وزیر خارجه اردن: بحران‌های سیاسی توان اقتصاد عربی را گرفت

الصفدی به «الشرق الاوسط» می‌گوید جهان عرب باید نقشی فعال در سوریه بازی کند

وزیر خارجه اردن: بحران‌های سیاسی توان اقتصاد عربی را گرفت
TT

وزیر خارجه اردن: بحران‌های سیاسی توان اقتصاد عربی را گرفت

وزیر خارجه اردن: بحران‌های سیاسی توان اقتصاد عربی را گرفت

وزیر خارجه اردن ایمن الصفدی می‌گوید، بحران‌های سیاسی توان اقتصاد عربی را گرفته‌اند و حالا وقت راه حل‌های سیاسی و بازگرداندن تماس دربارهٔ مسائل همکاری‌ها مطابق منظومه کار مشترک عربی رسیده‌است.
وی همچنین در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط» به اهمیت «نشست عربی- اروپایی» اشاره می‌کند که قرار است ماه آینده در مصر برگزار شود.
وزیر خارجه اردن بر این عقیده است که همه به راه حل سیاسی در بحران سوریه باور دارند و باید فاجعه‌ای را که ویرانی عظیمی به سوریه وارد کرد به پایان رساند.
او در حاشیه نشست توسعه‌ اقتصادی سران عرب در بیروت پایتخت لبنان خواستار «وجود نقش سیاسی فعال عربی در سوریه» شد. مشروح مصاحبه را در پایین می‌خوانید:

* ارزیابی‌تان از نشست اقتصادی و نتایج آن چیست؟
-در ابتدا برگزاری این نشست به خودی خود ضرورتی مهم است و منطقه عربی نیاز به فعال سازی همکاری در زمینه اقتصادی دارد. بر اهمیت ارتباط اقتصادی تأکید کردم چرا که اقتصادهای به هم پیوسته مانند ثبات و امنیت ماست و در نتیجه، هر تلاشی به منظور فعال سازی و ارتباط تولید صورت گیرد خدمت به همه است؛ ولی باز هم جنبه سیاسی بسیار مهم به حساب می‌آید و عبور کردن از بحران‌های منطقه شرط اساسی در ارتقای توان اقتصادی ما به سمت وضعیت مطلوب است. ما می‌دانیم که بحران‌های منطقه مانع تحقق رشد فراگیر شده. همچنین می‌بینیم بحران‌ها، بسیاری از درآمدها و منابع را نابود کردند و جوانان را ناامید ساختند و مانع از تلاش‌های سیاسی برای خروج منطقه از بحران‌ها شدند.

* چگونه می‌توان از این اختلافات سیاسی عبور کرد؟
-مسائل روشنی وجود دارد که نیاز به تلاش‌ها همگانی، همآهنگی، مشورت و ارائه راه حل دارند، اما باید به مکانیزم کار منطقه‌ای سازمان یافته و در حد امکان آسیب‌ناپذیر از کشاکش‌ها در روابط سیاسی برسیم.
منطقه شرایط بسیار سختی را دارد. رشد اقتصادی در اردن از ۷درصد فراتر رفت، اما امروز به دلیل اوضاع منطقه‌ای به زیر۲ درصد رسیده. عراق بازار بزرگ اقتصاد اردن بود و دیدیم به دلیل فعالیت گروه‌های تروریستی چه اتفاقاتی در آن افتاد. امروز موفقیتی در برابر تروریسم کسب کرد و باید برای بازسازی کنار آن کشور بایستیم. همچنین نسبت به بحران سوریه که بر همه تأثیر گذاشت و باید برای حل آن تلاش کنیم و ثبات و امنیت به سوریه برگردد و منافع ملی آن حفظ شود.

* سوریه چگونه برمی‌گردد؟
- مهم‌ترین مسئله حل بحران آن است. باید همه برای پایان دادن به رنجی که ویرانی بزرگی به سوریه وارد کرد تمرکز کنیم. همه ما بر راه حل سیاسی اتفاق نظر داریم. همچنانکه بر لزوم وجود نقش سیاسی فعال عربی در سوریه تأکید می‌کنیم. چرا که معقول و پذیرفته نیست جهان عرب در این راه حل نقش نداشته باشد. صلح و ثبات در سوریه و حل بحران جزء منافع عربی است.

* نشست اقتصادی عربی چطور با مسئله پناهندگان سوری به خصوص که اردن بار سنگینی را به دوش می‌کشد، روبه رو شد؟
-اردن با پناهندگان به عنوان میهمان رفتار می‌کند. در حد توان‌مان به آنها خدماتی تقدیم می‌کنیم تا به کشورشان برگردند. در حال حاضر حدود یک میلیون و سیصد هزار سوری در اردن زندگی می‌کنند و این تعداد زیاد، فشارهای سنگینی بر بخش‌های بهداشت و آموزش و کار وارد می‌سازد. ما تقدیر می‌کنیم از برخی کمک‌هایی که به اردن می‌شود، اما در حال حاضر کاهش یافته و در نتیجه باید سازوکاری مناسب برای تقدیم کمک‌های لازم ایجاد شود تا بتوانیم به وظیفه‌مان در برابر آنها عمل کنیم. ما واقعاً براین باوریم که سرمایه‌گذاری در زمینه پناهندگان سرمایه‌گذاری برای آینده، امنیت و ثبات همه منطقه است.

* منظورتان از سرمایه‌گذاری در زمینه پناهندگان چیست؟
-یعنی اینکه کودکان اگر فرصت آموزش و بهداشت یافتند و زندگی کریمانه تقدیم‌شان شد، این نسل خواهند بود که پس از آرام و عادی شدن اوضاع بازسازی میهنش را به عهده می‌گیرد. اما اگر آنها را به حال خود رها کنیم و آموزش نبینند، در معرض جهل و فقر و محرومیت قرار می‌گیرند و سوء استفاده گروه‌های افراطی که در همه کارهایشان بر این قبیل افراد تکیه می‌کنند. در نتیجه مسئله آوارگان و پناهندگان بزرگ است و به پایان نمی‌رسد و به کار سازمان یافته و برنامه‌ریزی شده نیاز دارد. نباید گذاشت همه بار این مسئولیت بر دوش کشورهای میزبان بیفتد.

* نشست توسعه‌ای چه چیزی تقدیم کرد؟
-در این زمینه بیانیه‌ای صادر شد که در آن همه جوانب و ابعاد و مخاطرات در آن در نظر گرفته شده. از همه کشورهای دعوت شد به کمک کشورهای عرب میزبان آوارگان و پناهندگان سوریه بروند و طرح‌های توسعه‌ای به راه بیاندازند تا از آثار و فشارهای اقتصادی و اجتماعی که این میزبانی به بار می‌آورد کاسته شود. دبیرخانه مکلف شد دعوتی برای برگزاری جلسه‌ای انجام دهد تا در آن طرف‌های کمک‌رسان بین‌المللی و سازمان‌های متخصص در این زمینه و صندوق‌های عربی با حضور کشورهای عرب میزبان گردهم بیایند و بر روشی روشن و معین جهت حمایت مالی این طرح‌ها به توافق برسند.

* نشست عربی- اروپایی ماه آینده در مصر برگزار می‌شود، برنامه و اهدافش را چگونه می‌بینید؟
-در ابتدا باید بگویم روابط مصری -اردنی در بهترین سطح قرار دارد و مشورت و همآهنگی در بالاترین سطح میان ملک عبدالله دوم و رئیس‌جمهوری عبدالفتاح السیسی وجود دارد و همآهنگی مستقیم میان نهادهای دو کشور. ما به اهمیت نقش مصر ایمان داریم و با دوستان‌مان در مصر با همه اعتماد و شفافیت کار می‌کنیم.
اما دربارهٔ آنچه به نشست عربی- اروپایی مربوط می‌شود، این نشست به عنوان مرحله‌ای مهم برای تقویت همکاری‌های عربی- اروپایی محسوب می‌شود و به نظر ما مصر بهترین میزبان این نشست است. بدون شک نشستی در این سطح به همه مسائل منطقه خواهد پرداخت؛ امنیت، ثبات و صلح و قبل از هر چیز مسئله اساسی نزاع فلسطینی اسرائیلی. به نظر ما بدون راه حلی که حقوق مشروع مردم فلسطین را تأمین کند، امنیت و ثبات در منطقه به وجود نمی‌آید؛ فلسطینی‌ها حق داشتن کشور در خاک میهن‌شان به پایتختی قدس شرقی را دارند.
همچنین روابط اقتصادی عربی اروپایی به فعالیت امنیتی و نظامی محدود نشود. باید فعالیت فرهنگی و فکری و ایدئولوژیک نیز باشد. همه اینها به همکاری عربی -اروپایی نیاز دارند چرا که منافع مشترکی میان عرب‌ها و اروپایی‌ها برای پرداختن شفاف به همه این مسائل وجود دارد تا امنیت و ثبات دو منطقه تضمین شود. همه ما می‌دانیم طی چند سال اخیر چه اتفاقاتی افتاد که نشان می‌داد چه رابطه تنگاتنگی میان امنیت و ثبات اروپا و جهان عرب وجود دارد. همچنین زمینه‌ای را می‌بینیم که گفت‌وگوی شفاف عربی -اروپایی را لازم می‌سازد که در منافع دو طرف درنظرگرفته می‌شود و برای اجرایی ساختن آن تلاش می‌شود.

* هستند کسانی که برای آنچه که معامله قرن برای حل و فصل نزاع فلسطینی اسرائیلی می‌نامند، تبلیغ می‌کنند، این مسئله چقدر درست است و نظرتان دربارهٔ کسانی که این را تبلیغ می‌کنند چیست؟
-ما نمی‌دانیم دولت آمریکا چه برنامه‌ای در این باره دارد. آنها می‌گویند، افکاری دارند و وقتی کامل کردند با همه در میان می‌گذارند. موضع ما در پادشاهی اردن و آنچه ملک عبدالله دوم چندین بار اعلام کرد، این است که گزینه‌ای جز راه حل دو کشور وجود ندارد که حقوق کشور مستقل فلسطین را در مرزهای ژانویه به پایتختی قدس شرقی تأمین کند. این تنها راه تحقق امنیت و ثبات فراگیر در منطقه است. پیش از این هم از همین‌جا در بیروت آغاز پیشنهاد عربی صلح اعلام شد و تأکید شد که صلح عربی انتخاب استراتژیکی است که نیازمند تأمین حقوق مشروع عربی است و قبل از همه آنها حق ملت فلسطین در داشتن کشور و تحقق صلح فراگیر مورد پذیرش همه ملت‌های عربی باشد.

* چندی پیش وزیر خارجه آمریکا در چارچوب سفر خود به منطقه از اردن دیدار کرد. آیا خطوط اصلی اندیشه آمریکایی دربارهٔ صلح فراگیر را با شما در میان گذاشت؟
-آمریکایی‌ها هنوز می‌گویند در حال کامل کردن افکار خودشان هستند و وقتی به آخر رساندند آن را با همه در میان می‌گذارند و ما با آنها طبق اصول ثابت خودمان تعامل می‌کنیم که ملک آنها را اعلام کرده بود؛ حق داشتن کشور فلسطینی به پایتختی قدس شرقی.



«فرزند دجله و فرات»... از ستم «بعث» تا کرسی نخست وزیری

«فرزند دجله و فرات»... از ستم «بعث» تا کرسی نخست وزیری
TT

«فرزند دجله و فرات»... از ستم «بعث» تا کرسی نخست وزیری

«فرزند دجله و فرات»... از ستم «بعث» تا کرسی نخست وزیری

محمد شیاع السودانی، نخست وزیر عراق، زخمی عمیق و اندوهی بزرگ برای پدر و چهار تن از اعضای خانواده‌اش که در سایه رژیم صدام حسین کشته شدند را در دل دارد، اما او حاضر نیست راه‌های انتقام و خونخواهی را در پیش بگیرد.
سودانی که تقدیر خواست بر کرسی صدام حسین و در همان مکان بنشیند، هنوز آن عکس دردناک پدرش را که با پای گچ گرفته به سمت اعدام برده می‌شود را دارد. و بعد از او سه عمو و دایی‌اش در آن دوره که حزب «بعث» قدرت را در عراق در دست داشت به همان سرنوشت دچار شدند.
در دهه هشتاد قرن پیش، السودانی پسربچه‌ای ده ساله بود که پدرش، کارمند دولت، دچار حادثه رانندگی شد و دولت مجبور شد او را با هزینه خود برای عمل جراحی به فرانسه منتقل کند. به محض آماده شدن پدر برای عمل جراحی، دستگاه امنیتی بغداد اطلاعاتی دریافت کرد که وی به «حزب الدعوه اسلامی» وابسته است، حزبی که گفته می‌شود حمایت خود را از «انقلاب اسلامی» در ایران، پس از برقراری آن در سال (1979) اعلام کرده است و رژیم عراق در 31 مارس 1980 با صدور حکمی مبنی بر اعدام همه افراد وابسته به این حزب پاسخ داد.
به زودی خبر به سفارت عراق در پاریس ارسال شد و نگهبانان آمدند و پدر السودانی را به بهانه تعویق عمل جراحی از بیمارستان بیرون کشیدند و سوار هواپیما کردند و به بغداد بازگرداندند. نخست وزیر هنوز زمانی را به یاد دارد که پدرش را با آمبولانس با پای گچ گرفته به خانه آوردند، شب را خوابید و فردای آن روز ماموران امنیتی آمدند و او را بردند و حکم اعدام اجرا شد.
زمانی که السودانی در سال 1996 به عنوان مهندس از دانشکده کشاورزی دانشگاه بغداد فارغ التحصیل شد، جنگ عراق و ایران به پایان رسیده بود. فارغ التحصیلان دانشگاه با درجه افسری وارد خدمت نظام می‌شدند. با این حال، بسیاری از آنها ترجیح دادند به عنوان سرباز جذب شوند تا پس از یک سال و نیم از خدمت معاف شوند، در حالی که یک افسر 6 سال خدمت می‌کند. اما رژیم در آن زمان برخلاف میلش او را به عنوان افسر استخدام کرد و به همین دلیل به دانشکده افسری رفت و دو هفته تمرینات سختی را پشت سر گذاشت. در آن زمان اطلاعات امنیتی به دانشکده رسید مبنی بر اینکه پدرش از «حزب الدعوه» است و « این اطلاعات امنیتی به من خدمت کرد». و می‌افزاید: « به من گفتند: چه کسی تو را به اینجا آورده است؟ گفتم: شما مرا به زور آوردید. گفتند: برو بیرون. گفتم: من می‌خواهم بیرون بروم. بنابراین رفتم و یک سال و نیم به عنوان سرباز در منطقه تل‌کیف در موصل خدمت کردم، سپس مرخص شدم. من در لشکر 1 زرهی، گردان تانک قرطبه بودم».
السودانی آن تصویر دردناک را روایت می‌کند و می‌گوید:« این مسئله برای من در ساختن شخصیتم مهم است؛ زیرا تصور می‌شود کسی که احساس می‌کند به او ستم شده، ستم نمی‌کند. و من همیشه تکرار می‌کنم: نظام سیاسی بعد از سال 2003 باید با قبل از 2003 متفاوت باشد وگرنه ما در هیچ چیز با آن تفاوت نخواهیم داشت».
بر این اساس وی انتقام‌جویی و ظلم‌های صورت گرفته علیه چهره‌های سابق نظام را رد می‌کند و می‌گوید:« روش‌های نادرستی رخ داده است. اما نه از سوی همه».
او اتفاقاتی را که برایش افتاده شخصاً بازگو می‌کند، کسی که هرگز عراق را ترک نکرد و از میان مردم آمد و با تربیت خود به عنوان یک یتیم در دهه هشتاد و با کارش به عنوان کارگر ساختمانی شبانه در بازار حماده در صدامیه الکرخ در دوران تحصیل در دانشگاه در اوایل دهه نود و سپس به عنوان کارمند در اواخر دهه نود. و بعد از سال    2003«فرماندار» سپس عضو شورا بعد استاندار بعد وزیر و بعد چندین وزارتخانه را بر عهده گرفت و اکنون نخست وزیر است.
السودانی علاوه بر وظایفش، رئیس « کمیسیون پاسخگویی و عدالت» بود که پرونده بعثی‌های ارشد و « دستگاه‌های سرکوبگر» را در اختیار گرفت و می‌گوید:« من با آنها با روح انتقامجویی برخورد نکردم. چون 5 نفر از اعضای خانواده‌ام را از دست دادم: پدرم، عموهاو دایی‌ایم».
او ادعا می‌کند که «اصلا» تمایلی به انتقام نداشت؛ برعکس، « با آنها عادی برخورد کردم». او از ذکر نام بعثی‌هایی که با آنها برخورد کرده خودداری می‌کند، اما به طور خلاصه از رفتار خود با دو تن از «گزارش نویسان درباره پدرم» صحبت می‌کند. او می‌گوید که یکی از آن‌ها هنوز در منطقه‌اش حضور دارد و او « اولین کسی است که در عید پیشش می‌روم»، در بازدیدی از مردم که همیشه در روزهای عید انجام می‌دهد.
او به شخص دیگری اشاره می‌کند که « لباس زیتونی می‌پوشید» یعنی از دستگاه امنیتی بود. او می‌گوید: «من ده ساله بودم و این مرد هفته‌ای یک‌بار نزد ما می‌آمد و درباره همه چیز از ما سؤال می‌کرد. و روزها گذشت و من استاندار میسان شدم و آن مرد آمد که پیر شده بود. باورکن، در نهایت احترام او را پذیرفتم و نمی‌خواستم چیزی را متوجه شود، با اینکه می‌دانستم او مرا می‌شناسد. کنارم نشست و از من خواست که دخترش را استخدام کنم و من او را منصوب کردم».
السودانی در جوانی به الجواهری علاقه داشت و اشعار او را می‌خواند. مخصوصاً وقتی درباره دجله می‌خواند. و هنگامی که یک نهاد سیاسی تشکیل داد، آن را به یاد الجواهری «الفراتین» نامید و به عشق شعرش که عراقی را در آن به « یا ابن الفراتین/فرزند دجله و فرات» ندا می‌دهد.