الجمیلی: بن لادن با پادرمیانی ترابی، افسر اطلاعاتی عراق را پذیرفت 

مدیر بخش آمریکایی سازمان اطلاعات بعث عراق پرونده‌های آن را برای «الشرق الاوسط» باز کرد 

سالم الجمیلی (الشرق الاوسط)  cut out
سالم الجمیلی (الشرق الاوسط) cut out
TT

الجمیلی: بن لادن با پادرمیانی ترابی، افسر اطلاعاتی عراق را پذیرفت 

سالم الجمیلی (الشرق الاوسط)  cut out
سالم الجمیلی (الشرق الاوسط) cut out

عراق از جنگ طولانی خود با ایران «پیروز» و سنگین بیرون آمد. صدام حسین شاد بود از اینکه زنده ماند تا ببیند امام خمینی «جام زهر آتش بس را می‌نوشد» بی‌آنکه به آرزویش در سرنگونی رژیم بعث جامه عمل بپوشاند. این تصور وجود داشت که رژیم عراق مشغول التیام زخم‌های خود و رسیدگی به بدهی‌های هنگفت خود خواهد شد. هیچ کس انتظار نداشت که صدام دست به کاری انتحاری در مقیاس حمله به کویت بزند. تنش با کویت مسئله‌ای پنهانی نبود از زمانی که امیر کویت، شیخ جابر الاحمد، از امضای پیش نویس توافقنامه امنیتی که رئیس جمهوری عراق به وی در بغداد ارائه کرده بود خودداری کرد، اما اکثر ناظران انتظار نداشتند که بحران به نقطه تهاجم کامل و اعلام الحاق برسد.
آنچه باورش سخت بود اتفاق افتاد. سحرگاه دوم آگوست 1990 وزیر دفاع و رئیس ستاد کل ارتش به مقر فرماندهی کل ارتش احضار شدند و افسری به آنها اطلاع داد که یگان‌هایی از گارد جمهوری شبانه وارد خاک کویت شدند. افسران اطلاعاتی عراق، از جمله سالم الجمیلی، مدیر بخش آمریکا، خبر تهاجم را از رادیو شنیدند. از آن تاریخ، گزارش شده است که تاریخ تهاجم یک راز بوده است که فقط 3 نفر می‌دانستند. آنها رئیس جمهوری، دامادش حسین کامل و برادرش علی حسن المجید بودند.
دستگاه اطلاعاتی خود را در برابر واقعیتی کاملاً جدید دید. الجمیلی حمله به کویت را اشتباهی بزرگ توصیف می‌کند که کمر رژیم عراق را شکست و آن را در محاصره فرو برد که اقتصاد را ویران کرد، جامعه را از درون خورد، توسعه را متوقف کرد و رژیم را در معرض تهدیدهای مکرر و کمیته‌های بازرسی قرارداد.

سربازان عراقی تسلیم نیروهای ائتلاف در کویت شدند (گتی ایماژ)

عراق به جزیره‌ای منزوی تبدیل شد که با قطعنامه‌های بین‌المللی، تحریم‌ها و محکومیت‌های قاطع منطقه‌ای اقدامات رژیم احاطه شده است. نیروهای آمریکایی، ارتش عراق را متحمل خسارات سنگینی کردند و مخالفان عراقی فرصتی را یافتند که هرگز در خواب هم نمی‌دیدند. پرونده سنگین رژیم عراق در حمله به کویت بعداً باعث شد تا دولت جورج دبلیو بوش از حملات 11 سپتامبر 2001 برای آغاز حمله به عراق در مارس 2003 بهره برداری کند.
دولت آمریکا برای توجیه تهاجم چندین بهانه از جمله سلاح‌های کشتار جمعی و آنچه را که روابط رژیم صدام با سازمان «القاعده» خواند، به پیش برد. الجمیلی می‌گوید که ایران نقش برجسته‌ای در انتقال اطلاعات ساختگی و گمراه کننده از طریق یک مخالف معروف عراقی ایفا کرد.
برای دو دهه، بحث در مورد اینکه آیا ارتباطی بین رژیم صدام و القاعده وجود داشته یا خیر، درجریان بوده است.
دست «تصادف» چنین خواست تا مردی که با او گفت‌وگو می‌کنم، الجمیلی، اولین پیام شفاهی را برای اسامه بن لادن، رهبر «القاعده» که در سودان زندگی می‌کرد، با استفاده از کانال «اخوان» سوریه فرستاد. تلاش اول با شکست مواجه شد، اما میانجیگری شیخ حسن الترابی، رهبر «جبهه اسلامی» و پدرخوانده رژیم عمر البشیر، موجب شد بن لادن ملاقات یک مدیر اطلاعاتی عراقی به نام فاروق حجازی را بپذیرد که پس از حمله آمریکا در ماجرایی دیگری اعدام شد. می‌گذارم الجمیلی بگوید.

سالم الجمیلی (الشرق الاوسط)

قبل از حمله به کویت، ما با سعودی یک توافقنامه امنیتی داشتیم که بر اساس آن هر یک از دو طرف از دخالت در امور داخلی طرف مقابل و انجام فعالیت‌های جاسوسی و امنیتی در خاک یکدیگر خودداری کنند. روابط خوب بود، اما این توافق عملاً با حمله به کویت بدون لغو رسمی پایان یافت. اطلاعاتی در مورد تماس‌های سعودی و مخالفان عراقی منتشر شد. ما به رئیس جمهوری نامه نوشتیم و پیشنهاد لغو توافقنامه امنیتی با سعودی را دادیم، اما او نپذیرفت. وی بعداً درخواست کرد که گزارش ماهانه این موضوع را به او ارائه کنیم. بعداً، او به این نتیجه رسید که سعودی شروع به حمایت از تغییر رژیم کرده است، بنابراین دستور داد « با تمام قدرت، به ویژه برای تضعیف حضور نظامی آمریکا کار شود».
وقتی دستوری از این دست توسط شخص رئیس جمهوری صادر می‌شود، همه دستگاه‌های ذیربط باید تمام اسنادی را که می‌توانند در اجرای آن کمک کنند، جستجو کنند. در آن زمان من مسئول شعبه سوریه در دستگاه بودم و با «اخوان المسلمین» در سوریه، شاخه عدنان اوقلا، ارتباط داشتیم. عبدالملک، برادر عدنان، پیامی فرستاد که «اخوان» با بن لادن رابطه دارند و آنها آماده هستند پیام ما را به او برسانند. من او را خواستم و در هتلی در بغداد پذیرفتم و او آمادگی خود را برای ایفای این نقش تایید کرد. به او یک پیام شفاهی به این مضمون دادم که ما اکنون یک هدف مشترک داریم؛ بیرون راندن نیروهای آمریکایی از شبه جزیره عربی و منطقه و ما می‌توانیم در این زمینه همکاری کنیم. ما هزینه سفر را به او دادیم که در محدوده 10 هزار دلار بود.

حسن الترابی (وسط) برای ترتیب دادن ملاقاتی بین رژیم صدام حسین، رئیس جمهور عراق (راست) و رهبر«القاعده» اسامه بن لادن وساطت کرد (رویترز/ گتی ایماژ)

ن مرد بعد از یک ماه یا کمی بیشتر برگشت و به ما اطلاع داد که موضع بن لادن بسیار سختگیرانه است و او چندین بار تکرار کرده که رژیم عراق کافر است و باعث ورود نیروهای آمریکایی شده و اینکه جایی برای ملاقات با نمایندگان و همکاری با آن نظام وجود ندارد. البته ما در مورد سال‌های ابتدایی دهه نود صحبت می‌کنیم و «القاعده» هیچ عملیاتی از جنس حملات 11 سپتامبر نداشت. و من در آن روز از یکی از مدیران دستگاه، فاروق حجازی، شنیدم که پاسخ مشابهی از سوی بن لادن از طریق کانال دیگری رسید.
مدتی بعد فهمیدم که حجازی بعداً به خارطوم سفر کرد و با میانجیگری یک سیاستمدار و روحانی سودانی (دکتر حسن الترابی) که او نیز در جلسه شرکت کرده بود، با بن لادن ملاقات کرد. حجازی رئیس جمهوری را در جریان اتفاقات قرار داد و هیچ همکاری با «القاعده» وجود نداشت. و منظور جورج بوش پسر وقتی گفت که رئیس جمهوری فرستاده‌ای نزد بن لادن فرستاده این بود. فکر می‌کنم او می‌دانست که هیچ همکاری شکل نگرفت، اما برای توجیه تهاجم از ذکر این نکته خودداری کرد.
من روایت الجمیلی را قطع می‌کنم تا از منبع دیگری نقل کنم. وی گفت که بن لادن در این دیدار در مورد امکان انتقال به عراق و ایجاد اردوگاهی برای «القاعده» در آنجا پرسید. وی افزود که صدام از خود حجازی نظرش را پرسید و پاسخش این بود که کنترل گروه «القاعده» دشوار است و هزینه میزبانی از آنها گزاف خواهد بود، بنابراین صدام دستور داد به پیام بن لادن پاسخ داده نشود و روابط قطع شد.
الجمیلی تأیید کرد که روابط الترابی با رژیم صدام حسین قوی بود و اشاره می‌کند او از اینکه رهبر سودان از حمایت عراق برخوردار بوده یا نه، آگاه نیست.

دولت جورج بوش به دنبال بهره‌برداری از حملات 11 سپتامبر 2001 برای توجیه حمله به عراق در سال 2003 بود (گتی ایماژ)

پس از حملات 11 سپتامبر، آژانس‌های غربی گزارش دادند که تماسی بین محمد عطا، یکی از عاملان این حملات و نماینده اطلاعات عراق در هتلی در خارج از پراگ صورت گرفته است. مرد اطلاعاتی ابراهیم العانی نام داشت و با نام احمد العانی کار می‌کرد. الجمیلی تأیید می‌کند که در بازجویی از مردی که منکر چنین ملاقاتی شده، شرکت کرده بود و نقل می‌کند که برای ملاقات با یکی از منابع خود به هتل رفته، اما زمانی که تحرک عجیبی را در هتل احساس می‌کند برمی‌گردد. او تایید کرد که محمد عطا را ندیده و با او دست نداده است. پس از تهاجم، الجمیلی در زندان العانی را می‌بیند و باز از او می‌پرسد و او پاسخ داد که آنچه قبلاً گفته به معنای واقعی کلمه حقیقت است و چیزی را از دستگاه پنهان نکرده است.

داستان عبدالرحمن یاسین

یکی دیگر از پرونده‌های پیچیده که روابط آمریکا و عراق را در دهه 1990 مسموم کرد پرونده عبدالرحمن یاسین بود؛ یک آمریکایی عراقی تبار که در عراق زندانی بود و پس از حمله آمریکا ناپدید شد و بعدها اثری از او یافت نشد.
در سال 1993، مرکز تجارت جهانی در نیویورک مورد حمله بمب‌گذاری قرار گرفت که توسط گروهی از «القاعده»، که دو برادر عراقی میان اعضای آن بودند، انجام شد. مقامات آمریکایی این دو برادر را دستگیر کردند، اما مجبور شدند یکی از آنها را آزاد کنند؛ او عبدالرحمن یاسین است به دلیل فقدان مدرک و اینکه قوانین در آن زمان به شدت امروز نبود. عبدالرحمن آمریکا را به مقصد اردن ترک کرد و سپس به عراق رفت.

عبدالرحیم یاسین به دلیل تلاش برای منفجر کردن برج تجارت در سال 1993 توسط آمریکایی‌ها تحت تعقیب قرارگرفت... وی در زندان فلوجه ناپدید شد (الشرق الاوسط)

بعد از مدتی به سرویس‌های آمریکایی ثابت شد که در ساختن بمب عظیمی که در یک کامیون قرار داده شد و در انفجار مورد استفاده قرار گرفت مشارکت داشته است. آمریکایی‌ها گفتند که او در عراق و با اطلاع سرویس‌های اطلاعاتی این کشور است. می‌دانستیم او در عراق است، اما نمی‌دانستیم کجاست. ما 6 ماه به دنبال او گشتیم و او را در یک تعمیرگاه خودرو در محله فقیرنشین الشیاع بغداد یافتیم.
ما عبدالرحمن را به زندان انداختیم و به رئیس جمهوری که نگران بود او را برای دخالت دادن عراق در پرونده تروریسم فرستاده‌اند، اطلاع دادیم. بنابراین تصمیم گرفته شد تا آمریکایی‌ها از حضور وی مطلع شوند. از مدیر ایستگاه اطلاعاتی در نیویورک خواسته شد با اطلاعات آمریکا تماس بگیرد و به آنها اطلاع دهد که ما او را نگه می‌داریم و اطلاعات کاملی در مورد انفجار مرکز تجارت جهانی داریم. عبدالرحمن در بازجویی اعتراف کرد و ماجرا را بازگو کرد و گفت که در پاسخ به آنچه عراق در سال 1991 به دست ارتش آمریکا دستخوش آن شده بود، در اجرا شرکت کرد. این مرد آمریکایی است و جنایت در خاک آمریکا رخ داده است.
آمریکایی‌ها درخواست کردند که این اطلاعات به صورت مکتوب برای آنها ارسال شود. پاسخ رئیس جمهوری واضح بود:« ما برای آنها گزارش نمی‌نویسیم. اگر بخواهند ما به تفاهم برسیم، مستقیماً در مورد موضوع صحبت خواهیم کرد.» بنابراین، این موضوع از سال 1993 تا 2001 معلق ماند. ما از این مرد در ساختمان کوچکی در کاظمین نگهداری می‌کردیم و در طبقه‌ای دیگر یک خلبان ایرانی بود که قبل از شروع جنگ با ایران، هواپیمای او بر فراز عراق سرنگون شد.
پس از حملات 11 سپتامبر 2001، آمریکایی‌ها دوباره این موضوع را از زاویه‌ای که عراق حامی تروریسم است، مطرح کردند. ما در دستگاه تصمیم گرفتیم تحویل او را دوباره بررسی کنیم. ما اطلاعات مصر را روی خط قرار دادیم و آمریکایی‌ها پذیرفتند که یک هواپیمای آمریکایی برای بردن او بفرستند، اما رئیس جمهوری با ورود هواپیمای آمریکایی موافقت نکرد. ما پیشنهاد دادیم که آمریکایی‌ها با هواپیمای مصری بیایند و رئیس جمهوری هم بدش نیامد. یک گره جدید پیدا شد. آمریکایی‌ها از امضای بیانیه تحویل او خودداری کردند و رئیس جمهوری نگران بود مبادا بعداً ادعا کنند که آن را به شکل دیگری گرفته‌اند و عراق را متهم کنند. بدین ترتیب این مرد همچنان در بازداشت باقی ماند. هنگامی که تهاجم صورت گرفت، او را به زندانی در فلوجه منتقل کردند و از آنجا ناپدید شد و از آن تاریخ تاکنون هیچ اطلاعی از سرنوشت او در دست نیست.
گفت‌وگو را به تبادل ضربات عراقی-ایرانی برگرداندم و الجمیلی پذیرفت.

در سال 1986، در چارچوب جنگ علنی، اطلاعات ایران در کراچی، مدیر ایستگاه اطلاعات عراق ن. عبدالسلام را هدف قرارداد. عبدالسلام از بازار شلوغی می‌گذشت و شیشه ماشینش را باز گذاشته بود. یکی از عوامل به او نزدیک شد و نارنجکی را به داخل خودرو پرتاب کرد. او قادر به پریدن نبود و انفجار باعث مرگش شد. مدیر دستگاه (فاضل البرک) برای دلجویی از مادر شهید رفت و آن قدر متاثر شده بود که به او قول داد سر قاتلان را به بغداد بیاورد.
اطلاعات عراق تلاش زیادی برای شناسایی این چهار عامل انجام داد. یک تیم عملیات ویژه متشکل از یک افسر اطلاعاتی (ک.ب) و دو نفر از رهبران عملیات به سرپرستی (م.ج) به کراچی رفتند و با یک برنامه سنجیده، دو عامل جنایت به یک آپارتمان که مخصوص این کار اجاره‌ شده و برای اجرای قصاص مجهز بود، کشانده شدند. به محض ورود به آپارتمان، خود را در حلقه محاصره محکم گرفتار دیدند و سرنوشت‌شان مرگ بود. در آن زمان در دستگاه گزارش شد که سرهای آنها در کیفی که متعلق به پست دیپلماتیک بود وارد بغداد شد.

ضربه ایرانی در بیروت

پنج سال پیش از آن، بیروت شاهد ضربه مهیبی بود که توسط دستگاه ایران به سفارت عراق در بیروت وارد شد و منجر به کشتار ده‌ها نفر از جمله بلقیس، همسر نزار قبانی شاعر شد.

انفجار سفارت عراق در بیروت همانطور که در صفحه اول «الشرق الاوسط» در سال 1981 دیده می‌شود

الجمیلی این حادثه را بازگو می‌کند. از سال 1975، لبنان وارد جنگ داخلی شد و به عرصه نفوذ کامل سوریه تبدیل گشت. حضور دیپلماتیک و اطلاعاتی عراق در صحنه لبنان برای سوریه آزاردهنده بود، اما عراق به دلیل مشغله‌ای که در جنگ با ایران داشت قادر به مقابله با آن نبود. در سال 1981، سرویس‌های اطلاعاتی سوریه فعالانه در انفجار سفارت عراق در بیروت شرکت کردند، زیرا در روز قبل از آن، کار راه‌بندی را که ماشین‌های رسیده را مجبور به توقف می‌کرد تا اجازه ورود بگیرند، مختل کردند. این کار باعث شد عامل انتحاری که از حزب «الدعوه» و ابومریم الکرادی نام داشت، راحت‌تر به پایین ساختمان اصلی سفارت برسد و آن را به طور کامل تخریب کند.

ترور محمد مهدی الحکیم در خارطوم

بعداً و مشخصاً در سال 1988، تبادل ضربات به سودان نیز کشیده خواهد شد. محمدمهدی الحکیم، برادر محمد باقر الحکیم، یکی از بنیانگذاران حزب «الدعوه»، پس از خروج از عراق در اپوزیسیون حامی ایران در خارج از کشور فعال بود. او به دعوت خود برای سرنگونی رژیم عراق و استقرار رژیم اسلامی با همکاری ایران ادامه می‌داد. تصمیم به هدف قرار دادن وی در جریان شرکت در کنفرانسی در آنجا گرفته شد که در حاشیه آن دیداری با دکتر حسن الترابی داشت.
این حمله در هتل محل اقامت وی انجام شد. پس از آن یکی از عاملان توانست به فرودگاه خارطوم رفته و سوار هواپیمای ایرویزعراقی شود که تازه وارد شده بود و در آخرین لحظه به بغداد بازگشت. از سوی دیگر، افسر دومی که در این عملیات نقش داشت به سفارت عراق رفت تا گذرنامه خود را که در آنجا گذاشته بود ببرد. در این زمان نیروهای امنیتی سودان سفارت را محاصره کردند و شروع به بررسی هویت کسانی کردند که خارج می‌شدند. لازم بود ابتدا طرحی تدوین شود تا او را از سفارت خارج کنند و سپس با هواپیمای عراقی ایرویز در پرواز هفتگی آن به عراق قاچاق شود.
این افسر با خودروی سفیر به صورت قاچاق از سفارت خارج شد و افسر بدون طی مراحل معمول سفیر به مجاورت فرودگاه خارطوم منتقل شد. او در ساعت نه شب از طریق حصار بیرونی فرودگاه توسط یک افسر ارشد امنیتی سودانی به فرودگاه منتقل شد. قبل از این در فرودگاه بین‌المللی صدام بین افسران عملیات ویژه و خلبان هواپیمای عراقی که عازم خارطوم بود، جلسه‌ای برگزار شد و او از این مأموریت اطلاعی نداشت.
از خلبان خواسته شد که هنگام حرکت به سمت باند فرودگاه حرکتی در چراغ‌های هواپیما انجام دهد (خاموش و روشن کردن متناوب چراغ‌ها 3 بار) که علامتی برای افسر و فرد قاچاق کننده است. همچنین از خلبان خواسته شد که برای دقایقی در ابتدای باند توقف کند و اجازه دهد درب عقب (درب اضطراری) باز شود و تا بسته شدن درب عقب و دریافت سیگنال تیک آف، حرکت نکند. برای اطمینان از اجرا، دو افسر دستگاه به عنوان خدمه پرواز و بخشی از خدمه پرواز مبدل شدند. نقشه موفق شد و افسر مجری به بغداد بازگشت، بدون اینکه خلبان یا مسافران بدانند چه اتفاقی افتاده است.



حنان الاحمدی به «الشرق الاوسط»: تصدی زنان سعودی در پست‌های رهبری صوری یا نمادین نیست



دکتر حنان الاحمدی در دفتر کار خود (الشرق الاوسط)
دکتر حنان الاحمدی در دفتر کار خود (الشرق الاوسط)
TT

حنان الاحمدی به «الشرق الاوسط»: تصدی زنان سعودی در پست‌های رهبری صوری یا نمادین نیست



دکتر حنان الاحمدی در دفتر کار خود (الشرق الاوسط)
دکتر حنان الاحمدی در دفتر کار خود (الشرق الاوسط)

انتصاب حنان الاحمدی به سمت نایب‌رئیس مجلس مشورتی سعودی یک نقطه تحول در روند توانمندسازی زنان سعودی برای تصدی پست‌های ارشد رهبری در این کشور بود، زیرا وی اولین زنی بود که این پست را در تاریخ این شورا عهده‌دار می‌شود.
حنان الاحمدی در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود پس از انتصاب، به الشرق الاوسط گفت که تصدی پست‌های رهبری در پادشاهی عربی سعودی از سوی زنان هرگز یک جهت‌گیری صوری یا یک ابتکار نمادین نبوده، بلکه نمایانگر اعتقاد و باور دولت و جامعه نسبت به اهمیت این نقش است.
حنان الاحمدی در روز جهانی زن تأکید کرد که «دیگر زمینه ای وجود ندارد که در آن شهروندان زن فرصت کاملی برای اثبات ارزش‌های خود نداشته باشد».
وی اظهار کرد که سعودی بدون درنگ و با شتاب برای ایجاد یک سیستم قانونگذاری یکپارچه که توانمندسازی زنان را تقویت و حقوق آنها را تضمین کند، تلاش کرده‌است.
حنان الاحمدی از سال ۲۰۱۳ تاکنون عضو دوره‌های ششم و هفتم شورای مشورتی سعودی است و پیش از این، علاوه بر دکترای مدیریت بهداشت در انستیتو، مدیرکل شعبه زنان در انستیتوی مدیریت عمومی بود. او دکترای مدیریت بهداشت را از کالج تحصیلات تکمیلی دانشگاه بهداشت عمومی پیتسبورگ (پنسیلوانیا) ایالات متحده دریافت کرده‌است.

متن گفتگو را می‌خوانید:

> در سالگرد روز جهانی زن، راهی را که جنبش توانمندسازی زنان سعودی طی کرده را چگونه می‌بینید؟

- اول از همه، باید تأکید شود که توانمندسازی زنان به عنوان یک هدف و روند فقط مربوط به زنان نیست، بلکه یک هدف اجتماعی است که به معنای سرمایه‌گذاری تمام انرژی‌ها برای ساختن یک جامعه قوی و متعادل و تلفیق قوانین برای زندگی بهتر که همگان از فرصت‌های برابر و حقوق کامل برای زندگی بهتر برخوردار هستند.
تردیدی نیست که سعودی راهی طولانی برای فعال کردن نقش زنان و مشارکت آنها در توسعه طی کرده‌است و ما شاهد مراحل محوری فرایند توانمندسازی زنان در پادشاهی از دوران پادشاه بنیانگذار تا پادشاهی دوران خادم حرمین شریفین ملک سلمان بن عبدالعزیز و ولیعهد وی محمد بن سلمان هستیم، جایی که اکنون شاهد یک تحول تاریخی هستیم که در چندین کانال مؤثر مشارکت زنان در بخش‌های سیاسی، مشاوره ای، آموزشی، تجاری، صنعتی، اجتماعی و خیریه تجسم یافته‌است و دیگر زمینه ای وجود ندارد که در آن شهروندان زن نتواند ارزش خود را ثابت کند.
رهبران پادشاهی از ابتدا تاکنون، به‌طور راسخ معتقدند که تقویت نقش زنان محور دستیابی به یک رنسانس یکپارچه، ایجاد قوانین توسعه پایدار، آگاهی از تغییرات و تحولات، مواجهه با چالش‌ها، دستیابی به تعادل و ثبات است، علاوه بر این موجب حفظ هویت جامعه، ارزش‌ها و فرهنگ برگرفته از آموزه‌های شریعت اسلامی است.
 به دنبال آن مجموعه ای از اصلاحات و ابتکارات توسط رهبری سعودی انجام شد که برجسته‌ترین آنها نقشه راهی بود که در چشم‌انداز ۲۰۳۰ پادشاهی وجود داشت و زنان را به عنوان هدف و وسیله ای برای دستیابی به آن قرار داد.
همچنین با سرعت برای ساختن یک سیستم قانونگذاری یکپارچه که موجب تقویت توانمندی زنان و تضمین حقوق آنها می‌شود، تلاش کرد. به طوری که افق‌های مشارکت زنان در صحنه عمومی، توانمندسازی برای تصدی مناصب رهبری و فعال شدن مشارکت آنها در تصمیمات ملی، خواه از طریق عضویت در شورای شورا یا مجالس شهرداری‌ها، یا در موقعیت‌های تصمیم‌گیری در بخش‌های مختلف گسترش یافت. مسئله ای که خادم حرمین شریفین ملک سلمان بن عبدالعزیز در پایان کار اجلاس G20 در مورد زنان (W20) بر روی آن تأکید کرد، جایی که وی گفت: «زنان نقش اساسی در پادشاهی دارند. بدون زنان توانمند، اصلاح جوامع دشوار است، زیرا آنها نیمی از جامعه و مربیان نسل‌ها هستند. زن در طول تاریخ، نقش برجسته و مؤثر خود را در ایجاد انگیزه در تغییر و تصمیم‌گیری ثابت کرده‌است».

> امروزه، سعودی شاهد گشودگی بی‌سابقه ای در زمینه‌های مختلف است. چگونه این وضعیت در موقعیت شغلی و اجتماعی زنان منعکس می‌شود؟

- ناظران مسئله زنان در پادشاهی شاهد میزان توجه دولت به ارتقای وضعیت زنان از نظر اجتماعی و شغلی هستند. آغاز این روند فراهم آوردن فرصت‌های مشخص در آموزش و توانبخشی در رشته‌های مختلف و تدوین قوانین و برنامه‌هایی بود که به آنها کمک می‌کند نقش‌های بیشتری را در زمینه‌های مختلف ایفا کنند. سپس سرمایه‌گذاری روی افراد شایسته ملی واجد شرایط در حوزه‌های عمومی، فراهم آوردن فرصت‌های شغلی و تصدی سمت در سمت‌های رهبری از دیگر برنامه هاست.
امروزه، زنان سعودی را به عنوان پیشگام در زمینه‌های کار در دولت و بخش‌های خصوصی و در زمینه‌های علمی و حرفه ای می‌بینیم. مسلم است که از زمان راه اندازی چشم‌انداز ۲۰۳۰ پادشاهی، فرصت‌ها دو برابر شده‌است. زنان سعودی سهم زیادی از اصلاحات و تحولات ایجاد شده توسط این چشم‌انداز را به دست آورده‌اند، که علاوه بر اتخاذ برخی برنامه‌ها با هدف ایجاد یک محیط کار امن و جذاب برای زنان، بر افزایش مشارکت زنان در توسعه و آبادانی کشور به واسطه افزایش آگاهی از اهمیت مشارکت آنها و افزایش فضای موجود در بازار کار منعکس شده‌است.
من می‌خواهم در اینجا تأکید کنم که زنان سعودی همیشه قابل اعتماد و مسئولیت پذیر بوده‌اند، زیرا در پیشرفت تحصیلی نبوغ خود را نشان داده‌اند، و همچنین در اثبات شایستگی خود در زندگی عملی بسیار عالی بوده‌اند، همچنین در تمام نقش‌های اجتماعی و شغلی در نظر گرفته شده و مسئولیت‌های شغلی موفق بوده‌اند.

> شما به عنوان اولین زن سعودی هستید که سمت نائب رئیس مجلس شورا را عهده‌دار شدید، به نظر شما زنان سعودی چگونه به مناصب رهبری خواهند رسید؟

- مفتخرم که با حکم پادشاهی منصوب شدم که آن را اوج فعالیتم قلمداد می‌دانم، که بدون شک یکی دیگر از اشکال حمایت و توجهی است که شهروندان زن سعودی از آن بهره‌مند است و گامی مهم در جهت توانمندسازی زنان و مشارکت آنها در موقعیت‌های تصمیم‌گیری. فراهم آوردن فرصت‌های متمایز برای تصدی پست‌های رهبری از سوی زنان، به یک واقعیت تبدیل شده‌است.
مسلم است که تصدی زنان در مناصب رهبری در پادشاهی هرگز جهت‌گیری صوری یا ابتکاری نمادین نبوده، بلکه نمایانگر اعتقاد و باور دولت و جامعه به اهمیت این نقش و نیاز به آن برای تکمیل سیستم ساخت و توسعه جامع است، افزون بر این، ایجاد فضا برای تصدی گری زنان با گام‌های دقیق و برنامه‌های جدی برای احراز شرایط و انتخاب متخصصان حرفه ای همراه شد.

> مشارکت امروز زن شورایی در مجلس در مقایسه با گذشته را چگونه توصیف می‌کنید؟

- ورود زنان به مجلس شورا یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های تحول و توسعه در کشور عزیزمان است و من آن را به عنوان یک نقطه عطف تاریخی در روند مشارکت زنان در صحنه عمومی و تصمیم‌گیری‌های اجتماعی از طریق قانونگذاری و نقش‌های نظارتی مجلس می‌بینم. اعضای زن مجلس شورا از همان ابتدا به حجم مسئولیتی که به آنها سپرده شده‌است پی بردند و اعتماد حاکمان را لمس کردند و به اهمیت این مرحله در روند توانمندسازی زنان سعودی به عنوان آغازی برای این صنف جهت گشایش افق گسترده‌تر مشارکت اجتماعی پی بردند.
آنها بر اساس اعتقاد عمیق به مأموریت و نقش مجلس شورا، از زمان تأسیس آن تأثیر روشنی داشتند. مشارکت زنان در کار شورا در هر مرحله به موضوعات مربوط به زنان و خانواده محدود نمی‌شد، بلکه شامل تمام مسائل مربوط به توسعه همه شهروندان بود. خواه از طریق مداخلات، توصیه‌ها یا ارائه لوایح قانونگذاری، نقش برجسته زنان در کار کمیته‌های تخصصی و خصوصی و در کمیته‌های دوستی پارلمانی را هم بر این سیاهه بیفزایید.

> شورا تاکنون صدها ابلاغیه صادر کرد. آیا فکر می‌کنید این موارد بر توسعه فضای قانونگذاری برای زنان منعکس شده‌است؟

- عضویت زنان در مجلس شورا نشان دهنده اراده رهبری سیاسی برای ایجاد تغییرات قانونی است که نقش زنان را به عنوان یک ستون مهم در جامعه و در ساختن آینده کشور تقویت می‌کند.
مجلس شورا، از طریق نقش قانونی و نظارتی خود، تمرکز خود را بر حمایت از زنان قرار داده‌است و آنها را قادر ساخت تا از طریق تصمیمات و آیین‌نامه‌هایی که تصویب کرده و موضوعاتی که مورد مطالعه قرار گرفته، در زمینه‌های مختلف توسعه سهیم شوند. اگرچه مجلس شورا یک نهاد قانونگذار است، نه یک دستگاه اجرایی که ابتکارات و برنامه‌ها را اجرا می‌کند، اما بسیاری از موضوعاتی که شورا تصویب کرده، در قالب مقررات و رویه‌های مصوب از سوی دولت متبلور شد.

> کشورها و سازمان‌ها از مسائل زنان سعودی به عنوان ابزاری برای سیاه نمایی حقوق بشر و سیاسی بهره‌برداری می‌کنند. علیرغم اصلاحات، برخی از سازمان‌ها همچنان تصویر نادرستی ارائه می‌دهند. چگونه می‌توان با این امر مقابله کرد؟

- من در توصیف بهره‌برداری از برخی موارد فردی به عنوان «ابزاری برای سیاه نمایی» کاملاً با شما موافقم که برخی از سازمان‌ها و ارگان‌هایی که با اهداف مختلف اداره می‌شوند با آن بازی می‌کنند و گاهی اوقات به صورت منفی استفاده می‌شوند، اما آنچه برای ما اهمیت دارد این است که در پادشاهی به دستاوردهایی دست یافته‌ایم که نهادها و مراکز بین‌المللی با آمار و شواهد عملی، توانمندسازی زنان مستند کرده‌اند، و ما در شاخص‌های جهانی و گزارش‌های مربوط به زنان به رتبه‌های پیشرفته رسیده‌ایم، از جمله می‌توان به گزارش «زنان در تجارت و قانون ۲۰۲۱» صادر شده توسط گروه بانک جهانی، و طبقه‌بندی آن در میان کشورهای پیشرو در خاورمیانه و شمال آفریقا برای دومین سال پیاپی، در نتیجه برنامه‌های «چشم‌انداز سعودی ۲۰۳۰» و نقش آن در حمایت از اجرای اصلاحات قانونی در قوانین و مقررات با هدف افزایش نقش زنان در توسعه اقتصادی و افزایش رقابت پادشاهی در منطقه و در سطح جهانی اشاره کرد. علاوه بر آنچه زنان سعودی در صحنه و در بیشتر زمینه‌های تمایز، نبوغ، جدیت و حرفه ای بودن خود ثابت کرده‌اند، که خود را در کنار همتایان در زمینه‌های مختلف علمی و حرفه ای در معتبرترین کشورهای جهان قرار داده‌اند، ما دارای زنان نمونه درخشانی در کارهای دیپلماتیک، علمی و تخصصی داریم که در صحنه بین‌المللی ظاهر شده‌اند.
با وجود اصلاحات قوانین مربوط به زنان، ما هنوز با چالش‌های مربوط به کلیشه ترسیم شده در رسانه‌های غربی از زنان سعودی روبرو هستیم، که این تصویر با تغییرات و شتاب اصلاحات، واقعیت زنان، دستاوردهای آنها و جایگاه شان در جامعه همخوانی ندارد.
از طرف دیگر، من معتقدم که غرور و اعتماد به نفس عامل اصلی مقابله با کارزارهای تشکیک و سیاه نمایی است و ما باید به آنچه در مدت زمان نسبتاً کوتاهی به دست آورده‌ایم، افتخار کنیم. علاوه بر این، اصول دین اسلام بر حفظ موقعیت و حقوق زنان تأکید می‌کند.
 ما باید آگاه باشیم که روند توانمندسازی در حال پیشروی است، به گونه ای که ارزش‌های اسلامی جامعه ما و هویت آن را مصون بدارد، تا بتوان از تغییری که به دست می‌آوریم، امتداد طبیعی تمدن، فرهنگ و آرزوهای خود را تحقق ببخشیم.

> سازمان آمار نشان می‌دهد که زنان جوان سعودی ۲۶ درصد جامعه را تشکیل می‌دهند. با توجه به شرایط موجود آینده آنها را چگونه می‌بینید؟

- زنان و مردان جوان بیشترین درصد جامعه را شکل می‌دهند، بنابراین آنها همیشه مورد توجه و در اولویت برنامه‌های دولت بوده‌اند. بسیاری از برنامه‌ها و استراتژی‌ها برای توانمندسازی مردان و زنان جوان به‌طور خاص تنظیم شده‌است.
روندهای توسعه پادشاهی متمرکز بر اهداف توسعه پایدار است که خواستار توانمندسازی زنان در هر سنی با هدایت روندهای جهانی به رهبری سازمان ملل برای دستیابی به توسعه پایدار تا سال ۲۰۳۰ است.
اهداف توسعه پایدار (۲۰۱۵–۲۰۳۰) تأمین زندگی مناسب و معقول برای زنان از طریق ارتقای سلامت زنان، توانمندسازی آنها، تهیه پیش نویس مقررات قانونی و چارچوب‌های ضامن حقوق آنها، فرصت‌های شغلی برای آنها و افزایش مشارکت آنها در مقام‌های ارشد و پارلمانی را تأمین می‌کند. پادشاهی برای تأمین زندگی مناسب و اعطای نقش‌های مؤثر برای زنان سعودی در حال و آینده، برنامه‌های ملی لازم را برای دستیابی به این اهداف در نظر گرفته‌است.
در اینجا، من با افتخار فراوان به افزایش میزان مشارکت زنان در نیروی کار سعودی به میزان ۴۸٫۸ درصد در سه‌ماهه دوم سال ۲۰۲۰ اشاره می‌کنم، که عمدتاً نشان دهنده افزایش مشارکت زنان سعودی در نیروی کار از ۲۵٫۹ درصد در سه‌ماهه اول سال ۲۰۲۰ به ۳۱٫۴ درصد در سه‌ماهه دوم همان سال است، این نشانه دستیابی به نتایج مثبت تر برنامه‌ها و ابتکارات برای توانمندسازی زنان در پادشاهی است.
با توجه به حمایت‌های فراوان از سوی رهبری، ما می‌توانیم به آینده ای درخشان برای دخترانمان، زنان فردا، در نتیجه فرصت‌های بزرگ و بی‌سابقه ای که دولت برای آنها فراهم کرده خوش بین باشیم.
در پایان، من از روزنامه الشرق الاوسط برای ترتیب این گفتگو تشکر می‌کنم و در پایان می‌گویم که به اندازه وزن سیاسی و اقتصادی پادشاهی در نقشه بین‌المللی، کشور ما همچنین در اتخاذ اصلاحات قانونی و اجرایی که از توانمندسازی زنان حمایت می‌کند، ثقل کافی بین‌المللی دارد.