اجرای موسیقی در رستوران‌های سعودی برای رونق‌بخشی و اشتغالزایی

 اجرای موسیقی در رستوران‌های سعودی برای رونق‌بخشی و اشتغالزایی
TT

اجرای موسیقی در رستوران‌های سعودی برای رونق‌بخشی و اشتغالزایی

 اجرای موسیقی در رستوران‌های سعودی برای رونق‌بخشی و اشتغالزایی

اداره کل تفریحات و سرگرمی‌های سعودی، به عنوان بخشی از استراتژی جدید خود و با همکاری بخش‌ها، مجوز اجرای موسیقی، خوانندگی، استندآپ کمدی و تردستی در کافی شاپ‌ها و رستوران‌ها را صادر کرد.
به گزارش الشرق الاوسط، این اقدام در راستای هماهنگی در اعطای مجوز اجراهای زنده در کافی‌شاپ‌ها و رستوران‌های سعودی و بهبود عملکرد اماکن خدماتی و تفریحی و ارائه خدمات تفریحی برای شهروندان و در چارچوب «برنامه بهبود کیفیت زندگی 2020» است.
سعود ابو الجدایل در گفتگو با «الشرق الاوسط» گفت: «حضور گروه‌های موسیقی در رستوران‌ها در صورتی که با آداب و رسوم و اخلاق منافاتی نداشته باشد، به رستوران‌هایی که بسیاری از آنها در شرف ورشکستگی و تعطیلی کار خود بودند، رونق می‌بخشد. این امر منبع درآمدی برای بسیاری از جوانان سعودی خواهد بود که در زمینه خوانندگی و موسیقی استعداد دارند».
ابو الجدایل که یک رستوران را اداره می‌کند، افزود: «اجرای موسیقی در کافی‌شاپ‌ها و رستوران‌های سعودی این امکان را برای خانواده‌های سعودی فراهم می‌کند که به جای مسافرت به خارج از کشور، بتوانند لحظات خوش و سرگرم‌کننده‌ای را در کشور خود و بدون صرف هزینه‌های بالا سپری کنند. امکانات تفریحی موجود در کشور اکنون توانسته بسیاری از هموطنانی که به سفر به خارج از کشور عادت کرده بودند را به خود جذب کرده و گردشگری کشور را فعال کند».
ابو الجدایل همچنین اشاره کرد: «صدور مجوز اجرای کنسرت موسیقی در رستوران‌های جده، فرصت‌های شغلی فراوانی را برای مردم سعودی فراهم می‌کند، این اقدام سود مالی فراوان را برای تاجران و شهروندان جویای کار فراهم ساخته و همچنین این امکان را برای مشتریانی که به دنبال تفریح و سرگرمی هستند فراهم می‌کند تا با قیمت‌های مناسبی به هدف خود برسند که همه این امور به اقتصاد کشور کمک می‌کند».



پلی میان سه رودخانه… ترجمه‌ای انگلیسی و تصویری از رؤیاهای نجیب محفوظ

نجیب محفوظ در بالکن کافه‌اش مشرف به میدان التحریر در قاهره، سال ۱۹۸۸ (فرانس پرس)
نجیب محفوظ در بالکن کافه‌اش مشرف به میدان التحریر در قاهره، سال ۱۹۸۸ (فرانس پرس)
TT

پلی میان سه رودخانه… ترجمه‌ای انگلیسی و تصویری از رؤیاهای نجیب محفوظ

نجیب محفوظ در بالکن کافه‌اش مشرف به میدان التحریر در قاهره، سال ۱۹۸۸ (فرانس پرس)
نجیب محفوظ در بالکن کافه‌اش مشرف به میدان التحریر در قاهره، سال ۱۹۸۸ (فرانس پرس)

با صداقتی نادر، رمان‌نویس لیبیایی-بریتانیایی «هشام مطر» ترجمه‌اش از کتاب «رؤیاهای آخر» نجیب محفوظ را با یک اعتراف آغاز می‌کند.
مطر در تنها دیدارشان در دهه ۹۰ میلادی، از محفوظ پرسید که نویسندگانی را که به زبانی غیر از زبان مادری‌شان می‌نویسند، چگونه می‌بیند؟

این پرسش بازتاب دغدغه‌های نویسنده‌ای جوان بود که در آمریکا متولد شده و مدتی در قاهره زندگی کرده بود، پیش از آنکه برای در امان ماندن از رژیم معمر قذافی (که پدر مخالفش را ربوده بود) به بریتانیا برود و در مدرسه‌ای شبانه‌روزی با هویتی جعلی نام‌نویسی کند.
و پاسخ محفوظ، همانند سبک روایت‌اش، کوتاه و هوشمندانه بود: «تو به همان زبانی تعلق داری که به آن می‌نویسی.»

«خودم را یافتم... رؤیاهای آخ

اما مطر اعتراف می‌کند که در بازخوانی‌های بعدی‌اش از آن گفتگو، چندین بار خود را در حال افزودن حاشیه‌ای یافت که محفوظ هرگز نگفته بود: خلاصه‌ای که می‌گفت: «هر زبان، رودخانه‌ای است با خاک و محیط خودش، با کرانه‌ها و جریان‌ها و سرچشمه و دهانه‌ای که در آن می‌خشکد. بنابراین، هر نویسنده باید در رودخانه زبانی شنا کند که با آن می‌نویسد.»

به این معنا، کتاب «خودم را یافتم... رؤیاهای آخر» که هفته گذشته توسط انتشارات «پنگوئن» منتشر شد، تلاشی است برای ساختن پلی میان سه رودخانه: زبان عربی که محفوظ متن اصلی‌اش را به آن نوشت، زبان انگلیسی که مطر آن را به آن برگرداند، و زبان لنز دوربین همسر آمریکایی‌اش «دیانا مطر» که عکس‌های او از قاهره در صفحات کتاب آمده است.

مطر با انتخاب سیاه و سفید تلاش کرده فاصله زمانی بین قاهره خودش و قاهره محفوظ را کم کند (عکس‌: دیانا مطر)

کاری دشوار بود؛ چرا که ترجمه آثار محفوظ، به‌ویژه، همواره با بحث و جدل‌هایی همراه بوده: گاهی به‌خاطر نادقیق بودن، گاهی به‌خاطر حذف بافت و گاهی هم به‌خاطر دستکاری در متن.
اندکی از این مسائل گریبان ترجمه مطر را هم گرفت.
مثلاً وقتی رؤیای شماره ۲۱۱ را ترجمه کرد، همان رؤیایی که محفوظ خود را در برابر رهبر انقلاب ۱۹۱۹، سعد زغلول، می‌یابد و در کنارش «امّ المصریین» (لقب همسرش، صفیه زغلول) ایستاده است. مطر این لقب را به‌اشتباه به «مصر» نسبت داد و آن را Mother Egypt (مادر مصر) ترجمه کرد.

عکس‌ها حال و هوای رؤیاها را کامل می‌کنند، هرچند هیچ‌کدام را مستقیماً ترجمه نمی‌کنند(عکس‌: دیانا مطر)

با این حال، در باقی موارد، ترجمه مطر (برنده جایزه پولیتزر) روان و با انگلیسی درخشانش سازگار است، و ساده‌گی داستان پروژه‌اش را نیز تداعی می‌کند: او کار را با ترجمه چند رؤیا برای همسرش در حالی که صبح‌گاهی در آشپزخانه قهوه می‌نوشید آغاز کرد و بعد دید ده‌ها رؤیا را ترجمه کرده است، و تصمیم گرفت اولین ترجمه منتشرشده‌اش همین باشد.
شاید روح ایجاز و اختصار زبانی که محفوظ در روایت رؤیاهای آخرش به‌کار برده، کار مطر را ساده‌تر کرده باشد.
بین هر رؤیا و رؤیای دیگر، عکس‌های دیانا مطر از قاهره — شهر محفوظ و الهام‌بخش او — با سایه‌ها، گردوغبار، خیالات و گاه جزئیات وهم‌انگیز، فضا را کامل می‌کنند، هرچند تلاش مستقیمی برای ترجمه تصویری رؤیاها نمی‌کنند.

مطر بیشتر عکس‌های کتاب را بین اواخر دهه ۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ گرفته است(عکس‌: دیانا مطر)

در اینجا او با محفوظ در عشق به قاهره شریک می‌شود؛ شهری که از همان جلسه تابستانی با نویسنده تنها برنده نوبل ادبیات عرب، الهام‌بخش او شد.
دیانا مطر با انتخاب سیاه و سفید و تکیه بر انتزاع در جاهایی که می‌توانست، گویی تلاش کرده پلی بسازد بین قاهره خودش و قاهره محفوظ.
هشام مطر در پایان مقدمه‌اش می‌نویسد که دلش می‌خواهد محفوظ را در حالی تصور کند که صفحات ترجمه را ورق می‌زند و با همان ایجاز همیشگی‌اش می‌گوید: «طبعاً: البته.»
اما شاید محتمل‌تر باشد که همان حکم نخستش را دوباره تکرار کند: «تو به همان زبانی تعلق داری که به آن می‌نویسی.»
شاید باید بپذیریم که ترجمه — نه‌فقط در این کتاب بلکه در همه‌جا — پلی است، نه آینه. و همین برایش کافی است.