی تضعیف شده، یا برداشت من اشتباه است؟

ـ قطعاً اشتباه است... رئیس مسعود بارزانی شخصیتی ملی و محترم است و ما برای او احترام و قدردانی زیادی قائل هستیم. در تمام این مدت، رابطهٔ خوبی با او داشته‌ایم و به مشارکت با او در مدیریت وضعیت سیاسی ایمان داریم. همان‌طور که گفتم، اختلاف‌نظر در موضوع اخیر، فنی و حقوقی است نه سیاسی. او به‌خوبی می‌داند که ما بسیار به منافع مردم‌مان، چه در اقلیم کردستان و چه در سایر استان‌ها، اهمیت می‌دهیم. اما مسلماً ما اختیار مطلق نداریم که قانون اساسی و قوانین را نادیده بگیریم. ما امانت‌دار اموال عمومی همهٔ عراقی‌ها هستیم و وظیفه‌مان تحقق عدالت و برابری بدون تبعیض یا استثنا است.

ـ چرا قانون نفت و گاز هنوز تصویب نشده است؟

ـ این موضوع در برنامهٔ دولت قرار داشت. ما کار را با تشکیل کمیته‌ای فنی میان وزارت نفت فدرال و وزارت منابع طبیعی اقلیم کردستان، و یک کمیتهٔ سیاسی آغاز کردیم. دو یا سه جلسه برگزار کردیم، اما اقلیم اعزام هیئت خود را متوقف کرد، با وجود درخواست ما برای تدوین پیش‌نویس این پروژه. ما معتقدیم این دوره، دورهٔ مناسبی است و تصویب این قانون گامی اساسی و ریشه‌ای برای حل مسئلهٔ نفت، قراردادها، و صلاحیت‌های اقلیم و استان‌ها است.

ـ آیا شما شخصاً در انتخابات ماه نوامبر شرکت خواهید کرد؟

ـ بله، قطعاً. ما پروژه‌ای ملی و ائتلافی انتخاباتی و سیاسی گسترده‌ای داریم و در اغلب استان‌ها با مشارکتی ملی ـ نه طایفه‌ای ـ وارد رقابت خواهیم شد.

ـ متحدان شما چه کسانی هستند؟

ـ «ائتلاف العقد الوطني»، «بلاد سومر»، همچنین «حزب الجیل»، و نیز «ائتلاف حلول» و «ائتلاف الوطنية» به رهبری ایاد علاوی، همراه با شخصیت‌های مستقل ملی از سراسر استان‌ها. این ائتلاف گسترده، همهٔ طیف‌های عراقی را در بر می‌گیرد و پروژه‌ای است برای ادامهٔ این مسیر که باعث بازگشت بخشی از اعتماد مردم به دولت و نهادهای آن شده است.

ـ آیا انتظار دارید به یک فراکسیون پارلمانی بزرگ دست پیدا کنید؟ برآوردتان چیست؟

ـ فارغ از ارقام و تخمین‌ها، قطعاً برداشت مثبتی نسبت به شانس این ائتلاف در انتخابات پیش رو وجود دارد. ما روی آگاهی شهروندان و دقت آن‌ها در انتخاب مسیر درست برای ادامهٔ این رویکرد در مدیریت کشور، حساب می‌کنیم؛ رویکردی که تأمین‌کنندهٔ منافع عراق و مردم عراق باشد.

ـ آیا قدرت وسوسه‌برانگیز است؟ آیا کسی که در قدرت است، به آن وابسته می‌شود؟

ـ بله، این آفت قدرت و حکومت است.

انسان نیازمند درجه‌ای از ایمان و اصول‌گرایی است تا گرفتار وسوسه‌های قدرت نشود. این از نعمت‌های خداوند بر ماست که از مصونیتی برخورداریم تا به این وسوسه‌ها کشیده نشویم. ما قدرت را افتخاری می‌دانیم که برای خدمت به مردم‌مان به ما واگذار شده، و آن را مسئولیتی می‌دانیم برای ادامهٔ خدمت به مردمی که در دوره‌های گذشته، فداکاری‌های بسیاری کرده‌اند.

ـ اکنون در مکانی نشسته‌ایم که زمانی صدام حسین در آن می‌نشست... آیا گاهی به ذهنت می‌رسد یا آرزو می‌کنی ای‌کاش اختیارات مطلق او را داشتی؟

ـ قطعاً نه. نظام سیاسی پس از ۲۰۰۳ بر اساس فلسفهٔ حکومت مردم بر خودشان از طریق نظام پارلمانی استوار شده و ما به آن ایمان داریم. گاهی با موانع اجرایی و اداری در تقسیم اختیارات مواجه می‌شویم، اما به‌طور کلی، این مسیر سیاسی مبتنی بر شراکت و انتقال مسالمت‌آمیز قدرت است، و عراق ثابت کرده که به این مسیر پایبند است.

ما از برگزاری شش دوره انتخابات پارلمانی طی دو دهه سخن می‌گوییم، با وجود همهٔ شرایط و پیامدهای داخلی و خارجی. ما از این مسیر حمایت می‌کنیم و همچنان به اصل و مسیر دموکراتیک پایبندیم. حکومت فردی و دیکتاتوری نه عدالت می‌آورد، نه امنیت، نه ثبات، و نه توسعه. ما تمام نمونه‌های دیکتاتوری را دیده‌ایم که به کجا ختم شده‌اند.

ـ روز شما چه ساعتی آغاز می‌شود؟

ـ از ساعت هفت صبح، و تا ساعات پایانی شب ادامه دارد. برنامه‌ای از پیش تعیین‌شده داریم، یعنی کار به‌شکل منظم توزیع شده است؛ میان پیگیری پرونده‌هایی که بخش عمده را تشکیل می‌دهند، و همچنین امور مرسوم، نشست‌ها و دیدارها.

ـ اگر فرصتی برای شنیدن موسیقی داشته باشید، به چه کسی گوش می‌دهید؟

ـ به‌طور کلی به موسیقی اصیل عراقی علاقه دارم، همچنین موسیقی کلاسیک عربی.

ـ اگر بخواهید دیوان شعری بخوانید، کدام را انتخاب می‌کنید؟

ـ دیوان شعر «الجواهری». به این حوزه علاقه دارم. همچنین کتاب‌های دکتر علی الوردی را در حوزهٔ تحلیل‌های اجتماعی مطالعه می‌کنم؛ آثار او نگاهی تاریخی به جامعهٔ معاصر عراق دارد. ما کتابخانه‌ای غنی داریم، اما صادقانه بگویم، دوران مسئولیت دولتی بسیاری از وقتم را گرفته است...

ـ آیا گاهی به ذهنت می‌رسد که بروی و شخصاً برای خودت کراوات انتخاب کنی؟

ـ به خدا قسم این یک آرزو است. من در تمام سال‌های زندگی‌ام در دل جامعه حضور داشتم.

ـ آیا سرگرمی خاصی دارید که انجامش می‌دهید؟

ـ در حال حاضر تمام وقتم صرف کار می‌شود. اما در گذشته، سرگرمی‌ام ورزش فوتبال بود.