بنی‌صدر به «الشرق الاوسط»: ایران درگیر ۸ جنگ است… رژیم کنونی از رژیم شاه فاسدتر است و دیکتاتورتر

رئیس‌جمهور اسبق ایران می‌گوید که درحال تلاش برای تدوین مبانی قانونی جدیدی است تا موجبات تحکیم دولت قانون‌مدار و دمکراتیک در ایران فراهم آید

بنی‌صدر به «الشرق الاوسط»: ایران درگیر ۸ جنگ است… رژیم کنونی از رژیم شاه فاسدتر است و دیکتاتورتر
TT

بنی‌صدر به «الشرق الاوسط»: ایران درگیر ۸ جنگ است… رژیم کنونی از رژیم شاه فاسدتر است و دیکتاتورتر

بنی‌صدر به «الشرق الاوسط»: ایران درگیر ۸ جنگ است… رژیم کنونی از رژیم شاه فاسدتر است و دیکتاتورتر

به عقیده رئیس‌جمهور اسبق ایران، ابوالحسن بنی‌صدر، که سال‌هاست در تبعید خود در فرانسه زندگی می‌کند، مدیریت کنونی کاخ سفید به رهبری دونالد ترامپ یک ضرورت برای رژیم ایران است که بسیاری از مشکلات و بحران‌های داخلی و خارجی خود را به آن نسبت می‌دهد.
 او در گفتگو با «الشرق الاوسط»، در مقر اقامت خود در ورسای می‌گوید که رژیم کنونی ایران دیکتاتورتر از رژیم سابق شاه است، رژیمی که برای مشروعیت بخشیدن به خود لباس دین بر تن کرده و دین را برای توجیه سرکوب و ظلم خود به سوءاستفاده می‌گیرد. 
رئیس‌جمهور اسبق ایران می‌گوید که در تلاش است مبانی قانونی لازم برای برپایی یک دولت دمکراتیک در ایران را به‌وجود آورد. از سوی دیگر او تأکید می‌کند که رژیم کنونی ایران دست‌کم در هشت جنگ داخلی و خارجی مشارکت دارد. 
بنی‌صدر خواستار آن است که رژیم کنونی ایران از دخالت‌های خارجی خود دست بردارد و تمام تلاش خود را برای اداره امور داخلی کشور به‌کار برد. از سوی دیگر وی بر این عقیده است که افزایش میزان فشارهای خارجی باعث می‌شود جنبش معارضان فروکش کند. 
بنی صدر خود را، برخلاف «مجاهدین خلق» و فرزند شاه سابق ایران، یک جایگزین کارساز برای رژیم کنونی می‌داند و در راستای این مسئله او تلاش می‌کند مبانی و پایه‌های یک قانون اساسی جدید برای یک ایران جدید و دمکراتیک وضع کند. 
در زیر متن گفتگوی «الشرق الاوسط» با رئیس‌جمهور اسبق ایران را می‌خوانید:

-بهترین و بدترین خاطرات شما از دوره انقلاب چه بود؟
-بهترین خاطره لحظه‌ای بود که با هواپیمای امام خمینی به فرودگاه تهران رسیدیم و خود را در مقابل دریایی از جوانانی دیدیم که آگنده از امید و شور و حماس بودند… لحظه‌ای فراموش‌نشدنی بود. اما بدترین خاطره آخرین دیدار من با امام خمینی، قبل از خروج مخفیانه از ایران بود. من تا قبل از این دیدار فکر می‌کردم خمینی رغبت چندانی به قدرت ندارد و نمی‌خواهد بر مسند قدرت باقی بماند. پیشتر خبرهایی به من رسیده بود که می‌گفت توافق محرمانه که با آمریکایی‌ها دربارهٔ گروگان‌ها صورت گرفته، آزادی آنها را به بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، در سال ۱۹۸۰ موکول می‌کند، تا پرزیدنت کارتر از آن سود نبرد. خمینی نیز از این توافق به دور بود. اما در این دیدار فهمیدم که نه تنها ارتباط با آمریکایی‌ها تحت نظر خمینی بود بلکه او موافق این توافق بود و درخواست کرد من نیز با آن موافقت کنم و آن را اجرا کنم و اینکه او تمایل دارد قدرت را در دست گیرد.

-آیا این حادثه قبل از اعلام «خیانت به وطن» بر ضد شما بود، یعنی اتهامی که باعث شد از کشور خارج شوید؟
-خیر. خمینی نبود که آن حکم را صادر کرد بلکه این مجلس بود که به ۱۲ دلیل چنین حکمی کرد. از جمله آن دلایل عدم صلاحیت احراز ریاست جمهوری، دفاعم از حقوق بشر و دمکراسی، مخالفتم با احکام اعدام، ضدیتم با دادگاه‌های انقلاب، همچنین ضدیتم با سپاه پاسداران، پیروی از خط مصدق در تأکید بر «استقلال و آزادی» و… بود. همه این‌ها از نظر آنان جرمی بود که خیانت بر علیه وطن بود. در واقع ماجرا از این قرار بود که احمد خمینی، پیش علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی آمد، رفسنجانی آن زمان رئیس مجلس شورای اسلامی بود، و به او خبر داد که رهبر از مجلس می‌خواهد هرچه سریعتر برای عزل من از ریاست جمهوری رای دهد.

-خیلی‌ها یا نمی‌دانند یا فراموش کردند که شما چطور توانستید بعد از این حادثه از کشور خارج شوید، آیا می‌توانید برخی وقایع را یادآوری کنید؟
-گروه مسعود رجوی رهبر «مجاهدین خلق»، پشت خروج من از کشور بود. آن زمان من سوار بر یک ماشین فولکس‌واگن به سوی پایگاه هوایی در تهران حرکت کردم و از کارت‌شناسایی یک افسر نیروی هوایی استفاده کردم تا توانستم وارد پایگاه شوم. در آنجا تا ساعت ۱۰ شب منتظر ماندیم، و بالاخره سوار یک هواپیمای بوینگ ۷۰۷ نظامی شدیم که مخصوص سوخت‌گیری جنگنده‌های «اف۱۴» بود. از این پایگاه به‌سوی مرز هوایی ترکیه حرکت کردیم. خلبان هواپیما، «کولونل معزی» و تنها دو تن از همکاران او می‌دانستند که من سوار هواپیما هستم، و دو تن دیگر از وجود من در آن بی‌خبر بودند. ما قصد رسیدن به‌ فرانسه را داشتیم و نهایتاً هواپیما در فرودگاه ویلاکوبلیه نظامی واقع در جنوب پاریس فرود آمد.

-آیا مقامات فرانسوی یا سازمان اطلاعات این کشور، از این ماجرا و قصد شما برای پناهندگی به این کشور مطلع بودند؟
-خیر. بی‌اطلاع بودند. اما زمانی که به مرز هوایی فرانسه نزدیک می‌شدیم، از خلبان هواپیما خواستم که به دفتر نخست وزیر فرانسه که آن زمان پیر موروا بود، تماس گیرد، و اجازه فرود هواپیمای ما را بدهد. پس از گذشت نیم ساعت به ما اجازه فرود دادند. این اولین ارتباط من با فرانسوی‌ها بود.

اینک با گذشت چهار دهه از انقلاب و استمرار رژیم کنونی، دیدگاه شما در خصوص اوضاع ایران و آینده رژیم آن چیست؟
-نظر من این است که رژیم کنونی، ما را به دیکتاتوری شاهنشاهی بازگرداند. با این تفاوت که من عقیده دارم این رژیم از رژیم شاه فاسدتر است. نکته تفاوت در این است که شاه نمی‌توانست دین را برای منافع سیاسی خود به‌کار گیرد، درحالی که این رژیم در پسِ دین پنهان شده و از آن برای توجیه ظلم و فساد و سرکوب خود سوءاستفاده می‌کند. می‌خواهم مثالی را برای این واقعیت ذکر کنم: اخیراً امام جمعه مشهد گفته‌است که «هرگاه مشکلی برای نظام پیش آید، مقام معظم رهبری به جمکران می‌رود و در چاه موجود در آنجا با امام زمان «مهدی موعود» دیدار می‌کند و راه برون رفت از مشکل را از ایشان دریافت می‌کند.» این رژیم دین را به بازیچه گرفته و آن را لبریز از دروغ و تزویر عقلانیت‌ستیزی کرده‌است. این کار هم هیچ حد و مرزی ندارد. همه روزه آخوندها اگر در برابر مسئله‌ای به بن‌بست برسند به پسِ دین می‌روند و پنهان می‌شوند.

-اجازه دهید دربارهٔ اوضاع اجتماعی و اقتصادی ایران گفتگو کنیم: گرانی، بیکاری، کاهش حاد ارزش ریال، تعطیلی کارخانه‌ها، اعتصابات و… همه این‌ها را رژیم چگونه توجیه می‌کند؟
- منبع توجیه همیشه آماده است: آمریکا. این آمریکا و هم‌پیمانان آن است که دشمن ایران اند و یگانه مسئول فقر و وخامت اوضاع کشور. البته خود آمریکایی‌ها به این رژیم نیاز دارند و رژیم ایران نیز نیاز بیشتری به آمریکا دارد؛ زیرا محور اساسی سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی آمریکاست. از سوی دیگر واشنگتن به‌وسیله این رژیم می‌تواند سیاست‌های خود در قبال حمایت مطلق از «اسرائیل» و دریافت پول‌های نفت در قبال فروش سلاح موجه سازد. این رژیم یک هدیه به آمریکاست و از این فراتر چه چیزی می‌تواند باشد؟!

-این رژیم ۴۰ سال است که برپاست، از نظر شما بنیادها و پایه‌های استمرار آن چیست؟ و آیا این بنیادها می‌تواند منجربه ادامه حیات آن در آینده شود؟
- اولین ابزار این رژیم و بنیاد تدوام آن ترس است که باعث می‌شود مردم به آن تن دهند و هراس از اینکه ایران به‌ دام اوضاعی مانند سوریه یا افغانستان بیفتد. در حال حاضر جمهوری اسلامی درگیر هشت جنگ است: جنگ اقتصادی و جنگ نظامی بی‌واسطه و مستقیم در سوریه، جنگی باواسطه در جاهایی دیگر، جنگ بر ضد تروریسم، جنگ مذهبی، جنگ دیپلماتیک، جنگ تبلیغات خارجی و جنگ تهدیدات آمریکا و «اسرائیل». جمهوری اسلامی رژیمی است که همیشه در سایه بحران زندگی می‌کند: مسئله گروگان‌گیری سفارت آمریکا، جنگ میان ایران و عراق که هشت سال طول کشید، سپس پرونده انرژی هسته‌ای و اینک درگیری در هشت عرصه نبرد که در بالا ذکر کردم. همه این جنگ‌ها و بحران‌ها، زندگی مردم ایران را سیاه کرده‌است. مضاف بر ترس مردم از سرکوب رژیم که در جنایت گوی سبقت از رژیم پهلوی ربوده‌است. البته این را هم باید بگویم که رژیم کنونی این روزها از بازگشت به رژیم سابق هشدار می‌دهد: یا رژیم کنونی بر سر کار می‌ماند یا اینکه به رژیم شاه بازمی‌گردیم و دوره جدید از تبعیت ایران از آمریکا و غرب آغاز می‌شود.
البته در حال حاضر ملت ایران به این مرحله از درک رسیده‌است که جایگزین‌های دیگری برای رژیم کنونی، به‌غیر از بازگشت به رژیم شاه را بررسی می‌کند. بهترین جایگزین، یک نظام مبتنی بر استقلال و آزادی است که نماینده مردم است و این مردم هستند که باید برای حمایت از آن وارد عمل شوند. در حال حاضر ملت ایران از فروپاشی این رژیم و پیامدهای آن می‌هراسد. اما چنانچه فشارهای خارجی کمتر شود، و ملت خود را در یک وضعیت ثبات امنتی بیابد قطعاً قیام خواهند کرد.

-مردم ایران به خیابان‌ها ریختند و صدها هزار نفر برای تظاهرات و اعتراض قیام کردند. اما نتیجه همه این‌ها هیچ بود؛ چرا؟
-این‌ها زمانی اتفاق افتاد که آقای اوباما بر سرکار بود. در حال حاضر فشارهای آمریکا بر ایران بسیار بیشتر شده‌است و همین مسئله باعث شده که جنبش اعتراض، با وجود فشارهای بسیار بر رژیم، کمتر شود. نکته دیگر اینکه این جنبش اعتراضی خواستار اجرای اصلاحات درون گفتمانی، در درون خود رژیم بود، و این مسئله تفاوت زیادی با بهار عربی دارد که خواستار سرنگونی رژیم و تغییر نظام بود. وقتی اعتراضات مردمی سقف مطالبات خود را اصلاحات درون گفتمانی تعیین کند، نیروهای سرکوبگر رژیم به یقین می‌رسند که حیات رژیم استمرار می‌یابد و برای اجرای همه دستورات رهبری نظام، بی‌هیچ واهمه‌ای پیش می‌رود. اما اگر این نیروها به این سطح از خودآگاهی برسند که دیگر حیات رژیم غیرممکن شده‌است، در این صورت استعداد بیشتری دارند که سرکشی کنند و از دستورات سرپیجی کنند. از این‌رو اگر جایگزین این رژیم، از بیرون گفتمان آن، سربرآورد و در این راه قوای بیگانه دخالت نکنند، مطمئناً تغییرات بزرگی حاصل خواهد شد.

-می‌خواهم به این نکته بسیار مهم بازگردم که چه کسی بهترین جایگزین این رژیم را تعیین می‌کند؟ آیا «مجاهدین خلق» یا فرزند شاه یا شخص شما؟
-قبل از هر چیز می‌خواهم بگویم که حتی عده‌ای از رهبران این رژیم عقیده دارند که با این شرایط نمی‌توان به حیات نظام ادامه داد. برای مثال یکی از مشاورین رئیس‌جمهور سابق، آقای محمد رضا تاجیک، که یک استاد دانشگاه است و یکی از روشنفکران رژیم، یک‌جا گفته بود که این رژیم دیگر یارای ادامه حیات ندارد. دو روز پیش، وزیر کشور آقای خاتمی، عبدالواحد موسوی لاری، همین مسئله را بازگو کرده بود. از این فراتر اینکه برخی از نزدیکان خامنه‌ای بر این عقیده‌اند که اگر رهبری کمی مسائل کشور را به حال خود رها کند همه رژیم فرومی‌پاشد. دیگرانی از درون خود رژیم نیز عقیده دارند که این نظام رو به زوال است.

-بار دیگر از جایگزین می‌پرسم؟
اگر جایگزین این رژیم با قوای بیگانه مرتبط باشد، برای مثال آقای رجوی، در این صورت ملت ایران آن را قبول نخواهند کرد. زیرا با قوای بیگانه در ارتباط است، حال می‌خواهد آمریکا باشد یا «اسرائیل» یا کشورهای منطقه. اما اگر پسر شاه را در نظر دارید من این پرسش را مطرح می‌کنم: تو نماینده چه کسی هستی؟ او نماینده رژیمی است که ملت ایران بر ضد آن انقلاب کردند تا از آن برای همیشه رهایی یابند، نه اینکه پسر را جایگزین پدر کنند.

-در این‌صورت تنها جایگزین باقی‌مانده ابوالحسن بنی‌صدر نخواهد بود؟
- گزینه باقی‌مانده کسی است که برای تحقق اهداف واقعی انقلاب ایران و رسیدن به دولت قانون‌مدار مبارزه می‌کند.

- نماینده این مبارزه چه کسی است؟
-نماینده این خط همین بنی‌صدری است که جلوی شما نشسته‌است. او نخستین رئیس‌جمهوری بود که ملت ایران انتخاب کرد. برخی از نیروهای اصلاح‌طلب نیز اکنون به این نتیجه رسیدند که این رژیم غیرقابل اصلاح است و من را آلترناتیو یگانه می‌بینند.

- آیا شما با این نیروها ارتباط دارید؟
-نمی‌توانم در این باره سخن بگویم. اما بدانید که من ارتباطات زیادی با بسیاری از شخصیت‌های داخل ایران دارم.

-آیا پیش‌بینی می‌کنید سرنگونی نظام را در دوره حیات خود به‌چشم ببینید؟
-حیات آدمی دست خداوند است. اما من یقین دارم که این رژیم سرنگون خواهد شد و جایگزین آن دولت قانون‌مدار خواهد بود. امیدوارم تشکیل چنین دولتی را با چشمان خود نظاره کنم و در برپایی آن مشارکت کنم.

- شما در دوره ریاست جمهوری چه کارهایی را در نظر داشتید انجام دهید اما نتوانستید؟
- در یکی از کتاب‌هایم به نام «خیانت انقلاب» از ۱۲ اشتباه سخن گفتم که مرتکب شده بودم. برای مثال من اعتماد کورکورانه به خمینی داشتم. اما پس از بازگشتم به تهران درک کردم که او به انقلاب و آرمان‌های آن خیانت کرد. در اینجا یکی از جمله‌های خمینی را یادآوری می‌کنم: «اگر ۳۵ میلیون ایرانی (جمعیت ایران در دهه ۱۳۶۰) بگویند آری، من می‌گویم نه». همین‌جا بود که خطر تمرکز قدرت به دست یکچنین مردی که با نام دین نیز سخن می‌گوید درک کردم. این را هم بگویم که در نخستین انتخابات دوره جمهوری اسلامی، به نسبت هفتاد درصد، تقلب شده بود. اما دربارهٔ انتخاب من تنها به یادآوری جمله بهشتی بسنده می‌کنم: «انتخابات چه برگزار شود چه نشود بنی صدر نباید رئیس‌جمهور شود». آنها هر چه در توان داشتند کردند تا من به ریاست جمهوری نرسم. خمینی هم در این باره به رفسنجانی و محمد بهشتی دستور داده بود که تلاش خود را برای سیطره بر مجلس متمرکز کنند و همین دلیل عمده تقلب بود. من باوجود اطلاع از این مسئله ناچار بودم که با این مجلس همکاری کنم.

-امروز دربارهٔ جایگاه بنی‌صدر چه می‌توانیم بگویم: آیا او یک مرشد فکری است؟ یا اینکه یک مرشد و رهبر سیاسی است؟ ترجیح می‌دهید چگونه نامیده شوید؟ مأموریت امروزه شما چیست؟
-من خیلی می‌نویسم، و در برهه اخیر کتاب‌هایی را به زبان فارسی دربارهٔ حقوق انسان منتشر کردم؛ و همینک ما تلاش می‌کنیم قانون اساسی جدیدی بنویسم.

-آیا این بدان معنی است که شما تدارک ورود به ایران جدید را می‌بینید؟
- طبعاً. ما این قانون اساسی را منتشر خواهیم کرد و برای یک دوره گذار، برنامه و طرحی درکار کردیم که از لحظه سرنگونی این رژیم تا قیام یک نظام دمکراتیک را دربردارد. ما همه تلاش خود را به‌کار می‌بریم تا ملت ایران به این یقین برسد که ما می‌توانیم این رژیم را به صورت مسالمت آمیز از روی صحنه به زیر کشیم.

-می‌گویید به صورت مسالمت‌آمیز؟ چگونه؟
-قیام تمام ملت ایران برای سرنگونی رژیم.

- اما شما با من هم‌عقیده هستید که این رژیم با تمام وجود برای بقای خود جنگ خواهد کرد؛ آیا غیر از این است؟ بنگرید در سوریه چه اتفاقی حاصل شد؟
- طبعاً. همه رژیم‌ها چنین کاری می‌کنند. ما بر این عقیده هستیم که جنبش ایجاد تغییر باید از درون برخیزد و چنانچه دخالت خارجی صورت گیرد، در این صورت این جنبش شکست خواهد خورد. ما تمام تلاش خود را درکار می‌کنیم که کشورهای بیگانه در مسائل ایران دخالت نکنند. ما بر ضد هرگونه دخالت خارجی هستیم و از این رو با این سیاست رژیم نیز مخالفت می‌کنیم که آمریکا را قطب‌نمای تمام سیاست‌های داخلی و خارجی خود کرده‌است. ما همچنین پیروی رژیم از روسیه و چین را محکوم می‌کنیم و می‌خواهیم قیام این ملت همانند قیام بر ضد شاه باشد که برخاسته از اراده ناب ملت بود. اگر چنین جنبش نابی برخیزد رژیم یارای ایستاگی در برابر آن ندارد. چه کسی تضمین می‌کند که پاسداران جمهوری اسلامی، یعنی سپاه به آن خیانت نکنند؟

-آنان تا زمانی وفادار خواهند ماند که منافع خود را در استمرار حیات رژیم بدانند، آیا چنین نیست؟
- من اطلاعاتی در دست دارم که می‌گوید اختلافات بزرگی در درون سپاه پاسداران وجود دارد و سه گرایش عمده در داخل آن بر ضد هم، برای تأثیر بر سیاست خارجی، عمل می‌کنند: گرایش نخست از تبعات سیاست خارجی کنونی در داخل کشور هشدار می‌دهد و خواستار اجرای اصلاحاتی در نظام است؛ و دیگری خواستار آن است که کنترل بیشتری بر دولت اعمال کند و درصدد است یک دولت سایه تشکیل دهد؛ و سه دیگر گرایشی که در اندیشه جایگاه بلند مدت سپاه پاسداران در داخل نظام و تغییرات احتمالی آن در آینده فرورفته است.

- شما می‌گویید که در حال آماده‌سازی برای یک ایران جدید هستید، آیا کسانی از این گرایش شما حمایت می‌کنند و برای تحقق این طرح عمل می‌کنند؟
-تغییر به دو طریق صورت می‌گیرد: یکی تغییر از بالا، که در دوره شاه و خمینی حاصل شد؛ و دیگری تغییر برخاسته از ملت. نتایج نظرسنجی یک نهاد آمریکایی نشان می‌دهد که ۸۵ درصد از مردم ایران با حقوق بشر آشنا هستند، و می‌خواهند مانند شهروندانی زندگی کنند که از این حقوق بهره‌مند هستند. همچنین ۸۰ درصد مردم خواستار دمکراسی هستند. ما نیز از چهار دهه پیش در راه تحقق آن مبارزه می‌کنیم. ۲۵ سال از آنها چهار دهه در خارج از ایران بود، و برای تحقق آن ده کتاب منتشر ساختم.

- شما می‌گویید که نمی‌خواهید با «مجاهدین خلق» و پسر شاه همکاری کنید، و دخالت خارجی را هم برنمی‌تابید، پس با چه کسی می‌خواهید همکاری کنید، که در صحنه حاضر باشد؟
- من می‌خواهم با ملت و با متخصصان ایرانی که ایمان به دمکراتیک دارند در داخل و بیرون ایران وارد عمل شوم. روشنفکران، دانشگاهیان، دانشجویان، و… اینها طیف گسترده‌ای را شکل می‌دهند. ما برای بلندمدت تلاش می‌کنیم و برای نیل به هدف از شکیبایی لازم برخوردار هستیم.

- سیاست روحانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا ایشان آزادی عمل دارد یا تنها مجری دستورات بالا است؟
- طرفداران او می‌گویند که او شکست خورده‌است. او در همه عرصه‌های سیاسی و اقتصادی و بین‌المللی شکست خورد. برای مثال او در سال ۲۰۱۵ برای تحقق توافق هسته‌ای تلاش کرد که به‌موجب آن ایران ۱۰۲ تعهد داد، و در مقابل، طرف دیگر توافق این امکان را داشت که در هر لحظه آن را ملغا کند، درست کاری که ترامپ کرد. روحانی همچنین قول داد که میزان تورم را به زیر ده درصد برساند. در حالی که تورم کنونی ایران ۷۰ الی ۸۰ درصد است. ارزش ریال برباد رفته و اوضاع عمومی مردم بسیار نابه‌سامان است.

-محمد جواد ظریف نماینده چه کسی است؟
- ظریف نماینده رهبر ایران است و در چارچوب‌های او فعالیت می‌کند. زیرا رهبر ایران، طبق قانون اساسی، چارچوب‌های کلی سیاست خارجی کشور را معین می‌کند. البته واقعیت این است که ما تنها یک وزیر خارجه نداریم: بلکه یکی دفتر نهاد رهبری است، و یکی فرمانده سپاه است، و یکی هم قاسم سلیمانی.

- آنچه می‌دانیم این است که روحانی و ظریف توافق هسته‌ای را راهی برای خارج‌ساختن ایران از تحریم‌های بین‌المللی می‌دانستند؛ و موافقت با این توافق نیز با هدف شکستن تحریم‌ها بر علیه ایران است. آیا چنین نبود؟
- موافقت با این توافق یک اشتباه بود. اما پیش از این باید گفت که این رژیم قدم در یک برنامه هسته‌ای گذاشت که خواست واقعی مردم نبود. ملت ایران خیلی دیر از برنامه هسته‌ای کشور خود باخبر شد. آنها نه از اهداف این برنامه و نه از میزان هزینه‌های سنگین آن اطلاع داشتند. برنامه هسته‌ای آغاز یک مشکل داخلی بود که به‌سرعت ابعاد بین‌المللی گرفت و به یک بحران تبدیل شد. از آغاز تا پایان نیز هیچ‌کس نطر مردم را در ارتباط با این برنامه هسته‌ای نپرسید.

- سیاست خارجی ایران چگونه تدوین می‌شود؟ جنگ سوریه، یمن، عراق، و دخالت در لبنان و برنامه موشکی… !
- وقتی اصل استقلال و حاکمیت دولت‌ها را نپذیریم، نتیجه همین می‌شود که اشاره کردید. ایران اینک در جنگ‌هایی در سوریه و افغانستان و یمن درگیر است. باید این سیاست‌ها را خاتمه داد. دلیل قیام رژیم به چنین کاری نیز روشن است. زیرا این رژیم از مشروعیت داخلی بی‌بهره است و ملت بر ضد رژیم است. از این رو این کارها بدیلی است که نظام کمبود مشروعیت داخلی را با آنها جبران می‌کند. رژیم حاضر در جستجوی همه وسایلی است که استمرار آن را ممکن می‌سازد، دخالت‌های منطقه‌ای آن نیز برخاسته از همین فهم است و به سوی تحقق هدف نهایی یعنی مشروعیت بخشی به رژیم، از راه تأکید سیطره ایران بر منطقه، در حال حرکت است.

-آیا درست است که ایران، طبق گفته یکی از مسئولین ایرانی، بر چهار پایتخت عربی، بیروت و دمشق و بغداد و صنعا، سیطره دارد؟
-این سخن بی‌پایه است. زیرا خود چنین امری در صورت صحت، هزینه‌های هنگفتی برای رژیم دارد. این رژیم در جنگ سوریه اموال و سرباز و خون داده‌است… درحالی که سزوار بود جمهوری اسلامی به‌جای هزینه در خارج از کشور به اوضاع داخلی ملت توجه کند.

-آیا از نظر شما قیام یک جنگ میان ایران و «اسرائیل»، امکان یا احتمال دارد؟
- اینکه امکان داشته باشد، بله چنین جنگی ممکن است. اما اینکه آیا احتمال وقوع چنین درگیری وجود داشته باشد، نظر من این است که احتمال آن با توجه به اوضاع کنونی بسیار دور است. البته پرسش اینجاست که آیا به جنگ نیاز هست؟ آیا این تحریم‌های کمرشکن که تبعات سهمگینی دارند کفایت نمی‌کند؟



یوسی کوهن: آرشیو هسته‌ای را دزدیدیم و ایرانی‌ها دچار هیستری شدند

نتانیاهو به اسناد آرشیو هسته‌ای ایران اشاره می‌کند؛ اسنادی که نقش محسن فخری‌زاده در برنامهٔ تسلیحات هسته‌ای تهران را آشکار می‌سازد (آرشیوی – رویترز)
نتانیاهو به اسناد آرشیو هسته‌ای ایران اشاره می‌کند؛ اسنادی که نقش محسن فخری‌زاده در برنامهٔ تسلیحات هسته‌ای تهران را آشکار می‌سازد (آرشیوی – رویترز)
TT

یوسی کوهن: آرشیو هسته‌ای را دزدیدیم و ایرانی‌ها دچار هیستری شدند

نتانیاهو به اسناد آرشیو هسته‌ای ایران اشاره می‌کند؛ اسنادی که نقش محسن فخری‌زاده در برنامهٔ تسلیحات هسته‌ای تهران را آشکار می‌سازد (آرشیوی – رویترز)
نتانیاهو به اسناد آرشیو هسته‌ای ایران اشاره می‌کند؛ اسنادی که نقش محسن فخری‌زاده در برنامهٔ تسلیحات هسته‌ای تهران را آشکار می‌سازد (آرشیوی – رویترز)

روزنامهٔ «الشرق الأوسط» امروز بخش دوم یک خوانش مفصل از کتاب مدیر پیشین سازمان اطلاعات اسرائیل (موساد)، یوسی کوهن، را منتشر می‌کند. این کتاب با عنوان «با نیرنگ‌ها برای خود جنگی می‌سازی» به زبان عبری منتشر شده است، اما عنوان نسخهٔ انگلیسی متفاوت است: «شمشیر آزادی: اسرائیل، موساد و جنگ پنهان».
بخش امروز به جزئیات سرقت آرشیو هسته‌ای ایران از قلب تهران و ترور دانشمند برجستهٔ هسته‌ای ایران، محسن فخری‌زاده، می‌پردازد.

در قلب ایران

موضوع سرقت آرشیو هسته‌ای مهم‌ترین دستاوردی است که کوهن در دوران ریاست خود بر موساد به آن رسیده است. او نمی‌تواند از توضیح این عملیات بگذرد؛ عملیاتی که جایگاه او را به عنوان فرمانده‌ای تثبیت می‌کند که بر عملیاتی عظیم، پیچیده، به‌شدت حساس و بسیار پرخطر نظارت کرده است. او این عملیات را الگویی برای بهترین فرمانده عملیات می‌داند. این پروژهٔ زندگی اوست؛ نردبانی که شاید در صورت ورود به کار سیاسی، او را به سمت نخست‌وزیری برساند. شیوه‌ای که کوهن داستان را روایت می‌کند، همچون نقشهٔ راهی مفصل است که با مهندسی دقیق ترسیم شده و بخش بزرگی از کتاب را به خود اختصاص می‌دهد؛ او در چند فصل به آن بازمی‌گردد و دوباره شرحش می‌دهد.
کوهن می‌گوید که از سال ۲۰۱۶ تصمیم به سرقت آرشیو هسته‌ای در تهران گرفته بود. او تأکید می‌کند که این تصمیم پس از حدود ده سال فعالیت در داخل ایران اتخاذ شد. او فاش می‌کند که یک هستهٔ موساد شامل مردان و زنان، شروع به فعالیت در خاک ایران کرد و به‌تدریج رشد کرد تا جایی که موفق شد به منظومهٔ حکومتی تهران نفوذ کند. او جزئیات زیادی ارائه نمی‌دهد، اما تصویری کلی مطرح می‌کند که بر این ایده بنا شده است: «فرض کن کارگردانی هستی که می‌خواهی برای چنین نفوذی سناریوی یک فیلم بنویسی؛ چه می‌کنی؟».
در اینجا او به ادعای ایرانی‌ها پاسخ می‌دهد که گفته بودند اسرائیل از طریق عوامل انسانی به ایران نفوذ نکرده و تنها از فناوری‌های بسیار پیشرفته استفاده کرده است. او می‌گوید که واقعاً از فناوری و هوش مصنوعی استفاده کرده‌اند، اما اضافه می‌کند: «موفقیت عملیات اسرائیل در ایران بدون استفاده از عنصر انسانی غیرممکن است». او تأکید می‌کند که «دانشمند هسته‌ای که با نهایت پنهانکاری کار می‌کرد، نمی‌دانست که دشمنش حتی در قلب تأسیسات هسته‌ای نطنز ــ که در سطح هزار دونم مربع و در عمق هشت‌متری زیر زمین ساخته شده ــ برایش مأمور کاشته است».

جلد نسخهٔ عبری کتاب

کوهن روایتش را با این سخن آغاز می‌کند که توانسته چندین ایرانی را به‌عنوان عامل جذب کند، وقتی خود را به‌عنوان یک وکیل و تاجر لبنانی با نام «اوسکار» معرفی کرده بود. یکی از کسانی که در دام او افتاد، یک دانشمند هسته‌ای بود که دستیار دانشمند مسئول پروژهٔ هسته‌ای، دکتر محسن فخری‌زاده، بود؛ همان کسی که در سال ۲۰۲۰ در قلب ایران ترور شد. او می‌گوید فخری‌زاده در غرب فردی حاشیه‌ای تلقی می‌شد، اما آرشیوی که از ایران سرقت شد نشان داد که او مرد شماره یک پروژهٔ هسته‌ای بوده است.
کوهن نام این دستیار فخری‌زاده را «فرید» می‌گذارد و می‌گوید فرید گزارشی دربارهٔ ساخت سانتریفیوژهای غنی‌سازی اورانیوم به او رسانده بود؛ گزارشی که نشان می‌داد، برخلاف تصور دستگاه‌های اطلاعاتی غرب دانش اصلی از پاکستان آمده بود، نه کرهٔ شمالی.
کوهن همچنین دربارهٔ واحد موساد که در خاک ایران فعالیت می‌کرد سخن می‌گوید؛ از بزرگی تعداد اعضای آن و نوع فعالیتشان، به‌گونه‌ای که خودش باور نمی‌کند چگونه این شبکه توانست سال‌ها فعالیت کند بدون آن‌که دستگاه اطلاعاتی ایران آن را کشف کند. او اشاره می‌کند که این شبکه شامل کارمندان ارشد، استادان دانشگاه، مهندسان و متخصصان بوده است.

ترور فخری‌زاده

او روایت می‌کند که چگونه ترور فخری‌زاده عملیاتی بود که ماه‌ها طول کشید تا آماده شود، پس از آن‌که از نقش او در مدیریت پروژهٔ هسته‌ای اطمینان حاصل شد. می‌گوید: «باید سلاح‌ها و تجهیزات به‌تدریج وارد خاک ایران می‌شد. سلاح‌هایی خودکار که با سیستم کنترل از راه دور عمل می‌کردند؛ یک تیربار که از راه دور فعال می‌شود و دارای رایانه‌ای مجهز به هوش مصنوعی است و وزن آن، همراه با تمام لوازم جانبی، کمتر از یک تُن نیست. همهٔ این تجهیزات تکه‌تکه قاچاق شد، با تغییر مسیرهای قاچاق تا کشف نشود. پس از سرهم‌بندی دوباره، لازم بود آن را به محل اجرای عملیات منتقل کنیم؛ روی پایهٔ یک کامیون، همراه با دستگاه خودتخریبی که تضمین کند آثار عملیات از بین برود.»
فخری‌زاده به سفر با کاروانی طولانی از خودروها عادت داشت. اما در روزهای جمعه، محافظانش به پنج خودرو اکتفا می‌کردند. او با لجاجت اصرار داشت خود، رانندگی کند؛ با خودرویی خانوادگی از نوع «نیسان تیانا» مشکی، که زرهی نبود و شیشه‌هایش ضدگلوله نبودند.
واحد موساد فعال در ایران گزارش می‌دهد که کاروان حرکت کرده است. عناصر این واحد ــ ایرانی و غیرایرانی ــ پراکنده می‌شوند. خودروی نخست محافظان طبق عادت با سرعت جلو می‌رود تا مسیر را بررسی کند، سپس سرعت کم می‌کند تا کاروان به آن برسد. فخری‌زاده ناچار می‌شود سرعتش را کاهش دهد تا بدون مزاحمت در خیابان، به مقصدش برسد؛ درست همان‌گونه که موساد پیش‌بینی کرده بود.
از نقطه‌ای دور، جایی که تک‌تیرانداز نشسته و همه‌چیز را با پخش زنده زیر نظر دارد ــ پخش زنده‌ای که در تل‌آویو هم دیده می‌شد ــ تیراندازی آغاز می‌شود. خودرو متوقف می‌شود و فخری‌زاده از ماشین پیاده می‌شود تا پشت درِ آن پناه بگیرد، اما تک‌تیرانداز تیراندازی را ادامه می‌دهد. پانزده گلوله او را به‌سختی مجروح می‌کند. و او می‌میرد.
همسرش که کنار او در خودرو بود و حتی خراشی برنداشته بود، به‌سویش دوید و سرش را در آغوش گرفت. اسرائیلی‌ها از تل‌آویو، به‌صورت زنده دیدند که چگونه محافظان پریشان رسیدند و سر هم فریاد کشیدند؛ تا آن‌که انفجار کامیونی که چند ده متر دورتر بود ــ بخشی از برنامهٔ خودتخریبی ــ صدایشان را خاموش کرد. با آن انفجار، جنگی داخلی میان دستگاه اطلاعاتی و سپاه پاسداران نیز آغاز شد: چه کسی مسئول این نفوذ امنیتی است؟

عکسی از فرماندهان و دانشمندان کشته‌شده

تصاویر فرماندهان نظامی و دانشمندان هسته‌ای ایرانی که در حملات اسرائیل در جنگ اخیر کشته شدند، در قبرستان بهشت زهرا، جنوب تهران، ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۵ ( رويترز)

سرقت آرشیو هسته‌ای

کوهن دوباره به موضوع آرشیو هسته‌ای بازمی‌گردد و می‌گوید واحد موساد در ایران پس از تکمیل آمادگی برای یورش و سرقت آرشیو، دریافت که مقامات ایرانی آرشیو را با سه کامیون به ساختمانی دیگر در محلهٔ «شهرباد» [کهریزک]تهران منتقل کرده‌اند. این اتفاق در ژانویه ۲۰۱۷ رخ داد. بنابراین مجبور شد دوباره نقشهٔ عملیات را بازطراحی کند و یک پایگاه مراقبت تازه بنا کند.
او توضیح می‌دهد که چنین عملیاتی به صدها نفر نیاز دارد: گروهی برای مراقبت نه تنها از مقر آرشیو، بلکه از کل محله؛ محله‌ای که باید طی چند ماه زیر نظر می‌گرفتند تا رفتار ساکنان آن شناخته شود و با نیروهای بیرونی که ممکن است عملیات را مختل کنند اشتباه گرفته نشوند. گروهی دیگر که در پناهگاه‌هایی با کامیون‌ها برای پشتیبانی موساد مستقر شوند.
تیمی حرفه‌ای متخصص در یورش به اماکن سری محافظت‌شده و باز کردن قفل ۳۲ گاوصندوق.
تیم محافظت امنیتی. تیمی برای مدیریت لجستیک و برنامه‌ریزی واکنش در صورت کشف عملیات.
ابزارهای کار، دستگاه‌های انتقال و تجهیزات اختلال سیستم‌ها.
کوهن فاش می‌کند که یکی از ابزارهای مورد استفاده موساد در عملیات، جرثقیلی با ارتفاع ۶ متر بود. او می‌گوید تیم او در ایران میدانی تمرینی تشکیل داد که در آن همهٔ جنبه‌های عملیات را تمرین کردند. بخشی از اعضا کنار گذاشته شدند، چون نتوانستند در تمرین‌ها دوام بیاورند.
بر اساس گفتهٔ کوهن، تیم عملیاتی باید این مأموریت را در مدت زمانی بسیار کوتاه، از ساعت ده شبِ ۳۱ ژانویه تا پنج صبح انجام می‌دادند و سپس سریعاً می‌گریختند؛ زیرا نگهبانان شیفت بعدی قرار بود ساعت هفت صبح برسند. در نهایت، نیروهای موساد عملیات را در ساعت ۵:۰۰ منهای یک دقیقه، یعنی ۴:۵۹ بامداد به پایان رساندند. او فاش می‌کند که عملیات در حالت عادی به زمان بیشتری نیاز داشت، اما اطلاعاتی رسیده بود که نشان می‌داد مقامات ایرانی تصمیم گرفته‌اند آرشیو را دوباره به انباری سوم منتقل کنند. بنابراین، اجرای عملیات تسریع و برای روز ۳۰ ژانویه برنامه‌ریزی شد، اما فرماندهٔ میدانی درخواست زمان بیشتری کرد. کوهن تنها یک روز اضافه به او داد، و به همین ترتیب عملیات در ۳۱ ژانویه انجام شد.
کوهن می‌گوید که از آغاز تا پایان عملیات در جریان جزئیات اجرای آن بود؛ زیرا همه‌چیز به‌صورت پخش زنده به تل‌آویو منتقل می‌شد (همان‌گونه که بعدها در ترور فخری‌زاده نیز تکرار شد).
به دلیل حجم بسیار زیاد اسناد، اعضای تیم بخشی از آن‌ها را فیلم‌برداری می‌کردند تا تیم کارشناسی در اتاق عملیات تل‌آویو بررسی کند؛ اگر تأیید می‌شد آن سند را می‌بردند و اگر تأیید نمی‌شد در محل باقی می‌گذاشتند. برای احتیاط، اسناد هم فیلم‌برداری و هم روی دیسک‌ها اسکن شدند، و نیروهای موساد نسخهٔ اصلی را با خود بردند تا در برابر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی سندیت داشته باشد.
کوهن می‌گوید ایرانی‌ها اسناد را در پوشه‌هایی با رنگ‌بندی نگه می‌داشتند، و او دستور داده بود تمام اسناد قرمز و سیاه جمع‌آوری شود؛ زیرا می‌دانستند این رنگ‌ها نشان‌دهندهٔ بالاترین درجهٔ حساسیت و خطر اسناد است.

صاروخ إيراني يعرض بجانب لافتة تحمل صورة المرشد علي خامنئي وقادة من «الحرس الثوري» بأحد شوارع طهران قُتلوا في هجمات إسرائيلية (رويترز)

حاصل «غنیمت» عملیات: ۵۵ هزار سند و ۱۸۳ دیسک که شامل ۵۲ هزار سند دیگر می‌شد. او تأکید می‌کند که بیشتر اسناد مهم به‌صورت اصلی به اسرائیل منتقل شد و دربردارندهٔ شواهدی است مبنی بر این‌که ایران برای یک پروژهٔ کامل تسلیحات هسته‌ای برنامه‌ریزی کرده بود، از جمله ساخت کلاهک‌های هسته‌ای برای موشک‌ها.
در ادامه، کوهن روایت می‌کند که ایرانی‌ها پس از عملیات چگونه رفتار کردند. او می‌گوید: «بعد از آن‌که واحد ما همراه با آرشیو محل را ترک کرد، همچنان آن محل را زیر نظر داشتیم. می‌دیدیم که چگونه شوکه شدند و دچار هیستری. ده‌ها هزار نیروی پلیس، اطلاعات و سپاه پاسداران را بسیج کردند تا نیروهای ما را پیدا کنند؛ نیروهایی که تنها ۲۵ نفر بودند و از چندین ملیت گوناگون. آنان ایست‌های بازرسی ایجاد کردند، حرکت زمینی و پروازها را متوقف کردند. بعدها فهمیدیم که رهبر عالی، علی خامنه‌ای، سرقت آرشیو را یک فاجعهٔ ملی دانسته بود.»
کوهن می‌گوید نیروهای اسرائیلی از فاصلهٔ دو ساعته (از ساعت پنج تا هفت صبح) برای ناپدید شدن استفاده کردند. او فاش می‌کند که نیروها فوراً در چند منطقهٔ مختلف تهران پراکنده شدند؛ برخی در آپارتمان‌هایی که از قبل آماده شده بود پنهان شدند، برخی بلافاصله از کشور خارج شدند، و بقیه با وجود همهٔ تدابیر امنیتی ایران، بعدها قاچاقی خارج شدند.
مدیر پیشین موساد می‌گوید که یک دقیقه پس از پایان عملیات، جریان را به نتانیاهو اطلاع داده و سپس با وزیر خارجهٔ آمریکا، مایک پومپئو ــ که پیش‌تر رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) بود ــ تماس گرفته است. پومپئو در واکنش گفت: «این یکی از جسورانه‌ترین عملیات‌های اطلاعاتی در تاریخ است.» سپس نتانیاهو با رئیس‌جمهوری دونالد ترامپ تماس گرفت و او را از سرقت آرشیو هسته‌ای ایران باخبر کرد. بعد از آن، نسخه‌ای از مواد آرشیو ایران، همراه با گزارشی ۳۶ صفحه‌ای که محتویات اسناد را به‌طور کامل توضیح می‌داد و تردید برخی دستگاه‌ها دربارهٔ واقعیت برنامهٔ هسته‌ای ایران را برطرف می‌کرد، به سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا، بریتانیا، روسیه، فرانسه، آلمان و چین و نیز آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تحویل داده شد.
در ۳۰ آوریل، نتانیاهو در یک کنفرانس مطبوعاتی رسمی، عملیات را با عنوان: «ایران دروغ می‌گوید» اعلام کرد. و هشت روز بعد از آن، ترامپ خروج از توافق هسته‌ای با ایران را اعلام نمود.


واشنگتن فشار منطقه‌ای علیه ایران را تشدید می‌کند

جان هیرلی، معاون وزیر خزانه‌داری ایالات متحده (رویترز)
جان هیرلی، معاون وزیر خزانه‌داری ایالات متحده (رویترز)
TT

واشنگتن فشار منطقه‌ای علیه ایران را تشدید می‌کند

جان هیرلی، معاون وزیر خزانه‌داری ایالات متحده (رویترز)
جان هیرلی، معاون وزیر خزانه‌داری ایالات متحده (رویترز)

جان هیرلی، معاون وزیر خزانه‌داری ایالات متحده در امور مبارزه با تروریسم و اطلاعات مالی، اعلام کرد که به‌منظور اجرای کارزار فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران، سفری به خاورمیانه و اروپا انجام خواهد داد.

در بیانیه وزارت خزانه‌داری ایالات متحده آمده است که جان هیرلی – که بالاترین مقام مسئول تحریم‌ها در این وزارتخانه است – در نخستین سفر خود به خاورمیانه از زمان تصدی این سمت، به اسرائیل، امارات متحده عربی، ترکیه و لبنان سفر می‌کند.

پس از آغاز دومین دوره ریاست‌جمهوری، دونالد ترامپ بار دیگر کارزار «فشار حداکثری» علیه ایران را اعمال کرد؛ کارزاری که شامل تلاش‌هایی برای جلوگیری از دستیابی تهران به سلاح هسته‌ای است. در ماه ژوئن گذشته، ایالات متحده مواضع هسته‌ای ایران را هدف حمله قرار داد.

در این بیانیه آمده است که سفر هیرلی «بر تقویت همکاری با شماری از شرکای کلیدی برای اجرای کارزار فشار حداکثری رئیس‌جمهور دونالد ترامپ علیه ایران و افزایش تدابیر با هدف جلوگیری از دسترسی گروه‌های تروریستی به نظام مالی جهانی» متمرکز است.

هیرلی همچنین با شرکای خود «برای اجرای تحریم‌ها و اقداماتی که سازمان ملل متحد به‌دلیل ناتوانی ایران در عمل به تعهدات بین‌المللی‌اش بار دیگر اعمال کرده، همکاری خواهد کرد».

هیرلی در بیانیه‌ای اظهار کرد: «رئیس‌جمهور ترامپ به‌روشنی اعلام کرده است که فعالیت‌های تروریستی و بی‌ثبات‌کننده ایران باید با فشاری مستمر و هماهنگ مواجه شود». وی افزود: «مشتاق دیدار با شرکایمان هستم تا تلاش‌هایمان را برای محروم‌سازی تهران و نمایندگانش از دسترسی مالی که برای دور زدن تحریم‌های بین‌المللی، تأمین مالی خشونت و تضعیف ثبات منطقه به آن وابسته‌اند، هماهنگ کنیم».

تحریم‌های سازمان ملل

دونالد ترامپ در دوره نخست ریاست‌جمهوری خود دستور خروج ایالات متحده از توافق سال ۲۰۱۵ میان ایران و قدرت‌های جهانی را صادر کرد؛ توافقی که محدودیت‌های سخت‌گیرانه‌ای بر فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم در تهران اعمال می‌کرد و در مقابل، تحریم‌ها را کاهش می‌داد.

در ماه سپتامبر گذشته، سازمان ملل متحد پس از پایان اعتبار قطعنامه شماره ۲۲۳۱ شورای امنیت – که توافق هسته‌ای را تصویب کرده بود – بار دیگر تحریم‌های بین‌المللی علیه تهران را اعمال کرد. این قطعنامه منجر به تعلیق شش قطعنامه پیشین سازمان ملل شده بود که شامل تحریم‌های گسترده‌ای از جمله ممنوعیت تجارت تسلیحات با ایران می‌شد.

قدرت‌های غربی ایران را متهم می‌کنند که برنامه‌ای مخفی برای توسعه توانایی ساخت سلاح هسته‌ای از طریق غنی‌سازی اورانیوم تا سطح بالایی از خلوص شکافت‌پذیر دارد. این کشورها می‌گویند این سطوح از غنی‌سازی فراتر از آن چیزی است که برای یک برنامه غیرنظامی انرژی هسته‌ای قابل توجیه باشد. تهران تأکید دارد که برنامه هسته‌ای‌اش کاملاً برای اهداف غیرنظامی است.

در جریان حضور هیرلی در اسرائیل، بیانیه وزارت خزانه‌داری اشاره کرد که وی درباره راه‌های تقویت همکاری میان دو کشور برای حمایت از کارزار فشار حداکثری علیه ایران، به‌ویژه در مقابله با نمایندگان منطقه‌ای آن، گفت‌وگو خواهد کرد.

در امارات متحده عربی، هیرلی «بر اهمیت شراکت قوی میان ایالات متحده و امارات در چارچوب فشار حداکثری علیه ایران و مبارزه با پول‌شویی و تأمین مالی تروریسم» تأکید خواهد کرد. همچنین «نشان خواهد داد که چگونه تقویت و اجرای مؤثر کنترل‌های مربوط به تأمین مالی غیرقانونی، به تعمیق روابط اقتصادی میان دو کشور کمک می‌کند و جایگاه امارات را به‌عنوان یک مرکز مالی جهانی در قرن آینده تقویت می‌کند».

در ترکیه، وزارت خزانه‌داری ایالات متحده اعلام کرد که هیرلی درباره راه‌های همکاری میان واشنگتن و آنکارا «برای مهار نفوذ مخرب منطقه‌ای و جلوگیری از دور زدن تحریم‌ها» گفت‌وگو خواهد کرد. همچنین بر «اهمیت اجرای کنترل‌های قوی بر تأمین مالی غیرقانونی همراه با اجرای مؤثر» تأکید خواهد کرد.

اعلام طرح دولت ترامپ برای تشدید فشارهای حداکثری پس از آن صورت گرفت که دهلی‌نو اعلام کرد از ایالات متحده مهلتی ۶ ماهه دریافت کرده است تا پیش از خروج از سرمایه‌گذاری شرکت‌های هندی در بندر چابهار ایران، وضعیت آن‌ها را سامان دهد؛ پیش از آنکه مشمول تحریم‌ها شوند. این موضوع را وزارت امور خارجه هند اعلام کرد.

در همین حال، جیم ریش، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس سنای ایالات متحده، هشدار داد که ایران «در پی تجدید تسلیحات است و تهدیدی برای جامعه جهانی به‌شمار می‌رود» و خواستار «بستن شکاف‌های موجود در نظام تحریم‌های اعمال‌شده علیه این کشور به‌صورت فوری» شد.

ریش روز جمعه در پیامی در پلتفرم «ایکس» نوشت: «ایران و چین نمی‌توانند کسی را فریب دهند»؛ اشاره‌ای به گزارش‌هایی مبنی بر واردات مقادیر زیادی از ماده «پِرکلرات سدیم» از چین توسط تهران در سال ۲۰۲۵. این ماده در تولید سوخت موشک کاربرد دارد.

رهبری ایران به‌شدت بر سیاست «اقتصاد مقاومتی» به عنوان راهبردی برای خودکفایی در برابر تحریم‌های غربی و تقویت تجارت با چین، روسیه و برخی کشورهای همسایه تکیه دارد.


ابهام درباره زمان صدور احکام سنگین ایران علیه دو تبعه فرانسوی

نومی کوهلر (در میانه)، خواهر سسیل کوهلر، زندانی در ایران، در یک نشست خبری در پاریس سخن می‌گوید. در کنار او وکلای پرونده، مارتن برادل و شیرین اردکانی، حضور دارند (AFP)
نومی کوهلر (در میانه)، خواهر سسیل کوهلر، زندانی در ایران، در یک نشست خبری در پاریس سخن می‌گوید. در کنار او وکلای پرونده، مارتن برادل و شیرین اردکانی، حضور دارند (AFP)
TT

ابهام درباره زمان صدور احکام سنگین ایران علیه دو تبعه فرانسوی

نومی کوهلر (در میانه)، خواهر سسیل کوهلر، زندانی در ایران، در یک نشست خبری در پاریس سخن می‌گوید. در کنار او وکلای پرونده، مارتن برادل و شیرین اردکانی، حضور دارند (AFP)
نومی کوهلر (در میانه)، خواهر سسیل کوهلر، زندانی در ایران، در یک نشست خبری در پاریس سخن می‌گوید. در کنار او وکلای پرونده، مارتن برادل و شیرین اردکانی، حضور دارند (AFP)

وزارت خارجه فرانسه سرانجام روز پنج‌شنبه تأیید کرد که «دو تبعه اروپایی» که اخیراً به اتهام جاسوسی برای فرانسه و اسرائیل به احکام سنگین زندان محکوم شده‌اند، همان دو شهروند فرانسوی سیسیل کولر و ژاک پاریس هستند که از ماه مه ۲۰۲۲ در ایران بازداشت‌اند.

از روز سه شنبه تا پنج‌شنبه، محافل رسمی فرانسه سکوت اختیار کردند و رسانه‌های فرانسوی نیز – برخلاف رویه معمول خود – خبر صدور حکم را نادیده گرفتند، گویی توصیه‌ای از جایی برای سانسور موضوع صادر شده باشد.

سپس «پاسکال کونفاور»، سخنگوی وزارت خارجه فرانسه، در نشست خبری هفتگی خود گفت:
«می‌خواهم به‌ویژه یادآور شوم که هم‌میهنان ما سیسیل کولر و ژاک پاریس بیش از سه سال است که در ایران زندانی‌اند. دو روز پیش، به شکل خودسرانه، به احکام بسیار طولانی محکوم شدند. اتهامات مطرح‌شده علیه آنان هیچ پایه‌ای ندارد و ما خواهان آزادی فوری‌شان هستیم. فرانسه از هیچ تلاشی برای حمایت از آنان دریغ نخواهد کرد و این هفته نیز دیداری کنسولی برای ارائه حمایت انجام شد.»

«گروگان‌های دولتی» در ایران

بیانیه وزارت خارجه فرانسه هم‌زمان شد با نشست خبری خانواده‌های این دو زندانی که پاریس آنان را «گروگان‌های دولتی» می‌خواند. هدف از نشست، هشدار نسبت به وخامت وضعیت جسمی و روانی آنان و تأکید بر این بود که «زندگی‌شان در خطر است».
«نومی»، خواهر سیسیل کولر، گفت که این دو ابتدا در زندان اوین و سپس در زندانی با مکان نامعلوم نگهداری شده‌اند.

با این حال، این گفته با اطلاعیه وزارت خارجه تناقض داشت، زیرا وزارتخانه تأیید کرد که مقام‌های فرانسوی اخیراً ملاقات کنسولی داشته‌اند، به‌این معنا که از مکان نگهداری آنان اطلاع دارند. همچنین تماس تصویری میان زندانیان و خانواده‌هایشان برقرار شده است.
به گفته «نومی»، این تماس که «تحت نظارت شدید» انجام شد، تنها هشت دقیقه طول کشید و به گفته او، «ندای استغاثه» دو زندانی بود. دختر ژاک پاریس گفت: «پدرم به من گفت، دارم مستقیماً به مرگ نگاه می‌کنم.»

تصویر ترکیبی از دو گروگان فرانسوی، سسیل کوهلر و ژاک پاریس (AFP)

به‌دلیل چنین شرایطی، خانواده‌ها خواستار مداخله فوری دولت فرانسه برای آزادی آنان شدند. «نومی» گفت: «هر روز اضافیِ زندان، دولت فرانسه را در برابر سرنوشت آنان مسئول‌تر می‌کند.»

مقام‌های فرانسوی تأکید دارند که آزادی «دو گروگان» از اولویت‌های اصلی پاریس است، اما خانواده‌ها از تصمیم دولت در پس‌گرفتن شکایت از ایران در دیوان بین‌المللی دادگستری انتقاد کردند و آن را «گسست اعتماد» با دولت دانستند.
دیوان بین‌المللی در ۲۵ سپتامبر اعلام کرده بود که فرانسه شکایت خود را پس گرفته و تحقیقات متوقف شده است.

این تصمیم تنها یک روز پس از دیدار امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه، با مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، در نیویورک و در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل اتخاذ شد؛ دیداری که پرونده گروگان‌ها و برنامه هسته‌ای ایران در دستور کار آن بود.
مکرون، علی‌رغم تنش‌های هسته‌ای، تنها رهبر غربی بود که با پزشکیان دیدار کرد و سپس در پیامی در پلتفرم «ایکس» نوشت که از وی خواسته است دو شهروند فرانسوی را آزاد کند.

زمان صدور احکام

عوامل متعددی باعث طرح پرسش‌هایی درباره زمان صدور احکام سنگین (۳۱ و ۳۲ سال زندان) علیه دو فرانسوی متهم به جاسوسی شده است؛ زیرا این تصمیم در حالی اعلام شد که نشانه‌هایی از پیشرفت در مذاکرات برای آزادی آنان وجود داشت.

عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، در ۱۱ سپتامبر گفته بود که «تبادل زندانیان ایران و فرانسه در مراحل پایانی است» و این تبادل شامل آزادی مهدیه اسفندیاری، تبعه ایرانی زندانی در فرانسه، در برابر زندانیان فرانسوی در ایران خواهد بود.
در آن زمان، فرانسه سه زندانی در ایران داشت: کولر، پاریس و لینارت مونترلوس، شهروند فرانسوی-آلمانی که در ۱۶ ژوئن بازداشت و در ۸ اکتبر آزاد شد.

ایران در ۶ اکتبر نیز ابراز امیدواری کرده بود که تبادل به‌زودی انجام شود، در حالی که پاریس هم از «پیشرفت در مذاکرات» خبر داده بود؛ اما تنها یک هفته بعد احکام سنگین صادر شد.

کولر و پاریس در برابر اسفندیاری

مهدیه اسفندیاری، دانشجوی ایرانی مقیم لیون، در ۲۸ فوریه به اتهام «تبلیغ تروریسم در فضای مجازی» و انتشار مطالب توهین‌آمیز بازداشت شد.
سخنگوی قوه قضائیه ایران، اصغر جهانگیری، ۱۴ مهر گفت اتهامات بی‌اساس است و ایران خواستار آزادی او بدون قید و شرط است.

دادستانی پاریس اعلام کرد محاکمه اسفندیاری ژانویه ۲۰۲۶ برگزار خواهد شد. در مقابل، احکام سنگین علیه کولر و پاریس در دادگاه بدوی تهران صادر شده و قابل تجدیدنظر است.

منبعی حقوقی به «الشرق الأوسط» گفت: ایران معمولاً هیچ تبادلی را پیش از محاکمه انجام نمی‌دهد، و همین احکام سنگین شاید نشانه نزدیک‌بودن پایان پرونده یا ورود آن به مرحله تعیین‌کننده‌ای باشد.

دیپلماسی گروگان‌ها

به‌گفته منابع غربی، ایران از «دیپلماسی گروگان‌ها» به‌عنوان ابزار فشار سیاسی استفاده می‌کند. در حال حاضر، دست‌کم ۲۰ تبعه غربی در زندان‌های ایران به‌سر می‌برند.
ژان نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه، بارها هشدار داده بود که نحوه رفتار ایران با گروگان‌های فرانسوی بر مواضع پاریس در پرونده‌های دیگر، از جمله پرونده هسته‌ای، تأثیر خواهد گذاشت.

تهران آشکارا خواهان مبادله‌ای تازه با پاریس است و لحن اظهارات عراقچی و جهانگیری نیز این را تأیید می‌کند. به گفته منابع، این اقدام ایران ادامه همان الگویی است که در تبادل زندانیان با بلژیک، سوئد و دیگر کشورها نیز به کار برده شده بود.

فرانسه نیز از دهه ۱۹۹۰ تاکنون بارها با چنین رفتارهایی از سوی ایران مواجه شده است؛ جایی که گروگان‌گیری عملاً به ابزاری برای چانه‌زنی و کسب امتیازات سیاسی بدل می‌شود.